سورهٔ اعراف
اعراف، المص، میقات، میثاق
٩١ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ
پس لرزه (زلزله) آنها را در گرفت و در خانههایشان دَمَر (بر رو افتاده، چسبیده بر زمین) صبح کردند
- ترجمه سلطانیپس لرزه (زلزله) آنها را در گرفت و در خانههایشان دَمَر (بر رو افتاده) (مرده) صبح کردند
- ترجمه راستینپس زلزله آن منکران را درگرفت، پس شب را صبح کردند در حالی که در خانههای خود به خاک هلاک افتادند.
- ترجمه الهی قمشهای٩٢ الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْبًا كَأَن لَّمْ يَغْنَوْا فِيهَا الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْبًا كَانُوا هُمُ الْخَاسِرِينَ
آنان که شعیب را تکذیب کرده بودند انگار که هرگز در آن [منزل] اقامت نکرده بودند، آنانکه شعیب را تکذیب کردند خود زیانکار بودند
- ترجمه سلطانیآنان که شعیب را تکذیب کرده بودند انگار که هرگز در آنجا اقامت نکرده بودند، آنانکه شعیب را تکذیب کردند خود زیانکار بودند
- ترجمه راستینآنان که شعیب را تکذیب کردند هلاک شدند و اثری از آنها باقی نماند، گویی در آن دیار نبودند. آنان که شعیب را تکذیب کردند خود زیانکار شدند.
- ترجمه الهی قمشهای٩٣ فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَاقَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ فَكَيْفَ آسَى عَلَى قَوْمٍ كَافِرِينَ
پس از آنها [قبل یا بعد از اهلاک آنها] روی گرداند و گفت: ای قوم من، همانا هرآینه رسالات پروردگارم را به شما ابلاغ کردم و برای شما خیرخواهی کردم پس چگونه بر [هلاک شدن] قومی کافر تأسّف خورم [یا دعاء کنم یا نفرین نکنم]
- ترجمه سلطانیپس از آنها روی گرداند و گفت: ای قوم من، همانا هرآینه رسالات پروردگارم را به شما ابلاغ کردم و برای شما خیرخواهی کردم پس چگونه بر قومی کافر تأسّف خورم
- ترجمه راستینآن گاه شعیب از آن مردم بیایمان روی گردانید و گفت: ای قوم، من به شما ابلاغ رسالتهای خدای خود کردم و شما را اندرز و نصیحت نمودم، اکنون من چگونه بر هلاک کافران غمگین باشم!
- ترجمه الهی قمشهای٩٤ وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّبِيٍّ إِلَّا أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ
و ما در شهری پیامبری نفرستادیم مگر آنکه اهل آن را دچار سختی و ضرر (ناگواری) [در اموال و انفس] کردیم به این ترقّب که آنها تضرّع کنند
- ترجمه سلطانیو ما در شهری پیامبری نفرستادیم مگر آنکه اهل آن را دچار سختی و ضرر (ناگواری) کردیم به این ترقّب که آنها تضرّع کنند
- ترجمه راستینو ما هیچ پیغمبری به هیچ شهر و دیاری نفرستادیم مگر آنکه اهلش را به شداید و محن مبتلا ساختیم تا به درگاه خدا تضرع و زاری کنند.
- ترجمه الهی قمشهای٩٥ ثُمَّ بَدَّلْنَا مَكَانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَوا وَّقَالُوا قَدْ مَسَّ آبَاءَنَا الضَّرَّاءُ وَالسَّرَّاءُ فَأَخَذْنَاهُم بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ
سپس جای بدی و نیکی را تبدیل (عوض) کردیم [زیرا در اجبار آنان مطلوب از امتیاز سعید از شقّی و عمارت دارَیْن (دو سرا، دنیا و آخرت) حاصل نمیشود] تا آنکه خوشی کردند [آثار سختی و زیان و درد آن دو از قلوبشان محو شد، یا تضرّعشان و التجاءشان را محو کردند یا در مال و اولاد یا در علم زیاد شدند و بطر (ناسپاسی، گستاخی) کردند] و گفتند پدران ما سختی و آسایش را لمس کردهاند [یعنی اینکه سختی و آسایش عادت دهر است]، پس آنها را بطور ناگهانی (بدون تقدیم امارهای و نشانهای) گرفتیم و (در حالی که) آنان [برای عدم تقدّم امارات] نمیفهمیدند
- ترجمه سلطانیسپس جای بدی و نیکی را تبدیل (عوض) کردیم تا آنکه خوشی کردند و گفتند پدران ما سختی و آسایش را لمس کردهاند، پس آنها را بطور ناگهانی گرفتیم و (در حالی که) آنان نمیفهمیدند
- ترجمه راستینسپس آن سختیها را به آسایش و خوشی مبدّل کردیم تا به کلی حال خود را فراموش کرده و گفتند: آن رنج و خوشیها به پدران ما نیز رسید (و این عادت روزگار است که گاهی خوش و گاهی ناخوش است) ، ما هم به ناگاه آنان را گرفتیم در حالی که (از توجه به آن عقاب) غافل بودند.
- ترجمه الهی قمشهای٩٦ وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِن كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ
و اگر که اهل قریهها (شهرها) [با بیعت عامّه] ایمان میآوردند و [با بیعت خاصّه] تقوا پیشه میکردند البتّه برکات را از آسمان و زمین بر آنها میگشودیم و لکن [رسولان (ع) و اوصیای آنان (ع) و عقل و حکم (حکمت) را] تکذیب کردند پس آنها را به آنچه که [از نتایج اعمالشان و تکذیبشان] کسب میکردند گرفتیم (عقاب کردیم)
- ترجمه سلطانیو اگر که اهل قریهها (شهرها) ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند البتّه برکات را از آسمان و زمین بر آنها میگشودیم و لکن تکذیب کردند پس آنها را به آنچه که کسب میکردند گرفتیم
- ترجمه راستینو چنانچه مردم شهر و دیارها همه ایمان آورده و پرهیزکار میشدند همانا ما درهای برکاتی از آسمان و زمین را بر روی آنها میگشودیم و لیکن (چون آیات و پیغمبران ما را) تکذیب کردند ما هم آنان را سخت به کیفر کردار زشتشان رسانیدیم.
- ترجمه الهی قمشهای٩٧ أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَن يَأْتِيَهُم بَأْسُنَا بَيَاتًا وَهُمْ نَائِمُونَ
آیا پس اهل شهرها [گمان میکنند] از اینکه شبانگاهان سختی [عذاب] ما به آنها برسد ایمن هستند و (در حالی که) آنها در خواب هستند؟
- ترجمه سلطانیآیا پس اهل شهرها (گمان میکنند) از اینکه شبانگاهان سختی (عذاب) ما به آنها برسد ایمن هستند و (در حالی که) آنها در خواب هستند؟
- ترجمه راستینآیا اهل شهر و دیارها (که به نافرمانی خدا و اعمال نکوهیده مشغولند) از آن ایمنند که شبانگاه که در خوابند عذاب ما آنها را فرا گیرد؟
- ترجمه الهی قمشهای٩٨ أَوَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَن يَأْتِيَهُم بَأْسُنَا ضُحًى وَهُمْ يَلْعَبُونَ
یا آیا اهل شهرها ایمن هستند از اینکه سختیهای (عذابهای) ما در صبحدم به آنها برسد و (در حالی که) آنها بازی میکنند؟
- ترجمه سلطانییا آیا اهل شهرها ایمن هستند از اینکه سختیهای (عذابهای) ما در صبحدم به آنها برسد و (در حالی که) آنها بازی میکنند؟
- ترجمه راستینآیا اهل شهر و دیارها (که از یاد خدا و طاعت او غافلند) از آن ایمنند که به روز که سرگرم بازیچه دنیا هستند عذاب ما آنان را فرا رسد؟
- ترجمه الهی قمشهای٩٩ أَفَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ فَلَا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ
آیا پس از مکر خداوند ایمن هستند؟ جز مردمان زیانکار [به سبب نقص عقولشان کسی خود را] از مکر خداوند ایمن نمیداند [زیرا عاقل حین تجدّد نعمت، در نعمت احتمال نقمت را میدهد و از عاقبت آن خوف دارد، به خلاف جاهل که نظرش به صورت نعمت است]
- ترجمه سلطانیآیا پس از مکر خداوند ایمن هستند؟ جز مردمان زیانکار (کسی خود را) از مکر خداوند ایمن نمیداند
- ترجمه راستینآیا از مکر خدا (یعنی آزمایش و مجازات خدا) غافل و ایمن گردیدهاند؟که از آن مکر و انتقام البته کسی غافل نشود مگر مردم زیانکار.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٠ أَوَلَمْ يَهْدِ لِلَّذِينَ يَرِثُونَ الْأَرْضَ مِن بَعْدِ أَهْلِهَا أَن لَّوْ نَشَاءُ أَصَبْنَاهُم بِذُنُوبِهِمْ وَنَطْبَعُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَسْمَعُونَ
آیا به کسانی که زمین را بعد از اهل (ساکنان) آن به ارث میبرند نشان داده نشد [آیا ملاحظهٔ حال گذشتگان، آنها را به قدرت ما دانا نکرد] که [همانا] اگر میخواستیم آنان را به [کیفر] گناهانشان اصابت میدادیم (میرساندیم) [چنانکه از گذشتگان شنیدند و دیدند] و بر قلوب آنها مهر میزدیم تا آنان [دیگر] نشنوند
- ترجمه سلطانیآیا کسانی که زمین را بعد از اهل (ساکنان) آن به ارث میبرند نشان داده نشد که (همانا) اگر میخواستیم آنان را به (کیفر) گناهانشان اصابت میدادیم (میرساندیم) و بر قلوب آنها مهر میزدیم تا آنان (دیگر) نشنوند
- ترجمه راستینآیا این مردمی را که بعد از اقوامی که همه مردند وارث زمین شدند (خدا) آگاه نفرموده که اگر ما بخواهیم به کیفر گناهانشان میرسانیم و بر دلهایشان مهر مینهیم که دیگر (به گوش دل چیزی) نشنوند؟
- ترجمه الهی قمشهای