حزب شمارهٔ ۱۰۵


سورهٔ ۵۱- الذاريات

٣١ قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ

[ابراهیم (ع) بعد از آنکه آنها را شناخت و به آنها انس گرفت] گفت: پس کار [خطیر] شما [یعنی امر شما و شغل شما] چیست ای فرستاده‌‌شدگان؟

- ترجمه سلطانی

(ابراهیم) گفت: پس کار (خطیر) شما چیست ای فرستاده‌شدگان؟

- ترجمه راستین

ابراهیم گفت: ای رسولان حق، باز گویید که شما برای چه کار مأمورید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُّجْرِمِينَ

[میهمانان] گفتند همانا ما به سوی قوم مجرم فرستاده شده‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

(میهمانان) گفتند همانا ما به سوی قوم مجرم فرستاده شده‌ایم

- ترجمه راستین

گفتند: ما بر قوم بدکاری فرستاده شده‌ایم (یعنی قوم لوط).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِّن طِينٍ

تا بر آنها سنگ‌‌هایی از گِل بفرستیم

- ترجمه سلطانی

تا بر آنها سنگ‌هایی از گِل بفرستیم

- ترجمه راستین

تا بر سر آنها از گل سنگباران کنیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٤ مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ

که نزد پروردگارت برای اسرافکاران نشانه‌‌دار شده است

- ترجمه سلطانی

که نزد پروردگارت برای اسرافکاران نشانه‌دار شده است

- ترجمه راستین

که آن سنگها نزد پروردگار تو معیّن و نشاندار برای ستمکاران است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ فَأَخْرَجْنَا مَن كَانَ فِيهَا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ

پس از مؤمنین کسانی که در آنجا بودند را خارج کردیم

- ترجمه سلطانی

پس از مؤمنین کسانی که در آنجا بودند را خارج کردیم

- ترجمه راستین

پس، از اهل ایمان هر که بود از آن دیار خارج کردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٦ فَمَا وَجَدْنَا فِيهَا غَيْرَ بَيْتٍ مِّنَ الْمُسْلِمِينَ

پس از مسلمین غیر خانه‌‌ای در آنجا نیافتیم

- ترجمه سلطانی

پس از مسلمین غیر خانه‌ای در آنجا نیافتیم

- ترجمه راستین

و در همه آن دیار جز یک خانه (لوط) دیگر مسلم خداپرست نیافتیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٧ وَتَرَكْنَا فِيهَا آيَةً لِّلَّذِينَ يَخَافُونَ الْعَذَابَ الْأَلِيمَ

و در آن برای کسانی که از عذاب الیم می‌‌ترسند نشانه‌‌ای گذاشتیم

- ترجمه سلطانی

و در آن برای کسانی که از عذاب الیم می‌ترسند نشانه‌ای گذاشتیم

- ترجمه راستین

و در آن دیار (که ویران کردیم) برای آنان که از عذاب دردناک (قهر خدا) می‌ترسند آیت عبرتی واگذاردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٨ وَفِي مُوسَى إِذْ أَرْسَلْنَاهُ إِلَى فِرْعَوْنَ بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ

و دربارهٔ موسی آنوقت که او را با سلطان (حجّت) مبین (آشکار) به سوی فرعون فرستادیم

- ترجمه سلطانی

و دربارهٔ موسی آنوقت که او را با سلطان (حجّت) مبین (آشکار) به سوی فرعون فرستادیم

- ترجمه راستین

و نیز در (رسالت) موسی (آیت عبرت است) که با معجزه روشن به سوی فرعونیانش فرستادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٩ فَتَوَلَّى بِرُكْنِهِ وَقَالَ سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ

پس [فرعون] با رکن (سپاه) خود اعراض کرد و گفت: ساحر یا مجنون است [یعنی آنچه که آن را انجام می‌‌دهد از سحر او و به اختیار خویش است، یا او مجنون است، و آنچه از خوارق عادات که بر او ظاهر می‌‌شود جز این نیست که بدون اختیار او از جنّ بر دست او ظاهر می‌‌شود]

- ترجمه سلطانی

پس (فرعون) با رکن (سپاه) خود اعراض کرد و گفت: ساحر یا مجنون است

- ترجمه راستین

و فرعون به غرور ملک و قدرت (از طاعت حق) سرکشید و گفت که موسی ساحر یا دیوانه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٠ فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ وَهُوَ مُلِيمٌ

پس او و سپاهش را گرفتیم و آنها را در دریا انداختیم و او درخور ملامت بود

- ترجمه سلطانی

پس او و سپاهش را گرفتیم و آنها را در دریا انداختیم و او درخور ملامت بود

- ترجمه راستین

ما هم او را با همه سپاهش (به قهر) گرفتیم و به دریا انداختیم که در خور هر نکوهش و ملامت بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤١ وَفِي عَادٍ إِذْ أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الرِّيحَ الْعَقِيمَ

و دربارهٔ [قوم] عاد آنوقت که بر آنها باد عقیم (خشک) فرستادیم {برای عدم تضمّن آن بر منفعتی «عقیم» نامیده شده یا برای اینکه آن آنها را هلاک کرد و آنها را ریشه‌‌کن نمود}

- ترجمه سلطانی

و دربارهٔ (قوم) عاد آنوقت که بر آنها باد خشک فرستادیم

- ترجمه راستین

و نیز در قوم عاد که بر هلاکشان تندباد خزان فرستادیم (عبرت خلق است).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٢ مَا تَذَرُ مِن شَيْءٍ أَتَتْ عَلَيْهِ إِلَّا جَعَلَتْهُ كَالرَّمِيمِ

[آن باد] بر چیزی که بر آن می‌‌آمد [می‌‌وزید] رها نمی‌‌کرد مگر آنکه آن را مانند استخوان پوسیده [خاکستر] قرار می‌‌داد

- ترجمه سلطانی

(آن باد) بر چیزی که بر آن می‌آمد (می‌وزید) رها نمی‌کرد مگر آنکه آن را مانند استخوان پوسیده (خاکستر) قرار می‌داد

- ترجمه راستین

که آن باد هلاک به چیزی نمی‌گذشت جز آنکه آن را مانند استخوان پوسیده می‌گردانید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٣ وَفِي ثَمُودَ إِذْ قِيلَ لَهُمْ تَمَتَّعُوا حَتَّى حِينٍ

و دربارهٔ [قوم] ثمود آنوقت که به آنان گفته شد تا مدّتی بهره‌‌مند شوید

- ترجمه سلطانی

و دربارهٔ (قوم) ثمود آنوقت که به آنان گفته شد تا مدّتی بهره‌مند شوید

- ترجمه راستین

و هم در قوم ثمود (بر خلق عبرتی است) که به آنان گفته شد: اینک گرم تعیّش و تمتّع (حیوانی) باشید تا هنگام معیّن (که وعده انتقام حق فرا می‌رسد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٤ فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَهُمْ يَنظُرُونَ

پس از امر پروردگارشان سرکشی کردند پس صاعقه آنها را در گرفت و (در حالی که) آنها نظر می‌‌کردند

- ترجمه سلطانی

پس از امر پروردگارشان سرکشی کردند پس صاعقه آنها را در گرفت و (در حالی که) آنها نظر می‌کردند

- ترجمه راستین

آنها هم از فرمان خدای خود سرکشیدند پس آنها را صاعقه آتش درگرفت در حالی که (هلاک خویش را) به چشم مشاهده می‌کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٥ فَمَا اسْتَطَاعُوا مِن قِيَامٍ وَمَا كَانُوا مُنتَصِرِينَ

و توانایی برخاستن نداشتند و منتصر (غلبه کننده، ممتنع، مانع شونده) نبودند

- ترجمه سلطانی

و توانایی برخاستن نداشتند و منتصر (غلبه کننده) (ممتنع (مانع شونده)) نبودند

- ترجمه راستین

در حالی که نه هیچ توانایی برخاستن (و گریختن) داشتند و نه هیچ یار و مددکاری یافتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٦ وَقَوْمَ نُوحٍ مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ

و قبل از آنها قوم نوح را، همانا آنها قومی فاسق بودند

- ترجمه سلطانی

و قبل از آنها قوم نوح را، همانا آنها قومی فاسق بودند

- ترجمه راستین

و پیش از این اقوام هم قوم نوح را هلاک کردیم که مردمی فاسق و نابکار بودند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٧ وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ

و آسمان را، آن را به قدرت [یعنی با قوّت] بناء کردیم و همانا ما البتّه موسع (وسعت دهنده، قادر) هستیم [یا البتّه رزق را بر بندگان توسعه دهنده‌‌ایم، یا دارندهٔ وسعتی هستیم برای بندگان و ارزاق آنها]

- ترجمه سلطانی

و آسمان را، آن را به قدرت بناء کردیم و همانا ما البتّه موسع (وسعت دهنده، قادر) هستیم

- ترجمه راستین

و کاخ رفیع آسمان را ما به قدرت خود برافراشتیم و ماییم که مقتدریم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٨ وَالْأَرْضَ فَرَشْنَاهَا فَنِعْمَ الْمَاهِدُونَ

و زمین را، آن را گستراندیم (بسط دادیم) پس بهترین آماده کنندگان هستیم

- ترجمه سلطانی

و زمین را، آن را گستراندیم پس بهترین آماده کنندگان هستیم

- ترجمه راستین

و زمین را بگستردیم و چه نیکو مهدی بگستردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٩ وَمِن كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ

و از هر چیزی دو زوجی (گونه‌‌ای) [برّی و بحری، یا انسی و وحشی، یا از هر چیزی از کیفیّات و کمیّات و چشیدنی‌‌ها و بوییدنی‌‌ها دو ضدّ متنافی مانند گرمی و سردی، و سیاه و سپید، و تلخ و شیرین، و کوتاه و بلند، و حسن و قبیح، الی غیر ذلک] خلق کردیم با ترقّب به اینکه شما [علم او و حکمت او و قدرت او و عنایت او به خلقش و رأفتش را] یادآور شوید

- ترجمه سلطانی

و از هر چیزی دو زوجی (گونه‌ای) خلق کردیم با ترقّب به اینکه شما یادآور شوید

- ترجمه راستین

و از هر چیزی دو نوع (نر و ماده) بیافریدیم تا مگر متذکر (حکمت خدا) شوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٠ فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّي لَكُم مِّنْهُ نَذِيرٌ مُّبِينٌ

پس به سوی خداوند [مُنعم بر شما به این نعم از نفوس امّارهٔ خویش و از شیطان و لشکریانش با استعاذت به او، و از اشرار و شرور آنها با استعانت به او، و از اهویهٔ خود که همان خدایان شما هستند با طاعت بر امر او و نهی او] فرار کنید همانا من بیم دهندهٔ آشکاری از سوی او برای شما هستم

- ترجمه سلطانی

پس به سوی خداوند فرار کنید همانا من بیم دهندهٔ آشکاری از سوی او برای شما هستم

- ترجمه راستین

باری، به درگاه خدا گریزید، که من از جانب او با بیانی روشن شما را می‌ترسانم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥١ وَلَا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ إِنِّي لَكُم مِّنْهُ نَذِيرٌ مُّبِينٌ

و با الله خدای دیگری قرار ندهید همانا من انذار کنندهٔ آشکاری از سوی او برای شما هستم

- ترجمه سلطانی

و با الله خدای دیگری قرار ندهید همانا من انذار کنندهٔ آشکاری از سوی او برای شما هستم

- ترجمه راستین

و هرگز با خدای یکتا خدایی دیگر نپرستید که من از جانب او با بیانی روشن شما را می‌ترسانم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٢ كَذَلِكَ مَا أَتَى الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم مِّن رَّسُـولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ

همچنان [قول بر تو از اینکه تو مجنون یا ساحر یا کاهن یا شاعر هستی] نزد کسانی که قبل از آنها بودند است، رسولی نیامد مگر آنکه گفتند ساحر یا مجنون است

- ترجمه سلطانی

همچنان نزد کسانی که قبل از آنها بودند است، رسولی نیامد مگر آنکه گفتند ساحر یا مجنون است

- ترجمه راستین

همچنان (که تو را ای رسول تکذیب کردند) هیچ رسولی بر امم پیشین نیامد جز آنکه (او را تکذیب کرده و) گفتند: او ساحر یا دیوانه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٣ أَتَوَاصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ

آیا همدیگر را به آن توصیه کرده‌‌اند؟! [یعنی که اوّلین (پیشینیان) و آخرین (حاضرین) این قول را در حقّ رسول به همدیگر سفارش کرده‌‌اند؟!] بلکه آنها گروهی طغیان کننده هستند [و مقتضای طغیان آنها عدم انقیاد به حقّ تعالی است]

- ترجمه سلطانی

آیا همدیگر را به آن توصیه کرده‌اند؟! بلکه آنها گروهی طغیان کننده هستند

- ترجمه راستین

آیا بر این تکذیب، مردم اعصار به یکدیگر سفارش کرده‌اند؟ (یا نه؟) بلکه این مردم (همه بالذّات) گروهی سرکش و نافرمانند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٤ فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَمَا أَنتَ بِمَلُومٍ

پس [از محاجّه کردن و مجادله کردن با آنها بعد از اتمام حجّتت و اصرار آنها بر انکار] از آنها روی برگردان و تو [بعد از آن] ملوم (سرزنش شده) نیستی

- ترجمه سلطانی

پس از آنها روی برگردان و تو (بعد از آن) ملوم (سرزنش شده) نیستی

- ترجمه راستین

پس (تو هم ای رسول ما) از این مردم کافر روی بگردان که (اتمام حجّت کردی و) دیگر هیچ در خور نکوهش و ملامت نیستی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٥ وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنفَعُ الْمُؤْمِنِينَ

و یادآوری کن زیرا یادآوری به مؤمنین نفع می‌‌رساند [و اگرچه کافران و منافقان به آن متذکّر نمی‌‌شوند]

- ترجمه سلطانی

و یادآوری کن زیرا یادآوری به مؤمنین نفع می‌رساند

- ترجمه راستین

و (امّت را) تذکّر و پند می‌ده که پند و تذکّر (اگر کافران را نفع ندهد) مؤمنان را سودمند افتد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٦ وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ

و جنّ و انس را نیافریدم مگر برای اینکه مرا بندگی کنند {مقصود از عبادات و نه از عبديّت (بنده بودن) جز آنکه عارف بر او، متّصل به او، منتهی به او گردند نیست، پس مقصود از قول او مگر برای اینکه مرا بشناسند است لکن آن به این عبارت اداء شده برای اشعار به اینکه معرفت حاصل نمی‌‌شود مگر با عبادت یا با عبدیّت}

- ترجمه سلطانی

و جنّ و انس را نیافریدم مگر برای اینکه مرا بندگی کنند

- ترجمه راستین

و من جنّ و انس را نیافریدم مگر برای اینکه مرا (به یکتایی) پرستش کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٧ مَا أُرِيدُ مِنْهُم مِّن رِّزْقٍ وَمَا أُرِيدُ أَن يُطْعِمُونِ

از آنان رزقی [برای خود و نه برای غیر خود] نمی‌‌خواهم و نمی‌‌خواهم که مرا اطعام کنند

- ترجمه سلطانی

از آنان رزقی نمی‌خواهم و نمی‌خواهم که مرا اطعام کنند

- ترجمه راستین

من از (خلق) آنها رزق و طعام (و هیچ گونه سودی) بر خود نخواستم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٨ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ

همانا خداوند [به هر مرزوقی] بسیار روزی دهنده و دارندهٔ قوّت و متین (قوی) است [که در رزّاقیّت خود حاجت به مُعین (کمک کننده) ندارد]

- ترجمه سلطانی

همانا خداوند بسیار روزی دهنده و دارندهٔ قوّت و متین (قوی) است

- ترجمه راستین

همانا روزی بخشنده خلق تنها خداست که صاحب قوّت و قدرت ابدی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٩ فَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذَنُوبًا مِّثْلَ ذَنُوبِ أَصْحَابِهِمْ فَلَا يَسْتَعْجِلُونِ

پس همانا برای کسانی که [با انکار مبدء یا معاد به انفسشان] ظلم کرده‌‌اند [یا با عدم انقیاد او و عدم اعطاء حقّ او از تسلیم انفسشان بر او به رسول ظلم کردند، یا نسبت به آل محمّد (ص) به حقّ آنها ظلم کردند، از عدم تسلیم انفسشان بر آنان و از غصب حقوق آنها] مثل نصیب اصحاب آنها [که در ظلم به آل محمّد (ص) از آنها تبعیّت کردند] بهره‌‌ای (نصیبی) هست پس از من طلب تعجیل (عجله کردن) [به عذاب] نکنند

- ترجمه سلطانی

پس همانا برای کسانی که ظلم کرده‌اند مثل نصیب اصحاب آنها بهره‌ای (نصیبی) هست پس از من طلب تعجیل (عجله کردن) (به عذاب) نکنند

- ترجمه راستین

پس این ستمکاران را هم گناهی و کیفری مانند اصحاب و امثالشان (از امم پیشین) خواهد بود، باری آن را به عجله از من نخواهند (و به مهلتی که دادیم مغرور نشوند البتّه روز انتقامشان می‌رسد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٠ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا مِن يَوْمِهِمُ الَّذِي يُوعَدُونَ

پس وای بر کسانی که [به ولایت علیّ (ع)] کفر ورزیدند از [آن] روزشان [یعنی روز آخر دنیا یا روز قیامت] که وعده داده می‌‌شوند.

- ترجمه سلطانی

پس وای بر کسانی که کفر ورزیدند از (آن) روزشان که وعده داده می‌شوند.

- ترجمه راستین

پس (آن گاه که زمان کیفر فرا رسید) وای بر آنان که کافر شدند از آن روز سختی که (رسولان) به آنها وعده می‌دهند (که در دنیا به قتل و اسارت و در عقبی به قهر و عقوبت محکومند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۵۲- الطور

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ وَالطُّورِ

سوگند به طور {طور کوهی است که خداوند بر آن با موسی (ع) سخن گفت، یا مطلق کوه است برای آنچه از انواع برکات و خیرات که در آن هست و برای آنچه که از زیرش آب که آن اصل جمیع برکات است جاری می‌‌شود و باطن آن امام است که وجود عالم و بقای آن و برکات آن به او است، یا مراد جهت نفس علیا است وقتی که انسان به آنجا می‌‌رسد وقتی که بر جانب راست از آن می‌‌باشد به خداوند نزدیک است}

- ترجمه سلطانی

سوگند به طور

- ترجمه راستین

قسم به طور سینا.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ وَكِتَابٍ مَّسْطُورٍ

و کتاب (مکتوب) نوشته شده

- ترجمه سلطانی

و کتاب نوشته شده

- ترجمه راستین

قسم به کتاب مسطور (قرآن).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ فِي رَقٍّ مَّنشُورٍ

در ورقی [پوست نازکی که در آن نوشته می‌‌شود و صحیفهٔ سفید است] گشوده {مراد از آن هیولای عالم است که صور انواع و نفوس آن در آن نوشته شده، یا طبع انسان است که در آن نفس او و قوایش و مدارک آن نوشته شده}

- ترجمه سلطانی

در ورقی گشوده

- ترجمه راستین

که در صحیفه‌ای گشوده فرستاد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ وَالْبَيْتِ الْمَعْمُورِ

و خانهٔ آباد {همان قلب او است که آن به وجهی در آسمان چهارم و به وجهی تحت عرش، و به وجهی در آسمان دنیا است، و به حذاء (مقابل) آن قلب صنوبری است که آن در زمین طبع است و آن را ملائکه به حذاء قلب معنوی که آن در آسمان ارواح است بناء کرده‌‌اند}

- ترجمه سلطانی

و خانهٔ آباد

- ترجمه راستین

قسم به بیت المعمور (کعبه اهل زمین یا مسجد ملایک آسمان).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ وَالسَّقْفِ الْمَرْفُوعِ

و سقف بلند [آسمان، یا عقل که آن به منزلهٔ سقف برای قلب و طبع است]

- ترجمه سلطانی

و سقف بلند (آسمان)

- ترجمه راستین

قسم به طاق بلند آسمان.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ وَالْبَحْرِ الْمَسْجُورِ

و دریای بر افروخته [یعنی آتش زده شده یا مملو (پُر) زیرا دریاها در روز قیامت گرم می‌‌شوند و آتش می‌‌گیرند] {مراد بحر هیولی است که از آتش غضبات و شهوات و حیل (حیله‌‌ها) شیطانیّه می‌‌سوزد}

- ترجمه سلطانی

و دریای بر افروخته

- ترجمه راستین

قسم به دریای آتش فروزان (که خدا روز قیامت دریا را آتش سازد و بر دوزخیان فرو ریزد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ لَوَاقِعٌ

همانا عذاب پروردگارت البتّه واقع می‌‌شود

- ترجمه سلطانی

همانا عذاب پروردگارت البتّه واقع می‌شود

- ترجمه راستین

قسم به این امور که البته عذاب خدای تو واقع خواهد شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ مَّا لَهُ مِن دَافِعٍ

و دفع کننده‌‌ای ندارد

- ترجمه سلطانی

و دفع کننده‌ای ندارد

- ترجمه راستین

هیچ کس دافع آن نخواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ يَوْمَ تَمُورُ السَّمَاءُ مَوْرًا

روزی که آسمان با موج زدن موج زند [یعنی مضطرب می‌‌شود یا تموّج می‌‌یابد یا دور می‌‌زند]

- ترجمه سلطانی

روزی که آسمان با موج زدن موج زند

- ترجمه راستین

روزی که آسمان سخت جنبش کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ وَتَسِيرُ الْجِبَالُ سَيْرًا

و کوه‌‌ها با سیر کردن سیر کنند [تا آنکه با زمین مساوی می‌‌شوند، یا سیر کوه‌‌ها ظاهر می‌‌شود] {زیرا آنها حرکت می‌‌کنند مانند حرکت کردن ابرها و حال آنکه آنها را جامد می‌‌پنداری}

- ترجمه سلطانی

و کوه‌ها با سیر کردن سیر کنند

- ترجمه راستین

و کوهها تند به گردش آید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ فَوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ

[وقتی که آنروز می‌‌شود] پس وای در آنروز بر تکذیب کنندگان [بر خداوند و رسولش (ص) بطور مطلق، یا دربارهٔ ولایت علیّ (ع)]

- ترجمه سلطانی

پس وای در آنروز بر تکذیب کنندگان

- ترجمه راستین

در آن روز سخت وای بر آنان که (وعده حق و کتاب و رسول او را) تکذیب کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ الَّذِينَ هُمْ فِي خَوْضٍ يَلْعَبُونَ

کسانی که آنها در یاوه‌‌گویی [در ملاهی (بازیچه‌‌ها)، یا در انکار مبدء و معاد، یا در انکار رسول (ص)، یا در انکار ولایت علی (ع)] بازی می‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

کسانی که آنها در یاوه‌گویی بازی می‌کنند

- ترجمه راستین

آنان که به بازیچه دنیا فرو شدند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ يَوْمَ يُدَعُّونَ إِلَى نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا

در روزی که به سوی آتش جهنّم با رانده شدن هُل داده می‌‌شوند [یعنی به عُنف (خشونت) دفع می‌‌شوند]

- ترجمه سلطانی

در روزی که به سوی آتش جهنّم با رانده شدن هُل داده می‌شوند

- ترجمه راستین

آن روز آنها را سخت به آتش دوزخ برانند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ هَذِهِ النَّارُ الَّتِي كُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ

[خداوند یا ملائکه یا خازنین (نگهبانان) جهنّم می‌‌گویند:] این آتشی است که آن را تکذیب می‌‌کردید

- ترجمه سلطانی

این آتشی است که آن را تکذیب می‌کردید

- ترجمه راستین

این همان آتشی است که تکذیب آن می‌کردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ أَفَسِحْرٌ هَذَا أَمْ أَنتُمْ لَا تُبْصِرُونَ

آیا پس این سحر است یا که شما نمی‌‌بینید {چون گاهی به محمّد (ص) نسبت سحر می‌‌دادند}

- ترجمه سلطانی

آیا پس این سحر است یا که شما نمی‌بینید

- ترجمه راستین

آیا این (آتش دوزخ) هم به نظرتان سحر است یا آنکه هنوز چشم بصیرت باز نمی‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ اصْلَوْهَا فَاصْبِرُوا أَوْ لَا تَصْبِرُوا سَوَاءٌ عَلَيْكُمْ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ

[به آنها گفته می‌‌شود:] از [حرارت] آن بسوزید [یعنی سوزاندن آن را دریابید] پس چه صبر کنید یا صبر نکنید بر شما یکسان است، جز این نیست که به آنچه که عمل می‌‌کردید جزاء داده می‌‌شوید

- ترجمه سلطانی

از (حرارت) آن بسوزید پس چه صبر کنید یا صبر نکنید بر شما یکسان است، جز این نیست که به آنچه که عمل می‌کردید جزاء داده می‌شوید

- ترجمه راستین

باری، به دوزخ در شوید که صبر و بی‌صبری به حالتان یکسان است، و بس آنچه کردید امروز همان را جزا یابید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَعِيمٍ

همانا پرهیز کنندگان [از تکذیب خداوند و رسولش (ص) دربارهٔ ولایت علیّ (ع) با اقرار بر او و بیعت با او با بیعت خاصّهٔ ولویّه] در جنّت‌‌ها و نعیم هستند

- ترجمه سلطانی

همانا پرهیز کنندگان در جنّت‌ها و نعیم هستند

- ترجمه راستین

متقیان هم در باغهای بهشت پر نعمتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ فَاكِهِينَ بِمَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ وَوَقَاهُمْ رَبُّهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ

متنعّمان [یا مُعجبان (به شگفتی آمده‌‌ها)] به آنچه که پروردگارشان به آنها داده و پروردگارشان آنها را از عذاب جحیم حفظ کرده است

- ترجمه سلطانی

متنعّم به آنچه که پروردگارشان به آنها داده و پروردگارشان آنها را از عذاب جحیم حفظ کرده است

- ترجمه راستین

آنان به نعمتی که خدایشان نصیبشان فرموده دلشادند و خدایشان از عذاب دوزخ محفوظشان داشته است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ

بخورید و بیاشامید گوارا باد به آنچه که عمل می‌‌کردید

- ترجمه سلطانی

بخورید و بیاشامید گوارا باد به آنچه که عمل می‌کردید

- ترجمه راستین

بخورید و بیاشامید شما را گوارا باد به پاداش اعمال نیکی که انجام می‌دادید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ مُتَّكِئِينَ عَلَى سُرُرٍ مَّصْفُوفَةٍ وَزَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِينٍ

[در حالی که] تکیه کننده بر سریرهای (تخت‌‌های) کنار هم زده شده [یعنی بعضی از آنها به بعضی دیگر متّصل] هستند و آنها را به حوراء (زن سپید پوست) عین (درشت چشم) تزویج کرده‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

(در حالی که) تکیه کننده بر سریرهای (تخت‌های) کنار هم زده شده هستند و آنها را به حوراء (زن سپید پوست) عین (درشت چشم) تزویج کرده‌ایم

- ترجمه راستین

در حالی که نزدیک هم بر تختها (ی عزّت) تکیه زده‌اند و ما حور العین را همجفت آنان گردانیده‌ایم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُم بِإِيمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَمَا أَلَتْنَاهُم مِّنْ عَمَلِهِم مِّن شَيْءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ

و کسانی که [با بیعت عامّه یا با بیعت خاصّه] ایمان آورده‌‌اند و ذریّهٔ آنان که با ایمان آوردن از آنان تبعیّت کردند فرزندان آنان را به آنان ملحقّ می‌‌کنیم و [بواسطهٔ الحاق اولاد] از عمل آنان چیزی کم نمی‌‌کنیم هر مردی (شخصی) در گروی آنچه است که کسب کرده است

- ترجمه سلطانی

و کسانی که ایمان آورده‌اند و ذریّهٔ آنان که با ایمان آوردن از آنان تبعیّت کردند فرزندان آنان را به آنان ملحقّ می‌کنیم و از عمل آنان چیزی کم نمی‌کنیم هر مردی (شخصی) در گروی آنچه است که کسب کرده است

- ترجمه راستین

و آنان که ایمان آوردند و فرزندانشان هم در ایمان پیرو ایشان شدند ما آن فرزندان را به آنها برسانیم و از پاداش عمل آنان هیچ نکاهیم. هر نفسی در گرو عملی است که اندوخته است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ وَأَمْدَدْنَاهُم بِفَاكِهَةٍ وَلَحْمٍ مِّمَّا يَشْتَهُونَ

و با میوه [شریفی که تعریف آن ممکن نمی‌‌شود] و گوشت [غیر شناخته شده‌‌ای که از جنس گوشت‌‌های دنیا نیست تا آنکه تعریف آن ممکن شود] از آنچه [از گوشت یا از گوشتدار از گوشت پرندگان و غیر پرندگان] که اشتهاء می‌‌کنند به آنان [بنابر تدریج و استمرار] مدد کردیم (عطاء کردیم)

- ترجمه سلطانی

و با میوه و گوشت از آنچه که اشتهاء می‌کنند به آنان مدد کردیم

- ترجمه راستین

و بر آن بهشتیان از هر نوع میوه و گوشت‌های لذیذ که مایل باشند فراوان بیفزاییم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ يَتَنَازَعُونَ فِيهَا كَأْسًا لَّا لَغْوٌ فِيهَا وَلَا تَأْثِيمٌ

در آنجا [از وجد (خوشحالی)] جام شراب را از یکدیگر می‌‌گیرند (تجاذب می‌‌کنند، از یکدیگر در می‌‌کشند)، لغوی و نه تأثیمی (به بزه نسبت دادنی) در آن نیست [مثل کؤوس (کاسه‌‌ها، خمرها) دنیوی حین به هم دادن آن بین خود لغوی جاری نمی‌‌شود]

- ترجمه سلطانی

در آنجا جام شراب را از یکدیگر می‌گیرند، لغوی و نه تأثیمی (به بزه نسبت دادنی) در آن نیست

- ترجمه راستین

آنها در بهشت جام شراب گوارا را چنان سریع از دست هم بگیرند که گویی منازعه می‌کنند در صورتی که آنجا کار لغو و باطل و نزاع و خلاف و بزهکاری هیچ نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمَانٌ لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّكْنُونٌ

و برای آنها غلامانی بر [دور] آنها می‌‌گردند گویی آنها [در حسن و صباحت (خوبرویی) و صفاء و بیاض (سپیدی)] مروارید پوشیده شده (محفوظ از غبارها و کدورات) هستند

- ترجمه سلطانی

و برای آنها غلامانی بر (دور) آنها می‌گردند گویی آنها مروارید پوشیده شده (محفوظ از غبارها و کدورات) هستند

- ترجمه راستین

و پسرانی مانند لؤلؤ مکنون گردشان (بر انجام خدمت) می‌گردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ

و [هر] بعضی آنها به بعضی دیگر رو می‌‌کنند [از سبب تنعّم آنها در جنّت] از همدیگر می‌‌پرسند

- ترجمه سلطانی

و بعضی آنها به بعضی دیگر رو می‌کنند از همدیگر می‌پرسند

- ترجمه راستین

و آنها با هم به صحبت رو کرده و از سرگذشت یکدیگر پرسش کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ قَالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنَا مُشْفِقِينَ

می‌‌گویند همانا ما قبلاً (قبل از آخرت) در (بر) اهل خویش مهربان (ترسان از عذاب خداوند) بودیم

- ترجمه سلطانی

می‌گویند همانا ما قبلاً (قبل از آخرت) بر اهل خویش مهربان (ترسان از عذاب خداوند) بودیم

- ترجمه راستین

و با هم گویند: ما از پیش میان اهل و قبیله خود خداترس بودیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا وَوَقَانَا عَذَابَ السَّمُومِ

پس خداوند [با این نعمت‌‌ها] بر ما منّت نهاد و ما را از عذاب سموم [حرارتی که به مسام (سوراخ‌‌های) پوست بدن وارد می‌‌شود] نگهداشت

- ترجمه سلطانی

پس خداوند (با این نعمت‌ها) بر ما منّت نهاد و ما را از عذاب سموم (حرارتی که به مسام یا سوراخ‌های پوست بدن وارد می‌شود) نگهداشت

- ترجمه راستین

خدا هم بر ما منّت نهاد و ما را از عذاب سموم دوزخ محفوظ داشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ إِنَّا كُنَّا مِن قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ

همانا ما از قبل او را می‌‌خواندیم همانا او همان برّ (نیک) [است که کسی که او را بخواند او را بدون نصرت (یاری) رها نمی‌‌کند] و مهربان است [که بر بندگانش بدون استحقاقی از آنان تفضّل می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

همانا ما از قبل او را می‌خواندیم همانا او همان برّ (نیک) و مهربان است

- ترجمه راستین

زیرا ما از این پیش خدا را به حقیقت پرستش می‌کردیم که او خود (بر بندگانش) بسیار نیکخواه و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ فَذَكِّرْ فَمَا أَنتَ بِنِعْمَتِ رَبِّكَ بِكَاهِنٍ وَلَا مَجْنُونٍ

پس یادآوری کن [و از ردّ آنها و قبول آنان بال (اندیشه، باک) مدار، که آن به بعضی از آنها نفع می‌‌رساند اگر به همهٔ آنها نفع نرساند، یا آخر نفع می‌‌رساند اگر اوّل امر هنوز نفع نرسانده است] که تو به (سبب) نعمت پروردگارت {نعمت همان ولایت است و نبوّت و رسالت صورت آن هستند} [چنانکه می‌‌گویند و تو را به آن دو وصف می‌‌کنند] کاهن {کهانت اِخبار به غیب است به طریق خدمت جنّ} و نه مجنون نیستی

- ترجمه سلطانی

پس یادآوری کن که تو به (سبب) نعمت پروردگارت کاهن و نه مجنون نیستی

- ترجمه راستین

پس (ای رسول ما، خلق را) متذکر ساز که به نعمت پروردگارت از جنون و کهانت هیچ در تو نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ أَمْ يَقُـولُونَ شَاعِرٌ نَّتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ

یا می‌‌گویند [که او] شاعر است [به آنچه که حقیقتی ندارد سخن می‌‌گوید و آن را مُموّه (به ظاهر راست) می‌‌کند و دور را نزدیک و نزدیک را دور می‌‌کند] و برای او مرگی مشکوک را انتظار داریم [یعنی که ما متربّص (منتظر) هلاکت او هستیم]

- ترجمه سلطانی

یا می‌گویند شاعر است و برای او مرگی مشکوک را انتظار داریم

- ترجمه راستین

بلکه (کافران نادان) گویند: (محمّد) شاعری است ماهر و ما حادثه مرگ او را انتظار داریم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣١ قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُتَرَبِّصِينَ

بگو: منتظر [هلاکت برای من] باشید زیرا من هم با شما از متربّصان (منتظران) [حوادث روزگار برای شما] هستم

- ترجمه سلطانی

بگو: منتظر باشید زیرا من هم با شما از متربّصان (منتظران) هستم

- ترجمه راستین

بگو: شما به انتظار (مرگ من) باشید که من هم از منتظران (مرگ و هلاک شما) هستم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلَامُهُم بِهَذَا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ

آیا احلام [عقول] آنان به این [گفتار و انکار] آنها را امر می‌‌کند یا آنها قومی سرکش هستند [و طغیانشان آنها را بر آن وادار می‌‌سازد نه عقول آنان]

- ترجمه سلطانی

آیا احلام (عقول) آنان به این (گفتار و انکار) آنها را امر می‌کند یا آنها قومی سرکش هستند

- ترجمه راستین

آیا زیرکی و خیالات باطلشان بر این وا می‌دارد (که تکذیب تو کنند) یا (از جهل و کبر و نخوت) خود قومی سرکش و نافرمانند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ أَمْ يَقُـولُونَ تَقَوَّلَهُ بَل لَّا يُؤْمِنُونَ

یا که می‌‌گویند [قرآن را به تعمّل (به کار گرفتن خود) از نزد خودش گفته و] بافتهٔ او است [و از خداوند نیست] بلکه آنها [به خدا یا به تو یا به قرآن یا به ولایت] ایمان نمی‌‌آورند

- ترجمه سلطانی

یا که می‌گویند (قرآن) بافتهٔ او است بلکه آنها ایمان نمی‌آورند

- ترجمه راستین

بلکه می‌گویند: او قرآن را از پیش خود فرابافته است (چنین نیست) بلکه آنها ایمان نمی‌آورند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٤ فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ إِن كَانُوا صَادِقِينَ

پس اگر راستگو می‌‌باشند [در اینکه تو آن (قرآن) را بافته‌‌ای] باید سخنی مثل آن (قرآن) بیاورند

- ترجمه سلطانی

پس اگر راستگو می‌باشند باید سخنی مثل آن بیاورند

- ترجمه راستین

پس اگر راست می‌گویند آنها هم کلامی مانند قرآن بیاورند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ

آیا بدون چیزی [یعنی غایتی] خلق شده‌‌اند؟ یا آنها خود خالق [انفسشان] هستند [و مبدء دیگری نداشته‌‌اند، و غیر آنها حقّی بر آنها نداشته است]

- ترجمه سلطانی

آیا بدون چیزی (غایتی) خلق شده‌اند؟ یا آنها خود خالق (خودشان) هستند؟

- ترجمه راستین

آیا این خلق (بدون خالق) از نیستی صرف به وجود آمدند؟یا (خویشتن را) خود خلق کردند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٦ أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بَل لَّا يُوقِنُونَ

یا آسمان‌‌ها و زمین را خلق کرده‌‌اند؟ [تا آنکه آن دو خالق نداشته باشند و از جهت اضطرار به مبدء برای آن دو اقرار نکرده‌‌اند] بلکه یقین نمی‌‌آورند [و در چیزی سخن نمی‌‌گویند مگر از ظنّ (گمان) و تخمین]

- ترجمه سلطانی

یا آسمان‌ها و زمین را خلق کرده‌اند؟ بلکه یقین نمی‌آورند

- ترجمه راستین

یا آنکه آسمانها و زمین را این مردم آفریدند؟نه، بلکه به یقین (خدا را) نشناختند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٧ أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ

یا گنج‌‌های پروردگارت نزد آنان است؟ [و به کسانی که بخواهند آنچه که بخواهند می‌‌دهند و به کسانی که می‌‌خواهند از آنچه که بخواهند منع می‌‌کنند پس رسالت را از تو منع کنند و آن را به غیر تو بدهند، یا آنچه را که می‌‌خواهند به خودشان بدهند] یا آنان سلطنتی دارند؟ [تا آنکه احتیاج به غیر خود نیابند]

- ترجمه سلطانی

یا گنج‌های پروردگارت نزد آنان است؟ یا آنان سلطنتی دارند؟

- ترجمه راستین

آیا گنجهای رحمت پروردگارت نزد آنهاست یا هیچ قدرت و سلطنتی دارند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٨ أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ يَسْتَمِعُونَ فِيهِ فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُم بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ

یا آنها نردبانی دارند [یعنی آنچه که بدان به دیگری بپیوندند]؟ که در آن [یعنی در نردبان (وسیلهٔ اتّصال) اخبار غیب را] می‌‌شنوند [و خبر می‌‌دهند که محمّد (ص) نبیّ نیست، یا خبر می‌‌دهند به آنچه که از امر دینشان و دنیاشان به آن احتیاج دارند، پس حاجت به رسولی نداشته باشند] پس باید حجّتی روشن برای شنوندگانشان بیاورند [که با حجّت واضحی یا موضحی (واضح کننده‌‌ای) آن را تصدیق کند]

- ترجمه سلطانی

یا آنها نردبانی (آنچه که بدان به دیگری بپیوندند) دارند؟ که در آن می‌شنوند پس باید حجّتی روشن برای شنوندگانشان بیاورند

- ترجمه راستین

یا نردبامی دارند که به آسمان بر شوند و (سخن وحی فرشتگان) بشنوند؟اگر چنین است شنونده‌شان حجت روشن بیاورد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٩ أَمْ لَهُ الْبَنَاتُ وَلَكُمُ الْبَنُونَ

یا او دختر دارد و شما پسر دارید؟

- ترجمه سلطانی

یا او دختر دارد و شما پسر دارید؟

- ترجمه راستین

آیا خدا را دختران و شما را پسران خواهد بود (که ملایک را دختران خدا دانید).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٠ أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْرًا فَهُم مِّن مَّغْرَمٍ مُّثْقَلُونَ

یا از آنها اجری می‌‌خواهی که آنان از این خسارت [به سبب آن اجر] سنگین شده هستند؟ [و آن آنها را از اقرار به تو منع کرده است]

- ترجمه سلطانی

یا از آنها اجری می‌خواهی که آنان از این خسارت سنگین شده هستند؟

- ترجمه راستین

آیا تو (ای رسول) از آنها اجر رسالت خواهی که زیر بار سنگین غرامت بمانند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤١ أَمْ عِندَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ

یا [بدون صعود به آسمان] غیب نزد آنان است؟ که آنان می‌‌نویسند [و آن را می‌‌دانند که تو رسول نیستی یا با آن احتیاج به رسول نمی‌‌یابند]

- ترجمه سلطانی

یا غیب نزد آنان است؟ که آنان می‌نویسند

- ترجمه راستین

آیا علم غیب با آنهاست که از آن عالم خبری نگارند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٢ أَمْ يُرِيدُونَ كَيْدًا فَالَّذِينَ كَفَرُوا هُمُ الْمَكِيدُونَ

یا کیدی (حیله‌‌ای) اراده می‌‌کنند، و کسانی که [به رسالت تو یا به ولایت علیّ (ع)] کفر ورزیده‌‌اند آنها [خود] کید شده‌‌اند [یعنی که آنها کیدى بزرگ به تو و به وصیّ تو اراده می‌‌کنند و کسانی که به رسالت تو یا به ولایت علیّ (ع) کفر ورزیده‌‌اند آنان کید شده هستند زیرا کید آنها بر تو همان کید خداوند در خذلان (درماندگی، خواری) و منع از حضرت او برای آنها است]

- ترجمه سلطانی

یا کیدی (حیله‌ای) اراده می‌کنند، و کسانی که کفر ورزیده‌اند آنها (خود) کید شده‌اند

- ترجمه راستین

یا که می‌خواهند با تو مکر و تزویری اندیشند؟کافران خود به مکر (و انتقام حق) گرفتارند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٣ أَمْ لَهُمْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ

یا آنها خدایی غیر از الله دارند؟ خداوند منزّه است از آنچه [از اصنام و کواکب و اهویه] که شرک می‌‌ورزند

- ترجمه سلطانی

یا آنها خدایی غیر از الله دارند؟ خداوند منزّه است از آنچه که شرک می‌ورزند

- ترجمه راستین

آیا بر آنها خدایی جز خدای یکتا هست؟که خدا از هر چه شرک و شریک او گیرند پاک و منزه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٤ وَإِن يَرَوْا كِسْفًا مِّنَ السَّمَاءِ سَاقِطًا يَقُـولُوا سَحَابٌ مَّرْكُومٌ

و [حال آنکه آنان در چیزی بر حالت یقین نیستند] اگر ببینند پاره‌‌ای از آسمان را [در حالی که] سقوط کننده است می‌‌گویند ابر روی هم افتاده است

- ترجمه سلطانی

و اگر ببینند پاره‌ای از آسمان را (در حالی که) سقوط کننده است می‌گویند ابر روی هم افتاده است

- ترجمه راستین

این کافران اگر هم سقوط قطعه‌ای از آسمان را به چشم ببینند باز خواهند گفت: این پاره ابری متراکم است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٥ فَذَرْهُمْ حَتَّى يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي فِيهِ يُصْعَقُونَ

پس آنان را رها کن تا آنکه آن روزشان که در آن بیهوش می‌‌شوند [که با صاعقه هلاک می‌‌شوند یا غش می‌‌کنند] را ملاقات کنند

- ترجمه سلطانی

پس آنان را رها کن تا آنکه آن روزشان که در آن بیهوش می‌شوند را ملاقات کنند

- ترجمه راستین

اینان را به (جهل) خود رها کن تا به روز سختشان که آن روز یکسر بیهوش و هلاک می‌شوند عاقبت برسند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٦ يَوْمَ لَا يُغْنِي عَنْهُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ

روزی که کیدشان آنها را از چیزی [از اغناء یا چیزی از عذاب] بی‌‌نیاز نمی‌‌کند و آنها یاری نمی‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

روزی که کیدشان آنها را از چیزی بی‌نیاز نمی‌کند و آنها یاری نمی‌شوند

- ترجمه راستین

آن روزی که مکر و تدبیرشان هیچ به کارشان نیاید و هیچ کس یاریشان نکند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٧ وَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا عَذَابًا دُونَ ذَلِكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ

و همانا برای کسانی که ظلم کرده‌‌اند عذابی غیر از آن [روز] هست و لکن بیشتر آنان [آن را] نمی‌‌دانند [که بر انکار تو جرأت می‌‌کنند]

- ترجمه سلطانی

و همانا برای کسانی که ظلم کرده‌اند عذابی غیر از آن (روز) هست و لکن بیشتر آنان نمی‌دانند

- ترجمه راستین

و برای ستمکاران عالم (در دنیا) عذابی پیش از آن (جهنم قیامت) خواهد بود ولیکن اکثرشان نمی‌دانند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٨ وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ

و بر حکم پروردگارت صبر کن [و به انکار آنها و تهدید آنها بال (اندیشه) مدار] زیرا تو را با چشمان خود [مشاهده می‌‌کنیم و جمیع امورت را شاهد هستیم و از آنها دع (دست برداشتن) نمی‌‌کنیم تا آنکه آنها به تو ضرر برسانند] و حینی که [برای نماز] بلند می‌‌شوی [یا حینی که نزد خداوند می‌‌ایستی] به حمد پروردگارت تنزیه نما

- ترجمه سلطانی

و بر حکم پروردگارت صبر کن زیرا تو را با چشمان خود (مشاهده می‌کنیم) و حینی که بلند می‌شوی به حمد پروردگارت تنزیه نما

- ترجمه راستین

باری بر حکم خدا صبر کن که تو منظور نظر مایی. و چون برخیزی (به نماز یا هر کاری) به ستایش خدای خود تسبیح گوی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٩ وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَإِدْبَارَ النُّجُومِ

و [در حینی] از شب و [در حین] پشت کردن ستارگان پس او را تنزیه کن.

- ترجمه سلطانی

و (در حینی) از شب و (در حین) پشت کردن ستارگان پس او را تنزیه کن.

- ترجمه راستین

و از شبانگاه هم پاره‌ای به تسبیح خدا پرداز و هنگام فرو رفتن ستارگان هم (به نماز صبح) تسبیح خدا گوی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۵۳- النجم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى

سوگند به ستاره وقتی که [سقوط می‌‌کند و] غروب می‌‌کند [یا وقتی که صعود می‌‌کند و بالا می‌‌رود]

- ترجمه سلطانی

سوگند به ستاره وقتی که غروب می‌کند

- ترجمه راستین

قسم به ستاره چون فرود آید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى

[ای قریش] صاحب شما گمراه نشده و بیراهه نرفته [یعنی از طریق حقّ در اعمال و اقوال ظاهره گمراه نشده و در علوم و عقائد باطنه گمراه نشده]

- ترجمه سلطانی

صاحب شما گمراه نشده و بیراهه نرفته

- ترجمه راستین

که صاحب شما (محمّد مصطفی ص) هیچ گاه در ضلالت و گمراهی نبوده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى

و [به قرآن یا به ولایت یا به مطلق آنچه که به آن سخن می‌‌گوید، یا به احکام شرعیّه] از روی هوی [یعنی هوای نفس خود بدون امر پروردگارش] سخن نمی‌‌گوید

- ترجمه سلطانی

و از روی هوی سخن نمی‌گوید

- ترجمه راستین

و هرگز به هوای نفس سخن نمی‌گوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى

که او [یعنی نطق او یا قرآن یا امر ولایت] جز وحیی که [به او] وحی می‌‌شود نیست

- ترجمه سلطانی

که (نطق) او جز وحیی که (به او) وحی می‌شود نیست

- ترجمه راستین

سخن او هیچ غیر وحی خدا نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى

[آن] شدید القوا [یعنی جبرئیل] به او تعلیم داد

- ترجمه سلطانی

(آن) شدید القوا به او تعلیم داد

- ترجمه راستین

او را (جبرئیل) همان (فرشته) بسیار توانا (به وحی خدا) علم آموخته است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى

صاحب مرّه [یعنی دارای متانت در عقل خود و ثبات از امر خود]، پس [بر صورت حقیقی که خداوند او را بر آن خلق کرد] ایستاد (استوار شد)

- ترجمه سلطانی

قدرتمند، پس ایستاد

- ترجمه راستین

همان ملک مقتدری که به خلقت کامل (و صورت ملکوتی بر رسول) جلوه کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى

و او (جبرئیل) در افق أعلا (برتر) است {و آن افق عالم عقول است که همان عالم جبروت از جهت لاهوت است، یا مراد این است که محمّد (ص) حین نزول وحی و تعلیم در افق أعلى بود، یعنی افق عالم عقول تا لاهوت، یا عالم نفوس تا عقول، یا عالم مثال تا نفوس، یا افق عالم طبع تا عالم مثال، زیرا در جمیع این آفاق به او (ص) وحی می‌‌شد}

- ترجمه سلطانی

و او (جبرئیل) در افق أعلا (برتر) است

- ترجمه راستین

و آن رسول در افق اعلا (ی کمال و مشرق انسانیت) بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى

سپس [جبرئیل از افق اعلی به محمّد (ص)] نزدیک شد و [در هوا] نزدیک‌‌تر شد {یا سپس محمّد (ص) از افق أعلى به خداوند نزدیک شد، و از انانیّتش پائین آمد و تحت عرش پائین کشیده شد، پس برای او مقام و مکان و نه انانیّتی که بر آن اعتماد کند باقی نماند، بلکه تدلّى (نزدیک شدن) گشت بدون ذات متدلّى (نزدیک شونده)}

- ترجمه سلطانی

سپس (جبرئیل از افق اعلی به محمّد (ص)) نزدیک شد و (در هوا) نزدیک‌تر شد

- ترجمه راستین

آن گاه نزدیک آمد و بر او (به وحی حق) نازل گردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى

پس [امتداد و مسافت بین آن دو] به مقدار دو قاب کمان یا [بلکه] کمتر بود {قاب قوس (کمان) مابین مقبض (محل گرفتن) آن تا رأس آن است، و هر قوس دو قاب دارد، و مقصود این است که آن بین آن دو مقدار قاب واحد از کمان است وقتی که انعطاف داده می‌‌شود نه وقتی که مستقیمه باشد، زیرا قوس قطعه‌‌ای از دایره است و هر قوس وقتی که انعطاف داده می‌‌شود دو قوس مابین مقبض آن و رأس آن در هر طرف از آن دارد}

- ترجمه سلطانی

پس به مقدار دو قاب کمان یا (بلکه) کمتر بود

- ترجمه راستین

(بدان نزدیکی که) با او به قدر دو کمان یا نزدیکتر از آن شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى

پس به بنده‌‌اش وحی کرد به آنچه که وحی کرد

- ترجمه سلطانی

پس به بنده‌اش وحی کرد به آنچه که وحی کرد

- ترجمه راستین

پس (خدا) به بنده خود وحی فرمود آنچه که هیچ کس درک آن نتواند کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى

فؤاد (قلب، دل) [محمّد (ص)] آنچه را که دید دروغ نگفت

- ترجمه سلطانی

فؤاد (دل) آنچه را که دید دروغ نگفت

- ترجمه راستین

آنچه (در غیب عالم) دید دلش هم به حقیقت یافت و کذب و خیال نپنداشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى

آیا پس او را بر آنچه که می‌‌بیند انکار می‌‌کنید؟ [و آیا با او مجادله می‌‌کنید، و آیا در محاجّه به او غلبه می‌‌کنید و او را انکار می‌‌کنید؟! زیرا آنها در خلافت علیّ (ع) با او مجادله می‌‌کردند]

- ترجمه سلطانی

آیا پس او را بر آنچه که می‌بیند انکار می‌کنید؟

- ترجمه راستین

آیا (شما کافران) با رسول بر آنچه (در شب معراج) به چشم مشاهده کرد ستیزه می‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى

و همانا در نزولی دیگر [از عرش ربّ یا مرّهٔ (بار) دیگر] او را دید

- ترجمه سلطانی

و همانا در نزولی دیگر او را دید

- ترجمه راستین

و یکبار دیگر هم او را (یعنی جبرئیل را) رسول مشاهده کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَى

نزد سدرهٔ (درخت کُنار) آخِر [واقع شده در منتهاى مقامات امکان] {نامیدن درخت نوریّه واقع در منتهاى مقامات به سِدْرَه برای این است که نزد آن جز حیرت و دهشت نیست، و سادر همان متحیّر است و آن درختی است از راست عرش فوق آسمان هفتم که علم هر ملکی به آن منتهى می‌‌شود، و اعمال خلایق از اوّلین و آخرین و ارواح صاعده (بالا رونده) به آن منتهى می‌‌شوند، و کسی که مقیّد به قیود حدود باشد از آن تجاوز نمی‌‌کند، و آن درخت طوبی است، و همان درخت نبوّت است، چنانکه فوق آن، درخت ولایت است}

- ترجمه سلطانی

نزد سدرهٔ (درخت کُنار) آخِر

- ترجمه راستین

در نزد (مقام) سدرة المنتهی (که آن درختی است در سمت راست عرش که منتهای سیر عقلی فرشتگان و ارواح مؤمنان تا آنجاست و بر مقام بالاتر آگاه نیستند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى

که جنّت مأوا در آنجا است [که ممکن از آن تجاوز نمی‌‌کند، به خلاف سایر جنّات زیرا آنها برای بعضی از نفوس معبر هستند نه مأوا و اگرچه برای بعضی دیگر مأوا می‌‌باشد]

- ترجمه سلطانی

که جنّت مأوا در آنجا است

- ترجمه راستین

بهشتی که مسکن متقیان است در همان جایگاه سدره است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى

آنوقت که سدره (درخت کُنار) را پوشانید آنچه که پوشانیده بود

- ترجمه سلطانی

آنوقت که سدره (درخت کُنار) را پوشانید آنچه که پوشانیده بود

- ترجمه راستین

چون سدره را می‌پوشاند (از نور عظمت حق) آنچه که احدی از آن آگه نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى

چشم [محمّد (ص) حینی که نزد سدره دید] خطاء نکرد و [از حدّ قصد (اعتدال) در دیدن] طغیان (تجاوز) نکرد [تا به عنوان خطاء کننده در ابصار باشد]

- ترجمه سلطانی

چشم خطاء نکرد و طغیان نکرد

- ترجمه راستین

چشم (محمّد ص از حقایق آن عالم) آنچه را باید بنگرد بی هیچ کم و بیش مشاهده کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى

و همانا از آیات بزرگ پروردگارش [مثل سِدْرَهٔ مُنتَهَى و جبرئیل را بر صورت او که بر آن خلق شد] را دید

- ترجمه سلطانی

و همانا از آیات بزرگ پروردگارش را دید

- ترجمه راستین

آنجا از بزرگتر آیات حیرت‌انگیز پروردگارش را به حقیقت دید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ أَفَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى

آیا پس لات و عزّی را

- ترجمه سلطانی

آیا پس لات و عزّی را

- ترجمه راستین

آیا دو بت بزرگ لات و عزّای خود را دیدید (که بی اثر است).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَى

و دیگری سوّمی منات را دیدید؟ [یعنی از این خدایان که آنها را عبادت می‌‌کنید به ما خبر دهید که به شما ضرر می‌‌رسانند یا نفع می‌‌رسانند؟! یا همان دختران خدا را؟]

- ترجمه سلطانی

و دیگری سوّمی منات را دیدید؟

- ترجمه راستین

و منات سومین بت دیگرتان را دانستید (که جمادی بی‌نفع و ضرر است).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ أَلَكُمُ الذَّكَرُ وَلَهُ الْأُنثَى

آیا پسر برای شما است و دختر برای او؟!

- ترجمه سلطانی

آیا پسر برای شما است و دختر برای او؟!

- ترجمه راستین

آیا شما را فرزند پسر و خدا را دختر است؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ تِلْكَ إِذًا قِسْمَةٌ ضِيزَى

این آنوقت [در این صورت] تقسیمی ناراست [دارای جور (ستم)] است

- ترجمه سلطانی

این آنوقت (در این صورت) تقسیمی ناراست است

- ترجمه راستین

اگر چنین بودی باز هم تقسیمی ناروا و نادرست بودی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنفُسُ وَلَقَدْ جَاءَهُم مِّن رَّبِّهِمُ الْهُدَى

اینها (اصنام) جز اسم‌‌هایی که شما و پدرانتان نام نهاده‌‌اید نیستند، خداوند به آنها حجّتی نازل نکرده [و در نظر کردن به آنها و سجده کردن بر آنها] تبعیّت نمی‌‌کنند مگر از گمان و آنچه که انفس [به صورت] هوی [القاء] می‌‌کنند، و سوگند که البتّه هدایت [یعنی رسول و کتاب او و شریعت او] از سوی پروردگارشان نزد آنها آمد [پس از آن اعراض کردند، و از ظنّ و از آنچه که به آن ضلالت (گمراهی) است تبعیّت نمودند]

- ترجمه سلطانی

اینها (اصنام) جز اسم‌هایی که شما و پدرانتان نام نهاده‌اید نیستند، خداوند به آنها حجّتی نازل نکرده، تبعیّت نمی‌کنند مگر از گمان و آنچه که انفس (به صورت) هوی (القاء) می‌کنند، و سوگند که البتّه هدایت از سوی پروردگارشان نزد آنها آمد

- ترجمه راستین

این بتها جز نامهایی که شما و پدرانتان بر آنها نهاده‌اید چیز دیگری نیست و خدا هیچ دلیلی بر (معبودیت) آنها نازل نفرموده؛ مشرکان چیزی غیر گمان باطل و هوای نفس فاسد خود را پیروی نمی‌کنند با آنکه از جانب خدایشان هدایت بر آنها آمد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ أَمْ لِلْإِنسَانِ مَا تَمَنَّى

آیا انسان آنچه [از حُسن حال در دنیا و حُسن مآل در آخرت که آن را تمنّا می‌‌کنند داشته باشند، یا از شفاعت اصنام در آخرت] که آرزو می‌‌کند را دارد [و اینچنین نیست]

- ترجمه سلطانی

آیا انسان آنچه که آرزو می‌کند را دارد

- ترجمه راستین

آیا برای آدمی هر چه آرزو کند حاصل می‌شود؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَالْأُولَى

پس آخرت و اولی (دنیا) برای خداوند است [پس برای انسان آنچه که تمنّا می‌‌کند نمی‌‌باشد بلکه آنچه که خداوند برای او اراده کرده است می‌‌باشد]

- ترجمه سلطانی

پس آخرت و اولی (دنیا) برای خداوند است

- ترجمه راستین

در صورتی که (انسان مالک هیچ نیست و) دنیا و آخرت همه ملک خداست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای