سورهٔ فجر
فجر
٢١ كَلَّا إِذَا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكًّا دَكًّا
چنین نیست، وقتی که زمین کوبیده شود کوبیدهٔ کوبیده
- ترجمه سلطانیچنین نیست، وقتی که زمین کوبیده شود کوبیدهٔ کوبیده
- ترجمه راستینچنین نیستت (که دنیا طلبان پندارند روز قیامتی نیست) روزی کهه (از زلزله پی در پی) زمین به کلی خرد و متلاشی شود.
- ترجمه الهی قمشهای٢٢ وَجَاءَ رَبُّكَ وَالْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا
و ربّ (مضاف) تو {که همان قائم در وجود تو است و صوفیّه آن را فکر و حضور و سکینه نامیدهاند و آن ملکوت ولیّ امر است، و بر سالک ظاهر نمیشود مگر بعد از موت اختیاری او، و وقتی که جمیع آثار قیامت در عالم صغیر او و جمیع آنچه که از علائم ظهور قائم (ع) و آثار او در اخبار وارد شده ظاهر شد ظاهر میشود و مؤیّد به ملائکه میباشد و حین ظهور او و بعد از آن ملک بر سالک ظاهر میشود} و ملائکه صف به صف بیایند {مراد این است که ملائکه در صفوف عدیده بحسب مراتبشان در قرب و بُعد میآیند}
- ترجمه سلطانیو ربّ تو و ملائکه صف به صف بیایند
- ترجمه راستینو (آن هنگام امر) خدا و فرشتگان صف در صف به عرصه محشر آیند.
- ترجمه الهی قمشهای٢٣ وَجِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّكْرَى
و در آنروز جهنّم را بیاورد {زیرا ولیّ امر او بصیرت اخروی او را باز میکند بر او ظاهر است و میبیند آنچه را که غیر او نمیبینند، پس جهنّم و انواع عقبات آن و عقوبات آن را میبیند، و ایضاً جنان و انواع نعیم آن را میبیند}، در آنروز انسان یادآور میشود [یعنی به خیرش و شرّش متذکّر میشود، و اینکه کدام اعمال به عنوان نافع بوده و کدامیک به عنوان مضرّ لکن آن تذکر به او نفع نمیرساند] و کجا ذکری [نافعه] دارد
- ترجمه سلطانیو در آنروز جهنّم را بیاورد، در آنروز انسان یادآور میشود و کجا ذکری (نافعه) دارد
- ترجمه راستینو آن روز جهنم را (پدید) بیاورند، همان روز آدمی متذکر کار خود گردد، و آن تذکر چه سود به حال او بخشد؟
- ترجمه الهی قمشهای٢٤ يَقُـولُ يَالَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي
میگوید ای کاش برای [انتفاعم در] حیاتم [در آخرت] اقدامی کرده بودم
- ترجمه سلطانیمیگوید ای کاش برای حیاتم (در آخرت) اقدامی کرده بودم
- ترجمه راستین(با حسرت و ندامت) گوید: ای کاش برای زندگانی ابدی امروزم کار خیری انجام میدادم.
- ترجمه الهی قمشهای٢٧ يَاأَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ
ای نفس مطمئن شده {نفس انسان دارای مراتب و درجاتی عدیده است و امّهات مراتب آن بحسب تمکّن شیطان از او و تمکّن او در دار الرّحمان و توسّط (واسطه بودن) او از آن دو، سه است: و اوّل امّاره نامیده میشود و آن است که امر به بدی میکند یعنی به آنچه که هوای آن را دارد چه در صورت خیر باشد یا شرّ، و منع نمیکند و بر آن پشیمان نمیشود، و دوّم لوّامه و آن است که خودش را در هر آنچه که میآورد ملامت میکند خیر باشد یا شرّ و بر آنچه که از حیث شرّ بودن آن بر آنچه که انجام داده محزون میشود، یا از حیث نقصان آن از درجۀ کمال، یا از حیث نسبت آن به نفس خود، و سوّم مطمئنّه است برای اطمینان آن به پروردگارش و خروجش از انانیّت خویش که آن سبب اضطرابش است}
- ترجمه سلطانیای نفس مطمئن شده
- ترجمه راستین(آن هنگام به اهل ایمان خطاب لطف رسد که) ای نفس (قدسی) مطمئن و دل آرام.
- ترجمه الهی قمشهای٢٨ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً
به سوی پروردگارت [یعنی پروردگار مضافت که او ولیّ امر تو است و او علی الاطلاق علی (ع) است، یا به سوی ربّ الأرباب با رجوع به مظاهر او و دار کرامت او و ضیافت او] برگرد [در حالی که به آنچه که پروردگارت به تو کرد نزد پروردگارت و خلفای او] راضی شده و مورد رضایت هستی
- ترجمه سلطانیبه سوی پروردگارت برگرد (در حالی که) راضی شده و مورد رضایت هستی
- ترجمه راستینبه حضور پروردگارت باز آی که تو خشنود به (نعمتهای ابدی) او و او راضی از توست.
- ترجمه الهی قمشهای