سورهٔ ص
ص، داود
٣١ إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَادُ
آنوقت که در شب اسبهای صافن (اسب چابک، اسبی که بر کنار سُم دست یا پا میایستد) جیّاد (اسب سریع السّیر، خوب، گردن بلند و زیبا) بر او عرضه شد (به نمایش گذاشته شد)
- ترجمه سلطانیآنوقت که در شب اسبهای چابک خوب بر او عرضه شد (به نمایش گذاشته شد)
- ترجمه راستین(یاد کن) وقتی که بر او اسبهای بسیار تندرو و نیکو را (هنگام عصر) ارائه دادند (و او به باز دید اسبان پرداخت برای جهاد در راه خدا و از نماز عصر غافل ماند).
- ترجمه الهی قمشهای٣٢ فَقَالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَن ذِكْرِ رَبِّي حَتَّى تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ
پس گفت همانا من به (سبب) دوستی اسبان از ذکر پروردگارم بازماندم تا آنکه [آفتاب] در حجاب پنهان شد
- ترجمه سلطانیپس گفت: همانا من به (سبب) دوستی اسبان از ذکر پروردگارم بازماندم تا آنکه (آفتاب) در حجاب پنهان شد
- ترجمه راستیندر آن حال گفت: (افسوس) که من از علاقه و حبّ اسبهای نیکو از ذکر و نماز خدا غافل شدم تا آنکه آفتاب در حجاب شب رخ بنهفت.
- ترجمه الهی قمشهای٣٣ رُدُّوهَا عَلَيَّ فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ
[سلیمان به ملائکه گفت به امر خداوند] آن [آفتاب] را بر من بازگردانید پس [به عنوان وضو] دست کشیدن به ساقها و گردنها را آغاز کردند [و به نماز پرداختند]
- ترجمه سلطانی(سلیمان به ملائکه گفت به امر خداوند) آن (آفتاب) را بر من بازگردانید پس (به عنوان وضو) دست کشیدن به ساقها و گردنها را آغاز کردند (و به نماز پرداختند)
- ترجمه راستینآن گاه (با فرشتگان موکّل آفتاب) خطاب کرد که (به امر خدا) آفتاب را بر من بازگردانید (چون برگشت اداء نماز کرد) و شروع به دست کشیدن بر ساق و یال و گردن اسبان کرد (و همه را برای جهاد در راه خدا وقف کرد).
- ترجمه الهی قمشهای٣٤ وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَأَلْقَيْنَا عَلَى كُرْسِيِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ
و همانا سلیمان را آزمودیم (امتحان کردیم) و بر تخت او جسدی افکندیم سپس انابه کرد (بازگشت)
- ترجمه سلطانیو همانا سلیمان را آزمودیم و بر تخت او جسدی افکندیم سپس انابه کرد (بازگشت)
- ترجمه راستینو همانا ما سلیمان را در مقام امتحان آوردیم و کالبدی بر تخت وی افکندیم (برخی مفسران گفتند: یعنی دیوی را به جای او بر تخت بنشانیدیم. و برخی گفتند: چون گفت که من بر بستر صد زن خویش وارد شوم تا صد فرزند یابم و نگفت ان شاء اللّه و به خواست خدا و ذکر مشیّت الهی استثنا نکرد خدا از همه زنانش یک جسد بیجانی بر او به وجود آورد) آن گاه متذکر شد و باز به درگاه خدا توبه و انابه کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٣٥ قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَّا يَنبَغِي لِأَحَدٍ مِّن بَعْدِي إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ
[بعد از آنکه استشعار یافت به اینکه ما او را امتحان کردیم] گفت: پروردگارا بر من بیامرز، مُلکی به من بده که برای احدی بعد از من نشاید همانا تو بسیار بخشندهای [یعنی البتّه تو بسیار هبه کننده هستی و عادت تو آن میباشد و وهاب (بسیار بخشنده) بودن منحصر در تو است، از تو این سؤال را مسئلت میکنم، اگرچه آن نسبت به ما بزرگ باشد پس آن نسبت به وهابیّت تو حقیر است]
- ترجمه سلطانیگفت: پروردگارا بر من بیامرز، مُلکی به من بده که برای احدی بعد از من نشاید همانا تو بسیار بخشندهای
- ترجمه راستینعرض کرد: بار الها، به لطف و کرمت از خطای من در گذر و مرا ملک و سلطنتی عطا فرما که پس از من احدی را نسزد، که تو تنها بخشنده بی عوضی.
- ترجمه الهی قمشهای٣٦ فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ
پس [او را اجابت کردیم و آن را به او دادیم و] باد را برای او مسخّر کردیم که به امر او به جایی که [اصابت آن را اراده میکرد که] برخورد کند به آرامی (نرمی) جاری شود
- ترجمه سلطانیپس باد را برای او مسخّر کردیم که به امر او به جایی که (اصابت آن را اراده میکرد که) برخورد کند به آرامی (نرمی) جاری شود
- ترجمه راستینما هم باد را مسخر فرمان او کردیم که به امرش هر جا میخواست به آرامی روان میشد.
- ترجمه الهی قمشهای٣٧ وَالشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ
و شیاطین را [از] هر بنّائی و غوّاصی [برای او مسخّر کردیم]
- ترجمه سلطانیو شیاطین را (از) هر بنّائی و غوّاصی (برای او مسخّر کردیم)
- ترجمه راستینو دیو و شیاطین را هم که بناهای عالی میساختند و از دریا جواهرات گرانبها میآوردند نیز مسخر امر او کردیم.
- ترجمه الهی قمشهای٣٩ هَذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسَابٍ
[در حالی که میگویند:] این [که به تو دادیم از مُلکى که برای احدى از بشر نبوده یا این اعطاء]، عطای ما است [که به تو عطاء کردیم یا اعطاء کردیم] پس [آنچه که میخواهی را به کسی که میخواهی] بده یا [آنچه که میخواهی را از کسی که میخواهی] امساک کن بدون حساب [و تقدیری (اندازه کردنی) از تو، بر آنچه که میدهی و امساک میکنی]
- ترجمه سلطانیاین (عطاء)، عطای ما است پس بده یا امساک کن بدون حساب
- ترجمه راستیناین (نعمت سلطنت و قدرت) عطای ماست، اینک بیحساب به هر که خواهی عطا کن و از هر که خواهی منع.
- ترجمه الهی قمشهای