سورهٔ کهف
کهف، اصحاب کهف، حائله
٨١ فَأَرَدْنَا أَن يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْرًا مِّنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا
از اینرو ما اراده کردیم که او را بکشیم و خداوند به جای او [فرزندی] بهتر از او که دارای صفای نفس و صلهٔ رحم باشد به آنها بدهد
- ترجمه سلطانیاز اینرو ما اراده کردیم که او را بکشیم و خداوند به جای او (فرزندی) بهتر از او که دارای صفای نفس و صلهٔ رحم باشد به آنها بدهد
- ترجمه راستینخواستیم تا به جای او خدایشان فرزندی بهتر و صالحتر و مهذبتر و نزدیکتر به ارحام پرستی به آن پدر و مادر بخشد.
- ترجمه الهی قمشهای٨٢ وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنزٌ لَّهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِـحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَن يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنزَهُمَا رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا
دیوار هم [که مستقیم نمودیم] از دو کودک یتیم در شهر بود که در زیر آن گنجی نهفته بود و پدرشان شخص نیکی بود خدای تو خواست که آنها به حدّ رشد برسند و دفینه را [که زیر آن دیوار بود] خارج کنند که رحمت [و رأفت] خدای تو بود و این کار را هم به ارادهٔ خود نکردم [بلکه به امر خداوند بود]. این است سرّ آنچه تو نمیتوانستی تحّمل کنی
- ترجمه سلطانیدیوار هم (که مستقیم نمودیم) از دو کودک یتیم در شهر بود که در زیر آن گنجی نهفته بود و پدرشان شخص نیکی بود خدای تو خواست که آنها به حدّ رشد برسند و دفینه را (که زیر آن دیوار بود) خارج کنند که رحمت (و رأفت) خدای تو بود و این کار را هم به ارادهٔ خود نکردم (بلکه به امر خداوند بود). این است سرّ آنچه تو نمیتوانستی تحّمل کنی
- ترجمه راستینو اما آن دیوار از آن دو طفل یتیمی در آن شهر بود که پدری صالح داشتند و زیر آن گنجی برای آن دو نهفته بود، خدایت خواست تا به لطف خود آن اطفال به حد رشد رسند و خودشان گنج را استخراج کنند. و من این کارها نه از پیش خود (بلکه به امر خدا) کردم. این است مآل و باطن کارهایی که تو طاقت و ظرفیت بر انجام آن نداشتی.
- ترجمه الهی قمشهای٨٣ وَيَسْأَلُونَكَ عَن ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَيْكُم مِّنْهُ ذِكْرًا
از تو دربارهٔ ذوالقرنین میپرسند بگو هم اکنون برای شما خلاصهٔ قصّهٔ او را میگویم
- ترجمه سلطانیاز تو دربارهٔ ذوالقرنین میپرسند بگو هم اکنون برای شما خلاصهٔ قصّهٔ او را میگویم
- ترجمه راستینو از تو (ای رسول) سؤال از ذوالقرنین میکنند، پاسخ ده که من به زودی حکایتی از او بر شما خواهم خواند.
- ترجمه الهی قمشهای٨٤ إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَآتَيْنَاهُ مِن كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا
ما او را در روی زمین قدرت و نفوذ دادیم و از هر چیزی وسیلهٔ [وصول بدان و تصرّف در] آن را بدو دادیم
- ترجمه سلطانیما او را در روی زمین قدرت و نفوذ دادیم و از هر چیزی وسیلهٔ (وصول بدان و تصرّف در) آن را بدو دادیم
- ترجمه راستینما او را در زمین تمکن و قدرت بخشیدیم و از هر چیزی رشتهای به دست او دادیم.
- ترجمه الهی قمشهای٨٦ حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِندَهَا قَوْمًا قُلْنَا يَاذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَن تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا
[ذوالقرنین مشغول حرکت و سیر بود] تا به مغرب زمین که خورشید در آنجا غروب میکند رسید و دید خورشید در چشمهای که گل آلود [و دارای گل سیاهی بود] فرو رفت. در آنجا گروهی را دید، ما به او گفتیم که [در اینجا] اگر بخواهی آنها را عذاب کنی یا آنکه با آنها احسان [و مهربانی] کنی مختاری
- ترجمه سلطانی(ذوالقرنین مشغول حرکت و سیر بود) تا به مغرب زمین که خورشید در آنجا غروب میکند رسید و دید خورشید در چشمهای که گل آلود (و دارای گل سیاهی بود) فرو رفت. در آنجا گروهی را دید، ما به او گفتیم که (در اینجا) اگر بخواهی آنها را عذاب کنی یا آنکه با آنها احسان (و مهربانی) کنی مختاری
- ترجمه راستینتا هنگامی که (در سیر خود) به مغرب رسید خورشید را (که در دریای محیط غروب میکرد) چنین یافت که در چشمه آب تیرهای رخ نهان میکند و آنجا قومی را یافت که (چون کافر بودند) به ذوالقرنین دستور دادیم که درباره این قوم یا قهر و عذاب (اگر ایمان نیاوردند) یا لطف و رحمت (اگر ایمان آرند) به جای آور.
- ترجمه الهی قمشهای٨٧ قَالَ أَمَّا مَن ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَى رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذَابًا نُّكْرًا
او گفت کسانی را [که بر خود یا دیگران] ظلم کرده [و بر کفر اصرار داشته باشند] کیفر میدهیم و در آن عالم نیز که به سوی خداوند میرود به کیفر سخت گرفتار میشود
- ترجمه سلطانیاو گفت کسانی را (که بر خود یا دیگران) ظلم کرده (و بر کفر اصرار داشته باشند) کیفر میدهیم و در آن عالم نیز که به سوی خداوند میرود به کیفر سخت گرفتار میشود
- ترجمه راستینذو القرنین به آن قوم گفت: اما هر کس (از شما) ظلم و ستم کرده او را به کیفر خواهیم رسانید و سپس هم که (بعد از مرگ) به سوی خدا بازگردد خدا او را به عذابی بسیار سخت کیفر خواهد کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٨٨ وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِـحًا فَلَهُ جَزَاءً الْحُسْنَى وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا يُسْرًا
ولی کسی که ایمان بیاورد و عمل صالح بکند به او پاداش نیکو میدهیم و در کارهای خودمان برای او [تسهیل میکنیم و] آسان مینمائیم
- ترجمه سلطانیولی کسی که ایمان بیاورد و عمل صالح بکند به او پاداش نیکو میدهیم و در کارهای خودمان برای او (تسهیل میکنیم و) آسان مینمائیم
- ترجمه راستینو اما هر کس به خدا ایمان آورد و نیکو کردار باشد نیکوترین اجر خواهد یافت و هم ما امر را بر او سهل و آسان گیریم.
- ترجمه الهی قمشهای٩٠ حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَى قَوْمٍ لَّمْ نَجْعَل لَّهُم مِّن دُونِهَا سِتْرًا
تا به مشرق [زمین مسکونی] رسید، دید که [خورشید] در آنجا بر قومی طلوع میکند که تن پوشی [در مقابل آفتاب] ندارند [یا لباسی جز آفتاب ندارند]
- ترجمه سلطانیتا به مشرق (زمین مسکونی) رسید، دید که (خورشید) در آنجا بر قومی طلوع میکند که تن پوشی (در مقابل آفتاب) ندارند (یا لباسی جز آفتاب ندارند)
- ترجمه راستینتا چون به مشرق زمین رسید آنجا دید که خورشید بر قومی میتابد که ما میان آنها و آفتاب ساتری قرار ندادهایم (یعنی لباس و خیمه و مسکنی که از حرارت خورشید سایبان کنند نداشتند).
- ترجمه الهی قمشهای