سورهٔ نمل

محل نزول:   مکّه
تعداد کل آیات: ۹۳
نام‌های سوره:
نمل، سلیمان، طس، هدهد
نمایش آیات ۱ الی ۹۳
(نمایش صفحه به صفحه آیات سوره)
تفسیر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم


جزء ۱۹
سوره نمل
حزب ۷۶

١ طس تِلْكَ آيَاتُ الْقُرْآنِ وَكِتَابٍ مُّبِينٍ

«طس» این آیات قرآن و کتابی آشکار کننده است

- ترجمه سلطانی

طس، این آیات قرآن و کتابی آشکار کننده است

- ترجمه راستین

طس (شاید اشاره به سوره است یا نام خدا یا رسول است که به آن قسم یاد شده) این آیات قرآن (بزرگ) و کتاب روشن خداست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ هُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ

که به عنوان هدایت و بشارت برای مؤمنینی است

- ترجمه سلطانی

که به عنوان هدایت و بشارت برای مؤمنینی است

- ترجمه راستین

که هدایت و بشارت برای اهل ایمان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ

که نماز را بپا می‌‌دارند و زکات می‌‌دهند و آنها به آخرت یقین دارند

- ترجمه سلطانی

که نماز را بپا می‌دارند و زکات می‌دهند و آنها به آخرت یقین دارند

- ترجمه راستین

آنان که نماز به پا می‌دارند و زکات می‌دهند و کاملا به عالم آخرت یقین دارند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَيَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ

همانا کسانی که به آخرت ایمان نمی‌‌آورند اعمال آنان را برایشان زینت داده‌‌ایم [که برای دنیای خویش و به هوای انفس خود به آنها عمل می‌‌کنند حتّی از آن منصرف نمی‌‌شوند، یا اعمالشان را که آنها را به آنان امر کردیم و لایق انسانیّتشان بود تا شاید از غیّ (گمراهی) خویش باز ایستند و در اعمال خیر و اعتقاد به مبدء و روز آخر راغب شوند] پس آنان کوری (سرگشتگی) می‌‌کنند [یعنی مردّد می‌‌شوند و به اعمال نفسانیّ خویش اطمینان نمی‌‌یابند و از آنها بالکل منسلخ نمی‌‌شوند]

- ترجمه سلطانی

همانا کسانی که به آخرت ایمان نمی‌آورند اعمال آنان را برایشان زینت داده‌ایم پس آنان کوری (سرگشتگی) می‌کنند

- ترجمه راستین

همانا آنان که ایمان به عالم آخرت نمی‌آورند (پس از اتمام حجت) ما اعمالشان را در نظرشان جلوه دهیم و آنها به کلی گمراه و سرگشته شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ أُولَئِكَ الَّذِينَ لَهُمْ سُوءُ الْعَذَابِ وَهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ

آنان کسانی هستند که [در دنیا] بد عذابی دارند {زیرا تحیّر و تردّد در امر، عذاب عاجل است، بنابر اینکه آنان هر صدایی را علیه (بر خود) محسوب می‌‌نمایند و به امری مطمئن نمی‌‌شوند} و آنها در آخرت زیانکارتری هستند {برای اینکه آنها به سبب عدم اعتقادشان به روز آخِر برای آن عمل نمی‌‌کنند و برای مشتهیات فانی خود عمل می‌‌کنند و بضاعتشان را که خداوند آن را به عنوان سرمایه برای آخرت آنها قرار داده است فات (از دست دادن) می‌‌کنند و عوض از آن را به عنوان عذاب در آخرت می‌‌گیرند}

- ترجمه سلطانی

آنان کسانی هستند که بد عذابی دارند و آنها در آخرت زیانکارترند

- ترجمه راستین

آنها را هم (در دنیا) سخت‌ترین عذاب است و هم در آخرت زیانکارترین خلقند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ وَإِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ

و همانا البتّه قرآن از نزد حکیم دانا به تو القاء (تفهیم شدن، دریافتن) می‌‌شود [که قرآن را یعنی مقام جامع بین وحدت و کثرت را در می‌‌یابی]

- ترجمه سلطانی

و همانا البتّه قرآن از نزد حکیم دانا به تو القاء (تفهیم شدن، دریافتن) می‌شود

- ترجمه راستین

و تو (ای رسول ما) آیات قرآن (عظیم) از جانب خدایی حکیم و دانا (به وحی) بر تو القا می‌شود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ إِذْ قَالَ مُوسَى لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ نَارًا سَآتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُم بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَّعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ

آنوقت که موسی به اهل (خانواده) خود گفت که من آتشی می‌‌بینم بزودی از آن برای شما خبری خواهم آورد یا شعلهٔ اخگری برای شما می‌‌آورم

- ترجمه سلطانی

آنوقت که موسی به اهل (خانواده) خود گفت که من آتشی می‌بینم بزودی از آن برای شما خبری خواهم آورد یا شعلهٔ اخگری برای شما می‌آورم

- ترجمه راستین

(به یاد آر) هنگامی که موسی (وقت بیچارگی و درد حمل زن در آن بیابان سرد و ظلمت نوری دید و) به اهل بیتش گفت: مرا آتشی به نظر آمد می‌روم تا از آن به زودی خبری برایتان بیاورم یا شاید برای گرم شدن شما شعله‌ای برگیرم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِيَ أَن بُورِكَ مَن فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَـمِينَ

تا شاید گرم شوید پس چون نزد آن آمد نداء داده شد که مبارک باد کسی که در آتش و کسی که حول آن است و منزّه است الله پروردگار جهانیان

- ترجمه سلطانی

تا شاید گرم شوید پس چون نزد آن آمد نداء داده شد که مبارک باد کسی که در آتش و کسی که حول آن است و منزّه است الله پروردگار جهانیان

- ترجمه راستین

چون موسی بدان آتش نزدیک شد او را ندا کردند که آن کس را که در (اشتیاق) این آتش است یا به گردش (در طلب) است (مقدمش به لطف حق) مبارک باد، و منزه است خدا که آفریننده عوالم بی‌حد و نهایت است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ يَامُوسَى إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ

ای موسی همانا این من هستم: الله غالب و حکیم [یعنی که متکلّم با تو همان «الله» است پس متنبّه (بیدار، آگاه) شو و آماده شو برای آنچه که به تو القاء می‌‌شود]

- ترجمه سلطانی

ای موسی همانا این من هستم: الله غالب و حکیم

- ترجمه راستین

(از آن آتش شجر طور ندا آمد) ای موسی، همانا منم خدای مقتدر دانای درستکار.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ وَأَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَامُوسَى لَا تَخَفْ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ

و عصایت را بینداز [پس آن را انداخت و حیّه‌‌ای (ماری) زنده متحرّک گشت] و چون آن را دید که تکان می‌‌خورد مانند اینکه آن جانّ (مار غیر بزرگ غیر موذی) است به پشت، پشت کرد و به عقب [خود] برنگشت (نگاه نکرد)، [گفتیم:] ای موسی نترس همانا رسولان نزد من نمی‌‌ترسند [یعنی آنکه خوف جز از بقایای انانیّت که بر بنده باقی می‌‌ماند نیست و رسولان وقتی که به مقام حضور می‌‌رسند و نزد پروردگار می‌‌باشند چیزی از انانیّات آنان بر آنان نمی‌‌باشد پس آنچه را که بر آن بترسند از انانیّت و آنچه که از نسبت اموال و افعال و صفات به آن لازم می‌‌آید نداشته باشند]

- ترجمه سلطانی

و عصایت را بینداز و چون آن را دید که تکان می‌خورد مانند اینکه آن جانّ (مار) است به پشت، پشت کرد و به عقب (خود) برنگشت (نگاه نکرد)، (گفتیم:) ای موسی نترس همانا رسولان نزد من نمی‌ترسند

- ترجمه راستین

و تو عصای خود بیفکن، چون موسی (عصا افکند و ناگاه) بر آن نگریست که به جنبش و هیجان در آمد چنانکه اژدهایی مهیب گردید، رو به فرار نهاد و دیگر واپس نگردید، (در آن حال بدو خطاب شد) ای موسی مترس که پیغمبران در حضور من هرگز نمی‌ترسند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ إِلَّا مَن ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْنًا بَعْدَ سُـوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ

لکن کسی که ستم کرده سپس [با تدارک ظلم خود در آنچه که تدارک دارد و با استغفار و توبه در آنچه که تدارک ندارد] بدی را تبدیل به خوبی کرده است [زیرا او می‌‌ترسد و لکن او را می‌‌آمرزم و به او رحم می‌‌کنم] پس همانا من بسیار آمرزنده و مهربان هستم

- ترجمه سلطانی

لکن کسی که ستم کرده سپس بدی را تبدیل به خوبی کرده است پس همانا من بسیار آمرزنده و مهربان هستم

- ترجمه راستین

(ستمکاران عالم باید بترسند) مگر کسی که ستم و کار بد کند آن‌گاه به زودی (توبه کند و) نیکویی را جایگزین بدی کند (تا خدایش ببخشد) که همانا خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ وَأَدْخِلْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُـوءٍ فِي تِسْعِ آيَاتٍ إِلَى فِرْعَوْنَ وَقَوْمِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ

و در [زمرهٔ] آیات نه‌‌گانه [یا زائد بر نُه] دستت را در گریبانت (پیرآهنت) داخل کن [و بر قلبت بگذار تا از رهب (ترس) ایمن شده و دستت از روشنایی قلبت متأثّر شود] که بدون مرضی [یعنی علّت بیماری] سپید خارج شود به سوی فرعون و قومش [برو] که آنها قومی فاسق می‌‌باشند

- ترجمه سلطانی

و در (زمرهٔ) آیات نه‌گانه (یا زائد بر نُه) دستت را در گریبانت (پیرآهنت) داخل کن که بدون مرضی (علّت بیماری) سپید خارج شود به سوی فرعون و قومش (برو) که آنها قومی فاسق می‌باشند

- ترجمه راستین

و دست در گریبان خود کن تا چون بیرون آید نه از مرض (برص، بلکه از نظر لطف خدا) سپید و روشن (چون ماه تابان) گردد، آن گاه با نه معجز الهی (یعنی عصا و ید بیضا و ملخ و قمّل و ضفدع و خون و شکافتن دریا و کوه و طوفان) به سوی فرعون و قومش که گروهی فاسق و نابکارند به رسالت روانه شو.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ آيَاتُنَا مُبْصِرَةً قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ

پس چون آیات روشنی بخشِ ما نزد آنها آمد [یعنی به سبب این آیات برای کمال عنادشان با حقّ و فسوق خود به جای اقرار به آنها موسی را یا این آیات را جحد (نفی با انکار) کردند از حیث اینکه آنها آیاتى الهی هستند و] گفتند: این سحری (جادویی) واضح است

- ترجمه سلطانی

پس چون آیات روشنی بخشِ ما نزد آنها آمد گفتند: این سحری (جادویی) واضح است

- ترجمه راستین

اما چون آیات و معجزات ما به طور روشن به آنها ارائه شد گفتند که این سحر بودنش روشن و آشکار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۱۹
سوره نمل
حزب ۷۶

١٤ وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ

و از روی ظلم و برتری جویی (استکبار) و (حال آنکه) انفسشان آنها را به یقین طلب کرده بود آن را انکار کردند پس نظر کن که عاقبت فساد کنندگان چگونه بود

- ترجمه سلطانی

و از روی ظلم و برتری جویی و (حال آنکه) انفسشان آنها را به یقین طلب کرده بود آن را انکار کردند پس نظر کن که عاقبت فساد کنندگان چگونه بود

- ترجمه راستین

و با آنکه پیش نفس خود به یقین دانستند که آنها معجزه خداست باز از کبر و نخوت و ستمگری انکار آن کردند، پس بنگر تا عاقبت آن مردم فاسد به کجا انجامید (و چگونه هلاک شدند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ عِلْمًا وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَى كَثِيرٍ مِّنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ

و همانا به داوود و سلیمان علمی [عظیم] دادیم و آن دو گفتند: ستایش برای خدایی است که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمنش برتری داد

- ترجمه سلطانی

و همانا به داوود و سلیمان علمی دادیم و آن دو گفتند: ستایش برای خدایی است که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمنش برتری داد

- ترجمه راستین

و همانا ما به داود و سلیمان مقام دانشی بزرگ عطا کردیم و گفتند: ستایش و سپاس خدای را که ما را بر بسیاری از بندگان با ایمانش فضیلت و برتری عطا فرمود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَاأَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِن كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ

و سلیمان از داوود [آنچه را که شایسته است که از او ارث ببرد از رسالت و علم و ملک و سلطنت] به ارث برد و [به جهت اظهار بر نعم خداوند به جهت شکر بر آنها] گفت: ای مردم سخن پرندگان به ما تعلیم داده شده و از هر چیزی به ما داده شده همانا این البتّه همان فضل آشکار است

- ترجمه سلطانی

و سلیمان از داوود به ارث برد و گفت: ای مردم سخن پرندگان به ما تعلیم داده شده و از هر چیزی به ما داده شده همانا این البتّه همان فضل آشکار است

- ترجمه راستین

و سلیمان وارث (ملک) داود شد (و مقام سلطنت و خلافت یافت) و گفت: ای مردم، ما را زبان مرغان آموختند و از هرگونه نعمت عطا کردند، این همان فضل و بخشش آشکار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ وَحُشِرَ لِسُلَيْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ وَالطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ

و نزد سلیمان لشکریانش از جنّ و انس و پرنده جمع شدند و آنها به صف کشیده شوند [یا نگه داشته شوند تا اولّ آنها به آخر آنها ملحق شوند]

- ترجمه سلطانی

و نزد سلیمان لشکریانش از جنّ و انس و پرنده جمع شدند و آنها به صف کشیده شوند (تا اولّ آنها به آخر آنها ملحق شوند)

- ترجمه راستین

و سپاهیان سلیمان از گروه جن و انس و مرغان (هر سپاهی تحت فرمان رئیس خود) در رکابش گرد آورده شدند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَاأَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لَا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ

[سیر کردند] تا آنوقتی که به وادی (درّهٔ) مورچگان رسیدند مورچه‌‌ای [مؤنّث، رئیس آنها] گفت: ای مورچه‌‌ها به مسکن‌‌هایتان داخل شوید که سلیمان و لشکریانش شما را خُرد (لگد مال) نکنند و (در حالی که) آنها شعور نمی‌‌ورزند

- ترجمه سلطانی

تا آنوقتی که به وادی (درّهٔ) مورچگان رسیدند مورچه‌ای (مؤنّث، رئیس آنها) گفت: ای مورچه‌ها به مسکن‌هایتان داخل شوید که سلیمان و لشکریانش شما را خُرد (لگد مال) نکنند و (در حالی که) آنها شعور نمی‌ورزند

- ترجمه راستین

تا چون به وادی مورچگان رسید موری (یعنی پیشوای موران) گفت: ای موران، همه به خانه‌های خود اندر روید مبادا سلیمان و سپاهیانش ندانسته شما را پایمال کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِّن قَوْلِـهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِـحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِـحِينَ

پس [سلیمان] از قول آن [مورچه] خنده کنان تبسّم نمود و [به جهت تبجّح (شادمانی) به نعم خداوند و به جهت اظهار شکر آن] گفت: پروردگارا مرا برانگیزان [یعنی به من الهام کن یا مرا علاقمند کن] که شکر کنم نعمتت را [یعنی نعمت افهام (دانش‌‌ها) نطق حیوان] که به من نعمت کردی و به پدر و مادر من و اینکه عمل صالح کنم که تو از آن راضی شوی و مرا با رحمت خود در بندگان صالحت داخل نما

- ترجمه سلطانی

پس (سلیمان) از قول آن (مورچه) خنده کنان تبسّم نمود و گفت: پروردگارا مرا برانگیزان (به من الهام کن) که شکر کنم نعمتت را که به من نعمت کردی و به پدر و مادر من و اینکه عمل صالح کنم که تو از آن راضی شوی و مرا با رحمت خود در بندگان صالحت داخل نما

- ترجمه راستین

سلیمان از گفتار مور بخندید و گفت: پروردگارا، مرا توفیق شکر نعمت خود که به من و پدر و مادر من عطا فرمودی عنایت فرما و مرا به عمل صالح خالصی که تو بپسندی موفق بدار و مرا به لطف و رحمت خود در صف بندگان خاص شایسته‌ات داخل گردان.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ وَتَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ

و [سلیمان] پرندگان را جویا شد (جستجو کرد) آنگاه گفت: هدهد را چه شده که او را نمی‌‌بینم یا از غایبان می‌‌باشد

- ترجمه سلطانی

و (سلیمان) پرندگان را جویا شد (جستجو کرد) آنگاه گفت: هدهد را چه شده که او را نمیبینم یا از غایبان می‌باشد

- ترجمه راستین

و سلیمان (از میان سپاه خود) جویای حال مرغان شد (هدهد را در مجمع مرغان نیافت، به رئیس مرغان) گفت: هدهد کجا شد که به حضور نمی‌بینمش؟بلکه (بی‌اجازه من) غیبت کرده است؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ

البتّه حتماً او را با عذابی شدید [با کندن پرهایش و انداختن او در آفتاب یا با قرار دادن او با غیر جنس خود] عذاب می‌‌کنم یا حتماً آن را ذبح می‌‌کنم یا البتّه که حتماً برای من سلطانی (حجّتی) روشن (واضح در عذرش یا موضح عذر خود دربارهٔ غیبتش) می‌‌آورد

- ترجمه سلطانی

البتّه حتماً او را با عذابی شدید عذاب می‌کنم یا حتماً آن را ذبح می‌کنم یا البتّه که حتماً برای من سلطانی (حجّتی) روشن می‌آورد

- ترجمه راستین

(چنانچه بدون عذر بی رخصت غایب شده) همانا او را به عذابی سخت معذب گردانم یا آنکه سرش از تن جدا کنم یا که (برای غیبتش) دلیلی روشن (و عذری صحیح) بیاورد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِن سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ

پس [مدّتی] نه دور (نه خیلی) درنگ کرد [تا هدهد نزد سلیمان بازگشت] آنگاه گفت: احاطه پیدا کرده‌‌ام به آنچه که تو به آن احاطه نداری [یعنی دانسته‌‌ام آنچه که تو آن را نمی‌‌دانی و اطلاع پیدا کرده‌‌ام از آنچه که تو بر آن اطلاع نداری] و از سبأ (شهری در سرزمین یمن) خبری یقینی برای تو آورده‌‌ام

- ترجمه سلطانی

پس (زمانی) نه (خیلی) دور درنگ کرد آنگاه (هدهد) گفت: احاطه (علم) پیدا کرده‌ام به آنچه که تو به آن احاطه (علم) نداری و از سبأ (شهری در سرزمین یمن) خبری یقینی برای تو آورده‌ام

- ترجمه راستین

پس از اندک مکثی هدهد حاضر شد و گفت: من به چیزی که تو از آن (در جهان) آگاه نشده‌ای خبر یافتم و از ملک سبا تو را خبری راست و مهم آوردم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۱۹
سوره نمل
حزب ۷۶

٢٣ إِنِّي وَجَدتُّ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِن كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ

همانا من زنی را یافته‌‌ام که بر آنها حکومت می‌‌کند و از هر چیزی [برای سعهٔ مملکتش و وجدان (یافته شدن) هر آنچه که انسان به آن احتیاج دارد] به او (بلقیس) داده شده و او تختی بزرگ دارد

- ترجمه سلطانی

همانا من زنی را یافته‌ام که بر آنها حکومت می‌کند و از هر چیزی به او (بلقیس) داده شده و او تختی بزرگ دارد

- ترجمه راستین

همانا (در آن ملک) زنی را یافتم که بر مردم آن کشور پادشاهی داشت و به آن زن هر گونه دولت و نعمت (و زینت امور دنیوی) عطا شده بود و (علاوه بر اینها) تخت با عظمتی داشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ وَجَدتُّهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِن دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ

دریافته‌‌ام که او (بلقیس) و قوم او به جای خداوند برای خورشید سجده می‌‌کنند و شیطان اعمالشان را [از عبادتشان بر آفتاب و سایر آنچه که آن را برای دنیا و آخرتشان عمل می‌‌کنند] بر آنها زینت داده و [حتّی از اعمال خود رضایت می‌‌دارند، و همین مانع از طلب حقّ و اتّباع از اهل آن است و این تزئین و اِرْتِضاء (راضی شدن)] آنها را از راه [حقّ] باز داشته و آنها هدایت نمی‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

دریافته‌ام که او (بلقیس) و قوم او به جای خداوند برای خورشید سجده می‌کنند و شیطان اعمالشان را بر آنها زینت داده و آنها را از راه باز داشته و آنها هدایت نمی‌شوند

- ترجمه راستین

آن زن را با تمام رعیتش یافتم که به جای خدا خورشید را می‌پرستیدند و شیطان اعمال زشت آنان را در نظرشان زیبا جلوه داده و آنها را به کلی از راه خدا باز داشته و آنها هم به حق راه یافته نیستند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ أَلَّا يَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْءَ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ

[و باعث شده] که برای خدایی که در آسمان‌‌ها و زمین پنهان را خارج می‌‌کند و آنچه که مخفی کنید و آنچه که علنی کنید را می‌‌داند سجده نکنند

- ترجمه سلطانی

(و باعث شده) که برای خدایی که در آسمان‌ها و زمین پنهان را خارج می‌کند و آنچه که مخفی کنید و آنچه که علنی کنید را می‌داند سجده نکنند

- ترجمه راستین

تا خدای را که (نور او) در آسمان و زمین هر پنهان (در ظلمت عدم) را به عرصه ظهور آورد و بر نهان و آشکار شما آگاه است پرستش نکنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ

الله که خدایی جز او نیست که او پروردگار عرش عظیم است

- ترجمه سلطانی

الله (که) خدایی جز او نیست که او پروردگار عرش عظیم است

- ترجمه راستین

در صورتی که خدای یکتا که جز او هیچ خدایی نیست پروردگار عرش با عظمت (و ملک بی‌نهایت) است (و تنها سزاوار پرستش اوست).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ قَالَ سَنَنظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ

[سلیمان] گفت: بزودی نظر خواهیم کرد که آیا [در این اخبار] راست گفته‌‌ای یا از دروغگویان می‌‌باشی

- ترجمه سلطانی

(سلیمان) گفت: بزودی نظر خواهیم کرد که آیا راست گفته‌ای یا از دروغگویان می‌باشی

- ترجمه راستین

سلیمان هدهد را گفت: باید تحقیق کنیم تا صدق و کذب سخنت را دریابیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ اذْهَب بِّكِتَابِي هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانظُرْ مَاذَا يَرْجِعُونَ

این نوشتهٔ مرا ببر و آن را به سوی آنها بیفکن سپس [با اخفاء (مخفی کردن) حال خود تا متمکّن از استماع قول آنها شوی] از آنها برگرد و نظر کن که چه بر می‌‌گردانند (چه گفتگوئی می‌‌کنند)

- ترجمه سلطانی

این نوشتهٔ مرا ببر و آن را به سوی آنها بیفکن سپس از آنها برگرد و نظر کن که چه بر می‌گردانند (چه گفتگوئی می‌کنند)

- ترجمه راستین

اینک نامه مرا ببر و به سوی آنان بیفکن و از نزد آنها باز شو آن گاه بنگر تا پاسخ چه می‌دهند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ قَالَتْ يَاأَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ

[بلقیس] گفت: ای سران همانا نامهٔ کریمی (محترمی) به سوی من انداخته شده

- ترجمه سلطانی

(بلقیس) گفت: ای سران همانا نامهٔ کریمی (محترمی) به سوی من انداخته شده

- ترجمه راستین

(بلقیس رو به رجال دربارش کرد و) گفت: ای رجال کشور، نامه بزرگی به من رسیده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ إِنَّهُ مِن سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَنِ ٱلرَّحِيمِ

که آن از سلیمان است و آن با نام خدای بخشندهٔ مهربان است

- ترجمه سلطانی

که آن از سلیمان است و آن با نام خدای بخشندهٔ مهربان است

- ترجمه راستین

که آن نامه از جانب سلیمان و عنوانش به نام خدای بخشنده مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣١ أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ

که بر من برتری مجویید و مسلمان [یعنی منقاد (فرمانبردار) یا مقدّر (قدردان) بر اسلام که همان دین الهی است] نزد من آیید

- ترجمه سلطانی

که بر من برتری مجویید و مسلمان (منقاد، فرمانبردار) نزد من آیید

- ترجمه راستین

(و بعد چنین نگاشته) که بر من برتری مجویید و تسلیم امر من شوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ قَالَتْ يَاأَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي مَا كُنتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ

[بلقیس] گفت: ای سران دربارهٔ کارم به من فتوا دهید که در امری قاطع (قطع کننده) نبوده‌‌ام تا اینکه شما مرا تصدیق نموده‌‌اید

- ترجمه سلطانی

(بلقیس) گفت: ای سران دربارهٔ کارم به من فتوا دهید که در امری قاطع (قطع کننده) نبوده‌ام تا اینکه شما مرا تصدیق نموده‌اید

- ترجمه راستین

آن‌گاه گفت: ای رجال کشور، شما به کار من رأی دهید که من تاکنون بی‌حضور شما به هیچ کار تصمیم نگرفته‌ام.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ قَالُوا نَحْنُ أُولُو قُوَّةٍ وَأُولُو بَأْسٍ شَدِيدٍ وَالْأَمْرُ إِلَيْكِ فَانظُرِي مَاذَا تَأْمُرِينَ

[سران] گفتند: ما قدرتمند هستیم و [در جنگیدن] شدیداً سرسخت هستیم و [لکن] امر [صلح و جنگ] با تو است [و ما مطیع تو هستیم]

- ترجمه سلطانی

(سران) گفتند: ما قدرتمند هستیم و شدیداً سرسخت هستیم و (لکن) امر با تو است

- ترجمه راستین

رجال ملک به او اظهار داشتند که ما دارای نیروی کامل و مردان جنگجوی مقتدری هستیم، لیکن اختیار با شما تا به فکر روشن چه دستور فرمایی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٤ قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ

پس بنگر که چه دستور می‌‌دهی گفت: همانا پادشاهان وقتی که در شهری داخل می‌‌شوند آن را تباه می‌‌کنند و عزیزترین اهل آن را ذلیل قرار می‌‌دهند و این‌‌چنین انجام می‌‌دهند

- ترجمه سلطانی

پس بنگر که چه دستور می‌دهی گفت: همانا پادشاهان وقتی که در شهری داخل می‌شوند آن را تباه می‌کنند و عزیزترین اهل آن را ذلیل قرار می‌دهند و این‌چنین انجام می‌دهند

- ترجمه راستین

بلقیس گفت: پادشاهان چون به دیاری حمله آرند آن کشور را ویران سازند و عزیزترین اشخاص مملکت را ذلیل‌ترین افراد گیرند و رسم و سیاستشان بر این کار خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ وَإِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِم بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ

و همانا من هدیه‌‌ای به آنان می‌‌فرستم پس می‌‌نگرم که فرستادگان با چه باز می‌‌گردند [اگر آن را قبول کرد پس او سلطانی است که مُلک می‌‌خواهد و جنگ با او اجازه داده می‌‌شود، و اگر آن را ردّ کرد و اصرار کرد بر طلب آنچه که از دین اظهار کرده پس او رسولی الهی است و بر ما نیست که با او جنگ کنیم]

- ترجمه سلطانی

و همانا من هدیهای به آنان می‌فرستم پس می‌نگرم که فرستادگان با چه باز میگردند

- ترجمه راستین

و (صلاح این است که) حال من هدیه‌ای بر آنان بفرستم تا ببینم فرستادگانم از جانب سلیمان پاسخ چگونه باز می‌آرند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۱۹
سوره نمل
حزب ۷۶

٣٦ فَلَمَّا جَاءَ سُلَيْمَانَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا آتَانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِّمَّا آتَاكُم بَلْ أَنتُم بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ

پس چون [فرستادهٔ بلقیس] نزد سلیمان آمد گفت: آیا مرا با مال مدد می‌‌کنید؟! پس آنچه که خداوند به من داده بهتر است از آنچه که به شما داده است بلکه [این] شما [هستید که] به هدیهٔ خود شاد می‌‌شوید

- ترجمه سلطانی

پس چون نزد سلیمان آمد گفت: آیا مرا با مال مدد می‌کنید؟! پس آنچه که خداوند به من داده بهتر است از آنچه که به شما داده است بلکه (این) شما (هستید که) به هدیهٔ خود شاد می‌شوید

- ترجمه راستین

چون فرستاده بلقیس حضور سلیمان رسید (به هدیه او اعتنایی نکرد) گفت: شما خواهید که مرا به مال دنیا مدد کنید؟آنچه خدا به من (از ملک و مال بی‌شمار) عطا فرموده بسیار بهتر از این مختصر هدیه شماست که به شما داده، بلکه شما مردم دنیا خود بدین هدایا شاد می‌شوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٧ ارْجِعْ إِلَيْهِمْ فَلَنَأْتِيَنَّهُم بِجُنُودٍ لَّا قِبَلَ لَهُم بِهَا وَلَنُخْرِجَنَّهُم مِّنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ

به سوی آنها برگرد پس البتّه حتماً لشکریانی به سوی آنان گسیل می‌‌داریم که [توان] مقابله با آن را ندارند و البتّه حتماً آنها را با ذلّت از آنجا خارج [بیرون] می‌‌کنیم و (در حالی که) آنان حقیر شده‌‌اند

- ترجمه سلطانی

به سوی آنها برگرد پس البتّه حتماً لشکریانی به سوی آنان گسیل می‌داریم که (توان) مقابله با آن را ندارند و البتّه حتماً آنها را با ذلّت از آنجا خارج (بیرون) می‌کنیم و (در حالی که) آنان حقیر شده‌اند

- ترجمه راستین

ای فرستاده بلقیسیان (با هدایا) به سوی آنان باز شو که ما با لشکری بی‌شمار که هیچ با آن مقاومت نتوانند کرد بر آنها خواهیم آمد و آنها را با ذلت و خواری از آن ملک بیرون می‌کنیم (مگر آنکه به دین توحید و خداپرستی بگروند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٨ قَالَ يَاأَيُّهَا الْمَلَأُ أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَن يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ

[و چون نزد بلقیس بازگشتند و قصّه را قصّه کردند بلقیس دانست که او رسول خداوند است و عزم بر خروج به سوی سلیمان (ع) کرد، و چون سلیمان عزم بلقیس را دانست و دید که قلب بلقیس متعلّق به تختش است به اشرف لشکریانش] گفت: ای سران کدامیک از شما تخت او را نزد من می‌‌آورد؟ قبل از اینکه مُسلم (منقاد) نزد من بیایند

- ترجمه سلطانی

(سلیمان) گفت: ای سران کدامیک از شما تخت او را نزد من می‌آورد؟ قبل از اینکه مُسلم (تسلیم شده) نزد من بیایند

- ترجمه راستین

آن گاه سلیمان گفت: ای بزرگان دربار، کدام یک از شما تخت بلقیس را پیش از آنکه تسلیم امر من شوند خواهد آورد؟ (تا چون اعجاز مرا مشاهده کند از روی ایمان تسلیم شود).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٩ قَالَ عِفْرِيتٌ مِّنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ

عفریتی از جنّ گفت من آن را نزد تو می‌‌آورم قبل از آنکه از جایگاهت (از مجلس خود) برخیزی و همانا من بر آن البتّه نیرومند و امین هستم

- ترجمه سلطانی

عفریتی از جنّ گفت من آن را نزد تو می‌آورم قبل از آنکه از جایگاهت برخیزی و همانا من بر آن البتّه نیرومند و امین هستم

- ترجمه راستین

(از آن میان) عفریتی از جن گفت: من پیش از آنکه تو از جایگاه (قضاوت) خود برخیزی آن را به حضورت آرم و من بر آوردن تخت او قادر و امینم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٠ قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ

[پس سلیمان (ع) گفت: سریعتر از آن می‌‌خواهم] کسی که نزد او علم [اندکی] از کتاب [قرآن تکوینی] بود (آصف برخیا) گفت: من آن را نزد تو می‌‌آورم قبل از آنکه نگاهت به خودت برگردد (پلک‌‌هایت را بر هم بزنی) آنگاه چون [سلیمان] آن را دید که نزد خود مستقرّ است گفت: این [آوردن تخت توسط وزیر من] از فضل پروردگارم است تا مرا بیازماید که آیا شکر می‌‌کنم یا ناسپاسی می‌‌کنم و کسی که سپاسگزاری می‌‌کند جز این نیست که برای خودش شکر می‌‌کند و کسی که ناسپاسی می‌‌کند پس همانا پروردگار من غنی [بی‌‌نیاز از او و از شکر او است] و کریم است [که از کفران انعامش منع نمی‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

کسی که نزد او علم از کتاب بود گفت: من آن را نزد تو می‌آورم قبل از آنکه نگاهت به خودت برگردد (پلک‌هایت را بر هم بزنی)، آنگاه چون (سلیمان) آن را دید که نزد خود مستقرّ است گفت: این (آوردن تخت توسط وزیر من) از فضل پروردگارم است تا مرا بیازماید که آیا شکر میکنم یا ناسپاسی می‌کنم و کسی که سپاسگزاری می‌کند جز این نیست که برای خودش شکر می‌کند و کسی که ناسپاسی می‌کند پس همانا پروردگار من غنی (بی‌نیاز) و کریم است

- ترجمه راستین

آن کس که به علمی از کتاب الهی دانا بود (یعنی آصف بن برخیا یا خضر که دارای اسم اعظم و علم غیب بود) گفت که من پیش از آنکه چشم بر هم زنی تخت را بدین جا آرم (و همان دم حاضر نمود) ، چون سلیمان سریر را نزد خود مشاهده کرد گفت: این توانایی از فضل خدای من است تا مرا بیازماید که (نعمتش را) شکر می‌گویم یا کفران می‌کنم، و هر که شکر کند شکر به نفع خویش کرده و هر که کفران کند همانا خدا (از شکر خلق) بی‌نیاز و (بر کافر هم به لطف عمیم) کریم است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤١ قَالَ نَكِّرُوا لَهَا عَرْشَهَا نَنظُرْ أَتَهْتَدِي أَمْ تَكُونُ مِنَ الَّذِينَ لَا يَهْتَدُونَ

[سلیمان] گفت: تخت او (بلقیس) را برایش ناشناس گردانید که بنگریم که آیا [بلقیس به آن] پی می‌‌برد (آن را باز می‌‌شناسد) یا از کسانی است که باز نمی‌‌شناسد [یا معنی می‌‌دهد: بنگریم که آیا با حضور این تخت بر صدق من و نبوّت من و قدرت خداوند طالب دلالت (راهنمایی) می‌‌شود یا هدایت نمی‌‌شود]

- ترجمه سلطانی

(سلیمان) گفت: تخت او (بلقیس) را برایش ناشناس گردانید که بنگریم که آیا (بلقیس به آن) پی می‌برد (آن را باز می‌شناسد) یا از کسانی است که باز نمی‌شناسد

- ترجمه راستین

آن گاه سلیمان گفت: تخت او را (به تغییر شکل و هیأت) بر او ناشناس گردانید تا بنگریم که وی سریر خود را خواهد شناخت یا نه.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٢ فَلَمَّا جَاءَتْ قِيلَ أَهَكَذَا عَرْشُكِ قَالَتْ كَأَنَّهُ هُوَ وَأُوتِينَا الْعِلْمَ مِن قَبْلِهَا وَكُنَّا مُسْلِمِينَ

پس چون [بلقیس] آمد [به او] گفته شد آیا تخت تو این چنین است؟ او (بلقیس) گفت: گویی که این همان است و قبل از این [دربارهٔ رسالت سلیمان و اینکه امر او الهیّ غیر بشری است] به ما علم داده شده بود

- ترجمه سلطانی

پس چون (بلقیس) آمد گفته شد آیا تخت تو این چنین است؟ او (بلقیس) گفت: گویی که این همان است و قبل از این (دربارهٔ رسالت سلیمان) به ما علم داده شده بود

- ترجمه راستین

هنگامی که بلقیس آمد از او پرسیدند که عرش تو چنین است؟وی گفت: گویا همین است و ما از این پیش بدین امور دانا و تسلیم (امر خدا) بودیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٣ وَصَدَّهَا مَا كَانَت تَّعْبُدُ مِن دُونِ اللَّهِ إِنَّهَا كَانَتْ مِن قَوْمٍ كَافِرِينَ

و ما مسلمان می‌‌باشیم، و آنچه را که [بلقیس] غیر از خداوند می‌‌پرستید او را مانع شده بود زیرا او (بلقیس) از گروه کافران بود

- ترجمه سلطانی

و ما مسلمان می‌باشیم، و آنچه را که (بلقیس) غیر از خداوند می‌پرستید او را مانع شده بود زیرا او (بلقیس) از گروه کافران بود

- ترجمه راستین

و او را پرستش غیر خدا (مانند آفتاب و سایر اجرام علوی، از خدا پرستی) باز داشته و از فرقه کافران مشرک به شمار بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٤ قِيلَ لَهَا ادْخُلِي الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَكَشَفَتْ عَن سَاقَيْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُّمَرَّدٌ مِّن قَوَارِيرَ قَالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَـمِينَ

به او (بلقیس) گفته شد: داخل کاخ شو و چون آن را دید پنداشت که آن دریایی است و از دو ساقش برهنه نمود، [سلیمان] گفت: که آن کاخی صاف از شیشه است [بلقیس بعد از آنکه دانست که او به نبیّ خداوند (ع) ظنّ سوء داشته] گفت: پروردگارا همانا من به خودم ستم کرده‌‌ام و [اینک] با سلیمان به الله پروردگار جهانیان اسلام آوردم

- ترجمه سلطانی

به او (بلقیس) گفته شد: داخل کاخ شو و چون آن را دید پنداشت که آن دریایی است و از دو ساقش برهنه نمود، (سلیمان) گفت: که آن کاخی صاف از شیشه است (بلقیس) گفت: پروردگارا همانا من به خودم ستم کرده‌ام و (اینک) با سلیمان به الله پروردگار جهانیان اسلام آوردم

- ترجمه راستین

آن‌گاه او را گفتند که در ساحت این قصر داخل شو، وی چون کوشک را مشاهده کرد (از فرط صفا و تلألؤ) پنداشت که لجّه آبی است و جامه از ساقهای پا برگرفت، سلیمان گفت: این قصری است از آبگینه صاف، بلقیس گفت: بار الها، من سخت بر نفس خویش ستم کردم و اینک با (رسول تو) سلیمان تسلیم فرمان یکتا پروردگار عالمیان گردیدم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۱۹
سوره نمل
حزب ۷۶

٤٥ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِـحًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذَا هُمْ فَرِيقَانِ يَخْتَصِمُونَ

و همانا نزد [قوم] ثمود برادرشان صالح را فرستادیم که خداوند را عبادت کنید پس آنوقت آنها دو گروه شدند که با هم ستیزه می‌‌کردند

- ترجمه سلطانی

و همانا نزد (قوم) ثمود برادرشان صالح را فرستادیم که خداوند را عبادت کنید پس آنوقت آنها دو گروه شدند که با هم ستیزه می‌کردند

- ترجمه راستین

و همانا ما به قوم ثمود برادرشان صالح را به رسالت فرستادیم که خدای یکتا را پرستید، پس قوم بر دو فرقه شدند (یک فرقه مؤمن و دیگر کافر) و با هم به مخاصمه و جدال می‌پرداختند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٦ قَالَ يَاقَوْمِ لِـمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَـوْلَا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ

[بعد از آنکه گفتند پس آنچه را که به ما وعده می‌‌دهی نزد ما بیاور اگر از راستگویان می‌‌باشی صالح به آنها] گفت: ای قوم من، قبل از [درخواست] خوبی (رحمت) چرا به بدی [یعنی به عذاب] عجله می‌‌کنید چرا از خداوند استغفار (طلب آمرزش) نمی‌‌کنید تا شاید [از او] به شما رحم شود

- ترجمه سلطانی

(صالح) گفت: ای قوم من، قبل از خوبی چرا به بدی (به عذاب) عجله میکنید چرا از خداوند استغفار (طلب آمرزش) نمی‌کنید تا شاید به شما رحم شود

- ترجمه راستین

صالح گفت: ای قوم، چرا پیش از نکوکاری به بدکاری می‌شتابید؟چرا (از کردار زشت) استغفار به درگاه خدا نمی‌کنید تا شاید مورد عفو و رحمت واقع شوید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٧ قَالُوا اطَّيَّرْنَا بِكَ وَبِمَن مَّعَكَ قَالَ طَائِرُكُمْ عِندَ اللَّهِ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ

گفتند: ما به تو و به کسی که با تو است تطیّر (فال بد زدن، تشأم) زده‌‌ایم [یعنی اینکه تو از وقتی که این ادّعاء را کرده‌‌ای، آنچه را که ادّعاء کردی و دین جدیدی آورده‌‌ای ما به قحطی و خشکسالی و امراض مبتلا شده‌‌ایم و دین جدید تو جز شومی نیست، صالح به آنها] گفت: پرندهٔ (فال) شما [یعنی سبب خیر شما و شرّ شما یا سبب شرّ شما] نزد خداوند است بلکه شما قومی هستید که [با خیر و شرّ] اختبار (امتحان، آزمایش) می‌‌شوید

- ترجمه سلطانی

گفتند: ما به تو و به کسی که با تو است تطیّر (فال بد زدن) زده‌ایم (صالح) گفت: پرندهٔ (فال) شما نزد خداوند است بلکه شما قومی هستید که آزمایش می‌شوید

- ترجمه راستین

آن کافران گفتند: ما به وجود تو و پیروانت فال بد می‌زنیم (که ظهور تو اسباب رنج و خصومت و عذاب و شومی حال ما شده است) . صالح گفت: این فال بد شما نزد خدا (محققا معلوم) است بلکه شما گرفتار امتحان و ابتلا شده‌اید (و خود موجب گرفتاریتان هستید).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٨ وَكَانَ فِي الْمَدِينَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ

و در شهر [صالح] نه گروه [از اشراف قوم صالح] بودند که در زمین فساد می‌‌کردند و اصلاح نمی‌‌کردند

- ترجمه سلطانی

و در شهر (صالح) نه گروه بودند که در زمین فساد می‌کردند و اصلاح نمیکردند

- ترجمه راستین

و در شهرستان قوم صالح نه (نفر از رؤسای) قبیله بودند که دائم در زمین به فتنه و فساد می‌پرداختند و هرگز قدمی به صلاح (خلق) بر نمی‌داشتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٩ قَالُوا تَقَاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّهُ وَأَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِ مَا شَهِدْنَا مَهْلِكَ أَهْلِهِ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ

[با هم] گفتند: به خداوند هم‌‌قسم شوید تا به او و خانواده‌‌اش شبیخون بزنیم سپس البتّه به ولیّ [دم] او می‌‌گوییم که ما در زمان (مکان) هلاکت خانواده‌‌اش شاهد نشده‌‌ایم [حاضر نبوده‌‌ایم] و همانا ما البتّه راستگوییم

- ترجمه سلطانی

(به هم) گفتند: به خداوند همقسم شوید تا به او و خانواده‌اش شبیخون بزنیم سپس البتّه به ولیّ (دم) او می‌گوییم که ما در زمان (مکان) هلاکت خانوادهاش شاهد نشده‌ایم (حاضر نبوده‌ایم) و همانا ما البتّه راستگوییم

- ترجمه راستین

آن رؤسای مفسد (به قوم صالح) گفتند که شما هم قسم شوید که با هم شبیخون زنیم و شبانه صالح را به قتل برسانیم، آن گاه به وارث او همه شهادت خواهیم داد که ما در مکان ارتکاب قتل (او و) اهلش حاضر نبودیم و البته ما راستگوییم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٠ وَمَكَرُوا مَكْرًا وَمَكَرْنَا مَكْرًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ

و خدعه‌‌ای مکر کردند و خدعه‌‌ای مکر کردیم و (حال آنکه) آنان [به بدی کردن مختفی ما] شعور نمی‌‌ورزند [یعنی آن را نمی‌‌فهمند]

- ترجمه سلطانی

و خدعه‌ای مکر کردند و خدعه‌ای مکر کردیم و (حال آنکه) آنان شعور نمیورزند (نمی‌فهمند)

- ترجمه راستین

و آن کافران (در قتل صالح) مکر و حیله به کار بردند و ما هم آنها را از جایی که هیچ نمی‌فهمیدند به کیفر مکرشان رسانیدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥١ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْنَاهُمْ وَقَوْمَهُمْ أَجْمَعِينَ

پس بنگر عاقبت مکرشان چگونه بود، همانا ما آنها و قومشان را همگی منهدم کردیم

- ترجمه سلطانی

پس بنگر عاقبت مکرشان چگونه بود، همانا ما آنها و قومشان را همگی منهدم کردیم

- ترجمه راستین

بنگر که پایان مکرشان چه شد؟عاقبت ما همه آنان را بستگانشان هلاک کردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٢ فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خَاوِيَةً بِمَا ظَلَمُوا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِّقَوْمٍ يَعْلَمُونَ

پس این خانه‌‌هایشان است که به (سبب) آنچه که ظلم کردند خالی مانده همانا در آن برای گروهی که [خراب شدن آنها را یا قصّه‌‌های آنان را] می‌‌دانند [یا علم و عقل دارند] البتّه نشانه‌‌ای هست

- ترجمه سلطانی

پس این خانه‌هایشان است که به (سبب) آنچه که ظلم کردند خالی مانده همانا در آن برای گروهی که میدانند البتّه نشانه‌ای هست

- ترجمه راستین

این است خانه‌های بی‌صاحب ایشان که چون ظلم کردند همه ویران شد و در این کار برای دانایان آیت عبرت است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٣ وَأَنجَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ

و آنانی را که [به او یا به خداوند] ایمان آورده بودند و تقوا پیشه می‌‌کردند نجات دادیم

- ترجمه سلطانی

و آنانی را که ایمان آورده بودند و تقوا پیشه می‌کردند نجات دادیم

- ترجمه راستین

و (از آن قوم) اهل ایمان را که پرهیزکار و خدا ترس بودند همه را (از عذاب) نجات دادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٤ وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ وَأَنتُمْ تُبْصِرُونَ

و به لوط آنوقت که به قومش گفت: آیا فاحشه (کار بسیار زشت) [بجا] می‌‌آورید و (حال آنکه) شما [به زشتی آن] بینا هستید [یعنی قبح آن را می‌‌دانید یا بعضی از شما از بعضی می‌‌بینید]

- ترجمه سلطانی

و به لوط آنوقت که به قومش گفت: آیا فاحشه (کار بسیار زشت) (بجا) می‌آورید و (حال آنکه) شما (به زشتی آن) بینا هستید

- ترجمه راستین

و (پیغمبر خود) لوط را فرستادیم وقتی که به قوم خود گفت: آیا شما با آنکه بصیرت (به زشتی عمل خود) دارید باز مرتکب چنین کار منکری می‌شوید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٥ أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ

آیا شما واقعاً از روی شهوت به مردان در می‌‌آیید نه به زنان بلکه شما گروهی هستید که جهل می‌‌ورزید {افعال جهّال را انجام می‌‌دهید یا به قبح این افعال و به سوء عاقبت آنها جهالت می‌‌ورزید، یا به قیامت و دار آخرت جهل می‌‌ورزید، یا شما صاحبان جهل هستید}

- ترجمه سلطانی

آیا شما واقعاً از روی شهوت به مردان در می‌آیید نه به زنان بلکه شما گروهی هستید که جهل می‌ورزید.

- ترجمه راستین

آیا شما با مردان شهوترانی کرده و زنان را ترک می‌گویید؟بلکه شما بسیار مردم جهالت پیشه و گمراهی هستید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲۰
سوره نمل
حزب ۷۷

٥٦ فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَن قَالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِّن قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ

پس قومش را جوابی نبود مگر آنکه گفتند: آل لوط را از قریهٔ خود اخراج کنید که آنها مردمانی هستند که [تظاهر می‌‌کنند که] پاکی می‌‌جویند

- ترجمه سلطانی

پس قومش را جوابی نبود مگر آنکه گفتند: آل لوط را از قریهٔ خود اخراج کنید که آنها مردمانی هستند که (تظاهر می‌کنند که) پاکی می‌جویند

- ترجمه راستین

قوم لوط به او جوابی ندادند جز آنکه (با یکدیگر) گفتند که لوط را با همه اهل بیتش از شهر خود بیرون کنید زیرا که (از این کار) تنزّه و دوری می‌جویند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٧ فَأَنجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَاهَا مِنَ الْغَابِرِينَ

پس او و اهلش را نجات دادیم مگر زنش را که مقدّر کردیم که او از واپس‌‌ماندگان باشد

- ترجمه سلطانی

پس او و اهلش را نجات دادیم مگر زنش را که مقدّر کردیم که او از واپس‌ماندگان باشد

- ترجمه راستین

ما هم لوط را با همه اهل بیتش جز زن (کافر) او که مقدر کردیم که میان اهل عذاب باقی ماند همه را نجات دادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٨ وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِم مَّطَرًا فَسَاءَ مَطَرُ الْمُنذَرِينَ

و بر آنان بارانی [عجیب و همان باران سنگ] باراندیم پس بد است باران انذار شدگان

- ترجمه سلطانی

و بر آنان بارانی باراندیم پس بد است باران انذار شدگان

- ترجمه راستین

و بر سر آنها سنگ‌های هلاک باراندیم و بسیار بد باران هلاکتی است باران آن قوم بدکار.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٩ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِينَ اصْطَفَى آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ

بگو: ستایش برای خداوند است و [بگو:] سلام بر بندگان او که [آنها را] برگزید، آیا خداوند بهتر است یا آنچه [از اصنام و کواکب و گوساله و ملائکه و شیاطین و اهویه (هوی‌‌ها)] که شرک می‌‌ورزند

- ترجمه سلطانی

بگو: ستایش برای خداوند است و سلام بر بندگان او که (آنها را) برگزید، آیا خداوند بهتر است یا آنچه که شرک می‌ورزند

- ترجمه راستین

(ای رسول) بگو: ستایش مخصوص خداست و سلام خاص بر بندگان برگزیده خدا، آیا خدا بهتر است یا آنچه آنان شریک خدا می‌شمارند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٠ أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنزَلَ لَكُم مِّنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَّا كَانَ لَكُمْ أَن تُنبِتُوا شَجَرَهَا أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ يَعْدِلُونَ

یا کیست که آسمان‌‌ها و زمین را خلق کرد و از آسمان برای شما آب فرو فرستاد پس با آن باغ‌‌هایی (گلزارها و بوستان‌‌هایی) دارای زیبایی (منظرهٔ مطبوع) رویاندیم که شما نمی‌‌توانید درختان آنها را برویانید آیا با الله [از آنچه که آن را اله می‌‌شمارند] خدایی هست بلکه [خدایی با الله نیست و] آنها قومی هستند که [از الله به غیر او یا از حقّ] عدول می‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

یا کیست که آسمان‌ها و زمین را خلق کرد و از آسمان برای شما آب فرو فرستاد پس با آن باغ‌هایی دارای زیبایی رویاندیم که شما نمیتوانید درختان آنها را برویانید آیا با الله خدایی هست بلکه آنها قومی هستند که (از الله به غیر او) عدول می‌کنند

- ترجمه راستین

یا آن خدایی که آسمانها و زمین را خلق کرده و از آسمان برای شما باران فرستاد تا به آن درختان و باغ و بستانها را در کمال سبزی و خرمی رویاندیم که هرگز شما (از پیش خود) قادر بر رویانیدن آن درختان نبودید؟آیا با وجود خدای یکتا خدایی هست؟ (هرگز خدایی نیست) بلکه این مشرکان (از نادانی) روی (از خدا) می‌گردانند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦١ أَمَّن جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَارًا وَجَعَلَ خِلَالَهَا أَنْهَارًا وَجَعَلَ لَهَا رَوَاسِيَ وَجَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حَاجِزًا أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ

یا کیست که زمین را جایگاه قرار (سکونت) قرار داد [که برای شما تعیّش (زندگی کردن) بر آن را ممکن می‌‌کند و تحصیل معایش شما از آن برایتان ممکن می‌‌شود] و در خلال آن نهرهایی [همان عمدهٔ اسباب معایش شما را] قرار داده و کوه‌‌هایی را بر آن قرار داده [که به سبب آنها جریان انهار و تولید آب‌‌ها ممکن می‌‌شود و سکون زمین به آنها است] و بین دو دریا حاجزی (حائلی، میانگیری) [به عنوان مانع از اختلاط آب عَذْب (شیرین) با آب نمکی اُجاج (تلخ)] قرار داده آیا با الله خدایی هست بلکه اکثر آنان نمی‌‌دانند [علم ندارند و ملحق به بهائم هستند یا بیشتر آنان خداوند و صفات او را نمی‌‌دانند]

- ترجمه سلطانی

یا کیست که زمین را جایگاه قرار (سکونت) قرار داد و در خلال آن نهرهایی قرار داده و کوه‌هایی را بر آن قرار داده و بین دو دریا حاجزی (حائلی، میانگیری) قرار داده آیا با الله خدایی هست بلکه اکثر آنان نمی‌دانند

- ترجمه راستین

یا آن کس که زمین را آرامگاه (شما) قرار داد و در آن نهرهای آب جاری کرد و در آن کوهها بر افراشت و میان دو دریا (به قطعه‌ای از زمین) حایل گردانید (یا دو دریای شور و شیرین را بی‌فاصله، منع از اختلاط آب آنها کرد) ؟آیا با وجود خدای یکتا خدایی هست؟ (هرگز نیست) بلکه اکثر مردم (بر این حقیقت) آگاه نیستند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٢ أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قَلِيلًا مَّا تَذَكَّرُونَ

یا کیست که مضطرّ [یعنی کسی که از وسائل و اسباب قطع نظر کرده و به مسبّب الاسباب متوجّه و به او توسّل می‌‌جوید] را وقتی که او را می‌‌خواند اجابت می‌‌نماید و بدی [یعنی واردات ناملائم بر انسانیّت انسان و حیوانیّت او] را [در اجابت دعای او] برطرف می‌‌کند و شما را خلفای زمین قرار می‌‌دهد آیا با الله خدای دیگری هست؟ چه کم [از نعم خداوند] یاد می‌‌کنید (متذکّر می‌‌شوید یا پند می‌‌گیرید)

- ترجمه سلطانی

یا کیست که مضطرّ را وقتی که او را می‌خواند اجابت می‌نماید و بدی را برطرف می‌کند و شما را خلفای زمین قرار می‌دهد آیا با الله خدای دیگری هست؟ چه کم یاد می‌کنید (متذکّر می‌شوید، پند می‌گیرید)

- ترجمه راستین

یا آن کس که دعای بیچاره مضطر را به اجابت می‌رساند و رنج و غم آنان را بر طرف می‌سازد و شما (مسلمین) را جانشینان اهل زمین قرار می‌دهد؟آیا با وجود خدای یکتا خدایی هست؟ (هرگز نیست لیکن) اندکی متذکر (این حقیقت) هستند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٣ أَمَّن يَهْدِيكُمْ فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَن يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ تَعَالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ

یا کیست که [با اعطاء قوا و مَشاعر (حواس) و انضباط کواکب در حرکاتشان] شما را در تاریکی‌‌های خشکی و دریا هدایت می‌‌کند و کیست که بادها را به عنوان بشارت دهنده‌‌ای بین دستان (پیشاپیش) رحمتش می‌‌فرستد، آیا با الله خدایی هست، خداوند برتر است از آنچه که شریک می‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

یا کیست که شما را در تاریکیهای خشکی و دریا هدایت میکند و کیست که بادها را به عنوان بشارت دهنده‌ای بین دستان (پیشاپیش) رحمتش می‌فرستد، آیا با الله خدایی هست، خداوند برتر است از آنچه که شریک میکنند

- ترجمه راستین

یا آن کس که در تاریکیهای برّ و بحر عالم شما را هدایت می‌کند و آن کس که بادها را به مژده باران رحمت خود می‌فرستد؟آیا با وجود خدای یکتا خدایی هست؟ (هرگز نیست) ، خداوند بسی برتر و بالاتر است از آنچه (مشرکان جاهل) شریک وی می‌شمرند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲۰
سوره نمل
حزب ۷۷

٦٤ أَمَّن يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَمَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ

یا کیست که خلقت را آغاز می‌‌نماید سپس آن را باز می‌‌گرداند و کیست که [با تسبیب اسباب آسمانی از اشعّهٔ کواکب و تخالف (رفتن و آمدن) شب و روز و تحریک (حرکت دادن) ابرها و نازل کردن باران‌‌ها] از آسمان و از زمین به شما روزی می‌‌دهد آیا با الله خدایی هست، بگو اگر راستگو می‌‌باشید برهانتان را بیاورید

- ترجمه سلطانی

یا کیست که خلقت را آغاز می‌نماید سپس آن را باز میگرداند و کیست که از آسمان و از زمین به شما روزی میدهد آیا با الله خدایی هست، بگو اگر راستگو می‌باشید برهانتان را بیاورید

- ترجمه راستین

یا آن کس که نخست آفرینش را آغاز می‌کند آن‌گاه همه را (به سوی خود) باز می‌گرداند، و آن کس که از آسمان و زمین به شما روزی می‌دهد؟آیا با وجود خدای یکتا خدایی هست؟بگو: اگر راست می‌گویید (که غیر خدا هم کسی در آفرینش مؤثر است) بر دعوی خود برهانی بیاورید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٥ قُل لَّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ

[ای محمد (ص)] بگو: کسی در آسمان‌‌ها و زمین غیب را نمی‌‌داند مگر الله و نمی‌‌دانند که کی [یعنی در کدام مقامات بعث] برانگیخته می‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

بگو (ای محمد (ص)): کسی در آسمان‌ها و زمین غیب را نمیداند مگر الله و نمیدانند که کی برانگیخته می‌شوند

- ترجمه راستین

بگو که در همه آسمانها و زمین جز خدا کسی از علم غیب آگاه نیست و اینان هیچ نمی‌دانند که چه هنگام زنده و برانگیخته خواهند شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٦ بَلِ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِي الْآخِرَةِ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِّنْهَا بَلْ هُم مِّنْهَا عَمُونَ

بلکه علم آنان در آخرت می‌‌رسد بلکه آنان در شکّ از آن (آخرت) هستند بلکه آنها از آن کور هستند

- ترجمه سلطانی

بلکه علم آنان در آخرت می‌رسد بلکه آنان در شکّ از آن هستند بلکه آنها از آن کور هستند

- ترجمه راستین

بلکه به روز قیامت دانا شوند و تدارک کار کنند (هیهات) بلکه اینان از قیامت هم در شک و ریبند بلکه به کلی از عالم آخرت (بی‌خبر و از مشاهده آن جهان) کورند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٧ وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَإِذَا كُنَّا تُرَابًا وَآبَاؤُنَا أَئِنَّا لَمُخْرَجُونَ

و کسانی که [به آخرت و بعث] کفر ورزیده‌‌اند گفتند: آیا وقتی که ما و پدران ما خاک شده باشیم آیا ما حتماً خارج می‌‌شویم

- ترجمه سلطانی

و کسانی که (به آخرت و بعث) کفر ورزیده‌اند گفتند: آیا وقتی که ما و پدران ما خاک شده باشیم آیا ما حتماً خارج می‌شویم

- ترجمه راستین

و کافران گفتند: آیا ما و پدرانمان چون (مردیم و یکسر) خاک شدیم باز از خاک بیرون آورده شویم؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٨ لَقَدْ وُعِدْنَا هَذَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا مِن قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ

همانا ما و پدران ما قبلاً به این وعده داده شده بودیم [ولیکن چیزی از آن ظاهر نشد] همانا این جز افسانه‌‌های پیشینیان نیست [که حقیقت ندارند]

- ترجمه سلطانی

همانا ما و پدران ما قبلاً به این وعده داده شده بودیم همانا این جز افسانه‌های پیشینیان نیست

- ترجمه راستین

این خبر به ما و پیش از ما به پدران ما وعده داده شد، لیکن این سخنان چیزی جز افسانه‌های پیشینیان نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٩ قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ

[به آنها] بگو: در زمین سیر کنید و نظر کنید که سرانجام مجرمان [یعنی کسانی که با انکار آخرت سپس انکار رسولان (ع) و عدم طاعتشان در امر آخرت جرم کردند] چگونه بوده است

- ترجمه سلطانی

(به آنها) بگو: در زمین سیر کنید و نظر کنید که سرانجام مجرمان چگونه بوده است

- ترجمه راستین

بگو: در زمین سیر کنید تا بنگرید عاقبت کار بدکاران به کجا کشید (و چگونه همه هلاک شدند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٠ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلَا تَكُن فِي ضَيْقٍ مِّمَّا يَمْكُرُونَ

و بر آنها اندوه مخور [یعنی تو برای غایت رحمتت می‌‌خواهی که جمیع بندگان مطیع مرحوم (رحمت شده) باشند و وقتی که اطاعت نمی‌‌کنند و مستحقّ عذاب می‌‌شوند بر آنها اندوهگین می‌‌شوی] و از آنچه که مکر می‌‌کنند در تنگی (دلتنگ) مباش [زیرا خداوند به تو و به آنان و به مکرشان ناظر است و مکر آنان جز به مشیّت ما نافذ نمی‌‌شود و وقتی که ما نفاذ (نافذ شدن) آن را بخواهیم بر حکم و مصالح راجعه به تو می‌‌باشد]

- ترجمه سلطانی

و بر آنها اندوه مخور و از آنچه که مکر می‌کنند در تنگی (دلتنگ) مباش

- ترجمه راستین

و (ای رسول) تو بر (کفر و بدبختی) این کافران‌اند اندوهناک مشو و از مکر آنان نیز دلتنگ مباش.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧١ وَيَقُـولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ

و می‌‌گویند: اگر راستگو می‌‌باشید این وعده [عذاب یا وعدهٔ قیامت یا رجعت] کی است؟

- ترجمه سلطانی

و می‌گویند: اگر راستگو می‌باشید این وعده کی است؟

- ترجمه راستین

و کافران می‌گویند: پس این وعده قیامت اگر راست می‌گوید کی خواهد بود؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٢ قُلْ عَسَى أَن يَكُونَ رَدِفَ لَكُم بَعْضُ الَّذِي تَسْتَعْجِلُونَ

بگو چه بسا که بعضی از آنچه [از عذاب] که طلب تعجیل می‌‌کنید در پی (دنبال، نزدیک به) شما باشد

- ترجمه سلطانی

بگو چه بسا که بعضی از آنچه که طلب تعجیل میکنید در پی (دنبال) شما باشد

- ترجمه راستین

بگو: بعضی از آن وعده که به وقوعش تعجیل دارید بدین زودی شاید در پی شما آید (که به مرگ الهی یا شمشیر مسلمین همه هلاک شوید و به دوزخ روید).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٣ وَإِنَّ رَبَّكَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَشْكُرُونَ

و همانا پروردگار تو البتّه بر مردم فضل [و بخشش] دارد [فلذلک به آنها مهلت می‌‌دهد تا شاید آنها توبه کنند و به آنها با انواع نعم ظاهره و باطنه انعام می‌‌کند تا شاید شکر نمایند] و لکن بیشترشان شکر نمی‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

و همانا پروردگار تو البتّه بر مردم فضل (و بخشش) دارد و لکن بیشترشان شکر نمی‌کنند

- ترجمه راستین

و همانا خدای تو درباره خلق دارای فضل و رحمت بسیار است و لیکن اکثر مردم شکر نعمتش بجا نیاورند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٤ وَإِنَّ رَبَّكَ لَيَعْلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا يُعْلِنُونَ

و همانا پروردگار تو البتّه آنچه که در سینه‌‌هایشان پنهان می‌‌کنند [از آنچه که آن را از دیگران مخفی می‌‌کنند از نیّات و عزمات (عزم‌‌ها) و ارادات (اراده‌‌ها) و اخلاق و احوال و خیالات و خطورات، یا می‌‌داند آنچه را که سینه‌‌هایشان از انفس آنها مخفی می‌‌کند از مکموناتی که به آنها شعور ندارند] و آنچه که علنی (آشکار) می‌‌کنند [از اقوال و افعال یا آنچه را که بر دیگران و بر خودشان علنی می‌‌سازند] را می‌‌داند

- ترجمه سلطانی

و همانا پروردگار تو البتّه آنچه که در سینههایشان پنهان می‌کنند و آنچه که علنی (آشکار) می‌کنند را میداند

- ترجمه راستین

و همانا خدای تو بر آنچه (خلق) در دلها پنهان کنند یا آشکار سازند به همه آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٥ وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ

و در آسمان و زمین نهانی نیست مگر آنکه در کتاب مبین [روشنگر بنفسه ظاهر] است

- ترجمه سلطانی

و در آسمان و زمین نهانی نیست مگر آنکه در کتاب مبین (روشنگر) (بنفسه ظاهر) است

- ترجمه راستین

و هیچ امری در آسمان و زمین پنهان نیست جز آنکه در کتاب (علم الهی) آشکار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٦ إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَقُصُّ عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَكْثَرَ الَّذِي هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ

همانا این قرآن بر بنی اسرائیل بیشتر آنچه که آنها در آن با یکدیگر اختلاف می‌‌کنند [از جنّت و اوصاف آن، و جحیم و آلام آن، و خلود و عدم آن، و تشبیه و تنزیه، و سایر اوصاف ربوبی و نبیّ موعود که موسی (ع) و سایر انبیاء (ع) به او بشارت داده‌‌اند و احکام تورات که بیشتر آن را مخفی می‌‌کنند] را حکایت می‌‌کند

- ترجمه سلطانی

همانا این قرآن بر بنی اسرائیل بیشتر آنچه که آنها در آن با یکدیگر اختلاف می‌کنند را حکایت می‌کند

- ترجمه راستین

همانا این قرآن بر بنی اسرائیل اکثر معارف و احکامی را که در آن اختلاف می‌کنند کاملا بیان می‌کند (و حکم واقعی تورات را آشکار می‌سازد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲۰
سوره نمل
حزب ۷۷

٧٧ وَإِنَّهُ لَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ

و همانا آن البتّه هدایت و به عنوان (سبب) رحمت برای مؤمنان است

- ترجمه سلطانی

و همانا آن البتّه هدایت و به عنوان رحمت برای مؤمنان است

- ترجمه راستین

و هم این کتاب خدا برای اهل ایمان هدایت و رحمت کامل است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٨ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُم بِحُكْمِهِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ

همانا پروردگارت با حکم خود [نه با حکم آنان که از نزد خودشان آن را اختراع کرده‌‌اند] بین آنها قضاوت می‌‌کند و او غالب [است که کسی از نَفاذ (نفوذ، تحقّق) حکمش مانع نمی‌‌شود] و دانا است [که دقایق استحقاق آنان را می‌‌داند]

- ترجمه سلطانی

همانا پروردگارت با حکم خود بین آنها قضاوت می‌کند و او غالب و دانا است

- ترجمه راستین

(ای رسول ما) خدای تو (در قیامت) میان اختلافات این مردم حکم خواهد کرد که او خدای مقتدر و داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٩ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ

پس بر خداوند توکّل کن همانا تو بر حقِّ آشکار هستی

- ترجمه سلطانی

پس بر خداوند توکّل کن همانا تو بر حقِّ آشکار هستی

- ترجمه راستین

پس تو بر خدا توکل کن که تو البته بر حقّی و حقانیّتت بر همه آشکار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٠ إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ

همانا تو به مردگان نشنوانی و به کر [این] دعوت را نشنوانی [یعنی تو بر شنواندن آنها قادر نیستی برای اینکه آنها از انسانیّت مرده‌‌اند و آنها بر شنیدن ندای انسان قدرت ندارند برای اینکه آنها از ندای انسان کر هستند] آنوقتی که [در حالی که] پشت کننده‌‌اند روی بر می‌‌گردانند

- ترجمه سلطانی

همانا تو به مردگان نشنوانی و به کر (این) دعوت را نشنوانی آنوقتی که (در حالی که) پشت کننده‌اند روی بر می‌گردانند

- ترجمه راستین

همانا تو نتوانی که مردگان (و مرده دلان کفر) را سخنی بشنوانی و یا کران (باطن) را که از گفتارت روی می‌گردانند به دعوت (به حقیقت) شنوا کنی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨١ وَمَا أَنتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَن ضَلَالَتِهِمْ إِن تُسْمِعُ إِلَّا مَن يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُم مُّسْلِمُونَ

و تو هدایت کنندهٔ کوران از گمراهی آنان [برای عجزشان از رؤیت طریق هرگاه که طریق را به آنها نشان دهی] نیستی که تو نمی‌‌شنوانی مگر به کسانی که به آیات ما ایمان آورده‌‌اند [یعنی کسانی که شرف بر ایمان می‌‌یابند یا کسانی که تصدیق می‌‌کنند و به آیات تکوینی حاصلهٔ ما در آفاق یا در انفس خصوصاً انبیاء و اولیاء (ع) یا تدوینی اذعان می‌‌نمایند یا با بیعت عامّه یا خاصّه ایمان می‌‌آورند] و آنها [به سبب بیعت عامّه] مسلمان هستند [یا برای استماع (شنیدن) منقاد هستند]

- ترجمه سلطانی

و تو هدایت کنندهٔ کوران از گمراهی آنان نیستی که تو نمی‌شنوانی مگر به کسانی که به آیات ما ایمان آورده‌اند و آنها مسلمان هستند

- ترجمه راستین

و تو هرگز نتوانی که (این) کوران (باطن) را از گمراهیشان هدایت کنی، تنها آنان که به آیات ما ایمان می‌آورند و تسلیم امر ما هستند تو آنها را می‌توانی سخن بشنوانی (و به راه حق هدایت کنی).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٢ وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ

و وقتی که قول [ظهور قائم عجّل الله فرجه در عالم صغیر و عالم کبیر، یا نزول عذاب بر آنها به هنگام اقتراب (نزدیک شدن) ساعت] بر آنها واقع شود جنبنده‌‌ای را از زمین برای آنان خارج کنیم که با آنان سخن بگوید همانا این مردم به آیات ما یقین نمی‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

و وقتی که قول بر آنها واقع شود جنبنده‌ای را از زمین برای آنان خارج کنیم که با آنان سخن بگوید همانا این مردم به آیات ما یقین نمی‌کنند

- ترجمه راستین

و هنگامی که وعده عذاب کافران به وقوع پیوندد (و یا زمان انتقام به ظهور قائم فرا رسد) جنبنده‌ای از زمین بیرون آریم که با آنان تکلم کند، که مردم به آیات ما (بعد از این) از روی یقین نمی‌گروند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٣ وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِّمَّن يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ

و روزی که [یعنی در روز رجعت و روز ظهور قائم (ع) در صغیر یا در کبیر، یا روز قیامت] از هر امّتی گروهی از کسانی که آیات ما را دروغ شمردند را گرد می‌‌آوریم پس آنان نگهداشته می‌‌شوند [تا به هم ملحق شوند]

- ترجمه سلطانی

و روزی که از هر امّتی گروهی از کسانی که آیات ما را دروغ شمردند را گرد می‌آوریم پس آنان نگهداشته می‌شوند (تا به هم ملحق شوند)

- ترجمه راستین

و (ای رسول، امت را به یاد آر) روزی که (به عرصه قیامت یا رجعت به دنیا در ظهور امام عصر) از هر قومی یک دسته را که تکذیب آیات ما می‌کنند بر می‌انگیزیم و آنها (برای سؤال) باز داشته خواهند شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٤ حَتَّى إِذَا جَاءُوا قَالَ أَكَذَّبْتُم بِآيَاتِي وَلَمْ تُحِيطُوا بِهَا عِلْمًا أَمَّاذَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ

تا آنوقت که بیایند، [خداوند] می‌‌گوید: آیا آیات مرا دروغ انگاشتید و (در حالی که) از جهت علم به آنها احاطه نداشتید، یا به چه عمل می‌‌کردید

- ترجمه سلطانی

تا آنوقت که بیایند، (خداوند) می‌گوید: آیا آیات مرا دروغ انگاشتید و (در حالی که) از جهت علم به آنها احاطه نداشتید، یا به چه عمل می‌کردید

- ترجمه راستین

تا آن گاه که همه باز آیند خدا به آنها بفرماید که آیا آیات مرا که به آن احاطه علمی نیافتید تکذیب کردید یا آنکه در مقام عمل (با آن آیات) چه می‌کردید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٥ وَوَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِم بِمَا ظَلَمُوا فَهُمْ لَا يَنطِقُونَ

و قول [یعنی عذاب موعود] بر آنها به آنچه که ظلم کردند واقع می‌‌شود پس آنان [به جهت اعتذار (عذر خواهی) برای عدم امکان نطق برای شدّت عذاب یا برای عدم اذن به آنها در نطق کردن] سخن نمی‌‌گویند

- ترجمه سلطانی

و قول بر آنها به آنچه که ظلم کردند واقع می‌شود پس آنان سخن نمی‌گویند

- ترجمه راستین

و فرمان عذاب شدید به کیفر (کفر و) ظلم بر آنها برسد و هیچ سخن دیگر نتوانند گفت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٦ أَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِيَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ

آیا ندیدند که ما شب را قرار دادیم تا در آن [با خواب و سکون قوا از هیجانشان و روح از انتشارش (پراکنده شدنش) و نفس از خیالاتش] آرام بگیرند و روز را روشنگر [یعنی مایهٔ بینایی] همانا در آن برای گروهی که ایمان می‌‌آورند البتّه آیاتی [عدیده] هست [دالّ بر علم او تعالی و قدرت او و حکمت او و رأفت او به بندگانش و تربیّت (پرورش) او بر آنها به أحسن آنچه که می‌‌باشد و عدم اهمال او بر آنها در دنیا که آن مقدّمهٔ دار آخرت آنها و پل عبور به منازل آنها است پس آنها را در آخرت بدون حساب و ثواب و عقاب یا بدون بقاء و حیات رها نمی‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

آیا ندیدند که ما شب را قرار دادیم تا در آن آرام بگیرند و روز را روشنگر (مایهٔ بینایی) همانا در آن برای گروهی که ایمان می‌آورند البتّه آیاتی هست

- ترجمه راستین

آیا کافران ندیدند که ما (به قدرت کامله خود) شب را (تاریک) برای سکون و آرامش خلق قرار دادیم و روز را روشن (برای کسب و کار) ؟همانا در این وضع شب و روز آیات و نشانه‌هایی (از قدرت الهی) برای اهل ایمان پدیدار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٧ وَيَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاءَ اللَّهُ وَكُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِينَ

و روزی که در صور دمیده می‌‌شود پس کسانی که در آسمان‌‌ها و کسانی که در زمین هستند وحشت می‌‌کنند مگر کسانی که خداوند بخواهد [که فزع نکنند یا نمیرند، و آنان ملائکه هستند که آنها به بقاء الله باقی هستند، نه به بقای خودشان، به وجود خداوند موجودند، نه به وجود انفسشان، و انبیاء (ع) که بر این حال باشند این‌‌چنینند] و همه به خواری نزد او می‌‌آیند

- ترجمه سلطانی

و روزی که در صور دمیده می‌شود پس کسانی که در آسمان‌ها و کسانی که در زمین هستند وحشت می‌کنند مگر کسانی که خداوند بخواهد و همه به خواری نزد او می‌آیند

- ترجمه راستین

و (باز به امت یاد آور شو) روزی که در صور (اسرافیل) دمیده شود، آن روز هر که در آسمانها و هر که در زمین است جز آن که خدا خواسته همه ترسان و هراسان باشند و همه منقاد و ذلیل (به محشر) به نزد او آیند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٨ وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ

و کوه‌‌ها را می‌‌بینی آنها را جامد (ساکن) می‌‌پنداری و (حال آنکه) آنها مانند حرکت کردن ابر حرکت می‌‌کنند [این] آفرینش خداوند است که هر چیزی را محکم کرده همانا او به آنچه که انجام می‌‌دهید آگاه است

- ترجمه سلطانی

و کوه‌ها را می‌بینی آنها را جامد (ساکن) می‌پنداری و (حال آنکه) آنها مانند حرکت کردن ابر حرکت می‌کنند (این) آفرینش خداوند است که هر چیزی را محکم کرده همانا او به آنچه که انجام می‌دهید آگاه است

- ترجمه راستین

و در آن هنگام کوهها را بنگری و جامد و ساکن تصور کنی در صورتی که مانند ابر (تند سیر) در حرکتند. صنع خداست که هر چیزی را در کمال اتقان و استحکام ساخته، که علم کامل او به افعال همه شما خلایق محیط است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲۰
سوره نمل
حزب ۷۷

٨٩ مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِّنْهَا وَهُم مِّن فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ

کسی که حسنه‌‌ای بیاورد پس بهتر از آن برای او هست [تا ده برابر الی ما شاء الله، یا برای او خیری ناشی از این حسنه است] و آنان در آنروز از وحشت ایمن هستند

- ترجمه سلطانی

کسی که حسنهای بیاورد پس بهتر از آن برای او هست و آنان در آنروز از وحشت ایمن هستند

- ترجمه راستین

کسانی که (در قیامت) کار نیکو آورند پاداش بهتر از آن یابند و در آن روز از هول و هراس ایمن باشند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٠ وَمَن جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ

و کسی که بدی بیاورد، پس با روی‌‌هایشان در آتش [به رو] افکنده می‌‌شوند آیا جز آنچه که عمل می‌‌کرده‌‌اید جزاء داده می‌‌شوید

- ترجمه سلطانی

و کسی که بدی بیاورد، پس با روی‌هایشان در آتش (به رو) افکنده می‌شوند آیا جز آنچه که عمل می‌کرده‌اید جزاء داده می‌شوید

- ترجمه راستین

و کسانی که بدکار و زشت کردار آیند به رو در آتش جهنم افتند. (و به آنها خطاب شود که) آیا (این عذاب آتش دوزخ) جز آن است که جزای اعمال شماست؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩١ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِي حَرَّمَهَا وَلَهُ كُلُّ شَيْءٍ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ

[به آنان بگو:] جز این نیست که امر شده‌‌ام که پروردگار این شهر (مکّه) [همان] کسی که آن را احترام کرده [هتک آن را حرام قرار داده] را بندگی کنم و هر چیزی برای او است و امر شده‌‌ام که از مسلمین (منقادین) باشم

- ترجمه سلطانی

جز این نیست که امر شده‌ام که پروردگار این شهر (همان) کسی که آن را احترام کرده را بندگی کنم و هر چیزی برای او است و امر شده‌ام که از مسلمین (منقادین) باشم

- ترجمه راستین

(ای رسول بگو) من مأمورم که منحصرا خدای این بلد (مکّه معظّمه) را که بیت الحرامش قرار داده و آن خدا مالک هر چیز عالم است، پرستش کنم و باز مأمورم که از تسلیم شدگان فرمان او باشم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٢ وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنذِرِينَ

و اینکه قرآن را [برای شما] تلاوت کنم [و شما را به تلاوت آن دعوت کنم و به ردّ شما و قبول شما اهمیّت ندهم] پس کسی که هدایت شود پس جز این نیست که برای خودش هدایت می‌‌شود [نه برای من] و کسی که گمراه شود پس بگو: جز این نیست که من از انذار کنندگان هستم [نه از هدایت کنندگان تا برای گمراهی شما اندوهناک شوم]

- ترجمه سلطانی

و اینکه قرآن را (برای شما) تلاوت کنم پس کسی که هدایت شود پس جز این نیست که برای خودش هدایت می‌شود (نه برای من) و کسی که گمراه شود پس بگو: جز این نیست که من از انذار کنندگان هستم

- ترجمه راستین

و نیز مأمورم که قرآن را (به حکم وظیفه رسالت بر امت) تلاوت کنم، پس هر کس هدایت یافت به نفع خود هدایت یافته و هر کس گمراه شد بگو که من جز آنکه از پیمبرانی هستم که برای (ارشاد و هدایت و) ترسانیدن خلق آمده‌ام وظیفه دیگر ندارم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٣ وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ فَتَعْرِفُونَهَا وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ

و بگو: ستایش برای خداوند است [برای آنچه که بر من انعام نمود و برای آنچه که امر شده‌‌ام و (در حالی که) مرا مکلّف نکرد به آنچه که طاقت آن را ندارم از دعوت قوم و هدایت آنها، یا برای آیت عظمای خود قرار دادن ولایت] بزودی [در حال احتضار یا در قیامت] آیات خود را به شما نشان خواهد داد پس آنها را [از حیث آیت بودن آنها] می‌‌شناسید و پروردگار تو از آنچه که عمل می‌‌کنید غافل نیست.

- ترجمه سلطانی

و بگو: ستایش برای خداوند است بزودی آیات خود را به شما نشان خواهد داد پس آنها را (از حیث آیت بودن آنها) می‌شناسید و پروردگار تو از آنچه که عمل میکنید غافل نیست.

- ترجمه راستین

و بگو: ستایش مخصوص خداست، به زودی آیات (قدرت) خود را به شما ارائه خواهد داد پس آن را بشناسید، و خدای تو هرگز غافل از کردار شما نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای