حزب شمارهٔ ۱۰۳


سورهٔ ۴۸- الفتح

١٨ لَّقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا

همانا خداوند از مؤمنین در آنوقت که با تو در زیر درخت بیعت کردند راضی شد و آنچه [از صدق و توبه و انابه] که در قلوب آنان است را دانست [پس به سبب آن از آنها راضى شد] پس سکینه را بر آنان نازل نمود {برای اینکه آنها از انانیّت خویش خارج شدند و سکینه همان صورت ملکوتی است که وقتی که عبد از انانیّتش خارج شود در خانهٔ قلب داخل می‌‌شود} و فتحی قریب (فتح خیبر) را به آنان پاداش داد {آنها چون با رسول خدا (ص) مخالفت کردند و با قریش جنگیدند و با انهزام (شکست خوردن) سختی شکست خوردند برای مخالفتشان با رسول خدا (ص) پشیمان شدند و نزد خداوند توبه کردند و از رسولش استغفار نمودند و از صمیم قلب با او بیعت کردند و حین این بیعت اصلاً انانیّت نداشتند و لذلک مستحقّ نزول سکینه گشتند، و رسول در این بیعت با آنها شرط کرد که با او مخالفت نکنند و با گفتار او و امر او مخالفت ننمایند، و بعد از آن چیزی که او انجام می‌‌دهد را علیه (بر زیان او) انکار نکنند}

- ترجمه سلطانی

همانا خداوند از مؤمنین در آنوقت که با تو در زیر درخت بیعت کردند راضی شد و دانست آنچه را که در قلوب آنان است پس سکینه را بر آنان نازل نمود و فتحی قریب را به آنان پاداش داد

- ترجمه راستین

خدا از مؤمنانی که زیر درخت (معهود حدیبیّه) با تو بیعت کردند به حقیقت خشنود گشت و از وفا و خلوص قلبی آنها آگاه بود که وقار و اطمینان کامل بر ایشان نازل فرمود و به فتحی نزدیک (که فتح خیبر بود) پاداش داد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ وَمَغَانِمَ كَثِيرَةً يَأْخُذُونَهَا وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا

و غنیمت‌‌هایی بسیاری را [همان مغانم خیبر] که آنها را می‌‌گیرند و خداوند چیره [بر مراد خود مغلوب نمی‌‌شود] و حکیم می‌‌باشد [که انجام نمی‌‌دهد آنچه را که انجام می‌‌دهد و وعده نمی‌‌دهد آنچه را که وعده می‌‌دهد مگر برای حکمت و غایتی متقنه]

- ترجمه سلطانی

و غنیمت‌هایی بسیاری را که آنها را می‌گیرند و خداوند چیره و حکیم می‌باشد

- ترجمه راستین

و به غنیمتهای فراوان که (از خیبریان) خواهند گرفت موفق داشت، و خدا مقتدر و داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ وَعَدَكُمُ اللَّهُ مَغَانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَهَا فَعَجَّلَ لَكُمْ هَذِهِ وَكَفَّ أَيْدِيَ النَّاسِ عَنكُمْ وَلِتَكُونَ آيَةً لِّلْمُؤْمِنِينَ وَيَهْدِيَكُمْ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا

خداوند غنیمت‌‌های بسیاری را به شما وعده کرده که آنها را می‌‌گیرید [این آنچه است که خداوند تا روز قیامت به مؤمنین (ع) ایفاء می‌‌کند یا آن، مغانم مکّه و هوازن است] پس این را برای شما پیش انداخت و دستان مردم [یعنی قریش یا دستان اعراب و غیر آنان را با قوّت اسلام، یا دستان اهل خیبر و هم‌‌سوگندهای آنان] را از شما بازداشت و تا [ای محمّد (ص) یا تا غنیمتی باشد که خداوند آن را برای شما معجّل کرد (پیش انداخت)] به عنوان آیت برای مؤمنین باشی و شما را به راه مستقیم [یعنی ولایت یا راه راست واقع بین افراط و تفریط در هر امری] هدایت کند

- ترجمه سلطانی

خداوند غنیمت‌های بسیاری را به شما وعده کرده که آنها را می‌گیرید پس این را برای شما پیش انداخت و دستان مردم را از شما بازداشت و تا به عنوان آیت برای مؤمنین باشی و شما را به راه مستقیم هدایت کند

- ترجمه راستین

خدا به شما (لشکر اسلام) وعده گرفتن غنیمتهای بسیار داده که این (یک غنیمت خیبر) را برای شما تعجیل در انجام آن فرمود و دست مردم (کافر) را از سر شما کوتاه کرد (تا همپیمانان یهود عبرت گیرند) و تا (این فتح و غنیمت) آیت و دلیل اهل ایمان (بر صدق وعده خدا) باشد و خدا شما را به راه راست هدایت فرماید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ وَأُخْرَى لَمْ تَقْدِرُوا عَلَيْهَا قَدْ أَحَاطَ اللَّهُ بِهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرًا

و [مغانم] دیگری را که شما به آنها دست نیافته‌‌اید {و گفته شده آنها غنیمت‌‌هایی هستند که خداوند آنها را برای مسلمین تا روز قیامت زیاد می‌‌کند، یا قریه‌‌هایی هستند که خداوند برای مسلمین تا روز قیامت آنها را فتح می‌‌کند، یا آن غنیمت‌‌های مکّه و هوازن است، یا قریهٔ مکّه است، یا مراد غنائم فارس و روم یا ملک آن دو است} [حال آنکه] خداوند به آنها احاطه دارد [و از ید او خارج نمی‌‌شود] و خداوند بر هر چیزی بسیار توانا است [و قدرت او اختصاص به فی‌‌ء غنائم و فتح بلاد (شهرها) و نصرت (یاری کردن) انبیاء و خذلان (خوار کردن) کفّار ندارد]

- ترجمه سلطانی

و (مغانم) دیگری را که شما به آنها دست نیافته‌اید (حال آنکه) خداوند به آنها احاطه دارد و خداوند بر هر چیزی بسیار توانا است

- ترجمه راستین

و خدا به شما باز وعده غنیمتهای دیگری فرموده که هنوز بر آن قادر نیستید و علم خدا محیط بر آن است و خدا بر هر چیز تواناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ وَلَوْ قَاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا

و اگر کسانی که کفر ورزیده‌‌اند [در روز حدیبیّه] با شما جنگ می‌‌کردند البتّه پشت بر می‌‌گرداندند (فرار می‌‌کردند) سپس ولیّ و نه یاوری نمی‌‌یافتند

- ترجمه سلطانی

و اگر کسانی که کفر ورزیده‌اند (در روز حدیبیّه) با شما جنگ می‌کردند البتّه پشت بر می‌گرداندند (فرار می‌کردند) سپس ولیّ و نه یاوری نمی‌یافتند

- ترجمه راستین

و اگر کافران با شما مسلمین به جنگ برخیزند از قتال شما پشت گردانیده و فرار کنند و دیگر هیچ ناصر و یاوری برای خود نیابند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا

سنّت خداوند است که از قبل سپری شده (چنین بوده است) [یعنی خداوند یاری کردن انبیاء و شکست کفّار را اگر با انبیاء جنگ می‌‌کردند قبل از این زمان سنّت کرده است] و تو هرگز برای سنّت خداوند تبدیلی نخواهی یافت

- ترجمه سلطانی

سنّت خداوند است که از قبل سپری شده (چنین بوده است) و تو هرگز برای سنّت خداوند تبدیلی نخواهی یافت

- ترجمه راستین

سنّت الهی (و قانون نظام ربّانی) بر این بوده (که حق بر باطل غالب شود) و ابدا در سنّت خدا تغییری نخواهی یافت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ وَهُوَ الَّذِي كَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ عَنْهُم بِبَطْنِ مَكَّةَ مِن بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَكُمْ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا

و او کسی است که [با رعب در قلوب آنها و نهی شما از جنگ کردن با آنها و امر به صلح] دستان آنها را از شما و دستان شما را از آنها در درون مکّه [یعنی حدیبیّه] بازداشت بعد از آنکه شما را بر آنها پیروز نمود [یعنی بعد از آنکه شما را مُشرف بر ظفر (پیروزی) بر آنها قرار داد یا بعد از آنکه شما را در بدر و روز خندق و در اُحد بر آنها پیروز نمود] و خداوند به آنچه که عمل می‌‌کنید بیناست

- ترجمه سلطانی

و او کسی است که دستان آنها را از شما و دستان شما را از آنها در درون مکّه بازداشت بعد از آنکه شما را بر آنها پیروز نمود و خداوند به آنچه که عمل می‌کنید بیناست

- ترجمه راستین

و او خدایی است که دست کفّار را از سر شما و دست شما را هم به زمین مکّه پس از فیروزیتان از سر آنها کوتاه کرد (که به امر خدا پیغمبر روز فتح مکّه برای حفظ جان دشمنان خانه‌هایی را پناه قرار داد) و خدا به هر چه می‌کنید بیناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ هُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَالْهَدْيَ مَعْكُوفًا أَن يَبْلُغَ مَحِلَّهُ وَلَـوْلَا رِجَالٌ مُّؤْمِنُونَ وَنِسَاءٌ مُّؤْمِنَاتٌ لَّمْ تَعْلَمُوهُمْ أَن تَطَئُوهُمْ فَتُصِيبَكُم مِّنْهُم مَّعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ لِّيُدْخِلَ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ مَن يَشَاءُ لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا

آنان کسانی هستند که کفر ورزیدند و شما را از مسجد الحرام بازداشتند و هَدْی (قربانی) شما را از اینکه به محلّش [یعنی محلّ نحر، مکّه] برسد مانع شدند و اگر مردانی مؤمن و زنانی مؤمن [در مکّه] نبودند که شما آنها را نمی‌‌شناختید [و ممکن بود] که پایمالشان کنید و بدون علم عار [ننگ ناشی از برخورد با] آنها دامنگیر شما می‌‌شد [عیبی که مشرکان با آن به شما عیب بگیرند به اینکه بگویند: اهل دین خود را کشتند، یا اثم (گناه) و جنایت یا دیه و کفّاره است] تا خداوند کسی [از مؤمنین] را که [به سلامت (سالم ماندن) او از قتل و اذی و لحوق (الحاق) کفّاره و دیه و از کافران به دخول وی در اسلام] می‌‌خواهد در رحمت خویش داخل کند [یعنی شما را نسبت به آنها بر می‌‌انگیختیم یا شما را داخل مکّه می‌‌کردیم یعنی پس شما را از دخول منع کردیم تا خداوند داخل کند] اگر از یکدیگر جدا (متمایز) می‌‌شدند حتماً از میان آنها (از اهل مکّه) کسانی که کفر ورزیده بودند را با عذابی دردناک عذاب می‌‌کردیم [پس برای حرمت اختلاط مؤمنین با کافران، و برای حفظ نفوس مؤمنینى که در مکّه بودند از قتل و اذی، و برای حفظ نفوس کسانی که با محمّد (ص) بودند از لحوق عیب، و برای حفظ نفوس مؤمنینى که در اصلاب کافران بودند، خداوند آنها را عذاب نکرد]

- ترجمه سلطانی

آنان کسانی هستند که کفر ورزیدند و شما را از مسجد الحرام بازداشتند و هَدْی (قربانی) شما را از اینکه به محلّش برسد مانع شدند و اگر مردانی مؤمن و زنانی مؤمن (در مکّه) نبودند که شما آنها را نمی‌شناختید (و ممکن بود) که پایمالشان کنید و بدون علم عار (ننگ) (ناشی از برخورد با) آنها دامنگیر شما می‌شد تا خداوند کسی را که می‌خواهد در رحمت خویش داخل کند اگر از یکدیگر جدا (متمایز) می‌شدند حتماً از میان آنها کسانی که کفر ورزیده بودند را با عذابی دردناک عذاب می‌کردیم

- ترجمه راستین

هم آنان بودند که کافر شدند و راه مسجد الحرام را بر شما بستند و قربانی شما را از رسیدن به محل خود (مکّه) منع کردند. و اگر مردان مؤمن و زنان مؤمنه‌ای که شما اکنون نمی‌شناسید (در مکه) وجود نداشتند که اگر حمله کنید آنها را ندانسته پامال هلاک می‌سازید پس دیه و غرامت خون آن مؤمنان به گردن شما می‌ماند (اگر این قضیّه نبود به شما اجازه حمله به مکه داده می‌شد و لیکن این اجازه به تأخیر افتاد) تا خدا هر که را بخواهد در رحمت خود داخل گرداند (و به نور اسلام هدایت کند) . اگر (عناصر کفر و ایمان) از یکدیگر جدا بودند همانا کسانی از آنان را که کافرند به عذابی دردناک معذّب می‌ساختیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا

آنوقت که کسانی که کفر ورزیده‌‌اند حمیّت را در قلوب خود حمیّت جاهلی قرار دادند پس خداوند سکینهٔ خود را بر رسولش و بر مؤمنین نازل کرد و کلمهٔ تقوا را ملازم آنها کرد {مراد از کلمۀ تقوى همان سکینه یا ولایت است که آن مورث سکینه است، یا سجّیهٔ تقوا از انحراف به طُرق منحرفه است} [یعنی آنها را در سکینه یا ولایت یا تقوا متمکّن (توانمند) نمود] و آنها به آن (به این کلمه یا به سکینه یا به مکّه) سزاوارتر و اهل (شایسته) آن بودند و خداوند به هر چیزی دانا است [و مقدار استحقاق هر کدام و سزاوارتر بودن هر یک را نسبت به دیگری می‌‌داند]

- ترجمه سلطانی

آنوقت که کسانی که کفر ورزیده‌اند حمیّت را در قلوب خود حمیّت جاهلی قرار دادند پس خداوند سکینهٔ خود را بر رسولش و بر مؤمنین نازل کرد و کلمهٔ تقوا را ملازم آنها کرد و آنها به آن سزاوارتر و اهل (شایسته) آن بودند و خداوند به هر چیزی دانا است

- ترجمه راستین

آن گاه که کافران در دلها ناموس و حمیّت، آن هم حمیّت جاهلیّت پروردند (که نگذاشتند در عهدنامه صلح حدیبیّه کلمه بسم اللّه و رسول اللّه بنویسند و مؤمنان را بر سر حمیّت و غیرت ایمانی آوردند) پس خدا وقار و اطمینان خاطر بر رسول خود و بر مؤمنان نازل کرد و آنان را با کلمه (اخلاص و مقام) تقوا ملازم کرد که آنها سزاوارتر بر این مقام بودند و اهلیّت آن داشتند و خدا به همه امور عالم داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ لَّقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِن شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا

همانا خداوند رؤیای رسولش را به حقّ تصدیق کرد {به عنوان جواب است برای آنچه که بعد از جلوگیری از آنها از ورود به مکّه گفتند که محمّد (ص) ما را به دخول به مکّه وعده داد و حال آنکه ما داخل نشدیم و حلق (تراشیدن) نکردیم و تقصیر (کوتاه کردن) نکردیم}، شما آنوقت که خداوند بخواهد حتماً در امنیّت داخل مسجد الحرام می‌‌شوید حلق کنندگان (تراشندگان) سرهایتان و قصر (کوتاه) کنندگان خواهید بود [در حالی که] نمی‌‌ترسید، و [خداوند از صلاح در اجمالِ وعده و عدم تصریح به وقت آن] می‌‌داند آنچه را که شما نمی‌‌دانستید {زیرا در جلوگیری از شما از مسجد الحرام و صلح شما با قریش به سبب آن صدّ (جلوگیری کردن) منافع بسیاری برای اسلام و اهل آن و قوّت عظیم و نشر برای اسلام هست} و به غیر از آن (دخول) پیروزی نزدیکی را (فتح خیبر یا صلح حدیبیّه) قرار داد {زیرا با آن صلح، مسلمین با مشرکان اختلاط کردند و از اظهار اسلام متمکّن شدند و احکام اسلام به گوش مشرکان رسید و در آن رغبت کردند و با آن اسلام تقویّت شد و محمّد (ص) و اصحابش در سال مقبل و همان سنهٔ هفتم از هجرت در کمال شوکت و عزّت داخل مکّه شدند}

- ترجمه سلطانی

همانا خداوند رؤیای رسولش را به حقّ تصدیق کرد، شما آنوقت که خداوند بخواهد حتماً در امنیّت داخل مسجد الحرام می‌شوید حلق کنندگان (تراشندگان) سرهایتان و قصر (کوتاه) کنندگان خواهید بود (در حالی که) نمی‌ترسید، پس (خداوند) می‌داند آنچه را که شما نمی‌دانستید و به غیر از آن پیروزی نزدیکی را قرار داد

- ترجمه راستین

البته خدا صدق و حقیقت خواب رسولش را آشکار و محقق ساخت که در عالم رؤیا دید شما مؤمنان به خواست خدا البته به مسجد الحرام با دل ایمن وارد شوید و سرها بتراشید و اعمال تقصیر بی ترس و هراس به جای آرید، و خدا آنچه را (از مصالح صلح حدیبیه) شما نمی‌دانستید می‌دانست و قبل از آن (که فتح مکه کنید) فتح نزدیک (حدیبیّه و خیبر) را مقرر داشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا

و او کسی است که رسولش را با هدایت [به احکام اسلام که آن مابه الاهتدا به ایمان است] و دین حقّ [یعنی ولایت که آن دین و طریق حقّ الی الله تعالی است] فرستاد تا آن را بر دین، همگی آن را ظاهر (پیروز) سازد {به اینکه جمیع ادیان را تحت آن قرار دهد و دین او را محیط به همه قرار دهد} و خداوند به عنوان شهید (بسیار شاهد) [بر رسولش] کافی است [چه اقرار کنید یا اقرار نکنید]

- ترجمه سلطانی

و او کسی است که رسولش را با هدایت و دین حقّ فرستاد تا آن را بر دین، همگی آن را ظاهر (پیروز) سازد و خداوند به عنوان شهید (بسیار شاهد) کافی است

- ترجمه راستین

او خدایی است که رسول خود را با هدایت (قرآن) و دین حق فرستاد تا آن را بر همه ادیان دنیا غالب گرداند و (بر حقیقت این سخن) گواهی خدا کافی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا

محمّد رسول (فرستادهٔ) خداوند است و کسانی که [در مرتبهٔ رسولان خداوند] با او هستند بر کفّار، سختگیر با یکدیگر مهربان هستند آنها را بسیار در [حالت] رکوع و سجده می‌‌بینی [در حالی که] فضل از خداوند و رضوان را می‌‌طلبند {فضل عبارت است از آنچه که خداوند بحسب مقام کثرت بندگان به آنها افاضه می‌‌کند و رضوان عبارت است از آنچه که او آن را بحسب مقام وحدتشان بر آنان افاضه می‌‌کند و به عبارت دیگر فضل جزای اعمال مأخوذه بحسب قبول رسالت و همان احکام قالب است، و رضوان جزای اعمال مأخوذه بحسب قبول ولایت و همان احکام قلب و روح است} نشانهٔ آنان از اثر سجده کردن در رخسارشان هست آن مَثل آنها در تورات هست [که آن حال نشأت موسی (ع) است] و مَثَل آنان در انجیل هست [که آن حال نشأت عیسی (ع) است] {سالک دارای دو شأن سلوک و شأن جذب است، و او با شأن سلوک اداء حقوق می‌‌کند و کثرات وجود خویش را از قوایش و لشکریانش اقامه می‌‌دارد و با شأن جذب از کثرات به وحدت روی می‌‌گرداند} مانند زراعتی است که جوانه‌‌اش را خارج کرده پس به آن نیرو داده آنگاه سخت شده و بر ساقه‌‌هایش ایستاده که [با حسنش و استغلاظش (محکم شدنش)] زارعین را متعجّب می‌‌کند تا کفّار را به آنها به خشم آورد، خداوند وعده داده است به کسانی که [با بیعت عامّه] ایمان آورده‌‌اند و [با بیعت خاصّه] اعمال صالح کردند که برای آنها آمرزشی [یعنی پوشاندنی بر مَساوی (بدی‌‌ها) آنها] و پاداشی بزرگ هست [که ممکن نمی‌‌شود که وصف شود].

- ترجمه سلطانی

محمّد رسول (فرستادهٔ) خداوند است و کسانی که با او هستند بر کفّار، سختگیر با یکدیگر مهربان هستند آنها را بسیار در (حالت) رکوع و سجده می‌بینی (در حالی که) فضل از خداوند و رضوان را می‌طلبند نشانهٔ آنان از اثر سجده کردن در رخسارشان هست آن مَثل آنها در تورات هست و مَثَل آنان در انجیل هست، مانند زراعتی است که جوانه‌اش را خارج کرده پس به آن نیرو داده آنگاه سخت شده و بر ساقه‌هایش ایستاده که زارعین را متعجّب می‌کند تا کفّار را به آنها به خشم آورد، خداوند وعده داده است به کسانی که ایمان آورده‌اند و اعمال صالح کردند که برای آنها آمرزشی و پاداشی بزرگ هست.

- ترجمه راستین

محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلم) فرستاده خداست و یاران و همراهانش بر کافران بسیار قویدل و سخت و با یکدیگر بسیار مشفق و مهربانند، آنان را در حال رکوع و سجود نماز بسیار بنگری که فضل و رحمت خدا و خشنودی او را می‌طلبند، بر رخسارشان از اثر سجده نشانه‌های نورانیّت پدیدار است. این وصف حال آنها در کتاب تورات و انجیل مکتوب است که (مثل حال آن رسول) به دانه‌ای ماند که چون نخست سر از خاک برآورد جوانه و شاخه‌ای نازک و ضعیف باشد بعد از آن قوّت یابد تا آنکه ستبر و قوی گردد و بر ساق خود راست و محکم بایستد که دهقانان را (در تماشای خود) حیران کند (همچنین محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم و اصحابش از ضعف به قوّت رسند) تا کافران عالم را (از قدرت و قوّت خود) به خشم آرند. خدا وعده فرموده که هر کس از آنها ثابت ایمان و نیکوکار شود گناهانش ببخشد و اجر عظیم عطا کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۴۹- الحجرات

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ

ای کسانی که [با بیعت عامّه] ایمان آورده‌‌اید بین دستان (پیشاپیش) خداوند و رسولش پیشی نگیرید [به معنی اینکه احدی را بر خداوند و رسولش (ص)، یا امری را بر امر خداوند و رسولش (ص) مقدّم ندارید، یا امری را پیشاپیش رسول او (ص) بدون اجازهٔ او اختیار نکنید، یا امر خودتان را به عنوان مقدّم بر امر خداوند قرار ندهید به اینکه در اعمال معادیّه، امر نفس و غایات نفسانی را نصب العین خود غافل از امر خداوند قرار دهید، و به اینکه در اعمال معاشیّه نظرتان به آنچه که انفس شما آنها را بدون نظر در آنها به امر خداوند و نهی او زینت دهد باشد] و از [سخط] خداوند [در اقدام بر امور شرعی] بهراسید همانا خداوند [به آنچه که در امر خلافت می‌‌گویید، یا بر آنچه که انفس شما هنگام اعمال معادیّه و معاشیّهٔ شما به شما امر می‌‌کند] شنوا و [به نیّات شما و دقایق اعمالتان و احوالتان و مکنونات شما که شما بر آن اطّلاع ندارید] دانا است

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید بین دستان (پیشاپیش) خداوند و رسولش پیشی نگیرید و از خداوند بهراسید همانا خداوند شنوا و دانا است

- ترجمه راستین

ای کسانی که ایمان آورده‌اید (در هیچ کار) بر خدا و رسول تقدّم مجویید و از خدا پروا کنید، که خدا شنوا و داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَـوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَن تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید صدایتان را فوق صدای نبیّ بلند نکنید و با گفتار بلند [چه بلند‌‌تر از صدای او (ص) باشد یا نباشد] مانند بلند گفتن بعضی از شما به بعضی دیگر با او سخن نرانید [و کراهت بدارید] که اعمالتان تباه شود و (حال آنکه) شما نمی‌‌فهمید {زیرا رفع (بلند کردن) صوت نزد او به عنوان ترک برای تعظیم او یا به عنوان اظهار برای تحقیر او است و هر دو مورث بر حبط (تباهی) عمل هستند}

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید صدایتان را فوق صدای نبیّ بلند نکنید و با گفتار بلند مانند بلند گفتن بعضی از شما به بعضی دیگر با او سخن نرانید که اعمالتان تباه شود و (حال آنکه) شما نمی‌فهمید

- ترجمه راستین

ای اهل ایمان، فوق صوت پیغمبر صدا بلند مکنید و بر او فریاد بر مکشید چنانکه با یکدیگر بلند سخن می‌گویید، که اعمال نیکتان (در اثر بی ادبی) محو و باطل شود و شما فهم نکنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ أُولَئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِيمٌ

همانا کسانی که صدایشان را نزد رسول خدا فرو می‌‌اندازند (پایین می‌‌آورند) آنان کسانی هستند که خداوند قلوبشان را بر تقوا امتحان کرده {مؤمن ممتحن (امتحان شده) کسی است که خداوند سینه‌‌اش را با نزول سکینه در آن و ظهور ملکوت امام بر او شرح کرده است} برای آنان آمرزش و اجری عظیم هست

- ترجمه سلطانی

همانا کسانی که صدایشان را نزد رسول خدا فرو می‌اندازند (پایین می‌آورند) آنان کسانی هستند که خداوند قلوبشان را بر تقوا امتحان کرده است، برای آنان آمرزش و اجری عظیم هست

- ترجمه راستین

آنان که نزد رسول خدا به صدای آرام و آهسته سخن گویند آنها هستند که در حقیقت خدا دلهایشان را برای تقوا آزموده. آنهایند که آمرزش و اجر عظیم دارند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِن وَرَاءِ الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ

همانا کسانی که تو را از ورای حجره‌‌ها (اطاق‌‌ها) نداء می‌‌دهند اکثرشان عقل (تعقل) نمی‌‌کنند [و لذلک تو را تعظیم نمی‌‌دارند و تو را مثل یکی از خود قرار می‌‌دهند]

- ترجمه سلطانی

همانا کسانی که تو را از ورای حجره‌ها (اطاق‌ها) نداء می‌دهند اکثرشان عقل (تعقل) نمی‌کنند

- ترجمه راستین

به حقیقت مردمی که تو را از پشت حجره‌هایت به صدای بلند می‌خوانند اکثر مردم بی عقل و شعوری هستند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ وَلَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّى تَخْرُجَ إِلَيْهِمْ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ

و اگر که آنها صبر کنند تا به ایشان خارج شوی البتّه برای آنها بهتر می‌‌باشد و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است

- ترجمه سلطانی

و اگر که آنها صبر کنند تا به ایشان خارج شوی البتّه برای آنها بهتر می‌باشد و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است

- ترجمه راستین

و اگر آنها صبر می‌کردند تا وقتی که تو بر ایشان خارج شوی بسیار بر آنها بهتر بود و (باز هم اگر توبه کنند) خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَن تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید اگر فاسقی به شما خبری آورد پس بررسی کنید مبادا [یعنی کراهت بدارید که] به گروهی به (سبب) جهالت [به حال آنها] آسیب رسانید که از آنچه که انجام داده‌‌اید پشیمان شوید

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید اگر فاسقی به شما خبری آورد پس بررسی کنید مبادا به گروهی به (سبب) جهالت (به حال آنها) آسیب رسانید که از آنچه که انجام داده‌اید پشیمان شوید

- ترجمه راستین

ای مؤمنان، هر گاه فاسقی خبری برای شما آورد تحقیق کنید، مبادا از روی نادانی به قومی رنجی رسانید و سخت از کار خود پشیمان گردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِّنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُولَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ

و بدانید که رسول خدا در میان شما است [پس اخبار را با عرض کردن به او بررسی کنید و در عمل به آن از او استیذان (درخواست اجازه کردن) کنید تا بر فعل خویش پشیمان نگردید، یا آن تمهید (مقدمه چینی) برای مابعدش در مفهوم و معنی موضوعی است که افراد موضوع آن مورد نظرند] که اگر در بسیاری از امور از شما اطاعت کند حتماً سختی خواهید کشید و لکن خداوند ایمان را برای شما محبوب کرد و آن را در قلوبتان زینت داد و کفر و فسوق (آلودگی به گناه) و عصیان را برای شما کریه ساخت [پس نخواهید که رسول (ص) را وادار بر اتّباع از خود بکنید] آنان همان رشد (هدایت) یافتگان

- ترجمه سلطانی

و بدانید که رسول خدا در میان شما است که اگر در بسیاری از امور از شما اطاعت کند حتماً سختی خواهید کشید و لکن خداوند ایمان را برای شما محبوب کرد و آن را در قلوبتان زینت داد و کفر و فسوق (آلوده شدن به گناه) و عصیان را برای شما کریه ساخت آنان همان رشد (هدایت) یافتگان

- ترجمه راستین

و بدانید رسول خدا در میان شماست، که اگر در بسیاری از امور رأی شما را پیروی کند خود به رنج و زحمت می‌افتید و لیکن خدا مقام ایمان را محبوب شما گردانید و در دلهاتان نیکو بیاراست و کفر و فسق و معصیت را زشت و منفور در نظرتان ساخت. اینان به حقیقت اهل صواب و هدایتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَنِعْمَةً وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ

به عنوان فضل از خداوند و به عنوان نعمت هستند {فضل به محمّد (ص) و رسالتش و احکام رسالتش و قبول رسالت او، و نعمت به علیّ (ع) و ولایت او و آثار ولایت او و قبول ولایت او تفسیر شده است} و خداوند [به احوال شما و دقایق مایصلحکم (آنچه که صلاح شما می‌‌شود/ آنچه که شما را اصلاح می‌‌کند)] بسیار دانا [است و لذلک ایمان را در قلوب شما زینت داد و کفر را ناپسند نمود] و حکیم است [که آنچه را که انجام می‌‌دهد جز برای غایتی محکم متقن انجام نمی‌‌دهد]

- ترجمه سلطانی

به عنوان فضل از خداوند و به عنوان نعمت هستند و خداوند بسیار دانا و حکیم است

- ترجمه راستین

این مقام بر آنان به فضل خدا و نعمت الهی حاصل گردید و خدا (به احوال بندگان) دانا و (به صلاح نظام عالم) آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ وَإِن طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِن بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِن فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ

و اگر دو طایفه از مؤمنین با هم جنگیدند پس بین آنها را صلح دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری تعدّی کرد پس با آن که تعدّی می‌‌کند جنگ کنید تا [با رجوع به رسول و آنچه که به آن حکم کرده] به امر خداوند بازگردد پس اگر برگشت آنگاه بین آن دو را به عدل صلح دهید و دادگری نمایید [در جمیع امور حتّی در عبادات که بر خودتان ضیق (تنگ) نگیرید] همانا خداوند دادگران را دوست می‌‌دارد

- ترجمه سلطانی

و اگر دو طایفه از مؤمنین با هم جنگیدند پس بین آنها را صلح دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری تعدّی کرد پس با آن که تعدّی می‌کند جنگ کنید تا به امر خداوند بازگردد پس اگر برگشت آنگاه بین آن دو را به عدل صلح دهید و دادگری نمایید همانا خداوند دادگران را دوست می‌دارد

- ترجمه راستین

و اگر دو طایفه از اهل ایمان با هم به قتال و دشمنی برخیزند البته شما مؤمنان بین آنها صلح برقرار دارید و اگر یک قوم بر دیگری ظلم کرد با آن طایفه ظالم قتال کنید تا به فرمان خدا باز آید، پس هر گاه به حکم حق برگشت با حفظ عدالت میان آنها را صلح دهید و همیشه (با هر دوست و دشمنی) عدالت کنید که خدا بسیار اهل عدل و داد را دوست می‌دارد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ

جز این نیست که مؤمنان برادرند پس [وقتی که اختلاف بین مؤمنین (دو مؤمن) واقع می‌‌شود چه به حدّ جنگ برسد یا نرسد] بین دو برادرتان اصلاح کنید [یعنی آن دو را صلح بدهید] و از [سخط (خشم)] خداوند [در حیف (ستم کردن) و میل به یکی از طرفین] بهراسید باشد که [بنابر اصلاح شما و عدم میل شما رحم شوید، یا تا شاید ای متخالفان (اختلاف کنندگان) و اصلاح کنندگان جمیعاً] رحم شوید

- ترجمه سلطانی

جز این نیست که مؤمنان برادرند پس بین دو برادرتان اصلاح کنید و از خداوند بهراسید باشد که رحم شوید

- ترجمه راستین

به حقیقت مؤمنان همه برادر یکدیگرند پس همیشه بین برادران ایمانی خود صلح دهید و خداترس و پرهیزکار باشید، باشد که مورد لطف و رحمت الهی گردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِّن قَوْمٍ عَسَى أَن يَكُونُوا خَيْرًا مِّنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِّن نِّسَاءٍ عَسَى أَن يَكُنَّ خَيْرًا مِّنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَن لَّمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِـمُونَ

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید نباید گروهی گروه دیگر را مسخره کند چه بسا که [گروه مسخور (مسخره شده) از سوی آنها] بهتر از آنها (ساخرین، مسخره کنندگان) باشند و نه زنانی از سوی زنانی [دیگر مسخره شوند] چه بسا که بهتر از آنها (زنان) باشند و از خودتان {حیث اینکه مؤمنین هر کدام از آنها به منزلهٔ نفس دیگری است} عیب‌‌جویی مکنید و به همدیگر با القاب [بد] لقب ندهید (تنابز نکنید) [به اینکه بعضی از شما بعضی دیگر را با لقب سوئی لقب دهد] چه بد است به فسوق [یعنی خروج از عهد محمّد (ص) و عقد او و شروط عقد او به آن] نام نهادن بعد از ایمان، و کسانی که [از سخریّه (مسخره کردن) و لُمَز (اشاره کردن با گوشهٔ چشم) و نَبَز (عیب نهادن) با القاب] توبه نکنند پس آنان همان ستمگرانند

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید نباید گروهی گروه دیگر را مسخره کند چه بسا که بهتر از آنها باشند و نه زنانی از سوی زنانی (دیگر) (مسخره شوند) چه بسا که بهتر از آنها (مؤنّث) باشند و از خودتان عیب‌جویی مکنید و به همدیگر با القاب (بد) لقب ندهید چه بد است به فسوق (آلودگی به گناه) نام نهادن بعد از ایمان، و کسانی که (از مسخره کردن) توبه نکنند پس آنان همان ستمگرانند

- ترجمه راستین

ای اهل ایمان، مؤمنان هرگز نباید قومی قوم دیگر را مسخره و استهزا کنند، شاید آن قوم که مسخره می‌کنند از خود آنان بهتر باشند. و نیز بین زنان با ایمان قومی دیگری را سخریّه نکنند که بسا آن قوم از خود آن زنان بهتر باشند، و هرگز عیبجویی (از همدینان) خود مکنید و به نام و لقب‌های زشت یکدیگر را مخوانید که پس از ایمان به خدا نام فسق (بر مؤمن نهادن) بسیار زشت است و هر که توبه نکند چنین کسان بسیار ظالم و ستمکارند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِيمٌ

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید از بسیاری از گمان‌‌ها اجتناب کنید همانا بعضی از ظنّ‌‌ها گناه هستند و [دربارهٔ عورات مؤمنین] تجسّس نکنید [تا آنکه برای شما گمان بد حاصل شود] و نباید بعضی از شما غیبت [یعنی ذکر بدی در غیاب] بعضی [دیگر] را کند [یعنی بعضی از شما نباید بعضی دیگر را در غیبت او به بدی یاد کند] {و غیبت آن است که عیبی را برای مؤمنی که خداوند آن را پوشانده است با زبانت یا با سایر جوارحت با تصریح یا با کنایه و تلویح علیه (بر زیان او) در غیاب او ظاهر سازی، و حیثی که اظهار تو را ندانسته باشد، و امّا عیوبی که در مؤمن نبوده پس نسبت دادن آنها به او در حضورش یا غیابش به عنوان بهتان می‌‌باشد و اشدّ از غیبت می‌‌باشد} آیا احدی از شما دوست می‌‌دارد که گوشت برادرش را [در حالی که] مرده است بخورد {تمثیل غیبت به خوردن گوشت مرده برای این است که اسماء قوالب مسمیّات هستند و حکم بر حیال (قبال) خود ندارند، و کسی که مؤمنی را به سوئی یاد کند آن جز با تخلیّهٔ مؤمن از لطیفهٔ ایمانش، و ذکر او بر زبانش و شنیدن آن با گوشش به منزلهٔ گوشت خالی از روح ممضوغ (خاییده شده) او با دهانش و داخل در شکمش از او ممکن نمی‌‌باشد، زیرا دخول آن در شکمش از طریق گوشش مانند دخول در شکمش از طریق حلقش است} پس از آن کراهت دارید و از خداوند بهراسید [و غیبت نکنید و اگر غیبت کردید توبه کنید] همانا خداوند بسیار توّاب (التفات کننده) و مهربان است

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید از بسیاری از گمان‌ها اجتناب کنید همانا بعضی از ظنّ‌ها گناه هستند و تجسّس نکنید و نباید بعضی از شما غیبت (ذکر بدی در غیاب) بعضی (دیگر) را کند آیا احدی از شما دوست می‌دارد که گوشت برادرش را (در حالی که) مرده است بخورد پس از آن کراهت دارید و از خداوند بهراسید همانا خداوند بسیار توّاب (التفات کننده) و مهربان است

- ترجمه راستین

ای اهل ایمان، از بسیار پندارها در حق یکدیگر اجتناب کنید که برخی ظنّ و پندارها معصیت است و نیز هرگز (از حال درونی هم) تجسس مکنید و غیبت یکدیگر روا مدارید، هیچ یک از شما آیا دوست می‌دارد که گوشت برادر مرده خود را خورد؟البته کراهت و نفرت از آن دارید (پس بدانید که مثل غیبت مؤمن به حقیقت همین است) و از خدا پروا کنید، که خدا بسیار توبه پذیر و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ يَاأَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ

ای مردم همانا ما شما را از مذکّری و مؤنّثی [یعنی از این دو جنس یا از آدم و حوّاء (ع)] خلق کردیم و شما را شعوب و قبائلی قرار دادیم تا همدیگر را بشناسید [نه آنکه تفاخر کنید و تنابز (همدیگر را به لقب بد خواندن) نمائید و تلامز (به عیب با گوشهٔ چشم اشاره به دیگری کردن) نمائید و مسخره کنید و اغتاب (غیبت کردن) نمایید] همانا بزرگوارترین شما نزد خداوند با تقواترین شما است [و کرامت و شرف به نسب و حسب و مال و جمال و کثرت اولاد و خلوّ (خالی بودن) از عیوب نیست] همانا خداوند [به متّقى از شما و اتقى و به شقی و اشقی] دانا و [به آنچه که علم شما به آن تعلّق نمی‌‌گیرد از بواطن امور شما و قدر استعداد شما و استحقاق شما] آگاه است

- ترجمه سلطانی

ای مردم همانا ما شما را از مذکّری و مؤنّثی خلق کردیم و شما را شعوب و قبائلی قرار دادیم تا همدیگر را بشناسید همانا بزرگوارترین شما نزد خداوند با تقواترین شما است همانا خداوند دانا و آگاه است

- ترجمه راستین

ای مردم، ما همه شما را نخست از مرد و زنی آفریدیم و آن گاه شعبه‌های بسیار و فرق مختلف گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید، همانا بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شمایند، همانا خدا کاملا دانا و آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای