سورهٔ توبه
توبه، برائت، فاضحه، عذاب، مقشقشه، منقره، بحوث، حافره، مثیره، مبعثره، مخزیه، منکّله، مشرده، مدمدمه
١٢١ وَلَا يُنفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً وَلَا يَقْطَعُونَ وَادِيًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ
و به انفاقی (هزینهای) کوچک و نه بزرگ انفاق نمیکنند و وادیی را نمیپیمایند مگر آنکه [آن] مقرّر شده باشد تا خداوند به بهترین آنچه که عمل میکردهاند به آنها پاداش دهد
- ترجمه سلطانیو به انفاقی (هزینهای) کوچک و نه بزرگ انفاق نمیکنند و وادیی را نمیپیمایند مگر آنکه برای آنها مقرّر شده باشد تا خداوند به بهترین آنچه که عمل میکردهاند به آنها پاداش دهد
- ترجمه راستینو هیچ مالی کم یا زیاد (در راه خدا) انفاق نکنند و هیچ وادیی نپیمایند جز آنکه در نامه عمل آنها نوشته شود تا خداوند بسیار بهتر از آنچه کردند اجر به آنها عطا فرماید.
- ترجمه الهی قمشهای١٢٢ وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُوا كَافَّةً فَلَـوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ
و برای مؤمنین [شایسته] نباشد تا همگی (جمیعاً) دور شوند (عزیمت کنند) پس چرا از هر گروهی عدّهای دور نشدند [به جهاد یا به خدمت نبیّ (ص) یا مشایخ او برای تحصیل علم عزیمت نکردند] از جمله طایفهای [مستعدّ استکمال دو قوّۀ علمیّه و عملیّه] تا در دین تفقّه (فهم) کنند و تا [بعد از استکمال خود در دو قوّه و اجازت آنها در ارشاد و تعلیم عباد] قومشان را وقتی که نزد آنها رجوع میکنند انذار کنند راجی به اینکه آنها [از موبقات (هلاک کنندهها، هلاکتگاهها) خودشان] حذر کنند {فقه علم دینیّ است که با آن به علمی دیگر توسّل میشود و مقصود علوم عقلیّهٔ انسانیّه است، زیرا علم دینی همان علم انسانی عقلی است، عقلی باشد یا خیالی، برای اینکه انسان با انسانیّتش طریق به سوی آخرت و واقع در طریق و سائر (سیر کننده) بر آن است، و از حیث اینکه او به انسانیّتش، سالک بر طریق است علم او در اشتداد و ازدیاد میباشد، نه آن علم خیالی که با تصرّف واهمه بدون عقل حاصل میشود چه عقلی نامیده شود یا خیالی، زیرا آن علم نفسیّ حیوانیّ موصول به ملکوت سفلی، صاد (باز گرداننده، مانع) از طریق آخرت است و اگرچه صورت آن صورت علم آخرت باشد، و فقه در صحیحۀ نبوی یا علم به احکام قالبیّه مسمّی به «سنّت قائمه» است و طریق به آنها جز به وحی الهی نیست برای خفاء ارتباط آنها با عالم آخرت و خفاء چگونگی ایصال آنها به او، و اختلاف آن به اختلاف درجات مکلّفین به آنها است و آن حاصل نمیشود مگر به اخذ و تقلید از نبیّی یا از کسی که آنها را از او اخذ کرده، و یا علم به نفس و اخلاق آن و احوال آن است و همان «فریضۀ عادله» است، و یا علم به عقاید حقّۀ دینیّه است و همان «آیات محکمات» است برای بودن هر کدام از آنها آیت و علامتی از حقّ تعالی و مبدئیّت او و مرجعیّت او، این وقتی است که عقل آن را وسیله مقاصد اُخرویش قرار میدهد و امّا وقتی که وهم آن را وسیلهٔ آرزوهای دنیویش و مآرب (حاجات) حیوانیتش قرار دهد پس فقه و نه علم نمیباشد و اشباه مردم آن را فقه و علم نامیدهاند، و مراد از تفقّه کمال فقاهت است چه هیئت (ریخت) برای مبالغه یا غیر آن قرار داده شود یکسان است برای اینکه او تعالی آن را به انذار غیّا (برافراشته) کرده و مراد از انذار آنچه است که در مُنذَر (انذار کرده شده) مؤثّر میباشد، و انذار در مُنذَر مؤثّر نمیباشد مگر وقتی که مُنذَر در دو قوّۀ علمیّه و عملیّهٔ خود کامل باشد، وگرنه که لفظ انذار چه بسیار است که بر زبان غیر متفقّه جاری میشود مانند انذار خلفای جور و علمای آنها و قصّاص (قصّهگوها)شان و وعّاظ آنها، کسانی که امر میکردند و امر نمیبردند و نهی میکردند و نهی برنمیداشتند و موعظه میکردند و متّعظ نمیشدند و از آن جز وبال اتمام حجّت بر خود را بدون تأثّر (تأثیر گذاشتن) مخاطبین حاصل نمیکنند، و برای خفاء کمال نفس در این دو قوّه بر متفقّه و بر غیر او در انذار و امر و نهی محتاج به اذن و اجازه از امام یا نائب او میباشند و سلسلهٔ اجازه در سلسلهٔ علمای ظاهره و باطنه منضبط میباشد}
- ترجمه سلطانیو برای مؤمنین (شایسته) نباشد تا همگی دور شوند (عزیمت کنند) پس چرا از هر گروهی عدّهای دور نشدند (عزیمت نکردند) (به جهاد یا به خدمت نبی) از جمله طایفهای تا در دین تفقّه (فهم) کنند و تا قومشان را وقتی که نزد آنها رجوع میکنند انذار کنند راجی به اینکه آنها حذر کنند
- ترجمه راستینو (هنگامی که رسول فرمان خروج برای جنگ دهد) نباید مؤمنان همگی بیرون روند (و رسول را تنها گذارند) پس چرا از هر طایفهای جمعی برای جنگ و گروهی نزد رسول برای آموختن علم دین مهیا نباشند تا قوم خود را چون به نزدشان بازگشتند بیم رسانند، باشد که (از نافرمانی خدا) حذر کنند.
- ترجمه الهی قمشهای١٢٣ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ
ای کسانی که [با ایمان عام] ایمان آوردهاید با کسانی از کفّار که نزدیک شما میشوند بجنگید تا در شما خشونتی بیابند [تا بر شما جرأت نکنند] و بدانید که خداوند با تقوا پیشگان است [و از اغراض نفس در جنگ از مرایات (ریا کاریها) و صیت (آوازه) و غنیمت بپرهیزید که یاری شوید]
- ترجمه سلطانیای کسانی که ایمان آوردهاید با کسانی از کفّار که نزدیک شما میشوند بجنگید تا در شما خشونتی بیابند و بدانید که خداوند با تقوا پیشگان است
- ترجمه راستینای اهل ایمان، با کافران از آنان که با شما نزدیکترند شروع به جهاد کنید و باید کفار در شما درشتی و نیرومندی و قوت و پایداری حس کنند، و بدانید که خدا همیشه با پرهیزکاران است.
- ترجمه الهی قمشهای١٢٤ وَإِذَا مَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُم مَّن يَقُـولُ أَيُّكُمْ زَادَتْهُ هَذِهِ إِيمَانًا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَهُمْ يَسْتَبْشِرُونَ
[لکن وقتی که به جنگ امر شوند بعضی آنان سست میشوند] و وقتی که سورهای نازل میشود آنگاه کسانی از آنان [بطور استهزاء] میگویند که این بر ایمان کدامیک از شما افزود و امّا کسانی که ایمان آوردهاند پس بر ایمان آنها افزوده است و (در حالی که) آنها [برای نزول آن بر خودشان] شادمانی میکنند [برای اینکه آنها آن را به عنوان نعمت برای خود میبینند]
- ترجمه سلطانیو وقتی که سورهای نازل میشود آنگاه کسانی از آنان میگویند که این بر ایمان کدامیک از شما افزود و امّا کسانی که ایمان آوردهاند پس بر ایمان آنها افزوده است و (در حالی که) آنها (برای نزول آن بر خودشان) شادمانی میکنند
- ترجمه راستینو هرگاه سورهای نازل شود برخی (از همین منافقان) هستند که به دیگران میگویند: این سوره بر ایمان کدام یک از شما افزود؟آنان که به حقیقت اهل ایمانند همه را بر ایمان بیفزود و شادمان و مسرور شدند.
- ترجمه الهی قمشهای١٢٥ وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ وَمَاتُوا وَهُمْ كَافِرُونَ
و امّا [منافقین] کسانی که در قلبهایشان مرض است پس پلیدیی (شکّ و وسوسه) به پلیدیشان افزوده است و مردند و (در حالی که) آنها کافر بودند
- ترجمه سلطانیو امّا کسانی که در قلبهایشان مرض است پس پلیدیی به پلیدیشان افزوده است و مردند و (در حالی که) آنها کافر بودند
- ترجمه راستینو اما آنان که دلهاشان به مرض (شک و نفاق) مبتلاست هم بر خبث ذاتی آنها خباثتی افزود تا به حال کفر جان دادند.
- ترجمه الهی قمشهای١٢٦ أَوَلَا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عَامٍ مَّرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لَا يَتُوبُونَ وَلَا هُمْ يَذَّكَّرُونَ
آیا نمیبینند؟ که آنها در هر سالی یک یا دو بار [با بلایایی در ابدانشان و در انفسشان یا با جهاد با دشمنان و ظهور آثار صدق نبوّت با غلبۀ آنها با عدم تهیّۀ اسباب غلبه] امتحان میشوند سپس [از نفاقشان و کفرشان و نیرنگشان] توبه نمیکنند (باز نمیگردند) و آنها متذکّر نمیشوند [که این افتتان (آزمایش) از خداوند است و اینکه او بر عذاب آنها قادر است]
- ترجمه سلطانیآیا نمیبینند؟ که آنها در هر سالی یک یا دو بار آزمایش میشوند سپس توبه نمیکنند (باز نمیگردند) و آنها متذکّر نمیشوند
- ترجمه راستینآیا (منافقان) نمیبینند که آنها در هر سالی یک بار یا دو بار البته امتحان میشوند؟باز هم پشیمان نشده و (خدا را) یاد نمیکنند.
- ترجمه الهی قمشهای١٢٧ وَإِذَا مَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ نَّظَرَ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ هَلْ يَرَاكُم مِّنْ أَحَدٍ ثُمَّ انصَرَفُوا صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُم بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَفْقَهُونَ
و وقتی که سورهای نازل میشود بعضی از آنها [با نگاههایشان بطور استهزاء اشاره میکنند یا از روی غیظ] به بعضی دیگر نظر میکنند که [اگر بلند شوید و از این مجلس برگردید] آیا احدی شما را میبیند؟ سپس [از مجلس محمّد (ص)] منصرف میشوند (بلند میشوند و به غیظ از او روی میگردانند) خداوند قلبهای آنها را برگردانده است به (سبب) اینکه آنها قومی هستند که تفقّه (فهم) نمیکنند
- ترجمه سلطانیو وقتی که سورهای نازل میشود بعضی از آنها به بعضی دیگر نظر میکنند که آیا احدی شما را میبیند؟ سپس منصرف میشوند خداوند قلبهای آنها را برگردانده است به (سبب) اینکه آنها قومی هستند که تفقّه (فهم) نمیکنند
- ترجمه راستینو هرگاه سورهای نازل شود بعضی از آنها به بعضی دیگر نگاه و اشاره کرده، گویند: آیا شما را کسی (از مؤمنان در محضر پیغمبر) دیده و شناخته (یا نه) ؟آن گاه همه بر میگردند. خدا دلهاشان را برگرداند، که مردمی بسیار بیشعور و نادانند.
- ترجمه الهی قمشهای١٢٨ لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُـولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ
همانا رسولی از خود شما [از جنس شما، بشر یا عرب یا انسان کامل بنابر اینکه خطاب بر ائمّه باشد و از شریفترین شما] نزد شما آمده [رنج بردن شما] بر او ناگوار است که شما رنج ببرید بر [حفظ کردن شما و ایمان] شما حریص و به مؤمنین رئوف و مهربان است
- ترجمه سلطانیهمانا رسولی از (جنس) خود شما نزد شما آمده (رنج بردن شما) بر او ناگوار است که شما رنج ببرید بر (حفظ کردن شما و ایمان) شما حریص و به مؤمنین رئوف و مهربان است
- ترجمه راستینهمانا رسولی از جنس شما برای (هدایت) شما آمد که فقر و پریشانی و جهل و فلاکت شما بر او سخت میآید و بر (آسایش و نجات) شما بسیار حریص و به مؤمنان رئوف و مهربان است.
- ترجمه الهی قمشهای١٢٩ فَإِن تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ
پس اگر [از تو و از ایمان به تو] روی گردانیدند پس [از روی پشت گرمی به او و به سبب اعانت او] بگو خداوند مرا کافی است خدایی جز او نیست بر او توکّل کردهام و او پروردگار عرش عظیم است.
- ترجمه سلطانیپس اگر روی گردانیدند پس بگو خداوند مرا کافی است خدایی جز او نیست بر او توکّل کردهام و او پروردگار عرش عظیم است.
- ترجمه راستینپس (ای رسول) هرگاه مردم روگردانیدند بگو: خدا مرا کفایت است که جز او خدایی نیست، من بر او توکل کردهام و او رب عرش بزرگ است.
- ترجمه الهی قمشهای