سورهٔ فتح
فتح
٢١ وَأُخْرَى لَمْ تَقْدِرُوا عَلَيْهَا قَدْ أَحَاطَ اللَّهُ بِهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرًا
و [مغانم] دیگری را که شما به آنها دست نیافتهاید {و گفته شده آنها غنیمتهایی هستند که خداوند آنها را برای مسلمین تا روز قیامت زیاد میکند، یا قریههایی هستند که خداوند برای مسلمین تا روز قیامت آنها را فتح میکند، یا آن غنیمتهای مکّه و هوازن است، یا قریهٔ مکّه است، یا مراد غنائم فارس و روم یا ملک آن دو است} [حال آنکه] خداوند به آنها احاطه دارد [و از ید او خارج نمیشود] و خداوند بر هر چیزی بسیار توانا است [و قدرت او اختصاص به فیء غنائم و فتح بلاد (شهرها) و نصرت (یاری کردن) انبیاء و خذلان (خوار کردن) کفّار ندارد]
- ترجمه سلطانیو (مغانم) دیگری را که شما به آنها دست نیافتهاید (حال آنکه) خداوند به آنها احاطه دارد و خداوند بر هر چیزی بسیار توانا است
- ترجمه راستینو خدا به شما باز وعده غنیمتهای دیگری فرموده که هنوز بر آن قادر نیستید و علم خدا محیط بر آن است و خدا بر هر چیز تواناست.
- ترجمه الهی قمشهای٢٢ وَلَوْ قَاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا
و اگر کسانی که کفر ورزیدهاند [در روز حدیبیّه] با شما جنگ میکردند البتّه پشت بر میگرداندند (فرار میکردند) سپس ولیّ و نه یاوری نمییافتند
- ترجمه سلطانیو اگر کسانی که کفر ورزیدهاند (در روز حدیبیّه) با شما جنگ میکردند البتّه پشت بر میگرداندند (فرار میکردند) سپس ولیّ و نه یاوری نمییافتند
- ترجمه راستینو اگر کافران با شما مسلمین به جنگ برخیزند از قتال شما پشت گردانیده و فرار کنند و دیگر هیچ ناصر و یاوری برای خود نیابند.
- ترجمه الهی قمشهای٢٣ سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا
سنّت خداوند است که از قبل سپری شده (چنین بوده است) [یعنی خداوند یاری کردن انبیاء و شکست کفّار را اگر با انبیاء جنگ میکردند قبل از این زمان سنّت کرده است] و تو هرگز برای سنّت خداوند تبدیلی نخواهی یافت
- ترجمه سلطانیسنّت خداوند است که از قبل سپری شده (چنین بوده است) و تو هرگز برای سنّت خداوند تبدیلی نخواهی یافت
- ترجمه راستینسنّت الهی (و قانون نظام ربّانی) بر این بوده (که حق بر باطل غالب شود) و ابدا در سنّت خدا تغییری نخواهی یافت.
- ترجمه الهی قمشهای٢٤ وَهُوَ الَّذِي كَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ عَنْهُم بِبَطْنِ مَكَّةَ مِن بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَكُمْ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا
و او کسی است که [با رعب در قلوب آنها و نهی شما از جنگ کردن با آنها و امر به صلح] دستان آنها را از شما و دستان شما را از آنها در درون مکّه [یعنی حدیبیّه] بازداشت بعد از آنکه شما را بر آنها پیروز نمود [یعنی بعد از آنکه شما را مُشرف بر ظفر (پیروزی) بر آنها قرار داد یا بعد از آنکه شما را در بدر و روز خندق و در اُحد بر آنها پیروز نمود] و خداوند به آنچه که عمل میکنید بیناست
- ترجمه سلطانیو او کسی است که دستان آنها را از شما و دستان شما را از آنها در درون مکّه بازداشت بعد از آنکه شما را بر آنها پیروز نمود و خداوند به آنچه که عمل میکنید بیناست
- ترجمه راستینو او خدایی است که دست کفّار را از سر شما و دست شما را هم به زمین مکّه پس از فیروزیتان از سر آنها کوتاه کرد (که به امر خدا پیغمبر روز فتح مکّه برای حفظ جان دشمنان خانههایی را پناه قرار داد) و خدا به هر چه میکنید بیناست.
- ترجمه الهی قمشهای٢٥ هُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَالْهَدْيَ مَعْكُوفًا أَن يَبْلُغَ مَحِلَّهُ وَلَـوْلَا رِجَالٌ مُّؤْمِنُونَ وَنِسَاءٌ مُّؤْمِنَاتٌ لَّمْ تَعْلَمُوهُمْ أَن تَطَئُوهُمْ فَتُصِيبَكُم مِّنْهُم مَّعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ لِّيُدْخِلَ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ مَن يَشَاءُ لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا
آنان کسانی هستند که کفر ورزیدند و شما را از مسجد الحرام بازداشتند و هَدْی (قربانی) شما را از اینکه به محلّش [یعنی محلّ نحر، مکّه] برسد مانع شدند و اگر مردانی مؤمن و زنانی مؤمن [در مکّه] نبودند که شما آنها را نمیشناختید [و ممکن بود] که پایمالشان کنید و بدون علم عار [ننگ ناشی از برخورد با] آنها دامنگیر شما میشد [عیبی که مشرکان با آن به شما عیب بگیرند به اینکه بگویند: اهل دین خود را کشتند، یا اثم (گناه) و جنایت یا دیه و کفّاره است] تا خداوند کسی [از مؤمنین] را که [به سلامت (سالم ماندن) او از قتل و اذی و لحوق (الحاق) کفّاره و دیه و از کافران به دخول وی در اسلام] میخواهد در رحمت خویش داخل کند [یعنی شما را نسبت به آنها بر میانگیختیم یا شما را داخل مکّه میکردیم یعنی پس شما را از دخول منع کردیم تا خداوند داخل کند] اگر از یکدیگر جدا (متمایز) میشدند حتماً از میان آنها (از اهل مکّه) کسانی که کفر ورزیده بودند را با عذابی دردناک عذاب میکردیم [پس برای حرمت اختلاط مؤمنین با کافران، و برای حفظ نفوس مؤمنینى که در مکّه بودند از قتل و اذی، و برای حفظ نفوس کسانی که با محمّد (ص) بودند از لحوق عیب، و برای حفظ نفوس مؤمنینى که در اصلاب کافران بودند، خداوند آنها را عذاب نکرد]
- ترجمه سلطانیآنان کسانی هستند که کفر ورزیدند و شما را از مسجد الحرام بازداشتند و هَدْی (قربانی) شما را از اینکه به محلّش برسد مانع شدند و اگر مردانی مؤمن و زنانی مؤمن (در مکّه) نبودند که شما آنها را نمیشناختید (و ممکن بود) که پایمالشان کنید و بدون علم عار (ننگ) (ناشی از برخورد با) آنها دامنگیر شما میشد تا خداوند کسی را که میخواهد در رحمت خویش داخل کند اگر از یکدیگر جدا (متمایز) میشدند حتماً از میان آنها کسانی که کفر ورزیده بودند را با عذابی دردناک عذاب میکردیم
- ترجمه راستینهم آنان بودند که کافر شدند و راه مسجد الحرام را بر شما بستند و قربانی شما را از رسیدن به محل خود (مکّه) منع کردند. و اگر مردان مؤمن و زنان مؤمنهای که شما اکنون نمیشناسید (در مکه) وجود نداشتند که اگر حمله کنید آنها را ندانسته پامال هلاک میسازید پس دیه و غرامت خون آن مؤمنان به گردن شما میماند (اگر این قضیّه نبود به شما اجازه حمله به مکه داده میشد و لیکن این اجازه به تأخیر افتاد) تا خدا هر که را بخواهد در رحمت خود داخل گرداند (و به نور اسلام هدایت کند) . اگر (عناصر کفر و ایمان) از یکدیگر جدا بودند همانا کسانی از آنان را که کافرند به عذابی دردناک معذّب میساختیم.
- ترجمه الهی قمشهای٢٦ إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا
آنوقت که کسانی که کفر ورزیدهاند حمیّت را در قلوب خود حمیّت جاهلی قرار دادند پس خداوند سکینهٔ خود را بر رسولش و بر مؤمنین نازل کرد و کلمهٔ تقوا را ملازم آنها کرد {مراد از کلمۀ تقوى همان سکینه یا ولایت است که آن مورث سکینه است، یا سجّیهٔ تقوا از انحراف به طُرق منحرفه است} [یعنی آنها را در سکینه یا ولایت یا تقوا متمکّن (توانمند) نمود] و آنها به آن (به این کلمه یا به سکینه یا به مکّه) سزاوارتر و اهل (شایسته) آن بودند و خداوند به هر چیزی دانا است [و مقدار استحقاق هر کدام و سزاوارتر بودن هر یک را نسبت به دیگری میداند]
- ترجمه سلطانیآنوقت که کسانی که کفر ورزیدهاند حمیّت را در قلوب خود حمیّت جاهلی قرار دادند پس خداوند سکینهٔ خود را بر رسولش و بر مؤمنین نازل کرد و کلمهٔ تقوا را ملازم آنها کرد و آنها به آن سزاوارتر و اهل (شایسته) آن بودند و خداوند به هر چیزی دانا است
- ترجمه راستینآن گاه که کافران در دلها ناموس و حمیّت، آن هم حمیّت جاهلیّت پروردند (که نگذاشتند در عهدنامه صلح حدیبیّه کلمه بسم اللّه و رسول اللّه بنویسند و مؤمنان را بر سر حمیّت و غیرت ایمانی آوردند) پس خدا وقار و اطمینان خاطر بر رسول خود و بر مؤمنان نازل کرد و آنان را با کلمه (اخلاص و مقام) تقوا ملازم کرد که آنها سزاوارتر بر این مقام بودند و اهلیّت آن داشتند و خدا به همه امور عالم داناست.
- ترجمه الهی قمشهای٢٧ لَّقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِن شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا
همانا خداوند رؤیای رسولش را به حقّ تصدیق کرد {به عنوان جواب است برای آنچه که بعد از جلوگیری از آنها از ورود به مکّه گفتند که محمّد (ص) ما را به دخول به مکّه وعده داد و حال آنکه ما داخل نشدیم و حلق (تراشیدن) نکردیم و تقصیر (کوتاه کردن) نکردیم}، شما آنوقت که خداوند بخواهد حتماً در امنیّت داخل مسجد الحرام میشوید حلق کنندگان (تراشندگان) سرهایتان و قصر (کوتاه) کنندگان خواهید بود [در حالی که] نمیترسید، و [خداوند از صلاح در اجمالِ وعده و عدم تصریح به وقت آن] میداند آنچه را که شما نمیدانستید {زیرا در جلوگیری از شما از مسجد الحرام و صلح شما با قریش به سبب آن صدّ (جلوگیری کردن) منافع بسیاری برای اسلام و اهل آن و قوّت عظیم و نشر برای اسلام هست} و به غیر از آن (دخول) پیروزی نزدیکی را (فتح خیبر یا صلح حدیبیّه) قرار داد {زیرا با آن صلح، مسلمین با مشرکان اختلاط کردند و از اظهار اسلام متمکّن شدند و احکام اسلام به گوش مشرکان رسید و در آن رغبت کردند و با آن اسلام تقویّت شد و محمّد (ص) و اصحابش در سال مقبل و همان سنهٔ هفتم از هجرت در کمال شوکت و عزّت داخل مکّه شدند}
- ترجمه سلطانیهمانا خداوند رؤیای رسولش را به حقّ تصدیق کرد، شما آنوقت که خداوند بخواهد حتماً در امنیّت داخل مسجد الحرام میشوید حلق کنندگان (تراشندگان) سرهایتان و قصر (کوتاه) کنندگان خواهید بود (در حالی که) نمیترسید، پس (خداوند) میداند آنچه را که شما نمیدانستید و به غیر از آن پیروزی نزدیکی را قرار داد
- ترجمه راستینالبته خدا صدق و حقیقت خواب رسولش را آشکار و محقق ساخت که در عالم رؤیا دید شما مؤمنان به خواست خدا البته به مسجد الحرام با دل ایمن وارد شوید و سرها بتراشید و اعمال تقصیر بی ترس و هراس به جای آرید، و خدا آنچه را (از مصالح صلح حدیبیه) شما نمیدانستید میدانست و قبل از آن (که فتح مکه کنید) فتح نزدیک (حدیبیّه و خیبر) را مقرر داشت.
- ترجمه الهی قمشهای٢٨ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا
و او کسی است که رسولش را با هدایت [به احکام اسلام که آن مابه الاهتدا به ایمان است] و دین حقّ [یعنی ولایت که آن دین و طریق حقّ الی الله تعالی است] فرستاد تا آن را بر دین، همگی آن را ظاهر (پیروز) سازد {به اینکه جمیع ادیان را تحت آن قرار دهد و دین او را محیط به همه قرار دهد} و خداوند به عنوان شهید (بسیار شاهد) [بر رسولش] کافی است [چه اقرار کنید یا اقرار نکنید]
- ترجمه سلطانیو او کسی است که رسولش را با هدایت و دین حقّ فرستاد تا آن را بر دین، همگی آن را ظاهر (پیروز) سازد و خداوند به عنوان شهید (بسیار شاهد) کافی است
- ترجمه راستیناو خدایی است که رسول خود را با هدایت (قرآن) و دین حق فرستاد تا آن را بر همه ادیان دنیا غالب گرداند و (بر حقیقت این سخن) گواهی خدا کافی است.
- ترجمه الهی قمشهای٢٩ مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا
محمّد رسول (فرستادهٔ) خداوند است و کسانی که [در مرتبهٔ رسولان خداوند] با او هستند بر کفّار، سختگیر با یکدیگر مهربان هستند آنها را بسیار در [حالت] رکوع و سجده میبینی [در حالی که] فضل از خداوند و رضوان را میطلبند {فضل عبارت است از آنچه که خداوند بحسب مقام کثرت بندگان به آنها افاضه میکند و رضوان عبارت است از آنچه که او آن را بحسب مقام وحدتشان بر آنان افاضه میکند و به عبارت دیگر فضل جزای اعمال مأخوذه بحسب قبول رسالت و همان احکام قالب است، و رضوان جزای اعمال مأخوذه بحسب قبول ولایت و همان احکام قلب و روح است} نشانهٔ آنان از اثر سجده کردن در رخسارشان هست آن مَثل آنها در تورات هست [که آن حال نشأت موسی (ع) است] و مَثَل آنان در انجیل هست [که آن حال نشأت عیسی (ع) است] {سالک دارای دو شأن سلوک و شأن جذب است، و او با شأن سلوک اداء حقوق میکند و کثرات وجود خویش را از قوایش و لشکریانش اقامه میدارد و با شأن جذب از کثرات به وحدت روی میگرداند} مانند زراعتی است که جوانهاش را خارج کرده پس به آن نیرو داده آنگاه سخت شده و بر ساقههایش ایستاده که [با حسنش و استغلاظش (محکم شدنش)] زارعین را متعجّب میکند تا کفّار را به آنها به خشم آورد، خداوند وعده داده است به کسانی که [با بیعت عامّه] ایمان آوردهاند و [با بیعت خاصّه] اعمال صالح کردند که برای آنها آمرزشی [یعنی پوشاندنی بر مَساوی (بدیها) آنها] و پاداشی بزرگ هست [که ممکن نمیشود که وصف شود].
- ترجمه سلطانیمحمّد رسول (فرستادهٔ) خداوند است و کسانی که با او هستند بر کفّار، سختگیر با یکدیگر مهربان هستند آنها را بسیار در (حالت) رکوع و سجده میبینی (در حالی که) فضل از خداوند و رضوان را میطلبند نشانهٔ آنان از اثر سجده کردن در رخسارشان هست آن مَثل آنها در تورات هست و مَثَل آنان در انجیل هست، مانند زراعتی است که جوانهاش را خارج کرده پس به آن نیرو داده آنگاه سخت شده و بر ساقههایش ایستاده که زارعین را متعجّب میکند تا کفّار را به آنها به خشم آورد، خداوند وعده داده است به کسانی که ایمان آوردهاند و اعمال صالح کردند که برای آنها آمرزشی و پاداشی بزرگ هست.
- ترجمه راستینمحمد (صلی اللّه علیه و آله و سلم) فرستاده خداست و یاران و همراهانش بر کافران بسیار قویدل و سخت و با یکدیگر بسیار مشفق و مهربانند، آنان را در حال رکوع و سجود نماز بسیار بنگری که فضل و رحمت خدا و خشنودی او را میطلبند، بر رخسارشان از اثر سجده نشانههای نورانیّت پدیدار است. این وصف حال آنها در کتاب تورات و انجیل مکتوب است که (مثل حال آن رسول) به دانهای ماند که چون نخست سر از خاک برآورد جوانه و شاخهای نازک و ضعیف باشد بعد از آن قوّت یابد تا آنکه ستبر و قوی گردد و بر ساق خود راست و محکم بایستد که دهقانان را (در تماشای خود) حیران کند (همچنین محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم و اصحابش از ضعف به قوّت رسند) تا کافران عالم را (از قدرت و قوّت خود) به خشم آرند. خدا وعده فرموده که هر کس از آنها ثابت ایمان و نیکوکار شود گناهانش ببخشد و اجر عظیم عطا کند.
- ترجمه الهی قمشهای