سورهٔ فجر

محل نزول:   مکّه
تعداد کل آیات: ۳۰
نام‌های سوره:
فجر
نمایش آیات ۱ الی ۳۰
(نمایش صفحه به صفحه آیات سوره)
تفسیر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم


جزء ۳۰
سوره فجر
حزب ۱۱۹

١ وَالْفَجْرِ

سوگند به سپیده دم

- ترجمه سلطانی

سوگند به سپیده دم

- ترجمه راستین

قسم به صبحگاه (هنگامی که خدا جهان را به نور خورشید تابان روشن می‌سازد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ وَلَيَالٍ عَشْرٍ

و شب‌‌های دهگانه {یعنی دههٔ ذی الحجّه و گفته شده دههٔ آخر از رمضان و گفته شده آن دهه‌‌ای است که موسی (ع) با آن سی روز را تمام کرد}

- ترجمه سلطانی

و شب‌های دهگانه

- ترجمه راستین

و قسم به ده شب (اول ذیحجه که بندگان خدا به دعا و ذکر مشغولند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ

و زوج و فرد

- ترجمه سلطانی

و زوج و فرد

- ترجمه راستین

قسم به حق جفت (که کلیه موجودات عالم است) و به حقّ فرد (که ذات یکتای خداست).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ وَاللَّيْلِ إِذَا يَسْرِ

و شب وقتی که حرکت می‌‌کند {مراد از شب مطلق شب یا شب مزدلفه است زیرا حاجی در اوّل آن از عرفات به سوی مزدلفه و در آخر آن و اوّل روز آن از مزدلفه به سوی منی سیر می‌‌کند}

- ترجمه سلطانی

و شب وقتی که حرکت می‌کند

- ترجمه راستین

و قسم به شب تار هنگامی که برود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ هَلْ فِي ذَلِكَ قَسَمٌ لِّذِي حِجْرٍ

آیا در آن برای اندیشمند [نیاز به] سوگند است؟ [یعنی که صاحب عقل می‌‌داند که این اشیاء که خداوند به آنها سوگند یاد کرده اشیاء عظیم شریفه هستند که در آنها دلالاتی به وجوه عدیده بر علم او و حکمت او و قدرت او و عنایت او تعالی به خلقش هست و اگرچه غیر اندیشمند این سوگندها را به چیزی نمی‌‌بیند (نمی‌‌شمرد)]

- ترجمه سلطانی

آیا در آن برای اندیشمند (نیاز به) سوگند است؟

- ترجمه راستین

آیا در این امور که (قسم به آنها یاد شد) نزد اهل خرد لیاقت سوگند نیست؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعَادٍ

[حتماً کسانی که در زمین فساد می‌‌کنند را هلاک می‌‌کنیم] آیا ندیدی پروردگارت با [قوم] عاد چه کرد {عاد اسم برای قوم هود است که به اسم پدرشان نامیده شده‌‌اند زیرا با عنوان عاد دو عاد بود، عاد اولی، و عاد اخری}

- ترجمه سلطانی

آیا ندیدی پروردگارت با (قوم) عاد چه کرد

- ترجمه راستین

آیا ندیدی که خدای تو با عاد (قوم هود) چه کرد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ

ارم {نام دیگری برای عاد است، یا آن اسم جدّ عاد است، یا آن اسم سام بن نوح است؛ زیرا عاد فرزند عوص بن آدم بن سام بن نوح (ع) بود، و قوم هود اولاد عاد بودند که به اسم جدّشان و پدرشان نامیده شده‌‌اند، یا آن اسم برای قبیلهٔ هود است} ذات العماد {عِماد شجاعان از لشکر و بناهای بلند و ستون و خرگاه است، و اهل عماد اهل خیمه بودند}

- ترجمه سلطانی

ارم ذات العماد (عِماد شجاعان از لشکر و بناهای بلند و ستون و خرگاه است)

- ترجمه راستین

و نیز به اهل شهر ارم (یا قوم ارم) که صاحب قدرت و عظمت بودند چگونه کیفر داد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ الَّتِي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُهَا فِي الْبِلَادِ

که مثل آن در بلاد (شهرها، سرزمین‌‌ها) خلق نشد

- ترجمه سلطانی

که مثل آن در بلاد (شهرها، سرزمین‌ها) خلق نشد

- ترجمه راستین

در صورتی که مانند آن شهری (در استحکام و بزرگی و تنعّم) در بلاد عالم ساخته نشده بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ وَثَمُودَ الَّذِينَ جَابُوا الصَّخْرَ بِالْوَادِ

و با [قوم] ثمود که صخره‌‌ها را بریدند [یعنی صخره‌‌ها را حفر کردند و آنها را تراشیدند تا خانه‌‌هایی بناء کنند] در واد {یعنی وادی القری دره‌‌ای در شمال غربی مدینه}

- ترجمه سلطانی

و با (قوم) ثمود که صخره‌ها را بریدند در واد (وادی القری دره‌ای در شمال غربی مدینه)

- ترجمه راستین

و نیز به قوم ثمود که در دل آن وادی سنگ را شکافته و کاخها بر خود از سنگ می‌ساختند چه کیفر سخت داد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ وَفِرْعَوْنَ ذِي الْأَوْتَادِ

و با فرعون ذی الأوتاد (دارندهٔ میخ‌‌ها)

- ترجمه سلطانی

و با فرعون ذی الأوتاد (دارندهٔ میخ‌ها)

- ترجمه راستین

و نیز فرعون (و فرعونیان) را که صاحب قدرت و سپاه بسیار بود (چگونه به دریای هلاک غرق نمود).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ الَّذِينَ طَغَوْا فِي الْبِلَادِ

که در بلاد طغیان کردند

- ترجمه سلطانی

که در بلاد طغیان کردند

- ترجمه راستین

آنان که در روی زمین ظلم و طغیان کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسَادَ

و در آنجا فساد را زیاد کردند

- ترجمه سلطانی

و در آنجا فساد را زیاد کردند

- ترجمه راستین

و بسیار فساد و فتنه انگیختند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذَابٍ

پس پروردگارت تازیانه عذاب را بر آنان وارد آورد

- ترجمه سلطانی

پس پروردگارت تازیانه عذاب را بر آنان وارد آورد

- ترجمه راستین

تا آنکه خدای تو بر آنها تازیانه عذاب پی در پی فرستاد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ

همانا پروردگار تو البتّه در کمینگاه است

- ترجمه سلطانی

همانا پروردگار تو البتّه در کمینگاه است

- ترجمه راستین

خدای تو البته در کمینگاه (ستمکاران) است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُـولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ

و امّا انسان وقتی که پروردگارش او را ابتلاء نماید آنگاه او را اکرام نماید و به او نعمت دهد آنگاه می‌‌گوید پروردگارم مرا گرامی داشت [یعنی از نعمت خُرسند می‌‌شود و می‌‌پندارد که نعمت، کرامت از خداوند برای او است و حال آنکه گاهی به عنوان استدراج و به عنوان نقمت می‌‌باشد]

- ترجمه سلطانی

و امّا انسان وقتی که پروردگارش او را ابتلاء نماید آنگاه او را اکرام نماید و به او نعمت دهد آنگاه می‌گوید پروردگارم مرا گرامی داشت

- ترجمه راستین

اما انسان (کم ظرف ضعیف بی صبر) چون خدا او را برای آزمایش و امتحان کرامت و نعمتی بخشد در آن حال (مغرور ناز و نعمت شود و) گوید: خدا مرا عزیز و گرامی داشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُـولُ رَبِّي أَهَانَنِ

و امّا وقتی که او را ابتلاء نماید پس رزق او را بر او تنگ گیرد آنگاه می‌‌گوید پروردگارم مرا خوار کرد [برای اینکه او نعمت را در غیر نعم صوری نمی‌‌پندارد و می‌‌پندارد که کرامت و نعمت و عزّت جز همان که در نعم صوری است نیست]

- ترجمه سلطانی

و امّا وقتی که او را ابتلاء نماید پس رزق او را بر او تنگ گیرد آنگاه می‌گوید پروردگارم مرا خوار کرد

- ترجمه راستین

و چون او را باز برای آزمودن تنگ روزی کند (دلتنگ و غمین شود و) گوید: خدا مرا خوار گردانید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ كَلَّا بَل لَّا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ

چنین [یعنی توسعه و تقتیر (تنگی معاش) بنابر آنچه که می‌‌پندارید] نیست بلکه شما به یتیم ارج نمی‌‌نهید

- ترجمه سلطانی

چنین نیست بلکه شما به یتیم ارج نمی‌نهید

- ترجمه راستین

چنین نیست بلکه (به گناه بخل و طمع خوار شوید چون) هرگز یتیم نوازی نکنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ

و همدیگر را بر اطعام مسکین تشویق (ترغیب) نمی‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

و همدیگر را بر اطعام مسکین ترغیب نمی‌کنید

- ترجمه راستین

و فقیر را بر سفره طعام خود به میل و رغبت ننشانید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ وَتَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلًا لَّمًّا

و ارث را با خوردنی یکجا می‌‌خورید

- ترجمه سلطانی

و ارث را با خوردنی یکجا می‌خورید

- ترجمه راستین

و مال ارث را به تمامی می‌خورید (و مراعات حق وارثان ضعیف مانند زنان و دختران و صغیران را نمی‌کنید).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا

و مال را با دوست داشتنی زیاد دوست می‌‌دارید

- ترجمه سلطانی

و مال را با دوست داشتنی زیاد دوست می‌دارید

- ترجمه راستین

و سخت فریفته و مایل به مال دنیا می‌باشید (و به ثواب آخرت هیچ نمی‌پردازید).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ كَلَّا إِذَا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكًّا دَكًّا

چنین نیست، وقتی که زمین کوبیده شود کوبیدهٔ کوبیده

- ترجمه سلطانی

چنین نیست، وقتی که زمین کوبیده شود کوبیدهٔ کوبیده

- ترجمه راستین

چنین نیستت (که دنیا طلبان پندارند روز قیامتی نیست) روزی کهه (از زلزله پی در پی) زمین به کلی خرد و متلاشی شود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ وَجَاءَ رَبُّكَ وَالْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا

و ربّ (مضاف) تو {که همان قائم در وجود تو است و صوفیّه آن را فکر و حضور و سکینه نامیده‌‌اند و آن ملکوت ولیّ امر است، و بر سالک ظاهر نمی‌‌شود مگر بعد از موت اختیاری او، و وقتی که جمیع آثار قیامت در عالم صغیر او و جمیع آنچه که از علائم ظهور قائم (ع) و آثار او در اخبار وارد شده ظاهر شد ظاهر می‌‌شود و مؤیّد به ملائکه می‌‌باشد و حین ظهور او و بعد از آن ملک بر سالک ظاهر می‌‌شود} و ملائکه صف به صف بیایند {مراد این است که ملائکه در صفوف عدیده بحسب مراتبشان در قرب و بُعد می‌‌آیند}

- ترجمه سلطانی

و ربّ تو و ملائکه صف به صف بیایند

- ترجمه راستین

و (آن هنگام امر) خدا و فرشتگان صف در صف به عرصه محشر آیند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ وَجِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّكْرَى

و در آنروز جهنّم را بیاورد {زیرا ولیّ امر او بصیرت اخروی او را باز می‌‌کند بر او ظاهر است و می‌‌بیند آنچه را که غیر او نمی‌‌بینند، پس جهنّم و انواع عقبات آن و عقوبات آن را می‌‌بیند، و ایضاً جنان و انواع نعیم آن را می‌‌بیند}، در آنروز انسان یادآور می‌‌شود [یعنی به خیرش و شرّش متذکّر می‌‌شود، و اینکه کدام اعمال به عنوان نافع بوده و کدامیک به عنوان مضرّ لکن آن تذکر به او نفع نمی‌‌رساند] و کجا ذکری [نافعه] دارد

- ترجمه سلطانی

و در آنروز جهنّم را بیاورد، در آنروز انسان یادآور می‌شود و کجا ذکری (نافعه) دارد

- ترجمه راستین

و آن روز جهنم را (پدید) بیاورند، همان روز آدمی متذکر کار خود گردد، و آن تذکر چه سود به حال او بخشد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای
جزء ۳۰
سوره فجر
حزب ۱۱۹

٢٤ يَقُـولُ يَالَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي

می‌‌گوید ای کاش برای [انتفاعم در] حیاتم [در آخرت] اقدامی کرده بودم

- ترجمه سلطانی

می‌گوید ای کاش برای حیاتم (در آخرت) اقدامی کرده بودم

- ترجمه راستین

(با حسرت و ندامت) گوید: ای کاش برای زندگانی ابدی امروزم کار خیری انجام می‌دادم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ فَيَوْمَئِذٍ لَّا يُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ

پس در آنروز احدی همچون عذاب کردن او عذاب نمی‌‌کند

- ترجمه سلطانی

پس در آنروز احدی همچون عذاب کردن او عذاب نمی‌کند

- ترجمه راستین

و آن روز به مانند عذاب خدا هیچ کس عذاب نکند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ وَلَا يُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ

و احدی همچون به بند کشیدن او به بند نمی‌‌کشد

- ترجمه سلطانی

و احدی همچون به بند کشیدن او به بند نمی‌کشد

- ترجمه راستین

و به مانند به بند هلاک کشیدن او هیچ کس به بند نکشد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ يَاأَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ

ای نفس مطمئن شده {نفس انسان دارای مراتب و درجاتی عدیده است و امّهات مراتب آن بحسب تمکّن شیطان از او و تمکّن او در دار الرّحمان و توسّط (واسطه بودن) او از آن دو، سه است: و اوّل امّاره نامیده می‌‌شود و آن است که امر به بدی می‌‌کند یعنی به آنچه که هوای آن را دارد چه در صورت خیر باشد یا شرّ، و منع نمی‌‌کند و بر آن پشیمان نمی‌‌شود، و دوّم لوّامه و آن است که خودش را در هر آنچه که می‌‌آورد ملامت می‌‌کند خیر باشد یا شرّ و بر آنچه که از حیث شرّ بودن آن بر آنچه که انجام داده محزون می‌‌شود، یا از حیث نقصان آن از درجۀ کمال، یا از حیث نسبت آن به نفس خود، و سوّم مطمئنّه است برای اطمینان آن به پروردگارش و خروجش از انانیّت خویش که آن سبب اضطرابش است}

- ترجمه سلطانی

ای نفس مطمئن شده

- ترجمه راستین

(آن هنگام به اهل ایمان خطاب لطف رسد که) ای نفس (قدسی) مطمئن و دل آرام.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً

به سوی پروردگارت [یعنی پروردگار مضافت که او ولیّ امر تو است و او علی الاطلاق علی (ع) است، یا به سوی ربّ الأرباب با رجوع به مظاهر او و دار کرامت او و ضیافت او] برگرد [در حالی که به آنچه که پروردگارت به تو کرد نزد پروردگارت و خلفای او] راضی شده و مورد رضایت هستی

- ترجمه سلطانی

به سوی پروردگارت برگرد (در حالی که) راضی شده و مورد رضایت هستی

- ترجمه راستین

به حضور پروردگارت باز آی که تو خشنود به (نعمتهای ابدی) او و او راضی از توست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ فَادْخُلِي فِي عِبَادِي

و [برای خروجت از انانیّت خویش و دخولت در عبودیّت با خروج از انانیّت] در میان بندگان من داخل شو

- ترجمه سلطانی

و در میان بندگان من داخل شو

- ترجمه راستین

باز آی و در صف بندگان خاص من در آی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ وَادْخُلِي جَنَّتِي

و در جنّت من [مضاف به خودم که برای اولیائم آماده شده] داخل شو.

- ترجمه سلطانی

و در جنّت من داخل شو.

- ترجمه راستین

و در بهشت من داخل شو.

- ترجمه الهی قمشه‌ای