سورهٔ یس

محل نزول:   مکّه
تعداد کل آیات: ۸۳
نام‌های سوره:
یس، قلب قرآن، معمه، دافعه، قاضیه، العظیمة عند الله، حبیب نجار
نمایش آیات ۱ الی ۸۳
(نمایش صفحه به صفحه آیات سوره)
تفسیر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم


١ يس

«یس»

- ترجمه سلطانی

یس

- ترجمه راستین

یس (ای سیّد رسولان و ای کاملترین انسان)

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ

قسم به قرآن [به عنوان دلیل رسالت او (ص)] حکیم [و حکیم بودن قرآن برای اشتمال آن بر دقایق علوم بلکه دقایق عمل است]

- ترجمه سلطانی

قسم به قرآن حکیم

- ترجمه راستین

قسم به قرآن حکمت بیان.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ إِنَّكَ لَـمِنَ الْمُرْسَلِينَ

همانا تو البتّه از فرستادگان

- ترجمه سلطانی

همانا تو البتّه از فرستادگان

- ترجمه راستین

که تو البته از پیمبران خدایی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ

بر راه راست هستی [و آن ولایت تکوینیّه و تکلیفیّه و همان طریق مستقیم به هر خیر و طریق موصل به خداوند است]

- ترجمه سلطانی

بر راه راست هستی

- ترجمه راستین

که به راهی راست فرستاده شدی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ تَنزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ

تنزیل (نازل کردن تدریجی) عزیز (غالب) مهربان است

- ترجمه سلطانی

تنزیل (نازل کردن تدریجی) عزیز (غالب) مهربان است

- ترجمه راستین

(این قرآن تو کتابی است که) از جانب خدای مقتدر مهربان نازل شده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أُنذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ

تا قومی را به آنچه که پدرانشان انذار شده بودند انذار نمایی و (حال آنکه) آنها [از خداوند و عقاب او و ثواب او و امر او و نهی او] غافل هستند

- ترجمه سلطانی

تا قومی را به آنچه که پدرانشان انذار شده بودند انذار نمایی و (حال آنکه) آنها غافل هستند

- ترجمه راستین

تا قومی که پدرانشان به کتب آسمانی پیشین بیم داده (و وعظ و اندرز) شدند تو هم خود آنها را (به این قرآن) بیم دهی (و از قهر حق بترسانی) که ایشان سخت غافلند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلَى أَكْثَرِهِمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ

همانا گفتار [به دخول در آتش یا به عذاب] بر اکثر آنان محقّق شده و آنان [با بیعت بر دست او یا دستان خلفای او (ع) به ولایت علیّ (ع)] ایمان نمی‌‌آورند

- ترجمه سلطانی

همانا گفتار بر اکثر آنان محقّق شده و آنان ایمان نمی‌آورند

- ترجمه راستین

البته وعده عذاب ما بر اکثر آنان حتمی و لازم گردید از این رو ایمان نمی‌آورند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلَالًا فَهِيَ إِلَى الْأَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ

همانا ما در گردن‌‌های آنها غلّ‌‌هایی [همان صور اعمال آنان یا جزای اعمالشان را] قرار دادیم و آن [برای سعهٔ آنها و احاطت آنها به جمیع ابدانشان] تا چانه‌‌ها است که سرهای آنها را بالا نگه داشته

- ترجمه سلطانی

همانا ما در گردن‌های آنها غلّ‌هایی قرار دادیم و آن تا چانه‌ها است که سرهای آنها را بالا نگه داشته

- ترجمه راستین

ما هم بر گردن آنها تا زنخ زنجیرهای عذاب نهادیم در حالی که (از جهل و عناد مانند شتر) سر بلند کرده و چشم بر بسته‌اند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ وَجَعَلْنَا مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ

و از بین دستانشان [پیش رویشان از جهت دنیا یا از جهت آخرت] سدّی و از پشت سر آنان سدّی قرار دادیم [تا از جهت دنیایشان چیزی نبینند که به آن عبرت بگیرند و نه از جهت آخرتشان] و به آنها [از جمیع جوانبشان] پرده افکندیم و آنها نمی‌‌بینند

- ترجمه سلطانی

و از بین دستانشان (پیش رویشان از جهت دنیا یا از جهت آخرت) سدّی و از پشت سر آنان سدّی قرار دادیم و به آنها پرده افکندیم و آنها نمیبینند

- ترجمه راستین

و (راه خیر را) از پیش و پس بر آنها سد کردیم و بر چشم (هوش) شان هم پرده افکندیم پس هیچ (راه حق) نمی‌بینند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ وَسَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ

و آنها را انذار کنی یا آنها را انذار نکنی بر آنها مساوی (یکسان) است ایمان نمی‌‌آورند

- ترجمه سلطانی

و آنها را انذار کنی یا آنها را انذار نکنی بر آنها مساوی است ایمان نمی‌آورند

- ترجمه راستین

و تو آنها را بترسانی یا نترسانی یکسان است (چون دانسته با حق عناد می‌ورزند) هرگز ایمان نمی‌آورند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ

جز این نیست که کسی را انذار می‌‌کنی که از ذکر تبعیّت کند {ذکر همان ولایت تکوینی و تکلیفی است و اینکه محمّد (ص) و علی (ع) برای متّحد بودن آن دو با ولایت، آن دو به عنوان ذکر می‌‌باشند، و اینکه قرآن نیز صورت ولایت است، و اینکه ذکر لسانی و خیالی صورت آن ذکر است، و مقصود از ذکر در اینجا همان ولایت تکوینی است که آن عبارت از فطرت انسانیّت است}، پس در غیب (پنهان) از رحمان خشیت بدارد {زیرا کسی که فطرت انسانیّت را تبعیّت می‌‌کند بحسب فطرتش علم به خداوند دارد، و کسی که علم به خداوند دارد به او خشیت دارد، و انذار جز بر کسی که به فطرتش توجّه دارد و خداوند در قلبش نور علم را قذف کرده و از پروردگارش خشیت دارد نفع نمی‌‌رساند} و به او به آمرزشی [بزرگ برای جمیع مَساویش (بدی‌‌هایش)] و پاداشی کریم بشارت بده [که نقصان و نه نفاد (نیست شدن) در آن نیست و در آن بر مأجور منّت نیست]

- ترجمه سلطانی

جز این نیست که کسی را انذار می‌کنی که از ذکر تبعیّت کند پس در غیب (پنهان) از رحمان خشیت بدارد و به او به آمرزش (ی بزرگ) و پاداشی کریم بشارت بده

- ترجمه راستین

تو تنها کسی را بترسانی و اندرز کنی (و سودمند افتد) که پیرو آیات قرآن شده و از (قهر) خدای مهربان به خلوت و در پنهان می‌ترسد، اینان را به مغفرت خدا و پاداش با لطف و کرم او بشارت ده.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُّبِينٍ

همانا ما مردگان را زنده می‌‌کنیم و آنچه [از اعمالی که به صور خود بر آنها باقی نمی‌‌ماند] که پیش فرستاده‌‌اند و آثار آنها [از علوم و اخلاق و آثار اعمالی که به آن عمل کرده‌‌اند که آثار آنها بر نفوس آنان باقی است] را می‌‌نویسیم و هر چیزی [غیر از این مذکورات] که آن را برشمرده‌‌ایم در امامی [یعنی لوح محفوظ یا قلم اعلی یا امامی که خداوند بنفسه به او به هر چیزی علم داده] آشکار هست

- ترجمه سلطانی

همانا ما مردگان را زنده می‌کنیم و آنچه که پیش فرستاده‌اند و آثار آنها را می‌نویسیم و هر چیزی که آن را برشمرده‌ایم در امامی (لوح محفوظ یا قلم اعلی) آشکار هست

- ترجمه راستین

ما مردگان را باز زنده می‌گردانیم و کردار گذشته و آثار وجودی آینده‌شان همه را ثبت خواهیم کرد، و در لوح محفوظ و روشن خدا (یا قلب امام خلیفة اللّه) همه چیز را به شماره آورده‌ایم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲۲
سوره یس
حزب ۸۸

١٣ وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ

و برای آنان مَثل اصحاب قریه (انطاکیه) را بزن (ذکر کن) [تا آنکه به قبح احوالشان و افعالشان تنبّه یابند] آنوقت که فرستادگان به آنجا آمدند

- ترجمه سلطانی

و برای آنان مَثل اصحاب قریه را بزن (ذکر کن) آنوقت که فرستادگان به آنجا آمدند

- ترجمه راستین

برای این مردم حال آن قریه (انطاکیه) را مَثَل زن که رسولان حق برای هدایت آنها آمدند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُم مُّرْسَلُونَ

آنوقت که به سوی آنها دو نفر (یحیی و یونس) را فرستادیم پس آن دو را تکذیب کردند پس [آن دو را] با سوّمی (شمعون یا پیامبری از خدای تعالی) معزّزشان کردیم پس گفتند همانا ما فرستاده شده به سوی شما هستیم

- ترجمه سلطانی

آنوقت که به سوی آنها دو نفر (یحیی و یونس) را فرستادیم پس آن دو را تکذیب کردند پس (آن دو را) با سوّمی (شمعون) معزّزشان کردیم پس گفتند همانا ما فرستاده شده به سوی شما هستیم

- ترجمه راستین

که نخست دو تن از رسولان را فرستادیم و چون تکذیب کردند باز رسول سومی برای مدد و نصرت مأمور کردیم، و همه گفتند: ما (از جانب خدا) به رسالت برای هدایت شما آمده‌ایم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ قَالُوا مَا أَنتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَمَا أَنزَلَ الرَّحْمَنُ مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ

[به اعتقاد اینکه رسالت از خداوند مجرّد از موّاد و منافی نقایص آن می‌‌شود] گفتند: شما جز بشری مثل ما نیستید و [خدای] رحمان چیزی نازل نکرده است همانا شما جز دروغ نمی‌‌گویید

- ترجمه سلطانی

گفتند شما جز بشری مثل ما نیستید و (خدای) رحمان چیزی نازل نکرده است همانا شما جز دروغ نمیگویید

- ترجمه راستین

گفتند: شما جز اینکه مانند ما مردم بشری هستید مقام دیگری ندارید و هرگز خدای رحمان چیزی را فرو نفرستاده است و جز اینکه شما مردم دروغگویی هستید هیچ در کار نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ قَالُوا رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ

گفتند پروردگار ما می‌‌داند همانا ما البتّه فرستاده شده به سوی شما هستیم

- ترجمه سلطانی

گفتند پروردگار ما میداند همانا ما البتّه فرستاده شده به سوی شما هستیم

- ترجمه راستین

رسولان باز گفتند: خدای ما می‌داند که محققا ما فرستاده او به سوی شما هستیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ وَمَا عَلَيْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ

و بر (عهدهٔ) ما جز رساندن آشکار نیست

- ترجمه سلطانی

و بر (عهدهٔ) ما جز رساندن آشکار نیست

- ترجمه راستین

و بر ما جز آنکه واضح ابلاغ رسالت کنیم هیچ تکلیفی نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ

گفتند: همانا ما شما را به فال بد گرفته‌‌ایم اگر [از آنچه که می‌‌گویید] پایان ندهید حتماً شما را سنگسار می‌‌کنیم و حتماً [علاوه بر رجم] عذابی دردناکی از سوی ما به شما خواهد رسید

- ترجمه سلطانی

گفتند: همانا ما شما را به فال بد گرفته‌ایم اگر پایان ندهید حتماً شما را سنگسار میکنیم و حتماً عذابی دردناکی از سوی ما به شما خواهد رسید

- ترجمه راستین

باز منکران گفتند که ما وجود شما را به فال بد گرفتیم، اگر (از این دعوی) دست بر ندارید البته سنگسارتان خواهیم کرد و از ما به شما رنج و شکنجه سخت خواهد رسید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ قَالُوا طَائِرُكُم مَّعَكُمْ أَئِن ذُكِّرْتُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ

گفتند: تطیّر کردن [فال بد زدن] شما با [خود] شما است آیا چون اندرز داده شدید [تطیّر می‌‌زنید یا وعید می‌‌دهید] بلکه شما [در جمیع امور] قومی اسرافکار هستید [و غریب نیست در اینکه بعد از آنکه به شما تذکّر داده شد به اینکه ما جز حقّ نمی‌‌گوییم ما را عذاب کنید]

- ترجمه سلطانی

گفتند: تطیّر کردن (فال بد زدن) شما با (خود) شما است آیا چون اندرز داده شدید (تطیّر می‌زنید) بلکه شما (در جمیع امور) قومی اسرافکار هستید

- ترجمه راستین

رسولان گفتند: آن فال بد که می‌گویید اگر بفهمید و متذکر شوید (آن جهلی است که) با خود شماست، بلکه شما مردم مسرف (و پر هوا و هوس) هستید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَى قَالَ يَاقَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ

و مردی (حبیب نجّار مؤمن آل یس) از اقصاء (دورترین نقاط) شهر سعی کنان (دوان دوان) آمد گفت: ای قوم من، از فرستادگان تبعیّت کنید

- ترجمه سلطانی

و مردی (حبیب نجّار مؤمن آل یس) از اقصاء (دورترین نقاط) شهر سعی کنان (دوان دوان) آمد گفت: ای قوم من، از فرستادگان تبعیّت کنید

- ترجمه راستین

و مردی شتابان از دورترین نقاط شهر (انطاکیه، حبیب نام) فرا رسید گفت: ای قوم من، این رسولان خدا را پیروی کنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ اتَّبِعُوا مَن لَّا يَسْأَلُكُمْ أَجْرًا وَهُم مُّهْتَدُونَ

از کسانی تبعیّت کنید که از شما درخواست اجر نمی‌‌کنند [فلذلک برای عدم نظر به دنیای شما احقّ به اتّباع می‌‌باشند که همّی جز آخرت شما ندارند] و آنها [برای ظهور اهتداء (هدایت شدن) آنها از اقوالشان و افعالشان] هدایت شده هستند

- ترجمه سلطانی

از کسانی تبعیّت کنید که از شما درخواست اجر نمیکنند و آنها هدایت شده هستند

- ترجمه راستین

از آنان که هیچ اجر و مزد رسالتی از شما نمی‌خواهند و خود (به راه حق) هدایت یافته‌اند پیروی کنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ وَمَا لِيَ لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ

و مرا چه شده که کسی که مرا آفریده است را عبادت نکنم؟ [و فاطر به عبادت از هر معبود اَوْلی است] و به او بازگردانده می‌‌شوید [و کسی که آخر الامر رجوع خلق به او می‌‌باشد اَوْلی است به اینکه عبادت شود]

- ترجمه سلطانی

و مرا چه شده که کسی که مرا آفریده است را عبادت نکنم؟ و به او بازگردانده می‌شوید

- ترجمه راستین

و چرا باید من خدای آفریننده خود را نپرستم در صورتی که بازگشت شما (و همه خلایق) به سوی اوست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً إِن يُرِدْنِ الرَّحْمَنُ بِضُرٍّ لَّا تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا وَلَا يُنقِذُونِ

آیا غیر او خدایی بگیرم که اگر رحمان به ضرّی (ضرر رساندنی) اراده کند شفاعت آنها چیزی از من بی‌‌نیاز ننماید و [حال آنکه آنها از آن] نجات نمی‌‌دهند

- ترجمه سلطانی

آیا غیر او خدایی بگیرم که اگر رحمان به ضرّی (ضرر رساندنی) اراده کند شفاعت آنها چیزی از من بی‌نیاز ننماید و (حال آنکه) (آنها از آن) نجات نمی‌دهند

- ترجمه راستین

آیا من به جای آن خدای آفریننده یکتا خدایانی را معبود خود گیرم که اگر آن خدای رحمن بخواهد به من رنج و زیانی رسد هیچ شفاعت آن خدایان از من دفع زیان نکرده و نجاتم نتوانند داد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ إِنِّي إِذًا لَّفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ

همانا من آنوقت البتّه در گمراهی واضحی (بدیهی) می‌‌باشم

- ترجمه سلطانی

همانا من آنوقت البتّه در گمراهی واضحی (بدیهی) می‌باشم

- ترجمه راستین

در این صورت پیداست که من بسیار زیانکار خواهم بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ إِنِّي آمَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ

[خطاب بر رسولان (ع) یا بر اهل قریه گفت:] همانا من به پروردگار شما ایمان آوردم پس از من بشنوید

- ترجمه سلطانی

همانا من به پروردگار شما ایمان آوردم پس از من بشنوید

- ترجمه راستین

پس، از من (ای رسولان) بشنوید (و گواه باشید) که به خدای (فرستنده) شما ایمان آوردم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَالَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ

گفته شد [یعنی ملک یا خداوند بعد از قتل او به جهت بشارت به او قبل از دخول یا از جهت اکرام و از جهت اعزاز گفتند] داخل جنّت شو، گفت: ای کاش قوم من می‌‌دانستند

- ترجمه سلطانی

گفته شد داخل جنّت شو، گفت: ای کاش قوم من می‌دانستند

- ترجمه راستین

(و به این مرد با ایمان پس از کشته شدن، در عالم برزخ) گفته شد: بیان داخل بهشت شو، گفت: ای کاش ملّت من هم (از این نعمت بزرگ) آگاه بودند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ

آنچه را که پروردگارم بر من آمرزیده است و مرا از اکرام شدگان قرار داده

- ترجمه سلطانی

آنچه را که پروردگارم بر من آمرزیده است و مرا از اکرام شدگان قرار داده.

- ترجمه راستین

که خدا چگونه در حق من مغفرت و رحمت فرمود و مرا مورد لطف و کرم قرار داد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲۳
سوره یس
حزب ۸۹

٢٨ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِن جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ

و بعد از آن بر قوم او لشکری از آسمان فرو نفرستادیم [چنانکه در روز بدر و خندق نازل کردیم] و [آنچه از احجار (سنگ‌‌ها) و امطار (باران‌‌ها) و ریاح (بادها) که بر سابقین نازل کردیم] نازل کننده نبودیم

- ترجمه سلطانی

و بعد از آن بر قوم او لشکری از آسمان فرو نفرستادیم و نازل کننده نبودیم

- ترجمه راستین

و ما پس از او (یعنی حبیب) بر قومش هیچ لشکری از آسمان نفرستادیم (تا بر ایمان مجبورشان کنند) و هیچ این کار (با ملتی) نکرده‌ایم (و نخواهیم کرد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ

که [مؤاخذهٔ ما] جز با صیحه‌‌ای واحد نبود پس آنوقت آنها خاموش شدند

- ترجمه سلطانی

که (مؤاخذهٔ ما) جز با صیحه‌ای واحد نبود پس آنوقت آنها خاموش شدند

- ترجمه راستین

نبود عقوبتشان جز یک صیحه عذاب آسمانی که به ناگاه همه هلاک شدند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ يَاحَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُـولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ

ای دریغ بر بندگان، رسولی نزد آنان نیامد مگر آنکه او را استهزاء می‌‌کردند

- ترجمه سلطانی

ای دریغ بر بندگان، رسولی نزد آنان نیامد مگر آنکه او را استهزاء می‌کردند

- ترجمه راستین

وای بر حال این بندگان (گمراه لجوج) که هیچ رسولی برای هدایت آنها نیامد جز آنکه او را به تمسخر و استهزا گرفتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣١ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ

آیا ندیده‌‌اند که چقدر از گذشتگان قبل از آنها را هلاک کردیم که آنها به سویشان بر نمی‌‌گردند

- ترجمه سلطانی

آیا ندیدهاند که چقدر از گذشتگان قبل از آنها را هلاک کردیم که آنها به سویشان بر نمیگردند

- ترجمه راستین

آیا ندیدند چه بسیار طوایفی را پیش از اینها هلاک کردیم که دیگر ابدا به (دیار) اینان باز نگردند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ

و اینکه همه تا کنون جمیعاً نزد ما حاضر شده هستند

- ترجمه سلطانی

و اینکه همه تا کنون جمیعاً نزد ما حاضر شده هستند

- ترجمه راستین

و هیچ کس (از گذشته و آینده در عالم) نیست جز آنکه همه نزد ما حاضر آورده می‌شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ وَآيَةٌ لَّهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْنَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ

و زمین مرده نشانه‌‌ای برای آنها است که آن را زنده کردیم و از آن دانه‌‌ای خارج کردیم که از آن می‌‌خورند [و آن دلیل بر علم ما و قدرت ما و اهتمام ما به آنان و عدم اهمال چیزی بلاغایت است و اینکه زنده کردن ما برای آنها جز برای غایتی متقنه نیست]

- ترجمه سلطانی

و زمین مرده نشانه‌ای برای آنها است که آن را زنده کردیم و از آن دانه‌ای خارج کردیم که از آن می‌خورند

- ترجمه راستین

و یک برهان برای آنان (بر این که ما مردگان را زنده می‌کنیم) آن است که زمین مرده را (به باران رحمت) زنده کرده و از آن دانه‌ای که قوت و روزی خلق شود می‌رویانیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٤ وَجَعَلْنَا فِيهَا جَنَّاتٍ مِّن نَّخِيلٍ وَأَعْنَابٍ وَفَجَّرْنَا فِيهَا مِنَ الْعُيُونِ

و در آن باغ‌‌هایی از نخل‌‌ها و انگورها قرار دادیم و در آن از چشمه‌‌ها روان ساختیم

- ترجمه سلطانی

و در آن باغ‌هایی از نخل‌ها و انگورها قرار دادیم و در آن از چشمه‌ها روان ساختیم

- ترجمه راستین

و در زمین باغها از نخل خرما و انگور قرار دادیم و در آن چشمه‌های آب جاری کردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ لِيَأْكُلُوا مِن ثَمَرِهِ وَمَا عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَفَلَا يَشْكُرُونَ

تا از میوهٔ آن بخورند و آنچه که دستان آنان آن را به عمل آورده [از انواع عصیرات (عصاره‌‌ها) و آنچه که آن را از میوه‌‌ها که خشک می‌‌کنند، یا آنچه که از مطلق دانه‌‌ها و میوه‌‌ها می‌‌سازند] آیا پس شکر نمی‌‌کنند [و حال آنکه می‌‌سزد که شکر کنند و مُنعم را در این نعم ملاحظه کنند، و او را به طلب امر او و نهی او و امتثال آن دو تعظیم نمایند]

- ترجمه سلطانی

تا از میوهٔ آن بخورند و آنچه که دستان آنان آن را به عمل آورده آیا پس شکر نمی‌کنند

- ترجمه راستین

تا مردم از میوه آن باغها تناول کنند و از انواع غذاهایی که (از این میوه‌ها و نباتات) به دست خود عمل می‌آورند نیز تغذیه نمایند. آیا نباید شکر آن نعمتها به جای آرند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٦ سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا يَعْلَمُونَ

منزّه است کسی که همگی ازواج (اصناف موالید) را آفرید از آنچه که زمین [از انواع نبات و درختان] می‌‌رویاند و از انفس آنها و از آنچه که نمی‌‌دانند [از اصناف معادن و حیوان که نه آنها را دیده‌‌اند و نه آنها را شنیده‌‌اند]

- ترجمه سلطانی

منزّه است کسی که همگی ازواج (گونه‌ها) را آفرید از آنچه که زمین (از انواع گیاهان) می‌رویاند و از انفس آنها و از آنچه که نمی‌دانند

- ترجمه راستین

پاک و منزه است خدایی که همه ممکنات عالم را جفت آفریده چه از نباتات (و حیوانات) و چه از نفوس بشر و دیگر مخلوقات که اینان از آنها آگه نیستند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٧ وَآيَةٌ لَّهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظْلِمُونَ

و شب برای آنها به عنوان نشانه است که روز را از آن در می‌‌آوریم آنگاه آنوقت آنان به تاریکی درآیند

- ترجمه سلطانی

و شب برای آنها به عنوان نشانه است که روز را از آن در می‌آوریم آنگاه آنوقت آنان به تاریکی درآیند

- ترجمه راستین

و برهان دیگر برای خلق (در اثبات قدرت حق) وجود شب است که ما چون پرده روز را از آن برگیریم ناگهان همه آنان (و همه چیز) در تاریکی فرو می‌روند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٨ وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ

و خورشید که [برای جاری شدنش از منطقهٔ خود مستقرّ] بر قرارگاهی بر آن جریان می‌‌یابد [به حیثی که از آن به غیر آن تجاوز نمی‌‌کند] آن تقدیر عزیزی [که مانعی از امضای امر او و اراده‌‌اش منع نمی‌‌کند] دانا [است که مصالح هر چیز و غایات آن را می‌‌داند که بر آن مترتّب هستند، و برای عدم مانعی برای او از ایجاد آن به این‌‌چنین آن را مشتمل بر این مصالح و غایات ایجاد می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

و خورشید که بر قرارگاهی بر آن جریان می‌یابد آن تقدیر عزیزی دانا است

- ترجمه راستین

و نیز خورشید تابان بر مدار معیّن خود دایم بی‌هیچ اختلاف به گردش است. این طرح و تدبیر خدای دانای مقتدر است (و برهان دیگر بر قدرت اوست).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٩ وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ

و ماه را، که برای آن منزل‌‌هایی مقدّر کردیم تا آنکه مانند شاخهٔ خشکیدهٔ [خرما یا انگور] قدیمی [بعد از انتهای سیر خود به منزل اوّل خود] بر‌‌گردد

- ترجمه سلطانی

و ماه را، که برای آن منزل‌هایی مقدّر کردیم تا آنکه مانند شاخهٔ خشکیدهٔ (خرمای) قدیمی (به منزل اوّل خود) بر‌گردد

- ترجمه راستین

و نیز (گردش) ماه را (در) منازل معیّن مقدّر کردیم تا مانند شاخه خشکیده خرما (زرد و لاغر به منزل اول) باز گردد (و این بر قدرت حق برهان دیگری است).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٠ لَا الشَّمْسُ يَنبَغِي لَهَا أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ

نه خورشید را بر آن سزد که [برای تباین افلاک آن دو و اختلاف مجارى آن دو و سرعت سیر ماه و کُندی سیر خورشید] ماه را دریابد و نه شب سبقت گیرنده از روز [فایق (چیره) بر آن] است [به حیثی که نگذارد که روز ظاهر شود] و همه [خورشید و ماه و سایر اصناف نجوم هرکدام] در فلکی شناوری می‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

نه خورشید را بر آن سزد که ماه را دریابد و نه شب سبقت گیرنده از روز است و همه در فلکی شناوری می‌کنند

- ترجمه راستین

نه (در گردش منظم عالم) خورشید را شاید که به ماه فرا رسد و نه شب بر روز سبقت گیرد و هر یک بر مدار معیّنی (در این دریای بی‌پایان) شناورند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲۳
سوره یس
حزب ۸۹

٤١ وَآيَةٌ لَّهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ

و به عنوان نشانه برای آنها این است که ما ذرّیّهٔ آنها را در کشتی پُر [با اصناف حیوان یا با اصناف اجناس] حمل کردیم

- ترجمه سلطانی

و به عنوان نشانه برای آنها این است که ما ذرّیّهٔ آنها را در کشتی پُر حمل کردیم

- ترجمه راستین

و برهان دیگر برای آنان آن که ما فرزندان آنان (یعنی بشر) را در کشتی پربار سوار گردانیدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٢ وَخَلَقْنَا لَهُم مِّن مِّثْلِهِ مَا يَرْكَبُونَ

و برای آنها از آنچه [از جنبنده‌‌ها] که سوار شوند مثل آن را خلق کردیم [تا راه رفتن در خشکی برای این ضعفاء آسان شود]

- ترجمه سلطانی

و برای آنها از آنچه که سوار شوند مثل آن را خلق کردیم

- ترجمه راستین

و نیز برای آنها به مانند کشتی چیزی که بر آن سوار شوند خلق کردیم (شاید اتومبیل و ترن و طیّاره مقصود باشد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٣ وَإِن نَّشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلَا صَرِيخَ لَهُمْ وَلَا هُمْ يُنقَذُونَ

و اگر بخواهیم آنها را غرق می‌‌کنیم پس [به منع غرق شدن و دفع آن از آنها] فریاد‌‌رسی ندارند و آنان [بعد از غرق شدن] نجات داده نمی‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

و اگر بخواهیم آنها را غرق می‌کنیم پس فریاد‌رسی ندارند و آنان (بعد از غرق شدن) نجات داده نمی‌شوند

- ترجمه راستین

و اگر بخواهیم همه را به دریا غرق کنیم که ابدا نه فریاد رسی و نه راه نجاتی یابند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٤ إِلَّا رَحْمَةً مِّنَّا وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ

مگر از جهت رحمت از ما و به جهت بهره‌‌مندی تا مدّتی معیّن

- ترجمه سلطانی

مگر از جهت رحمت از ما و به جهت بهره‌مندی تا مدّتی معیّن

- ترجمه راستین

مگر باز لطف و رحمت ما آنها را نجات دهد و تا وقت معیّن بهره زندگی بخشد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٥ وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَمَا خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ

و وقتی که به آنها گفته شد که از آنچه که بین دستانتان (نزدتان) است [از حوادث دنیا و عذاب آن، یا از عقبات آخرت و عقوبات آن] و آنچه که پشت سر شما است پروا کنید تا باشد که شما رحم شوید [اعراض کردند و قبول نکردند]

- ترجمه سلطانی

و وقتی که به آنها گفته شد که از آنچه که بین دستانتان (نزدتان) است و آنچه که پشت سر شما است پروا کنید تا باشد که شما رحم شوید (اعراض کردند)

- ترجمه راستین

و چون مردم را گویند که در امر گذشته و آینده (دنیا و آخرت) خویش (اندیشه کنید و) تقوا پیشه کنید شاید مورد لطف و رحمت خدا گردید (روی بگردانند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٦ وَمَا تَأْتِيهِم مِّنْ آيَةٍ مِّنْ آيَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ

و آیه‌‌ای از آیات پروردگارشان نزد آنها نمی‌‌آید مگر آنکه از آن اعراض کننده می‌‌باشند

- ترجمه سلطانی

و آیه‌ای از آیات پروردگارشان نزد آنها نمی‌آید مگر آنکه از آن اعراض کننده می‌باشند

- ترجمه راستین

و بر این مردم (غافل) هیچ از آیات الهی نیاید جز آنکه از آن اعراض کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٧ وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَن لَّوْ يَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ

و وقتی که به آنان گفته شود که از آنچه که خداوند روزی شما کرده [بر محتاجین] انفاق کنید کسانی که [به خداوند یا به محمّد (ص) یا به علی (ع) و ولایتش] کفر ورزیده‌‌اند به کسانی که ایمان آورده‌‌اند می‌‌گویند آیا کسی را اطعام کنیم که اگر خداوند می‌‌خواست او را اطعام می‌‌کرد که شما [در این گفتار یا در اقرار به خداوند یا به محمّد (ص) یا به علی (ع)] جز در گمراهی واضحی (بدیهی) نیستید

- ترجمه سلطانی

و وقتی که به آنان گفته شود که از آنچه که خداوند روزی شما کرده انفاق کنید کسانی که کفر ورزیده‌اند به کسانی که ایمان آورده‌اند می‌گویند آیا کسی را اطعام کنیم که اگر خداوند می‌خواست او را اطعام می‌کرد که شما جز در گمراهی واضحی (بدیهی) نیستید

- ترجمه راستین

و چون به آنها گویند که از آنچه خدا روزی شما قرار داده (چیزی برای خدا به فقیران) انفاق کنید، کافران به اهل ایمان جواب دهند آیا ما به کسی که اگر خدا می‌خواست به او هم روزی می‌داد اطعام و دستگیری کنیم؟شما پیداست که سخت در غلط و گمراهی هستید (و راه راست آن است که چنان که خدا به فقیران احسان نکرده ما هم نکنیم).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٨ وَيَقُـولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ

و می‌‌گویند: اگر [در اینکه مُبدئی (ایجاد کننده‌‌ای) داریم و اینکه او ما را بعد از مرگ ما بر می‌‌انگیزاند، و اینکه محمّد (ص) به عنوان رسول از او است و اینکه آنچه که او می‌‌گوید راست است] راستگو می‌‌باشید این وعده [عذاب که شما و صاحب شما به ما وعده می‌‌دهید، یا وعدۀ قیامت و زنده کردن ما برای جزاء و عذاب ما در آن هنگام] کِی است

- ترجمه سلطانی

و میگویند: اگر راستگو می‌باشید این وعده کِی است

- ترجمه راستین

و کافران (از روی تمسخر به رسول و مؤمنان) گویند: پس این وعده (قیامت و بهشت و دوزخ) اگر راست می‌گویید کی خواهد بود؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٩ مَا يَنظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ يَخِصِّمُونَ

منتظر نمی‌‌شوند مگر به [اندازهٔ] صیحه‌‌ای واحد [یعنی همان نفخۀ اَوْلی] که آنان را بر می‌‌گیرد و (در حالی که) آنها [با هم] می‌‌ستیزند

- ترجمه سلطانی

منتظر نمی‌شوند مگر به (اندازهٔ) صیحه‌ای واحد که آنان را بر می‌گیرد و (در حالی که) آنها (با هم) می‌ستیزند

- ترجمه راستین

این منکران قیامت انتظار نکشند جز یک صیحه (اسرافیل حق) را که (به مرگ) همه را فرا گیرد در حالی که (در کارهای دنیا یا در صیحه دوم قیامت) با هم به بحث و جدل مشغول‌اند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٠ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَلَا إِلَى أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ

و استطاعت وصیّت کردن و نه اینکه به خانوادهٔ خود رجوع کنند ندارند

- ترجمه سلطانی

و استطاعت وصیّت کردن و نه اینکه به خانوادهٔ خود رجوع کنند ندارند

- ترجمه راستین

پس (در آن لحظه مرگ) نه توانایی سفارشی دارند و نه به اهل بیت خود رجوع توانند کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥١ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ

و در صور دمیده می‌‌شود [یعنی نفخهٔ دوّم] آنوقت آنها از قبر‌‌ها [یعنی قبور خاکی یا قبور برزخی] به سوی پروردگارشان با شتاب راه می‌‌افتند (سرعت می‌‌گیرند)

- ترجمه سلطانی

و در صور دمیده می‌شود آنوقت آنها از قبر‌ها به سوی پروردگارشان با شتاب راه می‌افتند

- ترجمه راستین

و (چون بار دوم) در صور دمیده شود به ناگاه همه از قبرها به سوی خدای خود به سرعت می‌شتابند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٢ قَالُوا يَاوَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ

[از جهت تحسّر] می‌‌گویند ای وای بر ما چه کسی ما را از مرقدمان برانگیزانْد این آنچه است که رحمان وعده داده و مرسلین راست گفتند

- ترجمه سلطانی

می‌گویند ای وای بر ما چه کسی ما را از مرقدمان برانگیزانْد این آنچه است که رحمان وعده داده و مرسلین راست گفتند

- ترجمه راستین

و گویند: ای وای بر ما، که ما را از خوابگاهمان برانگیخت؟این همان وعده خدای مهربان است و رسولان همه راست گفتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٣ إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ

که [نفخه (دمیدن) یا بعث (برانگیخته شدن)] جز صیحه‌‌ای واحد نمی‌‌باشد پس آنوقت آنها جمیعاً نزد ما حاضر شده هستند

- ترجمه سلطانی

که (نفخه یا بعث) جز صیحه‌ای واحد نمی‌باشد پس آنوقت آنها جمیعاً نزد ما حاضر شده هستند

- ترجمه راستین

و آن جز یک صیحه (و یک لحظه بیش) نباشد که ناگاه تمام خلایق محشر به پیشگاه ما حاضر آورده خواهند شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٤ فَالْيَوْمَ لَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ

پس امروز به نفسی چیزی ستم نمی‌‌شود و جز به آنچه که عمل می‌‌کردند جزاء داده نمی‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

پس امروز به نفسی چیزی ستم نمی‌شود و جز به آنچه که عمل می‌کردند جزاء داده نمی‌شوند

- ترجمه راستین

پس در آن روز کمترین ظلمی به هیچ کس نشود و جز آنچه عمل کرده‌اید ابدا جزایی نخواهید یافت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲۳
سوره یس
حزب ۸۹

٥٥ إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فَاكِهُونَ

همانا اصحاب جنّت امروز در مشغول بودن مسرورند

- ترجمه سلطانی

همانا اصحاب جنّت امروز در مشغول بودن مسرورند

- ترجمه راستین

اهل بهشت آن روز خوش به وجد و نشاط مشغولند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٦ هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِي ظِلَالٍ عَلَى الْأَرَائِكِ مُتَّكِئُونَ

آنها و ازواجشان در سایه‌‌ها بر اریکه‌‌ها (تخت‌‌های مزیّن شده) تکیه دهنده‌‌اند

- ترجمه سلطانی

آنها و ازواجشان در سایه‌ها بر اریکه‌ها (تخت‌های مزیّن شده) تکیه دهنده‌اند

- ترجمه راستین

آنان با زنان و اقرانشان در سایه‌ها (ی درختان بهشت) بر تختها (ی عزّت) تکیه کرده‌اند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٧ لَهُمْ فِيهَا فَاكِهَةٌ وَلَهُم مَّا يَدَّعُونَ

در آنجا برای آنان میوه‌‌هایی [بزرگ و لذیذ] هست و آنچه که می‌‌خواهند (اشتهاء می‌‌کنند یا تمنّا می‌‌کنند) را دارند

- ترجمه سلطانی

در آنجا برای آنان میوههایی (بزرگ و لذیذ) هست و آنچه که می‌خواهند را دارند

- ترجمه راستین

برای آنها در آنجا میوه‌های گوناگون و هر چه بخواهند آماده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٨ سَلَامٌ قَـوْلًا مِّن رَّبٍّ رَّحِيمٍ

سلام [بر آنها] به عنوان گفتاری از پروردگار رحیم [و آن فوق همهٔ نعم جنان است]

- ترجمه سلطانی

سلام (بر آنها) به عنوان گفتاری از پروردگار رحیم

- ترجمه راستین

(فرشتگان رحمت) بر آنان از خدای مهربان سلام و تحیّت رسانند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٩ وَامْتَازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ

و [به اهل آتش گفته می‌‌شود] ای مجرمان امروز جدا شوید

- ترجمه سلطانی

و ای مجرمان امروز جدا شوید

- ترجمه راستین

و (به فاسقان خطاب شود) ای بد کاران، امروز شما (از صف نیکوان) جدا شوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٠ أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَابَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ

ای بنی آدم آیا با شما عهد نکردم همانا شیطان را [به عنوان طاعت مانند عبادت بیشتر مردم برای او در آنچه که به آن امر می‌‌کند و از آن نهی می‌‌نماید، یا عبادت عبودیّت مانند عبادت ابلیسیّه] بندگی نکنید که او برای شما دشمنی واضح است

- ترجمه سلطانی

ای بنی آدم آیا با شما عهد نکردم همانا شیطان را بندگی نکنید که او برای شما دشمنی واضح است

- ترجمه راستین

(خطاب آید) ای آدم زادگان، آیا به شما سفارش ننمودم که شیطان را نپرستید، زیرا روشن است که او دشمن بزرگ شماست؟!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦١ وَأَنِ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ

و اینکه مرا [به عنوان طاعت در طاعت خلفای من و عبادت عبودیّت به استکانت (فرمانبرداری متواضعانه) برای من] بندگی کنید که این راه مستقیم است

- ترجمه سلطانی

و اینکه مرا بندگی کنید که این راه مستقیم است

- ترجمه راستین

و مرا پرستش کنید، که این راه مستقیم (سعادت ابدی) است؟!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٢ وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنكُمْ جِبِلًّا كَثِيرًا أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ

و همانا خلق بسیاری از شما را گمراه کرده آیا پس تعقّل نمی‌‌کرده‌‌اید

- ترجمه سلطانی

و همانا خلق بسیاری از شما را گمراه کرده آیا پس تعقّل نمی‌کرده‌اید

- ترجمه راستین

و همانا خلق بسیاری از شما نوع بشر را (این دیو) به گمراهی کشید، آیا عقل و فکرت کار نمی‌بستید (تا از مکر و فریبش بپرهیزید).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٣ هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ

این جهنّمی است که وعده داده می‌‌شدید

- ترجمه سلطانی

این جهنّمی است که وعده داده می‌شدید

- ترجمه راستین

این همان دوزخی است که به شما (پیروان شیطان) وعده می‌دادند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٤ اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ

امروز به (سبب) آنچه که کفر می‌‌ورزیدید به آن وارد شوید

- ترجمه سلطانی

امروز به (سبب) آنچه که کفر می‌ورزیدید به آن وارد شوید

- ترجمه راستین

امروز در آتش آن به کیفر کفرتان داخل شوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٥ الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ

امروز بر دهان‌‌هایشان مهر می‌‌زنیم و (حال آنکه) دستانشان با ما سخن می‌‌گویند و پاهایشان شهادت می‌‌دهد به آنچه که کسب می‌‌کردند

- ترجمه سلطانی

امروز بر دهان‌هایشان مهر می‌زنیم و (حال آنکه) دستانشان با ما سخن می‌گویند و پاهایشان شهادت می‌دهد به آنچه که کسب می‌کردند

- ترجمه راستین

امروز بر دهان آن کافران مهر خموشی نهیم و دستهایشان با ما سخن گوید و پاهایشان به آنچه می‌کردند گواهی دهد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٦ وَلَوْ نَشَاءُ لَطَمَسْنَا عَلَى أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّى يُبْصِرُونَ

و اگر می‌‌خواستیم البتّه چشمان آنها را محو می‌‌کردیم [یعنی چشمانشان را در دنیا مسخ می‌‌کردیم تا آنکه در دنیا نبینند یا چشمانشان را در آخرت مسخ کردیم] پس چگونه [طریق و آنچه که در آن هست را] می‌‌دیدند که در این راه [برای سلوک بر آن] سبقت بگیرند

- ترجمه سلطانی

و اگر میخواستیم البتّه چشمان آنها را محو (مسخ) می‌کردیم پس چگونه (راه و آنچه که در آن هست را) می‌دیدند که در این راه سبقت بگیرند

- ترجمه راستین

و اگر ما بخواهیم، دیده‌هایشان را (به گمراهی) محو و نابینا کنیم تا چون به راه سبقت گیرند کجا (با کوری و گمراهی) بصیرت یابند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٧ وَلَوْ نَشَاءُ لَمَسَخْنَاهُمْ عَلَى مَكَانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطَاعُوا مُضِيًّا وَلَا يَرْجِعُونَ

و اگر بخواهیم البتّه آنها را [با تبدیل صور انسانی آنها به صور دیگر] بر جایگاهشان مسخ می‌‌کنیم آنگاه استطاعت گذشتن ندارند و بر نمی‌‌گردند

- ترجمه سلطانی

و اگر بخواهیم البتّه آنها را بر جایگاهشان مسخ می‌کنیم آنگاه استطاعت گذشتن ندارند و بر نمی‌گردند

- ترجمه راستین

و اگر بخواهیم همان جا صورت آنها را مسخ کنیم (تا به شکل سگان و بوزینگان شوند) که نه (از آن صورت یا از آن جا) بتوانند گذشت و نه (به صورت اول) بازگشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٨ وَمَن نُّعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَفَلَا يَعْقِلُونَ

و کسی که در خلقت عمر [دراز] به او بدهیم را بر می‌‌گردانیم [یعنی در خلقت او به اینکه اعضایش و قوایش را در انتقاص (نقص یافتن) قرار می‌‌دهیم] آیا پس عقل (تعقل نمی‌‌کنند)

- ترجمه سلطانی

و کسی که در خلقت عمر (دراز) به او بدهیم را بر می‌گردانیم آیا پس عقل (تعقل) نمی‌کنند

- ترجمه راستین

و ما هر کس را عمر دراز دهیم (به پیری) در خلقتش تغییر دهیم. آیا (در این کار) تعقل نمی‌کنند (که اگر عمر به دست طبیعت بود پس از کمال به نقصان باز نمی‌گشت).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٩ وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُّبِينٌ

و به او شعر نیاموختیم [تا قرآنی که بر زبان او جاری می‌‌شود شعر موزون و مقفّی یا کلامی شعرى باشد که حقیقت ندارد و با تمویهاتی (حقّ را باطل یا باطل را حقّ جلوه دادن) و تخییلاتی که حقیقت ندارد زینت شده باشد] و شایستهٔ او نیست، همانا آن [قرآن جاری بر زبانش] جز ذکر و قرآنی [یعنی کلامی جامع دو طرف دنیا و آخرت و احکام قالب و قلب و روح] آشکار [که صدق آن و جامعیّت آن ظاهر است] نیست

- ترجمه سلطانی

و به او شعر نیاموختیم و شایستهٔ او نیست، همانا آن جز ذکر و قرآنی آشکار نیست

- ترجمه راستین

و نه ما او را (یعنی محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را) شعر آموختیم و نه شاعری شایسته مقام اوست، بلکه این کتاب چیزی جز ذکر الهی و قرآن روشن بیان خدا نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٠ لِّيُنذِرَ مَن كَانَ حَيًّا وَيَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكَافِرِينَ

تا انذار کند کسی را که [بالفطرت] زنده باشد و گفتار [به دخول در آتش] را بر کافران محقّق کند

- ترجمه سلطانی

تا انذار کند کسی را که زنده باشد و گفتار را بر کافران محقّق کند

- ترجمه راستین

تا هر که را زنده‌دل است (به آیاتش پند دهد و از خدا و قیامت) بترساند و بر کافران (نیز به اتمام حجت) وعده عذاب حتم و لازم گردد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲۳
سوره یس
حزب ۸۹

٧١ أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنَا لَهُم مِّمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينَا أَنْعَامًا فَهُمْ لَهَا مَالِكُونَ

آیا ندیده‌‌اند همانا ما از آنچه که دستان ما (ملائکهٔ عمّالهٔ ما) عمل کرده برای آنها چهارپایانی را خلق کرده‌‌ایم و آنها بر آن مالک هستند [به خلاف سایر آنچه که به آن منتفع می‌‌شوند از انواع نبات (گیاه) و اشجار (درختان) و معادن زیرا اکثر آنها برای آنها به عنوان غیر مملوکه هستند]

- ترجمه سلطانی

آیا ندیده‌اند همانا ما از آنچه که دستان ما عمل کرده برای آنها چهارپایانی را خلق کرده‌ایم و آنها بر آن مالک هستند

- ترجمه راستین

آیا کافران ندیدند که بر آنها به دست (قدرت) خود از جمله آفریدگان چهارپایانی خلقت کردیم تا مالک آنها شوند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٢ وَذَلَّلْنَاهَا لَهُمْ فَمِنْهَا رَكُوبُهُمْ وَمِنْهَا يَأْكُلُونَ

و آنها را برای آنان رام کردیم و [بعضی] از آنها را سوار می‌‌شوند و از [شیر‌‌های آنها و گوشت‌‌های] آنها می‌‌خورند

- ترجمه سلطانی

و آنها را برای آنان رام کردیم و (بعضی) از آنها را سوار می‌شوند و از آنها می‌خورند

- ترجمه راستین

و آن حیوانات (با عظمت و قوت) را مطیع و رام آنها ساختیم که هم بر آنها سوار شوند و هم از آنها غذا تناول کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٣ وَلَهُمْ فِيهَا مَنَافِعُ وَمَشَارِبُ أَفَلَا يَشْكُرُونَ

و برای آنها در آن منافع [دیگر] و نوشیدنی‌‌هایی [از شیرهای آنها] هست آیا پس شکر نمی‌‌کنند [یعنی آیا به آنها نظر نمی‌‌کنند؟! و تفکّر نمی‌‌کنند که خلق امثال آن مشتمل بر آنچه است که مناسب جهتی می‌‌شود که شایسته است که انسان به آن منتفع شود جز از علیم حکیم بصیر قدیر مدبّر ذی عنایت به انسان نیست و این نعم را شکر نمی‌‌کنند؟!]

- ترجمه سلطانی

و برای آنها در آن منافع (دیگر) و نوشیدنی‌هایی هست آیا پس شکر نمی‌کنند

- ترجمه راستین

و برای آنها در آن حیوانات منافع (بسیاری از پوست و پشم و کرک و غیره) و آشامیدنی‌های فراوان (از شیر و ماست و روغن و غیره) هست، آیا شکر (این نعمتها را) نباید به جای آرند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٤ وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَّعَلَّهُمْ يُنصَرُونَ

و [در عوض از روی کفران به او و به نعمت‌‌هایش] غیر الله خدایانی را گرفتند تا شاید که آنها [با آلهه] یاری شوند

- ترجمه سلطانی

و غیر الله خدایانی را گرفتند تا شاید که آنها (به آلهه) یاری شوند

- ترجمه راستین

و (مشرکان از جهل) به جای خدا خدایانی دیگر اتخاذ کردند تا مگر (از جانب آنها) یاری شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٥ لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ وَهُمْ لَهُمْ جُندٌ مُّحْضَرُونَ

[حال آنکه آلهه] توانایی به یاری کردن آنان ندارند و (حال آنکه) آنان برای آنها (خدایان) به عنوان لشکر حاضر هستند

- ترجمه سلطانی

(حال آنکه آلهه) توانایی به یاری کردن آنان ندارند و (حال آنکه) آنان برای آنها (خدایان) به عنوان لشکر حاضر هستند

- ترجمه راستین

هرگز آن خدایان کمترین نصرتی به آنها نتوانند کرد و خود این مشرکان معبودانشان را سپاهی حاضر خدمت هستند که همگی را (در قیامت در آتش دوزخ) حاضر آرند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٦ فَلَا يَحْزُنكَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ

پس گفتار آنان [دربارهٔ خداوند یا دربارهٔ تو، یا دربارهٔ خلافت خلیفهٔ تو] نباید تو را اندوهناک سازد همانا ما آنچه که پنهان می‌‌کنند و آنچه که آشکار می‌‌نمایند را می‌‌دانیم [پس از آنچه که گفتند باک مدار که ما بر اقوال آنان قادر و شنوا و به آنچه که نیّت می‌‌کنند و استحقاق دارند عالم هستیم]

- ترجمه سلطانی

پس گفتار آنان نباید تو را اندوهناک سازد همانا ما آنچه که پنهان میکنند و آنچه که آشکار می‌نمایند را می‌دانیم

- ترجمه راستین

پس سخن این مشرکان تو را محزون نکند. ما هر آنچه پنهان و آشکار گویند همه را می‌دانیم (و به کیفر کفرشان می‌رسانیم).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٧ أَوَلَمْ يَرَ الْإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُّبِينٌ

آیا انسان ندیده است که ما او را از نطفه‌‌ای [قذره (کثیف) جماد از ضعیف‌‌ترین اشیاء] خلق کردیم آنوقت او [که شخصی قادر قوی ناطق است] ستیزه کننده‌‌ای [دارای عقل و علم و نطق و قدرت و قوّت بر دفع] آشکار (ظاهر یا مظهر) است

- ترجمه سلطانی

آیا انسان ندیده است که ما او را از نطفه‌ای خلق کردیم آنوقت او ستیزه کننده‌ای آشکار است

- ترجمه راستین

آیا انسان ندید که ما او را از نطفه ناقابل (چنین آراسته) خلقت کردیم؟آن گاه (به جای آنکه شکر گزار باشد) دشمن آشکار ما گردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٨ وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَن يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ

و برای ما مَثلی زده [که چه کسی استخوان‌‌ها را زنده می‌‌کند بعد از اخذ آنها و تفتیت (متلاشی شدن) آنها] و خلقت خود را [از نطفه بدون سبق اثری از او] فراموش کرده [و حال آنکه زنده کردن او بعد از بقای روحش و سایر آثار او از مادّه و بدن مثالی و نفس حیوانی و روح و عقل سهل‌‌تر است] گفت: چه کسی استخوان‌‌ها را زنده می‌‌کند و (حال آنکه) آنها پوسیده هستند؟!

- ترجمه سلطانی

و برای ما مَثلی زده و خلقت خود را فراموش کرده گفت: چه کسی استخوان‌ها را زنده می‌کند و (حال آنکه) آنها پوسیده هستند؟!

- ترجمه راستین

و برای ما مثلی (جاهلانه) زد و آفرینش خود را فراموش کرد، گفت: این استخوانهای پوسیده را باز که زنده می‌کند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٩ قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ

بگو: کسی که نخستین بار آن را ایجاد کرد آن را زنده می‌‌کند و او به هر آفرینشی دانا است [آنچه را که از آن باقی است و چگونگی وصل آنها و فصل آنها و وضع آنها در مواضعشان را می‌‌داند]

- ترجمه سلطانی

بگو: کسی که نخستین بار آن را ایجاد کرد آن را زنده می‌کند و او به هر آفرینشی دانا است

- ترجمه راستین

بگو: آن خدایی زنده می‌کند که اول بار آنها را ایجاد کرد و او به هر آفریده‌ای داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٠ الَّذِي جَعَلَ لَكُم مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ

کسی که از درخت سبز برای شما آتش قرار داد {آن درخت مرخ (نرم و نازک، بید دشتی، زالزالک وحشی، ولیک) است که از آن عود گرفته می‌‌شود و یکی از آن دو به دیگری مالیده می‌‌شود و آتش افروخته می‌‌شود، و چوب بالایی زَند و دیگری پایین زندت (پازند) نامیده می‌‌شود} و آنوقت شما از آن [آتش] می‌‌افروزید

- ترجمه سلطانی

کسی که از درخت سبز برای شما آتش قرار داد و آنوقت شما از آن (آتش) می‌افروزید

- ترجمه راستین

آن خدایی که از درخت سبز و تر برای انتفاع شما آتش قرار داده که (برای حاجتی که خواهید) بر می‌افروزید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨١ أَوَلَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَن يَخْلُقَ مِثْلَهُم بَلَى وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ

آیا کسی که آسمان‌‌ها و زمین را خلق کرده قادر بر این نیست که مثل آنان را [ابتداءً] خلق کند؟! [پس چه رسد به اعادت (باز گرداندن) آنها] بله! و او خلّاق است [خلق کردن بسیار بطور ابتداء و بطور اعادت شأن او است] و [به هر آنچه که خلق کردن خلق در ابتداء یا اعادت لازم می‌‌شود] دانا است

- ترجمه سلطانی

آیا کسی که آسمان‌ها و زمین را خلق کرده قادر بر این نیست که مثل آنان را خلق کند؟! بله! و او خلّاق و دانا است

- ترجمه راستین

آیا آن خدایی که (خلقت با عظمت) آسمانها و زمین را آفریده بر آفرینش (موجود ضعیفی) مانند این کافران قادر نیست (که چون مردند باز آنها را زنده گرداند) ؟چرا (البته قادر است) و او آفریننده و داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٢ إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَن يَقُـولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ

جز این نیست که امر (شأن) او وقتی که چیزی را اراده کند همانا به او می‌‌گوید: بباش، پس می‌‌باشد

- ترجمه سلطانی

جز این نیست که امر (شأن) او وقتی که چیزی را اراده کند همانا به او می‌گوید: بباش، پس می‌باشد

- ترجمه راستین

فرمان نافذ او چون اراده خلقت چیزی کند به محض اینکه گوید: «موجود باش»بلا فاصله موجود خواهد شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٣ فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ

و منزّه است کسی که ملکوت هر چیزی در دست او است و به او بازگردانده می‌‌شوید.

- ترجمه سلطانی

و منزّه است کسی که ملکوت هر چیزی در دست او است و به او بازگردانده می‌شوید.

- ترجمه راستین

پس منزه و پاک است خدایی که (ملک و) ملکوت هر موجود به دست (قدرت) او و بازگشت شما همه خلایق به سوی اوست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای