سورهٔ فرقان
فرقان، تبارَکَ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
١ تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَـمِينَ نَذِيرًا
بزرگ است کسی که فرقان {فرقان اسم قرآن است به اعتبار نزول آن به مقام فَرْق و عالم فصل، و به اعتبار صدور آن از مقام قلب نبیّ (ص) که از آن به بیت المعمور تعبیر میشود زیرا مصدر که همان قلب نبیّ (ص) است در این صورت از عالم فرق میباشد، و به اعتبار فرق گذاشتنش بین حقّ و باطل و محقّ و مبطل، و به اعتبار تفرّق آن در نزول در طول بیست و سه سال، و به اعتبار محکمات آن که همان مُبَیّناتِ (روشن کنندهها، بیان کنندهها) معنی است} را بر بندهاش [محمّد (ص)] نازل کرد تا انذار کنندهای (بیم دهندهای) برای عالمیان (عالمها و آن ما سوی الله است، یا آنچه که در جوف فَلَک است) باشد {انذار مختصّ به شأن رسالت است که تنزیل کتاب مشعر به آن است، زیرا کتاب جز برای رسول نمیباشد به آن اقتصار کرد و تبشیر که آن از شئون ولایت است را ذکر نفرمود}
- ترجمه سلطانیبزرگ است کسی که فرقان را بر بندهاش نازل کرد تا انذار کنندهای (بیم دهندهای) برای عالمیان باشد
- ترجمه راستینبزرگوار است پاک خداوندی که فرقان را بر بنده خاص خود نازل فرمود تا (به اندرزهای وی) اهل عالم را متذکر و خدا ترس گرداند.
- ترجمه الهی قمشهای٢ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا
کسی که مُلک آسمانها و زمین برای او است و او فرزندی بر نگرفته و او شریکی در ملک نداشته و هر چیزی را خلق کرده و آن را [یعنی ذات آن و احوال آن و ارزاق آن و مدّت بقاء آن و وقت آن و مکان آن و اجل آن را] با اندازهای [دقیق] اندازه نموده
- ترجمه سلطانیکسی که مُلک آسمانها و زمین برای او است و او فرزندی بر نگرفته و او شریکی در ملک نداشته و هر چیزی را خلق کرده و آن را با اندازهای (دقیق) اندازه نموده
- ترجمه راستینآن خدایی که پادشاهی آسمانها و زمین از آن اوست و هرگز فرزندی نگرفته و شریکی در ملک هستی نداشته و همه موجودات را او خلق کرده و حد و قدر هر چیز را معین فرموده است.
- ترجمه الهی قمشهای٣ وَاتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً لَّا يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ وَلَا يَمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا وَلَا يَمْلِكُونَ مَوْتًا وَلَا حَيَاةً وَلَا نُشُورًا
و (حال آنکه) به جای او [یعنی به جای این کسی که با این اوصاف مذکوره ذکر شد] خدایانی را بر گرفتهاند که چیزی را خلق نمیکنند و (حال آنکه) خود خلق میشوند و نفع و نه ضرری را برای خودشان مالک نمیشوند [چه رسد به اینکه مالکان آسمانها و زمین باشند] و مالک مرگ و نه حیات و نه رستاخیز نمیشوند
- ترجمه سلطانیو (حال آنکه) به جای او خدایانی را بر گرفتهاند که چیزی را خلق نمیکنند و (حال آنکه) خود خلق میشوند و نفع و نه ضرری را برای خودشان مالک نمیشوند و مالک مرگ و نه حیات و نه رستاخیز نمیشوند
- ترجمه راستینو (مشرکان نادان) خدا را که مبدأ کل و مرجع همه امور عالم است فراموش کرده و غیر او (یعنی بتهای بی اثر) را به خدایی برگرفتند و حال آنکه آن بتان هیچ چیزی نتوانند آفرید و خودشان هم مخلوقند و نه هیچ بر نفع و ضرر خود قادرند و نه امر موت و حیات و بعث به دست آنهاست.
- ترجمه الهی قمشهای٤ وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا إِفْكٌ افْتَرَاهُ وَأَعَانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ فَقَدْ جَاءُوا ظُلْمًا وَزُورًا
و کسانی که [از جهت انکار بر رسالت رسول او (ص) و کتاب او به خداوند] کفر ورزیدهاند گفتند که این جز دروغی [بیش] نیست که آن را افتراء کرده و گروهی دیگر او را بر آن کمک کردهاند و قطعاً مرتکب ظلم و زور (ناراستی و نادرستی) شدهاند
- ترجمه سلطانیو کسانی که کفر ورزیدهاند گفتند که این جز دروغی (بیش) نیست که آن را افتراء کرده و گروهی دیگر او را بر آن کمک کردهاند و قطعاً مرتکب ظلم و زور (ناراستی و نادرستی) شدهاند
- ترجمه راستینو کافران گفتند این کتاب (که محمّد و حیش میشمرد) جز آنکه به دروغ از خود فرابافته و دیگران (از اهل کتاب) نیز (در قصص و احکام) به او کمک کردهاند بچیز دیگری نیست. و البته این سخن کافران ظلمی بزرگ (درباره قرآن الهی) و نسبتی نا حق (در حقّ پیغمبر خدا) است.
- ترجمه الهی قمشهای٥ وَقَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِيَ تُمْلَى عَلَيْهِ بُكْرَةً وَأَصِيلًا
و گفتند: [این قرآن یا اخباری که محمّد (ص) از آنها خبر میدهد] افسانههای پیشینیان است [یعنی مکتوبات قدماء است که به او رسیده یا احادیث متفرّقهاس (پراکندهای) است که نظام ندارند، از پیشینیان بوده و به او رسیده است] که آنها را نوشته و آن صبحگاهان و شامگاهان بر او املاء میشود [یعنی این افسانهها بر او تکرار شده تا آنها را حفظ کند]
- ترجمه سلطانیو گفتند: (این قرآن یا اخبار محمّد (ص)) افسانههای پیشینیان است که آنها را نوشته و آن صبحگاهان و شامگاهان بر او املاء میشود
- ترجمه راستینو باز گفتند که این کتاب افسانههای پیشینیان و حکایات سابقین است که خود از آنها نسخه برداشته و (اصحابش) صبح و شام بر او املا و قرائت میکنند (تا کامل و آراسته گردانند).
- ترجمه الهی قمشهای٦ قُلْ أَنزَلَهُ الَّذِي يَعْلَمُ السِّرَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا
بگو: آن را کسی نازل کرده که سرّ آسمانها و زمین را میداند [از آسمانهای اجسام و ارواح و همچنین زمین آن دو، و کسی که سرّ آسمانها و زمین در عالم کبیر را میداند که احدی بر آن اطّلاعی ندارد، سرّ و جَهْر (آشکار) شما را از آسمانهای ارواح و زمین اشباح میداند، پس حذر کنید از اینکه در ملأ یا خلأ بگویید یا انجام دهید یا تخیّل کنید یا نیّت کنید آنچه را که لایق خداوند یا محمّد (ص) یا شما نیست، واگر عاصی و عاتی (سرکش) را مؤاخذه نمینماید برای این است] که او بسیار آمرزنده است و مهربان میباشد [و به آنان رحم میکند]
- ترجمه سلطانیبگو: آن را کسی نازل کرده که سرّ آسمانها و زمین را میداند که او بسیار آمرزنده و مهربان میباشد
- ترجمه راستینبگو: این کتاب را آن خدایی فرستاده که از اسرار آسمانها و زمین آگاه است (و شما از این انکار و کفر و گناه باز گردید که) هم او البته بسیار آمرزنده و مهربان است.
- ترجمه الهی قمشهای٧ وَقَالُوا مَالِ هَذَا الرَّسُـولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ لَـوْلَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيرًا
و [گمان کردند که رسالت منافی بشریّت و لوازم آن میشود و لذا به عنوان حجّت بر انکار خود] گفتند: این چه رسولی است که طعام میخورد و [برای رفع حاجات] در بازارها راه میرود چرا فرشتهای به او نازل نشد تا به عنوان انذار کنندهای با او باشد؟! [و این ایضاً خطاء از آنان است زیرا اگر صحیح میبود که بشر مَلک را بدون سنخیّت آنها با او، او را ببیند البتّه که او رسول میبود، بلکه مَلک اگر بر بشر ظاهر شود هلاک میشود یا مجنون میشود یا غشّ بر او میآید]
- ترجمه سلطانیو گفتند: این چه رسولی است که طعام میخورد و در بازارها راه میرود چرا فرشتهای به او نازل نشد تا به عنوان انذار کنندهای با او باشد؟!
- ترجمه راستینو باز کافران گفتند: چرا این رسول (اگر به راستی پیغمبر خداست) غذا تناول میکند و در (کوچه و) بازارها راه میرود؟چرا فرشته محسوس و ظاهری بر او نازل نشده تا به همراه او بیم دهد (و گواه صدق او باشد).
- ترجمه الهی قمشهای٨ أَوْ يُلْقَى إِلَيْهِ كَنزٌ أَوْ تَكُونُ لَهُ جَنَّةٌ يَأْكُلُ مِنْهَا وَقَالَ الظَّالِـمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَّسْحُورًا
یا چرا گنجی به او القاء (اعطاء) نمیشود؟! یا چرا باغی ندارد که از آن بخورد؟ و ستمکاران گفتند: که جز از مردی جادو شده پیروی نمیکنید!
- ترجمه سلطانییا چرا گنجی به او القاء (اعطاء) نمیشود؟! یا چرا باغی ندارد که از آن بخورد؟ و ستمکاران گفتند: که جز از مردی جادو شده پیروی نمیکنید!
- ترجمه راستینیا چرا بر این رسول گنجی فرو نیفتد یا چرا باغی ندارد که از میوههایش تناول کند؟و ستمکاران (پس از این همه چون و چراها به مردم) گفتند که شما پیروی نمیکنید مگر مردی را که سحر و شعبده از راهش برده است.
- ترجمه الهی قمشهای٩ انظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّوا فَلَا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا
نظر کن که چگونه برای (در حقّ) تو این مثلها را زدهاند پس گمراه شدند پس راهی [به آخرت یا به حقّ واقع] توانایی نمییابند [یا معنی میدهد: که از طریق محاجّه (حجّت آوردن) گمراه شدهاند؛ و به راهی، استطاعت به غلبه در محاجّه ندارند]
- ترجمه سلطانینظر کن که چگونه برای تو این مثلها را زدهاند پس گمراه شدند پس راهی (به آخرت یا به حقّ واقع) توانایی نمییابند
- ترجمه راستینبنگر تا چه داستان و مثلها برای تو زدند؟پس چنان گمراه شدند که دیگر هیچ راه رشد و هدایتی نتوانند یافت.
- ترجمه الهی قمشهای١٠ تَبَارَكَ الَّذِي إِن شَاءَ جَعَلَ لَكَ خَيْرًا مِّن ذَلِكَ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَيَجْعَل لَّكَ قُصُورًا
بزرگ است کسی که اگر بخواهد برای تو بهتر از آن را قرار میدهد [لکن او برای منافات آن با رسالت از خداوند و ترغیب (بی میل کردن) مردم از دنیا آن را نخواسته است] بوستانهایی که از زیر آنها جویبارها جاری میشود و برای تو [در آخرت] قصرهایی قرار میدهد
- ترجمه سلطانیبزرگ است کسی که اگر بخواهد برای تو بهتر از آن را قرار میدهد بوستانهایی که از زیر آنها جویبارها جاری میشود و برای تو قصرهایی قرار میدهد
- ترجمه راستینبزرگوار است پاک خدایی که اگر خواستی برای تو بهتر از آنچه این کافران گفتند قرار دادی و آن بهشتهایی است که زیر درختانش نهرها جاری است و (در آن بهشت) قصرهای بسیار عالی خاص تو قرار میداد.
- ترجمه الهی قمشهای١١ بَلْ كَذَّبُوا بِالسَّاعَةِ وَأَعْتَدْنَا لِـمَن كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعِيرًا
بلکه [آنها] ساعت [قیامت] را دروغ شمردهاند و برای کسی که ساعت [قیامت] را تکذیب کند آتشی افروخته مهیّا کردهایم
- ترجمه سلطانیبلکه (آنها) ساعت (قیامت) را دروغ شمردهاند و برای کسی که ساعت (قیامت) را تکذیب کند آتشی افروخته مهیّا کردهایم
- ترجمه راستینبلکه این کافران ساعت قیامت را تکذیب کردند و ما آتش سوزان دوزخ را بر آن که قیامت را تکذیب کرد مهیا داشتهایم.
- ترجمه الهی قمشهای١٢ إِذَا رَأَتْهُم مِّن مَّكَانٍ بَعِيدٍ سَمِعُوا لَهَا تَغَيُّظًا وَزَفِيرًا
وقتی که آنها را از مکان دور ببیند خروش گرما و ناله [صدای آتش گرفتن] را از آن میشنوند
- ترجمه سلطانیوقتی که آنها را از مکان دور ببیند خروش گرما و ناله (صدای وحشتناک) را از آن میشنوند
- ترجمه راستینچون آتش دوزخ آنان را از مکانی دور ببیند خروش و فریاد وحشتناک دوزخ را از دور به گوش خود میشنوند.
- ترجمه الهی قمشهای١٣ وَإِذَا أُلْقُوا مِنْهَا مَكَانًا ضَيِّقًا مُّقَرَّنِينَ دَعَوْا هُنَالِكَ ثُبُورًا
و وقتی که به مکانی تنگ از آن درافکنده شوند [در حالی که] به هم بسته شده هستند، آنجا درخواست مرگ خواهند کرد
- ترجمه سلطانیو وقتی که به مکانی تنگ از آن درافکنده شوند (در حالی که) به هم بسته شده هستند، آنجا درخواست مرگ خواهند کرد
- ترجمه راستینو چون آن کافران را در زنجیر بسته به مکان تنگی از جهنم درافکنند در آن حال همه فریاد و اویلا از دل برکشند.
- ترجمه الهی قمشهای١٤ لَّا تَدْعُوا الْيَوْمَ ثُبُورًا وَاحِدًا وَادْعُوا ثُبُورًا كَثِيرًا
درخواست نکنید که امروز مرگ را یکبار، و [بلکه] مرگ را بسیار درخواست میکنید
- ترجمه سلطانیدرخواست نکنید که امروز مرگ را یکبار، و (بلکه) مرگ را بسیار درخواست میکنید
- ترجمه راستین(و به آنها عتاب شود که) امروز فریاد حسرت و ندامت شما یکی دو تا نیست بلکه بسیار از این آه و واویلاها از دل برکشید.
- ترجمه الهی قمشهای١٥ قُلْ أَذَلِكَ خَيْرٌ أَمْ جَنَّةُ الْخُلْدِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ كَانَتْ لَهُمْ جَزَاءً وَمَصِيرًا
[به آنها] بگو: آیا این بهتر است یا جنّت جاودانی که به پرهیزگاران وعده داده شد که به عنوان پاداش و بازگشتگاه (سرانجام) برای آنان میباشد
- ترجمه سلطانیبگو: آیا این بهتر است یا جنّت جاودانی که به پرهیزگاران وعده داده شد که به عنوان پاداش و بازگشتگاه (سرانجام) برای آنان میباشد
- ترجمه راستینبگو: آیا این بهتر است یا بهشت ابدی که به متّقیان وعده دادند که آن بهشت پاداش و منزل ایشان است.
- ترجمه الهی قمشهای١٦ لَّهُمْ فِيهَا مَا يَشَاءُونَ خَالِدِينَ كَانَ عَلَى رَبِّكَ وَعْدًا مَّسْئُولًا
در آنجا آنچه را که بخواهند بطور جاودانه دارند این وعدهای میباشد که از پروردگارت سؤال (درخواست) شده
- ترجمه سلطانیدر آنجا آنچه را که بخواهند بطور جاودانه دارند این وعدهای میباشد که از پروردگارت سؤال (درخواست) شده
- ترجمه راستینکه در آن بهشت هر چه خواهند و آرزو کنند بر آنها حاضر است و آن مقام همیشگی آنهاست، وعدهای است بر خدا که مؤمنان از او درخواست کردهاند و او اجابت فرموده است.
- ترجمه الهی قمشهای١٧ وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَيَقُـولُ أَأَنتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبَادِي هَـؤُلَاءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِيلَ
و روزی که آنها و آنچه [از افراد بشر و از سایر موالید و از کواکب و اصنام] که به جای الله [یا آنچه را که به عنوان عبادت طاعت غیر (به جای) ولیّ امرشان] عبادت میکنند را حشر (جمع) میکند پس [به معبودان] میگوید: آیا شما این بندگان مرا گمراه کردید یا آنها [خودشان] راه را گم کردند؟
- ترجمه سلطانیو روزی که آنها و آنچه (از افراد بشر و از سایر موالید و از کواکب و اصنام) که به جای الله عبادت میکنند را حشر (جمع) میکند پس میگوید: آیا شما این بندگان مرا گمراه کردید یا آنها (خودشان) راه را گم کردند؟
- ترجمه راستینو روزی که این مشرکان را با معبودانی که به جای خدا میپرستیدند به عرصه قیامت محشور گرداند، آن گاه بدان معبودان گوید: آیا شما بندگان مرا از راه بردید یا خود به راه ضلالت شتافتند؟
- ترجمه الهی قمشهای١٨ قَالُوا سُبْحَانَكَ مَا كَانَ يَنبَغِي لَنَا أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَاءَ وَلَكِن مَّتَّعْتَهُمْ وَآبَاءَهُمْ حَتَّى نَسُوا الذِّكْرَ وَكَانُوا قَوْمًا بُورًا
گویند: تو [از بودن امثال ما به عنوان انداد (همانندها، همتایان) برای تو و شرکائی در معبودیّت] منزّهی! سزاوار نباشد بر ما که به جای تو [یعنی بدون اذن تو] اولیائی بگیریم و لکن آنان و پدرانشان را [از مشتهیات دنیوی] بهرهمند ساختی [پس آنها از آخرت به آن مشغول شدند] تا آنکه ذکر {ذکر بر کتب آسمانی و شرایع الهی، و بر رسالت و ولایت، و بر انبیاء و اوصیای آنان (ع)، و بر ولایت تکوینی و بر جهتی که به آن، خداوند از اشیاء یاد میشود اطلاق میشود} را فراموش کردند و [در ذرّ یا در اصل فطرتشان] قومی تباه (هلاک) شده بودند [یا گردیدند]
- ترجمه سلطانیگویند: تو منزّهی! سزاوار نباشد بر ما که به جای تو اولیائی بگیریم و لکن آنان و پدرانشان را بهرهمند ساختی تا آنکه ذکر (یاد کردن) را فراموش کردند و قومی تباه (هلاک) شده بودند
- ترجمه راستینآنها گویند: پاک و منزه پروردگارا، ما خود را هرگز سزاوار آن نمیدانستیم که جز تو کسی را دوست خود اختیار کنیم، و لیکن تو این کافران و پدرانشان را متمتّع (به دنیا و نعمتهای آن) گردانیدی تا آنکه ذکر تو (و قرآن عظیم تو که سرمایه سعادت بود) را فراموش کردند و مردمی شقی و تبه روزگار بودند.
- ترجمه الهی قمشهای١٩ فَقَدْ كَذَّبُوكُم بِمَا تَقُـولُونَ فَمَا تَسْتَطِيعُونَ صَرْفًا وَلَا نَصْرًا وَمَن يَظْلِم مِّنكُمْ نُذِقْهُ عَذَابًا كَبِيرًا
پس [به عابدان گفته میشود: پس همانا معبودان] شما را به خاطر آنچه که میگفتید تکذیب کردند و شما [ای مشرکان] در برگرداندن [عذاب از خودتان] و نه یاری کردن [به خودتان] توانایی ندارید [یا معبودان، استطاعت برگرداندن و نه یاری کردن به شما را ندارند، سپس به مکلّفین حاضر فرمود:] و کسی از شما که [با اشراک به خداوند] ظلم کند [یا به هر ظلمى که باشد لکن به شرط اینکه توبه نکند] عذابی بزرگ را به او بچشانیم
- ترجمه سلطانیو شما را به خاطر آنچه که میگفتید تکذیب کردند و شما (ای مشرکان) در برگرداندن (عذاب از خودتان) و نه یاری کردن (به خودتان) توانایی ندارید و کسی از شما که ظلم کند عذابی بزرگ را به او بچشانیم
- ترجمه راستینپس آن معبودان، شما مشرکان را در آنچه گویید تکذیب کردند (و در اثر آن به عذاب ما گرفتار شدید) پس نه شما توانید آن عذاب را برطرف گردانید و نه یاری خود توانید کرد، و هر کسی از شما بندگان (با شرک آوردن) ظلم و ستم نماید ما او را به عذابی بزرگ گرفتار میگردانیم.
- ترجمه الهی قمشهای٢٠ وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَيَمْشُونَ فِي الْأَسْوَاقِ وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُونَ وَكَانَ رَبُّكَ بَصِيرًا
[سپس به محمّد (ص) فرمود:] و پیش از تو فرستادگانی را نفرستادیم مگر اینکه آنها البتّه طعام میخوردند و در بازارها راه میرفتند و بعضی از شما را برای بعضی دیگر [به جهت اِختبار (سنجش، آزمودن) و به عنوان فساد] فتنه (امتحان) قرار دادیم {زیرا خداوند انبیاء و اولیاء (ع) را فتنه و امتحان مؤمنان، و اِختبار و فساد منافقان قرار داد، و مؤمنان را با افعال غیر مرضیّشان ارتیاض (ریاضت کشیدن) و امتحان انبیاء و اولیاء (ع) و با افعال اخروی آنها و اتّصال آنها به رسالت و ولایت اختبار و فساد منافقان قرار داد، و منافقان و کافران را به ایذاء قولی و فعلی آنها برای انبیاء و اولیاء (ع) و همچنین برای مؤمنین به عنوان امتحان قرار داد} که آیا صبر میکنید و پروردگار تو بینا میباشد
- ترجمه سلطانیو پیش از تو فرستادگانی را نفرستادیم مگر اینکه آنها البتّه طعام میخوردند و در بازارها راه میرفتند و بعضی از شما را برای بعضی دیگر فتنه قرار دادیم که آیا صبر میکنید و پروردگار تو بینا میباشد.
- ترجمه راستینو ما هیچ رسولی پیش از تو به خلق نفرستادیم مگر آنکه آنها هم (مانند تو) غذا میخوردند و در میان بازارها راه میرفتند (پس امّت به این عذر تکذیب رسالت تو نتوانند کرد) ، و ما بعضی از شما بندگان را سبب آزمایش بعضی دیگر میگردانیم تا آیا صبر (در طاعت خدا) خواهید کرد؟و پروردگار تو (به احوال و اعمال همه خلق) بیناست.
- ترجمه الهی قمشهای٢١ وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَـوْلَا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْمَلَائِكَةُ أَوْ نَرَى رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنفُسِهِمْ وَعَتَوْا عُتُوًّا كَبِيرًا
و کسانی که به لقای ما [یا به لقاء حساب ما و ثواب ما و عقاب ما، یا به لقاء مظاهر ما] امید ندارند {و عدم رجاء لقاء یا به عدم اعتقاد به آن است یا به عدم التفات و توجّه به آن، و عدم طلب آن، مانند حال اکثر معتقدان به آخرت} گفتند: چرا ملائکه بر ما نازل نشدهاند یا چرا ما پروردگارمان را نمیبینیم [که بنفسه تکالیف ما را به ما خبر دهد، یا به ما خبر دهد که محمّد (ص) رسول من است، یا اگر ما ربّى داریم که رسولی به سوی ما میفرستد پس چرا بر ما ظاهر نمیشود تا او را ببینیم؟] همانا نزد خودشان استکبار کردهاند و با عتوّ (تکبّر نمودن و از حدّ خود از ادب تجاوز کردن) بزرگی عتوّ کردند [در استکبار از حدّ گذشتند]
- ترجمه سلطانیو کسانی که به لقای ما امید ندارند گفتند چرا ملائکه بر ما نازل نشدهاند یا چرا ما پروردگارمان را نمیبینیم همانا نزد خودشان استکبار کردهاند و با عتوّ (تکبّر نمودن و از حدّ خود از ادب تجاوز کردن) بزرگی عتوّ کردند
- ترجمه راستینو آنان که امید لقای ما را ندارند (و به قیامت معتقد نیستند) گویند: چرا فرشتگان بر ما نازل نشدند؟یا چرا ما خدا را به چشم نمیبینیم (تا در ایمان، به رسول محتاج نباشیم) ؟همانا آنان در حق خویش راه تکبر و نخوت پیش گرفتند و به سرکشی و طغیانی شدید شتافتند.
- ترجمه الهی قمشهای٢٢ يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلَائِكَةَ لَا بُشْرَى يَوْمَئِذٍ لِّلْمُجْرِمِينَ وَيَقُـولُونَ حِجْرًا مَّحْجُورًا
روزی که ملائکه را ببینند در آنروز بشارتی برای مجرمان نیست {یعنی آنکه آنان استدعای نزول ملائکه را کردهاند و (حال آنکه) آنان مجرمانی متدنّس (آلوده) به دنس (آلودگی) مادّه هستند و ملائکه مجرّد از مادّه از دنس آن پاک هستند و مجرّد بر مادّی ظاهر نمیشود مگر آنکه هلاک شود و وقتی که مادّی غیر مطهّر از ادناس (کثافات) آن هلاک شود برای او بشارتى نمیباشد بلکه برایش عذاب میباشد} و [ملائکه] میگویند: [دیدن ملائکه برای آلودگان به آلودگی مادّه] ممنوعیّتی محروم (تحریم شده) است
- ترجمه سلطانیروزی که ملائکه را ببینند در آنروز بشارتی برای مجرمان نیست و میگویند: (دیدن ملائکه برای آلودگان به آلودگی مادّه) ممنوعیّتی محروم (تحریم شده) است
- ترجمه راستینروزی که فرشتگان را ببینند مجرمان در آن روز بشارتی (از فرشته) نیابند و به آنها گویند: محروم و ممنوع (از لقاء رحمت و جنّت خدا) باشید.
- ترجمه الهی قمشهای٢٣ وَقَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَّنثُورًا
و به سراغ آنچه از [هر] عملی که عمل کردهاند [که آن را ذخیره برای آخرتشان احتساب کردهاند از صدق و امانت و وفاء و دیانت و انفاقات و صلات و اعمالى که بر صورت ملّت الهیّه است] رفتیم و آن را غباری پراکنده قرار دادیم
- ترجمه سلطانیو به سراغ آنچه از عملی که عمل کردهاند رفتیم و آن را غباری پراکنده قرار دادیم
- ترجمه راستینو ما توجه به اعمال (فاسد بیخلوص و حقیقت) آنها کرده و همه را (باطل و نابود چون) غباری پراکنده میگردانیم.
- ترجمه الهی قمشهای٢٤ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ يَوْمَئِذٍ خَيْرٌ مُّسْتَقَرًّا وَأَحْسَنُ مَقِيلًا
در آنروز [یعنی در روز قیامت، یا در روزی که ملائکه را میبینند] اصحاب جنّت دارای جایگاهی بهتر (منزلی افضل) و استراحتگاهی نیکوتر [بطور مطلق یا از محلّ استراحت اینان در دنیا] هستند
- ترجمه سلطانیدر آنروز اصحاب جنّت دارای جایگاهی بهتر و استراحتگاهی نیکوتر هستند
- ترجمه راستیناهل بهشت در آن روز مسکن و مقرّی بهتر و آرامش و خوابگاهی نیکوتر خواهند داشت.
- ترجمه الهی قمشهای٢٥ وَيَوْمَ تَشَقَّقُ السَّمَاءُ بِالْغَمَامِ وَنُزِّلَ الْمَلَائِكَةُ تَنزِيلًا
و روزی که آسمان با ابر شکافته میشود [در حالی که آسمان متلبّس به این ابر است یا با تراکم این ابر و قوّت آن شکافته میشود] و ملائکه با تنزیل (نازل شدن تدریجی) نازل میشوند [زیرا در وقت احتضار، آسمان ارواح شکافته میشود و ابر حاصل در روح از کدورات نفس به شهوات و غضبات ظاهر میشود و ملائکه به جهت رحمت یا به جهت نقمت نازل میشوند]
- ترجمه سلطانیو روزی که آسمان با ابر شکافته میشود و ملائکه با تنزیل (نازل شدن تدریجی) نازل میشوند
- ترجمه راستینو (یاد کن) روزی که آسمان با ابر از هم شکافته و فرشتگان با سرعت تمام (به امر حق) فرود آیند.
- ترجمه الهی قمشهای٢٦ الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمَنِ وَكَانَ يَوْمًا عَلَى الْكَافِرِينَ عَسِيرًا
فرمانروایی در آنروز به حقّ برای رحمان است و [آن روز] روزی سخت (خشن) بر کافران میباشد
- ترجمه سلطانیفرمانروایی در آنروز به حقّ برای رحمان است و (آن روز) روزی سخت (خشن) بر کافران میباشد
- ترجمه راستینپادشاهی به حق در آن روز خاص خدای رحمان است، و بر کافران روز بسیار سختی خواهد بود.
- ترجمه الهی قمشهای٢٧ وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِـمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُـولُ يَالَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُـولِ سَبِيلًا
و روزی است که ظالم [از غایت ندم (پشیمانی) او و تحسّر (حسرت خوردن)] دستان خود را میگزد میگوید: ای کاش با [این] رسول راهی [یعنی طریقی به نجات یا طریقی واحد] اتّخاذ میکردم
- ترجمه سلطانیو روزی است که ظالم دستان خود را میگزد میگوید: ای کاش با (این) رسول راهی (به نجات) اتّخاذ میکردم
- ترجمه راستینو روزی که شخص ظالم پشت دست حسرت به دندان گرفته و گوید: ای کاش من (در دنیا) با رسول حق راهی (برای دوستی و طاعت) پیش میگرفتم.
- ترجمه الهی قمشهای٢٨ يَاوَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا
ای وای بر من ای کاش فلانی را به عنوان دوست نگرفته بودم
- ترجمه سلطانیای وای بر من ای کاش فلانی را به عنوان دوست نگرفته بودم
- ترجمه راستینوای بر من، ای کاش که فلان (مرد کافر و رفیق فاسق) را دوست نمیگرفتم.
- ترجمه الهی قمشهای٢٩ لَّقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولًا
که همانا بعد از آنکه [این ذکر با زبان رسول (ص) یا بطور مطلق] نزد من آمد مرا از ذکر [شریعت یا ولایت یا قرآن یا نبیّ یا ولیّ یا علیّ (ع) یا عقل یا فطرت] گمراه کرد و شیطان برای انسان مایهٔ خذول [تهیدست رها شدن، واماندن از اعانت دیگران] میباشد [برای اینکه او انسان را به امری دعوت میکند سپس او را ترک میکند و در وقت حاجت او در دنیا یا در آخرت او را یاری نمیکند]
- ترجمه سلطانیکه همانا بعد از آنکه (این ذکر) نزد من آمد مرا از ذکر (شریعت یا ولایت یا قرآن یا نبیّ یا ولیّ یا علیّ (ع) یا عقل یا فطرت) گمراه کرد و شیطان برای انسان مایهٔ خذول (تهیدست رها شدن، واماندن از اعانت دیگران) میباشد
- ترجمه راستینرفاقت او مرا از پیروی قرآن پس از آنکه به من رسید محروم ساخت و گمراه گردانید، آری شیطان برای انسان مایه خذلان (و گمراهی) است.
- ترجمه الهی قمشهای٣٠ وَقَالَ الرَّسُـولُ يَارَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا
و رسول [به جهت شکایت از آنان] گفت: ای پروردگار من، همانا قوم من، این قرآن [یعنی جملهٔ قرآن یا قرآن ولایت علیّ (ع) را] را مهجور (دور شده، متروک) گرفتند
- ترجمه سلطانیو رسول گفت: ای پروردگار من، همانا قوم من، این قرآن را مهجور (دور شده، متروک) گرفتند
- ترجمه راستیندر آن روز رسول (به شکوه از امت در پیشگاه رب العزّه) عرض کند: بارالها (تو آگاهی که) امّت من این قرآن را به کلّی متروک و رها کردند.
- ترجمه الهی قمشهای٣١ وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا مِّنَ الْمُجْرِمِينَ وَكَفَى بِرَبِّكَ هَادِيًا وَنَصِيرًا
و اینچنین [مثل قرار دادن دشمنانی برای تو] برای هر پیامبری از مجرمان دشمنی قرار دادیم و پروردگارت به عنوان هادی و یاور کافی است
- ترجمه سلطانیو اینچنین برای هر پیامبری از مجرمان دشمنی قرار دادیم و پروردگارت به عنوان هادی و یاور کافی است
- ترجمه راستینو همچنین ما برای هر پیغمبری دشمنی از جنس بدکاران (امّتش) قرار دادیم، و تنها خدای تو برای هدایت و نصرت و یاری تو کفایت است.
- ترجمه الهی قمشهای٣٢ وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَـوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا
کسانی که کفر ورزیدهاند گفتند: چرا همهٔ قرآن یکباره بر او نازل نشد اینچنین [انزال به تفریق، آن را نازل کردیم] تا قلبت را با آن ثبات دهیم {زیرا هرگاه آیهای از قرآن بر تو نازل میشود اُنس تو به رحمان زیاد میشود، و هر چه اُنس تو افزون میشود ثبات قلب تو بر دین زیاد میشود} و آن را با ترتیل (متانت و شکوه، به آرامی، بطور تدریجی) تلاوت کردیم
- ترجمه سلطانیکسانی که کفر ورزیدهاند گفتند: چرا همهٔ قرآن یکباره بر او نازل نشد اینچنین (آن را نازل کردیم) تا قلبت را با آن ثبات دهیم و آن را با ترتیل (متانت و شکوه، به آرامی، بطور تدریجی) تلاوت کردیم
- ترجمه راستینو باز (کافران جاهل) به اعتراض گفتند که چرا این قرآن (اگر از جانب خداست) یکجا برای رسول نازل نشد؟ما آن را این چنین فرستادیم تا (تدریجا) تو را به آیات آن دل آرام کنیم و اطمینان قلب دهیم و (بدین سبب) آیات آن را بر تو مرتب به ترتیبی روشن و به آهستگی برخواندیم.
- ترجمه الهی قمشهای٣٣ وَلَا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاكَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِيرًا
و برای تو مَثلی [به حالتی شبیه به حالت تو در ادّعای رسالت] نمیآوردند مگر آنکه [آن را] به حقّ و با تفسیری نیکوتر [بهتر از بیان آنها برای ابطال رسالت تو] نزد تو آوردیم
- ترجمه سلطانیو برای تو مَثلی نمیآوردند مگر آنکه (آن را) به حقّ و با تفسیری نیکوتر نزد تو آوردیم
- ترجمه راستینو کافران بر تو هیچ مثل (باطل و اعتراض ناحق) نیاورند مگر آنکه ما در مقابل برای تو سخن حق را با بهترین بیان پاسخ آنها آریم.
- ترجمه الهی قمشهای٣٤ الَّذِينَ يُحْشَرُونَ عَلَى وُجُوهِهِمْ إِلَى جَهَنَّمَ أُولَئِكَ شَرٌّ مَّكَانًا وَأَضَلُّ سَبِيلًا
[آنان] کسانی [هستند] که بر صورتهایشان به سوی جهنّم حشر میشوند آنان مکانی بدتر دارند و از راه گمراهتر هستند
- ترجمه سلطانی(آنان) کسانی (هستند) که بر صورتهایشان به سوی جهنّم حشر میشوند آنان مکانی بدتر دارند و از راه گمراهتر هستند
- ترجمه راستینآنان که به رو به سوی آتش دوزخ برندشان به بدترین مکان شتافته و سختترین راه ضلالت یافتهاند.
- ترجمه الهی قمشهای٣٥ وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَا مَعَهُ أَخَاهُ هَارُونَ وَزِيرًا
و [به یاد آور] همانا هرآینه کتاب را به موسی دادیم و برادرش هارون را به عنوان وزیر با او قرار دادیم
- ترجمه سلطانیو (به یاد آور) همانا هرآینه کتاب را به موسی دادیم و برادرش هارون را به عنوان وزیر با او قرار دادیم
- ترجمه راستینو همانا ما به موسی کتاب (تورات) را عطا کردیم و برادرش هارون را وزیر او قرار دادیم.
- ترجمه الهی قمشهای٣٦ فَقُلْنَا اذْهَبَا إِلَى الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَدَمَّرْنَاهُمْ تَدْمِيرًا
و گفتیم: [شما دو تن] به سوی [این] قومی بروید که آنان آیات ما را دروغ شمردند پس آنان را با تدمیر (نابود کردن، متلاشی کردن) تلف کردیم
- ترجمه سلطانیو گفتیم: (شما دو تن) به سوی (این) قومی بروید که آنان آیات ما را دروغ شمردند پس آنان را با تدمیر (نابود کردن، متلاشی کردن) تلف کردیم
- ترجمه راستینآن گاه گفتیم که رو به جانب آن قوم که آیات ما را تکذیب کردند روید. پس آنها را (پس از تکذیب آن دو) سخت هلاک گردانیدیم.
- ترجمه الهی قمشهای٣٧ وَقَوْمَ نُوحٍ لَّمَّا كَذَّبُوا الرُّسُلَ أَغْرَقْنَاهُمْ وَجَعَلْنَاهُمْ لِلنَّاسِ آيَةً وَأَعْتَدْنَا لِلظَّالِـمِينَ عَذَابًا أَلِيمًا
و [به یاد آور] قوم نوح چون رسولان را تکذیب کردند آنان را [جمیعاً] غرق کردیم و آنان را برای مردم به عنوان نشانه [دالّ بر قدرت خود و سخط (خشم) ما بر کسی که با رسولان ما مخالفت کند] قرار دادیم و برای ستمکاران [در آخرت] عذابی دردناک آماده کردهایم {تصریح به این است که آنان در تکذیب رسولان ظالم هستند}
- ترجمه سلطانیو (به یاد آور) قوم نوح چون رسولان را تکذیب کردند آنان را غرق کردیم و آنان را برای مردم به عنوان نشانه قرار دادیم و برای ستمکاران عذابی دردناک آماده کردهایم
- ترجمه راستینو نیز قوم نوح چون رسولان حق را تکذیب کردند ما آنها را به طوفان هلاک سپردیم و آیت عبرت مردم ساختیم، و برای ستمکاران عذاب دردناک مهیا گردانیدهایم.
- ترجمه الهی قمشهای٣٨ وَعَادًا وَثَمُودَ وَأَصْحَابَ الرَّسِّ وَقُرُونًا بَيْنَ ذَلِكَ كَثِيرًا
و عاد و ثمود و اصحاب رس را و پیشینیان [هلاک شده] بسیاری را بین آنان [مذکور از قوم نوح و عاد و ثمود و اصحاب رسّ و قوم موسى]
- ترجمه سلطانیو عاد و ثمود و اصحاب رس را و پیشینیان (هلاک شده) بسیاری را بین آنان
- ترجمه راستینو نیز قوم عاد و ثمود و اصحاب رسّ (شاید قوم شعیباند که نزد چشمه یا چاه آبی که رسّ نامند منزل داشتند) و طوایف دیگر بسیاری بین اینها همه را به کیفر کردارشان هلاک کردیم.
- ترجمه الهی قمشهای٣٩ وَكُلًّا ضَرَبْنَا لَهُ الْأَمْثَالَ وَكُلًّا تَبَّرْنَا تَتْبِيرًا
و برای هر کدام مثلها (حکایاتی) زدیم و هر کدام را با هلاکتی [سخت] هلاک کردیم
- ترجمه سلطانیو برای هر کدام مثلها (حکایاتی) زدیم و هر کدام را با هلاکتی (سخت) هلاک کردیم
- ترجمه راستینو ما برای هر یک از این طوایف مثلها (و پندها برای هدایت و اتمام حجت) زدیم و همه را به کلی هلاک ساختیم.
- ترجمه الهی قمشهای٤٠ وَلَقَدْ أَتَوْا عَلَى الْقَرْيَةِ الَّتِي أُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوْءِ أَفَلَمْ يَكُونُوا يَرَوْنَهَا بَلْ كَانُوا لَا يَرْجُونَ نُشُورًا
و همانا هرآینه بر قریهای که بد بارانی [بر آن] باریده شده بود [و آن قریههای قوم لوط است که سنگ باران شد] گذر کردند آیا پس آنها را نمیدیدند بلکه [آنها را میدیدند لیکن] امید به نشور (زنده شدن) [برای ثواب] نداشتند
- ترجمه سلطانیو همانا هرآینه بر قریهای که بد بارانی (بر آن) باریده شده بود گذر کردند آیا پس آنها را نمیدیدند بلکه (آنها را میدیدند لیکن) امید به نشور (زنده شدن) نداشتند
- ترجمه راستینو همانا این کافران آمدند و دیدند آن دیار (قوم لوط) را که بر آن باران عذاب و هلاکت ببارانیدیم، آیا اینان به چشم خود دیار خراب آنها را ندیدهاند؟ (آری دیدند) و لیکن امید و بیمی از قیامت و کیفر ندارند.
- ترجمه الهی قمشهای٤١ وَإِذَا رَأَوْكَ إِن يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُوًا أَهَذَا الَّذِي بَعَثَ اللَّهُ رَسُـولًا
و وقتی که تو را بینند تو را جز به استهزاء نمیگیرند [که] آیا این کسی است که خداوند به عنوان رسول مبعوث کرده است!؟
- ترجمه سلطانیو وقتی که تو را بینند تو را جز به استهزاء نمیگیرند (که) آیا این کسی است که خداوند به عنوان رسول مبعوث کرده است!؟
- ترجمه راستیناین کافران هرگاه تو را ببینند (از حسد) کاری ندارند جز آنکه تو را تمسخر کرده (و گویند) آیا این مرد همان است که خدا به رسالت بر خلق فرستاده؟
- ترجمه الهی قمشهای٤٢ إِن كَادَ لَيُضِلُّنَا عَنْ آلِهَتِنَا لَـوْلَا أَن صَبَرْنَا عَلَيْهَا وَسَوْفَ يَعْلَمُونَ حِينَ يَرَوْنَ الْعَذَابَ مَنْ أَضَلُّ سَبِيلًا
همانا اگر بر آن صبر (پایداری) نمیکردیم نزدیک بود که البتّه ما را از خدایانمان [به سوی آلههای دیگر] گمراه کند و (حال آنکه) هنگامی که عذاب [حال احتضار] را میبینند [یا در برازخ یا در قیامت] خواهند دانست که چه کسی [از تو و از آنها] به راه گمراهتر است
- ترجمه سلطانیهمانا اگر بر آن صبر (پایداری) نمیکردیم نزدیک بود که البتّه ما را از خدایانمان گمراه کند و (حال آنکه) هنگامی که عذاب را میبینند خواهند دانست که چه کسی (از تو و از آنها) به راه گمراهتر است
- ترجمه راستیننزدیک بود که او ما را اگر بر بتپرستی خود پایدار نبودیم به کلی گمراه کند و از پرستش خدایانمان باز دارد. و (این مشرکان که از جهل، توحید را گمراهی خواندند) چون عذاب حق را مشاهده کنند خواهند دانست که گمراهتر از آنها در عالم نیست.
- ترجمه الهی قمشهای٤٣ أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا
آیا دیدی؟ کسی را که هوای خود را به عنوان اله (خدای) خود گرفته آیا پس تو بر او وکیل (مراقب) میباشی؟ [تا از اتّباع آنها از هوى و عدم استماع آنها از تو محزون شوی و به سبب آن دچار ضیق صدر شوی]
- ترجمه سلطانیآیا دیدی؟ کسی را که هوای خود را به عنوان خدای خود گرفته آیا پس تو بر او وکیل (مراقب) میباشی؟
- ترجمه راستینآیا دیدی حال آن کس را که (از غرور) هوای نفسش را خدای خود ساخته؟آیا تو حافظ و نگهبان او (از هلاکت) توانی شد؟
- ترجمه الهی قمشهای٤٤ أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا
یا گمان میکنی که بیشترشان [در مقام تقلید] میشنوند یا [در مقام تحقیق] تعقّل میکنند! آنان [در عدم تدبّر و عدم تذکّر مقصود از تخاطب و در محکوم بودن آنها به حکم شهوت خود و غضب خود بدون رادعی (مانعی) که آنها را از خودشان منع نماید] جز مانند چهارپایان نیستند بلکه آنان نسبت به راه گمراهترند {برای اینکه انعام مفطور به اتّباع از شهوات و غضبات هستند و از طریق خود که مفطور بر آن هستند گمراه نیستند و جز این نیست که گمراهی آنها نسبت به انسان و طریق او است}
- ترجمه سلطانییا گمان میکنی که بیشترشان میشنوند یا تعقّل میکنند! آنان جز مانند چهارپایان نیستند بلکه آنان نسبت به راه گمراهترند
- ترجمه راستینیا پنداری که اکثر این کافران حرفی میشنوند یا فکر و تعقلی دارند؟اینان (در بیعقلی) بس مانند چهار پایانند بلکه (نادانتر و) گمراهترند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٥ أَلَمْ تَرَ إِلَى رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَلَوْ شَاءَ لَجَعَلَهُ سَاكِنًا ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَلِيلًا
آیا ندیدی؟ که پروردگار [مضاف] تو [و همان ربّ او در ولایت است] چگونه سایه را میگستراند {مراد از ظلّ همانا کسی است که از انانیّتش خارج شده و به حیات خداوند زنده شده و به بقای خداوند بقاء یافته است و آنان انبیاء و اولیاء (ع) هستند زیرا آنان نسبت به خداوند مانند ظلّ نسبت به شاخص هستند از حیث اینکه او از نفس خود، انانیّت و نه استقلال و نه بقایی ندارد} و اگر میخواست البتّه آن را ساکن قرار میداد سپس آفتاب را بر آن دلیل قرار دادیم {اگر میخواست البتّه آفتاب را بر سایه دلیل قرار میداد لکن او نخواست پس سایه را دلیل بر آفتاب قرار داد زیرا آن با جملهٔ معانی خود و بطونش بر آفتاب دلالت میکند}
- ترجمه سلطانیآیا ندیدی؟ که پروردگار تو چگونه سایه را میگستراند و اگر میخواست البتّه آن را ساکن قرار میداد سپس آفتاب را بر آن دلیل قرار دادیم
- ترجمه راستینآیا ندیدی که خدای تو چگونه سایه را با آنکه اگر خواستی ساکن کردی (بر سر عالمیان) بگسترانید؟آن گاه آفتاب را بر آن دلیل قرار دادیم.
- ترجمه الهی قمشهای٤٦ ثُمَّ قَبَضْنَاهُ إِلَيْنَا قَبْضًا يَسِيرًا
سپس [بعد از گستراندن] آن را با جمع کردنی تدریجی به سوی خود قبض (جمع) میکنیم
- ترجمه سلطانیسپس آن را با جمع کردنی تدریجی به سوی خود قبض (جمع) میکنیم
- ترجمه راستینسپس ظلّ آن آفتاب (منبسط) را به سوی خود تدریجا قبض میکنیم.
- ترجمه الهی قمشهای٤٧ وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِبَاسًا وَالنَّوْمَ سُبَاتًا وَجَعَلَ النَّهَارَ نُشُورًا
و او کسی است که شب را برای شما به عنوان جامه (پوشش) و خواب را [مایهٔ] آرامش [یعنی سبب قطع از دنیا و مشاغل آن یا سبب راحتی یا خواب] قرار داد و روز را سبب جنبیدن قرار داد
- ترجمه سلطانیو او کسی است که شب را برای شما به عنوان جامه (پوشش) و خواب را (مایهٔ) آرامش قرار داد و روز را سبب جنبیدن قرار داد
- ترجمه راستینو او خدایی است که شب را برای شما لباس گردانید (تا همه در سیاه جامه شب مستور شوید) و خواب را مایه سکون و آرامش شما قرار داد و روز روشن را برای جنبش و کار مقرر داشت.
- ترجمه الهی قمشهای٤٨ وَهُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا
و او کسی است که بادها را بین دستان (پیشاپیش) رحمت (باران) خویش به عنوان بشارت فرستاد و از آسمان آب [پاک و] پاک کنندهای [فی نفسه طاهر (پاک) و بر غیر خود مطهِّر (پاک کننده) از اخباث (آلودگیها) و احداث (کثافات) است] نازل کردیم
- ترجمه سلطانیو او کسی است که بادها را بین دستان (پیشاپیش) رحمت (باران) خویش به عنوان بشارت فرستاد و از آسمان آب (پاک و) پاک کنندهای نازل کردیم
- ترجمه راستینو او خدایی است که بادها را برای بشارت پیشاپیش باران رحمت خود فرستاد، و از آسمان آبی طاهر و مطهّر نازل کردیم.
- ترجمه الهی قمشهای٤٩ لِّنُحْيِيَ بِهِ بَلْدَةً مَّيْتًا وَنُسْقِيَهُ مِمَّا خَلَقْنَا أَنْعَامًا وَأَنَاسِيَّ كَثِيرًا
تا با آن، سرزمین مرده را زنده کنیم {مرگ بلاد (سرزمینها) با سکون عروق (رگهای) اراضی آن و حبوب (دانههای) آن از هیجان و حرکت و نمو است و حیات آنها به هیجان این و روییدن آن و نمو آن است} و آن (آب طهور) را به [بعضی] از آنچه که خلق کردهایم به چهارپایان و انسانهای بسیاری بنوشانیم
- ترجمه سلطانیتا با آن، سرزمین مرده را زنده کنیم و آن را به (بعضی) از آنچه که خلق کردهایم به چهارپایان و انسانهای بسیاری بنوشانیم
- ترجمه راستینتا به آن باران زمین خشک و مرده را زنده سازیم و آنچه آفریدیم از چهارپایان و آدمیان بسیار همه را از آن سیراب گردانیم.
- ترجمه الهی قمشهای٥٠ وَلَقَدْ صَرَّفْنَاهُ بَيْنَهُمْ لِيَذَّكَّرُوا فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُورًا
و همانا آن را [یعنی امر ولایت علیّ (ع) را، یا شمارش نعمتها را در قرآن و سایر کتب و بر زبان جانشینان با اشکال مختلف] در بین آنها بیان کردیم تا [به سبب آن] متذکّر شوند [و به مبدء و معاد اقرار کنند] ولی بیشتر مردم اباء (خودداری) کردند [و به ولایت یا به نعمتهایی شمرده شده از حیث اِنعام ما، یا به نعمت باران و اِنعام ما با آن] جز ناسپاسی [نکردند]
- ترجمه سلطانیو همانا آن را در بین آنها (با اشکال مختلف) بیان کردیم تا متذکّر شوند ولی بیشتر مردم اباء (خودداری) کردند (و) جز ناسپاسی (نکردند)
- ترجمه راستینو ما تغییرات و گردش باد و باران (و سایر انقلابات عالم) را بین مردم آوردیم تا پند گرفته و متذکر حق شوند، لیکن اکثر مردم جز راه کفران و جحود پیش نگرفتند.
- ترجمه الهی قمشهای٥١ وَلَوْ شِئْنَا لَبَعَثْنَا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ نَّذِيرًا
و اگر میخواستیم البتّه در هر قریهای بیم دهندهای مبعوث میکردیم
- ترجمه سلطانیو اگر میخواستیم البتّه در هر قریهای بیم دهندهای مبعوث میکردیم
- ترجمه راستینو اگر ما میخواستیم در بین مردم هر قریه پیغمبری که (خلق را از عذاب خدا) بترساند میفرستادیم.
- ترجمه الهی قمشهای٥٢ فَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا
پس از کافران [به خداوند یا به تو یا به ولایت در ارادات (خواستهها) آنها و اهویهٔ آنان] اطاعت مکن و به خاطر آن [یعنی قرآن یا به خاطر ترک طاعتشان یا به خاطر علیّ (ع)] با جهادی بزرگ با آنها جهاد کن
- ترجمه سلطانیپس از کافران اطاعت مکن و به خاطر آن با جهادی بزرگ با آنها جهاد کن
- ترجمه راستینپس تو هرگز تابع کافران مباش و با آنها چنان که مخالفت قرآن و دین حق کنند سخت جهاد و کارزار کن.
- ترجمه الهی قمشهای٥٣ وَهُوَ الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَجَعَلَ بَيْنَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا مَّحْجُورًا
و او کسی است که دو دریا، این گوارا و خوشگوار و این نمکی و شور را، در هم آمیخت [یعنی فرستاد و رها کرد] و بین آن دو برزخی (حایلی) و مانعی ممنوع قرار داد
- ترجمه سلطانیو او کسی است که دو دریا، این گوارا و خوشگوار و این نمکی و شور را، در هم آمیخت و بین آن دو برزخی (حایلی) و مانعی ممنوع قرار داد
- ترجمه راستینو او خدایی است که دو دریا را به هم درآمیخت که این آب گوارا و شیرین و آن دیگر شور و تلخ است، و بین این دو آب (در عین به هم آمیختن) واسطه و حایلی قرار داد که همیشه از هم منفصل و جدا باشند.
- ترجمه الهی قمشهای٥٤ وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا
و او کسی است که از آب [این دو دریا، یا از نطفه] {زیرا انسان مخلوق از نطفهای است که آن امشاج (آب مرد و آب زن که به هم آمیخته باشند) از دو طینت سجّینی (گِل آگینی) و علییّنی (جایگاه برینی) است که آن دو از آن دو دریا هستند} بشر را خلق کرد و [بعد از آنکه او را خلق کرد] برای او نسب (قرابت نسبی) و دامادی (قرابت سببی) قرار داد و پروردگار تو [بر خلق کردن بشر از آب و نسبى و سببی قرار دادن او] بسیار توانا میباشد
- ترجمه سلطانیو او کسی است که از آب بشر را خلق کرد پس برای او نسب و دامادی (قرابت سببی) قرار داد و پروردگار تو توانا میباشد
- ترجمه راستینو او خدایی است که از آب (نطفه) بشر را آفرید و بین آنها خویشی نسب و بستگی ازدواج قرار داد، و خدای تو (بر هر چیز) قادر است.
- ترجمه الهی قمشهای٥٥ وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنفَعُهُمْ وَلَا يَضُرُّهُمْ وَكَانَ الْكَافِرُ عَلَى رَبِّهِ ظَهِيرًا
و [حال آنکه مشرکان یا کافران یا محجوبان در حُجُب (حجابها) اجسام یا غافلان یا منکران ولایت] به جای خداوند آنچه را [از درختان و سنگها و کواکب و اصنام و جنّ و شیاطین و اهویه و مهویّات (خواستهها) و رؤسای گمراهی] بندگی میکنند که به آنها نفع نمیرساند و نه به آنها زیان میرساند، و [بلکه] کافر پشت کننده بر پروردگار خود باشند
- ترجمه سلطانیو (حال آنکه) به جای خداوند آنچه را بندگی میکنند که به آنها نفع نمیرساند و نه به آنها زیان میرساند، و (بلکه) کافر پشت کننده بر پروردگار خود باشند
- ترجمه راستینو (این مشرکان نادان) به جای خدا بتهایی که هیچ سود و زیانی به حال آنان ندارد میپرستند، و کافر پشت به امر پروردگار خود میکند.
- ترجمه الهی قمشهای٥٦ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِيرًا
و تو را مگر به عنوان بشارت دهنده و بیم دهنده نفرستادیم
- ترجمه سلطانیو تو را مگر به عنوان بشارت دهنده و بیم دهنده نفرستادیم
- ترجمه راستینو ما تو را نفرستادیم مگر برای آنکه (خلق را به رحمت ما) بشارت دهی و (از عذاب ما) بترسانی.
- ترجمه الهی قمشهای٥٧ قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَن شَاءَ أَن يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا
[ای محمّد] بگو: به خاطر آن [یعنی ارسال یا به خاطر تبشیر و انذار] از شما از اجرتی [یعنی چیزی حقیر از اجر] درخواست نمیکنم [تا مرا متّهم کنید به اینکه ادّعای من به خاطر آن است] جز آنکه (همین بس است که) کسی که بخواهد که به سوی پروردگار خویش [در ولایت یا پروردگار مطلق خود] راهی بگیرد [هر راهی که باشد، یعنی کسی که بخواهد که مؤمن و قابل ولایت گردد، و کفّار که آنها اموات هستند را ترک کن و به آنان و به آنچه که از عبادت غیر خداوند و از ایذاء (اذیّت کردن) تو انجام میدهند نظر مکن زیرا آنها حراکی (جنبشی) ندارند مگر به خداوند و همهٔ امور تو الی الله است]
- ترجمه سلطانیبگو: به خاطر آن از شما درخواست اجرتی نمیکنم جز آنکه (همین بس است که) کسی که بخواهد که به سوی پروردگار خویش راهی بگیرد
- ترجمه راستینبگو: من از شما امّت مزد رسالت نمیخواهم، اجر من همین بس که هر که بخواهد (از پی من) راهی به سوی خدای خود پیش گیرد.
- ترجمه الهی قمشهای٥٨ وَتَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَكَفَى بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا
و بر زندهای توکّل [و اعتماد] کن که نمیمیرد [یعنی افعال را از غیر خداوند نبین، بلکه از نسبت دادن افعال به غیر او فانی شو] و با ستایش او [او را از جمیع آنچه که لایق او نیست به سبب حمد او که همان سعهٔ وجود او است] تسبیح (تنزیه) کن و آگاهی او به گناهان بندگانش کافی است [حاجت به نظر کردن تو به آنان ندارد]
- ترجمه سلطانیو بر زندهای توکّل کن که نمیمیرد و با ستایش او تسبیح کن و آگاهی او به گناهان بندگانش کافی است
- ترجمه راستینو تو بر خدای زنده ابدی که هرگز نمیرد توکل کن و به ستایش ذات او وی را تسبیح و تنزیه گو، و هم او که به گناه بندگانش کاملا آگاه است کفایت است (هر که را بخواهد میبخشد و هر که را بخواهد مؤاخذه میکند).
- ترجمه الهی قمشهای٥٩ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ الرَّحْمَنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيرًا
کسی که آسمانها و زمین و آنچه که بین آن دو است را در شش روز خلق کرد سپس رحمان بر عرش [که همان جملهٔ مخلوقات است] ایستاد پس از او بپرس که او آگاه است
- ترجمه سلطانیکسی که آسمانها و زمین و آنچه که بین آن دو است را در شش روز خلق کرد سپس رحمان بر عرش ایستاد پس از او بپرس که او آگاه است
- ترجمه راستینآن خدایی که آسمانها و زمین و هر چه در بین آنهاست همه را در شش روز بیافرید آن گاه همین خدای رحمان بر عرش (قدرت و فرمانروایی) قرار گرفت، پس از خداشناسی آگاه، حقیقت را بازجو.
- ترجمه الهی قمشهای٦٠ وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمَنِ قَالُوا وَمَا الرَّحْمَنُ أَنَسْجُدُ لِـمَا تَأْمُرُنَا وَزَادَهُمْ نُفُورًا
و وقتی که به آنها گفته شود بر رحمان سجده کنید [به جهت استهزاء یا از جهت اظهار جهل به او و به عنوان سؤال از او یا از جهت انکار سجده کردن بر او] گویند: و رحمان چیست؟ آیا ما [باید] بر آنچه که تو به ما امر [به سجده کردن بر او] میکنی سجده کنیم؟ و [امر تو، یا ذکر رحمان، یا ذکر سجدۀ رحمان] بر آنها نفرت [از تو یا از امر تو یا از رحمان یا از سجده کردن را] افزود
- ترجمه سلطانیو وقتی که به آنها گفته شود بر رحمان سجده کنید گویند: و رحمان چیست؟ آیا ما (باید) بر آنچه که تو به ما امر میکنی سجده کنیم؟ و بر آنها نفرت افزود
- ترجمه راستینو چون به این مردم کافر گفته شود بیایید خدای رحمان را سجده کنید، در جواب گویند: خدای رحمان چیست؟آیا ما به آنچه تو امر میکنی سجده کنیم؟و دعوت به خدای یکتا (به جای اطاعت) بر نفرتشان بیفزاید.
- ترجمه الهی قمشهای٦١ تَبَارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَجَعَلَ فِيهَا سِرَاجًا وَقَمَرًا مُّنِيرًا
مبارک است کسی که در آسمان [اعمّ از این آسمان مشهود و عوالم ارواح و آسمانهای آن] برجهایی (رکنهایی، حصنهایی، قلعههایی) قرار داد و در آنها چراغی [یعنی خورشید، یا کواکب مضیئه (روشنایی دهنده) به انفس خود] و ماهی تابان قرار داد
- ترجمه سلطانیمبارک است کسی که در آسمان برجهایی قرار داد و در آنها چراغی و ماهی تابان قرار داد
- ترجمه راستینبزرگوار آن خدایی که در آسمان برجها مقرر داشت و در آن چراغ روشن خورشید و ماه تابان را روشن ساخت.
- ترجمه الهی قمشهای٦٢ وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ خِلْفَةً لِّـمَنْ أَرَادَ أَن يَذَّكَّرَ أَوْ أَرَادَ شُكُورًا
و او کسی است که شب را و روز را [برای بروز برکات بروج، یا هر کدام از آن دو را عقیب (دنبال) دیگری یا در کیفیّت روشنایی و تاریکی و سرما و گرما مخالف با دیگری] پشت سر [یکدیگر] قرار داد برای کسی که بخواهد متذکّر شود یا بخواهد شکرگزاری کند {یعنی اینکه آن دو، دو نعمت بزرگ برای انسان هستند برای اینکه جمیع مصالح معاش او بلکه جمیع مصالح معاد او و معاش او منوط به تعاقب (پشت هم آمدن) آن دو است}
- ترجمه سلطانیو او کسی است که شب را و روز را پشت سر (یکدیگر) قرار داد برای کسی است که بخواهد متذکّر شود یا بخواهد شکرگزاری کند
- ترجمه راستینو او خدایی است که شب و روز را جانشین یکدیگر قرار داد برای آن کس که خواهد به شب یا روز متذکر (خدا) شود یا شکر او به جای آرد.
- ترجمه الهی قمشهای٦٣ وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا
و بندگان رحمان کسانی هستند که به فروتنی بر زمین راه میروند {او تعالی خواست که علائم مقام عبدیّت را بیان کند تا سالکان الی الّله به آنچه که از تجلیّات غیبی که ظاهر میشود مغرور نشوند و گمان نکنند که آنان واصل شدهاند، و از انانیّت و اسارت نفس خارج شدهاند، و مقام عبدیّت و حضور حاصل نمودهاند، زیرا مقام عبدیّت برای سالک حاصل نمیشود مگر وقتی که از انانیّتش خارج شود و فعلی و صفتی را جز از خدای تعالی نبیند، و ادنی مراتب این مقام بحسب ظهور در مظاهر این است که آن سکینهٔ الهی بر سالک نازل شود و آن را مشاهده کند، نه به نحو شهود مباین به مباین و نه به نحو شهود محلّ بر حالّ که خبر از حلول دهد و نه به نحو شهود متّحد بر متّحد که خبر از اتّحاد دهد، زیرا چیزی از آنها از مقام عبدیّت نیست، بلکه مقام عبدیّت این است که آن سکینه، مالک و محیط گردد به حیثی که برای عبد فعل و صفت و ذات و اراده و شعور باقی نماند} و وقتی که جاهلان آنها را خطاب میکنند [بطور لیّن به آنها] میگویند سلام
- ترجمه سلطانیو بندگان رحمان کسانی هستند که به فروتنی بر زمین راه میروند و وقتی که جاهلان آنها را خطاب میکنند میگویند سلام
- ترجمه راستینو بندگان خاص خدای رحمان آنان هستند که بر روی زمین به تواضع و فروتنی راه روند و هرگاه مردم جاهل به آنها خطاب (و عتابی) کنند با سلامت نفس (و زبان خوش) جواب دهند.
- ترجمه الهی قمشهای٦٤ وَالَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِيَامًا
و کسانی هستند که با سجده و قیام کردن برای پروردگار خود بیتوته میکنند [یعنی اینکه لذّت خضوع آنها و تذلّلشان و مناجاتشان بر لذّت خواب و راحت غلبه میکند پس نمیخوابند مگر به قدر آنچه که لابدّ (ناچار) از آن هستند و به سجود و قیام بر پروردگارشان تذلّل (خاکساری) میکنند و با او مناجات مینمایند]
- ترجمه سلطانیو کسانی هستند که با سجده و قیام کردن برای پروردگار خود بیتوته میکنند
- ترجمه راستینو آنان هستند که شب را به سجده و قیام نماز در برابر خدایشان روز کنند.
- ترجمه الهی قمشهای٦٥ وَالَّذِينَ يَقُـولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَامًا
و کسانی هستند که [دنیا و مشاغل آن را مانع از حضور خود و عذاب بر انفسشان میبینند و میبینند که دنیای شاغله (مشغول کننده) جز از جانب جهنّم نیست پس به پروردگارشان پناه میبرند و] میگویند: [ای] پروردگار ما عذاب جهنّم را از ما برگردان همانا عذاب آن هلاک (آزمندی) میباشد
- ترجمه سلطانیو کسانی هستند که میگویند: (ای) پروردگار ما عذاب جهنّم را از ما برگردان همانا عذاب آن هلاک (آزمندی) میباشد
- ترجمه راستینو آنان هستند که دایم (به دعا و تضرّع) گویند: پروردگارا عذاب جهنم را از ما بگردان، که سخت عذاب مهلک و دایمی است.
- ترجمه الهی قمشهای٦٧ وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا
و کسانی هستند که وقتی که انفاق میکنند اسراف نمیکنند و اقتار (تنگ گرفتن) نمیکنند و بین آن دو میانهرو میباشد {یعنی علامت عباد الرّحمن توجّه به کثرات و عدالت بین آنها است به اینکه به آنچه که دارند از اموال دنیوی عرضیّ و قوا و حشمت و اعضاء و مدارک نظر میکنند و آنچه را که حقّ آن این است که از آن انفاق کنند انفاق میکنند، و امساک میکنند آنچه را که حقّ آن این است که امساک کنند، و عطاء میکنند به کسی که حقّ او این است که عطاء شود، و منع میکنند از کسی که حقّ او این است که منع شود}
- ترجمه سلطانیو کسانی هستند که وقتی که انفاق میکنند اسراف نمیکنند و اقتار (تنگ گرفتن) نمیکنند و بین آن دو میانهرو میباشد
- ترجمه راستینو آنان هستند که هنگام انفاق (به مسکینان) اسراف نکرده و بخل هم نورزند، بلکه احسان آنها در حد میانه و اعتدال باشد.
- ترجمه الهی قمشهای٦٨ وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا يَزْنُونَ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ يَلْقَ أَثَامًا
و کسانی هستند که [نه به گفتار و نه به حال] با الّله خدای دیگری را نمیخوانند {زیرا کسی که سکینه بر او نازل شود به حیثی که مالک او گردد برای او جهت دعاء (خواستن) جز خداوند باقی نمیماند} و نفسی که خداوند [کشتنش] را حرام کرده را نمیکشند [بر خلاف کسی که عبد رحمان نگشته است] مگر به [امر] حقّ و زنا نمیکنند (از شهوات تبعیّت نمیکنند) و کسی که آن [مذکور] را انجام دهد با جزای گناه مواجه میشود
- ترجمه سلطانیو کسانی هستند که با الّله خدای دیگری را نمیخوانند و نفسی که خداوند (کشتنش) را حرام کرده را نمیکشند مگر به (امر) حقّ و زنا نمیکنند و کسی که آن را انجام دهد با جزای گناه مواجه میشود
- ترجمه راستینو آنان هستند که با خدای یکتا کسی را شریک نمیخوانند و نفس محترمی را که خدا حرام کرده جز به حق به قتل نمیرسانند، و هرگز گرد عمل زنا نمیگردند، که هر که این عمل کند کیفر گناهش را خواهد دید.
- ترجمه الهی قمشهای٦٩ يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا
عذاب برای او در روز قیامت [بالنسبه به عذاب او و حدّ او در دنیا] مضاعف میشود و با خواری در آن [یعنی در عذاب یا در اَثام (بزه شمردن بر کسی و جزا دادن به گناه، پاداش بدی، عقوبت گناهکار)] ماندگار میشود
- ترجمه سلطانیعذاب برای او در روز قیامت مضاعف میشود و با خواری در آن ماندگار میشود
- ترجمه راستینعذابش در قیامت مضاعف شود و با ذلّت و خواری به دوزخ مخلّد گردد.
- ترجمه الهی قمشهای٧٠ إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِـحًا فَأُولَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا
مگر کسی که [با توبۀ عامّ نبویّه بر دست نبیّ (ص) یا خلیفهٔ نبیّ (ص)] توبه کند و ایمان آوَرَد [یعنی با بیعت عامّه احکام اسلام را قبول کند] و [با توبۀ خاصّهٔ ولویّه و قبول دعوت باطنه و بیعت خاصّهٔ ولویّه] به عمل صالح عمل کند پس آنان را خداوند بدیهایشان را به نیکیها تبدیل میکند و خداوند بسیار آمرزنده است [که آنچه از حدود که لازمهٔ وجود او است که تبدیل نشده و زایل نشده است را بر او میآمرزد] و مهربان میباشد [که بعد از تبدیل و غفران به رحمت خود بر او تفضّل میکند]
- ترجمه سلطانیمگر کسی که توبه کند و ایمان آوَرَد و به عمل صالح عمل کند پس آنان را خداوند بدیهایشان را به نیکیها تبدیل میکند و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان میباشد
- ترجمه راستینمگر آن کسانی که از گناه توبه کنند و عمل صالح به جای آرند، پس خدا گناهان آنها را بدل به حسنات گرداند، و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.
- ترجمه الهی قمشهای٧١ وَمَن تَابَ وَعَمِلَ صَالِـحًا فَإِنَّهُ يَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتَابًا
و کسی که [بر دست محمّد (ص) یا دست علیّ (ع) با توبۀ عامّه یا با توبۀ خاصّه] توبه کرد و [با وفاء کردن به عهدش که در توبۀ او و بیعت او از او گرفته شده] عمل صالح کرد پس همانا او [در حال] متاب (بازگشتن) به سوی خداوند توبه میکند
- ترجمه سلطانیو کسی که توبه کرد و عمل صالح کرد پس همانا او (در حال) متاب (بازگشتن) به سوی خداوند توبه میکند
- ترجمه راستینو هر کس توبه کند و نیکوکار شود البته توبهاش به درگاه (قبول) خدا خواهد رسید.
- ترجمه الهی قمشهای٧٢ وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا
و کسانی هستند که شهادت دروغ نمیدهند و وقتی که به لغو بر میخورند [به مقتضای عبودیّتشان] به کرامت (بزرگواری) گذر میکنند
- ترجمه سلطانیو کسانی هستند که شهادت دروغ نمیدهند و وقتی که به لغو بر میخورند به کرامت (بزرگواری) گذر میکنند
- ترجمه راستینو آنان هستند که به ناحق شهادت ندهند و هرگاه به عمل لغوی (از مردم غافل) بگذرند بزرگوارانه از آن درگذرند.
- ترجمه الهی قمشهای٧٣ وَالَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْهَا صُمًّا وَعُمْيَانًا
و کسانی هستند که وقتی به آیات پروردگارشان [و خصوصاً آیات عظماء (بزرگ) سوای آنکه بشری مثل آنها یا نبیّ یا امام یا ملک یا خدای تعالی در بیداری یا خواب به آنان] تذکّر داده شوند [مانند اکثر مردم که از آیات الهی جز جهات دنیوی موافق با اهویهٔ خویش و آمال خود را متذکّر نمیشوند و از جهات اخروی کر و کور میباشند] کر و کور بر آن فرو نمیافتند (سقوط نمیکنند)
- ترجمه سلطانیو کسانی هستند که وقتی که به آیات پروردگارشان تذکّر داده میشوند کر و کور بر آن فرو نمیافتند
- ترجمه راستینو آنان هستند که هرگاه به آیات خدای خود متذکرشان سازند کر و کورانه در آن آیات ننگرند (بلکه با دل آگاه و چشم بینا مشاهده آن کنند تا بر مقام معرفت و ایمانشان بیفزاید).
- ترجمه الهی قمشهای٧٤ وَالَّذِينَ يَقُـولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا
و کسانی هستند که [به مقتضای حفظ آنها حقوق کثرات را و از جملهٔ آنها ارحام آنها و دارندگان انساب آنها از خداوند به مقتضای جهت الهی خود] میگویند (استدعا میکنند): [ای] پروردگار ما از ازواج ما و ذرّیّههای ما برای ما روشنی چشم ببخش و ما را به عنوان پیشوا برای پرهیزکاران قرار بده [یا از متّقین برای ما امامی قرار بده]
- ترجمه سلطانیو کسانی هستند که میگویند: (ای) پروردگار ما از ازواج ما و ذرّیّههای ما برای ما روشنی چشم ببخش و ما را به عنوان پیشوا برای پرهیزکاران قرار بده (یا از متّقین برای ما امامی قرار بده)
- ترجمه راستینو آنان هستند که گویند: پروردگارا، ما را زنان و فرزندانی مرحمت فرما که مایه چشم روشنی ما باشند، و ما را (سر خیل پاکان و) پیشوای اهل تقوا قرار ده.
- ترجمه الهی قمشهای٧٥ أُولَئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا وَيُلَقَّوْنَ فِيهَا تَحِيَّةً وَسَلَامًا
آنان هستند که به خاطر آنچه که صبر کردند [یعنی به سبب صبرشان، یا به بلایا یا طاعاتی که بر آنها صبر کردهاند] با غرفه (جایگاه بلند، غرفۀ معهود یا بنای عالی و جنّت عالیه) جزاء داده میشوند و در آنجا با تحیّت (درود) و سلام [با امثال خود از مؤمنان یا با ملائکه یا با خداوند] ملاقات [رو در رو] میشوند
- ترجمه سلطانیآنان هستند که به خاطر آنچه که صبر کردند با غرفه (جایگاه بلند) جزاء داده میشوند و در آنجا با تحیّت (درود) و سلام ملاقات (رو در رو) میشوند
- ترجمه راستینچنین بندگان را به پاداش صبرشان (در راه عبادت) ، عالی غرفههای جنّت و قصرهای بهشتی دهند و در آنجا با تحیّت و سلام روبرو شوند.
- ترجمه الهی قمشهای٧٦ خَالِدِينَ فِيهَا حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا
در آن (غرفه) ماندگار هستند چه جایگاه و قرارگاه خوبی است
- ترجمه سلطانیدر آن ماندگار هستند چه جایگاه و قرارگاه خوبی است
- ترجمه راستیندر حالی که در آن بهشت که بسیار نیکو منزل و مقامی است تا ابد مخلّد و متنعّم خواهند بود.
- ترجمه الهی قمشهای٧٧ قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَـوْلَا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا
[ای محمّد (ص) به این کفّار] بگو: اگر دعای شما نباشد پروردگارم به شما اعتنایی نمیکند و همانا شما [رسول (ص) یا خداوند را] تکذیب کردهاید پس بزودی [تکذیب شما] ملازم [بر شما] خواهد بود.
- ترجمه سلطانیبگو: اگر دعای شما نباشد پروردگارم به شما اعتنایی نمیکند و همانا شما تکذیب کردهاید پس بزودی (تکذیب شما) ملازم (بر شما) خواهد بود.
- ترجمه راستینبگو که اگر دعای شما (و ناله و زاری و توبه شما) نبود خدا به شما چه توجه و اعتنایی داشت؟که شما کافران (آیات حق را) تکذیب کردید و به کیفر همیشگی آن گرفتار خواهید شد.
- ترجمه الهی قمشهای