سورهٔ مائده

محل نزول:   مدینه
تعداد کل آیات: ۱۲۰
نام‌های سوره:
مائده، عقود، منقذه، احبار، اخیار
تفسیر

٢١ يَاقَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَرْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِكُمْ فَتَنقَلِبُوا خَاسِرِينَ

ای قوم من، به سرزمینی مقدّس (شام) که خداوند برای شما مقرّر کرده [که مسکن شما باشد] داخل شوید و [از طریق سرزمین مقدّس که همان شام یا سرزمین قلب است] بر ادبار (پشت) خود بر نگردید که زیانکار می‌‌گردید

- ترجمه سلطانی

ای قوم من، به سرزمینی مقدّس که خداوند برای شما مقرّر کرده داخل شوید و بر ادبار (پشت) خود بر نگردید که زیانکار می‌گردید

- ترجمه راستین

ای قوم، به سرزمین مقدسی که خدا سرنوشت شما کرد داخل شوید و پشت (به حکم خدا) مکنید، که زیانکار می‌شوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ قَالُوا يَامُوسَى إِنَّ فِيهَا قَوْمًا جَبَّارِينَ وَإِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا حَتَّى يَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِن يَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ

گفتند: ای موسی همانا در آنجا گروهی جبّار (زورگو) هستند و تا از آنجا خارج نشوند ما هرگز به آن داخل نخواهیم شد پس اگر از آنجا خارج شدند آنگاه همانا ما داخل شونده‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

گفتند: ای موسی همانا در آنجا گروهی جبّار (زورگو) هستند و تا از آنجا خارج نشوند ما هرگز به آن داخل نخواهیم شد پس اگر از آنجا خارج شدند آنگاه همانا ما داخل شونده‌ایم

- ترجمه راستین

گفتند: ای موسی، در آن سرزمین مقدس گروهی مقتدر و قاهر و ستمکار هستند و هرگز تا آن‌ها از آنجا بیرون نشوند ما داخل نخواهیم شد، هر گاه آنان بیرون شدند ما داخل می‌شویم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ قَالَ رَجُلَانِ مِنَ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غَالِبُونَ وَعَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ

دو مرد از کسانی که [از سخط خداوند] می‌‌ترسیدند [در حالی] که خداوند بر آن دو نعمت داده بود گفتند از درب (دروازه) بر آنها داخل شوید [یعنی آنها را غافلگیر کنند] و وقتی که در آنجا داخل می‌‌شوید آنگاه هرآینه شما غالب هستید و آنگاه بر خداوند توکّل کنید اگر مؤمن می‌‌باشید

- ترجمه سلطانی

دو مرد از کسانی که (از سخط خداوند) می‌ترسیدند گفتند (در حالی) که خداوند بر آن دو نعمت داده بود از درب (دروازه) بر آنها داخل شوید و وقتی که در آنجا داخل می‌شوید آنگاه هرآینه شما غالب هستید و آنگاه بر خداوند توکّل کنید اگر مؤمن می‌باشید

- ترجمه راستین

دو نفر مرد خدا ترس (یوشع و کالب) که مورد لطف خدا بودند گفتند: شما بر آنها از این در درآیید، چون در آمدید آن گاه محققاً (بر آنها) غالب خواهید شد، و بر خدا توکل کنید اگر به او گرویده‌اید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۶
سوره مائده
حزب ۲۲

٢٤ قَالُوا يَامُوسَى إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا أَبَدًا مَّا دَامُوا فِيهَا فَاذْهَبْ أَنتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ

[از غایت حماقت] گفتند: ای موسی ما هرگز ابداً مادام که در آنجا هستند به آن داخل نخواهیم شد و تو و پروردگارت بروید و [شما دو تا] بجنگید که همانا ما در اینجا نشسته‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

گفتند: ای موسی ما هرگز ابداً مادام که در آنجا هستند به آن داخل نخواهیم شد و تو و پروردگارت بروید و (شما دو تا) بجنگید که همانا ما در اینجا نشسته‌ایم

- ترجمه راستین

باز قوم گفتند: ای موسی، هرگز ما در آنجا مادامی که آنها باشند ابداً در نیاییم، پس تو برو به اتفاق پروردگارت با آنها قتال کنید ما اینجا خواهیم نشست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ قَالَ رَبِّ إِنِّي لَا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِي وَأَخِي فَافْرُقْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ

گفت: پروردگارا همانا من جز خودم و برادرم را مالک نمی‌‌شوم پس بین ما و [این] قوم فاسق جدایی افکن

- ترجمه سلطانی

گفت پروردگارا همانا من جز خودم و برادرم را مالک نمی‌شوم پس بین ما و (این) قوم فاسق جدایی افکن

- ترجمه راستین

موسی گفت: خدایا، من جز بر خود و برادرم مالک و فرمانروا نیستم، پس تو میان ما و این قوم فاسق جدایی انداز.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ فِي الْأَرْضِ فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ

گفت: پس همانا آن [به عنوان عقوبت] بر آنها حرام شد [و به سبب عصیانشان داخل آنجا نمی‌‌شوند و آنجا را مالک نمی‌‌شوند و به مدّت] چهل سال در زمین حیران (سرگردان) می‌‌شوند [که طریقی برای خروج نمی‌‌بینند] پس بر مردمان فاسق تأسّف مخور

- ترجمه سلطانی

گفت پس همانا آن بر آنها حرام شد (به مدّت) چهل سال در زمین سرگردان می‌شوند پس بر مردمان فاسق تأسّف مخور

- ترجمه راستین

خدا گفت: (چون مخالفت امر کردند) شهر را بر آنها حرام کرده، چهل سال بایستی در بیابان حیران و سرگردان باشند، پس تو بر این گروه فاسق متأسف و اندوهگین مباش.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ

و خبر دو پسر آدم (قابیل و هابیل) را به حقّ بر آنها بخوان آنوقتی که دو قربانی (ذبیحه) را پیشکش کردند و از یکی از آن دو قبول شد [برای اینکه او (هابیل) از نفس خود و هوای آن خارج شده بود و قربانى را به امر مولایش آورد و به بهترین آنچه که نزد او بود مبادرت ورزید] و از دیگری پذیرفته نشد [برای سخط او از حکم خداوند و از قِبل نفس و هوای آن بودن قربانی‌‌اش و آوردن او به پست‌‌ترین آنچه که نزدش بود، قابیل برای فرط حسدش بر هابیل به جهت قبول شدن قربانى او به هابیل] گفت: البتّه حتماً تو را می‌‌کشم، [هابیل] گفت: جز این نیست که خداوند از متّقین قبول می‌‌کند [نه از متجاوزان اقدام کننده بر قتل نفس محترمه، یعنی جز این نیست که قبول قربانى به تقوا از نفس و هوای آن حاصل می‌‌شود نه به سبب حسد بردن بر غیر و قتل وی برای تقواى او]

- ترجمه سلطانی

و خبر دو پسر آدم را به حقّ بر آنها بخوان آنوقتی که دو قربانی را پیشکش کردند و از یکی از آن دو قبول شد و از دیگری پذیرفته نشد، گفت البتّه حتماً تو را می‌کشم، گفت: جز این نیست که خداوند از متّقین قبول می‌کند

- ترجمه راستین

و بخوان بر آنها به حقیقت حکایت دو پسر آدم (قابیل و هابیل) را، که چون تقرب به قربانی جستند از یکی پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد. (قابیل به برادرش هابیل) گفت: البته تو را خواهم کشت. (هابیل) گفت: بی‌تردید خدا (قربانی را) از متقیان خواهد پذیرفت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ لَئِن بَسَطتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي مَا أَنَا بِبَاسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَـمِينَ

اگر برای کشتن به من دست بگشایی من برای کشتن تو به تو دست نگشایم که من از خداوند، پروردگارِ جهانیان می‌‌ترسم

- ترجمه سلطانی

اگر برای کشتن به من دست بگشایی من برای کشتن تو به تو دست نگشایم که من از خداوند، پروردگارِ جهانیان می‌ترسم

- ترجمه راستین

سوگند که اگر تو به کشتن من دست برآوری من هرگز به کشتن تو دست دراز نخواهم کرد، که من از خدای جهانیان می‌ترسم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ إِنِّي أُرِيدُ أَن تَبُـوءَ بِإِثْمِي وَإِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ وَذَلِكَ جَزَاءُ الظَّالِـمِينَ

همانا من اراده کرده‌‌ام که باشی تا به گناه (قتل) من و گناه خود اقرار (اعتراف) کنی [و قصاص شوی] پس از یاران آتش باشی و آن جزای ستمکاران است

- ترجمه سلطانی

همانا من اراده کرده‌ام که باشی تا به گناه (قتل) من و گناه خود اقرار (اعتراف) کنی (و قصاص شوی) پس از یاران آتش باشی و آن جزای ستمکاران است

- ترجمه راستین

من خواهم که گناه (کشتن) من و گناه (مخالفت) تو هر دو به تو باز گردد تا تو اهل آتش جهنم شوی، که آن آتش جزای ستمکاران است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِينَ

و [قابیل] بر خود اجازهٔ قتل برادرش را داد پس او را کُشت و از زیانکاران [در دنیا و آخرت] شد

- ترجمه سلطانی

و بر خود اجازهٔ قتل برادرش را داد پس او را کُشت و از زیانکاران شد

- ترجمه راستین

آن گاه (پس از این گفتگو) هوای نفس او را بر کشتن برادرش ترغیب نمود تا او را به قتل رساند و بدین سبب از زیانکاران گردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
(نمایش تمام آیات سوره)