سورهٔ نمل
نمل، سلیمان، طس، هدهد
٢١ لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ
البتّه حتماً او را با عذابی شدید [با کندن پرهایش و انداختن او در آفتاب یا با قرار دادن او با غیر جنس خود] عذاب میکنم یا حتماً آن را ذبح میکنم یا البتّه که حتماً برای من سلطانی (حجّتی) روشن (واضح در عذرش یا موضح عذر خود دربارهٔ غیبتش) میآورد
- ترجمه سلطانیالبتّه حتماً او را با عذابی شدید عذاب میکنم یا حتماً آن را ذبح میکنم یا البتّه که حتماً برای من سلطانی (حجّتی) روشن میآورد
- ترجمه راستین(چنانچه بدون عذر بی رخصت غایب شده) همانا او را به عذابی سخت معذب گردانم یا آنکه سرش از تن جدا کنم یا که (برای غیبتش) دلیلی روشن (و عذری صحیح) بیاورد.
- ترجمه الهی قمشهای٢٢ فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِن سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ
پس [مدّتی] نه دور (نه خیلی) درنگ کرد [تا هدهد نزد سلیمان بازگشت] آنگاه گفت: احاطه پیدا کردهام به آنچه که تو به آن احاطه نداری [یعنی دانستهام آنچه که تو آن را نمیدانی و اطلاع پیدا کردهام از آنچه که تو بر آن اطلاع نداری] و از سبأ (شهری در سرزمین یمن) خبری یقینی برای تو آوردهام
- ترجمه سلطانیپس (زمانی) نه (خیلی) دور درنگ کرد آنگاه (هدهد) گفت: احاطه (علم) پیدا کردهام به آنچه که تو به آن احاطه (علم) نداری و از سبأ (شهری در سرزمین یمن) خبری یقینی برای تو آوردهام
- ترجمه راستینپس از اندک مکثی هدهد حاضر شد و گفت: من به چیزی که تو از آن (در جهان) آگاه نشدهای خبر یافتم و از ملک سبا تو را خبری راست و مهم آوردم.
- ترجمه الهی قمشهای٢٣ إِنِّي وَجَدتُّ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِن كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ
همانا من زنی را یافتهام که بر آنها حکومت میکند و از هر چیزی [برای سعهٔ مملکتش و وجدان (یافته شدن) هر آنچه که انسان به آن احتیاج دارد] به او (بلقیس) داده شده و او تختی بزرگ دارد
- ترجمه سلطانیهمانا من زنی را یافتهام که بر آنها حکومت میکند و از هر چیزی به او (بلقیس) داده شده و او تختی بزرگ دارد
- ترجمه راستینهمانا (در آن ملک) زنی را یافتم که بر مردم آن کشور پادشاهی داشت و به آن زن هر گونه دولت و نعمت (و زینت امور دنیوی) عطا شده بود و (علاوه بر اینها) تخت با عظمتی داشت.
- ترجمه الهی قمشهای٢٤ وَجَدتُّهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِن دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ
دریافتهام که او (بلقیس) و قوم او به جای خداوند برای خورشید سجده میکنند و شیطان اعمالشان را [از عبادتشان بر آفتاب و سایر آنچه که آن را برای دنیا و آخرتشان عمل میکنند] بر آنها زینت داده و [حتّی از اعمال خود رضایت میدارند، و همین مانع از طلب حقّ و اتّباع از اهل آن است و این تزئین و اِرْتِضاء (راضی شدن)] آنها را از راه [حقّ] باز داشته و آنها هدایت نمیشوند
- ترجمه سلطانیدریافتهام که او (بلقیس) و قوم او به جای خداوند برای خورشید سجده میکنند و شیطان اعمالشان را بر آنها زینت داده و آنها را از راه باز داشته و آنها هدایت نمیشوند
- ترجمه راستینآن زن را با تمام رعیتش یافتم که به جای خدا خورشید را میپرستیدند و شیطان اعمال زشت آنان را در نظرشان زیبا جلوه داده و آنها را به کلی از راه خدا باز داشته و آنها هم به حق راه یافته نیستند.
- ترجمه الهی قمشهای٢٥ أَلَّا يَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْءَ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ
[و باعث شده] که برای خدایی که در آسمانها و زمین پنهان را خارج میکند و آنچه که مخفی کنید و آنچه که علنی کنید را میداند سجده نکنند
- ترجمه سلطانی(و باعث شده) که برای خدایی که در آسمانها و زمین پنهان را خارج میکند و آنچه که مخفی کنید و آنچه که علنی کنید را میداند سجده نکنند
- ترجمه راستینتا خدای را که (نور او) در آسمان و زمین هر پنهان (در ظلمت عدم) را به عرصه ظهور آورد و بر نهان و آشکار شما آگاه است پرستش نکنند.
- ترجمه الهی قمشهای٢٦ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ
الله که خدایی جز او نیست که او پروردگار عرش عظیم است
- ترجمه سلطانیالله (که) خدایی جز او نیست که او پروردگار عرش عظیم است
- ترجمه راستیندر صورتی که خدای یکتا که جز او هیچ خدایی نیست پروردگار عرش با عظمت (و ملک بینهایت) است (و تنها سزاوار پرستش اوست).
- ترجمه الهی قمشهای٢٧ قَالَ سَنَنظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ
[سلیمان] گفت: بزودی نظر خواهیم کرد که آیا [در این اخبار] راست گفتهای یا از دروغگویان میباشی
- ترجمه سلطانی(سلیمان) گفت: بزودی نظر خواهیم کرد که آیا راست گفتهای یا از دروغگویان میباشی
- ترجمه راستینسلیمان هدهد را گفت: باید تحقیق کنیم تا صدق و کذب سخنت را دریابیم.
- ترجمه الهی قمشهای٢٨ اذْهَب بِّكِتَابِي هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانظُرْ مَاذَا يَرْجِعُونَ
این نوشتهٔ مرا ببر و آن را به سوی آنها بیفکن سپس [با اخفاء (مخفی کردن) حال خود تا متمکّن از استماع قول آنها شوی] از آنها برگرد و نظر کن که چه بر میگردانند (چه گفتگوئی میکنند)
- ترجمه سلطانیاین نوشتهٔ مرا ببر و آن را به سوی آنها بیفکن سپس از آنها برگرد و نظر کن که چه بر میگردانند (چه گفتگوئی میکنند)
- ترجمه راستیناینک نامه مرا ببر و به سوی آنان بیفکن و از نزد آنها باز شو آن گاه بنگر تا پاسخ چه میدهند.
- ترجمه الهی قمشهای٢٩ قَالَتْ يَاأَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ
[بلقیس] گفت: ای سران همانا نامهٔ کریمی (محترمی) به سوی من انداخته شده
- ترجمه سلطانی(بلقیس) گفت: ای سران همانا نامهٔ کریمی (محترمی) به سوی من انداخته شده
- ترجمه راستین(بلقیس رو به رجال دربارش کرد و) گفت: ای رجال کشور، نامه بزرگی به من رسیده است.
- ترجمه الهی قمشهای٣٠ إِنَّهُ مِن سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَنِ ٱلرَّحِيمِ
که آن از سلیمان است و آن با نام خدای بخشندهٔ مهربان است
- ترجمه سلطانیکه آن از سلیمان است و آن با نام خدای بخشندهٔ مهربان است
- ترجمه راستینکه آن نامه از جانب سلیمان و عنوانش به نام خدای بخشنده مهربان است.
- ترجمه الهی قمشهای