سورهٔ اسراء
إسراء، بنی اسرائیل، سبحان
٧١ يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولَئِكَ يَقْرَءُونَ كِتَابَهُمْ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا
روزی که هر گروهی را با امامشان فرا میخوانیم {امام کسی است که از او ایتمام میشود و به سیرت او اقتداء میشود و از امر او اطاعت میشود و پا در جای پای او گذاشته میشود چه حقّ باشد یا باطل، مشهود به حواس بشری یا غیر مشهود، آمر بحسب ظاهر یا بحسب باطن، با زبان قال یا با زبان حال، و شامل ائمهٔ حقّ و جور میشود از کسانی که در دنیا ریاست میورزند یا منتحل به ترأّس (ریاستورزی) در دین هستند یا بدون شعور خود به آن او را رئیس قرار دادهاند از سلاطین و اُمراء و خلفای جور و کواکب و اصنام و اَبالسه (ابلیسها) و اهواء} پس کسی که کتاب او به دست راستش داده شود پس آنان کتابشان را میخوانند و به [اندازهٔ] فتیلی (نخ باریک در شکاف هسته خرما) [مورد] ستم [واقع] نمیشوند [یعنی از اجور آنان چیزی کاسته نمیشود]
- ترجمه سلطانیروزی که هر گروهی را با امامشان فرا میخوانیم پس کسی که کتاب او به دست راستش داده شود پس آنان کتابشان را میخوانند و به (اندازهٔ) فتیلی (نخ باریک در شکاف هسته خرما) (مورد) ستم (واقع) نمیشوند
- ترجمه راستین(به یاد آر) روزی که ما هر گروهی از مردم را با پیشوایشان (به پیشگاه حقیقت) میخوانیم، پس هر کس نامه عملش را به دست راست دهند آنها نامه خود را قرائت کنند و کمترین ستمی به آنها نخواهد شد.
- ترجمه الهی قمشهای٧٢ وَمَن كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلًا
و کسی که در اینجا [از معرفت (شناخت) آخرت و طریق آن] کور باشد پس او در آخرت [نیز] کور است و [از کسی که راه را در دنیا گم کرده] گمراهتر است
- ترجمه سلطانیو کسی که در اینجا کور باشد پس او در آخرت (نیز) کور است و (از کسی که راه را در دنیا گم کرده) گمراهتر است
- ترجمه راستینهر کس در این جهان نابینا (ی کفر و جهل و ضلالت) است در عالم آخرت نیز (از مشاهده بهشتیان و شهود و جمال حق) نابینا و گمراهتر خواهد بود.
- ترجمه الهی قمشهای٧٣ وَإِن كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَإِذًا لَّاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا
و همانا نزدیک بود تا تو را از آنچه [از معهودی] که به تو وحی کردهایم {و آن ولایت علی (ع) است} فتنه (فریب دادن) کنند [یعنی با فریب دادنت تو را منصرف نمایند] تا غیر آن را بر ما افتراء ببندی و آنوقت البتّه تو را به دوستی بگیرند
- ترجمه سلطانیو همانا نزدیک بود تا از آنچه که به تو وحی کردهایم به تو فتنه (فریب دادن) کنند تا غیر آن را بر ما افتراء ببندی و آنوقت البتّه تو را به دوستی بگیرند
- ترجمه راستینو نزدیک بود که کافران تو را فریب داده و از آنچه به تو وحی کردیم (که به بتان هیچ اعتنا مکن) غافل شوی و چیز دیگر بر ما فرابندی، آنگاه یقینا مشرکان تو را دوست خود میگرفتند.
- ترجمه الهی قمشهای٧٤ وَلَـوْلَا أَن ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدتَّ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا
و اگر ما تو را ثابت [قدم] نکرده بودیم البتّه نزدیک بود که چیزی کم به آنان متمایل شوی
- ترجمه سلطانیو اگر ما تو را ثابت (قدم) نکرده بودیم البتّه نزدیک بود که چیزی کم به آنان متمایل شوی
- ترجمه راستینو اگر ما تو را ثابت قدم نمیگردانیدیم نزدیک بود که به آن مشرکان اندک تمایل و اعتمادی پیدا کنی.
- ترجمه الهی قمشهای٧٥ إِذًا لَّأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا
آنوقت البتّه به تو دو برابر [عذاب] در حیات [دنیوی] و دو برابر [عذاب آخرت] در مرگ میچشاندیم سپس در برابر ما برای خود یاری کنندهای نمییافتی [که عذاب را از تو دفع کند]
- ترجمه سلطانیآنوقت البتّه به تو دو برابر در حیات و دو برابر در مرگ میچشاندیم سپس در برابر ما برای خود یاری کنندهای نمییافتی
- ترجمه راستینو در آن صورت به تو جزاء این عمل را میچشاندیم و عذاب تو را در حیات دنیا و پس از مرگ مضاعف میگردانیدیم و آنگاه از (قهر و خشم) ما بر خود هیچ یاوری نمییافتی.
- ترجمه الهی قمشهای٧٦ وَإِن كَادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْهَا وَإِذًا لَّا يَلْبَثُونَ خِلَافَكَ إِلَّا قَلِيلًا
و اینکه نزدیک بود تا تو را از این سرزمین بیرون رانند تا تو را از آن اخراج کنند و آنوقت جز اندکی پس از تو درنگ نمیکردند
- ترجمه سلطانیو اینکه نزدیک بود تا تو را از این سرزمین بیرون رانند تا تو را از آن اخراج کنند و آنوقت جز اندکی پس از تو درنگ نمیکردند
- ترجمه راستینو نزدیک بود که کافران تو را از سرزمین خود جنبانده تا از آنجا بیرونت کنند، و در این صورت پس از آن اندک زمانی بیش زیست نمیکردند (که به عذاب ما همه هلاک میشدند).
- ترجمه الهی قمشهای٧٧ سُنَّةَ مَن قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِن رُّسُلِنَا وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلًا
[این دربارهٔ] کسانی که قبل از تو از رسولانمان که فرستادهایم سنّت است [یعنی آن مذکور از فتنۀ قوم تو را ما سنّت کردهایم، و تثبیت ما تو را و استفزاز (خوار کردن) قومت برای ارادهٔ اخراج تو و عدم درنگ کردنشان بعد از تو البتّه سنّت کسانی است که فرستاده بودیم] و برای سنّت ما دگرگونی نمییابی
- ترجمه سلطانی(این دربارهٔ) کسانی که قبل از تو از رسولانمان که فرستادهایم سنّت (ما) است و برای سنّت ما دگرگونی نمییابی
- ترجمه راستینما آیین همه پیمبرانی را که پیش از تو فرستادیم نیز همین (توحید و خداپرستی و هلاک کافران و نجات اهل ایمان) قرار دادیم، و این طریقه ما را تغییرپذیر نخواهی یافت.
- ترجمه الهی قمشهای٧٨ أَقِـمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا
نماز را در وقت انحراف [و زوال] خورشید تا شدّت [تاریکی] شب و قرآن فجر (نماز صبح) را بپادار، همانا [وقت] قرآن فجر (نماز صبح) مشهود میباشد
- ترجمه سلطانینماز را در وقت انحراف (و زوال) خورشید تا شدّت (تاریکی) شب و قرآن فجر (نماز صبح) را بپادار، همانا (وقت) قرآن فجر (نماز صبح) مشهود میباشد
- ترجمه راستیننماز را وقت زوال آفتاب تا اول تاریکی شب به پا دار (یعنی نماز ظهرین را از اول ظهر و نماز عشائین را از بدو تاریکی شب به پا دار) و نماز صبح را نیز به جای آر که آن نماز به حقیقت مشهود (نظر فرشتگان شب و فرشتگان روز) است.
- ترجمه الهی قمشهای٧٩ وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا
و [پاسی] از شب را پس در آن بیدار باش به عنوان نافله (اضافه، موهبتی) برای تو است، چه بسا که پروردگارت تو را به مقامی ستوده مبعوث کند
- ترجمه سلطانیو (پاسی) از شب را پس در آن بیدار باش به عنوان نافله (اضافه) برای تو است، چه بسا که پروردگارت تو را به مقامی ستوده مبعوث کند
- ترجمه راستینو بعضی از شب را به خواندن قرآن (در نماز) بیدار و متهجّد باش، که نماز شب خاص توست، باشد که خدایت تو را به مقام محمود (شفاعت کبری) مبعوث گرداند.
- ترجمه الهی قمشهای٨٠ وَقُل رَّبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّي مِن لَّدُنكَ سُلْطَانًا نَّصِيرًا
و بگو: پروردگارا مرا [در آن مقام] داخل نما [از محلّ] دخول (وارد شدن) به صدق و خارج کن مرا از [محلّ] خروج (خارج شدن) به صدق و برای من از نزد خودت سلطانی نصیر (یاری دهنده) قرار بده {سلطان نصیر همان ولایت مطلقهٔ ظاهره در مظاهر کلّیّه و جزئیّهٔ آن است، و اصل همهٔ مظاهر علی (ع) با بشریّتش است همانطور که او به علویّتش حقیقت ولایت مطلقه است}
- ترجمه سلطانیو بگو: پروردگارا مرا داخل نما (از محلّ) دخول (وارد شدن) به صدق و خارج کن مرا از (محلّ) خروج (خارج شدن) به صدق و برای من از نزد خودت سلطانی یاری دهنده قرار بده
- ترجمه راستینو بگو که بارالها مرا (همیشه به هر جا روم به مکّه یا مدینه یا عالم قبر و محشر) به قدم صدق داخل و به قدم صدق خارج گردان و به من از جانب خود حجت روشنی که دائم یار و مددکار باشد عطا فرما.
- ترجمه الهی قمشهای