سورهٔ توبه
توبه، برائت، فاضحه، عذاب، مقشقشه، منقره، بحوث، حافره، مثیره، مبعثره، مخزیه، منکّله، مشرده، مدمدمه
٤١ انفِرُوا خِفَافًا وَثِقَالًا وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
چه سبکبار و چه سنگینبار حرکت کنید و با اموالتان و انفستان در راه خدا جهاد کنید که آن برای شما بهتر است اگر [امور را و عواقب آنها را] میدانستید
- ترجمه سلطانیچه سبکبار و چه سنگینبار حرکت کنید و با اموالتان و انفستان در راه خدا جهاد کنید که آن برای شما بهتر است اگر میدانستید
- ترجمه راستینبرای جنگ با کافران، سبکبار و مجهز بیرون شوید و در راه خدا به مال و جان جهاد کنید، این کار شما را بسی بهتر خواهد بود اگر مردمی با فکر و دانش باشید.
- ترجمه الهی قمشهای٤٢ لَوْ كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَسَفَرًا قَاصِدًا لَّاتَّبَعُوكَ وَلَكِن بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ وَسَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنَا لَخَرَجْنَا مَعَكُمْ يُهْلِكُونَ أَنفُسَهُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ
اگر عرَضی (غنیمتی) نزدیک (قریب الوصول) بود و سفری کوتاه البتّه از تو پیروی میکردند و لکن این مسافت دور بر آنها دشوار آمده و [بعد از رجوع شما به آنها] به خداوند سوگند یاد خواهند کرد که اگر استطاعت میداشتیم حتماً با شما خارج میشدیم [با عذر کاذبشان] خودشان را هلاک میکنند و خداوند میداند که آنان البتّه [در عذر آوردن] دروغ میگویند
- ترجمه سلطانیاگر عرضی (غنیمتی) نزدیک (قریب الوصول) بود و سفری کوتاه البتّه از تو پیروی میکردند و لکن این مسافت دور بر آنها دشوار آمده و به خداوند سوگند یاد خواهند کرد که اگر استطاعت میداشتیم حتماً با شما خارج میشدیم (با عذر کاذبشان) خودشان را هلاک میکنند و خداوند میداند که آنان البتّه دروغ میگویند
- ترجمه راستین- (ای رسول) اگر این مردم را برای منفعت آنی و فوری و سفر کوتاه (تفریحی) دعوت کنی البته تو را پیروی خواهند کرد و لیکن این سفر (به تبوک برای جنگ با روم) بر آنان دراز و دشوار آمد، و مؤکد به خدا سوگند میخورند که اگر توانایی داشتیم همانا با شما بیرون میآمدیم، اینان خود را به دست هلاکت میسپارند و خدا میداند که آنها به حقیقت دروغ میگویند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٣ عَفَا اللَّهُ عَنكَ لِـمَ أَذِنتَ لَهُمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَتَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ
خداوند از تو بگذرد چرا به آنها (اجازه گیرندگان در قعود) اجازه دادی؟! تا آنکه کسانی که راست میگفتند بر تو آشکار شوند و دروغگویان را بشناسی
- ترجمه سلطانیخداوند از تو بگذرد چرا به آنها اجازه دادی؟! تا آنکه کسانی که راست میگفتند بر تو آشکار شوند و دروغگویان را بشناسی
- ترجمه راستین- (ای رسول) خدا تو را ببخشاید چرا پیش از آنکه دروغگویان از راستگویان بر تو معلوم شوند به آنها اجازه دادی؟ (بهتر آن بود که رخصت در ترک جهاد ندهی تا آن را که به راستی ایمان آورده از آن که دروغ میگوید امتحان کنی).
- ترجمه الهی قمشهای٤٤ لَا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ أَن يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ
کسانی که به خداوند و روز آخِر ایمان دارند از تو اجازه نمیگیرند [چه رسد به اینکه از تو اجازه بگیرند در تخلّف از این] که با اموالشان و انفسشان جهاد کنند و خداوند به پرهیزکاران دانا است [و عمل آنها از او عزب (پنهان) نمیشود]
- ترجمه سلطانیکسانی که به خداوند و روز آخِر ایمان دارند از تو اجازه نمیگیرند که با اموالشان و انفسشان جهاد کنند و خداوند به پرهیزکاران دانا است
- ترجمه راستین-مسلمانانی که به حقیقت به خدا و روز قیامت ایمان دارند از تو رخصت ترک جهاد نخواهند تا به مال و جان خود در راه خدا جهاد کنند، و خدا به احوال متقیان آگاه است.
- ترجمه الهی قمشهای٤٥ إِنَّمَا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ
جز این نیست که کسانی که به خداوند و روز آخِر ایمان نمیآورند و [در تصدیقشان به نبوّت تو] قلوب آنها در تردید است از تو اجازه میگیرند و آنها در تردیدشان تردّد میکنند (متحیّر میشوند و از سیر الی الله باز میایستند)
- ترجمه سلطانیجز این نیست که کسانی که به خداوند و روز آخِر ایمان نمیآورند و قلوب آنها در تردید است از تو اجازه میگیرند و آنها در تردیدشان تردّد میکنند
- ترجمه راستین-تنها آنهایی که ایمان به خدا و روز قیامت نیاورده و دلهاشان در شک و ریب است از تو اجازه معافی از جهاد میخواهند، و آن منافقان پیوسته در شک و تردید مانده و سرگردانند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٦ وَلَوْ أَرَادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً وَلَكِن كَرِهَ اللَّهُ انبِعَاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَقِيلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقَاعِدِينَ
اگر ارادهٔ خارج شدن میکردند حتماً توشهای برای آن آماده میکردند [یعنی البتّه برای آنها تهیّهٔ عُدّهٔ (توشه) آن و مایحتاج آن ممکن بود، یا اسباب تهیّهٔ آن را برای خود مهیّا میکردند] و لکن خداوند از فرستادن (اعزام) آنان کراهت داشت پس آنها را بازداشت و گفته شد: با نشستگان بنشینید
- ترجمه سلطانیاگر ارادهٔ خارج شدن میکردند حتماً توشهای برای آن آماده میکردند و لکن خداوند از فرستادن (اعزام) آنان کراهت داشت پس آنها را بازداشت و گفته شد: با نشستگان بنشینید
- ترجمه راستین-و اگر آنان قصد سفر جهاد داشتند درست مهیای آن میشدند لیکن خدا هم از برانگیختن آنها کراهت داشت پس آنها را باز داشت و حکم شد (که ای منافقان نالایق) شما هم با معذوران (کور عاجز در خانه خود) بنشینید.
- ترجمه الهی قمشهای٤٧ لَوْ خَرَجُوا فِيكُم مَّا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا وَلَأَوْضَعُوا خِلَالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَفِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِـمِينَ
اگر در میان شما خارج میشدند جز تباهی به شما نمیافزودند و اگر میان شما جای میگرفتند برای شما فتنه میخواستند و در میان شما خبرچین دارند و خداوند به ستمکاران دانا است [اشاره به این است که اکراه او تعالی بر انبعاث (فرستادن، اعزام) آنها گزاف و بلاسبب نیست، جز این نیست که آن به سبب ظلم آنها است]
- ترجمه سلطانیاگر در میان شما خارج میشدند جز تباهی به شما نمیافزودند و اگر میان شما جای میگرفتند برای شما فتنه میخواستند و در میان شما خبرچین دارند و خداوند به ستمکاران دانا است
- ترجمه راستین-اگر این منافق مردم هم در میان شما مؤمنان بیرون میآمدند جز خیانت و مکر در سپاه شما چیزی نمیافزودند و هر چه میتوانستند در کار شما اخلال و خرابی میکردند، برای شما از هر سو در جستجوی فتنه برمیآمدند، و هم در میان لشکر شما از آنان جاسوسهایی وجود دارد، و خدا به احوال ظالمان داناست.
- ترجمه الهی قمشهای٤٨ لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِن قَبْلُ وَقَلَّبُوا لَكَ الْأُمُورَ حَتَّى جَاءَ الْحَقُّ وَظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَهُمْ كَارِهُونَ
همانا از قبل [یعنی قبل از این غزوه، در غزوهٔ اُحد و از غزوات غیر آن از تجبین اصحاب تو و تدبیر فرار و تسلیم کردن تو به دشمنانت] فتنه جوئی کرده بودند و امور [جنگ] را برای تو وارونه جلوه میدادند تا آنکه [در هر آنچه که تدبیر کرده بودند و آن تأیید تو و نصرت تو است بر وفق آنچه که امر کردی و تدبیر نمودی] حقّ آمد و فرمان خداوند آشکار شد و (حال آنکه) آنها (وارونه جلوه دهندگان) کراهتدار هستند {حقّ مضاف همان مشیّت است که همان «حقّ مخلوقٌ به» است و هر حقّى به اتّصال به او حقّ و هر باطلی به انصراف از او باطل است، و اینکه «امر الله» همان عالم مجرّدات است که برای ضعف اثنینیّت (دوئیت) جز امر خداوند در آن نیست به حیثی که در آنجا امر و آمر و مأمور و ایتمار تصوّر نمیشود، و هر کس از افراد بشر که متّصل به این عالم متّحد با آن باشد آنگاه او ایضاً «امر الله» است و هر آنچه که از او از این حیثیّت صادر شود پس آن ایضاً امر خداوند است، و چون خلیفهٔ خدا، چه نبیّ باشد یا ولیّ، دارای دو وجه است، وجهی به خداوند و با آن از خداوند میگیرد، و وجهی به خلق و با آن آنچه را که از خداوند میگیرد به خلق میرساند، و از آن وجه او که به سوی خداوند است به حقّ و وحدت و ولایت، و از آن وجه او که به سوی خلق است به امر و کثرت و خلق و نبوّت و رسالت تعبیر میشود، و ولایت به معنی تدبیر خلق از جهت باطن است و خلافت به معنی تدبیر آنها از جهت ظاهر است پس ولایت به معنی اوّل روح ولایت به معنی دوّم است، و همچنین است روح نبوّت و رسالت و خلافت پس فرق بین حقّ و امر مانند فرق بین مطلق و مقیّد، و روح و جسد، و ولایت و نبوّت است، و حقّ همان ولایت در عالم کبیر است و مظهر اتمّ آن علی (ع) است و امر، نبوّت و مظهر اتمّ آن محمّد (ص) است و نبوّت، عالمی است که ولایت و اتّصال به وحدت بر آن غلبه دارد که غلبهٔ آن در عالم کبیر ظاهر نشده، پس آمدن حقّ یعنی غلبه کردن ولایت بر نبوّت سبب غلبه کردن نبوّت بر کثرات است و لذا معنی میدهد: تا آنکه ولایت آمد و وحدت غلبه کرد و نبوّت ظاهر شد و غلبه کرد}
- ترجمه سلطانیهمانا از قبل فتنه جوئی کرده بودند و امور را برای تو وارونه جلوه میدادند تا آنکه حقّ آمد و فرمان خداوند آشکار شد و (حال آنکه) آنها کراهتدار هستند
- ترجمه راستیناز این پیش (در جنگ خندق و احد) هم آنان در صدد فتنهگری بودند و کارها را به تو برعکس مینمودند تا آن گاه که حق روی آورد و امر خدا آشکار گردید (یعنی اسلام را فتح نصیب کرد) در صورتی که آنها کمال کراهت را داشتند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٩ وَمِنْهُم مَّن يَقُـولُ ائْذَن لِّي وَلَا تَفْتِنِّي أَلَا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ
و از میان آنها کسی که میگوید به من اجازه بده و مرا در فتنه [به معنی فساد و افتتان (در فتنه افتادن) واقع] نکن [یعنی مرا در فساد و افتتان (در فتنه افتادن) به زنان روم واقع مکن، یا پس مرا به ضایع شدن مال و عیال در فتنه نینداز، یا پس مرا با امر به خروج و تخلّف من از تو و مخالفت من با امر تو در فتنه مینداز، یا پس مرا با ضایع شدن بدن به سبب حرکت در گرما در فتنه نینداز]، آگاه باشید،! که در فتنه سقوط کردند و همانا جهنّم البتّه به کافران محیط است
- ترجمه سلطانیو از میان آنها کسی که میگوید به من اجازه بده و مرا در فتنه (واقع) نکن، آگاه باشید،! که در فتنه سقوط کردند و همانا جهنّم البتّه به کافران محیط است
- ترجمه راستینو برخی از آن مردم منافق با تو گویند که به ما در جهاد اجازه معافی ده و ما را در آتش فتنه (و گناه نافرمانی) میفکن، آگاه باش که آنها خود به فتنه و امتحان در افتادند و همانا دوزخ به آن کافران احاطه دارد.
- ترجمه الهی قمشهای٥٠ إِن تُصِبْكَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِن تُصِبْكَ مُصِيبَةٌ يَقُـولُوا قَدْ أَخَذْنَا أَمْرَنَا مِن قَبْلُ وَيَتَـوَلَّوا وَّهُمْ فَرِحُونَ
اگر حسنهای (غنیمتی و غلبهای در این جنگ) به تو برسد به آنها ناگوار میآید و اگر مصیبتی [چون قتل یا جرح یا انهزام (شکست خوردن)] به تو برسد میگویند ما امر خود را [در تخلّف از آنچه که در آن هلاک هست و اغترار (فریفته شدن) به آنچه از نصرت خداوند و ملائکهاش که حقیقتی ندارد] از قبل اتّخاذ کرده بودیم و [از تو و از مؤمنین] روی بر میگردانند و (در حالی که) آنها [به اقتضای حسد به آن به آنچه که به تو اصابت کرده] شادمانند
- ترجمه سلطانیاگر حسنهای به تو برسد به آنها ناگوار میآید و اگر مصیبتی به تو برسد میگویند ما امر خود را از قبل اتّخاذ کرده بودیم و (از تو و از مؤمنین) روی بر میگردانند و (در حالی که) آنها شادمانند
- ترجمه راستیناگر تو را حادثهای خوش نصیب شود سخت بر آنها ناگوار آید و اگر تو را زحمتی و رنجی پیش آید (خوشحال شده و) گویند: ما در کار خود پیشبینی کردیم (که به جنگ نرفتیم) ، و آنها باز میگردند در حالی که شادند.
- ترجمه الهی قمشهای