سورهٔ قمر

محل نزول:   مکّه
تعداد کل آیات: ۵۵
نام‌های سوره:
قمر، إقتربت الساعة
نمایش آیات ۱ الی ۵۵
(نمایش صفحه به صفحه آیات سوره)
تفسیر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم


١ اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ

ساعت نزدیک شد {ساعت به ساعت ظهور قائم (ع) و به ساعت قیامت و به حالت احتضار تفسیر شده و همه به امری واحد که همان وقت قیام نزد خداوند است راجع می‌‌شوند، و چون رسول خدا (ص) خاتم رسولان می‌‌باشد و بعد از او رسولی و رسالتی نمی‌‌باشد برای انتهای مراتب رسالت به او پس مرتبه‌‌ای از رسالت نمی‌‌باشد مگر آنکه آن در وجود او مجتمع شده است، امّت او نیز آخر امم می‌‌باشد، و بعد از امّت او امّتی نمی‌‌باشد، و قیامت در عرض زمان نیست و جز این نیست که آن در طول آن است، و وقتی که امّت محمّد (ص) آخر امّت‌‌ها می‌‌باشد مرتبهٔ زمانیّه‌‌ای بعد از مرتبت آنان نمی‌‌باشد و بعد از مرتبهٔ آنان خروج از زمان می‌‌باشد، و خروج از زمان همان قیام نزد خداوند است، و قیامت به امّت محمّد (ص) نزدیک می‌‌باشد} و ماه شکافته شد {قمر اسم کوکبی است که نور را از غیر خود می‌‌گیرد و به نفسه به عنوان مُنیر (نور دهنده) نمی‌‌باشد، و در عالم صغیر قلب به عنوان مظهر قمر است، یا قمر به عنوان مظهر قلب است زیرا قلب ایضاً نور را از روح می‌‌گیرد و به نور او مُستنیر می‌‌شود}

- ترجمه سلطانی

ساعت (قیامت) نزدیک شد و ماه شکافته شد

- ترجمه راستین

آن ساعت (قیامت یا قیام رسول حق) نزدیک آمد و ماه آسمان شکافته شد (این آیه راجع به شقّ القمر است که کفّار از رسول اکرم درخواست کردند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ وَإِن يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُـولُوا سِحْرٌ مُّسْتَمِرٌّ

و آیه [و امارات (علامات) آن ظاهر شد] {مثل سفید شدن موی سر و ریش و افتادن دندان‌‌ها و ضعف نور چشم و قلّت (کم شدن) شهوت طعام و سفاد (جفتگیری) و رخاوت (سستی) اعصاب و امراض وارده و فوت جیران (همسایگان) و اقران (نزدیکان)، یا آیتى از آیات قدرت خداوند و علم او و حکمت او را، یا آیتى از آیات عظمای او را، یا آیت عاجز کننده بر آنها از آوردن مثل آن} را می‌‌بینند [و شایسته است که متذکّر شوند و توبه کنند و انابه نمایند و به هر چیزی متنبّه شوند لکن از آن] اعراض می‌‌کنند و می‌‌گویند جادویی مستمر [یعنی قوی یا مستمر از زمان‌‌های سابق] است [که به هر سحر علو (برتری) می‌‌یابد]

- ترجمه سلطانی

و آیه را می‌بینند (لکن) اعراض می‌کنند و می‌گویند جادویی مستمر است

- ترجمه راستین

و اگر کافران، بزرگ آیت و معجزی (چون شکافتن ماه) هم ببینند باز اعراض کرده و گویند که این سحری نیرومند و کامل است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ وَكَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ وَكُلُّ أَمْرٍ مُّسْتَقِرٌّ

و دروغ بستند و از هواهایشان پیروی کردند و هر امری [از تکذیب و تصدیق و خیر و شرّ و طاعت و معصیت در الواح عالیه] تقریر شده [و در صحفی است که به دستان کرام بَرَرَه (نیکان) و در الواح نفوس عامله هست و از ما چیزی فوت نمی‌‌شود]

- ترجمه سلطانی

و دروغ بستند و از هواهایشان پیروی کردند و هر امری (در الواح عالیه) تقریر شده

- ترجمه راستین

و آنها (رسول حق را) تکذیب کرده و پیرو هوای نفس باطل خود شدند و هر (حق و باطل) امری را عاقبت (در بهشت یا دوزخ) مقرّی خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ وَلَقَدْ جَاءَهُم مِّنَ الْأَنبَاءِ مَا فِيهِ مُزْدَجَرٌ

و همانا البتّه از اخبار آنچه که در آن [به جهت انزجار از معاصی و تکذیب] بازدارنده هست [از اخبار انبیاء (ع) و امّت‌‌های گذشتهٔ آنان و وقایع واقع شده به آنان، یا از انباء (اِخبار) آخرت و ثواب و عقاب] نزد آنها آمد

- ترجمه سلطانی

و همانا البتّه از اخبار آنچه که در آن بازدارنده هست نزد آنها آمد

- ترجمه راستین

و اخباری که مایه عبرت و انزجار از معصیت است کاملا به مردم رسید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ حِكْمَةٌ بَالِغَةٌ فَمَا تُغْنِ النُّذُرُ

حکمت [به غایت] رسیده (کامله) [یعنی این مواعظ (موعظه‌‌ها)، یا این قرآن یا آنچه که از انباء (اِخبار) نزد آنها آورده شده حکمت بالغه است]، پس بیم دادن‌‌ها بی‌‌نیاز نمی‌‌کند [وقتی که این حکمت بالغه که در آن مُزْدَجَر (بازدارنده) هست از عذاب خداوند بی‌‌نیاز نمی‌‌کند پس کدام بیم دادن‌‌ها از چیزی بی‌‌نیاز می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

حکمت (کامله، به غایت) رسیده، پس بیم دادن‌ها بی‌نیاز نمی‌کند

- ترجمه راستین

(قرآن) حکمت بالغه خداست و (اگر از آن پند نگیرید) دیگر از این پس هیچ اندرز و پند (شما را) سودی نخواهد بخشید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ فَتَوَلَّ عَنْهُمْ يَوْمَ يَدْعُ الدَّاعِ إِلَى شَيْءٍ نُّكُرٍ

پس روزی که داعی [یعنی فراخواننده، ملک الموت در نفخهٔ اوّل یا در نفخهٔ دوّم] به چیزی نامأنوس (ناشناس) فراخواند از آنها روی بگردان [یعنی وقتی که بیم دادن‌‌ها به آنها نفع نمی‌‌رساند پس در دعوت کردن زحمت مکش و از آنان روی بگردان، یا در روز احتضار از آنها روی بگردان تا با مشاهدهٔ بدی احوالشان به ستوه نیایی، یا از آنان روی برگردان وقتی که در روز قیامت برای شفاعت تو عرضه می‌‌شوند، یا در روز قیامت از آنها روی برگردان برای اینکه آنان در آنروز عذاب را می‌‌بینند]

- ترجمه سلطانی

پس روزی که داعی (دعوت کننده) به چیزی نامأنوس (ناشناس) دعوت کند از آنها روی بگردان

- ترجمه راستین

پس روی از کافران بگردان (تا) روزی که ندا کننده‌ای (چون اسرافیل، خلق را) به عالمی حیرت آور و قیامتی هول‌انگیز دعوت کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲۷
سوره قمر
حزب ۱۰۶

٧ خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ كَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُّنتَشِرٌ

[در حالی که] چشمانشان را به زیر انداخته از قبرها [یعنی قبرهای طبیعیّ دنیوی، یا مثالیّ اخروی] خارج می‌‌شوند گویی که آنان [از غایت فزع (بی‌‌تابی) مانند] ملخ‌‌هایی منتشر (پراکنده شده) [در روی زمین هستند که حرکاتشان انضباط و نه جهت ندارد]

- ترجمه سلطانی

(در حالی که) چشمانشان را به زیر انداخته از قبرها خارج می‌شوند گویی که آنان ملخ‌هایی منتشر (پراکنده)

- ترجمه راستین

که (از هول آن) کافران به خواری چشم بر هم نهند و سر از قبرها بر آورده مانند ملخ به عرصه محشر منتشر شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ مُّهْطِعِينَ إِلَى الدَّاعِ يَقُـولُ الْكَافِرُونَ هَذَا يَوْمٌ عَسِرٌ

شتابنده به سوی داعی هستند، کافران می‌‌گویند این روز دشواری است

- ترجمه سلطانی

شتابنده به سوی داعی هستند، کافران می‌گویند این روز دشواری است

- ترجمه راستین

در آن حال منادی محشر را ناچار به سرعت اجابت کنند، کافران با هم گویند: این روز همان روز سخت است (که ما انکار می‌کردیم).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَكَذَّبُوا عَبْدَنَا وَقَالُوا مَجْنُونٌ وَازْدُجِرَ

قبل از آنها قوم نوح تکذیب کردند پس بندهٔ ما (نوح) را تکذیب کردند [پس از تکذیب آنها در ضیق (تنگنا) مباش که آن برای امثال آنها دَیْدَن (رسم، رویه) است] و گفتند: دیوانه است و [از خوی آنان] منزجر شد

- ترجمه سلطانی

قبل از آنها قوم نوح تکذیب کردند پس بندهٔ ما را تکذیب کردند و گفتند: دیوانه است و (از خوی آنان) منزجر شد

- ترجمه راستین

پیش از اینان هم قوم نوح بنده ما نوح را تکذیب کردند و گفتند: او مردی دیوانه است، و (با زجر و ستم بسیار که از آنها کشید از دعوت به حق) بازداشته شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانتَصِرْ

پس [بعد از آنکه شدیداً منزجر شد] پروردگارش را خواند که من مغلوبم پس [با اهلاک (هلاک کردن) مرا بر آنها] منتصر (پیروز، غالب) کن

- ترجمه سلطانی

پس پروردگارش را خواند که من مغلوبم پس (مرا بر آنها) منتصر (پیروز، غالب) کن

- ترجمه راستین

تا آنکه به درگاه خدایش دعا کرد که من سخت مغلوب قوم شده‌ام تو مرا یاری فرما.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاءِ بِمَاءٍ مُّنْهَمِرٍ

پس درب‌‌های آسمان را با آبی ریزان [پشت هم بطور مستمر غیر منقطع] باز کردیم

- ترجمه سلطانی

پس درب‌های آسمان را با آبی ریزان باز کردیم

- ترجمه راستین

ما هم درهای آسمان گشودیم و سیلابی از آسمان فرو ریختیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ وَفَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُونًا فَالْتَقَى الْمَاءُ عَلَى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ

و در زمین چشمه‌‌ها را شکافتیم و آب [آسمان و زمین] بنابر امری که مقدّر شده بود (همان اهلاک قوم) به هم رسید

- ترجمه سلطانی

و در زمین چشمه‌ها را شکافتیم و آب (آسمان و زمین) بنابر امری که مقدّر شده بود به هم رسید

- ترجمه راستین

و در زمین چشمه‌ها جاری ساختیم تا آب آسمان و زمین با هم به طوفانی که مقدّر حتمی بود اجتماع یافت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ وَحَمَلْنَاهُ عَلَى ذَاتِ أَلْوَاحٍ وَدُسُرٍ

و او را بر [کشتی] دارای صفحات و میخ‌‌ها حمل کردیم

- ترجمه سلطانی

و او را بر (کشتی) دارای صفحات و میخ‌ها حمل کردیم

- ترجمه راستین

و نوح را در کشتی محکم اساس برنشاندیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ تَجْرِي بِأَعْيُنِنَا جَزَاءً لِّمَن كَانَ كُفِرَ

که [با حافظ بودن ما] در [پیش] چشمان ما جاری شود به عنوان پاداش برای [نوح] کسی که به او کفر ورزیده شد

- ترجمه سلطانی

که در (پیش) چشمان ما جاری شود به عنوان پاداش برای (نوح) کسی که به او کفر ورزیده شد

- ترجمه راستین

که آن کشتی با نظر و حفظ و عنایت ما روان می‌گشت (و چنین کردیم) تا به نوح که مورد کفر و انکار قوم قرار گرفت پاداش دهیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ وَلَقَد تَّرَكْنَاهَا آيَةً فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ

و همانا البتّه آن را [یعنی غفلت به قوم نوح را، یا کشتی را به عینها یا با خبر آن در مردم] به عنوان نشانه ترک کردیم [که به آن عبرت گرفته شود، یا به عنوان نشانه بر قدرت ما و انتقام ما یا بر صدق انبیاء ما است] پس آیا پندپذیری (عبرت گیرنده‌‌ای) [از این آیه] هست؟

- ترجمه سلطانی

و همانا البتّه آن را به عنوان نشانه ترک کردیم پس آیا پندپذیری هست؟

- ترجمه راستین

و آن کشتی را محفوظ داشتیم تا آیت عبرت خلق شود، آیا کسی هست که از آن پند گیرد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ

پس عذاب من و بیم دادن‌‌های من چگونه بود

- ترجمه سلطانی

پس عذاب من و بیم دادن‌های من چگونه بود

- ترجمه راستین

پس (ای بدکاران عالم بنگرید که) سختی عذاب و تنبیه من چگونه بود!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ

و همانا البتّه قرآن را برای یادآوری [تذکّر و اتّعاظ (پند دادن)] آسان نمودیم پس آیا پندپذیری هست؟

- ترجمه سلطانی

و همانا البتّه قرآن را برای یادآوری آسان نمودیم پس آیا پندپذیری هست؟

- ترجمه راستین

و ما قرآن را برای وعظ و اندرز بر فهم آسان کردیم آیا کسی هست که از آن پند گیرد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ كَذَّبَتْ عَادٌ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ

[قوم] عاد [بعد از قوم نوح] تکذیب کردند پس عذاب من و بیم دادن‌‌های من چگونه بود

- ترجمه سلطانی

(قوم) عاد تکذیب کردند پس عذاب من و بیم دادن‌های من چگونه بود

- ترجمه راستین

قوم عاد نیز (پیغمبرشان هود را) تکذیب کردند، پس باز بنگرید که عذاب و تنبیه من چگونه سخت بود!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُّسْتَمِرٍّ

همانا ما در روزی شوم بطور پی در پی بادی سرد توفنده بر آنها فرستادیم

- ترجمه سلطانی

همانا ما در روزی شوم بطور پی در پی بادی سرد توفنده بر آنها فرستادیم

- ترجمه راستین

ما بر هلاک آنها تند بادی در روز نحسی پایدار فرستادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ تَنزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُّنقَعِرٍ

که مردم را بر می‌‌کَنْد گویی که آنها تنه‌‌های نخل ریشه‌‌کن شده [یعنی منقطع از ریشه‌‌هایشان] هستند

- ترجمه سلطانی

که مردم را بر می‌کَنْد گویی که آنها تنه‌های نخل ریشه‌کن شده هستند

- ترجمه راستین

که آن باد مردم را از جا بر می‌کند چنانکه ساق درخت خرما از ریشه افکنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ

پس [بنگر که] عذاب من و بیم دادن‌‌های من چگونه بود

- ترجمه سلطانی

پس (بنگر که) عذاب من و بیم دادن‌های من چگونه بود

- ترجمه راستین

پس باز بنگرید که عذاب و تنبیه من چگونه سخت بود!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ

و همانا ما البتّه قرآن را برای یادآوری آسان کردیم پس آیا پند‌‌پذیری هست

- ترجمه سلطانی

و همانا ما البتّه قرآن را برای یادآوری آسان کردیم پس آیا پند‌پذیری هست

- ترجمه راستین

و ما قرآن را برای وعظ و اندرز بر فهم آسان کردیم آیا کسی هست که از آن پند گیرد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ

[قوم] ثمود [بعد از قوم عاد] بیم دهنده‌‌ها را تکذیب کردند

- ترجمه سلطانی

(قوم) ثمود بیم دهنده‌ها را تکذیب کردند

- ترجمه راستین

قوم ثمود هم آیات حق را تکذیب کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ فَقَالُوا أَبَشَرًا مِّنَّا وَاحِدًا نَّتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَّفِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ

پس گفتند آیا ما از یک بشری از [نوع] خود پیروی کنیم؟ همانا آنوقت ما البتّه در گمراهی و جنون می‌‌باشیم

- ترجمه سلطانی

پس گفتند آیا ما از یک بشری از (نوع) خود پیروی کنیم؟ همانا آنوقت ما البتّه در گمراهی و جنون می‌باشیم

- ترجمه راستین

و گفتند: آیا سزد که ما یک بشری از جنس خودمان را پیروی کنیم؟در این صورت به گمراهی و جنون سخت در افتاده‌ایم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ أَأُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِن بَيْنِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ

آیا از بین ما ذکر [یا کتاب یا وحی یا مواعظ یا احکام رسالت] بر او القاء شده [و حال آنکه در بین ما کسی هست که او سزاوارتر از او (صالح) به آن است] بلکه او (صالح) بسیار دروغگو و متکبّر است

- ترجمه سلطانی

آیا از بین ما ذکر بر او القاء شده بلکه او بسیار دروغگو و متکبّر است

- ترجمه راستین

آیا بین ما افراد بشر تنها بر او وحی رسید؟! (چنین نیست) بلکه او مرد دروغگوی بی‌باک و خودپسندی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ سَيَعْلَمُونَ غَدًا مَّنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ

بزودی در فردا خواهند دانست که چه کسی بسیار دروغگو و متکبّر است

- ترجمه سلطانی

بزودی در فردا خواهند دانست که چه کسی بسیار دروغگو و متکبّر است

- ترجمه راستین

این منکران به زودی فردای قیامت کاملا معلومشان شود که دروغگوی بی‌باک و خودپسند کیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ إِنَّا مُرْسِلُو النَّاقَةِ فِتْنَةً لَّهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَاصْطَبِرْ

همانا ما فرستندهٔ ماده شتر به عنوان آزمایش برای آنها بودیم پس [بطور ناظر بر حال آنها] مراقب آنها باش و [در صبر کردن] پافشاری کن

- ترجمه سلطانی

همانا ما فرستندهٔ ماده شتر به عنوان آزمایش برای آنها بودیم پس مراقب آنها باش و (در صبر کردن) پافشاری کن

- ترجمه راستین

ما (به صالح گفتیم که) برای امتحان آنها ناقه را (به درخواست آنها از سنگ) بیرون می‌فرستیم و تو مراقب حالشان باش و (بر آزارشان) صبر پیشه گیر.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲۷
سوره قمر
حزب ۱۰۶

٢٨ وَنَبِّئْهُمْ أَنَّ الْمَاءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُّحْتَضَرٌ

و به آنها خبر بده که سهم‌‌آبهٔ (نوبت) هر کدام از آب چشمه بین آنها حاضر شده [برای صاحب آن] است [که ناقه (ماده شتر) در نوبت آنها مزاحم آنها نشود و در نوبت آن، مزاحم آن نشوند]

- ترجمه سلطانی

و به آنها خبر بده که سهم‌آبهٔ هر کدام از آب چشمه بین آنها حاضر شده (برای صاحب آن) است

- ترجمه راستین

و به آنها خبر ده که نوشیدن آب چشمه بین آنها و ناقه تقسیم شده (که یک روز سهم ناقه و روزی برای آنهاست) و هر یک بر سهم خود حاضر آیند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ فَنَادَوْا صَاحِبَهُمْ فَتَعَاطَى فَعَقَرَ

پس به یار خود نداء دادند پس [با شمشیر بر قتل آن] دست یازید پس [شتر را] پِی‌‌کرد

- ترجمه سلطانی

پس به یار خود نداء دادند پس (با شمشیر) دست یازید پس (شتر را) پِی‌کرد

- ترجمه راستین

آن قوم شقی صاحب و رئیس خود را خواندند تا مجهز شد و ناقه را پی کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ

پس [بنگر که] عذاب من و بیم دادن‌‌های من چگونه بود

- ترجمه سلطانی

پس (بنگر که) عذاب من و بیم دادن‌های من چگونه بود

- ترجمه راستین

پس (باز بنگرید که) عذاب و تنبیه من چگونه سخت بود!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣١ إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَكَانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ

همانا ما بانگی واحد [همان صیحۀ جبرئیل، یا صیحۀ صاعقه را] بر آنها فرستادیم پس مانند چوب خرده‌‌های خشک [کنار آغل] بودند

- ترجمه سلطانی

همانا ما بانگی واحد بر آنها فرستادیم پس مانند چوب خرده‌های خشک (کنار آغل) بودند

- ترجمه راستین

ما بر هلاک آنها یک صیحه (عذاب آسمانی) فرستادیم و همه مانند گیاه خشک و خرد شدند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ

و همانا البتّه قرآن را برای یادآوری آسان کردیم پس آیا پندپذیری هست؟

- ترجمه سلطانی

و همانا البتّه قرآن را برای یادآوری آسان کردیم پس آیا پندپذیری هست؟

- ترجمه راستین

و ما قرآن را برای وعظ و اندرز بر فهم آسان کردیم آیا کسی هست که از آن پند گیرد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ

قوم لوط بیم دادن‌‌های [رسولان را یا انذار] را تکذیب کردند

- ترجمه سلطانی

قوم لوط بیم دادن‌های (رسولان) را تکذیب کردند

- ترجمه راستین

قوم لوط نیز آیات و رسول حق را تکذیب کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٤ إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ حَاصِبًا إِلَّا آلَ لُوطٍ نَّجَّيْنَاهُم بِسَحَرٍ

همانا بر آنان طوفان شن فرستادیم مگر بر آل لوط که آنها را در سَحَرگاهان نجات دادیم

- ترجمه سلطانی

همانا بر آنان طوفان شن فرستادیم مگر بر آل لوط که آنها را در سَحَرگاهان نجات دادیم

- ترجمه راستین

ما هم جز خانواده لوط که به وقت سحر نجاتشان دادیم همه آنان را به سنگباران هلاک نابود کردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ نِّعْمَةً مِّنْ عِندِنَا كَذَلِكَ نَجْزِي مَن شَكَرَ

به عنوان نعمت (نجات) از نزد خود این‌‌چنین به کسی که شکر می‌‌کند [یعنی نعم ما را آنها را در آنچه که به خاطر آن خلق شده‌‌اند صرف می‌‌کند، یا با تعظیم ما در انعام ما] پاداش می‌‌دهیم

- ترجمه سلطانی

به عنوان نعمت از نزد خود این‌چنین به کسی که شکر می‌کند پاداش می‌دهیم

- ترجمه راستین

نجات اهل بیت لوط هم به نعمت و لطف ما بود، بلی ما چنین شکرگزاران را پاداش می‌دهیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٦ وَلَقَدْ أَنذَرَهُم بَطْشَتَنَا فَتَمَارَوْا بِالنُّذُرِ

و همانا البتّه [لوط] آنها را از عذاب سخت ما [از سطوت (هجمه، حمله‌‌ور شدن) ما به عذاب] انذار نمود پس به بیم دادن‌‌های ما تشکیک کردند

- ترجمه سلطانی

و همانا البتّه (لوط) آنها را از عذاب سخت ما انذار نمود پس به بیم دادن‌های ما تشکیک کردند

- ترجمه راستین

لوط آن قوم را از قهر و مؤاخذه ما ترسانید باز آنها در آیات ما شک و انکار کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٧ وَلَقَدْ رَاوَدُوهُ عَن ضَيْفِهِ فَطَمَسْنَا أَعْيُنَهُمْ فَذُوقُوا عَذَابِي وَنُذُرِ

و همانا البتّه مهمانانش را از او طلبیدند و ما چشمان آنها را محو (مسخ) کردیم پس بچشید عذاب مرا و انذار مرا

- ترجمه سلطانی

و همانا البتّه مهمانانش را از او طلبیدند و ما چشمان آنها را محو کردیم پس بچشید عذاب مرا و انذار مرا

- ترجمه راستین

و قوم از او مهمانانش را (که فرشتگانی زیبا بودند، بر سوء قصد) طلبیدند، ما هم چشم آنها را بی‌نور و نابینا کردیم (و گفتیم که) اینک عذاب قهر و انتقام مرا بچشید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٨ وَلَقَدْ صَبَّحَهُم بُكْرَةً عَذَابٌ مُّسْتَقِرٌّ

و همانا البتّه عذابی مستقر [غیر زائل (رونده، عبور کننده) از آنها، در آنها] در بامدادان به آنها صبح کرد (هجمه کرد، صبح بخیر گفت)

- ترجمه سلطانی

و همانا البتّه عذابی مستقر (غیر زائل) در بامدادان به آنها صبح کرد (هجمه کرد، صبح بخیر گفت)

- ترجمه راستین

و شبی به صبحگاه رسید که (مرگ آمد و) عذاب دایم (دوزخ) گریبانشان گرفت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٩ فَذُوقُوا عَذَابِي وَنُذُرِ

پس [به آنها گفتیم:] بچشید عذاب مرا و بیم دادن‌‌های مرا [یعنی آنچه که به آن انذار شدید را]

- ترجمه سلطانی

پس بچشید عذاب مرا و بیم دادن‌های مرا

- ترجمه راستین

(و گفتیم) اینک عذاب قهر و انتقام مرا بچشید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٠ وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ

و همانا البتّه قرآن را برای یادآوری آسان کردیم پس آیا پند‌‌پذیری هست

- ترجمه سلطانی

و همانا البتّه قرآن را برای یادآوری آسان کردیم پس آیا پند‌پذیری هست

- ترجمه راستین

و ما قرآن را برای وعظ و اندرز بر فهم آسان کردیم آیا کسی هست که از آن پند گیرد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤١ وَلَقَدْ جَاءَ آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ

و همانا البتّه انذارات (هشدارها) به [فرعون و] آل فرعون آمد

- ترجمه سلطانی

و همانا البتّه انذارات (هشدارها) به آل فرعون آمد

- ترجمه راستین

و بر ارشاد فرعونیان هم رسول و آیات الهی آمد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٢ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا كُلِّهَا فَأَخَذْنَاهُمْ أَخْذَ عَزِيزٍ مُّقْتَدِرٍ

آیات [نه‌‌گانهٔ ما یا آیات آفاقی و انفسی ما، یا آیات عظمای (رسولان)] ما را همگی را دروغ شمردند پس آنان را همچون گرفتن غالبی مقتدر گرفتیم

- ترجمه سلطانی

آیات (نه‌گانهٔ) ما را همگی را دروغ شمردند پس آنان را همچون گرفتن غالبی مقتدر گرفتیم

- ترجمه راستین

آنها همه آیات ما را تکذیب کردند، ما هم به قهر و اقتدار خود از آنها سخت مؤاخذه کردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٣ أَكُفَّارُكُمْ خَيْرٌ مِّنْ أُولَئِكُمْ أَمْ لَكُم بَرَاءَةٌ فِي الزُّبُرِ

[ای قریش یا ای اهل مکّه، یا ای عرب، یا ای مردم] آیا کفّار شما بهتر از ایشان (هالکان گذشته) هستند یا در کتاب‌‌های آسمانی برائتی دارید؟

- ترجمه سلطانی

آیا کفّار شما بهتر از ایشان هستند یا در کتاب‌های آسمانی برائتی دارید؟

- ترجمه راستین

آیا کفار شما (مکّیان) بهتر (و قوی‌تر) از آن امم گذشته‌اند یا شما را برائت و امانی در کتب (آسمانی از عذاب خدا) هست؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٤ أَمْ يَقُـولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُّنتَصِرٌ

یا [بلکه آیا آنها به جماعت خود و عصابت (دسته، جمعیّت، دوز و کلک) خود اعتماد می‌‌کنند و] می‌‌گویند ما جمیع منتصر (پیروز، یاری دهنده به یکدیگر) هستیم

- ترجمه سلطانی

یا می‌گویند ما جمیع منتصر (پیروز، یاری دهنده به یکدیگر) هستیم

- ترجمه راستین

بلکه می‌گویند: ما با هم مجتمع و بسیاریم و پیروزیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٥ سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَيُوَلُّونَ الدُّبُرَ

[این] جمع بزودی شکست خواهند خورد [اگرچه بر جماعتشان اتّکال کننده باشند] و پشت می‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

(این) جمع بزودی شکست خواهند خورد و پشت می‌کنند

- ترجمه راستین

به زودی آن جماعت (در جنگ بدر) شکست خورده و به جنگ پشت کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٦ بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَالسَّاعَةُ أَدْهَى وَأَمَرُّ

بلکه ساعت (قیامت یا مرگ) موعد آنها [و کسانی] است [که در دنیا عذابی به عنوان نمونه از عذاب ساعت دارند] و (حال آنکه) ساعت هولناک‌‌تر (شدیدتر) و تلخ‌‌تر است

- ترجمه سلطانی

بلکه ساعت موعد آنها است و (حال آنکه) ساعت هولناک‌تر و تلخ‌تر است

- ترجمه راستین

بلکه ساعت قیامت وعده‌گاه آنهاست و آن روزی بسیار سخت‌تر و ناگوارتر (از روز بدر) است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٧ إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ

همانا مجرمین [در دنیا] در گمراهی و [در آخرت] در جنون هستند

- ترجمه سلطانی

همانا مجرمین در گمراهی و در جنون هستند

- ترجمه راستین

البته بدکاران عالم (در دنیا) به گمراهی و (در آخرت) در آتش سوزان دوزخند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٨ يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلَى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ

روزی که بر رویشان در آتش کشیده می‌‌شوند، بچشید مسّ کردن شعله را

- ترجمه سلطانی

روزی که بر رویشان در آتش کشیده می‌شوند، بچشید مسّ کردن شعله را

- ترجمه راستین

روزی که آنها را به رو در آتش دوزخ کشند (و گویند) اینک الم جهنم را بچشید!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٩ إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ

همانا ما هر چیزی را، آن را به اندازه (قدری مخصوص) خلق کردیم

- ترجمه سلطانی

همانا ما هر چیزی را، آن را به اندازه خلق کردیم

- ترجمه راستین

ما هر چه آفریدیم به اندازه آفریدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۲۷
سوره قمر
حزب ۱۰۶

٥٠ وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ

و امر ما [در خلق عالم و جمیع آنچه که در آن است در آسانی و سرعت] جز [فعلهٔ] واحدی مانند نگاه سریع با چشم نیست

- ترجمه سلطانی

و امر ما مگر (فعلهٔ) واحدی مانند نگاه سریع با چشم نیست

- ترجمه راستین

و فرمان ما (در همه عالم) یکی است (و هیچ تبدیل‌پذیر نیست چه در امر ایجاد و چه در کار معاد، و در سرعت) به مانند چشم به هم زدنی انجام یابد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥١ وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ

و همانا البتّه پیروان شما [یعنی امثال شما از منکران رسالت و توحید خداوند] را هلاک کردیم پس آیا پندپذیری [متّعظ (پند گیرنده) به تذکّر (یادآوری) احوال آنان] هست

- ترجمه سلطانی

و همانا البتّه پیروان شما را هلاک کردیم پس آیا پندپذیری هست

- ترجمه راستین

و ما بسیاری از پیشینیان امثال شما را هلاک کردیم آیا کسی هست که از آن پند و عبرت گیرد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٢ وَكُلُّ شَيْءٍ فَعَلُوهُ فِي الزُّبُرِ

و هر چیزی که آن را انجام داده‌‌اند در نامه‌‌ای [در الواح عالیه یا در صحیفه‌‌های اعمال ثبت] است [و چیزی از آنها و از ما فوت نمی‌‌شود]

- ترجمه سلطانی

و هر چیزی که آن را انجام داده‌اند در نامه‌ای (ثبت) است

- ترجمه راستین

و هر عملی که کردند در کتب‌نامه عملشان ثبت است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٣ وَكُلُّ صَغِيرٍ وَكَبِيرٍ مُّسْتَطَرٌ

و هر کوچک و بزرگی [از ذوات و اعمال و اعراض قبل از خلقتش در اقلام عالیه و لوح محفوظ و الواح قدریّه، یا بعد از خلقتش در صحائف نفوسشان و در صحف کرام الکاتبین] نوشته شده

- ترجمه سلطانی

و هر کوچک و بزرگی نوشته شده

- ترجمه راستین

و هر امر کوچک و بزرگ (در آنجا) نگاشته است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٤ إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ

همانا پرهیزگاران در جنّات و نهرها (مجاری آب) هستند

- ترجمه سلطانی

همانا پرهیزگاران در جنّات و نهرها هستند

- ترجمه راستین

محققا اهل تقوا در باغها و کنار نهرها (ی بهشت ابد) منزل گزینند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٥ فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرٍ

در نشستنگاه صدق نزد پادشهی مقتدر {صِدْق علی الاطلاق همان استقامت انسان در جمیع آنچه است که انسانیّت او آن را اقتضاء می‌‌کند و تمکّن او در آن است از خروج از جمیع حدود و دخول در مقام اطلاق و اتّصاف به جمیع صفات الهی، و تمکّن در کلّ آن}.

- ترجمه سلطانی

در نشستنگاه صدق نزد پادشهی مقتدر.

- ترجمه راستین

در منزلگاه صدق و حقیقت نزد خداوند عزّت و سلطنت جاودانی متنعّمند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای