سورهٔ یس
یس، قلب قرآن، معمه، دافعه، قاضیه، العظیمة عند الله، حبیب نجار
١١ إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ
جز این نیست که کسی را انذار میکنی که از ذکر تبعیّت کند {ذکر همان ولایت تکوینی و تکلیفی است و اینکه محمّد (ص) و علی (ع) برای متّحد بودن آن دو با ولایت، آن دو به عنوان ذکر میباشند، و اینکه قرآن نیز صورت ولایت است، و اینکه ذکر لسانی و خیالی صورت آن ذکر است، و مقصود از ذکر در اینجا همان ولایت تکوینی است که آن عبارت از فطرت انسانیّت است}، پس در غیب (پنهان) از رحمان خشیت بدارد {زیرا کسی که فطرت انسانیّت را تبعیّت میکند بحسب فطرتش علم به خداوند دارد، و کسی که علم به خداوند دارد به او خشیت دارد، و انذار جز بر کسی که به فطرتش توجّه دارد و خداوند در قلبش نور علم را قذف کرده و از پروردگارش خشیت دارد نفع نمیرساند} و به او به آمرزشی [بزرگ برای جمیع مَساویش (بدیهایش)] و پاداشی کریم بشارت بده [که نقصان و نه نفاد (نیست شدن) در آن نیست و در آن بر مأجور منّت نیست]
- ترجمه سلطانیجز این نیست که کسی را انذار میکنی که از ذکر تبعیّت کند پس در غیب (پنهان) از رحمان خشیت بدارد و به او به آمرزش (ی بزرگ) و پاداشی کریم بشارت بده
- ترجمه راستینتو تنها کسی را بترسانی و اندرز کنی (و سودمند افتد) که پیرو آیات قرآن شده و از (قهر) خدای مهربان به خلوت و در پنهان میترسد، اینان را به مغفرت خدا و پاداش با لطف و کرم او بشارت ده.
- ترجمه الهی قمشهای١٢ إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُّبِينٍ
همانا ما مردگان را زنده میکنیم و آنچه [از اعمالی که به صور خود بر آنها باقی نمیماند] که پیش فرستادهاند و آثار آنها [از علوم و اخلاق و آثار اعمالی که به آن عمل کردهاند که آثار آنها بر نفوس آنان باقی است] را مینویسیم و هر چیزی [غیر از این مذکورات] که آن را برشمردهایم در امامی [یعنی لوح محفوظ یا قلم اعلی یا امامی که خداوند بنفسه به او به هر چیزی علم داده] آشکار هست
- ترجمه سلطانیهمانا ما مردگان را زنده میکنیم و آنچه که پیش فرستادهاند و آثار آنها را مینویسیم و هر چیزی که آن را برشمردهایم در امامی (لوح محفوظ یا قلم اعلی) آشکار هست
- ترجمه راستینما مردگان را باز زنده میگردانیم و کردار گذشته و آثار وجودی آیندهشان همه را ثبت خواهیم کرد، و در لوح محفوظ و روشن خدا (یا قلب امام خلیفة اللّه) همه چیز را به شماره آوردهایم.
- ترجمه الهی قمشهای١٣ وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ
و برای آنان مَثل اصحاب قریه (انطاکیه) را بزن (ذکر کن) [تا آنکه به قبح احوالشان و افعالشان تنبّه یابند] آنوقت که فرستادگان به آنجا آمدند
- ترجمه سلطانیو برای آنان مَثل اصحاب قریه را بزن (ذکر کن) آنوقت که فرستادگان به آنجا آمدند
- ترجمه راستینبرای این مردم حال آن قریه (انطاکیه) را مَثَل زن که رسولان حق برای هدایت آنها آمدند.
- ترجمه الهی قمشهای١٤ إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُم مُّرْسَلُونَ
آنوقت که به سوی آنها دو نفر (یحیی و یونس) را فرستادیم پس آن دو را تکذیب کردند پس [آن دو را] با سوّمی (شمعون یا پیامبری از خدای تعالی) معزّزشان کردیم پس گفتند همانا ما فرستاده شده به سوی شما هستیم
- ترجمه سلطانیآنوقت که به سوی آنها دو نفر (یحیی و یونس) را فرستادیم پس آن دو را تکذیب کردند پس (آن دو را) با سوّمی (شمعون) معزّزشان کردیم پس گفتند همانا ما فرستاده شده به سوی شما هستیم
- ترجمه راستینکه نخست دو تن از رسولان را فرستادیم و چون تکذیب کردند باز رسول سومی برای مدد و نصرت مأمور کردیم، و همه گفتند: ما (از جانب خدا) به رسالت برای هدایت شما آمدهایم.
- ترجمه الهی قمشهای١٥ قَالُوا مَا أَنتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَمَا أَنزَلَ الرَّحْمَنُ مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ
[به اعتقاد اینکه رسالت از خداوند مجرّد از موّاد و منافی نقایص آن میشود] گفتند: شما جز بشری مثل ما نیستید و [خدای] رحمان چیزی نازل نکرده است همانا شما جز دروغ نمیگویید
- ترجمه سلطانیگفتند شما جز بشری مثل ما نیستید و (خدای) رحمان چیزی نازل نکرده است همانا شما جز دروغ نمیگویید
- ترجمه راستینگفتند: شما جز اینکه مانند ما مردم بشری هستید مقام دیگری ندارید و هرگز خدای رحمان چیزی را فرو نفرستاده است و جز اینکه شما مردم دروغگویی هستید هیچ در کار نیست.
- ترجمه الهی قمشهای١٦ قَالُوا رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ
گفتند پروردگار ما میداند همانا ما البتّه فرستاده شده به سوی شما هستیم
- ترجمه سلطانیگفتند پروردگار ما میداند همانا ما البتّه فرستاده شده به سوی شما هستیم
- ترجمه راستینرسولان باز گفتند: خدای ما میداند که محققا ما فرستاده او به سوی شما هستیم.
- ترجمه الهی قمشهای١٨ قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ
گفتند: همانا ما شما را به فال بد گرفتهایم اگر [از آنچه که میگویید] پایان ندهید حتماً شما را سنگسار میکنیم و حتماً [علاوه بر رجم] عذابی دردناکی از سوی ما به شما خواهد رسید
- ترجمه سلطانیگفتند: همانا ما شما را به فال بد گرفتهایم اگر پایان ندهید حتماً شما را سنگسار میکنیم و حتماً عذابی دردناکی از سوی ما به شما خواهد رسید
- ترجمه راستینباز منکران گفتند که ما وجود شما را به فال بد گرفتیم، اگر (از این دعوی) دست بر ندارید البته سنگسارتان خواهیم کرد و از ما به شما رنج و شکنجه سخت خواهد رسید.
- ترجمه الهی قمشهای١٩ قَالُوا طَائِرُكُم مَّعَكُمْ أَئِن ذُكِّرْتُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ
گفتند: تطیّر کردن [فال بد زدن] شما با [خود] شما است آیا چون اندرز داده شدید [تطیّر میزنید یا وعید میدهید] بلکه شما [در جمیع امور] قومی اسرافکار هستید [و غریب نیست در اینکه بعد از آنکه به شما تذکّر داده شد به اینکه ما جز حقّ نمیگوییم ما را عذاب کنید]
- ترجمه سلطانیگفتند: تطیّر کردن (فال بد زدن) شما با (خود) شما است آیا چون اندرز داده شدید (تطیّر میزنید) بلکه شما (در جمیع امور) قومی اسرافکار هستید
- ترجمه راستینرسولان گفتند: آن فال بد که میگویید اگر بفهمید و متذکر شوید (آن جهلی است که) با خود شماست، بلکه شما مردم مسرف (و پر هوا و هوس) هستید.
- ترجمه الهی قمشهای٢٠ وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَى قَالَ يَاقَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ
و مردی (حبیب نجّار مؤمن آل یس) از اقصاء (دورترین نقاط) شهر سعی کنان (دوان دوان) آمد گفت: ای قوم من، از فرستادگان تبعیّت کنید
- ترجمه سلطانیو مردی (حبیب نجّار مؤمن آل یس) از اقصاء (دورترین نقاط) شهر سعی کنان (دوان دوان) آمد گفت: ای قوم من، از فرستادگان تبعیّت کنید
- ترجمه راستینو مردی شتابان از دورترین نقاط شهر (انطاکیه، حبیب نام) فرا رسید گفت: ای قوم من، این رسولان خدا را پیروی کنید.
- ترجمه الهی قمشهای