سورهٔ ابراهیم
ابراهیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
١ الر كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ
«الر» کتابی است که آن را به تو نازل کردیم تا به اذن پروردگارشان مردم را از ظلمات (تاریکیهای کفر) به سوی نور به راه عزیز ستوده خارج کنی {انسان در اوّل خلقتش طبع محض است و قوّه و استعداد به نبات گشتن خود دارد، سپس بالفعل نبات و بالقوّه حیوان میگردد، سپس بالفعل حیوان و بالقوّه انسان میگردد، و باز هم این قوّه تشدید میشود تا اوان تمیز انسانی و استعداد ادراک کلیّات بدیهی که سایر حیوان آنها را درک نمیکنند، و در این هنگام برای او نوعی انسانیّت بالفعل حاصل میشود به حیثی که اطلاق اسم انسان بر او صحیح میشود، و باز هم تشدید میشود و قوی میشود تا اون بلوغ و رشد و تعلّق تکلیف به او و در این هنگام انسانی ممتاز از حیوان نحو امتیازی قویتر از امتیاز سابق خود میگردد، برای اینکه او در این هنگام خیر و شرّ انسانی و طریق تحصیل خیر و دفع شرّ را درک میکند، لکن او چون هنوز از تحت حکومت نفس خارج نشده و نفس خیری را جز آنچه که ملایم قواهای شهویّه و غضبیّه و شیطانیّه و نه شرّی را جز آنچه که متضادّ این قوا است نمیبیند، پس او در ظلمات طبع و شهوت و غضب و شیطنت واقع شده و از هر کدام ظلمتهایی که بعضی از آنها فوق بعضی هستند ناشی میشود؛ پس اگر توفیق او را مساعدت (کمک) کرد و تحت حکومت نبی با بیعت عامّه یا ولیّ با بیعت خاصّه داخل شد آن نبی یا ولیّ او را از حکومت نفس نجات میدهد و تدریجاً او را از ظلمات خود خارج میسازد، و اگر تحت حکومت خلفای الهی داخل نشود تا ابد الاباد در این ظلمات باقی میماند، از آن به خدا پناه میبریم. پس ارسال رسولان و انزال وحی و احکام بر آنها جز برای اخراج بندگان به تدریج از ظلماتشان که در آنها بودند به سوی نور قلب، و از جهنّام انفسشان که آن سنخ جهنّم آخرت است به سوی اوج قلب که آن سنخ جنان آخرت است نیست، و اذن در اخراج عبارت از امر او تعالی به رسولان (ع) به تبلیغ احکام است، و اذن در خروج عبارت از استعداد خلق برای سلوک و خروج از این جهنّام به سوی این جنان و از امر تکوینی و تکلیفی به خروج بر زبان خلفاء است، و قلب صراط به سوی عقل و عقل صراط به سوی حقّ عزیز میباشد}
- ترجمه سلطانیالر، کتابی است که آن را به تو نازل کردیم تا به اذن پروردگارشان مردم را از تاریکیها به سوی نور به راه عزیز ستوده خارج کنی
- ترجمه راستینالر (حروف مقطعه و اسرار الهی است) این قرآن کتابی است که ما به تو فرستادیم تا مردم را به امر خدایشان از ظلمات (جهل و کفر) بیرون آری و به عالم نور رسانی و به راه خدای مقتدر ستوده صفات رهسپار گردانی.
- ترجمه الهی قمشهای٢ اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَوَيْلٌ لِّلْكَافِرِينَ مِنْ عَذَابٍ شَدِيدٍ
الله کسی است که آنچه که در آسمانها هست و آنچه که در زمین هست برای او هستند و وای (هلاکت) بر کافران [به خداوند یا به محمّد (ص) یا به کتاب یا به نور یا به صراط] از عذابی شدید
- ترجمه سلطانیالله کسی است که آنچه که در آسمانها هست و آنچه که در زمین هست برای او هستند و وای بر کافران از عذابی شدید
- ترجمه راستینخدایی که هر چه در آسمانها و زمین است همه ملک اوست، و وای بر کافران از عذابی سخت.
- ترجمه الهی قمشهای٣ الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا أُولَئِكَ فِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ
کسانی که زندگانی دنیا را بر آخرت ترجیح میدهند و از راه خدا باز میدارند و آن را کج میخواهند، آنان در گمراهی دوری هستند
- ترجمه سلطانیکسانی که زندگانی دنیا را بر آخرت ترجیح میدهند و از راه خدا باز میدارند و آن را کج میخواهند، آنان در گمراهی دوری هستند
- ترجمه راستینیعنی آنان که زندگانی دنیا را بر آخرت مقدم و محبوبتر دارند و خلق را از راه خدا باز دارند و آن راه راست را (به شک و شبهات) کج کنند، آنان در گمراهی بسیار دورند.
- ترجمه الهی قمشهای٤ وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُـولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
و رسولی را نفرستادیم مگر به زبان قوم خود تا برای آنان بیان کند و خداوند کسی را که بخواهد گمراه میکند و کسی را که بخواهد هدایت مینماید [با خذلان (خودداری از یاری کردن) و توفیق (یاری کردن)] و او چیره است [که از آنچه که میخواهد منع نمیشود] و حکیم است [که خذل (خودداری از یاری) نمیکند و وفق (یاری) نمیکند مگر از حکمت مقتضی برای او]
- ترجمه سلطانیو رسولی را نفرستادیم مگر به زبان قوم خود تا برای آنان بیان کند و خداوند کسی را که بخواهد گمراه میکند و کسی را که بخواهد هدایت مینماید و او چیره و حکیم است
- ترجمه راستینو ما هیچ رسولی در میان قومی نفرستادیم مگر به زبان آن قوم تا بر آنها (معارف و احکام الهی را) بیان کند، آنگاه خدا هر که را خواهد به ضلالت وا میگذارد و هر که را خواهد به مقام هدایت میرساند و او خدای مقتدر داناست.
- ترجمه الهی قمشهای٥ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَكِّرْهُم بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ
و همانا موسی را با آیات خود فرستادیم که قوم خود را از تاریکیها به نور خارج (بیرون) کند و ایّام خداوند را به آنها یادآوری کن همانا در آن [تذکیر (یادآوری)] البتّه برای هر بسیار صبر کننده [بر بلاء] بسیار شکرگزار [بر نعمتها] نشانههایی هست
- ترجمه سلطانیو همانا موسی را با آیات خود فرستادیم که قوم خود را از تاریکیها به نور خارج (بیرون) کند و ایّام خداوند را به آنها یادآوری کن همانا در آن البتّه نشانههایی هست برای هر بسیار صبر کنندهٔ بسیار شکرگزار
- ترجمه راستینو ما موسی عمران را با آیات خود (با تورات و معجزات، بر فرعونیان) فرستادیم که قومت را از ظلمات (جهل و گمراهی) بیرون آور و به عالم نور رسان و روزهای خدا را به یاد آنها آور، که در این یادآوری بر هر شخصی که صبور و شکرگزار است دلایل روشنی نهفته است (ایّام اللّه را برخی به ایام عهد الست و روزگار عالم ذر، و برخی به ایام ظهور پیغمبران و برخی حوادث عظیم لطف بر مؤمنان و قهر بر کافران تفسیر کردهاند).
- ترجمه الهی قمشهای٦ وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ أَنجَاكُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُـوءَ الْعَذَابِ وَيُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَلِكُم بَلَاءٌ مِّن رَّبِّكُمْ عَظِيمٌ
و [به آنها یادآوری کن] آنوقتی را که موسی به قومش گفت که نعمتهای خداوند بر شما را به یاد آورید آنوقتی را که شما را از آل فرعون که [با استعباد (بردگی کشیدن) شما] رنج بدی به شما تحمیل میکردند نجات داد و پسران شما را ذبح میکردند و زنان شما را زنده میگذاشتند و در آن بلائی عظیم [در رنج سخت، ابتلاء یا در نجات دادن، نعمت] از پروردگارتان بود
- ترجمه سلطانیو (به آنها یادآوری کن) آنوقتی را که موسی به قومش گفت که نعمتهای خداوند بر شما را به یاد آورید آنوقتی را که شما را از آل فرعون که رنج بدی به شما تحمیل میکردند نجات داد و پسران شما را ذبح میکردند و زنان شما را زنده میگذاشتند و در آن بلائی عظیم از پروردگارتان بود
- ترجمه راستینو (ای رسول ما) یاد کن وقتی که موسی به قوم خود گفت: به خاطر آورید این نعمت بزرگ خدا را بر خودتان که شما را از فرعونیان نجات داد که آنها شما را به ظلم و شکنجه سخت میافکندند و پسرانتان را کشته و دخترانتان را (به ذلت و بیچارگی) زنده میگذاشتند و در این امور ابتلا و امتحان بزرگی از جانب خدایتان بر شما بود.
- ترجمه الهی قمشهای٧ وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ
و آنوقتی را که اعلام کرد (دانست) پروردگارتان که هرآینه اگر شکر کنید حتماً [نعمت نجات را] به شما افزون میکنم و هرآینه اگر [با طغیان کردن و ترک عمل به طاعت او] کفر بورزید البتّه که عذاب من قطعاً شدید است
- ترجمه سلطانیو آنوقتی را که اعلام کرد (دانست) پروردگارتان که هرآینه اگر شکر کنید حتماً به شما افزون میکنم و هرآینه اگر کفر بورزید البتّه که عذاب من قطعاً شدید است
- ترجمه راستینو (باز به خاطر آرید) وقتی که خدا اعلام فرمود که شما بندگان اگر شکر نعمت به جای آرید بر نعمت شما میافزایم و اگر کفران کنید عذاب من بسیار سخت است.
- ترجمه الهی قمشهای٨ وَقَالَ مُوسَى إِن تَكْفُرُوا أَنتُمْ وَمَن فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ
و موسی گفت: اگر شما و کسانی که در زمین هستند جمیعاً کفر بورزید پس همانا خداوند البتّه بینیاز است [که برای او حاجت به کفر شما حاصل نمیشود] و ستوده است [به ترک شما از حمد او از محمودیّت او کاسته نمیشود]
- ترجمه سلطانیو موسی گفت: اگر شما و کسانی که در زمین هستند جمیعاً کفر بورزید پس همانا خداوند البتّه بینیاز و ستوده است
- ترجمه راستینو (باز به یاد آرید که) موسی گفت: اگر شما و همه اهل زمین یک مرتبه کافر شوید خدا (از همه) بینیاز و ستوده صفات است.
- ترجمه الهی قمشهای٩ أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِن بَعْدِهِمْ لَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَرَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُوا إِنَّا كَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ وَإِنَّا لَفِي شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ
آیا خبر کسانی که پیش از شما بودهاند به شما نرسیده؟ [تا عبرت بگیرید و مثل آنچه که] قوم نوح و عاد و ثمود و کسان بعد از آنها [از رسولان و امّتهای آنها انجام دادند را انجام ندهید] که [عدّه و عدّت (آمادگی) و مدّت و حیّز (مکان) و قصّهٔ] آنها را [کسی] جز خداوند نمیداند، که رسولانشان بیّنههایی (احکام نبوّت) را نزد آنها آوردند [که شاهد بر صدقِ آورندگان آنها است] آنگاه دستانشان را [از شدّت غیظ] بر دهانهای خود نهادند و گفتند: همانا ما به آنچه که شما به آن فرستاده شدهاید کفر ورزیدیم و ما البتّه از آنچه که ما را به آن دعوت میکنید در شکّ هستیم، تردید کنندهایم
- ترجمه سلطانیآیا خبر کسانی که پیش از شما بودهاند به شما نرسیده؟ قوم نوح و عاد و ثمود و کسان بعد از آنها که آنها را (کسی) جز خداوند نمیداند، که رسولانشان بیّنههایی را نزد آنها آوردند آنگاه دستانشان را (از شدّت غیظ) بر دهانهای خود نهادند و گفتند: همانا ما به آنچه که شما به آن فرستاده شدهاید کفر ورزیدیم و ما البتّه از آنچه که ما را به آن دعوت میکنید در شکّ هستیم، تردید کنندهایم
- ترجمه راستینآیا اخبار بسیاری از پیشینیان شما مانند قوم نوح و عاد و ثمود و اقوام بعد از اینها که جز خدا کسی بر احوالشان آگاه نیست به شما نرسیده که پیغمبرانشان آیات و معجزات روشن بر آنها آوردند و آنها (از تعجب و خشم) دست به دهان فرو برده میگفتند که ما به هر چه شما پیغمبران مأمور تبلیغ آن هستید کافریم و هم در آنچه شما ما را بدان دعوت میکنید شک و تردید داریم.
- ترجمه الهی قمشهای١٠ قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرَكُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى قَالُوا إِنْ أَنتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُنَا تُرِيدُونَ أَن تَصُدُّونَا عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ
رسولانشان گفتند: آیا دربارهٔ خداوند که آفرینندهٔ آسمانها و زمین است شکّی هست؟ او شما را دعوت میکند تا شما را از ذنوبتان بیامرزد و شما را تا وقتی معیّن به تأخیر اندازد، گفتند: که شما جز بشری مثل ما نیستید [و شما به خودتان از ما امتیازی ندارید تا به آن مستحق اتّباع ما از شما شوید و از آنچه که ما را به آن دعوت میکنید چیزی جز انصراف از خدایانمان نمیبینیم و شما] میخواهید که ما را از آنچه که پدران ما عبادت میکردهاند صدّ شوید، پس سلطان (دلیل) آشکاری [یعنی حجّتی موضح بر صدق خود یا حجّیت واضحی] برای ما بیاورید [تا آنکه ما به سبب آن از شما تبعیّت کنیم]
- ترجمه سلطانیرسولانشان گفتند: آیا دربارهٔ خداوند که آفرینندهٔ آسمانها و زمین است شکّی هست؟ او شما را دعوت میکند تا شما را از ذنوبتان بیامرزد و شما را تا وقتی معیّن به تأخیر اندازد، گفتند: که شما جز بشری مثل ما نیستید میخواهید که ما را از آنچه که پدران ما عبادت میکردهاند صدّ شوید، پس سلطان (دلیل) آشکاری برای ما بیاورید
- ترجمه راستینرسولان در جواب آنها گفتند: آیا در خدا که آفریننده آسمانها و زمین است شک توانید کرد؟خدایی که شما را به مغفرت و آمرزش از گناهانتان میخواند و میخواهد به اجل معین و عمر طبیعی برساند. باز کافران گفتند: ما شما (پیغمبران) را مثل خود بشری بیشتر نمیدانیم که میخواهید ما را از آنچه پدران ما میپرستیدند منع کنید، پس (اگر به راستی پیغمبر هستید) برای ما حجت و معجزی آشکار (که ما را مجبور به ایمان کند) بیاورید.
- ترجمه الهی قمشهای١١ قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِن نَّحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلَى مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَمَا كَانَ لَنَا أَن نَّأْتِيَكُم بِسُلْطَانٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ
رسولانشان به آنها گفتند: که ما جز بشری مثل شما نیستیم [که بحسب بشریّت ادعای امتیاز (ممتاز بودن از) شما را نمیکنیم] و لکن خداوند [با وحی کردن و ارسال به سوی عباد] بر کسی از بندگانش که بخواهد منّت میگذارد [و به سبب آن از شما ممتاز میشویم] و ما را نباشد که جز به اذن خداوند سلطانی (دلیلی) برای شما بیاوریم و مؤمنان تنها باید بر خداوند توکّل کنند [یعنی توکّل میکنیم و ابلاغ میکنیم و به شما و به ردّ شما و قبول شما و اذیّتهای شما مبالات (اندیشه) نمیکنیم]
- ترجمه سلطانیرسولانشان به آنها گفتند: که ما جز بشری مثل شما نیستیم و لکن خداوند بر کسی از بندگانش که بخواهد منّت میگذارد و ما را نباشد که جز به اذن خداوند سلطانی (دلیلی) برای شما بیاوریم و مؤمنان تنها باید بر خداوند توکّل کنند
- ترجمه راستینرسولان باز به کافران پاسخ دادند که آری ما هم مانند شما بشری بیش نیستیم لیکن خدا بر هر کس از بندگان که بخواهد (به نعمت بزرگ نبوت) منّت میگذارد، و ما را نرسد که برای شما آیت و معجزی الاّ به اذن و دستور خدا بیاوریم، و مؤمنان (در هر حال) باید تنها به خدا توکل کنند.
- ترجمه الهی قمشهای١٢ وَمَا لَنَا أَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَى مَا آذَيْتُمُونَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ
و چرا ما بر خداوند توکّل نکنیم و (در حالی که) او ما را به راههایمان هدایت کرده است؟ و بر آنچه که شما به ما اذیّت میرسانید البتّه حتماً صبر میکنیم و توکّل کنندگان تنها باید بر خداوند توکّل نمایند [یعنی کسی که ارادهٔ توکّل نموده است پس جز بر خداوند توکل نمیکند زیرا او حقیق (سزاوار) است به اینکه بر او توکّل شود برای اینکه او عالم به جمیع جهات آنچه است که دربارهٔ آن بر او توکّل میشود و بر حفظ آن قادر است، و در آنچه که وکالت آن بر او است واف (وفاکننده) است]
- ترجمه سلطانیو چرا ما بر خداوند توکّل نکنیم و (در حالی که) او ما را به راههایمان هدایت کرده است؟ و بر آنچه که شما به ما اذیّت میرسانید البتّه حتماً صبر میکنیم و توکّل کنندگان تنها باید بر خداوند توکّل نمایند
- ترجمه راستینو چرا ما بر خدا توکل نکنیم در صورتی که خدا ما را به راه راستمان هدایت فرموده؟و البته (در راه اطاعت و رضای خدا) بر آزار و ستمهای شما صبر خواهیم کرد، و ارباب توکل باید (در همه حال خوش و ناخوش) تنها بر خدا توکل کنند.
- ترجمه الهی قمشهای١٣ وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُم مِّنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِـمِينَ
و کسانی که به رسولانشان کفر ورزیدند گفتند: حتماً شما را از سرزمین خود اخراج میکنیم یا آنکه شما حتماً به ملّت ما باز میگردید {آنان بر این اعتقاد بودند که رسولانشان (ع) قبل از اظهار رسالت بر دین آنها بودهاند} پس پروردگارشان [از جهت تقویت توکّل آنها و صبر آنها] به آنها وحی کرد که ستمکاران را حتماً هلاک میکنیم
- ترجمه سلطانیو کسانی که به رسولانشان کفر ورزیدند گفتند: حتماً شما را از سرزمین خود اخراج میکنیم یا آنکه شما حتماً به ملّت ما باز میگردید پس پروردگارشان به آنها وحی کرد که ستمکاران را حتماً هلاک میکنیم
- ترجمه راستینباز کافران به رسولان پاسخ دادند که ما البته شما را از شهر و دیار خود بیرون میکنیم مگر آنکه به آیین ما برگردید، در این حال (که رسولان مأیوس از ایمان کافران شدند) خدا به آنها وحی فرمود که (غم مخورید) البته ما ستمکاران را هلاک خواهیم کرد.
- ترجمه الهی قمشهای١٤ وَلَنُسْكِنَنَّكُمُ الْأَرْضَ مِن بَعْدِهِمْ ذَلِكَ لِـمَنْ خَافَ مَقَامِي وَخَافَ وَعِيدِ
و هرآینه شما را بعد از آنان حتماً در آن سرزمین ساکن خواهیم کرد {در عوالم انسانیّت این خطاب بر جمیع رسولان و اسکان آنها در زمین صغیر انسانیّت است و در عالم کبیر برای بعضی از رسولان میباشد} آن [اهلاک یا اسکان رسولان (ع)] برای [انتفاع] کسی است که از مقام من [و موقف من برای حساب] خوف دارد و از وعید من میترسد
- ترجمه سلطانیو هرآینه شما را بعد از آنان حتماً در آن سرزمین ساکن خواهیم کرد آن برای کسی است که از مقام من خوف دارد و از وعید من میترسد
- ترجمه راستینو محققا ما شما رسولان (و پیروانتان) را در سرزمین کافران پس از هلاک آنها (با آسایش و ایمنی) ساکن میگردانیم و این (آسایش) نصیب کسی است که از مقام من خائف است و از وعده قهر و عقاب من میترسد.
- ترجمه الهی قمشهای١٥ وَاسْتَفْتَحُوا وَخَابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ
و [رسولان (ع) یا امّتهای منکر یا جمیع] طلب فتح کردند و هر زورگوی سرکش [متکبّر معاند به حقّ منکر او در آن استفتاح (طلب فتح کردن)] نومید شد
- ترجمه سلطانیو طلب فتح کردند و هر زورگوی سرکش (در آن استفتاح) نومید شد
- ترجمه راستینو (از خدا) فتح و پیروزی خواستند (و البته فتح و فیروزی بر حسب وعده ما نصیب رسولان خداست) و نصیب هر ستمگر جبار هلاکت و حرمان است.
- ترجمه الهی قمشهای١٦ مِّن وَرَائِهِ جَهَنَّمُ وَيُسْقَى مِن مَّاءٍ صَدِيدٍ
جهنم از ورای او است و از آب زرداب (چرکاب و خونی که به سبب آتش از پوست خارج میشود) نوشانده میشود
- ترجمه سلطانیجهنم از ورای او است و از آب زرداب نوشانده میشود
- ترجمه راستیناز پی گردنکش عنود آتش دوزخ خواهد بود و آبی که به او آشامند (در دوزخ) آب پلید چرکین است.
- ترجمه الهی قمشهای١٧ يَتَجَرَّعُهُ وَلَا يَكَادُ يُسِيغُهُ وَيَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِن كُلِّ مَكَانٍ وَمَا هُوَ بِمَيِّتٍ وَمِن وَرَائِهِ عَذَابٌ غَلِيظٌ
که [برای غایت کراهتش بر آن] آن را جرعه جرعه مینوشد و به آسانی آن را قورت نمیدهد (فرو نمیبرد) و مرگ از هر مکان [بحسب اسباب آن] نزد او میآید و (در حالی که) او مرده نیست [یعنی در آنگاه که او استراحت میکند] و از ورای آن عذابی غلیظ است {خداوند به منّ خود و فضل خود و احسان قدیم خود ما را پناه دهد}
- ترجمه سلطانیکه آن را جرعه جرعه مینوشد و به آسانی آن را قورت نمیدهد (فرو نمیبرد) و مرگ از هر مکان نزد او میآید و (در حالی که) او مرده نیست و از ورای آن عذابی غلیظ است
- ترجمه راستینکه آن آب پلید را جرعه جرعه میآشامد و هیچ گوارای او نشود، و از هر جانب مرگ به وی روی آور شود ولی نمیرد و فراروی او عذابی سخت خواهد بود.
- ترجمه الهی قمشهای١٨ مَّثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمَالُهُمْ كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ لَّا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلَى شَيْءٍ ذَلِكَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِيدُ
مَثل کسانی که به پروردگارشان کفر ورزیدهاند [یعنی حکایت آنها و شأن آنها در احوالشان و اعمالشان و قبول آن و ردّ آن]، اعمالشان مانند خاکستری است که در روز تندبادی (طوفانی) باد به آن شدید شده است [آن را حمل میکند و بردن آن را سرعت میدهد] که بر [جزای] چیزی از آنچه که [در اسلام] کسب کردهاند توانائی ندارند (نمیرسند) آن [تعب (رنج) در عمل و عدم قدرت بر چیزی از جزای آن با اینکه احتساب میکردند که آنها صُنع خوبی میکنند] همان گمراهی دور است
- ترجمه سلطانیمَثل کسانی که به پروردگارشان کفر ورزیدهاند اعمالشان مانند خاکستری است که در روز تندبادی (طوفانی) باد به آن شدید شده است که بر چیزی از آنچه که کسب کردهاند توانائی ندارند آن همان گمراهی دور است
- ترجمه راستینمثل اعمال کسانی که به خدا کافر شدند به خاکستری میماند که در روز تند باد شدید همه به باد فنا رود، که از همه کوشش خود هیچ نتیجه نبرند. این همان ضلالت (و حسرت) دور (از طریق نجات) است.
- ترجمه الهی قمشهای١٩ أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِن يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ
آیا ندیدی که خداوند آسمانها و زمین را به حقّ آفرید [یعنی متلبّس به حقّ برای اینکه باطلی در آن نیست، یا بواسطهٔ حقّ که همان ولایت مطلقه است، پس باکی به انکار آنها و نه نقصی بر آن با آن انکار نیست] اگر بخواهد شما را میبرد و خلق جدیدی را میآورد
- ترجمه سلطانیآیا ندیدی که خداوند آسمانها و زمین را به حقّ آفرید اگر بخواهد شما را میبرد و خلق جدیدی را میآورد
- ترجمه راستین(ای بشر) آیا ندانستی که خدا آسمانها و زمین را به حق و برای مقصود بزرگی آفریده و اگر بخواهد شما (جنس بشر) همه را در زمین نابود میسازد و خلقی دیگر از نو میآفریند؟
- ترجمه الهی قمشهای٢١ وَبَرَزُوا لِلَّهِ جَمِيعًا فَقَالَ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللَّهِ مِن شَيْءٍ قَالُوا لَوْ هَدَانَا اللَّهُ لَهَدَيْنَاكُمْ سَوَاءٌ عَلَيْنَا أَجَزِعْنَا أَمْ صَبَرْنَا مَا لَنَا مِن مَّحِيصٍ
و جمیعاً [در روز قیامت] برای خداوند بارز (حاضر) شدهاند و ضعفاء (اتباع) به کسانی که استکبار کرده بودند (متبوعین) گفتند همانا ما پیرو شما بودیم [به آنها استغاثه (فریادرسی خواستن) میکنند چنانکه در دنیا گمان میکردند که آنها در آخرت به آنها غیاث (کمک کردن) میکنند و رؤساء همان مترئّسان در دین صوری هستند نه رؤسای دنیا و آنها با ذکر تبعیّت خود از ایشان استعطاف (طلب عطوفت) میکنند] پس آیا شما از چیزی از عذاب خداوند از ما بینیاز کننده (دفع کننده از ما) هستید؟ [در جواب آنها] گفتند: اگر خداوند ما را [در دنیا و در اینجا] هدایت میکرد البتّه شما را هدایت میکردیم، بر ما [و بر شما] یکسان است چه بیتابی کنیم یا صبر کنیم، برای ما مفرّی (دررُویی) نیست
- ترجمه سلطانیو جمیعاً برای خداوند بارز (حاضر) شدهاند و ضعفاء به کسانی که استکبار کرده بودند گفتند همانا ما پیرو شما بودیم پس آیا شما از چیزی از عذاب خداوند از ما بینیاز کننده هستید؟ گفتند اگر خداوند ما را هدایت میکرد البتّه شما را هدایت میکردیم، بر ما (و بر شما) یکسان است چه بیتابی کنیم یا صبر کنیم، برای ما مفرّی (دررُویی) نیست
- ترجمه راستینو (روزی که) مردم از قبرها برانگیخته و به پیشگاه خدا حاضر شوند آن گاه ضعیفان به گردنکشان گویند: ما (در دنیا) تابع رأی شما بودیم آیا (امروز) شما هیچ از عذاب خدا ما را کفایت خواهید کرد؟جواب دهند که اگر ما را از خدا سعادت هدایت بود ما هم شما را هدایت میکردیم، اکنون هر چه جزع و التماس کنیم یا صبر و تحمل، یکسان است و هیچ (از عذاب) گریزگاهی نداریم.
- ترجمه الهی قمشهای٢٢ وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَـمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ إِلَّا أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلَا تَلُومُونِي وَلُومُوا أَنفُسَكُم مَّا أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنتُم بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِـمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ
و چون امر [دنیا] قضاء شد شیطان گفت همانا خداوند [با زبان مظهر خود محمّد (ص) و علی (ع)] به شما با وعدهٔ حقّ وعده داد و من هم به شما وعده دادم و با شما خلاف [وعده] کردم و من بر شما سلطانی (تسلط و اجباری) نداشتم جز اینکه شما را دعوت کردم [و کفر و عصیان را برایتان زینت دادم] و شما بر من اجابت کردید، پس مرا ملامت مکنید [زیرا من دشمن شما بودم و دشمنی من بر شما مخفی نبود، و کسی که گفتهٔ دشمن را قبول کند سرزنش میشود] و خودتان را ملامت کنید، من فریادرس شما نیستم و شما فریادرس من نیستید همانا من به آنچه که مرا از قبل شریک کرده بودید کفر ورزیدم [یعنی از اشراکتان به من در طاعت به خداوند و از اشراکتان به من به علی (ع) در ولایت بیزاری میجویم] همانا ستمکاران عذابی دردناک دارند
- ترجمه سلطانیو چون امر قضاء شد شیطان گفت همانا خداوند به شما با وعدهٔ حقّ وعده داد و من هم به شما وعده دادم و با شما خلاف (وعده) کردم و من بر شما سلطانی (اجباری) نداشتم جز اینکه شما را دعوت کردم و شما بر من اجابت کردید، پس مرا ملامت مکنید و خودتان را ملامت کنید، من فریادرس شما نیستم و شما فریادرس من نیستید همانا من به آنچه که مرا از قبل شریک کرده بودید کفر ورزیدم همانا ستمکاران عذابی دردناک دارند
- ترجمه راستینو چون حکم (قیامت) به پایان رسید (و اهل بهشت از اهل دوزخ جدا شدند) در آن حال شیطان (برای نکوهش و تمسخر کافران) گوید: خدا به شما به حق و راستی وعده داد و من به خلاف حقیقت شما را وعده دادم و خلف وعده کردم و بر شما (برای وعده دروغ خود) هیچ حجت و دلیل قاطعی نیاوردم و تنها شما را فراخواندم و شما اجابتم کردید، پس (امروز شما ابلهان که سخن بیدلیل مرا پذیرفتید) مرا ملامت مکنید بلکه نفس (پر طمع) خود را ملامت کنید، که امروز نه من فریادرس شما خواهم بود و نه شما فریادرس من توانید بود، من به شرکی که شما به (اغوای) من آوردید معتقد نیستم، آری (در این روز) ستمکاران عالم را عذابی دردناک خواهد بود.
- ترجمه الهی قمشهای٢٣ وَأُدْخِلَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ تَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ
و کسانی که ایمان آوردهاند و اعمال صالح کردند در جنّتهایی داخل شوند که از زیر آنها نهرها جاری میشود در آنجا به اذن پروردگارشان ماندگارند تحیّیتشان در آنجا سلام است
- ترجمه سلطانیو کسانی که ایمان آوردهاند و اعمال صالح کردند در جنّتهایی داخل شوند که از زیر آنها نهرها جاری میشود در آنجا به اذن پروردگارشان ماندگارند تحیّیتشان در آنجا سلام است
- ترجمه راستینو آنان را که به خدا ایمان آورده و عمل صالح کردند در بهشتهایی برند که زیر درختانش نهرها جاری است و همیشه به فرمان خدای خود در آن بهشت مخلدند و تحیت آنان در آنجا سلام است.
- ترجمه الهی قمشهای٢٤ أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ
آیا ندیدی چگونه خداوند مَثلی زد کلمهٔ طیّبه [علی (ع)] را [و دعوت او همان کلمۀ طیّبه است] مانند درختی پاک [از حیث میوهها که احدی با میوهٔ آن ضرر نبیند و از حیث بو و سایه و منظر] که اصل آن ثابت است [حرکت نمیکند و از مکان خود منتقل نمیشود] و شاخهٔ آن در آسمان است
- ترجمه سلطانیآیا ندیدی چگونه خداوند مَثلی زد کلمهٔ طیّبه (علی (ع)) را مانند درختی پاک که اصل آن ثابت و شاخهٔ آن در آسمان است
- ترجمه راستین(ای رسول) آیا ندیدی که چگونه خدا کلمه پاکیزه را به درخت پاک و زیبایی مثل زده که اصل ساقه آن برقرار باشد و شاخه آن به آسمان (رفعت و سعادت) بر شود؟
- ترجمه الهی قمشهای٢٥ تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ
که به اذن پروردگارش در هر زمان [در تابستان و زمستان و پائیز و بهار] میوهاش را میدهد و خداوند برای مردم این مَثلها را میزند [برای اینکه آنها معقولات را جز به صور محسوسه درک نمیکنند] تا شاید که به یاد آورند
- ترجمه سلطانیکه به اذن پروردگارش در هر زمان میوهاش را میدهد و خداوند برای مردم این مَثلها را میزند تا شاید که به یاد آورند
- ترجمه راستینو آن درخت پاک و زیبا به اذن خدا همه اوقات میوههای مأکول و خوش دهد (مثل جان پاک با دانش و معرفت و افکار و کردار نیکو در منفعت دائم برای خود و دیگران بدان درخت زیبای پر ثمر ماند) . و خدا (این گونه) مثلهای واضح برای تذکر مردم میآورد.
- ترجمه الهی قمشهای٢٦ وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ
و مَثل کلمهٔ خبیثه مانند درخت خبیثهای است که از بالای زمین کنده شده [برای اینکه ثبات ندارد] قراری ندارد
- ترجمه سلطانیو مَثل کلمهٔ خبیثه مانند درخت خبیثهای است که از بالای زمین کنده شده قراری ندارد
- ترجمه راستینو مثل کلمه کفر (و روح پلید) مانند درخت پلیدی است که ریشهاش به قلب زمین نرود بلکه بالای زمین افتد و (زود خشک شود و) هیچ ثبات و بقایی ندارد.
- ترجمه الهی قمشهای٢٧ يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَـوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ وَيُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِـمِينَ وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ
خداوند کسانی را که ایمان آوردهاند با این قول ثابت در حیات دنیا و در آخرت تثبیت میکند [پس در دینشان و در آخر (پایان) حیات دنیا شکّ نمیکنند و برای شیطان ممکن نمیشود که هنگام مرگ آنها را مفتون کند و در آخرت پس به آتش نزدیک نمیشوند] و خداوند ظالمین را [که از شجرۀ طیّبه به شجرۀ خبیثه روی گردانیدند را] گمراه میکند [برای اینکه آنها با منع خود از حقّ خود که همان اتّباعشان از شجرۀ طیّبه است به انفس خود ظلم کردند و به آل محمّد (ص) با منع آنها از حقّشان که همان انقیاد آنها بر ایشان است ظلم کردند، و اضلال (گمراه ساختن) آنها از طریق جنان به سوی جحیم میباشد همانطور که آنها در دنیا از صاحب جنان به سوی صاحب جحیم گمراه شدند] و خداوند آنچه را که میخواهد میکند
- ترجمه سلطانیخداوند کسانی را که ایمان آوردهاند با این قول ثابت در حیات دنیا و در آخرت تثبیت میکند و خداوند ظالمین را گمراه میکند و خداوند آنچه را که میخواهد میکند
- ترجمه راستینخدا اهل ایمان را با عقیده ثابت در حیات دنیا و در آخرت پایدار میدارد و خداوند ستمکاران را به حال گمراهی وا میگذارد و خدا هر چه بخواهد (به اختیار مطلق) میکند.
- ترجمه الهی قمشهای٢٨ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ
آیا ندیدی کسانی را که نعمت خداوند را به کفر تبدیل کردند و قومشان را در دار نابودی جای دادند
- ترجمه سلطانیآیا ندیدی کسانی را که نعمت خداوند را به کفر تبدیل کردند و قومشان را در دار نابودی جای دادند
- ترجمه راستینهیچ ندیدی حال مردمی را که نعمت خدا را به کفر مبدل ساختند و (خود و) قوم خود را به دیار هلاکت رهسپار کردند؟
- ترجمه الهی قمشهای٣٠ وَجَعَلُوا لِلَّهِ أَندَادًا لِّيُضِلُّوا عَن سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّارِ
و برای خداوند همتایانی [مانند اصنام و کواکب و غیر آنها قرار دادند، یا برای خداوند در عالم صغیر انداد (همتایان) از انانیاّت خود قرار دادند زیرا مبدء انداد در خارج همان اصنام داخلی هستند یا بحسب مظاهر او برای او انداد قرار دادند یعنی برای محمّد (ص) و علی (ع) انداد] قرار دادند تا از راه او [و همان علی (ع) و طریق ولایت] گمراه کنند بگو بهره ببرید زیرا سرانجامتان به آتش است
- ترجمه سلطانیو برای خداوند همتایانی قرار دادند تا از راه او گمراه کنند بگو بهره ببرید زیرا سرانجامتان به آتش است
- ترجمه راستینو در مقابل خدا امثال و اضدادی (مانند فرعونان و بتان) جعل کردند که (خود و خلق را) از راه خدا گمراه کنند. (ای رسول ما، به این مردم بتتراش و بت پرست) بگو که (این دو روزه دنیا) به لذات دنیوی مشغول باشید که بازگشت شما به آتش دوزخ خواهد بود.
- ترجمه الهی قمشهای٣١ قُل لِّعِبَادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا يُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُنفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لَّا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خِلَالٌ
به بندگان من کسانی که ایمان آوردهاند بگو: نماز را بپا دارند و از آنچه که به آنها روزی دادهایم [از اعراض و قوای عمّاله و علّامه و وجاهت و حشمت] بطور پنهانی و بطور علنی انفاق کنند قبل از آنکه روزی بیاید که نه معاملهای در آن هست و نه [لامحاله] دوستیی [بین احدی تا دوستی برای دوستش شفاعت کند]
- ترجمه سلطانیبه بندگان من کسانی که ایمان آوردهاند بگو: نماز را بپا دارند و از آنچه که به آنها روزی دادهایم بطور پنهانی و بطور علنی انفاق کنند قبل از آنکه روزی بیاید که نه معاملهای در آن هست و نه دوستیی
- ترجمه راستینبه آن بندگان من که ایمان آوردند بگو نماز به پا دارند و از آنچه روزی آنها کردیم در نهان و آشکار انفاق کنند پیش از آنکه بیاید روزی که نه چیزی توان خرید و نه دوستی کسی (جز خدا) به کار آید.
- ترجمه الهی قمشهای٣٢ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّكُمْ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهَارَ
خداوند کسی است که آسمانها و زمین را خلق کرد [نه غیر او، پس شما را چه میشود که شما را به انفاق امر میکند و بخل میورزید با اینکه همه در دست او است] و از آسمان آب را فرو فرستاد و با آن از ثمرات رزقی برای شما خارج کرد و برای شما کشتی را مسخّر نمود تا در دریا به امر او جاری شود و برای شما نهرها را مسخّر کرد
- ترجمه سلطانیخداوند کسی است که آسمانها و زمین را خلق کرد و از آسمان آب را فرو فرستاد و با آن از ثمرات رزقی برای شما خارج کرد و برای شما کشتی را مسخّر نمود تا در دریا به امر او جاری شود و برای شما نهرها را مسخّر کرد
- ترجمه راستینخداست آن که آسمانها و زمین را آفرید و باران را از آسمان فرو بارید تا بدان انواع ثمرات و حبوبات را برای روزی شما برآورد، و کشتیها را مسخر شما کرد تا به امر او به روی آب دریا روان شود و نهرها را (به روی زمین) به اختیار شما جاری گردانید.
- ترجمه الهی قمشهای٣٣ وَسَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَائِبَيْنِ وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ
و برای شما خورشید و ماه که پیوسته حرکت کنندهاند را مسخّر کرد [بنابر نظامی واحد بدون تغیّر از طریق خود در حرکت] و برای شما شب و روز را مسخّر کرد [و به تسخیر آن دو، اصول معیشت شما تولّد مییابد و حاصل میشود]
- ترجمه سلطانیو برای شما خورشید و ماه که پیوسته حرکت کنندهاند را مسخّر کرد و برای شما شب و روز را مسخّر کرد
- ترجمه راستینو خورشید و ماه گردنده و شب و روز را برای شما مسخر کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٣٤ وَآتَاكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ الْإِنسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ
و از هر آنچه که [با زبان استعداد] از آن سؤال کرده بودید به شما داد و اگر بشمارید نعمتهای خداوند را [که آنها را به مسئلت شما اعطاء کرده است]، آنها را احصاء نمیکنید همانا انسان البتّه بسیار ستمکار و بسیار ناسپاس است
- ترجمه سلطانیو از هر آنچه که از آن سؤال کرده بودید به شما داد و اگر بشمارید نعمتهای خداوند را، آنها را احصاء نمیکنید همانا انسان البتّه بسیار ستمکار و بسیار ناسپاس است
- ترجمه راستینو از انواع نعمتهایی که از او درخواست کردید به شما عطا فرمود، و اگر نعمتهای (بی انتهای) خدا را بخواهید به شماره آورید هرگز حساب آن نتوانید کرد، (با این همه لطف و رحمت خدا) باز انسان سخت ستمگر و کفر کیش و ناسپاس است.
- ترجمه الهی قمشهای٣٥ وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنًا وَاجْنُبْنِي وَبَنِيَّ أَن نَّعْبُدَ الْأَصْنَامَ
و [به یاد آور یا یادآوری کن] آنوقت که ابراهیم گفت پروردگارا این شهر (مکّه) را امن (دارای امنیّت) قرار بده و از من و فرزندانم دور بدار که اصنام [مصنوعه یا اصنام اهویه] را بپرستیم
- ترجمه سلطانیو (به یاد آور یا یادآوری کن) آنوقت که ابراهیم گفت پروردگارا این شهر را امن قرار بده و از من و فرزندانم دور بدار که اصنام را بپرستیم
- ترجمه راستینو (یادآر) وقتی که ابراهیم عرض کرد: پروردگارا، این شهر (مکه) را مکان امن و امان قرار ده و من و فرزندانم را از پرستش بتان دور دار.
- ترجمه الهی قمشهای٣٦ رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ فَمَن تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَمَنْ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
پروردگارا همانا اینان بسیاری از مردم را گمراه کردند [و سبب اضلال (گمراهی) آنان گشتند یا به آنچه که از شیطان از خوارق عادات بر صور آنان ظاهر شده و نیز رؤسای ضلالت که همان اصنام بشریّه هستند بسیاری از مردم را گمراه کردهاند] پس کسی که از من تبعیّت [حقیقی] کند [که با بیعت عامّه یا خاصّه حاصل میشود] پس همانا او از من است و کسی که از من نافرمانی کند پس همانا تو بسیار آمرزنده و مهربان هستی [پس با آنها به شأن خود معامله کن نه به شأن آنها]
- ترجمه سلطانیپروردگارا همانا اینان بسیاری از مردم را گمراه کردند پس کسی که از من تبعیّت کند پس همانا او از من است و کسی که از من نافرمانی کند پس همانا تو بسیار آمرزنده و مهربان هستی
- ترجمه راستینپروردگارا، این بتان (و بتتراشان) بسیاری از مردم را گمراه کردند، پس هر کس (در راه توحید و خداپرستی) پیرو من است او از من است و هر که مخالفت من کند (و راه شرک و عصیان پوید اختیارش با توست که) تو خدای بسیار بخشنده و مهربانی.
- ترجمه الهی قمشهای٣٧ رَّبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ
[ای] پروردگار ما، همانا من [بعضی] از ذرّیّهام را در درّهای بدون کشت (وادی مکّه) نزد بیت الحرام (خانهٔ محترم) تو [که تهاون (بیاحترامی) به آن و تعرّض به کسی که در نواحی آن است و آنچه که در آن باشد حرام است] سکنی دادهام [ای] پروردگار ما، تا اقامهٔ نماز کنند پس [بعضی] از دلهای مردم را قرار ده که به سوی آنها تمایل کنند از ثمرات [درختان طبیعی و ثمرات درختان روحی و آنها دوستی و انقیاد و ذوق و معرفت و وصال و اتّحاد و غیر آنها هستند از آنچه که در معاد ظاهر میشود] به آنان روزی بده به ترقّب اینکه آنها شکر کنند
- ترجمه سلطانی(ای) پروردگار ما، همانا من (بعضی) از ذرّیّهام را در درّهای بدون کشت نزد بیت الحرام (خانهٔ محترم) تو سکنی دادهام (ای) پروردگار ما، تا اقامهٔ نماز کنند پس (بعضی) از دلهای مردم را قرار ده که به سوی آنها تمایل کنند از ثمرات به آنان روزی بده به ترقّب اینکه آنها شکر کنند
- ترجمه راستینپروردگارا، من برخی از ذرّیّه و فرزندان خود را به وادی بیکشت و زرعی نزد بیتالحرام تو مسکن دادم، پروردگارا، تا نماز را به پا دارند، پس تو دلهایی از مردمان را به سوی آنها مایل گردان و به انواع ثمرات آنها را روزی ده، باشد که شکر تو به جای آرند.
- ترجمه الهی قمشهای٣٨ رَبَّنَا إِنَّكَ تَعْلَمُ مَا نُخْفِي وَمَا نُعْلِنُ وَمَا يَخْفَى عَلَى اللَّهِ مِن شَيْءٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ
[ای] پروردگار ما، همانا تو میدانی آنچه را که مخفی میکنیم و آنچه را که علنی مینمائیم [و تو به حاجات ما و مصالح ما عالمی، از تو سؤال بکنیم یا سؤال نکنیم] و چیزی در زمین و نه در آسمان بر خداوند مخفی نمیماند
- ترجمه سلطانی(ای) پروردگار ما، همانا تو میدانی آنچه را که مخفی میکنیم و آنچه را که علنی مینمائیم و چیزی در زمین و نه در آسمان بر خداوند مخفی نمیماند
- ترجمه راستینپروردگارا، تو به هر چه ما پنهان و آشکار کنیم بر همه آگاهی (که تو خدایی) و بر خدا البته هیچ چیز در زمین و آسمان پنهان نیست.
- ترجمه الهی قمشهای٣٩ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاءِ
ستایش برای خدایی است که بر کهنسالی [مشتملاً بر کبر (زیادی) سن و یأس از فرزند] اسماعیل و اسحاق را به من بخشید همانا پروردگار من البتّه شنوای دعاء است
- ترجمه سلطانیستایش برای خدایی است که بر کهنسالی اسماعیل و اسحاق را به من بخشید همانا پروردگار من البتّه شنوای دعاء است
- ترجمه راستینستایش خدای را که به من در زمان پیری دو فرزندم اسماعیل و اسحاق را عطا فرمود (و درخواست مرا اجابت کرد) که پروردگار من البته دعای بندگان را شنواست.
- ترجمه الهی قمشهای٤٠ رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلَاةِ وَمِن ذُرِّيَّتِي رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ
پروردگارا مرا اقامه کنندهٔ نماز قرار بده و از ذرّیّهام [ای] پروردگار ما، دعای مرا [به اجابت] قبول کن
- ترجمه سلطانیپروردگارا مرا اقامه کنندهٔ نماز قرار بده و از ذرّیّهام (ای) پروردگار ما، دعای مرا قبول کن
- ترجمه راستینپروردگارا، مرا و از ذرّیّهام نیز کسانی را نمازگزار گردان، و بار الها دعای مرا بپذیر.
- ترجمه الهی قمشهای٤١ رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ
[ای] پروردگار ما مرا و والدینم [آدم (ع) و حوّاء (ع)] را بیامرز و بر مؤمنین در روزی که حساب برپا میشود
- ترجمه سلطانی(ای) پروردگار ما مرا و والدینم را بیامرز و بر مؤمنین در روزی که حساب برپا میشود
- ترجمه راستینبار الها، روزی که (میزان عدل و) حساب به پا میشود (تو در آن روز سخت) بر من و والدین من و همه مؤمنان (از کرم) ببخشا.
- ترجمه الهی قمشهای٤٢ وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِـمُونَ إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصَارُ
و هرگز مپندار که خداوند از آنچه که ستمکاران عمل میکنند غافل است جز این نیست که [با امهال (مهلت دادن)] از آنها به تأخیر میاندازد تا روزی که در آن چشمها خیره میشود (باز میماند که قادر نیست که پلک بزند)
- ترجمه سلطانیو هرگز مپندار که خداوند از آنچه که ستمکاران عمل میکنند غافل است جز این نیست که از آنها به تأخیر میاندازد تا روزی که در آن چشمها خیره میشود
- ترجمه راستینو (ای رسول ما) هرگز مپندار که خدا از کردار ستمکاران غافل است، بلکه (کیفر) ظالمان را به تأخیر میافکند تا آن روزی که چشمها (یشان) در آن روز خیره و حیران است.
- ترجمه الهی قمشهای٤٣ مُهْطِعِينَ مُقْنِعِي رُءُوسِهِمْ لَا يَرْتَدُّ إِلَيْهِمْ طَرْفُهُمْ وَأَفْئِدَتُهُمْ هَوَاءٌ
[در حالی که] شتابان [سرعت گیرندگان به اجابت داعی (دعوت کننده)] هستند سرهایشان را بالا گرفتهاند (آن را بالا میبرند) که پلکهایشان به [خود] آنها بر نمیگردد [یعنی برای کمال دهشتشان و حیرتشان قادر نمیشوند که به خودشان نگاه کنند] و دلهایشان [برای فرط وحشت] خالی [از رأی] است
- ترجمه سلطانی(در حالی که) شتابان هستند سرهایشان را بالا گرفتهاند که پلکهایشان به (خود) آنها بر نمیگردد و دلهایشان خالی است
- ترجمه راستین(در آن روز سخت آن ستمکاران) همه شتابان و هراسان سر به بالا کرده و چشمها واله مانده و دلهاشان به دهشت و اضطراب است.
- ترجمه الهی قمشهای٤٤ وَأَنذِرِ النَّاسَ يَوْمَ يَأْتِيهِمُ الْعَذَابُ فَيَقُـولُ الَّذِينَ ظَلَمُوا رَبَّنَا أَخِّرْنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ نُّجِبْ دَعْوَتَكَ وَنَتَّبِعِ الرُّسُلَ أَوَلَمْ تَكُونُوا أَقْسَمْتُم مِّن قَبْلُ مَا لَكُم مِّن زَوَالٍ
و مردم را انذار کن از روزی که عذاب به آنها میرسد (میآید) [و آن روز حضور مرگ است] پس کسانی که ظلم کردهاند میگویند: [ای] پروردگار ما، برای ما تا اجلی نزدیک به تأخیر انداز (مهلت بده) که دعوتت را اجابت کنیم و از رسولان تبعیّت کنیم، [به آنها گفته میشود] آیا شما قبلاً سوگند نخورده بودید که زوالی ندارید
- ترجمه سلطانیو مردم را انذار کن از روزی که عذاب به آنها میرسد پس کسانی که ظلم کردهاند میگویند: (ای) پروردگار ما، برای ما تا اجلی نزدیک به تأخیر انداز (مهلت بده) که دعوتت را اجابت کنیم و از رسولان تبعیّت کنیم، آیا شما قبلاً سوگند نخورده بودید که زوالی ندارید
- ترجمه راستینو (ای رسول ما) مردم را از روزی که هنگام عذاب (و کیفر اعمالشان) فرا میرسد بترسان (و آگاهشان ساز) که ستمکاران خلق (چون سختی عذاب را بنگرند از حسرت و پشیمانی) خواهند گفت: پروردگارا (عذاب) ما را اندک مدتی به تأخیر افکن تا دعوت تو را اجابت کنیم و پیرو رسولان (تو) شویم (و از هر کار بد بازگردیم. به آنها پاسخ آید که) آیا شما بارها پیش از این سوگند یاد نمیکردید که ما را ابدا زوال و هلاکی نخواهد بود؟
- ترجمه الهی قمشهای٤٥ وَسَكَنتُمْ فِي مَسَاكِنِ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ وَتَبَيَّنَ لَكُمْ كَيْفَ فَعَلْنَا بِهِمْ وَضَرَبْنَا لَكُمُ الْأَمْثَالَ
و (حال آنکه) در مسکن کسانی که به خودشان ستم کرده بودند ساکن شده بودید [یعنی به سنّت (روش) آنها سنّت (عمل کردن) میکردید و در مقام آنها توقّف میکردید یا در منازل صوری آنها ساکن شدید به حیثی که آثار عذاب آنها و هلاک آنها را مشاهده کردید] و برای شما بیان (روشن) شد که با آنها چه کردیم و برای شما مَثلها [موافق با احوال شما و انتقال شما به آخرت] زدیم [یا برای شما مَثلهای کسانی که ظلم کرده بودند را زدیم تا متنبّه شوید و از مِثل افعال آنان اجتناب نمایید]
- ترجمه سلطانیو (حال آنکه) در مسکن کسانی که به خودشان ستم کرده بودند ساکن شده بودید و برای شما بیان (روشن) شد که با آنها چه کردیم و برای شما مَثلها زدیم
- ترجمه راستینو شما (ستمکاران بودید که) در منازل ستمگران پیش از خود مسکن گزیدید و مشاهده کردید که عاقبت ما چه بر سر آنها آوردیم و بر شما سرگذشت آنها را مثل آوردیم (تا مگر عبرت گیرید و از کار زشت و ستمگری دست کشید، ولی هرگز پند نگرفته و بیدار نشدید).
- ترجمه الهی قمشهای٤٦ وَقَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ وَعِندَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ وَإِن كَانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ
و مکرشان را مکر کرده بودند و مکر آنها نزد خداوند [ثابت] است و اگرچه مکر آنها [برای عظمت آن چنان] بود تا کوهها از آن زایل (متلاشی) شوند
- ترجمه سلطانیو مکرشان را مکر کرده بودند و مکر آنها نزد خداوند است و اگرچه مکر آنها (چنان) بود تا کوهها از آن زایل (متلاشی) شوند
- ترجمه راستینو آن ستمکاران بزرگترین مکر و مهمترین سیاست خویش را به کار بردند ولی مکر آنها پیش (قدرت و تقدیر) خدا (هیچ) است هر چند مکر (و سیاست) آنها به پایهای باشد که کوهها بدان از جای کنده شوند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٧ فَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انتِقَامٍ
و هرگز مپندار که خداوند خلف کنندهٔ وعدهٔ [نصرت و اسکان در زمین بدون معاند] خود به رسولانش است همانا خداوند غالب و دارندهٔ انتقام است
- ترجمه سلطانیو هرگز مپندار که خداوند خلف کنندهٔ وعدهٔ خود به رسولانش است همانا خداوند غالب و دارندهٔ انتقام است
- ترجمه راستینپس هرگز مپندار که خدا وعده خود با رسولانش را خلاف کند که البته خدا مقتدر و انتقام کشنده است.
- ترجمه الهی قمشهای٤٨ يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ
روزی که [این] زمین تبدیل میشود به زمینی دیگر و آسمانها، و برای خدای واحد بسیار مسلّط بارز شدهاند [به حیثی که هر آنچه که از آنها در دنیا باطن (پوشیده) بود در آنجا ظاهر گشته و زمین اخبارش را میگوید]
- ترجمه سلطانیروزی که (این) زمین تبدیل میشود به زمینی دیگر و آسمانها، و برای خدای واحد بسیار مسلّط بارز شدهاند
- ترجمه راستینروزی که زمین (به امر خدا) به غیر این زمین مبدل شود و هم آسمانها دگرگون شوند و تمام خلق در پیشگاه (حکم) خدای یکتای قادر قاهر حاضر شوند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٩ وَتَرَى الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ مُّقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ
و مجرمین را در آنروز در زنجیرها بند شدگانی میبینی [برای اینکه زنجیرهای مکمونشان در دنیا در آنجا بروز میکند]
- ترجمه سلطانیو مجرمین را در آنروز در زنجیرها بند شدگانی میبینی
- ترجمه راستینو (در آن روز) بدکاران را زیر زنجیر (قهر خدا) مشاهده خواهی کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٥٠ سَرَابِيلُهُم مِّن قَطِرَانٍ وَتَغْشَى وُجُوهَهُمُ النَّارُ
پیراهنهای آنها از قطران (شیره سیاه) و [از غایت عجز آنها و شدّت ابتلاء آنها] آتش صورتهای آنها را میپوشاند
- ترجمه سلطانیپیراهنهای آنها از قطران (شیره) و آتش صورتهای آنها را میپوشاند
- ترجمه راستین(و بینی که) پیراهنهای از مس گداخته آتشین بر تن دارند و در شعله آتش چهره آنها پنهان است.
- ترجمه الهی قمشهای٥١ لِيَجْزِيَ اللَّهُ كُلَّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ
البتّه خداوند هر نفسی را به آنچه که کسب کرده است جزاء میدهد همانا خداوند سریع حساب کننده است
- ترجمه سلطانیالبتّه خداوند هر نفسی را به آنچه که کسب کرده است جزاء میدهد همانا خداوند سریع حساب کننده است
- ترجمه راستین(این گونه عذاب برای آن است) تا خدا هر شخص را به کیفر کردارش برساند، که خدا در یک لحظه به حساب خلق خواهد رسید.
- ترجمه الهی قمشهای٥٢ هَذَا بَلَاغٌ لِّلنَّاسِ وَلِيُنذَرُوا بِهِ وَلِيَعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَلِيَذَّكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ
این [قدر از] رساندن [اعلان] برای مردم [کفایت میکند] و تا به آن انذار (نصیحت) شوند و تا بدانند که جز این نیست که او خدای واحد است [جز این نیست که الله خداوند و مستحقّ معبودیّت است، واحد است که در معبودیّت ثانی ندارد] و تا خردمندان متذکّر شوند.
- ترجمه سلطانیاین (قدر از) رساندن (اعلان) برای مردم (کفایت میکند) و تا به آن انذار شوند و تا بدانند که جز این نیست که او خدای واحد است و تا خردمندان متذکّر شوند.
- ترجمه راستیناین (قرآن عظیم) حجت بالغ برای جمیع مردم است (تا خلایق از آن پند گرفته) و تا بدان وسیله خداشناس و خداترس شوند و تا عموم بشر خدا را به یگانگی بشناسند و صاحبان عقل، متذکر و هوشیار گردند.
- ترجمه الهی قمشهای