سورهٔ طه
طه، کلیم، موسی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
٢ مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى
قرآن را بر تو نازل نکردیم تا در مشقّت (سختی، خستگی) بیفتی [بلکه تا سعادت یابی]
- ترجمه سلطانیقرآن را بر تو نازل نکردیم تا در مشقّت بیفتی
- ترجمه راستینما قرآن را از آن بر تو نازل نکردیم که (از کثرت عبادت خدا و جهد و کوشش در هدایت خلق) خویشتن را به رنج درافکنی.
- ترجمه الهی قمشهای٤ تَنزِيلًا مِّمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَالسَّمَاوَاتِ الْعُلَى
فرو فرستاده شده از سوی کسی است که زمین و آسمانهای برافراشته را خلق کرد
- ترجمه سلطانیفرو فرستاده شده از سوی کسی است که زمین و آسمانهای برافراشته را خلق کرد
- ترجمه راستیناین کتاب بزرگ فرستاده آن کسی است که زمین و آسمانهای بلند را آفرید.
- ترجمه الهی قمشهای٦ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى
آنچه که در آسمانها و آنچه که در زمین و آنچه که بین آن دو [یعنی عالم برزخ یا نفوس متعلّقهٔ به آن دو، منطبعات و مکمونات در آن دو] و آنچه که در زیرِ زمین است [یعنی عالم جنّ یا قوا و استعدادات بعیده و مکمون] فقط برای او است
- ترجمه سلطانیآنچه که در آسمانها و آنچه که در زمین و آنچه که بین آن دو و آنچه که در زیرِ زمین است فقط برای او است
- ترجمه راستینهر چه در آسمانها و زمین و بین آنها و زیر کره خاک موجود است همه ملک اوست.
- ترجمه الهی قمشهای٧ وَإِن تَجْهَرْ بِالْقَـوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى
و اگر سخن را بلند بگویی [آن را میداند] و همانا او سرّ [یعنی آنچه که از غیر مخفی میباشد] و اخفی (نهانتر) [یعنی آنچه که به ذهن خطور کرده و سپس فراموش شده، آنچه که از نفس مکمون باشد و خود یا دیگری بر آن اطّلاع ندارد] را میداند
- ترجمه سلطانیو اگر سخن را بلند بگویی پس همانا او سرّ و اخفی (نهانتر) را میداند
- ترجمه راستینو اگر به آواز بلند یا آهسته سخن گویی (یکسان است که) همانا خدا بر نهان و مخفیترین امور جهان کاملا آگاه است.
- ترجمه الهی قمشهای٨ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى
الله، هیچ خدایی جز او نیست نیکوترین اسمها فقط برای او است
- ترجمه سلطانیالله، هیچ خدایی جز او نیست نیکوترین اسمها فقط برای او است
- ترجمه راستینبه جز خدای یکتا که همه اسماء و صفات نیکو مخصوص اوست خدایی نیست.
- ترجمه الهی قمشهای١٠ إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى
[موسی (ع) بعد از رجوعش از مَدین در شبی تاریک راه را گم کرد و سرمای شدید و باد به آنان اصابت نمود و گوسفندانش متفرّق شدند و زوجهٔ او درد زایمان گرفت و خواست که آتش افروزد و زند (چوب بالای آتشزنه) که داشت آتش نیافروخت و به اضطراب شدیدی مضطرب شد و آتشی دید که به آن اُنس (آرامش) گرفت] آنوقت که آتشی را دید و [به جهت تسلیت (دلداری)] به اهل خود گفت: درنگ کنید که من آتشی دیدم تا شاید کفی (قطعهای) از آن بیاورم یا بر آتش [به طریق یا اثر معموره (آبادانی) یا انسانی که مرا بر طریق دلالت کند] راهنمایی یابم
- ترجمه سلطانیآنوقت که آتشی را دید و به اهل خود گفت: درنگ کنید که من آتشی دیدم تا شاید کفی (قطعهای) از آن بیاورم یا بر آتش راهنمایی یابم
- ترجمه راستینآنگاه که آتشی مشاهده کرد و به اهل بیت خود (که در بیابان سرد به آتش محتاج بودند) گفت: اندکی مکث کنید که از دور آتشی به چشم دیدم، باشد که یا پارهای از آن آتش بر شما بیاورم یا از آن (به جایی) راه یابم.
- ترجمه الهی قمشهای١١ فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِيَ يَامُوسَى
پس چون به آن رسید [قلبش به اهلش و گلّهاش تعلّق داشت برای اینکه او آنها را به حالی ترک کرد که عقل ترک آنها را در این حال اجازه نمیدهد] نداء داده شد ای موسی
- ترجمه سلطانیپس چون به آن رسید نداء داده شد ای موسی
- ترجمه راستینچون موسی به آن آتش نزدیک شد (در میان درختی آتشی روشن دید و از آنجا) ندا شد که ای موسی،
- ترجمه الهی قمشهای١٢ إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى
همانا من، من پروردگار تو هستم پس کفشهایت را درآور که تو در وادی مقدّس طوی هستی
- ترجمه سلطانیهمانا من، من پروردگار تو هستم پس کفشهایت را درآور که تو در وادی مقدّس طوی هستی
- ترجمه راستینمنم پروردگار تو، نعلین (همه علایق غیر مرا) از خود به دور کن که اکنون در وادی مقدس طوی (و مقام قرب ما) قدم نهادهای.
- ترجمه الهی قمشهای١٣ وَأَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِـمَا يُوحَى
و من تو را [برای رسالت و وحی] اختیار کردم پس به آنچه که وحی میشود گوش بسپار
- ترجمه سلطانیو من تو را اختیار کردم پس به آنچه که وحی میشود گوش بسپار
- ترجمه راستینو من تو را (به رسالت خود) برگزیدم، در این صورت به سخن وحی گوش فرا ده.
- ترجمه الهی قمشهای١٤ إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي
همانا من، من الله هستم خدایی جز من نیست پس مرا بندگی کن [یعنی به خروج خود از رقّیّت (بردگی) نفست و شیطان و از شراکت نفس خود و شیطان با خداوند در بندگیات برای من بنده شو یا عمل عبید (بنده، برده) را برای من عمل کن] و نماز را برای ذکر من بپادار {یعنی برای اینکه تو را یاد کنم و شرفی اشرف از آن نیست}
- ترجمه سلطانیهمانا من، من الله هستم خدایی جز من نیست پس مرا بندگی کن و نماز را برای ذکر من بپادار
- ترجمه راستینمنم خدای یکتا که هیچ خدایی جز من نیست، پس مرا (به یگانگی) بپرست و نماز را مخصوصا برای یاد من به پادار.
- ترجمه الهی قمشهای١٥ إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى
همانا [لامحاله] ساعت [به معانی ظهور قائم (ع)، ساعت مرگ، قیامت] میآید (پس منتظر آن باش) میخواهم پنهانش بدارم [زیرا ظهور ساعت از امور خفیّه (پنهان شده) است که نفوس ضعیفه بلکه کامله بر آن اطّلاع نمییابند مگر صاحب ولایت مطلقه] تا هر نفسی به آنچه که سعی میکند جزاء داده شود {ظهور قائم (ع) اعطاء حقّ هر ذیحقّی حقّش را ایجاب میکند}
- ترجمه سلطانیهمانا ساعت میآید میخواهم پنهانش بدارم تا هر نفسی به آنچه که سعی میکند (میکوشد) جزاء داده شود
- ترجمه راستینو محققا ساعت قیامت خواهد رسید و من خواهم که آن ساعت را پنهان دارم تا (مردم آزمایش شوند و) هر نفسی به پاداش اعمالش در (آن روز) برسد.
- ترجمه الهی قمشهای١٦ فَلَا يَصُدَّنَّكَ عَنْهَا مَن لَّا يُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَى
پس کسی که به آن ایمان نیاورده و از هوایش تبعیّت میکند پس نباید تو را از آن [یعنی اقامۀ نماز برای ذکر من، یا از نماز برای ذکر من، یا از ساعت ظهور امام عجّل الله فرجه] باز دارد که هلاک خواهی شد
- ترجمه سلطانیپس کسی که به آن ایمان نیاورده و از هوایش تبعیّت میکند پس نباید تو را از آن باز دارد که هلاک خواهی شد
- ترجمه راستینپس زنهار مردمی که به قیامت ایمان ندارند و پیرو هوای نفسند تو را از یاد آن (روز هولناک) بازندارند و غافل نکنند و گرنه هلاک خواهی شد.
- ترجمه الهی قمشهای١٨ قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَى
[موسی] گفت: این عصایم است که [در راه رفتن] بر آن تکیه میکنم و با آن [برگ درختان را] برای گوسفندانم میتکانم و در آن حاجات دیگری برایم هست
- ترجمه سلطانی(موسی) گفت: این عصایم است که بر آن تکیه میکنم و با آن (برگ درختان را) برای گوسفندانم میتکانم و در آن حاجات دیگری برایم هست
- ترجمه راستینموسی عرضه داشت: این عصای من است که بر آن تکیه میزنم و با آن از درختان بر گوسفندانم برگ میریزم و حوائجی دیگر (چون مدد راه رفتن و دفع دشمن و غیره) نیز به آن انجام میدهم.
- ترجمه الهی قمشهای٢٠ فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعَى
پس [موسی] آن را افکند و آنوقت [ناگهان] آن ماری شد که میشتابید
- ترجمه سلطانیپس (موسی) آن را افکند و آنوقت (ناگهان) آن ماری شد که میشتابید
- ترجمه راستینموسی چون آن را به زمین افکند عصا اژدهایی مهیب شد که (به هر سو) میشتافت.
- ترجمه الهی قمشهای٢١ قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ سَنُعِيدُهَا سِيرَتَهَا الْأُولَى
گفت: آن را بگیر و نترس که ما آن را به حالت (هیئت) اوّلش برخواهیم گرداند
- ترجمه سلطانیگفت: آن را بگیر و نترس که ما آن را به حالت اوّلش برخواهیم گرداند
- ترجمه راستینباز (حضرت احدیت) فرمود: عصا را برگیر و از آن مترس که ما آن را به حالت اولش برمیگردانیم.
- ترجمه الهی قمشهای٢٢ وَاضْمُمْ يَدَكَ إِلَى جَنَاحِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُـوءٍ آيَةً أُخْرَى
و به عنوان نشانهٔ دیگر دستت را به پهلویت بچسبان که بدون بدی (آسیبی) سپید خارج میشود
- ترجمه سلطانیو به عنوان نشانهٔ دیگر دستت را به پهلویت بچسبان که بدون بدی (آسیبی) سپید خارج میشود
- ترجمه راستینو دست به زیر بغل خود بر تا دستی بیهیچ عیب سپید و رخشان بیرون آید و این معجزه دیگر تو خواهد بود.
- ترجمه الهی قمشهای٣٨ إِذْ أَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّكَ مَا يُوحَى
آنوقت که [حین تولّدت و خوف مادرت از قتل تو] به مادرت آنچه که [شایسته بود که] وحی میشد را وحی کردیم
- ترجمه سلطانیآنوقت که به مادرت آنچه که (باید) وحی میشد را وحی کردیم
- ترجمه راستینآن هنگام که (برای حفظ جان تو از بلای فرعونیان) به مادرت وحی مهمی نمودیم.
- ترجمه الهی قمشهای٣٩ أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِّي وَعَدُوٌّ لَّهُ وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِّنِّي وَلِتُصْنَعَ عَلَى عَيْنِي
که او (موسی) را در جعبه بیفکن [که آب در آن نفوذ نکند و اینکه تو را در آن بیندازد] و آن را در دریا انداز پس دریا باید او را به ساحل بیفکند که او (موسی) را دشمن من و دشمن او بگیرد و از خودم محبّتی بر تو (موسی) انداختم و تا در برابر چشم من ساخته شوی (تربیت شوی و تکمیل شوی)
- ترجمه سلطانیکه او را در جعبه بیفکن و آن را در دریا انداز پس دریا باید او را به ساحل بیفکند که او را دشمن من و دشمن او بگیرد و از خودم محبّتی بر تو انداختم و تا در برابر چشم من ساخته شوی
- ترجمه راستینکه کودک خود را در صندوقی گذار و به دریا افکن و باید که امواج دریا کودک را به ساحل رساند تا دشمن من و آن طفل (یعنی فرعون) از دریا طفل را برگیرد؛ و من به لطف خود از تو بر دلها (ی دشمن و دوست) محبت افکندم (تا تو را دوست بدارند) و تا تربیت و پرورشت زیر نظر من انجام گیرد.
- ترجمه الهی قمشهای٤٠ إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُـولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى مَن يَكْفُلُهُ فَرَجَعْنَاكَ إِلَى أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاكَ فُتُونًا فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ يَامُوسَى
آنوقت [وقوع تو در دست فرعون، و محبّت او بر تو، و او شیردهندهای برای تو طلب کرد، و پستان نگرفتن تو، و انتظار آنها، و توقّع آنها به شیر خوردن تو، و حاجت شدید آنها به شیردهندهای که به تو شیر دهد] که خواهرت جلو رفت و [به آنها] گفت: آیا شما را به کسی راهنمایی کنم که او را کفالت کند؟ [و از خواهرت دلالت بر مادرت را درخواست کردند و فرعون مادرت را احضار کرد] پس تو را [برای ارضاع (شیر دادن) با اجرت و مؤنه (آذوقه)] به مادرت باز گرداندیم تا چشم او (مادرت) روشن شود و اندوه نخورد [یا نخوری] و نفسی [یعنی همان قبطی که با سبطی نزاع میکرد پس موسی (ع) به او یورش سختی برد] را کشتی پس تو را از غم نجات دادیم [به اینکه به تو الهام کردیم و تو را بر خروج از مصر راهنمایی کردیم] و تو را با فتنههایی (به انواع بلایاء) آزمایش (ابتلاء) کردیم و سالها (ده سال) در اهل مدین ماندی سپس بر قدر [کمال از مدین به سوی من یا به اینجا یا به مصر] آمدی ای موسی
- ترجمه سلطانیآنوقت که خواهرت جلو رفت و گفت آیا شما را به کسی راهنمایی کنم که او را کفالت کند؟ پس تو را به مادرت باز گرداندیم تا چشم او (مؤنّث) روشن شود و اندوه نخورد (یا نخوری) و نفسی را کشتی پس تو را از غم نجات دادیم و تو را با فتنههایی آزمایش کردیم و سالها در اهل مدین ماندی سپس بر قدر (کمال به سوی من) آمدی ای موسی
- ترجمه راستینآنگاه که (از مادر دور افتادی) خواهرت (در پی تو) روان بود (تا تو را نزد فرعونیان یافت) و میگفت: میخواهید یکی را که (شیر و تربیت) این طفل را تکفل کند به شما معرفی کنم؟پس ما (بدین وسیله) تو را به مادرت برگردانیدیم تا به دیدار تو دیدهاش روشن گردد و دیگر اندوه نخورد. و (باز منّت دیگر آنکه) یک نفر (از فرعونیان) را کشتی و ما از غم آن نیز تو را نجات دادیم و بارها تو را به امتحان و ابتلای سخت بیازمودیم، پس چند سالی در میان مردم مدین زیستی تا آنکه حال ای موسی به موقع آمدی (تا به مقام نبوت برسی).
- ترجمه الهی قمشهای٤٢ اذْهَبْ أَنتَ وَأَخُوكَ بِآيَاتِي وَلَا تَنِيَا فِي ذِكْرِي
تو و برادرت [همانطور که آن را درخواست کرده بودی] با آیات من [به سوی فرعون و قومش] بروید و در ذکر من [که آن را از شیختان گرفتید بر دوام بر آن یا در تذکّر (به یاد آوردن) من و توجّه به من به قلوبتان هر جا که تقلّب (دچار تردید) شدید، یا حین دعوت به من، یا در رسالت من، یا در ذکر من با زبانهایتان نزد فرعون] سستی نکنید
- ترجمه سلطانیتو و برادرت با آیات من بروید و در ذکر من سستی نکنید
- ترجمه راستیناکنون تو و برادرت با معجزات و آیاتی که به شما دادم (از پی رسالت خود) بروید و سستی در ذکر من (در نزد فرعون) روا مدارید.
- ترجمه الهی قمشهای٤٤ فَقُـولَا لَهُ قَـوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى
و با او به نرمی سخن بگویید تا که او به یاد آورد یا بترسد
- ترجمه سلطانیو با او به نرمی سخن بگویید تا که او به یاد آورد یا بترسد
- ترجمه راستینو با او کمال آرامی و نرمی سخن گویید، باشد که متذکر شود یا (از خدا) بترسد (و ترک ظلم کند).
- ترجمه الهی قمشهای٤٥ قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نَخَافُ أَن يَفْرُطَ عَلَيْنَا أَوْ أَن يَطْغَى
[بعد از رجوع موسی (ع) به مصر و اعلام هارون (ع) به رسالت، موسی قالاً و هارون حالاً] گفتند: پروردگار ما همانا ما میترسیم که بر ما افراط (پیشدستی، زیاده روی) کند [که از ما یا از آیات ما سبقت گیرد به قوّتش و عقوبتش یا بر ما اسراف نماید] یا آنکه طغیان کند [یعنی از قساوت او و پادشاهی او میترسیم که به عقوبت کردن از ما سبقت گیرد، یا آنکه نسبت به تو آنچه را که ما به آن راضی نیستیم و آن را تحمّل نمیکنیم اظهار نماید]
- ترجمه سلطانی(موسی و هارون) گفتند پروردگار ما همانا ما میترسیم که بر ما افراط (پیشدستی، زیاده روی) کند یا آنکه طغیان کند
- ترجمه راستینموسی و هارون عرض کردند: بارالها، میترسیم که فرعون بیدرنگ بر ما ظلم و عقوبت کند یا بر کفر و سرکشی خود بیفزاید.
- ترجمه الهی قمشهای٤٦ قَالَ لَا تَخَافَا إِنَّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَأَرَى
گفت: نترسید که همانا هرآینه من [با معیّت خاصّ] با شما هستم [و معیّت من با شما او را از اسراف بر شما و از طغیان بر من باز میدارد] میشنوم [از او آنچه را که شما آن را نمیشنوید] و [از او آنچه را که شما آن را نمیبینید] میبینم [پس شرّ او را در هر حالی از شما بر میگردانم و به شما دو تا یاری میکنم از حیثی که نه میبینید و نه میبیند]
- ترجمه سلطانیگفت: نترسید (شما دو نفر) که همانا هرآینه من با شما هستم میشنوم و میبینم
- ترجمه راستینخدا فرمود: هیچ نترسید که من با شمایم (و همه گفتار و رفتار شما را با او) میشنوم و میبینم.
- ترجمه الهی قمشهای٤٧ فَأْتِيَاهُ فَقُـولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْنَاكَ بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكَ وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى
پس نزد او بروید و بگویید که ما دو فرستادهٔ پروردگارت هستیم پس بنی اسرائیل را [از استعباد (بندگی گرفتن) رها کن و] با ما [به هر بلادی که بخواهیم] بفرست و آنها را عذاب مده که با نشانهای از پروردگارت نزد تو آمدهایم و [شما دعوتتان را نزد او اظهار کنید و اظهار کنید که آیتى بر دعوتتان دارید، سپس با تحیّت متارکه به نحو تعریض به گمراهی او و دعوت او به اتّباع از هدى به او درود گویید یا به او بگویید:] سلام بر کسی که از هدایت پیروی کند
- ترجمه سلطانیپس (شما دو نفر) نزد او بروید و (شما دو نفر) بگویید که ما دو فرستادهٔ پروردگارت هستیم پس بنی اسرائیل را با ما بفرست و آنها را عذاب مده که با نشانهای از پروردگارت نزد تو آمدهایم و سلام بر کسی که از هدایت پیروی کند
- ترجمه راستیناینک هر دو به جانب فرعون رفته و بگویید که ما دو رسول پروردگار توایم، پس بنی اسرائیل را با ما فرست و (بیش از این) عذاب به آنها نکن، که همانا ما با آیت و معجزهای از جانب خدای آفریننده تو نزد تو آمدهایم، و سلام (حق) بر آن کس که طریق هدایت را پیروی کند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٨ إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنَا أَنَّ الْعَذَابَ عَلَى مَن كَذَّبَ وَتَوَلَّى
که همانا به ما وحی شده که عذاب بر کسی است که تکذیب کند و روی بگرداند
- ترجمه سلطانیکه همانا به ما وحی شده که عذاب بر کسی است که تکذیب کند و روی بگرداند
- ترجمه راستینبه ما چنین وحی شده که همانا عذاب (سخت خدا) بر آن کس است که (خدا و رسولانش را) تکذیب کند و (از حق) روی بگرداند.
- ترجمه الهی قمشهای٥٠ قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى
[موسی] گفت: پروردگار ما کسی است که به هر چیزی خلقت [ویژه]اش را اعطاء نموده سپس هدایت نموده است
- ترجمه سلطانی(موسی) گفت: پروردگار ما کسی است که به هر چیزی خلقت (ویژه)اش را اعطاء نموده سپس هدایت نموده است
- ترجمه راستینموسی پاسخ داد که خدای ما آن کسی است که همه موجودات عالم را نعمت وجود خاص خودش بخشیده و سپس (به راه کمالش) هدایت کرده است.
- ترجمه الهی قمشهای٥٢ قَالَ عِلْمُهَا عِندَ رَبِّي فِي كِتَابٍ لَّا يَضِلُّ رَبِّي وَلَا يَنسَى
[موسی] گفت: علم آن در کتاب نزد پروردگار من است، پروردگارم اشتباه نمیکند و فراموش نمیکند
- ترجمه سلطانی(موسی) گفت: علم آن در کتاب نزد پروردگار من است، پروردگارم اشتباه نمیکند و فراموش نمیکند
- ترجمه راستینموسی پاسخ داد که احوالشان به علم ازلی خدای من در کتاب (لوح محفوظ) ثبت است؛ هرگز از حال احدی خدای مرا خطا و فراموشی نیست.
- ترجمه الهی قمشهای٥٣ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَسَلَكَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّن نَّبَاتٍ شَتَّى
[و گفت:] کسی که زمین را برای شما به عنوان مهد (گهواره) قرار داد و برای شما راههایی در درون آن پدید آورد [که از آنها برای تحصیل منافعتان و آنچه که به آن احتیاج دارید به غیر بلاد خود هدایت شوید، و راههایی برای تحصیل معایشتان از زراعات و تجارات و صناعات، و راههایی برای تحصیل منافع اخرویّهٔ شما از انبیاء (ع) و شرایع آنها و خلفای آنان (ع)] و از آسمان [از جهت علو (بالا)] آبی را نازل کرد پس با آن زوجهایی (گونههایی) از گیاهانی پراکنده [متفرّق مختلف در شکل و رنگ و گل و دانه و میوه و مزاج و خاصیّت و وقت روییدن و وقت دانه دادن و میوه دادن و غیر آن] خارج کردیم
- ترجمه سلطانیکسی که زمین را برای شما به عنوان مهد (گهواره) قرار داد و برای شما راههایی در درون آن پدید آورد و از آسمان آبی را نازل کرد پس با آن زوجهایی (گونههایی) از گیاهانی پراکنده خارج کردیم
- ترجمه راستینهمان خدایی که زمین را آسایشگاه شما قرار داد و در آن راهها برای شما پدید آورد؛ و هم از آسمان آب نازل کرد تا به آن آب آسمانی انواع نباتات مختلف از زمین برویانیدیم.
- ترجمه الهی قمشهای٥٤ كُلُوا وَارْعَوْا أَنْعَامَكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّأُولِي النُّهَى
[در حالی که گویندهاند:] بخورید و بچرانید چهارپایانتان را همانا در آن البتّه آیاتی [عدیده] هست [دالّ بر علم او تعالی و قدرت او و حکمت بالغهٔ او و بر اهتمام او به شأن موالید زمینی] برای دارندگان نهی کننده {یعنی کسانی که با قبول ولایت و اتّباع از شروط عهد آن، عقلاً به عنوان مرجع و منتهى برای همهٔ اعضاء و جوارح بحسب افعال آنها، و برای همهٔ قوا و مدارک بحسب آثار آنها، و به عنوان ناهی (نهی کننده) بر همهٔ آنچه که نشاید، و منتهى به علوم سابقین میباشند}
- ترجمه سلطانیبخورید و بچرانید چهارپایانتان را همانا در آن البتّه آیاتی هست برای دارندگان نهی کننده
- ترجمه راستینشما از آن نعمتها تناول کنید و چهارپایانتان را هم بچرانید، که همانا در این کار آیاتی (از ربوبیت) برای خردمندان پدیدار است.
- ترجمه الهی قمشهای٥٥ مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَى
از آن شما را خلق کردیم و شما را [بعد از موت طبیعیّ شما] در آن بر میگردانیم و شما را باری دیگر [بعد از انتهاء (منتهی شدن) به اعراف در برزخ] از آن خارج میکنیم
- ترجمه سلطانیاز آن شما را خلق کردیم و شما را در آن بر میگردانیم و شما را باری دیگر از آن خارج میکنیم
- ترجمه راستینما شما را هم از این خاک آفریدیم و هم به این خاک بازمیگردانیم و هم بار دیگر (روز قیامت) از این خاک بیرون میآوریم.
- ترجمه الهی قمشهای٥٦ وَلَقَدْ أَرَيْنَاهُ آيَاتِنَا كُلَّهَا فَكَذَّبَ وَأَبَى
و همانا آیاتمان را همهاش را [بواسطهٔ موسی] به او نشان دادیم پس [موسی (ع) یا آیات را] تکذیب کرد و [از ایمان به ما و به رسول ما] اباء نمود (سر تافت) [و پنداشت که موسی (ع) مثل ابناء زمان، طالب ملک داثر (غیر قابل اعتناء، نابود شونده) است و]
- ترجمه سلطانیو همانا آیاتمان را همهاش را (بواسطهٔ موسی) به او نشان دادیم پس تکذیب کرد و اباء نمود (سر تافت)
- ترجمه راستینو همانا ما به فرعون (به واسطه موسی) همه آیات روشن خود را نمودیم و او همه را تکذیب کرد و از آنها سرباز زد.
- ترجمه الهی قمشهای٥٧ قَالَ أَجِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِنْ أَرْضِنَا بِسِحْرِكَ يَامُوسَى
[فرعون] گفت: ای موسی آیا نزد ما آمدهای تا با سحرت ما را از سرزمینمان خارج کنی؟
- ترجمه سلطانی(فرعون) گفت: ای موسی آیا نزد ما آمدهای تا با سحرت ما را از سرزمینمان خارج کنی؟
- ترجمه راستینفرعون گفت: ای موسی، تو آمدهای به طمع آنکه ما را از کشورمان به سحر و شعبده خود بیرون کنی؟
- ترجمه الهی قمشهای٥٨ فَلَنَأْتِيَنَّكَ بِسِحْرٍ مِّثْلِهِ فَاجْعَلْ بَيْنَنَا وَبَيْنَكَ مَوْعِدًا لَّا نُخْلِفُهُ نَحْنُ وَلَا أَنتَ مَكَانًا سُوًى
پس البتّه حتماً ما جادویی مثل آن را برای تو میآوریم پس بین ما و خود در مکانی مساوی (صاف، مسطّح) [تا جمیع نظّار بدون مانعی ناظر به ما و به تو باشند] موعدی قرار بده که ما و نه تو از آن خلاف نکنیم
- ترجمه سلطانیپس البتّه حتماً ما جادویی مثل آن را برای تو میآوریم پس بین ما و خود در مکانی مساوی (صاف، مسطّح) موعدی قرار بده که ما و نه تو از آن خلاف نکنیم
- ترجمه راستینما هم در مقابل سحر تو سحری البته خواهیم آورد پس میان ما و خودت موعدی معین کن که بیآنکه هیچیک از ما خلف وعده کنیم در سرزمین مسطحی (که خلایق ببینند، برای سحر و ساحری) مهیا شویم.
- ترجمه الهی قمشهای٥٩ قَالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ وَأَن يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى
گفت: وعده با شما در روز زینت (جشن) و اینکه مردم هنگام ظُهر حشر (جمع) شوند
- ترجمه سلطانیگفت: وعده با شما در روز زینت (جشن) و اینکه مردم هنگام ظُهر حشر (جمع) شوند
- ترجمه راستینموسی گفت: وعده ما و شما روز زینت (یعنی روز عید قبطیان) باشد و مردم پیش از ظهر (به موعد برای مشاهده) همه گرد آورده شوند.
- ترجمه الهی قمشهای٦٠ فَتَوَلَّى فِرْعَوْنُ فَجَمَعَ كَيْدَهُ ثُمَّ أَتَى
پس فرعون [به دور از موسی (ع) یا با جمع کردن جادوگران و اسباب جادو] برگشت و نیرنگش [یعنی آنچه که با آن فریب داده میشود از جادوگران و اسباب سحر آنان] را جمع کرد سپس [به سوی وعدهگاه] آمد
- ترجمه سلطانیپس فرعون برگشت و نیرنگش را جمع کرد سپس آمد
- ترجمه راستینآنگاه فرعون (از موسی) رو گردانید و به تدبیر جمع آوری سحر و ساحران پرداخت، سپس (با ساحران بسیار به وعدهگاه) آمد.
- ترجمه الهی قمشهای٦١ قَالَ لَهُم مُّوسَى وَيْلَكُمْ لَا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا فَيُسْحِتَكُم بِعَذَابٍ وَقَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى
موسی به آنها [یعنی فرعون و قومش یا به جادوگران] گفت: وای بر شما، به خداوند دروغ افتراء نزنید که ریشهٔ شما را با عذابی بکنَد و البتّه کسی که افتراء ببندد [از مأمولش (آرزویش، خواستهاش) در افتراء خود] خاب (بیبهره، بینوا، نومید، ناکام) است
- ترجمه سلطانیموسی به آنها گفت: وای بر شما، به خداوند دروغ افتراء نزنید که ریشهٔ شما را با عذابی بکنَد و البتّه کسی که افتراء ببندد خاب (بیبهره، بینوا، نومید، ناکام) است
- ترجمه راستینموسی ساحران را گفت: وای بر شما!زنهار بر خدا (به سحر) دروغ مبندید که به عذابی بنیاد شما را بر باد هلاک دهد، و هر کس به خدا افترا بست سخت زیانکار شد.
- ترجمه الهی قمشهای٦٢ فَتَنَازَعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى
پس در کارشان [در اینکه امر آن دو جادو است یا الهی است یا در مقدّم افکندن] بین خود با هم نزاع کردند و نجوا را [از موسی (ع) و هارون (ع) یا از دیگران] پنهان داشتند
- ترجمه سلطانیپس در کارشان بین خود با هم نزاع کردند و نجوا را پنهان داشتند
- ترجمه راستینپس آنها در کارشان به گفت و شنید پرداختند و (در نتیجه گفتند که کار موسی سحر و ساحری نیست ولی) راز خود را پنهان داشتند.
- ترجمه الهی قمشهای٦٣ قَالُوا إِنْ هَذَانِ لَسَاحِرَانِ يُرِيدَانِ أَن يُخْرِجَاكُم مِّنْ أَرْضِكُم بِسِحْرِهِمَا وَيَذْهَبَا بِطَرِيقَتِكُمُ الْمُثْلَى
گفتند که این دو البتّه جادوگرند که [با اجلاء (تبعید) یا با استیلاء بر آن و تملّک بر آن و قطع تصرّف شما از آن] میخواهند شما را با جادوی خود از سرزمینتان بیرون کنند و طریقت افضل (برتر) شما را [از بین] ببرند
- ترجمه سلطانیگفتند که این دو البتّه جادوگرند که میخواهند شما را با جادوی خود از سرزمینتان بیرون کنند و طریقت برتر شما را (از بین) ببرند
- ترجمه راستینفرعونیان گفتند: این دو تن (موسی و هارون) دو ساحرند که میخواهند به سحرانگیزی خود، شما مردم را از سرزمین خود بیرون کنند و طریقه نیکوی شما را (که اطاعت فرعون است) از میان ببرند.
- ترجمه الهی قمشهای٦٤ فَأَجْمِعُوا كَيْدَكُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا وَقَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلَى
پس کیدتان (ترفند، حیله، چارهجوییتان) را [در باب مقابله با موسی] جمع کنید سپس در یک صف درآیید [زیرا اتّفاق و صفآرایی در مناظره در انظار رعبآورتر و پُر هیبتتر است] و همانا کسی که امروز برتری یابد [و غلبه کند] رستگار شده است
- ترجمه سلطانیپس کیدتان (ترفند، حیله، چارهجوییتان) را جمع کنید سپس در یک صف درآیید و همانا کسی که امروز برتری یابد رستگار شده است
- ترجمه راستینپس (ای ساحران) باید شما با هر مکر و تدبیری توانید مهیا شده و (مقابل این دو ساحر) صف آرایی کنید، که امروز آنکس که غلبه و برتری یابد محققا او فیروزی یافته است.
- ترجمه الهی قمشهای٦٥ قَالُوا يَامُوسَى إِمَّا أَن تُلْقِيَ وَإِمَّا أَن نَّكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقَى
[جادوگران به جهت مراعات ادب و از جهت حفظ توقیر (احترام) او، او را مخیّر کردند چون میدانستند که او الهی است و فعل او سحر (جادو) نیست، و لذا او را در تخییر (انتخاب) بر خودشان مقدّم داشتند] گفتند: ای موسی تو میاندازی و یا اینکه ما اوّلین کسی باشیم که میاندازد
- ترجمه سلطانی(جادوگران) گفتند: ای موسی تو میاندازی و یا اینکه ما اوّلین کسی باشیم که میاندازد
- ترجمه راستینساحران گفتند: ای موسی تو نخست به کار خواهی پرداخت یا ما اول بساط خود بیفکنیم؟
- ترجمه الهی قمشهای٦٦ قَالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِن سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى
[موسی] گفت: بلکه شما بیندازید پس [آنچه را که ساخته بودند انداختند] آنوقت به خیال او میآید که رسنهایشان و عصاهایشان از جادوی آنها است که آنها حرکت میکنند
- ترجمه سلطانی(موسی) گفت: بلکه شما بیندازید پس آنوقت به خیال او میآید که رسنهایشان و عصاهایشان از جادوی آنها است که آنها حرکت میکنند
- ترجمه راستینموسی گفت: شما اول بساط خود درافکنید، (آنها بساط خویش افکندند) که ناگاه در اثر سحر آنان رسنها و چوبهاشان پنداشتی در نظر به جنبش و رفتار آمد.
- ترجمه الهی قمشهای٦٧ فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُّوسَى
پس موسی در خودش ترسی احساس کرد
- ترجمه سلطانیپس موسی در خودش ترسی احساس کرد
- ترجمه راستیندر آن حال موسی در دل خویش سخت بترسید (که مبادا امر بر مردم مشتبه شود و میان سحر ساحران با معجز موسی فرق نگذارند و حجت او بر خلق آشکار نگردد).
- ترجمه الهی قمشهای٦٩ وَأَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّمَا صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِرٍ وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَى
و آنچه که در دست راست تو است [یعنی عصاء] را بیفکن تا آنچه را که [با حیلههای طبیعی از تصرّفات طبیعیّه یا با حِیَل (حیلهها) شیطانیّه از تمزیج (در هم آمیختن) قوای روحانیّه با قوای طبیعیّه و ترتیب آثاری خارقه بر عادت بر آن] ساختهاند ببلعد همانا آنچه که ساختهاند کید (ترفند) ساحر است و (حال آنکه) جادوگر از هر جایی که درآید رستگار نمیشود [یعنی و اگرچه به مقامات عالی از سحر خود برسد]
- ترجمه سلطانیو آنچه که در دست راست تو است (عصا) را بیفکن تا آنچه را که ساختهاند ببلعد همانا آنچه که ساختهاند کید (ترفند) ساحر است و (حال آنکه) جادوگر از هر جایی که درآید رستگار نمیشود
- ترجمه راستینو اینک عصایی که در دست داری بیفکن تا (اژدها شود و یکباره) بساط سحر و ساحری اینان را فرو بلعد، که کار اینان حیله ساحری بیش نیست و ساحر هر جا رود (و هر چه کند) هرگز فلاح و فیروزی نخواهد یافت.
- ترجمه الهی قمشهای٧٠ فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّدًا قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَى
[چون موسی (ع) عصایش را افکند] آنگاه جادوگران [از جهت تعظیم خداوند و به جهت تفخیم (بزرگ شمردن) آنچه که دیده بودند] به سجده افتادند، گفتند: ما به پروردگار هارون و موسی ایمان آوردیم
- ترجمه سلطانیآنگاه جادوگران به سجده افتادند، گفتند: ما به پروردگار هارون و موسی ایمان آوردیم
- ترجمه راستینپس همه ساحران به سجده افتاده و گفتند: ما به خدای موسی و هارون ایمان آوردیم.
- ترجمه الهی قمشهای٧١ قَالَ آمَنتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَلَتَعْلَمُنَّ أَيُّنَا أَشَدُّ عَذَابًا وَأَبْقَى
[فرعون] گفت: آیا قبل از آنکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردهاید؟ البتّه که او (موسی) بزرگ شما [و رئیس شما و معلّم شما در این فنّ] است [و شما بر او مطّلع بودید و بنابر آن توطئه کردهاید] که به شما جادو آموخته، پس حتماً دستان شما و پاهای شما را در جهت خلاف (دست راست و پای چپ یا بلعکس) میبُرم و البتّه شما را حتماً در تنههای درخت خرما به دار میکشم و البتّه حتماً خواهید فهمید که کدامیک از ما به عذاب شدیدتر و باقیتر هستیم
- ترجمه سلطانی(فرعون) گفت: آیا قبل از آنکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردهاید؟ البتّه که او (موسی) بزرگ شما است که به شما جادو آموخته، پس حتماً دستان شما و پاهای شما را در جهت خلاف میبُرم و البتّه شما را حتماً در تنههای درخت خرما به دار میکشم و البتّه حتماً خواهید فهمید که کدامیک از ما به عذاب شدیدتر و باقیتر هستیم
- ترجمه راستینفرعون گفت: شما چرا پیش از آنکه من اجازه دهم به موسی ایمان آوردید؟معلوم است که او در سحر معلم شما بوده، باری من شما را دست و پا بر خلاف یکدیگر میبرم و بر تنه نخلهای خرما به دار میآویزم و خواهید دانست که عذاب (من و موسی) کدام سختتر و پایندهتر است.
- ترجمه الهی قمشهای٧٢ قَالُوا لَن نُّؤْثِرَكَ عَلَى مَا جَاءَنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالَّذِي فَطَرَنَا فَاقْضِ مَا أَنتَ قَاضٍ إِنَّمَا تَقْضِي هَذِهِ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا
[جادوگران] گفتند: بنابر آنچه از بیّنات (معجزات واضحه و دلایل ظاهره) که نزد ما آمده هرگز [ای فرعون] تو را بر نخواهیم گُزید و [سوگند] بر کسی که ما را آفریده پس تو آنچه [از قتل و قطع و صلب (دارکشیدن) و حبس] که میخواهی بکن، جز این نیست که تو در این زندگانی دنیا حکم میرانی [و آخرت بهتر و ابقی (ماندگارتر) است و ما آخرت را بر دنیا اختیار کردهایم و تو بر آن تسلّط نداری]
- ترجمه سلطانی(جادوگران) گفتند: بنابر آنچه از بیّنات که نزد ما آمده هرگز (ای فرعون) تو را بر نخواهیم گزید و (سوگند) بر کسی که ما را آفریده پس تو آنچه که میخواهی بکن، جز این نیست که تو در این زندگانی دنیا حکم میرانی
- ترجمه راستینساحران به فرعون پاسخ دادند که ما تو را هرگز بر این معجزات آشکار که به ما آمده و بر خدایی که ما را آفریده مقدم نخواهیم داشت، پس در حق ما هر چه توانی بکن که هر ظلمی کنی همین حیات دو روزه دنیاست.
- ترجمه الهی قمشهای٧٣ إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنَا لِيَغْفِرَ لَنَا خَطَايَانَا وَمَا أَكْرَهْتَنَا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ وَاللَّهُ خَيْرٌ وَأَبْقَى
همانا ما به پروردگارمان ایمان آوردیم تا آنکه خطاهای [گذشتهٔ] ما و [خطای حاضر که] آنچه از جادو که تو ما را بر آن وادار کردی را برای ما بیامرزد و خداوند [از تو یا از حیات دنیا] بهتر و باقیتر است
- ترجمه سلطانیهمانا ما به پروردگارمان ایمان آوردیم تا آنکه خطاهای ما و آنچه از جادو که تو ما را بر آن وادار کردی را برای ما بیامرزد و خداوند بهتر و باقیتر است
- ترجمه راستینما به راستی به خدای خود ایمان آوردیم تا از خطاهای ما درگذرد و گناه سحری که تو ما را به اجبار بر آن داشتی ببخشد، و (لطف و مغفرت) خدا بهتر و پایندهتر (از حیات فانی دنیا) است.
- ترجمه الهی قمشهای٧٤ إِنَّهُ مَن يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِمًا فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَى
همانا کسی که نزد پروردگارش درآید [در حالی که] مجرم است پس همانا برای او جهنّمی هست که در آن نه میمیرد و نه زنده میماند
- ترجمه سلطانیهمانا کسی که نزد پروردگارش درآید (در حالی که) مجرم است پس همانا برای او جهنّمی هست که در آن نه میمیرد و نه زنده میماند
- ترجمه راستینکه همانا هر کس به خدای خود طاغی و گنهکار وارد شود جزاء او جهنّم است که در آنجا نه بمیرد (تا از عذاب برهد) و نه زنده شود (که از لذت زندگی برخوردار باشد).
- ترجمه الهی قمشهای٧٥ وَمَن يَأْتِهِ مُؤْمِنًا قَدْ عَمِلَ الصَّالِحَاتِ فَأُولَئِكَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَى
و کسی که نزد او درآید [در حالی که] مؤمنی است که اعمال صالح کرده پس آنان درجاتی عالی دارند
- ترجمه سلطانیو کسی که نزد او درآید (در حالی که) مؤمنی است که اعمال صالح کرده پس آنان درجاتی عالی دارند
- ترجمه راستینو هر کس به خدای خود مؤمن باشد و با اعمال صالح بر او وارد شود اجر آنها هم عالیترین درجات بهشتی است.
- ترجمه الهی قمشهای٧٦ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاءُ مَن تَزَكَّى
جنّتهای عدنی که از زیر آنها نهرها جاری میشود در آن ماندگارند و آن جزای کسی است که [از کفر و معاصی و از آنچه که انسانیّت او را مشوب (آلوده) میکند از شوائب (آلودگیها) بهیمیّت و سبعیّت و شیطانیّت] تزکیه کرده است
- ترجمه سلطانیجنّتهای عدنی که از زیر آنها نهرها جاری میشود در آن ماندگارند و آن جزای کسی است که تزکیه کرده است
- ترجمه راستینآن بهشتهای عدنی که دائم زیر درختانش نهرها جاری است و تا ابد در آنجا (از نعمت و حیات برخوردار) هستند و آن بهشت پاداش کسی است که خود را (از کفر و عصیان و شرک و طغیان) پاک و پاکیزه گرداند.
- ترجمه الهی قمشهای٧٧ وَلَقَدْ أَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقًا فِي الْبَحْرِ يَبَسًا لَّا تَخَافُ دَرَكًا وَلَا تَخْشَى
و همانا [بعد از آنکه چهل سال یا بیشتر در میان آنها مکث کرد که آنان را به خداوند دعوت کند و این آیات را بر آنها ظاهر سازد و حال آنکه بر طغیان آنها افزود] به موسی وحی کردیم که بندگان مرا [یعنی بنی اسرائیل را] شبانه [از مصر به طرف دریا] ببر [حرکت بده] و [آنگاه] برای آنها راهی خشک در دریا طلب کن [در طریقی که] نه از رسیدن [دشمن] بترسی و نه بهراسی
- ترجمه سلطانیو همانا به موسی وحی کردیم که بندگان مرا شبانه ببر (حرکت بده) و برای آنها راهی خشک را در دریا طلب کن (در حالی که) نه از رسیدن (دشمن) بترسی و نه بهراسی
- ترجمه راستینو همانا به موسی وحی کردیم که بندگان (مؤمن) مرا شبانه (از شهر مصر) بیرون برو (به اعجاز و لطف ما) راهی خشک از میان دریا بر آنها پدید آور که نه از تعقیب و رسیدن فرعونیان ترسناک باشی و نه (از غرق شدن) اندیشه داری.
- ترجمه الهی قمشهای٧٨ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُم مِّنَ الْيَمِّ مَا غَشِيَهُمْ
پس فرعون با لشکریان خود آنها را دنبال کرد [و آنها را دریافت] و دریا (آب) آنها را بر گرفت آنطور که آنها را فرا گرفت
- ترجمه سلطانیپس فرعون با لشکریان خود آنها را دنبال کرد و دریا آنها را بر گرفت آنطور که آنها را فرا گرفت
- ترجمه راستینو فرعون با سپاهش از پی آنها تاختند پس موج دریا چنان آنها را فرو برد که از آنان اثری باقی نگذاشت.
- ترجمه الهی قمشهای٨٠ يَابَنِي إِسْرَائِيلَ قَدْ أَنجَيْنَاكُم مِّنْ عَدُوِّكُمْ وَوَاعَدْنَاكُمْ جَانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى
ای بنی اسرائیل [با غرق کردن فرعون] شما را از دشمنتان نجات دادیم و [برای مناجات موسی (ع) و انزال تورات] در جانب ایمن [کوه] طور [به شرط وفای شما به شروط عهدتان و میثاق بیعتتان] به شما وعده دادیم و [در صحرا] بر شما منّ و سلوی نازل کردیم
- ترجمه سلطانیای بنی اسرائیل شما را از دشمنتان نجات دادیم و به شما در جانب ایمن (کوه) طور وعده دادیم و بر شما منّ و سلوی نازل کردیم
- ترجمه راستینای بنی اسرائیل، محققا ما شما را از شر دشمن نجات دادیم و با شما در جانب راست کوه طور وعده نهادیم (تا به مناجات موسی کلام حق را بشنوید) و (در بیابان که سرگردان شدید) برای قوت شما ترنجبین و مرغ بریان فرستادیم.
- ترجمه الهی قمشهای٨١ كُلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَمَن يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَى
آنچه که از پاکیزهها روزی شما کردهایم بخورید و در آن تجاوز (زیادهروی) نکنید که خشم من بر شما فرود میآید، و کسی که خشم من بر او فرود آید پس همانا سقوط کرده است
- ترجمه سلطانیآنچه که از پاکیزهها روزی شما کردهایم بخورید و در آن تجاوز (زیادهروی) نکنید که خشم من بر شما فرود میآید، و کسی که خشم من بر او فرود آید پس همانا سقوط کرده است
- ترجمه راستین(و دستور دادیم که) از این رزق حلال و پاکیزه که نصیبتان کردیم تناول کنید و در آن (به کفر نعمت و ترک شکرگزاری) طغیان و سرکشی مکنید وگرنه مستحق غضب و خشم من میشوید، و هر کس مستوجب خشم من گردید همانا خوار و هلاک خواهد شد.
- ترجمه الهی قمشهای٨٢ وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِـحًا ثُمَّ اهْتَدَى
و همانا من بر کسی که [بر دستان خلفای ما به انزجار از نفس و مشتهیات آن] توبه کند و [با بیعت عامّهٔ نبویّه که همان اسلام است] ایمان آورد و [موافق با امر کسی که بر دست او با بیعت عامّه بیعت کرده است] عمل صالح کند سپس [با بیعت خاصّهٔ ولویّه به ولایت ولیّ امرش] هدایت شود البتّه بسیار آمرزندهام
- ترجمه سلطانیو همانا من بر کسی که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح کند سپس هدایت شود البتّه بسیار آمرزندهام
- ترجمه راستینو البته بر آن کس که (از کفر) توبه کند و (به خدا) ایمان آرد و نکوکار گردد و درست به راه هدایت رود مغفرت و آمرزش من بسیار است.
- ترجمه الهی قمشهای٨٤ قَالَ هُمْ أُولَاءِ عَلَى أَثَرِي وَعَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضَى
[موسی (ع)] گفت: آنان همانهایی هستند که بر دنبال من هستند، پروردگارا به سوی تو عجله کردم تا راضی شوی
- ترجمه سلطانی(موسی) گفت: آنان همانهایی هستند که بر دنبال من هستند پروردگارا به سوی تو عجله کردم تا راضی شوی
- ترجمه راستینموسی عرضه داشت: هم اینک قوم از پی من هستند و من خود برای خشنودی تو تعجیل کرده و بر آنها تقدم جستم.
- ترجمه الهی قمشهای٨٥ قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِن بَعْدِكَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ
[خدای تعالی] گفت: پس همانا ما بعد از [خروج] تو [از بین آنان] قوم تو را آزمایش کردیم و سامری آنها را گمراه کرده است
- ترجمه سلطانی(خدای تعالی) گفت: پس همانا ما بعد از (آمدن) تو قوم تو را آزمایش کردیم و سامری آنها را گمراه کرده است
- ترجمه راستینخدا فرمود: همانا ما قوم تو را پس از آمدن تو آزمایش کردیم و سامری آنان را گمراه کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٨٦ فَرَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ يَاقَوْمِ أَلَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْدًا حَسَنًا أَفَطَالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدتُّمْ أَن يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُم مَّوْعِدِي
پس موسی [برای انحراف آنها از خداوند و تحسّر (افسوس) بر آنان برای ابطال آنها بضاعتشان را که همان ایمان است] غضبناک و متأسّف به قوم خود بازگشت {برای اینکه هر نبیّی، پدری شفیق (دلسوز) برای امّت خود است و امّت اولاد عزیز او هستند و ایمان آنها به منزلهٔ صحّت کاملهٔ آنها است، و نقصان ایمان آنها و بطلان آن به منزلهٔ مرض و هلاکت است و حال نبیّ در صحّت و مرض و هلاکت به امّت خویش حال پدر شفیق نسبت به اولادش بلکه به مراتب عدیدهای شدیدتر از آن است} [از روی دلسوزی بر آنان] گفت: ای قوم من آیا پروردگارتان وعدهای نیکو به شما نداد؟ [به اینکه وعدۀ او را به شما خبر دادم! و اینکه او اعطاء تورات را به من وعده داده که در آن جمیع آنچه که به آن احتیاج دارید هست] آیا پس [فراق] عهد (وعده) بر شما طولانی شد؟ یا خواستید که غضبی از سوی پروردگارتان بر شما فرود آید پس با وعدهٔ من مخالفت کردید
- ترجمه سلطانیپس موسی غضبناک و متأسّف به قوم خود بازگشت گفت: ای قوم من آیا پروردگارتان وعدهای نیکو به شما نداد؟ آیا پس وعده بر شما طولانی شد؟ یا خواستید که غضبی از سوی پروردگارتان بر شما فرود آید پس با وعدهٔ من مخالفت کردید
- ترجمه راستینموسی (که از فتنه سامری آگاه شد) متأسف و غضبناک به سوی قوم بازگشت و گفت: ای قوم من، مگر خدای شما به شما وعده احسان نداد (که شما را نعمت کتاب بزرگ تورات عطا کند) ؟آیا وعده خدا بر شما طولانی شد، یا مایل شدید که مستوجب قهر و غضب خدای خود شوید، که وعده مرا خلاف کردید (و عهد من شکستید).
- ترجمه الهی قمشهای٨٧ قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنَا وَلَكِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارًا مِّن زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَكَذَلِكَ أَلْقَى السَّامِرِيُّ
[قوم] گفتند موعد تو را به مَلْک [اقتدار، اختیار] خود خلاف نکردیم و لکن ما بارهای سنگین از زیورآلات آن قوم (قبطیها) را متحمّل [وادار] شدیم که آنها را [در آتش] اندازیم {یعنی وادار به حمل بارهای سنگین که همان بعضی از زیورآلات قبطیها بود شدیم که آنها را برای عروسی یا برای عید عاریه گرفته بودیم سپس از مصر خارج شدیم بدون ردّ کردن به آنها یا آنها را بعد از غرق شدن آنان از آنچه که دریا آنها را بر ساحل افکنده بود گرفتیم، یا سنگینیها و گناهانی را به خاطر زیورآلات آن قوم حمل کردیم که آنها را عاریه گرفته بودیم و در عدم ردّ کردن به آنها خیانت کردیم، و به سبب خیانت دربارهٔ ادیان (دِینها، بدهیها)مان فریب داده شدیم و سامرى از ما درخواست نمود که آنها را در آتش بیفکنیم تا برای ما خدایی بسازد} و همچنین [مثل زیورآلات انداختن ما در آتش] سامری [هم آنچه که با او بود] انداخت [تا گمان کنیم که او از ما است، یا اینچنین سامرى قبل از ما انداخت تا از او تبعیّت کنیم، و از او تبعیّت کردیم، و افکندیم]
- ترجمه سلطانی(قوم) گفتند موعد تو را به مَلْک (اقتدار، اختیار) خود خلاف نکردیم و لکن ما بارهای سنگین از زیورآلات آن قوم را متحمّل (وادار) شدیم که آنها را (در آتش) اندازیم و همچنین سامری (هم) انداخت
- ترجمه راستینقوم به موسی گفتند: ما به میل و اختیار خود خلاف وعده تو نکردیم و لیکن اسباب تجمل و زینت بسیاری (از فرعونیان) بار دوش ما نهادند و ما آنها را در آتش افکندیم و چنین سامری (فتنهانگیز بر ما) القا کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٨٨ فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَّهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَذَا إِلَهُكُمْ وَإِلَهُ مُوسَى فَنَسِيَ
پس برای آنها جسد گوسالهای را خارج کرد که صدایی [یعنی صدای گاو] داشت آنگاه [سامرى و کسانی که شریک او بودند] گفتند: این (گوساله) خدای شما و خدای موسی است که فراموش کرده است
- ترجمه سلطانیپس برای آنها جسد گوسالهای را خارج کرد که صدایی داشت آنگاه گفتند این خدای شما و خدای موسی است که فراموش کرده است
- ترجمه راستینآنگاه سامری با آن زر و زیورها مجسّمه گوسالهای بساخت که صدایی شگفت داشت و (با این شعبده سامری و پیروانش) گفتند: خدای شما و خدای موسی همین گوساله است که موسی فراموش کرده است.
- ترجمه الهی قمشهای٨٩ أَفَلَا يَرَوْنَ أَلَّا يَرْجِعُ إِلَيْهِمْ قَـوْلًا وَلَا يَمْلِكُ لَهُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا
آیا پس نمیبینند (فکر نمیکنید) که [آن] سخنی [و جوابی] را به آنها بر نمیگرداند و مالک ضرری و نه نفعی بر آنها نمیشود
- ترجمه سلطانیآیا پس نمیبینند (فکر نمیکنید) که (آن) سخنی را به آنها بر نمیگرداند و مالک ضرری و نه نفعی بر آنها نمیشود
- ترجمه راستینآیا این گوسالهپرستان نمینگرند که آن گوساله هیچ حرف و اثری و هیچ خیر و شری به آنها عاید نمیسازد؟
- ترجمه الهی قمشهای٩٠ وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِن قَبْلُ يَاقَوْمِ إِنَّمَا فُتِنتُم بِهِ وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي
و همانا هارون قبلاً به آنها گفته بود ای قوم من، جز این نیست که به آن آزمایش شدهاید و همانا پروردگار شما [که مستحقّ (دارای استحقاق، سزاوار) عبادت است] رحمان است پس از من تبعیّت کنید [همانطور که موسی (ع) مرا بر شما استخلاف (خلیفه کردن) نمود] و از امر من اطاعت کنید [نه از امر سامرى]
- ترجمه سلطانیو همانا هارون قبلاً به آنها گفته بود ای قوم من، جز این نیست که به آن آزمایش شدهاید و همانا پروردگار شما رحمان است پس از من تبعیّت کنید و از امر من اطاعت کنید
- ترجمه راستینو هارون هم پیش از آنکه موسی باز آید به آنان گفت: ای قوم، این گوساله اسباب فتنه و امتحان شما گردیده و محققا آفریننده شما خدای مهربان است (نه این گوساله سامری) پس شما پیرو من شوید و امر مرا فرمان برید.
- ترجمه الهی قمشهای٩١ قَالُوا لَن نَّبْرَحَ عَلَيْهِ عَاكِفِينَ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْنَا مُوسَى
[قوم] گفتند: همچنان معتکف (مشغول) او خواهیم بود [یعنی بر گوساله ثابت هستیم یعنی بر عبادت او] تا آنکه موسی نزد ما بازگردد
- ترجمه سلطانی(قوم) گفتند: همچنان معتکف (مشغول) او خواهیم بود تا آنکه موسی نزد ما بازگردد
- ترجمه راستینقوم گفتند: ما بر این پرستش گوساله ثابت هستیم تا وقتی که موسی به سوی ما بازگردد.
- ترجمه الهی قمشهای٩٢ قَالَ يَاهَارُونُ مَا مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا
[موسی] گفت: ای هارون آنوقت که آنان را دیدی که گمراه شدهاند چه تو را منع کرد
- ترجمه سلطانی(موسی) گفت: ای هارون آنوقت که آنان را دیدی که گمراه شدهاند چه تو را منع کرد
- ترجمه راستینموسی (چون بازگشت با عتاب به هارون) گفت: ای هارون مانع تو چه بود که چون دیدی که قوم گمراه شدند،
- ترجمه الهی قمشهای٩٣ أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَفَعَصَيْتَ أَمْرِي
از اینکه از من تبعیّت کنی؟ آیا پس از امر من [بر تو به خلافت و اصلاح و عدم اتّباع از سبیل مفسدان] عصیان (سرپیچی) کردی؟
- ترجمه سلطانیاز اینکه از من تبعیّت کنی؟ آیا پس از امر من عصیان (سرپیچی) کردی؟
- ترجمه راستیناز پی من نیامدی؟آیا نافرمانی امر من کردی؟!
- ترجمه الهی قمشهای٩٤ قَالَ يَاابْنَأُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَن تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي
[هارون] گفت ای پسر مادر نه ریشم را بگیر و نه [موی] سرم را، که من ترسیدم [که اگر به تو ملحق شده بودم یا با آنها میجنگیدم] بگویی بین بنی اسرائیل تفرقه انداختهای و از سخن من [دربارهٔ خلافت و اصلاح] مراقبت نکردهای
- ترجمه سلطانی(هارون) گفت ای پسر مادر نه ریشم را بگیر و نه (موی) سرم را، که من ترسیدم بگویی بین بنی اسرائیل تفرقه انداختهای و از سخن من مراقبت نکردهای
- ترجمه راستینهارون گفت: ای برادر مهربان (بر من قهر و عتاب مکن و) سر و ریش من مگیر، ترسیدم بگویی تو میان بنی اسرائیل تفرقه انداختی و به سخنم وقعی ننهادی.
- ترجمه الهی قمشهای٩٥ قَالَ فَمَا خَطْبُكَ يَاسَامِرِيُّ
[و چون غضب از او ساکت شد و سورت (تیزی، تندی) آن شکست به استعطاف هارون (ع) و اعتذار از آنچه که آن را خلاف میدید موسى (ع) روی بر سامرى کرد و] گفت: ای سامری پس تو چه غلطی کردهای (چه ساختی؟ و چگونه آن را ساختی؟)
- ترجمه سلطانی(موسی) گفت: ای سامری پس تو چه غلطی کردهای
- ترجمه راستینآنگاه موسی گفت: ای سامری این فتنه چه بود که تو برپا کردی؟
- ترجمه الهی قمشهای٩٦ قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِّنْ أَثَرِ الرَّسُـولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي
[سامری] گفت: آنچه [از اجزای ملکوت یا ملک محکوم به ملکوت] که [دیگران] آن را نمیدیدند را دیدم پس مشتی [از عالم او که همان ملکوت است را] از اثر آن رسول (جبرئیل) را برگرفتم و آن را [در گوساله] انداختم و [آنگاه حرکت کرد و صدا داد] اینچنین [در ساختن گوساله و ریختن خاک بر آن و زینت آن برای من] نفسم برای من آراست
- ترجمه سلطانی(سامری) گفت: آنچه (از اجزای ملکوت یا ملک محکوم به ملکوت) که (دیگران) آن را نمیدیدند را دیدم پس مشتی از اثر آن رسول را برگرفتم و آن را انداختم و اینچنین نفسم برای من آراست
- ترجمه راستینسامری گفت: من چیزی را دیدم که قوم ندیدند، من مشتی خاک از اثر قدم رسول (حق، جبرئیل) برگرفته و (در گوساله) ریختم و نفس من چنین (فتنه انگیزی را) به نظرم جلوه داد.
- ترجمه الهی قمشهای٩٧ قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَن تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَّن تُخْلَفَهُ وَانظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَّنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا
گفت: [وقتی که نفس تو برای تو میآراید] پس [از نزد من، یا از دین من، یا از این بلد، یا از بین مردم] برو زیرا در حیات [دنیا] بر تو است که [به عنوان عقوبت بر فعل خود وقتی احدی از مردم را میبینی] بگویی [با من] تماس مدارید و همانا برای [عذاب] تو موعدی است که هرگز آن خلاف نمیشود و [اینک] به خدایت نظر کن که دائماً مشغول آن بودهای البتّه حتماً آن را میسوزانیم سپس البتّه حتماً آن را در دریا پراکنده میکنیم (میپراکنیم) پراکنده کردنی
- ترجمه سلطانیگفت: پس برو زیرا در حیات (دنیا) بر تو است که بگویی (با من) تماس مدارید و همانا برای (عذاب) تو موعدی است که هرگز آن خلاف نمیشود و (اینک) به خدایت نظر کن که دائماً مشغول آن بودهای البتّه حتماً آن را میسوزانیم سپس البتّه حتماً آن را در دریا پراکنده میکنیم پراکنده کردنی
- ترجمه راستینموسی گفت: از میان ما برو که تو در زندگانی دنیا (به مرضی معذب خواهی شد که همه از تو متنفر شوند و) دایم گویی کسی مرا نزدیک نشود، و (در آخرت) هم وعدهگاهی (در دوزخ) داری که با تو تخلف نخواهد شد، و اکنون این خدایت را که بر پرستش و خدمتش ایستادی بنگر که آن را در آتش میسوزانیم و خاکسترش را به آب دریا میدهیم.
- ترجمه الهی قمشهای٩٨ إِنَّمَا إِلَهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا
جز این نیست که خدای شما الله است که خدایی جز او نیست از نظر علم به هر چیزی وسعت دارد
- ترجمه سلطانیجز این نیست که خدای شما الله است که خدایی جز او نیست از نظر علم به هر چیزی وسعت دارد
- ترجمه راستینتنها خدای شما آن یگانه خدایی است که جز او هیچ خدایی نیست و علمش به همه ذرات عوالم هستی محیط است.
- ترجمه الهی قمشهای٩٩ كَذَلِكَ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاءِ مَا قَدْ سَبَقَ وَقَدْ آتَيْنَاكَ مِن لَّدُنَّا ذِكْرًا
اینچنین [قصّههایی] از اخبار آنچه که سابق شده را بر تو قصّه میکنیم و از نزد خود به تو ذکری (تذکّری بر امور گذشته) دادهایم
- ترجمه سلطانیاینچنین از اخبار آنچه که سابق شده را بر تو قصّه میکنیم و از نزد خود به تو ذکری دادهایم
- ترجمه راستینو ما اخبار گذشتگان دیگر را این چنین بر تو حکایت خواهیم کرد و از نزد خود این ذکر (یعنی کتاب عظیم الشأن قرآن) را به تو عطا کردیم.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٠ مَّنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وِزْرًا
کسی که از آن اعراض کند پس البتّه او در روز قیامت باری سنگین را حمل میکند
- ترجمه سلطانیکسی که از آن اعراض کند پس البتّه او در روز قیامت باری سنگین را حمل میکند
- ترجمه راستینهر کس از این ذکر اعراض کند روز قیامت بار سنگینی از گناه را به دوش خواهد داشت.
- ترجمه الهی قمشهای١٠١ خَالِدِينَ فِيهِ وَسَاءَ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حِمْلًا
در [عذاب] آن [وزر و آتشی که لازمهٔ آن است] ماندگار هستند و در روز قیامت چه بد باری برای آنها است
- ترجمه سلطانیدر آن ماندگار هستند و در روز قیامت چه بد باری برای آنها است
- ترجمه راستیناینان در عذاب آن اعمال زشت مخلدند و سخت است بسی در قیامت بار اعمال زشتی که به دوش گرفتهاند.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٢ يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا
روزی که در صور دمیده شود و مجرمان را در آنروز با چشمانی کبود حشر میکنیم
- ترجمه سلطانیروزی که در صور دمیده شود و مجرمان را در آنروز با چشمانی کبود حشر میکنیم
- ترجمه راستینروزی که در صور دمیده شود و (در آن روز) بدکاران را کبود چشم محشور کنیم (و چشم کبودشان نشانه جرم خواهد بود).
- ترجمه الهی قمشهای١٠٣ يَتَخَافَتُونَ بَيْنَهُمْ إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا عَشْرًا
[در حالی که] بین خود با هم نجوا (در گوشی سخن گفتن) میکنند که شما جز ده [روز در دنیا، یا در قبرها، یا بین دو نفخ] درنگ نکردهاید
- ترجمه سلطانی(در حالی که) بین خود با هم نجوا (در گوشی سخن گفتن) میکنند که شما جز ده (روز) درنگ نکردهاید
- ترجمه راستینو آنها (از هول و هراس آن روز) با یکدیگر آهسته زیر لب گویند که (ای افسوس) ده روزی بیش (در زندگی دنیا) درنگ نکردید (و نعمت ابدی بهشت را برای دنیای فانی از دست بدادید).
- ترجمه الهی قمشهای١٠٤ نَّحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُـولُونَ إِذْ يَقُـولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِيقَةً إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا يَوْمًا
ما [از آنها و از حفظه (نگهبانان) بر آنها] داناتریم به آنچه که میگویند آنوقت که افضل (برتر) آنها به لحاظ طریقت (سیرت) میگوید که جز یک روز درنگ نکردهاید {برای اینکه روزهای دنیا، اگرچه با نظر به عرض زمان، متعدّد متکثّر هستند و همچنین ایّام قبر و برزخ و ایّام بین دو نفخ، لکن آنها با نظر به مافوق خود در طول جز روزی واحد نیستند، و برای اینکه حدود کثرات با نظر به مافوق خود رفع و مستهلک میشود}
- ترجمه سلطانیما داناتریم به آنچه که میگویند آنوقت که برتر آنها به لحاظ طریقت (سیرت) میگوید که جز یک روز درنگ نکردهاید
- ترجمه راستینما به آنچه میگویند بهتر آگاهیم، که از آن بدکاران بهتر و درستترینشان به آنها خواهد گفت: شما روزی بیش درنگ نکردید (دریغا چه زود عمر در شهوت و معصیت بگذشت و جرم و عقابش بماند!)
- ترجمه الهی قمشهای١٠٥ وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْجِبَالِ فَقُلْ يَنسِفُهَا رَبِّي نَسْفًا
و از تو دربارهٔ کوهها میپرسند، پس بگو پروردگارم آنها را پراکنده میکند پراکنده کردنی [یعنی قطع میکند یا ویران میکند پس آنها را مانند شنی قرار میدهد که باد آنها را پراکنده میکند]
- ترجمه سلطانیو از تو دربارهٔ کوهها میپرسند، پس بگو پروردگارم آنها را پراکنده میکند پراکنده کردنی
- ترجمه راستینو (ای رسول) از تو پرسند که کوهها (در روز قیامت) چه میشود؟جواب ده که خدای من کوهها را چنان از بنیاد برکند که خاک شده و خاکش بر باد دهد.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٨ يَوْمَئِذٍ يَتَّبِعُونَ الدَّاعِيَ لَا عِوَجَ لَهُ وَخَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَنِ فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا
در آنروز از دعوت کننده [که آنها را به سوی جنّت و جحیم دعوت میکند] تبعیّت میکنند [در حالی که اتّباع او یا وجود او یا داعى در نظرش جز معوجّى نمیباشد] که کژی ندارد و صداها در برابر رحمان فروتنانه میشوند پس جز صدای آهستهای (پچ پچی) نمیشنوی
- ترجمه سلطانیدر آنروز از دعوت کننده تبعیّت میکنند (در حالی که) کژی ندارد و صداها در برابر رحمان فروتنانه میشوند پس جز صدای آهستهای (پچ پچی) نمیشنوی
- ترجمه راستیندر آن روز خلایق همه از پی کسی که آنها را به راه مستقیم به عرصه قیامت دعوت کند (یعنی اسرافیل) ناچار خواهند رفت، و صداها پیش خدای رحمان خاشع و خاموش گردد که جز زیر لب و آهسته صدایی نخواهی شنید.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٩ يَوْمَئِذٍ لَّا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِيَ لَهُ قَـوْلًا
در آنروز، شفاعت نفع نمیدهد مگر کسی که رحمان به او اذن (اجازه) داده است و به سخن او راضی شده است
- ترجمه سلطانیدر آنروز، شفاعت نفع نمیدهد مگر کسی که رحمان به او اذن داده است و به سخن او راضی شده است
- ترجمه راستیندر آن روز، شفاعت هیچکس سود نبخشد جز آنکس که خدای رحمان به او رخصت شفاعت داده و سخنش را پسندیده باشد.
- ترجمه الهی قمشهای١١٠ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْمًا
[خداوند] میداند آنچه که بین دستان (پیش روی) آنها است [یعنی تبعیّت کنندگان از داعى یا پیشِ روی کسی که رحمان به او اذن داده] و آنچه که پشتِ [سر] آنان است و به او (خداوند یا به آنچه که بین دستانشان است و آنچه که پشتشان است) از لحاظ علم احاطه نمیکنند
- ترجمه سلطانیمیداند آنچه که بین دستان (پیش روی) آنها است و آنچه که پشتِ (سر) آنان است و به او از لحاظ علم احاطه نمیکنند
- ترجمه راستینو خدا (به علم ازلی) بر همه آینده و گذشته خلایق آگاه است و خلق را ابدا به او احاطه و آگاهی نیست.
- ترجمه الهی قمشهای١١١ وَعَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ وَقَدْ خَابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْمًا
و رویها برای [آن] زندهٔ [به خود] پاینده فروتنی میکنند [به معنی اینکه صاحبان وجوه ذلیل شدهاند و خضوع کردهاند] و قطعاً کسی که ظلم را حمل میکند نومید میشود [از آنچه از ثواب او و قرب به او که بندگان خداوند به آن امید دارند]
- ترجمه سلطانیو رویها برای (آن) زندهٔ (به خود) پاینده فروتنی میکنند و قطعاً کسی که ظلم را حمل میکند نومید میشود
- ترجمه راستینو بزرگان عالم همه در پیشگاه عزت آن خدای حی توانا ذلیل و خاضعند و (در آن روز) هر که بار ظلم و ستم به دوش دارد سخت زبون و زیانکار است.
- ترجمه الهی قمشهای١١٢ وَمَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا يَخَافُ ظُلْمًا وَلَا هَضْمًا
و کسی که از صالحات عمل میکند و (در حالی که) او [با ایمان خاصّ و بیعت خاصّهٔ ولویّه و قبول دعوت باطنه] مؤمن است {زیرا ایمان عامّ و قبول دعوت ظاهره اثرش از دنیا تجاوز نمیکند و جز این نیست که ثواب بر ایمان خاصّ و قبول ولایت است} آنگاه از ظلمی و نه از پایمال کردن [حقّی] نمیهراسد
- ترجمه سلطانیو کسی که از صالحات عمل میکند و (در حالی که) او مؤمن است آنگاه از ظلمی و نه از پایمال کردنی نمیهراسد
- ترجمه راستینو هر کس اعمالش نیکو است و (به خدا هم) ایمان دارد از هیچ ستم و آسیبی بیمناک نخواهد بود.
- ترجمه الهی قمشهای١١٣ وَكَذَلِكَ أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا وَصَرَّفْنَا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْرًا
و اینچنین [مثل نازل کردن ما اخبار قیامت و وعید از] آن را به صورت قرآنی [به زبان] عربی نازل کردیم و در آن وعیدهایی را صرف (تکرار) کردهایم با ترقّب به اینکه آنها (مجرمان یا عرب یا مردم) تقوا پیشه کنند یا [این قرآن عربی] یادآوریی را [یعنی تذکّر امور آخرت و اشتیاق به آن را] به آنها خبر دهد
- ترجمه سلطانیو اینچنین آن را به صورت قرآنی عربی نازل کردیم و در آن وعیدهایی را صرف (تکرار) کردهایم با ترقّب به اینکه آنها تقوا پیشه کنند یا یادآوریی را به آنها خبر دهد
- ترجمه راستینو ما اینگونه این (قرآن عظیم) را قرآنی با فصاحت کامل عربی بر تو فرستادیم و در آن وعدهها و اهوال قیامت را به انواع گوناگون تذکر دادیم، باشد که مردم پرهیزکار شوند یا پندی از نو بر ایشان آورد.
- ترجمه الهی قمشهای١١٤ فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُل رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا
پس خدایی که فرمانروای به حقّ است متعالی (والا) است و [مخصوصاً] قبل از آنکه وحی آن به تو به انجام برسد به قرائت تعجیل نکن و [به وقت حکم قرآن و بیان آن، یا به تفصیل اجمال آن، یا بطور مطلق] بگو: پروردگارا علم مرا بیفزای
- ترجمه سلطانیپس خدایی که فرمانروای به حقّ است متعالی (والا) است و قبل از آنکه وحی آن به تو به انجام برسد به قرائت تعجیل نکن و بگو: پروردگارا علم مرا بیفزای
- ترجمه راستینپس بلند مرتبه است و بزرگوار خدایی که به حق و راستی پادشاه ملک وجود است و تو (ای رسول) پیش از آنکه وحی قرآن تمام و کامل به تو رسد تعجیل در (تلاوت و تعلیم) آن مکن و دائم بگو: پروردگارا بر علم من بیفزا.
- ترجمه الهی قمشهای١١٥ وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا
و [به قرآن عجله نکن و عهد و وصیّتی را که به توانی (آرامی) به تو وحى کردهایم فراموش نکن برای اینکه] همانا قبلاً به آدم عهد کردهایم و فراموش کرد و برای او عزمی (ثبات و تمکّن در امر) نیافتیم [و به بلای عظیمی مبتلا شد پس فراموش نکن که مثل ابتلای او مبتلا میشوی]
- ترجمه سلطانیو همانا قبلاً به آدم عهد کردهایم پس فراموش کرد و برای او عزمی نیافتیم
- ترجمه راستینو همانا ما پیش از این با آدم عهدی بستیم (که فریب شیطان نخورد) و او فراموش کرد و در آن عهد او را استوار و ثابت قدم نیافتیم.
- ترجمه الهی قمشهای١١٦ وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى
و [به یاد آور] آنوقت را که به ملائکه گفتیم بر آدم سجده کنید [تا تکریم ما بر او و ابتلای ما بر او را به سبب فراموشی بدانی تا از فراموشی و عدم عزیمت بر حذر باشی] پس [همه] سجده کردند جز ابلیس که [از سجود یا از مطاوعت (پذیرفتن)] اباء کرد
- ترجمه سلطانیو (به یاد آور) آنوقت را که به ملائکه گفتیم بر آدم سجده کنید پس (همه) سجده کردند جز ابلیس که اباء کرد
- ترجمه راستینو (یاد آر) هنگامی که فرشتگان را گفتیم به آدم سجده کنید، همه سجده کردند جز ابلیس که امتناع ورزید.
- ترجمه الهی قمشهای١١٧ فَقُلْنَا يَاآدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَّكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى
پس گفتیم: ای آدم همانا این دشمن تو و زوج تو است پس نباید شما دو [تا] را از جنّت خارج کند [یعنی پس به حیثی نباشید که وسوسهاش در شما دو تا اثر کند] که [در نتیجه] مشقّت بری {اِفراد ضمیر برای اشعار به این است که شقاء (مشقّت، بدبختی) زن و سعادت وی تابع شقاء مرد و سعادت او است و مراد از شقاء، تعب (خستگی) در طلب معاش است، زیرا وسوسهٔ او سبب هبوط آن دو به زمین و احتیاج آن دو به مأکول و مشروب و ملبوس و مسکون گردید، و تعب آن، همگی آن، بر عهدهٔ مردان است نه زنان}
- ترجمه سلطانیپس گفتیم: ای آدم همانا این دشمن تو و زوج تو است پس نباید شما دو (تا) را از جنّت خارج کند که (در نتیجه) مشقّت بری
- ترجمه راستینآنگاه گفتیم: ای آدم محققا این شیطان با تو و جفتت دشمن است، مبادا شما را از بهشت بیرون آرد و از آن پس به شقاوت و بدبختی گرفتار شوی.
- ترجمه الهی قمشهای١١٨ إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيهَا وَلَا تَعْرَى
همانا [از مزایای آن] برای تو این است که در اینجا گرسنه نمیشوی و برهنه نمیشوی
- ترجمه سلطانیهمانا (از مزایای آن) برای تو این است که در اینجا گرسنه نمیشوی و برهنه نمیشوی
- ترجمه راستینهمانا برای تو این هست که نه هرگز آنجا گرسنه شوی و نه برهنه و عریان مانی.
- ترجمه الهی قمشهای١٢٠ فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَاآدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَّا يَبْلَى
پس شیطان او را اغواء کرد (وسوسهاش را به او القاء کرد) گفت: ای آدم، آیا تو را به درخت جاودانگی (درختی که خوردن از آن سبب جاودانگی گردد) رهنمون کنم؟ و مُلکی (مملکتی) که بلاء نگیرد؟
- ترجمه سلطانیپس شیطان او را اغواء کرد گفت: ای آدم، آیا تو را به درخت جاودانگی رهنمون کنم؟ و مُلکی (مملکتی) که بلاء نگیرد؟
- ترجمه راستینباز شیطان در او وسوسه کرد، گفت: ای آدم آیا (میل داری) تو را بر درخت ابدیت و ملک جاودانی دلالت کنم؟
- ترجمه الهی قمشهای١٢١ فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى
[و آن دو قول او را قبول کردند و به آن فریفته شدند] پس آن دو از آن خوردند آنگاه بدی (شرمگاه)های آن دو بر آن دو نمایان شد و آن دو مبادرت به خصف (بر هم نهادن و چسباندن) از برگ [درختان] جنّت بر خود کردند و آدم به پروردگارش عصیان کرد آنگاه [طریقی را که به فطرت بر آن بود] گم کرد
- ترجمه سلطانیپس آن دو از آن خوردند آنگاه بدی (شرمگاه)های آن دو بر آن دو نمایان شد و آن دو مبادرت به خصف (بر هم نهادن و چسباندن) از برگ (درختان) جنّت بر خود کردند و آدم به پروردگارش عصیان کرد آنگاه گم کرد
- ترجمه راستینپس آدم و حوّا (فریب خوردند و) از آن درخت تناول کردند، بدین جهت (لباسهای بهشتی از تنشان دور و عیوب و) عورت آنها در نظرشان پدیدار شد و شروع کردند به ساتری از برگ درختان بهشت خود را پوشاندن. و آدم نافرمانی خدای کرد و گمراه شد.
- ترجمه الهی قمشهای١٢٢ ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَى
سپس پروردگارش او را برگزید و بر او توبه (التفات) کرد و [او را] هدایت کرد
- ترجمه سلطانیسپس پروردگارش او را برگزید و بر او توبه (التفات) کرد و (او را) هدایت کرد
- ترجمه راستینسپس خدا او را (به مقام نبوتش) برگزید و توبه او را پذیرفت و هدایتش فرمود.
- ترجمه الهی قمشهای١٢٣ قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَى
گفت: هر دو جمیعاً از آن فرود آیید که بعضی از شما [شیطان و مار یا ذرّیّه] با بعضی دشمن هستید پس امّا هدایتی از من نزد شما میآید پس کسی که از هدای من تبعیّت کند پس گمراه نمیشود و شقی نمیشود
- ترجمه سلطانیگفت: هر دو جمیعاً از آن فرود آیید که بعضی از شما با بعضی دشمن هستید پس امّا هدایتی از من نزد شما میآید پس کسی که از هدای من تبعیّت کند پس گمراه نمیشود و شقی نمیشود
- ترجمه راستینآنگاه خدا (به آدم و حوا) فرمود: اکنون از عالی رتبه بهشت فرود آیید که برخی از شما با برخی دیگر دشمنید، پس اگر از جانب من برای شما راهنمایی بیاید آن هنگام هر که از راه من پیروی کند نه هرگز گمراه شود و نه شقی و بدبخت گردد.
- ترجمه الهی قمشهای١٢٤ وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى
و کسی که از ذکر (ولایت و طریق قلب و آخرت) من اعراض کند پس همانا معیشت تنگی (دُشخوار) خواهد داشت و او را در روز قیامت نابینا [از ولایت و امام و آیات و نعیم آخرت] محشور میکنیم
- ترجمه سلطانیو کسی که از ذکر من اعراض کند پس همانا معیشت تنگی (دُشخوار) خواهد داشت و او را در روز قیامت نابینا محشور میکنیم
- ترجمه راستینو هر کس از یاد من اعراض کند همانا (در دنیا) معیشتش تنگ شود و روز قیامتش نابینا محشور کنیم.
- ترجمه الهی قمشهای١٢٥ قَالَ رَبِّ لِـمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا
میگوید: پروردگارا، چرا مرا نابینا محشور کردهای و (حال آنکه) من [پیش از این] بینا بودهام
- ترجمه سلطانیمیگوید: پروردگارا، چرا مرا نابینا محشور کردهای و (حال آنکه) من (پیش از این) بینا بودهام
- ترجمه راستینگوید: الها، چرا مرا نابینا محشور کردی و حال آنکه من بینا بودم؟
- ترجمه الهی قمشهای١٢٦ قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنسَى
گفت: اینچنین آیات [بزرگ] ما نزد تو آمدند پس تو آنها را فرآموش کردی [یعنی آنها را ترک کردی و از آنها تبعیّت ننمودی] و امروز اینچنین فراموش میشوی [ترک شدهای و به تو اعتناء نمیشود]
- ترجمه سلطانیگفت: اینچنین آیات ما نزد تو آمدند پس تو آنها را فرآموش کردی و امروز اینچنین فراموش میشوی
- ترجمه راستینخدا به او فرماید: (آری) بدین گونه آیات ما برای هدایت تو آمد و همه را به طاق فراموشی و غفلت نهادی، و امروز هم تو فراموش (و بیبهره) خواهی شد.
- ترجمه الهی قمشهای١٢٧ وَكَذَلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِن بِآيَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَى
و اینچنین جزاء میدهیم کسی را که [در توجّه به دنیا زائد بر قدر واجب و نَدْب (مستحبّ)] اسراف کرده است و به آیات پروردگارش [که همان انبیاء و اولیاء (ع) هستند] ایمان نیاورده و البتّه عذاب آخرت شدیدتر و باقیتر است [از نسیان (فراموشی، مورد بی توجّهی واقع شدن) و کور محشور شدن و ضیق معیشت]
- ترجمه سلطانیو اینچنین جزاء میدهیم کسی را که اسراف کرده است و به آیات پروردگارش ایمان نیاورده و البتّه عذاب آخرت شدیدتر و باقیتر است
- ترجمه راستینو این چنین ما هر کس را که ظلم و نافرمانی کند و ایمان به آیات پروردگارش نیاورد مجازات سخت میکنیم با آنکه عذاب آخرتش سختتر و پایندهتر خواهد بود.
- ترجمه الهی قمشهای١٢٨ أَفَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّأُولِي النُّهَى
آیا [آنها را تنبیه (آگاه) نکرد؟!] پس آنها را هدایت (راهنمائی) نکرد؟! که چه بسیار از پیشینیان قبل از آنها را هلاک کردهایم که [اینان] در مسکنهای آنان راه میروند قطعاً در آن (اهلاک) البتّه نشانههایی برای دارندگان نهی کننده [یعنی عقول ناهی یا خِرَد یا ائمّه (ع)] هست
- ترجمه سلطانیآیا پس آنها را هدایت نکرد؟! که چه بسیار از پیشینیان قبل از آنها را هلاک کردهایم که (اینان) در مسکنهای آنان راه میروند قطعاً در آن البتّه نشانههایی برای دارندگان نهی کننده (خِرَد) هست
- ترجمه راستینآیا این کفار قریش را از مشاهده حال طوایف بسیاری از گذشتگان که ما همه را هلاک کردیم و اینان در منازل و عمارات آنها میروند (عبرت و پند و) هدایت نبود؟بیشک احوال گذشتگان برای خردمندان بسیار مایه عبرت و آیه هدایت است.
- ترجمه الهی قمشهای١٢٩ وَلَـوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ لَكَانَ لِزَامًا وَأَجَلٌ مُّسَمًّى
و اگر کلمهٔ سابق شده از پروردگارت [یعنی کلمۀ وعده دادن به تأخیر عذاب برای امّت مرحومه یا به عدم عذاب با بودن محمّد (ص) در میان آنها] نبود البتّه [اهلاک آنها] به لزوم و اجل معیّن [برای اعمار (عمرها) آنها و مدّت بقایشان در دنیا یا برای عذاب آنها] میبود
- ترجمه سلطانیو اگر «کلمهٔ» سابق شده از پروردگارت (وعده بر تأخیر عذاب) نبود البتّه (عذاب آنها) به لزوم و اجل معیّن میبود
- ترجمه راستیناگر نه این بود که کلمه پروردگار (و تقدیر ازلیش بر این کار) سبقت یافته (که کافران و بدکاران این امت در قیامت به کیفر رسند) همانا عذاب (در دنیا بر آنها) لزوم مییافت و آن اجل معین فرا میرسید.
- ترجمه الهی قمشهای١٣٠ فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُـولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى
[وقتی که عذاب آنها به سبب وعدهٔ امهال و انقضای اجل مؤخّر میباشد] پس بر آنچه که [دربارهٔ دین تو یا دربارهٔ خداع (فریبکاری کردن) به تو یا دربارهٔ وصیّ تو و غصب کردن حقّ او و منع کردن او از آن] میگویند صبر کن و قبل از طلوع آفتاب (نماز فجر) و قبل از غروب آن (نماز عصر) و اوقاتی از شب (نماز مغرب و عشاء و نوافل شب) به ستایش پروردگارت تسبیح کن و در اطراف [دو طرف] روز (نماز ظهر و نوافل آن) تسبیح کن باشد که تو راضی شوی [یا راضی کنی]
- ترجمه سلطانیپس بر آنچه که میگویند صبر کن و قبل از طلوع آفتاب و قبل از غروب آن و اوقاتی از شب به ستایش پروردگارت تسبیح کن و در اطراف (دو طرف) روز تسبیح کن باشد که تو راضی شوی
- ترجمه راستینپس تو بر آنچه (امت جاهل بر انکار و طعن تو) میگویند صبر و تحمل پیش گیر و خدای را پیش از طلوع خورشید و بعد از غروب آن و ساعاتی از شب تار و اطراف روز روشن ستایش و تسبیح گو، باشد که (به مقام رفیع شفاعت) خشنود شوی.
- ترجمه الهی قمشهای١٣١ وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى
و دو چشمانت را به زیبایی (شکوه) زندگانی دنیوی به آنچه [از اصناف نعم صوریّه و مستلذّات قوای حیوانیّه] که با آن اصنافی از آنها را بهرهمند ساختهایم تا آنان را در آن فتنه کنیم [یعنی بیازمائیم یا عذاب دهیم] خیره مکن و رزق پروردگارت [که به تو اعطاء کرده یا به آن مترقّب هستی] بهتر و باقیتر است
- ترجمه سلطانیو دو چشمانت را به زیبایی (شکوه) زندگانی دنیوی به آنچه که با آن اصنافی از آنها را بهرهمند ساختهایم تا آنان را در آن بیازمائیم خیره مکن و رزق پروردگارت بهتر و باقیتر است
- ترجمه راستینو هرگز به متاع ناچیزی که به قومی از آنان (قومی کافر و جاهل) در جلوه حیات دنیای فانی برای امتحان دادهایم چشم آرزو مگشا، و رزق خدای تو بسیار بهتر و پایندهتر است.
- ترجمه الهی قمشهای١٣٢ وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا نَّحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى
و اهلت را به نماز امر کن و بر آن شکیبا باش، از تو رزقی را درخواست نمیکنیم ما [نه غیر ما] به تو روزی میدهیم و عاقبت برای تقوا [از اشتغال به جای نماز به غیر آن] است
- ترجمه سلطانیو اهلت را به نماز امر کن و بر آن شکیبا باش، از تو رزقی را درخواست نمیکنیم ما به تو روزی میدهیم و عاقبت برای تقوا است
- ترجمه راستینتو اهل بیت خود را به نماز و طاعت خدا امر کن و خود نیز بر نماز و ذکر حق صبور باش، ما از تو روزی (کسی را) نمیطلبیم بلکه ما به تو (و دیگران) روزی میدهیم، و عاقبت نیکو مخصوص (اهل) پرهیزکاری و تقواست.
- ترجمه الهی قمشهای١٣٣ وَقَالُوا لَـوْلَا يَأْتِينَا بِآيَةٍ مِّن رَّبِّهِ أَوَلَمْ تَأْتِهِم بَيِّنَةُ مَا فِي الصُّحُفِ الْأُولَى
و گفتند چرا [محمّد (ص) در ادّعای نبوّتش] نشانهای از پروردگارش [دالّ بر صدق او در نبوّتش] نزد ما نمیآورد آیا [آنها را بدون بیّنه ترک کرد] و بیّنهٔ آنچه که در کتب پیشینیان است نزد آنان نیامد
- ترجمه سلطانیو گفتند چرا نشانهای از پروردگارش نزد ما نمیآورد و آیا بیّنهٔ آنچه که در کتب پیشینیان است نزد آنان نیامد
- ترجمه راستینو کافران گفتند: چرا (محمد) آیت و دلیلی روشن از جانب خدا برای ما نمیآورد؟آیا آیات بیّنه کتب پیشین (چون تورات و انجیل و صحف که در همه ذکر اوصاف نبوت هست) بر آنان نیامد؟
- ترجمه الهی قمشهای١٣٤ وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُم بِعَذَابٍ مِّن قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَـوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُـولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِن قَبْلِ أَن نَّذِلَّ وَنَخْزَى
و اگر ما قبل از او [یعنی محمّد (ص) یا قرآن یا قبل از احتجاج با محمّد (ص) و کتابش] آنها را با عذابی هلاک کرده بودیم قطعاً [حجّتشان را بر ما به درشتی (گستاخی) میآوردند و] میگفتند: [ای] پروردگار ما، چرا نزد ما رسولی نفرستادی [که ما را به سوی تو دعوت کند، و ما را از غفلت خویش بیدار سازد و ما را از جهل خود خارج نماید] تا از آیات (رسولان و خلفا و کتب و احکام) تو تبعیّت کنیم قبل از آنکه [در دنیا] ذلیل شویم و [در آخرت] خوار شویم
- ترجمه سلطانیو اگر ما قبل از او (محمّد) آنها را با عذابی هلاک کرده بودیم قطعاً میگفتند: (ای) پروردگار ما، چرا نزد ما رسولی نفرستادی تا از آیات تو تبعیّت کنیم قبل از آنکه ذلیل شویم و خوار شویم
- ترجمه راستینو اگر ما پیش از فرستادن پیغمبر، کافران (و مشرکان قریش) را همه به نزول عذاب هلاک میکردیم البته آنها میگفتند: پروردگارا چرا بر ما رسولی نفرستادی تا از آیات تو پیروی کنیم پیش از آنکه به این عذاب و ذلت و خواری گرفتار شویم؟
- ترجمه الهی قمشهای١٣٥ قُلْ كُلٌّ مُّتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ السَّوِيِّ وَمَنِ اهْتَدَى
بگو: هر کدام [از ما و شما بر آنچه که به آن نائل میشویم و بر آنچه که از عاقبت ظاهر میشود] منتظریم پس منتظر بمانید که بزودی خواهید دانست که چه کسی [از ما و شما] اصحاب راه مستوی است و چه کسی [به صراط] هدایت شده است.
- ترجمه سلطانیبگو: هر کدام (از ما و شما) منتظریم پس منتظر بمانید که بزودی خواهید دانست که چه کسی (از ما و شما) اصحاب راه مستوی است و چه کسی هدایت شده است.
- ترجمه راستینبگو: هر یک (از ما و شما) منتظریم، پس مترصد و منتظر (امر خدا) باشید که به زودی خواهید دانست (ما و شما) کدام به راه مستقیم سعادت رفته و طریق هدایت یافتهایم.
- ترجمه الهی قمشهای