سورهٔ صافات
صافات، ذبیح
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
٥ رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَرَبُّ الْمَشَارِقِ
پروردگار آسمانها و زمین و آنچه [از اصناف ملائکه و کواکب و اصناف موالید] که بین آن دو است و پروردگار مشرقها {و هر مرتبهٔ عالی نسبت به دانی خود متلألئه (تابان) و مشرق است}
- ترجمه سلطانیپروردگار آسمانها و زمین و آنچه که بین آن دو است و پروردگار مشرقها
- ترجمه راستینهمان خدای یکتا که آفریننده آسمانها و زمین است و هر چه بین آنهاست و آفریننده مشرقها (و مغربها) است.
- ترجمه الهی قمشهای٨ لَّا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَى وَيُقْذَفُونَ مِن كُلِّ جَانِبٍ
که نمیشنوند [یعنی گوش نمیدهند یا قدرت ندارند که بشنوند] به ملأ أعلی (بزرگان متعالی) و [وقتی که بخواهند استراق سمع نمایند] از هر جانب پرتاب میشوند {یعنی با شهابها رمی (زده) میشوند، و این شهابهای محسوسه نمونهای از آن و صورت آنها است وگرنه که شهابهایی که با آنها رمی میشوند مناسب بر دو عالم مثال یعنی عالم جنّ و عالم ملائکه هستند}
- ترجمه سلطانیکه نمیشنوند (گوش نمیدهند) به ملأ أعلی (بزرگان متعالی) و از هر جانب پرتاب میشوند
- ترجمه راستینتا شیاطین هیچ از وحی و سخنان فرشتگان عالم بالا نشنوند و از هر طرف به قهر رانده شوند.
- ترجمه الهی قمشهای١٠ إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ
جز کسی که [مسموع] ربوده شدهای را قاپیده، پس شهاب شکافنده آن را دنبال کند [و بنفسه آنها را میشکافد یا جوّ را با ضوء (روشنی) خود میشکافد]
- ترجمه سلطانیجز کسی که (مسموع) ربوده شدهای را قاپیده، پس شهاب شکافنده آن را دنبال کند
- ترجمه راستینجز آنکه کسی (از شیاطین چون خواهد از عالم بالا) خبری برباید هم او را تیر شهاب فروزان تعقیب کند.
- ترجمه الهی قمشهای١١ فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَم مَّنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَاهُم مِّن طِينٍ لَّازِبٍ
حال از آنها بپرس آیا آنها از لحاظ خلقت سختترند یا کسانی [از ملائکه و جنّ و آسمانها و زمین و مابین آن دو و مشرقها و کواکب و شهابها] که خلق کردیم، همانا ما آنها را [از ضعیفترین چیز] از گل چسبناک خلق کردیم [و آنها از بیشتر مخلوقات بحسب مادّه ضعیفتر و بحسب صورت کوچکتر و بحسب قوّه اهون (سستتر) هستند و آنگاه آنها به ما شرک میورزند و عصیان میکنند، و در حالی که غیر آنها با قوّتشان و بزرگیشان ما را واحد میدانند و از ما اطاعت میکنند]
- ترجمه سلطانیحال از آنها بپرس آیا آنها از لحاظ خلقت سختترند یا کسانی که خلق کردیم، همانا ما آنها را از گل چسبناک خلق کردیم
- ترجمه راستیناز این منکران قیامت بپرس که آیا خلقت آنها سختتر است یا موجودات (با عظمت) دیگر که ما خلق کردهایم؟و ما اینان را در اول از گل چسبنده بیافریدیم.
- ترجمه الهی قمشهای١٢ بَلْ عَجِبْتَ وَيَسْخَرُونَ
بلکه تعجّب کردی و مسخره میکنند [و حال آنکه آنها از سوی تو یا از خداوند یا از توحید خداوند یا از کسی که خداوند را واحد میداند مسخره میشوند]
- ترجمه سلطانیبلکه تعجّب کردی و مسخره میکنند
- ترجمه راستینبلکه تو (از انکار منکران) تعجب کردی و آنها هم به تمسخر پرداختند.
- ترجمه الهی قمشهای١٤ وَإِذَا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ
و وقتی که آیهای [یعنی معجزهای یا آیتى از آیات بزرگ که آنها انبیاء و اولیاء (ع) هستند یا آیتى از آیات کتاب تدوینی را، یا آیتى در عالم صغیرشان] را ببینند به تمسخر میگیرند [و در سخریّه کردن به آن یا به صاحب آیت مبالغه میکنند و شدّت میدهند]
- ترجمه سلطانیو وقتی که آیهای را ببینند به تمسخر میگیرند
- ترجمه راستینو چون آیت و معجزی مشاهده کنند باز هم به فسوس و مسخره پردازند.
- ترجمه الهی قمشهای١٦ أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ
آیا وقتی که مردهایم و خاک و استخوان میباشیم
- ترجمه سلطانیآیا وقتی که مردهایم و خاک و استخوان میباشیم
- ترجمه راستین(و با تعجب و انکار گویند) آیا چون ما مردیم و خاک و استخوان پوسیده شدیم باز زنده و برانگیخته میشویم؟
- ترجمه الهی قمشهای١٩ فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ فَإِذَا هُمْ يَنظُرُونَ
و جز این نیست که آن (بعث) فریادی (صیحهای، همان نفخهٔ دوّم) واحد است پس آنوقت آنان نظر میکنند [یعنی میبینند یا منتظر حساب میشوند یا منتظر میشوند که چه به آنان انجام میشود]
- ترجمه سلطانیو جز این نیست که آن فریادی واحد است پس آنوقت آنان نظر میکنند (میبینند)
- ترجمه راستینتنها به یک صیحه (اسرافیل) است که ناگاه همه (زنده شده و از قبرها بر خیزند و عرصه قیامت را) بنگرند.
- ترجمه الهی قمشهای٢٢ احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوا يَعْبُدُونَ
کسانی که ظلم کردند و ازواجشان [به مناسبات برای آنها] و آنچه که عبادت میکردند را گرد آورید
- ترجمه سلطانیکسانی که ظلم کردند و ازواجشان و آنچه که عبادت میکردند را گرد آورید
- ترجمه راستین(و خطاب شود که) اینک ستمکاران را حاضر کنید با همسران (یا پیروان) و آنچه معبود ایشان بود،
- ترجمه الهی قمشهای٢٧ وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ
و بعضی از آنها (تابعین) بر بعضی دیگر (متبوعین) روی میآورند [در حالی] که از یکدیگر سؤال [و جواب] میکنند
- ترجمه سلطانیو بعضی از آنها (تابعین) بر بعضی دیگر (متبوعین) روی میآورند (در حالی) که از یکدیگر سؤال میکنند
- ترجمه راستینو در آن هنگامه برخی از آنان به بعضی دیگر رو نموده (یعنی مرئوسین با رؤسا) سؤال و جواب کنند.
- ترجمه الهی قمشهای٢٨ قَالُوا إِنَّكُمْ كُنتُمْ تَأْتُونَنَا عَنِ الْيَمِينِ
[اتباع] میگویند همانا شما از یمین [در صور اعمال دین و اوامر و نواهی خداوند] به ما در میآمدید {نظر به رؤسای ضلالت است که دین و ایمان و امامت و ریاست دین را بدون اذنی و اجازهای ادّعاء میکردهاند زیرا آنها بندگان خدا را که فطرتشان فطرت ایمان و اسلام است از طلب دین و طلب کسی که دینشان را از او بگیرند منع کردند}
- ترجمه سلطانی(اتباع) میگویند همانا شما از یمین (در صور اعمال دین و اوامر و نواهی خداوند) به ما در میآمدید
- ترجمه راستینگویند: شما بودید که از سمت راست (و چپ برای فریب) ما میآمدید.
- ترجمه الهی قمشهای٢٩ قَالُوا بَل لَّمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ
میگویند: بلکه شما مؤمن نبودهاید [برای اینکه شما بر صورت اسلام بودهاید بدون اتیان به شروط آن و عهود آن و شما بر ایمان حقیقی و نه بر اسلام حقیقی نبودهاید، بلکه شما منتحل به صورت اسلام بودید]
- ترجمه سلطانیمیگویند: بلکه شما مؤمن نبودهاید
- ترجمه راستینآنها جواب دهند (که به ما مربوط نیست) بلکه شما خود ایمان نیاوردید.
- ترجمه الهی قمشهای٣٠ وَمَا كَانَ لَنَا عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ بَلْ كُنتُمْ قَوْمًا طَاغِينَ
و ما بر شما سلطانی (سلطنتی) نداشتیم بلکه شما گروهی طاغی (طغیان کننده از امام و ایمان) بودید [و شما را به ضلال دعوت میکردیم و شما صورت دعوت ما را که به صورت اعمال دین بود خدیعت بر نفوس خود و وسیله برای مآرب نفسانی خویش قرار دادید]
- ترجمه سلطانیو ما بر شما سلطانی (سلطنتی) نداشتیم بلکه شما گروهی طاغی (طغیان کننده از امام و ایمان) بودید
- ترجمه راستینو ما بر شما تسلط و حجتی نداشتیم بلکه شما خودتان طاغی و سرکش مردمی بودید.
- ترجمه الهی قمشهای٣١ فَحَقَّ عَلَيْنَا قَوْلُ رَبِّنَا إِنَّا لَذَائِقُونَ
پس قول پروردگار ما [به عذاب] بر ما [و بر شما] محقّق شد همانا ما البتّه [عذاب را] چشندهایم
- ترجمه سلطانیپس قول پروردگار ما (به عذاب) بر ما محقّق شد همانا ما البتّه (عذاب را) چشندهایم
- ترجمه راستینپس امروز بر همه ما وعده (انتقام) خدایمان حتمی است، و البته عذاب را خواهیم چشید.
- ترجمه الهی قمشهای٣٥ إِنَّهُمْ كَانُوا إِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ
که وقتی به آنها گفته میشد خدایی جز الله نیست آنها [از شنیدن آن و قبول آن] استکبار میورزیدند
- ترجمه سلطانیکه وقتی به آنها گفته میشد خدایی جز الله نیست آنها استکبار میورزیدند
- ترجمه راستینآنها بودند که چون لا اله الاّ اللّه (کلمه توحید) به ایشان گفته میشد (از قبول آن) سرکشی میکردند.
- ترجمه الهی قمشهای٣٦ وَيَقُـولُونَ أَئِنَّا لَتَارِكُو آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَّجْنُونٍ
و [بدون تحقیقی بر قول او و دین او و بدون تعمّقی در وصف خدایانشان و دینشان] میگفتند: آیا ما خدایان خود را برای شاعری مجنون ترک کنیم
- ترجمه سلطانیو میگفتند: آیا ما خدایان خود را برای شاعری مجنون ترک کنیم
- ترجمه راستینو میگفتند: آیا ما به خاطر شاعر دیوانهای دست از خدایان خود برداریم؟!
- ترجمه الهی قمشهای٣٧ بَلْ جَاءَ بِالْحَقِّ وَصَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ
بلکه [شاعر نیست که با تمویه (ظاهر آرایی) حقّ، باطل را آورده باشد و نه با خیالات فاسده به صورت معقولات حقّه، و مجنون و مخبّط (آشفته خاطر) هم نیست، چنانکه انفس شما بر شما جلوه داده و لکن] حقّ را آورده و فرستادگان [که به آنها اعتقاد دارید] را تصدیق کرده است
- ترجمه سلطانی(شاعر نیست) بلکه حقّ را آورده و فرستادگان (که به آنها اعتقاد دارید) را تصدیق کرده است
- ترجمه راستین(چنین نیست که آنها پنداشتند) بلکه (محمّد صلی الله علیه و آله پیغمبر بزرگی است که برای تعلیم و هدایت خلق عالم) با برهان روشن حق آمد و (حجت و معجزاتش) صدق پیغمبران پیشین را نیز اثبات کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٤٧ لَا فِيهَا غَوْلٌ وَلَا هُمْ عَنْهَا يُنزَفُونَ
که در آن [به خلاف خمر دنیا که در آن غول (سردرد) صداع (سردرد) و خمار (سردرد) هست] سردردی نیست و با [نوشیدن] آن عقل آنها نمیرود
- ترجمه سلطانیکه در آن سردردی نیست و با (نوشیدن) آن عقل آنها نمیرود
- ترجمه راستیننه در آن میخمار و دردسری و نه مستی و مدهوشی است.
- ترجمه الهی قمشهای٤٨ وَعِندَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ عِينٌ
و کوتاه کنندگان نگاه چشم درشت (مؤنّث) نزد آنان هستند [که چشمانشان را بر ازواج خود میاندازند که مانند بعضی از ازواج دنیا آنها را به سوی غیر آنان (مذکّر) فراتر نمیبرند]
- ترجمه سلطانیو کوتاه کنندگان نگاه چشم درشت (مؤنّث) نزد آنان هستند
- ترجمه راستینو در بزم حضورشان حوران زیبا چشمی است که (جز به شوهر خود) به هیچ کس ننگرند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٩ كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَّكْنُونٌ
مانند اینکه آنها (مؤنّث) بیضهٔ (تخم پرنده) پوشیده [از غبار] هستند
- ترجمه سلطانیمانند اینکه آنها (مؤنّث) بیضهٔ (تخم پرنده) پوشیده (از غبار) هستند
- ترجمه راستینگویی آن حوران (در سفیدی و لطافت) بیضه مکنونند[یعنی تخم شتر مرغ که بسیار خوشرنگ است و شتر مرغ آن را با پر خویش میپوشاند تا غبار بر آن ننشیند. (م) ].
- ترجمه الهی قمشهای٥٣ أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَدِينُونَ
آیا وقتی که مردهایم و خاک و استخوان میباشیم آیا ما قطعاً جزاء داده میشویم؟
- ترجمه سلطانیآیا وقتی که مردهایم و خاک و استخوان میباشیم آیا ما قطعاً جزاء داده میشویم؟
- ترجمه راستینآیا چون مردیم و استخوان ما خاک راه شد باز (زنده شویم و) پاداش و کیفری یابیم؟
- ترجمه الهی قمشهای٥٤ قَالَ هَلْ أَنتُم مُّطَّلِعُونَ
[گوینده به همنشین خود] گفت: آیا شما [از حال او] مطّلع هستید
- ترجمه سلطانی(گوینده به همنشین خود) گفت: آیا شما (از حال او) مطّلع هستید
- ترجمه راستینباز (این گوینده بهشتی به رفیقان) گوید: آیا میخواهید نظر کنید (و آن رفیق کافر را اینک در دوزخ بنگرید).
- ترجمه الهی قمشهای٥٧ وَلَـوْلَا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ
و اگر نعمت پروردگارم [یعنی ولایت ولیّ امر من زیرا آن نعمت حقیقی است یا انعام پروردگار من به ولایت] نبود البتّه [آنگاه] از حاضر شدگان [در عذاب] میبودم
- ترجمه سلطانیو اگر نعمت (ولایت) پروردگارم نبود البتّه (آنگاه) از حاضر شدگان (در عذاب) میبودم
- ترجمه راستینو اگر نعمت و لطف خدای من (نگهدار) نبود من هم به دوزخ (نزد تو) از حاضر شدگان بودم.
- ترجمه الهی قمشهای٥٩ إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولَى وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ
جز مرگ اوّل ما [از زندگانی دنیا] و ما معذّب شده نیستیم
- ترجمه سلطانیجز مرگ اوّل ما (از زندگانی دنیا) و ما معذّب شده نیستیم
- ترجمه راستینجز همان مرگ اول (که در دنیا مردیم) و دیگر هیچ رنج و عذابی بر ما نخواهد بود؟
- ترجمه الهی قمشهای٦٢ أَذَلِكَ خَيْرٌ نُّزُلًا أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ
آیا آن پذیرائی بهتر است یا درخت زقّوم (درختی در جهنّم و گیاهی زهردار در صحرا به شکل یاسمین)
- ترجمه سلطانیآیا آن پذیرائی بهتر است یا درخت زقّوم
- ترجمه راستینآیا این پذیرایی (و مقام عالی) بهتر است یا درخت زقّوم جهنم؟
- ترجمه الهی قمشهای٦٦ فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْهَا فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ
و همانا آنها [برای غایت جوعشان (گرسنگیشان) و شدّت احتیاج آنها به خوردن] البّته از آن میخورند و شکمهایشان را از آن پُر کنندهاند
- ترجمه سلطانیو همانا آنها البّته از آن میخورند و شکمهایشان را از آن پُر کنندهاند
- ترجمه راستیناهل دوزخ از آن درخت (خباثت) آن طور میخورند که شکمها پر میسازند.
- ترجمه الهی قمشهای٦٧ ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْهَا لَشَوْبًا مِّنْ حَمِيمٍ
سپس همانا بر آن حتماً [مایعی] داغ را آمیخته میدارند [یعنی همان غسّاق (زردآبه) یا صدید (چرک خون) مخلوط]
- ترجمه سلطانیسپس همانا بر آن حتماً (مایعی) داغ را آمیخته میدارند
- ترجمه راستینپس از خوردن زقّوم دوزخ بر آنها آمیزهای از شراب سوزان خواهد بود.
- ترجمه الهی قمشهای٦٩ إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آبَاءَهُمْ ضَالِّينَ
[برای این] که آنها به پدرانشان [و در حالی که] آنها گمراه بودند الفت (أنس و عادت و معاشرت) داشتند [و معذلک از آنها تبعیّت کردند پس به سبب آن مستحقّ این عذاب شدند]
- ترجمه سلطانی(برای این) که آنها به پدرانشان (و در حالی که) آنها گمراه بودند الفت (أنس و عادت و معاشرت) داشتند
- ترجمه راستینچرا که آنها پدرانشان را در ضلالت و گمراهی یافتند.
- ترجمه الهی قمشهای٧٣ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُنذَرِينَ
پس نظر کن که عاقبت انذار شدگان (تکذیب کنندگان) چگونه بود
- ترجمه سلطانیپس نظر کن که عاقبت انذار شدگان چگونه بود
- ترجمه راستین(همه را تکذیب کردند) پس بنگر تا عاقبت کار آن امتهای بیم داده شده (گمراه) به چه (سختی و هلاکت) انجامید.
- ترجمه الهی قمشهای٧٥ وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ
و [بعد از آنکه قوم نوح در تکذیب کردن و انکار کردن و ایذاء ادامه دادند] همانا نوح [با دعاء (نفرین) برای قوم خود] به ما نداء داد و البتّه [او را اجابت کردیم، و خدای را سوگند که] چه نیکو اجابت کنندهای هستیم
- ترجمه سلطانیو همانا نوح به ما نداء داد و البتّه چه نیکو اجابت کنندهای هستیم
- ترجمه راستینو همانا نوح ما را (بر یاری خود) ندا کرد و ما او را چه نیکو اجابت کردیم.
- ترجمه الهی قمشهای٧٦ وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ
و او و اهلش را از محنت بزرگ [اذی قومش و از غرق شدن] نجات دادیم
- ترجمه سلطانیو او و اهلش را از محنت بزرگ نجات دادیم
- ترجمه راستینو او را با اهل بیتش (و پیروانش) همه را از اندوه و بلای بزرگ (هلاکت غرق) نجات دادیم.
- ترجمه الهی قمشهای٨٠ إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
همانا ما اینچنین [با ترک «لِسَان صِدْقٍ» برای آنان در آیندگان و بقاء علم و کتاب و نبوّت در عقبهٔ آنها و با اعطاء برکت در عقب آنها] به نیکوکاران جزاء میدهیم
- ترجمه سلطانیهمانا ما اینچنین به نیکوکاران جزاء میدهیم
- ترجمه راستینما نیکوکاران را چنین پاداش میدهیم.
- ترجمه الهی قمشهای٨٣ وَإِنَّ مِن شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ
و همانا البتّه ابراهیم از شیعیان (پیروان) او است {یعنی از کسانی که در رسالت و اجراء (جاری داشتن) احکام خداوند بر بندگان و تحمّل اذیّت قوم و صبر بر ابتلاء شدن به آنان شایع (پیروی کننده) از نوح هستند}
- ترجمه سلطانیو همانا البتّه ابراهیم از شیعیان (پیروان) او است
- ترجمه راستینو از پیروان نوح (در دعوت به توحید و خدا پرستی) به حقیقت ابراهیم (خلیل) بود.
- ترجمه الهی قمشهای٨٥ إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَاذَا تَعْبُدُونَ
آنوقت که به پدرش و به قوم خود گفت چه چیزی را میپرستید؟
- ترجمه سلطانیآنوقت که به پدرش و به قوم خود گفت چه چیزی را میپرستید؟
- ترجمه راستینهنگامی که با پدر (یعنی عموی) خود و قومش گفت: شما به پرستش چه مشغولید؟
- ترجمه الهی قمشهای٨٧ فَمَا ظَنُّكُم بِرَبِّ الْعَالَـمِينَ
پس گمان شما به پروردگار عالمیان چیست [حتّی از او به مصنوعی که با انفس خود آن را ساختهاید روی آوردهاید]
- ترجمه سلطانیپس گمان شما به پروردگار عالمیان چیست
- ترجمه راستینپس در این صورت به خدای جهانیان چه گمان میبرید (و از قهر و انتقام خدا چگونه نمیترسید).
- ترجمه الهی قمشهای٩٠ فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِينَ
پس از او روی گردانیدند [در حالی که به سوی انجام مراسم عید خود] پشت کننده [به او] بودند
- ترجمه سلطانیپس از او روی گردانیدند (در حالی که) (به سوی انجام مراسم عید خود) پشت کننده (به او) بودند
- ترجمه راستینقوم از او دست کشیده برگشتند (و از بتخانه در پی نشاط عید به باغ و صحرا شتافتند).
- ترجمه الهی قمشهای٩١ فَرَاغَ إِلَى آلِهَتِهِمْ فَقَالَ أَلَا تَأْكُلُونَ
آنگاه [ابراهیم] به سوی خدایانشان میل کرد (روی آورد) و [با تهکّم به آنها به آنها] گفت آیا [غذایی که نزد شما هست را] نمیخورید
- ترجمه سلطانیآنگاه (ابراهیم) به سوی خدایانشان میل کرد (روی آورد) و گفت آیا نمیخورید
- ترجمه راستینابراهیم (که بتخانه را خلوت یافت) قصد بتهای آنان کرد و گفت: آیا شما غذا نمیخورید؟
- ترجمه الهی قمشهای٩٥ قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ
[ابراهیم بعد از آنکه به او رسیدند به آنها] گفت: آیا آنچه که [خودتان] میتراشید را بندگی میکنید [و الله را که شایسته است که عبادت شود ترک میکنید]
- ترجمه سلطانی(ابراهیم) گفت آیا آنچه که (خودتان) میتراشید را بندگی میکنید
- ترجمه راستینابراهیم گفت: آیا رواست که شما چیزی به دست خود بتراشید و آن را پرستش کنید؟
- ترجمه الهی قمشهای٩٦ وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ
و (حال آنکه) شما و آنچه [از اصنام و غیر آن] که عمل میکنید (میسازید) را خداوند خلق کرده است {زیرا موادّ آنها به خلقت او و صُنع آنها به اقدار (قدرت دادن) او است}
- ترجمه سلطانیو (حال آنکه) شما و آنچه که عمل میکنید (میسازید) را خداوند خلق کرده است
- ترجمه راستیندر صورتی که شما و آنچه (از بتان) میسازید همه را خدا آفریده.
- ترجمه الهی قمشهای٩٧ قَالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْيَانًا فَأَلْقُوهُ فِي الْجَحِيمِ
[بعد از آنکه با آنها محاجّه کرد و با او احتجاج نمودند] گفتند: برای او ساختمانی بناء کنید و او را در جحیم (آتش شدید) بیندازید
- ترجمه سلطانیگفتند برای او ساختمانی بناء کنید و او را در جحیم بیندازید
- ترجمه راستین(قوم حجت و برهانش نشنیدند و) گفتند: باید بر او آتشخانهای بسازید و او را در آتش افکنید.
- ترجمه الهی قمشهای٩٨ فَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَسْفَلِينَ
آنگاه حیلهای [به احراق (سوزاندن) او با آتش] برای او اراده کردند پس [با باطل کردن کید آنها] آنها را پستترینها قرار دادیم [و او حجّت بر آنها قرار داده شد]
- ترجمه سلطانیآنگاه حیلهای برای او اراده کردند پس آنها را پستترینها قرار دادیم
- ترجمه راستیننمرودیان قصد مکر و ستمش کردند ما هم آنان را خوار و نابود ساختیم (و آتش را بر او گلستان کردیم).
- ترجمه الهی قمشهای٩٩ وَقَالَ إِنِّي ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّي سَيَهْدِينِ
و گفت که من رهسپار به سوی پروردگارم هستم [او] بزودی مرا هدایت خواهد کرد
- ترجمه سلطانیو گفت که من رهسپار به سوی پروردگارم هستم (او) بزودی مرا هدایت خواهد کرد
- ترجمه راستینو ابراهیم (پس از نجات از بیداد نمرودیان به قومش) گفت: من (با کمال اخلاص) به سوی خدای خود میروم که البته هدایتم خواهد فرمود.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٠ رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِـحِينَ
پروردگارا [بعضاً] از صالحان [فرزند] به من عطاء کن [که در تنهایی من انیس بر من، و برای عبادتم و دعوتم به عنوان معین (کمک کننده) برای من باشند]
- ترجمه سلطانیپروردگارا (بعضاً) از صالحان (فرزند) به من عطاء کن
- ترجمه راستینبار الها، مرا فرزند صالحی که از بندگان شایسته تو باشد عطا فرما.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٢ فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَابُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَاأَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ
و چون [به او اعطاء کردیم] با او به سعی (نوجوانی) رسید [در خواب دید که خداوند او را به ذبح او امر میکند و به فرزندش] گفت: ای پسرکم همانا من در خواب میبینم که تو را ذبح میکنم، پس نظر کن که چه میبینی (فکر میکنی) گفت ای پدرم آنچه را که امر شدهای انجام بده که ان شاء الله (اگر خداوند بخواهد) مرا از شکیبایان خواهی یافت
- ترجمه سلطانیو چون با او به سعی (نوجوانی) رسید گفت ای پسرکم همانا من در خواب میبینم که تو را ذبح میکنم، پس نظر کن که چه میبینی (فکر میکنی) گفت ای پدرم آنچه را که امر شدهای انجام بده که ان شاء الله (اگر خداوند بخواهد) مرا از شکیبایان خواهی یافت
- ترجمه راستینآن گاه که (آن پسر رشد یافت و) با او به سعی و عمل شتافت (یا در جهد و عبادت یا در سعی صفا و مروه با پدر همراه شد) ابراهیم گفت: ای فرزند عزیزم، من در عالم خواب چنین میبینم که تو را قربانی (راه خدا) میکنم، در این واقعه تو را چه نظری است؟جواب داد: ای پدر، هر چه مأموری انجام ده که ان شاء اللّه مرا از بندگان با صبر و شکیبا خواهی یافت.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٣ فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ
و چون آن دو [به استسلام (گردن نهادن) بر امر خداوند] تسلیم شدند و او را بر [روی] پیشانی [به زمین] افکند
- ترجمه سلطانیو چون آن دو (بر امر خداوند) تسلیم شدند (گردن نهادند) و او را بر (روی) پیشانی (به زمین) افکند
- ترجمه راستینپس چون هر دو تسلیم امر حق گشتند و او را (برای کشتن) به روی در افکند.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٥ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
همانا رؤیا را [با عزم و اتیان به مأمور] تصدیق کردهای همانا ما اینگونه به نیکوکاران پاداش میدهیم
- ترجمه سلطانیهمانا رؤیا را تصدیق کردهای همانا ما اینگونه به نیکوکاران پاداش میدهیم
- ترجمه راستینتو مأموریت عالم رؤیا را انجام دادی (کارد را از گلویش بردار) . ما نیکو کاران را چنین نیکو پاداش میدهیم.
- ترجمه الهی قمشهای١١٢ وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِيًّا مِّنَ الصَّالِـحِينَ
و اسحاق را به عنوان پیامبری از صالحین به او بشارت دادیم
- ترجمه سلطانیو اسحاق را به عنوان پیامبری از صالحین به او بشارت دادیم
- ترجمه راستینو باز مژده فرزندش اسحاق را که پیغمبری از شایستگان است به او دادیم.
- ترجمه الهی قمشهای١١٣ وَبَارَكْنَا عَلَيْهِ وَعَلَى إِسْحَاقَ وَمِن ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِـمٌ لِّنَفْسِهِ مُبِينٌ
و به او و به اسحاق برکت دادیم و از ذرّیّهٔ آن دو [اشخاصی] نیکوکار و [اشخاصی] ظالم آشکاری لنفسه (بر خویش) هستند
- ترجمه سلطانیو به او و به اسحاق برکت دادیم و از ذرّیّهٔ آن دو (اشخاصی) نیکوکار و (اشخاصی) ظالم آشکاری لنفسه (بر خویش) هستند
- ترجمه راستینو بر ابراهیم و اسحاق برکت و خیر بسیار عطا کردیم، و از فرزندانشان برخی صالح و نیکوکار و برخی دانسته و آشکار به نفس خود ستمکار شدند.
- ترجمه الهی قمشهای١١٤ وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ
و همانا بر موسی و هارون [با انجاء (نجات دادن) آن دو و انجاء قوم آن دو از شدّت استعباد (برده کشی) و یاری آن دو و اعطاء کتاب و نبوّت و بقاء لسان صدق در آخرین و غیر آن] منّت گذاردیم
- ترجمه سلطانیو همانا بر موسی و هارون منّت گذاردیم
- ترجمه راستینو همانا ما بر موسی و هارون منّت گذاردیم.
- ترجمه الهی قمشهای١١٥ وَنَجَّيْنَاهُمَا وَقَوْمَهُمَا مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ
و آن دو را و قوم آن دو را از اندوه بزرگ [همان استعباد و قتل اولاد و تفریق (جدا کردن) بین مردان و زنان و تجسّس حیاء زنان برای عیب یا فرزند و ترس قتل فرعون آنها را بعد از خروج آنها از مصر و گرفتن او آنها را و استعباد ثانیّ او و خوف غرق شدن بعد از دخول در دریا] نجات دادیم
- ترجمه سلطانیو آن دو را و قوم آن دو را از اندوه بزرگ نجات دادیم
- ترجمه راستینو هر دو را با قومشان از بلای بزرگ (فرعونیان) نجات دادیم.
- ترجمه الهی قمشهای١١٧ وَآتَيْنَاهُمَا الْكِتَابَ الْمُسْتَبِينَ
پس آنها هم چیره شدند و به آن دو کتاب روشنگر [یعنی نبوّت و رسالت و احکام آن دو و تورات صورت آن دو] دادیم
- ترجمه سلطانیپس آنها هم چیره شدند و به آن دو کتاب روشنگر دادیم
- ترجمه راستینو به آن دو (پیغمبر) کتاب (تورات) روشن بیان را عطا کردیم.
- ترجمه الهی قمشهای١١٨ وَهَدَيْنَاهُمَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ
و آن دو را به راه راست هدایت {و آن راه انسانی است که فطریِّ آن ولایت فطری و تکلیفیِّ آن ولایت تکلیفی است} نمودیم
- ترجمه سلطانیو آن دو را به راه راست هدایت نمودیم
- ترجمه راستینو هر دو را به راه راست (خداپرستی) هدایت کردیم.
- ترجمه الهی قمشهای١٢٤ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَلَا تَتَّقُونَ
وقتی که [به عنوان مناصح (نصیحت کننده) بر آنها به صورت شفقت] به قومش گفت آیا از خداوند نمیهراسید
- ترجمه سلطانیوقتی که به قومش گفت آیا از خداوند نمیهراسید
- ترجمه راستینوقتی که قومش را گفت: آیا خداترس و پرهیزکار نمیشوید (که ترک بت و خود پرستی کنید).
- ترجمه الهی قمشهای١٢٥ أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ
آیا بعل (اسم ربّ و بتی از طلا است) را فرا میخوانید و بهترین آفرینندگان را وا میگذارید؟!
- ترجمه سلطانیآیا بعل (اسم ربّ و بتی از طلا است) را فرا میخوانید و بهترین آفرینندگان را وا میگذارید؟!
- ترجمه راستینآیا بت بعل نام را (خدا) میخوانید و خدای بهترین آفریننده عالم را ترک میگویید؟
- ترجمه الهی قمشهای١٢٧ فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ
پس او را تکذیب کردند، پس همانا آنان البتّه [برای حساب یا در آتش] احضار شدگان هستند
- ترجمه سلطانیپس او را تکذیب کردند، پس همانا آنان البتّه (برای حساب یا در آتش) احضار شدگان هستند
- ترجمه راستینقوم الیاس (رسالت) او را تکذیب کردند، بدین سبب (برای انتقام و عذاب به محشر) احضار میشوند.
- ترجمه الهی قمشهای١٣٧ وَإِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِم مُّصْبِحِينَ
و همانا شما [ای اهل مکّه] قطعاً بر [آثار] آنها میگذرید [در حالی که] صبح کنندهاید
- ترجمه سلطانیو همانا شما قطعاً بر آنها میگذرید (در حالی که) صبح کنندهاید
- ترجمه راستینو شما مردم اینک بر دیار ویران قوم لوط میگذرید (و خرابههای آن را به چشم مینگرید) در صبح،
- ترجمه الهی قمشهای١٤٠ إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ
وقتی که با کشتی پُر فرار کرد
- ترجمه سلطانیوقتی که با کشتی پُر فرار کرد
- ترجمه راستینآن گاه که به کشتی پر جمعیتی گریخت (زیرا به قومش وعده عذاب داد و آنها از دل توبه و انابه کردند و خدا رفع عذاب کرد. او به دریای روم گریخت تا نزد قوم خجل و شرمنده نرود).
- ترجمه الهی قمشهای١٤١ فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ
آنگاه قرعه انداختند پس از افتادگان [قرعه به نام او] بود
- ترجمه سلطانیآنگاه قرعه انداختند پس از افتادگان (قرعه به نام او) بود
- ترجمه راستین(کشتی به خطر افتاد و اهل کشتی معتقد شدند که خطا کاری در میان آنهاست، خواستند قرعه زنند تا خطا کار را به قرعه تعیین کرده و غرق کنند) یونس قرعه زد و به نام خودش افتاد و از مغلوب شدگان (و غرق شوندگان) گردید.
- ترجمه الهی قمشهای١٤٥ فَنَبَذْنَاهُ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ سَقِيمٌ
پس او را به خشکی انداختیم [یعنی مکان خالی از آنچه که او را بپوشاند از درختی یا گیاهی یا بنائی یا کوهی] و (در حالی که) او بیمار بود
- ترجمه سلطانیپس او را به خشکی انداختیم و (در حالی که) او بیمار بود
- ترجمه راستینباز او را (پس از چندین روز) از بطن ماهی به صحرای خشکی افکندیم در حالی که بیمار و ناتوان بود.
- ترجمه الهی قمشهای١٤٨ فَآمَنُوا فَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ
پس ایمان آوردند و آنها را بهرهمند ساختیم تا وقتی معیّن
- ترجمه سلطانیپس ایمان آوردند و آنها را بهرهمند ساختیم تا وقتی معیّن
- ترجمه راستینو آن قوم چون ایمان آوردند ما هم تا هنگامی معیّن (مدت عمر آن قوم، از نعمت خود) بهرهمندشان گردانیدیم.
- ترجمه الهی قمشهای١٤٩ فَاسْتَفْتِهِمْ أَلِرَبِّكَ الْبَنَاتُ وَلَهُمُ الْبَنُونَ
پس [بعد از آنکه این قصص را برای آنها ذکر کردی که در آنها عبرت برای کسی که عبرت میگیرد هست] از آنها بپرس آیا دختران برای پروردگارت هستند و پسران برای آنها؟
- ترجمه سلطانیپس از آنها بپرس آیا دختران برای پروردگارت هستند و پسران برای آنها؟
- ترجمه راستینپس تو از این مشرکان (که فرشتگان را دختران خدا میخوانند) بپرس که آیا خدا را فرزندان دختر است و آنان را پسر؟
- ترجمه الهی قمشهای١٥٠ أَمْ خَلَقْنَا الْمَلَائِكَةَ إِنَاثًا وَهُمْ شَاهِدُونَ
یا ملائکه [که آنها اشرف خلایق و مبرّا از نقایص ذکورت (نرینگی) و انوثت (مادگی) هستند] را مؤنّث [مبتلیات به انواع نقایص] خلق کردیم و (آنگاه) آنها شاهد بودند؟! [تا آنکه متنبّه شوند که این گفتار آنان مگر از محض خرص (حدس) و تخمینی نیست، و فکر کنند که برای عاقل شایسته نیست که در مثل این مطلب عظیم به ظنّ و تخمین تفوّه نماید]
- ترجمه سلطانییا ملائکه را مؤنّث خلق کردیم و (آنگاه) آنها شاهد بودند؟!
- ترجمه راستینیا آنکه چون ما فرشتگان را خلق میکردیم آنجا حاضر بودند و دیدند که آنها را زن آفریدیم؟
- ترجمه الهی قمشهای١٥١ أَلَا إِنَّهُم مِّنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُـولُونَ
آگاه باشید که آنها از تهمتهایشان البتّه [سخنی عظیم] میگویند [که شایسته نیست که گفته شود]
- ترجمه سلطانیآگاه باشید که آنها از تهمتهایشان البتّه (سخنی بزرگ) میگویند
- ترجمه راستینبدان که اینان (از جهل خود) بر خدا دروغی بسته و میگویند.
- ترجمه الهی قمشهای١٥٨ وَجَعَلُوا بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَبًا وَلَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ
و بین او و جنّ نسبت قرار دادند همانا جنّ دانسته است که آنها البتّه [در حساب یا در آتش] احضار شوندگان هستند
- ترجمه سلطانیو بین او و جنّ نسبت قرار دادند همانا جنّ دانسته است که آنها البتّه (در حساب یا در آتش) احضار شوندگان هستند
- ترجمه راستینو (فاسدتر از این عقیده آنکه) بین خدا و جنّ نسبت و خویشی برقرار کردند در صورتی که جنّیان میدانند که (این عقاید وهم و خرافات است و به محشر برای کیفر) احضار خواهند شد.
- ترجمه الهی قمشهای١٥٩ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ
خداوند منزّه است از آنچه که [در حقّ او از فرزند و نسبت دادن و مصاهرت (دامادی)] توصیف میکنند
- ترجمه سلطانیخداوند از آنچه (از فرزند یا مصاهرت) که (در حقّ او) توصیف میکنند منزّه است
- ترجمه راستینخدا ذات پاکش از این اوصاف که (از جهل) به او نسبت میدهند منزّه است (و همه شما مسئولید).
- ترجمه الهی قمشهای١٦٢ مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ بِفَاتِنِينَ
آنچه که شما بر آن (آنچه که عبادت میکنید یا بر خداوند یا بر این وصف کردن) هستید فتنه کننده [یعنی فاسد کنندهٔ مردم و گمراه کنندگان آنها] هستید {یعنی وقتی که خداوند از آنچه که بدون تحقیقی با افواه (دهانها) خود میگویید و از مادّه و نقایص آن منزّه میباشد که برای مادّی تصرّف در او ممکن نمیشود پس همانا شما و معبودات شما قادر بر افتتان (فتنه کردن) مردم بر خلاف امر تکوینی او نیستید}
- ترجمه سلطانیآنچه که شما بر آن هستید فتنه کنندهاید
- ترجمه راستیننتوانستید آنها را مفتون و گمراه کنید.
- ترجمه الهی قمشهای١٦٤ وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَّعْلُومٌ
و [حال آنکه احدی] از ما نیست مگر [در عبودیّت] مقامی معلوم دارد [که از آن فراتر نمیرویم]
- ترجمه سلطانیو (حال آنکه احدی) از ما نیست مگر (در عبودیّت) مقامی معلوم دارد
- ترجمه راستین(ای رسول ما، مشرکان را بگو که فرشتگان میگویند) هیچ کس از ما فرشتگان نیست جز آنکه او را (در بندگی حق) مقامی معین است.
- ترجمه الهی قمشهای١٦٨ لَوْ أَنَّ عِندَنَا ذِكْرًا مِّنَ الْأَوَّلِينَ
اگر ذکری [یعنی کتابی از کتب آنها، یا شریعتی از شرایع آنان، یا پیامبری از پیامبران آنان (ع)] از پیشینیان نزد ما میبود
- ترجمه سلطانیاگر ذکری از پیشینیان نزد ما میبود
- ترجمه راستینکه اگر نزد ما کتابی از رسولان پیشین بود.
- ترجمه الهی قمشهای١٧٠ فَكَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ
سپس به او [یعنی به ذکر که همان محمّد (ص) است یا قرآن یا شریعت محمّد (ص) یا ولایت علی (ع)] کفر ورزیدند پس خواهند دانست
- ترجمه سلطانیسپس به او کفر ورزیدند پس خواهند دانست
- ترجمه راستینو (دروغ میگفتند، زیرا آن قرآن بزرگ خدا آمد و) به آن کافر شدند و به زودی (کیفر خود را) خواهند دانست.
- ترجمه الهی قمشهای١٧١ وَلَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِينَ
و همانا کلمهٔ ما [به وعده و یاری] برای بندگان مرسل ما سابق گشته است
- ترجمه سلطانیو همانا کلمهٔ ما (به وعده و یاری) برای بندگان مرسل ما سابق گشته است
- ترجمه راستینو همانا عهد ما در باره بندگانی که به رسالت فرستادیم (چنین در علم ازلی) سبقت گرفته است.
- ترجمه الهی قمشهای١٧٥ وَأَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ
و آنها را بینا کن {زیرا تو بصیرتت باز شده و برای تو ممکن میشود که چشمان آنها را بر حال فظیعهٔ (بسیار زشت) آنها که آنها را به جحیم و به عذاب دردناک میکشاند بینا کنی} پس خواهند دید
- ترجمه سلطانیو آنها را بینا کن پس خواهند دید
- ترجمه راستینو (عذاب دنیا و آخرت) آنها را به چشم ببین که آنها هم به زودی (فتح و فیروزی تو را) خواهند دید.
- ترجمه الهی قمشهای١٧٧ فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ فَسَاءَ صَبَاحُ الْمُنذَرِينَ
و وقتی که به ساحت (گستره) آنان نازل شود پس [آنگاه] صبح (وقت) انذار شدگان چه بد است
- ترجمه سلطانیو وقتی که به ساحت (گستره) آنان نازل شود پس (آنگاه) صبح انذار شدگان چه بد است
- ترجمه راستین(بدانند که) چون عذاب قهر الهی پیرامون دیارشان فرود آید (بر آن کافران شبی بگذرد که) صبح بسیار بدی خواهند داشت.
- ترجمه الهی قمشهای١٨٠ سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ
پروردگار تو، پروردگار عزّت، منزّه است از آنچه که وصف میکنند [خصوصاً از آنچه که مشرکین او را وصف میکنند]
- ترجمه سلطانیپروردگار تو، پروردگار عزّت، منزّه است از آنچه که وصف میکنند
- ترجمه راستینپاک و منزه است پروردگار تو که خدایی مقتدر و بیهمتاست و از توصیف (جاهلانه) خلق مبرّاست.
- ترجمه الهی قمشهای