حزب شمارهٔ ۱۰۵
٣١ قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ
[ابراهیم (ع) بعد از آنکه آنها را شناخت و به آنها انس گرفت] گفت: پس کار [خطیر] شما [یعنی امر شما و شغل شما] چیست ای فرستادهشدگان؟
- ترجمه سلطانی(ابراهیم) گفت: پس کار (خطیر) شما چیست ای فرستادهشدگان؟
- ترجمه راستینابراهیم گفت: ای رسولان حق، باز گویید که شما برای چه کار مأمورید؟
- ترجمه الهی قمشهای٣٧ وَتَرَكْنَا فِيهَا آيَةً لِّلَّذِينَ يَخَافُونَ الْعَذَابَ الْأَلِيمَ
و در آن برای کسانی که از عذاب الیم میترسند نشانهای گذاشتیم
- ترجمه سلطانیو در آن برای کسانی که از عذاب الیم میترسند نشانهای گذاشتیم
- ترجمه راستینو در آن دیار (که ویران کردیم) برای آنان که از عذاب دردناک (قهر خدا) میترسند آیت عبرتی واگذاردیم.
- ترجمه الهی قمشهای٣٨ وَفِي مُوسَى إِذْ أَرْسَلْنَاهُ إِلَى فِرْعَوْنَ بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ
و دربارهٔ موسی آنوقت که او را با سلطان (حجّت) مبین (آشکار) به سوی فرعون فرستادیم
- ترجمه سلطانیو دربارهٔ موسی آنوقت که او را با سلطان (حجّت) مبین (آشکار) به سوی فرعون فرستادیم
- ترجمه راستینو نیز در (رسالت) موسی (آیت عبرت است) که با معجزه روشن به سوی فرعونیانش فرستادیم.
- ترجمه الهی قمشهای٣٩ فَتَوَلَّى بِرُكْنِهِ وَقَالَ سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ
پس [فرعون] با رکن (سپاه) خود اعراض کرد و گفت: ساحر یا مجنون است [یعنی آنچه که آن را انجام میدهد از سحر او و به اختیار خویش است، یا او مجنون است، و آنچه از خوارق عادات که بر او ظاهر میشود جز این نیست که بدون اختیار او از جنّ بر دست او ظاهر میشود]
- ترجمه سلطانیپس (فرعون) با رکن (سپاه) خود اعراض کرد و گفت: ساحر یا مجنون است
- ترجمه راستینو فرعون به غرور ملک و قدرت (از طاعت حق) سرکشید و گفت که موسی ساحر یا دیوانه است.
- ترجمه الهی قمشهای٤٠ فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ وَهُوَ مُلِيمٌ
پس او و سپاهش را گرفتیم و آنها را در دریا انداختیم و او درخور ملامت بود
- ترجمه سلطانیپس او و سپاهش را گرفتیم و آنها را در دریا انداختیم و او درخور ملامت بود
- ترجمه راستینما هم او را با همه سپاهش (به قهر) گرفتیم و به دریا انداختیم که در خور هر نکوهش و ملامت بود.
- ترجمه الهی قمشهای٤١ وَفِي عَادٍ إِذْ أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الرِّيحَ الْعَقِيمَ
و دربارهٔ [قوم] عاد آنوقت که بر آنها باد عقیم (خشک) فرستادیم {برای عدم تضمّن آن بر منفعتی «عقیم» نامیده شده یا برای اینکه آن آنها را هلاک کرد و آنها را ریشهکن نمود}
- ترجمه سلطانیو دربارهٔ (قوم) عاد آنوقت که بر آنها باد خشک فرستادیم
- ترجمه راستینو نیز در قوم عاد که بر هلاکشان تندباد خزان فرستادیم (عبرت خلق است).
- ترجمه الهی قمشهای٤٢ مَا تَذَرُ مِن شَيْءٍ أَتَتْ عَلَيْهِ إِلَّا جَعَلَتْهُ كَالرَّمِيمِ
[آن باد] بر چیزی که بر آن میآمد [میوزید] رها نمیکرد مگر آنکه آن را مانند استخوان پوسیده [خاکستر] قرار میداد
- ترجمه سلطانی(آن باد) بر چیزی که بر آن میآمد (میوزید) رها نمیکرد مگر آنکه آن را مانند استخوان پوسیده (خاکستر) قرار میداد
- ترجمه راستینکه آن باد هلاک به چیزی نمیگذشت جز آنکه آن را مانند استخوان پوسیده میگردانید.
- ترجمه الهی قمشهای٤٣ وَفِي ثَمُودَ إِذْ قِيلَ لَهُمْ تَمَتَّعُوا حَتَّى حِينٍ
و دربارهٔ [قوم] ثمود آنوقت که به آنان گفته شد تا مدّتی بهرهمند شوید
- ترجمه سلطانیو دربارهٔ (قوم) ثمود آنوقت که به آنان گفته شد تا مدّتی بهرهمند شوید
- ترجمه راستینو هم در قوم ثمود (بر خلق عبرتی است) که به آنان گفته شد: اینک گرم تعیّش و تمتّع (حیوانی) باشید تا هنگام معیّن (که وعده انتقام حق فرا میرسد).
- ترجمه الهی قمشهای٤٤ فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَهُمْ يَنظُرُونَ
پس از امر پروردگارشان سرکشی کردند پس صاعقه آنها را در گرفت و (در حالی که) آنها نظر میکردند
- ترجمه سلطانیپس از امر پروردگارشان سرکشی کردند پس صاعقه آنها را در گرفت و (در حالی که) آنها نظر میکردند
- ترجمه راستینآنها هم از فرمان خدای خود سرکشیدند پس آنها را صاعقه آتش درگرفت در حالی که (هلاک خویش را) به چشم مشاهده میکردند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٥ فَمَا اسْتَطَاعُوا مِن قِيَامٍ وَمَا كَانُوا مُنتَصِرِينَ
و توانایی برخاستن نداشتند و منتصر (غلبه کننده، ممتنع، مانع شونده) نبودند
- ترجمه سلطانیو توانایی برخاستن نداشتند و منتصر (غلبه کننده) (ممتنع (مانع شونده)) نبودند
- ترجمه راستیندر حالی که نه هیچ توانایی برخاستن (و گریختن) داشتند و نه هیچ یار و مددکاری یافتند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٦ وَقَوْمَ نُوحٍ مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ
و قبل از آنها قوم نوح را، همانا آنها قومی فاسق بودند
- ترجمه سلطانیو قبل از آنها قوم نوح را، همانا آنها قومی فاسق بودند
- ترجمه راستینو پیش از این اقوام هم قوم نوح را هلاک کردیم که مردمی فاسق و نابکار بودند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٧ وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ
و آسمان را، آن را به قدرت [یعنی با قوّت] بناء کردیم و همانا ما البتّه موسع (وسعت دهنده، قادر) هستیم [یا البتّه رزق را بر بندگان توسعه دهندهایم، یا دارندهٔ وسعتی هستیم برای بندگان و ارزاق آنها]
- ترجمه سلطانیو آسمان را، آن را به قدرت بناء کردیم و همانا ما البتّه موسع (وسعت دهنده، قادر) هستیم
- ترجمه راستینو کاخ رفیع آسمان را ما به قدرت خود برافراشتیم و ماییم که مقتدریم.
- ترجمه الهی قمشهای٤٩ وَمِن كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ
و از هر چیزی دو زوجی (گونهای) [برّی و بحری، یا انسی و وحشی، یا از هر چیزی از کیفیّات و کمیّات و چشیدنیها و بوییدنیها دو ضدّ متنافی مانند گرمی و سردی، و سیاه و سپید، و تلخ و شیرین، و کوتاه و بلند، و حسن و قبیح، الی غیر ذلک] خلق کردیم با ترقّب به اینکه شما [علم او و حکمت او و قدرت او و عنایت او به خلقش و رأفتش را] یادآور شوید
- ترجمه سلطانیو از هر چیزی دو زوجی (گونهای) خلق کردیم با ترقّب به اینکه شما یادآور شوید
- ترجمه راستینو از هر چیزی دو نوع (نر و ماده) بیافریدیم تا مگر متذکر (حکمت خدا) شوید.
- ترجمه الهی قمشهای٥٠ فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّي لَكُم مِّنْهُ نَذِيرٌ مُّبِينٌ
پس به سوی خداوند [مُنعم بر شما به این نعم از نفوس امّارهٔ خویش و از شیطان و لشکریانش با استعاذت به او، و از اشرار و شرور آنها با استعانت به او، و از اهویهٔ خود که همان خدایان شما هستند با طاعت بر امر او و نهی او] فرار کنید همانا من بیم دهندهٔ آشکاری از سوی او برای شما هستم
- ترجمه سلطانیپس به سوی خداوند فرار کنید همانا من بیم دهندهٔ آشکاری از سوی او برای شما هستم
- ترجمه راستینباری، به درگاه خدا گریزید، که من از جانب او با بیانی روشن شما را میترسانم.
- ترجمه الهی قمشهای٥١ وَلَا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ إِنِّي لَكُم مِّنْهُ نَذِيرٌ مُّبِينٌ
و با الله خدای دیگری قرار ندهید همانا من انذار کنندهٔ آشکاری از سوی او برای شما هستم
- ترجمه سلطانیو با الله خدای دیگری قرار ندهید همانا من انذار کنندهٔ آشکاری از سوی او برای شما هستم
- ترجمه راستینو هرگز با خدای یکتا خدایی دیگر نپرستید که من از جانب او با بیانی روشن شما را میترسانم.
- ترجمه الهی قمشهای٥٢ كَذَلِكَ مَا أَتَى الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم مِّن رَّسُـولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ
همچنان [قول بر تو از اینکه تو مجنون یا ساحر یا کاهن یا شاعر هستی] نزد کسانی که قبل از آنها بودند است، رسولی نیامد مگر آنکه گفتند ساحر یا مجنون است
- ترجمه سلطانیهمچنان نزد کسانی که قبل از آنها بودند است، رسولی نیامد مگر آنکه گفتند ساحر یا مجنون است
- ترجمه راستینهمچنان (که تو را ای رسول تکذیب کردند) هیچ رسولی بر امم پیشین نیامد جز آنکه (او را تکذیب کرده و) گفتند: او ساحر یا دیوانه است.
- ترجمه الهی قمشهای٥٣ أَتَوَاصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ
آیا همدیگر را به آن توصیه کردهاند؟! [یعنی که اوّلین (پیشینیان) و آخرین (حاضرین) این قول را در حقّ رسول به همدیگر سفارش کردهاند؟!] بلکه آنها گروهی طغیان کننده هستند [و مقتضای طغیان آنها عدم انقیاد به حقّ تعالی است]
- ترجمه سلطانیآیا همدیگر را به آن توصیه کردهاند؟! بلکه آنها گروهی طغیان کننده هستند
- ترجمه راستینآیا بر این تکذیب، مردم اعصار به یکدیگر سفارش کردهاند؟ (یا نه؟) بلکه این مردم (همه بالذّات) گروهی سرکش و نافرمانند.
- ترجمه الهی قمشهای٥٤ فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَمَا أَنتَ بِمَلُومٍ
پس [از محاجّه کردن و مجادله کردن با آنها بعد از اتمام حجّتت و اصرار آنها بر انکار] از آنها روی برگردان و تو [بعد از آن] ملوم (سرزنش شده) نیستی
- ترجمه سلطانیپس از آنها روی برگردان و تو (بعد از آن) ملوم (سرزنش شده) نیستی
- ترجمه راستینپس (تو هم ای رسول ما) از این مردم کافر روی بگردان که (اتمام حجّت کردی و) دیگر هیچ در خور نکوهش و ملامت نیستی.
- ترجمه الهی قمشهای٥٥ وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنفَعُ الْمُؤْمِنِينَ
و یادآوری کن زیرا یادآوری به مؤمنین نفع میرساند [و اگرچه کافران و منافقان به آن متذکّر نمیشوند]
- ترجمه سلطانیو یادآوری کن زیرا یادآوری به مؤمنین نفع میرساند
- ترجمه راستینو (امّت را) تذکّر و پند میده که پند و تذکّر (اگر کافران را نفع ندهد) مؤمنان را سودمند افتد.
- ترجمه الهی قمشهای٥٦ وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ
و جنّ و انس را نیافریدم مگر برای اینکه مرا بندگی کنند {مقصود از عبادات و نه از عبديّت (بنده بودن) جز آنکه عارف بر او، متّصل به او، منتهی به او گردند نیست، پس مقصود از قول او مگر برای اینکه مرا بشناسند است لکن آن به این عبارت اداء شده برای اشعار به اینکه معرفت حاصل نمیشود مگر با عبادت یا با عبدیّت}
- ترجمه سلطانیو جنّ و انس را نیافریدم مگر برای اینکه مرا بندگی کنند
- ترجمه راستینو من جنّ و انس را نیافریدم مگر برای اینکه مرا (به یکتایی) پرستش کنند.
- ترجمه الهی قمشهای٥٧ مَا أُرِيدُ مِنْهُم مِّن رِّزْقٍ وَمَا أُرِيدُ أَن يُطْعِمُونِ
از آنان رزقی [برای خود و نه برای غیر خود] نمیخواهم و نمیخواهم که مرا اطعام کنند
- ترجمه سلطانیاز آنان رزقی نمیخواهم و نمیخواهم که مرا اطعام کنند
- ترجمه راستینمن از (خلق) آنها رزق و طعام (و هیچ گونه سودی) بر خود نخواستم.
- ترجمه الهی قمشهای٥٨ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ
همانا خداوند [به هر مرزوقی] بسیار روزی دهنده و دارندهٔ قوّت و متین (قوی) است [که در رزّاقیّت خود حاجت به مُعین (کمک کننده) ندارد]
- ترجمه سلطانیهمانا خداوند بسیار روزی دهنده و دارندهٔ قوّت و متین (قوی) است
- ترجمه راستینهمانا روزی بخشنده خلق تنها خداست که صاحب قوّت و قدرت ابدی است.
- ترجمه الهی قمشهای٥٩ فَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذَنُوبًا مِّثْلَ ذَنُوبِ أَصْحَابِهِمْ فَلَا يَسْتَعْجِلُونِ
پس همانا برای کسانی که [با انکار مبدء یا معاد به انفسشان] ظلم کردهاند [یا با عدم انقیاد او و عدم اعطاء حقّ او از تسلیم انفسشان بر او به رسول ظلم کردند، یا نسبت به آل محمّد (ص) به حقّ آنها ظلم کردند، از عدم تسلیم انفسشان بر آنان و از غصب حقوق آنها] مثل نصیب اصحاب آنها [که در ظلم به آل محمّد (ص) از آنها تبعیّت کردند] بهرهای (نصیبی) هست پس از من طلب تعجیل (عجله کردن) [به عذاب] نکنند
- ترجمه سلطانیپس همانا برای کسانی که ظلم کردهاند مثل نصیب اصحاب آنها بهرهای (نصیبی) هست پس از من طلب تعجیل (عجله کردن) (به عذاب) نکنند
- ترجمه راستینپس این ستمکاران را هم گناهی و کیفری مانند اصحاب و امثالشان (از امم پیشین) خواهد بود، باری آن را به عجله از من نخواهند (و به مهلتی که دادیم مغرور نشوند البتّه روز انتقامشان میرسد).
- ترجمه الهی قمشهای٦٠ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا مِن يَوْمِهِمُ الَّذِي يُوعَدُونَ
پس وای بر کسانی که [به ولایت علیّ (ع)] کفر ورزیدند از [آن] روزشان [یعنی روز آخر دنیا یا روز قیامت] که وعده داده میشوند.
- ترجمه سلطانیپس وای بر کسانی که کفر ورزیدند از (آن) روزشان که وعده داده میشوند.
- ترجمه راستینپس (آن گاه که زمان کیفر فرا رسید) وای بر آنان که کافر شدند از آن روز سختی که (رسولان) به آنها وعده میدهند (که در دنیا به قتل و اسارت و در عقبی به قهر و عقوبت محکومند).
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
١ وَالطُّورِ
سوگند به طور {طور کوهی است که خداوند بر آن با موسی (ع) سخن گفت، یا مطلق کوه است برای آنچه از انواع برکات و خیرات که در آن هست و برای آنچه که از زیرش آب که آن اصل جمیع برکات است جاری میشود و باطن آن امام است که وجود عالم و بقای آن و برکات آن به او است، یا مراد جهت نفس علیا است وقتی که انسان به آنجا میرسد وقتی که بر جانب راست از آن میباشد به خداوند نزدیک است}
- ترجمه سلطانیسوگند به طور
- ترجمه راستینقسم به طور سینا.
- ترجمه الهی قمشهای٣ فِي رَقٍّ مَّنشُورٍ
در ورقی [پوست نازکی که در آن نوشته میشود و صحیفهٔ سفید است] گشوده {مراد از آن هیولای عالم است که صور انواع و نفوس آن در آن نوشته شده، یا طبع انسان است که در آن نفس او و قوایش و مدارک آن نوشته شده}
- ترجمه سلطانیدر ورقی گشوده
- ترجمه راستینکه در صحیفهای گشوده فرستاد.
- ترجمه الهی قمشهای٤ وَالْبَيْتِ الْمَعْمُورِ
و خانهٔ آباد {همان قلب او است که آن به وجهی در آسمان چهارم و به وجهی تحت عرش، و به وجهی در آسمان دنیا است، و به حذاء (مقابل) آن قلب صنوبری است که آن در زمین طبع است و آن را ملائکه به حذاء قلب معنوی که آن در آسمان ارواح است بناء کردهاند}
- ترجمه سلطانیو خانهٔ آباد
- ترجمه راستینقسم به بیت المعمور (کعبه اهل زمین یا مسجد ملایک آسمان).
- ترجمه الهی قمشهای٦ وَالْبَحْرِ الْمَسْجُورِ
و دریای بر افروخته [یعنی آتش زده شده یا مملو (پُر) زیرا دریاها در روز قیامت گرم میشوند و آتش میگیرند] {مراد بحر هیولی است که از آتش غضبات و شهوات و حیل (حیلهها) شیطانیّه میسوزد}
- ترجمه سلطانیو دریای بر افروخته
- ترجمه راستینقسم به دریای آتش فروزان (که خدا روز قیامت دریا را آتش سازد و بر دوزخیان فرو ریزد).
- ترجمه الهی قمشهای١٠ وَتَسِيرُ الْجِبَالُ سَيْرًا
و کوهها با سیر کردن سیر کنند [تا آنکه با زمین مساوی میشوند، یا سیر کوهها ظاهر میشود] {زیرا آنها حرکت میکنند مانند حرکت کردن ابرها و حال آنکه آنها را جامد میپنداری}
- ترجمه سلطانیو کوهها با سیر کردن سیر کنند
- ترجمه راستینو کوهها تند به گردش آید.
- ترجمه الهی قمشهای١١ فَوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ
[وقتی که آنروز میشود] پس وای در آنروز بر تکذیب کنندگان [بر خداوند و رسولش (ص) بطور مطلق، یا دربارهٔ ولایت علیّ (ع)]
- ترجمه سلطانیپس وای در آنروز بر تکذیب کنندگان
- ترجمه راستیندر آن روز سخت وای بر آنان که (وعده حق و کتاب و رسول او را) تکذیب کردند.
- ترجمه الهی قمشهای١٢ الَّذِينَ هُمْ فِي خَوْضٍ يَلْعَبُونَ
کسانی که آنها در یاوهگویی [در ملاهی (بازیچهها)، یا در انکار مبدء و معاد، یا در انکار رسول (ص)، یا در انکار ولایت علی (ع)] بازی میکنند
- ترجمه سلطانیکسانی که آنها در یاوهگویی بازی میکنند
- ترجمه راستینآنان که به بازیچه دنیا فرو شدند.
- ترجمه الهی قمشهای١٣ يَوْمَ يُدَعُّونَ إِلَى نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا
در روزی که به سوی آتش جهنّم با رانده شدن هُل داده میشوند [یعنی به عُنف (خشونت) دفع میشوند]
- ترجمه سلطانیدر روزی که به سوی آتش جهنّم با رانده شدن هُل داده میشوند
- ترجمه راستینآن روز آنها را سخت به آتش دوزخ برانند.
- ترجمه الهی قمشهای١٥ أَفَسِحْرٌ هَذَا أَمْ أَنتُمْ لَا تُبْصِرُونَ
آیا پس این سحر است یا که شما نمیبینید {چون گاهی به محمّد (ص) نسبت سحر میدادند}
- ترجمه سلطانیآیا پس این سحر است یا که شما نمیبینید
- ترجمه راستینآیا این (آتش دوزخ) هم به نظرتان سحر است یا آنکه هنوز چشم بصیرت باز نمیکنید؟
- ترجمه الهی قمشهای١٦ اصْلَوْهَا فَاصْبِرُوا أَوْ لَا تَصْبِرُوا سَوَاءٌ عَلَيْكُمْ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ
[به آنها گفته میشود:] از [حرارت] آن بسوزید [یعنی سوزاندن آن را دریابید] پس چه صبر کنید یا صبر نکنید بر شما یکسان است، جز این نیست که به آنچه که عمل میکردید جزاء داده میشوید
- ترجمه سلطانیاز (حرارت) آن بسوزید پس چه صبر کنید یا صبر نکنید بر شما یکسان است، جز این نیست که به آنچه که عمل میکردید جزاء داده میشوید
- ترجمه راستینباری، به دوزخ در شوید که صبر و بیصبری به حالتان یکسان است، و بس آنچه کردید امروز همان را جزا یابید.
- ترجمه الهی قمشهای١٧ إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَعِيمٍ
همانا پرهیز کنندگان [از تکذیب خداوند و رسولش (ص) دربارهٔ ولایت علیّ (ع) با اقرار بر او و بیعت با او با بیعت خاصّهٔ ولویّه] در جنّتها و نعیم هستند
- ترجمه سلطانیهمانا پرهیز کنندگان در جنّتها و نعیم هستند
- ترجمه راستینمتقیان هم در باغهای بهشت پر نعمتند.
- ترجمه الهی قمشهای١٨ فَاكِهِينَ بِمَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ وَوَقَاهُمْ رَبُّهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ
متنعّمان [یا مُعجبان (به شگفتی آمدهها)] به آنچه که پروردگارشان به آنها داده و پروردگارشان آنها را از عذاب جحیم حفظ کرده است
- ترجمه سلطانیمتنعّم به آنچه که پروردگارشان به آنها داده و پروردگارشان آنها را از عذاب جحیم حفظ کرده است
- ترجمه راستینآنان به نعمتی که خدایشان نصیبشان فرموده دلشادند و خدایشان از عذاب دوزخ محفوظشان داشته است.
- ترجمه الهی قمشهای٢٠ مُتَّكِئِينَ عَلَى سُرُرٍ مَّصْفُوفَةٍ وَزَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِينٍ
[در حالی که] تکیه کننده بر سریرهای (تختهای) کنار هم زده شده [یعنی بعضی از آنها به بعضی دیگر متّصل] هستند و آنها را به حوراء (زن سپید پوست) عین (درشت چشم) تزویج کردهایم
- ترجمه سلطانی(در حالی که) تکیه کننده بر سریرهای (تختهای) کنار هم زده شده هستند و آنها را به حوراء (زن سپید پوست) عین (درشت چشم) تزویج کردهایم
- ترجمه راستیندر حالی که نزدیک هم بر تختها (ی عزّت) تکیه زدهاند و ما حور العین را همجفت آنان گردانیدهایم.
- ترجمه الهی قمشهای٢١ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُم بِإِيمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَمَا أَلَتْنَاهُم مِّنْ عَمَلِهِم مِّن شَيْءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ
و کسانی که [با بیعت عامّه یا با بیعت خاصّه] ایمان آوردهاند و ذریّهٔ آنان که با ایمان آوردن از آنان تبعیّت کردند فرزندان آنان را به آنان ملحقّ میکنیم و [بواسطهٔ الحاق اولاد] از عمل آنان چیزی کم نمیکنیم هر مردی (شخصی) در گروی آنچه است که کسب کرده است
- ترجمه سلطانیو کسانی که ایمان آوردهاند و ذریّهٔ آنان که با ایمان آوردن از آنان تبعیّت کردند فرزندان آنان را به آنان ملحقّ میکنیم و از عمل آنان چیزی کم نمیکنیم هر مردی (شخصی) در گروی آنچه است که کسب کرده است
- ترجمه راستینو آنان که ایمان آوردند و فرزندانشان هم در ایمان پیرو ایشان شدند ما آن فرزندان را به آنها برسانیم و از پاداش عمل آنان هیچ نکاهیم. هر نفسی در گرو عملی است که اندوخته است.
- ترجمه الهی قمشهای٢٢ وَأَمْدَدْنَاهُم بِفَاكِهَةٍ وَلَحْمٍ مِّمَّا يَشْتَهُونَ
و با میوه [شریفی که تعریف آن ممکن نمیشود] و گوشت [غیر شناخته شدهای که از جنس گوشتهای دنیا نیست تا آنکه تعریف آن ممکن شود] از آنچه [از گوشت یا از گوشتدار از گوشت پرندگان و غیر پرندگان] که اشتهاء میکنند به آنان [بنابر تدریج و استمرار] مدد کردیم (عطاء کردیم)
- ترجمه سلطانیو با میوه و گوشت از آنچه که اشتهاء میکنند به آنان مدد کردیم
- ترجمه راستینو بر آن بهشتیان از هر نوع میوه و گوشتهای لذیذ که مایل باشند فراوان بیفزاییم.
- ترجمه الهی قمشهای٢٣ يَتَنَازَعُونَ فِيهَا كَأْسًا لَّا لَغْوٌ فِيهَا وَلَا تَأْثِيمٌ
در آنجا [از وجد (خوشحالی)] جام شراب را از یکدیگر میگیرند (تجاذب میکنند، از یکدیگر در میکشند)، لغوی و نه تأثیمی (به بزه نسبت دادنی) در آن نیست [مثل کؤوس (کاسهها، خمرها) دنیوی حین به هم دادن آن بین خود لغوی جاری نمیشود]
- ترجمه سلطانیدر آنجا جام شراب را از یکدیگر میگیرند، لغوی و نه تأثیمی (به بزه نسبت دادنی) در آن نیست
- ترجمه راستینآنها در بهشت جام شراب گوارا را چنان سریع از دست هم بگیرند که گویی منازعه میکنند در صورتی که آنجا کار لغو و باطل و نزاع و خلاف و بزهکاری هیچ نیست.
- ترجمه الهی قمشهای٢٤ وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمَانٌ لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّكْنُونٌ
و برای آنها غلامانی بر [دور] آنها میگردند گویی آنها [در حسن و صباحت (خوبرویی) و صفاء و بیاض (سپیدی)] مروارید پوشیده شده (محفوظ از غبارها و کدورات) هستند
- ترجمه سلطانیو برای آنها غلامانی بر (دور) آنها میگردند گویی آنها مروارید پوشیده شده (محفوظ از غبارها و کدورات) هستند
- ترجمه راستینو پسرانی مانند لؤلؤ مکنون گردشان (بر انجام خدمت) میگردند.
- ترجمه الهی قمشهای٢٥ وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ
و [هر] بعضی آنها به بعضی دیگر رو میکنند [از سبب تنعّم آنها در جنّت] از همدیگر میپرسند
- ترجمه سلطانیو بعضی آنها به بعضی دیگر رو میکنند از همدیگر میپرسند
- ترجمه راستینو آنها با هم به صحبت رو کرده و از سرگذشت یکدیگر پرسش کنند.
- ترجمه الهی قمشهای٢٦ قَالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنَا مُشْفِقِينَ
میگویند همانا ما قبلاً (قبل از آخرت) در (بر) اهل خویش مهربان (ترسان از عذاب خداوند) بودیم
- ترجمه سلطانیمیگویند همانا ما قبلاً (قبل از آخرت) بر اهل خویش مهربان (ترسان از عذاب خداوند) بودیم
- ترجمه راستینو با هم گویند: ما از پیش میان اهل و قبیله خود خداترس بودیم.
- ترجمه الهی قمشهای٢٧ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا وَوَقَانَا عَذَابَ السَّمُومِ
پس خداوند [با این نعمتها] بر ما منّت نهاد و ما را از عذاب سموم [حرارتی که به مسام (سوراخهای) پوست بدن وارد میشود] نگهداشت
- ترجمه سلطانیپس خداوند (با این نعمتها) بر ما منّت نهاد و ما را از عذاب سموم (حرارتی که به مسام یا سوراخهای پوست بدن وارد میشود) نگهداشت
- ترجمه راستینخدا هم بر ما منّت نهاد و ما را از عذاب سموم دوزخ محفوظ داشت.
- ترجمه الهی قمشهای٢٨ إِنَّا كُنَّا مِن قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ
همانا ما از قبل او را میخواندیم همانا او همان برّ (نیک) [است که کسی که او را بخواند او را بدون نصرت (یاری) رها نمیکند] و مهربان است [که بر بندگانش بدون استحقاقی از آنان تفضّل میکند]
- ترجمه سلطانیهمانا ما از قبل او را میخواندیم همانا او همان برّ (نیک) و مهربان است
- ترجمه راستینزیرا ما از این پیش خدا را به حقیقت پرستش میکردیم که او خود (بر بندگانش) بسیار نیکخواه و مهربان است.
- ترجمه الهی قمشهای٢٩ فَذَكِّرْ فَمَا أَنتَ بِنِعْمَتِ رَبِّكَ بِكَاهِنٍ وَلَا مَجْنُونٍ
پس یادآوری کن [و از ردّ آنها و قبول آنان بال (اندیشه، باک) مدار، که آن به بعضی از آنها نفع میرساند اگر به همهٔ آنها نفع نرساند، یا آخر نفع میرساند اگر اوّل امر هنوز نفع نرسانده است] که تو به (سبب) نعمت پروردگارت {نعمت همان ولایت است و نبوّت و رسالت صورت آن هستند} [چنانکه میگویند و تو را به آن دو وصف میکنند] کاهن {کهانت اِخبار به غیب است به طریق خدمت جنّ} و نه مجنون نیستی
- ترجمه سلطانیپس یادآوری کن که تو به (سبب) نعمت پروردگارت کاهن و نه مجنون نیستی
- ترجمه راستینپس (ای رسول ما، خلق را) متذکر ساز که به نعمت پروردگارت از جنون و کهانت هیچ در تو نیست.
- ترجمه الهی قمشهای٣٠ أَمْ يَقُـولُونَ شَاعِرٌ نَّتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ
یا میگویند [که او] شاعر است [به آنچه که حقیقتی ندارد سخن میگوید و آن را مُموّه (به ظاهر راست) میکند و دور را نزدیک و نزدیک را دور میکند] و برای او مرگی مشکوک را انتظار داریم [یعنی که ما متربّص (منتظر) هلاکت او هستیم]
- ترجمه سلطانییا میگویند شاعر است و برای او مرگی مشکوک را انتظار داریم
- ترجمه راستینبلکه (کافران نادان) گویند: (محمّد) شاعری است ماهر و ما حادثه مرگ او را انتظار داریم.
- ترجمه الهی قمشهای٣١ قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُتَرَبِّصِينَ
بگو: منتظر [هلاکت برای من] باشید زیرا من هم با شما از متربّصان (منتظران) [حوادث روزگار برای شما] هستم
- ترجمه سلطانیبگو: منتظر باشید زیرا من هم با شما از متربّصان (منتظران) هستم
- ترجمه راستینبگو: شما به انتظار (مرگ من) باشید که من هم از منتظران (مرگ و هلاک شما) هستم.
- ترجمه الهی قمشهای٣٢ أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلَامُهُم بِهَذَا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ
آیا احلام [عقول] آنان به این [گفتار و انکار] آنها را امر میکند یا آنها قومی سرکش هستند [و طغیانشان آنها را بر آن وادار میسازد نه عقول آنان]
- ترجمه سلطانیآیا احلام (عقول) آنان به این (گفتار و انکار) آنها را امر میکند یا آنها قومی سرکش هستند
- ترجمه راستینآیا زیرکی و خیالات باطلشان بر این وا میدارد (که تکذیب تو کنند) یا (از جهل و کبر و نخوت) خود قومی سرکش و نافرمانند؟
- ترجمه الهی قمشهای٣٣ أَمْ يَقُـولُونَ تَقَوَّلَهُ بَل لَّا يُؤْمِنُونَ
یا که میگویند [قرآن را به تعمّل (به کار گرفتن خود) از نزد خودش گفته و] بافتهٔ او است [و از خداوند نیست] بلکه آنها [به خدا یا به تو یا به قرآن یا به ولایت] ایمان نمیآورند
- ترجمه سلطانییا که میگویند (قرآن) بافتهٔ او است بلکه آنها ایمان نمیآورند
- ترجمه راستینبلکه میگویند: او قرآن را از پیش خود فرابافته است (چنین نیست) بلکه آنها ایمان نمیآورند.
- ترجمه الهی قمشهای٣٤ فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ إِن كَانُوا صَادِقِينَ
پس اگر راستگو میباشند [در اینکه تو آن (قرآن) را بافتهای] باید سخنی مثل آن (قرآن) بیاورند
- ترجمه سلطانیپس اگر راستگو میباشند باید سخنی مثل آن بیاورند
- ترجمه راستینپس اگر راست میگویند آنها هم کلامی مانند قرآن بیاورند.
- ترجمه الهی قمشهای٣٥ أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ
آیا بدون چیزی [یعنی غایتی] خلق شدهاند؟ یا آنها خود خالق [انفسشان] هستند [و مبدء دیگری نداشتهاند، و غیر آنها حقّی بر آنها نداشته است]
- ترجمه سلطانیآیا بدون چیزی (غایتی) خلق شدهاند؟ یا آنها خود خالق (خودشان) هستند؟
- ترجمه راستینآیا این خلق (بدون خالق) از نیستی صرف به وجود آمدند؟یا (خویشتن را) خود خلق کردند؟
- ترجمه الهی قمشهای٣٦ أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بَل لَّا يُوقِنُونَ
یا آسمانها و زمین را خلق کردهاند؟ [تا آنکه آن دو خالق نداشته باشند و از جهت اضطرار به مبدء برای آن دو اقرار نکردهاند] بلکه یقین نمیآورند [و در چیزی سخن نمیگویند مگر از ظنّ (گمان) و تخمین]
- ترجمه سلطانییا آسمانها و زمین را خلق کردهاند؟ بلکه یقین نمیآورند
- ترجمه راستینیا آنکه آسمانها و زمین را این مردم آفریدند؟نه، بلکه به یقین (خدا را) نشناختند.
- ترجمه الهی قمشهای٣٧ أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ
یا گنجهای پروردگارت نزد آنان است؟ [و به کسانی که بخواهند آنچه که بخواهند میدهند و به کسانی که میخواهند از آنچه که بخواهند منع میکنند پس رسالت را از تو منع کنند و آن را به غیر تو بدهند، یا آنچه را که میخواهند به خودشان بدهند] یا آنان سلطنتی دارند؟ [تا آنکه احتیاج به غیر خود نیابند]
- ترجمه سلطانییا گنجهای پروردگارت نزد آنان است؟ یا آنان سلطنتی دارند؟
- ترجمه راستینآیا گنجهای رحمت پروردگارت نزد آنهاست یا هیچ قدرت و سلطنتی دارند؟
- ترجمه الهی قمشهای٣٨ أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ يَسْتَمِعُونَ فِيهِ فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُم بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ
یا آنها نردبانی دارند [یعنی آنچه که بدان به دیگری بپیوندند]؟ که در آن [یعنی در نردبان (وسیلهٔ اتّصال) اخبار غیب را] میشنوند [و خبر میدهند که محمّد (ص) نبیّ نیست، یا خبر میدهند به آنچه که از امر دینشان و دنیاشان به آن احتیاج دارند، پس حاجت به رسولی نداشته باشند] پس باید حجّتی روشن برای شنوندگانشان بیاورند [که با حجّت واضحی یا موضحی (واضح کنندهای) آن را تصدیق کند]
- ترجمه سلطانییا آنها نردبانی (آنچه که بدان به دیگری بپیوندند) دارند؟ که در آن میشنوند پس باید حجّتی روشن برای شنوندگانشان بیاورند
- ترجمه راستینیا نردبامی دارند که به آسمان بر شوند و (سخن وحی فرشتگان) بشنوند؟اگر چنین است شنوندهشان حجت روشن بیاورد.
- ترجمه الهی قمشهای٤٠ أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْرًا فَهُم مِّن مَّغْرَمٍ مُّثْقَلُونَ
یا از آنها اجری میخواهی که آنان از این خسارت [به سبب آن اجر] سنگین شده هستند؟ [و آن آنها را از اقرار به تو منع کرده است]
- ترجمه سلطانییا از آنها اجری میخواهی که آنان از این خسارت سنگین شده هستند؟
- ترجمه راستینآیا تو (ای رسول) از آنها اجر رسالت خواهی که زیر بار سنگین غرامت بمانند؟
- ترجمه الهی قمشهای٤١ أَمْ عِندَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ
یا [بدون صعود به آسمان] غیب نزد آنان است؟ که آنان مینویسند [و آن را میدانند که تو رسول نیستی یا با آن احتیاج به رسول نمییابند]
- ترجمه سلطانییا غیب نزد آنان است؟ که آنان مینویسند
- ترجمه راستینآیا علم غیب با آنهاست که از آن عالم خبری نگارند؟
- ترجمه الهی قمشهای٤٢ أَمْ يُرِيدُونَ كَيْدًا فَالَّذِينَ كَفَرُوا هُمُ الْمَكِيدُونَ
یا کیدی (حیلهای) اراده میکنند، و کسانی که [به رسالت تو یا به ولایت علیّ (ع)] کفر ورزیدهاند آنها [خود] کید شدهاند [یعنی که آنها کیدى بزرگ به تو و به وصیّ تو اراده میکنند و کسانی که به رسالت تو یا به ولایت علیّ (ع) کفر ورزیدهاند آنان کید شده هستند زیرا کید آنها بر تو همان کید خداوند در خذلان (درماندگی، خواری) و منع از حضرت او برای آنها است]
- ترجمه سلطانییا کیدی (حیلهای) اراده میکنند، و کسانی که کفر ورزیدهاند آنها (خود) کید شدهاند
- ترجمه راستینیا که میخواهند با تو مکر و تزویری اندیشند؟کافران خود به مکر (و انتقام حق) گرفتارند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٣ أَمْ لَهُمْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ
یا آنها خدایی غیر از الله دارند؟ خداوند منزّه است از آنچه [از اصنام و کواکب و اهویه] که شرک میورزند
- ترجمه سلطانییا آنها خدایی غیر از الله دارند؟ خداوند منزّه است از آنچه که شرک میورزند
- ترجمه راستینآیا بر آنها خدایی جز خدای یکتا هست؟که خدا از هر چه شرک و شریک او گیرند پاک و منزه است.
- ترجمه الهی قمشهای٤٤ وَإِن يَرَوْا كِسْفًا مِّنَ السَّمَاءِ سَاقِطًا يَقُـولُوا سَحَابٌ مَّرْكُومٌ
و [حال آنکه آنان در چیزی بر حالت یقین نیستند] اگر ببینند پارهای از آسمان را [در حالی که] سقوط کننده است میگویند ابر روی هم افتاده است
- ترجمه سلطانیو اگر ببینند پارهای از آسمان را (در حالی که) سقوط کننده است میگویند ابر روی هم افتاده است
- ترجمه راستیناین کافران اگر هم سقوط قطعهای از آسمان را به چشم ببینند باز خواهند گفت: این پاره ابری متراکم است.
- ترجمه الهی قمشهای٤٥ فَذَرْهُمْ حَتَّى يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي فِيهِ يُصْعَقُونَ
پس آنان را رها کن تا آنکه آن روزشان که در آن بیهوش میشوند [که با صاعقه هلاک میشوند یا غش میکنند] را ملاقات کنند
- ترجمه سلطانیپس آنان را رها کن تا آنکه آن روزشان که در آن بیهوش میشوند را ملاقات کنند
- ترجمه راستیناینان را به (جهل) خود رها کن تا به روز سختشان که آن روز یکسر بیهوش و هلاک میشوند عاقبت برسند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٦ يَوْمَ لَا يُغْنِي عَنْهُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ
روزی که کیدشان آنها را از چیزی [از اغناء یا چیزی از عذاب] بینیاز نمیکند و آنها یاری نمیشوند
- ترجمه سلطانیروزی که کیدشان آنها را از چیزی بینیاز نمیکند و آنها یاری نمیشوند
- ترجمه راستینآن روزی که مکر و تدبیرشان هیچ به کارشان نیاید و هیچ کس یاریشان نکند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٧ وَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا عَذَابًا دُونَ ذَلِكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ
و همانا برای کسانی که ظلم کردهاند عذابی غیر از آن [روز] هست و لکن بیشتر آنان [آن را] نمیدانند [که بر انکار تو جرأت میکنند]
- ترجمه سلطانیو همانا برای کسانی که ظلم کردهاند عذابی غیر از آن (روز) هست و لکن بیشتر آنان نمیدانند
- ترجمه راستینو برای ستمکاران عالم (در دنیا) عذابی پیش از آن (جهنم قیامت) خواهد بود ولیکن اکثرشان نمیدانند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٨ وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ
و بر حکم پروردگارت صبر کن [و به انکار آنها و تهدید آنها بال (اندیشه) مدار] زیرا تو را با چشمان خود [مشاهده میکنیم و جمیع امورت را شاهد هستیم و از آنها دع (دست برداشتن) نمیکنیم تا آنکه آنها به تو ضرر برسانند] و حینی که [برای نماز] بلند میشوی [یا حینی که نزد خداوند میایستی] به حمد پروردگارت تنزیه نما
- ترجمه سلطانیو بر حکم پروردگارت صبر کن زیرا تو را با چشمان خود (مشاهده میکنیم) و حینی که بلند میشوی به حمد پروردگارت تنزیه نما
- ترجمه راستینباری بر حکم خدا صبر کن که تو منظور نظر مایی. و چون برخیزی (به نماز یا هر کاری) به ستایش خدای خود تسبیح گوی.
- ترجمه الهی قمشهای٤٩ وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَإِدْبَارَ النُّجُومِ
و [در حینی] از شب و [در حین] پشت کردن ستارگان پس او را تنزیه کن.
- ترجمه سلطانیو (در حینی) از شب و (در حین) پشت کردن ستارگان پس او را تنزیه کن.
- ترجمه راستینو از شبانگاه هم پارهای به تسبیح خدا پرداز و هنگام فرو رفتن ستارگان هم (به نماز صبح) تسبیح خدا گوی.
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
٢ مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى
[ای قریش] صاحب شما گمراه نشده و بیراهه نرفته [یعنی از طریق حقّ در اعمال و اقوال ظاهره گمراه نشده و در علوم و عقائد باطنه گمراه نشده]
- ترجمه سلطانیصاحب شما گمراه نشده و بیراهه نرفته
- ترجمه راستینکه صاحب شما (محمّد مصطفی ص) هیچ گاه در ضلالت و گمراهی نبوده است.
- ترجمه الهی قمشهای٦ ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى
صاحب مرّه [یعنی دارای متانت در عقل خود و ثبات از امر خود]، پس [بر صورت حقیقی که خداوند او را بر آن خلق کرد] ایستاد (استوار شد)
- ترجمه سلطانیقدرتمند، پس ایستاد
- ترجمه راستینهمان ملک مقتدری که به خلقت کامل (و صورت ملکوتی بر رسول) جلوه کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٧ وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى
و او (جبرئیل) در افق أعلا (برتر) است {و آن افق عالم عقول است که همان عالم جبروت از جهت لاهوت است، یا مراد این است که محمّد (ص) حین نزول وحی و تعلیم در افق أعلى بود، یعنی افق عالم عقول تا لاهوت، یا عالم نفوس تا عقول، یا عالم مثال تا نفوس، یا افق عالم طبع تا عالم مثال، زیرا در جمیع این آفاق به او (ص) وحی میشد}
- ترجمه سلطانیو او (جبرئیل) در افق أعلا (برتر) است
- ترجمه راستینو آن رسول در افق اعلا (ی کمال و مشرق انسانیت) بود.
- ترجمه الهی قمشهای٨ ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى
سپس [جبرئیل از افق اعلی به محمّد (ص)] نزدیک شد و [در هوا] نزدیکتر شد {یا سپس محمّد (ص) از افق أعلى به خداوند نزدیک شد، و از انانیّتش پائین آمد و تحت عرش پائین کشیده شد، پس برای او مقام و مکان و نه انانیّتی که بر آن اعتماد کند باقی نماند، بلکه تدلّى (نزدیک شدن) گشت بدون ذات متدلّى (نزدیک شونده)}
- ترجمه سلطانیسپس (جبرئیل از افق اعلی به محمّد (ص)) نزدیک شد و (در هوا) نزدیکتر شد
- ترجمه راستینآن گاه نزدیک آمد و بر او (به وحی حق) نازل گردید.
- ترجمه الهی قمشهای٩ فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى
پس [امتداد و مسافت بین آن دو] به مقدار دو قاب کمان یا [بلکه] کمتر بود {قاب قوس (کمان) مابین مقبض (محل گرفتن) آن تا رأس آن است، و هر قوس دو قاب دارد، و مقصود این است که آن بین آن دو مقدار قاب واحد از کمان است وقتی که انعطاف داده میشود نه وقتی که مستقیمه باشد، زیرا قوس قطعهای از دایره است و هر قوس وقتی که انعطاف داده میشود دو قوس مابین مقبض آن و رأس آن در هر طرف از آن دارد}
- ترجمه سلطانیپس به مقدار دو قاب کمان یا (بلکه) کمتر بود
- ترجمه راستین(بدان نزدیکی که) با او به قدر دو کمان یا نزدیکتر از آن شد.
- ترجمه الهی قمشهای١٢ أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى
آیا پس او را بر آنچه که میبیند انکار میکنید؟ [و آیا با او مجادله میکنید، و آیا در محاجّه به او غلبه میکنید و او را انکار میکنید؟! زیرا آنها در خلافت علیّ (ع) با او مجادله میکردند]
- ترجمه سلطانیآیا پس او را بر آنچه که میبیند انکار میکنید؟
- ترجمه راستینآیا (شما کافران) با رسول بر آنچه (در شب معراج) به چشم مشاهده کرد ستیزه میکنید؟
- ترجمه الهی قمشهای١٤ عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَى
نزد سدرهٔ (درخت کُنار) آخِر [واقع شده در منتهاى مقامات امکان] {نامیدن درخت نوریّه واقع در منتهاى مقامات به سِدْرَه برای این است که نزد آن جز حیرت و دهشت نیست، و سادر همان متحیّر است و آن درختی است از راست عرش فوق آسمان هفتم که علم هر ملکی به آن منتهى میشود، و اعمال خلایق از اوّلین و آخرین و ارواح صاعده (بالا رونده) به آن منتهى میشوند، و کسی که مقیّد به قیود حدود باشد از آن تجاوز نمیکند، و آن درخت طوبی است، و همان درخت نبوّت است، چنانکه فوق آن، درخت ولایت است}
- ترجمه سلطانینزد سدرهٔ (درخت کُنار) آخِر
- ترجمه راستیندر نزد (مقام) سدرة المنتهی (که آن درختی است در سمت راست عرش که منتهای سیر عقلی فرشتگان و ارواح مؤمنان تا آنجاست و بر مقام بالاتر آگاه نیستند).
- ترجمه الهی قمشهای١٥ عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى
که جنّت مأوا در آنجا است [که ممکن از آن تجاوز نمیکند، به خلاف سایر جنّات زیرا آنها برای بعضی از نفوس معبر هستند نه مأوا و اگرچه برای بعضی دیگر مأوا میباشد]
- ترجمه سلطانیکه جنّت مأوا در آنجا است
- ترجمه راستینبهشتی که مسکن متقیان است در همان جایگاه سدره است.
- ترجمه الهی قمشهای١٧ مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى
چشم [محمّد (ص) حینی که نزد سدره دید] خطاء نکرد و [از حدّ قصد (اعتدال) در دیدن] طغیان (تجاوز) نکرد [تا به عنوان خطاء کننده در ابصار باشد]
- ترجمه سلطانیچشم خطاء نکرد و طغیان نکرد
- ترجمه راستینچشم (محمّد ص از حقایق آن عالم) آنچه را باید بنگرد بی هیچ کم و بیش مشاهده کرد.
- ترجمه الهی قمشهای١٨ لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى
و همانا از آیات بزرگ پروردگارش [مثل سِدْرَهٔ مُنتَهَى و جبرئیل را بر صورت او که بر آن خلق شد] را دید
- ترجمه سلطانیو همانا از آیات بزرگ پروردگارش را دید
- ترجمه راستینآنجا از بزرگتر آیات حیرتانگیز پروردگارش را به حقیقت دید.
- ترجمه الهی قمشهای٢٠ وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَى
و دیگری سوّمی منات را دیدید؟ [یعنی از این خدایان که آنها را عبادت میکنید به ما خبر دهید که به شما ضرر میرسانند یا نفع میرسانند؟! یا همان دختران خدا را؟]
- ترجمه سلطانیو دیگری سوّمی منات را دیدید؟
- ترجمه راستینو منات سومین بت دیگرتان را دانستید (که جمادی بینفع و ضرر است).
- ترجمه الهی قمشهای٢٣ إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنفُسُ وَلَقَدْ جَاءَهُم مِّن رَّبِّهِمُ الْهُدَى
اینها (اصنام) جز اسمهایی که شما و پدرانتان نام نهادهاید نیستند، خداوند به آنها حجّتی نازل نکرده [و در نظر کردن به آنها و سجده کردن بر آنها] تبعیّت نمیکنند مگر از گمان و آنچه که انفس [به صورت] هوی [القاء] میکنند، و سوگند که البتّه هدایت [یعنی رسول و کتاب او و شریعت او] از سوی پروردگارشان نزد آنها آمد [پس از آن اعراض کردند، و از ظنّ و از آنچه که به آن ضلالت (گمراهی) است تبعیّت نمودند]
- ترجمه سلطانیاینها (اصنام) جز اسمهایی که شما و پدرانتان نام نهادهاید نیستند، خداوند به آنها حجّتی نازل نکرده، تبعیّت نمیکنند مگر از گمان و آنچه که انفس (به صورت) هوی (القاء) میکنند، و سوگند که البتّه هدایت از سوی پروردگارشان نزد آنها آمد
- ترجمه راستیناین بتها جز نامهایی که شما و پدرانتان بر آنها نهادهاید چیز دیگری نیست و خدا هیچ دلیلی بر (معبودیت) آنها نازل نفرموده؛ مشرکان چیزی غیر گمان باطل و هوای نفس فاسد خود را پیروی نمیکنند با آنکه از جانب خدایشان هدایت بر آنها آمد.
- ترجمه الهی قمشهای٢٤ أَمْ لِلْإِنسَانِ مَا تَمَنَّى
آیا انسان آنچه [از حُسن حال در دنیا و حُسن مآل در آخرت که آن را تمنّا میکنند داشته باشند، یا از شفاعت اصنام در آخرت] که آرزو میکند را دارد [و اینچنین نیست]
- ترجمه سلطانیآیا انسان آنچه که آرزو میکند را دارد
- ترجمه راستینآیا برای آدمی هر چه آرزو کند حاصل میشود؟
- ترجمه الهی قمشهای٢٥ فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَالْأُولَى
پس آخرت و اولی (دنیا) برای خداوند است [پس برای انسان آنچه که تمنّا میکند نمیباشد بلکه آنچه که خداوند برای او اراده کرده است میباشد]
- ترجمه سلطانیپس آخرت و اولی (دنیا) برای خداوند است
- ترجمه راستیندر صورتی که (انسان مالک هیچ نیست و) دنیا و آخرت همه ملک خداست.
- ترجمه الهی قمشهای