حزب شمارهٔ ۱۱۰


سورهٔ ۵۹- الحشر

١١ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نَافَقُوا يَقُـولُونَ لِإِخْوَانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَكُمْ وَلَا نُطِيعُ فِيكُمْ أَحَدًا أَبَدًا وَإِن قُوتِلْتُمْ لَنَنصُرَنَّكُمْ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ

آیا ندیدی کسانی را که نفاق ورزیده‌‌اند (عبد الله بن اُبیّ) که به برادرانشان از اهل کتاب که کفر ورزیدند (بنی نضیر) می‌‌گویند اگر [از دیارتان] اخراج شوید حتماً با شما خارج می‌‌شویم و دربارۀ شما ابداً از احدی اطاعت نمی‌‌کنیم [یعنی در جنگ با شما از محمّد (ص) و اصحابش اطاعت نمی‌‌کنیم] و اگر با شما جنگ شود حتماً شما را یاری می‌‌کنیم و خداوند گواهی می‌‌دهد که آنها البتّه دروغگو هستند

- ترجمه سلطانی

آیا ندیدی کسانی را که نفاق ورزیده‌اند که به برادرانشان از اهل کتاب که کفر ورزیدند می‌گویند اگر اخراج شوید حتماً با شما خارج می‌شویم و دربارۀ شما ابداً از احدی اطاعت نمی‌کنیم و اگر با شما جنگ شود حتماً شما را یاری می‌کنیم و خداوند گواهی می‌دهد که آنها البتّه دروغگو هستند

- ترجمه راستین

(ای رسول) آیا آنان را که نفاق ورزیدند ندیدی؟که با برادرانشان همان یهود اهل کتاب که کافر شدند (در پیوسته و) گویند: اگر شما از دیارتان اخراج شوید البته ما هم به همراهی شما خارج خواهیم شد و در راه حمایت شما از احدی ابدا اطاعت نخواهیم کرد و اگر (مسلمانان) با شما جنگ کردند البته شما را مدد می‌کنیم، و خدا گواهی دهد که محققا آنها دروغ می‌گویند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ لَئِنْ أُخْرِجُوا لَا يَخْرُجُونَ مَعَهُمْ وَلَئِن قُوتِلُوا لَا يَنصُرُونَهُمْ وَلَئِن نَّصَرُوهُمْ لَيُوَلُّنَّ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يُنصَرُونَ

اگر اخراج شوند با آنها خارج نمی‌‌شوند و اگر با آنها جنگ شود آنها را یاری نمی‌‌کنند و اگر یاریشان کنند حتماً پشت می‌‌گردانند سپس یاری نمی‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

اگر اخراج شوند با آنها خارج نمی‌شوند و اگر با آنها جنگ شود آنها را یاری نمی‌کنند و اگر یاریشان کنند حتماً پشت می‌گردانند سپس یاری نمی‌شوند

- ترجمه راستین

اگر آنها اخراج شوند هرگز منافقان با آنها خارج نمی‌شوند و اگر (مسلمانان) به جنگشان آیند هرگز یاریشان نمی‌کنند و اگر هم یاریشان کنند البته به جنگ پشت کنند و دیگر نصرت نخواهند یافت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ لَأَنتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِي صُدُورِهِم مِّنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَفْقَهُونَ

البتّه شما در سینه‌‌های آنها ترسناک‌‌تر از خداوند هستید [برای اینکه آنها از خداوند نمی‌‌ترسند و با او مخالفت می‌‌کنند و از شما می‌‌ترسند و با شما موافقت می‌‌کنند] آن به خاطر این است که آنها گروهی هستند که نمی‌‌فهمند [یعنی علم دینی اخروی ندارند و ادراکات آنها محصور بر ظاهر دنیا است و لذلک از خداوند نمی‌‌ترسند و از شما می‌‌ترسند]

- ترجمه سلطانی

البتّه شما در سینه‌های آنها ترسناک‌تر از خداوند هستید آن به خاطر این است که آنها گروهی هستند که نمی‌فهمند

- ترجمه راستین

این مردم منافق در دلشان از شما بیشتر ترس دارند تا از خدا، زیرا آنها مردمی هستند که هیچ فهم و شعوری ندارند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ لَا يُقَاتِلُونَكُمْ جَمِيعًا إِلَّا فِي قُرًى مُّحَصَّنَةٍ أَوْ مِن وَرَاءِ جُدُرٍ بَأْسُهُم بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّى ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَعْقِلُونَ

[ای مؤمنان، منافقان و یهود] جمیعاً [برای خوف آنها از شما] با شما نمی‌‌جنگند مگر در قریه‌‌های حصاردار یا از ورای دیوارها، سختگیریشان بین خود شدید است [و لکن برای القاء رعب در قلوبشان بر جنگ کردن با شما جرأت نمی‌‌کنند نه برای ضعف و جبن در آنها]، آنها را جمیع می‌‌پنداری و (حال آنکه) قلوبشان پراکنده است آن به خاطر این است که آنها قومی هستند که تعقّل نمی‌‌کنند [یعنی عقل ندارند، یا به عقولشان درک نمی‌‌کنند، یا به آنچه که صلاحشان در آن است تعقّل نمی‌‌کنند]

- ترجمه سلطانی

(ای مؤمنان) با شما نمی‌جنگند (منافقان و یهود) جمیعاً مگر در قریه‌های حصاردار یا از ورای دیوارها، سختگیریشان بین خود شدید است آنها را جمیع می‌پنداری و (حال آنکه) قلوبشان پراکنده است آن به خاطر این است که آنها قومی هستند که تعقّل نمی‌کنند

- ترجمه راستین

(یهودان از ترس) بر جنگ با شما جمع نمی‌شوند مگر در قریه‌های محکم حصار یا از پس دیوار (دشمنی مکر و حیله و جاسوسی) ، کارزار بین خودشان سخت است، شما آنها را جمع و متّفق می‌پندارید در صورتی که دلهاشان سخت متفرق است، زیرا آن قوم دارای فهم و عقل نیستند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ كَمَثَلِ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ قَرِيبًا ذَاقُوا وَبَالَ أَمْرِهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ

[مَثَل آنان در آن] مانند مَثَل کسانی است که قبل از آنها نزدیک هستند {یعنی بنو قینقاع یا کسانی که در بدر کشته شدند یا همهٔ ابناء دنیا} [یعنی در حالی که آنها نزدیک به شما هستند یا زماناً نزدیک هستند] {زیرا کسی که از اهل دنیا باشد حال او این است که اگر در وفاء کردن نفع دنیوی او نباشد به وعده‌‌اش وفاء نمی‌‌کند و کسانی که آنها را مشاهده می‌‌کنند رهبت (ترس) در سینه‌‌هایشان شدیدتر می‌‌باشد از کسانی که آن را مشاهده نمی‌‌کنند} وبال امر خود را چشیدند و [در آخرت] عذابی دردناک دارند

- ترجمه سلطانی

(مَثَل آنان در آن) مانند مَثَل کسانی است که قبل از آنها نزدیک هستند وبال امر خود را چشیدند و عذابی دردناک دارند

- ترجمه راستین

مثل حال اینان هم مانند همان قوم کافر پیشین است (یعنی یهود قینقاع یا کفّار بدر) که (در دنیا) بدین زودی کیفر کردارشان را چشیدند و (در قیامت) هم عذاب دردناک بر آنها مهیّاست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ كَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِّنكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَـمِينَ

[مَثَل عبد الله بن اُبیّ در غزوۀ بنی نضیر و بنی قینقاع] مانند مَثَل شیطان است آنوقت که به انسان گفت کفر بورز پس چون کفر ورزید گفت همانا من از تو بیزارم همانا من از الله پروردگار عالمیان می‌‌ترسم

- ترجمه سلطانی

مانند مَثَل شیطان است آنوقت که به انسان گفت کفر بورز پس چون کفر ورزید گفت همانا من از تو بیزارم همانا من از الله پروردگار عالمیان می‌ترسم

- ترجمه راستین

(این منافقان) در مثل مانند شیطانند که انسان را گفت: به خدا کافر شو، پس از آنکه آدمی کافر شد بدو گوید: از تو بیزارم، که من از (عقاب) پروردگار عالمیان سخت می‌ترسم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ فَكَانَ عَاقِبَتَهُمَا أَنَّهُمَا فِي النَّارِ خَالِدَيْنِ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاءُ الظَّالِـمِينَ

پس عاقبت آن دو (شیطان و انسان کافر) بود که آن دو در آتش ماندگار در آن هستند و آن جزای ستمکاران است

- ترجمه سلطانی

پس عاقبت آن دو (شیطان و انسان کافر) بود که آن دو در آتش ماندگار در آن هستند و آن جزای ستمکاران است

- ترجمه راستین

پس عاقبت شیطان و آدمی که به امر او کافر شد این است که هر دو در آتش دوزخ مخلّدند و آن دوزخ کیفر ستمکاران عالم است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ

ای کسانی که [با بیعت اسلامیّه] ایمان آورده‌‌اید [در ارتکاب مناهی و ترک اوامر قالبیّه، یا در نقض بیعت و نقض عهد] از خداوند بهراسید [یا در شوب (آمیختن) اعمال قالبی با اغراض نفسانی مباح یا غیر مباح از خداوند تقوا (پروا) کنید، یا ای کسانی که با بیعت ایمانیّۀ ولویّه ایمان آوردید در انحراف از طریق قلب از خداوند بترسید، یا از خداوند در نسیان (فراموش کردن) ذکر مأخوذ، یا در نسیان خداوند در جمیع اعمالتان بهراسید، یا ای کسانی که با ایمان شهودی با شهود ملکوت ولیّ امر و نزول سکینه و حضور نزد ولیّ امرتان ایمان آورده‌‌اید در التفات به غیر ولیّ امرتان و التذاذ به غیر شهود جمال او از خداوند تقوا (پروا) کنید زیرا او مهمان عزیز غیور است وقتی که به غیر او نظر کنید یا به لذّتی غیر از لذّت شهود جمال او منصرف شوید در خانه‌‌های قلوب شما اقامت نمی‌‌کند و برای شما حسرت فراق او و ندامت آن باقی می‌‌ماند، یا در نسبت دادن افعال و صفات به خودتان حین حضور شما نزد ولیّ امرتان از خداوند تقوا (پروا) کنید] و نفس باید نظر کند که برای فردا چه اقدامی کرده (پیش فرستاده) {کسی که به اعمال اخرویّهٔ خویش نظر می‌‌کند پس باید به فعلیّت اخیره که همان فعلیّت ولایت است نظر کند تا برای او تمییز بین صحیح آن و فاسد آن و شوب آن و خالص آن، مدخرّ (اندوخته) آن برای فردایش و راجع (بازگشت کننده) آن به نفس و عاجل (اکنون) ممکن شود، زیرا این تمیز امر صعبی (دشواری) است که حاصل نمی‌‌شود مگر برای ناقد بصیر مخلَص} و از خداوند پروا کنید همانا خداوند به آنچه که عمل می‌‌کنید آگاه است [و مشوب را از خالص تمیز می‌‌دهد]

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید از خداوند بهراسید و نفس باید نظر کند که برای فردا چه اقدامی کرده (پیش فرستاده) و از خداوند پروا کنید همانا خداوند به آنچه که عمل می‌کنید آگاه است

- ترجمه راستین

الا ای اهل ایمان، خداترس شوید و هر نفسی نیک بنگرد تا چه عملی برای فردای قیامت خود پیش می‌فرستد، و از خدا بترسید که او به همه کردارتان به خوبی آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ

و مانند کسانی نباشید که [بطور مطلق] خداوند را فراموش کرده‌‌اند [و عملى برای فردا نمی‌‌کنند، یا مانند کسانی نباشید که در آنچه که برای آخرت عمل می‌‌کنند خداوند را فراموش کرده‌‌اند و آن را از حیثی که نمی‌‌فهمند برای دنیا قرار می‌‌دهند] پس انفس آنها، آنها [که همان جهات الهیّهٔ آنها و لطیفهٔ انسانیّهٔ آنان است] فراموش کرد [و آنچه که انجام می‌‌دهند را انجام نمی‌‌دهند مگر برای انفس حیوانی خود، نه برای انفس انسانیشان]، آنان خود فاسق هستند

- ترجمه سلطانی

و مانند کسانی نباشید که خداوند را فراموش کرده‌اند پس انفس آنها، آنها (جهات انسانی) را فراموش کرد، آنان خود فاسق هستند

- ترجمه راستین

و مانند آنان نباشید که به کلی خدا را فراموش کردند، خدا هم (حظّ روحانی و بهره ابدی) نفوس آنها را از یادشان برد، آنان به حقیقت بدکاران عالمند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ لَا يَسْتَوِي أَصْحَابُ النَّارِ وَأَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ

اصحاب آتش و اصحاب جنّت متساوی نمی‌‌شوند {در قیامت فراموش کنندگان بر انفس خود و متّقین مساوى نمی‌‌شوند برای اینکه فراموش کنندگان اصحاب آتشند و متّقین اصحاب جنّت هستند و اصحاب نار همان زیانکاران معذّب هستند}، اصحاب جنّت همان رستگارانند

- ترجمه سلطانی

اصحاب آتش و اصحاب جنّت متساوی نمی‌شوند، اصحاب جنّت همان رستگارانند

- ترجمه راستین

هرگز اهل جهنم و اهل بهشت با هم یکسان نیستند، اهل بهشت به حقیقت سعادتمندان عالمند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ

اگر این قرآن را بر کوهی نازل می‌‌کردیم البتّه [با وجود صلابتش و عظمتش] از ترس خداوند آن را خاشع و شکافته شده می‌‌دیدی [و ما آن را بر شما نازل کردیم و حال آنکه شما ضعفائی لیّن (نرم) هستید و از خشیّت خداوند خاشع نشدید و نشکافتید] و این مَثل‌‌ها [ی فرضی] را آنها را بر مردم می‌‌زنیم با ترقّب به اینکه [در احوال خویش] تفکّر کنند [و به قساوت خود نظر نمایند و در تلیین (نرم کردن) قلوبشان تدبّر کنند]

- ترجمه سلطانی

اگر این قرآن را بر کوهی نازل می‌کردیم البتّه از ترس خداوند آن را خاشع و شکافته شده می‌دیدی و این مثل‌ها را آنها را بر مردم می‌زنیم با ترقّب به اینکه (در احوال خویش) تفکّر کنند

- ترجمه راستین

اگر ما این قرآن (عظیم الشأن) را (به جای دلهای خلق) بر کوه نازل می‌کردیم مشاهده می‌کردی که کوه از ترس و عظمت خدا خاشع و ذلیل و متلاشی می‌گشت. و این امثال را برای مردم بیان می‌کنیم باشد که اهل (عقل و) فکرت شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِـمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ

او خدایی است که جز او خدایی نیست عالم غیب و شهادت است [یعنی به آنچه که غایب از خلق است و به آنچه که بر آنان مشهود می‌‌باشد عالم است] او رحمان [مُفیض (افاضه کننده، فیض دهنده) بر وجودات و بر کمالات اوّلیّه بر موجودات] و رحیم [مفیض بر کمالات ثانویّه بر انسان] است

- ترجمه سلطانی

او خدایی است که جز او خدایی نیست عالم غیب و شهادت است او رحمان و رحیم است

- ترجمه راستین

اوست خدای یکتایی که غیر او خدایی نیست که دانای نهان و آشکار عالم است، اوست بخشنده و مهربان.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ

او الله است که جز او خدایی نیست [الملک] پادشاهی است القدّوس [بسیار پاک منزّه از کثرات و نسبت دادن افعال و صفات و لحاظ کردن این نسب و حیثیّات] السّلام [سالم از هر نقصی و عیبی و از هر أنحای کثرات و حدود و نسب و اضافات مگر در اعتبار اعتبار کننده‌‌ها] المؤمن [کسی که خلق او از ظلم او ایمن هستند] المُهَیمِن (نگهدار، مؤتمن، تکیه‌‌گاه) العزیز (چیره) الجبّار (جبران کننده) [که هر کسر و نقصی و قصوری و تقصیری از بندگانش یا از سایر خلقش را جبران می‌‌کند، یا عظیم الشأن است] المتکبّر (بسیار بزرگ) [به حیثی که نزد او جلیلی و نه حقیری باقی نمی‌‌ماند]، خداوند از آنچه که شریک می‌‌دارند [از اصنام و کواکب و عناصر و سایر موالید برای عدم بقای چیزی نزد بزرگی او] منزّه است

- ترجمه سلطانی

او الله است که جز او خدایی نیست (الملک) پادشاهی است القدّوس (بسیار پاک) السّلام (سلام) المؤمن (مؤمن) المُهَیمِن (نگهدار) العزیز (چیره) الجبّار (جبران کننده) المتکبّر (بسیار بزرگ)، خداوند از آنچه که شریک می‌دارند منزّه است

- ترجمه راستین

اوست خدای یکتایی که غیر او خدایی نیست، سلطان مقتدر عالم، پاک از هر نقص و آلایش، منزّه از هر عیب و ناشایست، ایمنی بخش دلهای هراسان، نگهبان جهان و جهانیان، غالب و قاهر بر همه خلقان، با جبروت و عظمت، بزرگوار و برتر (از حدّ فکرت) ، زهی منزّه و پاک خدای یکتا که از هر چه بر او شریک پندارند منزّه و (از آنچه در وهم و خیال و عقل اندیشند) مبرّ است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ

اوست الله الخالق [که مادّه شیء را در اوّل ایجاد کرد]، البارئ (پدید آورنده) [که او را درست کرد و بر آنچه که شایسته است به او وجود داده] المصوّر (صورت دهنده) [که به کلّ آنها و کلّ اجزاء آنها صُوَری لایق حال آنها عطاء می‌‌کند]، نام‌‌های نیک فقط از آن اوست {اسم اختصاص به اسم لفظی ندارد بلکه هر آنچه که دلالت بر شیئی دیگر بکند آن اسم برای آن شیء است چه دلالت آن وضعیّه باشد یا طبیعیّه یا عقلیّه، و چه دالّ، به عنوان لفظ باشد یا به عنوان معنی یا ذاتی جوهری، و اسم حسن آن است که در اطلاقش بر خداوند و در دلالتش بر او شوب نقص و عدم و حدّ نباشد، و این عبارت افادهٔ حصر اسماء حسنى در او می‌‌کند و آن برای حصر صفات علیا در او است، و به مفهوم مخالف صفتی است که افادۀ عدم جواز اطلاق اسماء سوء بر او را می‌‌کند، و اسماء سوء آنچه که دلالتش یا اطلاقش بر او تعالی باشد به عنوان مستلزم نقص و حدّ است}، آنچه که در آسمان‌‌ها و زمین است او را تسبیح می‌‌کنند و او غالب و حکیم است {تصوّر نمی‌‌شود که اشیاء به عنوان مسبّح او تعالی باشند مگر وقتی که او فعلیّت اخیره برای اشیاء باشد و قوام جمیع اشیاء به او باشد، و این معنی مستلزم جمیع صفات سلبیّه و اضافیّه و حقیقیّهٔ ذات اضافه و حقیقت محضه است}.

- ترجمه سلطانی

اوست الله الخالق (خالق) البارئ (پدید آورنده) المصوّر (صورت دهنده) نام‌های نیک فقط از آن اوست، آنچه که در آسمان‌ها و زمین است او را تسبیح می‌کنند و او غالب و حکیم است.

- ترجمه راستین

اوست خدای آفریننده عالم امکان و پدید آرنده جهان و جهانیان، نگارنده صورت خلقان، او را نامهای نیکو بسیار است، آنچه در آسمانها و زمین است همه به تسبیح و ستایش او مشغولند و اوست یکتا خدای مقتدر حکیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۶۰- الممتحنة

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُم مِّنَ الْحَقِّ يُخْرِجُونَ الرَّسُـولَ وَإِيَّاكُمْ أَن تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ إِن كُنتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِي سَبِيلِي وَابْتِغَاءَ مَرْضَاتِي تُسِرُّونَ إِلَيْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَيْتُمْ وَمَا أَعْلَنتُمْ وَمَن يَفْعَلْهُ مِنكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ

ای کسانی که [با بیعت عامّه] ایمان آورده‌‌اید دشمن من و دشمن خود را به عنوان دوست مگیرید که به آنها مودّت افکنید و (حال آنکه) به آنچه از حقّ که به شما آورده کفر ورزیده‌‌اند، رسول و شما را [از مکّه] بیرون می‌‌کنند [برای این] که به خداوند پروردگارتان ایمان آورده‌‌اید اگر به [قصد] جهاد در راه من و طلب خشنودی من خارج شده‌‌اید با آنها در پنهان دوستی می‌‌کنید [یا در سرّ (خفاء) دوستی نشان می‌‌دهید، یا به سبب مودّتی که بین شما و آنها است احوال رسول (ص) را در سرّ به آنان اعلام می‌‌کنید] و (حال آنکه) من آنچه که اخفاء کرده‌‌اید و آنچه که علنی کرده‌‌اید را می‌‌دانم [و رسولم را بر شما مطّلع می‌‌کنم] و کسی از شما که آن را انجام دهد پس همانا راه سواء (راست، درست) [و همان صراط انسانی] را گم کرده است [یعنی از راه درست به سوی راه‌‌های شیطانی گم شده است]

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید دشمن من و دشمن خود را به عنوان دوست مگیرید که به آنها مودّت افکنید و (حال آنکه) به آنچه از حقّ که به شما آورده کفر ورزیده‌اند، رسول و شما را (از مکّه) بیرون می‌کنند (برای این) که به خداوند پروردگارتان ایمان آورده‌اید اگر به (قصد) جهاد در راه من و طلب خشنودی من خارج شده‌اید با آنها در پنهان دوستی می‌کنید و (حال آنکه) من آنچه که اخفاء کرده‌اید و آنچه که علنی کرده‌اید را می‌دانم و کسی از شما که آن را انجام دهد پس همانا راه سواء (راست، درست) را گم کرده است

- ترجمه راستین

ای کسانی که به خدا ایمان آورده‌اید، هرگز نباید کافران را که دشمن من و شمایند یاران خود برگرفته و طرح دوستی با آنها افکنید در صورتی که آنان به کتابی که بر شما آمد یعنی قرآن حق سخت کافر شدند، رسول خدا و شما مؤمنان را به جرم ایمان به خدا از وطن خود آواره می‌کنند، پس نباید اگر شما برای جهاد در راه من و طلب رضا و خشنودی من بیرون آمده‌اید پنهانی با آنها دوستی کنید، و من به اسرار نهان و اعمال آشکار شما داناترم، و هر که از شما چنین کند سخت به راه ضلالت شتافته است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ إِن يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْدَاءً وَيَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ وَأَلْسِنَتَهُم بِالسُّـوءِ وَوَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ

اگر به شما دست بیازند بر شما دشمن می‌‌باشند و دستانشان و زبان‌‌هایشان را به بدی (قتل و ضرب و شتم) به شما بگشایند و دوست دارند که شما [نیز] کفر بورزید

- ترجمه سلطانی

اگر به شما دست بیازند بر شما دشمن می‌باشند و دستانشان و زبان‌هایشان را به بدی به شما بگشایند و دوست دارند که شما (نیز) کفر بورزید

- ترجمه راستین

هر گاه آنها بر شما تسلط یابند باز همان دشمن دیرینند و هر چه بتوانند به دست و زبان بر عداوت شما می‌کوشند و چقدر دوست می‌دارند که شما کافر شوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ لَن تَنفَعَكُمْ أَرْحَامُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَفْصِلُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ

خویشان شما [که به سبب آنها با رسول خدا (ص) مخالفت می‌‌کنید] و نه فرزندان شما هرگز به شما نفع نخواهند رساند در روز قیامت بین شما فاصله می‌‌افتد [یعنی از شدّت هول و خوف بین شما جدایی می‌‌افتد به حیثی که هر کدام از هر کدام فرار می‌‌کند] و خداوند به آنچه که عمل می‌‌کنید بینا است [و شما را بر آنچه که عمل کرده‌‌اید مجازات می‌‌کند و نجاتی برای شما از قِبل ارحام شما و نه از قِبل خدای تعالی نیست]

- ترجمه سلطانی

خویشان شما و نه فرزندان شما هرگز به شما نفع نخواهند رساند در روز قیامت بین شما فاصله می‌افتد و خداوند به آنچه که عمل می‌کنید بینا است

- ترجمه راستین

هرگز روز قیامت خویشان و فرزندان شما (اگر مؤمن نباشند) هیچ سودی برایتان ندارند که در آن روز خدا میان شما به کلی جدایی می‌افکند و خدا به هر چه کنید بیناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَـوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن شَيْءٍ رَّبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ

همانا در ابراهیم و کسانی که با او بودند برای شما الگوی خوبی [یعنی اقتداء نیک یا خصلت نیک که شایسته است که به آن اقتداء شود] می‌‌باشد آنوقت که به قوم خود گفتند همانا ما از شما و از آنچه غیر از خداوند بندگی می‌‌کنید برائت جوینده‌‌ایم، از شما کفر (برائت) ورزیدیم (دوری گزیدیم) و دشمنی و بغض بین ما و شما بطور ابدی آشکار شد [یعنی بغض ما بر شما بغض برای خداوند است و بغض شما بر ما بغض برای شیطان است] تا آنکه به خدای یگانه ایمان بیاورید [و در این صورت عداوت، محبّت و الفت می‌‌گردد]، مگر قول ابراهیم به پدرش که حتماً برای تو طلب آمرزش می‌‌کنم و از [قِبل خداوند یا از رحمت یا از عذاب] خداوند، از چیزی برای تو مالک نیستم [ای] پروردگار ما، فقط بر تو توکّل کردیم و به تو برگشتیم و بازگشت (سرانجام) به تو است {توکّل جز با ترک نسبت دادن فعل به نفس نیست، و انابه در این صورت با ترک نسبت دادن صفات می‌‌باشد، و إِلَيْكَ الْمَصِير اشاره به فنای ذات است}

- ترجمه سلطانی

همانا در ابراهیم و کسانی که با او بودند برای شما الگوی خوبی می‌باشد آنوقت که به قوم خود گفتند همانا ما از شما و از آنچه غیر از خداوند بندگی می‌کنید برائت جوینده‌ایم، از شما کفر (برائت) ورزیدیم (دوری گزیدیم) و دشمنی و بغض بین ما و شما بطور ابدی آشکار شد تا آنکه به خدای یگانه ایمان بیاورید، مگر قول ابراهیم به پدرش که حتماً برای تو طلب آمرزش می‌کنم و از خداوند، از چیزی برای تو مالک نیستم (ای) پروردگار ما فقط بر تو توکّل کردیم و به تو برگشتیم و بازگشت (سرانجام) به تو است

- ترجمه راستین

برای شما مؤمنان بسیار پسندیده و نیکوست که به ابراهیم و اصحابش اقتدا کنید که آنها به قوم (مشرک) خود گفتند: ما از شما و بتهای شما که به جای خدا می‌پرستید به کلی بیزاریم، ما مخالف و منکر شماییم و همیشه میان ما و شما کینه و دشمنی خواهد بود تا وقتی که تنها به خدای یگانه ایمان آرید، الاّ آنکه ابراهیم به پدر (یعنی عموی) خود گفت: (اگر ایمان آری) من برای تو از خدا آمرزش می‌طلبم (که از شرک و عصیان گذشته تو درگذرد) و (هر گاه ایمان نیاوری) دیگر من بر نجات تو از (قهر و غضب) خدا هیچ کاری نتوانم کرد، بار الها، ما بر تو توکل کردیم و رو به درگاه تو آوردیم و بازگشت تمام خلق به سوی توست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِّلَّذِينَ كَفَرُوا وَاغْفِرْ لَنَا رَبَّنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ

[ای] پروردگار ما، ما را به عنوان فتنه (امتحان) برای کسانی که کفر ورزیده‌‌اند قرار مده [یعنی ما را به عنوان امتحان یا به عنوان گمراهی یا به عنوان اثم یا به عنوان کفر یا به عنوان فضیحت (رسوایی) یا به عنوان عذاب یا به عنوان اضلال قرار مده، یعنی ما را سبب آن برای آنها قرار مده، یا ما را به خاطر عذاب کسانی که کفر ورزیده‌‌اند ممتحن قرار مده، یا به خاطر هدایت یافتن کسانی که کفر ورزیده‌‌اند و به عنوان سبب شدن آنان برای فتنۀ کسانی که کفر ورزیده‌‌اند] و [در آنچه که از ما تفریط شد] ما را بیامرز، [ای] پروردگار ما، همانا تو همان عزیز [غالب منیع (بسیار با مناعت)] و حکیم هستی [که دقایق امور را می‌‌دانی، و صنع را مشتملاً بر غایات دقیق انیق (شگفت‌‌آور) اتقان (استوار کردن) می‌‌کنی]

- ترجمه سلطانی

(ای) پروردگار ما، ما را به عنوان فتنه (امتحان) برای کسانی که کفر ورزیده‌اند قرار مده و ما را بیامرز، (ای) پروردگار ما همانا تو همان چیره و حکیم هستی

- ترجمه راستین

پروردگارا، ما را مایه فتنه و امتحان کافران مگردان و پروردگارا، ما را بیامرز که تنها تویی که (بر هر کار) بسیار مقتدری و (به صلاح خلق) کاملا آگاهی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَمَن يَتَـوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ

البتّه همانا برای شما در آنها (ابراهیم و قومش) برای کسی که به خداوند و روز آخر امید می‌‌دارد الگویی نیکو می‌‌باشد و [کسی از شما] که [از تاسّی کردن] روی گرداند [پس به خداوند به چیزی ضرری نمی‌‌رساند و جز این نیست که از روی ترحّم بر شما به شما امر به تاسّی کردن نمود] زیرا خداوند او بی‌‌نیاز و ستوده است [چه حمد شود یا حمد نشود]

- ترجمه سلطانی

البتّه همانا برای شما در آنها (ابراهیم و قومش) برای کسی که به خداوند و روز آخر امید می‌دارد الگویی نیکو می‌باشد و کسی که روی گرداند پس همانا خداوند او بی‌نیاز و ستوده است

- ترجمه راستین

البته برای شما مؤمنان هر که به خدا و (ثواب) عالم آخرت امیدوار است اقتداء به ابراهیم و یارانش نیکوست، و هر که روی (از خدا) بگرداند خدا (از طاعت خلق) کاملا بی‌نیاز و به ذات خود ستوده صفات است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ عَسَى اللَّهُ أَن يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَ الَّذِينَ عَادَيْتُم مِّنْهُم مَّوَدَّةً وَاللَّهُ قَدِيرٌ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ

چه بسا خداوند بین شما و کسانی از آنها که دشمنی داشته‌‌اید دوستی قرار دهد، و خداوند بسیار توانا [است بر اینکه معادات (به هم دشمنی کردن) و تبرّى (بیزاری جُستن) را به محبّت و موالات (با هم دوستی کردن) تبدیل نماید] و خداوند بسیار آمرزنده است [آنچه که از آنها از معادات شما به جهالتی صادر شده و آنچه که از شما از موالات با آنها به جهالتی صادر شده است را می‌‌بخشد] و مهربان است [که به آنها رحم می‌‌کند و به شما رحم می‌‌کند چه رسد به مغفرت او بر شما]

- ترجمه سلطانی

چه بسا خداوند بین شما و کسانی از آنها که دشمنی داشته‌اید دوستی قرار دهد، و خداوند بسیار توانا و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است

- ترجمه راستین

امید است که خدا دوستی میان شما و دشمنانتان (به فتوحات اسلام و ایمان کفّار) برقرار گرداند و خدا قادر و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ لَّا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ

خداوند شما را از [دوستی کردن با] کسانی که در دین با شما جنگ نکرده‌‌اند و شما را از دیارتان بیرون ننمودند نهی نمی‌‌کند که از آنها بیزاری جویید و به آنها دادگری کنید همانا خداوند دادگران را دوست می‌‌دارد

- ترجمه سلطانی

خداوند شما را از (دوستی کردن با) کسانی که در دین با شما جنگ نکرده‌اند و شما را از دیارتان بیرون ننمودند نهی نمی‌کند که از آنها بیزاری جویید و به آنها دادگری کنید همانا خداوند دادگران را دوست می‌دارد

- ترجمه راستین

خدا شما را از آنان که با شما در دین قتال و دشمنی نکرده و شما را از دیارتان بیرون ننمودند نهی نمی‌کند که با آنان نیکی کنید و به عدالت و انصاف رفتار نمایید، که خدا مردم با عدل و داد را بسیار دوست می‌دارد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَن تَوَلَّوْهُمْ وَمَن يَتَـوَلَّهُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِـمُونَ

جز این نیست که خداوند شما را از کسانی که با شما در دین جنگ کردند و شما را از وطنتان اخراج نمودند و بر اخراج شما پشتیبانی کردند نهی می‌‌کند که [کراهت بدارید که] با آنها دوستی کنید و کسانی که با آنها دوستی کنند پس آنان [با وضع ولایت (دوستی کردن) در غیر موضع آن بلکه در موضع عداوت] همان ظالمان هستند

- ترجمه سلطانی

جز این نیست که خداوند شما را از کسانی که با شما در دین جنگ کردند و شما را از وطنتان اخراج نمودند و بر اخراج شما پشتیبانی کردند نهی می‌کند که (کراهت بدارید که) با آنها دوستی کنید و کسانی که با آنها دوستی کنند پس آنان همان ظالمان هستند

- ترجمه راستین

و تنها شما را از دوستی کسانی نهی می‌کند که در دین با شما قتال کرده و از وطنتان بیرون کردند و بر بیرون کردن شما همدست شدند، زنهار آنها را دوست نگیرید و کسانی که با آنان دوستی و یاوری کنند ایشان به حقیقت ظالم و ستمکارند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَّهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُم مَّا أَنفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَن تَنكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید وقتی که مؤمنات مهاجر نزد شما می‌‌آیند پس آنها را امتحان کنید [به اینکه موافقت قلوب آنها را بر زبانشان اختبار (آزمون) نمایید به اینکه قسم بخورند که از جهت بغض زوج و نه به جهت رغبت از سرزمینی به سرزمینی دیگر و نه التماس دِینی خارج نشده‌‌اند و جز حبّ بر خداوند خارج نشده‌‌اند] خداوند به ایمان آنها داناتر است [و جز این نیست که به شما به امتحان کردن امر می‌‌کند تا آنکه ایضاً ایمان آنها بر شما ظاهر شود] پس اگر آنها را مؤمنه دانستید پس آنها را به کفّار برمگردانید آنها بر آنان حلال نیستند و آنان بر آنها حلال نیستند و آنچه را که [بر این زن‌‌ها از مهر و غیر آن] انفاق کرده‌‌اند به آنها (کفّار) بدهید و وقتی که اجرت‌‌های (مهریۀ) آنها را به آنها بدهید {مهریه‌‌هایشان را به عنوان اجور (اجرت‌‌ها) نامید، برای اینکه مهریه، اجرت برای بذل بُضع (شرمگاه) است} گناهی بر شما نیست که با آنها نکاح کنید و کافرات را به زناشویی نگه مدارید و [اگر زنی از شما به کفّار ملحق شد] آنچه که انفاق کرده‌‌اید را درخواست کنید و باید آنچه که انفاق کرده‌‌اند را درخواست نمایند [یعنی وقتی که بین شما معاهده می‌‌باشد پس آنچه که شما انفاق کرده‌‌اید را درخواست کنید و آنان نیز باید آنچه که انفاق کرده‌‌اند را درخواست کنند و زنان ملحقات (ملحق شدگان) از آنها به شما را به آنها بر نگردانید و طلب استرداد ملحقات از شما به آنان را نکنید] آن حکم خداوند است که بین شما [به آن] حکم می‌‌کند و خداوند [به مصالح و غایات مترتّبه بر افعال و احکام] بسیار دانا و حکیم است [که فعلی را انجام نمی‌‌دهد مگر به غایات محکمهٔ نافع و حکمى را حکم نمی‌‌کند مگر برای مصالح عدیده و غایاتی شریفه]

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید وقتی که مؤمنات مهاجر نزد شما می‌آیند پس آنها را امتحان کنید خداوند به ایمان آنها داناتر است پس اگر آنها را مؤمنه دانستید پس آنها را به کفّار برمگردانید آنها (مؤنّث) بر آنان (مذکّر) حلال نیستند و آنان (مذکّر) بر آنها (مؤنّث) حلال نیستند و آنچه را که انفاق کرده‌اند به آنها بدهید و وقتی که مهریۀ آنها را به آنها بدهید گناهی بر شما نیست که با آنها نکاح کنید و کافرات را به زناشویی نگه مدارید و (اگر زنی از شما به کفّار ملحق شد) آنچه که انفاق کرده‌اید را درخواست کنید و باید آنچه که انفاق کرده‌اند را درخواست نمایند آن حکم خداوند است که بین شما حکم می‌کند و خداوند بسیار دانا و حکیم است

- ترجمه راستین

ای کسانی که ایمان آورده‌اید، زنانی که به عنوان اسلام و ایمان (از دیار خود) هجرت کرده و به سوی شما آمدند (ممکن است جاسوس باشند) شما از آنها تحقیق کرده و امتحانشان کنید و البته خدا به (صدق و کذب) ایمانشان داناتر است، اگر با ایمانشان شناختید آنها را دیگر به شوهران کافرشان بر مگردانید که هرگز این زنان مؤمن بر آن کفّار و آن شوهران کافر بر این زنان حلال نیستند ولی مهر و نفقه‌ای که شوهران مخارج آن زنان کرده‌اند به آنها بپردازید، و باکی نیست که شما با آنان نکاح کنید در صورتی که اجر و مهرشان را بدهید. و هرگز متوسل به حفاظت (و عقد و پیمان) زنان کافره نشوید و (اگر زنانتان از اسلام به کفر برگشتند و نزد کافران رفتند) از کفّار مهر و نفقه مطالبه کنید، آنها هم (اگر زنانشان ایمان آوردند و نزد شما آمدند) مهر و نفقه طلبند. این حکم خداست که میان شما حکم می‌کند و خدا (به حقایق امور) دانا و (به مصالح خلق) آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ وَإِن فَاتَكُمْ شَيْءٌ مِّنْ أَزْوَاجِكُمْ إِلَى الْكُفَّارِ فَعَاقَبْتُمْ فَآتُوا الَّذِينَ ذَهَبَتْ أَزْوَاجُهُم مِّثْلَ مَا أَنفَقُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي أَنتُم بِهِ مُؤْمِنُونَ

و اگر چیزی از شما فوت شد [یعنی یکی] از ازواج شما به سوی کفّار [برگشت] و به شما عاقبت (غنیمت) رسید آنگاه [ای مؤمنین] به کسانی که ازواجشان رفته‌‌اند مثل آنچه که انفاق کرده‌‌اند [از غنیمتی که به شما رسیده] بدهید [یا معنی می‌‌دهد که شما بر زنانی دیگر عاقبت دهید و ای مؤمنان از بیت المال (خزانه) مسلمین به کسانی که ازواجشان رفته‌‌اند آنچه که انفاق کرده‌‌اند را بدهید] و [ای مؤمنین از عدم اعطاء آنچه که انفاق کرده‌‌اند] بهراسید از خداوندی که شما به او مؤمن هستید

- ترجمه سلطانی

و اگر چیزی از شما فوت شد (یعنی یکی) از ازواج شما به سوی کفّار (برگشت) و به شما عاقبت (غنیمت) رسید آنگاه به کسانی که ازواجشان رفته‌اند مثل آنچه که انفاق کرده‌اند را بدهید و بهراسید از خداوندی که شما به او مؤمن هستید

- ترجمه راستین

و اگر از زنان شما کسانی (مرتد شده) به سوی کافران رفتند و شما در مقام انتقام بر آمدید و غنیمت بردید، به مردانی که زنانشان رفته‌اند به قدر همان مهر و نفقه‌ای که خرج کرده‌اند بدهید، و از خدایی که به او ایمان آورده‌اید بترسید و پرهیزکار شوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ يَاأَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَى أَن لَّا يُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيْئًا وَلَا يَسْرِقْنَ وَلَا يَزْنِينَ وَلَا يَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ فَبَايِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ

ای پیامبر وقتی که مؤمنات [یعنی مذعنات (زنان اذعان کنندگان) یا مشرفات بر اسلام] نزد تو می‌‌آیند که با تو بیعت کنند {چون زمان بعثت رسول خدا (ص) زمان فترت از رسولان (ع) و اندراس (محو شدن، پوسیدگی) از احکام آنها بود و مردم با اخذ از پدران و معلّمین، منتحل بر ملّت خود بودند و بیعت که اصل جملهٔ خیرات می‌‌باشد و شریعتی نبوده و ملّتی (دینی) صدق نکرده مگر با آن، اثر آن مندرسی (محو شده‌‌ای) ممحوّ (نقش و نوشتهٔ پاک شده) از اذهان، بلکه غریبه در انظار آنها و مستهجنه (قبیح) در عقول جزئیّهٔ آنها بود و مردان بعد از مشاهدهٔ این فعلت از رسول خدا (ص) و اخذ بیعت از هر کسی که ارادهٔ اسلام می‌‌کرد یقین کردند که آنها وقتی که ارادهٔ اسلام کنند این فعلت بر ایشان واجب است، و امّا زنان پس مانند این است که وجوب آن بر آنها (زنان) مخفی بود و مانند این است که آنها اعتقاد داشتند که اسلام به این است که بگویند: «لا اله الا الله، محمّد رسول الله» و ندانستند که انسان با این کلمه در امان است و امّا اسلام که جز با بیعت کردن محقّق نمی‌‌شود خدای تعالی چگونگی بیعت آنان را به عنوان تعریض به وجوب آن ایضاً بر آنها (زنان) ظاهر کرد} بنابر اینکه چیزی [از اشیاء یا چیزی از اشراک] را با خداوند شریک نکنند و سرقت نکنند و زنا ندهند و اولاد خود را [با وأد (زنده به گور کردن)] نکشند و بهتانی که آن را بین دستان خود و پاهای خود افتراء می‌‌بندند نیاورند {بطن (شکم) زن که جنین را حمل می‌‌کند بین دو دست است و فرج وی که طفل از آن متولّد می‌‌کند بین دو پایش است، و بهتانی که آنها از آن نهی شدند قذف محصنات و دروغ بر مردم، و اضافت اولاد به ازواج بنابر بطلان است} و از تو در نیکی نافرمانی نکنند [یعنی در آنچه که تو به آن امر کردی تو را عصیان نورزند زیرا معروف جز آن نیست] پس با آنها بیعت کن و از خداوند برای آنها آمرزش بطلب همانا خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است {گفته شده پیامبر (ص) با این آیه با کلام با زنان بیعت می‌‌کرد و دست رسول خدا (ص) دست هیچ زنی را مسّ نمی‌‌کرد جز زنی را که او (مؤنّث) را مالک می‌‌شد، و روایت شده که وقتی که با زنان بیعت می‌‌کرد قدح آبی می‌‌خواست و دست خویش را در آن فرو می‌‌برد و می‌‌گفت آنچه را که خدای تعالی آن را فرمود سپس دستش را خارج می‌‌کرد سپس آنها (زنان) دستشان را در آن فرو می‌‌بردند، و گفته شده که او (ص) با آنها از ورای جامه بیعت می‌‌کرد و گفته شده وجه در بیعت زنان با آنکه آنها (زنان) در جنگ‌‌ها از اهل نصرت (یاری رساندن) نیستند همان اخذ عهد از آنها (زنان) به آنچه است که شأن آنها را در دین و انفس و ازواج اصلاح می‌‌نماید}

- ترجمه سلطانی

ای پیامبر وقتی که مؤمنات (مذعنات) نزد تو می‌آیند که با تو بیعت کنند بنابر اینکه چیزی را با خداوند شریک نکنند و سرقت نکنند و زنا ندهند و اولاد خود را نکشند و بهتانی که آن را بین دستان خود (بطن) و پاهای خود (فرج) افتراء می‌بندند نیاورند و از تو در نیکی نافرمانی نکنند پس با آنها بیعت کن و از خداوند برای آنها آمرزش بطلب همانا خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است

- ترجمه راستین

الا ای پیغمبر (گرامی) چون زنان مؤمن آیند که با تو بیعت کنند که دیگر هرگز شرک به خدا نیاورند و سرقت و زنا کاری نکنند و اولاد خود را به قتل نرسانند و بر کسی افترا و بهتان میان دست و پای خود نبندند (یعنی فرزندی را که میان دست و پای خود پرورده و علم به آن از انعقاد نطفه او دارند به دروغ به کسی غیر پدرش نبندند) و با تو در هیچ امر معروفی مخالفت نکنند، بدین شرایط با آنها بیعت کن و بر آنان از خدا آمرزش و غفران طلب، که خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ قَدْ يَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ كَمَا يَئِسَ الْكُفَّارُ مِنْ أَصْحَابِ الْقُبُورِ

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید قومی که خداوند بر آنها غضب کرده است را به دوستی مگیرید آنها همانا از آخرت مأیوس شده‌‌اند همانطور که کفّار از اصحاب قبور یأس می‌‌دارند.

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید قومی که خداوند بر آنها غضب کرده است را به دوستی مگیرید آنها همانا از آخرت مأیوس شده‌اند همانطور که کفّار از اصحاب قبور یأس می‌دارند.

- ترجمه راستین

الا ای اهل ایمان، هرگز قومی را که خدا بر آنان غضب کرده (یعنی جهودان را) یار و دوستدار خود مگیرید که آنها از عالم آخرت به کلی مأیوسند چنانکه کافران از اهل قبور نومیدند (یعنی فرقی میان جهودان و اهل کتاب که خود را معتقد به خدا و قیامت می‌دانند با کافران بی‌عقیده در مقام عمل هیچ نیست که هیچ کدام طالب آخرت و در فکر قیامت ابدا نیستند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۶۱- الصف

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ

آنچه که در آسمان‌‌ها هست و آنچه که در زمین هست خداوند را تسبیح می‌‌کنند و او غالب و حکیم است

- ترجمه سلطانی

آنچه که در آسمان‌ها هست و آنچه که در زمین هست خداوند را تسبیح می‌کنند و او غالب و حکیم است

- ترجمه راستین

هر چه در آسمانها و زمین است همه به تسبیح و ستایش خدای عالم که مقتدر و حکیم است مشغولند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِـمَ تَقُـولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید چرا آنچه که [خود] انجام نمی‌‌دهید را [به دیگران] می‌‌گوئید {و این گفتن اعمّ است از اینکه در احکام الهیّه باشد به اینکه انسان به نحو افتاء یا تقلید حکمی از احکام را بگوید و حال آنکه خودش آن را انجام ندهد، و در امر به معروف و نهی از منکر به این است که به غیر خود امر کند و حال آنکه خودش ایتمار (فرمانبرداری) نکند و نهی کند و خودش انتهاء (خودداری) نکند، و در مواعظ و نصایح به این است که وعظ کند و نصیحت نماید به آنچه که خودش آن را انجام نمی‌‌دهد، و در صنایع و حِرَف (حرفه‌‌ها) این است که صاحب حرفه وقتی که به صاحب صنعت می‌‌گوید که شایسته است که صنعت او چنین و چنان باشد، یا بگوید صنعت وقتی که چنین و چنان باشد مصنوع محکم می‌‌باشد و باقیماندنی می‌‌باشد و خود انجام ندهد}

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید چرا آنچه که (خود) انجام نمی‌دهید را (به دیگران) می‌گوئید

- ترجمه راستین

الا ای کسانی که ایمان آورده‌اید، چرا چیزی به زبان می‌گویید که در مقام عمل خلاف آن می‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ كَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُـولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ

نزد خداوند منفوری بزرگ است که آنچه را که [خود] انجام نمی‌‌دهید [به دیگران] بگوئید

- ترجمه سلطانی

نزد خداوند منفوری بزرگ است که آنچه را که (خود) انجام نمی‌دهید (به دیگران) بگوئید

- ترجمه راستین

این عمل که سخن بگویید و خلاف آن کنید بسیار سخت خدا را به خشم و غضب می‌آورد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُم بُنْيَانٌ مَّرْصُوصٌ

همانا خداوند دوست می‌‌دارد کسانی را که در راه او [در حالی که] به صف [هستند، صف بسته] پیکار می‌‌کنند مانند اینکه آنها بنایی مرصوص (محکم، اتّصال داده شده به هم) هستند

- ترجمه سلطانی

همانا خداوند دوست می‌دارد کسانی را که در راه او (در حالی که) به صف (هستند) پیکار می‌کنند مانند اینکه آنها بنایی محکم (اتّصال داده شده به هم) هستند

- ترجمه راستین

خدا آن مؤمنان را که در راه او در صف جهاد با کافران، مانند بنیان و سدّی آهنین همدست و پایدارند بسیار دوست می‌دارد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَاقَوْمِ لِـمَ تُؤْذُونَنِي وَقَد تَّعْلَمُونَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ

و [به آنها یاد آوری کن] آنوقتی را که موسی به قومش گفت ای قوم من، چرا مرا می‌‌آزارید و همانا می‌‌دانید که من فرستادهٔ خداوند به سوی شما هستم [تا قبح فعل قوم موسی و غایت آن که مترتّبه بر آن است را به یاد آورند و از ایذاء (آزار دادن) تو یا ایذاء عترت تو بعد از تو ارتداع (خودداری) کنند] و چون [از حقّ] منحرف شدند خداوند قلوب آنان را [از استقامت انسانیّت] منحرف کرد و خداوند مردمان فاسق را هدایت نمی‌‌کند

- ترجمه سلطانی

و (یاد آوری کن) آنوقتی را که موسی به قومش گفت ای قوم من، چرا مرا می‌آزارید و همانا می‌دانید که من فرستادهٔ خداوند به سوی شما هستم و چون منحرف شدند خداوند قلوب آنان را منحرف کرد و خداوند مردمان فاسق را هدایت نمی‌کند

- ترجمه راستین

(یاد آر) وقتی که موسی به قوم خود گفت: ای قوم، برای چه مرا رنج و آزار می‌دهید (و تهمت سحر و کذب و عیبهای دیگر بر من می‌بندید) در صورتی که بر شما معلوم است که من رسول خدا به سوی شما هستم؟باز چون (از حق) روی گردانیدند خدا هم دلهای بی‌نورشان را (از سعادت و اقبال به حق) بگردانید و خدا هرگز مردم نابکار فاسق را هدایت نخواهد کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَابَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُم مُّصَدِّقًا لِّـمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُم بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ

و [به آنها یاد آوری کن تا به حقّ بودن تو متذکّر شوند و از طاعت تو خارج نشوند] آنوقتی را که عیسی پسر مریم گفت ای بنی اسرائیل همانا من فرستادهٔ خداوند به سوی شما هستم تصدیق کننده‌‌ام بر آنچه از تورات که بین دستانم است و بشارت دهنده‌‌ام به رسولی که بعد از من می‌‌آید اسم او احمد است و چون بیّنات را نزد آنها آورد گفتند این سحری واضح است

- ترجمه سلطانی

و (یاد آوری کن) آنوقتی را که عیسی پسر مریم گفت ای بنی اسرائیل همانا من فرستادهٔ خداوند به سوی شما هستم تصدیق کننده‌ام بر آنچه از تورات که بین دستانم است و بشارت دهنده‌ام به رسولی که بعد از من می‌آید اسم او احمد است و چون بیّنات را نزد آنها آورد گفتند این سحری واضح است

- ترجمه راستین

و هنگامی که عیسی مریم به بنی اسرائیل گفت: من همانا رسول خدا به سوی شما هستم و به حقانیت کتاب تورات که مقابل من است تصدیق می‌کنم و نیز (شما را) مژده می‌دهم که بعد از من رسول بزرگواری که نامش (در انجیل من) احمد است بیاید. چون آن رسول ما با آیات و معجزات به سوی خلق آمد گفتند: این سحری آشکار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُوَ يُدْعَى إِلَى الْإِسْـلَامِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِـمِينَ

و چه کسی ظالم‌‌تر از کسی است که بر خداوند دروغ افتراء بندد و (حال آنکه) او به اسلام دعوت می‌‌شود {ظاهر آن مُنزل (نازل شده) دربارهٔ منکرین محمّد (ص) و رسالت او و معجزات او و قول آنها است که انبیاء (ع) توصیّه کرده‌‌اند که به رسولی ایمان نیاوریم مگر چنین و چنان باشد، به ما گفتند: بعد از ما پیامبری نیست، لکن تعریض به کسی است که بعد از رسول (ص) ادّعاى خلافت کرد و آن را از رسول (ص) یا از خداوند ادّعاء کردند} و خداوند مردمان ستمکار [با وضع ولایت در غیر موضع آن و با ادّعاى خلافت بدون استحقاق] را هدایت نمی‌‌کند

- ترجمه سلطانی

و چه کسی ظالم‌تر از کسی است که بر خداوند دروغ افتراء بندد و (حال آنکه) او به اسلام دعوت می‌شود و خداوند مردمان ستمکار را هدایت نمی‌کند

- ترجمه راستین

و آیا از آن کس که به راه اسلام و سعادتش می‌خوانند و او همان دم بر خدا افترا و دروغ می‌بندد کسی ستمکارتر هست؟و خدا هم هیچ قوم ستمکاری را هدایت نخواهد کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ

می‌‌خواهند نور خداوند {نور خداوند همان ولایت است} را با دهانشان خاموش کنند و (حال آنکه) خداوند تمام کنندهٔ نور خود است و اگرچه کافران [به ولایت] از آن کراهت دارند

- ترجمه سلطانی

می‌خواهند نور خداوند (ولایت) را با دهانشان خاموش کنند و (حال آنکه) خداوند تمام کنندهٔ نور خود است و اگرچه کافران از آن کراهت دارند

- ترجمه راستین

کافران می‌خواهند تا نور خدا را به گفتار باطل (و طعن و مسخره) خاموش کنند و البته خدا نور خود را هر چند کافران خوش ندارند کامل و محفوظ خواهد داشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ

او کسی است که رسولش را به هدایت [یعنی رسالت] و دین حق فرستاد [و اسلام همانچه است که با آن هدایت به سوی امام و ایمان و دین حقّ است] تا که او را بر دین [یعنی بر جنس ادیان و طُرُق مختلفه] همگی غالب نماید {زیرا طُرُق نفس به سوی شیطان بسیار است و حال آنکه طریق الی الله واحد و همان طریق ولایت است} و اگرچه مشرکین [به ولایت] کراهت دارند

- ترجمه سلطانی

او کسی است که رسولش را به هدایت و دین حق فرستاد تا که او را بر ادیان همگی غالب نماید و اگرچه مشرکین کراهت دارند

- ترجمه راستین

اوست خدایی که رسولش (محمّد مصطفی صلّی اللّه علیه و آله) را به هدایت خلق و ابلاغ دین حق فرستاد تا آن را هر چند مشرکان خوش ندارند بر همه ادیان عالم غالب گرداند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنجِيكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید [یعنی با بیعت عامّه اسلام آورده‌‌اید] آیا شما را به تجارتی که شما را از عذابی دردناک نجات بدهد دلالت کنم؟

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید آیا شما را به تجارتی که شما را از عذابی دردناک نجات بدهد دلالت کنم؟

- ترجمه راستین

ای اهل ایمان، آیا شما را به تجارتی سودمند که شما را از عذاب دردناک (آخرت) نجات بخشد دلالت کنم؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ

[با ایمان خاصّ و بیعت ایمانیّۀ ولویّه] به خداوند و رسول او ایمان بیاورید و در راه خدا با [بذل] اموال خود [که آن همهٔ آنچه است که به انسان نسبت داده می‌‌شود] و انفستان [با بذل آن به حیثی که نه انفسى برای شما باقی بماند و نه آنچه که به انفستان نسبت داده می‌‌شود] جهاد کنید آن برای شما بهتر است اگر می‌‌دانستید [یعنی اگر از اهل علم می‌‌بودید آن را می‌‌دانستید، یا اگر آن را می‌‌دانستید آن را اختیار می‌‌کردید]

- ترجمه سلطانی

به خداوند و رسول او ایمان بیاورید و در راه خدا با اموال خود و انفستان جهاد کنید آن برای شما بهتر است اگر می‌دانستید

- ترجمه راستین

به خدا و رسول او ایمان آرید و به مال و جان در راه خدا جهاد کنید، که این کار (از هر تجارت) اگر دانا باشید برای شما بهتر است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَيُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ

تا خداوند گناهان شما را برای شما بیآمرزد و شما را در جنّت‌‌هایی که از تحت آنها نهرها جاری می‌‌شود و به مسکن‌‌های پاکی در جنّات عدن [یعنی جنّات اقامت، و آن آخرین جنّات است] داخل کند آن رستگاری بزرگ است

- ترجمه سلطانی

تا خداوند گناهان شما را برای شما بیآمرزد و شما را در جنّت‌هایی که از تحت آنها نهرها جاری می‌شود و به مسکن‌های پاکی در جنّات عدن داخل کند آن رستگاری بزرگ است

- ترجمه راستین

تا خدا گناهان شما ببخشد و در بهشتی که در زیر درختانش نهرها جاری است داخل گرداند و در بهشتهای عدن جاودانی منزلهای نیکو عطا فرماید. این همان رستگاری بزرگ است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ وَأُخْرَى تُحِبُّونَهَا نَصْرٌ مِّنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِيبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ

و [خصلت] دیگری که آن را دوست می‌‌دارید، یاری از خداوند و فتح [در دنیا با ظهور قائم (ع)] نزدیک است و به مؤمنین [به ظفر بر لشکریان نفس با ظهور قائم (ع) و نصرت خداوند] بشارت بده

- ترجمه سلطانی

و (خصلت) دیگری که آن را دوست می‌دارید، یاری از خداوند و فتح نزدیک است و به مؤمنین بشارت بده

- ترجمه راستین

و باز تجارتی دیگر که آن را هم دوست دارید نصرت و یاری خدا (در جنگ) و فتح نزدیک (سپاه اسلام) است، و اهل ایمان را (به این دو نعمت) بشارت ده.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا أَنصَارَ اللَّهِ كَمَا قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ لِلْحَوَارِيِّينَ مَنْ أَنصَارِي إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ فَآمَنَت طَّائِفَةٌ مِّن بَنِي إِسْرَائِيلَ وَكَفَرَت طَّائِفَةٌ فَأَيَّدْنَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَى عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِينَ

ای کسانی که [با بیعت خاصّهٔ ولویّه] ایمان آورده‌‌اید یاران خداوند باشید همانطور که عیسی پسر مریم به حواریون گفت که چه کسی مرا الی الله یاری می‌‌کند، حواریون گفتند ما یاری کنندگان خداییم و گروهی از بنی اسرائیل ایمان آوردند پس [بعد از قول عیسی ابن مریم (ع)] گروهی [به خداوند بواسطۀ عیسی یا به عیسی (ع) بعد از این گفتار او] کفر ورزیدند پس به کسانی که ایمان آوردند بر [ضدّ] دشمنانشان کمک کردیم و غالب (چیره) گشتند.

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید یاران خداوند باشید همانطور که عیسی پسر مریم به حواریون گفت که چه کسی مرا الی الله یاری می‌کند، حواریون گفتند ما یاری کنندگان خداییم و گروهی از بنی اسرائیل ایمان آوردند پس گروهی کفر ورزیدند پس به کسانی که ایمان آوردند بر (ضدّ) دشمنانشان کمک کردیم و چیره گشتند.

- ترجمه راستین

ای اهل ایمان، شما هم یاران خدا باشید چنان که عیسی مریم به حواریین گفت: کیست مرا برای خدا یاری کند؟آنها گفتند: ما یاران خداییم. پس (با آن همه معجزات) طایفه‌ای از بنی اسرائیل به او ایمان آوردند و طایفه‌ای کافر شدند، ما هم آنان را که ایمان آوردند مؤید و منصور گردانیدیم تا بر دشمنشان ظفر یافتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای