سورهٔ یس
یس، قلب قرآن، معمه، دافعه، قاضیه، العظیمة عند الله، حبیب نجار
٦١ وَأَنِ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ
و اینکه مرا [به عنوان طاعت در طاعت خلفای من و عبادت عبودیّت به استکانت (فرمانبرداری متواضعانه) برای من] بندگی کنید که این راه مستقیم است
- ترجمه سلطانیو اینکه مرا بندگی کنید که این راه مستقیم است
- ترجمه راستینو مرا پرستش کنید، که این راه مستقیم (سعادت ابدی) است؟!
- ترجمه الهی قمشهای٦٢ وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنكُمْ جِبِلًّا كَثِيرًا أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ
و همانا خلق بسیاری از شما را گمراه کرده آیا پس تعقّل نمیکردهاید
- ترجمه سلطانیو همانا خلق بسیاری از شما را گمراه کرده آیا پس تعقّل نمیکردهاید
- ترجمه راستینو همانا خلق بسیاری از شما نوع بشر را (این دیو) به گمراهی کشید، آیا عقل و فکرت کار نمیبستید (تا از مکر و فریبش بپرهیزید).
- ترجمه الهی قمشهای٦٥ الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ
امروز بر دهانهایشان مهر میزنیم و (حال آنکه) دستانشان با ما سخن میگویند و پاهایشان شهادت میدهد به آنچه که کسب میکردند
- ترجمه سلطانیامروز بر دهانهایشان مهر میزنیم و (حال آنکه) دستانشان با ما سخن میگویند و پاهایشان شهادت میدهد به آنچه که کسب میکردند
- ترجمه راستینامروز بر دهان آن کافران مهر خموشی نهیم و دستهایشان با ما سخن گوید و پاهایشان به آنچه میکردند گواهی دهد.
- ترجمه الهی قمشهای٦٦ وَلَوْ نَشَاءُ لَطَمَسْنَا عَلَى أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّى يُبْصِرُونَ
و اگر میخواستیم البتّه چشمان آنها را محو میکردیم [یعنی چشمانشان را در دنیا مسخ میکردیم تا آنکه در دنیا نبینند یا چشمانشان را در آخرت مسخ کردیم] پس چگونه [طریق و آنچه که در آن هست را] میدیدند که در این راه [برای سلوک بر آن] سبقت بگیرند
- ترجمه سلطانیو اگر میخواستیم البتّه چشمان آنها را محو (مسخ) میکردیم پس چگونه (راه و آنچه که در آن هست را) میدیدند که در این راه سبقت بگیرند
- ترجمه راستینو اگر ما بخواهیم، دیدههایشان را (به گمراهی) محو و نابینا کنیم تا چون به راه سبقت گیرند کجا (با کوری و گمراهی) بصیرت یابند؟
- ترجمه الهی قمشهای٦٧ وَلَوْ نَشَاءُ لَمَسَخْنَاهُمْ عَلَى مَكَانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطَاعُوا مُضِيًّا وَلَا يَرْجِعُونَ
و اگر بخواهیم البتّه آنها را [با تبدیل صور انسانی آنها به صور دیگر] بر جایگاهشان مسخ میکنیم آنگاه استطاعت گذشتن ندارند و بر نمیگردند
- ترجمه سلطانیو اگر بخواهیم البتّه آنها را بر جایگاهشان مسخ میکنیم آنگاه استطاعت گذشتن ندارند و بر نمیگردند
- ترجمه راستینو اگر بخواهیم همان جا صورت آنها را مسخ کنیم (تا به شکل سگان و بوزینگان شوند) که نه (از آن صورت یا از آن جا) بتوانند گذشت و نه (به صورت اول) بازگشت.
- ترجمه الهی قمشهای٦٨ وَمَن نُّعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَفَلَا يَعْقِلُونَ
و کسی که در خلقت عمر [دراز] به او بدهیم را بر میگردانیم [یعنی در خلقت او به اینکه اعضایش و قوایش را در انتقاص (نقص یافتن) قرار میدهیم] آیا پس عقل (تعقل نمیکنند)
- ترجمه سلطانیو کسی که در خلقت عمر (دراز) به او بدهیم را بر میگردانیم آیا پس عقل (تعقل) نمیکنند
- ترجمه راستینو ما هر کس را عمر دراز دهیم (به پیری) در خلقتش تغییر دهیم. آیا (در این کار) تعقل نمیکنند (که اگر عمر به دست طبیعت بود پس از کمال به نقصان باز نمیگشت).
- ترجمه الهی قمشهای٦٩ وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُّبِينٌ
و به او شعر نیاموختیم [تا قرآنی که بر زبان او جاری میشود شعر موزون و مقفّی یا کلامی شعرى باشد که حقیقت ندارد و با تمویهاتی (حقّ را باطل یا باطل را حقّ جلوه دادن) و تخییلاتی که حقیقت ندارد زینت شده باشد] و شایستهٔ او نیست، همانا آن [قرآن جاری بر زبانش] جز ذکر و قرآنی [یعنی کلامی جامع دو طرف دنیا و آخرت و احکام قالب و قلب و روح] آشکار [که صدق آن و جامعیّت آن ظاهر است] نیست
- ترجمه سلطانیو به او شعر نیاموختیم و شایستهٔ او نیست، همانا آن جز ذکر و قرآنی آشکار نیست
- ترجمه راستینو نه ما او را (یعنی محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را) شعر آموختیم و نه شاعری شایسته مقام اوست، بلکه این کتاب چیزی جز ذکر الهی و قرآن روشن بیان خدا نیست.
- ترجمه الهی قمشهای٧٠ لِّيُنذِرَ مَن كَانَ حَيًّا وَيَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكَافِرِينَ
تا انذار کند کسی را که [بالفطرت] زنده باشد و گفتار [به دخول در آتش] را بر کافران محقّق کند
- ترجمه سلطانیتا انذار کند کسی را که زنده باشد و گفتار را بر کافران محقّق کند
- ترجمه راستینتا هر که را زندهدل است (به آیاتش پند دهد و از خدا و قیامت) بترساند و بر کافران (نیز به اتمام حجت) وعده عذاب حتم و لازم گردد.
- ترجمه الهی قمشهای