سورهٔ همزه
همزه، ویل لکل همزه، حطمه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
١ وَيْلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ
وای بر هر عیبجوی طعنه زننده {همز، غمز (با چشم و ابرو اشاره کردن)، و ضغط (زیر فشار گذاشتن، در مضیقه گذاشتن)، و نخس (سیخانک زدن) و دفع (هُل دادن) و زدن و غضّ (روی برگرداندن، نگاه نکردن) و کسر (شکستن) است}
- ترجمه سلطانیوای بر هر عیبجوی طعنه زننده
- ترجمه راستینوای بر هر عیبجوی هرزه زبان.
- ترجمه الهی قمشهای٤ كَلَّا لَيُنبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ
چنین نیست [و قطعاً میمیرند] حتماً در خُرد کننده {حطمه اسم جهنّم یا بابی برای آن است} افکنده میشوند
- ترجمه سلطانیچنین نیست حتماً در خُرد کننده افکنده میشوند
- ترجمه راستینچنین نیست، بلکه محققا به آتش در هم شکننده دوزخ در افتد.
- ترجمه الهی قمشهای٧ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ
که بر قلبها افروخته میشود [یعنی که آن مثل آتشهای دنیا نیست که از اجسام تجاوز نمیکنند، بلکه آن از اجسام فراتر میرود و به قلب، بلکه به علیا (بالا) مرتبۀ قلب میرسد که تالی روح و همان فؤاد است]
- ترجمه سلطانیکه بر قلبها افروخته میشود
- ترجمه راستینشراره آن بر دلها (ی نا پاک پر از حرص دنیای کافران) شعلهور است.
- ترجمه الهی قمشهای