سورهٔ زخرف

محل نزول:   مکّه
تعداد کل آیات: ۸۹
نام‌های سوره:
زخرف، حم زخرف
نمایش آیات ۱ الی ۸۹
(نمایش صفحه به صفحه آیات سوره)
تفسیر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم


١ حم

«حم»

- ترجمه سلطانی

حم

- ترجمه راستین

حم (رسول و جانشینانش بر اسرار این حرف آگاهند. یا اشاره به دو اسم حمید و مجید خداست)

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ

قسم به کتاب روشنگر

- ترجمه سلطانی

قسم به کتاب روشنگر

- ترجمه راستین

قسم به این کتاب روشن بیان.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ

همانا ما آن را [یعنی کتاب مبین را که خشک و نه تری نیست مگر آنکه در آن هست آن را به حیثی قرار داده‌‌ایم که ریب و شکّ و نه خفاء و اجمال و تشابه در آن پیش نمی‌‌آید] به عنوان قرآنی [که جمیع مطالب در آن جمع شده‌‌اند، به زبان] عربی قرار داده‌‌ایم با ترقّب به اینکه [با استماع آن] تعقّل کنید [و با تدبّر در آن عاقل گردید، یا آنچه از مواعظ و حِکم که در آن است را درک نمایید]

- ترجمه سلطانی

همانا ما آن را به عنوان قرآنی (به زبان) عربی قرار داده‌ایم با ترقّب به اینکه تعقّل کنید

- ترجمه راستین

که ما آن را قرآنی به لسان فصیح عربی مقرر داشتیم تا مگر شما (بندگان در فهم آن) عقل و فکرت کار بندید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ

و همانا آن در اُم الکتاب {و آن کتاب مبینى است که همان لَوْحٍ مَحْفُوظ است که در لسان حکماء نفس کلّیّه، معبّر از آن است یا همان قلم أعلی است، زیرا آن به وجهی قلم و به وجهی کتاب است و این در لسان حکماء عقل کلّی نامیده شده، یا همان مقام مشیّت است که نفس الرّحمان و اضافهٔ اشراقیّه معبّر از آن است زیرا آن به وجهی اضافهٔ حقّ، و به وجهی فعل او، و به وجهی کلمهٔ او، و به وجهی کتاب او است و آن مادر جمیع کتب است} نزد ما علی (والا) [بر همه است، برتری از او نیست] و حکیم است [یعنی دارای حکم یا محکم است که خلل و شکّ و ریب و فساد به آن راه نمی‌‌یابد]

- ترجمه سلطانی

و همانا آن در اُم الکتاب نزد ما علی و حکیم است

- ترجمه راستین

و همانا این کتاب نزد ما در لوح محفوظ که اصل مخزن کتب آسمانی است بسی بلند پایه و محکم اساس است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ أَفَنَضْرِبُ عَنكُمُ الذِّكْرَ صَفْحًا أَن كُنتُمْ قَوْمًا مُّسْرِفِينَ

آیا پس به خاطر آنکه شما قومی اسرافکار می‌‌باشید [شما را مهمل گذاریم و شما را دعوت نکنیم و] این ذکر (قرآن) را از شما باز پس بگیریم؟

- ترجمه سلطانی

آیا پس به خاطر آنکه شما قومی اسرافکار می‌باشید این ذکر را از شما باز پس بگیریم؟

- ترجمه راستین

آیا ما از متذکر ساختن شما (به قرآن) چون (به انکار آن) بر خویش ستم می‌کنید صرف نظر کنیم؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ وَكَمْ أَرْسَلْنَا مِن نَّبِيٍّ فِي الْأَوَّلِينَ

و چه بسیار پیامبرانی را در پیشینیان فرستادیم [یعنی در صرف (بازداشتن) ذکر از خود و عدم دعوتتان طمع نکنید زیرا ما امّت‌‌های گذشته را مهمل نگذاشتیم با اینکه آنان به اسراف و عصیان شدیدتر از شما بودند و رسولانى را در میان آنها فرستادیم و چون در عصیان از حدّ تجاوز کردند آنها را هلاک کردیم، پس از عذاب ما و اِهلاک ما حذر کنید و در عصیان از حدّ تجاوز نکنید]

- ترجمه سلطانی

و چه بسیار پیامبرانی را در پیشینیان فرستادیم

- ترجمه راستین

و چقدر پیمبرانی در اقوام پیشین (برای هدایت خلق) فرستادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ وَمَا يَأْتِيهِم مِّن نَّبِيٍّ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ

و پیامبری نزد آنها نیامد مگر آنکه او را استهزاء می‌‌کردند [همانطور که شما استهزاء می‌‌کنید]

- ترجمه سلطانی

و پیامبری نزد آنها نیامد مگر آنکه او را استهزاء می‌کردند

- ترجمه راستین

و بر مردم هیچ رسولی نمی‌آمد جز آنکه او را به مسخره (و انکار) می‌گرفتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ فَأَهْلَكْنَا أَشَدَّ مِنْهُم بَطْشًا وَمَضَى مَثَلُ الْأَوَّلِينَ

پس نیرومندتر از آنها را به شدّت هلاک کردیم [پس کسانی که رسول ما را استهزاء می‌‌کنند باید حذر کنند] و مَثل پیشینیان گذشت (تکرار شد) [و نوبت به قوم تو رسیده، یا حکایت حال پیشینیان دربارهٔ آنچه که سابقاً به تو نازل کردیم گذشت (ادامه پیدا کرد) پس باید به آن رجوع کنند و باید در آن تدبّر نمایند]

- ترجمه سلطانی

پس نیرومندتر از آنها را به شدّت هلاک کردیم و مَثل پیشینیان گذشت (تکرار شد)

- ترجمه راستین

ما هم قوی‌ترین سرکشانشان را هلاک کردیم و شرح حال پیشینیان (برای عبرت مردم) گذشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُـولُنَّ خَلَقَهُنَّ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ

و البتّه اگر از آنها بپرسی: که چه کسی آسمان‌‌ها و زمین را خلق کرده؟ حتماً می‌‌گویند [آن] غالب دانا آنها را خلق کرده است [پس آنها را چه می‌‌شود که اقرار می‌‌کنند به اینکه خداوند خالق آسمان‌‌ها و زمین است و آنچه که خود خلق کرده‌‌اند و به دستان خود تراشیده‌‌اند را شریک او می‌‌کنند، یا آنچه را که او با دست خود خلق کرده شریک می‌‌کنند]

- ترجمه سلطانی

و البتّه اگر از آنها بپرسی: که چه کسی آسمان‌ها و زمین را خلق کرده؟ حتماً می‌گویند (آن) غالب دانا آنها را خلق کرده است

- ترجمه راستین

و اگر از این کافران بپرسی که آسمانها و زمین را که آفریده؟البته جواب دهند خدای مقتدر دانا آفریده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَجَعَلَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا لَّعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ

کسی که زمین را برای شما گهواره قرار داد و برای شما در آن راه‌‌هایی قرار داد [که از آنها به سوی مقصدهایتان می‌‌روید و در بیابان آن سرگردان نمی‌‌شوید] تا شما راه یابید [به سوی حاجات خود و مقصدهایتان، یا تا شاید شما به مُبدء خویش و صفات او از علم و قدرت و رأفت و تدبیر راه یابید، یا به امامتان که او سبیل (راه) به سوی مقصد کلّی که همان فوز (رستگاری) به نعیم آخرت است هدایت شوید زیرا او مقاصد دنیوی دانی شما را که اعتنائی به آنها نیست بدون سبیلى که به سوی آنها برود رها نکرده پس چگونه مقصد کلّی را بدون سبیل رها می‌‌کند؟]

- ترجمه سلطانی

کسی که زمین را برای شما گهواره قرار داد و برای شما در آن راه‌هایی قرار داد تا شما راه یابید

- ترجمه راستین

همان خدایی که زمین را مهد آسایش شما بندگان قرار داد و در آن راهها بر (تحصیل امر معاش و معاد) شما پدید آورد تا مگر هدایت یابید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲۵
سوره زخرف
حزب ۹۸

١١ وَالَّذِي نَزَّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَنشَرْنَا بِهِ بَلْدَةً مَّيْتًا كَذَلِكَ تُخْرَجُونَ

و کسی که از آسمان (از جهت بالا یا از ابر) آب را به اندازه نازل کرد پس با آن سرزمینی مرده [از گیاه] را زنده کردیم این چنین [بعد از مرگتان از زمین] خارج می‌‌شوید [پس چرا اعاده (بازگشت) را غریب می‌‌شمارید؟!]

- ترجمه سلطانی

و کسی که از آسمان آب را به اندازه نازل کرد پس با آن سرزمینی مرده (از گیاه) را زنده کردیم این چنین خارج می‌شوید

- ترجمه راستین

و آن خدایی که از (باران) آسمان آبی به قدر و اندازه نازل کرد و به آن صحرا و دیار مرده خشک را زنده گردانیدیم. همین گونه شما هم (از قبرها) بیرون آورده می‌شوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ وَالَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا وَجَعَلَ لَكُم مِّنَ الْفُلْكِ وَالْأَنْعَامِ مَا تَرْكَبُونَ

و کسی که همهٔ ازواج (اصناف مخلوقات، گونه‌‌ها) را خلق کرد و برای شما کشتی و چهارپایانی قرار داد که [بر پشت آنها] سوار شوید

- ترجمه سلطانی

و کسی که همهٔ ازواج (گونه‌ها) را خلق کرد و برای شما کشتی و چهارپایانی قرار داد که سوار شوید

- ترجمه راستین

و آن خدایی که همه موجودات عالم را جفت آفرید و برای سواری شما بندگان کشتیها و چهار پایان را (در آب و خاک) مقرر فرمود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ لِتَسْتَوُوا عَلَى ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ وَتَقُـولُوا سُبْحَانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ

تا بر پشت آنها قرار بگیرید سپس نعمت پروردگارتان را به یاد آورید آنوقتی که بر آن سوار می‌‌شوید [یعنی همانا غایت جمیع مخلوقات تذکّر (به یاد انداختن) شما و شکر کردن شما برای او برای انعام (نعمت دادن) آنچه که آنها را برای خود نعمت می‌‌بینید است] و بگوئید: منزّه است کسی که این را برای ما مسخّر نمود و (حال آنکه) ما طاقت (توان رام کردن) آنها را نداشتیم

- ترجمه سلطانی

تا بر پشت آنها قرار بگیرید سپس نعمت پروردگارتان را به یاد آورید آنوقتی که بر آن سوار می‌شوید و بگوئید: منزّه است کسی که این را برای ما مسخّر نمود و (حال آنکه) ما طاقت (توان) (رام کردن) آنها را نداشتیم

- ترجمه راستین

تا چون با کمال تسلط بر پشت آنها نشستید متذکر نعمت خدایتان شوید و گویید: پاک و منزّه خدایی که این (انواع کشتی و چهار پایان قوی) را مسخر ما گردانید و گرنه ما هرگز قادر بر آن نبودیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ وَإِنَّا إِلَى رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ

و همانا ما به سوی پروردگار خود البتّه برگشت کننده‌‌ایم [یعنی اینکه غرض، تذکّر نعمت و شکر مُنعم در نعمت و تذکّر انتقال یافتن بزرگ است که همان انتقال از دنیا به آخرت است]

- ترجمه سلطانی

و همانا ما به سوی پروردگار خود البتّه برگشت کننده‌ایم

- ترجمه راستین

و بازگشت ما البته به سوی خدای ما خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ وَجَعَلُوا لَهُ مِنْ عِبَادِهِ جُـزْءًا إِنَّ الْإِنسَانَ لَكَفُورٌ مُّبِينٌ

و [برخی] از بندگانش را به عنوان ولد (فرزند) برای او قرار دادند همانا انسان البتّه [به نعمت حقّ و صفات او] بسیار ناسپاسی آشکار است

- ترجمه سلطانی

و (برخی) از بندگانش را به عنوان فرزند برای او قرار دادند همانا انسان البتّه بسیار ناسپاسی آشکار است

- ترجمه راستین

و مشرکان برای خدا چیزی را (مانند فرشته) که بنده و مخلوق اوست جزء (وجود و فرزند واقعی او) قرار دادند (زهی جهل و کفر و سفاهت) که انسان بسیار ناسپاس و کفرش آشکار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ أَمِ اتَّخَذَ مِمَّا يَخْلُقُ بَنَاتٍ وَأَصْفَاكُم بِالْبَنِينَ

آیا او از آنچه که خلق می‌‌کند دخترانی را برگرفته و پسران را به شما اختصاص داده؟

- ترجمه سلطانی

آیا او از آنچه که خلق می‌کند دخترانی را برگرفته و پسران را به شما اختصاص داده؟

- ترجمه راستین

(ای مشرکان) آیا خدا از مخلوقات خود بر خویش دختران را برگزید و شما را به پسران امتیاز داد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِمَا ضَرَبَ لِلرَّحْمَنِ مَثَلًا ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ كَظِيمٌ

و [آنها نمی‌‌گویند که خداوند در حقیقت متولّد کرده است بلکه نسبت بین او و ملائکه یا جنّ را به نسبت والد و ولد تشبیه کردند و] وقتی که به هر کدام از آنها از آنچه که برای رحمان مثل می‌‌زده بشارت داده شود صورتش سیاه می‌‌شود و (در حالی که) او خشم [خود] را فرو می‌‌خورد

- ترجمه سلطانی

و وقتی که به هر کدام از آنها از آنچه که برای رحمان مثل می‌زده بشارت داده شود صورتش سیاه می‌شود و (در حالی که) او خشم (خود) را فرو می‌خورد

- ترجمه راستین

و حال آنکه هر کدام از مشرکان را به دختری که به خدا نسبت دادند مژده دهند (ننگ دارد و) رویش (از غم) سیاه می‌شود در حالی که پر از خشم و اندوه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ أَوَمَن يُنَشَّأُ فِي الْحِلْيَةِ وَهُوَ فِي الْخِصَامِ غَيْرُ مُبِينٍ

آیا کسی را که در زیور نشو کرده [پرورش یافته فرزند قرار می‌‌دهند، یعنی آیا او از شما پایین‌‌تر است و کسی که در زینت نشو می‌‌کند فرزند او است؟ و کسی که در محاربه (پیکار) مبارزه می‌‌کند فرزند شما است؟ یا معنی می‌‌دهد که: آیا او ادنی (پائین‌‌تر) از شما است و فرزندش کسی است که در زینت نشو می‌‌یابد؟] و [بیان] او در مجادله [بر مدّعای خویش و حجّت خود] روشن نیست

- ترجمه سلطانی

آیا کسی را که در زیور نشو کرده (پرورش یافته) (فرزند قرار می‌دهند) و (بیان) او در مجادله (بر مدّعای خویش) روشن نیست

- ترجمه راستین

آیا کسی که به زیب و زیور پرورده می‌شود (یعنی دختران) و در خصومت (از حفظ حقوق خود) عاجز است (چنین کس لایق فرزندی خداست).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ وَجَعَلُوا الْمَلَائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبَادُ الرَّحْمَنِ إِنَاثًا أَشَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهَادَتُهُمْ وَيُسْأَلُونَ

و ملائکه که آنها بندگان رحمان هستند را مؤنّث قرار دادند آیا خلقت آنان را مشاهده کرده‌‌اند؟! {زیرا اُنوثت (مؤنّث بودن) و ذُکورت (مذکّر بودن) جز با مشاهده معلوم نمی‌‌شوند} [آری] شهادت آنها [که به آن بر ملائکه شهادت دادند که آنها مؤنّث هستند] نوشته خواهد شد و [دربارهٔ این شهادت در روز قیامت] سؤال (بازخواست) خواهند شد

- ترجمه سلطانی

و ملائکه که آنها بندگان رحمان هستند را مؤنّث قرار دادند آیا خلقت آنان را مشاهده کرده‌اند؟! (آری) شهادت آنها نوشته خواهد شد و سؤال (بازخواست) خواهند شد

- ترجمه راستین

و فرشتگان را که مخلوق و بندگان خدا هستند دختر می‌خوانند. آیا در وقت خلقت آنها حاضر بودند؟ (و دیدند که آنها دخترند؟اگر آنها بر این گواهی دهند) البته شهادت (کذب) شان (در نامه عملشان) نوشته شده و بر آن سخت مؤاخذه می‌شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ وَقَالُوا لَوْ شَاءَ الرَّحْمَنُ مَا عَبَدْنَاهُم مَّا لَهُم بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ

و می‌‌گویند: که اگر رحمان می‌‌خواست ما آنها را نمی‌‌پرستیدیم، [حال آنکه] آنان علمی به آن ندارند [یعنی اینکه آنها این سخن را بدون تصوّر معنی آن و بدون علمى نسبت به آن می‌‌گویند و از اینرو دروغگو می‌‌باشند و جز این نیست که با آن فرار از قبح عبادت غیر خداوند را اراده کردند] آنها جز گمانه نمی‌‌زنند

- ترجمه سلطانی

و می‌گویند: که اگر رحمان می‌خواست ما آنها را نمی‌پرستیدیم، (حال آنکه) آنان علمی به آن ندارند آنها جز گمانه نمی‌زنند

- ترجمه راستین

و مشرکان گویند: اگر خدا می‌خواست ما آنها (فرشتگان و بتان) را نمی‌پرستیدیم. گفتار آنها نه از روی علم و دانش است بلکه به وهم و پندار باطل خویش می‌گویند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ أَمْ آتَيْنَاهُمْ كِتَابًا مِّن قَبْلِهِ فَهُم بِهِ مُسْتَمْسِكُونَ

آیا قبل از این [قرآن یا این قول] کتابی به آنها داده‌‌ایم که آنها به آن متمسّک (دست آویز) هستند؟ [یعنی آنها علم تحقیقی و نه علم تقلیدی به معنی این قول ندارند و آنان سوای خَرْص (گمانه زنی) ندارند و خَرْص و تخمین در باب عقاید، مطرود از باب (درگاه) الله است]

- ترجمه سلطانی

آیا قبل از این کتابی به آنها داده‌ایم که آنها به آن متمسّک (دست آویز) هستند؟

- ترجمه راستین

یا مگر بر آنها از این پیش کتابی فرستادیم که (در این سخن جبر و عقیده باطل) به آن کتاب استدلال می‌کنند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ بَلْ قَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِم مُّهْتَدُونَ

بلکه گفتند: همانا ما پدرانمان را بر امّتی [یعنی بر طریقتی و ملّتی (آئینی)] یافته‌‌ایم و همانا ما [با تکیه] بر آثار آنان راهنمایی شده‌‌ایم [یعنی آنان از روی تحقیق و از روی تقلید از کسی که تقلید از او صحیح می‌‌باشد علم پیدا نکرده‌‌اند، بلکه از پدرانشان که تقلید اینان از آنان جایز نیست تقلید کرده‌‌اند]

- ترجمه سلطانی

بلکه گفتند: همانا ما پدرانمان را بر امّتی (آئینی) یافته‌ایم و همانا ما (با تکیه) بر آثار آنان راهنمایی شده‌ایم

- ترجمه راستین

بلکه گفتند: ما پدران خود را به عقاید و آیینی یافتیم و البته ما هم که در پی آنها رویم بر هدایت هستیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲۵
سوره زخرف
حزب ۹۸

٢٣ وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِم مُّقْتَدُونَ

و بدینسان قبل از تو نذیری را به قریه‌‌ای نفرستادیم مگر اینکه مُتْرِفان (نازپروردگان، مرفّهین) آنجا گفتند: همانا ما پدرانمان را بر امّتی یافته‌‌ایم و همانا ما [با تکیه] بر آثار آنها اقتداء کننده‌‌ایم {این دَیْدَن (خوی، عادت) مردم در قدیم و جدید است و پیامبران سابق (ع) به امثال اینان مبتلا بودند، و تخصیص مترفین (خودسران خوشگذران) با ذکر کردن برای این است که آنان با انبیاء و اولیاء (ع) معارضه می‌‌کردند، و امّا غیر آنها پس نظرشان جز به سوی آنها (مترفین) نیست}

- ترجمه سلطانی

و بدینسان قبل از تو نذیری را به قریه‌ای نفرستادیم مگر اینکه مُتْرِفان (نازپروردگان، مرفّهین) آنجا گفتند: همانا ما پدرانمان را بر امّتی (آیینی) یافته‌ایم و همانا ما (با تکیه) بر آثار آنها اقتداء کننده‌ایم

- ترجمه راستین

و همچنین ما هیچ رسولی پیش از تو در هیچ شهر و دیاری نفرستادیم جز آنکه اهل ثروت و مال آن دیار به رسولان گفتند که ما پدران خود را بر آیین و عقایدی یافتیم و از آنها البته پیروی خواهیم کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكُم بِأَهْدَى مِمَّا وَجَدتُّمْ عَلَيْهِ آبَاءَكُمْ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ كَافِرُونَ

[نذیر (بیم دهنده) به آنها] گفت: آیا حتّی اگر هدایت کننده‌‌تر از آنچه که پدرانتان را بر آن یافته‌‌اید را نزد شما آورده باشم؟ گفتند: همانا ما به آنچه که شما به آن فرستاده شده‌‌اید کافریم [حتّی اگر اهدى (هدایت کننده‌‌تر) از آنچه که ما پدرانمان را بر آن یافته‌‌ایم باشد]

- ترجمه سلطانی

گفت: آیا حتّی اگر هدایت کننده‌تر از آنچه که پدرانتان را بر آن یافته‌اید را نزد شما آورده باشم؟ گفتند: همانا ما به آنچه که شما به آن فرستاده شده‌اید کافریم

- ترجمه راستین

آن رسول ما به آنان گفت: اگر چه من به آیینی بهتر از دین (باطل) پدرانتان شما را هدایت کنم (باز هم پدران را تقلید می‌کنید) ؟آنها پاسخ دادند (به هر تقدیر) ما به آنچه شما را به رسالت آن فرستاده‌اند کافریم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ

پس [با انواع نقم (نقمت‌‌ها، رنج‌‌ها) که بعضی از آنها را برای تو ذکر کردیم] از آنها انتقام گرفتیم پس نظر کن که عاقبت تکذیب کنندگان چگونه بود

- ترجمه سلطانی

پس، از آنها انتقام گرفتیم پس نظر کن که عاقبت تکذیب کنندگان چگونه بود

- ترجمه راستین

ما هم از آن مردم (پر غرور و عناد) انتقام کشیدیم، بنگر تا عاقبت حال کافران مکذّب به کجا کشید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ إِنَّنِي بَرَاءٌ مِّمَّا تَعْبُدُونَ

و [یادآوری کن یا به یاد آور] آنوقت که ابراهیم به پدرش و قومش گفت براستی که من از آنچه که شما بندگی می‌‌کنید بیزارم [تا در تبرّى (بیزاری جستن) از تقلید کردن از کسی که تقلید از او اجازه داده نشده اسوه‌‌ای (سرمشقی) برای قوم تو باشد]

- ترجمه سلطانی

و (یادآور) آنوقت که ابراهیم به پدرش و قومش گفت براستی که من از آنچه که شما بندگی می‌کنید بیزارم

- ترجمه راستین

(یاد آر) وقتی که ابراهیم با پدر (یعنی عموی خود) و قومش گفت: من از معبودان شما سخت بیزارم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ إِلَّا الَّذِي فَطَرَنِي فَإِنَّهُ سَيَهْدِينِ

مگر کسی که مرا آفریده که قطعاً او مرا هدایت خواهد کرد

- ترجمه سلطانی

مگر کسی که مرا آفریده که قطعاً او مرا هدایت خواهد کرد

- ترجمه راستین

و جز آن خدایی که مرا آفریده و البته مرا هدایت خواهد کرد نمی‌پرستم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ وَجَعَلَهَا كَلِمَةً بَاقِيَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ

و آن را [یعنی کلمهٔ تبرّى از تقلید از کسی که تقلید از او اجازه داده نشده یا کلمۀ توحید را] به عنوان کلمهٔ باقیه در عقب خود [یعنی ذریّهٔ او یا امّت خود، یا کسی از ذریهٔ او و ذریهٔ امّت او که در عقب (نسل) او می‌‌آید] قرار داد با ترقّب به اینکه آنها [از جهل خود که مفطور بر آن هستند] بازگردند [و اینان از کسانی هستند که بر عقب او آمده‌‌اند پس باید که این کلمه را بگیرند و باید از جهل خود و تقلیدشان از کسی که تقلید از او جایز نیست باز گردند]

- ترجمه سلطانی

و آن را به عنوان کلمهٔ باقیه در عقب (نسل) خود قرار داد با ترقّب به اینکه آنها بازگردند

- ترجمه راستین

و خدا این خدا پرستی را در همه ذرّیّت او تا قیامت کلمه باقی گردانید، باشد که (همه فرزندانش به خدای یکتا) رجوع کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ بَلْ مَتَّعْتُ هَـؤُلَاءِ وَآبَاءَهُمْ حَتَّى جَاءَهُمُ الْحَقُّ وَرَسُـولٌ مُّبِينٌ

بلکه اینان (قریش) و پدرانشان را [با تمتّعات حیوانی بدون منذری (بیم دهنده‌‌ای) برای آنها از بلایا و مصائب و از انبیاء (ع)] بهره‌‌مند ساختم [پس به این تمتّعات آرام گرفتند و به آنها اطمینان یافتند] تا آنکه حقّ [یعنی ولایت] و رسولی روشنگر نزد آنها آمد

- ترجمه سلطانی

بلکه اینان (قریش) و پدرانشان را بهره‌مند ساختم تا آنکه حقّ (یعنی ولایت) و رسولی روشنگر نزد آنها آمد

- ترجمه راستین

(و من تعجیل در عقوبت کافران نکردم) بلکه آنان و پدرانشان را (مهلت داده و از عمر) بهره‌مند کردم تا آنکه دین حق و رسول مبین بر آنها آمد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ وَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ وَإِنَّا بِهِ كَافِرُونَ

و چون حقّ [یعنی منذر] نزد آنها آمد گفتند: این [که ادّعاء می‌‌شود که آن کتاب آسمانی الهی است، یا این چیزی که او به عنوان رسالت از خداوند آن را ادّعاء می‌‌کند، یا این چیزی که از خوارق عادات ظاهر می‌‌سازد] جادویی است و همانا ما به او کافر هستیم

- ترجمه سلطانی

و چون حقّ (منذر) نزد آنها آمد گفتند: این جادویی است و همانا ما به او کافر هستیم

- ترجمه راستین

و چون حق به سوی آنها آمد گفتند: این (قرآن) سحر است و ما به (وحی بودن) آن ایمان نداریم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣١ وَقَالُوا لَـوْلَا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَى رَجُلٍ مِّنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ

و گفتند: چرا این قرآن بر مردی از این دو قریهٔ بزرگ (مکّه و طائف) نازل نشد؟ [چون عظمت و شرف را جز آنچه که آن بحسب انظار حسّی است از شرافات دنیویّه از حَسَب و نَسَب و خَدَم و حَشَم و کثرت مال و اولاد نمی‌‌دیدند]

- ترجمه سلطانی

و گفتند: چرا این قرآن بر مردی از این دو قریهٔ بزرگ نازل نشد؟

- ترجمه راستین

و باز گفتند: چرا این قرآن بر آن مرد بزرگ قریه مکّه و طایف (ولید و حبیب یا عروة بن مسعود) نازل نشد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُم مَّعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِّيَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ

آیا آنها هستند که رحمت پروردگارت را تقسیم می‌‌کنند؟ ما معیشت آنها را در حیات دنیایی بین آنها تقسیم کرده‌‌ایم و [در مراتب دنیوی و مناصب ظاهری] بعضی از آنها را از لحاظ درجات بر بعضی دیگر برتری دادیم تا بعضی از آنها بعضی دیگر را به خدمت گیرند و رحمت پروردگار تو بهتر است از آنچه که آنها [از اموال و اولاد و اَعْراض (آبرو، اعتبار)] جمع می‌‌کنند {در خبری است آیا نمی‌‌بینی که چگونه یکی را غنی کرده و صورتش را قبیح نموده و چگونه به صورت یکی حُسن داده و او را فقیر نموده، و چگونه به یکی شرافت داد و او را فقیر کرد، و چگونه یکی را بی‌‌نیاز کرد و او را فرومایه نمود؟! سپس این غنی را نرسد که بگوید: چرا به ثروت من جمال فلانی اضافه نشده، و نه جمیل را که بگوید: چرا به جمال من مال فلانی اضافه نشده، و نه شریف را که بگوید: چرا به شرافت من مال فلانی اضافه نشده، و نه وضیع (فرومایه) که بگوید: چرا به ضعت (فرومایگی) من شرف فلانی اضافه نشده، و لکن حکم برای خداوند است هر طور که بخواهد تقسیم می‌‌کند و او در افعالش حکیم است همانطور که او در اعمالش محمود است، پس بعضی از آنها را به بعضی محتاج کردیم، این به مال آن احتیاج دارد، و آن به کالای این و به خدمت او احتیاج دارد و تو می‌‌بینی که اجلّ ملوک و اغنی اغنیاء در ضربی (کاری) از ضروب (کارها) به فقیرترین فقراء محتاج است یا کالایی با او هست که با او نیست و یا خدمتی را برای آنچه که برای آن مَلِک مهیّا نمی‌‌شود صلح می‌‌کند که جز با آن مستغنی نمی‌‌شود، و یا در بابی از علوم و حِکم او فقیر است تا که آنها را از آن فقیر استفاده کند و این فقیر به مال آن مَلِک غنی محتاج است، و آن مَلِک به علم این فقیر یا رأی او یا معرفت او احتیاج دارد، سپس بر مَلِک نرسد که بگوید: چرا علم این فقیر با مال من جمع نشده، و نه بر فقیر که بگوید: چرا رأی من و علم من و آنچه که از فنون حکمت‌‌ها در آنها تصرّف می‌‌کنم با مال این مَلِک غنی اجتماع نشده است}

- ترجمه سلطانی

آیا آنها هستند که رحمت پروردگارت را تقسیم می‌کنند؟ ما معیشت آنها را در حیات دنیایی بین آنها تقسیم کرده‌ایم و بعضی از آنها را از لحاظ درجات بر بعضی دیگر برتری دادیم تا بعضی از آنها بعضی دیگر را به خدمت گیرند و رحمت پروردگار تو بهتر است از آنچه که آنها جمع می‌کنند

- ترجمه راستین

آیا آنها باید فضل و رحمت خدای تو را تقسیم (و مقام نبوت را تعیین) کنند؟در صورتی که ما خود معاش و روزی آنها را در حیات دنیا تقسیم کرده‌ایم و بعضی را بر بعضی به درجاتی (از مال و جاه دنیوی) برتری داده‌ایم تا بعضی از مردم (به ثروت) بعضی دیگر را مسخر خدمت کنند، و (بهشت، دار) رحمت خدا از آنچه (از مال دنیا) جمع می‌کنند بسی بهتر است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ وَلَـوْلَا أَن يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَّجَعَلْنَا لِـمَن يَكْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِّن فِضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ

و اگر [کراهت آن] نمی‌‌بود که مردم امّت واحدی شوند البتّه برای کسانی که به رحمان کفر می‌‌ورزند [با توسعه در اموال آنها] برای خانه‌‌هایشان سقف‌‌هایی از [جنس] نقره و نردبان‌‌هایی [از نقره] قرار می‌‌دادیم که بر آنها [بر بام‌‌ها] بالا روند

- ترجمه سلطانی

و اگر (کراهت آن) نمی‌بود که مردم امّت واحدی شوند البتّه برای کسانی که به رحمان کفر می‌ورزند برای خانه‌هایشان سقف‌هایی از (جنس) نقره و نردبان‌هایی (از نقره) قرار می‌دادیم که بر آنها بالا روند

- ترجمه راستین

و اگر نه این بود که مردم همه یک نوع و یک امّتند ما (از پستی و بی‌قدری دنیا) برای آنان که کافر به خدا می‌شوند سقف خانه‌هاشان را از نقره خام قرار می‌دادیم و (چندین طبقه که) نردبامهایی (نصب کرده) که بر سقف بالا روند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲۵
سوره زخرف
حزب ۹۹

٣٤ وَلِبُيُوتِهِمْ أَبْوَابًا وَسُرُرًا عَلَيْهَا يَتَّكِئُونَ

و برای خانه‌‌هایشان درب‌‌هایی و تخت‌‌هایی [از نقره] که بر آنها تکیه زنند

- ترجمه سلطانی

و برای خانه‌هایشان درب‌هایی و تخت‌هایی (از نقره) که بر آنها تکیه زنند

- ترجمه راستین

و نیز بر منزلهاشان (از بزرگی و وسعت) درهای بسیار و تختهای زرنگار که بر آن تکیه زنند قرار می‌دادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ وَزُخْرُفًا وَإِن كُلُّ ذَلِكَ لَـمَّا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةُ عِندَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ

و زیورهای [دیگر، یعنی اگر کراهت آن نمی‌‌بود که همهٔ آنها کافر شوند حتماً آن را قرار می‌‌دادیم، و اگر مراعات حال کسی که در وجودش استعداد ایمان هست نمی‌‌بود البتّه دنیای او را بر او توسعه می‌‌دادیم به حیثی که آنی به چیزی از دنیایش غم نخورد تا آنکه به ما توجّه نکند، و لکن برای مراعات حال مستعدّان ایمان در میان کفّار غناء و فقر قرار دادیم چنانکه در میان مؤمنین غناء و فقر هست] و همهٔ آن [مذکور از سقف نقره و نردبان‌‌های آن و ابواب آن و سُرُر (تخت‌‌ها) آن و زخرف (زیورها) خانه‌‌ها] جز متاع زندگانی دنیا نیست و آخرت نزد پروردگارت برای پرهیزگاران است [یعنی برای کسی که حیات دنیا را مُتاع (قی کرده، استفراغ کرده) است]

- ترجمه سلطانی

و زیورهای (دیگر)، و همهٔ آن جز متاع زندگانی دنیا نیست و آخرت نزد پروردگارت برای پرهیزگاران است

- ترجمه راستین

و عماراتشان به زر و زیور می‌آراستیم، و اینها همه متاع (پست فانی مردم) دنیاست و (نعمتهای ابدی) آخرت نزد خدای تو مخصوص اهل تقواست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٦ وَمَن يَعْشُ عَن ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ

و کسی که از ذکر رحمان اعراض (کناره گیری) کند {ولایت ساریه در جمیع موجودات در حقیقت از جهت تکوین ذکر خداوند است، و از جهت تکلیف ولایت جاریه بر انسان و ابناء جنّ همچنین است، و لذلک ذکر به الرّحمن اضافه شده و صاحب ولایت که متحقّق به آن است ایضاً ذکر است و لذلک دیدن او مُذکر (یاد آورنده) می‌‌باشد، سپس ذکر مأخوذ از صاحب ولایت ذکر خداوند است سپس آن فکر حاصل از ذکر مأخوذ از صاحب ولایت، و اگرچه فکر در ذکر بودن کامل‌‌تر از ذکر مأخوذ می‌‌باشد، سپس ذکر کردن خداوند در خاطر است، سپس ذکر کردن امر او و نهی او به هنگام فعال، سپس ذکر زبانی از تهلیل و تسبیح و تحمید و غیر آنها، سپس هر آنچه که تو را به یاد خدا اندازد هر چیزی که باشد} برای او شیطانی را مقدّر (سبب‌‌سازی) می‌‌کنیم تا [همواره] قرین (همراه) او باشد [که او را از انسانیّت و سلوک بر طریق آن منع کند و او را به سوی بهیمیّت و سبعیّت و شیطانیّت بکشاند و او را بر طریق آنها به سوی آتش سیر دهد]

- ترجمه سلطانی

و کسی که از ذکر رحمان اعراض (کناره‌گیری) کند برای او شیطانی را مقدّر (سبب سازی) می‌کنیم تا (همواره) قرین (همراه) او باشد

- ترجمه راستین

و هر که از یاد خدا (و حکم قرآن) رخ بتابد شیطانی را بر او برانگیزیم تا یار و همنشین دایم وی باشد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٧ وَإِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ

و همانا آنها (شیاطین قرین اعراض کنندگان) البتّه آنان (عاشین، اعراض کنندگان) را از این راه [که شایسته است که انسان آن را بپیماید و آن ولایت تکوینی و تکلیفی است] باز می‌‌دارند و [شیاطین یا عاشین (اعراض کنندگان) یا جمیعاً] می‌‌پندارند که آنها هدایت شده هستند [و حال آنکه آنها گمراهان مصدود (صدّ شده، بازداشته شده) از طریق هستند]

- ترجمه سلطانی

و همانا آنها البتّه آنان را از این راه باز می‌دارند و می‌پندارند که آنها هدایت شده هستند

- ترجمه راستین

و آن شیاطین همیشه آن مردم از خدا غافل را از راه خدا باز دارند (و به ضلالت در افکنند) و پندارند که هدایت یافته‌اند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٨ حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَالَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ

تا آنوقت که او (عاشی، اعراض کننده) [یا او و شیطان] نزد ما می‌‌آید [عاشی به شیطان] می‌‌گوید: ای کاش بین من و تو دوری دو مشرق [یعنی مشرق و مغرب] می‌‌بود پس تو چه بد قرینی(همراهی) هستی

- ترجمه سلطانی

تا آنوقت که او (یا او و شیطان) نزد ما می‌آید می‌گوید ای کاش بین من و تو دوری دو مشرق می‌بود پس تو چه بد قرینی (همراهی) هستی

- ترجمه راستین

(و چنین کس سرگرم دنیا شود) تا وقتی که به سوی ما باز آید آن گاه با نهایت حسرت گوید: ای کاش میان من و تو (ای شیطان) فاصله‌ای به دوری مشرق و مغرب بود که تو بسیار همنشین و یار بد اندیشی بر من بودی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٩ وَلَن يَنفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذ ظَّلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ

و [چون] آنوقت ظلم کردید امروز هرگز به شما نفعی نخواهد رسید زیرا شما در عذاب مشترکید

- ترجمه سلطانی

و (چون) آنوقت ظلم کردید امروز هرگز به شما نفعی نخواهد رسید زیرا شما در عذاب مشترکید

- ترجمه راستین

و (ای ستمکاران، پشیمانی) هرگز در آن روز به حال شما سودی ندارد، زیرا در دنیا ظلم کردید، که امروز با شیاطین البته در عذاب دوزخ شریک هستید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٠ أَفَأَنتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِي الْعُمْيَ وَمَن كَانَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ

آیا پس تو [می‌‌توانی] که به کر بشنوانی یا کور و کسی که در گمراهی واضحی (بدیهی) باشد را هدایت کنی؟

- ترجمه سلطانی

آیا پس تو (می‌توانی) که به کر بشنوانی یا کور و کسی که در گمراهی واضحی (بدیهی) باشد را هدایت کنی؟

- ترجمه راستین

آیا تو این کران را سخنی توانی آموخت یا این کوران (باطن) و آن را که دانسته به گمراهی می‌رود هدایت توانی کرد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤١ فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِكَ فَإِنَّا مِنْهُم مُّنتَقِمُونَ

پس اگر ما تو را ببریم پس همانا ما از آنها انتقام گیرنده‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

پس اگر ما تو را ببریم پس همانا ما از آنها انتقام گیرنده‌ایم

- ترجمه راستین

پس اگر ما تو را به جوار خود بریم بعد از تو سخت از آنها انتقام می‌کشیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٢ أَوْ نُرِيَنَّكَ الَّذِي وَعَدْنَاهُمْ فَإِنَّا عَلَيْهِم مُّقْتَدِرُونَ

یا حتماً آنچه را که به آنها وعده داده‌‌ایم به تو نشان می‌‌دهیم زیرا ما بر آنها مقتدریم

- ترجمه سلطانی

یا حتماً آنچه را که به آنها وعده داده‌ایم به تو نشان می‌دهیم زیرا ما بر آنها مقتدریم

- ترجمه راستین

یا عذابی را که به آنها وعده دادیم به تو می‌نمایانیم (و به شمشیر تو از آنها انتقام می‌کشیم) که ما همه گونه بر (هلاک) آنها قادریم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٣ فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ إِنَّكَ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ

پس به آنچه که به تو وحی شده تمسّک بجوی [یعنی به خاطر آنچه که در حقّ اهل بیت تو گفتند و به خاطر آنچه که بعد از تو آن را انجام خواهند داد اندوهناک مباش و به آنچه که به تو وحی شد دربارهٔ علی (ع) یا دربارهٔ اهل بیتت تمسّک بجوی] همانا تو بر راه راست [همان صراط ولایت] هستی

- ترجمه سلطانی

پس به آنچه که به تو وحی شده تمسّک بجوی همانا تو بر راه راست هستی

- ترجمه راستین

پس به قرآنی که تو را وحی می‌شود تمسّک کن که البته تو به راه راست (و طریق حق) هستی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٤ وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَّكَ وَلِقَوْمِكَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ

و همانا این [یعنی آنچه که به تو وحی شده یا صراط مستقیم (این راه راست) یا علی (ع)] البتّه به عنوان یادآوری برای تو [یا برای شرف تو است یا برای ذکر خدا کردن تو است زیرا آن در حقیقت ذکر خدا و سبب تذکّر خداوند است، یا ذکر (یاد آوردن) خداوند است تو را و شرافتی اشرف از این نیست که خداوند تو را یاد کند] و برای قوم تو است، و از شما [دربارهٔ آن] سؤال خواهد شد [زیرا آن نبأ عظیمی (خبر بزرگی) است که آنها در آن با یکدیگر اختلاف کننده‌‌اند، و نعمتی است که دربارهٔ آن سؤال می‌‌شوید]

- ترجمه سلطانی

و همانا این البتّه به عنوان یادآوری برای تو و برای قوم تو است، و از شما سؤال خواهد شد

- ترجمه راستین

و قرآن برای تو و (مؤمنان) قومت شرف و نام بلندی است، و البته شما امت را باز می‌پرسند (که با قرآن چه کردید؟).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٥ وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رُّسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِن دُونِ الرَّحْمَنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ

و از کسانی که قبل از تو فرستاده‌‌ایم دربارهٔ رسولان ما سؤال کن، آیا غیر رحمان خدایانی را قرار داده بودیم که عبادت شوند؟ [یعنی از مردم و اهل خبره و این علماء به اخبار گذشتگان و سِیَر (سیره‌‌ها) آنها دربارهٔ حال کسانی که قبل از تو فرستادیم بپرس یا از رسولان گذشته (ع) سؤال کن زیرا آنان اگرچه از انظار بشری غایب باشند آنها از نظر تو غایب نیستند]

- ترجمه سلطانی

و از کسانی که قبل از تو فرستاده‌ایم دربارهٔ رسولان ما سؤال کن، آیا غیر رحمان خدایانی را قرار داده بودیم که عبادت شوند؟

- ترجمه راستین

و از رسولانی که پیش از تو فرستادیم باز پرس (یعنی از سیرت آنها باز جو) که آیا ما جز خدای یکتای مهربان خدایان دیگری را معبود مردم قرار دادیم؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٦ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَقَالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ الْعَالَـمِينَ

و همانا موسی را با آیات خود به سوی فرعون و سران [حکومت] او فرستادیم پس گفت: همانا من رسول پروردگار جهانیان هستم

- ترجمه سلطانی

و همانا موسی را با آیات خود به سوی فرعون و سران (حکومت) او فرستادیم پس گفت: همانا من رسول پروردگار جهانیان هستم

- ترجمه راستین

و ما موسی را با آیات و معجزاتی که به او دادیم به سوی فرعون و اشراف قومش (به رسالت) فرستادیم، او به آنها گفت: من رسول ربّ العالمینم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٧ فَلَمَّا جَاءَهُم بِآيَاتِنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَضْحَكُونَ

پس چون آیات ما را نزد آنان آورد آنوقت آنها به آن [آیات] می‌‌خندیدند [به جای آنکه منقاد آن آیات شوند و از خداوند خوف بدارند و رسول (فرستادهٔ) او (ع) به آنها را تصدیق نمایند آن آیات را استهزاء کردند]

- ترجمه سلطانی

پس چون آیات ما را نزد آنان آورد آنوقت آنها به آن (آیات) می‌خندیدند

- ترجمه راستین

چون آیات ما را بر آنها آورد آن را مسخره کرده و بر او خندیدند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲۵
سوره زخرف
حزب ۹۹

٤٨ وَمَا نُرِيهِم مِّنْ آيَةٍ إِلَّا هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِهَا وَأَخَذْنَاهُم بِالْعَذَابِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ

و ما آیه‌‌ای را به آنها نشان ندادیم مگر آنکه آن از خواهر (نمونهٔ دیگر) آن بزرگتر بود و آنها را با عذاب [با قحطی و رِجْز (پلیدی) و طوفان و ملخ و شپش] فرو گرفتیم با ترقّب به اینکه آنها [از غَیّ (بیراهه رفتن) خود] بازگردند

- ترجمه سلطانی

و ما آیه‌ای را به آنها نشان ندادیم مگر آنکه آن از خواهر (نمونهٔ دیگر) آن بزرگتر بود و آنها را با عذاب فرو گرفتیم با ترقّب به اینکه آنها بازگردند

- ترجمه راستین

و ما هیچ معجز و آیتی به آنان نمی‌نمودیم جز آنکه از آیت دیگر بزرگتر (و در دلالت بر نبوت موسی روشن‌تر) بود (اما همه را تکذیب کردند) و ما هم آنها را به عذاب و بلایا گرفتار کردیم تا مگر (به سوی خدا) باز آیند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٩ وَقَالُوا يَاأَيُّهَ السَّاحِرُ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِندَكَ إِنَّنَا لَمُهْتَدُونَ

و [محترمانه] گفتند: ای ساحر [معظم] پروردگارت را به آنچه که با تو عهد کرده برای ما بخوان همانا ما البتّه هدایت شونده‌‌ایم [یعنی اگر تو عذاب را از ما برطرف کنی پس همانا ما به تو ایمان می‌‌آوریم] {سحر نزد آنان قدر بزرگی داشت، یا برای اینکه ساحر اسمی برای هر عالم ماهری بود}

- ترجمه سلطانی

و (محترمانه) گفتند: ای ساحر (معظم) پروردگارت را به آنچه که با تو عهد کرده برای ما بخوان همانا ما البتّه هدایت شونده‌ایم

- ترجمه راستین

و گفتند: ای ساحر بزرگ، تو از خدای خود چون تعهدی با تو دارد (که دعایت مستجاب کند) بخواه (تا عذاب از ما بردارد) و ما بدین شرط البته هدایت می‌شویم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٠ فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِذَا هُمْ يَنكُثُونَ

پس چون [موسی (ع) دعاء کرد و ما] عذاب را از آنها برطرف کردیم آنوقت آنها [عهد] می‌‌شکنند [یعنی هر گاه آنان را با عذابى عذاب می‌‌کردیم آن را می‌‌گفتند و هر گاه از آنان برطرف می‌‌ساختیم عهدشان را نقض می‌‌کردند]

- ترجمه سلطانی

پس چون عذاب را از آنها برطرف کردیم آنوقت آنها (عهد) می‌شکنند

- ترجمه راستین

پس آن گاه که (به دعای موسی) ما عذاب را از آنها برداشتیم باز آنها نقض عهد کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥١ وَنَادَى فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قَالَ يَاقَوْمِ أَلَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَهَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِي مِن تَحْتِي أَفَلَا تُبْصِرُونَ

و فرعون [بر ملک خویش ترسید و ترسید که بعضی اهل مملکتش به موسی اقرار کنند پس مردم را جمع کرد] به قوم خود نداء داد گفت: ای قوم من [به موسی و به آنچه که آن را از رفع عذاب از او دیدید اهمیّت ندهید، که من از او دست بازتر و از لحاظ مال بیشتر و در تصرّف قویتر هستم] آیا مملکت مصر برای من نیست و این نهرها (انهار نیل) از تحت (زیر) [قصر یا تحت فرمان] من جریان می‌‌یابند آیا پس نمی‌‌بینید؟ {آنها معتقد بودند که نیل به امر او جاری می‌‌شود}

- ترجمه سلطانی

و فرعون به قوم خود نداء داد گفت: ای قوم من آیا مملکت مصر برای من نیست و این نهرها (رودها) از زیر (قصر یا به فرمان) من جریان می‌یابند آیا پس نمی‌بینید؟

- ترجمه راستین

و فرعون در میان قومش آوازه بلند کرد که ای مردم، آیا کشور با عظمت مصر از من نیست؟و چنین نهرها از زیر قصر من جاری نیست؟آیا (عزت و جلال مرا در عالم به چشم) مشاهده نمی‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٢ أَمْ أَنَا خَيْرٌ مِّنْ هَذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَلَا يَكَادُ يُبِينُ

یا من [با این اموال و جمال و حسن حال و حسن صورت و حسن سیرت و کثرت بسطت (فراخی، فزونی) و سعت (گشادگی)] از این کسی که او خوار (حقیر) است [و چیزی از این که آن را بر من می‌‌بینید ندارد] و نمی‌‌تواند [کلام را] بیان کند بهتر نیستم؟

- ترجمه سلطانی

یا من از این کسی که او خوار (حقیر) است و نمی‌تواند (کلام را) بیان کند بهتر نیستم؟

- ترجمه راستین

بلکه من (به ریاست و سلطنت) بهترم تا چنین مرد فقیر خواری که هیچ منطق و بیان روشنی ندارد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٣ فَلَـوْلَا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِّن ذَهَبٍ أَوْ جَاءَ مَعَهُ الْمَلَائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ

پس چرا دستبندهای طلایی بر او آویخته نشده؟ {وقتی که می‌‌خواستند شخصی را شریف کنند او را دوره می‌‌کردند و به او سِوار (دستبند، النگو، بازوبند، گلوبند) و طوق (گردنبند، یقه، بست) طلایی سور (دستبند زدن) می‌‌کردند و طوق (به گردن بستن) می‌‌کردند، آن را بر آنان تموّه (استتار کردن، غلط را صحیح جلوه دادن، تحریف کردن) کرد و سیادت از سوی خداوند را با سیادت از سوی خلق قیاس نمود و گفت: چنانچه رسولی و نایبی از خداوند می‌‌باشد پس چرا بر او از سوی خداوند حلقه (گردنبند، دستبند، بازوبند)های طلایی آویخته نشده تا به عنوان علامت برای سیادت او باشد} یا [چرا] ملائکه به صف همراه با او نیامده‌‌اند؟ [یعنی در حالی که صف کشیده باشند، زیرا او می‌‌گوید همانا خدایی که او رسالت از او را ادّعاء می‌‌کند ملائکۀ بسیاری دارد و اگر در رسالتش از این خدای موصوف به آنچه که وصف شد صادق می‌‌باشد پس باید صفوفی (صف‌‌هایی) از ملائکه با او باشند تا لشکریانش و کمک کنندگان به او در امورش و حافظان او از واردات و اعداء (دشمنان) باشند]

- ترجمه سلطانی

پس چرا دستبندهای طلایی بر او آویخته نشده؟ یا (چرا) ملائکه به صف همراه با او نیامده‌اند؟

- ترجمه راستین

(و اگر موسی رسول خداست) چرا (او را دستگاهی نیست و) طوق زرین بر دست ندارد یا چرا فرشتگان آسمان همراه او نیامده‌اند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٤ فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ

پس از قومش خفّت (خواری، سبک مغزی، احمقی) طلب کرد و آنها از او اطاعت کردند زیرا آنها قومی فاسق بودند

- ترجمه سلطانی

پس از قومش خفّت (خواری، سبک مغزی، احمقی) طلب کرد و آنها از او اطاعت کردند زیرا آنها قومی فاسق بودند

- ترجمه راستین

و (به این تبلیغات دروغ و باطل) قومش را ذلیل و زبون داشت تا همه مطیع فرمان وی شدند که آنها مردمی فاسق و نابکار بودند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٥ فَلَمَّا آسَفُونَا انتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ

پس آنگاه چون ما [یعنی اولیائش] را متأسّف (محزون، خشمگین) کردند از آنها انتقام گرفتیم و آنها را جمیعاً غرق کردیم

- ترجمه سلطانی

پس آنگاه چون (اولیاء) ما را متأسّف (محزون، خشمگین) کردند از آنها انتقام گرفتیم و آنها را جمیعاً غرق کردیم

- ترجمه راستین

پس آن گاه که فرعون و فرعونیان ما را به خشم آوردند ما هم از آنان انتقام کشیدیم و همه را غرق (دریای هلاک) نمودیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٦ فَجَعَلْنَاهُمْ سَلَفًا وَمَثَلًا لِّلْآخِرِينَ

پس آنها را پیشگام (متقدّم) و مَثل [یعنی آیینهٔ عبرتی] برای آخِرها [یعنی آیندگان بر عقب آنها] قرار دادیم

- ترجمه سلطانی

پس آنها را پیشگام (متقدّم) و مَثل (آیینهٔ عبرتی) برای آخِرها (آیندگان بر عقب آنها) قرار دادیم

- ترجمه راستین

و هلاک آن قوم را مایه عبرت آیندگان قرار دادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٧ وَلَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلًا إِذَا قَوْمُكَ مِنْهُ يَصِدُّونَ

و چون پسر مریم به عنوان مَثل [برای علیّ بن ابی طالب (ع)] زده شد آنوقت که قوم تو از او [یعنی از این تشبیه، از علی (ع)] صدّ کردند (ناله کردند یا اعراض کردند یا منع کردند)

- ترجمه سلطانی

و چون پسر مریم به عنوان مَثل زده شد آنوقت که قوم تو از او (از این تشبیه) صدّ کردند

- ترجمه راستین

و چون به عیسی فرزند مریم مثلی زده شد (او را به آدم در نداشتن پدر مثل زد) قوم تو از آن به فریاد آمدند (و سخت بر آنان گران بود).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٨ وَقَالُوا أَآلِهَتُنَا خَيْرٌ أَمْ هُوَ مَا ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلًا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ

و گفتند: آیا خدایان ما بهتر هستند یا او؟ آن (مَثل) را جز به عنوان جدل [یعنی مجادله با تو] برای تو نزدند بلکه آنان گروهی ستیزه جو هستند

- ترجمه سلطانی

و گفتند: آیا خدایان ما بهتر هستند یا او؟ آن (مَثل) را جز به عنوان جدل برای تو نزدند بلکه آنان گروهی ستیزه جو هستند

- ترجمه راستین

و مشرکان به اعتراض گفتند: آیا خدایان ما بهترند یا او (عیسی بن مریم؟اگر به قول محمّد، غیر خدا همه معبودان در آتش بسوزند لازم آید عیسی هم بسوزد) و این سخن را با تو جز به جدل و انکار نگفتند، که آنها قومی حریف جدل و خصومتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٩ إِنْ هُوَ إِلَّا عَبْدٌ أَنْعَمْنَا عَلَيْهِ وَجَعَلْنَاهُ مَثَلًا لِّبَنِي إِسْرَائِيلَ

او [یعنی علیّ (ع) یا محمّد (ص) یا عیسی (ع)] جز بنده‌‌ای که به او نعمت دادیم و او را [به صورت عیسی بن مریم] به عنوان مَثل (متمثّل و متصوّر، الگو) برای بنی اسرائیل قرار دادیم نیست

- ترجمه سلطانی

او جز بنده‌ای که به او نعمت دادیم و او را به عنوان مَثل (الگو) برای بنی اسرائیل قرار دادیم نیست

- ترجمه راستین

عیسی نبود جز بنده خاصی که ما او را به نعمت (رسالت) برگزیدیم و بر بنی اسرائیل مثل (و حجت) قرار دادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٠ وَلَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَا مِنكُم مَّلَائِكَةً فِي الْأَرْضِ يَخْلُفُونَ

[آنها ضجّه می‌‌کنند به اینکه تو علیّ را به عیسی (ع) تشبیه کرده‌‌ای] و (حال آنکه) اگر می‌‌خواستیم البتّه ملائکه را در زمین به جای شما قرار می‌‌دادیم [یعنی شما را عزیزتر از کسی قرار می‌‌دادیم که به عیسی تشبیه شوید، پس بعضی از شما را ملائکه قرار می‌‌دادیم] که [برای خداوند در زمین] خلافت کنند

- ترجمه سلطانی

و اگر می‌خواستیم البتّه ملائکه را در زمین به جای شما قرار می‌دادیم که خلافت کنند

- ترجمه راستین

و اگر ما بخواهیم، به جای شما آدمیان فرشتگان را در زمین جانشین می‌گردانیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲۵
سوره زخرف
حزب ۹۹

٦١ وَإِنَّهُ لَعِلْمٌ لِّلسَّاعَةِ فَلَا تَمْتَرُنَّ بِهَا وَاتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ

و همانا او [علی (ع) یا عیسی (ع)] البتّه علم [و اَمارهٔ علم] است برای ساعت (قیامت) {زیرا علیّ (ع) با ولایتش از امارات (علامات) ساعت یا از اسباب علم به ساعت است برای اینکه کسی که با بیعت خاصّهٔ ایمانی ولایت او را دارد و ایمان در قلب او داخل شده ، با شهود امارات آن از وجود او به ساعت یقین می‌‌یابد، یا آنکه عیسی (ع) از امارات ساعت است}، پس هرگز به آن تردید نکنید و [در آنچه که از ولایت علیّ (ع) به شما می‌‌گویم] از من تبعیت (پیروی) کنید که این راه راست است

- ترجمه سلطانی

و همانا او البتّه علم (اَماره علم) است برای ساعت (قیامت)، پس هرگز به آن تردید نکنید و از من پیروی کنید که این راه راست است

- ترجمه راستین

و (نزول) عیسی علم و نشانه ساعت قیامت است (و مبشر حضرت محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم خواهد بود) ، زنهار در آن ساعت شک و ریب روا مدارید و (امر) مرا پیروی کنید که راه راست همین است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٢ وَلَا يَصُدَّنَّكُمُ الشَّيْطَانُ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ

و هرگز نباید شیطان شما را باز بدارد همانا او دشمنی واضح برای شما است [برای اینکه او شما را صدّ می‌‌کند (باز می‌‌دارد) از کسی که خداوند تعالی و رسولش مراراً امر به ولایت او و اطاعت از او کرده‌‌اند به حیثی که امر او (ص) به اطاعت از او (ع) بر احدی مخفی نشده است]

- ترجمه سلطانی

و هرگز نباید شیطان شما را باز بدارد همانا او دشمنی واضح برای شما است

- ترجمه راستین

و مبادا شیطان شما را (از راه حق) بازگرداند، که دشمنی او شما را آشکار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٣ وَلَمَّا جَاءَ عِيسَى بِالْبَيِّنَاتِ قَالَ قَدْ جِئْتُكُم بِالْحِكْمَةِ وَلِأُبَيِّنَ لَكُم بَعْضَ الَّذِي تَخْتَلِفُونَ فِيهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ

و چون عیسی بیّنات [یعنی دلایل روشن] را آورد گفت: همانا برای شما حکمت آورده‌‌ام، و تا برای شما بعضی از آنچه را که در آن با یکدیگر اختلاف می‌‌کنید روشن کنم پس از خداوند پروا کنید و از من اطاعت کنید

- ترجمه سلطانی

و چون عیسی بیّنات (دلایل روشن) را آورد گفت: همانا برای شما حکمت آورده‌ام، و تا برای شما بعضی از آنچه را که در آن با یکدیگر اختلاف می‌کنید روشن کنم پس از خداوند پروا کنید و از من اطاعت کنید

- ترجمه راستین

و چون عیسی با ادلّه و معجزات (برای هدایت خلق) آمد گفت: من آمده‌ام با حکمت و برهان (و کتاب انجیل آسمانی تا شما را هدایت کنم) و تا بعض احکامی که در آن اختلاف می‌کنید (از تورات) بیان سازم، پس خدا ترس و پرهیزکار شوید و مرا اطاعت کنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٤ إِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ

همانا الله همان پروردگار من و پروردگار شما است پس او را بندگی کنید که این صراط مستقیم است

- ترجمه سلطانی

همانا الله همان پروردگار من و پروردگار شما است پس او را بندگی کنید که این صراط مستقیم است

- ترجمه راستین

همانا خدای یکتا پروردگار من و شماست، تنها پرستش او کنید که این راه راست است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٥ فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِن بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ عَذَابِ يَوْمٍ أَلِيمٍ

پس گروه‌‌هایی از بین آنها با یکدیگر اختلاف کردند پس وای از عذاب روزی دردناک برای کسانی [از آنها] که ظلم کردند

- ترجمه سلطانی

پس گروه‌هایی از بین آنها با یکدیگر اختلاف کردند پس وای از عذاب روزی دردناک برای کسانی که ظلم کردند

- ترجمه راستین

باز فرق یهود و نصارا بین خود اختلاف انداختند، پس وای بر ستمکاران عالم از عذاب دردناک روز قیامت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٦ هَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَن تَأْتِيَهُم بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ

آیا [آنچه را که برای ظهور اتیان ساعت] منتظرند که بجز ساعت ناگهان و (در حالی که) آنان [به آمدن آن] شعور نمی‌‌ورزند [تا برای آن مهیّا شوند] به آنها برسد

- ترجمه سلطانی

آیا بجز ساعت را منتظرند که ناگهان به آنها برسد و (در حالی که) آنان (به آمدن آن) شعور نمی‌ورزند

- ترجمه راستین

آیا به جز ساعت قیامت را انتظار می‌کشند که ناگاه بر آنها فرا می‌رسد و آنها غافل (از خدا) و بی‌خبر (از روز قیامت) اند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٧ الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ

دوستان در آنروز بعضی از آنها دشمن بعضی دیگر هستند مگر پرهیزگاران [در افعال خود و احوال خود و اخلاق خود از جهت دنیوی]

- ترجمه سلطانی

دوستان در آنروز بعضی از آنها دشمن بعضی دیگر هستند مگر پرهیزگاران

- ترجمه راستین

در آن روز دوستان همه با یکدیگر دشمنند به جز متقیان.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٨ يَاعِبَادِ لَا خَوْفٌ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ وَلَا أَنتُمْ تَحْزَنُونَ

ای بندگان من [که به ولایت ایمان آورده‌‌اید، زیرا انسان از روی تکلیف بندهٔ خداوند نمی‌‌گردد مگر بعد از قبول ولایت] امروز بر شما ترسی نیست [زیرا شدّت آن برای کسی است که از صاحب آنروز و او علیّ (ع) است مُعرض (اعراض کننده) باشد] و شما اندوهناک نمی‌‌شوید

- ترجمه سلطانی

ای بندگان من امروز بر شما ترسی نیست و شما اندوهناک نمی‌شوید

- ترجمه راستین

(آن روز خطاب شود) الا ای بندگان (صالح) من، امروز شما را هیچ ترس و حزنی نخواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٩ الَّذِينَ آمَنُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا مُسْلِمِينَ

کسانی که به آیات ما ایمان آورده‌‌اند [یعنی شما که ایمان آورده‌‌اید] {مراد از ایمان به آیات، ایمان به صاحبان ولایت از انبیاء و اولیاء (ع) از حیث ولایت آنان است نه از حیث رسالت آنها یا خلافتشان برای رسالت} و [با بیعت عامّهٔ نبویّه] مسلمان (منقاد، فرمانبردار، تسلیم) شده‌‌اند

- ترجمه سلطانی

کسانی که به آیات ما ایمان آورده‌اند و مسلمان (تسلیم) شده‌اند

- ترجمه راستین

آنان که به آیات ما ایمان آوردند و تسلیم امر ما شدند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٠ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنتُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ تُحْبَرُونَ

شما و ازواجتان [که با شما موافق هستند] در جنّت داخل شوید [چه مؤمنه باشند یا نباشند در حالی که] شاد می‌‌شوید

- ترجمه سلطانی

شما و ازواجتان در جنّت داخل شوید (در حالی که) شاد می‌شوید

- ترجمه راستین

(به همه خطاب رسد که) شما با همسرانتان مسرور و شادمان در بهشت جاوید وارد شوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧١ يُطَافُ عَلَيْهِم بِصِحَافٍ مِّن ذَهَبٍ وَأَكْوَابٍ وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَأَنتُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

با سینی‌‌هایی و تُنگ‌‌هایی از طلا بر آنها گردانده می‌‌شود و آنچه را که انفس به آن اشتهاء می‌‌دارند و چشم‌‌ها [از آنها] لذّت می‌‌برند در آنجا هست و شما در آن جاودانه هستید

- ترجمه سلطانی

با سینی‌هایی و تُنگ‌هایی از طلا بر آنها گردانده می‌شود و آنچه را که انفس به آن اشتهاء می‌دارند و چشم‌ها (از آنها) لذّت می‌برند در آنجا هست و شما در آن جاودانه هستید

- ترجمه راستین

و بر آن مؤمنان کاسه‌های زرین و کوزه‌های بلورین (مملوّ از انواع طعام لذیذ و شراب طهور) دور زنند و در آنجا هر چه نفوس را بر آن میل و اشتهاست و چشمها را شوق و لذت، مهیّا باشد و شما مؤمنان در آن بهشت جاویدان متنعّم خواهید بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٢ وَتِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ

و این جنّتی است که آن را به خاطر آنچه که عمل می‌‌کردید به ارث برده‌‌اید

- ترجمه سلطانی

و این جنّتی است که آن را به خاطر آنچه که عمل می‌کردید به ارث برده‌اید

- ترجمه راستین

این همان بهشتی است که از اعمال (صالح) خود به ارث یافتید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٣ لَكُمْ فِيهَا فَاكِهَةٌ كَثِيرَةٌ مِّنْهَا تَأْكُلُونَ

در آنجا میوه‌‌های بسیاری دارید که از آنها می‌‌خورید {لذّت‌‌های اخروی را به صورت آنچه که مدارک حیوانی از آن لذّت می‌‌برند شمرد برای غیر متجاوز بودن بیشتر مردم از مرتبهٔ حیوان، وگرنه که لذّت برنده به لذّت حضور به مأکول و مشروب و سایر ملاذّ (چیزهای لذیذ) حیوان التفات نمی‌‌کند}

- ترجمه سلطانی

در آنجا میوه‌های بسیاری دارید که از آنها می‌خورید

- ترجمه راستین

برای شما در آنجا انواع میوه فراوان است که از آن (هر چه خواهید) تناول کنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲۵
سوره زخرف
حزب ۹۹

٧٤ إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي عَذَابِ جَهَنَّمَ خَالِدُونَ

همانا مجرمان [یعنی دشمنان آل محمّد (ص)] در عذاب جهنّم ماندگارند

- ترجمه سلطانی

همانا مجرمان در عذاب جهنّم ماندگارند

- ترجمه راستین

بد کاران عالم هم آنجا سخت در عذاب آتش جهنم مخلّدند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٥ لَا يُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَهُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ

[عذاب] از آنها کاسته نمی‌‌شود و آنها در آنجا [برای غایت خوفشان و حیرتشان از آنچه که در انفسشان است] مُبلِس (متحیّر ساکت) هستند

- ترجمه سلطانی

(عذاب) از آنها کاسته نمی‌شود و آنها در آنجا مُبلِس (متحیّر ساکت) هستند

- ترجمه راستین

و هیچ از عذابشان کاسته نشود و امید نجات و خلاصی ندارند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٦ وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَكِن كَانُوا هُمُ الظَّالِـمِينَ

و ما به آنها ظلم نکردیم و لکن آنها خود ستمکار بودند

- ترجمه سلطانی

و ما به آنها ظلم نکردیم و لکن آنها خود ستمکار بودند

- ترجمه راستین

و ما به آنها ظلم و ستمی نکردیم لیکن آنان خود مردمی ستمکار و ظالم بودند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٧ وَنَادَوْا يَامَالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ قَالَ إِنَّكُم مَّاكِثُونَ

و [برای غیبتشان از خداوند و عدم وصولشان به او] نداء می‌‌دهند: ای مالک [از] پروردگارت [مرگ ما را بخواه] که بر ما تمام کند، او می‌‌گوید: همانا شما [در عذاب] ماندنی هستید [و خلاصی ندارید]

- ترجمه سلطانی

و نداء می‌دهند: ای مالک (از) پروردگارت (بخواه) که بر ما تمام کند او می‌گوید: همانا شما (در عذاب) ماندنی هستید

- ترجمه راستین

و (آن دوزخیان، مالک دوزخ را) ندا کنند که ای مالک، از خدای خود بخواه که ما را بمیراند (تا از عذاب برهیم) . جواب دهد: شما (در این عذاب) همیشه خواهید بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٨ لَقَدْ جِئْنَاكُم بِالْحَقِّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَكُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ

همانا ما حقّ [مخلوقٌ به و آن مشیّت است که همان ولایت مطلقه‌‌ای است که آن علیّ (ع) به علویتّش است] را برای شما آوردیم و لکن اکثر شما نسبت به حقّ اکراه دارنده بودید

- ترجمه سلطانی

همانا ما حقّ را برای شما آوردیم و لکن اکثر شما نسبت به حقّ اکراه دارنده بودید

- ترجمه راستین

ما راه خدا و آیین حق را برای شما مردم آوردیم و لیکن اکثرتان از قبول حق کراهت (و اعراض) داشتید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٩ أَمْ أَبْرَمُوا أَمْرًا فَإِنَّا مُبْرِمُونَ

بلکه بر امری اصرار ورزیده‌‌اند پس همانا ما [نسبت به امر او] مُبرم (حکم قطعی دهنده، اصرار ورزنده، تصمیم گیرنده) هستیم

- ترجمه سلطانی

بلکه بر امری اصرار ورزیده‌اند پس همانا ما مُبرم (حکم قطعی دهنده، اصرار ورزنده، تصمیم گیرنده) هستیم

- ترجمه راستین

بلی کافران بر کار (کفر و عصیان) تصمیم گرفتند ما هم (بر کیفر و انتقام ایشان) تصمیم گرفتیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٠ أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لَا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُم بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ

آیا می‌‌پندارند که ما سرّ آنان [یعنی سخنانشان را که آنها را از غیر خود پنهان می‌‌دارند] و نجوای آنان را نمی‌‌شنویم! آری [آن را می‌‌شنویم] و رسولانمان [یعنی ملائکهٔ موکّل بر آنان] نزد آنان [هستند و] می‌‌نویسند

- ترجمه سلطانی

آیا می‌پندارند که ما سرّ آنان و نجوای آنان را نمی‌شنویم! آری (آن را می‌شنویم) و رسولانمان نزد آنان (هستند و) می‌نویسند

- ترجمه راستین

آیا گمان می‌کنند که سخنان سرّی و پنهان که به گوش هم می‌گویند نمی‌شنویم؟بلی می‌شنویم و رسولان ما (فرشتگان) همان دم آن را می‌نویسند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨١ قُلْ إِن كَانَ لِلرَّحْمَنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعَابِدِينَ

[به کسانی که برای خداوند دختران را قرار می‌‌دهند یا به کسانی که می‌‌گویند: مسیح پسر خدا است یا عُزیر پسر خدا است، یا می‌‌گویند: ما فرزندان خدا هستیم] بگو اگر خداوند فرزندی می‌‌داشت پس من [به اظهار آن و معرفت او اولی (شایسته‌‌تر) هستم و] اوّلین عابد [آن] می‌‌بودم [برای اینکه من بحسب مرتبت سابق‌‌ترین عابدان خداوند هستم]

- ترجمه سلطانی

بگو اگر خداوند فرزندی می‌داشت پس من اوّلین عابد (آن) می‌بودم

- ترجمه راستین

بگو: اگر خدا را فرزندی بود اوّل من او را می‌پرستیدم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٢ سُبْحَانَ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ

منزّه است پروردگار آسمان‌‌ها و زمین پروردگار عرش (جملهٔ ماسوی اللَّه) از آنچه که وصف می‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

منزّه است پروردگار آسمان‌ها و زمین پروردگار عرش از آنچه که وصف می‌کنند

- ترجمه راستین

خدای آسمانها و زمین و پروردگار عرش (عظیم) از آنچه کافران توصیف او کنند پاک و منزّه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٣ فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَيَلْعَبُوا حَتَّى يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ

پس آنها را فرو بگذار که [در باطل خویش] خوض کنند (فرو بروند) و بازی کنند تا آنکه روزشان را که وعدهٔ داده می‌‌شوند ملاقات کنند

- ترجمه سلطانی

پس آنها را فرو بگذار که (در باطل خویش) خوض کنند (فرو بروند) و بازی کنند تا آنکه روزشان را که وعدهٔ داده می‌شوند ملاقات کنند

- ترجمه راستین

ای رسول، کافران را بگذار تا (به عالم حیوانیت) فرو روند و (به بازیچه دنیا) سرگرم باشند تا روزی را که به آنها وعده شده ببینند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٤ وَهُوَ الَّذِي فِي السَّمَاءِ إِلَهٌ وَفِي الْأَرْضِ إِلَهٌ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ

و او کسی است که در آسمان خداوند و در زمین خداوند است و او حکیم [است که صُنع خویش را مُتقن کرد به حیثی که او به صورت امنای خود ظهور نمود و احدی آن را نمی‌‌داند بلکه او را انکار نمودند و امنای او را انکار کردند] و دانا است [که کیفیّت اخفای اله بودن او را می‌‌داند به حیثی که به آن شعور نمی‌‌دارند بلکه آن را انکار می‌‌کنند]

- ترجمه سلطانی

و او کسی است که در آسمان خداوند و در زمین خداوند است و او حکیم و دانا است

- ترجمه راستین

و آن ذات یگانه است که در آسمان و زمین (و در همه عوالم نامتناهی) او خداست و هم او (به نظام کامل آفرینش) به حقیقت با حکمت و داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٥ وَتَبَارَكَ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَعِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ

و پر برکت است کسی که مُلک (مملکت، پادشاهی) آسمان‌‌ها و زمین و آنچه که بین آن دو است فقط برای اوست [پس چگونه در آن دو یا از او در آن دو اله نباشد] و علم ساعت [که آن دربارهٔ خراب کردن آن دو است] نزد او است [نه نزد غیر او] و نزد او بازگردانده می‌‌شوید {یعنی اینکه شما فی الحال (در حال، هم اینک) بنابر سبیل استمرار در رجوع به سوی او هستید، و اگرچه از آن رجوع غافل باشید پس از مخالفت با او حذر کنید}

- ترجمه سلطانی

و پر برکت است کسی که مُلک (مملکت، پادشاهی) آسمان‌ها و زمین و آنچه که بین آن دو است فقط برای اوست و علم ساعت نزد او است و نزد او بازگردانده می‌شوید

- ترجمه راستین

و بزرگوار خدایی که آسمانها و زمین و هر چه بین آنهاست همه ملک اوست و علم ساعت قیامت نزد اوست و شما همه به سوی او بازگردانیده می‌شوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٦ وَلَا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ

و کسانی [از اصنام و کواکب و از جنّ و شیطان یا از ائمهٔ ضلالت] را که به جای او می‌‌خوانند شفاعت را مالک نمی‌‌شوند [تا چه رسد به مالکیّت آنها در چیزی از آسمان‌‌ها و زمین] مگر کسانی که حقّ (ولایت) را شهود کرده‌‌اند و آنان (کسانی که دعوت می‌‌کنند) هستند که می‌‌دانند [که آنان مالک شفاعت نمی‌‌شوند، یا کسانی که شهادت به حقّ می‌‌دهند حقّ را می‌‌دانند، نه آنکه شهادت آنان مخالفت کردن با آنچه باشد که در قلوب آنان است]

- ترجمه سلطانی

و کسانی را که به جای او می‌خوانند شفاعت را مالک نمی‌شوند مگر کسانی که حقّ را شهود کرده‌اند و آنان هستند که می‌دانند

- ترجمه راستین

و غیر خدای یکتا آنان را که به خدایی می‌خوانند قادر بر شفاعت کسی نیستند مگر (عزیر و عیسی و فرشتگان) کسانی که با علم الیقین بر توحید حق گواهی دهند (و شفاعت اهل حق کنند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٧ وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُـولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ

و اگر از آنان سؤال کنی چه کسی آنها را خلق کرده البتّه حتماً می‌‌گویند: الله پس چگونه [با این اقرار کردن] دروغ می‌‌بندند (تهمت می‌‌زنند، سست عقل می‌‌شوند)

- ترجمه سلطانی

و اگر از آنان سؤال کنی چه کسی آنها را خلق کرده البتّه حتماً می‌گویند: الله پس چگونه (با این اقرار کردن) دروغ می‌بندند (تهمت می‌زنند، سست عقل می‌شوند)

- ترجمه راستین

و اگر از مشرکان باز پرسی که آنها را که آفریده است؟به یقین جواب دهند: خدا آفریده. پس به کجایشان می‌گردانند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٨ وَقِيلِهِ يَارَبِّ إِنَّ هَـؤُلَاءِ قَوْمٌ لَّا يُؤْمِنُونَ

و سخن او (رسول) [این بود] ای پروردگار من، همانا اینان قومی هستند که ایمان نمی‌‌آورند

- ترجمه سلطانی

و سخن او (این بود) ای پروردگار من، همانا اینان قومی هستند که ایمان نمی‌آورند

- ترجمه راستین

(خدا هم از ساعت قیامت آگاه است) و هم از گفتار و دادخواهی رسولش که گوید: خدایا اینها قومی هستند که هیچ ایمان نمی‌آورند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٩ فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَقُلْ سَلَامٌ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ

پس از آنها صفح کن (اعراض کن یا قلب را از آنها پاک نما) و [از روی مدارا یا متارکه نه از روی تحیّت] بگو: سلام! پس خواهند دانست.

- ترجمه سلطانی

پس از آنها صفح کن (اعراض کن یا قلب را از آنها پاک نما) و بگو: سلام! پس خواهند دانست.

- ترجمه راستین

(پاسخ دهیم: رسولا، اکنون که از ایمان قوم مأیوسی) پس روی از آنها بگردان و بگو به سلامت (تا بروند در ضلالت) که به زودی (بر کیفر کفر و عصیانشان) آگاه می‌شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای