سورهٔ مریم
مریم، کهیعص
٣١ وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا
و مرا مبارک [یعنی کثیر الخیر بسیار نافع یا نامی (نموّ کرده) در خیر] قرار داده هر کجا که باشم و مادام که زندهام مرا به نماز و زکات توصیّه نموده
- ترجمه سلطانیو مرا مبارک قرار داده هر کجا که باشم و مادام که زندهام مرا به نماز و زکات توصیّه نموده
- ترجمه راستینو مرا هر کجا که باشم مایه برکت (و رحمت) گردانید، و تا زندهام به عبادت نماز و زکات سفارش کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٣٢ وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا
و به بسیار نیکی کردن به مادرم و مرا ستمگر (زورگوی متکبّر) و شقی قرار نداده
- ترجمه سلطانیو به بسیار نیکی کردن به مادرم و مرا ستمگر و شقی قرار نداده
- ترجمه راستینو مرا نیکوکار به مادرم ساخت و مرا ستمکار و شقی نگردانید.
- ترجمه الهی قمشهای٣٣ وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدتُّ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا
و سلام بر من روزی که متولّد شدم و روزی که میمیرم و روزی که زنده برانگیخته میشوم
- ترجمه سلطانیو سلام بر من روزی که متولّد شدم و روزی که میمیرم و روزی که زنده برانگیخته میشوم
- ترجمه راستینو سلام حق بر من است روزی که به دنیا آمدم و روزی که از جهان بروم و روزی که (برای زندگانی ابدی) باز زنده برانگیخته شوم.
- ترجمه الهی قمشهای٣٤ ذَلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ قَـوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ
آن [مذکور از کسی که به عبودیّت برای خداوند اقرار کرد] عیسی پسر مریم [است نه کسی که او را به آلهت یا به فرزند بودنش برای خداوند گفتند] قول حقّ (خداوند) است که دربارهٔ او تردید میکنند [شکّ میکنند یا با یکدیگر جدال و نزاع میکنند به اینکه یهود میگویند که او بر غیر رشد خود است یا ساحر است و نصارا میگویند که او ابْنُ اللَّه است، یا او خدا است، یا او یکی از ثلاثه است]
- ترجمه سلطانیآن عیسی پسر مریم قول حقّ است که دربارهٔ او تردید میکنند
- ترجمه راستیناین است (قضیه) عیسی بن مریم که مردم در امر خلقتش شک و ریب دارند، اکنون به سخن حق و صواب، حقیقت حالش بیان گردید.
- ترجمه الهی قمشهای٣٥ مَا كَانَ لِلَّهِ أَن يَتَّخِذَ مِن وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُـولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ
برای خداوند نباشد (صحیح نیست) که از [جنس] فرزندی برگیرد [چنانکه بعضی نصارا آن را میگویند] او منزّه است [یعنی نزاهت او منزّه از مجانست با فرزند و احتیاج به همسر است] وقتی که امری قضاء (حکم) شود پس جز این نیست که به او میگوید: بباش، پس میباشد [و بدون پدر بودن عیسی (ع) سببی برای قول به اینکه او فرزند خدا است نیست]
- ترجمه سلطانیبرای خداوند نباشد که از (جنس) فرزندی برگیرد او منزّه است وقتی که امری قضاء (حکم) شود پس جز این نیست که به او میگوید: بباش، پس میباشد
- ترجمه راستینخدا را هرگز نشاید که فرزندی اتخاذ کند، که وی منزه از آن است، (او قادری است که) چون حکم نافذش به ایجاد چیزی تعلق گیرد همین که گوید: «موجود باش»بیدرنگ آن چیز موجود میشود.
- ترجمه الهی قمشهای٣٦ وَإِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ
و [بگو ای محمّد (ص) که] همانا الله پروردگار من و پروردگار شما است پس او را بپرستید این [مذکور از جمع بین اعتقاد به ربوبیّت خداوند و عبادت برای او یا از عبادت و خروج از انانیّت و استقلال به رأی و دخول در تحت امر الهیّ] راه راست [الی الله] است
- ترجمه سلطانیو همانا الله پروردگار من و پروردگار شما است پس او را بپرستید این راه راست است
- ترجمه راستینخدای یکتا پروردگار من و شماست، او را پرستید که راه راست همین راه خداپرستی است.
- ترجمه الهی قمشهای٣٧ فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِن بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا مِن مَّشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيمٍ
پس حزبهایی (گروههایی) از بین آنها اختلاف کردند [بعضی از آنها قائل بودند: که او خداوند است، و بعضی آنها: که او پسر خداوند است، و بعضی آنها: که او واحد از ثلاثه است، و بعضی آنها: که او و مادرش دو خدا هستند] پس وای بر کسانی که [با اعتقاد خلاف دربارهٔ مسیح (ع)] کفر ورزیدهاند از شهادتگاه روز سترگ!
- ترجمه سلطانیپس حزبهایی (گروههایی) از بین آنها اختلاف کردند پس وای بر کسانی که کفر ورزیدهاند از شهادتگاه روز سترگ
- ترجمه راستینآنگاه طوایف مردم (یعنی نصاری) در میان خود (درباره مسیح پسر مریم) اختلاف کردند (برخی او را از کفر و جهل، خدا دانستند و برخی پسر خدا و برخی پسر یوسف نجارش خواندند) ، پس وای بر این مردم کافر از حضور در آن روز بزرگ قیامت.
- ترجمه الهی قمشهای٣٨ أَسْمِعْ بِهِمْ وَأَبْصِرْ يَوْمَ يَأْتُونَنَا لَكِنِ الظَّالِـمُونَ الْيَوْمَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ
آنها روزی که نزد ما میآیند چه شنوا و چقدر بینا هستند! [برای اینکه چشمها در آنروز حدیده (تیز) میگردند] لکن ستمکاران امروز (در دنیا) در گمراهی واضحی (بدیهی) هستند [یعنی اینکه آنان در دنیا از حقّ، کر و لال و کور هستند، و حدّت (تیزی) چشم در آخرت به آنان نفع نمیرساند]
- ترجمه سلطانیآنها روزی که نزد ما میآیند چه شنوا و چقدر بینا هستند! لکن ستمکاران امروز در گمراهی واضحی (بدیهی) هستند
- ترجمه راستینروز محشر که خلق به سوی ما بازآیند چقدر شنوا و بینا شوند!ولی امروز (که باید حقیقت را بشنوند و ببینند) مردم ستمکار همه به گمراهی و ضلالت آشکار فرو رفتهاند.
- ترجمه الهی قمشهای٣٩ وَأَنذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ
و [ای محمّد (ص)] آنان را از آنروز حسرت [کفّار بر آنچه که در جنب خداوند افراط کردند یا حسرت کفّار بر تفریط و دونان از مؤمنین برای تقصیرشان در عمل کردن] انذار کن از آنوقتی که امر [خلایق و حسابشان] قضاء شده [و اهل جنّت به جنّت و اهل آتش به آتش داخل میشوند] و (حال آنکه) آنها [اینک] در غفلت هستند و آنها ایمان نمیآورند
- ترجمه سلطانیو آنان را از آنروز حسرت انذار کن از آنوقتی که امر قضاء شده و (حال آنکه) آنها (اینک) در غفلت هستند و آنها ایمان نمیآورند
- ترجمه راستینو (ای رسول ما) امت را از روز غم و حسرت (یعنی روز مرگ و قیامت) بترسان که آن روز دیگر کارشان گذشته است و آنها سخت از آن روز غافلند و به آن ایمان نمیآورند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٠ إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ وَمَنْ عَلَيْهَا وَإِلَيْنَا يُرْجَعُونَ
همانا ما زمین و کسانی که بر آن هستند را به ارث میبریم [یعنی انانیّات منقضی میشود و حین قضاى امر برای احدی مالکیّت و انانیّت باقی نمیماند، و ظاهر میشود که زمین و انانیّات که مصدر برای مالکیّت هستند همگی برای خداوند میباشند] و [ذوات آنها بدون املاکشان و انانیّاتشان در حشر به سوی مظاهر قهر یا مظاهر لطف] نزد ما برگردانده میشوند
- ترجمه سلطانیهمانا ما زمین و کسانی که بر آن هستند را به ارث میبریم و نزد ما برگردانده میشوند
- ترجمه راستینتنها ماییم که (پس از فنای خلق و انتقالشان به عالم آخرت) زمین و اهلش را وارث میشویم و همه به سوی ما بازگردانده خواهند شد.
- ترجمه الهی قمشهای