سورهٔ زخرف
زخرف، حم زخرف
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
٣ إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ
همانا ما آن را [یعنی کتاب مبین را که خشک و نه تری نیست مگر آنکه در آن هست آن را به حیثی قرار دادهایم که ریب و شکّ و نه خفاء و اجمال و تشابه در آن پیش نمیآید] به عنوان قرآنی [که جمیع مطالب در آن جمع شدهاند، به زبان] عربی قرار دادهایم با ترقّب به اینکه [با استماع آن] تعقّل کنید [و با تدبّر در آن عاقل گردید، یا آنچه از مواعظ و حِکم که در آن است را درک نمایید]
- ترجمه سلطانیهمانا ما آن را به عنوان قرآنی (به زبان) عربی قرار دادهایم با ترقّب به اینکه تعقّل کنید
- ترجمه راستینکه ما آن را قرآنی به لسان فصیح عربی مقرر داشتیم تا مگر شما (بندگان در فهم آن) عقل و فکرت کار بندید.
- ترجمه الهی قمشهای٤ وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ
و همانا آن در اُم الکتاب {و آن کتاب مبینى است که همان لَوْحٍ مَحْفُوظ است که در لسان حکماء نفس کلّیّه، معبّر از آن است یا همان قلم أعلی است، زیرا آن به وجهی قلم و به وجهی کتاب است و این در لسان حکماء عقل کلّی نامیده شده، یا همان مقام مشیّت است که نفس الرّحمان و اضافهٔ اشراقیّه معبّر از آن است زیرا آن به وجهی اضافهٔ حقّ، و به وجهی فعل او، و به وجهی کلمهٔ او، و به وجهی کتاب او است و آن مادر جمیع کتب است} نزد ما علی (والا) [بر همه است، برتری از او نیست] و حکیم است [یعنی دارای حکم یا محکم است که خلل و شکّ و ریب و فساد به آن راه نمییابد]
- ترجمه سلطانیو همانا آن در اُم الکتاب نزد ما علی و حکیم است
- ترجمه راستینو همانا این کتاب نزد ما در لوح محفوظ که اصل مخزن کتب آسمانی است بسی بلند پایه و محکم اساس است.
- ترجمه الهی قمشهای٥ أَفَنَضْرِبُ عَنكُمُ الذِّكْرَ صَفْحًا أَن كُنتُمْ قَوْمًا مُّسْرِفِينَ
آیا پس به خاطر آنکه شما قومی اسرافکار میباشید [شما را مهمل گذاریم و شما را دعوت نکنیم و] این ذکر (قرآن) را از شما باز پس بگیریم؟
- ترجمه سلطانیآیا پس به خاطر آنکه شما قومی اسرافکار میباشید این ذکر را از شما باز پس بگیریم؟
- ترجمه راستینآیا ما از متذکر ساختن شما (به قرآن) چون (به انکار آن) بر خویش ستم میکنید صرف نظر کنیم؟
- ترجمه الهی قمشهای٦ وَكَمْ أَرْسَلْنَا مِن نَّبِيٍّ فِي الْأَوَّلِينَ
و چه بسیار پیامبرانی را در پیشینیان فرستادیم [یعنی در صرف (بازداشتن) ذکر از خود و عدم دعوتتان طمع نکنید زیرا ما امّتهای گذشته را مهمل نگذاشتیم با اینکه آنان به اسراف و عصیان شدیدتر از شما بودند و رسولانى را در میان آنها فرستادیم و چون در عصیان از حدّ تجاوز کردند آنها را هلاک کردیم، پس از عذاب ما و اِهلاک ما حذر کنید و در عصیان از حدّ تجاوز نکنید]
- ترجمه سلطانیو چه بسیار پیامبرانی را در پیشینیان فرستادیم
- ترجمه راستینو چقدر پیمبرانی در اقوام پیشین (برای هدایت خلق) فرستادیم.
- ترجمه الهی قمشهای٧ وَمَا يَأْتِيهِم مِّن نَّبِيٍّ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ
و پیامبری نزد آنها نیامد مگر آنکه او را استهزاء میکردند [همانطور که شما استهزاء میکنید]
- ترجمه سلطانیو پیامبری نزد آنها نیامد مگر آنکه او را استهزاء میکردند
- ترجمه راستینو بر مردم هیچ رسولی نمیآمد جز آنکه او را به مسخره (و انکار) میگرفتند.
- ترجمه الهی قمشهای٨ فَأَهْلَكْنَا أَشَدَّ مِنْهُم بَطْشًا وَمَضَى مَثَلُ الْأَوَّلِينَ
پس نیرومندتر از آنها را به شدّت هلاک کردیم [پس کسانی که رسول ما را استهزاء میکنند باید حذر کنند] و مَثل پیشینیان گذشت (تکرار شد) [و نوبت به قوم تو رسیده، یا حکایت حال پیشینیان دربارهٔ آنچه که سابقاً به تو نازل کردیم گذشت (ادامه پیدا کرد) پس باید به آن رجوع کنند و باید در آن تدبّر نمایند]
- ترجمه سلطانیپس نیرومندتر از آنها را به شدّت هلاک کردیم و مَثل پیشینیان گذشت (تکرار شد)
- ترجمه راستینما هم قویترین سرکشانشان را هلاک کردیم و شرح حال پیشینیان (برای عبرت مردم) گذشت.
- ترجمه الهی قمشهای٩ وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُـولُنَّ خَلَقَهُنَّ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ
و البتّه اگر از آنها بپرسی: که چه کسی آسمانها و زمین را خلق کرده؟ حتماً میگویند [آن] غالب دانا آنها را خلق کرده است [پس آنها را چه میشود که اقرار میکنند به اینکه خداوند خالق آسمانها و زمین است و آنچه که خود خلق کردهاند و به دستان خود تراشیدهاند را شریک او میکنند، یا آنچه را که او با دست خود خلق کرده شریک میکنند]
- ترجمه سلطانیو البتّه اگر از آنها بپرسی: که چه کسی آسمانها و زمین را خلق کرده؟ حتماً میگویند (آن) غالب دانا آنها را خلق کرده است
- ترجمه راستینو اگر از این کافران بپرسی که آسمانها و زمین را که آفریده؟البته جواب دهند خدای مقتدر دانا آفریده است.
- ترجمه الهی قمشهای١٠ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَجَعَلَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا لَّعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ
کسی که زمین را برای شما گهواره قرار داد و برای شما در آن راههایی قرار داد [که از آنها به سوی مقصدهایتان میروید و در بیابان آن سرگردان نمیشوید] تا شما راه یابید [به سوی حاجات خود و مقصدهایتان، یا تا شاید شما به مُبدء خویش و صفات او از علم و قدرت و رأفت و تدبیر راه یابید، یا به امامتان که او سبیل (راه) به سوی مقصد کلّی که همان فوز (رستگاری) به نعیم آخرت است هدایت شوید زیرا او مقاصد دنیوی دانی شما را که اعتنائی به آنها نیست بدون سبیلى که به سوی آنها برود رها نکرده پس چگونه مقصد کلّی را بدون سبیل رها میکند؟]
- ترجمه سلطانیکسی که زمین را برای شما گهواره قرار داد و برای شما در آن راههایی قرار داد تا شما راه یابید
- ترجمه راستینهمان خدایی که زمین را مهد آسایش شما بندگان قرار داد و در آن راهها بر (تحصیل امر معاش و معاد) شما پدید آورد تا مگر هدایت یابید.
- ترجمه الهی قمشهای١١ وَالَّذِي نَزَّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَنشَرْنَا بِهِ بَلْدَةً مَّيْتًا كَذَلِكَ تُخْرَجُونَ
و کسی که از آسمان (از جهت بالا یا از ابر) آب را به اندازه نازل کرد پس با آن سرزمینی مرده [از گیاه] را زنده کردیم این چنین [بعد از مرگتان از زمین] خارج میشوید [پس چرا اعاده (بازگشت) را غریب میشمارید؟!]
- ترجمه سلطانیو کسی که از آسمان آب را به اندازه نازل کرد پس با آن سرزمینی مرده (از گیاه) را زنده کردیم این چنین خارج میشوید
- ترجمه راستینو آن خدایی که از (باران) آسمان آبی به قدر و اندازه نازل کرد و به آن صحرا و دیار مرده خشک را زنده گردانیدیم. همین گونه شما هم (از قبرها) بیرون آورده میشوید.
- ترجمه الهی قمشهای١٢ وَالَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا وَجَعَلَ لَكُم مِّنَ الْفُلْكِ وَالْأَنْعَامِ مَا تَرْكَبُونَ
و کسی که همهٔ ازواج (اصناف مخلوقات، گونهها) را خلق کرد و برای شما کشتی و چهارپایانی قرار داد که [بر پشت آنها] سوار شوید
- ترجمه سلطانیو کسی که همهٔ ازواج (گونهها) را خلق کرد و برای شما کشتی و چهارپایانی قرار داد که سوار شوید
- ترجمه راستینو آن خدایی که همه موجودات عالم را جفت آفرید و برای سواری شما بندگان کشتیها و چهار پایان را (در آب و خاک) مقرر فرمود.
- ترجمه الهی قمشهای١٣ لِتَسْتَوُوا عَلَى ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ وَتَقُـولُوا سُبْحَانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ
تا بر پشت آنها قرار بگیرید سپس نعمت پروردگارتان را به یاد آورید آنوقتی که بر آن سوار میشوید [یعنی همانا غایت جمیع مخلوقات تذکّر (به یاد انداختن) شما و شکر کردن شما برای او برای انعام (نعمت دادن) آنچه که آنها را برای خود نعمت میبینید است] و بگوئید: منزّه است کسی که این را برای ما مسخّر نمود و (حال آنکه) ما طاقت (توان رام کردن) آنها را نداشتیم
- ترجمه سلطانیتا بر پشت آنها قرار بگیرید سپس نعمت پروردگارتان را به یاد آورید آنوقتی که بر آن سوار میشوید و بگوئید: منزّه است کسی که این را برای ما مسخّر نمود و (حال آنکه) ما طاقت (توان) (رام کردن) آنها را نداشتیم
- ترجمه راستینتا چون با کمال تسلط بر پشت آنها نشستید متذکر نعمت خدایتان شوید و گویید: پاک و منزّه خدایی که این (انواع کشتی و چهار پایان قوی) را مسخر ما گردانید و گرنه ما هرگز قادر بر آن نبودیم.
- ترجمه الهی قمشهای١٤ وَإِنَّا إِلَى رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ
و همانا ما به سوی پروردگار خود البتّه برگشت کنندهایم [یعنی اینکه غرض، تذکّر نعمت و شکر مُنعم در نعمت و تذکّر انتقال یافتن بزرگ است که همان انتقال از دنیا به آخرت است]
- ترجمه سلطانیو همانا ما به سوی پروردگار خود البتّه برگشت کنندهایم
- ترجمه راستینو بازگشت ما البته به سوی خدای ما خواهد بود.
- ترجمه الهی قمشهای١٥ وَجَعَلُوا لَهُ مِنْ عِبَادِهِ جُـزْءًا إِنَّ الْإِنسَانَ لَكَفُورٌ مُّبِينٌ
و [برخی] از بندگانش را به عنوان ولد (فرزند) برای او قرار دادند همانا انسان البتّه [به نعمت حقّ و صفات او] بسیار ناسپاسی آشکار است
- ترجمه سلطانیو (برخی) از بندگانش را به عنوان فرزند برای او قرار دادند همانا انسان البتّه بسیار ناسپاسی آشکار است
- ترجمه راستینو مشرکان برای خدا چیزی را (مانند فرشته) که بنده و مخلوق اوست جزء (وجود و فرزند واقعی او) قرار دادند (زهی جهل و کفر و سفاهت) که انسان بسیار ناسپاس و کفرش آشکار است.
- ترجمه الهی قمشهای١٦ أَمِ اتَّخَذَ مِمَّا يَخْلُقُ بَنَاتٍ وَأَصْفَاكُم بِالْبَنِينَ
آیا او از آنچه که خلق میکند دخترانی را برگرفته و پسران را به شما اختصاص داده؟
- ترجمه سلطانیآیا او از آنچه که خلق میکند دخترانی را برگرفته و پسران را به شما اختصاص داده؟
- ترجمه راستین(ای مشرکان) آیا خدا از مخلوقات خود بر خویش دختران را برگزید و شما را به پسران امتیاز داد؟
- ترجمه الهی قمشهای١٧ وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِمَا ضَرَبَ لِلرَّحْمَنِ مَثَلًا ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ كَظِيمٌ
و [آنها نمیگویند که خداوند در حقیقت متولّد کرده است بلکه نسبت بین او و ملائکه یا جنّ را به نسبت والد و ولد تشبیه کردند و] وقتی که به هر کدام از آنها از آنچه که برای رحمان مثل میزده بشارت داده شود صورتش سیاه میشود و (در حالی که) او خشم [خود] را فرو میخورد
- ترجمه سلطانیو وقتی که به هر کدام از آنها از آنچه که برای رحمان مثل میزده بشارت داده شود صورتش سیاه میشود و (در حالی که) او خشم (خود) را فرو میخورد
- ترجمه راستینو حال آنکه هر کدام از مشرکان را به دختری که به خدا نسبت دادند مژده دهند (ننگ دارد و) رویش (از غم) سیاه میشود در حالی که پر از خشم و اندوه است.
- ترجمه الهی قمشهای١٨ أَوَمَن يُنَشَّأُ فِي الْحِلْيَةِ وَهُوَ فِي الْخِصَامِ غَيْرُ مُبِينٍ
آیا کسی را که در زیور نشو کرده [پرورش یافته فرزند قرار میدهند، یعنی آیا او از شما پایینتر است و کسی که در زینت نشو میکند فرزند او است؟ و کسی که در محاربه (پیکار) مبارزه میکند فرزند شما است؟ یا معنی میدهد که: آیا او ادنی (پائینتر) از شما است و فرزندش کسی است که در زینت نشو مییابد؟] و [بیان] او در مجادله [بر مدّعای خویش و حجّت خود] روشن نیست
- ترجمه سلطانیآیا کسی را که در زیور نشو کرده (پرورش یافته) (فرزند قرار میدهند) و (بیان) او در مجادله (بر مدّعای خویش) روشن نیست
- ترجمه راستینآیا کسی که به زیب و زیور پرورده میشود (یعنی دختران) و در خصومت (از حفظ حقوق خود) عاجز است (چنین کس لایق فرزندی خداست).
- ترجمه الهی قمشهای١٩ وَجَعَلُوا الْمَلَائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبَادُ الرَّحْمَنِ إِنَاثًا أَشَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهَادَتُهُمْ وَيُسْأَلُونَ
و ملائکه که آنها بندگان رحمان هستند را مؤنّث قرار دادند آیا خلقت آنان را مشاهده کردهاند؟! {زیرا اُنوثت (مؤنّث بودن) و ذُکورت (مذکّر بودن) جز با مشاهده معلوم نمیشوند} [آری] شهادت آنها [که به آن بر ملائکه شهادت دادند که آنها مؤنّث هستند] نوشته خواهد شد و [دربارهٔ این شهادت در روز قیامت] سؤال (بازخواست) خواهند شد
- ترجمه سلطانیو ملائکه که آنها بندگان رحمان هستند را مؤنّث قرار دادند آیا خلقت آنان را مشاهده کردهاند؟! (آری) شهادت آنها نوشته خواهد شد و سؤال (بازخواست) خواهند شد
- ترجمه راستینو فرشتگان را که مخلوق و بندگان خدا هستند دختر میخوانند. آیا در وقت خلقت آنها حاضر بودند؟ (و دیدند که آنها دخترند؟اگر آنها بر این گواهی دهند) البته شهادت (کذب) شان (در نامه عملشان) نوشته شده و بر آن سخت مؤاخذه میشوند.
- ترجمه الهی قمشهای٢٠ وَقَالُوا لَوْ شَاءَ الرَّحْمَنُ مَا عَبَدْنَاهُم مَّا لَهُم بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ
و میگویند: که اگر رحمان میخواست ما آنها را نمیپرستیدیم، [حال آنکه] آنان علمی به آن ندارند [یعنی اینکه آنها این سخن را بدون تصوّر معنی آن و بدون علمى نسبت به آن میگویند و از اینرو دروغگو میباشند و جز این نیست که با آن فرار از قبح عبادت غیر خداوند را اراده کردند] آنها جز گمانه نمیزنند
- ترجمه سلطانیو میگویند: که اگر رحمان میخواست ما آنها را نمیپرستیدیم، (حال آنکه) آنان علمی به آن ندارند آنها جز گمانه نمیزنند
- ترجمه راستینو مشرکان گویند: اگر خدا میخواست ما آنها (فرشتگان و بتان) را نمیپرستیدیم. گفتار آنها نه از روی علم و دانش است بلکه به وهم و پندار باطل خویش میگویند.
- ترجمه الهی قمشهای٢١ أَمْ آتَيْنَاهُمْ كِتَابًا مِّن قَبْلِهِ فَهُم بِهِ مُسْتَمْسِكُونَ
آیا قبل از این [قرآن یا این قول] کتابی به آنها دادهایم که آنها به آن متمسّک (دست آویز) هستند؟ [یعنی آنها علم تحقیقی و نه علم تقلیدی به معنی این قول ندارند و آنان سوای خَرْص (گمانه زنی) ندارند و خَرْص و تخمین در باب عقاید، مطرود از باب (درگاه) الله است]
- ترجمه سلطانیآیا قبل از این کتابی به آنها دادهایم که آنها به آن متمسّک (دست آویز) هستند؟
- ترجمه راستینیا مگر بر آنها از این پیش کتابی فرستادیم که (در این سخن جبر و عقیده باطل) به آن کتاب استدلال میکنند؟
- ترجمه الهی قمشهای٢٢ بَلْ قَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِم مُّهْتَدُونَ
بلکه گفتند: همانا ما پدرانمان را بر امّتی [یعنی بر طریقتی و ملّتی (آئینی)] یافتهایم و همانا ما [با تکیه] بر آثار آنان راهنمایی شدهایم [یعنی آنان از روی تحقیق و از روی تقلید از کسی که تقلید از او صحیح میباشد علم پیدا نکردهاند، بلکه از پدرانشان که تقلید اینان از آنان جایز نیست تقلید کردهاند]
- ترجمه سلطانیبلکه گفتند: همانا ما پدرانمان را بر امّتی (آئینی) یافتهایم و همانا ما (با تکیه) بر آثار آنان راهنمایی شدهایم
- ترجمه راستینبلکه گفتند: ما پدران خود را به عقاید و آیینی یافتیم و البته ما هم که در پی آنها رویم بر هدایت هستیم.
- ترجمه الهی قمشهای٢٣ وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِم مُّقْتَدُونَ
و بدینسان قبل از تو نذیری را به قریهای نفرستادیم مگر اینکه مُتْرِفان (نازپروردگان، مرفّهین) آنجا گفتند: همانا ما پدرانمان را بر امّتی یافتهایم و همانا ما [با تکیه] بر آثار آنها اقتداء کنندهایم {این دَیْدَن (خوی، عادت) مردم در قدیم و جدید است و پیامبران سابق (ع) به امثال اینان مبتلا بودند، و تخصیص مترفین (خودسران خوشگذران) با ذکر کردن برای این است که آنان با انبیاء و اولیاء (ع) معارضه میکردند، و امّا غیر آنها پس نظرشان جز به سوی آنها (مترفین) نیست}
- ترجمه سلطانیو بدینسان قبل از تو نذیری را به قریهای نفرستادیم مگر اینکه مُتْرِفان (نازپروردگان، مرفّهین) آنجا گفتند: همانا ما پدرانمان را بر امّتی (آیینی) یافتهایم و همانا ما (با تکیه) بر آثار آنها اقتداء کنندهایم
- ترجمه راستینو همچنین ما هیچ رسولی پیش از تو در هیچ شهر و دیاری نفرستادیم جز آنکه اهل ثروت و مال آن دیار به رسولان گفتند که ما پدران خود را بر آیین و عقایدی یافتیم و از آنها البته پیروی خواهیم کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٢٤ قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكُم بِأَهْدَى مِمَّا وَجَدتُّمْ عَلَيْهِ آبَاءَكُمْ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ كَافِرُونَ
[نذیر (بیم دهنده) به آنها] گفت: آیا حتّی اگر هدایت کنندهتر از آنچه که پدرانتان را بر آن یافتهاید را نزد شما آورده باشم؟ گفتند: همانا ما به آنچه که شما به آن فرستاده شدهاید کافریم [حتّی اگر اهدى (هدایت کنندهتر) از آنچه که ما پدرانمان را بر آن یافتهایم باشد]
- ترجمه سلطانیگفت: آیا حتّی اگر هدایت کنندهتر از آنچه که پدرانتان را بر آن یافتهاید را نزد شما آورده باشم؟ گفتند: همانا ما به آنچه که شما به آن فرستاده شدهاید کافریم
- ترجمه راستینآن رسول ما به آنان گفت: اگر چه من به آیینی بهتر از دین (باطل) پدرانتان شما را هدایت کنم (باز هم پدران را تقلید میکنید) ؟آنها پاسخ دادند (به هر تقدیر) ما به آنچه شما را به رسالت آن فرستادهاند کافریم.
- ترجمه الهی قمشهای٢٥ فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ
پس [با انواع نقم (نقمتها، رنجها) که بعضی از آنها را برای تو ذکر کردیم] از آنها انتقام گرفتیم پس نظر کن که عاقبت تکذیب کنندگان چگونه بود
- ترجمه سلطانیپس، از آنها انتقام گرفتیم پس نظر کن که عاقبت تکذیب کنندگان چگونه بود
- ترجمه راستینما هم از آن مردم (پر غرور و عناد) انتقام کشیدیم، بنگر تا عاقبت حال کافران مکذّب به کجا کشید؟
- ترجمه الهی قمشهای٢٦ وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ إِنَّنِي بَرَاءٌ مِّمَّا تَعْبُدُونَ
و [یادآوری کن یا به یاد آور] آنوقت که ابراهیم به پدرش و قومش گفت براستی که من از آنچه که شما بندگی میکنید بیزارم [تا در تبرّى (بیزاری جستن) از تقلید کردن از کسی که تقلید از او اجازه داده نشده اسوهای (سرمشقی) برای قوم تو باشد]
- ترجمه سلطانیو (یادآور) آنوقت که ابراهیم به پدرش و قومش گفت براستی که من از آنچه که شما بندگی میکنید بیزارم
- ترجمه راستین(یاد آر) وقتی که ابراهیم با پدر (یعنی عموی خود) و قومش گفت: من از معبودان شما سخت بیزارم.
- ترجمه الهی قمشهای٢٨ وَجَعَلَهَا كَلِمَةً بَاقِيَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ
و آن را [یعنی کلمهٔ تبرّى از تقلید از کسی که تقلید از او اجازه داده نشده یا کلمۀ توحید را] به عنوان کلمهٔ باقیه در عقب خود [یعنی ذریّهٔ او یا امّت خود، یا کسی از ذریهٔ او و ذریهٔ امّت او که در عقب (نسل) او میآید] قرار داد با ترقّب به اینکه آنها [از جهل خود که مفطور بر آن هستند] بازگردند [و اینان از کسانی هستند که بر عقب او آمدهاند پس باید که این کلمه را بگیرند و باید از جهل خود و تقلیدشان از کسی که تقلید از او جایز نیست باز گردند]
- ترجمه سلطانیو آن را به عنوان کلمهٔ باقیه در عقب (نسل) خود قرار داد با ترقّب به اینکه آنها بازگردند
- ترجمه راستینو خدا این خدا پرستی را در همه ذرّیّت او تا قیامت کلمه باقی گردانید، باشد که (همه فرزندانش به خدای یکتا) رجوع کنند.
- ترجمه الهی قمشهای٢٩ بَلْ مَتَّعْتُ هَـؤُلَاءِ وَآبَاءَهُمْ حَتَّى جَاءَهُمُ الْحَقُّ وَرَسُـولٌ مُّبِينٌ
بلکه اینان (قریش) و پدرانشان را [با تمتّعات حیوانی بدون منذری (بیم دهندهای) برای آنها از بلایا و مصائب و از انبیاء (ع)] بهرهمند ساختم [پس به این تمتّعات آرام گرفتند و به آنها اطمینان یافتند] تا آنکه حقّ [یعنی ولایت] و رسولی روشنگر نزد آنها آمد
- ترجمه سلطانیبلکه اینان (قریش) و پدرانشان را بهرهمند ساختم تا آنکه حقّ (یعنی ولایت) و رسولی روشنگر نزد آنها آمد
- ترجمه راستین(و من تعجیل در عقوبت کافران نکردم) بلکه آنان و پدرانشان را (مهلت داده و از عمر) بهرهمند کردم تا آنکه دین حق و رسول مبین بر آنها آمد.
- ترجمه الهی قمشهای٣٠ وَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ وَإِنَّا بِهِ كَافِرُونَ
و چون حقّ [یعنی منذر] نزد آنها آمد گفتند: این [که ادّعاء میشود که آن کتاب آسمانی الهی است، یا این چیزی که او به عنوان رسالت از خداوند آن را ادّعاء میکند، یا این چیزی که از خوارق عادات ظاهر میسازد] جادویی است و همانا ما به او کافر هستیم
- ترجمه سلطانیو چون حقّ (منذر) نزد آنها آمد گفتند: این جادویی است و همانا ما به او کافر هستیم
- ترجمه راستینو چون حق به سوی آنها آمد گفتند: این (قرآن) سحر است و ما به (وحی بودن) آن ایمان نداریم.
- ترجمه الهی قمشهای٣١ وَقَالُوا لَـوْلَا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَى رَجُلٍ مِّنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ
و گفتند: چرا این قرآن بر مردی از این دو قریهٔ بزرگ (مکّه و طائف) نازل نشد؟ [چون عظمت و شرف را جز آنچه که آن بحسب انظار حسّی است از شرافات دنیویّه از حَسَب و نَسَب و خَدَم و حَشَم و کثرت مال و اولاد نمیدیدند]
- ترجمه سلطانیو گفتند: چرا این قرآن بر مردی از این دو قریهٔ بزرگ نازل نشد؟
- ترجمه راستینو باز گفتند: چرا این قرآن بر آن مرد بزرگ قریه مکّه و طایف (ولید و حبیب یا عروة بن مسعود) نازل نشد؟
- ترجمه الهی قمشهای٣٢ أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُم مَّعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِّيَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ
آیا آنها هستند که رحمت پروردگارت را تقسیم میکنند؟ ما معیشت آنها را در حیات دنیایی بین آنها تقسیم کردهایم و [در مراتب دنیوی و مناصب ظاهری] بعضی از آنها را از لحاظ درجات بر بعضی دیگر برتری دادیم تا بعضی از آنها بعضی دیگر را به خدمت گیرند و رحمت پروردگار تو بهتر است از آنچه که آنها [از اموال و اولاد و اَعْراض (آبرو، اعتبار)] جمع میکنند {در خبری است آیا نمیبینی که چگونه یکی را غنی کرده و صورتش را قبیح نموده و چگونه به صورت یکی حُسن داده و او را فقیر نموده، و چگونه به یکی شرافت داد و او را فقیر کرد، و چگونه یکی را بینیاز کرد و او را فرومایه نمود؟! سپس این غنی را نرسد که بگوید: چرا به ثروت من جمال فلانی اضافه نشده، و نه جمیل را که بگوید: چرا به جمال من مال فلانی اضافه نشده، و نه شریف را که بگوید: چرا به شرافت من مال فلانی اضافه نشده، و نه وضیع (فرومایه) که بگوید: چرا به ضعت (فرومایگی) من شرف فلانی اضافه نشده، و لکن حکم برای خداوند است هر طور که بخواهد تقسیم میکند و او در افعالش حکیم است همانطور که او در اعمالش محمود است، پس بعضی از آنها را به بعضی محتاج کردیم، این به مال آن احتیاج دارد، و آن به کالای این و به خدمت او احتیاج دارد و تو میبینی که اجلّ ملوک و اغنی اغنیاء در ضربی (کاری) از ضروب (کارها) به فقیرترین فقراء محتاج است یا کالایی با او هست که با او نیست و یا خدمتی را برای آنچه که برای آن مَلِک مهیّا نمیشود صلح میکند که جز با آن مستغنی نمیشود، و یا در بابی از علوم و حِکم او فقیر است تا که آنها را از آن فقیر استفاده کند و این فقیر به مال آن مَلِک غنی محتاج است، و آن مَلِک به علم این فقیر یا رأی او یا معرفت او احتیاج دارد، سپس بر مَلِک نرسد که بگوید: چرا علم این فقیر با مال من جمع نشده، و نه بر فقیر که بگوید: چرا رأی من و علم من و آنچه که از فنون حکمتها در آنها تصرّف میکنم با مال این مَلِک غنی اجتماع نشده است}
- ترجمه سلطانیآیا آنها هستند که رحمت پروردگارت را تقسیم میکنند؟ ما معیشت آنها را در حیات دنیایی بین آنها تقسیم کردهایم و بعضی از آنها را از لحاظ درجات بر بعضی دیگر برتری دادیم تا بعضی از آنها بعضی دیگر را به خدمت گیرند و رحمت پروردگار تو بهتر است از آنچه که آنها جمع میکنند
- ترجمه راستینآیا آنها باید فضل و رحمت خدای تو را تقسیم (و مقام نبوت را تعیین) کنند؟در صورتی که ما خود معاش و روزی آنها را در حیات دنیا تقسیم کردهایم و بعضی را بر بعضی به درجاتی (از مال و جاه دنیوی) برتری دادهایم تا بعضی از مردم (به ثروت) بعضی دیگر را مسخر خدمت کنند، و (بهشت، دار) رحمت خدا از آنچه (از مال دنیا) جمع میکنند بسی بهتر است.
- ترجمه الهی قمشهای٣٣ وَلَـوْلَا أَن يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَّجَعَلْنَا لِـمَن يَكْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِّن فِضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ
و اگر [کراهت آن] نمیبود که مردم امّت واحدی شوند البتّه برای کسانی که به رحمان کفر میورزند [با توسعه در اموال آنها] برای خانههایشان سقفهایی از [جنس] نقره و نردبانهایی [از نقره] قرار میدادیم که بر آنها [بر بامها] بالا روند
- ترجمه سلطانیو اگر (کراهت آن) نمیبود که مردم امّت واحدی شوند البتّه برای کسانی که به رحمان کفر میورزند برای خانههایشان سقفهایی از (جنس) نقره و نردبانهایی (از نقره) قرار میدادیم که بر آنها بالا روند
- ترجمه راستینو اگر نه این بود که مردم همه یک نوع و یک امّتند ما (از پستی و بیقدری دنیا) برای آنان که کافر به خدا میشوند سقف خانههاشان را از نقره خام قرار میدادیم و (چندین طبقه که) نردبامهایی (نصب کرده) که بر سقف بالا روند.
- ترجمه الهی قمشهای٣٤ وَلِبُيُوتِهِمْ أَبْوَابًا وَسُرُرًا عَلَيْهَا يَتَّكِئُونَ
و برای خانههایشان دربهایی و تختهایی [از نقره] که بر آنها تکیه زنند
- ترجمه سلطانیو برای خانههایشان دربهایی و تختهایی (از نقره) که بر آنها تکیه زنند
- ترجمه راستینو نیز بر منزلهاشان (از بزرگی و وسعت) درهای بسیار و تختهای زرنگار که بر آن تکیه زنند قرار میدادیم.
- ترجمه الهی قمشهای٣٥ وَزُخْرُفًا وَإِن كُلُّ ذَلِكَ لَـمَّا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةُ عِندَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ
و زیورهای [دیگر، یعنی اگر کراهت آن نمیبود که همهٔ آنها کافر شوند حتماً آن را قرار میدادیم، و اگر مراعات حال کسی که در وجودش استعداد ایمان هست نمیبود البتّه دنیای او را بر او توسعه میدادیم به حیثی که آنی به چیزی از دنیایش غم نخورد تا آنکه به ما توجّه نکند، و لکن برای مراعات حال مستعدّان ایمان در میان کفّار غناء و فقر قرار دادیم چنانکه در میان مؤمنین غناء و فقر هست] و همهٔ آن [مذکور از سقف نقره و نردبانهای آن و ابواب آن و سُرُر (تختها) آن و زخرف (زیورها) خانهها] جز متاع زندگانی دنیا نیست و آخرت نزد پروردگارت برای پرهیزگاران است [یعنی برای کسی که حیات دنیا را مُتاع (قی کرده، استفراغ کرده) است]
- ترجمه سلطانیو زیورهای (دیگر)، و همهٔ آن جز متاع زندگانی دنیا نیست و آخرت نزد پروردگارت برای پرهیزگاران است
- ترجمه راستینو عماراتشان به زر و زیور میآراستیم، و اینها همه متاع (پست فانی مردم) دنیاست و (نعمتهای ابدی) آخرت نزد خدای تو مخصوص اهل تقواست.
- ترجمه الهی قمشهای٣٦ وَمَن يَعْشُ عَن ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ
و کسی که از ذکر رحمان اعراض (کناره گیری) کند {ولایت ساریه در جمیع موجودات در حقیقت از جهت تکوین ذکر خداوند است، و از جهت تکلیف ولایت جاریه بر انسان و ابناء جنّ همچنین است، و لذلک ذکر به الرّحمن اضافه شده و صاحب ولایت که متحقّق به آن است ایضاً ذکر است و لذلک دیدن او مُذکر (یاد آورنده) میباشد، سپس ذکر مأخوذ از صاحب ولایت ذکر خداوند است سپس آن فکر حاصل از ذکر مأخوذ از صاحب ولایت، و اگرچه فکر در ذکر بودن کاملتر از ذکر مأخوذ میباشد، سپس ذکر کردن خداوند در خاطر است، سپس ذکر کردن امر او و نهی او به هنگام فعال، سپس ذکر زبانی از تهلیل و تسبیح و تحمید و غیر آنها، سپس هر آنچه که تو را به یاد خدا اندازد هر چیزی که باشد} برای او شیطانی را مقدّر (سببسازی) میکنیم تا [همواره] قرین (همراه) او باشد [که او را از انسانیّت و سلوک بر طریق آن منع کند و او را به سوی بهیمیّت و سبعیّت و شیطانیّت بکشاند و او را بر طریق آنها به سوی آتش سیر دهد]
- ترجمه سلطانیو کسی که از ذکر رحمان اعراض (کنارهگیری) کند برای او شیطانی را مقدّر (سبب سازی) میکنیم تا (همواره) قرین (همراه) او باشد
- ترجمه راستینو هر که از یاد خدا (و حکم قرآن) رخ بتابد شیطانی را بر او برانگیزیم تا یار و همنشین دایم وی باشد.
- ترجمه الهی قمشهای٣٧ وَإِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ
و همانا آنها (شیاطین قرین اعراض کنندگان) البتّه آنان (عاشین، اعراض کنندگان) را از این راه [که شایسته است که انسان آن را بپیماید و آن ولایت تکوینی و تکلیفی است] باز میدارند و [شیاطین یا عاشین (اعراض کنندگان) یا جمیعاً] میپندارند که آنها هدایت شده هستند [و حال آنکه آنها گمراهان مصدود (صدّ شده، بازداشته شده) از طریق هستند]
- ترجمه سلطانیو همانا آنها البتّه آنان را از این راه باز میدارند و میپندارند که آنها هدایت شده هستند
- ترجمه راستینو آن شیاطین همیشه آن مردم از خدا غافل را از راه خدا باز دارند (و به ضلالت در افکنند) و پندارند که هدایت یافتهاند.
- ترجمه الهی قمشهای٣٨ حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَالَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ
تا آنوقت که او (عاشی، اعراض کننده) [یا او و شیطان] نزد ما میآید [عاشی به شیطان] میگوید: ای کاش بین من و تو دوری دو مشرق [یعنی مشرق و مغرب] میبود پس تو چه بد قرینی(همراهی) هستی
- ترجمه سلطانیتا آنوقت که او (یا او و شیطان) نزد ما میآید میگوید ای کاش بین من و تو دوری دو مشرق میبود پس تو چه بد قرینی (همراهی) هستی
- ترجمه راستین(و چنین کس سرگرم دنیا شود) تا وقتی که به سوی ما باز آید آن گاه با نهایت حسرت گوید: ای کاش میان من و تو (ای شیطان) فاصلهای به دوری مشرق و مغرب بود که تو بسیار همنشین و یار بد اندیشی بر من بودی.
- ترجمه الهی قمشهای٣٩ وَلَن يَنفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذ ظَّلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ
و [چون] آنوقت ظلم کردید امروز هرگز به شما نفعی نخواهد رسید زیرا شما در عذاب مشترکید
- ترجمه سلطانیو (چون) آنوقت ظلم کردید امروز هرگز به شما نفعی نخواهد رسید زیرا شما در عذاب مشترکید
- ترجمه راستینو (ای ستمکاران، پشیمانی) هرگز در آن روز به حال شما سودی ندارد، زیرا در دنیا ظلم کردید، که امروز با شیاطین البته در عذاب دوزخ شریک هستید.
- ترجمه الهی قمشهای٤٠ أَفَأَنتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِي الْعُمْيَ وَمَن كَانَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ
آیا پس تو [میتوانی] که به کر بشنوانی یا کور و کسی که در گمراهی واضحی (بدیهی) باشد را هدایت کنی؟
- ترجمه سلطانیآیا پس تو (میتوانی) که به کر بشنوانی یا کور و کسی که در گمراهی واضحی (بدیهی) باشد را هدایت کنی؟
- ترجمه راستینآیا تو این کران را سخنی توانی آموخت یا این کوران (باطن) و آن را که دانسته به گمراهی میرود هدایت توانی کرد؟
- ترجمه الهی قمشهای٤١ فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِكَ فَإِنَّا مِنْهُم مُّنتَقِمُونَ
پس اگر ما تو را ببریم پس همانا ما از آنها انتقام گیرندهایم
- ترجمه سلطانیپس اگر ما تو را ببریم پس همانا ما از آنها انتقام گیرندهایم
- ترجمه راستینپس اگر ما تو را به جوار خود بریم بعد از تو سخت از آنها انتقام میکشیم.
- ترجمه الهی قمشهای٤٢ أَوْ نُرِيَنَّكَ الَّذِي وَعَدْنَاهُمْ فَإِنَّا عَلَيْهِم مُّقْتَدِرُونَ
یا حتماً آنچه را که به آنها وعده دادهایم به تو نشان میدهیم زیرا ما بر آنها مقتدریم
- ترجمه سلطانییا حتماً آنچه را که به آنها وعده دادهایم به تو نشان میدهیم زیرا ما بر آنها مقتدریم
- ترجمه راستینیا عذابی را که به آنها وعده دادیم به تو مینمایانیم (و به شمشیر تو از آنها انتقام میکشیم) که ما همه گونه بر (هلاک) آنها قادریم.
- ترجمه الهی قمشهای٤٣ فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ إِنَّكَ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ
پس به آنچه که به تو وحی شده تمسّک بجوی [یعنی به خاطر آنچه که در حقّ اهل بیت تو گفتند و به خاطر آنچه که بعد از تو آن را انجام خواهند داد اندوهناک مباش و به آنچه که به تو وحی شد دربارهٔ علی (ع) یا دربارهٔ اهل بیتت تمسّک بجوی] همانا تو بر راه راست [همان صراط ولایت] هستی
- ترجمه سلطانیپس به آنچه که به تو وحی شده تمسّک بجوی همانا تو بر راه راست هستی
- ترجمه راستینپس به قرآنی که تو را وحی میشود تمسّک کن که البته تو به راه راست (و طریق حق) هستی.
- ترجمه الهی قمشهای٤٤ وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَّكَ وَلِقَوْمِكَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ
و همانا این [یعنی آنچه که به تو وحی شده یا صراط مستقیم (این راه راست) یا علی (ع)] البتّه به عنوان یادآوری برای تو [یا برای شرف تو است یا برای ذکر خدا کردن تو است زیرا آن در حقیقت ذکر خدا و سبب تذکّر خداوند است، یا ذکر (یاد آوردن) خداوند است تو را و شرافتی اشرف از این نیست که خداوند تو را یاد کند] و برای قوم تو است، و از شما [دربارهٔ آن] سؤال خواهد شد [زیرا آن نبأ عظیمی (خبر بزرگی) است که آنها در آن با یکدیگر اختلاف کنندهاند، و نعمتی است که دربارهٔ آن سؤال میشوید]
- ترجمه سلطانیو همانا این البتّه به عنوان یادآوری برای تو و برای قوم تو است، و از شما سؤال خواهد شد
- ترجمه راستینو قرآن برای تو و (مؤمنان) قومت شرف و نام بلندی است، و البته شما امت را باز میپرسند (که با قرآن چه کردید؟).
- ترجمه الهی قمشهای٤٥ وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رُّسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِن دُونِ الرَّحْمَنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ
و از کسانی که قبل از تو فرستادهایم دربارهٔ رسولان ما سؤال کن، آیا غیر رحمان خدایانی را قرار داده بودیم که عبادت شوند؟ [یعنی از مردم و اهل خبره و این علماء به اخبار گذشتگان و سِیَر (سیرهها) آنها دربارهٔ حال کسانی که قبل از تو فرستادیم بپرس یا از رسولان گذشته (ع) سؤال کن زیرا آنان اگرچه از انظار بشری غایب باشند آنها از نظر تو غایب نیستند]
- ترجمه سلطانیو از کسانی که قبل از تو فرستادهایم دربارهٔ رسولان ما سؤال کن، آیا غیر رحمان خدایانی را قرار داده بودیم که عبادت شوند؟
- ترجمه راستینو از رسولانی که پیش از تو فرستادیم باز پرس (یعنی از سیرت آنها باز جو) که آیا ما جز خدای یکتای مهربان خدایان دیگری را معبود مردم قرار دادیم؟
- ترجمه الهی قمشهای٤٦ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَقَالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ الْعَالَـمِينَ
و همانا موسی را با آیات خود به سوی فرعون و سران [حکومت] او فرستادیم پس گفت: همانا من رسول پروردگار جهانیان هستم
- ترجمه سلطانیو همانا موسی را با آیات خود به سوی فرعون و سران (حکومت) او فرستادیم پس گفت: همانا من رسول پروردگار جهانیان هستم
- ترجمه راستینو ما موسی را با آیات و معجزاتی که به او دادیم به سوی فرعون و اشراف قومش (به رسالت) فرستادیم، او به آنها گفت: من رسول ربّ العالمینم.
- ترجمه الهی قمشهای٤٧ فَلَمَّا جَاءَهُم بِآيَاتِنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَضْحَكُونَ
پس چون آیات ما را نزد آنان آورد آنوقت آنها به آن [آیات] میخندیدند [به جای آنکه منقاد آن آیات شوند و از خداوند خوف بدارند و رسول (فرستادهٔ) او (ع) به آنها را تصدیق نمایند آن آیات را استهزاء کردند]
- ترجمه سلطانیپس چون آیات ما را نزد آنان آورد آنوقت آنها به آن (آیات) میخندیدند
- ترجمه راستینچون آیات ما را بر آنها آورد آن را مسخره کرده و بر او خندیدند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٨ وَمَا نُرِيهِم مِّنْ آيَةٍ إِلَّا هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِهَا وَأَخَذْنَاهُم بِالْعَذَابِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ
و ما آیهای را به آنها نشان ندادیم مگر آنکه آن از خواهر (نمونهٔ دیگر) آن بزرگتر بود و آنها را با عذاب [با قحطی و رِجْز (پلیدی) و طوفان و ملخ و شپش] فرو گرفتیم با ترقّب به اینکه آنها [از غَیّ (بیراهه رفتن) خود] بازگردند
- ترجمه سلطانیو ما آیهای را به آنها نشان ندادیم مگر آنکه آن از خواهر (نمونهٔ دیگر) آن بزرگتر بود و آنها را با عذاب فرو گرفتیم با ترقّب به اینکه آنها بازگردند
- ترجمه راستینو ما هیچ معجز و آیتی به آنان نمینمودیم جز آنکه از آیت دیگر بزرگتر (و در دلالت بر نبوت موسی روشنتر) بود (اما همه را تکذیب کردند) و ما هم آنها را به عذاب و بلایا گرفتار کردیم تا مگر (به سوی خدا) باز آیند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٩ وَقَالُوا يَاأَيُّهَ السَّاحِرُ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِندَكَ إِنَّنَا لَمُهْتَدُونَ
و [محترمانه] گفتند: ای ساحر [معظم] پروردگارت را به آنچه که با تو عهد کرده برای ما بخوان همانا ما البتّه هدایت شوندهایم [یعنی اگر تو عذاب را از ما برطرف کنی پس همانا ما به تو ایمان میآوریم] {سحر نزد آنان قدر بزرگی داشت، یا برای اینکه ساحر اسمی برای هر عالم ماهری بود}
- ترجمه سلطانیو (محترمانه) گفتند: ای ساحر (معظم) پروردگارت را به آنچه که با تو عهد کرده برای ما بخوان همانا ما البتّه هدایت شوندهایم
- ترجمه راستینو گفتند: ای ساحر بزرگ، تو از خدای خود چون تعهدی با تو دارد (که دعایت مستجاب کند) بخواه (تا عذاب از ما بردارد) و ما بدین شرط البته هدایت میشویم.
- ترجمه الهی قمشهای٥٠ فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِذَا هُمْ يَنكُثُونَ
پس چون [موسی (ع) دعاء کرد و ما] عذاب را از آنها برطرف کردیم آنوقت آنها [عهد] میشکنند [یعنی هر گاه آنان را با عذابى عذاب میکردیم آن را میگفتند و هر گاه از آنان برطرف میساختیم عهدشان را نقض میکردند]
- ترجمه سلطانیپس چون عذاب را از آنها برطرف کردیم آنوقت آنها (عهد) میشکنند
- ترجمه راستینپس آن گاه که (به دعای موسی) ما عذاب را از آنها برداشتیم باز آنها نقض عهد کردند.
- ترجمه الهی قمشهای٥١ وَنَادَى فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قَالَ يَاقَوْمِ أَلَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَهَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِي مِن تَحْتِي أَفَلَا تُبْصِرُونَ
و فرعون [بر ملک خویش ترسید و ترسید که بعضی اهل مملکتش به موسی اقرار کنند پس مردم را جمع کرد] به قوم خود نداء داد گفت: ای قوم من [به موسی و به آنچه که آن را از رفع عذاب از او دیدید اهمیّت ندهید، که من از او دست بازتر و از لحاظ مال بیشتر و در تصرّف قویتر هستم] آیا مملکت مصر برای من نیست و این نهرها (انهار نیل) از تحت (زیر) [قصر یا تحت فرمان] من جریان مییابند آیا پس نمیبینید؟ {آنها معتقد بودند که نیل به امر او جاری میشود}
- ترجمه سلطانیو فرعون به قوم خود نداء داد گفت: ای قوم من آیا مملکت مصر برای من نیست و این نهرها (رودها) از زیر (قصر یا به فرمان) من جریان مییابند آیا پس نمیبینید؟
- ترجمه راستینو فرعون در میان قومش آوازه بلند کرد که ای مردم، آیا کشور با عظمت مصر از من نیست؟و چنین نهرها از زیر قصر من جاری نیست؟آیا (عزت و جلال مرا در عالم به چشم) مشاهده نمیکنید؟
- ترجمه الهی قمشهای٥٢ أَمْ أَنَا خَيْرٌ مِّنْ هَذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَلَا يَكَادُ يُبِينُ
یا من [با این اموال و جمال و حسن حال و حسن صورت و حسن سیرت و کثرت بسطت (فراخی، فزونی) و سعت (گشادگی)] از این کسی که او خوار (حقیر) است [و چیزی از این که آن را بر من میبینید ندارد] و نمیتواند [کلام را] بیان کند بهتر نیستم؟
- ترجمه سلطانییا من از این کسی که او خوار (حقیر) است و نمیتواند (کلام را) بیان کند بهتر نیستم؟
- ترجمه راستینبلکه من (به ریاست و سلطنت) بهترم تا چنین مرد فقیر خواری که هیچ منطق و بیان روشنی ندارد؟
- ترجمه الهی قمشهای٥٣ فَلَـوْلَا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِّن ذَهَبٍ أَوْ جَاءَ مَعَهُ الْمَلَائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ
پس چرا دستبندهای طلایی بر او آویخته نشده؟ {وقتی که میخواستند شخصی را شریف کنند او را دوره میکردند و به او سِوار (دستبند، النگو، بازوبند، گلوبند) و طوق (گردنبند، یقه، بست) طلایی سور (دستبند زدن) میکردند و طوق (به گردن بستن) میکردند، آن را بر آنان تموّه (استتار کردن، غلط را صحیح جلوه دادن، تحریف کردن) کرد و سیادت از سوی خداوند را با سیادت از سوی خلق قیاس نمود و گفت: چنانچه رسولی و نایبی از خداوند میباشد پس چرا بر او از سوی خداوند حلقه (گردنبند، دستبند، بازوبند)های طلایی آویخته نشده تا به عنوان علامت برای سیادت او باشد} یا [چرا] ملائکه به صف همراه با او نیامدهاند؟ [یعنی در حالی که صف کشیده باشند، زیرا او میگوید همانا خدایی که او رسالت از او را ادّعاء میکند ملائکۀ بسیاری دارد و اگر در رسالتش از این خدای موصوف به آنچه که وصف شد صادق میباشد پس باید صفوفی (صفهایی) از ملائکه با او باشند تا لشکریانش و کمک کنندگان به او در امورش و حافظان او از واردات و اعداء (دشمنان) باشند]
- ترجمه سلطانیپس چرا دستبندهای طلایی بر او آویخته نشده؟ یا (چرا) ملائکه به صف همراه با او نیامدهاند؟
- ترجمه راستین(و اگر موسی رسول خداست) چرا (او را دستگاهی نیست و) طوق زرین بر دست ندارد یا چرا فرشتگان آسمان همراه او نیامدهاند.
- ترجمه الهی قمشهای٥٤ فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ
پس از قومش خفّت (خواری، سبک مغزی، احمقی) طلب کرد و آنها از او اطاعت کردند زیرا آنها قومی فاسق بودند
- ترجمه سلطانیپس از قومش خفّت (خواری، سبک مغزی، احمقی) طلب کرد و آنها از او اطاعت کردند زیرا آنها قومی فاسق بودند
- ترجمه راستینو (به این تبلیغات دروغ و باطل) قومش را ذلیل و زبون داشت تا همه مطیع فرمان وی شدند که آنها مردمی فاسق و نابکار بودند.
- ترجمه الهی قمشهای٥٥ فَلَمَّا آسَفُونَا انتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ
پس آنگاه چون ما [یعنی اولیائش] را متأسّف (محزون، خشمگین) کردند از آنها انتقام گرفتیم و آنها را جمیعاً غرق کردیم
- ترجمه سلطانیپس آنگاه چون (اولیاء) ما را متأسّف (محزون، خشمگین) کردند از آنها انتقام گرفتیم و آنها را جمیعاً غرق کردیم
- ترجمه راستینپس آن گاه که فرعون و فرعونیان ما را به خشم آوردند ما هم از آنان انتقام کشیدیم و همه را غرق (دریای هلاک) نمودیم.
- ترجمه الهی قمشهای٥٦ فَجَعَلْنَاهُمْ سَلَفًا وَمَثَلًا لِّلْآخِرِينَ
پس آنها را پیشگام (متقدّم) و مَثل [یعنی آیینهٔ عبرتی] برای آخِرها [یعنی آیندگان بر عقب آنها] قرار دادیم
- ترجمه سلطانیپس آنها را پیشگام (متقدّم) و مَثل (آیینهٔ عبرتی) برای آخِرها (آیندگان بر عقب آنها) قرار دادیم
- ترجمه راستینو هلاک آن قوم را مایه عبرت آیندگان قرار دادیم.
- ترجمه الهی قمشهای٥٧ وَلَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلًا إِذَا قَوْمُكَ مِنْهُ يَصِدُّونَ
و چون پسر مریم به عنوان مَثل [برای علیّ بن ابی طالب (ع)] زده شد آنوقت که قوم تو از او [یعنی از این تشبیه، از علی (ع)] صدّ کردند (ناله کردند یا اعراض کردند یا منع کردند)
- ترجمه سلطانیو چون پسر مریم به عنوان مَثل زده شد آنوقت که قوم تو از او (از این تشبیه) صدّ کردند
- ترجمه راستینو چون به عیسی فرزند مریم مثلی زده شد (او را به آدم در نداشتن پدر مثل زد) قوم تو از آن به فریاد آمدند (و سخت بر آنان گران بود).
- ترجمه الهی قمشهای٥٨ وَقَالُوا أَآلِهَتُنَا خَيْرٌ أَمْ هُوَ مَا ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلًا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ
و گفتند: آیا خدایان ما بهتر هستند یا او؟ آن (مَثل) را جز به عنوان جدل [یعنی مجادله با تو] برای تو نزدند بلکه آنان گروهی ستیزه جو هستند
- ترجمه سلطانیو گفتند: آیا خدایان ما بهتر هستند یا او؟ آن (مَثل) را جز به عنوان جدل برای تو نزدند بلکه آنان گروهی ستیزه جو هستند
- ترجمه راستینو مشرکان به اعتراض گفتند: آیا خدایان ما بهترند یا او (عیسی بن مریم؟اگر به قول محمّد، غیر خدا همه معبودان در آتش بسوزند لازم آید عیسی هم بسوزد) و این سخن را با تو جز به جدل و انکار نگفتند، که آنها قومی حریف جدل و خصومتند.
- ترجمه الهی قمشهای٥٩ إِنْ هُوَ إِلَّا عَبْدٌ أَنْعَمْنَا عَلَيْهِ وَجَعَلْنَاهُ مَثَلًا لِّبَنِي إِسْرَائِيلَ
او [یعنی علیّ (ع) یا محمّد (ص) یا عیسی (ع)] جز بندهای که به او نعمت دادیم و او را [به صورت عیسی بن مریم] به عنوان مَثل (متمثّل و متصوّر، الگو) برای بنی اسرائیل قرار دادیم نیست
- ترجمه سلطانیاو جز بندهای که به او نعمت دادیم و او را به عنوان مَثل (الگو) برای بنی اسرائیل قرار دادیم نیست
- ترجمه راستینعیسی نبود جز بنده خاصی که ما او را به نعمت (رسالت) برگزیدیم و بر بنی اسرائیل مثل (و حجت) قرار دادیم.
- ترجمه الهی قمشهای٦٠ وَلَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَا مِنكُم مَّلَائِكَةً فِي الْأَرْضِ يَخْلُفُونَ
[آنها ضجّه میکنند به اینکه تو علیّ را به عیسی (ع) تشبیه کردهای] و (حال آنکه) اگر میخواستیم البتّه ملائکه را در زمین به جای شما قرار میدادیم [یعنی شما را عزیزتر از کسی قرار میدادیم که به عیسی تشبیه شوید، پس بعضی از شما را ملائکه قرار میدادیم] که [برای خداوند در زمین] خلافت کنند
- ترجمه سلطانیو اگر میخواستیم البتّه ملائکه را در زمین به جای شما قرار میدادیم که خلافت کنند
- ترجمه راستینو اگر ما بخواهیم، به جای شما آدمیان فرشتگان را در زمین جانشین میگردانیم.
- ترجمه الهی قمشهای٦١ وَإِنَّهُ لَعِلْمٌ لِّلسَّاعَةِ فَلَا تَمْتَرُنَّ بِهَا وَاتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ
و همانا او [علی (ع) یا عیسی (ع)] البتّه علم [و اَمارهٔ علم] است برای ساعت (قیامت) {زیرا علیّ (ع) با ولایتش از امارات (علامات) ساعت یا از اسباب علم به ساعت است برای اینکه کسی که با بیعت خاصّهٔ ایمانی ولایت او را دارد و ایمان در قلب او داخل شده ، با شهود امارات آن از وجود او به ساعت یقین مییابد، یا آنکه عیسی (ع) از امارات ساعت است}، پس هرگز به آن تردید نکنید و [در آنچه که از ولایت علیّ (ع) به شما میگویم] از من تبعیت (پیروی) کنید که این راه راست است
- ترجمه سلطانیو همانا او البتّه علم (اَماره علم) است برای ساعت (قیامت)، پس هرگز به آن تردید نکنید و از من پیروی کنید که این راه راست است
- ترجمه راستینو (نزول) عیسی علم و نشانه ساعت قیامت است (و مبشر حضرت محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم خواهد بود) ، زنهار در آن ساعت شک و ریب روا مدارید و (امر) مرا پیروی کنید که راه راست همین است.
- ترجمه الهی قمشهای٦٢ وَلَا يَصُدَّنَّكُمُ الشَّيْطَانُ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ
و هرگز نباید شیطان شما را باز بدارد همانا او دشمنی واضح برای شما است [برای اینکه او شما را صدّ میکند (باز میدارد) از کسی که خداوند تعالی و رسولش مراراً امر به ولایت او و اطاعت از او کردهاند به حیثی که امر او (ص) به اطاعت از او (ع) بر احدی مخفی نشده است]
- ترجمه سلطانیو هرگز نباید شیطان شما را باز بدارد همانا او دشمنی واضح برای شما است
- ترجمه راستینو مبادا شیطان شما را (از راه حق) بازگرداند، که دشمنی او شما را آشکار است.
- ترجمه الهی قمشهای٦٣ وَلَمَّا جَاءَ عِيسَى بِالْبَيِّنَاتِ قَالَ قَدْ جِئْتُكُم بِالْحِكْمَةِ وَلِأُبَيِّنَ لَكُم بَعْضَ الَّذِي تَخْتَلِفُونَ فِيهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ
و چون عیسی بیّنات [یعنی دلایل روشن] را آورد گفت: همانا برای شما حکمت آوردهام، و تا برای شما بعضی از آنچه را که در آن با یکدیگر اختلاف میکنید روشن کنم پس از خداوند پروا کنید و از من اطاعت کنید
- ترجمه سلطانیو چون عیسی بیّنات (دلایل روشن) را آورد گفت: همانا برای شما حکمت آوردهام، و تا برای شما بعضی از آنچه را که در آن با یکدیگر اختلاف میکنید روشن کنم پس از خداوند پروا کنید و از من اطاعت کنید
- ترجمه راستینو چون عیسی با ادلّه و معجزات (برای هدایت خلق) آمد گفت: من آمدهام با حکمت و برهان (و کتاب انجیل آسمانی تا شما را هدایت کنم) و تا بعض احکامی که در آن اختلاف میکنید (از تورات) بیان سازم، پس خدا ترس و پرهیزکار شوید و مرا اطاعت کنید.
- ترجمه الهی قمشهای٦٤ إِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ
همانا الله همان پروردگار من و پروردگار شما است پس او را بندگی کنید که این صراط مستقیم است
- ترجمه سلطانیهمانا الله همان پروردگار من و پروردگار شما است پس او را بندگی کنید که این صراط مستقیم است
- ترجمه راستینهمانا خدای یکتا پروردگار من و شماست، تنها پرستش او کنید که این راه راست است.
- ترجمه الهی قمشهای٦٥ فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِن بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ عَذَابِ يَوْمٍ أَلِيمٍ
پس گروههایی از بین آنها با یکدیگر اختلاف کردند پس وای از عذاب روزی دردناک برای کسانی [از آنها] که ظلم کردند
- ترجمه سلطانیپس گروههایی از بین آنها با یکدیگر اختلاف کردند پس وای از عذاب روزی دردناک برای کسانی که ظلم کردند
- ترجمه راستینباز فرق یهود و نصارا بین خود اختلاف انداختند، پس وای بر ستمکاران عالم از عذاب دردناک روز قیامت.
- ترجمه الهی قمشهای٦٦ هَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَن تَأْتِيَهُم بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ
آیا [آنچه را که برای ظهور اتیان ساعت] منتظرند که بجز ساعت ناگهان و (در حالی که) آنان [به آمدن آن] شعور نمیورزند [تا برای آن مهیّا شوند] به آنها برسد
- ترجمه سلطانیآیا بجز ساعت را منتظرند که ناگهان به آنها برسد و (در حالی که) آنان (به آمدن آن) شعور نمیورزند
- ترجمه راستینآیا به جز ساعت قیامت را انتظار میکشند که ناگاه بر آنها فرا میرسد و آنها غافل (از خدا) و بیخبر (از روز قیامت) اند؟
- ترجمه الهی قمشهای٦٧ الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ
دوستان در آنروز بعضی از آنها دشمن بعضی دیگر هستند مگر پرهیزگاران [در افعال خود و احوال خود و اخلاق خود از جهت دنیوی]
- ترجمه سلطانیدوستان در آنروز بعضی از آنها دشمن بعضی دیگر هستند مگر پرهیزگاران
- ترجمه راستیندر آن روز دوستان همه با یکدیگر دشمنند به جز متقیان.
- ترجمه الهی قمشهای٦٨ يَاعِبَادِ لَا خَوْفٌ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ وَلَا أَنتُمْ تَحْزَنُونَ
ای بندگان من [که به ولایت ایمان آوردهاید، زیرا انسان از روی تکلیف بندهٔ خداوند نمیگردد مگر بعد از قبول ولایت] امروز بر شما ترسی نیست [زیرا شدّت آن برای کسی است که از صاحب آنروز و او علیّ (ع) است مُعرض (اعراض کننده) باشد] و شما اندوهناک نمیشوید
- ترجمه سلطانیای بندگان من امروز بر شما ترسی نیست و شما اندوهناک نمیشوید
- ترجمه راستین(آن روز خطاب شود) الا ای بندگان (صالح) من، امروز شما را هیچ ترس و حزنی نخواهد بود.
- ترجمه الهی قمشهای٦٩ الَّذِينَ آمَنُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا مُسْلِمِينَ
کسانی که به آیات ما ایمان آوردهاند [یعنی شما که ایمان آوردهاید] {مراد از ایمان به آیات، ایمان به صاحبان ولایت از انبیاء و اولیاء (ع) از حیث ولایت آنان است نه از حیث رسالت آنها یا خلافتشان برای رسالت} و [با بیعت عامّهٔ نبویّه] مسلمان (منقاد، فرمانبردار، تسلیم) شدهاند
- ترجمه سلطانیکسانی که به آیات ما ایمان آوردهاند و مسلمان (تسلیم) شدهاند
- ترجمه راستینآنان که به آیات ما ایمان آوردند و تسلیم امر ما شدند.
- ترجمه الهی قمشهای٧٠ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنتُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ تُحْبَرُونَ
شما و ازواجتان [که با شما موافق هستند] در جنّت داخل شوید [چه مؤمنه باشند یا نباشند در حالی که] شاد میشوید
- ترجمه سلطانیشما و ازواجتان در جنّت داخل شوید (در حالی که) شاد میشوید
- ترجمه راستین(به همه خطاب رسد که) شما با همسرانتان مسرور و شادمان در بهشت جاوید وارد شوید.
- ترجمه الهی قمشهای٧١ يُطَافُ عَلَيْهِم بِصِحَافٍ مِّن ذَهَبٍ وَأَكْوَابٍ وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَأَنتُمْ فِيهَا خَالِدُونَ
با سینیهایی و تُنگهایی از طلا بر آنها گردانده میشود و آنچه را که انفس به آن اشتهاء میدارند و چشمها [از آنها] لذّت میبرند در آنجا هست و شما در آن جاودانه هستید
- ترجمه سلطانیبا سینیهایی و تُنگهایی از طلا بر آنها گردانده میشود و آنچه را که انفس به آن اشتهاء میدارند و چشمها (از آنها) لذّت میبرند در آنجا هست و شما در آن جاودانه هستید
- ترجمه راستینو بر آن مؤمنان کاسههای زرین و کوزههای بلورین (مملوّ از انواع طعام لذیذ و شراب طهور) دور زنند و در آنجا هر چه نفوس را بر آن میل و اشتهاست و چشمها را شوق و لذت، مهیّا باشد و شما مؤمنان در آن بهشت جاویدان متنعّم خواهید بود.
- ترجمه الهی قمشهای٧٢ وَتِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ
و این جنّتی است که آن را به خاطر آنچه که عمل میکردید به ارث بردهاید
- ترجمه سلطانیو این جنّتی است که آن را به خاطر آنچه که عمل میکردید به ارث بردهاید
- ترجمه راستیناین همان بهشتی است که از اعمال (صالح) خود به ارث یافتید.
- ترجمه الهی قمشهای٧٣ لَكُمْ فِيهَا فَاكِهَةٌ كَثِيرَةٌ مِّنْهَا تَأْكُلُونَ
در آنجا میوههای بسیاری دارید که از آنها میخورید {لذّتهای اخروی را به صورت آنچه که مدارک حیوانی از آن لذّت میبرند شمرد برای غیر متجاوز بودن بیشتر مردم از مرتبهٔ حیوان، وگرنه که لذّت برنده به لذّت حضور به مأکول و مشروب و سایر ملاذّ (چیزهای لذیذ) حیوان التفات نمیکند}
- ترجمه سلطانیدر آنجا میوههای بسیاری دارید که از آنها میخورید
- ترجمه راستینبرای شما در آنجا انواع میوه فراوان است که از آن (هر چه خواهید) تناول کنید.
- ترجمه الهی قمشهای٧٥ لَا يُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَهُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ
[عذاب] از آنها کاسته نمیشود و آنها در آنجا [برای غایت خوفشان و حیرتشان از آنچه که در انفسشان است] مُبلِس (متحیّر ساکت) هستند
- ترجمه سلطانی(عذاب) از آنها کاسته نمیشود و آنها در آنجا مُبلِس (متحیّر ساکت) هستند
- ترجمه راستینو هیچ از عذابشان کاسته نشود و امید نجات و خلاصی ندارند.
- ترجمه الهی قمشهای٧٧ وَنَادَوْا يَامَالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ قَالَ إِنَّكُم مَّاكِثُونَ
و [برای غیبتشان از خداوند و عدم وصولشان به او] نداء میدهند: ای مالک [از] پروردگارت [مرگ ما را بخواه] که بر ما تمام کند، او میگوید: همانا شما [در عذاب] ماندنی هستید [و خلاصی ندارید]
- ترجمه سلطانیو نداء میدهند: ای مالک (از) پروردگارت (بخواه) که بر ما تمام کند او میگوید: همانا شما (در عذاب) ماندنی هستید
- ترجمه راستینو (آن دوزخیان، مالک دوزخ را) ندا کنند که ای مالک، از خدای خود بخواه که ما را بمیراند (تا از عذاب برهیم) . جواب دهد: شما (در این عذاب) همیشه خواهید بود.
- ترجمه الهی قمشهای٧٨ لَقَدْ جِئْنَاكُم بِالْحَقِّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَكُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ
همانا ما حقّ [مخلوقٌ به و آن مشیّت است که همان ولایت مطلقهای است که آن علیّ (ع) به علویتّش است] را برای شما آوردیم و لکن اکثر شما نسبت به حقّ اکراه دارنده بودید
- ترجمه سلطانیهمانا ما حقّ را برای شما آوردیم و لکن اکثر شما نسبت به حقّ اکراه دارنده بودید
- ترجمه راستینما راه خدا و آیین حق را برای شما مردم آوردیم و لیکن اکثرتان از قبول حق کراهت (و اعراض) داشتید.
- ترجمه الهی قمشهای٧٩ أَمْ أَبْرَمُوا أَمْرًا فَإِنَّا مُبْرِمُونَ
بلکه بر امری اصرار ورزیدهاند پس همانا ما [نسبت به امر او] مُبرم (حکم قطعی دهنده، اصرار ورزنده، تصمیم گیرنده) هستیم
- ترجمه سلطانیبلکه بر امری اصرار ورزیدهاند پس همانا ما مُبرم (حکم قطعی دهنده، اصرار ورزنده، تصمیم گیرنده) هستیم
- ترجمه راستینبلی کافران بر کار (کفر و عصیان) تصمیم گرفتند ما هم (بر کیفر و انتقام ایشان) تصمیم گرفتیم.
- ترجمه الهی قمشهای٨٠ أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لَا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُم بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ
آیا میپندارند که ما سرّ آنان [یعنی سخنانشان را که آنها را از غیر خود پنهان میدارند] و نجوای آنان را نمیشنویم! آری [آن را میشنویم] و رسولانمان [یعنی ملائکهٔ موکّل بر آنان] نزد آنان [هستند و] مینویسند
- ترجمه سلطانیآیا میپندارند که ما سرّ آنان و نجوای آنان را نمیشنویم! آری (آن را میشنویم) و رسولانمان نزد آنان (هستند و) مینویسند
- ترجمه راستینآیا گمان میکنند که سخنان سرّی و پنهان که به گوش هم میگویند نمیشنویم؟بلی میشنویم و رسولان ما (فرشتگان) همان دم آن را مینویسند.
- ترجمه الهی قمشهای٨١ قُلْ إِن كَانَ لِلرَّحْمَنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعَابِدِينَ
[به کسانی که برای خداوند دختران را قرار میدهند یا به کسانی که میگویند: مسیح پسر خدا است یا عُزیر پسر خدا است، یا میگویند: ما فرزندان خدا هستیم] بگو اگر خداوند فرزندی میداشت پس من [به اظهار آن و معرفت او اولی (شایستهتر) هستم و] اوّلین عابد [آن] میبودم [برای اینکه من بحسب مرتبت سابقترین عابدان خداوند هستم]
- ترجمه سلطانیبگو اگر خداوند فرزندی میداشت پس من اوّلین عابد (آن) میبودم
- ترجمه راستینبگو: اگر خدا را فرزندی بود اوّل من او را میپرستیدم.
- ترجمه الهی قمشهای٨٢ سُبْحَانَ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ
منزّه است پروردگار آسمانها و زمین پروردگار عرش (جملهٔ ماسوی اللَّه) از آنچه که وصف میکنند
- ترجمه سلطانیمنزّه است پروردگار آسمانها و زمین پروردگار عرش از آنچه که وصف میکنند
- ترجمه راستینخدای آسمانها و زمین و پروردگار عرش (عظیم) از آنچه کافران توصیف او کنند پاک و منزّه است.
- ترجمه الهی قمشهای٨٣ فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَيَلْعَبُوا حَتَّى يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ
پس آنها را فرو بگذار که [در باطل خویش] خوض کنند (فرو بروند) و بازی کنند تا آنکه روزشان را که وعدهٔ داده میشوند ملاقات کنند
- ترجمه سلطانیپس آنها را فرو بگذار که (در باطل خویش) خوض کنند (فرو بروند) و بازی کنند تا آنکه روزشان را که وعدهٔ داده میشوند ملاقات کنند
- ترجمه راستینای رسول، کافران را بگذار تا (به عالم حیوانیت) فرو روند و (به بازیچه دنیا) سرگرم باشند تا روزی را که به آنها وعده شده ببینند.
- ترجمه الهی قمشهای٨٤ وَهُوَ الَّذِي فِي السَّمَاءِ إِلَهٌ وَفِي الْأَرْضِ إِلَهٌ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ
و او کسی است که در آسمان خداوند و در زمین خداوند است و او حکیم [است که صُنع خویش را مُتقن کرد به حیثی که او به صورت امنای خود ظهور نمود و احدی آن را نمیداند بلکه او را انکار نمودند و امنای او را انکار کردند] و دانا است [که کیفیّت اخفای اله بودن او را میداند به حیثی که به آن شعور نمیدارند بلکه آن را انکار میکنند]
- ترجمه سلطانیو او کسی است که در آسمان خداوند و در زمین خداوند است و او حکیم و دانا است
- ترجمه راستینو آن ذات یگانه است که در آسمان و زمین (و در همه عوالم نامتناهی) او خداست و هم او (به نظام کامل آفرینش) به حقیقت با حکمت و داناست.
- ترجمه الهی قمشهای٨٥ وَتَبَارَكَ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَعِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
و پر برکت است کسی که مُلک (مملکت، پادشاهی) آسمانها و زمین و آنچه که بین آن دو است فقط برای اوست [پس چگونه در آن دو یا از او در آن دو اله نباشد] و علم ساعت [که آن دربارهٔ خراب کردن آن دو است] نزد او است [نه نزد غیر او] و نزد او بازگردانده میشوید {یعنی اینکه شما فی الحال (در حال، هم اینک) بنابر سبیل استمرار در رجوع به سوی او هستید، و اگرچه از آن رجوع غافل باشید پس از مخالفت با او حذر کنید}
- ترجمه سلطانیو پر برکت است کسی که مُلک (مملکت، پادشاهی) آسمانها و زمین و آنچه که بین آن دو است فقط برای اوست و علم ساعت نزد او است و نزد او بازگردانده میشوید
- ترجمه راستینو بزرگوار خدایی که آسمانها و زمین و هر چه بین آنهاست همه ملک اوست و علم ساعت قیامت نزد اوست و شما همه به سوی او بازگردانیده میشوید.
- ترجمه الهی قمشهای٨٦ وَلَا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ
و کسانی [از اصنام و کواکب و از جنّ و شیطان یا از ائمهٔ ضلالت] را که به جای او میخوانند شفاعت را مالک نمیشوند [تا چه رسد به مالکیّت آنها در چیزی از آسمانها و زمین] مگر کسانی که حقّ (ولایت) را شهود کردهاند و آنان (کسانی که دعوت میکنند) هستند که میدانند [که آنان مالک شفاعت نمیشوند، یا کسانی که شهادت به حقّ میدهند حقّ را میدانند، نه آنکه شهادت آنان مخالفت کردن با آنچه باشد که در قلوب آنان است]
- ترجمه سلطانیو کسانی را که به جای او میخوانند شفاعت را مالک نمیشوند مگر کسانی که حقّ را شهود کردهاند و آنان هستند که میدانند
- ترجمه راستینو غیر خدای یکتا آنان را که به خدایی میخوانند قادر بر شفاعت کسی نیستند مگر (عزیر و عیسی و فرشتگان) کسانی که با علم الیقین بر توحید حق گواهی دهند (و شفاعت اهل حق کنند).
- ترجمه الهی قمشهای٨٧ وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُـولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ
و اگر از آنان سؤال کنی چه کسی آنها را خلق کرده البتّه حتماً میگویند: الله پس چگونه [با این اقرار کردن] دروغ میبندند (تهمت میزنند، سست عقل میشوند)
- ترجمه سلطانیو اگر از آنان سؤال کنی چه کسی آنها را خلق کرده البتّه حتماً میگویند: الله پس چگونه (با این اقرار کردن) دروغ میبندند (تهمت میزنند، سست عقل میشوند)
- ترجمه راستینو اگر از مشرکان باز پرسی که آنها را که آفریده است؟به یقین جواب دهند: خدا آفریده. پس به کجایشان میگردانند؟
- ترجمه الهی قمشهای٨٨ وَقِيلِهِ يَارَبِّ إِنَّ هَـؤُلَاءِ قَوْمٌ لَّا يُؤْمِنُونَ
و سخن او (رسول) [این بود] ای پروردگار من، همانا اینان قومی هستند که ایمان نمیآورند
- ترجمه سلطانیو سخن او (این بود) ای پروردگار من، همانا اینان قومی هستند که ایمان نمیآورند
- ترجمه راستین(خدا هم از ساعت قیامت آگاه است) و هم از گفتار و دادخواهی رسولش که گوید: خدایا اینها قومی هستند که هیچ ایمان نمیآورند.
- ترجمه الهی قمشهای٨٩ فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَقُلْ سَلَامٌ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ
پس از آنها صفح کن (اعراض کن یا قلب را از آنها پاک نما) و [از روی مدارا یا متارکه نه از روی تحیّت] بگو: سلام! پس خواهند دانست.
- ترجمه سلطانیپس از آنها صفح کن (اعراض کن یا قلب را از آنها پاک نما) و بگو: سلام! پس خواهند دانست.
- ترجمه راستین(پاسخ دهیم: رسولا، اکنون که از ایمان قوم مأیوسی) پس روی از آنها بگردان و بگو به سلامت (تا بروند در ضلالت) که به زودی (بر کیفر کفر و عصیانشان) آگاه میشوند.
- ترجمه الهی قمشهای