سورهٔ بقره

محل نزول:   مدینه
تعداد کل آیات: ۲۸۶
نام‌های سوره:
بقره، فسطاط قرآن، سنام قرآن، زهراء، کرسی، سید قرآن
صفحه قبلی | نمایش آیات ۲۵۱ الی ۲۶۰ | صفحه بعدی (نمایش تمام آیات سوره)
تفسیر

٢٥١ فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَلَـوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَـمِينَ

پس به إذن (ترخیص و امداد) خداوند آنها را شکست دادند و داود جالوت را کشت و خداوند به او پادشاهی (سلطنت صوری یا رسالت) و حکمت (نظری و عملی، و اعمّ از رسالت و احکام آن و نبوّت و ولایت و آثار آن دو می‌‌باشد) داد و به او از آنچه که می‌‌خواست تعلیم داد و اگر خداوند مردم را بعضی از آنها را با بعضی دیگر دفع نمی‌‌کرد [یعنی اگر خداوند بلاء از بعضى از مردم را با بعضى دیگر یعنی از کفّار را با مؤمنین دفع نمی‌‌کرد، یا از بعضى مؤمنین قاصر با بعضى کاملین در اعمال، یا اگر خداوند مردم را بعضى از کفّار آنها را با بعضى دیگر از کفّار با انفسشان یا با مسلمین دفع نمی‌‌کرد، یا اگر خداوند مردم را بعضى از آنها را با بعضى دیگر مانند حکّام و سلاطین دفع نمی‌‌کرد زیرا اصلاح مردم و دفع اشرار از بندگان با سلطان بیشتر از اصلاح با رسولان است] حتماً زمین فاسد می‌‌شد و لکن خداوند دارندهٔ فضل بر عالمین (جهانیان، جهان‌‌ها) است [حیثی که صلاح صالح را به عنوان سبب برای عدم هلاک فاسد، بلکه اصلاح کننده بر فساد او یا دفع شرّ اشرار را با اخیار یا با اشرار قرار داد]

- ترجمه سلطانی

پس به إذن خداوند آنها را شکست دادند و داود جالوت را کشت و خداوند به او پادشاهی و حکمت داد و به او از آنچه که می‌خواست تعلیم داد و اگر خداوند مردم را بعضی از آنها را با بعضی دیگر دفع نمی‌کرد حتماً زمین فاسد می‌شد و لکن خداوند دارندهٔ فضل بر عالمین (جهانیان، جهان‌ها) است

- ترجمه راستین

پس به یاری خدا کافران را شکست دادند و داود (علیه السّلام) امیر آنها جالوت را کشت و خدایش پادشاهی و فرزانگی عطا فرمود و از آنچه می‌خواست بدو بیاموخت. و اگر خدا برخی مردم را در مقابل بعضی دیگر بر نمی‌انگیخت فساد روی زمین را فرا می‌گرفت، و لیکن خدا، خداوند فضل و کرم بر همه اهل عالم است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥٢ تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّكَ لَـمِنَ الْمُرْسَلِينَ

اینها آیات [تکوینی] خداوند هستند [دالّ بر کمال قدرت او و حکمت او و اینکه او در عطائش نظر به شرف و حسب و نسب مبتنی به آیات تدوینی خود نمی‌‌کند] که آنها را به حقّ بر تو تلاوت می‌‌کنیم و همانا تو البتّه از فرستادگان هستی [پس به آنها ابلاغ کن تا بدانند که تو در دعویّت صادق هستی حیثی که بدون تعلّمی (یادگیری‌‌ای) و تعرّفی (شناختی) از مسطورات (نوشته شده‌‌ها) در کتب آنها خبر می‌‌دهی]

- ترجمه سلطانی

اینها آیات خداوند هستند که آنها را به حقّ بر تو تلاوت میکنیم و همانا تو البتّه از فرستادگان هستی

- ترجمه راستین

این آیات خداست که به راستی بر تو می‌خوانیم و همانا تو از جمله پیغمبران مرسل هستی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۳
سوره بقره
حزب ۹

٢٥٣ تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ وَمِنْهُم مَّن كَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ

این رسولان، بعضی را [در منقبتی (صفت پسندیده‌‌ای، هنری) غیر منقبت دیگری] بر بعضی دیگر برتری دادیم، خداوند با کسی از آنها سخن گفت و درجات بعضی از آنها را بالا برد، و به عیسی پسر مریم بیّنات (معجزات ظاهرهٔ مذکوره در کتاب) دادیم و او را [با تأییدى خاصّ غیر تأییدى که برای سایر انبیاء بود] با روح القدس تأیید کردیم [و مردم بعد از آمدن رسولان اختلاف کردند و با هم جنگیدند] و اگر خداوند می‌‌خواست کسان بعد از آنها [یعنی کسانی که بعد از آمدن آنها یا بعد از وفات آنها موجود بودند] بعد از آنکه بیّنه‌‌هائی (معجزات یا دللایل واضح یا موضح) نزد ایشان آمد با هم جنگ نمی‌‌کردند و لکن اختلاف کردند و از آنان کسانی [با ایمان عام حاصل با بیعت عامّه] ایمان آوردند و از آنان کسانی کفر ورزیدند و اگر خداوند می‌‌خواست با هم جنگ نمی‌‌کردند و لکن خداوند [نه غیر او] آنچه که می‌‌خواهد را انجام می‌‌دهد

- ترجمه سلطانی

این رسولان، بعضی را (در منقبتی) بر بعضی دیگر برتری دادیم، خداوند با کسی از آنها سخن گفت و درجات بعضی از آنها را بالا برد، و به عیسی پسر مریم بیّنات دادیم و او را با روح القدس تأیید کردیم و اگر خداوند می‌خواست کسان بعد از آنها بعد از آنکه بیّنه‌هائی (دللایل واضح یا موضح) نزد ایشان آمد با هم جنگ نمی‌کردند و لکن اختلاف کردند و از آنان کسانی ایمان آوردند و از آنان کسانی کفر ورزیدند و اگر خداوند می‌خواست با هم جنگ نمی‌کردند و لکن خداوند آنچه که می‌خواهد را انجام می‌دهد

- ترجمه راستین

این پیغمبران را برخی بر بعضی برتری و فضیلت دادیم، بعضی را خدا با او سخن گفته و بعضی را رفعت مقام داده، و عیسی پسر مریم را معجزات آشکار دادیم و او را به روح القدس نیرو بخشیدیم، و اگر خدا می‌خواست پس از فرستادن پیامبران و معجزات آشکار، مردم با یکدیگر در مقام خصومت و قتال بر نمی‌آمدند، ولیکن آنان برخلاف و دشمنی با هم برخاستند، برخی ایمان آورده و بعضی کافر شدند، و اگر خدا می‌خواست با هم بر سر جنگ نبودند، و لیکن خدا هر چه مشیّتش قرار گیرد خواهد کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥٤ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لَّا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِـمُونَ

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید قبل از آنکه روزی (روز مرگ و نه روز قیامت) بیاید که داد و ستدی در آن نیست [نه مالی در آن است که با آن عذاب را افتداء (باز خرید) کنید] و نه دوستی (رفیقی) [نافع است] و نه شفاعتی، از آنچه که روزی شما کرده‌‌ایم [از اموال و قوا و اعراض و بالجمله هر آنچه که در انانیّت شما و حدود آن زیاد می‌‌کند] انفاق کنید و کافران همان ظالمان هستند

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید از آنچه که روزی شما کرده‌ایم انفاق کنید قبل از آنکه روزی (روز مرگ و نه روز قیامت) بیاید که داد و ستدی در آن نیست و نه دوستی (نفع می‌رساند) و نه شفاعتی، و کافران همان ظالمان هستند

- ترجمه راستین

ای اهل ایمان، از آنچه روزی شما کردیم انفاق کنید پیش از آنکه بیاید روزی که نه کسی (برای آسایش خود) چیزی تواند خرید و نه دوستی و شفاعتی به کار آید، و کافران (دریابند که) خود ستمکار بوده‌اند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥٥ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ

خداوندی نیست جز ذات یکتای حقّ که زنده و پایدار است، او را چُرت و خواب عارض نمی‌‌شود و همهٔ آسمان‌‌ها و زمین‌‌ها از اوست، کیست که شفاعت کند نزد او مگر با اذن و اجازهٔ خودش، می‌‌داند آنچه را در جلو آنها و آنچه پشت سر آنها است و هیچکدام به علم او احاطه ندارند مگر به همان اندازه که خودش بخواهد، کرسی و تخت عظمت او همهٔ آسمان‌‌ها و زمین را فرا گرفته {کرسى به مقام علم او که محیط به همهٔ موجودات است و عرش به مجموع خلق تفسیر شده است} و از نگاهداری آنها خسته نمی‌‌شود، او است که بسیار بلند و دارای عظمت است

- ترجمه سلطانی

خداوندی نیست جز ذات یکتای حقّ که زنده و پایدار است، او را چُرت و خواب عارض نمی‌شود و همهٔ آسمان‌ها و زمین‌ها از اوست، کیست که شفاعت کند نزد او مگر با اذن و اجازهٔ خودش، می‌داند آنچه را در جلو آنها و آنچه پشت سر آنها است و هیچکدام به علم او احاطه ندارند مگر به همان اندازه که خودش بخواهد، کرسی و تخت عظمت او همهٔ آسمان‌ها و زمین را فرا گرفته و از نگاهداری آنها خسته نمی‌شود، او است که بسیار بلند و دارای عظمت است

- ترجمه راستین

خدای یکتاست که جز او خدایی نیست، زنده و پاینده است، هرگز او را کسالت خواب فرا نگیرد تا چه رسد که به خواب رود، اوست مالک آنچه در آسمانها و زمین است، که را این جرأت است که در پیشگاه او به شفاعت برخیزد مگر به فرمان او؟علم او محیط است به آنچه پیش نظر خلق آمده و آنچه سپس خواهد آمد و خلق به هیچ مرتبه از علم او احاطه نتوانند کرد مگر به آنچه او خواهد، قلمرو علمش از آسمانها و زمین فراتر، و نگهبانی زمین و آسمان بر او آسان و بی‌زحمت است، و او والا مرتبه و با عظمت است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥٦ لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَن يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ

هیچ اکراه و اجباری در دین نیست راه حقّ از گمراهی جدا شده [و معلوم] است، هر کس به طاغوت کافر شود {طاغوت به شیطان و کاهن و جادوگر و تمرّد کننده از جنّ و انس و همچنین به بت و هر چیزی که به غیر از خدا عبادت شود تفسیر شده و حقّ این است که طاغوت نفس امّارهٔ انسانی را و هر چیزی را که این نفس امّاره از آن پیروی کند از شیطان و بت‌‌ها و جنّ و کاهن‌‌ها و جادوان و رؤسای ضلالت شامل می‌‌گردد} و [با ایمان خاصّ که حاصل نمی‌‌شود مگر با بیعت نمودن بر دست علی (ع) و جانشینان او (دوازده امام) زیرا ایمان همگانی که بواسطهٔ پیمان همگانی نبوی پیدا می‌‌شود، فقط ظاهر است و اثری از آن در دل داخل نمی‌‌شود] به خداوند ایمان بیاورد چنگ به [بند و] ریسمان محکم خدایی زده که پاره شدنی نیست {امر ولایت که عبارت است از بیعت ویژه و اختصاصی ولایتی و اتّصال به صاحب امر با بستن پیمان، بالاتر و بلندتر از این است که به شرح و بیان درآید زیرا صورت آن که همان پیمان بستن می‌‌باشد هر چند از اعمال جسمانی و محسوس است ولی اتّصال روحانی و معنوی که بر اثر آن پیدا می‌‌شود امری است غیبی و پنهانی که به دیده‌‌ها درک نمی‌‌شود و به مثال هم در واهمه نمی‌‌آید بلکه بالاتر از درک به عقول نیز می‌‌باشد زیرا حدّ و رسم و کیف و کمّی برای آن نیست} و خداوند شنوا و دانا است [یعنی گفته‌‌های او را می‌‌شنود و کارها و اعمال او را می‌‌داند و او را به آنها پاداش نیک می‌‌دهد]

- ترجمه سلطانی

هیچ اکراه و اجباری در دین نیست راه حقّ از گمراهی جدا شده (و معلوم) است، هر کس به طاغوت کافر شود و به خداوند ایمان بیاورد چنگ به (بند و) ریسمان محکم خدایی زده که پاره شدنی نیست و خداوند شنوا و دانا است

- ترجمه راستین

کار دین به اجبار نیست، تحقیقا راه هدایت و ضلالت بر همه کس روشن گردیده، پس هر که از راه کفر و سرکشی دیو رهزن برگردد و به راه ایمان به خدا گراید بی‌گمان به رشته محکم و استواری چنگ زده که هرگز نخواهد گسست، و خداوند (به هر چه خلق گویند و کنند) شنوا و داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۳
سوره بقره
حزب ۹

٢٥٧ اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

خداوند است صاحب اختیار مؤمنین که آنها را از تاریکی‌‌ها به سوی روشنائی هدایت می‌‌کند [و می‌‌برد] و کسانی که کافر به خداوند هستند دوستان آنها طاغوت است که آنها را از نور به تاریکی‌‌ها می‌‌برد؛ آنانند که در دوزخ جای دارند [یعنی این کفّار یا این طاغوت‌‌ها یا همهٔ آنها یاران دوزخ و قرین آتش هستند] و همیشه در آن می‌‌باشند

- ترجمه سلطانی

خداوند است صاحب اختیار مؤمنین که آنها را از تاریکی‌ها به سوی روشنائی هدایت می‌کند (و می‌برد) و کسانی که کافر به خداوند هستند دوستان آنها طاغوت است که آنها را از نور به تاریکی‌ها می‌برد؛ آنانند که در دوزخ جای دارند و همیشه در آن می‌باشند

- ترجمه راستین

خدا یار اهل ایمان است که آنان را از تاریکیهای جهل بیرون آرد و به عالم نور برد، و آنان که راه کفر گزیدند یار ایشان شیاطین و دیوهایند که آنها را از عالم نور به تاریکیهای گمراهی در افکنند، این گروه اهل دوزخند و در آن همیشه خواهند بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥٨ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِـمِينَ

آیا ندیدی کسی (نمرود) را که با ابراهیم دربارهٔ پروردگارش احتجاج کرد که خداوند مُلک را به او داد [بعد از آنکه نمرود به او گفت: اِی ابراهیم پروردگار تو کیست؟] آنوقت ابراهیم گفت: پروردگارم کسی است که زنده می‌‌کند و می‌‌میراند، [نمرود با مغلطه (سخن غلط انداز) و تمویه (عوام فریبی)] گفت: منم که زنده می‌‌کنم (کسی که قتل بر او واجب است را نمی‌‌کُشم) و می‌‌میرانم (با کُشتن کسی که کُشتن او را بخواهم)، ابراهیم [به نمرود] گفت: پس همانا خداوند است که خورشید را از مشرق می‌‌آورد پس [تو] آن را از مغرب بیاور، پس کسی (نمرود) که کفر می‌‌ورزید مبهوت (حجّت او منقطع و متحیّر) شد و [حال آنکه او معینی نداشت که به او کمک کند زیرا معین جز خداوند نیست] و خداوند گروه ستمکاران [به خودشان سپس به خلق سپس به خلفاء خداوند] را هدایت نمی‌‌کند

- ترجمه سلطانی

آیا ندیدی کسی را که با ابراهیم دربارهٔ پروردگارش احتجاج کرد که خداوند مُلک را به او داد آنوقت که ابراهیم گفت پروردگارم کسی است که زنده می‌کند و می‌میراند، (نمرود) گفت: منم که زنده می‌کنم (نمی‌کُشم) و می‌میرانم (می‌کُشم)، ابراهیم (به او) گفت: پس همانا خداوند است که خورشید را از مشرق می‌آورد پس (تو) آن را از مغرب بیاور، پس آن (نمرود) که کفر می‌ورزید مبهوت (متحیّر) شد و (حال آنکه) خداوند گروه ستمکاران را هدایت نمی‌کند

- ترجمه راستین

آیا ندیدی که پادشاه زمان ابراهیم (علیه السّلام) به دلیل حکومتی که خدا به او داده بود درباره (یکتایی) خدا با ابراهیم به جدل برخاست؟چون ابراهیم گفت: خدای من آن است که زنده گرداند و بمیراند، او گفت: من نیز زنده می‌کنم و می‌میرانم. ابراهیم گفت که خداوند خورشید را از طرف مشرق برآورد، تو اگر توانی از مغرب بیرون آر؛ آن نادان کافر در جواب عاجز ماند؛ و خدا راهنمای ستمکاران نخواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥٩ أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

یا [آیا نگاه نکردی به کسی] مانند کسی که بر قریه‌‌ای گذشت و (در حالی که) آن بر سقف‌‌هایش ویران (خرابه) بود، گفت: خداوند بعد از مرگ [اهل] آن، چگونه این را زنده می‌‌کند [یا این قریه را عمارت می‌‌کند]؟ پس خداوند صد سال او را میراند سپس او را برانگیخت، فرمود: چقدر درنگ کردی؟ گفت: یک روز درنگ کردم یا قسمتی از روز، فرمود: بلکه صد سال درنگ کردی پس به طعامت و شرابت نظر کن که تغییر نکرده و به الاغت نظر کن [که با بقاء طعامت و شرابت، چگونه پوسیده گشته و استخوان‌‌هایش متفرّق شده‌‌اند] و [آن را نسبت به تو انجام دادیم] تا تو را به عنوان نشانه برای مردم قرار دهیم، و به استخوان‌‌ها [ی الاغت و بدنت] نگاه کن که چگونه آنها را بر می‌‌خیزانیم [آنها را بلند می‌‌کنیم و بعضی آنها را بر بعضی کار می‌‌گذاریم] سپس گوشت بر آن می‌‌پوشانیم پس چون برای او واضح شد گفت: می‌‌دانم [یا بدان] که خداوند بر هر چیزی [و منجمله زنده کردن بعد از میراندن] بسیار قادر است

- ترجمه سلطانی

یا (آیا نگاه نکردی به کسی) مانند کسی که بر قریه‌ای گذشت و (در حالی که) آن بر سقف‌های آن ویران (خرابه) بود، گفت: خداوند بعد از مرگ (اهل) آن چگونه این را زنده می‌کند؟ پس خداوند صد سال او را میراند سپس او را برانگیخت، گفت: چقدر درنگ کردی؟ گفت یک روز درنگ کردم یا قسمتی از روز، گفت بلکه صد سال درنگ کردی پس به طعامت و شرابت نظر کن تغییر نکرده و به الاغت نظر کن و تا تو را به عنوان نشانه برای مردم قرار دهیم، و به استخوان‌ها نگاه کن که چگونه آنها را بر می‌خیزانیم سپس گوشت بر آن می‌پوشانیم پس چون برای او واضح شد گفت: می‌دانم (یا بدان) که خداوند بر هر چیزی بسیار قادر است

- ترجمه راستین

یا به مانند آن کس (عزیر) که به دهکده‌ای گذر کرد که خراب و ویران شده بود، گفت: (به حیرتم که) خدا چگونه باز این مردگان را زنده خواهد کرد!پس خداوند او را صد سال میراند سپس زنده کرد و برانگیخت و بدو فرمود که چند مدّت درنگ نمودی؟جواب داد: یک روز یا پاره‌ای از یک روز درنگ نمودم، خداوند فرمود (نه چنین است) بلکه صد سال است که به خواب مرگ افتاده‌ای، نظر در طعام و شراب خود بنما که هنوز تغییر ننموده، و الاغ خود را بنگر (که اکنون زنده‌اش کنیم تا احوال بر تو معلوم شود) و تا تو را حجت و نشانه‌ای برای خلق قرار دهیم (که امر بعثت را انکار نکنند) و بنگر در استخوانهای آن که چگونه درهمش پیوسته و گوشت بر آن پوشانیم. چون این کار بر او روشن گردید، گفت: به یقین می‌دانم که خدا بر هر چیز قادر است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۳
سوره بقره
حزب ۹

٢٦٠ وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُـزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ

و آنوقت که ابراهیم گفت: [که زنده کردن خداوند با ردّ کردن روح به بدن میّت است، پس نمرود گفت: و آیا تو آن را معاینه دا‌‌شتی؟ پس ابراهیم نتوانست که بگوید بلی، پس بعد از آن در خلوت از خداوند سؤال کرد و] گفت: پروردگار من نشانم بده که چگونه مرده را زنده می‌‌کنی؟ [تا با آن جواب نمرود را بدهم، خداوند] فرمود: آیا باور (اذعان) نداری؟ [به اینکه من بر آن قدرت دارم و در آخرت آن را انجام می‌‌دهم، ابراهیم] گفت: بلی [به آن اذعان دارم و به آن یقین دارم] و لکن تا [با عیان بعد از بیان] قلبم مطمئن شود، [خداوند] فرمود: [اگر آن را می‌‌خواهی] پس چهار پرنده را بگیر {گفنه شده که چهار پرنده: طاووس مظهر شیطنت مقتضای بر انانیّت باعث تجلّی هر آنْ (لحظه) به رنگی بر نفس خود و بر دیگری و داعیّه بر تعجیب (عُجب داشتن) نفس خود و غیره است، و خروس غضب، و کبوتر شهوت، و اُردک حرص هستند} و آنها را نزد خود جمع کن [تا بر تو ملتبس (مشتبه) نشود سپس آنها را بکُش و قطعه قطعه نما و ممزوج گردان و آنها را جزء جزء کن] سپس بر سر هر کوهی جزئی از آنها را قرار بده سپس آنها را فرا بخوان، ساعی (سعی کننده) نزد تو می‌‌آیند {و مقصود از طیور چهارگانه شیطنت و شهوت و غضب و حرص متولّد از آن دو، یا طول امل (آرزو) متولّد از آنها است زیرا آنها امّهات لشکریان نفس و جهل هستند، و مراد از قتل آنها میراندن آنها از حیات نفسانی است و مراد از احیاء آنها زنده کردن آنها به حیات عقلانی است تا از لشکریان عقل گردند} و بدان [یعنی تا بدانی بعد از زنده کردن مردگان] همانا خداوند عزیز (غالب) [است که چیزی او را از مرادش منع نمی‌‌کند] و حکیم است [تا نگوئی: چرا امر به قتل حیوان و ایذای آن نمود]

- ترجمه سلطانی

و آنوقت که ابراهیم گفت: پروردگار من نشانم بده که چگونه مرده را زنده می‌کنی؟ (خداوند) گفت: آیا باور نداری؟ (ابراهیم) گفت: بلی و لکن تا قلبم مطمئن شود، (خداوند) گفت: پس چهار پرنده را بگیر و آنها را نزد خود جمع کن (سپس آنها را بکُش و قطعه قطعه نما و ممزوج گردان و آنها را جزء جزء کن) سپس بر سر هر کوهی جزئی از آنها را قرار بده سپس آنها را فرا بخوان، ساعی (کوشا) نزد تو می‌آیند و بدان که خداوند عزیز (غالب) و حکیم است

- ترجمه راستین

و چون ابراهیم گفت: بار پروردگارا، به من بنما که چگونه مردگان را زنده خواهی کرد؟خدا فرمود: باور نداری؟گفت: آری باور دارم، لیکن خواهم (به مشاهده آن) دلم آرام گیرد. خدا فرمود: چهار مرغ بگیر و گوشت آنها را به هم درآمیز نزد خود، آن گاه هر قسمتی را بر سر کوهی بگذار، سپس آن مرغان را بخوان، که به سوی تو شتابان پرواز کنند؛ و بدان که خدا (بر همه چیز) توانا و داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
(نمایش تمام آیات سوره)