سورهٔ انبیاء

محل نزول:   مکّه
تعداد کل آیات: ۱۱۲
نام‌های سوره:
أنبیاء، إقترب
تفسیر

٨١ وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَكُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عَالِـمِينَ

و برای سلیمان تند باد را [مسخّر کردیم] که به امر او (سلیمان) به سوی سرزمینی که در آن برکت داده بودیم (شام) جریان می‌‌یافت و ما به هر چیزی عالم می‌‌باشیم [پس اعطای ما، آنچه که می‌‌دهیم و به کسی که می‌‌دهیم و امساک ما، آنچه که امساک می‌‌کنیم از کسی که امساک می‌‌کنیم از روی علم به اعطاء و امساک و مصالح مترتّبه بر آن دو است]

- ترجمه سلطانی

و برای سلیمان تند باد را که به امر او به سوی سرزمینی که در آن برکت داده بودیم جریان می‌یافت و ما به هر چیزی عالم می‌باشیم

- ترجمه راستین

و باد تند سیر صرصر را ما مسخر سلیمان گردانیدیم که به امر او بدان سرزمین (سرزمین شامات) که با برکت برای جهانیان کردیم حرکت می‌کرد، و ما به همه امور عالم داناییم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۱۷
سوره انبیاء
حزب ۶۶

٨٢ وَمِنَ الشَّيَاطِينِ مَن يَغُوصُونَ لَهُ وَيَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذَلِكَ وَكُنَّا لَهُمْ حَافِظِينَ

و از شیاطین کسانی برایش غوّاصی می‌‌کردند و اعمال دیگری غیر از آن را [مانند بنای مُدُن (شهرها) و قُصور (قصرها) عجیب و عمل (ساختن) جُفون (کاسه‌‌ها) بزرگ مانند جَوَاب (حوض) و اختراع صنایع غریب و صنع (ساختن) آنچه که می‌‌خواست از محاریب (محراب‌‌ها) و تماثیل (تندیس‌‌ها)] عمل می‌‌کردند و ما حافظ (مراقب) آنان بودیم

- ترجمه سلطانی

و از شیاطین کسانی برایش غوّاصی می‌کردند و اعمال دیگری غیر از آن را عمل می‌کردند و ما حافظ (مراقب) آنان بودیم

- ترجمه راستین

و نیز برخی از دیوان را مسخر سلیمان کردیم که به دریا برای او غواصی کنند و یا به کارهای دیگر در دستگاه او بپردازند، و ما نگهبان دیوان (برای حفظ ملک سلیمان) بودیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٣ وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ

و ایوب را آنوقت که به پروردگارش نداء داد که به من رنج رسیده و تو مهربان‌‌ترین مهربانان هستی

- ترجمه سلطانی

و ایوب را آنوقت که به پروردگارش نداء داد که به من رنج رسیده و تو مهربان‌ترین مهربانان هستی

- ترجمه راستین

و (یاد کن حال) ایوب را وقتی که پروردگار خود را خواند که مرا بیماری و رنج سخت رسیده و تو (بر بندگانت) از همه مهربانان عالم مهربان‌تری.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٤ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِن ضُرٍّ وَآتَيْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنَا وَذِكْرَى لِلْعَابِدِينَ

پس بر او استجابت کردیم و آنچه از رنج [از اوجاع (دردها) و امراض] که به او بود را برطرف کردیم و خانواده‌‌اش را و مثل آنها را با آنها به عنوان رحمت از نزد خود [بر او، نه از استحقاق او و نه از نزد مظاهر] و یادآوری برای عبادت کنندگان به او [باز] دادیم

- ترجمه سلطانی

پس بر او استجابت کردیم و آنچه از رنج که به او بود را برطرف کردیم و خانواده‌اش را و مثل آنها را با آنها به عنوان رحمت از نزد خود و یادآوری برای عبادت کنندگان به او (باز) دادیم

- ترجمه راستین

پس ما دعای او را مستجاب کردیم و درد و رنجش را برطرف ساختیم و اهل و فرزندانش را (که از او گرفته بودیم) با عده دیگر به مثل آنها باز به او عطا کردیم تا هم لطف و رحمتی در حق او کرده باشیم و هم اهل عبادت متذکر (لطف و احسان ما) شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٥ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِّنَ الصَّابِرِينَ

و اسماعیل و ادریس و ذوالکفل همه از صبر کنندگان بودند

- ترجمه سلطانی

و اسماعیل و ادریس و ذوالکفل همه از صبر کنندگان بودند

- ترجمه راستین

و (نیز یاد آر حال) اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را که همه بندگان صابر ما بودند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٦ وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُم مِّنَ الصَّالِـحِينَ

و آنان را در رحمت خویش داخل کردیم همانا آنان از صالحین بودند

- ترجمه سلطانی

و آنان را در رحمت خویش داخل کردیم همانا آنان از صالحین بودند

- ترجمه راستین

و ما آنها را به رحمت (خاص) خود درآوردیم، زیرا آنان از نیکان عالم به شمار بودند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٧ وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِـمِينَ

و ذو النّون آنوقت که غضبناک [به قوم خود یا به پروردگارش] رفت پس گمان کرد که ما هرگز بر او سخت (تنگ) نخواهیم گرفت [یا هرگز آنچه که آن را بر او قضاء (حکم) کرده‌‌ایم بر او قضاء نمی‌‌کنیم، یا هرگز بر اخذ او قادر نمی‌‌باشیم] پس در تاریکی‌‌ها [به معنی تاریکی‌‌های شب یا ظلمت دریا یا بطن حوت] نداء داد که خدایی جز تو نیست تو منزّهی همانا من از ستمکاران بودم [اوّلاً از انانیّت خود تبرّی (بیزاری) جست بعد از آنکه دید که انانیّت او و رأی او سبب هلاکت او گشته و الهت و رأی را برای او تعالی اثبات نمود، سپس او را از آنچه که مورث نقص در رأی او و وجود او است تنزیه کرد، سپس اعتراف کرد به اینکه دعای او برای قومش و انانیّت او در مقابل انانیّت خداوند ظلمی از او بر قومش و بر خودش بوده است، و چون آن از او کنایه از سؤال (درخواست) نجات بود فرمود تعالی:]

- ترجمه سلطانی

و ذو النّون آنوقت که غضبناک رفت پس گمان کرد که ما هرگز بر او سخت نخواهیم گرفت پس در تاریکی‌ها نداء داد که خدایی جز تو نیست تو منزّهی همانا من از ستمکاران بودم

- ترجمه راستین

و (یاد آر حال) ذو النون (یعنی یونس) را هنگامی که (از میان قوم خود) غضبناک بیرون رفت و چنین پنداشت که ما هرگز او را در مضیقه و سختی نمی‌افکنیم (تا آنکه به ظلمات دریا و شکم ماهی در شب تار گرفتار شد) آن گاه در آن ظلمتها فریاد کرد که خدایی به جز ذات یکتای تو نیست، تو (از شریک و هر عیب و آلایش) پاک و منزهی و من از ستمکاران بودم (که بر نفس خود ستم کردم).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٨ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنجِي الْمُؤْمِنِينَ

پس بر او استجابت کردیم و او را از غم [در بطن حوت یا غم خطاء کردن و مغاضبه (به همدیگر خشم کردن)] نجات دادیم و این‌‌چنین [نجات دادن از بطن حوت به سبب تبرّی (بیزاری جُستن) از انانیّت، و استقلال به رأی، و اثبات انانیّت برای خداوند، و تنزیه او از معرفت بشر، و اعتراف به ظلم کردن در اثبات انانیّت، و معرفت بر نفس، است که] مؤمنین را نجات می‌‌دهیم

- ترجمه سلطانی

پس بر او استجابت کردیم و او را از غم نجات دادیم و این‌چنین مؤمنین را نجات می‌دهیم

- ترجمه راستین

پس ما دعای او را مستجاب کردیم و او را از گرداب غم نجات دادیم و اهل ایمان را هم این گونه نجات می‌دهیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٩ وَزَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ

و زکریّا آنوقت که به پروردگارش نداء داد که پروردگارا مرا [بدون فرزند و بدون عقب (ذریّه، فرزند) که از من ارث ببرد] تنها مگذار و تو بهترین وارث‌‌ها هستی

- ترجمه سلطانی

و زکریّا آنوقت که به پروردگارش نداء داد که پروردگارا مرا تنها مگذار و تو بهترین وارث‌ها هستی

- ترجمه راستین

و (یاد آر حال) زکریا را هنگامی که خدای خود را ندا کرد که بار الها، مرا یک تن و تنها وامگذار (و به من فرزندی که وارث من باشد عطا فرما) که تو بهترین وارث اهل عالم هستی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٠ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ

پس بر او استجابت کردیم و یحیی را به او بخشیدیم و زوجه‌‌اش را برای او اصلاح کردیم همانا آنها در [کارهای] خیر می‌‌شتافتند و ما را از روی رغبت و از روی بیم می‌‌خواندند و برای ما خاشع بودند [نه برای غیر ما]

- ترجمه سلطانی

پس بر او استجابت کردیم و یحیی را به او بخشیدیم و زوجه‌اش را برای او اصلاح کردیم همانا آنها در (کارهای) خیر می‌شتافتند و ما را از روی رغبت و از روی بیم می‌خواندند و برای ما خاشع بودند

- ترجمه راستین

ما هم دعای او را مستجاب کردیم و یحیی را به او عطا فرمودیم و جفتش را (که نازا بود) برای او شایسته (همسری و قابل ولادت) گردانیدیم، زیرا آنها در کارهای خیر تعجیل می‌کردند و در حال بیم و امید ما را می‌خواندند و همیشه به درگاه ما خاضع و خاشع بودند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
(نمایش تمام آیات سوره)