سورهٔ غاشیه

محل نزول:   مکّه
تعداد کل آیات: ۲۶
نام‌های سوره:
غاشیه، هل أتاک حدیث الغاشیه
نمایش آیات ۱ الی ۲۶
(نمایش صفحه به صفحه آیات سوره)
تفسیر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم


١ هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ الْغَاشِيَةِ

آیا داستان غاشیه به تو آمد {غاشيه داهیّه (مصیبت) است که عموم افراد مردم را شامل می‌‌شود، یا شامل جمیع اعضای انسان و اجزای او می‌‌شود، و مراد از آن شدائد (سختی‌‌ها) قیامت یا خود روز قیامت یا شدائد جهنّم است}

- ترجمه سلطانی

آیا داستان غاشیه (هنگامۀ مصیبت فراگیر) به تو آمد

- ترجمه راستین

(ای رسول ما) آیا خبر هولناک قیامت و بلیّه عالم گیر محشر بر تو حکایت شده است؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ

در آنروز چهره‌‌هایی [از عذاب] فروتن (ذلیل، زبون شده)

- ترجمه سلطانی

در آنروز چهره‌هایی (از عذاب) فروتن

- ترجمه راستین

که آن روز رخسار گروهی (کافر و متکبر) ترسناک و ذلیل باشد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ عَامِلَةٌ نَّاصِبَةٌ

عمل کنندهٔ رنج کشیده هستند {مراد از وجوه، وجوه (چهره‌‌ها) ابدان یا اشراف مردم است، و معنی می‌‌دهد وجوه در دنیا عاملۀ اعمالى بودند که می‌‌پنداشتند که برای آنها حسنات هست و در اعمال آن ناصبه (رنج کشیده) بودند در آنروز خاشعه (فروتن) ذلیله (زبون) هستند که نه عمل کردنش و نه رنج بردنش در عمل کردن آن به آنها نفع نمی‌‌رساند، برای اینکه آنان اصحاب آرائی و اهوائی بودند، یا معنی می‌‌دهد چهره‌‌هایی که در آنروز در جهنّم خاشعۀ عامله (کارگر) هستند، زیرا آنان مکلّف می‌‌شوند که کوهی از آهن را بالا ببرند، یا معنی می‌‌دهد عامله در دنیا ناصبه (خسته شده) در آخرت است}

- ترجمه سلطانی

عمل کنندهٔ رنج کشیده هستند

- ترجمه راستین

و همه کارشان رنج و مشقّت است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ تَصْلَى نَارًا حَامِيَةً

در آتش سوزانی [در غایت حرارت نسبت به آتش دنیا] در می‌‌آیند

- ترجمه سلطانی

در آتش سوزانی در می‌آیند

- ترجمه راستین

به آتش فروزان دوزخ در آیند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ تُسْقَى مِنْ عَيْنٍ آنِيَةٍ

از چشمه‌‌ای داغ [در حرارت به غایت آن رسیده] نوشانده می‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

از چشمه‌ای داغ نوشانده می‌شوند

- ترجمه راستین

از چشمه آب گرم جهنم آبشان نوشانند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ لَّيْسَ لَهُمْ طَعَامٌ إِلَّا مِن ضَرِيعٍ

خوراکی جز از ضریع (عوسج) ندارند {ضریع در لغت نوعی از خار است که به آن شبرق گفته می‌‌شود و آن اخبث (خبیث‌‌ترین) طعام و ابشع (گلوگیرترین) آن است که جنبنده‌‌ای آن را نمی‌‌چرد و در جهنّم چیزی امّر (تلخ‌‌تر) از صبر و انتن (گنده‌‌بو‌‌تر) از جیفه (مردار) و احرّ (گرم‌‌تر) از آتش است} {گفته شده آنان کسانی هستند که با دین خدا مخالفت کردند و نماز خواندند و روزه گرفتند و نصب عداوت بر امیر المؤمنین کردند عمل کردند و نصب کردند و از آنان چیزی از افعالشان قبول نمی‌‌شود و چهره‌‌های آنها با آتش سوزان سوزانده می‌‌شود}

- ترجمه سلطانی

خوراکی جز از عوسج (گیاهی خاردار سمّی خشک) ندارند

- ترجمه راستین

طعامی غیر ضریع دوزخ (که علفی بد طعم و بوست) غذای آنها نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ لَّا يُسْمِنُ وَلَا يُغْنِي مِن جُوعٍ

که نه فربه می‌‌کند و نه از گرسنگی بی‌‌نیاز می‌‌نماید

- ترجمه سلطانی

که نه فربه می‌کند و نه از گرسنگی بی‌نیاز می‌نماید

- ترجمه راستین

که آن طعام (هر چه خورند) نه فربه‌شان کند و نه سیرشان گرداند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاعِمَةٌ

در آنروز چهره‌‌هایی شاداب [و آنان اتباع امیر المؤمنین (ع)] هستند

- ترجمه سلطانی

در آنروز چهره‌هایی شاداب هستند

- ترجمه راستین

جمعی دیگر رخسارشان شادمان و خندان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ لِّسَعْيِهَا رَاضِيَةٌ

برای کوشش خویش خشنودند

- ترجمه سلطانی

برای کوشش خویش خشنودند

- ترجمه راستین

از سعی و کوشش خود (در طاعت خدا) خشنودند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ فِي جَنَّةٍ عَالِيَةٍ

در جنّتی برین هستند

- ترجمه سلطانی

در جنّتی برین هستند

- ترجمه راستین

در بهشت بلند مرتبت مقام عالی یافته‌اند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ لَّا تَسْمَعُ فِيهَا لَاغِيَةً

که در آنجا سخن بیهوده نمی‌‌شنوند {لغو و لاغیه، سَقط (کم ارزش) و آنچه از کلام و غیر آن است که به آن اعتناء نمی‌‌شود است}

- ترجمه سلطانی

که در آنجا سخن بیهوده نمی‌شنوند

- ترجمه راستین

و در آنجا هیچ سخن زشت و بیهوده نشنوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ فِيهَا عَيْنٌ جَارِيَةٌ

در آن چشمه‌‌ای جاری شده [احسن (بهتر) و ابهی (زیباتر)] هست [و آب آن گواراتر از چشمۀ واقفه (راکد) است، و جریان چشمه‌‌های جنّت در اخادید (شیارها، شکاف‌‌ها) نیست بلکه آن به ارادۀ مالک آنها است، که هرگاه اراده کند بر هر مکان که بخواهد آن را جارى می‌‌سازد]

- ترجمه سلطانی

در آن چشمه‌ای جاری شده هست

- ترجمه راستین

در آن بهشت چشمه‌ها (ی آب زلال و گوارا) جاری است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ فِيهَا سُرُرٌ مَّرْفُوعَةٌ

در آنجا تخت‌‌های بلند هست

- ترجمه سلطانی

در آنجا تخت‌های بلند هست

- ترجمه راستین

و هم آنجا تختهای عالی و کرسیهای بلند پایه نهاده‌اند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ وَأَكْوَابٌ مَّوْضُوعَةٌ

و [بر اطراف چشمه‌‌های جاریه] تُنگ‌‌های قرار داده شده

- ترجمه سلطانی

و تُنگ‌های قرار داده شده

- ترجمه راستین

و قدحهای بزرگ (بهترین شراب) گذاشته‌اند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ وَنَمَارِقُ مَصْفُوفَةٌ

و بالش‌‌هایی کنار هم چیده شده [بر هیئت مجالس پادشاهان بعضی از آنها به بعضی دیگر متّصل است]

- ترجمه سلطانی

و بالش‌هایی کنار هم چیده شده

- ترجمه راستین

و مسند و بالشهای لطیف مرتب داشته‌اند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ وَزَرَابِيُّ مَبْثُوثَةٌ

و قالی‌‌هایی پهن (گسترانده) شده

- ترجمه سلطانی

و قالی‌هایی پهن شده

- ترجمه راستین

و فرشهای عالی گرانبها گسترده‌اند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ أَفَلَا يَنظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ

آیا پس به شتر نظر نمی‌‌کنند که چگونه خلق شد [خدای تعالی آن را عظیم الجثّه خلق کرد به حیثی که بارهای سنگین را حمل می‌‌کند، بر بار می‌‌خوابد، و با بار بلند می‌‌شود، و گرسنگی و تشنگی را تحمّل می‌‌کند تا آنکه بر قطع (طی کردن) مفاوز (صحراها) دور قوّت بدارد، با جثّۀ بزرگش منقاد اطفال است، طویل العنق (گردن دراز) است تا آنکه بر آن بیاید که گیاه را ایستاده بچرد بدون حاجت به بروک (خوابیدن شتر) که هر آنچه که از زمین می‌‌روید را بچرد تا آنکه برای آن در هر صقعی (ناحیه‌‌ای) از زمین بقاء یابد]

- ترجمه سلطانی

آیا پس به شتر نظر نمی‌کنند که چگونه خلق شد

- ترجمه راستین

آیا مردم در خلقت شتر نمی‌نگرند که چگونه (به انواع حکمت و منفعت برای بشر) خلق شده است؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ وَإِلَى السَّمَاءِ كَيْفَ رُفِعَتْ

و به آسمان که چگونه بر افراشته شده [و در بالا بودن آن تولید موالید و تعیّش (زندگانی) آنها و بقای آنها هست زیرا همه منوط به تأثیر کواکب و تأثیر اشعه پراکندن آنها هستند، و اگر این بلندی نبود این تأثیرات اثر نمی‌‌کرد]

- ترجمه سلطانی

و به آسمان که چگونه بر افراشته شده

- ترجمه راستین

و در خلقت کاخ بلند آسمان فکر نمی‌کنند که چگونه آن را بر افراشته‌اند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ وَإِلَى الْجِبَالِ كَيْفَ نُصِبَتْ

و به کوه‌‌ها که چگونه نصب شده‌‌اند [و در نصب آنها تهیّهٔ اسباب معاش شما از تولید معادن در آنها، و پهن کردن دامنۀ آنها، و تکوّن (درست شدن) آب تحت آنها و سهولت جریان چشمه‌‌ها و قنوات از آنها هست]

- ترجمه سلطانی

و به کوه‌ها که چگونه نصب شده‌اند

- ترجمه راستین

و کوهها را نمی‌بینند که چگونه بر زمین کوبیده‌اند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ وَإِلَى الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ

و به زمین که چگونه گسترده شده [و در تسطیح آن سهولت تولید موالید و سهولت تعیّش شما هست]

- ترجمه سلطانی

و به زمین که چگونه گسترده شده

- ترجمه راستین

و به زمین نظر نمی‌کنند که چگونه گسترده‌اند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَكِّرٌ

پس [وقتی که حال کفّار چنین و حال مؤمنین چنان می‌‌باشد و ادلّه بر آن بسیار است پس به مؤمنین از جهت ترغیب در آنچه که خداوند برای ایشان آماده کرده و به کافران از جهت تحذیر از آنچه که با بدی اعمالشان به آن مبتلا می‌‌شوند] یادآوری کن جز این نیست که تو تذکّر دهنده‌‌ای [یعنی شأن تو بحسب رسالتت تذکير (یادآوری کردن) است چه بشنوند یا نشنوند]

- ترجمه سلطانی

پس یادآوری کن جز این نیست که تو تذکّر دهنده‌ای

- ترجمه راستین

پس خلق را (به حکمتهای الهی) متذکر ساز که وظیفه پیغمبری تو غیر از این نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ لَّسْتَ عَلَيْهِم بِمُصَيْطِرٍ

تو متسلّط (دست یابنده و غلبه کننده) بر آنها نیستی

- ترجمه سلطانی

تو متسلّط (دست یابنده و غلبه کننده) بر آنها نیستی

- ترجمه راستین

تو مسلط و توانا بر (تبدیل کفر و ایمان) آنها نیستی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ إِلَّا مَن تَوَلَّى وَكَفَرَ

مگر کسی که روی گرداند و کفر ورزید [یعنی تو به عنوان مسلّط بر آنان نیستی نه بحسب ابدان آنها که با آنان بجنگی و آنها را مجبور بر قبول کنی و نه بحسب ارواح آنان که در آنان بحسب مرتبۀ رسالتت تصرّف کنی و آنان را از آنچه که آنان بر آن هستند تغییر دهی مگر کسی که روی بگرداند زیرا تو بحسب رسالتت بحسب بدنش بر او مسلّطی، که با او بجنگی و او را مجبور بر قبول تذکیر (یادآوری) کنی]

- ترجمه سلطانی

مگر کسی که روی گرداند و کفر ورزید

- ترجمه راستین

جز آنکه هر کس (پس از تذکر) روی از حق بگرداند و کافر شود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ فَيُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذَابَ الْأَكْبَرَ

پس خداوند او را به عذاب بزرگتر [یعنی عذاب قتل و اسر (اسارت) و نهب (غارت) بر دست تو در دنیا و عذابى بزرگتر از آن نیست، یا خداوند او را در آخرت با عذاب اکبر و همان عذاب در آتش] عذاب می‌‌کند

- ترجمه سلطانی

پس خداوند او را به عذاب بزرگتر عذاب می‌کند

- ترجمه راستین

او را خدا به عذابی بزرگ (در دوزخ) معذب کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ إِنَّ إِلَيْنَا إِيَابَهُمْ

قطعاً بازگشت آنها به سوی ما است

- ترجمه سلطانی

قطعاً بازگشت آنها به سوی ما است

- ترجمه راستین

البته باز گشت آنها به سوی ماست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا حِسَابَهُم

سپس همانا حساب آنان بر ما است.

- ترجمه سلطانی

سپس همانا حساب آنان بر ما است.

- ترجمه راستین

آن گاه حسابشان بر ما خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای