سورهٔ بقره

محل نزول:   مدینه
تعداد کل آیات: ۲۸۶
نام‌های سوره:
بقره، فسطاط قرآن، سنام قرآن، زهراء، کرسی، سید قرآن
نمایش آیات ۱ الی ۲۸۶
(نمایش صفحه به صفحه آیات سوره)
تفسیر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم


جزء ۱
سوره بقره
حزب ۱

١ الم

«الم» {مرتبه‌‌ای از حقیقت وجود غیب مطلق است که نه خبری از آن هست و نه اسمی دارد و نه رسمی و اِخبار (خبر دادن) از آن به سبب اینکه خبری از آن نیست از قبیل اِخبار از معدوم مطلق}

- ترجمه سلطانی

الم

- ترجمه راستین

الم (از رموز قرآن است).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ

آن کتاب [حقایق مشهوده بر او (ص) حین انسلاخ از بشریّت و اتّصال به عوالم عالیه] در آن تردیدی نیست، برای تقوا پیشگان هدایت است {مراد از تقوی تحفّظ (مراقبت) است از آنچه که منافی یا مضرّ حصول کمالات یا کمالات حاصلهٔ انسانیّه می‌‌شود}

- ترجمه سلطانی

آن کتاب، تردیدی در آن نیست، برای تقوا پیشگان هدایت است

- ترجمه راستین

این کتاب که هیچ شک در آن نیست، راهنمای پرهیزگاران است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ

[آنان] که به غیب ایمان می‌‌آورند {ایمان لغتاً تصدیق و اذعان و اعطاء امان و انفاذ (اجرا کردن فرمان) امان و از خوف در امن قرار دادن آن و ایتمان (امین داشتن، اعتماد کردن) است و شرعاً به بیعت اسلامیّه و قبول دعوت ظاهره و به مابعد توبه از اجزاء بیعت و به حالت حاصله از بیعت عامّه از بودن بایع مُقر به اصول اسلامی، قابل (قبول کننده) فروع، و به حالت شبیه به حالت حاصله از بیعت اسلامی از مُقر و قابل بودن انسان مانند بایع حین عدم وصول به بیعت اطلاق می‌‌شود، و به ارادهٔ بیعت و اشراف به آن اطلاق می‌‌شود و این عیناً معانی اسلام است که آن مقابل ایمان حقیقی و مقدّمهٔ آن است، و اطلاق می‌‌شود به بیعت خاصّهٔ ایمانی و قبول دعوت باطنه، و به مابعد توبه از اجزای بیعت و به حالت حاصله از بیعت خاصّهٔ ولویّه از مُقر بودن بایع به توحید و رسالت و ولایت و قابل احکام قلبیّه مضاف بر احکام قالبی، و به حالت شبیه به حالت مزبور از اقرار و قبول مذکورین بدون بیعت حین عدم وصول به بیعت} و نماز را بپا می‌‌دارند {نماز قالبی او در شریعت محمّدی (ص) افعال و اذکار و هیئات (شکل‌‌ها) مخصوصه است که برای هر کس که داخل این دین می‌‌شود به ضرورت معلوم است، و نماز قلب او همان ذکر مخصوص مأخوذ صدر او است از صاحب اجازه، و فکر مخصوص مأخوذ از قوّت ذکر یا از تعمّل (با زحمت انجام دادن) مفکّره است، و نماز قلب که آن بین نفس و روح است مشاهدهٔ معانی اذکار نماز و مشاهدهٔ احوال و شؤن مشارٌ الیها در اطوار نماز است و نماز روح، معاینهٔ این است} و از آنچه که روزی آنها کرده‌‌ایم انفاق می‌‌کنند {زکات اعطاء فضول (مازاد) مال و تطهیر باقی آن است، و نماز جلب رحمت و طلب آن است}

- ترجمه سلطانی

(آنان) که به غیب ایمان می‌آورند و نماز را بپا می‌دارند و از آنچه که روزی آنها کرده‌ایم انفاق می‌کنند

- ترجمه راستین

آن کسانی که به جهان غیب ایمان آرند و نماز به پا دارند و از هر چه روزیشان کردیم به فقیران انفاق کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ

و کسانی که به آنچه که به (سبب) تو نازل شده و آنچه که قبل از تو نازل شده اذعان می‌‌کنند و آنها به آخرت یقین دارند {ایقان اتقان علم است به حیثی که شکّ و ارتیاب (تردید) به آن راه نمی‌‌یابد و تقلید و اعتیاد به آن مشوب (آمیخته) نمی‌‌شود}

- ترجمه سلطانی

و کسانی که به آنچه که به تو نازل شده و آنچه که قبل از تو نازل شده اذعان می‌کنند و آنها به آخرت یقین دارند

- ترجمه راستین

و آنان که ایمان آرند به آنچه به تو و آنچه به (پیغمبران) پیش از تو فرستاده شده و آنها خود به عالم آخرت یقین دارند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ أُولَئِكَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

آنان (بزرگواران مذکور) بر هدایت از پروردگارشان هستند و آنان همان رستگارانند

- ترجمه سلطانی

آنان بر هدایت از پروردگارشان هستند و آنان همان رستگارانند

- ترجمه راستین

آنان از لطف پروردگار خویش به راه راستند و آنها به حقیقت، رستگاران عالمند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۱
سوره بقره
حزب ۱

٦ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ

همانا کسانی که [به خداوند] کفر ورزیده‌‌اند {کفر به خداوند به کفر وجوب ذاتی و کفر آلهت و کفر توحید و کفر رسالت و کفر ولایت و کفر معاد و کفر نعماء (نعمت‌‌ها) تقسیم می‌‌شود} چه به آنها هشدار دهی یا به آنها هشدار ندهی بر آنها (صاحبان کفر فطری یا ذاتی و نه صاحبان کفر عَرَضی) یکسان است، ایمان نمی‌‌آورند

- ترجمه سلطانی

همانا کسانی که کفر ورزیده‌اند بر آنها یکسان است چه به آنها هشدار بدهی یا به آنها هشدار ندهی ایمان نمی‌آورند

- ترجمه راستین

(ای رسول ما) کافران را یکسان است که ایشان را بترسانی یا نترسانی، ایمان نخواهند آورد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ

خداوند بر قلب‌‌هایشان و بر گوش آنها مُهر نهاده {ختم به معنی مهر کردن یا با گِل یا مانند آن پُر کردن است} و بر چشم‌‌هایشان پرده هست و [این ختم کردن یا پرده] عذابی بزرگ برای آنها هست

- ترجمه سلطانی

خداوند بر قلب‌هایشان و بر گوش آنان و بر چشم‌هایشان با پرده‌ای مهر نهاده و عذابی بزرگ برای آنان هست

- ترجمه راستین

خدا مهر نهاد بر دلها و گوشهای ایشان، و بر چشمهای ایشان پرده افتاده، و ایشان را عذابی سخت خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُـولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِينَ

و از مردم کسانی [با زبان‌‌هاشان بدون موافقت قلوبشان] می‌‌گویند که به خداوند و روز آخر ایمان آورده‌‌ایم و (حال آنکه) آنان مؤمن نیستند

- ترجمه سلطانی

و از مردم کسانی می‌گویند که به خداوند و روز آخر ایمان آورده‌ایم و (حال آنکه) آنان مؤمن نیستند

- ترجمه راستین

و گروهی از مردم (یعنی منافقان) گویند: ما ایمان آورده‌ایم به خدا و به روز قیامت، و حال آنکه ایمان نیاورده‌اند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ

[آنها] به خداوند و به کسانی که ایمان آورده‌‌اند خُدعه می‌‌کنند و (حال آنکه) جز به خودشان خُدعه نمی‌‌کنند [زیرا آنها با مخادعه کردن با رسول و مؤمنین به خودشان زیان می‌‌رسانند] {خداع آن است که احسان را ظاهر کند و اسائه (بدی کردن) را پنهان نماید یا با اِبطان (پنهان کردن) مخالفت، موافقت را ظاهر نماید، یا با اِبطان تعرّض، اِعراض را ظاهر کند} و [خود] نمی‌‌فهمند

- ترجمه سلطانی

به خداوند و کسانی که ایمان آورده‌اند خُدعه می‌کنند و (حال آنکه) خُدعه نمی‌کنند مگر به خودشان و نمی‌فهمند

- ترجمه راستین

می‌خواهند خدا و اهل ایمان را فریب دهند و حال آنکه فریب ندهند مگر خود را، و این را نمی‌دانند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ

در قلوب آنها مرضی هست و خداوند به مرضشان بیفزود [یا بیافزاید، زیرا ازدیاد مرض با زیاد کردن بُعد آنها از خصائل و تمکّن آنها در رذائل است] و آنها به (خاطر) آنچه که تکذیب می‌‌کردند عذابی دردناک دارند

- ترجمه سلطانی

در قلوب آنها مرضی هست و خداوند مرضشان را بیفزود و آنها به (خاطر) آنچه که تکذیب می‌کردند عذابی دردناک دارند

- ترجمه راستین

در دلهای ایشان بیماری (جهل و عناد) است، خدا بر بیماری آنها بیفزاید، و برای ایشان است عذابی دردناک، به سبب آنکه پیوسته دروغ می‌گفتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ

و وقتی که به آنها گفته شود که در زمین فساد نکنید می‌‌گویند جز این نیست که ما اصلاح کننده‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

و وقتی که به آنها گفته شود که در زمین فساد نکنید می‌گویند جز این نیست که ما اصلاح کننده‌ایم

- ترجمه راستین

و چون آنان را گویند که فساد در زمین نکنید، گویند: تنها ما کار به صلاح کنیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَكِن لَّا يَشْعُرُونَ

آگاه باشید که آنها همان افسادگران هستند و لکن نمی‌‌فهمند

- ترجمه سلطانی

آگاه باشید که آنان همان افسادگران هستند و لکن نمی‌فهمند

- ترجمه راستین

آگاه باشید آنها خود مفسدند ولی نمی‌دانند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلَكِن لَّا يَعْلَمُونَ

و وقتی که به آنها گفته شود که [با بیعت با محمّد (ص) یا با علی (ع) با همراهی قلب و عزم بر وفاء شروط بیعت] ایمان بیاورید همانطور که مردم ایمان آوردند، [با نظائر خود از منافقین] می‌‌گویند آیا همانطور که سفیهان ایمان آورده‌‌اند ایمان بیاوریم؟! آگاه باشید که آنها خود سفیه هستند و لکن نمی‌‌دانند

- ترجمه سلطانی

و وقتی که به آنها گفته شود که ایمان بیاورید همانطور که مردم ایمان آوردند، می‌گویند آیا همانطور که سفیهان ایمان آورده‌اند ایمان بیاوریم؟! آگاه باشید که آنها خود سفیه هستند و لکن نمی‌دانند

- ترجمه راستین

و چون به ایشان گویند: ایمان آورید چنانکه دیگران ایمان آوردند؛ گویند: چگونه ایمان آوریم مانند بیخردان؟! آگاه باشید که ایشان خود بی‌خردند ولی نمی‌دانند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ

و وقتی که با کسانی که ایمان آورده‌‌اند ملاقات کنند می‌‌گویند ایمان آورده‌‌ایم و وقتی که با شیاطینشان خلوت می‌‌کنند می‌‌گویند ما [در دین و اعتقاد] با شما هستیم [و] جز این نیست که ما استهزاء کنندهٔ [آنها] هستیم

- ترجمه سلطانی

و وقتی که با کسانی که ایمان آورده‌اند ملاقات کنند می‌گویند ایمان آورده‌ایم و وقتی که با شیاطینشان خلوت کنند می‌گویند ما با شما هستیم، جز این نیست که ما استهزاء کنندهٔ (آنها) هستیم

- ترجمه راستین

و چون به اهل ایمان برسند گویند: ما ایمان آوردیم؛ و وقتی با شیاطین خود خلوت کنند گویند: ما با شماییم، جز این نیست که (مؤمنان را) مسخره می‌کنیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ

[حال آنکه] خداوند آنها را استهزاء (مجازات) می‌‌کند و آنها را در طغیانشان نگه می‌‌دارد که سرگردان شوند {طغیان تجاوز شیء از حدّ خود است هر شیئی که باشد و حدّ انسان انقیاد او تحت حکم عقل است که نبّی وقتش آن را بیان کرده پس کسی که از این حدّ تجاوز کند طاغى (طغیان کننده) است}

- ترجمه سلطانی

(حال آنکه) خداوند آنها را استهزاء می‌کند و آنها را در طغیانشان نگه می‌دارد که سرگردان شوند

- ترجمه راستین

خدا به ایشان استهزا کند و در سرکشی مهلتشان دهد که حیران بمانند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَت تِّجَارَتُهُمْ وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ

آنان کسانی هستند که گمراهی را به جای هدایت [به طریق مستقیم انسانی] خریده‌‌اند و تجارتشان سود نمی‌‌دهد و هدایت شده نیستند

- ترجمه سلطانی

آنان کسانی هستند که گمراهی را به جای هدایت خریده‌اند و تجارتشان سود نمی‌دهد و هدایت شده نیستند

- ترجمه راستین

آنانند که گمراهی را به راه راست خریدند، پس تجارت ایشان سود نکرد و راه هدایت نیافتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۱
سوره بقره
حزب ۱

١٧ مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لَّا يُبْصِرُونَ

مَثَل آنان [در قبول نور اسلام و طلب روشن شدن به آن] مانند مَثل کسانی است که آتشی افروخته‌‌اند و هنگامی که [آتش] آنچه که اطرافش است را روشن کرد خداوند نورشان را بِبَرد و آنها را در تاریکی‌‌هایی فرو گذارد که نمی‌‌بینند

- ترجمه سلطانی

مَثَل آنان مانند مَثل کسی است که آتشی افروخته و چون آنچه که اطرافش است را روشن کرد خداوند نورشان را ببرد و آنها را در تاریکی‌هایی فرو گذارد که نبینند

- ترجمه راستین

مثل ایشان مانند کسی است که آتشی بیفروزد، و همین که روشن کند پیرامون او را، خدا روشنی آنان را ببرد و رها کند ایشان را در تاریکی‌یی که هیچ نبینند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ

کر و گنگ و کور هستند [به حیثی که از شنیدنی‌‌ها و دیدنی‌‌ها جهت حقّانی آنها را نمی‌‌شنوند و نمی‌‌بینند] و [لذا] آنها [از گمراهی به هدایت] باز نمی‌‌گردند

- ترجمه سلطانی

کر و گنگ و کور هستند پس آنها (از گمراهی به هدایت) باز نمی‌گردند

- ترجمه راستین

آنها کر و گنگ و کورند و (از ضلالت خود) بر نمی‌گردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ أَوْ كَصَيِّبٍ مِّنَ السَّمَاءِ فِيهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِم مِّنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَاللَّهُ مُحِيطٌ بِالْكَافِرِينَ

یا مانند رگباری از آسمان است که در آن تاریکی و رعد و برق هست [و در آن حال] از [صدای] صاعقه‌‌ها انگشتانشان را از ترس مرگ در گوش‌‌هایشان قرار می‌‌دهند [یعنی این حال منافقان است که در کوبش کلمات تهدیدآمیز که در آن رحمت هست گوششان را می‌‌بندند که نشنوند] و (حال آنکه) خداوند به [آن] کافران محیط است

- ترجمه سلطانی

یا مانند رگباری از آسمان است که در آن تاریکی و رعد و برق هست (و در آن حال) از (صدای) صاعقه‌ها از ترس مرگ انگشتانشان را در گوش‌هایشان قرار می‌دهند و (حال آنکه) خداوند به کافران محیط است

- ترجمه راستین

یا مثل آنان چون کسانی است که در بیابان، بارانی تند که در آن تاریکی و رعد و برق است بر آنان ببارد، و آنان انگشتانشان را از ترس مرگ در گوش نهند مبادا از شدت صدای صاعقه بمیرند، و خدا بر کافران احاطه دارد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ يَكَادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ كُلَّمَا أَضَاءَ لَهُم مَّشَوْا فِيهِ وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قَامُوا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

نزدیک است که برق، چشمانشان را در رباید، هرگاه [اطراف را] برای آنان روشن کند در آن گام بر می‌‌دارند و وقتی که بر آنان تاریک می‌‌کند می‌‌ایستند و اگر خداوند می‌‌خواست البتّه گوششان و چشمانشان را می‌‌بُرد، همانا خداوند بر هر چیزی بسیار توانا است

- ترجمه سلطانی

نزدیک است که برق، چشمانشان را در رباید، هرگاه (اطراف را) برای آنان روشن کند در آن گام بر می‌دارند و وقتی که بر آنان تاریک کند می‌ایستند و اگر خداوند می‌خواست البتّه گوششان و چشمانشان را می‌بُرد، همانا خداوند بر هر چیزی بسیار توانا است

- ترجمه راستین

نزدیک است برق روشنی چشمهایشان را ببرد، هرگاه روشنی بینند می‌روند در آن، و چون تاریک شود بایستند، و اگر خدا می‌خواست گوش آنها را کر و چشم آنان را کور می‌ساخت، که خداوند بر هر چیز تواناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ يَاأَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ

ای مردم پروردگارتان را که شما و کسان قبل از شما را آفرید بندگی کنید تا شما تقوا [پیشه] کنید

- ترجمه سلطانی

ای مردم پروردگارتان که شما و کسان قبل از شما را آفرید را بندگی کنید تا شما تقوا (پیشه) کنید

- ترجمه راستین

ای مردم، بپرستید خدایی را که آفریننده شما و پیشینیان شماست، باشد که پارسا و منزّه شوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّكُمْ فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَندَادًا وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ

کسی که زمین را برای شما به عنوان بستر و آسمان را به عنوان بناء (سقف) قرار داد و از آسمان (از جهت بالا) آبی فرو فرستاد و با آن میوه‌‌هایی را به جهت روزی برای شما بیرون آورد، پس برای خداوند همتایانی [در وجوب یا آلهت و تربیت یا عبادت یا طاعت یا استعانت یا وجود] قرار ندهید و (حال آنکه) شما [ای دارندگان علم و شعور] می‌‌دانید

- ترجمه سلطانی

کسی که زمین را برای شما به عنوان بستر و آسمان را به عنوان بناء (سقف) قرار داد و از آسمان آبی فرو فرستاد و با آن میوه‌هایی را به جهت روزی برای شما بیرون آورد پس برای خداوند همتایانی قرار ندهید و شما (دارندگان علم و شعور) میدانید

- ترجمه راستین

آن خدایی که برای شما زمین را گسترد و آسمان را برافراشت و فرو بارید از آسمان آبی که به سبب آن بیرون آورد میوه‌های گوناگون برای روزی شما، پس کسی را مثل و مانند او قرار ندهید در حالی که می‌دانید (که بی‌مانند است).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ

و اگر از آنچه که بر بندهٔ خود نازل کردیم در تردید می‌‌باشید پس اگر [در ادّعای ریب (شکّ)، یا در انکار توحید، یا انکار تنزیل قرآن از آسمان، یا در انکار رسالت، و انکار کتاب مُنزَل (نازل شده) بر او و اینکه محمّد (ص) آن را از تلقاء نفسش (از پیش خودش) گفته یا از بشری مثل خود تعلیم گرفته] راستگو می‌‌باشید سوره‌‌ای مثل آن [مثل محمّد (ص) یا مثل آنچه که نازل کردیم] بیاورید و حاضران خود را [برای استعانت یا تصدیق] غیر از [اولیاء] خداوند بخوانید

- ترجمه سلطانی

و اگر از آنچه که بر بندهٔ خود نازل کردیم در تردید می‌باشید پس سوره‌ای مثل آن بیاورید و گواهانتان غیر از (اولیاء) خداوند را بخوانید اگر راستگو می‌باشید

- ترجمه راستین

و اگر شما را شکّی است در قرآنی که بر بنده خود (محمد صلّی اللَه علیه و آله و سلّم) فرستادیم، پس بیاورید یک سوره مانند آن، و گواهان خود را بخوانید به جز خدا، اگر راست می‌گویید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ فَإِن لَّمْ تَفْعَلُوا وَلَن تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ

و اگر هنوز انجام نداده‌‌اید که هرگز انجام نخواهید داد پس از [آن] آتش مهیّا شده برای کافران بهراسید که آتشگیر (هیزم) آن مردم و سنگ‌‌ها است

- ترجمه سلطانی

پس اگر هنوز انجام نداده‌اید که هرگز انجام نخواهید داد پس از آتش مهیّا شده برای کافران بهراسید که آتشگیر آن مردم و سنگ‌ها است

- ترجمه راستین

و اگر این کار را نکردید و هرگز نتوانید کرد پس بپرهیزید از آتشی که هیزم آن مردم بدکار و سنگهای خارا است که (از قهر خدا) برای کافران مهیا شده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۱
سوره بقره
حزب ۱

٢٥ وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ كُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِن ثَمَرَةٍ رِّزْقًا قَالُوا هَذَا الَّذِي رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

و به کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح کردند بشارت بده به اینکه برای آنان بهشت‌‌هایی هست که از زیر [درختان یا عمارات یا قِطَع (قطعه‌‌ها)] آنها جویبارها جاری می‌‌شود هرگاه میوه‌‌ای از آنها روزیِ آنان می‌‌شود گویند که این همان است که از قبل [در دنیا] به ما روزی داده شده [بود] و [حالا] مشابه آن را آورده‌‌اند و در آنجا برای آنها زوج‌‌هایی پاک [از مادّه و نقائص آن] هست و آنها در آن جاویدانند

- ترجمه سلطانی

و به کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح کردند بشارت بده به اینکه برای آنان بهشت‌هایی هست که از زیر آنها جویبارها جاری می‌شود هرگاه میوه‌ای از آنها روزی آنان می‌شود گویند که این همان است که از قبل (در دنیا) به ما روزی داده شده و مشابه آن را آورده‌اند و برای آنها در آنجا زوج‌هایی پاک هست و آنها در آن جاویدانند

- ترجمه راستین

و مژده ده کسانی را که ایمان آوردند و نیکوکاری پیشه کردند که جایگاه آنان باغهایی است که نهرها در آن جاری است، و چون از میوه‌های گوناگون آن بهره‌مند شوند گویند: این مانند همان میوه‌هایی است که پیش از این در دنیا ما را نصیب بود، و از نعمتهایی مانند یکدیگر بر آنان آورند، و آنها را در آن جایگاههای خوش، جفتهایی پاک و پاکیزه است و در آن بهشت، جاوید خواهند زیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ إِنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَحْيِي أَن يَضْرِبَ مَثَلًا مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُـولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ

البتّه که خداوند حیاء نمی‌‌کند که به پشه و آنچه که [در کوچکی یا بزرگی] بالاتر از آن است مثال بزند و امّا کسانی که [با ایمان عامّ یا خاصّ] ایمان آورده‌‌اند [و به رسالت رسول و نزول وحی و تنزیل کتاب اقرار نمودند] البتّه می‌‌دانند که آن [مَثلی] حقّ [نازل شده] از پروردگارشان است، و امّا کسانی که کفر ورزیده‌‌اند پس می‌‌گویند خداوند با [زدن] این مَثلی که بسیاری را با آن گمراه می‌‌کند چه اراده کرده؟ و (حال آنکه) بسیاری را با آن هدایت می‌‌کند و با آن جز فاسقان را گمراه نمی‌‌کند

- ترجمه سلطانی

البتّه که خداوند حیاء نمی‌کند که به پشه و آنچه که (در کوچکی یا بزرگی) بالاتر از آن است مثال بزند و امّا کسانی ایمان آورده‌اند و میدانند که آن (مَثل) از پروردگارشان حقّ است، و امّا کسانی که کفر ورزیده‌اند پس می‌گویند خداوند با (زدن) این مَثل چه اراده کرده؟ بسیاری را با آن گمراه میکند و بسیاری را با آن هدایت می‌کند و (حال آنکه) با آن جز فاسقان را گمراه نمی‌کند

- ترجمه راستین

و خدا را شرم و ملاحظه از آن نیست که به پشه و چیزی بزرگتر از آن مثل زند، پس آنهایی که به خدا ایمان آورده‌اند می‌دانند که آن مثل حق است از جانب او، و اما آنهایی که کافرند می‌گویند: خدا را از این مثل چه مقصود است؟گمراه می‌کند به آن مثل بسیاری را و هدایت می‌کند بسیاری را!و گمراه نمی‌کند به آن مگر فاسقان را.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ

کسانی که پیمان خداوند [در بیعت عامّه یا خاصّه] را بعد از میثاق (عهد بستن) آن می‌‌شکنند (نقض می‌‌کنند) و آنچه که خداوند امر کرده که به آن بپیوندند را قطع می‌‌کنند {و اصل آنچه که خداوند به وصل آن امر کرده ولایت تکلیفی است که همان ظهور ولایت تکوینی است و سایر اعمال شرعیّهٔ قالبیّه و اعمال قلبیّه و قرابات روحانی و جسمانی از شعب آن هستند، و اصل همه علی (ع) است} و در زمین فساد می‌‌کنند آنان همان زیانکاران هستند [که بضاعتشان که همان لطیفهٔ سیّارهٔ (سیر کننده) انسانی آنها و استعداد آن برای عروج به عالم آن است را هلاک کرده‌‌اند]

- ترجمه سلطانی

کسانی که پیمان خداوند را بعد از میثاق (عهد بستن) آن می‌شکنند و آنچه که خداوند امر کرده که به آن بپیوندند را قطع می‌کنند و در زمین فساد می‌کنند آنان همان زیانکاران هستند

- ترجمه راستین

کسانی که عهد خدا را پس از محکم بستن می‌شکنند و رشته‌ای را که خدا امر به پیوند آن کرده می‌گسلند و در میان اهل زمین فساد می‌کنند، ایشان به حقیقت زیانکارند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ

چگونه به خداوند کفر می‌‌ورزید و (حال آنکه) شما مردگانی بودید {موت عدم حیات است از آنچه که از شأن آن این است که زنده باشد، و حیات با اضافت به هر چیزی معنایی بحسب آن دارد} پس شما را [با حیات حیوانی یا انسانی] زنده کرد سپس شما را [از حیات حیوانی دنیوی یا انسانی دنیوی] می‌‌میراند، سپس شما را [به حیات اُخروی مَلَکی] زنده می‌‌کند سپس [به مابعد برزخ و اعراف] به سوی او بازگردانده می‌‌شوید

- ترجمه سلطانی

چگونه به خداوند کفر می‌ورزید و (حال آنکه) شما مردگانی بودید پس شما را زنده کرد سپس شما را می‌میراند، سپس شما را زنده می‌کند سپس به سوی او بازگردانده می‌شوید

- ترجمه راستین

چگونه کافر می‌شوید به خدا و حال آنکه مرده بودید و خدا شما را زنده کرد و دیگر بار بمیراند و باز زنده کند و عاقبت به سوی او باز گردانده می‌شوید؟!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ

او کسی است که جمیع آنچه که در زمین هست را برای [ایجاد شما و خلق] شما خلق کرد سپس قصد [خلقت] آسمان کرد و آنها را در هفت آسمان استوار نمود [یعنی آنها را تامّه (به تمامی) مصون از عِوَج (کجی) و فطور (شکاف‌‌ها) خلق کرد] و او به هر چیزی دانا است [یعنی او به کفر شما عالم است و شما را بر آن مؤاخذه می‌‌کند] {و علم او به اشیاء عین وجود اشیاء است و آن علم حضوری است مانند علم ما به صور حاضر در نفوس ما، زیرا وجود آنها، علم برای ما و معلوم است}

- ترجمه سلطانی

او کسی است که جمیع آنچه که در زمین هست را برای شما خلق کرد سپس قصد (خلقت) آسمان کرد و آنها را در هفت آسمان استوار نمود و او به هر چیزی دانا است

- ترجمه راستین

او خدایی است که همه موجودات زمین را برای شما خلق کرد، و پس از آن به خلقت آسمانها نظر گماشت و هفت آسمان را بر فراز یکدیگر برافراشت و او به همه چیز داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۱
سوره بقره
حزب ۱

٣٠ وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ

و [به یاد آور یا به یاد آنها آور، تا بدانی که همه برای انسان خلق شدند یا آن را به یاد آنها آور تا بدانند زیرا در قصّهٔ خلقت آدم و سجود ملائکه دلیلی برای آن هست بر اینکه خلقت همه به خاطر او است] آنوقتی را که پروردگارت به ملائکه گفت من [همواره] قرار دهندهٔ [یا خلق کنندهٔ] یک خلیفه (جانشین) [از خودم] در زمین هستم [که به امر من امر می‌‌کند و به نهی من نهی می‌‌کند و به عدل من عدل می‌‌ورزد، به صورت ایراد] گفتند آیا در آن کسی را قرار می‌‌دهی که در آن فساد کند و خون‌‌ها بریزد [چنانکه این فعل شیاطین و جنّ می‌‌باشد و از ما خلیفه قرار ندادی که در زمین عدل کند و فساد را رفع نماید و خون‌‌ها را حفظ کند و ما را مثل این محکومان مطیع بر او قرار می‌‌دهی] و (حال آنکه) ما تو را با ستایش کردن تو تسبیح می‌‌کنیم و تقدیس می‌‌نماییم {مراد از تسبیح، تطهیر از قبائح و نقائص است نه با شرط کردن عدم اوصاف و اضافات بلکه با بقاء اوصاف و اضافات و کثرات، و مراد از تقدیس تطهیر از نسب (نسبت‌‌ها) و اضافات و رفع کثرات است، یا مراد از تقدیس معنایی اعمّ از تنزیه از قبایح و نسب و ثبوت کثرات اراده می‌‌شود} [خداوند در جواب شگفتزدگی آنها] فرمود که من آنچه که شما نمی‌‌دانید را می‌‌دانم

- ترجمه سلطانی

و (به یاد آور) آنوقتی را که پروردگارت به ملائکه گفت من (همواره) قرار دهندهٔ یک خلیفه (جانشین) در زمین هستم (به صورت ایراد) گفتند آیا در آن کسی را قرار می‌دهی که در آن فساد کند و خون‌ها بریزد و (حال آنکه) ما تو را با ستایش کردن تو تسبیح می‌کنیم و تقدیس می‌نماییم خداوند فرمود که من می‌دانم آنچه را که شما نمی‌دانید

- ترجمه راستین

و (به یاد آر) وقتی که پروردگارت فرشتگان را فرمود که من در زمین خلیفه‌ای خواهم گماشت، گفتند: آیا کسانی در زمین خواهی گماشت که در آن فساد کنند و خونها بریزند و حال آنکه ما خود تو را تسبیح و تقدیس می‌کنیم؟! خداوند فرمود: من چیزی (از اسرار خلقت بشر) می‌دانم که شما نمی‌دانید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣١ وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَـؤُلَاءِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ

و به آدم همهٔ اسم‌‌ها را تعلیم داد سپس آنها (اسم‌‌ها) را بر ملائکه عرضه کرد و فرمود اگر [در انکار خلافت آدم (ع) و استحقاق خلافت خود] راستگو می‌‌باشید از اسم‌‌های اینان به من خبر دهید [یعنی نمونهٔ هر کدام از این حقایق متکثّر موجود شدهٔ متضاد از وجودتان را به من خبر دهید تا به خلافت در متضادّات و حکومت بین متفاسدات با سنخیّت بین خود و متضادّات استحقاق یابید زیرا خلیفه باید با خلافت شوندگان سنخیّت داشته باشد]

- ترجمه سلطانی

و به آدم همهٔ اسم‌ها را تعلیم داد سپس آنها (اسماء) را بر ملائکه عرضه کرد و فرمود اسماء اینان را به من خبر بدهید اگر راستگو می‌باشید

- ترجمه راستین

و خدا همه اسماء را به آدم یاد داد، آن گاه حقایق آن اسماء را در نظر فرشتگان پدید آورد و فرمود: اسماء اینان را بیان کنید اگر شما در دعوی خود صادقید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ

گفتند تو [از نقص و عبث و اینکه از آنچه که انجام دهی سؤال شوی] منزّهی! ما علمی نداریم [یعنی اسمى از اسماء در وجود ما نیست] جز آنچه (اسمی) که تو [آن را] به ما تعلیم داده‌‌ای (عطاء کرده‌‌ای) همانا تو دانا و حکیم هستی

- ترجمه سلطانی

گفتند منزّهی تو! ما علمی جز آنچه که تو به ما تعلیم داده‌ای نداریم همانا تو دانا و حکیم هستی

- ترجمه راستین

گفتند: منزهی تو، ما نمی‌دانیم جز آنچه تو خود به ما تعلیم فرمودی، که تویی دانا و حکیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ قَالَ يَاآدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُم بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ

[خداوند تعالی بعد از ظهور عجز آنها و عدم استحقاق آنها به خلافت] فرمود: ای آدم اسم‌‌های آنها را به آنها خبر بده [تا فضل تو بر آنها و استحقاق تو به خلافت ظاهر شود]، و چون اسم‌‌های آنها را به آنها خبر داد [و دیدند که او به وجود جمعی خود جامع همهٔ اسماء است و نمونهٔ هر کدام را در او دیدند و شناختند که آدم (ع) همان کسی است که استحقاق خلافت در زمین و بر جمیع ملائکه را دارد، خداوند] فرمود: آیا به شما نگفتم که من غیب آسمان‌‌ها و زمین [و ملکوت آن دو یا غایب از آن دو] را می‌‌دانم و آنچه [از علوم ظاهریتان] که آشکار می‌‌کنید و آنچه [از نقائصی که به آنها شعور ندارید] که پنهان می‌‌کردید را می‌‌دانم

- ترجمه سلطانی

(خداوند) فرمود ای آدم اسم‌های آنها را به آنها خبر بده و چون اسمائشان را به آنها خبر داد فرمود: آیا به شما نگفتم که من غیب آسمان‌ها و زمین را می‌دانم و آنچه که آشکار میکنید و آنچه که پنهان می‌کردید را میدانم

- ترجمه راستین

فرمود: ای آدم، ملائکه را به اسماء این حقایق آگاه ساز. چون آگاه ساخت، خدا فرمود: آیا شما را نگفتم که من بر غیب آسمانها و زمین دانا و بر آنچه آشکار و پنهان دارید آگاهم؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٤ وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ

و [به یاد آور یا یادآوری کن] آنوقتی را که به ملائکه گفتیم بر آدم سجده کنید {سجده غایت خضوع و تذلّل و انقیاد نسبت به مسجود است} و [همه] سجده کردند جز ابلیس که اباء کرد و استکبار ورزید و از کافران بود [یعنی که فطرت او فطرت کفر و اباء و ترک طاعت بود]

- ترجمه سلطانی

و (یادآوری کن) آنوقتی را که به ملائکه گفتیم بر آدم سجده کنید و (همه) سجده کردند جز ابلیس که اباء کرد و استکبار ورزید و از کافران بود

- ترجمه راستین

و چون فرشتگان را فرمان دادیم که بر آدم سجده کنید، همه سجده کردند مگر شیطان که ابا و تکبّر ورزید و از فرقه کافران گردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ وَقُلْنَا يَاآدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِـمِينَ

و گفتیم ای آدم، تو و (همراه با) جفتت در جنّت [که آن از جنان دنیا است نه از جنان آخرت که آن برای انسان بعد از خلاصی او از بنیان عنصری است] سکونت کن و [شما] هر دو هر جایی [یا زمانی] که خواستید از رزق فراوان آن بخورید و [لیکن] به این درخت نزدیک نشوید (از آن نخورید) که [در نتیجه] از ستمکاران می‌‌شوید

- ترجمه سلطانی

و گفتیم ای آدم، تو و (همراه با) جفتت در جنّت سکونت کن و هر دو هر جایی (یا زمانی) که خواستید از رزق فراوان آن بخورید و (لیکن) به این درخت نزدیک نشوید که (در نتیجه) از ستمکاران می‌شوید

- ترجمه راستین

و گفتیم: ای آدم تو با جفت خود در بهشت جای گزین و در آنجا از هر نعمت که بخواهید فراوان برخوردار شوید، ولی به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٦ فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ

پس شیطان آن دو را از آن لغزاند پس آن دو را از آن [جنّتی یا مقامی] که در آن بودند اخراج کرد و (به آنها) گفتیم فرود آیید که بعضی از شما برای بعضی دیگر دشمن هستید و در زمین برای شما تا مدّتی جایگاهی و متاعی هست

- ترجمه سلطانی

پس شیطان آن دو را از آن لغزاند پس آن دو را از آن (جنّتی) که در آن بودند اخراج کرد و گفتیم فرود آیید که بعضی از شما بر بعضی دیگر دشمن هستید و برای شما در زمین تا مدّتی جایگاهی و متاعی هست

- ترجمه راستین

پس شیطان آنها را به لغزش افکند (تا از آن درخت خوردند) و (بدین عصیان) آنان را از آن مقام بیرون آورد، و گفتیم که (از بهشت) فرود آیید که برخی از شما برخی را دشمنید، و شما را در زمین تا روز مرگ قرارگاه و بهره خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٧ فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ

پس کلماتی [از لطایف وجودی همان توحید و نبوّت و ولایت] از پروردگارش به آدم القاء کرد و [خداوند] بر او توبه (التفات) کرد که او بسیار توبه (التفات) کننده و مهربان است

- ترجمه سلطانی

پس کلماتی را از پروردگارش به آدم القاء کرد و خداوند بر او توبه (التفات) کرد که او بسیار توبه (التفات) کننده و مهربان است

- ترجمه راستین

پس آدم از خدای خود کلماتی آموخت و خداوند توبه او را پذیرفت، زیرا خدا بسیار توبه‌پذیر و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۱
سوره بقره
حزب ۱

٣٨ قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعًا فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ

گفتیم همگی از آن فرود آیید پس اگر هدایتی (هادیی) از من به سوی شما آمد پس [آن] کسی که از هدای من پیروی کند پس خوفی بر آنها نیست و آنها اندوهگین نمی‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

گفتیم همگی از آن فرود آیید پس اگر هدایتی از من به سوی شما آمد پس (آن) کسی که از هدایت من پیروی کند پس خوفی بر آنان نیست و آنان اندوهگین نمی‌شوند

- ترجمه راستین

گفتیم: همه از بهشت فرود آیید، تا آن گاه که از جانب من راهنمایی برای شما آید، آنان که پیروی او کنند هرگز بیمناک و اندوهگین نخواهند شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٩ وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

و کسانی که کفر ورزیدند و آیات ما را تکذیب کردند آنان اصحاب آتش هستند، آنها در آن ماندگارند

- ترجمه سلطانی

و کسانی که کفر ورزیدند و آیات ما را تکذیب کردند آنان اصحاب آتش هستند، آنان در آن ماندگارند

- ترجمه راستین

و آنان که کافر شدند و تکذیب آیات ما کردند اهل دوزخند و در آتش آن همیشه معذب خواهند بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٠ يَابَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ

ای فرزندان اسرائیل {اسرائیل لقب یعقوب (ع) به معنی عبد الله است} نعمت مرا که [با خلق پدرتان آدم (ع) و تفضیل (فضل بخشیدن به) او بر سایر موجودات، و تسخیر او بر هر چه در زمین هست، و سجود ملائکه بر او، و هبوط او به زمین برای کثرت نسل او و خدم او] {زیرا آن نعمت بر آدم و ذریّهٔ او است، و با بعث (فرستادن) او رسولان را در میان شما و اخذ کردن آنها عهد مرا بر شما با بیعت کردن با بیعت عامّهٔ نبویّه با شما و با ابقاء شرایع رسولان با خلفای آنان و اخذ کردن ایشان عهد خاصّ مرا بر شما با بیعت خاصّهٔ ولویّه و خصوصاً بعثت خاتم انبیاء (ص) و خلیفهٔ او خاتم خلفاء} به شما إنعام (عطاء) کردم به یاد آورید و به عهد من [که نبیّ شما یا خلیفهٔ او بر شما در بیعت عامّه و قبول دعوت ظاهره یا بیعت خاصّه و قبول دعوت باطنه آن را اخذ کرد] وفا کنید تا به عهد شما [که وفای به آن بر من است از ادخال شما در جنّت بازاء قبول دعوت در بیعت و فتح برکات آسمانی و زمینی بازاء اتّباع شما از شروط عهد و خودداری کردن شما از مخالفت با آن و اقامهٔ شما بر اوامر عهد که همان اوامر شرع هستند] وفا کنم و از من و تنها از من بهراسید {رهبت ترس ناشی از درک عظمت است} {این آیه تعریض به امّت محمّد (ص) و به عهدى است که محمّد (ص) آن را با بیعت عامّه به قبول احکام نبوّت اخذ کرد و به عهدى است که محمّد (ص) آن را در غدیر خم برای علی (ع) به خلافت با بیعت عامّه بر دست علی (ع) اخذ کرد}

- ترجمه سلطانی

ای فرزندان اسرائیل (لقب یعقوب (ع) به معنی عبد الله) نعمت مرا که به شما إنعام (عطاء) کردم به یاد آورید و به عهد (بیعت با) من وفا کنید تا به عهد شما وفا کنم و از من و تنها از من بهراسید

- ترجمه راستین

ای بنی اسرائیل، به یاد آرید نعمتهایی که به شما عطا کردم، و به عهد من وفا کنید تا به عهد شما وفا کنم، و تنها از من بر حذر باشید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤١ وَآمِنُوا بِمَا أَنزَلْتُ مُصَدِّقًا لِّـمَا مَعَكُمْ وَلَا تَكُونُوا أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ

و به آنچه که نازل کردم ایمان آورید که تصدیق کننده است بر آنچه که با شما است {و مراد از آنچه که با آنان است تورات و انجیل و احکام فرعیّهٔ شرعیّه و عقاید اصلیّهٔ دینی و منجمله، نبوّت محمّد (ص) و خلافت وصیّ او است و مقصود اوّلاً و بالذّات نبوّت محمّد (ص) و خلافت علی (ع) است زیرا این دو در کتب آنان و در صدورشان دو ثابت بودند به حیثی که آن دو از خاطرشان منفک نمی‌‌شد} و اوّل کافر به او نباشید و آیات مرا به بهایی اندک مفروشید [یعنی استبدال (طلب تبدیل کردن) نکنید] {و مراد از ثمن قلیل (بهای اندک) اعراض دنیوی است، برای اینکه آن و اگرچه در أنفس خود زیاد باشد در جنب آخرت قلیل است} و از من و تنها از من بهراسید

- ترجمه سلطانی

و به آنچه که نازل کردم ایمان آورید که تصدیق کننده است بر آنچه که با شما است و اوّل کافر به او نباشید و آیات مرا به بهایی اندک مفروشید و از من و تنها از من بهراسید

- ترجمه راستین

و به قرآنی که فرستادم ایمان آورید که تورات شما را تصدیق می‌کند، و اوّل کافر به آن نباشید، و آیات مرا به بهای اندک نفروشید، و تنها از قهر من بپرهیزید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٢ وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ

و حقّ را [که همان ایمان و عقاید دینی و فروع شرعیّهٔ مأخوذه از طریق ظاهر با تعلّم و تعلیم یا از طریق باطن با الهام و وجدان است یا حقّى که آن ولایت علی (ع) است یا حقّى که آن اعمّ از ولایت و عقاید دینیّه و فروع شرعیّه است را] با باطل [که آن کفر و ضدّ عقاید دینی و ضدّ فروع شرعی است یا باطلى که آن ولایت غیر علی (ع) است یا باطلى که آن اعمّ است، یا مخلوط نکنید اعمال الهیّه را با اغراض نفسانیّه، یا حقّ را که آن نبوّت محمّد (ص) و ولایت علی (ع) است که او در کتب شما ثابت است با تحریفات باطل خود ملبّس (پوشیده، مشتبه) نکنید، یا حقّ که همان اوصاف محمّد (ص) و علی (ع) است را با باطل که در کتبتان آن را حدیث کرده‌‌اید] ملبّس (مخلوط) نکنید و حقّ را کتمان [ن]کنید و (حال آنکه) شما [آن را] می‌‌دانید [یعنی و در حالی که شما علمائید یا و در حالی که شما حقّ را و لبس آن را و اخفای آن را می‌‌دانید]

- ترجمه سلطانی

و حقّ را با باطل ملبّس (مخلوط) نکنید و حقّ را کتمان (ن)کنید و (در حالی که) شما (آن را) می‌دانید

- ترجمه راستین

و حق را به باطل مپوشانید و حقیقت را پنهان نسازید و حال آنکه (به حقّانیّت آن) واقفید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٣ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ

و نماز را برپا دارید و زکات بدهید و با رکوع کنندگان رکوع کنید

- ترجمه سلطانی

و نماز را برپا دارید و زکات بدهید و با رکوع کنندگان رکوع کنید

- ترجمه راستین

و نماز به پا دارید و زکات بدهید و با خدا پرستان حق را پرستش کنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٤ أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ

آیا مردم را به نیکی امر می‌‌کنید و خودتان را فراموش می‌‌کنید و (حال آنکه) شما کتاب [آسمانی از تورات و انجیل و غیر آن دو از صحف غیر آنها] را می‌‌خوانید پس آیا [به قبح آن و عقوبت قبیح بعد از آن] تعقّل نمی‌‌کنید؟

- ترجمه سلطانی

آیا مردم را به نیکی امر می‌کنید و خودتان را فراموش می‌کنید و (حال آنکه) شما کتاب را می‌خوانید آیا پس تعقّل نمی‌کنید؟

- ترجمه راستین

چگونه شما مردم را به نیکوکاری دستور می‌دهید و خود را فراموش می‌کنید و حال آنکه کتاب خدا را می‌خوانید، چرا اندیشه نمی‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٥ وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ

و با صبر کردن [یعنی حبس نفس از هیجان هنگام غضب، و از سبکسری هنگام شهوت، و از جزع هنگام ورود ناپسندها] و نماز [که در حقیقت ولایت او از ولیّ امر است و برای غیر او قبول ولایت ولیّ امر است] یاری جویید و آن البتّه بزرگ (گران) است [و میسور نمی‌‌شود] مگر بر خاشعان

- ترجمه سلطانی

و با صبر کردن و نماز یاری جویید و آن البتّه بزرگ (گران) است (میسور نمی‌شود) مگر بر خاشعان

- ترجمه راستین

و یاری جویید از خدا به صبر و نماز، که نماز (با حضور قلب) امری بسیار بزرگ و دشوار است مگر بر خداپرستان فروتن.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٦ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلَاقُو رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ

که امید دارند که ایشان پروردگارشان را [در حیات دنیا] ملاقات کنند و همانا ایشان [بعد از دیدار او در حیات دنیا یا بعد از بعثشان و دیدن حساب خود در آخرت] به سوی او رجعت کننده‌‌اند

- ترجمه سلطانی

که امید دارند که ایشان پروردگارشان را ملاقات کنند و همانا ایشان به سوی او رجعت کننده‌اند

- ترجمه راستین

آنان که می‌دانند به پیشگاه خدا حاضر خواهند شد و بازگشتشان به سوی او خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٧ يَابَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَـمِينَ

ای بنو اسرائیل [حقیقی] به یاد آورید نعمت مرا که [با بعثت انبیاء در بین شما و دلالت آنها برای شما به بعثت محمّد (ص) و خلافت وصّی او] بر شما إنعام کردم و همانا من شما را بر عالمیان [موجود با اسلاف آنها] برتری دادم [نه اهل کلّ عالم]

- ترجمه سلطانی

ای فرزندان اسرائیل به یاد آورید نعمت مرا که بر شما إنعام کردم و من شما را بر عالمیان برتری دادم

- ترجمه راستین

ای بنی اسرائیل، یاد کنید از نعمتهایی که به شما عطا کردم و (به نعمت کتاب و رسول) شما را بر عالمیان برتری دادم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٨ وَاتَّقُوا يَوْمًا لَّا تَجْزِي نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَيْئًا وَلَا يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَلَا يُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ

و بهراسید از آنروزی [روز مرگ که آن وقت] که کسی به جای کسی به چیزی جزاء داده نمی‌‌شود و [در رفع مرگ یا تأخیر آن] از او شفاعتی قبول نمی‌‌شود و عوضی (فدیه‌‌ای) [به عنوان بدل از تحمّل موت] از او گرفته نمی‌‌شود و آنان یاری نمی‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

و بهراسید از آنروزی که کسی به جای کسی به چیزی جزاء داده نمی‌شود و از او شفاعتی قبول نمی‌شود و عوضی (فدیه‌ای) از او گرفته نمی‌شود و آنان یاری نمی‌شوند

- ترجمه راستین

و حذر کنید از آن روزی که هیچ کس به کار دیگری نیاید، و شفاعت هیچ کس پذیرفته نشود، و فدا و عوض از کسی قبول نکنند، و هیچ یاری کننده و فریاد رسی نخواهند داشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۱
سوره بقره
حزب ۲

٤٩ وَإِذْ نَجَّيْنَاكُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُـوءَ الْعَذَابِ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَلِكُم بَلَاءٌ مِّن رَّبِّكُمْ عَظِيمٌ

و [به یاد آورید] آنوقتی را که [اسلاف] شما را از آل فرعون نجات دادیم که با بد عذابی شما را رنج می‌‌دادند، [ذکور از] فرزندانتان را [به طلب قتل کسی که کاهنان و منجّمان خبر داده بودند که خراب ملک فرعون به دست او است] ذبح می‌‌کردند و زنان (دختران) شما را [برای استرقاق (به رقّیت و بردگی گرفتن)، یا حیاى زنانتان را یعنی فرج‌‌های آنان را مانند کنیزان برای تجسّس عیب یا برای تجسّس حمل تفتیش می‌‌نمودند] زنده (باقی) می‌‌گذاشتند و در آن بلای بزرگی از پروردگارتان بود

- ترجمه سلطانی

و (به یاد آورید) آنوقتی را که (اسلاف) شما را از آل فرعون نجات دادیم که با بد عذابی به شما رنج می‌دادند، فرزندانتان را ذبح می‌کردند و زنان شما را زنده (باقی) می‌گذاشتند و در آن بلای بزرگی از پروردگارتان بود

- ترجمه راستین

و (به یاد آرید) هنگامی که شما را از ستم فرعونیان نجات دادیم که از آنها سخت در شکنجه بودید، (به حدّی که) پسران شما را کشته و زنانتان را زنده نگاه می‌داشتند، و آن بلا و امتحانی بزرگ بود که خدا شما را بدان می‌آزمود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٠ وَإِذْ فَرَقْنَا بِكُمُ الْبَحْرَ فَأَنجَيْنَاكُمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ

و آنوقتی را که دریا را برای شما شکافتیم و [از لشکریان فرعون و از غرق شدن] نجاتتان دادیم و آل فرعون (فرعون و قومش) را غرق کردیم و شما [آنها را] نظاره می‌‌کردید

- ترجمه سلطانی

و آنوقتی را که دریا را برای شما شکافتیم و نجاتتان دادیم و آل فرعون را غرق کردیم و (در حالی که) شما (آنها را) نظاره می‌کردید

- ترجمه راستین

و (یاد کنید) هنگامی که دریا را شکافتیم و شما را نجات دادیم و فرعونیان را غرق کردیم و شما مشاهده می‌کردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥١ وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِن بَعْدِهِ وَأَنتُمْ ظَالِـمُونَ

و آنوقتی را که به موسی چهل شب وعده کردیم و سپس شما ستمکاران بعد از [رفتن] او [به میقات] گوساله‌‌ای را اتّخاذ کردید

- ترجمه سلطانی

و آنوقتی را که به موسی چهل شب وعده کردیم سپس بعد از (رفتن) او (به میقات) گوساله‌ای را اتّخاذ کردید و (در حالی که) شما ستمکار بودید

- ترجمه راستین

و (یاد آورید) موقعی که با موسی چهل شب وعده نهادیم، پس شما (در غیبت او) گوساله پرستی اختیار کرده ستمکار و بیدادگر شدید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٢ ثُمَّ عَفَوْنَا عَنكُم مِّن بَعْدِ ذَلِكَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ

سپس از شما درگذشتیم با ترقّب به اینکه بعد از آن شما شکر کنید

- ترجمه سلطانی

سپس بعد از آن از شما درگذشتیم با ترقّب به اینکه شما شکر کنید

- ترجمه راستین

آن گاه شما را پس از چنین کار زشت بخشیدیم، شاید سپاسگزار شوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٣ وَإِذْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَالْفُرْقَانَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ

و [یاد کنید] آنوقتی را که به موسی کتاب و فرقان [یعنی آنچه که با آن بین حقّ و باطل و محقّ و مبطل فرق داده می‌‌شود] دادیم راقب به اینکه شما [به مقامات انبیاء و رُسُل و مراتب وجود و مراحل سلوک و عالی‌‌ترین عوالم] هدایت شوید

- ترجمه سلطانی

و (به یاد آورید) آنوقتی را که به موسی کتاب و فرقان دادیم راقب به اینکه شما هدایت شوید

- ترجمه راستین

و (به یاد آورید) وقتی که به موسی کتاب و فرقان عطا کردیم، باشد که به راه حق هدایت یابید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٤ وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَاقَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنفُسَكُم بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ عِندَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ

و آنوقتی را که موسی به قومش گفت ای قوم من! همانا شما با اتّخاذ گوساله [به عنوان خدا] به خودتان ظلم کردید پس توبه (بازگشت) کنید به سوی آفریدگارتان و انفستان را بکشید که آن (قتل) نزد آفریدگارتان برای شما بهتر است پس بر شما توبه (التفات) کرد و او بسیار توبه (التفات) کننده و مهربان است

- ترجمه سلطانی

و آنوقتی را که موسی به قومش گفت ای قوم من! همانا شما با اتّخاذ گوساله به خودتان ظلم کردید پس توبه کنید به سوی آفریدگارتان و انفستان را بکشید که آن برای شما نزد آفریدگارتان بهتر است پس بر شما توبه کرد و او بسیار توبه (التفات) کننده و مهربان است

- ترجمه راستین

و (یاد کنید) وقتی که موسی به قوم خود گفت: ای قوم، شما به نفس خود ستم کردید که (به جهالت) گوساله پرست شدید، اکنون به سوی آفریدگارتان باز گردید و (به کیفر جهالت خود) به کشتن یکدیگر تیغ برکشید، این برای شما در پیشگاه آفریدگارتان بهترین (کفّاره عمل) است. آن گاه از شما در گذشت که او بسیار توبه‌پذیر و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٥ وَإِذْ قُلْتُمْ يَامُوسَى لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ

و [به یاد آورید] آنوقتی را که گفتید ای موسی هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد (اذعان نخواهیم کرد) تا آنکه خداوند را آشکارا ببینیم، پس [به سبب جرأت شما بر پیامبرتان و بر پروردگارتان و سوء ادب شما] صاعقه شما را در گرفت و شما [در آن حال صاعقه را] نظاره می‌‌کردید [که به شما نازل می‌‌شد و مُردید]

- ترجمه سلطانی

و (به یاد آورید) آنوقتی را که گفتید ای موسی هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد تا آنکه خداوند را آشکارا ببینیم، پس صاعقه شما را در گرفت و (در حالی که) شما نظاره می‌کردید

- ترجمه راستین

و (یاد آرید) وقتی که گفتید: ای موسی ما به تو ایمان نمی‌آوریم تا آنکه خدا را آشکار ببینیم، پس صاعقه سوزان بر شما فرود آمد و آن را مشاهده می‌کردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٦ ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ

سپس بعد از مرگتان شما را برمی‌‌انگیزانیم مترقّب به اینکه شکر کنید

- ترجمه سلطانی

سپس بعد از مرگتان شما را برانگیزاندیم مترقّب به اینکه شکر کنید

- ترجمه راستین

سپس شما را بعد از مرگ برانگیختیم شاید خدا را شکر گزارید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٧ وَظَلَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ وَأَنزَلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى كُلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِن كَانُوا أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ

و [حین سرگردان بودن شما در صحرا] ابر را بر شما سایه‌‌بان کردیم و مَنّ (ترنجبین) و سَلْوا (عسل) بر شما نازل کردیم، از آنچه روزی پاک که به شما دادیم بخورید، و [با کفران نعمتِ جایگزین ادنی با آنچه که آن بهتر است یا با اعتراض کردن بر موسی (ع) و عدم مراعات ارج نهادن او و بزرگ داشتن او] به ما ستم نکردند و لکن به خودشان ستم می‌‌کردند

- ترجمه سلطانی

و ابر را بر شما سایه‌بان کردیم و منّ (ترنجبین) و سلوا (عسل) بر شما نازل کردیم، از آنچه روزی پاک که به شما دادیم بخورید و (با کفران نعمت) به ما ستم نکردند و لکن به خودشان ستم می‌کردند

- ترجمه راستین

و ابر را سایبان شما ساختیم و مرغ بریان و ترانگبین را بر شما فرستادیم (و گفتیم) از این روزیهای پاک که به شما دادیم تناول کنید، ولی (شکر این نعمت را به جا نیاوردند) نه به ما بلکه به خود ستم کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۱
سوره بقره
حزب ۲

٥٨ وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُوا مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُوا حِطَّةٌ نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ

و [به یاد آورید] آنوقتی را که [از بیابان خارج می‌‌شدید به شما] گفتیم در این قریه (بیت المقدس یا اریحا از بلاد شام) داخل شوید و هر چه می‌‌خواهید با آسایش (بدون رنج) از آنجا بخورید و از باب [قریه یا باب قبّه‌‌ای که در بیت المقدس به آن نماز می‌‌گزاردند] سجده‌‌کنان [بر خداوند یا خاضعِ متواضع برای شکر کردن برای خروجتان از بیابان] داخل شوید و بگوئید [آمرزش را بر ذنوب ما] فرو بریز تا خطاهای شما را بر شما [که خطاء کنندهٔ بدون قصد می‌‌باشد] بیامرزیم و بزودی به نیکوکاران [از شما] فزونی خواهیم داد

- ترجمه سلطانی

و (به یاد آورید) آنوقتی را که (به شما) گفتیم در این قریه داخل شوید و هر چه می‌خواهید با آسایش از آنجا بخورید و از درب، سجده‌کنان داخل شوید و بگوئید فرو بریز (آمرزش را بر ذنوب ما) تا خطاهای شما را بر شما بیامرزیم و بزودی به نیکوکاران فزونی خواهیم داد

- ترجمه راستین

و (به یاد آرید) وقتی که گفتیم: وارد این قریه (بیت المقدس) شوید و از نعمتهای آن فراوان تناول کنید و از آن در، سجده کنان داخل شوید و بگویید: (خدایا) گناهان ما فرو ریز، تا از خطای شما درگذریم؛ و بر ثواب نیکوکاران خواهیم افزود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٩ فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَـوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجْزًا مِّنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ

پس کسانی [از آنها] که ظلم کردند سخن را به غیر آنچه که به آنها گفته شده بود تبدیل کردند پس به [سزای] آن فسقی که می‌‌کردند [یعنی از امر خداوند و از طاعت او خارج می‌‌شدند] از آسمان رِجزی (مشمئز کننده‌‌ای) را بر کسانی که ظلم کرده بودند نازل کردیم

- ترجمه سلطانی

پس کسانی که ظلم کردند سخن را به غیر آنچه که به آنان گفته شده بود تبدیل کردند پس به (سزای) آن فسقی که می‌کردند از آسمان عذابی را بر کسانی که ستم کرده بودند نازل کردیم

- ترجمه راستین

پس از آن، ستمکاران حکم خدا را به غیر آن که به آنها گفته بودند تبدیل نمودند، و ما بر آن ستمکاران به کیفر بدکاری و نافرمانی آنها عذابی سخت از آسمان نازل کردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٠ وَإِذِ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِب بِّعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ كُلُوا وَاشْرَبُوا مِن رِّزْقِ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ

و [به یاد آورید] آنوقتی را که [آنها در بیابان تشنه شدند و به موسی التجاء نمودند و] موسی برای قومش آب خواست پس گفتیم که با عصایت به سنگ [مخصوصی] بزن آنگاه از آن دوازده چشمه جاری شد، همهٔ مردم [از اسباط دوازده‌‌گانه از اولاد یعقوب] آبشخورشان را دانستند، [و به آنها گفته شد] از رزق خداوند بخورید و بیاشامید و در زمین افساد نکنید [و حال آنکه] فساد کننده‌‌اید

- ترجمه سلطانی

و (به یاد آورید) آنوقتی را که موسی برای قومش آب خواست پس گفتیم که با عصایت به سنگ بزن پس از آن دوازده چشمه جاری شد، همهٔ مردم آبشخورشان را دانستند، از رزق خداوند بخورید و بیاشامید و در زمین افساد نکنید (و حال آنکه) فساد کننده‌اید

- ترجمه راستین

و (به یاد آرید) وقتی که موسی برای قوم خود طلب آب کرد، به او گفتیم: عصای خود را بر سنگ زن، پس دوازده چشمه آب از آن سنگ جوشید و هر سبطی آبشخور خود را دانست (و گفتیم) از آنچه خدا روزی شما ساخته بخورید و بیاشامید و در زمین به فتنه‌انگیزی و فساد نپردازید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦١ وَإِذْ قُلْتُمْ يَامُوسَى لَن نَّصْبِرَ عَلَى طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ مِن بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَكُم مَّا سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوا وَّكَانُوا يَعْتَدُونَ

و [به یاد آورید] آنوقتی را که گفتید [یعنی اسلافتان گفتند] ای موسی! هرگز بر طعامی واحد [یعنی منّ و سلوا] شکیبایی نخواهیم ورزید و از پروردگارت برای ما بخواه تا از آنچه که زمین می‌‌رویاند از بقولات (تره بار) آن و خیارش و گندم [یا سیر] آن و عدسش و پیاز آن بیرون آورد، [خدای تعالی یا موسی (ع)] گفت: آیا به [جای] آنچه که آن بهتر است طلب تبدیل آنچه که آن پست‌‌تر است را می‌‌کنید؟! [از این تیه] فرود آیید به شهر [مصر یا به شهری از شهرها] پس همانا آنچه که خواسته‌‌اید [از بقول (سبزی‌‌ها، روئیدنی‌‌ها) و خیار و سیر و غیر آن در آنجا] برای شما هست و ذلّت (هوان، خواری) و مسکنت (بیچارگی) بر آنها زده شد [و این عذاب آنان در حیات دنیا است و این است که یهود از حرص و طمع منفک نمی‌‌شوند]، و به غضبی از خداوند گرفتار گشتند، آن برای این بود که آنها به آیات خداوند [آیات صغری و آیات کبری که انبیاء (ع) و اولیاء (ع) هستند] کفر می‌‌ورزیدند و پیامبران (مخبرین از خداوند را چه انبیاء باشند یا جانشینان آنها یا پیامبران مخصوصی که آنها غیر از اوصیاء هستند) را به ناحقّ می‌‌کشتند، [و] آن [کفر به آیات و قتل] به (سبب) آنچه بود که [به خداوند و خلفای او] عصیان ورزیدند و [بر خلفاء یا از امر خداوند] تعدّی (تجاوز) می‌‌کردند

- ترجمه سلطانی

و (به یاد آورید) آنوقتی را که گفتید ای موسی! هرگز بر طعامی واحد شکیبایی نخواهیم ورزید و از پروردگارت برای ما بخواه تا از آنچه که زمین می‌رویاند از بقولات (تره بار) آن و خیار آن و گندم (یا سیر) آن و عدس آن و پیاز آن بیرون آورد، گفت: آیا تبدیل آنچه که آن پست‌تر است را طلب می‌کنید؟ به (جای) آنچه که آن بهتر است! فرود آیید به شهر (مصر یا به شهری) پس همانا آنچه که خواسته‌اید (در آنجا) برای شما هست و ذلّت و مسکنت (بیچارگی) بر آنها زده شد، و به غضبی از خداوند گرفتار گشتند، آن برای این بود که آنها به آیات خداوند کفر می‌ورزیدند و پیامبران را به ناحقّ می‌کشتند، آن به (سبب) آنچه بود که عصیان ورزیدند و تعدّی (تجاوز) می‌کردند

- ترجمه راستین

و (به یاد آرید) وقتی که به موسی اعتراض کردید که ما بر یک نوع طعام صبر نخواهیم کرد، از خدای خود بخواه تا برای ما از زمین نباتاتی برآورد مانند سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز. موسی گفت: آیا می‌خواهید غذای بهتری را که دارید به پست‌تر از آن تبدیل کنید؟ (حال که تقاضای شما این است) به شهر مصر فرود آیید که در آنجا آنچه درخواست کردید مهیّاست. و بر آن‌ها ذلّت و خواری مقدّر گردید، و چون دست از ستمکاری و عصیان برنداشته و به آیات خدا کافر می‌گشتند و انبیا را به ناحق کشتند دیگر بار به خشم و قهر خدا گرفتار شدند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۱
سوره بقره
حزب ۲

٦٢ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِـحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ

همانا کسانی که [با ایمان عامّ حاصل از بیعت عامّه، و مراد از این ایمان همان معنی اسلام است] ایمان آورده‌‌اند و کسانی که یهودی شدند و نصارا و صابئین (عبادت کنندگان کواکب) {به آن نامیده شده‌‌اند برای اینکه آنها صَب (دلباخته) شدند یعنی متمایل شدند به دین خدا یا از دین خدا، یا برای اینکه آنها از دین خدا صِبأ (اشتیاق به کودکی کردن) کردند یا به دین خدا صَبأ (از دینی به دین دیگر گرویدن) کردند یعنی خارج شدند} کسی [از آنان] که به خداوند و روز آخر ایمان بیاورد و به صالح [یعنی به اعمال مأخوذه بر او در بیعتش] عمل کند پس پاداش خود (اجر شایسته برای آنان) را نزد پروردگارشان دارند {و مقصود آن است که اسلام و یهودیّت و نصرانیّت و صابئیّت وقتی که هر کدام از آنها به ولایت و قبول دعوت باطنه و دخول ایمان در قلب منتهی شوند در ثبوت اجر عظیم متساویند} و خوفی بر آنها نیست و آنان محزون نمی‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

همانا کسانی که ایمان آورده‌اند و کسانی که یهودی شدند و نصارا و صابئین (عبادت کنندگان کواکب) کسی (از آنان) که به خداوند و روز آخر ایمان بیاورد و به صالح عمل کند پس نزد پروردگارشان پاداش خود را دارند و خوفی بر آنها نیست و آنان محزون نمی‌شوند

- ترجمه راستین

هر یک از مسلمانان و یهود و نصاری و صابئان (پیروان حضرت یحیی) که از روی حقیقت به خدا و روز قیامت ایمان آورد و نیکوکاری پیشه کند، البته آنها از خدا پاداش نیک یابند و هیچ گاه بیمناک و اندوهگین نخواهند بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٣ وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُم بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُوا مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ

و [به یاد آورید] آنوقتی را که [بر دستان پیامبرانتان یا خلفای آنها] از شما پیمان (بیعت) گرفتیم و طور (کوه) را بر فراز شما بالا بردیم که آنچه [از احکام قالبی یا قلبی] که به شما دادیم را با قوّت [از قلوبتان و ابدانتان] بگیرید و آنچه که در آن [میثاق از شروط یا از احکام قالبی یا قلبی، یا از ثواب موافق و عقاب مخالف] هست را به یاد آورید با ترقّب به اینکه [از مخالفت کردن] پرهیز کنید

- ترجمه سلطانی

و (به یاد آورید) آنوقتی را که از شما پیمان (بیعت) گرفتیم و (کوه) طور را بر فراز شما بالا بردیم که آنچه که به شما دادیم را با قوّت بگیرید و به یاد آورید آنچه را که در آن (پیمان بیعت) هست مترقّب به اینکه (از مخالفت کردن) پرهیز کنید

- ترجمه راستین

و (ای بنی اسرائیل یاد آرید) وقتی که از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بالای سر شما برافراشتیم، (و دستور دادیم که) احکام تورات را با عقیده محکم پیروی کنید و پیوسته آن را در نظر گیرید، باشد که پرهیزگار شوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٤ ثُمَّ تَوَلَّيْتُم مِّن بَعْدِ ذَلِكَ فَلَـوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَكُنتُم مِّنَ الْخَاسِرِينَ

سپس بعد از آن [از ذکر یا از اخذ یا از میثاق یا از وفاء به شروط میثاق] روی گرداندید و اگر فضل (رسالت) خداوند و رحمت (ولایت) او بر شما نمی‌‌بود حتماً از زیانکاران (ضایع کنندگان بضاعتتان) می‌‌شدید

- ترجمه سلطانی

سپس بعد از آن روی گرداندید و اگر فضل خداوند و رحمت او بر شما نمی‌بود حتماً از زیانکاران می‌شدید

- ترجمه راستین

بعد از آن همه عهد و پیمان (از خدا) روی گردانیدید؛ و اگر فضل و رحمت خدا شامل حال شما نمی‌شد البته در شمار زیانکاران بودید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٥ وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ

و هرآینه کسانی از شما که در شنبه تعدّی کردند را دانسته‌‌اید، پس [با امر تکوینی] به آنها گفتیم بوزینگانی رانده شده (دور از هر خیری یا زبون) شوید

- ترجمه سلطانی

و هرآینه کسانی از شما که در شنبه تعدّی کردند را دانسته‌اید، پس به آنها گفتیم بوزینگانی رانده شده شوید

- ترجمه راستین

و محققا دانسته‌اید جماعتی از شما را که عصیان ورزیده حرمت شنبه را نگاه نداشتند، گفتیم: بوزینه شوید و راندگانی (دور از قرب حق).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٦ فَجَعَلْنَاهَا نَكَالًا لِّـمَا بَيْنَ يَدَيْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِينَ

و آن (مسخ یا عقوبتی که آنها را به آن خوار کردیم) را به عنوان درس عبرت برای حاضران آنها و آیندگان آنها و موعظه‌‌ای برای پرهیزگاران قرار دادیم [زیرا غیر آنان متنبّه نمی‌‌شوند و وعظ نمی‌‌پذیرند و نفع نمی‌‌برند]

- ترجمه سلطانی

و آن را به عنوان درس عبرت برای حاضران آنها و آیندگان آنها و موعظه‌ای برای پرهیزگاران قرار دادیم

- ترجمه راستین

و این عقوبت مسخ را کیفر آنها و عبرت اخلاف آنها و پند پرهیزکاران گردانیدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٧ وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تَذْبَحُوا بَقَرَةً قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ

و [به یاد آورید] آنوقتی را که موسی [برای احیاء مقتول و اِخبار او به قاتلش] به قومش گفت همانا خداوند به شما امر می‌‌کند که ماده گاوی را بکشید [و با قسمتی از آن به مقتول بزنید]، گفتند [ای موسی] آیا ما را به سُخره (تَمَسخُر) می‌‌گیری، [موسی (ع)] گفت: به خداوند پناه می‌‌برم اگر از جاهلان باشم

- ترجمه سلطانی

و آنوقتی را که موسی به قومش گفت همانا خداوند به شما امر می‌کند که ماده گاوی را بکشید، گفتند (ای موسی) آیا ما را به سُخره می‌گیری، گفت: به خداوند پناه می‌برم اگر از جاهلان باشم

- ترجمه راستین

و (به یاد آرید) وقتی که موسی به قوم خود فرمود که به امر خدا گاوی را ذبح کنید، گفتند: ما را به تمسخر گرفته‌ای؟موسی گفت: پناه می‌برم به خدا از آنکه (سخن به تمسخر گویم و) از مردم نادان باشم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٨ قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا هِيَ قَالَ إِنَّهُ يَقُـولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَّا فَارِضٌ وَلَا بِكْرٌ عَوَانٌ بَيْنَ ذَلِكَ فَافْعَلُوا مَا تُؤْمَرُونَ

گفتند: از پروردگارت برای ما بخواه تا برای ما آشکار کند که آن [ماده گاو] چگونه است (چه وصفی دارد)، [موسی (ع)] گفت همانا او می‌‌فرماید که همانا آن گاوی نه پیر است و نه جوان، میانسالی بین آن دو است، پس آنچه که [به آن] امر می‌‌شوید را انجام دهید [و زیاد از آن سؤال نکنید تا آنکه بر شما سخت شود]

- ترجمه سلطانی

گفتند: از پروردگارت برای ما بخواه تا برای ما آشکار کند که آن (ماده گاو) چگونه است، (موسی) گفت همانا او می‌فرماید همانا آن گاوی نه پیر است و نه جوان، میانسالی بین آن دو است پس آنچه که (به آن) امر می‌شوید را انجام دهید

- ترجمه راستین

گفتند: از خدایت بخواه که خصوصیت گاو را برای ما معیّن کند. موسی گفت: خدا می‌فرماید: گاوی نه پیر از کار افتاده و نه جوان کار نکرده، بلکه میانه این دو حال باشد، حال انجام دهید آنچه مأمورید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٩ قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا لَوْنُهَا قَالَ إِنَّهُ يَقُـولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَّوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ

گفتند: از پروردگارت برای ما بخواه تا برای ما واضح کند که رنگ آن چگونه است، [موسی (ع)] گفت: همانا او می‌‌فرماید که همانا آن ماده گاوی زرد است که رنگ آن فاقع (زرد پُررنگ) است که بینندگان را شاد می‌‌نماید

- ترجمه سلطانی

گفتند: از پروردگارت برای ما بخواه تا برای ما واضح کند که رنگ آن چگونه است، (موسی) گفت: همانا او می‌فرماید همانا آن ماده گاوی زرد است رنگ آن فاقع (زرد پُررنگ) است که بینندگان را شاد می‌نماید

- ترجمه راستین

گفتند: از خدایت بخواه که رنگ آن گاو را معیّن کند. موسی گفت: خدا می‌فرماید گاو زرد زرّینی باشد که بینندگان را فرح بخشد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۱
سوره بقره
حزب ۲

٧٠ قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا هِيَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَيْنَا وَإِنَّا إِن شَاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ

گفتند از پروردگارت برای ما بخواه تا [زیاده بر آنچه که وصف کردی] برای ما واضح نماید که آن چگونه است زیرا که [آن] گاو بر ما مشتبه شده و هرآینه اگر خداوند بخواهد [البتّه به بیان تو] راه یابنده خواهیم بود

- ترجمه سلطانی

گفتند از پروردگارت برای ما بخواه تا برای ما واضح نماید که آن چگونه است همانا گاو بر ما مشتبه شده و ما اگر خداوند بخواهد البتّه راه یابنده خواهیم بود

- ترجمه راستین

باز گفتند: از خدایت بخواه چگونگی آن گاو را کاملا برای ما روشن گرداند که هنوز بر ما مشتبه است و (چون رفع اشتباه شود) البته به خواست خدا راه هدایت پیش گیریم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧١ قَالَ إِنَّهُ يَقُـولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَّا ذَلُـولٌ تُثِيرُ الْأَرْضَ وَلَا تَسْقِي الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لَّا شِيَةَ فِيهَا قَالُوا الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوهَا وَمَا كَادُوا يَفْعَلُونَ

[موسی (ع)] گفت همانا او می‌‌فرماید که همانا آن ماده گاوی است که نه رام است که زمین را شخم زند و نه کشتزار را آبیاری کند، سالم [از عیوب] است، هیچ لکه‌‌ای (رنگ غیر زردی) در آن نیست، گفتند اکنون [از اوصاف گاو] حقّ را آوردی [و همانا آن را شناختیم که آن گاوِ فلانی است]، پس آن [گاو] را ذبح کردند و (حال آنکه) نزدیک بود که [برای گران شدن قیمت آن] انجام ندهند

- ترجمه سلطانی

(موسی) گفت همانا او می‌فرماید همانا آن ماده گاوی است که نه رام است که زمین را شخم زند و نه کشتزار را آبیاری کند، سالم است، هیچ لکه‌ای در آن نیست گفتند اکنون حقّ را آوردی، پس آن را ذبح کردند و (در حالی که) نزدیک بود که انجام ندهند

- ترجمه راستین

موسی گفت: خدا می‌فرماید آن گاو هم آن قدر به کار رام نباشد که زمین شیار کند و آب به کشتزار دهد و هم بی‌عیب و یکرنگ باشد. گفتند: اکنون حقیقت را روشن ساختی. و گاوی بدان اوصاف کشتند، لیکن نزدیک بود باز نافرمانی کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٢ وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ

و [به یاد آورید] آنوقتی را که نفسی را کشتید و در آن [با هم] کشمکش کردید و خداوند خارج کنندهٔ آنچه که پنهان می‌‌داشتید است

- ترجمه سلطانی

و آنوقتی را که نفسی را کشتید و در آن (با هم) کشمکش کردید و خداوند آنچه که پنهان می‌داشتید را خارج کننده است

- ترجمه راستین

و (به یاد آرید) وقتی که نفسی را کشتید و یکدیگر را درباره آن متهم کرده و نزاع برانگیختید، و خداوند می‌خواست راز پنهانی شما را آشکار کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٣ فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ

پس گفتیم با قسمتی از آن [گاو] او (مقتول) را بزنید [پس به او زدند و او زنده شد و خداوند فرمود] که این‌‌چنین خداوند مردگان را زنده می‌‌کند و آیاتش را به شما نشان می‌‌دهد به این ترقّب که شما تعقّل کنید [یعنی جایز بودن معاد و رجعت را درک کنید]

- ترجمه سلطانی

پس گفتیم قسمتی از آن را به او بزنید که این‌چنین خداوند مردگان را زنده می‌کند و آیاتش را به شما نشان می‌دهد به این ترقّب که شما تعقّل کنید

- ترجمه راستین

پس دستور دادیم بعضی از اعضاء گاو را بر بدن کشته زنید (تا زنده شود و قاتل را معرفی کند) . این گونه خداوند مردگان را زنده خواهد فرمود، و قدرت کامله خویش را به شما آشکار می‌نماید، باشد که عقل خود را به کار برید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٤ ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُم مِّن بَعْدِ ذَلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَـمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَـمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَإِنَّ مِنْهَا لَـمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ

سپس بعد از آن قلب‌‌های شما و آنها مانند سنگ سخت شده‌‌اند بلکه از لحاظ قساوت شدیدتر و (حال آنکه) البتّه از سنگ‌‌ها از میان آنها جویبارها می‌‌جوشند و اینکه [بعضی] از آنها [مثل چشمه‌‌های کم آب] چون شکافته می‌‌شوند آنگاه آب از آنها خارج می‌‌شود و اینکه بعضی از آنها از خشیت خداوند پائین می‌‌افتند (نهر می‌‌شوند)، و خداوند از آنچه که عمل می‌‌کنید غافل نیست [و فرمود:]

- ترجمه سلطانی

سپس بعد از آن قلب‌های شما و آنها مانند سنگ سخت شده‌اند بلکه از لحاظ قساوت شدیدتر و (حال آنکه) البتّه از سنگ‌ها از میان آنها جویبارها می‌جوشند و همانا (بعضی) از آنها که شکافته می‌شوند آنگاه آب از آنها خارج می‌شود و همانا بعضی از آنها از خشیت خداوند پائین می‌افتند (نهر می‌شوند)، و خداوند از آنچه که عمل می‌کنید غافل نیست (و فرمود:)

- ترجمه راستین

پس با این معجزه باز چنان سخت دل شدید، که دلهایتان چون سنگ یا سخت‌تر از آن شد، چه آنکه از پاره‌ای سنگها نهرها بجوشد و برخی دیگر از سنگها بشکافد و آب از آن بیرون آید و پاره‌ای از ترس خدا فرود آیند. و (ای سنگدلان بترسید که) خدا از کردار شما غافل نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٥ أَفَتَطْمَعُونَ أَن يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ

آیا پس [بعد از آنچه که از احوال اسلاف آنها که در شؤن موافق با آنها بودند را شنیدید هنوز] طمع دارید که [این موجودین مشابه به آنان] به شما ایمان بیاورند و البتّه گروهی از [اسلاف] آنها کلام خداوند را می‌‌شنیدند سپس بعد از آنکه به آن تعقّل (فکر) می‌‌کردند آن را تحریف می‌‌کردند و (حال آنکه) آنها می‌‌دانستند [که آنها آن را تحریف می‌‌کنند یا آنها علماء هستند و از شأن عالم و خصوصاً وقتی که امری را عقل کند این است که آن را تحریف نکند پس برای آنان عذابی شدیدتر از دیگران است حیثی که با مقتضای علمشان و عقلشان مخالفت کرده‌‌اند]

- ترجمه سلطانی

آیا پس طمع دارید که ایمان بیاورند به شما و (حال آنکه) البتّه گروهی از آنها کلام خداوند را می‌شنیدند سپس بعد از آنکه به آن تعقّل می‌نمودند آن را تحریف می‌کردند و (حال آنکه) آنها می‌دانستند

- ترجمه راستین

آیا طمع دارید که یهودان به (دین) شما بگروند در صورتی که گروهی از آنان کلام خدا را شنیده و به دلخواه خود تحریف می‌کنند با آنکه در کلام خود تعقل کرده و معنی آن را دریافته‌اند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٦ وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَا بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ قَالُوا أَتُحَدِّثُونَهُم بِمَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ لِيُحَاجُّوكُم بِهِ عِندَ رَبِّكُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ

و وقتی که با کسانی که ایمان آورده‌‌اند ملاقات کنند [به جهت اظهار موافقت بر مؤمنین] می‌‌گویند ایمان آورده‌‌ایم و وقتی که بعضی از آنان با بعضی دیگر خلوت کنند [بعضی از آنها به دیگران] می‌‌گویند: آیا از آنچه که خداوند [از صفات محمّد (ص) و شریعت او و موطن او و مهاجرت او] بر شما گشوده است با آنها سخن می‌‌گویید تا با آن نزد پروردگارتان [بگویند که شما حقّیّت دین ما و پیامبر ما را می‌‌دانستید و ایمان نیاوردید و با ما دشمنی ورزیدید و] بر زیان شما حجّت آورند آیا پس تعقّل نمی‌‌کنید [که دربارهٔ آنچه که خبر می‌‌دهید، حجّت علیکم (بر زیان شما) است]

- ترجمه سلطانی

و وقتی که کسانی که ایمان آورده‌اند را ملاقات کنند می‌گویند ایمان آورده‌ایم و وقتی که بعضی از آنان با بعضی دیگر خلوت کنند می‌گویند آیا از آنچه که خداوند بر شما گشود با آنها سخن می‌گویید تا با آن نزد پروردگارتان برای شما حجّت آورند آیا پس تعقّل نمی‌کنید

- ترجمه راستین

و هرگاه با مؤمنان روبرو شوند گویند: ما نیز ایمان آورده‌ایم؛ و چون با یکدیگر خلوت کنند گویند: چرا دری که خدا از علوم به روی شما گشوده به روی مسلمانان باز می‌کنید تا به کمک همان علوم با شما نزد خدایتان محاجّه کنند؟چرا راه عقل و اندیشه نمی‌پویید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۱
سوره بقره
حزب ۳

٧٧ أَوَلَا يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ

آیا [اینان که به برادرانشان گفتند: آیا به آنها خبر می‌‌دهید] نمی‌‌دانند که خداوند آنچه که پنهان می‌‌دارند و آنچه که علنی (ظاهر) می‌‌کنند را می‌‌داند

- ترجمه سلطانی

یا نمی‌دانند که خداوند آنچه که پنهان می‌دارند و آنچه که علنی می‌کنند را می‌داند

- ترجمه راستین

آیا نمی‌دانند که خدا بر آنچه پنهان داشته و یا آشکار کنند آگاه است؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٨ وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لَا يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلَّا أَمَانِيَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ

و از [جملهٔ] آنها امّی‌‌هایی هستند [که حقّ را از باطل نمی‌‌دانند و در مقام کودکی و تابعیّت بر مادر هستند که چیزی از انسانیّت که تمیز بین حقّ و باطل و اختیار حقّ و طرد باطل را اقتضاء می‌‌کند نیفزوده‌‌اند] که کتاب (احکام نبوّت) را جز [برای وصول به] تمنّاهایشان نمی‌‌دانند، و اینکه آنها فقط گمان می‌‌کنند [و اصلاً علم ندارند]

- ترجمه سلطانی

و از (جملهٔ) آنها امّی‌هایی هستند که کتاب را جز (برای وصول به) تمنّاهایشان نمی‌دانند، و اینکه آنها فقط گمان می‌کنند

- ترجمه راستین

و بعضی عوام یهود که خواندن و نوشتن هم ندانند تورات را جز آمال باطل خود نپندارند و تنها پابست خیالات خام و بیهوده خویشند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٩ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُـولُونَ هَذَا مِنْ عِندِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَوَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا يَكْسِبُونَ

پس وای [بدا] بر کسانی که کتاب را با دستان خود می‌‌نویسند سپس [با افتراء بستن] می‌‌گویند: این از نزد خداوند است تا آن را به بهایی اندک [از اعراض دنیوی و اعتباری و اغراض نفسانی از تبسّط و جاه و تحبّب (دوستی جستن) و غیر آن] بفروشند پس وای بر آنها از آنچه که دستانشان نوشته و وای بر آنها از آنچه که کسب می‌‌کنند [زیرا آن حرامتر از هر حرامی است، برای اینکه آنان با آلات دین به اغراض نفسانی توسّل جسته‌‌اند و آلت دین را به عنوان شرک برای دنیا قرار داده‌‌اند]

- ترجمه سلطانی

پس وای (بدا) بر کسانی که کتاب را با دستان خود می‌نویسند سپس می‌گویند: این از نزد خداوند است تا آن را به بهایی اندک بفروشند پس وای بر آنان از آنچه که دستانشان نوشته و وای بر آنها از آنچه که کسب می‌کنند

- ترجمه راستین

پس وای بر آن کسانی که از پیش خود کتاب را نوشته و به خدای متعال نسبت دهند تا به بهای اندک بفروشند، پس وای بر آنها از آن نوشته‌ها و آنچه از آن به دست آرند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٠ وَقَالُوا لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَيَّامًا مَّعْدُودَةً قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِندَ اللَّهِ عَهْدًا فَلَن يُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُـولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ

و گفتند جز روزهای معدودی هرگز آتش ما را در نخواهد یافت، بگو: آیا از نزد خداوند عهدی گرفته‌‌اید؟! پس خداوند هرگز از عهدش تخلّف نخواهد کرد، یا آنچه که نمی‌‌دانید را نسبت به خداوند می‌‌گوئید

- ترجمه سلطانی

و گفتند هرگز آتش ما را در نخواهد یافت مگر روزهای معدودی، بگو: آیا از نزد خداوند عهدی گرفته‌اید پس خداوند هرگز از عهدش تخلّف نخواهد کرد یا آنچه که نمی‌دانید را نسبت به خداوند می‌گوئید

- ترجمه راستین

و یهود گفتند که هیچ وقت آتش عذاب به ما نرسد مگر چند روزی معدود. به آنان بگو: آیا بر آنچه دعوی می‌کنید عهد و پیمانی از خدا گرفته‌اید که خدا هم از آن عهد هرگز تخلف نکند یا چیزی به خیال جاهلانه خود به خدا نسبت می‌دهید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨١ بَلَى مَن كَسَبَ سَيِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

بلی [آن] کس که بدی کسب کند و خطاهایش او را احاطه کند پس آنان اهل آتش [مصاحب و مجانس بر آن] هستند، [و] آنها در آن ماندگارند

- ترجمه سلطانی

بلی (آن) کس که بدی کسب کند و خطاهایش او را احاطه کند پس آنان، اهل آتش هستند، آنها در آن ماندگارند

- ترجمه راستین

آری، هر کس اعمالی زشت اندوخت و کردار بدش به او احاطه نمود چنین کسانی اهل دوزخ‌اند و در آن آتش پیوسته معذّب خواهند بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٢ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

و کسانی که ایمان آورده‌‌اند و عمل صالح کرده‌‌اند آنان اصحاب جنّت هستند، [و] آنها در آن ماندگارند

- ترجمه سلطانی

و کسانی که ایمان آورده‌اند و عمل صالح کرده‌اند آنان اصحاب جنّت هستند، آنها در آن ماندگارند

- ترجمه راستین

و کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند آنان اهل بهشتند و پیوسته در بهشت جاوید متنعم خواهند بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٣ وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِّنكُمْ وَأَنتُم مُّعْرِضُونَ

و [به یاد آور یا یادآوری کن] آنوقتی را که از بنی اسرائیل [بر دستان پیامبرانشان در ضمن بیعت عامّه یا خاصّه] پیمان گرفتیم که جز خدای را نپرستید و به والدین احسان کنید و [همچنین] به نزدیکان و یتیمان و مساکین و با مردم به نیکی [سخن] بگویید و نماز را بپا دارید و زکات بدهید و سپس و شما اِعراض کنندگان روی گرداندید مگر اندکی از شما

- ترجمه سلطانی

و آنوقتی را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خدای را نپرستید و به والدین احسان کنید و به نزدیکان و یتیمان و مساکین و به مردم با نیکی (سخن) بگویید و نماز را بپا دارید و زکات بدهید سپس روی گرداندید مگر اندکی از شما و شما اِعراض کننده هستید

- ترجمه راستین

و (یاد آرید) هنگامی که از بنی اسرائیل عهد گرفتیم که جز خدای را نپرستید و نیکی کنید درباره پدر و مادر و خویشان و یتیمان و فقیران، و به زبان خوش با مردم تکلّم کنید و نماز به پای دارید و زکات (مال خود) بدهید، پس شما عهد شکسته و روی گردانیدید جز چند نفری، و شمایید که از حکم خدا برگشتید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۱
سوره بقره
حزب ۳

٨٤ وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ لَا تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَلَا تُخْرِجُونَ أَنفُسَكُم مِّن دِيَارِكُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنتُمْ تَشْهَدُونَ

و [به یاد آورید] آنوقتی را که از [اسلاف] شما [بر دستان پیامبرانتان و خلفاء انبیاء‌‌تان] پیمان گرفتیم که خون خود را نریزید و [اشخاصی از] خودتان را از دیارتان اخراج نکنید [یعنی مرتکب فعلی نشوید که به قتل انفس شما و اخراج او از دیارش بیانجامد] سپس [به میثاق] اقرار کردید و خودتان [هم] گواهی می‌‌دهید

- ترجمه سلطانی

و (یاد آورید) آنوقتی را که از (اسلاف) شما پیمان گرفتیم که خون خود را نریزید و (اشخاصی از) خودتان را از دیارتان اخراج نکنید سپس اقرار کردید و خود گواه هستید

- ترجمه راستین

و (به یاد آرید) هنگامی که از شما عهد گرفتیم که خون یکدیگر را نریزید و یکدیگر را از خانه و دیار خود نرانید، پس بر آن عهد اقرار کرده و خود شما بر آن گواه می‌باشید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٥ ثُمَّ أَنتُمْ هَـؤُلَاءِ تَقْتُلُونَ أَنفُسَكُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِيقًا مِّنكُم مِّن دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِم بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِن يَأْتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَن يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ

سپس شما [یا] همینان (احمقان) هستید که خودتان را می‌‌کشید و گروهی از خودتان را [با غضب کردن بر آنها] از دیارشان اخراج می‌‌کنید [و] به زیان آنان به گناه و دشمنی از هم پشتیبانی می‌‌کنید [و با هم تعاون می‌‌کنید بر قتل مقتولین و اخراج اخراج شدگان و حال آنکه شما مأمور به تظاهر (پشتیبانی، به هم کمک کردن) بر اساس نیکی و تقوا هستید و از تظاهر بر اساس گناه و دشمنی نهی شده‌‌اید] و اگر [این مقتولان یا اخراج شدگان] به عنوان اسیر شده نزد شما بیآیند آنها را با فدیه گرفتن آزاد می‌‌کنید [یعنی قتل کردن شما و اخراج کردن آنها بوسیلهٔ شما از غیرت دینی و امر الهی نیست، بلکه از اهویهٔ نفسانی و اغراض فاسده است] و (حال آنکه) اخراج آنان بر شما حرام است آیا پس به بخشی از کتاب ایمان می‌‌آورید (اذعان می‌‌کنید) و به بخشی [از آن] کفر می‌‌ورزید [یعنی که شما به کتاب بی توجّهید و از هواهای خود تبعیّت می‌‌کنید] پس جزای کسانی از شما [ای معاشر (جماعت) یهود یا ای امّت محمّد (ص)] که آن را انجام می‌‌دهد جز خواری در حیات دنیا و [در] روز قیامت نیست که به سوی شدیدترین عذاب ردّ می‌‌شوند و خداوند به آنچه که عمل می‌‌کنید غافل نیست

- ترجمه سلطانی

سپس شما (یا) همین (احمقان) هستید که خودتان را می‌کشید و گروهی از خودتان را (با غضب کردن بر آنها) از دیارشان اخراج می‌کنید (و) به زیان آنان به گناه و دشمنی از هم پشتیبانی می‌کنید و اگر (این مقتولان یا اخراج شدگان) به عنوان اسیر شده نزد شما بیآیند آنها را با فدیه گرفتن آزاد می‌کنید و (حال آنکه) اخراج آنان بر شما حرام است آیا پس به قسمتی از کتاب ایمان می‌آورید و به قسمتی (از آن) کفر می‌ورزید پس جزای کسی از شما که آن را انجام می‌دهد جز خواری در حیات دنیا و روز قیامت نیست که به سوی شدیدترین عذاب ردّ می‌شوند و خداوند به آنچه که عمل می‌کنید غافل نیست

- ترجمه راستین

(با این عهد و اقرار) باز شما (به همان خوی زشت) خون یکدیگر می‌ریزید و گروهی از خودتان را از دیارشان می‌رانید و در بدکرداری و ستم بر ضعیفان همدست و پشتیبان یکدیگرید، و چون اسیر شوند برای آزادی آنها فدیه می‌دهید، در صورتی که به حکم تورات، اخراج کردن آنها بر شما حرام شده است!چرا به برخی از احکام ایمان آورده و به بعضی کافر می‌شوید؟پس جزای چنین مردم بدکردار چیست به جز ذلّت و خواری در زندگانی این جهان و بازگشتن به سخت‌ترین عذاب در روز قیامت؟و خدا غافل از کردار شما نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٦ أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ فَلَا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ

آنان کسانی هستند که زندگانی دنیا را به [جای] آخرت خریده‌‌اند و عذاب از آنها خفیف (تخفیف داده) نمی‌‌شود [برای اینکه برای آنان مقام و موطنی در دار راحت باقی نمانده تا در آن استراحت کنند] و آنها یاری نمی‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

آنان کسانی هستند که زندگانی دنیا را به (جای) آخرت خریده‌اند و عذاب از آنها تخفیف داده نمی‌شود و آنها یاری نمی‌شوند

- ترجمه راستین

اینان همان کسانند که (متاع دو روزه) دنیا را خریده و ملک ابدی آخرت را فروختند، پس (در آخرت) عذاب آنها تخفیف نیابد و هیچ یاوری نخواهند داشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٧ وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِن بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُـولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقًا تَقْتُلُونَ

و همانا هرآینه کتاب را به موسی دادیم [پس شگفتی در داده شدن کتاب به محمّد (ص) نیست] {و مراد از کتاب، نبوّت یا رسالت است و تورات صورت آن است} و بعد از او رسولان را پشت سر هم (هر رسول را به دنبال رسول قبل) فرستادیم و به عیسی پسر مریم بیّنه‌‌هایی دادیم و با روح القدس مؤیّدش کردیم {روح بر روح حیوانیّه که از قلب منبعث می‌‌شود و بر روح نفسانیّه که از دماغ به اعصاب منبعث می‌‌شود، و بر قوّهٔ محرّکهٔ حیوانیّه، و بر قوّهٔ شهویّه، و بر قوّهٔ غضبیّه، و بر لطیفهٔ ایمانی اطلاق می‌‌شود، و بر روح مجرّد از مادّه و از تعلّق به آن و از تقدّر و همان است که روح القدس نامیده می‌‌شود} آیا پس هر بار رسولی نزد شما می‌‌آید به آنچه که انفستان [از انجام دادن طاعات و ترک شهوات] نمی‌‌پسندد [از انقیاد رسول و اتّباع از او مثل آنچه که سابقاً کردید] استکبار می‌‌ورزید و عدّه‌‌ای را تکذیب می‌‌کنید و عدّه‌‌ای را می‌‌کشید

- ترجمه سلطانی

و همانا هرآینه کتاب را به موسی دادیم و بعد از او رسولان را پشت سر هم فرستادیم و به عیسی ابن مریم بیّنه‌هایی دادیم و به روح القدس مؤیّدش کردیم آیا پس هر بار رسولی نزد شما می‌آید به آنچه که انفستان نمی‌پسندد استکبار می‌ورزید و عدّه‌ای را تکذیب می‌کنید و عدّه‌ای را می‌کشید

- ترجمه راستین

و ما به موسی کتاب تورات عطا کردیم و از پی او پیغمبران فرستادیم و عیسی پسر مریم را به معجزات و ادلّه روشن، حجتها دادیم و او را به واسطه روح القدس توانایی بخشیدیم. آیا هر پیغمبری که از جانب خدا اوامری بر خلاف هوای نفس شما آرد گردنفرازی و سرپیچی نموده و (از راه حسد) گروهی را تکذیب کرده و جمعی را به قتل می‌رسانید؟!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٨ وَقَالُوا قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَل لَّعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَقَلِيلًا مَّا يُؤْمِنُونَ

و گفتند: قلب‌‌های ما [از آنچه که ما را به آن دعوت می‌‌کنید] غلاف‌‌دار (در زیر پرده) است [که گفتار تو و نصیحتت به آن نمی‌‌رسد] بلکه خداوند آنها را به (سبب) کفرشان [به محمّد (ص)] لعن (دور) کرده [و لذا تأثیر نمی‌‌پذیرند و آنچه که محمّد (ص) را تصدیق می‌‌کند را درک نمی‌‌کنند] و [آنان] که ایمان می‌‌آورند چه کم هستند

- ترجمه سلطانی

و گفتند: قلب‌های ما غلاف‌دار (در زیر پرده) است بلکه خداوند آنان را به (سبب) کفرشان لعن (دور) کرده و چه کم هستند که ایمان می‌آورند

- ترجمه راستین

و (آن گروه به پیغمبران) گفتند: دلهای ما در حجاب (غفلت) است (چیزی از سخنان شما در نمی‌یابد) . (چنین نیست که گفتند) بلکه خدا بر آنها لعن فرمود، زیرا کافر شدند و میانشان اهل ایمان کم بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۱
سوره بقره
حزب ۳

٨٩ وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِّـمَا مَعَهُمْ وَكَانُوا مِن قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُم مَّا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ

و چون کتاب (قرآن) را از نزد خداوند به نزد آنان (یهود) آورد که تصدیق کنندهٔ آنچه است که [از تورات] با آنها است و [این یهود] قبلاً [هم] بر کسانی که [به نبوّت انبیاء] کفر ورزیده بودند استفتاح (طلب گشایش) می‌‌کردند و چون آنچه که [از قرآن یا محمّد (ص) یا علی (ع) و خصائل آن دو] می‌‌شناختند را به نزد آنان آورد به آن کفر ورزیدند پس لعنت (دوری) خداوند بر کافران است

- ترجمه سلطانی

و چون کتاب (قرآن) را از نزد خداوند نزد آنان آورد که تصدیق کنندهٔ آنچه است که با آنان است و قبلاً (هم) بر کسانی که کفر ورزیده بودند طلب فتح می‌کردند و چون آنچه که می‌شناختند را نزد آنان آورد به آن کفر ورزیدند پس لعنت (دوری) خداوند بر کافران است

- ترجمه راستین

و چون کتاب آسمانی قرآن از نزد خدا برای هدایت آنها آمد با وجودی که کتاب (تورات) آنان را تصدیق می‌کرد و با آنکه خود آنها پیش از بعثت (پیامبر اسلام) انتظار غلبه بر کافران داشتند، آن گاه که آمد و شناختند (که همان پیغمبر موعود است) باز به او کافر شدند (و از نعمت وجود او ناسپاسی کردند) ، پس خشم خدا بر کافران باد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٠ بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنفُسَهُمْ أَن يَكْفُرُوا بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ بَغْيًا أَن يُـنَزِّلَ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ عَلَى مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ فَبَاءُوا بِغَضَبٍ عَلَى غَضَبٍ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ مُّهِينٌ

چه بد خودشان را به آن فروختند (بد چیزی است آنچه که خودشان را به آن فروختند) [و مقصود این است که آنها انانیّت را که آن بالاصاله حقّ شیطان است به جای لطیفهٔ الهی خریدند] که با بغی (حسد) از اینکه خداوند [بعضی] از فضلش [را] بر کسی از بندگانش [یعنی محمّد (ص)] که می‌‌خواهد نازل می‌‌کند به آنچه (یا آن) که خداوند نازل کرده کفر ورزیدند و با خشم بر خشم بازگشتند و برای کافران عذابی خوار کننده هست

- ترجمه سلطانی

چه بد خودشان را به آن فروختند به خاطر بغی (سرکشی) از آنچه که خداوند نازل کرده کفر ورزیدند، برای اینکه خداوند (بعضی) از فضلش (را) بر کسی از بندگانش که می‌خواهد نازل می‌کند پس با خشمی بر خشم بازگشتند و برای کافران عذابی خوار کننده هست

- ترجمه راستین

بد معامله‌ای با خود کردند که به نعمت قرآن که خداوند بر آنها نازل کرد کافر شدند از روی حسد و ستمگری که چرا خدا فضل خود را مخصوص بعضی از بندگان گرداند (چرا پیامبری از غیر بنی اسرائیل برانگیخته) ؟! و به واسطه این حسد باز خشم دیگری از خدای برای خود گرفتند، و برای کافران عذاب خواری مهیّاست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩١ وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُوا نُؤْمِنُ بِمَا أُنزِلَ عَلَيْنَا وَيَكْفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِّـمَا مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنبِيَاءَ اللَّهِ مِن قَبْلُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ

و وقتی که به آنان گفته شود که به آنچه [از قرآن یا به انبیاء از کتب آسمانی و وحی الهی] که خداوند [بر محمّد (ص)] نازل کرده ایمان بیاورید می‌‌گویند: به آنچه [از تورات] که بر ما نازل شده ایمان می‌‌آوریم و به آنچه که ورای آن است کفر می‌‌ورزند [و حال آنکه اگر به تورات ایمان می‌‌داشتند، به قرآن و نه به سایر کتب کفر نمی‌‌ورزیدند برای اینکه در تورات اثبات حقّیت قرآن و سایر کتب آسمانی هست] و (حال آنکه) آن (قرآن) حقّ است [و] تصدیق کننده است بر آنچه [از تورات] که با آنها است، [از جهت ردّ بر ادّعای باطل آنها از ایمان داشتن به تورات که اگر به تورات مؤمن می‌‌باشید پس وجوب تعظیم انبیاء و حرمت قتل آنها در آن هست] بگو: پس چرا پیامبران خداوند را می‌‌کشید؟! اگر از قبل [به تورات] مؤمن بودید [و حال آنکه مخالفت با آن دلالت بر عدم ایمان به آن می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

و وقتی که به آنان گفته شود که به آنچه که خداوند نازل کرده ایمان بیاورید می‌گویند: به آنچه که بر ما نازل شده ایمان می‌آوریم و به آنچه که ورای آن است کفر می‌ورزند و (حال آنکه) آن (قرآن) حقّ تصدیق کننده بر آنچه است که (از تورات) با آنها است، بگو پس چرا پیامبران خداوند را می‌کشید؟! اگر از قبل (به تورات) مؤمن بودید

- ترجمه راستین

و چون به یهود گویند: به قرآن که خدا فرستاده ایمان آرید، پاسخ دهند که تنها به تورات که بر ما نازل شده ایمان آوریم، و به غیر تورات کافر می‌شوند، در صورتی که قرآن کتاب حق است و کتاب آنها را تصدیق می‌کند. بگو: اگر شما در دعوی ایمان به تورات راستگویید پس چرا پیغمبران پیشین را می‌کشتید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٢ وَلَقَدْ جَاءَكُم مُّوسَى بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِن بَعْدِهِ وَأَنتُمْ ظَالِـمُونَ

و [بگو:] هرآینه موسی بیّناتی (معجزاتی دالّ بر صدق او و حقّ بودن نبوّتش) را به نزد شما آورد [و به او ایمان نیاوردید] و سپس شما ظالمان (وضع کنندگان باطل در موضع حقّ) بعد از او گوساله را [به عنوان خدا] اتّخاذ کردید

- ترجمه سلطانی

و (بگو:) هرآینه موسی بیّنات را نزد شما آورد (و به او ایمان نیاوردید) سپس بعد از او گوساله را (به عنوان خدا) اتّخاذ کردید و (در حالی که) شما ظالم (وضع کنندهٔ باطل در موضع حقّ) هستید

- ترجمه راستین

و با آن همه آیات و معجزات روشن که موسی برای شما آشکار نمود باز گوساله پرستی اختیار کردید، و شما مردمی سخت ظالم و ستمکارید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٣ وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُم بِقُوَّةٍ وَاسْمَعُوا قَالُوا سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَأُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَمَا يَأْمُرُكُم بِهِ إِيمَانُكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ

و [به یاد آورید] آنوقتی را که از شما پیمان گرفتیم و طور را فوق [سر] شما بالا بردیم [در حالی که بر زبان موسی (ع) می‌‌گفتیم] آنچه را که به شما داده‌‌ایم به قوّت بگیرید و بشنوید، گفتند: شنیدیم و [بلکه] عصیان [را اراده] کردیم و به (سبب) کفرشان [وبال عبادت یا حبّ] گوساله را در قلب‌‌هایشان نوشیدند (داخل کردند)، بگو ایمانتان شما را چه بد به آن (قتل پیامبران یا خدا گرفتن گوساله یا کفرتان به من) امر می‌‌کند اگر [به موسی و تورات] مؤمن می‌‌باشید

- ترجمه سلطانی

و (به یاد آورید) آنوقتی را که از شما پیمان گرفتیم و طور را فوق (سر) شما بالا بردیم (در حالی که می‌گفتیم) آنچه را که به شما داده‌ایم به قوّت بگیرید و بشنوید، گفتند: شنیدیم و (بلکه) عصیان (را اراده) کردیم و به (سبب) کفرشان (وبال عبادت یا حبّ) گوساله را در قلب‌هایشان نوشیدند (داخل کردند)، بگو ایمانتان شما را چه بد به آن (قتل پیامبران یا خدا گرفتن گوساله یا کفرتان) امر می‌کند اگر (به موسی و تورات) مؤمن می‌باشید

- ترجمه راستین

و (به یاد آرید) وقتی که از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بر فراز شما بداشتیم که باید آنچه را به شما فرستادیم با ایمان محکم بپذیرید و (سخن حق) بشنوید، شما گفتید: خواهیم شنید و (در نیّت گرفتید که در عمل) عصیان خواهیم کرد. و دلهای آنان از عشق به گوساله پر شد از آن رو که به خدا کافر بودند. بگو: ایمان شما سخت شما را به کار بد و کردار زشت می‌گمارد، اگر ایمان داشته باشید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۱
سوره بقره
حزب ۳

٩٤ قُلْ إِن كَانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِندَ اللَّهِ خَالِصَةً مِّن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ

[و چون زعم یهود این بود که دینشان حقّ است و ماسوای دین آنها باطل است و اینکه آنان اولیاء الله هستند نه غیر آنها و اینکه دار آخرت خالص برای آنان است خداوند فرمود: ای محمّد به آنان] بگو: اگر نزد خداوند سرای آخرت خالص برای شما می‌‌باشد، نه برای [دیگر] مردمان، پس اگر [در دعوی خود] راستگو می‌‌باشید آرزوی مرگ کنید [زیرا کسی که ولیّ خدا باشد ملاقات او را طلب می‌‌کند و کسی که متیقّن به آخرت و نعیم آن می‌‌باشد وصول به آن را تعجیل می‌‌دارد]

- ترجمه سلطانی

بگو: اگر سرای آخرت نزد خداوند خالص برای شما می‌باشد، نه برای (دیگر) مردم، پس آرزوی مرگ کنید اگر راستگو می‌باشید

- ترجمه راستین

بگو: اگر سرای آخرت را (با آن همه نعمت) خدا به شما اختصاص داده دون سایر مردم، بایستی همیشه به مرگ آرزومند باشید اگر راست می‌گویید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٥ وَلَن يَتَمَنَّوْهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِـمِينَ

و (حال آنکه) به (سبب) آنچه که دستانشان [از رشوه بر احکام و حکم بر غیر مستحّق با رشوه دهی و شفاعات و تحریم محلّلات و تحلیل محرّمات از اموال و فروج و خون‌‌ها، و تحریف کتاب و کفر به آنچه که آن را می‌‌شناسند] پیش آورده هرگز ابداً آن را تمنّا نخواهند کرد و خداوند به ستمکاران دانا است

- ترجمه سلطانی

و (حال آنکه) به (سبب) آنچه که دستانشان پیش آورده هرگز ابداً آن را تمنّا نخواهند کرد و خداوند به ستمکاران دانا است

- ترجمه راستین

و هرگز آرزوی مرگ نخواهند کرد، (زیرا عذاب سخت) به واسطه کردار بد خود (برای خود در آخرت مهیا کرده‌اند) ، و خدا آگاه به ستمکاران است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٦ وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَيَاةٍ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَن يُعَمَّرَ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ

و مسلّماً آنها را حریص‌‌ترین مردم به زندگی [حقیر دانی] می‌‌یابی [تا آنکه بشناسی، و این دلیل بر این است که آنها مُقبل (روی آورنده) به دنیا و مُدبر (پشت کننده، روگردان) از آخرت و نعیم آن هستند و آن را نمی‌‌خواهند پس چگونه آن را تمنّا کنند] و از کسانی که شرک ورزیدند هر کدام از آنها دوست دارد که هزار سالی عمر کند و (حال آنکه) اگر [هم] عمر بکند آن (عمر دراز) دور کنندهٔ او از عذاب نیست و خداوند به آنچه که عمل می‌‌کنند بینا است

- ترجمه سلطانی

و (حال آنکه) مسلّماً آنها را حریص‌ترین مردم به حیات می‌یابی و از کسانی که شرک ورزیدند هر کدام از آنها دوست دارد که هزار سالی عمر کند و (حال آنکه) اگر (هم) عمر بکند آن دور کنندهٔ او از عذاب نیست و خداوند به آنچه که عمل می‌کنند بینا است

- ترجمه راستین

و بر تو (و بر همه) پیداست که یهود به حیات مادی حریص‌تر از همه خلق‌اند، حتی از مشرکان، و از این رو هر یهودی آرزوی هزار سال عمر می‌کند، ولی عمر هزار سال هم او را از عذاب خدا نرهاند، و خدا به کردار ناپسند آنان بیناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٧ قُلْ مَن كَانَ عَدُوًّا لِّـجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِّـمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ

[ای محمّد به آنان] بگو کسی که با جبرئیل دشمن باشد پس [البتّه با خداوند دشمنی می‌‌کند] همانا او (جبرئیل) آن [یعنی قرآن] را در حالی که تصدیق کننده است بر آنچه [از کتب خداوند و منجمله تورات] که بین دستانش است و هدایت کننده و بشارت دهنده برای مؤمنان است را با اجازهٔ خداوند بر قلب تو نازل نمود [و کسی که با رسول دشمنی کند، پس همانا با مرسل (فرستنده) دشمنی ورزیده]

- ترجمه سلطانی

بگو چه کسی با جبرئیل دشمن باشد پس همانا او آن (قرآن) را با اجازهٔ خداوند تصدیق کننده بر آنچه که بین دستانش است و هدایت کننده و بشارت دهنده برای مؤمنان، بر قلب تو نازل نمود

- ترجمه راستین

بگو: هر کس با جبرئیل دشمن است، او به فرمان خدا قرآن را به قلب تو رسانید در حالی که تصدیق سایر کتب آسمانی می‌کند و برای اهل ایمان هدایت و بشارت است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٨ مَن كَانَ عَدُوًّا لِّلَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِيلَ وَمِيكَالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِّلْكَافِرِينَ

کسی که با خداوند و ملائکهٔ او و فرستادگان او و جبرئیل و میکائیل دشمن باشد [پس باید حذر کند] زیرا خداوند با کافران دشمن است

- ترجمه سلطانی

کسی که با خداوند و ملائکهٔ او و فرستادگان او و جبرئیل و میکائیل دشمن باشد (پس باید حذر کند) زیرا خداوند با کافران دشمن است

- ترجمه راستین

هر کس با خدا و فرشتگان و رسولان او و جبرئیل و میکائیل دشمن است (محققا کافر است و) خدا هم دشمن کافران است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٩ وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ

و همانا آیات [معجزات یا احکام بحسب قالب و قلب یا آیاتى از قرآن یا آیاتى از آیات انفسی یا آیات آفاقی ظاهره در نفس تو] را بطور واضح [دلالت کننده بر صدق تو و رسالت تو و امامت علی (ع) وصّی تو] به تو نازل کردیم و جز فاسقان به آن کفر نمی‌‌ورزند

- ترجمه سلطانی

و همانا آیات را بطور واضح به تو نازل کردیم و جز فاسقان به آن کفر نمی‌ورزند

- ترجمه راستین

و ما (برای اثبات پیغمبری تو) آیات و دلایل روشن به تو فرستادیم، و بجز فاسقان (و اهل عناد) کسی انکار آن نخواهد کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٠ أَوَكُلَّمَا عَاهَدُوا عَهْدًا نَّبَذَهُ فَرِيقٌ مِّنْهُم بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ

[و] آیا [چنین نیست که این یهود باز نمی‌‌ایستند که رسالت محمّد (ص) و خلافت علی (ع) را بعد از آیات واضح دالّ بر رسالت و امامت انکار می‌‌کنند و] هرگاه با بستن عهدی [با رسول به حکمیت یکی از آنها مثل عبد الله بن سلام مثلاً، یا این نصّاب هر آنچه که به مبایعت با محمّد (ص) مثل بیعت رضوان به تسلیم در جمیع اوامر او و ترک ردّ بر او و ترک مخالفت با او و مثل بیعت با محمّد (ص) در غدیر خمّ به خلافت علی (ع) و با علی به خلافت او، و هرگاه بدون بیعت عهد بستند که با محمّد (ص) مخالفت نکنند و اینکه تسلیم علی (ع) شوند] عهد کردند گروهی از آنها آن را دور افکندند؟ بلکه [در واقع] بیشتر آنها ایمان نمی‌‌آورند [اینکه این عادت قدیم و جدید آنها است که از آنها منفک نمی‌‌شود]

- ترجمه سلطانی

(و) آیا هرگاه با بستن عهدی عهد می‌کنند گروهی از آنها آن را دور می‌افکنند بلکه بیشتر آنها ایمان نمی‌آورند

- ترجمه راستین

برای چه هر عهد و پیمان که بستند گروهی آن را می‌شکنند؟ (نه اینان) بلکه اکثر آنها اصلا ایمان نخواهند آورد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠١ وَلَمَّا جَاءَهُمْ رَسُـولٌ مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِّـمَا مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِيقٌ مِّنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ كِتَابَ اللَّهِ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ كَأَنَّهُمْ لَا يَعْلَمُونَ

و [این شیوهٔ آنان است و بر آن استمرار دارند] چون رسولی از خداوند به عنوان تصدیق کننده بر آنچه [از تورات] که با آنها (یهود) است نزد آنها آید گروهی از آنان که کتاب داده شده‌‌اند کتاب خدا را [یعنی آنچه که در وصف محمّد (ص) و علی (ع) در تورات و قرآن نازل شده یا جملهٔ تورات و قرآن را] در ورای پشتشان به دور می‌‌افکنند {و آنها یهود و منافقین امّت هستند، زیرا احکام رسالت و کتاب تدوینی که همان تورات و قرآن است به آنان داده شده} که گوئی [یهود و نواصب امّت] آنها نمی‌‌دانند [که کتاب یا محمّد (ص) و نبوّت او یا علی (ع) و امامت او حقّ از سوی خداوند است، با اینکه آنها آن را می‌‌دانستند پس آنها شدیدتر از کسی هستند که بدون علم مخالفت کننده است یا مانند این است که علم و ادراک ندارند تا با علمشان تمیز دهند که او حقّ است یا باطل]

- ترجمه سلطانی

و (این شیوهٔ آنان است) چون رسولی از خداوند به عنوان تصدیق کننده بر آنچه که با آنها است نزد آنها آید گروهی از آنان که کتاب داده شده‌اند کتاب خدا را در ورای پشتشان دور می‌افکنند گوئی که آنها نمی‌دانند

- ترجمه راستین

و چون پیغمبری از جانب خدا بر آنان آمد که به راستی کتب آسمانی آنها گواهی می‌داد، گروهی از اهل کتاب، کتاب خدا را پشت سر انداختند (و به حکم آن کتاب که امر به ایمان آوردن به قرآن می‌کرد رفتار نکردند) گویی (از آن کتاب) هیچ نمی‌دانند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۱
سوره بقره
حزب ۳

١٠٢ وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُـولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَـرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَـمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ

[و از حقّ اعراض کردند] و از آنچه که شیاطین بر ملک سلیمان تلاوت می‌‌کردند پیروی کردند، و (حال آنکه) سلیمان کفر نورزید [و سِحر استعمال نکرد چنانکه این کافران گفتند] و لکن شیاطین کفر ورزیدند [در حالی که آنان] سِحر و آنچه که بر دو ملک در بابل [به نام‌‌های] هاروت و ماروت نازل شد را به مردم تعلیم می‌‌دادند و (حال آنکه) آن دو [این سحر و ابطال آن را] به احدی تعلیم نمی‌‌دادند حتّی می‌‌گفتند که جز این نیست که ما به عنوان امتحان [برای خلق] هستیم [تا خداوند بداند چه کسی در راه او مجاهده می‌‌کند و آنچه که به دینش ضرر می‌‌رساند را نیاموزد یا آنچه که آن را از کسی که مجاهده نمی‌‌کند تعلیم گرفته از آنچه که ضرر می‌‌رساند را استعمال (طلب عمل کردن، به کار بستن) نکند] پس [با ترک مجاهده و تعلّم آنچه که به تو ضرر می‌‌رساند یا با استعمال آن و با ادّعای انانیّت برای نفست و نسبت دادن آنچه که آن را آموخته‌‌ای به آن (نفس)، با اینکه آن عاریتی از خداوند به آن (نفس) است] کفر نورز، پس [با ترک کردن نصیحت کردن به آن دو] از آن دو آنچه [از اعمال و اقوال و افسون‌‌ها] که با آن بین مرد و زوجه‌‌اش جدایی می‌‌افکنند را تعلیم می‌‌گیرند [و نصایح دو ملک را ترک می‌‌کنند و به بندگان خدا ضرر می‌‌رسانند]، و آنها (تعلیم گرفتگان) با آن [با آنچه که بین مرد و زوجه‌‌اش تفرقه اندازند یا با آنچه که آن را می‌‌آموزند] به احدی ضرر رسان نیستند مگر به اذن خداوند، و [از آن دو ملک یا از دو صنف سحر و آنچه که بر دو ملک نازل می‌‌شود] آنچه را تعلیم می‌‌دهند که به آنها ضرر می‌‌رساند و به آنها نفع نمی‌‌رساند، و همانا دانسته بودند که کسی که آن [چیزی که شیاطین از کتاب خدا تلاوت می‌‌کنند] را بخرد در آخرت بهره‌‌ای (نصیبی) ندارد، و چه بد است آنچه که خودشان [کتاب خدا] را به آن فروختند، اگر می‌‌دانستند [حتماً دست می‌‌کشیدند]

- ترجمه سلطانی

و از آنچه که شیاطین بر ملک سلیمان تلاوت می‌کردند پیروی کردند، و سلیمان کفر نورزید و لکن شیاطین کفر ورزیدند که سحر و آنچه بر دو ملک در بابل، هاروت و ماروت، نازل شد را به مردم تعلیم می‌دادند و (حال آنکه) (این سحر و ابطال آن را) به احدی تعلیم نمی‌دادند حتّی می‌گفتند که جز این نیست که ما به عنوان امتحان (برای خلق) هستیم پس (با استعمال آن) کفر نورز، از آن دو آنچه که با آن بین مرد و زوجه‌اش جدایی می‌افکنند را تعلیم می‌گیرند، و آنها (تعلیم گرفتگان) با آن به احدی ضرر رسان نیستند مگر به اذن خداوند، و (از آن دو ملک) آنچه را تعلیم می‌دهند که به آنها ضرر می‌رساند و به آنها نفع نمی‌رساند، و همانا دانسته بودند که کسی که آن (چیزی که شیاطین از کتاب خدا تلاوت می‌کنند) را بخرد در آخرت بهره‌ای ندارد، و چه بد است آنچه که خودشان (کتاب خدا) را به آن فروختند، اگر می‌دانستند (حتماً دست می‌کشیدند)

- ترجمه راستین

و پیروی کردند سخنانی را که (دیوان و) شیاطین در ملک سلیمان (به افسون و جادوگری) می‌خواندند، و هرگز سلیمان (با به کار بردن سحر به خدا) کافر نگشت و لکن شیاطین کافر شدند که سحر به مردم می‌آموختند. و آنچه را که بر دو فرشته هاروت و ماروت در بابل نازل شده بود پیروی کردند، در صورتی که آن دو ملک به هیچ کس چیزی نمی‌آموختند مگر آنکه بدو می‌گفتند که کار ما فتنه و امتحان است، مبادا کافر شوی!اما مردم از آن دو ملک چیزی را که ما بین زن و شوهر جدایی افکند می‌آموختند، البته به کسی زیان نمی‌رسانیدند مگر آنکه خدا بخواهد، و چیزی که می‌آموختند به خلق زیان می‌رسانید و سود نمی‌بخشید، و محققا می‌دانستند که هر که چنین کند در عالم آخرت هرگز بهره‌ای نخواهد یافت، و آنان به بهای بدی خود را فروختند، اگر می‌دانستند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٣ وَلَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَمَثُوبَةٌ مِّنْ عِندِ اللَّهِ خَيْرٌ لَّوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ

و اگر آنها ایمان می‌‌آوردند [و اگر اینکه یهود و کسانی از نواصب که از آنها پیروی می‌‌کنند، با ایمان عامّ یا با ایمان خاصّ ایمان بیاورند، یا به کتابی که آن را پشت سرشان انداخته‌‌اند، اقرار کنند و اذعان نمایند] و [از مخالفت با کسی که با او بیعت کرده‌‌اند یا از اتّباع از آنچه که شیاطین تلاوت می‌‌کنند] تقوا پیشه می‌‌کردند قطعاً پاداشی که [برای آنها] در نزد خداوند است بهتر است اگر می‌‌دانستند

- ترجمه سلطانی

و اگر که آنها ایمان می‌آوردند و تقوا پیشه می‌کردند قطعاً پاداشی که (برای آنها) در نزد خداوند است بهتر است اگر می‌دانستند

- ترجمه راستین

و محققا اگر ایمان آورده و پرهیزکار می‌شدند بهره‌ای که از خدا نصیب آنها می‌شد بهتر از هر چیز بود، چنانچه می‌دانستند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٤ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقُـولُوا رَاعِنَا وَقُولُوا انظُرْنَا وَاسْمَعُوا وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ

ای کسانی که [با ایمان عام و بیعت عامّه] ایمان آورده‌‌اید نگویید «راعِنا» (رعایت ما را بکن، در لغت یهود ناسزا و به معنی گوش کن، نمی‌‌شنوی!؟ بوده) و بگویید: «انظُرنا» (به ما نظر کن) و [وقتی که رسول خدا (ص) به شما سخن می‌‌گوید] گوش کنید [و اطاعت کنید] و برای کافران [یعنی یهود شاتم (دشنام دهنده)] عذابی دردناک هست

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید نگویید «راعنا» (رعایت ما را بکن) (در لغت یهود ناسزا به معنی گوش کن، نمی‌شنوی!؟ بود) و بگویید «انظرنا» (به ما نظر کن) و (هنگام سخن گفتن رسول خدا) گوش کنید و برای کافران عذابی دردناک هست

- ترجمه راستین

ای اهل ایمان (هنگام تکلم با رسول) به کلمه راعنا (ما را رعایت کن) تعبیر مکنید، بلکه بگویید: انظرنا (ناظر احوال ما باش) ؛ و (سخن خدا را) بشنوید و (بدانید که) برای کافران عذاب دردناک مهیا است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٥ مَّا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلَا الْمُشْرِكِينَ أَن يُـنَزَّلَ عَلَيْكُم مِّنْ خَيْرٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَاللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ

کسانی از اهل کتاب (یهود و نصاری) که کفر ورزیده‌‌اند و نه از مشرکان [که نواصب و منافقان به محمّد (ص) و علی (ع) از آنها هستند یا منافقان امّت داخل شده در اهل کتاب] دوست ندارند که [از آیات مزید در شرف محمّد (ص) و علی (ع) و خاندان پاک آن دو (ع)، یا از نعمتی از نعم دنیا، یا از غلبه کردن و غنیمت گرفتن از دشمن] خیری از پروردگار شما بر شما نازل شود و (حال آنکه) خداوند کسی [از بندگانش] را که بخواهد به رحمت خود [یعنی ولایت علی (ع) زیرا او رحمت او تعالی است یا نبوّت او یا تصدیق پیامبر او یا ولایت او و امامتش] خاص (متمایز) می‌‌کند [چه آن را دوست بدارند یا کراهت بورزند] و خداوند [بر کسی که او را با رحمت خود خاصّ می‌‌گرداند] دارای فضل عظیم است

- ترجمه سلطانی

کسانی که کفر ورزیده‌اند از اهل کتاب و نه از مشرکان دوست ندارند که از پروردگار شما خیری بر شما نازل شود و (حال آنکه) خداوند کسی را که بخواهد به رحمت خود خاص می‌کند و خداوند دارای فضل عظیم است

- ترجمه راستین

هرگز کافران اهل کتاب و مشرکان مایل نیستند که بر شما (مسلمین) خیری از جانب خدایتان نازل شود، لیکن خدا هر که را بخواهد به فضل و رحمت خویش مخصوص گرداند، و خدا صاحب فضل عظیم است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۱
سوره بقره
حزب ۴

١٠٦ مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

هر آیه‌‌ای را نسخ کنیم {نسخ شرعاً رفع حکم ثابت در شریعت بعد از عمل به آن است چه ناسخ و منسوخ از دو شریعت باشند یا از شریعتی واحد، و چه نسبت به عامّهٔ خلق باشد یا نسبت به اشخاصی مخصوص، یا نسبت به شخصی واحد بحسب احوال مختلف وی} یا آن را به فراموشی بسپاریم {انساء یا فرآموشی عبارت از محو آن از قلوب با بقای آن در واقع، یا محو آثار آن از قلوب با بقای آن یا بقای حکم آن در واقع است} بهتر از آن یا مثل آن را می‌‌آوریم، آیا ندانستی که خداوند بر هر چیزی توانا است

- ترجمه سلطانی

هر آیه‌ای را نسخ کنیم یا آن را به فراموشی بسپاریم بهتر از آن یا مثل آن را می‌آوریم، آیا ندانستی که خداوند بر هر چیزی توانا است

- ترجمه راستین

هر چه از آیات قرآن را نسخ کنیم یا حکم آن را از خاطرها بریم (و متروک سازیم) بهتر از آن یا مانند آن بیاوریم. آیا نمی‌دانی که خدا بر هر چیز قادر است؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٧ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ

آیا ندانستی که خداوند، مُلک (مملکت، پادشاهی) آسمان‌‌ها و زمین را دارد [پس بنابر آنچه که حکمتش آن را اقتضاء می‌‌کند در آن دو تصرّف می‌‌نماید] و شما [بنفسه بحسب نفس الامر و به توسّط خلفائش بحسب ظاهر الامر، یا غیر ذات او بحسب تکوین و غیر از خلفائش بحسب تکلیف، یا در مظاهر عالیه و دانیه‌‌اش از جهت تکوین و از جهت تکلیف] غیر از خداوند ولیّی و نه یاوری ندارید {ولیّ همان کسی است که نسبت به جذب آنچه که مولّی علیه را در بقاء ذات او و حصول کمالات او نفع می‌‌رساند مربّی باشد، و نصیر همان کسی است که آنچه را که به او ضرر می‌‌رساند از او دافع باشد، و به وجه دیگر، ولیّ کسی است که داخل در ملک او می‌‌باشد، و نصیر کسی است که خارجاً حامی می‌‌باشد}

- ترجمه سلطانی

آیا ندانستی که خداوند، مملکت آسمان‌ها و زمین را دارد و شما غیر از خداوند ولیّی و نه یاوری ندارید

- ترجمه راستین

آیا نمی‌دانی که پادشاهی آسمانها و زمین مختصّ خداوند است و شما را به جز خدا یار و یاوری نخواهد بود؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٨ أَمْ تُرِيدُونَ أَن تَسْأَلُوا رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَى مِن قَبْلُ وَمَن يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ

[و] آیا می‌‌خواهید که از رسولتان بپرسید [و عالماً و عامداً با او محاجّه کنید] چنانکه قبلاً از موسی [برای رؤیت خداوند] سؤال شد [پس سؤال کنندگان را صاعقه درگرفت و هلاک شدند]، و کسی که ایمان را به کفر تبدیل کند پس، از راه سواء (راست) گمراه شده

- ترجمه سلطانی

(و) آیا می‌خواهید که از رسولتان بپرسید (و با او محاجّه کنید) چنانکه قبلاً از موسی (برای رؤیت خداوند) سؤال شد (پس با صاعقه هلاک شدند)، و کسی که ایمان را به کفر تبدیل کند پس، از راه سواء (راست) گمراه شده

- ترجمه راستین

آیا اراده آن دارید که شما نیز از پیغمبر خود در خواست کنید آنچه را که یهود در زمان گذشته از موسی خواستند؟و هر که ایمان را مبدّل به کفر گرداند، بی‌شک راه راست را گم کرده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٩ وَدَّ كَثِيرٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُم مِّن بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

بسیاری از اهل کتاب بعد از آنکه [با دلایل معلوم شده بر آنها از کتبشان و اخبارشان و با معجزات مشهوده از محمّد (ص) بر آنها] حقّ بر آنها آشکار شد دوست (آرزو) داشتند که به (سبب) حسادت درونی خودشان [با القاء شبهات و تحریف کلمات و تعییر (سرزنش کردن، ریشخند زدن، متلک انداختن) ضعفاء و تثریب (تقبیح کردن) معجزات] شما را بعد از ایمانتان به کفر بر گردانند پس عفو کنید و [از حسد ورزی متقابل] در گذرید {عفو ترک انتقام از جانی است، و صفح تطهیر قلب از حقد (کینهٔ پنهان در دل) وی است} تا آنکه خداوند امر خود را [دربارهٔ آنها] بیاورد همانا خداوند بر هر چیزی بسیار توانمند است [و بر همگی آنها قدرت دارد]

- ترجمه سلطانی

بسیاری از اهل کتاب دوست (آرزو) داشتند که به (سبب) حسادت درونی خودشان شما را بعد از ایمانتان به کفر بر گردانند بعد از آنکه حقّ بر آنها آشکار شد پس عفو کنید و (از حسد ورزی متقابل) در گذرید تا آنکه خداوند امر خود را بیاورد همانا خداوند بر هر چیزی بسیار توانمند است

- ترجمه راستین

بسیاری از اهل کتاب آرزو دارند که شما را از ایمان به کفر برگردانند به سبب رشک و حسدی که در نفس خود بر ایمان شما برند بعد از آنکه حق بر آنها آشکار گردید، پس (اگر ستمی از آنها به شما رسید) در گذرید (و مدارا کنید) تا هنگامی که فرمان خدا برسد، که البته خدا بر هر چیز قادر و تواناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٠ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنفُسِكُم مِّنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ

و نماز را بپا دارید و زکات بدهید و هرآنچه از خیر که برای خودتان مقدّم کرده‌‌اید آن را نزد خداوند می‌‌یابید همانا خداوند به آنچه که عمل می‌‌کنید همواره بینا است [و چیزی از او شاذ (متفرّد) نمی‌‌شود که نزد او ذخیره نشود]

- ترجمه سلطانی

و نماز را بپا دارید و زکات بدهید و هرآنچه از خیر که برای خودتان مقدّم کرده‌اید آن را نزد خداوند می‌یابید همانا خداوند به آنچه که عمل می‌کنید همواره بینا است

- ترجمه راستین

و نماز به پا دارید و زکات بدهید و بدانید که هر چه از اطاعت حق و کار نیکو برای خود پیش می‌فرستید آن را در نزد خدا خواهید یافت، که محققا خداوند به هر کار شما بیناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١١ وَقَالُوا لَن يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَن كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ

و [اهل کتاب از یهود و نصاری] گفتند هرگز داخل جنّت نخواهد شد مگر کسی که یهودی یا ترسا (نصارا) باشد، این آرزوهای آنها است، [ای محمّد (ص)] بگو: اگر [در دعوی خود] راستگو می‌‌باشید برهانتان را [بر دعوی خود] بیاورید

- ترجمه سلطانی

و گفتند هرگز داخل جنّت نخواهد شد مگر کسی که یهودی یا ترسا (نصارا) باشد، این آرزوهای آنها است، بگو: اگر راستگو می‌باشید برهانتان را بیاورید

- ترجمه راستین

و یهود گفتند: هرگز به بهشت نرود جز طایفه یهود، و نصاری گفتند: جز طایفه نصاری. این تنها آرزوی باطل آنهاست، بگو: بر این دعوی برهان آورید اگر راست می‌گویید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٢ بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِندَ رَبِّهِ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ

آری کسی که وجهش را برای خداوند تسلیم (خالص) کند و (در حالی که) او [در افعالش یا به خلق او] محسن است پس نزد پروردگارش اجر خود (لایق به آن) را دارد و ترسی بر آنان نیست و نه آنها محزون می‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

آری کسی که وجهش را برای خداوند تسلیم (خالص) کند و (در حالی که) او محسن است پس نزد پروردگارش اجر خود را دارد و ترسی بر آنان نیست و نه آنها محزون می‌شوند

- ترجمه راستین

آری، هر که تسلیم حکم خدا گردید و نیکوکار گشت مسلّم اجرش نزد خدا خواهد بود و آنان را هیچ خوف و اندیشه و هیچ اندوهی نخواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۱
سوره بقره
حزب ۴

١١٣ وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَى عَلَى شَيْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَى شَيْءٍ وَهُمْ يَتْلُونَ الْكِتَابَ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِـهِمْ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ

و یهود گفتند که ترسایان بر چیزی [از دین] نیستند و ترسایان گفتند: یهودیان بر چیزی [از دین] نیستند، و (حال آنکه) آنها کتاب را می‌‌خوانند [یعنی آنها علماء تابع شرایع هستند، یا علمای قاری کتب الهی هستند و عالم دعوی بلاحجّت ابراز نمی‌‌کند و در کتب الهیّه تأدیبات و تعلیماتی بر چگونگی اظهار دعوی هست، پس عاقلِ عالم قاری کتاب تابع شرایع است که بدون حجّت اظهار دعوی نمی‌‌کند]، [خداوند فرمود:] این چنین [یعنی مثل قول آنها را] کسانی که نمی‌‌دانند [یعنی که علم ندارند] مثل قول آنها را گفتند [یعنی که تشبّه به جهّال جُسته‌‌اند یعنی اینکه اتّباع آنها بر شرایع و قرائت آنها بر کتب مورث علم برای آنها نبوده است، بلکه آن ایضاً محض تقلید و اعتیاد می‌‌باشد، وگرنه که چیزی که شبیه قول جهّال می‌‌شود را نمی‌‌گفتند] و خداوند در روز قیامت در آنچه که [بدون حجّت و علم] در آن اختلاف می‌‌کردند بین آنها [بین دو جماعت یا بین اختلاف کنندگان از یهود و نصارى و کسانی که در این قول به راه خود می‌‌روند] حکم می‌‌کند

- ترجمه سلطانی

و یهود گفتند که ترسایان بر چیزی (از دین) نیستند و ترسایان گفتند: یهودیان بر چیزی (از دین) نیستند، و (حال آنکه) آنها کتاب را می‌خوانند، کسانی که نمی‌دانند این‌چنین مثل قول آنها را گفتند و خداوند در روز قیامت در آنچه که در آن اختلاف می‌کردند بین آنها حکم می‌کند

- ترجمه راستین

یهود بر این دعویند که نصاری را از حق چیزی در دست نیست، و نصاری بر این دعوی که یهود را از حق چیزی در دست نیست، در صورتی که هر دو گروه در خواندن کتاب آسمانی یکسانند. این گونه دعویها نظیر گفتار و مجادلات مردمی است که از کتاب آسمانی بی‌بهره‌اند. و خداوند در این اختلافات روز قیامت میان آنها حکم خواهد فرمود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٤ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن مَّنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَن يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا أُولَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَن يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ

و چه کسی ظالم‌‌تر از آن کسی است که از مساجد خداوند که اسم او در آنها ذکر می‌‌شود [یعنی از اسلام و از مساجد صوریّ آنها و از مساجد حقیقی آنها که همان رسول و خلفای او هستند] منع می‌‌کند {ظلم قرار دادن چیزی در غیر جایی که باید گذارده شود و منع آن از جایی که باید گذاشته شود است} و سعی در خراب کردن آنها می‌‌کند [یعنی خراب کردن سقف‌‌های آن و دیوارهای آن یا منع اهل آن از رجوع به آن و خراب کردن آن با تعطیل کردن آن از ذکر خدا و اقامهٔ نماز]، برای آنان [شایسته] نباشد که داخل آن شوند مگر [در حالی که] ترسان هستند [چه رسد از اینکه بر تخریب آنها یا منع مؤمنان از آنها جرأت کنند] و برای آنها در دنیا خواری [قتل و غارت و اسارت و اِجلاء و جزیه] هست و آنها در آخرت عذابی عظیم دارند

- ترجمه سلطانی

و چه کسی ظالم‌تر از آن کسی است که از مساجد خداوند که اسم او در آنها ذکر می‌شود منع می‌کند و سعی در خراب کردن آنها می‌کند برای آنان (شایسته) نباشد که داخل آن شوند مگر (در حالی که) ترسان هستند و برای آنها در دنیا خواری هست و آنها در آخرت عذابی عظیم دارند

- ترجمه راستین

و کیست ستمکارتر از آن که مردم را از ذکر نام خدا در مساجد منع کند و در خرابی آن اهتمام و کوشش نماید؟چنین گروه را نشاید که در مساجد مسلمین در آیند جز آنکه (بر خود) ترسان باشند. این گروه را در دنیا ذلت و خواری نصیب است و در آخرت عذابی بزرگ.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٥ وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ

و مشرق و مغرب برای خداوند است پس [ای مؤمنین] به هر کجا [در هر بقعه‌‌ای از بقاع زمین] که روی کنید پس وجه خداوند در آنجا هست [و اختصاص به بقعه‌‌ای خاصّ ندارد] همانا خداوند دارای وسعت [است، مکانی و مقام چیزی و سایه‌‌ای از او خالی نمی‌‌شود] و دانا است [که می‌‌داند آنچه که شما آن را انجام می‌‌دهید، چگونه انجام می‌‌دهید، و در کدام مکان انجام می‌‌دهید، پس بر شما است به تصحیح اعمال نه تعیین محل و جهت برای آن]

- ترجمه سلطانی

و مشرق و مغرب برای خداوند است پس به هر کجا که روی کنید پس وجه خداوند در آنجا هست همانا خداوند دارای وسعت و دانا است

- ترجمه راستین

مشرق و مغرب هر دو ملک خداست، پس به هر طرف روی کنید به سوی خدا روی آورده‌اید، که خدا (به همه جا) محیط و (به هر چیز) داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٦ وَقَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَل لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلٌّ لَّهُ قَانِتُونَ

و [یهود و نصاری و مشرکین حینی که گفتند: عُزیر پسر خدا است و مسیح پسر خدا است و ملائکه دختران خدا هستند] گفتند: خداوند فرزندی گرفته!، او [از این نسبت داده شدن] منزّه است، بلکه آنچه که در آسمان‌‌ها و زمین است برای او است [پس چیزی در آن دو فرزند او نمی‌‌باشد]، همه فرمانبردار او هستند

- ترجمه سلطانی

و گفتند خداوند فرزندی گرفته!، او (از این نسبت داده شدن) منزّه است، بلکه آنچه که در آسمان‌ها و زمین است برای او است، همه فرمانبردار او هستند

- ترجمه راستین

گروهی گفتند: خدا دارای فرزند است. او پاک و منزه از آن است، بلکه هر چه در آسمانها و زمین است ملک اوست و همه فرمانبردار اویند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٧ بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُـولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ

ایجاد کنندهٔ آسمان‌‌ها و زمین است و زمانی که به امری حکم کند پس جز این نیست که به آن می‌‌گوید: بباش، پس می‌‌باشد [و شأن او شأن ناقصین در توالد نیست]

- ترجمه سلطانی

ایجاد کنندهٔ آسمان‌ها و زمین است و زمانی که به امری حکم کند پس جز این نیست که به آن میگوید: بباش، پس می‌باشد

- ترجمه راستین

او آفریننده آسمانها و زمین است و چون اراده آفریدن چیزی کند، به محض آنکه گوید: موجود باش، موجود خواهد شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٨ وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ لَـوْلَا يُكَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِينَا آيَةٌ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم مِّثْلَ قَوْلِـهِمْ تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَيَّنَّا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ

و کسانی [از مشرکین و همچنین از یهود و نصاری] که نمی‌‌دانند [که خلق، طاقت شنیدن کلام خدای تعالی را نمی‌‌آورند و اگر بشنوند مادام که نفوسشان از رین مادّه صاف نشده البتّه هلاک می‌‌شوند] گفتند: چرا خداوند با ما سخن نمی‌‌گوید [تا کلامش را بشنویم و به او ایمان بیاوریم] یا برای ما نشانه‌‌ای نمی‌‌آورد [تا آن را مشاهده کنیم و به سبب آن ایمان بیاوریم]، همچنین کسانی که قبل از آنها بودند مثل قول آنها را گفتند، [در جهل و کوری از آنچه که به آنان نفع می‌‌رساند و عناد و لجاج] قلب‌‌هایشان [در جهل و کوری از آنچه که به آنان نفع می‌‌رساند و عناد و لجاج] متشابه است، همانا آیات را برای قومی که یقین دارند بیان کرده‌‌ایم [و آنها را بدون بیّنه ترک نکرده‌‌ایم، لکن آنها اهل شکّ و ریبه هستند و اهل عقل و ایقان نیستند تا به آنچه که از شأن او است که به آن یقین آورند یقین کنند و اگر ما هر آیت مقترحه (درخواستی، پیشنهادی) یا غیر مقترحه‌‌ای را برای آنها بیاوریم، البته یقین نمی‌‌کنند و قبول نمی‌‌نمایند]

- ترجمه سلطانی

و کسانی که نمی‌دانند گفتند چرا خداوند با ما سخن نمی‌گوید یا برای ما نشانه‌ای نمی‌آورد همچنین کسانی که قبل از آنها بودند مثل قول آنها را گفتند قلب‌هایشان متشابه است همانا آیات را برای قومی که یقین دارند بیان کرده‌ایم

- ترجمه راستین

مردم نادان اعتراض کردند که چرا خداوند با ما سخن نگوید، یا معجزه‌ای (و کتابی مطابق میل ما) بر ما نمی‌آید؟پیشینیان هم به مانند اینان (به نادانی) چنین سخنان می‌گفتند؛ دلهاشان (در نافهمی) به هم شبیه است. ما ادلّه رسالت را برای اهل یقین روشن گردانیدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٩ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَا تُسْأَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِيمِ

همانا ما تو را به حقّ به عنوان بشارت دهنده و بیم دهنده فرستادیم [یعنی شأن تو بشارت دادن و انذار کردن است، قبول کنند یا ردّ کنند، یقین نمایند یا شکّ کنند، و از شکّ آنها و ردّ آنها وبالی و عقوبتی بر تو نیست] و دربارهٔ اهل دوزخ سؤال نمی‌‌شوی

- ترجمه سلطانی

همانا ما تو را به حقّ به عنوان بشارت دهنده و بیم دهنده فرستادیم و (از شکّ آنها و ردّ کردن آنها عقوبتی بر تو نیست و) دربارهٔ اهل دوزخ سؤال نمی‌شوی

- ترجمه راستین

(ای پیغمبر) ما تو را به حق فرستادیم که مردم را (به نعمت بهشت) مژده دهی و (از عذاب جهنم) بترسانی، و تو مسئول کافران که به راه جهنم رفتند نیستی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۱
سوره بقره
حزب ۴

١٢٠ وَلَن تَرْضَى عَنكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُم بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ

و هرگز یهود و نصارا از تو راضی نخواهند شد تا [مگر] آنکه از ملّت (آئین) آنها تبعیّت کنی، [به مؤمنان] بگو همانا هدایت خداوند، [فقط] آن، هدایت است [نه استرضاء (طلب رضایت) یهود و نصارى و رضایت آنها، یا به یهود و نصارى بگو: که هدایت خداوند، آن، هدایت است، نه آنچه که شما از ملّت (آئین) مأخوذه از پدران مهویّه (شیری) خود به سبب اعتیاد آن به آن عادت کرده‌‌اید] و اگر از هواهای [یعنی از آراء انفس آنان بدون مداخلهٔ عقل، یا از مهویّات (دل خواسته‌‌ها، محبوبات)] آنان تبعیّت کنی بعد از آنکه دربارهٔ آن علم [به حقّانیّت ملّت خود و بطلان ملّت آنها و آراء آنها] به تو آمد [آنگاه] ولیّی و نه نصیری از خداوند نخواهی داشت

- ترجمه سلطانی

و هرگز یهود و نصارا از تو راضی نخواهند شد تا (مگر) آنکه از ملّت (آئین) آنها تبعیّت کنی، بگو همانا هدایت خداوند، آن، هدایت است و اگر از هواهای آنان تبعیّت کنی بعد از آنکه دربارهٔ آن علم به تو آمد (آنگاه) ولیّی و نه نصیری از خداوند نخواهی داشت

- ترجمه راستین

هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد مگر آنکه پیروی از آیین آنها کنی. بگو: راهی که خدا بنماید به یقین راه حق تنها همان است؛ و البته اگر از میل و خواهش آنها پیروی کنی بعد از آنکه طریق حق را دریافتی، دیگر از سوی خدا یار و یاوری نخواهی داشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢١ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَن يَكْفُرْ بِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ

کسانی که ما به آنها کتاب دادیم [نه کسانی که کتاب داده شده‌‌اند] آن را شایستهٔ تلاوت کردنِ آن تلاوت می‌‌کنند، آنان به آن [کتاب یا محمّد (ص) یا خداوند] ایمان می‌‌آورند، و کسی که به آن کفر بورزد پس آنها همان زیانکارانند

- ترجمه سلطانی

کسانی که به آنها کتاب دادیم آن را شایستهٔ تلاوت کردن آن تلاوت می‌کنند آنها به آن ایمان می‌آورند و کسی که به آن کفر بورزد پس آنها همان زیانکارانند

- ترجمه راستین

کسانی که کتاب بر آنها فرستادیم آن را خوانده و حق خواندن آن را (در مقام عمل نیز) بجا آورند، آنان اهل ایمانند و آنها که به کتاب خدا کافر شوند (و حق شناسی نکنند) آن گروه زیانکاران عالمند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٢ يَابَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَـمِينَ

ای فرزندان اسرائیل به یاد آورید نعمت مرا که به شما نعمت دادم و من شما را بر جهانیان برتری دادم

- ترجمه سلطانی

ای فرزندان اسرائیل به یاد آورید نعمت مرا که به شما نعمت دادم و من شما را بر جهانیان برتری دادم

- ترجمه راستین

ای بنی اسرائیل، به یاد آرید نعمتی را که به شما عطا کردم و اینکه شما را بر همه مردم فضیلت و برتری دادم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٣ وَاتَّقُوا يَوْمًا لَّا تَجْزِي نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَيْئًا وَلَا يُقْبَلُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا تَنفَعُهَا شَفَاعَةٌ وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ

و بهراسید از روزی که نفسی (کسی) به جای نفسی (کسی) دیگر به چیزی جزاء داده نمی‌‌شود و از او عوضی (جبرانی) پذیرفته نمی‌‌شود و شفاعتی به آن (نفس) نفع نمی‌‌رساند و آنها یاری نمی‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

و بهراسید از روزی که کسی به جای کسی دیگر به چیزی جزاء داده نمی‌شود و از او عوضی (جبرانی) پذیرفته نمی‌شود و شفاعتی به آن نفع نمی‌رساند و آنها یاری نمی‌شوند

- ترجمه راستین

و بترسید از روزی که هیچ کس اندکی به کار دیگری نیاید و به حال او سودی نبخشد و از هیچ کس فدایی پذیرفته نشود و شفاعت کسی او را سودمند نبود و آنان را یاوری نباشد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٤ وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِـمِينَ

و آنوقت که ابراهیم را پروردگارش به کلماتی ابتلا کرد (آنها را به او عرضه کرد) {مراد از کلمات مراتب وجودات است که همان شئون انسانیّت انسان است که مستلزم کمالات انسانی نفسیّه و اضافیّه از اخلاق و نبوّات و رسالات و امامات است و مراد از ابتلاء به آنها عرضه داشتن آنها بر او است با ایداع (ودیعت نهادن و ودیعت پذیرفتن) انموذجی (نمونه‌‌ای) از هر کدام در وجود او به حیثی که مستشعر و ملتذّ به آنها شود و به اصل آن مشتاق شود و به شوق آن جولان کند تا به حقیقت آن برسد و به آن تمکّن و تحقّق یابد} پس آنها را تمام کرد، [خداوند] فرمود: که من تو را برای مردم امام قرار دادم {این امامت غیر امامت امام قوم است چه در ضلالت باشد یا در رشد، و غیر از امامت امام جماعت و جمعه است حقّ باشد یا باطل، و غیر از امامت حقّهٔ جزئیّه‌‌ای است که مشایخ اجازه در روایت یا در هدایت به آن متّصف هستند، و غیر از امامت حقّهٔ جزئیّه‌‌ای است که هر نبّی و وصّی به آن متّصف است، بلکه آن فوق همهٔ مراتب انسانیّت و آن مقام تفویض کلّی حاصل بعد از ولایت کلّیّه و رسالت کلّیّه است}، [ابراهیم] گفت: و [بعضی] از ذرّیّهٔ من [چطور]؟ [خداوند] فرمود: عهد من به ستمکاران نمی‌‌رسد {مراد از عهد مذکور امامت سابق الذکر است}

- ترجمه سلطانی

و آنوقت که ابراهیم را پروردگارش به کلماتی ابتلا کرد (آنها را به او عرضه کرد) پس آنها را تمام کرد فرمود که من تو را برای مردم امام قرار دادم، گفت: و (بعضی) از ذرّیّهٔ من (چطور)؟ فرمود: عهد من به ستمکاران نمی‌رسد

- ترجمه راستین

و (به یاد آر) هنگامی که خدا ابراهیم را به اموری امتحان فرمود و او همه را به جای آورد، خدا به او گفت: من تو را به پیشوایی خلق برگزینم، ابراهیم عرض کرد: به فرزندان من چه؟فرمود: (اگر شایسته باشند می‌دهم، زیرا) عهد من به مردم ستمکار نخواهد رسید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٥ وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِن مَّقَامِ إِبْرَاهِمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَن طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ

و آنوقت که [این] خانه (کعبه) را به عنوان جایگاه (محلّ ثواب و جزاء و محلّ رجوع) برای مردم و امن قرار دادیم [که صید آن را نبایست شکار کرد و به جانی پناهنده به آن نبایست درشتی نمود، و بلد طیب و حرم است، و فرمود: به آن امید بدارید] و از مقام ابراهیم {سنگی که اثر قدم ابراهیم (ع) بر آن است} مصلّایی [به عنوان محلّی برای دعاء یا برای نماز که آن فریضهٔ حجّ است، یا برای نماز نافله] اتّخاذ کنید و به ابراهیم و اسماعیل عهد (توصیه) کردیم که خانه‌‌ام را برای طواف کنندگان و اقامت کنندگان و رکوع کنندگان و سجده کنندگان پاک بدارید

- ترجمه سلطانی

و آنوقت که (این) خانه را به عنوان جایگاه برای مردم و امن قرار دادیم و از مقام ابراهیم مصلّایی (محلّی برای نماز) اتّخاذ کنید و به ابراهیم و اسماعیل عهد (توصیه) کردیم که خانه‌ام را برای طواف کنندگان و اقامت کنندگان و رکوع کنندگان و سجده کنندگان پاک بدارید

- ترجمه راستین

و (به یاد آر) هنگامی که ما خانه کعبه را مرجع امر دین خلق و مقام امن مقرّر داشتیم و (دستور داده شد که) مقام ابراهیم را جایگاه پرستش خدا قرار دهید و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که حرم مرا (از بت) بپردازید و پاکیزه دارید برای اهل ایمان که به طواف و اعتکاف حرم آیند و در آن نماز و طاعت خدا به جای آرند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٦ وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُم بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ قَالَ وَمَن كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ

و آنوقت که ابراهیم گفت پروردگارا اینجا (مکّه یا صدر) را شهری امن قرار بده [از غلبه کردن غلبه کنندگان به محض اراده و از قصاص جانی ملتجئ (پناه آورنده) به آن و از شکار صید آن به مواضعهٔ (قرار و مدار) تکلیفی و از شرّ شیاطین از انس و جن، و از استراق سمع با نگهبانی تو وقتی که از بلد همان صدر منشرح اراده شود] و به اهل آن [بلد (مکّه)] به کسی از آنها که به خداوند و روز آخر ایمان آورد از میوه‌‌ها روزی بده، [خداوند] فرمود: و کسی که کفر بورزد پس به [مقداری] اندک برخوردارش می‌‌کنم، سپس او را به عذاب آتش مضطر (ناچار) می‌‌کنم و چه بد سرانجامی است

- ترجمه سلطانی

و آنوقت که ابراهیم گفت پروردگارا اینجا را شهری امن قرار بده و به اهل آن به کسی از آنها که به خداوند و روز آخر ایمان آورد از میوه‌ها روزی بده، (خداوند) فرمود: و کسی که کفر بورزد پس به (مقداری) اندک برخوردارش می‌کنم، سپس او را به عذاب آتش مضطر (ناچار) می‌کنم و چه بد سرانجامی است

- ترجمه راستین

و (به یاد آر) هنگامی که ابراهیم عرض کرد: پروردگارا، این شهر را محل امن و آسایش قرار ده و اهلش را که ایمان به خدا و روز قیامت آورده‌اند از انواع روزیها بهره‌مند ساز، خدا فرمود: و هر که (با وجود این نعمت) سپاس نگزارد و راه کفر پیماید گر چه در دنیا او را اندکی بهره‌مند کنم، لیکن در آخرت ناچار معذب به آتش دوزخ گردانم که بد منزلگاهی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۱
سوره بقره
حزب ۴

١٢٧ وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ

و آنوقت که ابراهیم و اسماعیل پایه‌‌های خانه را بالا بردند [می‌‌گفتند ای] پروردگار ما [بنای خانه را که به امر خودت برای طلب رضای تو بود] از ما قبول نما همانا تو [بر دعای ما] شنوا و [به اعمال و نیّات ما] دانا هستی

- ترجمه سلطانی

و آنوقت که ابراهیم و اسماعیل پایه‌های خانه را بالا بردند (می‌گفتند) (ای) پروردگار ما از ما قبول نما همانا تو شنوا و دانا هستی

- ترجمه راستین

و (یاد آر) وقتی که ابراهیم و اسماعیل دیوارهای خانه کعبه را بر می‌افراشتند عرض کردند: پروردگارا (این خدمت) از ما قبول فرما، که تویی که (دعای خلق را) شنوا و (به اسرار همه) دانایی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٨ رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ

و [ای] پروردگار ما، ما را تسلیم (خالص از آفات نفس و شرور آن) بر خودت و از ذرّیّهٔ [جسمانی و روحانی] ما امّتی تسلیم بر تو قرار بده و مناسک ما را [محالّ (محل‌‌ها) اعمال ما را برای حجّ یا محالّ عبادات ما را یا عبادات ما را یا عبادت یا اعمال مخصوص حجّ] ما را به ما نشان (تعلیم) بده و بر ما توبه (التفات) کن همانا تو توبه (التفات) کننده و مهربان هستی

- ترجمه سلطانی

و (ای) پروردگار ما، ما را تسلیم بر خودت و از ذرّیّهٔ ما امّتی تسلیم بر تو قرار بده و مناسک ما را به ما نشان (تعلیم) بده و بر ما توبه (التفات) کن همانا تو توبه کننده و مهربان هستی

- ترجمه راستین

پروردگارا، دل ما را تسلیم فرمان خود گردان و فرزندان ما را نیز امتی تسلیم و رضای خود بدار، و راه پرستش و طاعت را به ما بنما و بر ما (وظیفه بندگی را) سهل و آسان‌گیر، که تویی توبه‌پذیر و مهربان.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٩ رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُـولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ

[ای] پروردگار ما! رسولی را از آنها در [میان] آنها مبعوث کن که آیات [تدوینی] تو را برای آنها تلاوت کند و کتاب و حکمت را به آنها تعلیم دهد {مراد از کتاب احکام رسالت و نبوّت از عقاید دینی و علم اخلاق نفسیّه و علم اعمال بدنیّه است، و حکمت گاه در کمال قوّهٔ نظریّه و گاه در کمال قوّهٔ عملیّه استعمال می‌‌شود، و مراد از آن در اینجا کمال قوّهٔ عمّاله است و معنی می‌‌دهد به آنان علومى تعلیم دهد که تعلّم آنها شایسته است و اعمال دقیق متقنه که تعلّم گرفته نمی‌‌شود مگر به کثرت مواظبت و ممارست بر آنها} و آنها را تزکیه نماید {و این دلالت می‌‌کند بر اینکه سزاوار است که سالک تحت ارادهٔ شیخ باشد، زیرا خلاص شدن از رذایل و آفات نفس و شیطان جز با امداد شیخ و اعانت او نمی‌‌باشد برای اینکه انسان علیل (بیمار) هر چه علّتی (بیماریی) را از خودش زائل کند، علّت دیگری در نفسش زیاد می‌‌شود، و هرگاه او گمان کند که مقوّی بر صحّت خود است سببی برای زیادت مرض او یا بر حدوث آن می‌‌گردد} که تو عزیز [هستی که مانعی تو را از آنچه که اراده کنی منع نمی‌‌کند] و حکیم [عالم به دقایق معلومات قادر بر دقایق مصنوعات] هستی

- ترجمه سلطانی

(ای) پروردگار ما! رسولی را از آنها در (میان) آنها مبعوث کن که آیات تو را برای آنها تلاوت کند و کتاب و حکمت را به آنها تعلیم دهد و آنان را تزکیه نماید که تو عزیز و حکیم هستی

- ترجمه راستین

پروردگارا، در میان آنان رسولی از خودشان برانگیز که بر آنان تلاوت آیات تو کند و آنان را علم کتاب و حکمت بیاموزد و روانشان را (از هر زشتی) پاک و منزه سازد، که تو بر هر کار که خواهی قدرت و علم کامل داری.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٠ وَمَن يَرْغَبُ عَن مِّلَّةِ إِبْرَاهِمَ إِلَّا مَن سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَـمِنَ الصَّالِـحِينَ

و چه کسی از ملّت (آئین) ابراهیم روی می‌‌گرداند؟ [آیا او] جز کسی است که نفس خود را سفیه کرده! و البتّه [ما] او (ابراهیم) را در دنیا برگزیده‌‌ایم و همانا او (ابراهیم) در آخرت البتّه از صالحان می‌‌باشد

- ترجمه سلطانی

و چه کسی از ملّت ابراهیم روی می‌گرداند جز کسی است که نفس خود را سفیه کرده! و البتّه او را در دنیا برگزیده‌ایم و همانا او (ابراهیم) در آخرت البتّه از صالحین می‌باشد

- ترجمه راستین

و چه کس از آیین پاک ابراهیم روی گرداند به جز مردم بیخرد؟! زیرا ما ابراهیم را در دنیا (به شرف رسالت) برگزیدیم و البته در آخرت هم از شایستگان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣١ إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَـمِينَ

آنوقت که پروردگارش به او (ابراهیم) فرمود تسلیم شو، گفت تسلیم شدم بر پروردگار عالمیان

- ترجمه سلطانی

آنوقت که پروردگارش به او فرمود تسلیم شو، گفت تسلیم شدم بر پروردگار عالمیان

- ترجمه راستین

آن گاه (برگزیده شد) که خدا به او فرمود: ای ابراهیم سر به فرمان خدا فرود آر، عرض کرد: پروردگار عالمیان را مطیع فرمانم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٢ وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَابَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ

و ابراهیم و یعقوب به فرزندان خود به آن توصیه کردند، که ای فرزندان من، همانا خداوند برای شما [این] دین را برگزیده پس هرگز نمیرید مگر آنکه شما مسلمان (تسلیم شده) باشید

- ترجمه سلطانی

و ابراهیم و یعقوب به فرزندان خود به آن توصیه کردند، که ای فرزندان من، همانا خداوند برای شما (این) دین را برگزیده پس هرگز نمیرید مگر آنکه شما مسلمان (تسلیم شده) باشید

- ترجمه راستین

و ابراهیم و یعقوب بدین گونه به فرزندان خود سفارش و توصیه نمودند که ای فرزندان من، خدا برای شما آیین پاک برگزید، پس (پیروی کنید و) تا گاه جان سپردن الاّ تسلیم رضای خدا نباشید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٣ أَمْ كُنتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِن بَعْدِي قَالُوا نَعْبُدُ إِلَهَكَ وَإِلَهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِلَهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ

آیا شما گواه بودید؟ آنوقت که مرگ بر یعقوب حاضر شد، آنوقت که به پسرانش گفت (سؤال کرد): بعد از من چه کسی را بندگی می‌‌کنید؟ گفتند خدای تو را و خدای پدران تو ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را، خدای واحد را بندگی می‌‌کنیم و ما تسلیم او هستیم

- ترجمه سلطانی

آیا شما گواه بودید؟ آنوقت که مرگ برای یعقوب حاضر شد، آنوقت که به پسرانش گفت بعد از من چه کسی را بندگی میکنید؟ گفتند خدای تو را و خدای پدران تو ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را، خدای واحد را بندگی می‌کنیم و ما تسلیم او هستیم

- ترجمه راستین

شما کی و کجا حاضر بودید هنگامی که مرگ یعقوب در رسید و به فرزندان خود گفت که شما پس از مرگ من که را می‌پرستید؟گفتند: خدای تو را و خدای پدران تو ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را که معبود یگانه است و ما مطیع فرمان اوییم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٤ تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُم مَّا كَسَبْتُمْ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ

اینها (ابراهیم و یعقوب و فرزندان آن دو) امّتی بودند که درگذشته‌‌اند، آنچه که [آنها] کسب کرده‌‌اند برای آنها است و آنچه که [شما] کسب کرده‌‌اید برای شما است و شما از آنچه که آنها عمل می‌‌کردند سؤال نمی‌‌شوید [یعنی همانا انتساب شما به آنها با آن نفعی به حسنات آنها نمی‌‌رسانید و با آن ضرری به سیئات آنها نمی‌‌زنید، پس به اعمال خودتان نظر کنید نه به انسابتان و پدرانتان]

- ترجمه سلطانی

اینها امّتی بودند که درگذشته‌اند، آنچه که کسب کرده‌اند برای آنها است و آنچه که کسب کرده‌اید برای شما است و شما از آنچه که آنها عمل می‌کردند سؤال نمی‌شوید

- ترجمه راستین

آنها گروهی بودند که درگذشتند، هر کار نیک و بد کردند برای خود کردند و شما هم هر چه کنید برای خویش خواهید کرد و شما مسئول کار آنها نخواهید بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۱
سوره بقره
حزب ۴

١٣٥ وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ

و گفتند: یهودی یا نصارا [باشید] تا هدایت شوید، [ای محمّد به آنها] بگو بلکه [مسلمان] باشید [و] از ملّت ابراهیم حنیف (حقگرا، راستین) [تبعیت کنید] و [او] از مشرکین نبود {تعریض به مشرکان است، زیرا مشرکان اکثر آنان به رسالت ابراهیم (ع) مقرّ هستند}

- ترجمه سلطانی

و گفتند: یهودی یا نصارا (باشید) تا هدایت شوید، بگو بلکه از ملّت ابراهیم باشید (در حالی که) حقگرا (راستین) است و از مشرکین نبود

- ترجمه راستین

یهود و نصاری گفتند که به آیین ما درآیید تا راه راست یافته و طریق حق پویید. (ای پیغمبر در جواب آنها) بگو: بلکه ما آیین ابراهیم را پیروی می‌کنیم که به راه راست توحید بود و از مشرکان نبود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٦ قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ إِلَى إِبْرَاهِمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ

بگویید ایمان آوردیم به خداوند و به آنچه [از احکام و قرآن] که به ما نازل شده و آنچه که به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و سبط‌‌ها (اولادِ اولادِ یعقوب) نازل شد و آنچه که به موسی و عیسی داده شد و آنچه که به پیامبران از پروردگارشان داده شد، بین احدی از آنان فرق نمی‌‌گذاریم و ما بر او [برای خداوند] مُسلم (تسلیم شده) هستیم

- ترجمه سلطانی

بگویید ایمان آوردیم به خداوند و به آنچه که به ما نازل شده و آنچه که به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و سبط‌ها نازل شد و آنچه که به موسی و عیسی داده شد و آنچه که به پیامبران داده شد از پروردگارشان، بین احدی از آنان فرق نمیگذاریم و ما بر او تسلیم شده‌ایم

- ترجمه راستین

بگویید که ما (مسلمین) ایمان به خدا آورده‌ایم و به آن کتابی که بر پیغمبر ما فرستادند و به آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و فرزندان او نازل شده و به آنچه به موسی و عیسی داده شده و هم به آنچه به پیغمبران از جانب خدا داده شده، به همه عقیده‌مندیم و میان هیچ یک از آنان فرق نگذاریم و تسلیم فرمان او هستیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٧ فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنتُم بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوا وَّإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا هُمْ فِي شِقَاقٍ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ

پس اگر ایمان آورند به مثل آنچه که به آن ایمان آوردید پس هرآینه هدایت شده‌‌اند و اگر روی گردانند جز این نیست که آنان در شقاق (دشمنی کردن، ضرر رساندن) [بر شما] هستند پس خداوند تو را از (در برابر) آنها کفایت خواهد کرد و او [بر آنچه که گفتید و گفتند] شنوا و [به شما و به اعمال شما و نیّات شما، و به آنان و به اعمال آنان و نیّات آنان] دانا است

- ترجمه سلطانی

پس اگر ایمان آورند به مثل آنچه که به آن ایمان آوردید پس هرآینه هدایت شده‌اند و اگر روی گردانند جز این نیست که آنان در شقاق هستند پس خداوند تو را از آنها کفایت خواهد کرد و او شنوای دانا است

- ترجمه راستین

پس اگر به آنچه شما ایمان آوردید یهود و نصاری نیز ایمان آوردند، راه حق یافته‌اند و اگر (از حق) روی بگردانند شک نیست که آنها در ستیز با حق خواهند بود و خداوند تو را از شر و آسیب آنها نگه می‌دارد و خدا شنوا و داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٨ صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ

خداوند [ما را] جلاء داد [جلاء دادنی] و چه کسی بهتر از خداوند جلاء می‌‌دهد و ما بر او عبادت کننده‌‌ایم [و مثل شما در عبادت او مشرک نیستیم]

- ترجمه سلطانی

خداوند (ما را) جلاء داد و چه کسی بهتر از خداوند جلاء می‌دهد و ما بر او عبادت کننده‌ایم

- ترجمه راستین

رنگ خداست (که به ما رنگ ایمان و سیرت توحید بخشیده) و چه رنگی بهتر از رنگ (ایمان به) خدا؟و ما او را پرستش می‌کنیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٩ قُلْ أَتُحَاجُّونَنَا فِي اللَّهِ وَهُوَ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ وَلَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ

بگو آیا [با علمتان به اینکه دین ما حقّ است و اینکه دین شما منسوخ است یا با جهلتان به حقّانیت دین ما و بطلان آن] با ما دربارهٔ خداوند احتجاج می‌‌کنید (خصومت می‌‌ورزید) [یعنی محاجّه کردن شما محض غلبه کردن بر ما بدون اعتبار حقّ بودن آنچه که به آن احتجاج می‌‌کنید یا بطلان آن می‌‌باشد] و (حال آنکه) او پروردگار ما و پروردگار شما است [یعنی توافق و تسلیم بر امر او سزاوار ما و شما است نه محاجّه کردن دربارهٔ امر او] و اعمال ما برای ما و اعمال شما برای شما است [یعنی اگر دربارهٔ خدا با ما محاجّه می‌‌کنید پس او پروردگار شما است کما اینکه او پروردگار ما است، و اگر با ما برای انکارتان به اعمال ما بر ما محاجّه می‌‌کنید، پس ضرری از اعمال ما بر شما نیست تا آنکه شما با ما تخاصم نمایید، بلکه نفع آن برای ما و ضرر آن برای ما است و از اعمال شما چیزی نقص نمی‌‌کند تا برای آن با ما محاجّه کنید] و ما بر او اخلاص کننده‌‌ایم [و اقتضای اخلاص این است که احدی به عمل ما متضرّر نمی‌‌شود و اینکه کسی که به او تعالی منتسب است با ما مخاصمه نکند]

- ترجمه سلطانی

بگو آیا با ما دربارهٔ خداوند محاجّه می‌کنید و (حال آنکه) او پروردگار ما و پروردگار شما است و اعمال ما برای ما و اعمال شما برای شما است و ما بر او اخلاص کننده‌ایم

- ترجمه راستین

(ای پیغمبر به اهل کتاب) بگو: در مورد خدا شما را با ما چه جای بحث و جدال است؟در صورتی که او پروردگار ما و شماست و ما مسئول کار خود و شما مسئول کردار خویش هستید، و ماییم که او را از روی خلوص پرستش می‌کنیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤٠ أَمْ تَقُـولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطَ كَانُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى قُلْ أَأَنتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَتَمَ شَهَادَةً عِندَهُ مِنَ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ

یا می‌‌گویید قطعاً ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و سبط‌‌ها یهودی یا نصرانی بوده‌‌اند [یعنی به آن اعتقاد دارید و به سبب آن بر دینتان ثابت هستید و ماورای آن را انکار می‌‌کنید و دربارهٔ آن با ما احتجاج می‌‌کنید]، بگو آیا شما داناتر هستید یا خداوند [و حال آنکه خداوند به ما خبر داده به اینکه ابراهیم نه یهودى بود و نه نصرانى]، و [به جهت تعریض به آنها و به کتمانشان شهادت خداوند بر محمّد (ص) را که در کتب آنها ثبت است و اسلافشان (گذشتگانشان) آن را به آنها خبر داده‌‌اند، بگو:] چه کسی ظالم‌‌تر از آن کسی است که شهادتی که از خداوند نزد او هست را کتمان می‌‌کند و [بگو:] خداوند از آنچه که عمل می‌‌کنید غافل نیست

- ترجمه سلطانی

یا میگویید قطعاً ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و سبط‌ها یهودی یا نصرانی بوده‌اند، بگو آیا شما داناتر هستید یا خداوند، و چه کسی ظالم‌تر از آن کسی است که شهادتی که از خداوند نزد او هست را کتمان می‌کند و خداوند از آنچه که عمل میکنید غافل نیست

- ترجمه راستین

یا آنکه گویید که ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و فرزندان او بر آیین یهودیت یا نصرانیّت بودند؟ (خدا مرا فرماید که در پاسخ) بگو: شما بهتر می‌دانید یا خدا؟و کیست ستمکارتر از آن که شهادت خدا را (درباره این انبیا) کتمان کند؟و خدا از آنچه می‌کنید غافل نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤١ تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُم مَّا كَسَبْتُمْ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ

این امّتی است که درگذشته است، آنچه که آنها کسب کرده‌‌اند برای آنها است و آنچه که شما کسب کنید برای شما است و از آنچه که آنان عمل می‌‌کردند سؤال نمی‌‌شوید

- ترجمه سلطانی

این امّتی است که درگذشته است، آنچه که کسب کرده‌اند برای آنها است و آنچه که شما کسب کنید برای شما است و از آنچه که آنان عمل می‌کردند سؤال نمی‌شوید

- ترجمه راستین

آن گروه پیشین همه درگذشتند، هر چه کردند برای خود کردند و شما نیز هر چه کنید به سود خویش کنید و شما مسئول کار آنان نخواهید بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲
سوره بقره
حزب ۵

١٤٢ سَيَقُـولُ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ مَا وَلَّاهُمْ عَن قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُوا عَلَيْهَا قُل لِّلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ

بزودی سفیهانی از مردم {مراد از سُفهاء از منافقان و مشرکان و اهل کتاب کسانی هستند که احلام (خِرَد) آنان خفّت یافته و به آنچه که از پدرانشان دیده‌‌اند عادت کرده‌‌اند و با عقولشان نظر (تأمّل کردن، اندیشه کردن) نمی‌‌کنند و منقاد کسی که نظر کرده است نمی‌‌شوند} خواهند گفت چه چیزی آنها را از قبله‌‌ای که آنها بر آن بودند (بیت المقدّس) روی گردان نمود، [بعد از آنکه آن را گفتند] بگو: مشرق و مغرب برای خداوند است کسی که بخواهد را به راه مستقیم هدایت می‌‌کند

- ترجمه سلطانی

بزودی مردمانی سفیه خواهند گفت چه چیزی آنها را از قبله‌ای که آنها بر آن بودند روی گردان نمود، بگو: مشرق و مغرب برای خداوند است کسی که بخواهد را به راه مستقیم هدایت میکند

- ترجمه راستین

مردم بی‌خرد خواهند گفت: چه موجب شد که مسلمین از قبله‌ای که بر آن بودند (از بیت المقدس) روی به کعبه آوردند؟بگو: مشرق و مغرب برای خداست و هر که را خواهد به راه راست هدایت می‌کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤٣ وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُـولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسُـولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِن كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَـرَءُوفٌ رَّحِيمٌ

[شما را به ایمان به خداوند و به آنچه که نازل شد و به راه راست هدایت کردیم] و این‌‌چنین شما [یعنی ائمّه (ع) و کسانی که پا جای پای آنها می‌‌گذارند و بسان آنهایند از مشایخ ایشان] را امّتی وسط [یعنی متوسّط بین مفرطین (افراط کنندگان) و مفرّطین (تفریط کنندگان)] قرار دادیم تا شاهدانی بر مردم باشید و رسول شاهد (اظهار کنندهٔ خیر و شرّ) بر شما باشد و قبله‌‌ای [یعنی بیت المقدّس] که [به مدّت جهارده سال] بر آن بودی را قرار ندادیم تا مگر اینکه بدانیم که چه کسی از کسانی [از دین محمّد] که به عقب خود بر می‌‌گردند از رسول تبعیّت می‌‌کند و اگرچه [قبله‌‌ای که بر آن بودی، یا نماز به سوی این قبله در آن وقت] مسلّماً کبیره‌‌ای گران می‌‌باشد، مگر بر کسانی که خداوند [آنها را] هدایت کرده [نه بر کسانی که برای اغراض نفسانی بدون هدایتى از خداوند با محمّد (ص) بیعت نمودند] و خداوند بر آن نباشد که ایمان شما [یعنی نمازتان] را ضایع کند همانا خداوند نسبت به مردم البتّه رئوف و رحیم است

- ترجمه سلطانی

و این‌چنین شما را امّتی وسط قرار دادیم تا شاهدانی بر مردم باشید و رسول شاهد بر شما باشد و قبله‌ای که بر آن بودی را قرار ندادیم تا مگر اینکه بدانیم که چه کسی از کسانی که به عقب خود بر می‌گردند از رسول تبعیّت می‌کند و اگرچه مسلّماً کبیره‌ای گران می‌باشد، مگر بر کسانی که خداوند (آنها را) هدایت کرده و خداوند بر آن نباشد که ایمان شما را ضایع کند همانا خداوند نسبت به مردم البتّه رئوف و رحیم است

- ترجمه راستین

و ما همچنان شما (مسلمین) را به آیین اسلام هدایت کردیم و به سیرت نیکو بیاراستیم تا گواه مردم باشید و پیغمبر نیز گواه شما باشد (تا شما از وی بیاموزید) . و (ای پیغمبر) ما قبله‌ای را که بر آن بودی تغییر ندادیم مگر برای اینکه بیازماییم و جدا سازیم گروهی را که از پیغمبر خدا پیروی می‌کنند از آنان که عقبگرد کنند و (به مخالفت او برخیزند) ، و این تغییر قبله بسی بزرگ نمود جز در نظر هدایت یافتگان خدا. و خداوند اجر پایداری شما را در راه ایمان تباه نگرداند که خدا به خلق مشفق و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤٤ قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَـوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ

گاهی برگرداندن رویت را در آسمان می‌‌بینیم و حتماً تو را [در نمازت] به سوی قبله‌‌ای (کعبه) [که جز این نیست که] تو از آن راضی شوی بر می‌‌گردانیم پس رویت را به طرف مسجد الحرام {یعنی هتک آن حرام است} بگردان و هر جایی که بودید پس رویتان را به سوی آن برگردانید و همانا کسانی که کتاب داده شده‌‌اند {و مراد از کتاب، شریعت الهیّه است از هر پیامبری که باشد، یا کتاب تورات و انجیل است} البتّه می‌‌دانند که آن [یعنی تحویل (تغییر دادن) یا توجّه یا طرف مسجد، یا مسجد از حیث توجّه] حقّ از پروردگارشان است [برای اینکه آنها اهل شرایع الهیّه بودند و هر کسی که داخل در شریعتی الهیّه است، می‌‌داند که احکام در هر شریعتی مغایر با شریعت دیگر هستند، و بعضی از آنچه که در شریعتی هست با شریعت دیگر نسخ می‌‌شود بنابر اینکه اهل کتاب در کتبشان خوانده‌‌اند و از احبارشان (علمائشان) با اخبار انبیائشان شنیده‌‌اند که محمّد (ص) است که به دو قبله نماز می‌‌گزارد] و خداوند از آنچه که عمل می‌‌کنید غافل نیست

- ترجمه سلطانی

گاهی برگرداندن رویت را در آسمان می‌بینیم و حتماً تو را به سوی قبله‌ای که تو از آن راضی شوی بر میگردانیم پس رویت را به طرف مسجد الحرام بگردان و هر جایی که بودید پس رویتان را به سوی آن برگردانید و همانا کسانی که کتاب داده شده‌اند البتّه می‌دانند که آن حقّ از پروردگارشان است و خداوند از آنچه که عمل میکنید غافل نیست

- ترجمه راستین

ما توجه تو را بر آسمان (به انتظار وحی و تغییر قبله) بنگریم و البته روی تو را به قبله‌ای که به آن خشنود شوی گردانیم، پس روی کن به طرف مسجد الحرام و شما (مسلمین) نیز هر کجا باشید (در نماز) روی بدان جانب کنید. و گروه اهل کتاب به خوبی می‌دانند که این تغییر قبله به حق و راستی از جانب خداست (نه به دلخواه کس) و خدا از کردار آنها غافل نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤٥ وَلَئِنْ أَتَيْتَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ بِكُلِّ آيَةٍ مَّا تَبِعُوا قِبْلَتَكَ وَمَا أَنتَ بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَمَا بَعْضُهُم بِتَابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُم مِّن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذًا لَّـمِنَ الظَّالِـمِينَ

و محقّقاً اگر هر نشانه‌‌ای [یعنی معجزهٔ مقترحه‌‌ای (بی اندیشه درخواست شده‌‌ای) را برای آنان یا غیر مقترحه‌‌ای] را برای اهل کتاب بیآوری از قبلهٔ تو تبعیّت نمی‌‌کنند [برای اینکه آنها اصحاب نفس هستند و نفس مانند شیطان عدم انقیاد از فطرت آن است، و طلب آیت جز برای فرار از انقیاد نیست و اگر آیت مقترحه‌‌ای را بیاوری همچنان منقاد نمی‌‌شود و با عذری دیگر عذر می‌‌آورد و آیت دیگری را اقتراح (خواستار شدن) می‌‌کند]، و تو تابع قبلهٔ آنان نیستی، و بعضی از آنان [مانند نصاری] تابع قبلهٔ بعضی دیگر [مانند یهود] نیستند، و محقّقاً اگر تو بعد از آنکه علمی نزدت آمد از هوا‌‌های آنان تبعیّت کنی، همانا آنوقت البتّه تو از ستمکاران خواهی بود

- ترجمه سلطانی

و محقّقاً اگر هر نشانه‌ای را برای اهل کتاب بیآوری از قبلهٔ تو تبعیّت نمی‌کنند، و تو تابع قبلهٔ آنان نیستی، و بعضی از آنان تابع قبلهٔ بعضی دیگر نیستند، و محقّقاً اگر تو بعد از آنکه علمی نزدت آمد از هواهای آنان تبعیّت کنی، همانا آنوقت البتّه تو از ستمکاران خواهی بود

- ترجمه راستین

و تو (ای پیغمبر) اگر هر قسم معجزه برای اهل کتاب بیاوری پیرو قبله تو نشوند و تو نیز تبعیت از قبله آنان نخواهی کرد و بعضی ملل تابع قبله برخی دیگر نشوند، و اگر تو تابع دلخواه و هوسهای جاهلانه آنها شوی بعد از آنکه از جانب خدا علم یافتی، در این صورت البته از گروه ستمکاران خواهی بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲
سوره بقره
حزب ۵

١٤٦ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَإِنَّ فَرِيقًا مِّنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ

کسانی که به آنها [یعنی به احبار (علماء) آنها] کتاب دادیم [محمّد یا تحویل] او [در نمازش به سوی قبلهٔ دیگر] را می‌‌شناسند همانطور که فرزندانشان را [در منازلشان] می‌‌شناسند [به حیثی که شکّ و ریب بر آنها ممکن نمی‌‌شود] و همانا گروهی از آنان [برای محض لجاجت با حقّ دشمنی می‌‌ورزند] البتّه حقّ را کتمان می‌‌کنند و (حال آنکه) آنها [حقّ را یا این را که محمّد (ص) نبیّ است] می‌‌دانند

- ترجمه سلطانی

کسانی که به آنها کتاب دادیم او را می‌شناسند همانطور که فرزندانشان را می‌شناسند و همانا گروهی از آنان البتّه حقّ را کتمان می‌کنند و (حال آنکه) آنها می‌دانند

- ترجمه راستین

گروهی که ما بر آنها کتاب فرستادیم، (محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و حقّانیّت) او را به خوبی می‌شناسند همان گونه که فرزندان خود را، و لکن گروهی از آنان (از راه عناد) حق را کتمان می‌کنند در صورتی که علم به آن دارند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤٧ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ

که این حقّ از پروردگار تو است و [تو] هرگز از تردید کنندگان مباش

- ترجمه سلطانی

که این حقّ از پروردگار تو است و هرگز از تردید کنندگان مباش

- ترجمه راستین

حق همان است که از طرف خدا به سوی تو آمد، پس هیچ شبهه به دل راه مده.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤٨ وَلِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ أَيْنَ مَا تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

و برای هر کسی وجهی (قبله‌‌ای) هست که او روی کننده به آن است، پس در کارهای خوب از یکدیگر پیشی بگیرید، هر کجا که باشید خداوند شما را جمیعاً خواهد آورد همانا خداوند به هر چیزی توانا است [و با اختلاف شما در مکان و مقام بر جمع کردن شما در مکانی واحد و مقامی واحد و محشری واحد قدرت دارد]

- ترجمه سلطانی

و برای هر کسی وجهی (قبله‌ای) هست که او روی‌کننده به آن است، پس در کارهای خوب از یکدیگر پیشی بگیرید، هر کجا که باشید خداوند شما را جمیعاً خواهد آورد همانا خداوند به هر چیزی توانا است

- ترجمه راستین

هر کسی را راهی است به سوی حق که بدان راه یابد (یا قبله‌ای است که به آن روی آورد) پس بشتابید به خیرات که هر کجا باشید همه شما را خداوند (به عرصه محشر) خواهد آورد و محققا خدا بر همه چیز تواناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤٩ وَمِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَـوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِنَّهُ لَلْحَقُّ مِن رَّبِّكَ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ

و از جایی که خارج شدی پس رویت را به طرف مسجد الحرام بگردان و همانا آن البتّه به عنوان حقّ (ثابت) از پروردگارت است [یا حقّى است که آن غیر باطل است] و خداوند از آنچه که عمل می‌‌کنید غافل نیست

- ترجمه سلطانی

و از جایی که خارج شدی پس رویت را به طرف مسجد الحرام بگردان و همانا آن البتّه به عنوان حقّ از پروردگارت است و خداوند از آنچه که عمل میکنید غافل نیست

- ترجمه راستین

و از هر کجا و به سوی هر دیار بیرون شدی (در نماز) روی به طرف کعبه آور، و این دستور قبله بر وجه صواب و به امر خداست و خدا از کار شما غافل نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥٠ وَمِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَـوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِي وَلِأُتِمَّ نِعْمَتِي عَلَيْكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ

و از جایی که خارج شدی پس رویت را به سوی مسجد الحرام بگردان و هر جایی که باشید پس رویتان را به سوی آن بگردانید تا مبادا مردم بر زیان شما حجّتی داشته باشند مگر کسانی از ایشان که ظلم کردند {ظلم به معنی وضع (قرار دادن) شیء در غیر موضع خود است} {زیرا آنان حجّت باطلی علیک (بر تو) وارد می‌‌کنند همان که: اگر نماز به سوی بیت المقدّس باطل باشد، حتماً نماز آنها در مدّت گذشته باطل بوده است، و اگر صحیح بوده حتماً نماز آنها به سوی کعبه باطل می‌‌باشد} و از آنها نترسید [چون حجّتشان داحضه (واهی، بی اعتبار) است و مطاعنشان (طعنه‌‌هایشان) ضارّه (ضرررسان) نیست] و از من بترسید [و نظر به امر و نهی من بکنید و به غیر من نظر نکنید] و تا [با اقبال شما به سوی کعبه که آن ظهور قلب و صورت او است] نعمتم را بر شما تمام کنم و به این ترقّب که شما هدایت شوید

- ترجمه سلطانی

و از جایی که خارج شدی پس رویت را به سوی مسجد الحرام بگردان و هر جایی که باشید پس رویتان را به سوی آن بگردانید تا مبادا مردم حجّتی بر زیان شما داشته باشند مگر کسانی از ایشان که ظلم کردند و از آنها نترسید و از من بترسید و تا نعمتم را بر شما تمام کنم و به این ترقّب که شما هدایت شوید

- ترجمه راستین

و از هر جا و به هر دیار بیرون شدی روی به جانب کعبه کن و شما مسلمین هم به هر کجا بودید روی بدان جانب کنید تا مردم به حجّت و مجادله بر شما زبان نگشایند-جز گروه ستمکار (معاند) که از (جدل و گفتگوی) آنان هم نیندیشید و از (نافرمانی) من بترسید-و تا نعمت و رحمتم را برای شما به حد کمال رسانم، و باشد که (به طریق صواب) راه یابید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥١ كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُـولًا مِّنكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ

همانطور که رسولی را از شما [که در جسد و بشریّت مشابه با شما است، نه از غیر شما از اصناف ملائکه] به میان شما ارسال کردیم، [او] آیات [تدوینی] ما را بر شما می‌‌خواند و شما را [از اخلاق رذیله و نقائص بشری] پاک می‌‌کند [یا با تأسیس آداب نظافت شما را بر طهارت از نجاسات شرعی و ادناس (چرک‌‌ها) عرفی وامی‌‌دارد] و به شما کتاب و حکمت می‌‌آموزد و [از امور غیبی] آنچه که هنوز [با قوّت بشری] ندانسته‌‌اید را به شما تعلیم می‌‌دهد

- ترجمه سلطانی

همانطور که رسولی را از شما به میان شما ارسال کردیم، (او) آیات ما را بر شما می‌خواند و شما را پاک می‌کند و به شما کتاب و حکمت میآموزد و به شما تعلیم می‌دهد آنچه را که هنوز ندانسته‌اید

- ترجمه راستین

چنانکه در میان شما رسولی از خودتان فرستادیم که آیات ما را برای شما تلاوت می‌کند و نفوس شما را (از پلیدی جهل) پاک و منزّه می‌گرداند و به شما تعلیم کتاب و حکمت می‌دهد و آنچه را نمی‌دانید به شما می‌آموزد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥٢ فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ

پس مرا یاد کنید {ذِکر، حفظ شیء است در خاطر و در جاری کردن آن بر زبان و در صیت (آوازه) و شرف استعمال می‌‌شود} تا شما را یاد کنم و مرا شکر کنید {شکر، ملاحظهٔ انعام مُنعم است در نعمت، و ملاحظهٔ حقّ مُنعم است در انعام} و به [نِعَم] من کفران (ناسپاسی) نورزید {کفر به نعم، پوشیده نگهداشتن انعام و حقّ مُنعم در نعمت است}

- ترجمه سلطانی

پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و مرا شکر کنید و به من کفران (ناسپاسی) نورزید

- ترجمه راستین

پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و شکر نعمت من به جای آرید و کفران نعمت من نکنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥٣ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید [در ذکر من و شکر من یا در جملهٔ آنچه که در آیات اخیر ذکر شد، یا در جملهٔ آنچه که همّت می‌‌گمارید، از معاشتان و معادتان و جملهٔ آنچه که شما را اندوهناک می‌‌کند و بی‌‌تاب می‌‌نماید] از صبر و نماز استعانت (مدد) بجوئید همانا خداوند با شکیبایان است {اشاره به معیّت رحیمیّهٔ خاصّه به خواصّ مؤمنین است نه معیّت رحمانیّهٔ قیّومی حاصله برای همهٔ موجودات و نه معیّت رحیمیّهٔ عامّه برای هر مؤمن بایع (بیعت کننده) با ولیّ امرش و برای هر مسلم بایع با نبیّ وقتش، زیرا انسان هر چه قُربش به خداوند زیاد شود، با او معیّت دیگری غیر معیّت اوّلش بر خداوند حاصل می‌‌شود}

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید (در ذکر من و شکر من) از صبر و نماز استعانت بجوئید (کمک بگیرید) همانا خداوند با شکیبایان است

- ترجمه راستین

ای اهل ایمان، (در پیشرفت کار خود) از صبر و مقاومت کمک گیرید و به ذکر خدا و نماز توسّل جویید که خدا با صابران است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲
سوره بقره
حزب ۵

١٥٤ وَلَا تَقُـولُوا لِـمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِن لَّا تَشْعُرُونَ

و به کسی که در راه خدا کشته می‌‌شود نگوئید که مرده است {هر عملی که انسان با آن به خدای تعالی منتهی شود پس آن سبیل الله (راه خدا) است، و هر آنچه که به آن به شیطان منتهی شود، پس آن سبیل شیطان است}، بلکه زنده است و لکن نمی‌‌فهمید [برای اینکه حیات آنان حیات اخروی است و شعور شما دنیوی است و سنخیتی بین مدارک دنیویّه و مدرکات اخرویّه نیست]

- ترجمه سلطانی

و به کسی که در راه خدا کشته می‌شود نگوئید که مرده است، بلکه زنده است و لکن نمی‌فهمید

- ترجمه راستین

و به آنان که در راه خدا کشته شوند مرده نگویید، بلکه زنده ابدی هستند و لیکن همه شما این حقیقت را درنخواهید یافت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥٥ وَلَنَبْلُوَنَّكُم بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ

و البتّه شما را با چیزی از ترس و گرسنگی و نقص در اموال و انفس و ثمره‌‌ها می‌‌آزماییم و به صبر کنندگان بشارت بده

- ترجمه سلطانی

و البتّه شما را با چیزی از ترس و گرسنگی و نقص در اموال و انفس و ثمره‌ها می‌آزماییم و بشارت بده به صبر کنندگان

- ترجمه راستین

و البته شما را به پاره‌ای از سختی‌ها چون ترس و گرسنگی و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بیازماییم، و صابران را بشارت و مژده بده.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥٦ الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ

کسانی که وقتی مصیبتی به آنها اصابت می‌‌نماید می‌‌گویند ما برای خداییم و ما [در منتهی] به او مراجعت کننده‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

کسانی که وقتی مصیبتی به آنها اصابت می‌نماید می‌گویند ما برای خداییم و ما به او مراجعت کننده‌ایم

- ترجمه راستین

آنان که چون به حادثه سخت و ناگواری دچار شوند (صبوری پیش گرفته و) گویند: ما به فرمان خدا آمده‌ایم و به سوی او رجوع خواهیم کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥٧ أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ

برای آنان از پروردگارشان درودها بر آنها و رحمت هست و آنان همان هدایت یافتگان [به آنچه که شایسته‌‌اند که به آن هدایت شوند، یا به تسهیل مصیبت با تسلیم شدن بر امر خداوند] هستند

- ترجمه سلطانی

برای آنان از پروردگارشان درودها و رحمت بر آنها هست و آنان همان هدایت یافتگان هستند

- ترجمه راستین

آن گروهند که مخصوص به درود و الطاف الهی و رحمت خاص خدایند و آنها خود هدایت یافتگانند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥٨ إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِن شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَن يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ

همانا [دو کوه] صفا و مروه [در مکّه] از علامات الهی هستند پس کسی که حجّ بیت کند یا عمره بجا آورد {حجّ در لغت، قصد و کفّ (خودداری) و قدوم (آمدن) و تردّد و قصد مکّه برای نسک (آنچه که بدرگاه خداوند متعال اهداء شود) است، و عمره زیارت است و هر دو در شرع اسم مناسک مخصوصی هستند} پس گناهی بر او نیست که به آن دو طواف کند و کسی که به عنوان خیر تطوّع (انجام کاری به قصد نیکی و عبادت) کند پس همانا خداوند شکرگزارنده [است که عمل خیر بندگان را بلاجزاء رها نمی‌‌کند] و دانا است [عمل عاملی از او ناپدید نمی‌‌شود]

- ترجمه سلطانی

همانا صفا و مروه از علامات الهی است پس کسی که حجّ بیت کند یا عمره بجا آورد پس گناهی بر او نیست که به آن دو طواف کند و کسی که به عنوان خیر تطوّع (انجام کاری به قصد نیکی و عبادت) کند پس همانا خداوند شکرگزار و دانا است

- ترجمه راستین

سعی صفا و مروه از شعائر دین خداست، پس هر کس حجّ خانه کعبه یا اعمال مخصوص عمره به جای آورد باکی بر او نیست که سعی صفا و مروه نیز به جای آرد، و هر کس به راه خیر و نیکی شتابد (خدا پاداش وی خواهد داد که) خدا قدردان و (به همه امور خلق) عالم است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥٩ إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ

همانا کسانی که آنچه از بیّنات و هدایت را نازل کردیم، بعد از آنکه آن [هدایت که همان ولایت علی (ع) است] را در کتاب [قرآن و اخبار] برای مردم بیان کردیم کتمان می‌‌کنند خداوند آنها را لعنشان می‌‌کند و لعن کنندگان آنها را لعن می‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

همانا کسانی که آنچه از بیّنات و هدایت را نازل کردیم، بعد از آنکه آن را در کتاب برای مردم بیان کردیم کتمان می‌کنند خداوند آنها را لعنشان می‌کند و لعن کنندگان آنها را لعن می‌کنند

- ترجمه راستین

آن گروه (از علمای اهل کتاب) که آیات واضحه و هدایتی را که فرستادیم کتمان نمایند بعد از آنکه آن را برای (هدایت) مردم در کتاب آسمانی بیان کردیم، آنها را خدا و تمام لعن کنندگان (از جن و انس و ملک) نیز لعن می‌کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦٠ إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَبَيَّنُوا فَأُولَئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ

مگر کسانی که [از کتمان کردن] توبه کردند و اصلاح (جبران) کردند و [آنچه آن را کتمان کرده بودند] بیان کردند پس به آنان، بر ایشان توبه (التفات) می‌‌کنم و من بسیار توبه (التفات) کننده و مهربان هستم

- ترجمه سلطانی

مگر کسانی که توبه کردند و اصلاح کردند و بیان کردند پس به آنان، بر ایشان توبه (التفات) می‌کنم و من بسیار توبه کننده و مهربان هستم

- ترجمه راستین

مگر آنهایی که توبه کردند و به اصلاح مفاسد اعمال خود پرداختند و بیان کردند (آنچه را که کتمان کردند) ، پس توبه اینان را می‌پذیرم که منم توبه پذیر و مهربان.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦١ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ

همانا کسانی که کفر ورزیدند و مردند و (در حالی که) آنها کافر بودند لعنت (دوری) خداوند و ملائکه و مردم بر آنها همگی بر آنان است

- ترجمه سلطانی

همانا کسانی که کفر ورزیدند و مردند و (در حالی که) آنها کافر بودند آنان، لعنت خداوند و ملائکه و مردم همگی بر ایشان است

- ترجمه راستین

آنان که کافر شده و به عقیده کفر مردند البته بر آن گروه، خدا و فرشتگان و مردمان همه لعن می‌فرستند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦٢ خَالِدِينَ فِيهَا لَا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ يُنظَرُونَ

در آن (لعنت یا در آتش جهنّم) ماندگارند، عذاب از آنها خفیف نمی‌‌شود و آنان منتظر (مهلت داده) نمی‌‌شوند [یا به آنان نظر نمی‌‌شود]

- ترجمه سلطانی

در آن ماندگارند، عذاب از آنها خفیف نمی‌شود و آنان منتظر (مهلت داده، نظر) نمیشوند

- ترجمه راستین

همیشه در جهنم (به عذاب و شکنجه) باشند، نه بر آنان تخفیف عذاب دهند و نه به نظر رحمت بنگرند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦٣ وَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لَّا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ

و خدای شما خدایی یکتا است هیچ خدایی جز او نیست رحمان {به معنی مفیض (فیض دهنده) بر وجود اشیاء همگی و مبقی (بقاء دهنده) به آنها و معطی (عطاء کننده) به آنچه که در بقائشان به آن احتیاج دارند است} و رحیم {به معنی مفیض بر کمالات اختیاریّهٔ بشریّه} است

- ترجمه سلطانی

و خدای شما خدایی یکتا است هیچ خدایی جز او نیست رحمان و رحیم است

- ترجمه راستین

و خدای شما، خدای یکتاست، نیست خدایی مگر او که بخشاینده و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲
سوره بقره
حزب ۵

١٦٤ إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِن مَّاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ

همانا در خلق آسمان‌‌ها و زمین و آمد و رفت شب و روز و کشتی که در دریا جریان می‌‌یابد به آنچه که به مردم نفع می‌‌رساند و آنچه از آب که خداوند از آسمان (از جهت فلک یا از جهت علو) فرو فرستاد و زمین را بعد از مرگش با آن [یعنی با تهییج قوای آن و رویانیدن گیاهان آن و برگ دادن درختان آن] زنده کرد و در آن از هر جنبنده‌‌ای [از حشرات و اَنعام و سِباع و اصناف انسان] پراکند و گرداندن بادها و ابر که بین آسمان و زمین فرمانبر است البتّه نشانه‌‌هایی هست [دالّ بر صانع علیم حکیم قادر رحمان رحیم که از علم او چیزی شاذّ نمی‌‌شود] برای قومی که تعقّل می‌‌کنند [یعنی با عقول درک می‌‌کنند نه با مدارک حیوانی، یا برای قومى که عاقل گشتند، نه برای غیر عقلاء از کسانی که مانند انعام هستند یا گمراهتر (پست‌‌تر) هستند، زیرا عاقل دقایق حِکم مودعه در آنها و اسباب آنها و مسبّبات آنها از اشیاء را درک می‌‌نماید نه غیر او]

- ترجمه سلطانی

همانا در خلق آسمان‌ها و زمین و آمد و رفت شب و روز و کشتی که در دریا جریان می‌یابد به آنچه که به مردم نفع می‌رساند و آنچه از آب که خداوند از آسمان فرو فرستاد و زمین را بعد از مرگش با آن زنده کرد و در آن از هر جنبنده‌ای پراکنده کرد و گرداندن بادها و ابر که بین آسمان و زمین فرمانبر است البتّه نشانه‌هایی هست برای قومی که تعقّل می‌کنند

- ترجمه راستین

محققا در خلقت آسمانها و زمین و رفت و آمد شب و روز، و کشتی‌ها که بر روی آب برای انتفاع خلق در حرکت است، و بارانی که خدا از بالا فرو فرستاد تا به آن آب، زمین را بعد از مردن زنده کرد و سبز و خرّم گردانید، و در پراکندن انواع حیوانات در زمین، و گردانیدن بادها (به هر طرف) و در خلقت ابر که میان زمین و آسمان مسخّر است، در همه این امور ادلّه‌ای واضح برای عاقلان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦٥ وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللَّهِ أَندَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ

و از مردم کسانی از غیر خداوند همتایانی (رؤسای خود از منافقان امّت) را اتّخاذ می‌‌کنند که آنها را آنطور که خداوند باید دوست داشته شود دوست می‌‌دارند، و (حال آنکه) کسانی که [با بیعت خاصّهٔ ولویّه و قبول دعوت باطنه] ایمان آورده‌‌اند دوستی شدیدتری [در مظهر او که همان علی (ع) است] به خداوند دارند، و اگر کسانی که [به نفس خویش با منع آن از حقوقش که آن تسلیم شدن بر ولایت و قبول و تأثّر از آن و اتّباع از ولیّ امر و استنارت (روشن شدن) به نور او است] ظلم کردند [می‌‌توانستند] ببینند آنوقت را که عذاب را می‌‌بینند [خواهند دانست] که قوّت جمیعاً برای خداوند است و همانا خداوند شدید العذاب است

- ترجمه سلطانی

و از مردم کسانی که از غیر خداوند همتایانی اتّخاذ می‌کنند آنها را دوست می‌دارند همانطور که خداوند باید دوست داشته شود و کسانی که ایمان آورده‌اند شدیدترین دوستی را به خداوند دارند و اگر ببینی کسانی که ظلم کردند آنوقت که عذاب را ببینند (خواهند دانست) که قوّت جمیعاً برای خداوند است و همانا خداوند شدید العذاب است

- ترجمه راستین

برخی از مردم (نادان) غیر خدا را همانند خدا گیرند و چنانکه خدا را بایست دوست داشت با آنها دوستی ورزند، لیکن آنها که اهل ایمانند کمال محبّت و دوستی را فقط به خدا مخصوص دارند. و اگر فرقه مشرکین ستمکار وقتی که عذاب خدا را مشاهده کنند ببینند که قدرت خاص خدا است و عذاب خدا بسیار سخت است (از شرک خود سخت پشیمان شوند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦٦ إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا وَرَأَوُا الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ

آنوقت کسانی که تبعیّت می‌‌شدند و (در حالی که) عذاب را دیده‌‌اند از کسانی که [از آنها] تبعیّت کردند بیزاری می‌‌جویند و [لیکن] اسباب از آنها قطع شده

- ترجمه سلطانی

آنوقت کسانی که تبعیّت می‌شدند از کسانی که تبعیّت کردند بیزاری جسته‌اند و (در حالی که) عذاب را دیده‌اند و (حال آنکه) اسباب از آنها قطع شده

- ترجمه راستین

هنگامی که بیزاری جویند رؤسا و پیشوایان (باطل) از پیروان خود و عذاب خدا را مشاهده کنند و هر گونه وسیله و اسباب از آنها قطع شود (و روابط باطل به جا نماند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦٧ وَقَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَـبَرَّءُوا مِنَّا كَذَلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ وَمَا هُم بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ

و کسانی که تبعیّت کردند گفتند ایکاش برای ما بازگشتی [در دنیا] می‌‌بود پس حتماً [در آنجا] از آنها بیزاری می‌‌جستیم همانطور که [در اینجا] از ما تبرّی جستند این‌‌چنین [یعنی مثل نشان دادن اتّباع آنان برای رؤسای مضلّین (گمراه کنندگان) به عنوان حسرت بر آنها] خداوند [جمیع] اعمال آنان را به شکل حسرت‌‌هایی بر آنان به آنها نشان می‌‌دهد و آنان خارج شوندگان از آتش نیستند

- ترجمه سلطانی

و کسانی که تبعیّت کردند گفتند ای‌کاش برای ما بازگشتی می‌بود پس حتماً (در آنجا) از آنها بیزاری می‌جُستیم همانطور که (در اینجا) از ما تبرّی جستند این‌چنین خداوند اعمال آنان را به شکل حسرت‌هایی بر آنان به آنها نشان میدهد و آنان خارج‌شوندگان از آتش نیستند

- ترجمه راستین

و آن پیروان گویند: کاش دیگر بار به دنیا باز می‌گشتیم و از (اطاعت) اینان بیزاری می‌جستیم چنان که اینها (گرهی از کار ما نگشودند و) از ما بیزاری جستند!این گونه خدا، کردار (زشت جاهلانه) آنها را مایه حسرت و پشیمانی آنان کند و آنها از عذاب آتش جهنّم بیرون شدنی نباشند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦٨ يَاأَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ

ای مردم از آنچه که در زمین حلال و پاکیزه است بخورید و از گام‌‌های شیطان [در ترک خوردن و تحرّج (تنگ گرفتن) به طیّبات که شریعت از آن حَظْر (منع) نکرده، یا در خوردن] تبعیّت نکنید همانا او برای شما دشمنی واضح است [یعنی عداوتش ظاهر است یا مُظهر عداوتش است برای کسی که جهت الهیّه داشته باشد نه برای غیر او]

- ترجمه سلطانی

ای مردم از آنچه که در زمین حلال و پاکیزه است بخورید و از گام‌های شیطان تبعیّت نکنید همانا او برای شما دشمنی واضح است

- ترجمه راستین

ای مردم، از آنچه در زمین است حلال و پاکیزه را تناول کنید و پیروی نکنید و ساوس شیطان را، محققا شیطان از برای شما دشمنی آشکار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦٩ إِنَّمَا يَأْمُرُكُم بِالسُّـوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَن تَقُـولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ

جز این نیست که [شیطان] شما را به بدی و فحشاء (قبایح بزرگ) امر می‌‌کند و اینکه آنچه را که [حقیقت آن یا اثر آن را که این نافع یا ضارّ است را] نمی‌‌دانید بر خداوند بگویید [یعنی حرمت یا اباحه در چیزی از ادویه یا اغذیه را به خدای تعالی نسبت بدهید]

- ترجمه سلطانی

جز این نیست که امر می‌کند به شما به بدی و فحشاء و اینکه بر خداوند آنچه را که نمی‌دانید بگویید

- ترجمه راستین

این دشمن است که به شما دستور زشتی و بدکاری می‌دهد و بر آن می‌گمارد که سخنانی از روی جهل و نادانی به خدا نسبت دهید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲
سوره بقره
حزب ۵

١٧٠ وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ

و وقتی که به آنها گفته شود از آنچه که خداوند [دربارهٔ ولایت علی (ع)] نازل کرده تبعیّت کنید می‌‌گویند بلکه [ما] از آنچه که پدرانمان ما را بر آن عادت داده‌‌اند تبعیّت می‌‌کنیم، حتّی اگر پدرانشان چیزی را تعقّل نمی‌‌کردند و هدایت نمی‌‌شدند

- ترجمه سلطانی

و وقتی که به آنها گفته شود از آنچه که خداوند نازل کرده تبعیّت کنید می‌گویند بلکه از آنچه که پدرانمان ما را بر آن عادت داده‌اند تبعیّت می‌کنیم، حتّی اگر پدرانشان چیزی را تعقّل نمی‌کردند و هدایت نمی‌شدند

- ترجمه راستین

و چون کفار را گویند: پیروی از شریعت و کتابی که خدا فرستاده کنید، پاسخ دهند که ما پیرو کیش پدران خود خواهیم بود. آیا بایست آنها تابع پدران باشند گر چه آن پدران بی‌عقل و نادان بوده و هرگز به حق و راستی راه نیافته باشند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧١ وَمَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِمَا لَا يَسْمَعُ إِلَّا دُعَاءً وَنِدَاءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَعْقِلُونَ

و مَثَل کسانی که کفر ورزیده‌‌اند [که آنها گفتند: بلکه از آنچه که پدرانمان ما را بر آن عادت داده‌‌اند تبعیّت می‌‌کنیم و حال آنکه آنان در عدم هُشیاری مانند بهائم هستند یا پدرانشان مانند بهائم هستند] مانند مَثَل کسی است که بانگ می‌‌زند به آنچه [غیر ذوی العقول از حیوان] که جز دعاء (هین) و نداء (هُش) نمی‌‌شنود، کر و لال و کور هستند و آنها [برای تنزّلشان به مقام مدارک حیوانی و سّد کردن آنها روزن‌‌های به سوی عقل خود را] تعقّل نمی‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

و مَثَل کسانی که کفر ورزیده‌اند مانند مَثَل کسی است که بانگ می‌زند به آنچه (غیر ذوی العقول از حیوان) که جز دعاء (هین) و نداء (هُش) نمی‌شنود، کر و لال و کورند و آنها تعقّل نمی‌کنند

- ترجمه راستین

و مثل کافران (در شنیدن سخن انبیاء و درک نکردن معنای آن) چون حیوانی است که آوازش کنند و او از آن آواز (معنایی درک نکرده و) جز صدایی نشنود، کفّار هم (از شنیدن و دیدن حق) کر و گنگ و کورند، زیرا تعقل نمی‌کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧٢ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُوا لِلَّهِ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید از پاکیزه‌‌ها از آنچه که روزی شما کرده‌‌ایم بخورید و خداوند را شکر کنید [یعنی نعمت را در وجه آن صرف کنید] که تنها او را عبادت کرده باشید {یعنی شایسته است که مؤمن عبادتش مقصور بر معبودش باشد، و در عبادتش به غیر او نظر نکند از رضا و قرب و نعیم و خلاصی از جحیم و اغراض مباح فانی و اغراض فاسدهٔ محرّمه از ریا و سُمعه (خود نیک نمایاندن) و مناصب و جاه و تحبّب (محبوب شدن) نزد مردم و غیر آن}

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید از آنچه که روزی شما کرده‌ایم از پاکیزه‌ها بخورید و خداوند را شکر کنید که تنها او را عبادت کرده باشید

- ترجمه راستین

ای اهل ایمان، روزی حلال و پاکیزه‌ای که ما نصیب شما کرده‌ایم بخورید و شکر خدا به جای آرید اگر شما خالص خدا را می‌پرستید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧٣ إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ

جز این نیست که مردار و خون و گوشت خوک و آنچه که آن برای غیر خداوند خوانده شود (آنچه که اسم غیر خدا بر آن ذکر شود) را بر شما حرام کرد [نه آنچه که شما به اهوایتان از آنچه که نهی از خدا به آن وارد نشده را حرام کردید] پس کسی که [به چیزی از این محرّمات] ناچار شد [در حالی که] نافرمان و تعدّی کننده نیست پس [در خوردن از اینها] بر او گناهی نیست همانا خداوند بسیار آمرزنده [است، آنچه که آن نقص و شین برای شما است را بر شما می‌‌پوشاند] و مهربان است [که با اذن دادن در مخمصه که آنچه که آن را در غیر آن بر شما حرام کرده است مرتکب شوید به شما رحم می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

جز این نیست که مردار و خون و گوشت خوک و آنچه که آن برای غیر خداوند خوانده شود را بر شما حرام کرده پس کسی که ناچار شد (در حالی که) نافرمان و تعدّی‌کننده نیست پس (در خوردن از اینها) بر او گناهی نیست همانا خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است

- ترجمه راستین

به تحقیق، خدا حرام گردانید بر شما مردار و خون و گوشت خوک را و آنچه را که به اسم غیر خدا کشته باشند، پس هر کس که به خوردن آنها محتاج و مضطر شود در صورتی که به آن تمایل نداشته و (از اندازه رمق) تجاوز نکند گناهی بر او نخواهد بود (که به قدر احتیاج صرف کند که) محققا خدا آمرزنده و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧٤ إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ

همانا کسانی که آنچه که خداوند از کتاب نازل کرده را پنهان می‌‌دارند و آن را به بهایی اندک [از اعراض دنیوی و اعتباری و اغراض نفسانی از تبسّط و جاه و تحبّب (دوستی جستن) و غیر آن] می‌‌فروشند آنها جز آتش به درونشان فرو نمی‌‌خورند (فرو نمی‌‌برند) و خداوند در روز قیامت با آنان سخن نخواهد گفت و آنها را تزکیه (پاک) نمی‌‌کند و آنان عذابی دردناک دارند

- ترجمه سلطانی

همانا کسانی که آنچه که خداوند از کتاب نازل کرده را پنهان میدارند و آن را به بهایی اندک میفروشند آنها نمی‌خورند (فرو نمی‌برند) به درونشان جز آتش و خداوند در روز قیامت با آنان سخن نخواهد گفت و آنها را تزکیه (پاک) نمی‌کند و آنان عذابی دردناک دارند

- ترجمه راستین

آنان که پنهان دارند آیاتی از کتاب آسمانی را که خدا فرستاده بود و آن را به بهای اندک فروشند، جز آتش جهنّم در شکم نمی‌برند و در قیامت خدا با آنها سخن نگوید و (از پلیدی عصیان) پاکشان نگرداند، و هم آنان را در قیامت عذابی دردناک خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧٥ أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَى وَالْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَمَا أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ

آنان کسانی هستند که [در دنیا] گمراهی را به جای هدایت، و [در آخرت] عذاب را به جای مغفرت خریده‌‌اند پس چه چیز آنها را به صبر بر آتش واداشت؟

- ترجمه سلطانی

آنان کسانی هستند که گمراهی را به جای هدایت و عذاب را به جای مغفرت خریده‌اند پس چه صبورند بر آتش؟

- ترجمه راستین

آنها همان گروهند که اختیار کردند گمراهی را به جای هدایت، و عذاب را به جای آمرزش، پس چقدر بر آتش جهنم سخت جان و پرطاقتند!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧٦ ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِي الْكِتَابِ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ

آن به (سبب) این است که خداوند کتاب را به (سبب) حقّ [مخلوقٌ به] نازل کرد و همانا کسانی که [برای استنباط احکام شرعی و برای اینکه قیاس کنند آنچه را که در آن نمی‌‌باشد به آنچه که آن را در آن می‌‌یابند] در کتاب (احکام نبوّت، و تورات و انجیل و قرآن صورت آن هستند) اختلاف (تردید) کرده‌‌اند البتّه در شقاق (چند دستگی و مخالفت) دوری هستند [یا البتّه در عناد با شما و دشمنی هستند]

- ترجمه سلطانی

آن به (سبب) این است که خداوند کتاب را به (سبب) حقّ (مخلوقٌ به) نازل کرد و همانا کسانی که در کتاب اختلاف کرده‌اند البتّه در شقاق (چند دستگی و مخالفت) دوری هستند

- ترجمه راستین

این عذاب از آن روست که خدا کتاب آسمانی را به راستی فرستاد و گروهی که در آن اختلاف و مکابره کردند در اختلافی دور (از حق) خواهند بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲
سوره بقره
حزب ۶

١٧٧ لَّيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ

نیکی (طاعت) [این] نیست {بِرّ به معنی صله (هدیه) و خیر و توسعه در احسان و صدق و طاعت، و احسان به غیر، ضدّ عقوق (نافرمانی و آزردن به ویژه پدر و مادر را) است} که رویتان را به جانب مشرق و مغرب برگردانید و لکن نیکوکار کسی است که به خداوند و روز آخِر (اقرار به مبدأ و معاد) و ملائکه و کتاب (شریعت الهیّه) و پیامبران ایمان آورد [یعنی که بِرّ ایمان و اذعان به خداوند و تسلیم بر او است و آن روح عمل است، نه صورت عمل و اعتبار جهت در آن] و مال را بنابر دوستی او (پیامبر) به نزدیکان و یتیمان و مساکین و در راه ماندگان (مسافری که نفقهٔ او منقطع شده) و سؤال (درخواست) کنندگان و در [استخلاص] بردگان بدهد و نماز بپا دارد و زکات دهد و وقتی که عهد می‌‌بندند به عهد خود وفا کننده هستند و در سختی‌‌ها و ضرّاء (سیه روزی) و در حین بأس (شدّت جنگ)، صبر کننده هستند آنان (بزرگان محصور به این اوصاف) کسانی هستند که صدق ورزیده‌‌اند و آنان همان پرهیزگارانند

- ترجمه سلطانی

نیکی (طاعت) (این) نیست که رویتان را به جانب مشرق و مغرب برگردانید و لکن نیکوکار کسی است که به خداوند و روز آخِر و ملائکه و کتاب و پیامبران ایمان آورد و مال را بنابر دوستی او (پیامبر) به نزدیکان و یتیمان و مساکین و در راه ماندگان و سؤال (درخواست) کنندگان و در (استخلاص) بردگان بدهد و نماز بپا دارد و زکات دهد و وقتی که عهد می‌بندند وفا کننده به عهد خود هستند و در سختی‌ها و ضرّاء (سیه روزی) و در حین سختی (شدّت جنگ)، صبرکننده هستند آنان کسانی هستند که صدق ورزیده‌اند و آنان همان پرهیزگارانند

- ترجمه راستین

نیکوکاری آن نیست که روی به جانب مشرق یا مغرب کنید (چه این چیز بی‌اثری است) لیکن نیکوکاری آن است که کسی به خدای عالم و روز قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانی و پیغمبران ایمان آرد و دارایی خود را در راه دوستی خدا به خویشان و یتیمان و فقیران و در راه ماندگان و گدایان بدهد و در آزاد کردن بندگان صرف کند، و نماز به پا دارد و زکات مال (به مستحق) بدهد، و نیز نیکوکار آنانند که با هر که عهد بسته‌اند به موقع خود وفا کنند و در حال تنگدستی و سختی و هنگام کارزار صبور و شکیبا باشند. (کسانی که بدین اوصاف آراسته‌اند) آنها به حقیقت راستگویان و آنها به حقیقت پرهیزکارانند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧٨ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنثَى بِالْأُنثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ

ای کسانی که [با ایمان عامّ و قبول دعوت ظاهره و بیعت عامّهٔ نبویّه] ایمان آورده‌‌اید دربارهٔ مقتولان بر شما قصاص مقرّر شد [که نسبت به جانی مثل آنچه که با مجنیّ علیه انجام داد انجام شود]، آزاد در برابر آزاد، و بنده در برابر بنده، و مؤنّث در برابر مؤنّث، پس کسی که چیزی [را از عفو] از جانب برادرش (ولیّ دم) بر او عفو شده (یعنی جانی که به او بخشیده شده) پس پیروی کردن به پسندیدگی [به طریقی که عقلاء آن را مستحسن (نیکو) می‌‌شمارند، و آن را به حسن می‌‌شناسند، یعنی در مطالبهٔ دیه تعنّف (سرزنش و ستم) و نه اضرار (زیان رساندن) و نه زیاده بر مقدار مقرّر نباشد] و پرداخت کردن [دیه از سوی جانی] به او (عفو کننده) به نیکی [به عدم مماطلت (طفره رفتن) و عدم خدعه و بخس (کم کردن) و اکراه]، آن [اذن در عفو] به عنوان تخفیف از پروردگار شما [در آنچه که بر شما از مؤاخذت به جنایت فرض کردیم] و رحمت [از او بر شما] است، پس کسی [از اولیاء دم و از جانی] که بعد از آن [مذکور از قصاص یا عفو یا دیه از آنچه که حدّ برای آن است] تعدّی کند پس برای او عذابی دردناک هست

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید بر شما دربارهٔ مقتولان قصاص مقرّر شد، آزاد در برابر آزاد، و بنده در برابر بنده، و مؤنّث در برابر مؤنّث، پس کسی که چیزی از جانب برادرش بر او عفو شده پس پیروی کردن به پسندیدگی و پرداخت کردن (دیه از سوی جانی) به او به نیکی، آن به عنوان تخفیف و به عنوان رحمت از سوی پروردگار شما است پس کسی که بعد از آن تعدّی کند پس برای او عذابی دردناک هست

- ترجمه راستین

ای اهل ایمان بر شما حکم قصاص کشتگان چنین معین گشت که مرد آزاد در مقابل مرد آزاد، و بنده را به جای بنده، و زن را به جای زن قصاص توانید کرد. و چون صاحب خون از قاتل که برادر دینی اوست بخواهد درگذرد کاری است نیکو، پس قاتل دیه را در کمال خشنودی ادا کند. در این حکم، تخفیف (امر قصاص) و رحمت خداوندی است، و پس از این دستور، هر که تجاوز کند او را عذابی سخت خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧٩ وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَاأُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ

و ای خردمندان در قصاص برای شما حیات هست راقب به اینکه شما [ای خردمندان از قتل] پرهیز کنید

- ترجمه سلطانی

و ای خردمندان در قصاص برای شما حیات هست راقب به اینکه شما (از قتل) بپرهیزید

- ترجمه راستین

ای عاقلان، حکم قصاص برای حفظ حیات شماست تا مگر (از قتل یکدیگر) بپرهیزید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨٠ كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ

بر شما مقرّر شد وقتی که هر کدام از شما مهیّای مرگ می‌‌شود اگر خیری (مالی) را ترک می‌‌کند برای والدین و نزدیکان به پسندیدگی [به وصیّتی که عقل و عرف آن را به عنوان حسن می‌‌شناسند] وصیّت کند [این] به عنوان حقّ (شایسته) بر پرهیزگاران است

- ترجمه سلطانی

بر شما مقرّر شد وقتی که هر کدام از شما مهیّای مرگ می‌شود اگر خیری (مالی) را ترک می‌کند برای والدین و نزدیکان به پسندیدگی وصیّت کند به عنوان حقّ (شایسته) بر پرهیزگاران است

- ترجمه راستین

دستور داده شد که چون مرگ یکی از شما فرا رسد اگر دارای متاع دنیاست وصیت کند برای پدر و مادر و خویشان به چیزی شایسته عدل و به قدر متعارف. این کار سزاوار مقام پرهیزکاران است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨١ فَمَن بَدَّلَهُ بَعْدَمَا سَمِعَهُ فَإِنَّمَا إِثْمُهُ عَلَى الَّذِينَ يُبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ

پس کسی که بعد از آنکه آن را شنید آن را تبدیل کند [یعنی وصیّت نوشته شده را به اینکه به آن عمل نکند و ایصاء (وصیّت کردن) بر والدین و نزدیکان را ترک نماید یا کسی که وصیّت ثابت از محتضر را تبدیل کند مبدّل (تبدیل کننده) وصّى باشد یا وارث یا شهود یا حاکم همسان است] پس جز این نیست که گناه آن بر [عهدهٔ] کسانی است که آن را تبدیل کنند همانا خداوند [بر آنچه که وصیّت کننده در حین وصیّت کردن یا مبدِّلان حین تبدیل کردن آن را می‌‌گویند] شنوا و [به اغراض آنان] دانا است [و هر کدام را بحسب قولش و غرضش مجازات می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

پس کسی که آن را تبدیل کند بعد از آنکه آن را شنید پس جز این نیست که گناه آن بر (عهدهٔ) کسانی است که آن را تبدیل کنند همانا خداوند شنوا و دانا است

- ترجمه راستین

پس هرگاه کسی بعد از شنیدن وصیت، آن را تغییر دهد و (بر خلاف وصیت رفتار کند) گناه این کار بر آنهاست که عمل به خلاف وصیت کنند، و خدا (به گفتار و کردار خلق) شنوا و داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲
سوره بقره
حزب ۶

١٨٢ فَمَنْ خَافَ مِن مُّوصٍ جَنَفًا أَوْ إِثْمًا فَأَصْلَحَ بَيْنَهُمْ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ

پس کسی که از اُریبِ (منحرف شدن) [از حقّ] وصیّت کننده [از روی خطاء] یا به (سبب) گناه بترسد و بین آنها (وارث و وصیّت شده به نفع او، یا بین وصیّت کننده و ورثه) را اصلاح کند [به اینکه وصیّت را بعد از وفات وصیّت کننده تغییر دهد یا به اینکه وصیّت کننده را از وصیّت به نحو اضرار در حال حیاتش منع کند، و منع وارث از اینکه وصیّت کننده را از وصیّت به ثلث منع کنند] پس [در تبدیل یا منع مذکور] گناهی بر او نیست همانا خداوند بسیار آمرزنده [است و آنچه که از گناه بر تبدیل بعد از تسجیل گناه بر مبدّل توهّم می‌‌شود را می‌‌بخشد] و مهربان است [که بر مُصلح رحم می‌‌کند و تفضّل می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

پس کسی که بترسد از اُریبِ (منحرف شدن) (از حقّ) وصیّت کننده (از روی خطاء) یا به (سبب) گناه و بین آنها را اصلاح کند پس گناهی بر او نیست همانا خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است

- ترجمه راستین

و هر کس بیم دارد که از وصیت موصی (به وارث او) جفا و ستمی رفته باشد و به اصلاح میان آنان پردازد بر او گناهی نیست و محققا خدا آمرزنده و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨٣ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید روزه بر شما مقرّر شد چنانکه بر کسانی که قبل از شما بودند مقرّر شد باشد که شما [از معاصی و دواعی (انگیزه‌‌ها، خواسته‌‌ها) نفس] پرهیز کنید [یعنی متّصف به تقوا شوید و اتقى (تقوا پیشه) گردید، یا شاید از معاصی و دواعی (انگیزه‌‌ها، خواسته‌‌ها) نفس پرهیز کنید] {برای اینکه امساک نفس از خوردنی و آشامیدنی به مدّتی غیر معتاده (عادت شده) آن را ضعیف می‌‌کند، و در ضعف آن، ضعف دواعی آن و مقتضیات آن و قوّت عقل و اقتضای آن بر تقوا از آنچه که آن برای انسان شرّ است هست}

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید روزه بر شما مقرّر شد چنانکه بر کسانی که قبل از شما بودند مقرّر شد باشد که شما (از معاصی و خواهش‌های نفس) پرهیز کنید

- ترجمه راستین

ای اهل ایمان، بر شما هم روزه واجب گردید چنانکه امم گذشته را فرض شده بود، و این دستور برای آن است که پاک و پرهیزکار شوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨٤ أَيَّامًا مَّعْدُودَاتٍ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ وَأَن تَصُومُوا خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ

روز‌‌هایی معدود پس کسی از شما که [در این ایّام مقرّره برای روزه گرفتن] مریض بود یا بر سفر بود پس تعدادی از روزهای دیگر [بر عهدهٔ او است] و بر کسانی که آن طاقت فرسا (کُلفَت) می‌‌شود فدیه طعام دادن به مسکین [بر عهدهٔ او] است پس کسی که تطوّع (انجام فعل به قصد نیکی یا عبادت) به خیر کند پس آن برای او بهتر است و [ای مردم مخیّر بین روزه و فدیه یا بیماران و مسافران، یا قضاء کنندگان مخیّر یا معذورین یا متکلّفین به سبب روزه یا مؤمنان] اگر روزه بگیرید برای شما بهتر است اگر می‌‌دانستید [یعنی اگر شما از اهل علم باشید یا اگر می‌‌دانستید که آن افضل (برتر) است آن را اختیار می‌‌کردید]

- ترجمه سلطانی

روز‌هایی معدود پس کسی از شما که مریض بود یا بر سفر بود پس تعدادی از روزهای دیگر (بر عهدهٔ او است) و بر کسانی که آن طاقت فرسا (کُلفت) می‌شود فدیه طعام دادن به مسکین است پس کسی که تطوّع (انجام فعل به قصد نیکی یا عبادت) به خیر کند پس آن برای او بهتر است و اگر روزه بگیرید برای شما بهتر است اگر می‌دانستید

- ترجمه راستین

روزهایی به شماره معیّن روزه دارید (تمام ماه رمضان) ، و هر کسی از شما مریض باشد یا مسافر، به شماره آن از روزهای غیر ماه رمضان روزه دارد، و کسانی که روزه را به زحمت توانند داشت عوض هر روز فدا دهند آن قدر که فقیر گرسنه‌ای سیر شود، و هر کس بر نیکی بیفزاید آن برای او بهتر است. و (بی‌تعلّل) روزه داشتن برای شما بهتر خواهد بود اگر (فواید آن را) بدانید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨٥ شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ

ماه رمضان که در آن قرآن به عنوان هدایت برای مردم نازل شد و بیّنه‌‌هایی از هدایت و فرقان (جدا کننده) است پس کسی از شما که ماه را مشاهده کند پس باید در آن روزه بدارد و کسی که مریض باشد (مرضی که به سبب آن روزه ضرر می‌‌رساند) یا بر (در حال) سفر است، پس عدّه‌‌ای از روزهای دیگر را [روزه بدارد] خداوند برای شما آسانی می‌‌خواهد و برای شما دشواری نمی‌‌خواهد و تا عدّه (شماره) را تکمیل کنید و تا خداوند را بر آنچه که شما را هدایت کرد بزرگ بدارید و باشد که شما شکر کنید [یعنی در نعمت به مُنعم نظر کنید]

- ترجمه سلطانی

ماه رمضان که در آن قرآن به عنوان هدایت برای مردم نازل شد و بیّنه‌هایی از هدایت و فرقان (جدا کننده) است پس کسی از شما که ماه را مشاهده کند پس باید در آن روزه بدارد و کسی که مریض باشد یا بر (در حال) سفر است، پس عدّه‌ای از روزهای دیگر را (روزه بدارد) خداوند برای شما آسانی می‌خواهد و برای شما دشواری نمی‌خواهد و تا عدّه (شماره) را تکمیل کنید و تا خداوند را بر آنچه که شما را هدایت کرد بزرگ بدارید و باشد که شما شکر کنید

- ترجمه راستین

ماه رمضان ماهی است که قرآن در آن نازل شده برای هدایت بشر و برای راهنمایی و امتیاز حق از باطل، پس هر که دریابد ماه رمضان را باید آن را روزه بدارد، و هر که ناخوش یا در سفر باشد (به شماره آنچه روزه خورده است) از ماهای دیگر روزه دارد، که خداوند برای شما حکم را آسان خواسته و تکلیف را مشکل نگرفته، و خواسته تا اینکه عدد روزه را تکمیل کرده و خدا را به عظمت یاد کنید که شما را هدایت فرمود، باشد که (از این نعمت بزرگ) سپاسگزار شوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨٦ وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ

و وقتی که بندگان من از تو دربارهٔ من سؤال کنند پس [بگو که] همانا من نزدیکم، خواستهٔ درخواست کننده را وقتی که [خود] مرا بخواهد اجابت می‌‌کنم پس باید [خود] مرا استجابت (درخواست) کنند و باید به من ایمان بیاورند باشد که آنها رشد کنند

- ترجمه سلطانی

و وقتی که بندگان من دربارهٔ من از تو سؤال کنند پس (بگو که) همانا من نزدیکم، خواستهٔ درخواست کننده را وقتی که مرا بخواهد اجابت می‌کنم پس بایست مرا استجابت کنند و باید به من ایمان بیاورند باشد که آنها رشد کنند

- ترجمه راستین

و چون بندگان من (از دوری و نزدیکی) من از تو پرسند، (بدانند که) من به آنها نزدیکم، هرگاه کسی مرا خواند دعای او را اجابت کنم. پس باید دعوت مرا (و پیغمبران مرا) بپذیرند و به من بگروند، باشد که (به سعادت) راه یابند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲
سوره بقره
حزب ۶

١٨٧ أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنتُمْ تَخْتَانُونَ أَنفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ

در شبِ روزه آمیزش با زنانتان بر شما حلال شد، آنها به عنوان لباس برای شما هستند و شما به عنوان لباس برای آنها (زنان) هستید خداوند دانست که شما به خودتان خیانت می‌‌کردید پس [با رخصت دادن در آنچه که از آن نهی کرد از جماع در شب روزه و خوردن و آشامیدن بعد از خواب] بر شما توبه (التفات) کرد و از شما [از آنچه که قبل از ترخیص آن را انجام می‌‌دادید] عفو نمود پس الآن [در شبِ روزه] با آنها (زنان) مباشرت کنید و آنچه را که خداوند [از روزه] برای شما مقرّر کرده بطلبید و بخورید و بیاشامید تا برای شما بارقهٔ سپید [عرضی پهن سایه افکنده] از فجر از بارقهٔ سیاهی [شب] واضح (به اشدّ ظهور ظاهر) شود سپس تا شب {و اوّل شب اوّل غروب است} روزه را تمام کنید، و با آنها (زنان) مباشرت نکنید و (در حالی که) شما معتکف در مساجد هستید اینها (احکام مذکور) حدود خداوند هستند پس به آنها نزدیک نشوید این‌‌چنین خداوند آیاتش را برای مردم بیان می‌‌کند به این ترقّب که آنها تقوا پیشه کنند

- ترجمه سلطانی

در شبِ روزه آمیزش با زنانتان بر شما حلال شد، آنها به عنوان لباس برای شما هستند و شما به عنوان لباس برای آنها (مؤنّث) هستید خداوند دانست که شما به خودتان خیانت می‌کردید پس بر شما توبه (التفات) کرد و از شما عفو نمود پس الآن با آنها (مؤنّث) مباشرت کنید و آنچه که خداوند برای شما مقرّر کرده را بطلبید و بخورید و بیاشامید تا برای شما بارقهٔ سپید (عرضی پهن سایه افکنده) از فجر از بارقهٔ سیاهی (شب) واضح شود سپس تا شب روزه را تمام کنید و با آنها (مؤنّث) مباشرت نکنید و (در حالی که) شما معتکف در مساجد هستید اینها حدود خداوند هستند پس به آنها نزدیک نشوید این‌چنین خداوند آیاتش را برای مردم بیان می‌کند به این ترقّب که آنها تقوا پیشه کنند

- ترجمه راستین

برای شما در شبهای ماه رمضان مباشرت با زنان خود حلال شد، که آنها جامه عفاف شما و شما نیز لباس عفّت آنها هستید. و خدا دانست که شما (در کار مباشرت زنان به نافرمانی و اطاعت شهوت نفس) خود را به ورطه گناه می‌افکنید لذا از حکم حرمت درگذشت و گناه شما را بخشید، از اکنون (در شب رمضان) رواست که با زنهای خود (به حلال) مباشرت کنید و از خدا آنچه مقدّر فرموده بخواهید. و بخورید و بیاشامید تا خط سفیدی روز از سیاهی شب در سپیده دم پدیدار گردد، پس از آن روزه را به پایان برسانید تا اول شب. و با زنان هنگام اعتکاف در مساجد مباشرت نکنید. این احکام، حدود دین خداست، زنهار در آن راه مخالفت مپویید!خداوند این گونه آیات خود را برای مردم بیان فرماید، باشد که پرهیزکار شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨٨ وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُم بَيْنَكُم بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِّنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ

و اموالتان را [در حالی که آن] بین شما [است] به باطل مخورید و آن را [به عنوان رشوه] نزد حکّام نیفکنید تا بخشی از اموال مردم را به گناه [که همان تدلیس و رشوه است] بخورید {و مراد این است که امر اموال را نزد حکّام الهی یا غیر الهی نیندازید تا بر حکّام الهی تدلیس کنید و به سبب رشوه به حکّام غیر الهی استظهار (یاری خواستن) کنید؛ زیرا حرمت اخذ با تدلیس کردن بر حکّام الهی حیث شریک قرار دادن آلت دین برای دنیا شدیدتر از سرقت است، و استظهار به حکّام غیر الهی تحاکم (داوری بردن) به طاغوت است و کسی که تحاکم نزد آنها برد پس اگر به حقّ هم بگیرد پس همانا به سُحت گرفته است، پس چه رسد به حال کسی که به باطل بگیرد} و (حال آنکه) شما می‌‌دانید [یعنی شما علماء هستید، یا قبح باطل و گناه را می‌‌دانید]

- ترجمه سلطانی

و اموالتان را (در حالی که آن) بین شما (است) به باطل نخورید و آن را (به عنوان رشوه) نزد حکّام نیفکنید تا بخشی از اموال مردم را به گناه بخورید و (حال آنکه) شما می‌دانید

- ترجمه راستین

و مال یکدیگر را به ناحق مخورید و آن را به نزد قاضیان نیفکنید که (به وسیله رشوه و زور) پاره‌ای از اموال مردم را بخورید با آنکه (شما بطلان دعوی خود را) می‌دانید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨٩ يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَن تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ

از تو دربارهٔ هلال‌‌ها[ی ماه] سؤال می‌‌کنند بگو: آن مواقیت (اوقات قرار و آنچه است که با آن، وقت اندازه و دانسته می‌‌شود) برای [انتفاع] مردم و [مناسک] حجّ است، و نیکی [آن] نیست که از پشت خانه‌‌ها به آن [خانه]ها درآیید و لکن نیکوکار کسی است که [از پشت درآمدن] خودداری کند، و از درب‌‌های خانه‌‌ها به آنها درآیید و [در انحراف از ابواب و دخول از ظهور (پشت‌‌ها)] از خداوند پروا کنید راقب به اینکه رستگار شوید

- ترجمه سلطانی

از تو دربارهٔ هلال‌ها(ی ماه) سؤال می‌کنند بگو: آن مواقیت (اوقات قرار) برای مردم و (مناسک) حجّ است، و نیکی (آن) نیست که از پشت خانه‌ها به آنها درآیید و لکن نیکوکار کسی است که تقوا پیشه کند، و به خانه‌ها از درب‌های آنها درآیید و از خداوند پروا کنید راقب به اینکه رستگار شوید

- ترجمه راستین

(ای پیغمبر) از تو سؤال کنند که سبب بدر و هلال ماه چیست؟جواب ده که در آن تعیین اوقات عبادات حج و معاملات مردم است. و نیکوکاری بدان نیست که از پشت دیوار به خانه درآیید (چه این کاری ناشایسته است) ولی نیکویی آن است که پارسا باشید و به خانه‌ها (و به هر کار) از راه آن داخل شوید، و تقوا پیشه کنید، باشد که رستگار شوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩٠ وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ

و در راه خدا {سبیل الله همان ولایت است، و جمیع اعمال شرعی از حیث صدور آنها از ولایت یا ایصال (وصل کردن) آنها به ولایت، سبیل الله هستند} با کسانی که با شما پیکار می‌‌کنند بجنگید و [در ابتداء کردن جنگ و به تجاوز کردن از آنچه که به جنگیدن با آن امر شده‌‌اید و به تعدّى از قتل با قطع کردن اعضای بدن و مُثله کردن (بریدن اعضاء بدن برای شکنجه کردن)] تعدّی نکنید همانا خداوند تعدّی کنندگان را دوست ندارد

- ترجمه سلطانی

و در راه خدا با کسانی که با شما پیکار می‌کنند بجنگید و تعدّی نکنید همانا خداوند تعدّی‌کنندگان را دوست ندارد

- ترجمه راستین

و در راه خدا با آنان که به جنگ و دشمنی شما برخیزند جهاد کنید، لکن از حد تجاوز نکنید که خدا متجاوزان را دوست ندارد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲
سوره بقره
حزب ۶

١٩١ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُم مِّنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِن قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ

و حیثی (جایی) که بر آنها چیره شدید آنها را بکشید و آنها را اخراج کنید حیثی (همانگونه) که شما را [از مکّه] اخراج کردند و فتنه شدیدتر (بدتر) از قتل است [و لکن حرمت (احترام) حرم و حرمت ماه حرام را حفظ کنید] و نزدیک مسجد الحرام با آنها نجنگید تا در آنجا با شما بجنگند پس اگر با شما جنگیدند پس آنها را بکشید [تا جنگ از شما به جهت دفاع باشد و دفاع در حرم حفظ حرمت آن است نه هتک آن] جزای کافران [به حرمت حرم یا به خداوند] این‌‌چنین [قتل بعد از جنگ] است

- ترجمه سلطانی

و حیثی (جایی) که بر آنها چیره شدید آنها را بکشید و آنها را اخراج کنید حیثی (همانگونه) که شما را اخراج کردند و فتنه شدیدتر (بدتر) از قتل است و نزدیک مسجد الحرام با آنها نجنگید تا با شما در آن بجنگند پس اگر با شما جنگیدند پس آنها را بکشید جزای کافران این‌چنین است

- ترجمه راستین

و هر کجا مشرکان را یافتید به قتل رسانید و آنان را از همان وطن که شما را آواره کردند برانید، و فتنه‌گری (آنان) سخت‌تر و فسادش بیشتر از جنگ و کشتار است، و در مسجد الحرام با آنها جنگ مکنید مگر آنکه پیشدستی کنند، در این صورت رواست که در حرم آنها را به قتل برسانید، چنین است کیفر کافران.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩٢ فَإِنِ انتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ

پس اگر [از جنگیدن در حرم] دست کشیدند [آنگاه در آنجا بر آنان تعرّض نکنید] پس همانا خداوند بسیار آمرزنده [است، که آنچه را که زیاده‌‌روی کردند از آنان می‌‌پوشاند] و مهربان است [که به آنان به ترک عقوبتشان بر کفرشان در حرم رحم می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

پس اگر دست کشیدند پس همانا خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است

- ترجمه راستین

پس اگر دست (از شرک و ستم) بدارند (از آنها درگذرید که) خدا آمرزنده و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩٣ وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِـمِينَ

و با آنها پیکار کنید تا که فتنه‌‌ای (شرک و افسادی) نباشد و دین [یعنی سیرهٔ خلق یا عبادت آنها یا طاعت آنها یا ملّت آنان] برای خداوند باشد پس اگر [از جنگ کردن در حرم یا مطلقاً از شرک] پایان دادند (دست کشیدند) [پس از جنگیدن دست بکشید] پس [دیگر] جز بر ستمکاران (جنگجویان یا مشرکین) ستیزی (عقوبتی) نیست

- ترجمه سلطانی

و با آنها پیکار کنید تا که فتنه‌ای نباشد و دین برای خداوند باشد و اگر پایان دادند (دست کشیدند) پس (دیگر) جز بر ستمکاران ستیزی نیست

- ترجمه راستین

و با کفار جهاد کنید تا فتنه و فساد از روی زمین برطرف شود و دین خدا حاکم باشد و بس، و اگر (از فتنه) دست کشیدند (با آنها عدالت کنید که) تجاوز جز بر ستمکاران روا نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩٤ الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ

ماه حرام {ماه حرام نامیده شده برای حرمت جنگ در آن، حتّی اگر شخصی قاتل پدرش یا برادرش را در آن ماه ملاقات کند نباید بر او متعرّض به سوء شود، و ماه‌‌های حرام چهار بودند، ذوالقعده و ذوالحجّه و محرّم و رجب} در مقابل ماه حرام و برای حرمت‌‌دارها (محترم‌‌ها) قصاص هست پس کسی که بر شما تعدّی (ظلم) کرد پس به مثل آنچه که بر شما تعدّی کرد بر او تعدّی کنید و [در ابتداء کردن به اعتداء و در تجاوز به زیادت در انتصار (چیره شدن)] از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است [پس از تعدّى بر خودتان نترسید و به خداوند تسلّی یابید، نه با امضاء غضب]

- ترجمه سلطانی

ماه حرام در مقابل ماه حرام (ذوالقعده و ذوالحجّه و محرّم و رجب) و برای حرمت‌دارها (محترم‌ها) قصاص هست پس کسی که بر شما تعدّی کرد پس به مثل آنچه که بر شما تعدّی کرد بر او تعدّی کنید و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است

- ترجمه راستین

ماه‌های حرام را در مقابل ماه‌های حرام قرار دهید، که اگر حرمت آن را نگاه نداشته و با شما قتال کنند شما نیز قصاص کنید. هر که به ستم بر شما دست دراز کند او را از پای در آورید به قدر ستمی که به شما رسانده است، و از خدا پروا کنید و بدانید که خدا با پرهیزکاران است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩٥ وَأَنفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ

و در راه خدا [از اموال دنیوی و اعراض و اغراض و ابدان و قوا و شهوات و غضب‌‌ها و انانیّاتت خود و بالجمله از هر چه در ولایت به انانیّت شما نسبت داده می‌‌شود] انفاق کنید و [با انفاق کردن آنچه که نفس تحمّل آن را نمی‌‌کند خودتان را] با دستان خود به هلاکت نیفکنید و احسان کنید همانا خداوند نیکوکاران را دوست می‌‌دارد

- ترجمه سلطانی

و در راه خدا انفاق کنید و خود را با دستان خود به هلاکت نیفکنید و احسان کنید همانا خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد

- ترجمه راستین

و (از مال خود) در راه خدا انفاق کنید (لیکن نه به حد اسراف) ، و خود را به مهلکه و خطر در نیفکنید، و نیکویی کنید که خدا نیکوکاران را دوست می‌دارد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩٦ وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِّن رَّأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِّن صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنتُمْ فَمَن تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِـمَن لَّمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ

و حجّ و عمره را [با اتمام مناسک آن دو و ترک محرّمات در آن دو] برای خداوند تمام کنید {به عبارت دیگر از آنچه که در سبیل حجّ صوری و حجّ معنوی به انانیّت شما نسبت داده می‌‌شود انفاق کنید و در انفاق اقتصاد (میانه روی) کنید تا انفس خود را قبل از استکمال آن هلاک نکنید، و حجّ صوری را با لقاء امام بحسب صورت و حجّ معنوی را با لقاء معنوی او تمام کنید، و به عنوان امر به فکر می‌‌باشد که آن مصطلح صوفیّه است و آن عبارت از مجاهدت در عبادت و اذکار قلبیّه و لسانیّه است تا نفس از کدورت‌‌ها صاف شود و امام بر جاهد (مجاهده کننده) تمثّل یابد} پس اگر حصر شُدید (غیر دشمن شما را از اتمام حجّ مانع شد) {حصر و احصار حبس و منع است لکن آن در حجّ مخصوص کسی است که او را غیر دشمن از امضاء حجّش منع کرده است، و صدّ نسبت به کسی است که دشمن او را منع نموده است} پس آنچه از قربانی [از خون ریختن و اقّل آن گوسفند است] که میسّر می‌‌شود [بر عهدهٔ شما است]، و سرتان را متراشید تا آنکه قربانی به محلّ خود برسد، پس کسی از شما که [به مرضى که او را قبل از وصول قربانی به محلّش محتاج به حَلق (تراشیدن) می‌‌کند] مریض باشد یا از سرش به او اذیّت برسد [که به سبب آن احتیاج به تراشیدن سر دارد] پس وقتی که [از حصر و صدّ (دشمن شما را از اتمام حجّ مانع شود)] ایمن شدید [تراشیدن سر با] فدیه‌‌ای از روزه یا صدقه یا قربانی [بر عهدهٔ وی] است پس کسی که در عمره [از محلّلات عمره] تمتّع جوید (لذّت برد) به سوی [اِحرام یا منصرف به یا تا اتمام] حجّ، پس آنچه از قربانی که میسّر می‌‌شود [بر عهدهٔ او است یعنی کسی که به حجّ تمتّع احرام بست، به اینکه عمره را بر حجّ مقدّم دارد، پس، از میقات احرام بندد و داخل مکّه شود و بیت را طواف کند و نماز گزارد و سعی کند و محلّ (از احرام خارج شدن) شود سپس از حرم به حجّ احرام ببندد، قربانی بر او واجب می‌‌شود و این نوع از حجّ بر نائی (شخص دور افتاده) از مکّه فرض است] پس کسی که [قربانی و نه بهای آن را] نیافت پس سه روز در [ایّام] حجّ و آنوقت که [به اهل خود] بر می‌‌گردید هفت [روز] روزه بدارد، این دهه کامل است، آن [تمتّع به عمره الی حجّ، نه روزهٔ بدل از اضحیّه و نه قربانی] برای کسی است که اهل او حاضر (ساکن) در مسجد الحرام نباشد و از [سخط] خداوند [در تغییر احکام او و مخالفت با اوامر و نواهی او] پروا کنید و بدانید که خداوند [در موضع عقوبت کردن و نقمت] به شدّت عقوبت کننده است

- ترجمه سلطانی

و حجّ و عمره را برای خداوند تمام کنید پس اگر حصر شدید (غیر دشمن شما را از اتمام حجّ مانع شد) پس آنچه که از قربانی میسّر می‌شود (بر عهدهٔ شما است)، و سرتان را متراشید تا آنکه قربانی به محلّ خود برسد، پس کسی از شما که مریض باشد یا از سرش به او اذیّت برسد پس وقتی که ایمن شدید فدیه‌ای از روزه یا صدقه یا قربانی (بر عهدهٔ وی) است پس کسی که در عمره (از محلّلات عمره) تمتّع جوید به سوی (یا منصرف به یا تا اتمام) حجّ، پس آنچه از قربانی که میسّر می‌شود (بر عهدهٔ او است) پس کسی که نیافت پس در حجّ سه روز و آنوقت که (به اهل خود) بر می‌گردید هفت (روز) روزه بدارد این دهه کامل است، آن برای کسی است که اهل او حاضر (ساکن) در مسجد الحرام نباشد و از (سخط) خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند به شدّت عقوبت کننده است

- ترجمه راستین

و همه اعمال حج و عمره را برای خدا به پایان رسانید، و اگر ترس و منعی پیش آید قربانی کنید به آنچه مقدور و میسر است، و سر متراشید تا آن گاه که قربانی شما به محل ذبح برسد. و هر کس بیمار باشد یا سردرد بر او عارض شود (سر بتراشد و) از آن فدا دهد به روزه داشتن یا صدقه دادن یا کشتن گوسفند، و پس از آنکه ترس و منع بر طرف شود هر کس از عمره تمتّع به حج باز آید هر چه میسر و مقدور است قربانی کند و هر کس به قربانی تمکّن نیافت سه روز در ایام حجّ روزه بدارد و هفت روز هنگام مراجعت، که ده روز تمام شود. این عمل بر آن کس است که اهل شهر مکّه نباشد. (به این احکام عمل کنید) و از نافرمانی خدا پروا کنید و بدانید که عذاب خدا سخت است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲
سوره بقره
حزب ۶

١٩٧ الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَّعْلُومَاتٌ فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَاأُولِي الْأَلْبَابِ

[وقت] حجّ ماه‌‌هایی معلوم است پس کسی که در آن [ماه‌‌ها] حجّ می‌‌گزارد پس با زن نیآرمد {نه جماع و نه نظر به شهوت و نه بوسیدن و نه با هم قرار گذاشتن} و نه فسق {دروغ و سباب (ناسزا) یا مطلق آنچه که انسان را از حقّ خارج می‌‌کند} و نه جدال {نه مخاصمه کردن به حقّ یا به باطل، و جماع و کذب و سباب، و گفتن «لا والله» (به خداوند قسم نه) و «بلى والله» (به خداوند قسم بلی)} در حجّ نیست و آنچه از خیر که انجام دهید خداوند آن را می‌‌داند [و به شما جزاء می‌‌دهد، برای اینکه او عالم و عادل است که شما را بدون مجازات رها نمی‌‌کند] و [در طریق حجّ] زاد (توشه) برگیرید و البتّه توشهٔ تقوا بهتر است و ای خردمندان از [سخط من و عذاب من در مخالفت با امر من و نهی] من پروا کنید

- ترجمه سلطانی

(وقت) حجّ ماه‌هایی معلوم است پس کسی که در آن (ماه‌ها) حجّ می‌گزارد پس با زن نیآرمد و نه فسق (نافرمانی از امر خداوند) و نه جدال در حجّ نیست و آنچه از خیر که انجام دهید خداوند آن را می‌داند و زاد (توشه) برگیرید و البتّه توشهٔ تقوا بهتر است و از من پروا کنید ای خردمندان

- ترجمه راستین

حجّ (واجب) در ماههایی معیّن است، پس هر که در این ماهها حج می‌گزارد بایست آنچه میان زن و شوهر رواست ترک کند و کار ناروا (مانند دروغ و بدگویی) را ترک کند و مجادله نکند، و شما هر کار نیک کنید خدا بر آن آگاه است و توشه (تقوا برای راه آخرت) برگیرید که بهترین توشه این راه تقواست و از من پروا کنید ای صاحبان عقل.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩٨ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَبْتَغُوا فَضْلًا مِّن رَّبِّكُمْ فَإِذَا أَفَضْتُم مِّنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِندَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِن كُنتُم مِّن قَبْلِهِ لَـمِنَ الضَّالِّينَ

بر شما گناهی [در تجارت کردن در راه زیارت] نیست که [با تجارات ظاهری و باطنی] از پروردگارتان فضلی را طلب کنید پس وقتی که از عرفات روانه می‌‌شوید پس در مشعر الحرام [با وقوف در آن در شب نحر (قربانی) و با اداء نماز فریضه و ادعیه و اذکار مأثوره] خداوند را ذکر کنید و او را همانطور که شما را هدایت کرد [یعنی مثل ذکرى که بر زبان پیامبرش (ص) یا کسی که نبّی (ص) به او اجازه داد که شما را به او هدایت کند] ذکر کنید {و این دلالت می‌‌کند بر آنچه که علمای اعلام و عرفای اسلام آن را گفته‌‌اند که عمل وقتی که با تقلید از عالم حیّ نباشد، و اگرچه مطابق باشد، قبول نمی‌‌باشد، و صوفیّه گفته‌‌اند همانا ذکر لسانی یا قلبی وقتی که از عالم مجاز از اهل اجازه و علماء اهل بیت اخذ نشود، اثر ندارد و صاحبش به آن منتفع نمی‌‌شود}، و اگرچه قبل از آن البتّه از گمراهان بودید

- ترجمه سلطانی

بر شما گناهی (در تجارت کردن در راه زیارت) نیست که از پروردگارتان فضلی را طلب کنید پس وقتی که از عرفات روانه می‌شوید پس در مشعر الحرام خداوند را ذکر کنید و او را ذکر کنید همانطور که شما را هدایت کرد و اگرچه قبل از آن البتّه از گمراهان بودید

- ترجمه راستین

باکی نیست که در هنگام حجّ کسب معاش کرده و از فضل خدا روزی طلبید، پس آن گاه که از عرفات بازگشتید در مشعر ذکر خدا کنید و به یاد خدا باشید که شما را پس از آنکه به ضلالت (کفر) بودید به راه هدایت آورد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩٩ ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ

سپس [از عرفات] روانه شوید از جایی که مردم روانه شدند [یعنی در عرفات توقّف نمایید، سپس از آن روانه شوید و به وقوف در مزدلفه (نام دیگر مشعر الحرام محلّی است بین عرفات و منا) و روانه شدن از آن اقتصار (بسنده کردن) نکنید] و از خداوند استغفار (طلب آمرزش) کنید [از آنچه که با آراء کژ خود و اهوای باطلتان از تغییر مناسک و استنکاف از وقوف در عرفات مثل مردم انجام داده‌‌اید] که خداوند بسیار آمرزنده است [که بعد از استغفار و اعتراف و دخول در تحت طاعت خلیفهٔ او، ذنوب و نقائص لازمه از انانیّت شما را بر شما می‌‌آمرزد] و مهربان است [که بعد از مغفرت شما، با فتح باب قلب و ادخال شما در دار رحمت خود به شما رحم می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

سپس (از عرفات) روانه شوید از جایی که مردم روانه شدند و از خداوند طلب آمرزش کنید که خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است

- ترجمه راستین

بعد از آن به طریقی که همه مسلمین باز می‌گردند رجوع کنید و از خدا طلب آمرزش کنید که خدا آمرزنده و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠٠ فَإِذَا قَضَيْتُم مَّنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُـولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ

و وقتی که مناسکتان را [جملهٔ افعال حجّ را تا سیزده ذیحجّه] بجا می‌‌آوردید پس [هر جایی که می‌‌باشید] خداوند را ذکر کنید مانند ذکر کردن شما پدرانتان را یا با ذکر کردنی شدیدتر پس، از مردم کسانی هستند که می‌‌گویند [ای] پروردگار ما در دنیا به ما بده و بهره‌‌ای (نصیب از خیر) در آخرت ندارند

- ترجمه سلطانی

و وقتی که مناسکتان را (تا سیزده ذیحجّه) بجا می‌آوردید پس (در همه جا) خداوند را ذکر کنید مانند ذکر کردن شما پدرانتان را یا با ذکر کردنی شدیدتر پس، از مردم کسانی هستند که می‌گویند (ای) پروردگار ما در دنیا به ما بده و بهره‌ای در آخرت ندارند

- ترجمه راستین

پس آن گاه که اعمال حجّ را به جا آوردید، همان گونه که پدران خود را یاد می‌کنید بلکه بیش از آن خدا را یاد کنید (و هر حاجت دنیا و آخرت را از خدا بخواهید) بعضی مردم (کوتاه نظر از خدا تمنّای متاع دنیوی تنها کنند و) گویند: پروردگارا، ما را از نعمتهای دنیا بهره‌مند ساز؛ و آنان را از نعمت آخرت نصیبی نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠١ وَمِنْهُم مَّن يَقُـولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ

و از آنها کسانی هستند که می‌‌گویند [ای] پروردگار ما به ما در دنیا نیکی و در آخرت نیکی بده {حسنه در دنیا به نعیم آن، و به وسعت رزق و معاش، و به حُسن خلق، و به علم و عبادت، و به زن صالحه، و به زبان شاکر و قلب ذاکر و زوجهٔ مؤمنه تفسیر شده، و مراد از حسنۀ دنیا آنچه است که به قوای نفسانی و حظوظ آن بر می‌‌گردد به حیثی که او را از سلوکش به سوی پروردگارش اعاق (مانع شدن، چوب لای چرخ گذاشتن) نمی‌‌شود} و ما را از عذاب آتش نگه بدار {هر آنچه که انسان را از حیث انسانیّتش سوء (به ستوه آوردن) می‌‌آورد از مظاهر جحیم و آلام آن است، چه از ملایمات حیوانی باشد یا نه، عذاب النّار به زن بد و شهوات و ذنوب و به حمی (هر چیز داغی، تب، هیجان، گرما، خشمگین شدن) و سایر آلام تفسیر شده}

- ترجمه سلطانی

و از آنها کسانی هستند که می‌گویند (ای) پروردگار ما به ما در دنیا نیکی و در آخرت نیکی بده و ما را از عذاب آتش نگه بدار

- ترجمه راستین

و بعضی دیگر گویند: خدایا ما را از نعمتهای دنیا و آخرت هر دو بهره‌مند گردان و از عذاب آتش دوزخ نگاه دار.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠٢ أُولَئِكَ لَهُمْ نَصِيبٌ مِّمَّا كَسَبُوا وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ

آنان از [جملهٔ] آنچه که کسب کرده‌‌اند نصیبی دارند [یعنی عمل عاملی از آنها ضایع نمی‌‌شود] و خداوند حسابگر سریع است

- ترجمه سلطانی

آنان از آنچه که کسب کرده‌اند نصیبی دارند و خداوند حسابگر سریع است

- ترجمه راستین

هر یک از این دو فرقه از نتیجه اعمال خود بهره‌مند خواهند گشت و خدا به حساب همه زود رسیدگی کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲
سوره بقره
حزب ۷

٢٠٣ وَاذْكُرُوا اللَّهَ فِي أَيَّامٍ مَّعْدُودَاتٍ فَمَن تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ وَمَن تَأَخَّرَ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقَى وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ

و در روزهایی معیّن (ایّام تشریق و آن سه روز بعد از نحر است) خداوند را ذکر کنید پس کسی که در دو روز تعجیل کند [در رهسپار شدن در روز دوازدهم و تأخیر تا سیزدهم] پس گناهی بر او نیست و کسی که تأخیر کند برای کسی که تقوا (خودداری) کرده پس گناهی بر او نیست و از [سخط] خداوند [در ترک مأمورات و ارتکاب منهیّات] پروا کنید و بدانید که شما به او حشر می‌‌شوید [پس هر کدام را بر حسب عملش جزاء می‌‌دهد]

- ترجمه سلطانی

و خداوند را ذکر کنید در روزهایی معیّن (ایّام تشریق و آن سه روز بعد از نحر است) پس کسی که در دو روز تعجیل کند (در رهسپار شدن در روز دوازدهم و تأخیر تا سیزدهم) پس گناهی بر او نیست و کسی که تأخیر کند پس گناهی بر او نیست برای کسی که تقوا (خودداری) کرده و از خداوند پروا کنید و بدانید که شما به او حشر می‌شوید

- ترجمه راستین

و خدا را یاد کنید (به ذکر تکبیر) در چند روزی معیّن (ایّام تشریق) پس هر که شتاب کند و اعمال را در دو روز انجام دهد گناه نکرده، و هر که تأخیر کند نیز گناه نکرده. این حکم برای کسی است که (از هر گناه یا از محرمات احرام) پرهیزکار بوده است، و از خدا بترسید و بدانید که به سوی خدا باز خواهید گشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠٤ وَمِنَ النَّاسِ مَن يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ

و از [میان] مردم کسی هست که سخنانش تو را در زندگانی دنیا به تعجّب وا می‌‌دارد و خداوند را بر آنچه که در قلبش است گواه می‌‌گیرد [یعنی با ادّعای اینکه آنچه که در قلبش هست همان حقّ است ادّعاء می‌‌کند که موافق با قول او است نه بر آنچه که حقیقتاً در قلبش است] و (حال آنکه) او لدودترین (دشمن اصلی، لجبازترین) دشمنان است

- ترجمه سلطانی

و از (میان) مردم کسی هست که سخنانش تو را در زندگانی دنیا به تعجّب وا می‌دارد و خداوند را بر آنچه که در قلبش است گواه می‌گیرد و (حال آنکه) او لدودترین (دشمن اصلی، لجبازترین) دشمنان است

- ترجمه راستین

و از مردم کس هست که تو را از گفتار دلفریب خود به شگفت آرد (تا از دروغ به متاع دنیا رسد) و خدا را به راستی نیّت خود گواه گیرد حال آنکه این کس بدترین دشمن (اسلام) است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠٥ وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ

و وقتی که [به تو] روی می‌‌گردانَد [یا متصدّی امری از امور تو یا امور دنیا می‌‌شود یا والی بر خلق می‌‌گردد] در زمین می‌‌کوشد تا در آن فساد کند و کِشت (زرع) و نسل (بچهٔ کوچک از متوالدات یا از انسان) را هلاک کند و (حال آنکه) خداوند فساد را دوست ندارد

- ترجمه سلطانی

و وقتی که روی می‌گردانَد در زمین می‌کوشد تا در آن فساد کند و کشت (زرع) و نسل (بچهٔ کوچک از متوالدات یا از انسان) را هلاک کند و (حال آنکه) خداوند فساد را دوست ندارد

- ترجمه راستین

و چون از حضور تو دور شود کارش فتنه و فساد در زمین است و بکوشد تا حاصل خلق به باد فنا دهد و نسل (بشر) را قطع کند؛ و خدا فساد را دوست ندارد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠٦ وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ

و وقتی که به او گفته شود از [سخط] خداوند [در افساد و اهلاک] پروا کن [امتناع می‌‌کند زیرا از خودش گمانی سوای اصلاح نمی‌‌کند، یعنی] به (سبب) گناهی [که قبلاً کسب کرده] او را عزّت (غرور، مناعت، استنکاف) می‌‌گیرد [یعنی او برای حاجت خود عزّت را بر ازدیاد افساد و اهلاک حمل کرده است]، پس جهنّم او را بس است و البتّه بد جایگاهی است

- ترجمه سلطانی

و وقتی که به او گفته شود از (سخط) خداوند پروا کن (امتناع می‌کند) او را عزّت (غرور) به گناه می‌گیرد پس جهنّم او را بس است و البتّه بد جایگاهی است

- ترجمه راستین

و چون او را (به نصیحت) گویند: از خدا بترس، خود پسندی او را به بدکاری برانگیزد (و پند نشنود) . جهنّم او را کفایت کند که آرامگاه بدی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠٧ وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ

و از مردم کسی هست که خودش را به طلب رضایت خداوند می‌‌فروشد (بیع می‌‌کند) و خداوند به بندگان مهربان است [و به رأفت خود به منافق مهلت می‌‌دهد و فانی را حفظ می‌‌کند و به طالب دنیا و آخرت جزاء می‌‌دهد] {رحمت امری نفسانی است و رأفت آنچه است که از آثار آن (رحمت) بر اعضاء مشاهده می‌‌شود}

- ترجمه سلطانی

و از مردم کسی هست که خودش را به طلب رضایت خداوند می‌فروشد و خداوند به بندگان مهربان است

- ترجمه راستین

و بعضی از مردم از جان خود در راه رضای خدا درگذرند؛ و خدا با چنین بندگان رئوف و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠٨ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید {مراد از ایمان اینجا همان اسلام حاصل به بیعت عامّه و قبول دعوت ظاهره است} همگی [با قبول دعوت باطنه و قبول ولایت و ایمان حقیقی] در سلم (صلح، ولایت) داخل شوید [در حالی که آن به عنوان مانع از خروج یا از شین و نقص برای شما است] و از گام‌‌های شیطان تبعیّت نکنید همانا او برای شما دشمنی واضح است

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید همگی در سلم (صلح، ولایت) داخل شوید و از گام‌های شیطان تبعیّت نکنید همانا او برای شما دشمنی واضح است

- ترجمه راستین

ای اهل ایمان، همه متّفقا در مقام تسلیم خدا در آیید و از وساوس شیطان پیروی مکنید که او همانا شما را دشمنی آشکار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠٩ فَإِن زَلَلْتُم مِّن بَعْدِ مَا جَاءَتْكُمُ الْبَيِّنَاتُ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ

پس اگر بعد از اینکه بَیّنه‌‌ها (حجّت‌‌های واضح) به شما رسید [از دخول در سلم (ولایت)] لغزیدید پس بدانید که خداوند عزیز و حکیم است [پس اگر بعد از دخولتان در سلم و بعد از آنکه بیّنات یعنی واردات و حالات الهیّهٔ مشهوده بر شما برای شما آمد لغزیدید پس بدانید که خداوند عزیزی (غالبی) است که مانعی او را از عفو منع نمی‌‌کند یا او را از انتقام منع نمی‌‌کند، حکیمى است که به حکمتش سلم را سبب برای عفو قرار می‌‌دهد، یا کم و زیاد را مکافات می‌‌دهد]

- ترجمه سلطانی

پس اگر بعد از اینکه بیّنه‌ها به شما رسید لغزیدید پس بدانید که خداوند عزیز و حکیم است

- ترجمه راستین

پس اگر باز به راه خطا رفتید با وجود آنکه ادلّه روشن از جانب خدا برای شما آمد، در این صورت بدانید که خدا (بر انتقام خطا کاران) توانا و دانا است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١٠ هَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا أَن يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلَائِكَةُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ

آیا [منافقان زینت کرده در ظاهر حال خود] منتظر هستند تا خداوند [یعنی امر خداوند یا بأس او یا خداوند بحسب مظاهر خود] در سایبان‌‌هایی (توده‌‌هایی) از ابر و ملائکه نزد آنها بیاید و (حال آنکه) امر [اهلاک آنها] گذشت (یکسره شد) و امور به خداوند بازگردانده می‌‌شود [یعنی بعد از انقضاء حیات و ارتفاع (بالا رفتن، رفع شدن) حُجب ظاهر می‌‌شود که امور (کارها) در دست خداوند بوده و احدی دستی بر آن نداشته و جز این نیست که دستان غیر، اکمامی (آستین‌‌هایی) برای دست او تعالی بوده‌‌اند]

- ترجمه سلطانی

آیا منتظر هستند تا خداوند در سایبان‌هایی (توده‌هایی) از ابر و ملائکه نزد آنها بیاید و (حال آنکه) امر (اهلاک آنها) گذشت (یکسره شد) و امور به خداوند بازگردانده می‌شود

- ترجمه راستین

آیا کافران جز این انتظار دارند که خدا با ملائکه در پرده‌های ابر بر آنها در آید و حکم (قهر خدا به کیفر کافران) فرا رسد؟و کارها همه به سوی خدا باز گردد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲
سوره بقره
حزب ۷

٢١١ سَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَمْ آتَيْنَاهُم مِّنْ آيَةٍ بَيِّنَةٍ وَمَن يُبَدِّلْ نِعْمَةَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ

از بنی اسرائیل بپرس که چقدر از آیات بَیّن [یعنی حجّت‌‌های واضح بر صحّت نبوّت پیامبرانشان (ع)] برای آنها آوردیم و کسی که نعمت خداوند (آیات الهی) را بعد از آنکه نزد او آمد [به حیثیت اضلال] تبدیل نماید {و کسی که مدلول آیات که همان ولایت علی (ع) و به حقیقت آن همان نعمت است را به کفران تبدیل نماید} پس [از عذاب خداوند ایمن نمی‌‌شود و] همانا خداوند سخت عقوبت کننده است

- ترجمه سلطانی

از بنی اسرائیل بپرس که چقدر از آیات بیّن (روشن) برای آنها آوردیم و کسی که نعمت خداوند را بعد از آنکه نزد او آمد تبدیل نماید پس همانا خداوند سخت عقوبت کننده است

- ترجمه راستین

(ای پیغمبر) از بنی اسرائیل سؤال کن که ما چقدر آیات و ادلّه روشن بر آنها آوردیم!و هر کس پس از آنکه نعمت و هدایتی که خدا به او داد آن را به کفر مبدّل کند (بداند که) عقاب خدا بر کافران بسیار سخت است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١٢ زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَيَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ

زندگانی دنیا برای کسانی که [بعد از وضوح حجّت به ولایت] کفر ورزیده‌‌اند زینت داده شده و [آنها] کسانی که [با بیعت خاصّه و قبول ولایت] ایمان آورده‌‌اند را مسخره می‌‌کنند و (حال آنکه) کسانی (مؤمنان به ولایت) که تقوا پیشه کرده‌‌اند در روز قیامت فوق آنها هستند {زیرا تقواى حقیقی جز برای کسی که ولایت را قبول کرده و در طریق الی الله داخل شده نیست} و خداوند کسی را که بخواهد به غیر حساب (خارج از قدرت محاسبهٔ حسابگران) روزی می‌‌دهد

- ترجمه سلطانی

زندگانی دنیا برای کسانی که کفر ورزیده‌اند زینت داده شده و (آنها) کسانی که ایمان آورده‌اند را مسخره می‌کنند و (حال آنکه) کسانی که تقوا پیشه کرده‌اند در روز قیامت فوق آنها هستند و خداوند کسی را که بخواهد به غیر حساب روزی می‌دهد

- ترجمه راستین

حیات (عاریت و متاع) دنیوی برای کافران جلوه نمود و آنها اهل ایمان را فسوس و مسخره می‌کنند ولی مقام تقوا پیشگان روز قیامت برتر از کافران است، و خدا به هر که خواهد روزی بی‌حساب بخشد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١٣ كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِـمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ

مردم امّتی واحد [تابع مشتهیاتشان محکوم اهویهٔ خود غافل از پروردگارشان و مبدئشان و معادشان] بودند آنگاه خداوند پیامبران را به عنوان بشارت دهنده [بر منقادین از جهت ولایتشان] و بیم دهنده [بر کافران از جهت رسالتشان] فرستاد [پس به انکار و اقرار اختلاف کردند، و منکران بحسب مراتب انکار، و اقرار کنندگان بحسب مراتب اقرار اختلاف کردند] و کتاب [تدوینی مشتمل بر احکام یا احکام الهیّهٔ لازم برای رسالت] را با آنها به حقّ نازل کرد تا [خداوند بر زبان پیامبران یا تا کتاب] بین مردم در آنچه که دربارهٔ آن اختلاف کردند حکم کند، و بعد از آنکه بیّنات (حجّت‌‌های واضح) نزد ایشان آمد جز کسانی که آن [حقّ یا کتابى که به سبب حقّ نازل شد] به آنان داده شد از روی بَغی (سرکشی، ظلم و استطالت، گردنکشی) بین خود در آن اختلاف نکردند، پس هنگامی که دربارهٔ او که همان حقّ است اختلاف کردند خداوند کسانی که ایمان آوردند [که در آنان قوّت اذعان و موافقت بود] را با رخصت خود هدایت کرد و خداوند کسی که بخواهد را به راه راست هدایت می‌‌کند [و آنچه که در آن اختلاف کردند همان صراط مستقیم می‌‌باشد]

- ترجمه سلطانی

مردم امّتی واحد (تابع اهویهٔ خود غافل از پروردگارشان) بودند آنگاه خداوند پیامبران را به عنوان بشارت دهنده و بیم دهنده فرستاد و با آنها به حقّ کتاب را نازل کرد تا در آنچه که در آن اختلاف کردند بین مردم حکم کند و دربارهٔ آن بعد از آنکه بیّنات نزد ایشان آمد از روی سرکشی بین خود جز کسانی که آن به آنان داده شد اختلاف نکردند، پس خداوند کسانی را که ایمان آوردند هنگامی که دربارهٔ او که همان حقّ است اختلاف کردند با رخصت خود هدایت کرد و خداوند کسی که بخواهد را به راه راست هدایت می‌کند

- ترجمه راستین

مردم یک گروه بودند، خدا رسولان را فرستاد که (نیکوکاران را) بشارت دهند و (بدان را) بترسانند، و با آنها کتاب به راستی فرستاد تا در موارد نزاع مردم تنها دین خدا به عدالت حکمفرما باشد؛ و در کتاب حق، اختلاف و شبهه نیفکندند مگر همان گروه که بر آنان کتاب آسمانی آمد، برای تعدی به حقوق یکدیگر، پس خداوند به لطف خود اهل ایمان را از آن ظلمت شبهات و اختلافات به نور حق هدایت فرمود، و خدا هر که را خواهد راه راست بنماید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١٤ أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُم مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى يَقُـولَ الرَّسُـولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ

آیا [از اختلاف ناراحت شدید و آن را بعد از برانگیختن رسولان انکار کردید؟! بلکه] پنداشتید که داخل جنّت می‌‌شوید [یعنی مثل این ظنّ برای شما شایسته نیست زیرا راحتی بدون عناء (رنج) جز به نادر نمی‌‌باشد پس خودتان را بر اختلاف شدید و اذیّت بسیار از مخالفان آماده نمایید تا به جنّت دست یابید] و (حال آنکه) مَثَل کسانی که قبل از شما درگذشتند هنوز به شما [وارد] نیامده، [هرآینه] آنها این سختی‌‌ها و ضررها را لمس کردند {بأساء ضرری است که از قِبل خلق بر سبیل عداوت (دشمنی) می‌‌باشد، نفسی باشد یا مالی، و ضرّاء آنچه است که از قِبل خدا یا از قِبل خلق نه بر سبیل اعلان (علنی کردن) عداوت باشد} و مرارت‌‌ها (اضطراباتی شدید در معاش خود و دنیای خود از اذیّت مخالفان یا ایضاً در دینشان از مشاهدهٔ غلبهٔ مخالفان و مغلوبیّت خودشان) کشیدند حتّی رسول و کسانی که با او ایمان آورده بودند گفتند: [آخر] کِی خداوند یاری می‌‌کند؟ آگاه باشید همانا نصر (یاری) خداوند نزدیک است

- ترجمه سلطانی

آیا پنداشته‌اید که داخل جنّت می‌شوید و (حال آنکه) مثل کسانی که قبل از شما درگذشتند هنوز به شما نیامده آنها این سختی‌ها و ضررها را لمس کردند و مرارت‌ها کشیدند تا آنکه رسول و کسانی که با او ایمان آورده بودند گفتند کی یاری خداوند می‌رسد؟ آگاه باشید همانا نصر (یاری) خداوند نزدیک است

- ترجمه راستین

آیا گمان کرده‌اید که به بهشت داخل شوید بدون امتحاناتی که پیش از شما بر گذشتگان آمد؟که بر آنان رنج و سختیها رسید و همواره پریشان خاطر و هراسان بودند تا آن گاه که رسول و گروندگان با او (از خدا مدد خواستند و) گفتند: بار خدایا، کی ما را یاری کنی؟ (در آن حال خطاب شد: بشارت دهد که) هان!همانا یاری خدا نزدیک است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١٥ يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنفِقُونَ قُلْ مَا أَنفَقْتُم مِّنْ خَيْرٍ فَلِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ

از تو می‌‌پرسند که چه چیزی انفاق کنند، بگو: از آنچه که آن خوب است و برای والدین و نزدیکان و یتیمان و مسکینان و راه‌‌واماندگان انفاق کنید و آنچه از خیر که انجام دهید پس همانا خداوند به آن دانا است

- ترجمه سلطانی

از تو می‌پرسند که چه چیزی انفاق کنند بگو از آنچه که آن خوب است و برای والدین و نزدیکان و یتیمان و مسکینان و راه‌واماندگان انفاق کنید و آنچه از خیر که انجام دهید پس همانا خداوند به آن دانا است

- ترجمه راستین

از تو سؤال کنند که چه انفاق کنند؟بگو: هر چه از مال خود انفاق کنید درباره پدر و مادر و خویشان و یتیمان و فقیران و در راه ماندگان رواست، و آنچه نیکویی کنید خداوند بر آن آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲
سوره بقره
حزب ۷

٢١٦ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ

جنگیدن بر شما مقرّر شد و (حال آنکه) آن بر شما ناگوار است، و چه بسا که چیزی را ناگوار بدارید و (حال آنکه) آن برای شما خیر است و چه بسا که چیزی را دوست بدارید و (حال آنکه) آن برای شما شرّ است و خداوند می‌‌داند و (حال آنکه) شما نمی‌‌دانید [و برای آن است که اکراه می‌‌دارید]

- ترجمه سلطانی

جنگیدن بر شما مقرّر شد و (حال آنکه) آن بر شما ناگوار است، و چه بسا که چیزی را ناگوار بدارید و (حال آنکه) آن برای شما خیر است و چه بسا که چیزی را دوست بدارید و (حال آنکه) آن برای شما شرّ است و خداوند می‌داند و (حال آنکه) شما نمی‌دانید

- ترجمه راستین

حکم جهاد بر شما مقرّر گردید و حال آنکه بر شما ناگوار و مکروه است، لکن چه بسیار شود که چیزی را مکروه شمارید ولی به حقیقت خیر و صلاح شما در آن بوده، و چه بسیار شود چیزی را دوست دارید و در واقع شرّ و فساد شما در آن است، و خدا (به مصالح امور) داناست و شما نادانید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١٧ يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَصَدٌّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِندَ اللَّهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا وَمَن يَرْتَدِدْ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

از تو دربارهٔ ماه حرام (ذیقعده و ذیحجّه و محرّم و رجب) از جنگ در آن سؤال می‌‌کنند، بگو: [ابتداء کردن] جنگ در آن بزرگ است و (حال آنکه) جلوگیری از راه خدا و کفر ورزیدن به او و مسجد الحرام و اخراج اهلش نزد خداوند از آن بزرگ‌‌تر است و فتنه بزرگ‌‌تر از قتل است و مستمرّاً با شما می‌‌جنگند تا آنکه اگر بتوانند شما را از دینتان برگردانند [پس با آنها بجنگید با آنچه که استطاعت دارید در ماه‌‌های حُرُم و غیر آن زیرا وقتی که مدافعه از نفس و مال و عیال باشد، توانی (سستی) در جنگ جایز نیست، پس چه رسد به وقتی که مدافعه از دین باشد که ماه حرام و نه مکان محترم مانع از آن نمی‌‌شود] و کسی از شما که از دینش برگردد پس بمیرد و (در حالی که) او کافر است پس آنان اعمالشان در دنیا و در آخرت بیهوده شده و آنان اصحاب آتشند، در آن ماندگار هستند

- ترجمه سلطانی

از تو دربارهٔ ماه حرام (ذیقعده و ذیحجّه و محرّم و رجب ) از جنگ در آن سؤال می‌کنند بگو جنگ در آن بزرگ است و (حال آنکه) جلوگیری از راه خدا و کفر ورزیدن به او و مسجد الحرام و اخراج اهلش از آن نزد خداوند بزرگ‌تر است و فتنه بزرگ‌تر از قتل است و مستمرّاً با شما می‌جنگند تا آنکه اگر بتوانند شما را از دینتان برگردانند و کسی از شما که از دینش برگردد پس بمیرد و (در حالی که) او کافر است پس آنان اعمالشان در دنیا و در آخرت بیهوده شده و آنان اصحاب آتشند، در آن ماندگار هستند

- ترجمه راستین

(ای پیغمبر) از تو راجع به جنگ در ماه حرام سؤال کنند، بگو: گناهی است بزرگ، ولی بازداشتن خلق از راه خدا و کفر به خدا و پایمال کردن حرمت حرم خدا و بیرون کردن اهل حرم از آن (که مشرکان مرتکب شدند) نزد خدا بسیار گناه بزرگتری است و فتنه‌گری، فساد انگیزتر از قتل است. و کافران پیوسته با شما مسلمین کارزار کنند تا آنکه اگر بتوانند شما را از دین خود برگردانند، و هر کس از شما از دین خود برگردد و به حال کفر باشد تا بمیرد چنین اشخاص اعمالشان در دنیا و آخرت ضایع و باطل گردیده، و آنان اهل جهنّمند و در آن همیشه (معذّب) خواهند بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١٨ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ

همانا کسانی که ایمان آورده‌‌اند و کسانی که در راه خدا هجرت کردند و جهاد کردند آنان به رحمت خداوند امید دارند و خداوند بسیار آمرزنده [است و مَساوی (بدی‌‌ها) آنان را می‌‌آمرزد] و مهربان است [بعد از غفران آنها را با رحمت خویش می‌‌پوشاند]

- ترجمه سلطانی

همانا کسانی که ایمان آورده‌اند و کسانی که در راه خدا هجرت کردند و جهاد کردند آنان به رحمت خداوند امید دارند و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است

- ترجمه راستین

آنان که به دین اسلام گرویدند و از وطن خود هجرت نموده در راه خدا جهاد کردند اینان امیدوار و منتظر رحمت خدا باشند، که خدا بخشاینده و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١٩ يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِن نَّفْعِهِمَا وَيَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ

از تو از میگساری و قمار می‌‌پرسند بگو در آن دو، گناه بزرگی هست و منافعی برای مردم دارد و [لیکن] گناه آن دو بیشتر از نفع آن دو است، و از تو می‌‌پرسند که چه انفاق کنند؟ بگو: عفو {عفو ترک تعرّض به بد کننده با بدی کردن، یا صفح و تطهیر قلب از حقد (کینهٔ پنهان در دل) بر او است، و پاکیزه‌‌ترین مال و برگزیدهٔ آن، و فضل (اضافه) آن و زیادتی آن از حاجت، و معروف (نیکویی) و وسط (میانه) بین اقتار (تنگ گرفتن) و اسراف، و میسور (آسان به دست آمده) نه مجهود (با کوشش و مشقّت به دست آمده)، و آنچه که از قوْت سال زیاد می‌‌آید است}، خداوند این‌‌چنین [به حیثی که مال انفاق کننده و نه نفس او فاسد نشوند] آیات [و احکام در امر دنیا و در امر آخرت] را برای شما بیان می‌‌نماید راقب به اینکه شما تفکّر کنید

- ترجمه سلطانی

از تو از میگساری و قمار می‌پرسند بگو در آن دو، گناه بزرگی هست و منافعی برای مردم دارد و (لیکن) گناه آن دو بیشتر از نفع آن دو است، و از تو می‌پرسند که چه انفاق کنند؟ بگو عفو، خداوند این‌چنین آیات را برای شما بیان می‌نماید راقب به اینکه شما تفکّر کنید

- ترجمه راستین

(ای پیغمبر) از تو از حکم شراب و قمار می‌پرسند، بگو: در این دو کار گناه بزرگی است و سودهایی برای مردم، ولی زیان گناه آن دو بیش از منفعت آنهاست. و نیز سؤال کنند تو را که چه در راه خدا انفاق کنند؟جواب ده: آنچه زائد (بر ضروری زندگانی) است. خداوند بدین روشنی آیات خود را برای شما بیان کند، باشد که تفکر نموده و عقل خود به کار بندید،

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲
سوره بقره
حزب ۷

٢٢٠ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْيَتَامَى قُلْ إِصْلَاحٌ لَّهُمْ خَيْرٌ وَإِن تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ

دربارهٔ دنیا و آخرت، و از تو دربارهٔ یتیمان سؤال می‌‌کنند [یعنی دربارهٔ امر یتیمان و قیام به امر ایشان و اموالشان و مخالطت با آنها، ای محمّد] بگو اصلاح (سر و سامان دادن) آنها [با حفظ نفوس آنها و تربیت و تکمیل آنها و حفظ اموال آنها و نمو دادن آن و زیاد کردن آن] بهتر است [از اهمال و اعراض تا که نفوسشان هلاک شود و اموالشان تلف شود] و اگر با آنها [در مسکن و معاشرت یا در خوردنی و آشامیدنی یا در اموال] اختلاط می‌‌کنید پس برادران شما [در دین] هستند [یعنی با آنها به نحو اخوّت مخالطت کنید] و خداوند مُفسد را از مُصلح می‌‌شناسد [و چیزی از علم او پنهان نمی‌‌شود تا بحسب آن جزاء داده نشوید] و اگر خداوند می‌‌خواست البتّه شما را [با عدم ترخیص در مخالطت و امر به حفظ اموال آنها و انفس آنها با دقّت در امر آن دو] به زحمت می‌‌انداخت همانا خداوند عزیز [است که مانعی او را از آنچه که می‌‌خواهد و از آنچه که حکم می‌‌کند منع نمی‌‌کند] و حکیم است [که انجام نمی‌‌دهد مگر آنچه که حکمت و استعداد نفوس و استحقاق آنها اقتضاء می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

دربارهٔ دنیا و آخرت، و از تو دربارهٔ یتیمان سؤال می‌کنند بگو اصلاح (سر و سامان دادن) آنان بهتر است و اگر با آنها اختلاط می‌کنید پس برادران شما (در دین) هستند و خداوند مفسد را از مصلح می‌شناسد و اگر خداوند می‌خواست حتماً شما را به زحمت می‌انداخت همانا خداوند عزیز و حکیم است

- ترجمه راستین

در کار دنیا و آخرت (تا از دنیا برای آخرت توشه بردارید) . و سؤال کنند تو را که با یتیمان چگونه رفتار کنند؟بگو: به اصلاح (حال و مصلحت مآل) آنها کوشید بهتر است (تا آنها را بی‌سرپرست گذارید) و اگر با آن‌ها آمیزش کنید رواست که برادر دینی شما هستند، و خدا آگاه است از آن کس که (در کار آنان) نادرستی کند و آن که اصلاح و درستی نماید. و اگر خدا می‌خواست کار را بر شما سخت می‌کرد چه آنکه خدا توانا و دانا است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢١ وَلَا تَنكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلَا تُنكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ

و با زنان مشرک نکاح نکنید تا اینکه ایمان بیاورند و البتّه کنیز مؤمنه بهتر از [زن] مشرکه است و اگرچه [با جمالش یا مالش یا حَسَبش یا نَسَبش] شما را به شگفت آورد و با مشرکان نکاح نکنید تا آنکه ایمان بیاورند و البتّه بردهٔ مؤمن بهتر از [مرد] مشرک است و اگرچه [مشرکان و مشرکات] شما را به شگفت آورند، آنان [شما را] به سوی [شرک مؤدی به] آتش دعوت می‌‌کنند [پس حقّ آنان عدم مخالطت و مصاهره (دامادی) است] و (حال آنکه) خداوند با اباحت (ترخیص) خود [شما را] به سوی جنّت و مغفرت دعوت می‌‌کند و آیاتش را [یعنی احکام شرعیّهٔ خود را با زبان انبیائش (ص) و اوصیای آنان (ع)] برای مردم بیان می‌‌کند به این ترقّب که آنها [به دقایق حِکَم (حکمت‌‌ها) مودعه (ودیعت شده) در آیات به سبب ظهور آیت شرک از مشرک و مشرکه و آیت اسلام از مسلم و مسلمه در آنها یا به سماع آیات و احکام از انبیاء (ع)] متذکّر شوند

- ترجمه سلطانی

و با زنان مشرک نکاح نکنید تا اینکه ایمان بیاورند و البتّه کنیز مؤمن بهتر از (زن) مشرکه است و اگرچه شما را به شگفت آورد و با مشرکان نکاح نکنید تا آنکه ایمان بیاورند و البتّه بردهٔ مؤمن بهتر از (مرد) مشرک است و اگرچه شما را به شگفت آورند، آنان (شما را) به سوی آتش دعوت می‌کنند و (حال آنکه) خداوند با اباحت (ترخیص) خود (شما را) به سوی جنّت و مغفرت دعوت می‌کند و آیاتش را برای مردم بیان می‌کند به این ترقّب که آنها متذکّر شوند

- ترجمه راستین

و با زنان مشرک ازدواج مکنید مگر آنکه ایمان آرند و همانا کنیزکی با ایمان بهتر از زن آزاد مشرک است هر چند از (حسن و جمال) او به شگفت آیید، و زن به مشرکان مدهید مگر آنکه ایمان آرند و همانا بنده مؤمن بسی بهتر از آزاد مشرک است هر چند از (مال و حسن) او به شگفت آیید. مشرکان (شما را از راه جهل) به آتش خوانند و خدا از راه لطف و مرحمت به بهشت و مغفرت دعوت کند و خداوند برای مردم آیات خویش بیان فرماید، باشد که هشیار و متذکر گردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢٢ وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ

و از تو دربارهٔ خون دیدگی [زنان از حیث مجامعت] سؤال می‌‌کنند بگو آن اذیّت است پس در حالت حائض بودن از زنان کناره جوئید (مضاجعت نکنید) و با آنها (زنان) نزدیکی نکنید تا آنکه [با انقطاع حیض از خون] پاک شوند پس وقتی که [با اغتسال یا وضو یا غسل (شستن) فرج] تطهیر کردند آنگاه از حیثی (جایی) که خداوند به شما امر کرده به آنها (زنان) درآیید [یعنی از مکان و ثقبه‌‌ای (سوراخی) که خداوند شما را به درآمدن از آن امر کرده است و از مکانی که خداوند به درآمدن از آن به شما امر نکرده است به آنها (زنان) در نیایید، یا معنی می‌‌دهد از حیثیّت امر او تعالی، نه از حیثیّت محض انگیختگی جنسی، یا از حیثیّت نهی او، یا از حیث امر او یعنی غایت امر او مثل فرزند خواستن و استفراغ (فراغت جستن) بدن و فراغ بال (آسودگی خاطر) از خطورات ناشئه از امتلاء (پُر شدن) اوعیه (مجاری ترشحی) و استیناس (اُنس گرفتن، الفت) و سکون نفس به آنها (زنان) درآیید و مقصود این است که نظر در مضاجعت به نفس امر او یا غایت امر او بدون غفلت از او تعالی باشد] همانا خداوند، بسیار توبه کنندگان را دوست می‌‌دارد {توّاب کسی است که در کثرات کثیر المراجعه به خداوند می‌‌باشد} و تطهیر (پاک) کنندگان [از اقذار (پلشتی‌‌های) جسمانی با آب] را دوست می‌‌دارد

- ترجمه سلطانی

و از تو دربارهٔ خون دیدگی (زنان) (از حیث مجامعت) سؤال می‌کنند بگو آن اذیّت است پس در حالت حائض بودن از زنان کناره جوئید و با آنها (زنان) نزدیکی نکنید تا آنکه پاک شوند پس وقتی که تطهیر کردند آنگاه به آنها (مؤنّث) درآیید از حیثی (جایی) که خداوند به شما امر کرده همانا خداوند، بسیار توبه کنندگان را دوست می‌دارد و تطهیر (پاک) کنندگان را دوست می‌دارد

- ترجمه راستین

و سؤال کنند تو را از عادت شدن زنان، بگو: آن رنجی است (برای زنان) در آن حال از مباشرت آنان دوری کنید و با آنان نزدیکی نکنید تا آنکه پاک شوند، چون خود را پاک کردند از آنجا که خدا دستور داده به آنها نزدیک شوید، که همانا خدا آنان را که پیوسته به درگاهش توبه کنند و هم پاکیزگان دور از هر آلایش را دوست می‌دارد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢٣ نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُوا لِأَنفُسِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُم مُّلَاقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ

زنان شما به عنوان کشتگاه برای شما هستند پس طوری [یا در ساعتی یا در مکانی] که خواستید به کشتگاهتان درآیید [و امّا به معنی از هر دو ثقب (سوراخ) که خواستید نیست زیرا آن منافی معنی درآمدن به حرث (کشتزار) می‌‌شود] و [امر خداوند را] بر [امر شیطان یا بر امر نفس یا بر عمل کردن در درآمدن به زنان یا در هر عملی بر انتفاع] نفس خود مقدّم بدارید و از خداوند پروا کنید و بدانید که شما [در آخرت یا در حال حاضر] با او ملاقات کننده‌‌اید و به مؤمنین بشارت بده

- ترجمه سلطانی

زنان شما به عنوان کشتگاه برای شما هستند پس طوری (یا در ساعتی یا در مکانی) که خواستید به کشتگاهتان درآیید (و امّا به معنی از هر دو ثقب که خواستید نیست) و مقدّم بدارید (امر خداوند را) بر (انتفاع) خودتان و از خداوند پروا کنید و بدانید که شما با او ملاقات کننده‌اید و به مؤمنین بشارت بده

- ترجمه راستین

زنان شما کشتزار شمایند، پس (برای کشت فرزند صالح) بدانها نزدیک شوید هرگاه (مباشرت آنان) خواهید، و چیزی برای خود پیش فرستید و خدا ترس باشید و بدانید که محققا نزد خدا خواهید رفت. و (ای رسول) اهل ایمان را بشارت ده.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢٤ وَلَا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِّأَيْمَانِكُمْ أَن تَبَرُّوا وَتَتَّقُوا وَتُصْلِحُوا بَيْنَ النَّاسِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ

و برای اینکه تبرئه کنید، خداوند را محلّ نمایش برای سوگندهایتان قرار ندهید، و تقوا پیشه کنید و بین مردم اصلاح نمایید و خداوند شنوا است [آنچه را که از سوگند به خداوند به آن تفوّه می‌‌کنید را می‌‌شنود] و [به نیات پنهانی شما] دانا است [پس اگر سوگند شما کاذب و نیّات شما غیر صادق باشد شما را مؤاخذه می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

و برای اینکه تبرئه کنید، خداوند را محلّ نمایش برای سوگندهایتان قرار ندهید، و تقوا پیشه کنید و بین مردم اصلاح نمایید و خداوند شنوا و دانا است

- ترجمه راستین

و زنهار نام خدا را هدف سوگندهای خود مکنید تا (با این سوگندهای راست و دروغ) از حقوقی که مردم را بر شماست برائت جوئید و خود را نیکوکار و پرهیزکار قلمداد کنید و مصلح میان مردم جلوه دهید؛ و خدا (راست و دروغ و نیک و بد را) شنوا و داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲
سوره بقره
حزب ۷

٢٢٥ لَّا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَكِن يُؤَاخِذُكُم بِمَا كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ

خداوند شما را بابت لغو [به معنی خطاء یا آوردن کلام غیر معتّد به (مهیّا شده به آن)] در سوگندهایتان مؤاخذه نمی‌‌کند و لکن شما را به آنچه که قلب‌‌هایتان کسب کرده مورد مؤاخذه قرار می‌‌دهد و خداوند بسیار آمرزنده [است که سوگند‌‌های لغو را می‌‌بخشد] و بردبار است [که بر مؤاخذهٔ شما عجله نمی‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

خداوند شما را به لغو در سوگندهایتان مؤاخذه نمی‌کند و لکن شما را مؤاخذه می‌کند به آنچه که قلب‌هایتان کسب کرده و خداوند بسیار آمرزنده و بردبار است

- ترجمه راستین

خدا شما را به سوگندهای لغو مؤاخذه نکند و لیکن به آنچه در دل دارید مؤاخذه خواهد کرد و خدا بسیار آمرزنده و بردبار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢٦ لِّلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِن نِّسَائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِن فَاءُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ

برای کسانی که قسم (ایلاء) می‌‌خورند [که] از زنانشان [دوری کنند و با آنها مجامعت نکنند]، چهار ماه [از زنان] انتظار بکشَند [و اهل آنها (زنان) و از حکّام شرع و چیزی از مضاجعت و طلاق از آنان (شوهران) مطالبه ننمایند]، پس اگر [با شکستن سوگند و کفّارت آن در این مدّت] برگشتند [پس چیزی بر مردان نیست] زیرا خداوند [آنچه را که از آنان (مردان) افراط شده است را بعد از کفّاره می‌‌بخشد و] بسیار آمرزنده و مهربان است [و با ترخیص مراجعت بعد از سوگند به آنان (مردان) رحم می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

برای کسانی که قسم (ایلاء) می‌خورند (که) از زنانشان (دوری کنند و با آنها مجامعت نکنند)، چهار ماه (از زنان خود) انتظار بکشَند، پس اگر (در این مدّت) برگشتند (پس چیزی بر آنان (مردان) نیست) زیرا خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است

- ترجمه راستین

آنان که با زنان خود ایلاء کنند (بر ترک مباشرت آنها قسم بخورند) چهار ماه انتظار کشند، اگر (از قسم خود) بازگشتند خداوند آمرزنده و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢٧ وَإِنْ عَزَمُوا الطَّلَاقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ

و اگر عزم طلاق نمودند، پس همانا خداوند [بر طلاق آنان] شنوا و [به نیّات و اراده‌‌های آنان که آن افساد است یا اصلاح] دانا است

- ترجمه سلطانی

و اگر عزم طلاق نمودند، پس همانا خداوند شنوا و دانا است

- ترجمه راستین

و اگر عزم طلاق نمودند خدا (به گفتار و کردارشان) شنوا و داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢٨ وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ وَلَا يَحِلُّ لَهُنَّ أَن يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِن كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَلِكَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ

و زنان مطلقه [یعنی دارندگان عادت مدخول بهنّ غیر حامله‌‌ها، نه همهٔ مطلّقات شامل جمیع اقسام طلاق و جمیع مطلّقات مدخول بهنّ (زنان مدخوله) یائسه‌‌ها و غیر یائسات، حامله‌‌ها و غیر حاملات، دارندگان عادت و غیر دارندگان عادت و آنهایی که در سنّ دارندگان عادت هستند، و غیر مدخول بهنّ] خودشان را [برای رجوع ازواج] سه عادت [ماهیانه، پاک شدن از حیض] منتظر می‌‌دارند و حلال (روا) نیست بر آنها که آنچه که خداوند در رحم‌‌های آنها خلق کرده را کتمان کنند [یعنی اینکه زنان در طاهر بودن خود و در انقضای عدّه و در حمل و عدم آن مصدّق باشند و بر آنها (زنان) روا نیست که برای تعجیل عدّه یا برای تعجیل طلاق یا برای عدم ردّ فرزند به پدرش آنچه را که از خون و حمل در رحِم‌‌های آنها هست را کتمان نمایند]، اگر به خداوند و روز آخِر ایمان می‌‌دارند، و شوهرانشان اگر اراده اصلاح کردند در آن [زمان عدّه] به بازگشت به آنها [با رجوع به آنها به نکاح بدون عقد] محقّ هستند [و امّا بعد از آن زمان یعنی زمان عدّه، پس شوهران و غیر آنان بحسب حکم شرعی مساویند و اگرچه بحسب بعضی انگیزه‌‌ها به نکاح آنها (زنان) با عقد جدید اولی می‌‌باشند مثل اینکه بین آن دو اولاد صغار باشد که احدی متکفّل تربیت آنها نشود و غیره]، و برای آنها (زنان) مثل کسی است که علیهّن (بر زنان) است [یعنی در مدّت عدّه همانطور که زوج در عدّه بدون رضایت از زن حقّ رجوع دارد پس نفقه و مسکن برای زن در این مدّت بر عهدهٔ مرد است، حقّ زوج بر زن این است که از مرد اطاعت کند و مانع از تمتّعات او نشود و از خانه‌‌اش خارج نشود و در خانه‌‌اش احدی را داخل نکند و در مال مرد تصرّف ننماید، و صدقه از خانهٔ مرد ندهد، و روزه به تطوّع (دلبخواه) نگیرد، و به زیارت زنده‌‌ای یا مرده‌‌ای نرود مگر به اذن شوهر، و او (شوهر) را فی نفسها و مال او را حفظ کند، همچنین برای او (زن) بر عهدهٔ مرد است که بر او (زن) انفاق کند، و به او کسوت دهد و او را سکنی دهد و حقّ قسامهٔ (تساوی وقت بین زنان در صورت تعدّد زوجات) او را وفاء کند و همهٔ آنها بحسب حال زن و استطاعت مرد] به معروف (نیکوئی) است [به آنچه که در آن ضرر و اضراری که شرع آن را منع می‌‌کند نباشد]، و مردان علیهنّ (بر زنان) [به آنچه که خداوند به آنان برتری داده به زیادت عقل و به آنچه که خداوند آنان (مردان) را کفیل قیام به امر آنها (زنان) نموده است] درجه دارند و خداوند عزیز است [یعنی برای مردان شایسته نیست که زنان را به جهالات و قصور آنها در افعال مؤاخذه کنند، و همانا خداوند غالبی است که مانعی او را از ارادهٔ وی منع نمی‌‌کند و با این حال شما را به قصورتان و تقصیرتان مؤاخذه نمی‌‌کند] و حکیم است [که در جبلّهٔ (سرشت) مردان فضیلت بر زنان قرار نمی‌‌دهد و مردان را به قیامشان به امر زنان امر نمی‌‌کند، و نه محکومیّت در جبلّهٔ زنان، مگر برای حِکَم و مصالحی، پس نباید محکومات (زنان) از طریق محکومیّتشان خارج شوند و حاکمان (مردان) در حکومتشان تعدّی نمایند]

- ترجمه سلطانی

و زنان مطلقه (دارندگان عادت مدخول بهنّ غیر حامله‌ها) خودشان را (برای رجوع ازواج) سه عادت (ماهیانه) منتظر می‌دارند و حلال (روا) نیست بر آنها (مؤنّث) که آنچه که خداوند در رحم‌های آنان خلق کرده را کتمان کنند، اگر به خداوند و روز آخِر ایمان می‌دارند، و شوهرانشان اگر اراده اصلاح کردند در آن (زمان) به بازگشت به آنها محقّ هستند، و برای آنها (مؤنّث) مثل کسی است که علیهّن (بر آنها (مؤنّث)) به معروف (نیکوئی) است، و مردان علیهنّ (بر آنان (مؤنّث)) درجه دارند و خداوند عزیز و حکیم است

- ترجمه راستین

و زنهایی که طلاق داده شدند از شوهر نمودن خودداری کنند تا سه پاکی بر آنان بگذرد و آنچه را (حیض یا حملی) که خدا در رحم آنها آفریده کتمان نکنند اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارند. و شوهران آنها در زمان عدّه سزاوارترند که آنها را به زنی خود رجوع دهند اگر نیّت سازش دارند، و زنان را بر شوهران حق مشروعی است چنانچه شوهران را بر زنان، لیکن مردان را بر زنان افزونی است، و خدا (بر هر چیز) توانا و داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢٩ الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَن تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَن يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَن يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِـمُونَ

طلاق [یعنی طلاق بر سنّت طلاق جاری است و رجوع در عدّه برای زوج] دو مرتبه می‌‌باشد پس [بعد از آن دو بار زنش را طلاق ندهد یا] به [چیزی از] معروف (نیکو) [نگهدارد] یا [طلاق دادن و] تسریح (رها ساختن) با احسان است، و برای شما حلال نمی‌‌شود که از آنچه [از مهر و غیر آن] که به آنها (زنان) داده‌‌اید چیزی را [پس] بگیرید مگر اینکه [زوج و زوجه] بترسند که [با نشوز از طرفین و عدم امتثال زوج در امر قیام به حقوق زن و قسامهٔ وی و زوجه در امر به تحصّن خود و تمکین از وی (شوهر) و حفظ نفس خود برای وی در غیبت مرد و مال وی] حدود خداوند را اقامه نکنند {نشوز به مفهوم ناسازگاری مرد یا زن است که حقوق زناشویی را مراعات نمی‌‌کنند و منحصر در حقوق واجب است و شامل بیش از آن نمی‌‌شود} پس [ای زوج و زوجه و مصلحان و حکّام] اگر می‌‌ترسید که آن دو (زوج و زوجه) حدود خداوند را اقامه ننمایند پس گناهی بر آن دو نیست در آنچه که [زن] به او (مرد) عوض دهد، اینها [احکام مذکوره از احکام قصاص و مابعد آن یا ماقبل آن و مابعد آن، یا از احکام زوجیّت فقط] حدود (حمایت) خداوند هستند پس از آنها تعدّی نکنید و کسانی که به حدود خداوند تعدّی کنند پس آنها همان ظالمان هستند {ظلم خارج از تعدّى نیست، زیرا ظلم که همان منع حقّ از مستحقّ و اعطای آن به غیر مستحقّ است تجاوز از حدّ خداوند است، کما اینکه تجاوز از هر حدّى منع از حقّ و اعطاء به غیر مستحقّ است}

- ترجمه سلطانی

طلاق دو مرتبه (یعنی رجوع در عدّه برای زوج) است پس (بعد از آن دو بار زنش را) به معروف (نیکوئی) نگهدارد (طلاق ندهد) یا (طلاق دادن و) رها ساختن با احسان است، و برای شما حلال نمی‌شود که از آنچه که به آنها (مؤنّث) داده‌اید چیزی را (پس) بگیرید مگر اینکه (زوج و زوجه) بترسند که (با نشوز از طرفین) حدود خداوند را اقامه نکنند پس (ای زوج و زوجه و مصلحان و حکّام) اگر می‌ترسید که آن دو (زوج و زوجه) حدود خداوند را اقامه ننمایند پس گناهی بر آن دو نیست در آنچه که (زن) به او (مرد) عوض دهد، اینها حدود خداوند هستند پس از آنها تعدّی نکنید و کسانی که به حدود خداوند تعدّی کنند پس آنها همان ظالمان هستند

- ترجمه راستین

طلاق (طلاقی که شوهر در آن رجوع تواند کرد) دو مرتبه است، پس چون طلاق داد یا رجوع کند به سازگاری و یا رها کند به نیکی، و حلال نیست که چیزی از مهر آنان به جور بگیرید، مگر آنکه بترسید حدود دین خدا را راجع به احکام ازدواج نگاه ندارند، در چنین صورت زن هر چه از مهر خود به شوهر (برای طلاق) ببخشد بر آنان روا باشد. این احکام، حدود دین خداست، از آن سرکشی مکنید و کسانی که از احکام خدا سرپیچند آنها به حقیقت ستمکارند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣٠ فَإِن طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِن بَعْدُ حَتَّى تَنكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ فَإِن طَلَّقَهَا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَن يَتَرَاجَعَا إِن ظَنَّا أَن يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ يُبَيِّنُهَا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ

پس اگر او (زن) را [بعد از بار دوّم] طلاق دهد پس بعد از آن (طلاق سوّم) برای او (شوهر طلاق دهنده) حلال نیست تا آنکه [زن طلاق داده شده‌‌اش] با زوجی غیر وی (شوهر مزبور) نکاح کند پس اگر [زوج دوّم] او (زن) را طلاق داد پس بر آن دو [زوج اوّل و زوجه] گناهی نیست که آن دو [به زواج هم] برگردند اگر آن دو گمان می‌‌دارند که حدود خداوند را اقامه می‌‌نمایند و این [احکام مذکوره از حرمت بعد از طلاق سوّم و حلیّت وی (زن) بعد از نکاح غیر با او به شرط ظنّ اقامۀ حدود] حدود خداوند است که آنها را برای گروهی که می‌‌دانند [یعنی از علماء شمرده می‌‌شوند نه از بهائم و غیر عقلاء] بیان می‌‌کند

- ترجمه سلطانی

پس اگر او (زن) را (بعد از بار دوّم) طلاق دهد پس بعد از آن (طلاق سوّم) برای او (شوهر) حلال نیست تا آنکه (زن) با زوجی غیر او (شوهر) نکاح کند پس اگر (زوج دوّم) او (زن) را طلاق داد پس بر آن دو (زوج اوّل و زوجه) گناهی نیست که آن دو (به زواج هم) برگردند اگر آن دو گمان می‌دارند که حدود خداوند را اقامه می‌نمایند و اینها حدود خداوند است که آنها را برای گروهی که می‌دانند بیان می‌کند

- ترجمه راستین

پس اگر زن را طلاق (سوم) داد دیگر آن زن بر او حلال نیست تا اینکه زن به دیگری شوهر کند، اگر آن شوهر دوم زن را طلاق داد زن با شوهر اوّل (که سه طلاق داده) توانند به زوجیّت بازگردند اگر گمان برند که احکام خدا را (راجع به امر ازدواج) نگاه خواهند داشت. این است احکام خدا که برای مردم دانا بیان می‌کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲
سوره بقره
حزب ۷

٢٣١ وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِّتَعْتَدُوا وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلَا تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنزَلَ عَلَيْكُم مِّنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُم بِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ

و وقتی که زنان را طلاق می‌‌دهید و به پایان مدّت مقرّرشان می‌‌رسند [یعنی آخر عدّه‌‌شان به حیثی که از عدّه خارج نشوند] پس آنها (زنان) را به نیکی [به چیزی که شرع و عقل آن را خوب می‌‌داند، یعنی به آنها (زنان) رجوع کنید و آنها را به نحو امساک (نگاهداشتن ازواج) و اداء حقوق زوجیّت] نگهدارید یا آنان را به نیکویی تسریح (رها) کنید {تسریح (رها کردن) به معروف آن است که راه آنها را خالی (ترک) کند و آنها از آنچه که خود دربارهٔ خودشان می‌‌کنند منع نشوند و آنچه که آنها به آن خوشحال می‌‌شوند به آنها داده شود} و آنها را به جهت زیان زدن [یعنی برای ضرر زدن به آنها، و زن دیگری گرفتن، یا نگهداشتن ضرر خورده یا تزویج دو یا چند زنی بر ضرر زن به اینکه به آنها رجوع کنید برای اینکه می‌‌پندارید که آنها نکاح می‌‌کنند و به حقوق آنها قیام نکنید] نگه ندارید تا [بر آنها با منع کردن آنها از نکاح با غیر و از حقوق زوجیّت یا الجاء (مضطر کردن کسی به کاری) آنها به افتداء (فداء دادن) وقتی که از ازواج کراهت دارند] تعدّی کنید و کسی که آن را انجام دهد پس به خودش ظلم کرده و آیات [احکام شرعی قالبیّه و آیات تدوینی و آیات آفاقی و انفسی او و خصوصاً آیات کبرای] خداوند را به شوخی نگیرید و انعام خداوند را بر خود یاد کنید و آنچه که بر شما از کتاب و حکمت نازل کرده {مراد از کتاب نبوّت و رسالت و احکام آن دو و کتاب تدوینی از آثار آن دو است و مراد از حکمت، ولایت و آثار آن است} با آن به شما پند می‌‌دهد و از [سخط] خداوند [در غفلت از حیثیّت نعمت و در عدم اتّعاظ (پند گرفتن)] پروا کنید و بدانید که خداوند به هر چیزی دانا است [پس استهزاء شما و غفلت شما و اتّعاظ شما و عدم آنها را می‌‌داند]

- ترجمه سلطانی

و وقتی که زنان را طلاق می‌دهید و به پایان مدّت مقرّر خود (مؤنّث) می‌رسند (قبل از خروج از عدّه) پس آنها (مؤنّث) را به نیکی نگهدارید یا آنان را به نیکویی تسریح (رها کردن) کنید و آنها را به جهت زیان زدن نگه ندارید تا تعدّی کنید و کسی که آن را انجام دهد پس به خودش ظلم کرده و آیات خداوند را به شوخی نگیرید و نعمت خداوند را بر خود یاد کنید و آنچه که بر شما از کتاب و حکمت نازل کرده با آن به شما پند می‌دهد و از (سخط) خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند به هر چیزی دانا است

- ترجمه راستین

و هرگاه زنان را طلاق دادید بایستی تا نزدیک پایان زمان عدّه یا آنها را به سازگاری (در خانه) نگاه دارید و یا به نیکی رها کنید، و روا نیست آنان را به آزار نگاه داشته تا بر آنها ستم کنید. هر کس چنین کند همانا بر خود ظلم کرده است. و آیات خدا را به مسخره نگیرید و به یاد آرید نعمت خدا را که به شما لطف فرمود و (به خصوص نعمت بزرگ) کتاب آسمانی و حکمت الهی را که به شما فرستاد و شما را به اندرز آن بهره‌مند گرداند، و از خدا پروا کنید و بدانید که خدا به همه چیز آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣٢ وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا تَعْضُلُوهُنَّ أَن يَنكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْا بَيْنَهُم بِالْمَعْرُوفِ ذَلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَن كَانَ مِنكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكُمْ أَزْكَى لَكُمْ وَأَطْهَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ

و وقتی که زنان را طلاق می‌‌دهید پس به زمان معیّن خود (آخر عدّه) که رسیدند پس [ای ازواج یا ای اولیاء] وقتی که [خواستگاران و زنان، یا ازواج سابق و زنان] بین خود به معروف (نیکوئی) با هم رضایت دارند بر آنها (زنان) تنگ مگیرید [آنها را منع مکنید] که با ازواجشان [یا خواستگارانشان] نکاح کنند، آن [مذکور از احکام و آیات سابق مذکور جملگی یا کسی که از تنگ گرفتن بر زنان منع شده] با آن به کسانی از شما که به خداوند و روز آخر ایمان آورده‌‌اند پند داده می‌‌شود، آن برای شما سودمندتر و پاکیزه‌‌تر است و خداوند می‌‌داند [که چه به شما نفع می‌‌رساند از آنچه که به شما ضرر می‌‌زند و لذا به شما به آنچه که از آن اکراه می‌‌ورزید امر می‌‌کند و شما را از آنچه که آن را دوست می‌‌دارید نهی می‌‌کند، برای نفع آن و مضرّت این] و شما نمی‌‌دانید [و لذا ضارّ را دوست می‌‌دارید و به نافع کراهت می‌‌ورزید]

- ترجمه سلطانی

و وقتی که زنان را طلاق می‌دهید پس به زمان معیّن خود (آخر عدّه) که رسیدند پس (ای ازواج) بر آنها (زنان) تنگ مگیرید (منع مکنید) که با ازواجشان (خواستگارانشان) نکاح کنند وقتی که (خواستگاران و زنان، یا ازواج سابق و زنان) بین خود به معروف (نیکوئی) با هم رضایت دارند، آن (احکام و آیات سابق) با آنها به کسانی از شما که به خداوند و روز آخر ایمان آورده‌اند پند داده می‌شود، آن برای شما سودمندتر و پاکیزه‌تر است و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید

- ترجمه راستین

و چون زنان را طلاق دادید و زمان عده آن‌ها به پایان رسید، نباید آنها را از شوهر کردن منع کنید هرگاه به طریق مشروع به ازدواج با مردی تراضی کنند. بدین سخن پند داده شود هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان آورده. این دستور برای تزکیه نفوس شما بهتر است و خدا (به مصلحت شما) داناست و شما (خیر و صلاح خود) نمی‌دانید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣٣ وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِـمَنْ أَرَادَ أَن يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَّهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَن تَرَاضٍ مِّنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدتُّمْ أَن تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُم مَّا آتَيْتُم بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ

و مادران فرزندانشان را شیر دهند [که برای کودک شیری بهتر از شیر مادرش نیست] برای کسی که بخواهد شیر دادن را تمام کند دو سال کامل [وگرنه اقتصار بر کمتر از آن جایز است] و رزق آنها (مادران) و پوشش آنها (مادران) به پسندیدگی [نسبت به معطی (دهنده) به اینکه به نحوی که به او ضرر می‌‌رساند نباشد و نسبت به منفق علیها (مادر) به اینکه غیر موافق با آنچه که شأن امثال او (زن) اقتضاء می‌‌کند نباشد] بر [عهدهٔ] دارندهٔ فرزند (پدر) است، نفسی جز به اندازهٔ توانائی‌‌اش تکلیف نمی‌‌شود {وُسع به جدّت (توانائی) و به طاقت تفسیر شده، لکن مراد از آن در قرآن هر آنچه که استعمال شده چه از اموال باشد یا از افعال همانچه است که نفس سعۀ آن را دارد} که مادر به فرزندش و نه دارندهٔ فرزند به فرزندش ضرر نرساند و مثل آن بر [عهدهٔ] وارث است [یعنی بعد از مرگ مولود له (دارندهٔ فرزند، پدر) انفاق و پوشاک زن شیرده بر وارث مولود له است لکن به قدر اجرت رضاع (شیر دادن) از مال ولد اگر ارثی داشته باشد]، و اگر [قبل از دو سال] ناشی از تراضی (با هم رضایت دادن) آن دو و مشورت کردن با هم ارادهٔ جدا کردن [بچّه از مادر] را کردند پس [در فطام قبل از دو سال] بر آن دو گناهی نیست و اگر خواستید که شیر دادن به فرزندانتان را [از غیر مادران] درخواست کنید [که کسی را طلب کنید که شیر بدهد] پس گناهی بر شما نیست وقتی که تسلیم می‌‌شوید (می‌‌پذیرید) آنچه [که شایسته است] را به نیکوئی [به شیردهندگان یا مادران بر حسب شرط یا بر حسب امر خدای تعالی] بدهید [یعنی اینکه مادران وقتی که ازواج شما باشند از نفقه و پوشاک، و وقتی که مطلقه باشند از تسریح (رها کردن) به احسان بر شما حقّ دارند، و مرضعات (شیردهندگان) غیر مادران به سبب ارضاع اولادتان بر شما حقّ دارند و وقتی که به هر ذیحقّی حقّش را بدهید به حیثی که از شما راضى شوند آنگاه بر شما گناهی نیست] و [از تعدّی کردن بر مادران یا اولاد به سبب لجاج یا شحّ (آزمندی) نفوس] از خداوند بهراسید و بدانید که خداوند به آنچه که عمل می‌‌کنید بینا است [پس از او اطاعت کنید، و با امر او و نهی او مخالفت نکنید]

- ترجمه سلطانی

و مادران فرزندانشان را شیر دهند برای کسی که بخواهد شیر دادن را تمام کند دو سال کامل و رزق آنها (مؤنّث) و پوشش آنها (مؤنّث) به پسندیدگی بر (عهدهٔ) دارندهٔ فرزند (پدر) است، نفسی جز به اندازهٔ توانائی‌اش تکلیف نمی‌شود که مادر به فرزندش و نه دارندهٔ فرزند به فرزندش ضرر نرساند و مثل آن بر (عهدهٔ) وارث است و اگر (قبل از دو سال) ناشی از تراضی (با هم رضایت دادن) آن دو و مشورت کردن با هم ارادهٔ جدا کردن (بچّه از مادر) را کردند پس (در فطام قبل از دو سال) بر آن دو گناهی نیست و اگر خواستید که (از غیر مادران) شیر دادن به فرزندانتان را درخواست کنید پس گناهی بر شما نیست وقتی که تسلیم می‌شوید (می‌پذیرید) آنچه (که شایسته است) را به نیکوئی بدهید و از خداوند بهراسید و بدانید که خداوند به آنچه که عمل می‌کنید بینا است

- ترجمه راستین

و مادران بایستی دو سال کامل فرزندان خود را شیر دهند، البته آن کسی که خواهد فرزند را شیر تمام دهد؛ و به عهده صاحب فرزند است (یعنی پدر) که خوراک و لباس مادر را به حد متعارف بدهد، هیچ کس را تکلیف جز به اندازه طاقت نکنند، نه مادر باید در نگهبانی فرزند به زحمت و زیان افتد و نه پدر بیش از حدّ متعارف برای کودک متضرر شود. و اگر کودک را پدر نبود وارث باید در نگهداری او به حد متعارف قیام کند. و اگر پدر و مادر به رضایت و مصلحت دید یکدیگر بخواهند فرزند را از شیر بگیرند هر دو را رواست، و اگر خواهید که برای فرزندان دایه بگیرید آن هم روا باشد در صورتی که دایه را حقوقی به متعارف بدهید. و از خدا پروا کنید و بدانید که خداوند به کردار شما بیناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲
سوره بقره
حزب ۸

٢٣٤ وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ

و کسانی از شما که فوت می‌‌کنند و ازواجشان را ترک می‌‌کنند، آنها (زنان) خودشان را چهار ماه و ده [روز] منتظر بدارند پس وقتی که به زمان مقرّر خود (آخر مدّت عدّه) رسند پس [ای اولیاء یا ازواج یا هر دو] گناهی بر شما نیست در آنچه که آنها (زنان) دربارهٔ خودشان [از نکاح و اجابت خواستگاری و در معرض گذاشتن بر آنها] به نیکوئی [اتّخاذ تصمیم] نمایند و خداوند به آنچه که عمل می‌‌کنید آگاه است [پس حذر کنید و زنان را بعد از انقضاء عدّه از تزویج منع مکنید]

- ترجمه سلطانی

و کسانی از شما که فوت می‌کنند و ازواجشان را ترک می‌کنند، آنها (زنان) خودشان را چهار ماه و ده (روز) منتظر بدارند پس وقتی که به زمان مقرّر خود (آخر مدّت عدّه) رسند پس (ای اولیاء یا ازواج یا هر دو) گناهی بر شما نیست در آنچه که آنها (زنان) دربارهٔ خودشان به نیکوئی (اتّخاذ تصمیم) نمایند و خداوند به آنچه که عمل می‌کنید آگاه است

- ترجمه راستین

و مردانی که بمیرند و زنانشان زنده مانند، آن زنان باید از شوهر کردن خودداری کنند تا مدّت چهار ماه و ده روز بگذرد، پس از انقضاء این مدت بر شما گناهی نیست که آنان در حق خویش کاری شایسته کنند (از زینت کردن و شوهر نمودن) ، و خداوند از کردارتان آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣٥ وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا عَرَّضْتُم بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاءِ أَوْ أَكْنَنتُمْ فِي أَنفُسِكُمْ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَلَكِن لَّا تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّا أَن تَقُـولُوا قَـوْلًا مَّعْرُوفًا وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ حَتَّى يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي أَنفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ

و [ای خواستگاران] گناهی بر شما نیست در آنکه از خواستگاری کردن از زنان به آن عرضه کنید [یعنی به ارادهٔ نکاح با او بعد از انقضای عدّهٔ زن اشاره بکند تا زن دیگری را اجابت نکند نه اینکه صراحت بورزید] یا در خودتان مکنون (پنهان) بدارید خداوند می‌‌داند که شما آنها (زنان) را یاد خواهید کرد [پس برای شما تعریض به خواستگاری کردن از آنها را نه با تصریح کردن به آن مباح نمود زیرا آن (تصریح کردن) خلاف حفظ حرمت مؤمن است] و لکن با آنها (زنان) مخفیانه (در مکان خالی) قرار مگذارید [یعنی با آنها (زنان) قرار مضاجعت و ملاعبت نگذارید، یا با آنها قبل از انقضای عدّه قرار عقد مگذارید، یا قرار کثرت مضاجعت با آنها بعد از نکاح مگذارید تا به غیر شما مایل نگردند، به اینکه خودتان را به کثرت مضاجعت وصف کنید] مگر اینکه سخنی به نیکوئی [از تعریض مرخص (رخصت داده شده) در آن] بگویید و عزم عقد نکاح نکنید تا به کتاب (به مفروض از عدّه) زمانش برسد، و بدانید که خداوند آنچه که در انفس شما است [از عزم بر عقد یا رفث (آمیزش) یا فسوق (خروج از فرمان خداوند)] را می‌‌داند پس از او (از خداوند یا از آنچه در نفس شما است) حذر کنید و بدانید که خداوند بسیار آمرزنده است [و آنچه که در نفوس شما است را وقتی که انجام نداده‌‌اید می‌‌آمرزد] و بردبار است [که به عقوبت کردن کسی که مرتکب آنچه که از آن نهی شده می‌‌شود تعجیل نمی‌‌کند، پس به عدم مؤاخذتِ سریع مغرور مشوید]

- ترجمه سلطانی

و (ای خواستگاران) گناهی بر شما نیست در آنکه از خواستگاری کردن از زنان به آن عرضه کنید (اشاره به ارادهٔ نکاح با او بعد از انقضای عدّهٔ زن بکند تا دیگری را اجابت نکند) (نه اینکه صراحت بورزید) یا در خودتان مکنون بدارید خداوند می‌داند که شما آنها (مؤنّث) را یاد خواهید کرد و لکن با آنها (مؤنّث) مخفیانه قرار مگذارید مگر اینکه سخنی به نیکوئی بگویید و عزم عقد نکاح نکنید تا کتاب (مفروض از عدّه) زمانش برسد، و بدانید که خداوند آنچه که در انفس شما است را می‌داند پس از او حذر کنید و بدانید که خداوند بسیار آمرزنده و بردبار است

- ترجمه راستین

و باکی بر شما نیست که به فکر خواستگاری آن زنان برآیید یا نیّت ازدواج را در دل داشته بدون اظهار، تنها خدا داند که از این پس از دل به زبان خواهید آورد، ولیکن (در عدّه) با آنها پنهانی قرار و پیمانی نگذارید مگر آنکه سخنی به میزان شرع گویید، ولی عزم عقد و ازدواج مکنید تا زمان عدّه آنها منقضی شود، و بدانید که خداوند از نیّات درونی شما آگاه است، پس از او بترسید و بدانید که خدا بسیار آمرزنده و بردبار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣٦ لَّا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِن طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ مَا لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِيضَةً وَمَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَعَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتَاعًا بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِينَ

بر شما گناهی نیست اگر زنانی را که مسّ (کنایه از جماع است) نکرده‌‌اید طلاق دهید یا [مگر اینکه] برای آنها (زنان) فریضه‌‌ای [نصف آنچه که برای زن به عنوان مهر فرض شده یا مهر امثال او] را معیّن کنید و [آنگاه که آنها را طلاق می‌‌دهید] آنها (زنان) را بنابر توان قدرت خود [آنچه که بر آن قدرت دارد و آن را طاقت می‌‌آورد، یا بر حسب سعهٔ او مقدّر می‌‌شود] و بنابر تنگدستی قدرت وی {تقدیر (اندازه کردن) متعت (بهره‌‌مندسازی) فقط منوط به حال طلاق دهنده نیست بلکه به حال طلاق داده شده و شأن وی نظر می‌‌شود و بحسب حال آن دو جمیعاً مقدّر (اندازه) می‌‌شود} با متاعی نیکو [از جهت بهره‌‌مند کردن وی] به عنوان حقّ (شایسته) بر نیکوکاران [یعنی بر اراده کنندگان احسان به مردم، و مطلّقات آنان اولی به احسان آنان هستند، یا بر کسانی که رویهٔ آنها احسان به مردم است، یا بر احسان کنندگان در کار نیکشان] بهره‌‌مند سازید

- ترجمه سلطانی

بر شما گناهی نیست اگر زنانی را که مسّ (کنایه از جماع است) نکرده‌اید طلاق دهید یا (مگر اینکه) برای آنها (مؤنّث) فریضه‌ای (نصف آنچه که برای زن به عنوان مهر فرض شده یا مهر امثال او) را معیّن کنید و آنها (مؤنّث) را بنابر توان قدرت خود و بنابر تنگدستی قدرت وی با متاعی نیکو بهره‌مند سازید به عنوان حقّ (شایسته) بر نیکوکاران است

- ترجمه راستین

باکی بر شما نیست اگر طلاق دهید زنانی را که با آنان مباشرت نکرده و مهری مقرّر نداشته‌اید ولی آنها را به چیزی بهره‌مند سازید، دارا به قدر خود و نادر به قدر خویش به بهره‌ای شایسته او، که این سزاوار مقام نیکوکاران است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣٧ وَإِن طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إِلَّا أَن يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَ الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكَاحِ وَأَن تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَلَا تَنسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ

و اگر قبل از اینکه آنها را مسّ کنید آنها (زنان) را طلاق دادید و فریضه‌‌ای (سهم واجب و تعیین شده‌‌ای) برای آنان فرض کرده‌‌اید پس نصف آنچه که فرض (معیّن) کرده‌‌اید [بر عهدهٔ شما است] مگر اینکه [مطلّقات از نصفى که آن حقّ آنها است] عفو کنند یا کسی که عقد نکاح به دست او است [یعنی پدر یا جدّ یا وکیل طلاق دهندهٔ آنها (زنان)، یا وکیل در امر نکاح و طلاق آنها (زنان)، یا به معنی ازواج است] عفو کند، و اگر عفو کنید به تقوا (پرهیز از ظلم) نزدیکتر است و فضل را [که خداوند به آن بر بعضی از شما (ازواج) انعام کرده است] در بین خود فراموش نکنید همانا خداوند به آنچه که عمل می‌‌کنید بینا است [پس آنچه که با عفو کردن از شما فوت می‌‌شود از او فوت نمی‌‌شود، پس به شما به ده امثال آن تا هفتصد هزار جزاء می‌‌دهد]

- ترجمه سلطانی

و اگر قبل از اینکه آنها را مسّ کنید آنها (مؤنّث) را طلاق دادید و فریضه (سهم واجب و تعیین شده)ای برای آنان فرض کرده‌اید پس نصف آنچه که فرض (معیّن) کرده‌اید (بر عهدهٔ شما است) مگر اینکه (مطلّقات) عفو کنند یا کسی که عقد نکاح به دست او است عفو کند، و اگر عفو کنید به تقوا (پرهیز) (از ظلم) نزدیکتر است و فضل را در بین خود فراموش نکنید همانا خداوند به آنچه که عمل می‌کنید بینا است

- ترجمه راستین

و اگر زنها را قبل از مباشرت با آن‌ها طلاق دهید، در صورتی که بر آنان مهر مقرّر داشته‌اید بایستی نصف مهری را که تعیین شده به آنها بدهید مگر آنها خود گذشت کنند یا کسی که امر نکاح به دست اوست (مثل پدر یا جدّ) از آن حق در گذرند، و گذشت کردن به تقوا و خدا پرستی نزدیکتر است، و فضیلتهایی که در نیکویی به یکدیگر است فراموش مکنید، (و بدانید) که خداوند به هر کار (نیک و بد) شما بیناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲
سوره بقره
حزب ۸

٢٣٨ حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَى وَقُومُوا لِلَّهِ قَانِتِينَ

بر [اوقات و حدود و ارکان] نماز‌‌ها و نماز وسطی [یعنی فُضلی (برتر)] محافظت کنید و [در نماز] فروتن (دعاء کننده، درخواست کننده) در مقابل خداوند بایستید

- ترجمه سلطانی

محافظت کنید بر نماز‌ها و نماز وسطی ( فُضلی (برتر)) و (در نماز) فروتن (یعنی دعاء کننده، درخواست کننده) در مقابل خداوند بایستید

- ترجمه راستین

بر نمازها مواظبت و توجه کامل داشته باشید و به خصوص نماز وسطی (صبح) و به طاعت خدا قیام کنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣٩ فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجَالًا أَوْ رُكْبَانًا فَإِذَا أَمِنتُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَمَا عَلَّمَكُم مَّا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ

و اگر [از دشمن و دزد و درنده] هراس داشتید پس [در حال] پیاده [راه رفتن بر نماز محافظت نمائید] یا [در حال] سواره [بر هر مَرکب، یعنی وقت خوف، قیام و توقّف در نماز لازم نمی‌‌شود] و وقتی که ایمن شدید پس خداوند را ذکر کنید [و نماز بگزارید، یا مراد ذکر قلبی است که نماز صدر است] همانطور که [ذکر را] به شما تعلیم داد [که مثل تعلیم دادن او به شما باشد یعنی که موازی (روبرو قرار گرفتن) تعلیم او به شما شود، یا مانند ذکرى که با زبان خلفایش به شما تعلیم داد، یا مانند ذکر کسی که با زبان خلفایش به شما تعلیم داد] آنچه را که نمی‌‌دانستید

- ترجمه سلطانی

و اگر (از دشمن و دزد و درنده) هراس داشتید پس (در حال) پیاده (راه رفتن) (بر نماز محافظت نمائید) یا (در حال) سواره و وقتی که ایمن شدید پس خداوند را ذکر کنید همانطور که (خلیفهٔ خداوند ذکر را) به شما تعلیم داد (مثل تعلیم دادن او به شما) آنچه را که نمی‌دانستید

- ترجمه راستین

پس اگر شما را بیم خطری از دشمن باشد به هر حال که میسّر است، پیاده یا سواره نماز به جای آرید و آن گاه که ایمنی یافتید خدا را یاد کنید که او شما را به آنچه نمی‌دانستید دانا گردانید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤٠ وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا وَصِيَّةً لِّأَزْوَاجِهِم مَّتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْرَاجٍ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِي مَا فَعَلْنَ فِي أَنفُسِهِنَّ مِن مَّعْرُوفٍ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ

و کسانی از شما که [به سبب ظهور آثار آن گمان می‌‌برند یا می‌‌دانند که در آینده] می‌‌میرند و زوج‌‌هایشان را رها می‌‌کنند برای ازواجشان متاعی را تا یک سال بدون اخراج کردن [زنان از منزل مسکونه یا به متاع] وصیّت کنند پس اگر [زنان متوفّی بعد از یک سال از منازل ازواج] خارج شدند پس [ای ورّاث یا اولیاء زنان یا حکّام] گناهی بر شما نیست که [زنان متوفّی] در آنچه که به نیکی [مانند تزیین و عرضه کردن بر خواستگاران و اجابت خواستگاری آنان و نکاح با خود آنان] دربارهٔ خودشان انجام دادند و خداوند غالب است [پس از انتقام او در مخالفت کردن با او حذر کنید و از ظلم به کسی که زیرِ دستان شما است حذر کنید] و حکیم است [که امر و نهی نمی‌‌نماید مگر به آنچه که صلاح شما در آن است]

- ترجمه سلطانی

و کسانی از شما که (گمان میبرند که عنقریب) می‌میرند و زوج‌هایشان را رها می‌کنند وصیّت کنند برای ازواجشان متاعی را تا یک سال بدون اخراج کردن پس اگر (زنان متوقّی بعد از یک سال از منازل ازواج) خارج شدند پس (ای ورّاث یا اولیاء زنان یا حکّام) گناهی بر شما نیست که (زنان متوفّی) دربارهٔ خودشان در آنچه که به نیکی (مانند تزیین و عرضه کردن بر خواستگاران و اجابت خواستگاری آنان و نکاح با آنان) انجام دادند و خداوند غالب و حکیم است

- ترجمه راستین

مردانی که بمیرند و زنانشان زنده مانند باید وصیّت کنند که آن‌ها را تا یکسال نفقه دهند و از خانه شوهر بیرون نکنند، پس اگر زنها خود خارج شوند شما را گناهی نیست از آنچه آنها درباره خود در حدود شرع بگزینند، و خدا توانا و داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤١ وَلِلْمُطَلَّقَاتِ مَتَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ

و برای مطلّقات [بهره‌‌مند ساختن به] متاعی نیکو به عنوان حقّ (شایسته) بر [عهدهٔ] پرهیزگاران است

- ترجمه سلطانی

و برای مطلّقات (بهره‌مند ساختن به) متاعی نیکو به عنوان حقّ (شایسته) بر (عهدهٔ) پرهیزگاران است

- ترجمه راستین

مردان، زنانی را که طلاق دهند به چیزی بهره‌مند کنند، که این کار سزاوار مردم پرهیزکار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤٢ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ

این‌‌چنین خداوند آیات [ثابت] خود را [در حقّ خود شما و مخالطه کنندگان شما و مخالطات شما] برای شما بیان می‌‌کند به این ترقّب که شما تعقّل کنید [یا عاقل گردید یا به عقولتان آیات و احکام بودن آنها از خداوند را درک کنید و مصالح آنها و حکمت‌‌های آنها را دریابید]

- ترجمه سلطانی

این‌چنین خداوند آیات خود را برای شما بیان می‌کند به این ترقّب که شما تعقّل کنید

- ترجمه راستین

خدا آیات خود را برای شما این گونه روشن بیان می‌کند، شاید خردمندی کنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤٣ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ

آیا ندیدی؟! کسانی را که از دیار خویش خارج شدند و (در حالی که) آنها هزارانی بودند که از مرگ حذر می‌‌کردند پس خداوند [با قول مناسب بر شأن خود یعنی با اراده‌‌ای که همان ظهور فعل او است] به آنها گفت: بمیرید، سپس آنها را زنده کرد، همانا خداوند البتّه بر مردم فضل (کرم) دارد و لکن اکثر مردم [فضل او را بر خود] شکر نمی‌‌کنند [و به انعام او نظر نمی‌‌کنند و نعمتش را در آنچه که به خاطر آن خلق شده صرف نمی‌‌کنند]

- ترجمه سلطانی

آیا ندیدی؟! کسانی را که از دیار خویش خارج شدند و (در حالی که) آنها هزارانی بودند که از مرگ حذر می‌کردند پس خداوند به آنها گفت که بمیرید سپس آنها را زنده کرد همانا خداوند البتّه بر مردم فضل (کرم) دارد و لکن اکثر مردم شکر نمی‌کنند

- ترجمه راستین

آیا ندیدید آنهایی را که از ترس مرگ از دیار خود بیرون رفتند که هزارها تن بودند، خدا فرمود که تمام بمیرید (همه مردند) سپس آنها را زنده کرد، زیرا خدا را در حق بندگان فضل و کرم بسیار است، و لیکن بیشتر مردم سپاسگزار نیستند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤٤ وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ

و در راه خدا بجنگید [یعنی از مرگ حذر نکنید و امرتان را به قدَر موکول کنید زیرا حذر آن را از قدَر نجات نمی‌‌دهد و بجنگید] و بدانید که خداوند [بر آنچه که مجاهدین و قاعدین و مثبّطان (سرخوردگان، دلسرد شدگان) و مرغّبان (ترغیب کنندگان) آن را می‌‌گویند] شنوا و [به متخلّف و نیّت او و مجاهد و مراد او] دانا است

- ترجمه سلطانی

و در راه خدا بجنگید و بدانید که خداوند شنوا و دانا است

- ترجمه راستین

جهاد کنید در راه خدا و بدانید که خدا (به گفتار و کردار خلق) شنوا و دانا است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤٥ مَّن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً وَاللَّهُ يَقْبِضُ وَيَبْصُطُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ

کیست آنکه با قرض دادنی نیک [که برای آن عوضی طلب نکند] به خداوند قرض بدهد {هر طاعتی برای خداوند اقراض برای خداوند است چه فعل باشد یا ترک فعل و آن مانند آن است زیرا طاعت جز به تحریک قوای محرّکه و امساک قوای شهویّه و غضبیّه و کسر سورت (تندی) آن دو نیست و طاعت خداوند اقراض از قوا است} پس او برایش چند برابر بیفزاید و خداوند است که [در حالتی] قبض می‌‌کند (می‌‌گیرد) و [در حالتی] بسط می‌‌دهد [پس قرض دهید و از خوف فقر و افناء امساک نورزید، برای اینکه خداوند نه غیر او از اقوامی رزق را قبض می‌‌کند و بر اقوامی بسط می‌‌دهد، یا در حالتی قبض می‌‌کند و در حالتی بسط می‌‌دهد و امساک سبب برای بسط و انفاق سبب برای قبض نمی‌‌باشد] و به سوی او بازگردانده می‌‌شوید [پس زیاده بر مضاعفِ عوض مستحقِّ رضایت او از شما و قرب شما به او می‌‌شوید]

- ترجمه سلطانی

کیست آنکه با قرض دادنی نیک به خداوند قرض بدهد (که برای آن عوضی طلب نکند) پس او برایش چند برابر بیفزاید و خداوند است که (در حالتی) قبض می‌کند (می‌گیرد) و (در حالتی) بسط می‌دهد و به سوی او بازگردانده می‌شوید

- ترجمه راستین

کیست که خدا را قرض الحسنه دهد تا خدا بر او به چندین برابر بیفزاید؟و خداست که می‌گیرد و می‌دهد، و همه به سوی او باز گردانده می‌شوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲
سوره بقره
حزب ۸

٢٤٦ أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِن بَنِي إِسْرَائِيلَ مِن بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُّقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِن كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِن دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِّنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِـمِينَ

آیا ملأ (سران، اشراف و سخنوران) بنی اسرائیل را ندیدی (به یاد نیاوردی)؟ بعد از موسی آنوقت که به پیامبر خود گفتند: برای ما پادشاهی (امیری) برانگیز (بفرست و قرار بده) که در راه خدا بجنگیم، [آنگاه نبیّ] گفت: آیا توقّع دارید (مترقّب هستید) که اگر جنگ بر شما مقرّر شود جنگ نکنید! {آنها اصحاب نفوس کارهه (کراهت دار) بر جنگیدن راعب در ترک جهاد بودند و عقول راغب در جهاد نداشتند} گفتند و ما را چه شده که در راه خدا جنگ نکنیم و (حال آنکه) ما از دیارمان و فرزندانمان اخراج شده‌‌ایم، پس چون جنگ بر آنها مقرّر شد جز اندکی از آنان [باقی] روی گردانیدند و خداوند به ستمکاران دانا است

- ترجمه سلطانی

آیا ملأ (سران) بنی اسرائیل را ندیدی؟ بعد از موسی آنوقت که به پیامبر خود گفتند برای ما امیری برانگیز (بفرست و قرار بده) که در راه خدا بجنگیم (آنگاه نبیّ) گفت: آیا توقّع دارید (مترقّبید) که اگر جنگ بر شما مقرّر شود جنگ نکنید! گفتند و ما را چه شده که در راه خدا جنگ نکنیم و (حال آنکه) ما از دیارمان و فرزندانمان اخراج شده‌ایم، پس چون جنگ بر آنها مقرّر شد روی گردانیدند مگر اندکی از آنان و خداوند به ستمکاران دانا است

- ترجمه راستین

آیا ندیدی آن گروه بنی اسرائیل را که پس از وفات موسی از پیغمبر وقت خود تقاضا کردند که پادشاهی برای ما برانگیز تا (به سرکردگی او) در راه خدا جهاد کنیم؛ پیغمبر آنها گفت: اگر جهاد فرض شود مبادا به جنگ قیام نکرده، نافرمانی کنید!گفتند: چگونه شود که ما به جنگ نرویم در صورتی که (دشمنان ما) ما و فرزندان ما را (به ستم) از دیارمان بیرون کردند؟! پس چون (با درخواست آنها) جهاد مقرّر گردید به جز اندکی همه روی گردانیدند، و خدا از کردار ستمکاران آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤٧ وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ

و پیغمبر آنها به آنها گفت: همانا خداوند طالوت را به عنوان پادشاه بر شما فرستاده، گفتند: که چطور او بر ما پادشاه شود و (حال آنکه) ما به پادشاه شدن از او شایسته‌‌تریم و از مال به او وسعتی داده نشده، گفت: همانا خداوند او را بر شما برگزیده و در علم و جسم به او فزونی داده و خداوند ملک خود را به کسی که بخواهد می‌‌دهد [یعنی مُلک (پادشاهی) به قیاس شما و تدبیر شما نیست بلکه آن فضل از خداوند است که به کسی که می‌‌خواهد می‌‌دهد] و خداوند دارای وسعت [است کمیِ سعۀ طالوت را با سعۀ خود جبران می‌‌کند] و دانا است [که می‌‌داند چه کسی برای ملک (پادشاهی، امارت) اهلیّت دارد]

- ترجمه سلطانی

و پیغمبر آنها به آنها گفت همانا خداوند طالوت را به عنوان پادشاه بر شما فرستاده، گفتند که چطور او بر ما پادشاه شود و (حال آنکه) ما به پادشاه شدن از او شایسته‌تریم و از مال به او وسعتی داده نشده، گفت: همانا خداوند او را بر شما برگزیده و در علم و جسم به او فزونی داده و خداوند ملک خود را به کسی که بخواهد می‌دهد و خداوند دارای وسعت و دانا است

- ترجمه راستین

پیغمبرشان به آنها گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما برانگیخت. گفتند که از کجا او را بر ما بزرگی و شاهی رواست در صورتی که ما به پادشاهی شایسته‌تر از اوییم و او را مال فراوان نیست. رسول گفت: خداوند او را برگزیده و در دانش و توانایی و قوت جسم فزونی بخشیده، و خدا ملک خود را به هر که خواهد بخشد، که خدا به حقیقت توانگر و داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤٨ وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ

و پیامبرشان به آنها گفت: همانا نشانهٔ پادشاهی او این است که تابوت نزد شما بیاید {و آن تابوت همان صندوقی بود که خداوند بر مادر موسی نازل کرد پس او را در آن گذاشت و آن را در دریا افکند و در بنی اسرائیل بود که به آن تبرّک جویند، و چون موسی (ع) حضر (مهیّای، در انتظار) وفات شد الواح و درع (زره) خود و آنچه را که از آیات نبوّت نزد او بود در آن گذاشت و آن را به یوشع وصی خود ودیعه داد} که در آن سکینه‌‌ای از پروردگار شما و باقی مانده از ماترک خاندان موسی و خاندان هارون [یعنی موسی (ع) و هارون (ع) و آل آن دو] هست که ملائکه آن را حمل می‌‌کنند {اخبار در بیان سکینه مختلف هستند، در خبری آن ریحی است از جنّت، رویی مانند وجه انسان دارد، و در خبری است: سکینه روح خدا است که تکلّم می‌‌کند، و در خبری است: که سکینه دو جناح (بال) و سری مانند سر هُرّه (شیر بیشه، انسان جوان) از زبرجدّ (زمرّد) دارد} که البتّه اگر مؤمن باشید در آن نشانه‌‌ای برای شما هست [و بعد از ظهور تابوت و اقرار به طالوت برای او لشکریانی جمع کردند و به جنگ با جالوت خارج شدند]

- ترجمه سلطانی

و پیامبرشان به آنها گفت همانا نشانهٔ پادشاهی او این است که تابوت نزد شما بیاید که در آن سکینه‌ای از پروردگار شما و باقی مانده از ماترک خاندان موسی و خاندان هارون هست که ملائکه آن را حمل می‌کنند که البتّه در آن نشانه‌ای برای شما هست اگر مؤمن باشید

- ترجمه راستین

پیغمبرشان به آنها گفت که نشانه پادشاهی او این است که تابوتی که در آن سکینه خدا و الواح بازمانده از خانواده موسی و هارون است و فرشتگانش به دوش برند برای شما می‌آید، که در آن برای شما حجتی است روشن اگر اهل ایمان باشید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲
سوره بقره
حزب ۸

٢٤٩ فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِيلًا مِّنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ قَالُوا لَا طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلَاقُو اللَّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ

پس چون طالوت با لشکریان خارج شد [یعنی آنها را از مواطنشان خارج کرد] گفت: همانا خداوند شما را با نهری آزمایش کننده است پس هر کس از آن بنوشد پس از [اتباع] من نیست مگر کسی که مشتی (کفی) با دستش برگیرد و هر کس از آن نخورد (ننوشد) پس همانا او از من است، پس از آن نوشیدند جز اندکی از آنان {کسی که از آن نچشید از آن مستغنی شد، و کسی که بر مشتی اقتصار کرد کفّه‌‌ای برای شُربش و إداوتش (قمقمهٔ چرمی آبش) و کسی که اقتصار نکرد تشنگی‌‌اش غلبه کرد و لب‌‌هایش سیاه شد و نمی‌‌توانست پیش برود، و پادشاه آنان آن ابتلاء را به وحی و الهام یا به اخبار پیامبرشان دانسته بود، و آن صورت دنیا بود که بر آنها تمثّل یافت برای تنبّه آنان که دنیا حال آن برای کسی که از آن اجتناب کند و برای کسی که آن را بخواهد این‌‌چنین می‌‌باشد}، و چون او و کسانی که [نیاشامیدند یا کفی برگرفتند] با او ایمان آورده بودند از آنجا گذشتند، [کسانی که مشتی برگرفته بودند] گفتند امروز طاقت [مقابله با] جالوت و لشکریانش را نداریم، کسانی که [مشتی بر نگرفته بودند] گمان می‌‌داشتند (می‌‌دانستند) که آنها خداوند را ملاقات کننده‌‌اند گفتند: چه بسیار باشد که به إذن (ترخیص و امداد) خداوند گروهی اندک بر گروهی زیاد پیروز شده‌‌اند و خداوند با شکیبایان است

- ترجمه سلطانی

پس چون طالوت با لشکریان خارج شد گفت همانا خداوند شما را با نهری آزمایش کننده است پس هر کس از آن بنوشد پس از (اتباع) من نیست و هر کس از آن نخورد (ننوشد) پس همانا او از من است مگر کسی که مشتی (کفی) با دستش برگیرد، پس جز اندکی از آنان از آن نوشیدند، و چون او و کسانی که (نیاشامیدند یا کفی برگرفتند) با او ایمان آورده بودند از آنجا گذشتند، (کسانی که مشتی برگرفته بودند) گفتند امروز طاقت (مقابله با) جالوت و لشکریانش را نداریم، کسانی که (مشتی بر نگرفته بودند) گمان می‌داشتند (میدانستند) که آنها خداوند را ملاقات کننده‌اند گفتند: چه بسیار باشد که به إذن (ترخیص و امداد) خداوند گروهی اندک بر گروهی زیاد پیروز شده‌اند و خداوند با شکیبایان است

- ترجمه راستین

پس هنگامی که طالوت لشکر کشید، سپاه خود را گفت: خدا شما را به نهر آبی آزمایش کند، هر که از آن بیاشامد از من و هم آیین من نیست، و هر که هیچ نیاشامد یا کفی بیش برنگیرد از من و هم آیین من خواهد بود. پس همه سپاهش آشامیدند به جز عده قلیلی از آنها. و چون طالوت و سپاه مؤمنش از نهر گذشتند (و مواجه با دشمن شدند لشکر بیمناک گشته) گفتند: ما را تاب مقاومت جالوت و سپاه او نخواهد بود. آنان که به لقاء رحمت خدا و ثواب آخرت معتقد بودند (ثابت قدم مانده) گفتند: چه بسیار شده که گروهی اندک به یاری خدا بر سپاهی بسیار غالب آمده، و خدا با صابران است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥٠ وَلَمَّا بَرَزُوا لِـجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ

و چون بر جالوت و لشکریانش نمایان شدند گفتند: پروردگارا بر ما صبر بریز و قدم‌‌های ما را ثابت بدار و ما را بر قوم کافران یاری بده

- ترجمه سلطانی

و چون بر جالوت و لشکریانش نمایان شدند گفتند: پروردگارا بر ما صبر بریز و قدم‌های ما را ثابت بدار و ما را بر قوم کافران یاری بده

- ترجمه راستین

و چون آنها در میدان مبارزه جالوت و لشکریان او آمدند گفتند: پروردگارا، به ما صبر و استواری بخش و ما را ثابت قدم دار و بر شکست کافران یاری فرما.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥١ فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَلَـوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَـمِينَ

پس به إذن (ترخیص و امداد) خداوند آنها را شکست دادند و داود جالوت را کشت و خداوند به او پادشاهی (سلطنت صوری یا رسالت) و حکمت (نظری و عملی، و اعمّ از رسالت و احکام آن و نبوّت و ولایت و آثار آن دو می‌‌باشد) داد و به او از آنچه که می‌‌خواست تعلیم داد و اگر خداوند مردم را بعضی از آنها را با بعضی دیگر دفع نمی‌‌کرد [یعنی اگر خداوند بلاء از بعضى از مردم را با بعضى دیگر یعنی از کفّار را با مؤمنین دفع نمی‌‌کرد، یا از بعضى مؤمنین قاصر با بعضى کاملین در اعمال، یا اگر خداوند مردم را بعضى از کفّار آنها را با بعضى دیگر از کفّار با انفسشان یا با مسلمین دفع نمی‌‌کرد، یا اگر خداوند مردم را بعضى از آنها را با بعضى دیگر مانند حکّام و سلاطین دفع نمی‌‌کرد زیرا اصلاح مردم و دفع اشرار از بندگان با سلطان بیشتر از اصلاح با رسولان است] حتماً زمین فاسد می‌‌شد و لکن خداوند دارندهٔ فضل بر عالمین (جهانیان، جهان‌‌ها) است [حیثی که صلاح صالح را به عنوان سبب برای عدم هلاک فاسد، بلکه اصلاح کننده بر فساد او یا دفع شرّ اشرار را با اخیار یا با اشرار قرار داد]

- ترجمه سلطانی

پس به إذن خداوند آنها را شکست دادند و داود جالوت را کشت و خداوند به او پادشاهی و حکمت داد و به او از آنچه که می‌خواست تعلیم داد و اگر خداوند مردم را بعضی از آنها را با بعضی دیگر دفع نمی‌کرد حتماً زمین فاسد می‌شد و لکن خداوند دارندهٔ فضل بر عالمین (جهانیان، جهان‌ها) است

- ترجمه راستین

پس به یاری خدا کافران را شکست دادند و داود (علیه السّلام) امیر آنها جالوت را کشت و خدایش پادشاهی و فرزانگی عطا فرمود و از آنچه می‌خواست بدو بیاموخت. و اگر خدا برخی مردم را در مقابل بعضی دیگر بر نمی‌انگیخت فساد روی زمین را فرا می‌گرفت، و لیکن خدا، خداوند فضل و کرم بر همه اهل عالم است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥٢ تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّكَ لَـمِنَ الْمُرْسَلِينَ

اینها آیات [تکوینی] خداوند هستند [دالّ بر کمال قدرت او و حکمت او و اینکه او در عطائش نظر به شرف و حسب و نسب مبتنی به آیات تدوینی خود نمی‌‌کند] که آنها را به حقّ بر تو تلاوت می‌‌کنیم و همانا تو البتّه از فرستادگان هستی [پس به آنها ابلاغ کن تا بدانند که تو در دعویّت صادق هستی حیثی که بدون تعلّمی (یادگیری‌‌ای) و تعرّفی (شناختی) از مسطورات (نوشته شده‌‌ها) در کتب آنها خبر می‌‌دهی]

- ترجمه سلطانی

اینها آیات خداوند هستند که آنها را به حقّ بر تو تلاوت میکنیم و همانا تو البتّه از فرستادگان هستی

- ترجمه راستین

این آیات خداست که به راستی بر تو می‌خوانیم و همانا تو از جمله پیغمبران مرسل هستی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۳
سوره بقره
حزب ۹

٢٥٣ تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ وَمِنْهُم مَّن كَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ

این رسولان، بعضی را [در منقبتی (صفت پسندیده‌‌ای، هنری) غیر منقبت دیگری] بر بعضی دیگر برتری دادیم، خداوند با کسی از آنها سخن گفت و درجات بعضی از آنها را بالا برد، و به عیسی پسر مریم بیّنات (معجزات ظاهرهٔ مذکوره در کتاب) دادیم و او را [با تأییدى خاصّ غیر تأییدى که برای سایر انبیاء بود] با روح القدس تأیید کردیم [و مردم بعد از آمدن رسولان اختلاف کردند و با هم جنگیدند] و اگر خداوند می‌‌خواست کسان بعد از آنها [یعنی کسانی که بعد از آمدن آنها یا بعد از وفات آنها موجود بودند] بعد از آنکه بیّنه‌‌هائی (معجزات یا دللایل واضح یا موضح) نزد ایشان آمد با هم جنگ نمی‌‌کردند و لکن اختلاف کردند و از آنان کسانی [با ایمان عام حاصل با بیعت عامّه] ایمان آوردند و از آنان کسانی کفر ورزیدند و اگر خداوند می‌‌خواست با هم جنگ نمی‌‌کردند و لکن خداوند [نه غیر او] آنچه که می‌‌خواهد را انجام می‌‌دهد

- ترجمه سلطانی

این رسولان، بعضی را (در منقبتی) بر بعضی دیگر برتری دادیم، خداوند با کسی از آنها سخن گفت و درجات بعضی از آنها را بالا برد، و به عیسی پسر مریم بیّنات دادیم و او را با روح القدس تأیید کردیم و اگر خداوند می‌خواست کسان بعد از آنها بعد از آنکه بیّنه‌هائی (دللایل واضح یا موضح) نزد ایشان آمد با هم جنگ نمی‌کردند و لکن اختلاف کردند و از آنان کسانی ایمان آوردند و از آنان کسانی کفر ورزیدند و اگر خداوند می‌خواست با هم جنگ نمی‌کردند و لکن خداوند آنچه که می‌خواهد را انجام می‌دهد

- ترجمه راستین

این پیغمبران را برخی بر بعضی برتری و فضیلت دادیم، بعضی را خدا با او سخن گفته و بعضی را رفعت مقام داده، و عیسی پسر مریم را معجزات آشکار دادیم و او را به روح القدس نیرو بخشیدیم، و اگر خدا می‌خواست پس از فرستادن پیامبران و معجزات آشکار، مردم با یکدیگر در مقام خصومت و قتال بر نمی‌آمدند، ولیکن آنان برخلاف و دشمنی با هم برخاستند، برخی ایمان آورده و بعضی کافر شدند، و اگر خدا می‌خواست با هم بر سر جنگ نبودند، و لیکن خدا هر چه مشیّتش قرار گیرد خواهد کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥٤ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لَّا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِـمُونَ

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید قبل از آنکه روزی (روز مرگ و نه روز قیامت) بیاید که داد و ستدی در آن نیست [نه مالی در آن است که با آن عذاب را افتداء (باز خرید) کنید] و نه دوستی (رفیقی) [نافع است] و نه شفاعتی، از آنچه که روزی شما کرده‌‌ایم [از اموال و قوا و اعراض و بالجمله هر آنچه که در انانیّت شما و حدود آن زیاد می‌‌کند] انفاق کنید و کافران همان ظالمان هستند

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید از آنچه که روزی شما کرده‌ایم انفاق کنید قبل از آنکه روزی (روز مرگ و نه روز قیامت) بیاید که داد و ستدی در آن نیست و نه دوستی (نفع می‌رساند) و نه شفاعتی، و کافران همان ظالمان هستند

- ترجمه راستین

ای اهل ایمان، از آنچه روزی شما کردیم انفاق کنید پیش از آنکه بیاید روزی که نه کسی (برای آسایش خود) چیزی تواند خرید و نه دوستی و شفاعتی به کار آید، و کافران (دریابند که) خود ستمکار بوده‌اند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥٥ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ

خداوندی نیست جز ذات یکتای حقّ که زنده و پایدار است، او را چُرت و خواب عارض نمی‌‌شود و همهٔ آسمان‌‌ها و زمین‌‌ها از اوست، کیست که شفاعت کند نزد او مگر با اذن و اجازهٔ خودش، می‌‌داند آنچه را در جلو آنها و آنچه پشت سر آنها است و هیچکدام به علم او احاطه ندارند مگر به همان اندازه که خودش بخواهد، کرسی و تخت عظمت او همهٔ آسمان‌‌ها و زمین را فرا گرفته {کرسى به مقام علم او که محیط به همهٔ موجودات است و عرش به مجموع خلق تفسیر شده است} و از نگاهداری آنها خسته نمی‌‌شود، او است که بسیار بلند و دارای عظمت است

- ترجمه سلطانی

خداوندی نیست جز ذات یکتای حقّ که زنده و پایدار است، او را چُرت و خواب عارض نمی‌شود و همهٔ آسمان‌ها و زمین‌ها از اوست، کیست که شفاعت کند نزد او مگر با اذن و اجازهٔ خودش، می‌داند آنچه را در جلو آنها و آنچه پشت سر آنها است و هیچکدام به علم او احاطه ندارند مگر به همان اندازه که خودش بخواهد، کرسی و تخت عظمت او همهٔ آسمان‌ها و زمین را فرا گرفته و از نگاهداری آنها خسته نمی‌شود، او است که بسیار بلند و دارای عظمت است

- ترجمه راستین

خدای یکتاست که جز او خدایی نیست، زنده و پاینده است، هرگز او را کسالت خواب فرا نگیرد تا چه رسد که به خواب رود، اوست مالک آنچه در آسمانها و زمین است، که را این جرأت است که در پیشگاه او به شفاعت برخیزد مگر به فرمان او؟علم او محیط است به آنچه پیش نظر خلق آمده و آنچه سپس خواهد آمد و خلق به هیچ مرتبه از علم او احاطه نتوانند کرد مگر به آنچه او خواهد، قلمرو علمش از آسمانها و زمین فراتر، و نگهبانی زمین و آسمان بر او آسان و بی‌زحمت است، و او والا مرتبه و با عظمت است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥٦ لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَن يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ

هیچ اکراه و اجباری در دین نیست راه حقّ از گمراهی جدا شده [و معلوم] است، هر کس به طاغوت کافر شود {طاغوت به شیطان و کاهن و جادوگر و تمرّد کننده از جنّ و انس و همچنین به بت و هر چیزی که به غیر از خدا عبادت شود تفسیر شده و حقّ این است که طاغوت نفس امّارهٔ انسانی را و هر چیزی را که این نفس امّاره از آن پیروی کند از شیطان و بت‌‌ها و جنّ و کاهن‌‌ها و جادوان و رؤسای ضلالت شامل می‌‌گردد} و [با ایمان خاصّ که حاصل نمی‌‌شود مگر با بیعت نمودن بر دست علی (ع) و جانشینان او (دوازده امام) زیرا ایمان همگانی که بواسطهٔ پیمان همگانی نبوی پیدا می‌‌شود، فقط ظاهر است و اثری از آن در دل داخل نمی‌‌شود] به خداوند ایمان بیاورد چنگ به [بند و] ریسمان محکم خدایی زده که پاره شدنی نیست {امر ولایت که عبارت است از بیعت ویژه و اختصاصی ولایتی و اتّصال به صاحب امر با بستن پیمان، بالاتر و بلندتر از این است که به شرح و بیان درآید زیرا صورت آن که همان پیمان بستن می‌‌باشد هر چند از اعمال جسمانی و محسوس است ولی اتّصال روحانی و معنوی که بر اثر آن پیدا می‌‌شود امری است غیبی و پنهانی که به دیده‌‌ها درک نمی‌‌شود و به مثال هم در واهمه نمی‌‌آید بلکه بالاتر از درک به عقول نیز می‌‌باشد زیرا حدّ و رسم و کیف و کمّی برای آن نیست} و خداوند شنوا و دانا است [یعنی گفته‌‌های او را می‌‌شنود و کارها و اعمال او را می‌‌داند و او را به آنها پاداش نیک می‌‌دهد]

- ترجمه سلطانی

هیچ اکراه و اجباری در دین نیست راه حقّ از گمراهی جدا شده (و معلوم) است، هر کس به طاغوت کافر شود و به خداوند ایمان بیاورد چنگ به (بند و) ریسمان محکم خدایی زده که پاره شدنی نیست و خداوند شنوا و دانا است

- ترجمه راستین

کار دین به اجبار نیست، تحقیقا راه هدایت و ضلالت بر همه کس روشن گردیده، پس هر که از راه کفر و سرکشی دیو رهزن برگردد و به راه ایمان به خدا گراید بی‌گمان به رشته محکم و استواری چنگ زده که هرگز نخواهد گسست، و خداوند (به هر چه خلق گویند و کنند) شنوا و داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۳
سوره بقره
حزب ۹

٢٥٧ اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

خداوند است صاحب اختیار مؤمنین که آنها را از تاریکی‌‌ها به سوی روشنائی هدایت می‌‌کند [و می‌‌برد] و کسانی که کافر به خداوند هستند دوستان آنها طاغوت است که آنها را از نور به تاریکی‌‌ها می‌‌برد؛ آنانند که در دوزخ جای دارند [یعنی این کفّار یا این طاغوت‌‌ها یا همهٔ آنها یاران دوزخ و قرین آتش هستند] و همیشه در آن می‌‌باشند

- ترجمه سلطانی

خداوند است صاحب اختیار مؤمنین که آنها را از تاریکی‌ها به سوی روشنائی هدایت می‌کند (و می‌برد) و کسانی که کافر به خداوند هستند دوستان آنها طاغوت است که آنها را از نور به تاریکی‌ها می‌برد؛ آنانند که در دوزخ جای دارند و همیشه در آن می‌باشند

- ترجمه راستین

خدا یار اهل ایمان است که آنان را از تاریکیهای جهل بیرون آرد و به عالم نور برد، و آنان که راه کفر گزیدند یار ایشان شیاطین و دیوهایند که آنها را از عالم نور به تاریکیهای گمراهی در افکنند، این گروه اهل دوزخند و در آن همیشه خواهند بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥٨ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِـمِينَ

آیا ندیدی کسی (نمرود) را که با ابراهیم دربارهٔ پروردگارش احتجاج کرد که خداوند مُلک را به او داد [بعد از آنکه نمرود به او گفت: اِی ابراهیم پروردگار تو کیست؟] آنوقت ابراهیم گفت: پروردگارم کسی است که زنده می‌‌کند و می‌‌میراند، [نمرود با مغلطه (سخن غلط انداز) و تمویه (عوام فریبی)] گفت: منم که زنده می‌‌کنم (کسی که قتل بر او واجب است را نمی‌‌کُشم) و می‌‌میرانم (با کُشتن کسی که کُشتن او را بخواهم)، ابراهیم [به نمرود] گفت: پس همانا خداوند است که خورشید را از مشرق می‌‌آورد پس [تو] آن را از مغرب بیاور، پس کسی (نمرود) که کفر می‌‌ورزید مبهوت (حجّت او منقطع و متحیّر) شد و [حال آنکه او معینی نداشت که به او کمک کند زیرا معین جز خداوند نیست] و خداوند گروه ستمکاران [به خودشان سپس به خلق سپس به خلفاء خداوند] را هدایت نمی‌‌کند

- ترجمه سلطانی

آیا ندیدی کسی را که با ابراهیم دربارهٔ پروردگارش احتجاج کرد که خداوند مُلک را به او داد آنوقت که ابراهیم گفت پروردگارم کسی است که زنده می‌کند و می‌میراند، (نمرود) گفت: منم که زنده می‌کنم (نمی‌کُشم) و می‌میرانم (می‌کُشم)، ابراهیم (به او) گفت: پس همانا خداوند است که خورشید را از مشرق می‌آورد پس (تو) آن را از مغرب بیاور، پس آن (نمرود) که کفر می‌ورزید مبهوت (متحیّر) شد و (حال آنکه) خداوند گروه ستمکاران را هدایت نمی‌کند

- ترجمه راستین

آیا ندیدی که پادشاه زمان ابراهیم (علیه السّلام) به دلیل حکومتی که خدا به او داده بود درباره (یکتایی) خدا با ابراهیم به جدل برخاست؟چون ابراهیم گفت: خدای من آن است که زنده گرداند و بمیراند، او گفت: من نیز زنده می‌کنم و می‌میرانم. ابراهیم گفت که خداوند خورشید را از طرف مشرق برآورد، تو اگر توانی از مغرب بیرون آر؛ آن نادان کافر در جواب عاجز ماند؛ و خدا راهنمای ستمکاران نخواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥٩ أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

یا [آیا نگاه نکردی به کسی] مانند کسی که بر قریه‌‌ای گذشت و (در حالی که) آن بر سقف‌‌هایش ویران (خرابه) بود، گفت: خداوند بعد از مرگ [اهل] آن، چگونه این را زنده می‌‌کند [یا این قریه را عمارت می‌‌کند]؟ پس خداوند صد سال او را میراند سپس او را برانگیخت، فرمود: چقدر درنگ کردی؟ گفت: یک روز درنگ کردم یا قسمتی از روز، فرمود: بلکه صد سال درنگ کردی پس به طعامت و شرابت نظر کن که تغییر نکرده و به الاغت نظر کن [که با بقاء طعامت و شرابت، چگونه پوسیده گشته و استخوان‌‌هایش متفرّق شده‌‌اند] و [آن را نسبت به تو انجام دادیم] تا تو را به عنوان نشانه برای مردم قرار دهیم، و به استخوان‌‌ها [ی الاغت و بدنت] نگاه کن که چگونه آنها را بر می‌‌خیزانیم [آنها را بلند می‌‌کنیم و بعضی آنها را بر بعضی کار می‌‌گذاریم] سپس گوشت بر آن می‌‌پوشانیم پس چون برای او واضح شد گفت: می‌‌دانم [یا بدان] که خداوند بر هر چیزی [و منجمله زنده کردن بعد از میراندن] بسیار قادر است

- ترجمه سلطانی

یا (آیا نگاه نکردی به کسی) مانند کسی که بر قریه‌ای گذشت و (در حالی که) آن بر سقف‌های آن ویران (خرابه) بود، گفت: خداوند بعد از مرگ (اهل) آن چگونه این را زنده می‌کند؟ پس خداوند صد سال او را میراند سپس او را برانگیخت، گفت: چقدر درنگ کردی؟ گفت یک روز درنگ کردم یا قسمتی از روز، گفت بلکه صد سال درنگ کردی پس به طعامت و شرابت نظر کن تغییر نکرده و به الاغت نظر کن و تا تو را به عنوان نشانه برای مردم قرار دهیم، و به استخوان‌ها نگاه کن که چگونه آنها را بر می‌خیزانیم سپس گوشت بر آن می‌پوشانیم پس چون برای او واضح شد گفت: می‌دانم (یا بدان) که خداوند بر هر چیزی بسیار قادر است

- ترجمه راستین

یا به مانند آن کس (عزیر) که به دهکده‌ای گذر کرد که خراب و ویران شده بود، گفت: (به حیرتم که) خدا چگونه باز این مردگان را زنده خواهد کرد!پس خداوند او را صد سال میراند سپس زنده کرد و برانگیخت و بدو فرمود که چند مدّت درنگ نمودی؟جواب داد: یک روز یا پاره‌ای از یک روز درنگ نمودم، خداوند فرمود (نه چنین است) بلکه صد سال است که به خواب مرگ افتاده‌ای، نظر در طعام و شراب خود بنما که هنوز تغییر ننموده، و الاغ خود را بنگر (که اکنون زنده‌اش کنیم تا احوال بر تو معلوم شود) و تا تو را حجت و نشانه‌ای برای خلق قرار دهیم (که امر بعثت را انکار نکنند) و بنگر در استخوانهای آن که چگونه درهمش پیوسته و گوشت بر آن پوشانیم. چون این کار بر او روشن گردید، گفت: به یقین می‌دانم که خدا بر هر چیز قادر است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۳
سوره بقره
حزب ۹

٢٦٠ وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُـزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ

و آنوقت که ابراهیم گفت: [که زنده کردن خداوند با ردّ کردن روح به بدن میّت است، پس نمرود گفت: و آیا تو آن را معاینه دا‌‌شتی؟ پس ابراهیم نتوانست که بگوید بلی، پس بعد از آن در خلوت از خداوند سؤال کرد و] گفت: پروردگار من نشانم بده که چگونه مرده را زنده می‌‌کنی؟ [تا با آن جواب نمرود را بدهم، خداوند] فرمود: آیا باور (اذعان) نداری؟ [به اینکه من بر آن قدرت دارم و در آخرت آن را انجام می‌‌دهم، ابراهیم] گفت: بلی [به آن اذعان دارم و به آن یقین دارم] و لکن تا [با عیان بعد از بیان] قلبم مطمئن شود، [خداوند] فرمود: [اگر آن را می‌‌خواهی] پس چهار پرنده را بگیر {گفنه شده که چهار پرنده: طاووس مظهر شیطنت مقتضای بر انانیّت باعث تجلّی هر آنْ (لحظه) به رنگی بر نفس خود و بر دیگری و داعیّه بر تعجیب (عُجب داشتن) نفس خود و غیره است، و خروس غضب، و کبوتر شهوت، و اُردک حرص هستند} و آنها را نزد خود جمع کن [تا بر تو ملتبس (مشتبه) نشود سپس آنها را بکُش و قطعه قطعه نما و ممزوج گردان و آنها را جزء جزء کن] سپس بر سر هر کوهی جزئی از آنها را قرار بده سپس آنها را فرا بخوان، ساعی (سعی کننده) نزد تو می‌‌آیند {و مقصود از طیور چهارگانه شیطنت و شهوت و غضب و حرص متولّد از آن دو، یا طول امل (آرزو) متولّد از آنها است زیرا آنها امّهات لشکریان نفس و جهل هستند، و مراد از قتل آنها میراندن آنها از حیات نفسانی است و مراد از احیاء آنها زنده کردن آنها به حیات عقلانی است تا از لشکریان عقل گردند} و بدان [یعنی تا بدانی بعد از زنده کردن مردگان] همانا خداوند عزیز (غالب) [است که چیزی او را از مرادش منع نمی‌‌کند] و حکیم است [تا نگوئی: چرا امر به قتل حیوان و ایذای آن نمود]

- ترجمه سلطانی

و آنوقت که ابراهیم گفت: پروردگار من نشانم بده که چگونه مرده را زنده می‌کنی؟ (خداوند) گفت: آیا باور نداری؟ (ابراهیم) گفت: بلی و لکن تا قلبم مطمئن شود، (خداوند) گفت: پس چهار پرنده را بگیر و آنها را نزد خود جمع کن (سپس آنها را بکُش و قطعه قطعه نما و ممزوج گردان و آنها را جزء جزء کن) سپس بر سر هر کوهی جزئی از آنها را قرار بده سپس آنها را فرا بخوان، ساعی (کوشا) نزد تو می‌آیند و بدان که خداوند عزیز (غالب) و حکیم است

- ترجمه راستین

و چون ابراهیم گفت: بار پروردگارا، به من بنما که چگونه مردگان را زنده خواهی کرد؟خدا فرمود: باور نداری؟گفت: آری باور دارم، لیکن خواهم (به مشاهده آن) دلم آرام گیرد. خدا فرمود: چهار مرغ بگیر و گوشت آنها را به هم درآمیز نزد خود، آن گاه هر قسمتی را بر سر کوهی بگذار، سپس آن مرغان را بخوان، که به سوی تو شتابان پرواز کنند؛ و بدان که خدا (بر همه چیز) توانا و داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦١ مَّثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنبُلَةٍ مِّائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِـمَن يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ

[گوئی گفته شده: چگونه است برای کسی که پرنده که آن از لشکریان جهل است را می‌‌کشد مساوی احیاء آن به حیات عقل است؟ پس فرمود:] مَثل کسانی که اموال [حقیقی] خود را [که همان قوای آنان است] در راه خدا انفاق می‌‌کنند مانند مَثل دانه‌‌ای است که هفت خوشه برویاند [و] در هر خوشه صد دانه و خداوند برای کسی که بخواهد مضاعف می‌‌کند [یعنی حدّی برای او نیست] و خداوند دارای وسعت و [به انفاق شما و مقدار منفَق (انفاق شده) و نیّت منفِق (انفاق کننده) و حال منفقٌ علیه] دانا است

- ترجمه سلطانی

مَثل کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می‌کنند مانند مَثل دانه‌ای است که هفت خوشه برویاند در هر خوشه صد دانه و خداوند برای کسی که بخواهد مضاعف می‌کند و خداوند دارای وسعت و دانا است

- ترجمه راستین

مثل آنان که مالشان را در راه خدا انفاق می‌کنند به مانند دانه‌ای است که از آن هفت خوشه بروید و در هر خوشه صد دانه باشد، و خداوند از این مقدار نیز برای هر که خواهد بیفزاید، و خدا را رحمت بی‌منتهاست و (به همه چیز) داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦٢ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ لَا يُتْبِعُونَ مَا أَنفَقُوا مَنًّا وَلَا أَذًى لَّهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ

کسانی که اموالشان را در راه خدا انفاق می‌‌کنند سپس در پی آنچه که انفاق کرده‌‌اند منّتی [که به عنوان اعتناء کننده نظر کند] و نه آزاری [که بر او گردن فرازی و اظهار قدرت کند و او را تحقیر کند و طلب تقدّم (پیشی کردن، پیشکش کردن) او کند و از او با کلام خشن استقبال کند و احسان خود را بر او بشمارد] را متعاقب نمی‌‌کنند نزد پروردگارشان اجرشان را دارند و نه بیمی بر آنها است و نه آنها محزون می‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

کسانی که اموالشان را در راه خدا انفاق می‌کنند سپس در پی آنچه که انفاق کرده‌اند منّتی و نه آزاری را متعاقب نمی‌کنند نزد پروردگارشان اجرشان را دارند و نه بیمی بر آنها است و نه آنها محزون می‌شوند

- ترجمه راستین

آنان که مالشان را در راه خدا انفاق کنند و در پی انفاق منّتی نگذارده و آزاری نکنند، آنها را پاداش نیکو نزد خدا خواهد بود و از هیچ پیشامدی بیمناک نباشند و هرگز اندوهناک نخواهند بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦٣ قَـوْلٌ مَّعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِّن صَدَقَةٍ يَتْبَعُهَا أَذًى وَاللَّهُ غَنِيٌّ حَلِيمٌ

[پس فرمود:] گفتار نیک و آمرزش [یعنی اغماض مسئول از قبایح سائل و قبایح حاجت یا ستر (پوشاندن) بر سائل و سؤال او، یا ادراک مغفرت خداوند بازاء قول معروف] بهتر از صدقه‌‌ای است که آزاری در پِی آن است و خداوند [از صدقات شما] غنی و بُردبار است [و به عقوبت کردن کسی که در انفاقش منّت می‌‌گذارد و اذیّت می‌‌کند عجله نمی‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

(پس فرمود:) گفتار نیک و آمرزش بهتر از صدقه‌ای است که آزاری در پِی آن است و خداوند غنی و بُردبار است

- ترجمه راستین

(فقیر سائل را به) زبان خوش و طلب آمرزش (رد کردن) بهتر است از صدقه‌ای که پی آن آزار کنند، و خداوند بی‌نیاز و بردبار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦٤ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُم بِالْمَنِّ وَالْأَذَى كَالَّذِي يُنفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَيْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْدًا لَّا يَقْدِرُونَ عَلَى شَيْءٍ مِّمَّا كَسَبُوا وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ

ای کسانی که [با بیعت عامّه و قبول دعوت ظاهره اسلام] ایمان آورده‌‌اید صدقه‌‌های خود را با منّت گذاشتن و آزار دادن باطل نکنید مانند کسی که مال خود را برای نمایش به مردم انفاق می‌‌کند {عبادات وقتی که داعی الیهای آنها قرب عابد به خداوند باشد به این معنی که قرب مستلزم شدّت حبّ مستلزم خدمت محبوب سبب برای عبادت و قیام به خدمت معبود و امتثال امر محبوب گردد عبادت است، و وقتی داعی انتفاع نفس از خداوند ولو با قرب به خداوند باشد عبادت حقیقی نمی‌‌باشد، و وقتی که داعی انتفاع نفس از غیر است نه حقیقتاً و نه صورتاً عبادت نمی‌‌باشد بلکه حرام و وبال می‌‌باشد} و به خداوند و روز آخِر ایمان نمی‌‌آورد (اذعان نمی‌‌کند) پس مَثل او [یعنی منفق مرائى (انفاق کنندهٔ ریاکار)] مانند مَثل تخته سنگی است که بر روی آن خاکی [صالح برای زرع و نمو آن] هست پس رگبار به آن اصابت می‌‌کند پس آن را بور (طاس از خاک و بذر) رها می‌‌کند که بر چیزی از آنچه که کسب کرده‌‌اند قدرت ندارند و [سوای خداوند معین (کمک کننده) ندارند و حال آنکه] خداوند مردمان کافر را هدایت نمی‌‌کند

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید صدقه‌های خود را با منّت گذاشتن و آزار دادن باطل نکنید مانند کسی که مال خود را برای نمایش به مردم انفاق می‌کند و به خداوند و روز آخِر ایمان نمی‌آورد پس مَثل او مانند مَثل تخته سنگی است که بر روی آن خاکی (برای زرع) هست پس رگبار به آن اصابت می‌کند پس آن را بور (طاس) (از خاک و بذر) رها می‌کند که بر چیزی از آنچه که کسب کرده‌اند قدرت ندارند و خداوند مردمان کافر را هدایت نمی‌کند

- ترجمه راستین

ای اهل ایمان، صدقات خود را به سبب منّت و آزار تباه نسازید مانند آن که مال خود را از روی ریا (برای جلب توجه دیگران) انفاق کند و ایمان به خدا و روز قیامت ندارد؛ مثل این ریاکاران بدان ماند که دانه را (به جای آنکه در زمین قابلی افشانند) بر روی سنگ صاف غبار گرفته‌ای ریزند و تند بارانی غبار آن بشوید و آن سنگ را همان طور صاف و بی‌گیاه به جای گذارد، که نتوانند هیچ حاصلی از آن به دست آورند. و خداوند گروه کافران را راه (سعادت) ننماید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۳
سوره بقره
حزب ۹

٢٦٥ وَمَثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَتَثْبِيتًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَهَا ضِعْفَيْنِ فَإِن لَّمْ يُصِبْهَا وَابِلٌ فَطَلٌّ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ

و مَثَل کسانی که اموال خویش را و از جهت تثبیت [شاکلهٔ طلب خشنودی خداوند] از انفس خویش به جهت طلب خشنودی خداوند انفاق می‌‌کنند مانند مَثل [درختکار] باغی است در محلّی مرتفع که باران زیاد به آن اصابت کند [نه سیل] و [میوهٔ] خوردنی‌‌اش را به دو برابر به بار آورد و اگر باران زیاد بر آن نبارد پس شبنم [به آن] برسد و خداوند به آنچه که عمل می‌‌کنید بینا است

- ترجمه سلطانی

و مَثَل کسانی که اموال خویش را به طلب خشنودی خداوند و به جهت تثبیت خودشان انفاق می‌کنند مانند مَثل (درختکار) باغی است در محلّی مرتفع که باران زیاد به آن اصابت کند و (میوهٔ) خوردنی‌اش را به دو برابر به بار آورد و اگر باران زیاد بر آن نبارد پس شبنم (به آن) برسد و خداوند به آنچه که عمل می‌کنید بینا است

- ترجمه راستین

و مثل آنان که مالشان را در راه خشنودی خدا انفاق کنند و با کمال اطمینان خاطر، دل به لطف خدا شاد دارند مثل بوستانی است که در زمین بلندی باشد و بر آن باران زیادی به موقع ببارد و حاصلی دو چندان (که منتظرند) دهد، و اگر باران زیاد نیاید، اندک بارد (تا باز به ثمر رسد) ، و خدا (به کار شما) بیناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦٦ أَيَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَن تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِّن نَّخِيلٍ وَأَعْنَابٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُ فِيهَا مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَأَصَابَهُ الْكِبَرُ وَلَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفَاءُ فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ

آیا یکی از شما دوست دارد {تمثیل دیگری است برای کسی که انفاق کرده سپس بعد از آن انفاقش را به منّت و اذیت باطل نموده، انفاق کسی که او در جنّت قلب برای آخرت غرس می‌‌کند را به باغی این‌‌چنین تشبیه کرد و صاحب آن را به صاحب باغی که از اصابت سالخوردگی و از جهت معیل (عائله‌‌مند) بودن او و عیال او به جهت فرزندان ضعیف در حالت شدّت احتیاج است، و منّت او و اذیّت او را به آتشی که می‌‌آید و باغش را می‌‌سوزاند در حالی که او به غیر آن امیدی ندارد} که او باغی از خرما و انگور داشته باشد که از زیر آن نهرها جاری می‌‌شود و در آن از هر میوه‌‌ای دارد و سالخورده شده [حتّی از قیام به امر فرزندانش ضعیف می‌‌باشد و فرزندانش را از این باغ کفایت می‌‌کرده] و فرزندانی ضعیف (عاجز از کسب کردن) دارد پس گردبادی که در آن آتشی هست به آن برسد و [آن را] بسوزاند، خداوند این چنین آیات را برای شما بیان می‌‌کند به این ترقّب که شما فکر کنید [و از ظاهر امثال (مَثل‌‌ها) که همان آیات آفاقی است به ممثّل لها که همان آیات انفسی است منتقل شوید]

- ترجمه سلطانی

آیا یکی از شما دوست دارد که او باغی از خرما و انگور داشته باشد که از زیر آن نهرها جاری می‌شود و در آن از هر میوه‌ای دارد و سالخورده شده و فرزندانی ضعیف دارد پس گردبادی به آن برسد که در آن آتشی هست و بسوزاند، خداوند این چنین آیات را برای شما بیان می‌کند به این ترقّب که شما فکر کنید

- ترجمه راستین

آیا هیچ یک از شما خواهد که او را باغی باشد از درخت خرما و انگور و زیر آن درختان جویهای روان، و در آن هرگونه میوه موجود باشد، آن گاه ضعف و پیری بدو فرا رسد و او را فرزندان خرد و ناتوان باشد، پس در باغ او بادی آتشبار افتد و همه بسوزد؟ (حال کسی که به ریا انفاق کند بدین ماند) . خداوند آیات خود را برای شما این چنین روشن بیان کند، باشد که (در مآل کارها و حقیقت احوال) فکر کنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦٧ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنفِقُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا كَسَبْتُمْ وَمِمَّا أَخْرَجْنَا لَكُم مِّنَ الْأَرْضِ وَلَا تَيَمَّمُوا الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنفِقُونَ وَلَسْتُم بِآخِذِيهِ إِلَّا أَن تُغْمِضُوا فِيهِ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید از پاک‌‌ها آنچه که کسب کرده‌‌اید [حلال آن و جیاد (خوب) آن] و از آنچه که از زمین برای شما خارج کرده‌‌ایم [از پاکیزه‌‌های حبوبتان و میوه‌‌هایتان و استخراج شده‌‌ها از معادنتان] را انفاق کنید و (در حالی که) انفاق می‌‌کنید قصد [انفاق کالای] پست از آن [از آنچه که کسب کرده‌‌اید یا از آنچه که برای شما اخراج کرده‌‌ایم را] نکنید و (حال آنکه) شما [خود] به گرفتن آن [راضی] نیستید مگر آنکه در آن اغماض کنید و بدانید که خداوند غنی است [یعنی که محتاج گاهی پست را برای حاجتش قبول می‌‌کند و خداوند غنیّ است که پَست را اصلاً قبول نمی‌‌کند] و ستوده است [یعنی غنی ذمیم (نکوهش شده) گاهی پست را قبول می‌‌کند به خلاف حمید]

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید از پاک‌ها آنچه که کسب کرده‌اید و از آنچه که از زمین برای شما خارج کرده‌ایم انفاق کنید و (در حالی که) انفاق می‌کنید قصد (انفاق کالای) پست نکنید و (حال آنکه) شما (خود) به گرفتن آن (راضی) نیستید مگر آنکه در آن اغماض کنید و بدانید که خداوند غنی و ستوده است

- ترجمه راستین

ای اهل ایمان، انفاق کنید از بهترین آنچه اندوخته‌اید، و از آنچه برای شما از زمین می‌رویانیم، و بدها را برای انفاق در نظر نگیرید، در صورتی که خود شما جنس بد را نستانید مگر آنکه از بدی آن چشم پوشی کنید؛ و بدانید که خدا بی‌نیاز و ستوده صفات است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦٨ الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَاءِ وَاللَّهُ يَعِدُكُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلًا وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ

شیطان به شما وعدهٔ فقر می‌‌دهد [و شما را با فقر می‌‌ترساند] و شما را به فحشاء (بُخل) امر می‌‌کند و خداوند به شما آمرزش از خود و فضل (فزونی، برتری، کرم) وعده می‌‌دهد و خداوند دارای وسعت است [که از ضیق (تنگی) و فقر نمی‌‌ترسد و در وعده‌‌اش خلاف نیست] و دانا [به مصالح شما] است

- ترجمه سلطانی

شیطان به شما وعده فقر می‌دهد (شما را می‌ترساند) و شما را به فحشاء (بُخل) امر می‌کند و خداوند به شما آمرزش از خود و فضل (فزونی، برتری) وعده می‌دهد و خداوند دارای وسعت و دانا است

- ترجمه راستین

شیطان شما را وعده فقر و بی‌چیزی دهد و به کارهای زشت و بخل وادار کند، و خدا به شما وعده آمرزش و احسان دهد، و خدا را رحمت بی‌منتهاست و (به همه امور جهان) داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦٩ يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَن يَشَاءُ وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ

به کسی که بخواهد حکمت می‌‌دهد {حکمت نظری عبارت از ادراک دقایق مصنوع الهی و غایات مترتّبه بر آن است و حکمت عملی عبارت از قدرت بر صنع مصنوع مشتمل بر دقایق صنع و غایات مترتّبه الی غایتی که آن اشرف غایات است نسبت به مقام صانع} و به کسی که حکمت داده شود پس خیر فراوان داده شده و [از حکمت یا با استلزام آن بر خیر کثیر] جز خردمندان پند نمی‌‌گیرند

- ترجمه سلطانی

به کسی که بخواهد حکمت می‌دهد و به کسی که حکمت داده شود پس خیر فراوان داده شده و جز خردمندان (کسی) پند نمی‌گیرند

- ترجمه راستین

خدا فیض حکمت را به هر که خواهد عطا کند، و هر که را به حکمت و دانش رسانند در باره او مرحمت و عنایت بسیار کرده‌اند، و این حقیقت را جز خردمندان متذکر نشوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۳
سوره بقره
حزب ۹

٢٧٠ وَمَا أَنفَقْتُم مِّن نَّفَقَةٍ أَوْ نَذَرْتُم مِّن نَّذْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُهُ وَمَا لِلظَّالِـمِينَ مِنْ أَنصَارٍ

و آنچه از نفقه [از آنچه که اسم نفقه بر آن اطلاق می‌‌شود کم باشد یا زیاد، در حقّ یا باطل، صحیح یا فاسد، مبطل یا مبقی، سرّی یا علنی] که انفاق کنید یا از نذری که نذر کنید [به مانند آن به آن جزاء داده می‌‌شوید] پس همانا خداوند آن را می‌‌داند [و بر جزا دادن قدرت دارد] و برای ظالمان [یعنی مانعان حقوق از اهالی آنها و معطی (دهنده) آن به غیر اهلش در انفاق و] یاورانی [که عقوبت خدا را از آنها دفع کنند] نیست

- ترجمه سلطانی

و آنچه از نفقه که انفاق کنید یا از نذری که نذر کنید پس همانا خداوند آن را می‌داند و برای ظالمان یاوری نیست

- ترجمه راستین

هر چه انفاق کنید و یا به نذر (و صدقه) دهید همانا خدا می‌داند، و (اگر در حق مسکینان ستم کنید) برای ستمکاران در دو جهان یار و معینی نخواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧١ إِن تُبْدُوا الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَإِن تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَيُكَفِّرُ عَنكُم مِّن سَيِّئَاتِكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ

اگر صدقات را آشکار کنید پس آن خوب است و اگر آن را مخفی سازید و به فقراء بدهید پس آن (پنهان کردن) برای شما بهتر است و [خداوند] گناهانتان را از شما می‌‌پوشاند و خداوند به آنچه که عمل می‌‌کنید آگاه است

- ترجمه سلطانی

اگر صدقات را آشکار کنید پس آن خوب است و اگر آن را مخفی سازید و به فقراء بدهید پس آن برای شما بهتر است و (خداوند) گناهانتان را از شما می‌پوشاند و خداوند به آنچه که عمل می‌کنید آگاه است

- ترجمه راستین

اگر (به مستحقان) آشکارا صدقه دهید کاری نیکوست، لیکن اگر در پنهانی به فقیران (آبرومند) رسانید برای شما نیکوتر است و خدا (به پاداش آن) برخی از گناهان شما را محو و مستور دارد، و خداوند از (آشکارا و نهان) آنچه می‌کنید آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧٢ لَّيْسَ عَلَيْكَ هُدَاهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يَشَاءُ وَمَا تُنفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنفُسِكُمْ وَمَا تُنفِقُونَ إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَمَا تُنفِقُوا مِنْ خَيْرٍ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنتُمْ لَا تُظْلَمُونَ

هدایت آنها بر [عهدهٔ] تو نیست و لکن خداوند کسی که بخواهد را هدایت می‌‌کند و آنچه از خیر (از مال حلال مکتسب) که انفاق کنید پس [آن نافع] برای خودتان است [پس چرا با آن بر غیر خود منّت می‌‌نهید یا کسی که بر او انفاق می‌‌کنید یا غیر او را اذیّت می‌‌کنید] و انفاق نکنید [یعنی برای شما شایسته نیست که انفاق کنید] مگر آنکه وجه خداوند را طلب کنید و آنچه که از خیر انفاق کنید [با اداء کردن تمام آنچه که شایسته است که اداء شود] به شما وفا (به تمامی اداء) می‌‌کند و [با نقص در آنچه که جزای انفاق شما به شما داده می‌‌شود] به شما ظلم نمی‌‌شود

- ترجمه سلطانی

هدایت آنها بر (عهدهٔ) تو نیست و لکن خداوند کسی که بخواهد را هدایت می‌کند و آنچه که از خیر انفاق کنید پس (آن نافع) برای خودتان است و انفاق نکنید مگر آنکه وجه خداوند را طلب کنید و آنچه که از خیر انفاق کنید به شما وفا (به تمامی اداء) می‌کند و به شما ظلم نمی‌شود

- ترجمه راستین

(ای رسول بر تو دعوت خلق است و) هدایت خلق بر تو نیست، خدا هر که را خواهد هدایت کند. و هر قسم انفاق و احسان کنید درباره خویش کرده‌اید، و نبایست انفاق کنید جز در راه رضای خدا، و هر انفاق و احسانی کنید از خدا پاداش تمام به شما رسد و به هرگز به شما ستم نخواهد رسید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧٣ لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِيمَاهُمْ لَا يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ

برای فقرائی که در راه خدا محصور شده‌‌اند [یعنی خداوند آنها را در راه حبس کرده است به حیثی که سیر و ترقّی برای آنها ممکن نمی‌‌شود، یا خداوند آنها را با امراض بدنی و شؤن نفسانی از مکاسب حصر (حبس) کرده است، یا رسول (ص) یا خودشان آنها را از مکاسب بازداشته‌‌اند] که استطاعت زدن (راه افتادن) در زمین [برای سلوک به آخرت یا برای مکاسب] را ندارند جاهل، آنان را [به خاطر] عفت ورزیدن [از سؤال کردن] غنی می‌‌پندارد، آنها را از سیمایشان می‌‌شناسی، از مردم با اصرار درخواست (گدایی) نمی‌‌کنند و آنچه از خیر که [بر آنها] انفاق کنید پس همانا خداوند به آن دانا است [و جزای شما را بنابر آن می‌‌دهد]

- ترجمه سلطانی

برای فقرائی که در راه خدا محصور شده‌اند که استطاعت زدن (راه افتادن) در زمین را ندارند جاهل آنان را (به خاطر) عفت ورزیدن (از سؤال کردن) غنی می‌پندارد، آنها را از سیمایشان می‌شناسی، با اصرار از مردم درخواست نمی‌کنند و آنچه از خیر که (بر آنها) انفاق کنید پس همانا خداوند به آن دانا است

- ترجمه راستین

صدقات مخصوص فقیرانی است که در راه خدا بازمانده و ناتوان شده‌اند و توانایی آنکه در زمین بگردند (و کاری پیش گیرند) ندارند و از فرط عفاف چنانند که هر کس از حال آنها آگاه نباشد پندارد غنی و بی‌نیازند، به (فقر) آنها از سیمایشان پی می‌بری، هرگز چیزی از کسی درخواست نکنند. و هر مالی انفاق کنید خدا به آن آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧٤ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُم بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ

کسانی که اموالشان را در شب و روز در نهان و آشکارا انفاق می‌‌کنند پس اجرشان را نزد پروردگارشان دارند و نه بیمی بر ایشان هست و نه آنها اندوهگین می‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

کسانی که اموالشان را در شب و روز در نهان و آشکارا انفاق می‌کنند پس اجرشان را نزد پروردگارشان دارند و نه بیمی بر ایشان هست و نه آنها اندوهگین می‌شوند

- ترجمه راستین

کسانی که مال خود را در شب و روز انفاق کنند نهان و آشکارا، آنان را نزد پروردگارشان پاداش نیکو خواهد بود و هرگز (از حادثه آینده) بیمناک و (از امور گذشته) اندوهگین نخواهند گشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۳
سوره بقره
حزب ۱۰

٢٧٥ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَن جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَانتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

کسانی که ربا (زیادت بر رأس المال) می‌‌خورند (می‌‌گیرند) [از قبرهایشان یا از نشستن یا به امور معاششان] بپا نمی‌‌شوند مگر مانند کسی که شیطان به خاطر مسّ کردن [او] به او انگول می‌‌کند (ور می‌‌رود، عقلش را فاسد می‌‌کند، او را فاسد می‌‌کند)، آن به (سبب) این است که آنها [ربا را با بیع (خرید و فروش) مقایسه کردند حیثی که جواز بیع را به اضعاف قیمت بازاری برای کالا دیدند و این بیع را در زیادت قیمت از قیمت کالا با بیع ربوی در زیادت عوض از اصل مال مقایسه کردند و] گفتند جز این نیست که بیع [با زیادت قیمت] مثل ربا است و (حال آنکه) [قیاس آنها را باطل کرد تعالی و فرمود] خداوند بیع را حلال کرده و ربا را حرام کرده است [یعنی همانا صحّت و فساد به تماثل در صورت نیست جز این نیست که آن دو به امر خداوند و نهی او است] پس کسی که موعظه‌‌ای از پروردگارش به او آمده {موعظه یادآوردی است به آنچه که قلب را لیّن (نرم) می‌‌کند و بازدارنده است از آنچه که قلب را قسی می‌‌نماید} سپس [از ربا] باز ایستاده (خودداری کرده) پس آنچه [از ربا] که گذشته (اخذ کرده) برای او است و امر او به خداوند است [نه به حکّام تا بر او به ردّ آنچه که قبل از موعظه آن را اخذ کرده حکم کنند] و کسی که [بعد از آنکه موعظه به او آمد به ربا] بر گردد پس آنان اصحاب آتشند [در حالی که] آنها در آن ماندگارند

- ترجمه سلطانی

کسانی که ربا (زیادت بر رأس المال) می‌خورند (می‌گیرند) بپا نمی‌شوند مگر مانند کسی که شیطان به خاطر مسّ کردن (او) به او انگول می‌کند (ور می‌رود)، آن به (سبب) این است که آنها گفتند جز این نیست که بیع (با زیادت قیمت) مثل ربا است و (حال آنکه) خداوند بیع را حلال کرده و ربا را حرام کرده پس کسی که موعظه‌ای از پروردگارش به او آمده سپس باز ایستاده (خودداری کرده) پس آنچه (از ربا اخذ کرده) که گذشته برای او است و امر او به خداوند است و کسی که (به ربا) بر گردد پس آنان اصحاب آتشند (در حالی که) آنها در آن ماندگارند

- ترجمه راستین

آن کسانی که ربا خورند (از قبر در قیامت) برنخیزند جز به مانند آن که به وسوسه شیطان مخبّط و دیوانه شده. و آنان بدین سبب در این عمل زشت افتند که گویند فرقی بین تجارت و ربا نیست؛ حال آنکه خدا تجارت را حلال و ربا را حرام کرده. پس هر کس که اندرز (کتاب) خدا بدو رسد و از این عمل دست کشد خدا از گذشته او در گذرد و عاقبت کارش با خدا باشد، و کسانی که دست نکشند اهل جهنّمند و در آن جاوید معذّب خواهند بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧٦ يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَيُرْبِي الصَّدَقَاتِ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِيمٍ

خداوند ربا [یعنی مال حاصل از نفس ربا، یا مالی که در آن ربا هست] را محو می‌‌کند و صدقات را فزونی می‌‌بخشد [یعنی در آخرت، یا عوض آن را، در آنچه که از خود خارج کرده را فزونی می‌‌بخشد] و خداوند هیچ کافر [به امر و نهی خداوند] گناه پیشه‌‌ای (فرو رفته در ارتکاب مناهی او) را دوست ندارد

- ترجمه سلطانی

خداوند ربا را محو می‌کند و صدقات را فزونی می‌بخشد و خداوند هیچ کافر گناه پیشه‌ای را دوست ندارد

- ترجمه راستین

خدا سود ربا را نابود گرداند و صدقات را افزونی بخشد، و خدا مردم بی‌ایمان گنه پیشه را دوست ندارد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧٧ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ

همانا کسانی که [با بیعت عامّه] ایمان آورده‌‌اند و [به سبب ایمان خاصّ حاصل به بیعت خاصّهٔ ولویّه] به صالحات عمل کرده‌‌اند و اقامهٔ نماز نموده‌‌اند و زکات داده‌‌اند اجرشان را نزد پروردگارشان دارند و نه ترسی بر آنها است و نه آنها اندوهگین می‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

همانا کسانی که ایمان آورده‌اند و به صالحات عمل کرده‌اند و اقامهٔ نماز نموده‌اند و زکات داده‌اند اجرشان را نزد پروردگارشان دارند و نه ترسی بر آنان است و نه آنان اندوهگین می‌شوند

- ترجمه راستین

آنان که اهل ایمان و نیکوکارند و نماز به پا دارند و زکات بدهند آنان را نزد پروردگارشان پاداش نیکو خواهد بود و هرگز ترس (از آینده) و اندوه (از گذشته) نخواهند داشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧٨ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید از [سخط] خداوند [در مخالفت با جمیع اوامر او و نواهی او خصوصاً در ربا] بهراسید و آنچه که از ربا باقی مانده را ترک کنید [یعنی آنچه از آن را که گرفته‌‌اید ردّ نکنید و لکن آنچه از آن که بر بدهکاران باقی مانده است پس آن را مطالبه نکنید] اگر مؤمن می‌‌باشید

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید بهراسید از خداوند و ترک کنید آنچه را که از ربا باقی مانده اگر مؤمن می‌باشید

- ترجمه راستین

ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از خدا بترسید و زیادی ربا را رها کنید اگر به راستی اهل ایمانید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧٩ فَإِن لَّمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِن تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ

پس اگر [آنچه که از ربا باقى مانده است را ترک] نکردید پس آگاه باشید (بدانید) به جنگ [بزرگی] با خداوند و رسولش برخاسته‌‌اید و اگر توبه کنید پس اصل اموالتان برای شما است [برای بدهکاران نیست که رئوس (اصل سرمایه‌‌ها) اموال را در آنچه که قبل از بیّن کردن ربا آن را گرفته‌‌اید محاسبه کنند]، نه [با اخذ زیادت بر اصل مال] ستم کنید و نه [با نقصان اصل مال] ستم شوید

- ترجمه سلطانی

و اگر نکردید پس آگاه باشید به جنگی با خداوند و رسولش برخاسته‌اید و اگر توبه کنید پس اصل اموالتان برای شما است، نه ستم کنید و نه ستم شوید

- ترجمه راستین

پس اگر ترک ربا نکردید آگاه باشید که به جنگ خدا و رسول او برخاسته‌اید. و اگر از این کار پشیمان گشتید اصل مال شما برای شماست، که در این صورت به کسی ستم نکرده‌اید و از کسی ستم نکشیده‌اید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨٠ وَإِن كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى مَيْسَرَةٍ وَأَن تَصَدَّقُوا خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ

و اگر تنگدستی [در بدهکاران خود] بود (یافتید) پس تا توانگر شدن [او به او] مهلت دهید و اگر [بر بدهکار چه توانگر باشد یا تنگدست، یا بر تنگدستی یا با برائت او از دِین] صدقه دهید برای شما بهتر است اگر می‌‌دانستید [که صدقه دادن برای شما بهتر است صدقه می‌‌دادید]

- ترجمه سلطانی

و اگر تنگدستی (در بدهکاران خود) بود (یافتید) پس (به او) تا توانگر شدن (او به او) مهلت دهید و اگر صدقه دهید برای شما بهتر است اگر می‌دانستید

- ترجمه راستین

و اگر (کسی که از او طلبکار هستید) تنگدست شود به او مهلت دهید تا توانگر گردد، و بخشیدن آن (به هنگام تنگدستی وی) به رسم صدقه، برای شما بهتر است اگر (به مصلحت خود) دانایید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨١ وَاتَّقُوا يَوْمًا تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ

و از [موشکافی کردن در محاسبه و سخت گرفتن در مطالبه از] آنروزی که در آن به سوی خداوند بازگردانده می‌‌شوید بهراسید سپس هر نفسی به آنچه که کسب کرده وفا می‌‌شود و [با نقص کردن جزاء یا تضعیف عقاب] به آنها ظلم نمی‌‌شود

- ترجمه سلطانی

و از (موشکافی در محاسبه و سخت گرفتن در مطالبه در) آنروزی که در آن به سوی خداوند بازگردانده می‌شوید بهراسید سپس هر نفسی به آنچه که کسب کرده وفا می‌شود و به آنها ظلم نمی‌شود

- ترجمه راستین

و بترسید از روزی که شما را به سوی خدا باز گردانند، پس هر کس پاداش عمل خویش خواهد یافت و به هیچ کس ستمی نکنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۳
سوره بقره
حزب ۱۰

٢٨٢ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنتُم بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُب بَّيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَن يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإِن كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَن يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِن رِّجَالِكُمْ فَإِن لَّمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَن تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى وَلَا يَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا وَلَا تَسْأَمُوا أَن تَكْتُبُوهُ صَغِيرًا أَوْ كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِندَ اللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلَّا تَرْتَابُوا إِلَّا أَن تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوا إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلَا يُضَارَّ كَاتِبٌ وَلَا شَهِيدٌ وَإِن تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ

ای کسانی که [با ایمان عامّ و بیعت نبویّه و قبول دعوت ظاهره] ایمان آورده‌‌اید وقتی که به دِین [وام] تا سررسید معیّن قرض می‌‌دهید و می‌‌گیرید پس آن را بنویسید و کاتبی باید بین شما به عدالت بنویسد و نویسنده (یکی از نویسندگان) نباید اباء کند از اینکه بنویسد چنانکه خداوند [نوشتن را] به او آموخت، پس باید بنویسد و کسی که حقّ بر گردن او است باید املاء کند و باید [در تلقین آنچه که به صاحب حقّ ضرر می‌‌رساند] از الله پروردگارش بهراسد و نباید از آن (از حقّ یا از آنچه که املاء می‌‌کند) چیزی را کم کند (بکاهد)، و اگر کسی که حقّ بر او است سفیه (محجورٌ علیه) یا ضعیف (غیر محجورٌ علیه) باشد [لکن بین الفاظی که علیه و له وی است تمیز ندهد] یا توانائی ندارد که او املاء کند پس ولیّ او [که حقّ بر او است یا ولیّ حقّ] باید به عدالت املاء کند، و دو شاهد [بالغ مُسلمِ حرّ (آزاد)] از مردان خود را گواه بگیرید و اگر دو [شاهد] مرد نبودند پس باید یک مرد و دو زن [شاهد باشند] از کسانی از شهداء که رضایت می‌‌دهید [را گواه بگیرید]، اگر که یکی از آن دو [زن] گمراه شد پس آن [زن] دیگری باید به او یادآوری کند، و شهداء [یعنی کسانی که برای حمل شهادت اهل می‌‌باشند] وقتی که خوانده می‌‌شوند [تا آن را حمل کنند یا کسی که متحمّل می‌‌باشد] نباید اباء کنند و [ای متداینان (معامله کنندگان به دِین) و شاهدان و کتّاب (نویسنده‌‌ها)] نباید که ملول شوید از اینکه آن را می‌‌نویسید، [چه قدر حقّ] تا زمان [سررسید] آن کوچک باشد یا بزرگ، آن نزد خداوند [از افراط به اخذ وثیقه به چند برابر حقّ همراه با نوشتن] دادگرانه‌‌تر و [از تفریط به اهمال نوشتن و شاهد گرفتن دورتر] است و برای شهادت [از تذکّر دقایق آن و قدر (اندازهٔ) حقّ و مدّت آن و غیر ذلک] درست‌‌تر (کفایت کننده‌‌تر) است و به اینکه شکّ نکنید نزدیکتر است، مگر آنکه تجارتی حاضره (نقدی) باشد که آن را بین خود می‌‌گردانید (دست به دست می‌‌کنید، تحویل می‌‌دهید و تحویل می‌‌گیرید) پس بر شما گناهی نیست که آن را ننویسید، و وقتی که خرید و فروش می‌‌کنید شاهد بگیرید و نویسنده‌‌ای و نه شاهدی نباید زیان ببینند، و اگر [مضارّت (ضرر زدن) را] انجام دهید [عقوبت می‌‌شوید] پس همانا آن انحراف شما [از فرمان خداوند] است و [نسبت] به خداوند تقوا پیشه کنید تا خداوند به شما علم بیآموزد و خداوند به هر چیزی دانا است [و مضارّت و تقوا از شما را می‌‌داند]

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید وقتی که به دِین (وام) تا سررسید معیّن قرض می‌دهید و می‌گیرید پس آن را بنویسید و کاتبی باید بین شما به عدالت بنویسد و نویسنده نباید اباء کند از اینکه بنویسد چنانکه خداوند (نوشتن را) به او آموخت، پس باید بنویسد و کسی که حقّ بر گردن او است باید املاء کند و باید از الله پروردگارش بهراسد و نباید از آن (املاء) چیزی را کم کند، و اگر کسی که حقّ بر او است سفیه باشد (محجورٌ علیه) یا ضعیف (غیر محجورٌ علیه باشد لکن بین الفاظی که علیه و له وی است تمیز ندهد) یا توانائی ندارد که او املاء کند پس ولیّ او (که حقّ بر او است) باید به عدالت املاء کند، و دو شاهد از مردان خود را گواه بگیرید و اگر (دو شاهد) دو مرد نبودند پس باید یک مرد و دو زن (شاهد) از کسانی از شهداء که رضایت می‌دهید (را گواه بگیرید)، اگر که یکی از آن دو (زن) گمراه شدند پس دیگری باید به او یادآوری کند، و شهداء (گواهان) وقتی که خوانده می‌شوند نباید اباء کنند و نباید که ملول شوید از اینکه آن را می‌نویسید کوچک باشد یا بزرگ تا زمان (سررسید) آن، آن نزد خداوند دادگرانه‌تر و برای شهادت درست (کفایت کننده)تر است و نزدیکتر است که شکّ نکنید مگر آنکه تجارتی حاضره (نقدی) باشد که آن را می‌گردانید (دست به دست می‌کنید، تحویل می‌دهید و تحویل می‌گیرید) بین خود پس بر شما گناهی نیست که آن را ننویسید، و وقتی که خرید و فروش می‌کنید شاهد بگیرید و نویسنده‌ای و نه گواهی نباید زیان ببینند و اگر انجام دهید پس همانا آن انحراف شما (از فرمان خداوند) است و از خداوند بهراسید تا خداوند به شما تعلیم دهد و خداوند به هر چیزی دانا است

- ترجمه راستین

ای اهل ایمان، چون به قرض و نسیه معامله کنید تا زمانی معیّن، سند و نوشته در میان باشد، و بایست نویسنده درستکاری معامله میان شما را بنویسد، و نباید کاتب از نوشتن خودداری کند، که خدا به وی نوشتن آموخته پس باید بنویسد، و مدیون باید مطالب را املاء کند، و از خدا بترسد و از آنچه مقرّر شده چیزی نکاهد، و اگر مدیون سفیه یا ناتوان (صغیر) است و صلاحیّت املا ندارد ولیّ او به عدل و درستی املا کند و دو تن از مردان خود (از مسلمانان عادل) گواه آرید، و اگر دو مرد نیابید یک مرد و دو زن، از هر که (به عدالت) قبول دارید گواه گیرید تا اگر یک نفر از آن دو زن فراموش کند دیگری به خاطرش آورد، و هرگاه شهود را (به محکمه) بخوانند امتناع از رفتن نکنند، و در نوشتن آن تا تاریخ معیّن مسامحه نکنید چه معامله کوچک و چه بزرگ باشد. این عادلانه‌تر است نزد خدا و محکمتر برای شهادت و نزدیکتر به اینکه شکّ و ریبی در معامله پیش نیاید (که موجب نزاع شود) مگر آنکه معامله نقد حاضر باشد که دست به دست میان شما برود، در این صورت باکی نیست که ننویسید، و گواه گیرید هرگاه معامله کنید، و نبایست به نویسنده و گواه ضرری رسد (و بی‌اجر مانند) ، و اگر چنین کنید نافرمانی کرده‌اید. و از خدا بترسید و خداوند هم به شما تعلیم مصالح امور می‌کند و خدا به همه چیز داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۳
سوره بقره
حزب ۱۰

٢٨٣ وَإِن كُنتُمْ عَلَى سَفَرٍ وَلَمْ تَجِدُوا كَاتِبًا فَرِهَانٌ مَّقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُم بَعْضًا فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا تَكْتُمُوا الشَّهَادَةَ وَمَن يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ

و اگر [حین تداین، معامله غیر نقدی یا وام] در سفر بودید و نویسنده‌‌ای نیافتید [که برای شما بنویسد] پس رهینه (گرویی) گرفته شود و اگر بعضی از شما بعضی دیگر را امین می‌‌داند پس کسی که امین شده است باید امانت (دِین) او را اداء نماید و باید [در خیانت کردن و نیرنگ زدن] از الله پروردگارش بترسد و شهادت را کتمان نکنید و کسی که آن را [بدون انگیزهٔ شرعی مُبیح (مباح کننده) بر کتمان آن] کتمان کند پس همانا او قلبش گناهکار است و خداوند به آنچه که عمل می‌‌کنید [از اداء امانت و خیانت در آن و اداء شهادت و کتمان آن] دانا است

- ترجمه سلطانی

و اگر (حین تداین، معامله غیر نقدی یا وام) در سفر بودید و نویسنده‌ای نیافتید پس رهینه (گرویی) گرفته شود و اگر بعضی از شما بعضی دیگر را امین می‌داند پس کسی که امین شده است باید امانت (دِین) او را اداء نماید و باید از الله پروردگارش بترسد و شهادت را کتمان نکنید و کسی که آن را کتمان کند پس همانا او قلبش گناهکار است و خداوند به آنچه که عمل می‌کنید دانا است

- ترجمه راستین

و اگر در سفر باشید و نویسنده‌ای نیابید برای وثیقه دین گروی گرفته شود. و اگر برخی بعضی را امین داند (و به او امانت بسپارد) پس باید ادا کند آن امین آنچه را که به امانت گرفته است و از خدای خود بترسد (و به امانت خیانت نکند) ، و کتمان شهادت ننمایید، که هر کس کتمان کند البته به دل گناهکار است و خدا از همه کار شما آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨٤ لِّلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَإِن تُبْدُوا مَا فِي أَنفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُم بِهِ اللَّهُ فَيَغْفِرُ لِـمَن يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

از خداوند است [و مملوک او است] آنچه در آسمان‌‌ها و آنچه در زمین می‌‌باشد و اگر ظاهر کنید آنچه را که در درونتان هست [از نیّات و خیالات] یا پنهان کنید، خداوند آنها را با شما حساب می‌‌کند، سپس می‌‌آمرزد برای هر کس بخواهد و عذاب [و عقاب] می‌‌کند هر که را بخواهد، خداوند بر هر چیزی قادر و توانا است

- ترجمه سلطانی

از خداوند است (و مملوک او است) آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین می‌باشد و اگر ظاهر کنید آنچه را که در درونتان هست (از نیّات و خیالات) یا پنهان کنید، خداوند آنها را با شما حساب می‌کند، سپس می‌آمرزد برای هر کس بخواهد و عذاب (و عقاب) می‌کند هر که را بخواهد، خداوند بر هر چیزی قادر و توانا است

- ترجمه راستین

آنچه در آسمانها و زمین است همه ملک خداست و اگر آنچه در دل دارید آشکار و یا مخفی کنید همه را خدا در محاسبه شما خواهد آورد، آن گاه هر که را خواهد ببخشد و هر که را خواهد عذاب کند، و خدا بر هر چیز تواناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨٥ آمَنَ الرَّسُـولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ

پیغمبر ایمان آورد به آنچه از طرف [خدای] پروردگار به سوی او نازل شده و مؤمنین هم همه به خداوند و ملائکهٔ او و کتاب‌‌هائی [که خداوند فرستاده] و به پیغمبران او ایمان آورده‌‌اند، [ما] بین پیغمبران او [در امر پیامبری و نمایندگی خدا] فرق نمی‌‌گذاریم، همه گفتند شنیدیم و اطاعت کردیم و درخواست آمرزش از تو می‌‌کنیم، خدایا برگشت ما به سوی تو است

- ترجمه سلطانی

پیغمبر ایمان آورد به آنچه از طرف خدای پروردگار به سوی او نازل شده و مؤمنین هم همه به خداوند و ملائکهٔ او و کتاب‌هائی که خداوند فرستاده و به پیغمبران او ایمان آورده‌اند. ما بین پیغمبران او (در امر پیامبری و نمایندگی خدا) فرق نمی‌گذاریم. همه گفتند شنیدیم و اطاعت کردیم و درخواست آمرزش از تو می‌کنیم. (خدایا) برگشت ما به سوی تو است.

- ترجمه راستین

این رسول به آنچه خدا بر او نازل کرده ایمان آورده و مؤمنان نیز همه به خدا و فرشتگان خدا و کتب و پیغمبران خدا ایمان آوردند (و گفتند) ما میان هیچ یک از پیغمبران خدا فرق نگذاریم، و (همه یک زبان و یک دل) اظهار کردند که ما (فرمان خدا را) شنیده و اطاعت کردیم، پروردگارا، ما آمرزش تو را خواهیم و (می‌دانیم) بازگشت همه به سوی توست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨٦ لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنتَ مَوْلَانَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ

خداوند به هیچکس زیادتر از حدّ توانائی او [دستوری نمی‌‌دهد و] تکلیف نمی‌‌کند، [هر کس] آنچه نیکی کرده به سود خودش و آنچه بد کرده به زیان خودش می‌‌باشد، [خداوندا] پروردگارا ما را مُؤاخذه منما اگر چیزی را فراموش کنیم یا به اشتباه برویم، خدایا بر ما بار سنگین تحمیل منما چنانکه بر امّت‌‌های گذشته بار کردی، خداوندا بر ما آنچه طاقت نداریم [و زیادتر از اندازهٔ توانائی ما است] تحمیل مکن و از ما عفو نما و ما را بیامرز و بر ما رحم فرما تو آقا و [صاحب اختیار] ما هستی و ما را بر قوم کافر نصرت [و یاری] ده!

- ترجمه سلطانی

خداوند به هیچکس زیادتر از حدّ توانائی او (دستوری نمی‌دهد و) تکلیف نمی‌کند، (هر کس) آنچه نیکی کرده به سود خودش و آنچه بد کرده به زیان خودش می‌باشد. (خداوندا) پروردگارا ما را مُؤاخذه منما اگر چیزی را فراموش کنیم یا به اشتباه برویم. خدایا بر ما بار سنگین تحمیل منما چنانکه بر امّت‌های گذشته بار کردی. خداوندا بر ما آنچه طاقت نداریم (و زیادتر از اندازهٔ توانائی ما است) تحمیل مکن و از ما عفو نما و ما را بیامرز و بر ما رحم فرما تو آقا و (صاحب اختیار) ما هستی و ما را بر قوم کافر نصرت و یاری ده!

- ترجمه راستین

خدا هیچ کس را تکلیف نکند مگر به قدر توانایی او، نیکیهای هر کس به سود او و بدیهایش نیز به زیان خود اوست. پروردگارا، ما را بر آنچه به فراموشی یا به خطا کرده‌ایم مؤاخذه مکن. بار پروردگارا، تکلیف گران و طاقت فرسا که بر پیشینیان ما نهاده‌ای بر ما مگذار. پروردگارا، بار تکلیفی فوق طاقت ما بر دوش ما منه، و بیامرز و ببخش گناه ما را، و بر ما رحمت فرما، تنها آقای ما و یاور ما تویی، پس ما را بر گروه کافران یاری فرما.

- ترجمه الهی قمشه‌ای