سورهٔ مریم
مریم، کهیعص
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
٤ قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُن بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا
[زکریّا] گفت: پروردگارا همانا استخوانم سست شده و موی سر سپیدی پیری گرفته و به دعای تو (خواست تو) ای پروردگار من، شقی (سرکش) نبودهام
- ترجمه سلطانی(زکریّا) گفت: پروردگارا همانا استخوانم سست شده و موی سر سپیدی پیری گرفته و به دعای (خواست) تو ای پروردگار من، شقی (سرکش) نبودهام
- ترجمه راستینعرض کرد که پروردگارا، استخوان من سست گشت و فروغ پیری بر سرم بتافت و با وجود این من از دعا به درگاه کرم تو خود را هرگز محروم ندانستهام.
- ترجمه الهی قمشهای٥ وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِن وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا
و همانا من [در ارث صوری از تضییع و نزاع و اختلاف، یا در ارث معنوی از اختلاف و تضییع عباد] برای پس از خود از بستگانم خوف دارم [و آنها حلم ندارند که به آن برای آنها تحمّل متاعب هدایت عباد ممکن شود] و زن من نازا میباشد پس از نزد خودت [نه از اسباب، برای یأس من از اسباب] ولیّی به من ببخش [که بحسب ظاهر و باطن، امورم را سرپرستی کند]
- ترجمه سلطانیو همانا من از بستگانم برای پس از خود خوف دارم و زن من نازا میباشد پس از نزد خودت ولیّی به من ببخش
- ترجمه راستینو من از این وارثان کنونی (که پسر عموهای من هستند) برای پس از خود بیمناکم (مبادا که پس از من در مال و مقامم خلف صالح نباشند و راه باطل پویند) و زوجه من هم نازا و عقیم است، تو از لطف خاص خود فرزندی به من عطا فرما.
- ترجمه الهی قمشهای٦ يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا
که از من ارث ببرد و از خاندان یعقوب ارث ببرد و پروردگارا او را مورد رضایت (پسند) قرار بده
- ترجمه سلطانیکه از من ارث ببرد و از خاندان یعقوب ارث ببرد و پروردگارا او را مورد رضایت قرار بده
- ترجمه راستینکه او وارث من و همه آل یعقوب باشد و تو ای خدا او را وارثی پسندیده و صالح مقرر فرما.
- ترجمه الهی قمشهای٧ يَازَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَى لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِيًّا
[پس خداوند در جواب او فرمود:] ای زکریّا همانا ما به تو بشارت میدهیم به پسری که نامش یحیی است قبلاً برای او همنامی قرار ندادهایم
- ترجمه سلطانیای زکریّا همانا ما به تو بشارت میدهیم به پسری که نامش یحیی است قبلاً برای او همنامی قرار ندادهایم
- ترجمه راستینای زکریا همانا تو را به فرزندی که نامش یحیی است و از این پیش همنام و همانندش (در تقوا) نیافریدیم بشارت میدهیم.
- ترجمه الهی قمشهای٨ قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُـلَامٌ وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا
[زکریّا] گفت پروردگارا چگونه پسری داشته باشم؟! و (حال آنکه) زنم نازا میباشد و [خودم نیز] از پیری به فرتوتی رسیدهام
- ترجمه سلطانی(زکریّا) گفت پروردگارا چگونه پسری داشته باشم؟! و (حال آنکه) زنم نازا میباشد و (خودم نیز) از پیری به فرتوتی رسیدهام
- ترجمه راستینزکریا (از فرط شوق و شگفتی و برای حصول اطمینان) عرض کرد: الها، مرا از کجا پسری تواند بود در صورتی که زوجه من نازاست و من هم از شدت پیری خشک و فرتوت شدهام؟!
- ترجمه الهی قمشهای٩ قَالَ كَذَلِكَ قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُكَ مِن قَبْلُ وَلَمْ تَكُ شَيْئًا
گفت: اینچنین فرمود پروردگار تو که آن بر من آسان است [و معنی میدهد که من حاجتی به اسباب ندارم تا با نظر به اسباب آن را غریب شماری] و (در حالی که) تو را قبل از این خلق کردهام و (حال آنکه) چیزی نبودی [و ایجاد معدوم سختتر از زاینده قرار دادن نازا است]
- ترجمه سلطانیگفت اینچنین فرمود پروردگار تو که آن بر من آسان است و (در حالی که) تو را قبل از این خلق کردهام و (حال آنکه) چیزی نبودی
- ترجمه راستین(فرشتهای از زبان خدا) گفت: چنین خواهد شد؛ پروردگارت گوید: این کار برای من بسیار آسان است و منم که تو را پس از هیچ و معدوم صرف بودن، نعمت وجود بخشیدم.
- ترجمه الهی قمشهای١٠ قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّي آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَيَالٍ سَوِيًّا
[زکریّا] گفت: پروردگارا نشانهای (علامتی) برایم قرار ده [که با آن، میعاد (زمان وعده، مکان وعده) و وقت انجاز (برآورده شدن) را بشناسم] گفت: علامت تو این است که با مردم سه شب [با روزهای آن] تکلّم نمیکنی [یعنی غیر از مناجات با خداوند قادر بر تکلّم با خلق نیستی حال آنکه] سالمی
- ترجمه سلطانی(زکریّا) گفت: پروردگارا نشانهای برایم قرار ده گفت: علامت تو این است که با مردم سه شب تکلّم نمیکنی (حال آنکه) سالمی
- ترجمه راستینزکریا باز عرضه داشت: بارالها، برای من نشانه و حجتی بر این بشارت قرار ده، خدا فرمود: بدین نشان که تا سه شبانهروز با مردم تکلم نکنی (و بر سخن قادر نباشی) با آنکه تندرست هستی.
- ترجمه الهی قمشهای