حزب شمارهٔ ۱۰۹
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
١ قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَـوْلَ الَّتِي تُجَادِلُكَ فِي زَوْجِهَا وَتَشْتَكِي إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ يَسْمَعُ تَحَاوُرَكُمَا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ
همانا خداوند سخن زنی که دربارهٔ زوجش با تو مجادله میکند و به خداوند شکوه میبرد را شنید، و خداوند گفتگوهای شما دو نفر را میشنود همانا خداوند شنوا و بینا است
- ترجمه سلطانیهمانا خداوند سخن زنی که دربارهٔ زوجش با تو مجادله میکند و به خداوند شکوه میبرد را شنید، و خداوند گفتگوهای شما دو نفر را میشنود همانا خداوند شنوا و بینا است
- ترجمه راستین(ای رسول ما) خدا سخن آن زن را که درباره شوهرش با تو به مجادله برخاسته و شکوه او به خدا میبرد محققا شنید و گفتگوهای شما را نیز خدا میشنود که خدا البته شنوا و بیناست. (اوس بن صامت با زن خود خوله بنت ثعلبه ظهار کرد یعنی گفت: «تو بر من چون مادری». و این کار در حکم طلاق و حرمت آور بود. زن نزد رسول آمد و حکم پرسید. رسول حکم به حرمت فرمود. زن باز مجادله کرد و آخر گفت: من به خدا شکوه میکنم از تنهایی و غربت خود. و آیه بعد راجع به حکم ظهار نازل شد و بر این فعل حرام کفّاره معیّن گردید).
- ترجمه الهی قمشهای٢ الَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنكُم مِّن نِّسَائِهِم مَّا هُنَّ أُمَّهَاتِهِمْ إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلَّا اللَّائِي وَلَدْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَيَقُـولُونَ مُنكَرًا مِّنَ الْقَـوْلِ وَزُورًا وَإِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ
کسانی از شما که از زنان خود ظهار میکنند [که به زن خود بگویند تو برایم همچون پشت مادرم هستی بدانند] آنها (زنان) مادر آنان نیستند {در جاهلیّت اینگونه بود که وقتی که مرد به اهلش (زوجهاش) میگفت: «انت علىّ کظهر امّى» آخر الابد بر او (مرد) حرام میشد} همانا مادرانشان فقط زنهایی هستند که آنان را زاییدهاند و البتّه آنان هرآینه سخن باطل منکری (ناپسندی) را میگویند و همانا خداوند البتّه بخشاینده و بسیار آمرزنده است [که از آنان عفو میکند و وقتی که توبه کردند بر آنها میآمرزد]
- ترجمه سلطانیکسانی از شما که از زنان خود ظهار میکنند (که به زن خود بگویند تو برایم همچون پشت مادرم هستی) (بدانند) آنها (مؤنّث) مادر آنان نیستند همانا مادرانشان فقط زنهایی هستند که آنان را زاییدهاند و البتّه آنان هرآینه سخن باطل منکری (ناپسندی) را میگویند و همانا خداوند البتّه بخشاینده و بسیار آمرزنده است
- ترجمه راستینکسانی از شما که با زنان خود ظهار کنند آنها مادر حقیقی شوهران نخواهند شد بلکه مادر ایشان جز آن که آنها را زاییده نیست و این مردم سخنی ناپسند و باطل میگویند، و خدا را عفو و بخشش بسیار است.
- ترجمه الهی قمشهای٣ وَالَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِن نِّسَائِهِمْ ثُمَّ يَعُودُونَ لِـمَا قَالُوا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مِّن قَبْلِ أَن يَتَمَاسَّا ذَلِكُمْ تُوعَظُونَ بِهِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ
و کسانی که از زنان خود ظهار میکنند سپس [برای بار دوّم] به آنچه که گفتهاند بر میگردند، پس قبل از آنکه همدیگر را مسّ (لمس) کنند آزاد کردن بردهای [بر عهدهٔ آنان است] شما خود با آن (آزاد کردن برده) وعظ میشوید [یعنی پند میگیرید که از مثل آن خودداری کنید]
- ترجمه سلطانیو کسانی که از زنان خود ظهار میکنند سپس (برای بار دوّم) به آنچه که گفتهاند بر میگردند، پس قبل از آنکه همدیگر را مسّ (لمس) کنند آزاد کردن بردهای (بر عهدهٔ آنان است) شما خود با آن (آزاد کردن برده) وعظ میشوید (پند میگیرید که از مثل آن خودداری کنید)
- ترجمه راستینو آنان که با زنان خود ظهار کنند آنگاه از گفته خود برگردند، پیش از تماس و مجامعت باید بردهای آزاد کنند. به این عمل پند و موعظه میشوید (تا دیگر به این کار حرام اقدام نکنید) و خدا به تمام کردار شما آگاه است.
- ترجمه الهی قمشهای٤ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ مِن قَبْلِ أَن يَتَمَاسَّا فَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ فَإِطْعَامُ سِتِّينَ مِسْكِينًا ذَلِكَ لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ
و خداوند به آنچه که عمل میکنید آگاه است، پس کسی که [بردهای] نیابد قبل از آنکه یکدیگر را مسّ (لمس) کنند آنگاه دو ماه پیاپی روزه بدارد {اتّصال چیزی از ماه دوّم به ماه اوّل در صدق تتابع دو ماه کفایت میکند} پس کسی که استطاعت ندارد پس شصت مسکین را [به قدر سیر شدن آنها] اطعام کند آن [مذکور از عدم حرمت ابدی با ظهار کردن چنانکه در جاهلیّت بوده و جواز رجوع به زنان بعد از ظهار کردن و این ترتیب در خصال (خصلتها، ویژگیها) کفّاره] برای این است که [تا در شریعت محمّد (ص) رغبت کنید و از آن نفرت (دوری گزیدن) نجوئید برای آنچه از تخفیف که در آن میبینید و] ایمان آورید به خداوند و رسولش و این حدود [حمایت] خداوند است [که تجاوز از آن جایز نیست] و برای کافران [به خداوند و رسولش (ص) یا برای کافران به این حدود] عذابی دردناک هست
- ترجمه سلطانیو خداوند به آنچه که عمل میکنید آگاه است، پس کسی که (بردهای) نیابد قبل از آنکه یکدیگر را مسّ (لمس) کنند آنگاه دو ماه پیاپی روزه بدارد پس کسی که استطاعت ندارد پس شصت مسکین را اطعام کند آن (مذکور) برای این است که (رغبت کنید و) ایمان آورید به خداوند و رسولش و این حدود خداوند است و برای کافران عذابی دردناک هست
- ترجمه راستینو هر که برده نیابد (یعنی بر آزاد کردن برده توانایی ندارد) باز باید پیش از جماع دو ماه پی در پی روزه بگیرد، و باز اگر نتواند باید شصت مسکین را طعام دهد. این (حکم کفّاره) برای آن است که شما به خدا و رسول او ایمان (کامل) آرید. و این احکام حدود الهی است و کافران را عذاب دردناک دوزخ مهیّاست.
- ترجمه الهی قمشهای٥ إِنَّ الَّذِينَ يُحَادُّونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ كُبِتُوا كَمَا كُبِتَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَقَدْ أَنزَلْنَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ مُّهِينٌ
همانا کسانی که با خداوند و رسولش مخالفت میکنند زبون شدهاند همانطور که کسانی قبل از آنها [از قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهیم (ع) که با خداوند و رسولش دشمنی کردند] زبون شدند و [بر آنان و بر شما] آیاتی [دالّ بر قدرت خود و حکمت ما، یا دالّ بر صدق ما در وعدۀ ما و وعید ما، یا دالّ بر صدق رسول ما] آشکار [یعنی واضح یا موضح و همان آیات تدوینی یا آیات آفاقی و انفسی] را نازل کردهایم و برای کافران [به این آیات یا به خداوند و رسولش (ص)] عذابی خوار کننده هست
- ترجمه سلطانیهمانا کسانی که با خداوند و رسولش مخالفت میکنند زبون شدهاند همانطور که کسانی قبل از آنها زبون شدند و (بر آنان و بر شما) آیاتی آشکار را نازل کردهایم و برای کافران عذابی خوار کننده هست
- ترجمه راستینآنان که با خدا و رسول او سخت مخالفت میکنند آنها هم مانند کافران پیش به رو در (آتش عذاب) افتند. و ما آیات روشن بیان نازل کردیم، و کافران را عذاب ذلت و خواری مهیّاست.
- ترجمه الهی قمشهای٦ يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا أَحْصَاهُ اللَّهُ وَنَسُوهُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ
روزی که خداوند آنها را جمیعاً بر میانگیزاند و از آنچه که عمل کردهاند به آنها خبر میدهد، خداوند آن (اعمال) را شمرده و [حال آنکه آنها] آن (اعمال) را فراموش کردهاند و خداوند بر هر چیزی بسیار مشاهدهگر (گواه) است
- ترجمه سلطانیروزی که خداوند آنها را جمیعاً بر میانگیزاند و از آنچه که عمل کردهاند به آنها خبر میدهد، خداوند آن (اعمال) را شمرده و (حال آنکه آنها) آن (اعمال) را فراموش کردهاند و خداوند بر هر چیزی بسیار مشاهدهگر (گواه) است
- ترجمه راستیندر روزی که خدا جمیع خلایق را (برای حساب) برانگیزد تا آنها را به (نتیجه) اعمالشان که او تمام را به شماره ضبط فرموده و آنها فراموش کردهاند آگاه سازد، و خدا بر همه موجودات عالم گواه است.
- ترجمه الهی قمشهای٧ أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَا يَكُونُ مِن نَّجْوَى ثَلَاثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلَا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ وَلَا أَدْنَى مِن ذَلِكَ وَلَا أَكْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كَانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
آیا ندیدی {خطاب بر محمّد (ص) یا بر هر کسی است که خطاب به او منتهی میشود، و اگر خطاب بر محمّد (ص) باشد پس معنی میدهد برای تو استغراب (تعجّب کردن) از شهید بودن او بر هر چیزی شایسته نیست برای اینکه تو میبینی و به آثار احاطۀ علم او تعالی به آنچه که در آسمانها و آنچه که در زمین هست نظر میکنی، و اگر خطاب عامّ باشد آنگاه معنی میدهد که استغراب برای ظهور آثار احاطۀ علم او تعالی شایسته نیست و شایسته است که هر بینندهای برای ظهور آن، آن را ببیند} که خداوند آنچه که در آسمانها هست و آنچه که در زمین هست را میداند هیچ نجوایی {نجوا به معنی سارّه «به او راز گفت» یا «سرّ» (خوشحال کرد) است، مسارّت (راز گفتن) بین دو نفر یا بیشتر میباشد لکن آن بر حدیث نفس و خطرات (خطورات، در معرض مخاطره قرار گرفتن) قلوب و رؤیای صادق و احلام کاذب اطلاق میشود برای اینکه آنها مسارّت (راز گفتن) شیطان یا ملک با انسان هستند، و گاهی بر مطلق محاوره اطلاق میشود} میان سه [نفر] نمیباشد مگر اینکه او چهارمی آنها است و نه میان پنج [نفر نمیباشد] مگر آنکه او ششمی آنها است و نه کمتر از آن [عدد باشند] و نه بیشتر جز آن نیست که او با آنها است هر کجا که باشند سپس در روز قیامت به آنچه که عمل میکردهاند به آنها خبر میدهد همانا خداوند به هر چیزی دانا است {دربارۀ ابی عبیدهٔ جرّاح و عبد الرّحمن بن عوف و سالم مولی ابی حذیفهٔ و مغیرهٔ بن شعبهٔ و عدّهای دیگر است حیثی که بین خود نوشتهای نوشتند و با هم عهد کردند و با هم پیمان بستند تا اگر محمّد (ص) درگذشت خلافت و نه نبوّت ابداً در بنی هاشم نباشد}
- ترجمه سلطانیآیا ندیدی که خداوند آنچه که در آسمانها هست و آنچه که در زمین هست را میداند هیچ نجوایی میان سه (نفر) نمیباشد مگر اینکه او چهارمی آنها است و نه میان پنج (نفر نمیباشد) مگر آنکه او ششمی آنها است و نه کمتر از آن (عدد باشند) و نه بیشتر جز آن نیست که او با آنها است هر کجا که باشند سپس در روز قیامت به آنچه که عمل میکردهاند به آنها خبر میدهد همانا خداوند به هر چیزی دانا است
- ترجمه راستینآیا ندیدی که آنچه در آسمانها و زمین است خدا بر آن آگاه است؟هیچ رازی سه کس با هم نگویند جز آنکه خدا چهارم آنها و نه پنج کس جز آنکه خدا ششم آنها و نه کمتر از آن و نه بیشتر جز آنکه هر کجا باشند او با آنهاست سپس روز قیامت همه را به (نتیجه نیک و بد) اعمالشان آگاه خواهد ساخت که خدا به کلیه امور عالم داناست.
- ترجمه الهی قمشهای٨ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نُهُوا عَنِ النَّجْوَى ثُمَّ يَعُودُونَ لِـمَا نُهُوا عَنْهُ وَيَتَنَاجَوْنَ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَمَعْصِيَتِ الرَّسُـولِ وَإِذَا جَاءُوكَ حَيَّوْكَ بِمَا لَمْ يُحَيِّكَ بِهِ اللَّهُ وَيَقُـولُونَ فِي أَنفُسِهِمْ لَـوْلَا يُعَذِّبُنَا اللَّهُ بِمَا نَقُولُ حَسْبُهُمْ جَهَنَّمُ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمَصِيرُ
آیا نگاه نکردی به کسانی که از نجوی کردن [یعنی مُسارّت (در گوشی گفتن) یا محاورت (گفتگو)] نهی شدند سپس بر آنچه که از آن نهی شده بودند بر میگردند و به گناه و دشمنی و معصیت (نافرمانی) رسول با هم نجوا میکنند [یعنی با غصب حقّ آل محمّد (ص) و معادات (دشمنی) با آنان و مخالفت با قول رسول (ص) در خود با هم نجوى میکنند] و وقتی که نزد تو میآیند [به جهت اظهار دوستیشان بر تو با تحیّات عالیّه با پنهان کردن نفاقشان از تو و از مؤمنین] به آنچه که خداوند با آن به تو تحیّت نگفته [از روی نفاق] به تو تحیّتی میگویند و در انفس خود [بدون تلفّظی یا در آنچه که بین خودشان بدون اطّلاع دیگران بر آنها است] میگویند چرا خداوند به آنچه که میگوییم ما را عذاب نمیکند {برای اینکه آنها اسلام را قبول کردند و محمّد (ص) را در بیشتر آنچه که او از امر آخرت فرمود تصدیق کردند و لکن او را در خلافت علیّ (ع) تصدیق ننمودند} [حال آنکه] جهنّم بس است که به آن در میآیند که بد بازگشتگاهی (سرانجامی) است {گفته شده که آیات دربارۀ یهود و منافقین نازل شده که آنان در مابین خود نه مؤمنین نجوی میکردند و به مؤمنین نظر میانداختند و با چشمانشان غمزه (اشاره با چشم و ابرو) میکردند}
- ترجمه سلطانیآیا نگاه نکردی به کسانی که از نجوی کردن نهی شدند سپس بر آنچه که از آن نهی شده بودند بر میگردند و به گناه و دشمنی و معصیت (نافرمانی) رسول با هم نجوا میکنند و وقتی که نزد تو میآیند به آنچه که خداوند با آن به تو تحیّت نگفته (از روی نفاق) به تو تحیّتی میگویند و در انفس خود میگویند چرا خداوند به آنچه که میگوییم ما را عذاب نمیکند، (حال آنکه) جهنّم بس است که به آن در میآیند که بد بازگشتگاهی (سرانجامی) است
- ترجمه راستینآیا آنان (یعنی یهود و منافقان) را که از نجوا و راز گفتن با هم ممنوع شدند ندیدی که باز هم با یکدیگر بر بزهکاری و دشمنی و مخالفت رسول راز گفتن از سرگرفتند؟و هر گاه حضور تو آیند (از مکر و خدیعت) تو را سلام و تحیّتی گویند که خدا نفرموده است و پیش خود میگویند: (اگر این شخص رسول خداست) چرا خدا بر این سلام (تمسخر آمیزی) که به او میکنیم ما را عذاب نمیکند؟! عذاب دوزخ آنها را کفایت است که در آنجا که بسیار بد منزلگاهی است پیوسته معذّب خواهند شد.
- ترجمه الهی قمشهای٩ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَنَاجَيْتُمْ فَلَا تَتَنَاجَوْا بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَمَعْصِيَتِ الرَّسُـولِ وَتَنَاجَوْا بِالْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ
ای کسانی که ایمان آوردهاید وقتی که نجوا میکنید پس به گناه و عدوان و نافرمانی رسول نجوا مکنید [یعنی احوالتان را مراقبت کنید و اگر قوّت میل از خود را به آن دیدید پس بدانید که شما هنوز در شأن بهیمه (ستور، حیوان چهارپا) یا سبع (درنده) یا شیطان هستید، پس با دفع این قوّه از خود نفستان را معالجه کنید] و به نیکی [که همان لازمۀ قوّهٔ عاقلۀ شما است] و تقوا [از قوای سهگانه] نجوا کنید [یعنی با اجتماع قوّۀ عاقله خویش را قوی سازید و قوای سهگانۀ خویش را ضعیف نمایید] و از [سخط] خداوند پروا کنید که به او محشور میشوید
- ترجمه سلطانیای کسانی که ایمان آوردهاید وقتی که نجوا میکنید پس به گناه و عدوان و نافرمانی رسول نجوا مکنید و به نیکی و تقوا نجوا کنید و از خداوند پروا کنید که به او محشور میشوید
- ترجمه راستینای کسانی که ایمان آوردهاید، شما هر گاه با هم، سخنی به راز گویید هرگز بر بزهکاری و دشمنی و مخالفت رسول نگویید بلکه بر نیکویی و تقوا راز به میان آرید و از خدا که به سوی او محشور خواهید شد بترسید و پرهیزکار شوید.
- ترجمه الهی قمشهای١٠ إِنَّمَا النَّجْوَى مِنَ الشَّيْطَانِ لِيَحْزُنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَلَيْسَ بِضَارِّهِمْ شَيْئًا إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ
جز این نیست که نجوا از شیطان است [یعنی مطلق نجوا کردن با هم، یعنی نجواى مذکوره و آن نجوا کردن به اثم و عدوان و معصیّت رسول (ص)، یا آن نجواى فاطمه سلام الله علیها و رؤیای او است] تا [شیطان یا تناجى (با هم نجوا کردن)] کسانی که ایمان آوردهاند را محزون کند و چیزی ضرر زننده به آنها نیست مگر به اذن خداوند، و مؤمنین تنها باید بر خداوند توکّل کنند [و به نجواى منافقین، یا به نجواى یهود، یا به احلام (خوابهای شوریده) و رؤیائی که آن را میبینند و به آن اندوهناک میشوند محزون نشوند]
- ترجمه سلطانیجز این نیست که نجوا از شیطان است تا کسانی که ایمان آوردهاند را محزون کند و چیزی ضرر زننده به آنها نیست مگر به اذن خداوند، و مؤمنین تنها باید بر خداوند توکّل کنند
- ترجمه راستینهمیشه نجوا و راز گفتن از (نفوس شریره) شیطان است که میخواهد مؤمنان را دلتنگ و پریشان خاطر کند در صورتی که هیچ زیان به آنها نمیرساند جز آنکه امر خدا باشد، و مؤمنان باید همیشه بر خدا توکل کنند.
- ترجمه الهی قمشهای١١ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِي الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُمْ وَإِذَا قِيلَ انشُزُوا فَانشُزُوا يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ
ای کسانی که ایمان آوردهاید وقتی که به شما گفته میشود در مجالس جا بدهید پس جا باز کنید که خداوند برای شما فراخ نماید و وقتی که گفته میشود برخیزید پس برخیزید [یعنی وقتی که در مجالس به شما گفته میشود جا باز کنید یعنی بعضی از شما به بعضی نچسبید تا آنکه از حرارت هواء و حرارت انضمام (به هم چسبیدن) اذیّت کنید، و وقتی که گفته میشود در مجالس جا باز کنید به اینکه برای کسی که بعد از شما میآید مجلس (محل نشستن) را خالی کنید به اینکه بعضی از شما به بعضی بچسبید تا آنکه مجلس برای آتی خالی شود، یا بعضی بعد از زیارتش بر رسول (ص) و قضاء (انجام) وَطَر (خواسته، حاجت)ش از مجلس او بلند شود تا کسی که بعد از او میآید در مجلس او بنشیند پس فسح (جا باز کردن، فراخ کردن) کنید، و وقتی که گفته میشود از محلّ نشستنتان بلند شوید پس بلند شوید و به آن غمگین مشوید] که خداوند کسانی از شما را که ایمان آوردهاند [در دنیا به حُسن صیت (آوازه) و اعزاز (عزیز بودن) از خلق و تبسطّ (بسط یافتن) بر آنها و در آخرت در درجات جنان] و کسانی که به درجاتی علم داده شدهاند را بالا برد {مؤمنین را با رفع (بالا بردن) درجات خاصّ کرد برای اینکه غیر مؤمنین نه درجه و نه رفع دارند برای اینکه اجر عمل مشروط به ایمان است و از بین آنها علماء را برای شرف آنها و علوّ درجاتشان نسبت به مؤمنین با ذکر کردن خاصّ شدهاند} و خداوند به آنچه [از امتثال اوامر او و نواهی او و مخالفت با آن دو] که عمل میکنید آگاه است
- ترجمه سلطانیای کسانی که ایمان آوردهاید وقتی که به شما گفته میشود در مجالس جا بدهید پس جا باز کنید که خداوند برای شما فراخ نماید و وقتی که گفته میشود برخیزید پس برخیزید که خداوند کسانی از شما را که ایمان آوردهاند و کسانی که به درجاتی علم داده شدهاند را بالا برد و خداوند به آنچه که عمل میکنید آگاه است
- ترجمه راستینای اهل ایمان، هرگاه شما را گفتند که در مجالس خود جای را (بر یکدیگر) فراخ دارید، جای باز کنید (و برای نشستن مکان بالاتر و نزدیکتر به پیغمبر تنازع و تزاحم مکنید) تا خدا بر توسعه (مکان و مقام و منزلت) شما بیفزاید و هرگاه گفتند که از جای خود (برای توسعه مجلس یا کار خیر دیگری) برخیزید، برخیزید، تا خدا مقام اهل ایمان و دانشمندان شما را (در دو جهان) رفیع گرداند، و خدا به هر چه کنید به همه آگاه است.
- ترجمه الهی قمشهای١٢ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمُ الرَّسُـولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً ذَلِكَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَأَطْهَرُ فَإِن لَّمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
ای کسانی که ایمان آوردهاید وقتی که با رسول نجوا میکنید پس پیشاپیش نجوایتان صدقهای تقدیم کنید آن [تصدّق (صدقه دادن) یا تناجى (با هم نجوا کردن)] برای شما [در نجح (روا داشتن) و در تأثّر به محاورهٔ رسول (ص) داخلتر و] بهتر و [برای انفس شما از رجس (پلیدی) انانیّت و حبّ مال و رغبت در دنیا] پاکتر است و اگر [صدقهاى که آن را امام (پیشاپیش) از نجوایتان تقدیم کنید] نیافتید [پس عدم تقدیم به شما ضرر نمیرساند] پس همانا خداوند بسیار آمرزنده [است که به فضل خویش رجس انانیّات شما را میبخشد و اگرچه صدقهاى که در آن کسر انانیّت هست را تصدّق نکنید] و مهربان است [که به نجح مسئول شما و تأثّر شما به محاورت با رسول (ص) بدون تصدّق به شما رحم میکند]
- ترجمه سلطانیای کسانی که ایمان آوردهاید وقتی که با رسول نجوا میکنید پس پیشاپیش نجوایتان صدقهای تقدیم کنید آن برای شما بهتر و پاکتر است و اگر نیافتید (تقدیم نکردن به شما ضرری نمیرساند) پس همانا خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است
- ترجمه راستینای اهل ایمان، هر گاه بخواهید که با رسول سخن سرّی گویید (یا سؤالی کنید) پیش از این کار باید مبلغی صدقه دهید که این صدقه برای شما بهتر و پاکیزهتر است (که شما را از سؤالات بیجا بر کنار و از بخل و لئامت پاک میگرداند) و اگر (از فقر) چیزی (برای صدقه) نیابید در این صورت خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
- ترجمه الهی قمشهای١٣ أَأَشْفَقْتُمْ أَن تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَتَابَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ
آیا [بر آنچه که در دستان شما است و از فقر و حاجت] ترسیدید که پیشاپیش نجوایتان صدقاتی تقدیم کنید {در صدقۀ صوری کسری بر انانیّت هست و آن صدقه از انانیّت است، و خشوعی برای قلب هست و آن صدقه دادن از قلب است، و خضوعی از جسد هست و آن تصدّق از آن است، و توجّهی از قوای درّاکه به رسول (ص) و به جهت آخرت هست، و به جهت امتثال از امر خداوند و حرکاتی از قوای عمّاله در جهت آخرت و همان تصدّقات از آنها است} پس آنوقت [تقدیم صدقات را] انجام ندادید و خداوند بر شما توبه (التفات) کرد [به اینکه بر شما در ترک آن رخصت داد] پس [به جهت جبران تقصیر ترک صدقه امام (پیشاپیش) نجوا کردن] اقامهٔ نماز کنید و زکات بدهید [زیرا در نماز توجّهی به آخرت به نحو توجّه در تصدّق است، و در زکات کسری برای انانیّت هست مثل آنچه که در تصدّق امام (پیشاپیش) مناجات (نجوا کردن) هست] و از خداوند و رسولش [در سایر آنچه که آن دو شما را به آن امر کردهاند و آن دو شما را از آن نهی نمودهاند] اطاعت کنید و خداوند به آنچه که عمل میکنید آگاه است
- ترجمه سلطانیآیا ترسیدید که پیشاپیش نجوایتان صدقاتی تقدیم کنید پس آنوقت انجام ندادید و خداوند بر شما توبه (التفات) کرد پس اقامهٔ نماز کنید و زکات بدهید و از خداوند و رسولش اطاعت کنید و خداوند به آنچه که عمل میکنید آگاه است
- ترجمه راستینآیا از اینکه پیش از راز گفتن با رسول صدقه دهید (از فقر) ترسیدید؟پس حال که اداء صدقه نکردید و خدا هم شما را بخشید اینک نماز به پا دارید و زکات بدهید و خدا و رسول او را اطاعت کنید، و خدا به هر چه کنید آگاه است.
- ترجمه الهی قمشهای١٤ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ تَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِم مَّا هُم مِّنكُمْ وَلَا مِنْهُمْ وَيَحْلِفُونَ عَلَى الْكَذِبِ وَهُمْ يَعْلَمُونَ
آیا ندیدی گروهی را که با کسانی که خداوند بر آنان غضب کرده دوستی کردند؟ {گفته شده: مراد از آنها گروهی از منافقین هواداران یهود بودند و اسرار مؤمنین را به آنان فاش میکردند و با آنان بر ذکر بدی نبیّ (ص) و مؤمنین اجتماع میکردند} آنها [برای عدم ایمان باطنیشان] از شما و نه [برای اقرار زبانی آنها به اسلام] از آنها نیستند و [بر عدم مجالست آنان با این گروه، یا عدم استماعشان به ازدراء (بی حرمتی) مؤمنین، یا به قصد تقویت دین] به دروغ سوگند یاد میکنند و (حال آنکه) آنها میدانند [که به دروغ سوگند یاد میکنند]
- ترجمه سلطانیآیا ندیدی گروهی را که با کسانی که خداوند بر آنان غضب کرده دوستی کردند؟ آنها از شما و نه از آنها (برای اقرار زبانی آنها به اسلام) نیستند و به دروغ سوگند یاد میکنند و (حال آنکه) آنها میدانند
- ترجمه راستینآیا آن (منافق) مردمی را ندیدی که با (یهود) قومی که خدا بر آنها غضب کرده است دوستی کردند؟آنها به حقیقت نه از شما مسلمین و نه از فرقه یهودند و به دروغ قسم یاد میکنند (که ما اهل ایمانیم) در صورتی که خود میدانند.
- ترجمه الهی قمشهای١٥ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ
خداوند برای آنها عذابی سخت مهیّا کرده زیرا آنها آنچه را که عمل میکردند بد است
- ترجمه سلطانیخداوند برای آنها عذابی سخت مهیّا کرده زیرا آنها آنچه را که عمل میکردند بد است
- ترجمه راستینخدا بر آنها عذابی سخت مهیّا کرده، زیرا بسیار زشت کردارند.
- ترجمه الهی قمشهای١٦ اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ فَلَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ
سوگندهایشان را [برای دفع ملامت مسلمین و حفظ عِرضشان و مالشان از مسلمین و از کفّار با مسلمین] به عنوان سپر [معنوی با صورت اسلام] گرفتند [و با صدّ کردن قوایشان از طریق قلب و با تشکیک ضعفاء مسلمین و منع کردن از کافران راغب در اسلام، یا غصب کنندگان حقّ آل محمّد (ص) سوگندهای خود را نزد مسلمین به عنوان سپر میگیرند که با آن ظنّ مسلمین به نفاق خود را دفع کنند و با آن ملامت سرزنش کنندگان بر خود را بر انحراف دفع نمایند، و خلق کثیری را از راه خدا که همان ولایت و همان امیر المؤمنین (ع) است صدّ میکنند] و از راه خدا باز داشتند پس برای آنان عذابی خوار کننده هست
- ترجمه سلطانیسوگندهایشان را به عنوان سپر گرفتند و از راه خدا باز داشتند پس برای آنان عذابی خوار کننده هست
- ترجمه راستینآن مردم منافق سوگند و قسمهای خود را سپر قرار دادند پس (خلق را) از راه خدا بازداشتند، پس بر آنها کیفر عذاب ذلّت و خواری خواهد بود.
- ترجمه الهی قمشهای١٧ لَّن تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُم مِّنَ اللَّهِ شَيْئًا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ
هرگز اموالشان و نه فرزندانشان از آنها چیزی را از [اغناء (بینیازی) از عذاب از] خداوند بینیاز نمیکند آنان اصحاب آتشند آنها در آن ماندگارند
- ترجمه سلطانیهرگز اموالشان و نه فرزندانشان از آنها چیزی را از خداوند بینیاز نمیکند آنان اصحاب آتشند آنها در آن ماندگارند
- ترجمه راستینو هرگز مال و فرزندان، آنان را از (عذاب قهر) خدا ابدا نرهاند، آنها اهل آتش دوزخند و در آن همیشه معذّبند.
- ترجمه الهی قمشهای١٨ يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعًا فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَمَا يَحْلِفُونَ لَكُمْ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلَى شَيْءٍ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْكَاذِبُونَ
روزی که خداوند آنها را جمیعاً بر انگیزد پس برای او [یعنی برای خداوند در قیامت] سوگند میخورند همانطور که [در دنیا] برای شما قسم میخورند و میپندارند که آنها بر چیزی هستند [حیثی که میگویند جز این نیست که با آن تقویت دین و نشر سنّت سیّد مرسلین (ص) را خواستهایم و برای خداوند سوگند یاد میکنند به گمان آنها که این اعمال از آنان به عنوان حقّ میباشد و اینکه خداوند با سوگند خوردن آنان از آنها قبول میکند] آگاه باشید که آنها همان دروغگویان هستند {هر کسی که متّصف به صفتی شده و امری را طلب کرده اعتقاد میدارد که اتّصاف او به این صفت محمود (پسندیده) مرضیّ برای خداوند است و طلب او برای آن امر مطلوب مرضیّ است مگر به نادر، همانطور که علمای عامّه که به قیاس و رأی و ظنّ و استحسان که آنها را بدعت نهادند اصلاح دین و حفظ آن را اراده کردند و این نیست جز هدم دین و صدّ بندگان از ائمّه (ع) و علماء میپندارند که آنها هدایت شده هستند و اینکه آنها مصلحان بر دین و بر بندگان هستند، و اینکه مصیب (درستکار) از آنها دو اجر دارد و مخطی (خطاء کننده) اجری واحد دارد، بلکه مصوّبه (قائلان به تصویب بر این باورند در ارتباط با مسائلی که از سوی شارع دستوری در آن باره نرسیده و حکم معیّنی ندارد، حکم آن تابع ظنّ مجتهد است) از آنها گفتهاند که در آرای آنها خطاء نیست و اینکه حکم خداوند تابع آرای آنان است و هکذا حال در آنها تا امروز ما این میباشد}
- ترجمه سلطانیروزی که خداوند آنها را جمیعاً بر انگیزد پس برای او سوگند میخورند همانطور که برای شما قسم میخورند و میپندارند که آنها بر چیزی هستند آگاه باشید که آنها همان دروغگویان هستند
- ترجمه راستینروزی که خدا همه آنها را (برای انتقام) برانگیزد پس چنان که برای شما قسم یاد میکنند برای خدا هم به دروغ سوگند میخورند و میپندارند که اثری بر آنها خواهد داشت. الا (ای اهل ایمان) بدانید که آنها بسیار مردم دروغگویی هستند.
- ترجمه الهی قمشهای١٩ اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولَئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ
شیطان بر آنها مستولی (چیره) شده [و بر آنها غلبه نموده به حیثی که متمکّن از آنها شده] و ذکر [فطری یا اختیاری] خداوند را از یاد آنها بُرده آنان حزب شیطان هستند، آگاه باشید همانا حزب شیطان همان زیانکاران هستند {برای اتلاف آنها بضاعت خود را که همان فطرت انسانی آنها و مدّت اعمار (عمرها) شریف آنان است و عوض آن و عوض نعیم ابدی که برای فطرت آنها مقرّر بوده و به عنوان عوض برای اعمارشان عذاب مؤبّد (ابدی) را گرفتند}
- ترجمه سلطانیشیطان بر آنها چیره شده و ذکر خداوند را از یاد آنها بُرده آنان حزب شیطان هستند، آگاه باشید همانا حزب شیطان همان زیانکاران هستند
- ترجمه راستینشیطان بر (دل) آنها سخت احاطه کرده که فکر و ذکر خدا را به کلی از یادشان برده، آنان حزب شیطانند، الا (ای اهل ایمان) بدانید که حزب شیطان به حقیقت زیانکاران عالمند.
- ترجمه الهی قمشهای٢٠ إِنَّ الَّذِينَ يُحَادُّونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ فِي الْأَذَلِّينَ
همانا کسانی که به خداوند و رسولش عناد میورزند [و با او غضب میکنند یا در جنگ با او برمیخیزند یا با او مخالفت میکنند] آنها در [جملهٔ] ذلیلترینها هستند
- ترجمه سلطانیهمانا کسانی که به خداوند و رسولش عناد میورزند آنها در (جملهٔ) ذلیلترینها هستند
- ترجمه راستینآنان که با خدا و رسول او عناد و مخالفت میکنند آنها در میان (خلق) خوار و ذلیلترین مردمند.
- ترجمه الهی قمشهای٢١ كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ
خداوند نوشته (مقرّر کرده) است که من و رسولانم [در دنیا به حجّت و دین و بر جنود شیاطین که در مملکت آنها بودند] حتماً غلبه میکنم [و اگرچه بحسب اجسامشان بعضی احیان (وقتها) مغلوب گشتهاند] همانا خداوند قوی و غالب است
- ترجمه سلطانیخداوند نوشته (مقرّر کرده) است که من و رسولانم حتماً غلبه میکنم همانا خداوند قوی و غالب است
- ترجمه راستینخدا (در لوح محفوظ) نگاشته و حتم گردانیده که البته من و رسولانم (بر دشمنان) غالب شویم، که خدا بسیار قوی و مقتدر است.
- ترجمه الهی قمشهای٢٢ لَّا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
گروهی که به خداوند و روز آخِر ایمان آوردهاند را [در حالتی] نمییابی که با کسانی که با خداوند و رسول او مخالفت میکنند دوستی کنند اگرچه پدران آنها یا فرزندان آنها یا برادرانشان یا خویشان آنان باشند {و آن برای این است که وقتی که نسبت ایمان به صاحب ایمان ظاهر میشود و قوّت مییابد بر نسب جسمانی غلبه میکند} آنان [کسانی هستند که خداوند] ایمان [و همان صورت داخل شده در قلوب آنان از ولیّ امر آنان] را در قلوب آنها نوشت و با روحی از خود آنها را مؤیّد نمود {مقصود از روح همان ربّ النّوع انسانی است و تأیید او با روح به این است که ملکی از لشکریان این روح را بر او موکّل میکند که او را تأیید میکند و او را به آن تسدید (توفیق) مینماید} و آنها را در جنّتهایی که از تحت آنها نهرها جاری میشود داخل میکند، در آنجا جاودان هستند، خداوند از آنها خشنود است و [آنها] از او خشنود هستند {انفحهٔ (مایهٔ) ولایت که در قلوب مؤمنین داخل میشود همانطور که آن سبب انعقاد قلب بر ایمان میشود مادّۀ رضوان خداوند از بندگانش میشود} آنان حزب خدا هستند، بدانید همانا حزب خدا همان رستگارانند {انسان اگر ایمان که همان صورت ولیّ امر او است با بیعت با ولیّ امرش و توبه بر دست او در قلبش داخل شود فعلیّت اخیرۀ او فعلیّت ولیّ امرش میگردد و ولیّ امر او از جند الله (سرباز خدا) است، و بیعت کننده با این بیعت بواسطهٔ این فعلیّت از جند الله میگردد، و به وجود خویش و جنود مملکتش و لسان قالش و حالش دین خدا را یاری میکند، و به فطرتش و به اختیارش با جنود شیطان میجنگد و با وجود خویش و لسان حالش و گفتارش بندگان خدا را به خداوند دعوت میکند، و کسی که در جهل و اتّباع شیطان تمکّن یابد از حزب شیطان میگردد و برای شیطان مثل کسی میباشد که از حزب الله برای خداوند میباشد، و کسی که ایمان در قلب او داخل نشده و در اتّباع از شیطان تمکّن نیافته بر او به چیزی از بودن او از لشکریان رحمن یا شیطان حکم نمیشود کما اینکه بر او به نقمت یا نعمت حکم نمیشود بلکه او تا اعراف امیدوار به امر خداوند میباشد، یا او را عذاب میکند و یا بر او توبه (التفات) مینماید}.
- ترجمه سلطانیگروهی که به خداوند و روز آخِر ایمان آوردهاند را (در حالتی) نمییابی که با کسانی که با خداوند و رسول او مخالفت میکنند دوستی کنند اگرچه پدران آنها یا فرزندان آنها یا برادرانشان یا خویشان آنان باشند آنان (کسانی هستند که خداوند) ایمان را در قلوب آنها نوشت و با روحی از خود آنها را مؤیّد نمود و آنها را در جنّتهایی که از تحت آنها نهرها جاری میشود داخل میکند، در آنجا جاودان هستند، خداوند از آنها خشنود است و (آنها) از او خشنود هستند آنان حزب خدا هستند، بدانید همانا حزب خدا همان رستگارانند.
- ترجمه راستینهرگز مردمی را که ایمان به خدا و روز قیامت آوردهاند چنین نخواهی یافت که دوستی با دشمنان خدا و رسول او کنند هر چند آن دشمنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشان آنها باشند. این مردم پایدارند که خدا بر دلهاشان (نور) ایمان نگاشته و به روح (قدسی) خود آنها را مؤید و منصور گردانیده و آنها را به بهشتی داخل کند که نهرها زیر درختانش جاری است و جاودان در آنجا متنعّمند، خدا از آنها خشنود و آنها هم از خدا خشنودند، اینان به حقیقت حزب خدا هستند، الا (ای اهل ایمان) بدانید که حزب خدا رستگاران عالمند.
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
١ سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
آنچه که در آسمانها هست و آنچه که در زمین هست خداوند را تسبیح میکنند و او غالب حکیم است
- ترجمه سلطانیآنچه که در آسمانها هست و آنچه که در زمین هست خداوند را تسبیح میکنند و او غالب حکیم است
- ترجمه راستینهر چه در آسمانها و زمین است همه به تسبیح و ستایش یکتا خدای عالم که مقتدر و حکیم است مشغولند.
- ترجمه الهی قمشهای٢ هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنتُمْ أَن يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُم بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَاأُولِي الْـأَبْصَارِ
او کسی است که کسانی از اهل کتاب که کفر ورزیدند را برای اوّلین حشر (کوچ دادن جمعی) از دیارشان اخراج کرد {حشر اخراج جمعی از مکانی به مکانی دیگر است و معنی میدهد در اوّلین حشر مؤمنین را به سوی آنها، آنان را برای جنگ بیرون آورد، یا در اوّلین حشرشان برای جنگ کردن از قلعههایشان، یا به خاطر حشر اوّل آنان به سوی شام یا به سوی خیبر و حشر دوّم آنها به سوی قیامت یا به سوی شام، یا وقت ظهور قائم (ع) از شام، یا به سوی قیامت از شام، یا معنی میدهد در اوّل حشر و جلائی (ترک وطنی) که در زمان رسول (ص) و بعد از آن جلائی و حشری برای غیر آنان بر دست رسول (ص) واقع شد} گمان نکردید که خارج میشوند و آنها گمان کردند که قلعههایشان برای آنها مانع آنها از [بأس (سختگیری، عذاب)] خداوند است پس خداوند از جایی که نمیپنداشتند [عذابش را یا بأسش را] به آنها آورد [یا خلیفهاش نزد آنها آمد] و در دلهایشان ترس افکند بطوریکه [بنی نضیر] خانههایشان را با دستان خود و با دستان مؤمنین خراب میکردند پس ای دارندگان بصیرت عبرت بگیرید {اعتبار (عبرت گرفتن) عبارت از این است که شخص به امر نیکی یا به امر قبیحی نظر کند و اینکه به عاقبت آن و آنچه که بر آن مترتّب میشود نظر کند سپس نظر را به خودش معطوف نماید و از قبیح خودداری نماید و در نیکی رغبت نماید}
- ترجمه سلطانیاو کسی است که کسانی از اهل کتاب که کفر ورزیدند را برای اوّلین حشر (کوچ دادن جمعی) از دیارشان اخراج کرد گمان نکردید که خارج میشوند و آنها گمان کردند که قلعههایشان برای آنها مانع آنها از خداوند است پس خداوند از جایی که نمیپنداشتند (عذابش را) به آنها آورد و در دلهایشان ترس افکند بطوریکه خانههایشان را با دستان خود و با دستان مؤمنین خراب میکردند پس ای دارندگان بصیرت عبرت بگیرید
- ترجمه راستیناوست خدایی که کافران اهل کتاب را (یعنی یهود بنی نضیر را که به مکر، قصد قتل پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله کردند) برای اولین بار همگی را از دیارشان بیرون کرد و هرگز شما مسلمین گمان نمیکردید که آنها از دیار خود بیرون روند و آنها هم حصارهای محکم خود را نگهبان خود از (قهر و انتقام) خدا میپنداشتند تا آنکه (عذاب) خدا از آنجا که گمان نمیبردند بدانها فرا رسید و در دلشان (از سپاه اسلام) ترس افکند تا به دست خود و به دست مؤمنان خانههاشان را ویران میکردند، پس ای هوشیاران عالم پند و عبرت گیرید.
- ترجمه الهی قمشهای٣ وَلَـوْلَا أَن كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمُ الْجَلَاءَ لَعَذَّبَهُمْ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابُ النَّارِ
و اگر خداوند بر آنان جلای (ترک کردن) وطن مقرّر نمیکرد البتّه آنان را [مثل بنی قریظه] در دنیا عذاب میکرد و در آخرت برای آنها عذاب آتش هست [یعنی که عذاب آتش در آخرت برای آنها ثابت است اگرچه در دنیا عذاب نشوند]
- ترجمه سلطانیو اگر خداوند بر آنان جلای (ترک کردن) وطن مقرّر نمیکرد البتّه آنان را در دنیا عذاب میکرد و در آخرت برای آنها عذاب آتش هست
- ترجمه راستینو اگر خدا بر آنها حکم جلاء وطن نمیکرد (سختتر از آن) در دنیا (به قتل و اسارت مانند کفار بدر) معذّبشان میکرد و (به هر حال) عذاب آتش در آخرت بر آنها خواهد بود.
- ترجمه الهی قمشهای٤ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَمَن يُشَاقِّ اللَّهَ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ
آن به (سبب) این است که با خداوند و رسولش دشمنی کردند [و عهد او را نبذ (دور انداختن، بی توجّهی کردن) کردند] و کسی که با خداوند دشمنی کند پس همانا خداوند [در دنیا و آخرت او را با عقوبتى شدید عقاب میکند برای اینکه او] سخت عقوبت کننده است
- ترجمه سلطانیآن به (سبب) این است که با خداوند و رسولش دشمنی کردند و کسی که با خداوند دشمنی کند پس همانا خداوند سخت عقوبت کننده است
- ترجمه راستیناین (جلاء وطن و آوارگی آنها) برای این بود که آنان با خدا و رسول او سخت دشمنی و مخالفت کردند و هر که با خدا (و رسولش) دشمنی آغازد عقاب خدا بسیار سخت است.
- ترجمه الهی قمشهای٥ مَا قَطَعْتُم مِّن لِّينَةٍ أَوْ تَرَكْتُمُوهَا قَائِمَةً عَلَى أُصُولِهَا فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَلِيُخْزِيَ الْفَاسِقِينَ
آنچه از نخل [پست] قطع کردید یا آن را بر ریشههای آن ایستاده رها کردید پس به اذن خداوند [بود] و تا فاسقان را [با غیظ (خشم) کردن به آنان و حسرتشان بر قطع درختان خرمایشان در حضور آنها] خوار کند
- ترجمه سلطانیآنچه از نخل (پست) قطع کردید یا آن را بر ریشههای آن ایستاده رها کردید پس به اذن خداوند (بود) و تا فاسقان را خوار کند
- ترجمه راستینآنچه از درختان خرما را (که در دیار بنی نضیر) بریدید و آنچه را بر پا گذاشتید همه به امر خدا (و صلاح اسلام) و برای خواری و سرکوبی جهودان فاسق نابکار بود.
- ترجمه الهی قمشهای٦ وَمَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ وَلَكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى مَن يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
و آنچه را که خداوند از آنها بر رسولش برگشت داد [یعنی آن را به او ردّ کرد] {تمام ماسوی الله مملوک حقّ تعالی شأنه است به نحو مملوکیّت قوای علّامه و عمّاله برای نفس انسانی بلکه به نحو مملوکیّت صور ذهنی برای نفس انسانی، و اینکه انسان هر چه مرتبهای از مراتب انسانیّت را ترقّی کند مرتبۀ دانیّه در عین مملوکیّت آن خلیفه برای مرتبهٔ عالیّه است، مثلاً وقتی که انسان از مقام نفس به مقام قلب عروج میکند مقام نفس به عنوان مملوک برای قلب و در تصرّف در قوا به عنوان خلیفه برای آن میگردد، و قوا همانطور که آنها مملوکه برای قلب هستند بعد از قلب مملوکه برای نفس هستند و هکذا، و اینکه خدای تعالی مالک بر جمیع ماسوای خود است و بعد از او تعالی عقول به عنوان مالک بر مادون خود هستند، و بعد از آن نفوس کلّیّه مالک هستند، و بعد از آن نفوس جزئیّه مالک هستند، این در نزول است، و امّا در صعود و آن مختصّ به انسان است، پس وقتی که انسان استکمال مییابد و به عالم ملأ اعلى متّصل میشود به عنوان مالک بر مادون خود و خلیفهٔ خدا در آنچه که مادون او است میگردد و هر آنچه که در عالم طبع است پس آن برای خداوند است، و آنچه که برای خداوند است پس آن برای رسولش (ص) میباشد، و آنچه که برای رسولش (ص) میباشد پس آن برای ائمّه (ع) است، و آنچه که برای ائمّه (ع) میباشد پس آن برای شیعۀ آنان مباح است، و آنچه که در دستان اغیار میباشد پس آن مغصوب (غصب شده) در دستان آنها است، و آنچه که رسول (ص) و ائمّه (ع) و مؤمنین آن را از آنها بگیرند پس آن حقّ آنها است که غصباً از آنها گرفته شده و به اهلش که مالک آن بودهاند مسترد گردیده و لذلک به عنوان «فيئى» (برگشت شده) نامیده شده} پس [برای به دست آوردن آن] بر آن گلّهٔ اسبانی و نه شترانی را تاخت [و تاز] ندادید و لکن خداوند رسولانش را بر کسی که میخواهد مسلّط میکند و خداوند بر هر چیزی بسیار توانا است
- ترجمه سلطانیو آنچه را که خداوند از آنها بر رسولش برگشت داد پس (برای به دست آوردن آن) بر آن گلّهٔ اسبانی و نه شترانی را تاخت (و تاز) ندادید و لکن خداوند رسولانش را بر کسی که میخواهد مسلّط میکند و خداوند بر هر چیزی بسیار توانا است
- ترجمه راستینو آنچه را که خدا از (مال) آنها به رسم غنیمت به رسول خود باز داد (متعلق به رسول است، زیرا) شما سپاهیان اسلام بر آن هیچ اسب و شتری نتاختید و لیکن خدا رسولانش را بر هر که خواهد مسلّط میگرداند و خدا بر هر چیز تواناست.
- ترجمه الهی قمشهای٧ مَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُـولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ
آنچه که خداوند از اهل قریهها به رسولش بازگرداند پس برای خداوند و برای رسول و برای خویشان [یعنی ذى قرباى رسول (ص)] و یتیمان و مساکین و راهماندگان [از قرابات رسول (ص)] است تا در گردش بین اغنیاء از شما نباشد و آنچه که رسول به شما داد [یعنی آنچه که از غنایم بنی نضیر به شما عطاء کرد، یا از مطلق غنائم، یا از مطلق اموال و اوامر] پس آن را بگیرید و آنچه که شما را از آن نهی کرد پس خودداری کنید و [در مخالفت کردن با رسول (ص)] از خداوند بهراسید همانا خداوند سخت عقوبت دهنده است
- ترجمه سلطانیآنچه که خداوند از اهل قریهها به رسولش بازگرداند پس برای خداوند و برای رسول و برای خویشان (رسول) و یتیمان و مساکین و راهماندگان است تا در گردش بین اغنیاء از شما نباشد و آنچه که رسول به شما داد پس آن را بگیرید و آنچه که شما را از آن نهی کرد پس خودداری کنید و از خداوند بهراسید همانا خداوند سخت عقوبت دهنده است
- ترجمه راستینآنچه را که خدا از اموال کافران دیار به رسول خود غنیمت داد آن متعلق به خدا و رسول و (ائمه) خویشاوندان رسول و یتیمان و فقیران و در راه ماندگان (ایشان) است. این حکم برای آن است که غنایم، دولت توانگران را نیفزاید (بلکه به مبلغان دین و فقیران اسلام تخصیص یابد) و شما آنچه رسول حق دستور دهد (و منع یا عطا کند) بگیرید و هر چه نهی کند واگذارید و از خدا بترسید که عقاب خدا بسیار سخت است.
- ترجمه الهی قمشهای٨ لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ
[و] برای فقرای مهاجری است که از دیارشان و اموالشان اخراج شدند{مراد از مهاجرین کسانی هستند که از مکّه یا سایر بلاد کفر به مدینه مهاجرت کردند یا کسی که از سیّئات به حسنات مهاجرت کرده است، یا کسی که از دار النّفس امّاره به دار النّفس لوّامه و از آن به نفس مطمئنّه که آن دو دار الاسلام هستند، و از آن به قلب که همان دار الایمان است هجرت کرده} [در حالی] که [در آن خروج] فضلی و رضوانی از خداوند را طلب میکردند {فضل نعم صوری و رسالت و احکام آن و قبول آن است، و رضوان ولایت و آثار آن و قبول آن است} و خداوند و رسولش را یاری میکردند آنان همان راستگویانند
- ترجمه سلطانی(و) برای فقرای مهاجری است که از دیارشان و اموالشان اخراج شدند (در حالی) که فضلی و رضوانی از خداوند را طلب میکردند و خداوند و رسولش را یاری میکردند آنان همان راستگویانند
- ترجمه راستینمقام بلند (یا غنائم) خاصّ فقیران مهاجرین است که آنها را از وطن و اموالشان به دیار غربت راندند در صورتی که (چشم از خانه پوشیده و) در طلب فضل و خشنودی خدا میکوشند و خدا و رسول او را یاری میکنند، اینان به حقیقت راستگویان عالمند.
- ترجمه الهی قمشهای٩ وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِن قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِّمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
و کسانی که قبل از آنان (مهاجرین) {مراد کسانی میباشند که در مکّه ایمان آوردند سپس به مدینه برگشتند و منتظر قدوم محمّد (ص) شدند} در خانه و در ایمان اقامت کردند {کسانی که در خانههایشان اقامت نمودند آنها انصار هستند که برای آنها ممکن نشد که از خانههایشان برای هجرت رسول (ص) به سوی آنها خارج شوند} کسانی [از مؤمنان مهاجر] را که به سوی آنها هجرت کردهاند دوست میدارند {برای اینکه آنها به مهاجران احسان کردند و در خانههایشان به آنان اسکان دادند و در اموالشان شریک نمودند} و در سینههایشان حاجتی از آنچه که [به آنها] داده شد را نمییابند [یعنی مهاجران یا کسانی که در خانه اقامت کردند در انفس آنها حسدی یا غیظی لازم برای حاجت و فقر ناشی شده از آنچه که به مهاجرین داده شد را نمییابند] و [مؤمنان مهاجر را] بر خودشان ایثار میکنند (ترجیح میدهند) [به اینکه در حظوظ (بهرهها) نفسانی خود و در افضال (فضل دادن) خداوند بحسب ظاهر و باطن مؤمنین را مقدّم میدارند] و اگرچه احتیاج شدید (فقر و حاجت) در آنان باشد و کسی که از شُح [بُخل شدید] نفس خود مصون شده [یعنی کسی را که خداوند او را از شحّ نفسش حفظ کرده] پس آنان همان رستگارانند {بخیل کسی است که به آنچه که در دستش است بخل میورزد و بر مستحقّش عطاء نمیکند، و شحیح کسی است که به مال غیر بخل میورزد به این معنی که میخواهد که آنچه که در دست دیگری است برای او باشد و در گرفتن آنچه که در دست دیگران است به حلال یا حرام حیله میکند}
- ترجمه سلطانیو کسانی که قبل از آنان در خانه و در ایمان اقامت کردند کسانی (از مؤمنان مهاجر) که به سوی آنها هجرت کردهاند را دوست میدارند و در سینههایشان حاجتی از آنچه که (به آنها) داده شد را نمییابند و (مؤمنان مهاجر را) بر خودشان ایثار میکنند (ترجیح میدهند) و اگرچه احتیاج شدید در آنان باشد و کسی که از شُح (بُخل شدید) نفس خود مصون شده پس آنان همان رستگارانند
- ترجمه راستینو هم آن جماعت انصار که پیش از (هجرت) مهاجرین (در مکّه به رسول ایمان آوردند و) مدینه را خانه ایمان گردانیدند و مهاجرین را که به سوی آنها آمدند دوست میدارند و در دل خود هیچ حاجتی (و حسد و بخلی) نسبت به آنچه (از غنائم بنی نضیر) که به آنها داده شد نمییابند و هر چند به چیزی نیازمند باشند باز مهاجران را بر خویش مقدم میدارند (و جانشان به کلی از بخل و حسد و حرص دنیا پاک است) و هر کس را از خوی بخل و حرص دنیا نگاه دارند آنان به حقیقت رستگاران عالمند.
- ترجمه الهی قمشهای١٠ وَالَّذِينَ جَاءُوا مِن بَعْدِهِمْ يَقُـولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ
و کسانی که بعد از آنها آمدند میگویند [ای] پروردگار ما بر ما و بر برادران ما که در (رتبهٔ) ایمان [یا در اصل ایمان] از ما سبقت گرفتند بیامرز و در قلوب ما بر کسانی که ایمان آوردهاند کینهای (حقدی) قرار مده، [ای] پروردگار ما همانا تو رئوف و مهربان هستی [و بندگانت را با رأفتت جواب میدهی]
- ترجمه سلطانیو کسانی که بعد از آنها آمدند میگویند (ای) پروردگار ما بر ما و بر برادران ما که در ایمان از ما سبقت گرفتند بیامرز و در قلوب ما بر کسانی که ایمان آوردهاند کینهای قرار مده، (ای) پروردگار ما همانا تو رئوف و مهربان هستی
- ترجمه راستینو آنان که پس از مهاجرین و انصار آمدند (یعنی تابعین و سایر مؤمنین تا روز قیامت) دایم به درگاه خدا عرض میکنند: پروردگارا، بر ما و برادران دینیمان که در ایمان پیش از ما شتافتند ببخش و در دل ما هیچ کینه و حسد مؤمنان قرار مده، پروردگارا، تویی که بسیار رؤوف و مهربانی.
- ترجمه الهی قمشهای