سورهٔ قلم
قلم، ن، ن والقلم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
١ ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ
«ن» {«ن» کنایه از مرتبهای از مراتب عالم است، و اینکه محمّد (ص) با جمیع مراتب عالم متّحد است، و اینکه مراتب عالم مراتب سعهٔ وجود الله تعالی است، و اینکه این سوره ظهور این مرتبه است} سوگند به قلم {مراد از آن مطلق قلم است، خداوند به آن سوگند یاد کرد برای کثرت منافع خلق از آن، چه آن یکی از دو زبان انسان، بلکه آن اشرف دو زبان او است برای اینکه زبان او آنچه که در جنان او است را بعد از او زماناً یا مکاناً نمیرساند و حال آنکه قلم آنچه را که در جنان انسان است تا اباعد (دورها) از او میرساند، و کلام بعد از حین او فانی میشود و اگرچه اثر آن در قلب شنونده باقی بماند غالباً تا آخر عمر او باقی نمیماند، و اگر باقی بماند بعد از او باقی نمیماند به خلاف نوشتۀ قلم}، و آنچه که مینویسند [سوگند یاد کرد به مسطورات (نوشتهها)، یا به ملائکهای که ما کان و ما هو کائن را مینویسند، یا ملائکهای که احوال زمینیها را مینویسند، یا کُتّاب (نویسندگان) اعمال که اعمال بنی آدم را مینویسند، یا مردمانی که کتب آسمانی و احکام الهی و شرایع حقّه و فنون و صناعات معاشیّه (مربوط به وسائل زندگانی) و دیون و معاملات و محاسبات خلقی را مینویسند]
- ترجمه سلطانین، سوگند به قلم، و آنچه که مینویسند
- ترجمه راستینن (قسم به نون که شاید نام نور و ناصر حق یا لوح نور خداست) و قسم به قلم (علم فعلی ازلی) و آنچه (تا ابد در لوح محفوظ عالم) خواهند نگاشت.
- ترجمه الهی قمشهای٣ وَإِنَّ لَكَ لَأَجْرًا غَيْرَ مَمْنُونٍ
و همانا [برای تبلیغ کردن و تحمّل مشاقّ آن] برای تو البتّه پاداشی پیوسته [غیر مقطوع یا بدون منّت گذاشتن به آن بر تو] هست
- ترجمه سلطانیو همانا برای تو البتّه پاداشی پیوسته (بدون منّت) هست
- ترجمه راستینو البته تو را پاداشی نامحدود است.
- ترجمه الهی قمشهای٤ وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ
و همانا تو البتّه بر سجیّهای عظیم هستی {خُلق به معنی سَجّیه (خوی) و طبیعت و مروّت و دین است و مقصود این است که تو بر خُلقى هستی که به سبب آن هر آنچه که بر تو ایراد (وارد شدن) میشود از آنچه که وقتی که غیر تو بر او ایراد میشود متغیّر میشود را تحمّل میکنی و حال آنکه تو را نه ظاهراً و نه باطناً تغییر نمیدهد، و مثل آن خُلق جز از دین عظیم که همان ولایت علی (ع) و همان ولایت مطلقه است نمیباشد، زیرا کسی که از مقام بشریّت ترقّی کرده و به مقام ولایت مطلقه وصل شده جمیع اوصاف رذیلۀ او که همان اخلاق حیوانیّه و رذایل نفسانیّه است مبدّل به اوصاف مَلکیّه میشوند که همان خصائل حسنه هستند و از جملهٔ آنها مروّت کامله است، و سبب همه همان طبع کامل و مزاج معتدل است}
- ترجمه سلطانیو همانا تو البتّه بر سجیّهای عظیم هستی
- ترجمه راستینو در حقیقت تو به نیکو خلقی عظیم آراستهای.
- ترجمه الهی قمشهای٧ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ
همانا پروردگار تو او به کسی که از راه او [که همان ولایت علی (ع) است] گمراه است داناتر است و او به هدایت شدگان [به ولایت] داناتر است
- ترجمه سلطانیهمانا پروردگار تو او به کسی که از راه او گمراه است داناتر است و او به هدایت شدگان داناتر است
- ترجمه راستینالبته خدایت داناتر است که از راه خدا گمراه کیست و بهتر میداند که هدایت یافتگان عالم کیانند.
- ترجمه الهی قمشهای٩ وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ
و دوست دارند که اظهار خلاف کنی که ادهان کنند {ادهان اظهار خلاف آنچه است که ضَمْر (پنهان) میشود و غشّ (نیرنگ) است} [و معنی میدهد که ادهان با تو و غشّ نسبت به تو یا نفاق دربارهٔ تو یا مدارا کردن با تو را به خلاف آنچه که از تو ضَمْر (پنهان) کردند را دوست دارند که بعد از تو ادهان کنند]
- ترجمه سلطانیو دوست دارند که اظهار خلاف کنی که ادهان (اظهار خلاف واقع) کنند
- ترجمه راستینکافران بسیار مایلند که تو با آنها مداهنه و مداراکنی (و متعرض بتهاشان نشوی) تا آنها هم (به نفاق) با تو مداهنه و مدارا کنند.
- ترجمه الهی قمشهای١٠ وَلَا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَّهِينٍ
و از هر بسیار سوگندخور پست اطاعت مکن {هر کذّابی (بسیار دروغگویی) کثیر الحلف (بسیار سوگندخور) میباشد، و هر کثیر الحلفی نزد خلق و نزد خداوند پست میباشد، زیرا کثرت سوگند جز از پست بودن حالف (سوگندخور) نمیباشد که از او قبول نمیشود، و کثرت حلف (سوگند) او ایضاً به عنوان سبب برای پست بودن او میگردد}
- ترجمه سلطانیو از هر بسیار سوگندخور پست اطاعت مکن
- ترجمه راستینو تو هرگز اطاعت مکن احدی از منافقان دون را که دایم (به دروغ) سوگند میخورند.
- ترجمه الهی قمشهای