سورهٔ زخرف

محل نزول:   مکّه
تعداد کل آیات: ۸۹
نام‌های سوره:
زخرف، حم زخرف
تفسیر

٣١ وَقَالُوا لَـوْلَا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَى رَجُلٍ مِّنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ

و گفتند: چرا این قرآن بر مردی از این دو قریهٔ بزرگ (مکّه و طائف) نازل نشد؟ [چون عظمت و شرف را جز آنچه که آن بحسب انظار حسّی است از شرافات دنیویّه از حَسَب و نَسَب و خَدَم و حَشَم و کثرت مال و اولاد نمی‌‌دیدند]

- ترجمه سلطانی

و گفتند: چرا این قرآن بر مردی از این دو قریهٔ بزرگ نازل نشد؟

- ترجمه راستین

و باز گفتند: چرا این قرآن بر آن مرد بزرگ قریه مکّه و طایف (ولید و حبیب یا عروة بن مسعود) نازل نشد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُم مَّعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِّيَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ

آیا آنها هستند که رحمت پروردگارت را تقسیم می‌‌کنند؟ ما معیشت آنها را در حیات دنیایی بین آنها تقسیم کرده‌‌ایم و [در مراتب دنیوی و مناصب ظاهری] بعضی از آنها را از لحاظ درجات بر بعضی دیگر برتری دادیم تا بعضی از آنها بعضی دیگر را به خدمت گیرند و رحمت پروردگار تو بهتر است از آنچه که آنها [از اموال و اولاد و اَعْراض (آبرو، اعتبار)] جمع می‌‌کنند {در خبری است آیا نمی‌‌بینی که چگونه یکی را غنی کرده و صورتش را قبیح نموده و چگونه به صورت یکی حُسن داده و او را فقیر نموده، و چگونه به یکی شرافت داد و او را فقیر کرد، و چگونه یکی را بی‌‌نیاز کرد و او را فرومایه نمود؟! سپس این غنی را نرسد که بگوید: چرا به ثروت من جمال فلانی اضافه نشده، و نه جمیل را که بگوید: چرا به جمال من مال فلانی اضافه نشده، و نه شریف را که بگوید: چرا به شرافت من مال فلانی اضافه نشده، و نه وضیع (فرومایه) که بگوید: چرا به ضعت (فرومایگی) من شرف فلانی اضافه نشده، و لکن حکم برای خداوند است هر طور که بخواهد تقسیم می‌‌کند و او در افعالش حکیم است همانطور که او در اعمالش محمود است، پس بعضی از آنها را به بعضی محتاج کردیم، این به مال آن احتیاج دارد، و آن به کالای این و به خدمت او احتیاج دارد و تو می‌‌بینی که اجلّ ملوک و اغنی اغنیاء در ضربی (کاری) از ضروب (کارها) به فقیرترین فقراء محتاج است یا کالایی با او هست که با او نیست و یا خدمتی را برای آنچه که برای آن مَلِک مهیّا نمی‌‌شود صلح می‌‌کند که جز با آن مستغنی نمی‌‌شود، و یا در بابی از علوم و حِکم او فقیر است تا که آنها را از آن فقیر استفاده کند و این فقیر به مال آن مَلِک غنی محتاج است، و آن مَلِک به علم این فقیر یا رأی او یا معرفت او احتیاج دارد، سپس بر مَلِک نرسد که بگوید: چرا علم این فقیر با مال من جمع نشده، و نه بر فقیر که بگوید: چرا رأی من و علم من و آنچه که از فنون حکمت‌‌ها در آنها تصرّف می‌‌کنم با مال این مَلِک غنی اجتماع نشده است}

- ترجمه سلطانی

آیا آنها هستند که رحمت پروردگارت را تقسیم می‌کنند؟ ما معیشت آنها را در حیات دنیایی بین آنها تقسیم کرده‌ایم و بعضی از آنها را از لحاظ درجات بر بعضی دیگر برتری دادیم تا بعضی از آنها بعضی دیگر را به خدمت گیرند و رحمت پروردگار تو بهتر است از آنچه که آنها جمع می‌کنند

- ترجمه راستین

آیا آنها باید فضل و رحمت خدای تو را تقسیم (و مقام نبوت را تعیین) کنند؟در صورتی که ما خود معاش و روزی آنها را در حیات دنیا تقسیم کرده‌ایم و بعضی را بر بعضی به درجاتی (از مال و جاه دنیوی) برتری داده‌ایم تا بعضی از مردم (به ثروت) بعضی دیگر را مسخر خدمت کنند، و (بهشت، دار) رحمت خدا از آنچه (از مال دنیا) جمع می‌کنند بسی بهتر است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ وَلَـوْلَا أَن يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَّجَعَلْنَا لِـمَن يَكْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِّن فِضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ

و اگر [کراهت آن] نمی‌‌بود که مردم امّت واحدی شوند البتّه برای کسانی که به رحمان کفر می‌‌ورزند [با توسعه در اموال آنها] برای خانه‌‌هایشان سقف‌‌هایی از [جنس] نقره و نردبان‌‌هایی [از نقره] قرار می‌‌دادیم که بر آنها [بر بام‌‌ها] بالا روند

- ترجمه سلطانی

و اگر (کراهت آن) نمی‌بود که مردم امّت واحدی شوند البتّه برای کسانی که به رحمان کفر می‌ورزند برای خانه‌هایشان سقف‌هایی از (جنس) نقره و نردبان‌هایی (از نقره) قرار می‌دادیم که بر آنها بالا روند

- ترجمه راستین

و اگر نه این بود که مردم همه یک نوع و یک امّتند ما (از پستی و بی‌قدری دنیا) برای آنان که کافر به خدا می‌شوند سقف خانه‌هاشان را از نقره خام قرار می‌دادیم و (چندین طبقه که) نردبامهایی (نصب کرده) که بر سقف بالا روند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲۵
سوره زخرف
حزب ۹۹

٣٤ وَلِبُيُوتِهِمْ أَبْوَابًا وَسُرُرًا عَلَيْهَا يَتَّكِئُونَ

و برای خانه‌‌هایشان درب‌‌هایی و تخت‌‌هایی [از نقره] که بر آنها تکیه زنند

- ترجمه سلطانی

و برای خانه‌هایشان درب‌هایی و تخت‌هایی (از نقره) که بر آنها تکیه زنند

- ترجمه راستین

و نیز بر منزلهاشان (از بزرگی و وسعت) درهای بسیار و تختهای زرنگار که بر آن تکیه زنند قرار می‌دادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ وَزُخْرُفًا وَإِن كُلُّ ذَلِكَ لَـمَّا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةُ عِندَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ

و زیورهای [دیگر، یعنی اگر کراهت آن نمی‌‌بود که همهٔ آنها کافر شوند حتماً آن را قرار می‌‌دادیم، و اگر مراعات حال کسی که در وجودش استعداد ایمان هست نمی‌‌بود البتّه دنیای او را بر او توسعه می‌‌دادیم به حیثی که آنی به چیزی از دنیایش غم نخورد تا آنکه به ما توجّه نکند، و لکن برای مراعات حال مستعدّان ایمان در میان کفّار غناء و فقر قرار دادیم چنانکه در میان مؤمنین غناء و فقر هست] و همهٔ آن [مذکور از سقف نقره و نردبان‌‌های آن و ابواب آن و سُرُر (تخت‌‌ها) آن و زخرف (زیورها) خانه‌‌ها] جز متاع زندگانی دنیا نیست و آخرت نزد پروردگارت برای پرهیزگاران است [یعنی برای کسی که حیات دنیا را مُتاع (قی کرده، استفراغ کرده) است]

- ترجمه سلطانی

و زیورهای (دیگر)، و همهٔ آن جز متاع زندگانی دنیا نیست و آخرت نزد پروردگارت برای پرهیزگاران است

- ترجمه راستین

و عماراتشان به زر و زیور می‌آراستیم، و اینها همه متاع (پست فانی مردم) دنیاست و (نعمتهای ابدی) آخرت نزد خدای تو مخصوص اهل تقواست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٦ وَمَن يَعْشُ عَن ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ

و کسی که از ذکر رحمان اعراض (کناره گیری) کند {ولایت ساریه در جمیع موجودات در حقیقت از جهت تکوین ذکر خداوند است، و از جهت تکلیف ولایت جاریه بر انسان و ابناء جنّ همچنین است، و لذلک ذکر به الرّحمن اضافه شده و صاحب ولایت که متحقّق به آن است ایضاً ذکر است و لذلک دیدن او مُذکر (یاد آورنده) می‌‌باشد، سپس ذکر مأخوذ از صاحب ولایت ذکر خداوند است سپس آن فکر حاصل از ذکر مأخوذ از صاحب ولایت، و اگرچه فکر در ذکر بودن کامل‌‌تر از ذکر مأخوذ می‌‌باشد، سپس ذکر کردن خداوند در خاطر است، سپس ذکر کردن امر او و نهی او به هنگام فعال، سپس ذکر زبانی از تهلیل و تسبیح و تحمید و غیر آنها، سپس هر آنچه که تو را به یاد خدا اندازد هر چیزی که باشد} برای او شیطانی را مقدّر (سبب‌‌سازی) می‌‌کنیم تا [همواره] قرین (همراه) او باشد [که او را از انسانیّت و سلوک بر طریق آن منع کند و او را به سوی بهیمیّت و سبعیّت و شیطانیّت بکشاند و او را بر طریق آنها به سوی آتش سیر دهد]

- ترجمه سلطانی

و کسی که از ذکر رحمان اعراض (کناره‌گیری) کند برای او شیطانی را مقدّر (سبب سازی) می‌کنیم تا (همواره) قرین (همراه) او باشد

- ترجمه راستین

و هر که از یاد خدا (و حکم قرآن) رخ بتابد شیطانی را بر او برانگیزیم تا یار و همنشین دایم وی باشد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٧ وَإِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ

و همانا آنها (شیاطین قرین اعراض کنندگان) البتّه آنان (عاشین، اعراض کنندگان) را از این راه [که شایسته است که انسان آن را بپیماید و آن ولایت تکوینی و تکلیفی است] باز می‌‌دارند و [شیاطین یا عاشین (اعراض کنندگان) یا جمیعاً] می‌‌پندارند که آنها هدایت شده هستند [و حال آنکه آنها گمراهان مصدود (صدّ شده، بازداشته شده) از طریق هستند]

- ترجمه سلطانی

و همانا آنها البتّه آنان را از این راه باز می‌دارند و می‌پندارند که آنها هدایت شده هستند

- ترجمه راستین

و آن شیاطین همیشه آن مردم از خدا غافل را از راه خدا باز دارند (و به ضلالت در افکنند) و پندارند که هدایت یافته‌اند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٨ حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَالَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ

تا آنوقت که او (عاشی، اعراض کننده) [یا او و شیطان] نزد ما می‌‌آید [عاشی به شیطان] می‌‌گوید: ای کاش بین من و تو دوری دو مشرق [یعنی مشرق و مغرب] می‌‌بود پس تو چه بد قرینی(همراهی) هستی

- ترجمه سلطانی

تا آنوقت که او (یا او و شیطان) نزد ما می‌آید می‌گوید ای کاش بین من و تو دوری دو مشرق می‌بود پس تو چه بد قرینی (همراهی) هستی

- ترجمه راستین

(و چنین کس سرگرم دنیا شود) تا وقتی که به سوی ما باز آید آن گاه با نهایت حسرت گوید: ای کاش میان من و تو (ای شیطان) فاصله‌ای به دوری مشرق و مغرب بود که تو بسیار همنشین و یار بد اندیشی بر من بودی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٩ وَلَن يَنفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذ ظَّلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ

و [چون] آنوقت ظلم کردید امروز هرگز به شما نفعی نخواهد رسید زیرا شما در عذاب مشترکید

- ترجمه سلطانی

و (چون) آنوقت ظلم کردید امروز هرگز به شما نفعی نخواهد رسید زیرا شما در عذاب مشترکید

- ترجمه راستین

و (ای ستمکاران، پشیمانی) هرگز در آن روز به حال شما سودی ندارد، زیرا در دنیا ظلم کردید، که امروز با شیاطین البته در عذاب دوزخ شریک هستید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٠ أَفَأَنتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِي الْعُمْيَ وَمَن كَانَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ

آیا پس تو [می‌‌توانی] که به کر بشنوانی یا کور و کسی که در گمراهی واضحی (بدیهی) باشد را هدایت کنی؟

- ترجمه سلطانی

آیا پس تو (می‌توانی) که به کر بشنوانی یا کور و کسی که در گمراهی واضحی (بدیهی) باشد را هدایت کنی؟

- ترجمه راستین

آیا تو این کران را سخنی توانی آموخت یا این کوران (باطن) و آن را که دانسته به گمراهی می‌رود هدایت توانی کرد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای
(نمایش تمام آیات سوره)