سورهٔ ذاریات

محل نزول:   مکّه
تعداد کل آیات: ۶۰
نام‌های سوره:
ذاریات
نمایش آیات ۱ الی ۶۰
(نمایش صفحه به صفحه آیات سوره)
تفسیر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم


١ وَالذَّارِيَاتِ ذَرْوًا

سوگند به باد‌‌های پاشاننده [یعنی بادها، یا زنانی که اولاد می‌‌آورند، یا اسبابی که خلائق را می‌‌پراکند از ملائکه و غیر آنها]

- ترجمه سلطانی

سوگند به باد‌های پاشاننده

- ترجمه راستین

قسم به نفس بادهای عالم که (به امر حق بذرافشانی کنند و تخم نباتات را به هر جا) نیکو بپرا کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ فَالْحَامِلَاتِ وِقْرًا

و حمل کنندگان بار سنگین [یعنی ابرهای حامل باران‌‌ها، یا بادهای حامل ابر، یا زنان حامله]

- ترجمه سلطانی

و حمل کنندگان بار سنگین

- ترجمه راستین

قسم به ابرها که بار سنگین (باران را به امر حق) به دوش گیرند (تا به هر جا مأمورند فرو بارند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ فَالْجَارِيَاتِ يُسْرًا

و جاری شوندگان به سهولت (کشتی‌‌ها) [یا باد‌‌های جاری شونده در مهاب (وزیدن‌‌گاه‌‌ها) خود، یا کواکب جاری در مناطق خویش]

- ترجمه سلطانی

و جاری شوندگان به سهولت

- ترجمه راستین

قسم به کشتی‌ها که آسان (به روی آب) روان شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ فَالْمُقَسِّمَاتِ أَمْرًا

و تقسیم کنندگان امر [یعنی ملائکه‌‌ای که ارزاق و باران‌‌ها و غیر آنها را تقسیم می‌‌کنند، یا باد‌‌هایی که باران‌‌ها و ابر‌‌ها را تقسیم می‌‌کنند، یا جمیع آنچه که چیزی را تقسیم می‌‌کند از ملائکه و بادها و انبیاء و اولیاء]

- ترجمه سلطانی

و تقسیم کنندگان امر

- ترجمه راستین

قسم به فرشتگان که کار جهانیان را (به اذن خدا) قسمت کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَصَادِقٌ

همانا البتّه آنچه [از ثواب و عقاب و حشر و حساب] که وعده داده می‌‌شوید جز راست نیست

- ترجمه سلطانی

همانا البتّه آنچه که وعده داده می‌شوید جز راست نیست

- ترجمه راستین

قسم به اینان که آنچه شما را وعده دادند همه صدق و حقیقت است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ وَإِنَّ الدِّينَ لَوَاقِعٌ

و همانا پاداش (جزاء) حتماً واقع می‌‌شود [یا این دین که او آن را ادّعاء می‌‌کند البتّه واقع یعنی حقّ و صدق است]

- ترجمه سلطانی

و همانا پاداش حتماً واقع می‌شود

- ترجمه راستین

و البته جزای اعمال، روزی واقع خواهد گردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲۶
سوره ذاریات
حزب ۱۰۴

٧ وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْحُبُكِ

قسم به آسمان دارندهٔ راه‌‌ها [یعنی مسیر کواکب]

- ترجمه سلطانی

قسم به آسمان دارندهٔ راه‌ها

- ترجمه راستین

قسم به آسمان که در آن راههای بسیار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ إِنَّكُمْ لَفِي قَوْلٍ مُّخْتَلِفٍ

همانا شما [در این دین واقع حقّ] البتّه در گفتاری مختلف هستید [به اینکه بعضی از شما تصدیق می‌‌کند و بعضی از شما تکذیب می‌‌کند، یا با تصدیق و تکذیب دربارهٔ محمّد (ص) و به اینکه او مجنون یا شاعر است یا معَلّم از غیر خود است یا کاهن است، یا دربارهٔ قرآن به اینکه آن سحر و کهانت و رجز و افسانه‌‌های پیشینیان است، یا دربارهٔ علیّ (ع) خلیفهٔ او]

- ترجمه سلطانی

همانا شما البتّه در گفتاری مختلف هستید

- ترجمه راستین

که شما (مردم نادان) در اختلاف سخن باز ماندید (و حقیقت قرآن و رسول حق را نیافته شعر و سحر و ساحرش خواندید).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ يُؤْفَكُ عَنْهُ مَنْ أُفِكَ

از او منحرف می‌‌شود کسی که منحرف شد [یعنی از دین یا محمّد (ص) یا قرآن یا علیّ (ع) و ولایتش]

- ترجمه سلطانی

از او منحرف می‌شود کسی که منحرف شد

- ترجمه راستین

از این قرآن هر که را شایسته فهم آن نبود هم آخر روگردان کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ

کشته باد (مرگ بر) دروغگویان [یعنی لعنت بر گویندگان در دین و خلافت امیر المؤمنین (ع) به ظنّ و تخمین] {استعمال قُتِلَ در لعن برای این است که کسی که خداوند او را لعنت کند او را از حیات انسانی می‌‌کُشد}

- ترجمه سلطانی

کشته باد (مرگ بر) دروغگویان

- ترجمه راستین

کشته باد و نابود آنان که دروغ بندند (و قرآن را سحر و فسانه برخوانند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ الَّذِينَ هُمْ فِي غَمْرَةٍ سَاهُونَ

کسانی که آنها در غفلت [از آنچه که به آنها ذکر کردیم بحسب فطرتشان از طریق آخرت و نعیم آن، یا از آنچه که در عالم ذرّ به یاد آنها آوردیم، یا از خداوند و از مُنعم و انعام او] سهل انگارند [کسانی که آنها از هر چیزی از جهل و شهوات و غضبات و شیطنت و کبر و عُجب (خودپسندی) و فخر در غفلت هستند]

- ترجمه سلطانی

کسانی که آنها در غفلت سهل انگارند

- ترجمه راستین

آنان که در ضلالت و غفلت زیستند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ يَسْأَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ

[از روی استهزاء و انکار] سؤال می‌‌کنند که روز دین (جزاء) کی است؟

- ترجمه سلطانی

سؤال می‌کنند که روز دین (جزاء) کی است؟

- ترجمه راستین

باز می‌پرسند که پس این روز جزاکی خواهد بود؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُونَ

روزی است که آنها در آتش دوزخ آزموده می‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

روزی است که آنها در آتش دوزخ آزموده می‌شوند

- ترجمه راستین

آن روز خواهد بود که آنها را به آتش بسوزانند و معذّب کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ هَذَا الَّذِي كُنتُم بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ

فتنهٔ خویش [یعنی عذابتان و حریقتان یا فسادتان در دنیا] را بچشید این است که به آن عجله می‌‌کردید

- ترجمه سلطانی

فتنهٔ خویش را بچشید این است که به آن عجله می‌کردید

- ترجمه راستین

(و خطاب قهر کنند که) اینک بچشید کیفر خود را، این همان عذابی است که خود به تعجیل می‌خواستید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ

همانا پرهیزگاران در جنّات و چشمه‌‌سار‌‌ها هستند

- ترجمه سلطانی

همانا پرهیزگاران در جنّات و چشمه‌سار‌ها هستند

- ترجمه راستین

(آن روز) متقیان همه در بهشت و بر لب چشمه‌های آب غنوده‌اند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ آخِذِينَ مَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُحْسِنِينَ

دریافت کنندگان آنچه که پروردگار آنان به آنان داده است همانا آنها قبل از آن محسن (نیکوکار) بودند [یا دارای حسن و همان ولایت بودند]

- ترجمه سلطانی

دریافت کنندگان آنچه که پروردگار آنان به آنان داده است همانا آنها قبل از آن محسن (نیکوکار، دارای حُسن) بودند

- ترجمه راستین

همان نعمتها که خدایشان به آنها عطا کند فراگیرند چرا که پیش از آن مردمی نیکوکار بودند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ كَانُوا قَلِيلًا مِّنَ اللَّيْلِ مَا يَهْجَعُونَ

و از شب اندکی را می‌‌خوابیدند

- ترجمه سلطانی

و از شب اندکی را می‌خوابیدند

- ترجمه راستین

از شب اندکی را خواب می‌کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ وَبِالْأَسْحَارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ

و آنها در سحر‌‌ها طلب آمرزش می‌‌کردند {انسان صغیر مانند انسان کبیر در وجودش شب و روز و خورشید و ماه هست، و شب او مراتب طبعش و نفس حیوانی او است، و روز او مراتب ملکوتش است، و خورشید او عقلش، و ماه او نفسش است که مستضیئه (روشنی یافته) به نور عقل است، و تا انسان از خانهٔ طبع خود و نفسش خارج نشود غفران مَساوی (بدی‌‌ها) او ممکن نمی‌‌شود و اگرچه هر روز هزار بار استغفار کند، و وقتی که از حدود نفس حیوانی‌‌اش خارج شود و به حدود قلبش و عقلش که آن در صغیر به منزله اسحار (سحرها) در کبیر است نزدیک شود با زبان حال خود غفران مَساوی خود را از پروردگارش سؤال (درخواست) می‌‌کند و خداوند او را اجابت می‌‌کند و او را می‌‌آمرزد چه با زبان قال خود سؤال کند یا سؤال نکند}

- ترجمه سلطانی

و آنها در سحر‌ها طلب آمرزش می‌کردند

- ترجمه راستین

و سحرگاهان از درگاه خدا طلب آمرزش و مغفرت می‌کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ

و در اموالشان حقّی [از منفعت کسب او] برای سائل (درخواست کننده) و محروم هست

- ترجمه سلطانی

و در اموالشان حقّی برای سائل (درخواست کننده) و محروم هست

- ترجمه راستین

و در اموالشان بر فقیر سائل و محروم حقّی منظور می‌داشتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ وَفِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِّلْمُوقِنِينَ

و در زمین نشانه‌‌هایی (دلالت کننده‌‌هایی) [بر مُبدء و علم او و قدرت او و عنایت او به خلقش و رأفت او] برای یقین داران هست

- ترجمه سلطانی

و در زمین نشانه‌هایی برای یقین داران هست

- ترجمه راستین

و (بدانید که) در روی زمین برای اهل یقین ادله‌ای (از قدرت الهی) پدیدار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ وَفِي أَنفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ

و در انفس شما، آیا پس نمی‌‌نگرید

- ترجمه سلطانی

و در انفس شما، آیا پس نمی‌نگرید

- ترجمه راستین

و هم در نفوس خود شما مردم، آیا نمی‌نگرید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ وَفِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ

و روزی [خاصّ به شما از حیث انسانیّت شما یا اسباب رزق نباتی شما و ارزاق انسانی] شما و آنچه [از نعیم جنّت] که وعده داده می‌‌شوید در آسمان است {زیرا جنّت و نعیمش در آسمان صوری به معنی این است که آن مظهر برای آن و در آسمان‌‌های عالم ارواح است، زیرا محلّ جنّت و نعیم آخرت عالم ملکوت و جبروت است}

- ترجمه سلطانی

و روزی شما و آنچه که وعده داده می‌شوید در آسمان است

- ترجمه راستین

و روزی شما با همه وعده‌ها که به شما می‌دهند در آسمان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ فَوَرَبِّ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِّثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنطِقُونَ

پس قسم به پروردگار آسمان و زمین همانا آن مثل آنچه که سخن می‌‌گویید البتّه حقّ است [یعنی آنچه که وعده داده می‌‌شوید یا رزق بودن و در آسمان بودن آنچه که وعده داده می‌‌شوید، یا که معهود مقصود از هر قصّه و حکایت و همان ولایت، ولایت علیّ (ع) البتّه حقّ است، مثل نطق شما که در آن شکّ نمی‌‌کنید، یا رزق شما در آسمان مثل آنچه که شما نطق می‌‌کنید یعنی معانی غیبی را درک می‌‌کنید است که آن از آسمان به سوی شما نازل می‌‌شود]

- ترجمه سلطانی

پس قسم به پروردگار آسمان و زمین همانا آن مثل آنچه که سخن می‌گویید البتّه حقّ است

- ترجمه راستین

پس به خدای آسمان و زمین قسم که این (وعده و رزق مقدّر) به مانند تکلّمی که با یکدیگر می‌کنید حقّ و حقیقت است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ ضَيْفِ إِبْرَاهِيمَ الْمُكْرَمِينَ

آیا حدیث میهمانان گرامی ابراهیم به تو رسیده است

- ترجمه سلطانی

آیا حدیث میهمانان گرامی ابراهیم به تو رسیده است

- ترجمه راستین

آیا حکایت مهمانان گرامی ابراهیم (فرشتگان) به تو رسیده است؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ سَلَامٌ قَوْمٌ مُّنكَرُونَ

آنوقت که بر او داخل شدند آنگاه گفتند: سلام، [ابراهیم] گفت: سلام [ای] گروه ناشناس [یا در نفس خود گفت: اینان قومى ناشناس برای من هستند]

- ترجمه سلطانی

آنوقت که بر او داخل شدند آنگاه گفتند: سلام، (ابراهیم) گفت: سلام (ای) گروه ناشناس

- ترجمه راستین

هنگامی که بر او وارد شدند و سلام گفتند و او جواب سلام گفت و فرمود که شما مردمی ناشناس می‌باشید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ فَرَاغَ إِلَى أَهْلِهِ فَجَاءَ بِعِجْلٍ سَمِينٍ

و [ابراهیم] پنهانی [در خفاء از مهمان‌‌هایش با تعجیل برای پذیرائی] به سوی خانواده‌‌اش رفت و گوساله‌‌ای فربه آورد

- ترجمه سلطانی

و (ابراهیم) پنهانی به سوی خانواده‌اش رفت و گوساله‌ای فربه آورد

- ترجمه راستین

آن‌گاه پنهانی نزد اهل بیت خود رفت و کباب گوساله فربهی نزد مهمانان باز آورد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ فَقَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ قَالَ أَلَا تَأْكُلُونَ

پس آن را نزدیک آنها (میهمانان) بُرد، گفت: آیا نمی‌‌خورید

- ترجمه سلطانی

پس آن را نزدیک آنها (میهمانان) بُرد، گفت: آیا نمی‌خورید

- ترجمه راستین

غذا را نزد آنها گذارد (آنها توجهی به غذا نکردند) ابراهیم گفت: شما غذا تناول نمی‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ فَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قَالُوا لَا تَخَفْ وَبَشَّرُوهُ بِغُلَامٍ عَلِيمٍ

و [ابراهیم] در پنهان از آنها ترسید، [میهمانان] گفتند: نترس [برای اینکه ما رسولان پروردگار تو هستیم] و او (ابراهیم) را به پسری دانا بشارت دادند

- ترجمه سلطانی

و (ابراهیم) در پنهان از آنها ترسید، (میهمانان) گفتند: نترس و او (ابراهیم) را به پسری دانا بشارت دادند

- ترجمه راستین

آن گاه (از اینکه بی‌اجازه بر او وارد شده و غذا هم نخوردند) سخت از آنها بیم و اندیشه کرد، آن فرشتگان گفتند: هیچ مترس، و او را به پسری دانا (یعنی اسحاق) بشارت دادند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَهَا وَقَالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ

پس [ساره] زن او (ابراهیم) [بعد از بشارت] اقبال نمود و در جیغ کشیدنی [یا در جماعت] به روی خود سیلی زد و گفت: من پیرزن و عقیم هستم [یعنی چگونه بزایم و حال آنکه وقت اقتضای سنّ حمل عاقر (نازا) بودم و حالا عجوزی (پیرزنی) گشته‌‌ام که حمل از شأن من نیست]

- ترجمه سلطانی

پس (ساره) زن او (ابراهیم) در جیغ کشیدنی اقبال نمود و به روی خود سیلی زد و گفت: من پیرزن و عقیم هستم

- ترجمه راستین

در آن حال زن ابراهیم (ساره) با فریاد شادمانی روی به آنها آورد و (از شوق) سیلی به صورت زد و گفت: (ای عجب) من زنی پیر و نازا هستم (چگونه پسری توانم زایید).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ قَالُوا كَذَلِكِ قَالَ رَبُّكِ إِنَّهُ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ

[میهمانان] گفتند: پروردگار تو این‌‌چنین فرموده [و جز این نیست که از آن به تو خبر می‌‌دهیم]، همانا او همان حکیم دانا است [که دقایق امور را می‌‌داند و امور متقنه را صنع می‌‌کند که غیر او از ادراک آن و صنع آن عاجز می‌‌شود و می‌‌داند که تو عقیم می‌‌باشی و پیرزن گشته‌‌ای و بر زاینده قرار دادن عقیم و دارندهٔ حیض و فرزند قرار دادن پیرزن قادر است]

- ترجمه سلطانی

(میهمانان) گفتند: پروردگار تو این‌چنین فرموده، همانا او همان حکیم دانا است.

- ترجمه راستین

فرشتگان گفتند: خدای تو چنین فرموده که او به مصالح خلق آگاه و (به حال بندگان) داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲۷
سوره ذاریات
حزب ۱۰۵

٣١ قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ

[ابراهیم (ع) بعد از آنکه آنها را شناخت و به آنها انس گرفت] گفت: پس کار [خطیر] شما [یعنی امر شما و شغل شما] چیست ای فرستاده‌‌شدگان؟

- ترجمه سلطانی

(ابراهیم) گفت: پس کار (خطیر) شما چیست ای فرستاده‌شدگان؟

- ترجمه راستین

ابراهیم گفت: ای رسولان حق، باز گویید که شما برای چه کار مأمورید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُّجْرِمِينَ

[میهمانان] گفتند همانا ما به سوی قوم مجرم فرستاده شده‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

(میهمانان) گفتند همانا ما به سوی قوم مجرم فرستاده شده‌ایم

- ترجمه راستین

گفتند: ما بر قوم بدکاری فرستاده شده‌ایم (یعنی قوم لوط).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِّن طِينٍ

تا بر آنها سنگ‌‌هایی از گِل بفرستیم

- ترجمه سلطانی

تا بر آنها سنگ‌هایی از گِل بفرستیم

- ترجمه راستین

تا بر سر آنها از گل سنگباران کنیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٤ مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ

که نزد پروردگارت برای اسرافکاران نشانه‌‌دار شده است

- ترجمه سلطانی

که نزد پروردگارت برای اسرافکاران نشانه‌دار شده است

- ترجمه راستین

که آن سنگها نزد پروردگار تو معیّن و نشاندار برای ستمکاران است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ فَأَخْرَجْنَا مَن كَانَ فِيهَا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ

پس از مؤمنین کسانی که در آنجا بودند را خارج کردیم

- ترجمه سلطانی

پس از مؤمنین کسانی که در آنجا بودند را خارج کردیم

- ترجمه راستین

پس، از اهل ایمان هر که بود از آن دیار خارج کردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٦ فَمَا وَجَدْنَا فِيهَا غَيْرَ بَيْتٍ مِّنَ الْمُسْلِمِينَ

پس از مسلمین غیر خانه‌‌ای در آنجا نیافتیم

- ترجمه سلطانی

پس از مسلمین غیر خانه‌ای در آنجا نیافتیم

- ترجمه راستین

و در همه آن دیار جز یک خانه (لوط) دیگر مسلم خداپرست نیافتیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٧ وَتَرَكْنَا فِيهَا آيَةً لِّلَّذِينَ يَخَافُونَ الْعَذَابَ الْأَلِيمَ

و در آن برای کسانی که از عذاب الیم می‌‌ترسند نشانه‌‌ای گذاشتیم

- ترجمه سلطانی

و در آن برای کسانی که از عذاب الیم می‌ترسند نشانه‌ای گذاشتیم

- ترجمه راستین

و در آن دیار (که ویران کردیم) برای آنان که از عذاب دردناک (قهر خدا) می‌ترسند آیت عبرتی واگذاردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٨ وَفِي مُوسَى إِذْ أَرْسَلْنَاهُ إِلَى فِرْعَوْنَ بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ

و دربارهٔ موسی آنوقت که او را با سلطان (حجّت) مبین (آشکار) به سوی فرعون فرستادیم

- ترجمه سلطانی

و دربارهٔ موسی آنوقت که او را با سلطان (حجّت) مبین (آشکار) به سوی فرعون فرستادیم

- ترجمه راستین

و نیز در (رسالت) موسی (آیت عبرت است) که با معجزه روشن به سوی فرعونیانش فرستادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٩ فَتَوَلَّى بِرُكْنِهِ وَقَالَ سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ

پس [فرعون] با رکن (سپاه) خود اعراض کرد و گفت: ساحر یا مجنون است [یعنی آنچه که آن را انجام می‌‌دهد از سحر او و به اختیار خویش است، یا او مجنون است، و آنچه از خوارق عادات که بر او ظاهر می‌‌شود جز این نیست که بدون اختیار او از جنّ بر دست او ظاهر می‌‌شود]

- ترجمه سلطانی

پس (فرعون) با رکن (سپاه) خود اعراض کرد و گفت: ساحر یا مجنون است

- ترجمه راستین

و فرعون به غرور ملک و قدرت (از طاعت حق) سرکشید و گفت که موسی ساحر یا دیوانه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٠ فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ وَهُوَ مُلِيمٌ

پس او و سپاهش را گرفتیم و آنها را در دریا انداختیم و او درخور ملامت بود

- ترجمه سلطانی

پس او و سپاهش را گرفتیم و آنها را در دریا انداختیم و او درخور ملامت بود

- ترجمه راستین

ما هم او را با همه سپاهش (به قهر) گرفتیم و به دریا انداختیم که در خور هر نکوهش و ملامت بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤١ وَفِي عَادٍ إِذْ أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الرِّيحَ الْعَقِيمَ

و دربارهٔ [قوم] عاد آنوقت که بر آنها باد عقیم (خشک) فرستادیم {برای عدم تضمّن آن بر منفعتی «عقیم» نامیده شده یا برای اینکه آن آنها را هلاک کرد و آنها را ریشه‌‌کن نمود}

- ترجمه سلطانی

و دربارهٔ (قوم) عاد آنوقت که بر آنها باد خشک فرستادیم

- ترجمه راستین

و نیز در قوم عاد که بر هلاکشان تندباد خزان فرستادیم (عبرت خلق است).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٢ مَا تَذَرُ مِن شَيْءٍ أَتَتْ عَلَيْهِ إِلَّا جَعَلَتْهُ كَالرَّمِيمِ

[آن باد] بر چیزی که بر آن می‌‌آمد [می‌‌وزید] رها نمی‌‌کرد مگر آنکه آن را مانند استخوان پوسیده [خاکستر] قرار می‌‌داد

- ترجمه سلطانی

(آن باد) بر چیزی که بر آن می‌آمد (می‌وزید) رها نمی‌کرد مگر آنکه آن را مانند استخوان پوسیده (خاکستر) قرار می‌داد

- ترجمه راستین

که آن باد هلاک به چیزی نمی‌گذشت جز آنکه آن را مانند استخوان پوسیده می‌گردانید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٣ وَفِي ثَمُودَ إِذْ قِيلَ لَهُمْ تَمَتَّعُوا حَتَّى حِينٍ

و دربارهٔ [قوم] ثمود آنوقت که به آنان گفته شد تا مدّتی بهره‌‌مند شوید

- ترجمه سلطانی

و دربارهٔ (قوم) ثمود آنوقت که به آنان گفته شد تا مدّتی بهره‌مند شوید

- ترجمه راستین

و هم در قوم ثمود (بر خلق عبرتی است) که به آنان گفته شد: اینک گرم تعیّش و تمتّع (حیوانی) باشید تا هنگام معیّن (که وعده انتقام حق فرا می‌رسد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٤ فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَهُمْ يَنظُرُونَ

پس از امر پروردگارشان سرکشی کردند پس صاعقه آنها را در گرفت و (در حالی که) آنها نظر می‌‌کردند

- ترجمه سلطانی

پس از امر پروردگارشان سرکشی کردند پس صاعقه آنها را در گرفت و (در حالی که) آنها نظر می‌کردند

- ترجمه راستین

آنها هم از فرمان خدای خود سرکشیدند پس آنها را صاعقه آتش درگرفت در حالی که (هلاک خویش را) به چشم مشاهده می‌کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٥ فَمَا اسْتَطَاعُوا مِن قِيَامٍ وَمَا كَانُوا مُنتَصِرِينَ

و توانایی برخاستن نداشتند و منتصر (غلبه کننده، ممتنع، مانع شونده) نبودند

- ترجمه سلطانی

و توانایی برخاستن نداشتند و منتصر (غلبه کننده) (ممتنع (مانع شونده)) نبودند

- ترجمه راستین

در حالی که نه هیچ توانایی برخاستن (و گریختن) داشتند و نه هیچ یار و مددکاری یافتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٦ وَقَوْمَ نُوحٍ مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ

و قبل از آنها قوم نوح را، همانا آنها قومی فاسق بودند

- ترجمه سلطانی

و قبل از آنها قوم نوح را، همانا آنها قومی فاسق بودند

- ترجمه راستین

و پیش از این اقوام هم قوم نوح را هلاک کردیم که مردمی فاسق و نابکار بودند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٧ وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ

و آسمان را، آن را به قدرت [یعنی با قوّت] بناء کردیم و همانا ما البتّه موسع (وسعت دهنده، قادر) هستیم [یا البتّه رزق را بر بندگان توسعه دهنده‌‌ایم، یا دارندهٔ وسعتی هستیم برای بندگان و ارزاق آنها]

- ترجمه سلطانی

و آسمان را، آن را به قدرت بناء کردیم و همانا ما البتّه موسع (وسعت دهنده، قادر) هستیم

- ترجمه راستین

و کاخ رفیع آسمان را ما به قدرت خود برافراشتیم و ماییم که مقتدریم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٨ وَالْأَرْضَ فَرَشْنَاهَا فَنِعْمَ الْمَاهِدُونَ

و زمین را، آن را گستراندیم (بسط دادیم) پس بهترین آماده کنندگان هستیم

- ترجمه سلطانی

و زمین را، آن را گستراندیم پس بهترین آماده کنندگان هستیم

- ترجمه راستین

و زمین را بگستردیم و چه نیکو مهدی بگستردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٩ وَمِن كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ

و از هر چیزی دو زوجی (گونه‌‌ای) [برّی و بحری، یا انسی و وحشی، یا از هر چیزی از کیفیّات و کمیّات و چشیدنی‌‌ها و بوییدنی‌‌ها دو ضدّ متنافی مانند گرمی و سردی، و سیاه و سپید، و تلخ و شیرین، و کوتاه و بلند، و حسن و قبیح، الی غیر ذلک] خلق کردیم با ترقّب به اینکه شما [علم او و حکمت او و قدرت او و عنایت او به خلقش و رأفتش را] یادآور شوید

- ترجمه سلطانی

و از هر چیزی دو زوجی (گونه‌ای) خلق کردیم با ترقّب به اینکه شما یادآور شوید

- ترجمه راستین

و از هر چیزی دو نوع (نر و ماده) بیافریدیم تا مگر متذکر (حکمت خدا) شوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٠ فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّي لَكُم مِّنْهُ نَذِيرٌ مُّبِينٌ

پس به سوی خداوند [مُنعم بر شما به این نعم از نفوس امّارهٔ خویش و از شیطان و لشکریانش با استعاذت به او، و از اشرار و شرور آنها با استعانت به او، و از اهویهٔ خود که همان خدایان شما هستند با طاعت بر امر او و نهی او] فرار کنید همانا من بیم دهندهٔ آشکاری از سوی او برای شما هستم

- ترجمه سلطانی

پس به سوی خداوند فرار کنید همانا من بیم دهندهٔ آشکاری از سوی او برای شما هستم

- ترجمه راستین

باری، به درگاه خدا گریزید، که من از جانب او با بیانی روشن شما را می‌ترسانم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥١ وَلَا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ إِنِّي لَكُم مِّنْهُ نَذِيرٌ مُّبِينٌ

و با الله خدای دیگری قرار ندهید همانا من انذار کنندهٔ آشکاری از سوی او برای شما هستم

- ترجمه سلطانی

و با الله خدای دیگری قرار ندهید همانا من انذار کنندهٔ آشکاری از سوی او برای شما هستم

- ترجمه راستین

و هرگز با خدای یکتا خدایی دیگر نپرستید که من از جانب او با بیانی روشن شما را می‌ترسانم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲۷
سوره ذاریات
حزب ۱۰۵

٥٢ كَذَلِكَ مَا أَتَى الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم مِّن رَّسُـولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ

همچنان [قول بر تو از اینکه تو مجنون یا ساحر یا کاهن یا شاعر هستی] نزد کسانی که قبل از آنها بودند است، رسولی نیامد مگر آنکه گفتند ساحر یا مجنون است

- ترجمه سلطانی

همچنان نزد کسانی که قبل از آنها بودند است، رسولی نیامد مگر آنکه گفتند ساحر یا مجنون است

- ترجمه راستین

همچنان (که تو را ای رسول تکذیب کردند) هیچ رسولی بر امم پیشین نیامد جز آنکه (او را تکذیب کرده و) گفتند: او ساحر یا دیوانه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٣ أَتَوَاصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ

آیا همدیگر را به آن توصیه کرده‌‌اند؟! [یعنی که اوّلین (پیشینیان) و آخرین (حاضرین) این قول را در حقّ رسول به همدیگر سفارش کرده‌‌اند؟!] بلکه آنها گروهی طغیان کننده هستند [و مقتضای طغیان آنها عدم انقیاد به حقّ تعالی است]

- ترجمه سلطانی

آیا همدیگر را به آن توصیه کرده‌اند؟! بلکه آنها گروهی طغیان کننده هستند

- ترجمه راستین

آیا بر این تکذیب، مردم اعصار به یکدیگر سفارش کرده‌اند؟ (یا نه؟) بلکه این مردم (همه بالذّات) گروهی سرکش و نافرمانند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٤ فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَمَا أَنتَ بِمَلُومٍ

پس [از محاجّه کردن و مجادله کردن با آنها بعد از اتمام حجّتت و اصرار آنها بر انکار] از آنها روی برگردان و تو [بعد از آن] ملوم (سرزنش شده) نیستی

- ترجمه سلطانی

پس از آنها روی برگردان و تو (بعد از آن) ملوم (سرزنش شده) نیستی

- ترجمه راستین

پس (تو هم ای رسول ما) از این مردم کافر روی بگردان که (اتمام حجّت کردی و) دیگر هیچ در خور نکوهش و ملامت نیستی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٥ وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنفَعُ الْمُؤْمِنِينَ

و یادآوری کن زیرا یادآوری به مؤمنین نفع می‌‌رساند [و اگرچه کافران و منافقان به آن متذکّر نمی‌‌شوند]

- ترجمه سلطانی

و یادآوری کن زیرا یادآوری به مؤمنین نفع می‌رساند

- ترجمه راستین

و (امّت را) تذکّر و پند می‌ده که پند و تذکّر (اگر کافران را نفع ندهد) مؤمنان را سودمند افتد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٦ وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ

و جنّ و انس را نیافریدم مگر برای اینکه مرا بندگی کنند {مقصود از عبادات و نه از عبديّت (بنده بودن) جز آنکه عارف بر او، متّصل به او، منتهی به او گردند نیست، پس مقصود از قول او مگر برای اینکه مرا بشناسند است لکن آن به این عبارت اداء شده برای اشعار به اینکه معرفت حاصل نمی‌‌شود مگر با عبادت یا با عبدیّت}

- ترجمه سلطانی

و جنّ و انس را نیافریدم مگر برای اینکه مرا بندگی کنند

- ترجمه راستین

و من جنّ و انس را نیافریدم مگر برای اینکه مرا (به یکتایی) پرستش کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٧ مَا أُرِيدُ مِنْهُم مِّن رِّزْقٍ وَمَا أُرِيدُ أَن يُطْعِمُونِ

از آنان رزقی [برای خود و نه برای غیر خود] نمی‌‌خواهم و نمی‌‌خواهم که مرا اطعام کنند

- ترجمه سلطانی

از آنان رزقی نمی‌خواهم و نمی‌خواهم که مرا اطعام کنند

- ترجمه راستین

من از (خلق) آنها رزق و طعام (و هیچ گونه سودی) بر خود نخواستم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٨ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ

همانا خداوند [به هر مرزوقی] بسیار روزی دهنده و دارندهٔ قوّت و متین (قوی) است [که در رزّاقیّت خود حاجت به مُعین (کمک کننده) ندارد]

- ترجمه سلطانی

همانا خداوند بسیار روزی دهنده و دارندهٔ قوّت و متین (قوی) است

- ترجمه راستین

همانا روزی بخشنده خلق تنها خداست که صاحب قوّت و قدرت ابدی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٩ فَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذَنُوبًا مِّثْلَ ذَنُوبِ أَصْحَابِهِمْ فَلَا يَسْتَعْجِلُونِ

پس همانا برای کسانی که [با انکار مبدء یا معاد به انفسشان] ظلم کرده‌‌اند [یا با عدم انقیاد او و عدم اعطاء حقّ او از تسلیم انفسشان بر او به رسول ظلم کردند، یا نسبت به آل محمّد (ص) به حقّ آنها ظلم کردند، از عدم تسلیم انفسشان بر آنان و از غصب حقوق آنها] مثل نصیب اصحاب آنها [که در ظلم به آل محمّد (ص) از آنها تبعیّت کردند] بهره‌‌ای (نصیبی) هست پس از من طلب تعجیل (عجله کردن) [به عذاب] نکنند

- ترجمه سلطانی

پس همانا برای کسانی که ظلم کرده‌اند مثل نصیب اصحاب آنها بهره‌ای (نصیبی) هست پس از من طلب تعجیل (عجله کردن) (به عذاب) نکنند

- ترجمه راستین

پس این ستمکاران را هم گناهی و کیفری مانند اصحاب و امثالشان (از امم پیشین) خواهد بود، باری آن را به عجله از من نخواهند (و به مهلتی که دادیم مغرور نشوند البتّه روز انتقامشان می‌رسد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٠ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا مِن يَوْمِهِمُ الَّذِي يُوعَدُونَ

پس وای بر کسانی که [به ولایت علیّ (ع)] کفر ورزیدند از [آن] روزشان [یعنی روز آخر دنیا یا روز قیامت] که وعده داده می‌‌شوند.

- ترجمه سلطانی

پس وای بر کسانی که کفر ورزیدند از (آن) روزشان که وعده داده می‌شوند.

- ترجمه راستین

پس (آن گاه که زمان کیفر فرا رسید) وای بر آنان که کافر شدند از آن روز سختی که (رسولان) به آنها وعده می‌دهند (که در دنیا به قتل و اسارت و در عقبی به قهر و عقوبت محکومند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای