حزب شمارهٔ ۱۱۳


سورهٔ ۶۷- الملك

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

پر برکت است کسی که مُلک (عالم) در دست او است {ملک بر عالم طبع در مقابل ملکوت عامّ که آن جملۀ عالم ارواح است، یا خاصّ و آن عالم مثال است اطلاق می‌‌شود، و بر جملهٔ ماسوی اللّه، و بر رسالت و سینۀ مستنیر به نور آن، و بر نبوّت و قلب مستضئ (روشن شده) به ضوء (روشنایی) آن، و بر ولایت که به آن تصرّف در بندگان و دعوت آنان به توحید می‌‌باشد اطلاق می‌‌شود و يد بر آنچه که با آن تصرّف هست، و بر قدرت که همان مبدء تصرّف است، و بر صفات لطفیّه و قهریّه خداوند، و بر دو عالم ملکوت علیا و ملکوت سفلی اطلاق می‌‌شود} و او بر هر چیزی [از ممکنات واقع در عالم طبع و دو عالم ملکوت] بسیار توانا است

- ترجمه سلطانی

پر برکت است کسی که مُلک (عالم) در دست او است و او بر هر چیزی بسیار توانا است

- ترجمه راستین

بزرگوار خدایی که سلطنت ملک هستی به دست قدرت اوست و بر همه چیز تواناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ

کسی که مرگ را و حیات را خلق کرد {چون مرگ از اعدام ملکات باشد، و اعدام ملکات حظّی ضعیف از وجود دارد و آنچه که حظّی از وجود دارد تعلّق خلق به آن صحیح است} تا شما را بیازماید که کدامین شما به لحاظ عمل کردن نیکتر هستید و او غالب [است که مانعی از حکم او و ارادهٔ او برای او نیست، پس باید حذر کنند کسانی که با امر او مخالفت می‌‌کنند و در عمل خود بدی می‌‌کنند و باید امیدوار باشند کسانی که از او اطاعت می‌‌کنند و عمل خود را خوب می‌‌کنند] و بسیار آمرزنده است [پس کسانی که به سیّئات عمل می‌‌کنند نباید مأیوس شوند]

- ترجمه سلطانی

کسی که مرگ را و حیات را خلق کرد تا شما را بیازماید که کدامین شما به لحاظ عمل کردن نیکتر هستید و او غالب و بسیار آمرزنده است

- ترجمه راستین

خدایی که مرگ و زندگانی را آفرید که شما بندگان را بیازماید تا کدام نیکوکارتر (و خلوص اعمالش بیشتر) است و او مقتدر و بسیار آمرزنده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَّا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِن فُطُورٍ

کسی که هفت آسمان را به صورت طبقه طبقه خلق کرد، در خلقت رحمان نقصی نمی‌‌بینی {و منظور از آن بیان قدرت او و حکمت او و عنایت او به خلقش و عدم اهمال آنها به عنوان بلاثواب و عقاب است و مراد از تفاوت اختلاف در اتقان و عدم آن است}، پس چشم را برگردان [یعنی به آسمان نظر کن سپس در نفس خود تفکّر کن و در خلل آسمان تأمّل نما سپس چشمت را به آسمان برگردان] آیا خلل‌‌هایی [یعنی انشقاقی در آن و خلل و فسادی در خلق آن] می‌‌بینی

- ترجمه سلطانی

کسی که هفت آسمان را به صورت طبقه طبقه خلق کرد، در خلقت رحمان نقصی نمی‌بینی، پس چشم را برگردان آیا خلل‌هایی می‌بینی

- ترجمه راستین

آن خدایی که هفت آسمان بلند را به طبقاتی منظم بیافرید و هیچ در نظم خلقت خدای رحمان بی‌نظمی و نقصان نخواهی یافت، باز بارها به دیده عقل بنگر تا هیچ نقص و خلل هرگز در آن توانی یافت؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خَاسِئًا وَهُوَ حَسِيرٌ

سپس دوباره چشم را برگردان [در ارتیاد (جُستن) خلل و نقص و فساد] و (در حالی که) او خسته است چشم سرافکنده به سوی تو بر می‌‌گردد

- ترجمه سلطانی

سپس دوباره چشم را برگردان و (در حالی که) او خسته است چشم سرافکنده به سوی تو بر می‌گردد

- ترجمه راستین

باز دوباره به چشم بصیرت دقت کن تا دیده خرد زبون و خسته (نقصی نیافته) به سوی تو باز گردد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِّلشَّيَاطِينِ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِيرِ

و همانا آسمان دنیا را با چراغ‌‌هایی [با کواکب صوریّه یا با کواکب ذکریّهٔ نفسانیّه] زینت داده‌‌ایم {یعنی نزدیک‌‌ترین آسمان‌‌ها به زمین را، زیرا جنس آسمان طبع نزدیک‌‌ترین اصناف آسمان‌‌ها به زمین است، و اگرچه مکوکبه (کوکب‌‌دار، فلک هشتم، چرخ پر ستاره) از آنها همان فلک هشتم از آنها است، زیرا آسمان‌‌های عالم مثال و عالم نفوس و عالم عقول دورترین آسمان‌‌ها به زمین هستند، و همچنین در عالم صغیر، آسمان صدر منشرح به اسلام و آسمان قلب، که ایمان در آن داخل شده نزدیک‌‌ترین آسمان‌‌ها به زمین بدن و زمین نفس امّاره و لوّامه هستند} و آنها را به عنوان رجوم (راندن) برای شیاطین قرار دادیم و [در آخرت] برای آنها عذاب شعله‌‌ور مهیّا کرده‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

و همانا آسمان دنیا را با چراغ‌هایی زینت داده‌ایم و آنها را به عنوان رجوم (راندن) برای شیاطین قرار دادیم و برای آنها عذاب شعله‌ور مهیّا کرده‌ایم

- ترجمه راستین

و ما آسمان دنیا را به چراغهای انجم رخشان زیب و زیور دادیم و به تیر شهاب آن ستارگان شیاطین را راندیم و عذاب آتش فروزان را بر آنها مهیّا ساختیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ وَلِلَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ

و برای کسانی که به پروردگارشان کفر ورزیده‌‌اند عذاب جهنّم هست و بد بازگشتگاهی (سرانجامی) است

- ترجمه سلطانی

و برای کسانی که به پروردگارشان کفر ورزیده‌اند عذاب جهنّم هست و بد بازگشتگاهی (سرانجامی) است

- ترجمه راستین

و بر آنان که به خدای خود کافر شدند عذاب جهنّم که بسیار بد منزلگاهی است مهیّاست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ إِذَا أُلْقُوا فِيهَا سَمِعُوا لَهَا شَهِيقًا وَهِيَ تَفُورُ

وقتی که در آن افکنده شوند از آن ناله‌‌ای طولانی می‌‌شنوند [صدایی مانند صدای خران و در آن زفیر (آغاز صدای خر) و شهیق (پایان صدای خر) دارند] و (در حالی که) آن می‌‌جوشد [یعنی غلیان دیگ با آنچه که در آن است با آنها غلیان می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

وقتی که در آن افکنده شوند از آن ناله‌ای طولانی می‌شنوند و (در حالی که) آن می‌جوشد

- ترجمه راستین

که چون به آن جهنّم در افتند فریاد منکری چون شهیق خران از آتش چون دیگ جوشان می‌شنوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ تَكَادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّمَا أُلْقِيَ فِيهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ

نزدیک است از خشم تکّه تکّه شود (بترکد) [یعنی از غیظ بر دشمنان خدا متفرّق شود] هرگاه که گروهی در آن افکنده می‌‌شود نگهبانان آن از آنها سؤال می‌‌کنند آیا انذار کننده‌‌ای نزد شما نیامد؟

- ترجمه سلطانی

نزدیک است از خشم تکّه تکّه شود (بترکد) هرگاه که گروهی در آن افکنده می‌شود نگهبانان آن از آنها سؤال می‌کنند آیا انذار کننده‌ای نزد شما نیامد؟

- ترجمه راستین

(دوزخ از خشم کافران) نزدیک است شکافته و قطعه قطعه شود، هر فوجی را که به آتش در افکنند خازنان جهنّم از آنها پرسند: آیا پیغمبری برای راهنمایی شما نیامد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ قَالُوا بَلَى قَدْ جَاءَنَا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنَا وَقُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ كَبِيرٍ

می‌‌گویند بلی انذار کننده‌‌ای نزد ما آمده بود و [لکن آنان را] تکذیب کردیم و گفتیم خداوند چیزی نازل نکرده که شما جز در گمراهی بزرگ نیستید

- ترجمه سلطانی

می‌گویند بلی انذار کننده‌ای نزد ما آمده بود و (لکن آنان را) تکذیب کردیم و گفتیم خداوند چیزی نازل نکرده که شما جز در گمراهی بزرگ نیستید

- ترجمه راستین

آنها در جواب گویند: آری، ما را رسول بیم دهنده حق آمد ولی ما تکذیب او کردیم و گفتیم که خدا چیزی (از آسمان) نفرستاده و جز اینکه شما رسولان سخت به گمراهی و ضلالتید هیچ نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ

و [از جهت اعتراف به عدم تحقیق و عدم تقلید] می‌‌گویند اگر ما می‌‌شنیدیم (گوش می‌‌کردیم) [و منقاد اولیاء امر می‌‌شدیم و در تقلید صحیح می‌‌بودیم] یا عقل می‌‌کردیم [یعنی با عقول خویش درک می‌‌کردیم و محقّق می‌‌بودیم و حقّ را از باطل جدا می‌‌کردیم] در [میان] اصحاب آتشِ شعله‌‌ور نمی‌‌بودیم

- ترجمه سلطانی

و می‌گویند اگر ما می‌شنیدیم (گوش می‌کردیم) یا عقل می‌کردیم در (میان) اصحاب آتشِ شعله‌ور نمی‌بودیم

- ترجمه راستین

و گویند: اگر ما در دنیا (سخن انبیا) می‌شنیدیم یا به دستور عقل رفتار می‌کردیم (امروز) از دوزخیان نبودیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ فَاعْتَرَفُوا بِذَنبِهِمْ فَسُحْقًا لِّأَصْحَابِ السَّعِيرِ

و [برای آنچه که قصور خویش یا تقصیر خویش را در تشخیص حال انبیاء (ع) دیدند] به ذنبشان اعتراف می‌‌کنند و برای اصحاب آتشِ شعله‌‌ور دوری هست

- ترجمه سلطانی

و به ذنبشان اعتراف می‌کنند و برای اصحاب آتشِ شعله‌ور دوری هست

- ترجمه راستین

آنجا به گناه خود معترف شوند (که سودی ندارد و خطاب قهر فرا رسد) که اهل آتش افروخته (قهر، از رحمت حق) دور باد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ إِنَّ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَيْبِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ

همانا کسانی که در غیب (خفا) از پروردگارشان خشیت دارند [یعنی در حالی که آنها از پروردگارشان در غیب هستند، یا در حالی که پروردگار در غیب از آنها است، یا به سبب غیبت حال آنها، یا غیبت حال پروردگار در رضای او و سخط او از آنها] آمرزشی و پاداشی بزرگ دارند

- ترجمه سلطانی

همانا کسانی که در غیب (خفا) از پروردگارشان خشیت دارند آمرزشی و پاداشی بزرگ دارند

- ترجمه راستین

همانا آنان که از خدای خود در پنهان می‌ترسند آنها را آمرزش و پاداش بزرگ (بهشت ابد) خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ وَأَسِرُّوا قَـوْلَكُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ

و چه گفتار خود را پنهان نمایید یا چه آن را به آواز [بلند] سر دهید [نزد او مساوی است] همانا او به ذات سینه‌‌ها [که آن مخفی‌‌تر از قول خفی است] بسیار دانا است {مراد از ذات صدور خطورات و خیالات است، یا نیّات و عزمات (تصمیمات)، یا قوا و استعدادات مکمون است که خود صاحبان سینه‌‌ها به آنها شعور ندارند}

- ترجمه سلطانی

و چه گفتار خود را پنهان نمایید یا چه آن را به آواز (بلند) سر دهید همانا او به ذات سینه‌ها بسیار دانا است

- ترجمه راستین

و شما سخن پنهان گویید یا آشکار، در علم حق یکسان است، که خدا به اسرار دلها هم البته داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ

آیا کسی که خلق کرد نمی‌‌داند و (حال آنکه) او [در علمش] لطیف [است، به حیثی که اصغر (کوچک‌‌ترین) مایکون از علم او شاذّ نمی‌‌شود] و [به بواطن امور] آگاه است

- ترجمه سلطانی

آیا کسی که خلق کرد نمی‌داند و (حال آنکه) او لطیف و آگاه است

- ترجمه راستین

آیا آن خدایی که خلق را آفریده عالم به اسرار آنها نیست؟و حال آنکه او بر باطن و ظاهر همه امور عالم آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُـولًا فَامْشُوا فِي مَنَاكِبِهَا وَكُلُوا مِن رِّزْقِهِ وَإِلَيْهِ النُّشُورُ

او کسی است که زمین را برای شما رام قرار داد پس راه بروید [یعنی آنوقت که به عنوان رام بود آنگاه راه بروید] در اطراف آن و از رزق آن بخورید و نشر شدن به [نزد] او است [پس از کفران نعم او و مخالفت با امر او حذر کنید]

- ترجمه سلطانی

او کسی است که زمین را برای شما رام قرار داد پس در اطراف آن راه بروید و از رزق آن بخورید و نشر شدن به (نزد) او است

- ترجمه راستین

او آن خدایی است که زمین را برای شما نرم و هموار گردانید پس شما در پست و بلندی‌های آن حرکت کنید و از روزی او خورید و (بدانید که) بازگشت همه خلایق به سوی اوست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ أَأَمِنتُم مَّن فِي السَّمَاءِ أَن يَخْسِفَ بِكُمُ الْأَرْضَ فَإِذَا هِيَ تَمُورُ

آیا از کسی که در آسمان است [یعنی ملائکه‌‌ای که آنها در آسمانند] ایمن شُدید از اینکه زمین آنوقت که آن می‌‌لرزد شما را فرو نبرد [همانطور که نسبت به قارون انجام داد، یعنی ایمن گشتید که به او کفر می‌‌ورزید و برای آن به نعمت‌‌هایش کفر می‌‌ورزید و با امر او و امر رسول او (ص) دربارۀ ولایت علی (ع) مخالفت می‌‌کنید]

- ترجمه سلطانی

آیا از کسی که در آسمان است ایمن شُدید از اینکه زمین آنوقت که آن می‌لرزد شما را فرو نبرد

- ترجمه راستین

آیا از (قهر) خدایی که در آسمان مقتدر و حکمفرماست ایمنید که شما را به زمین فرو برد در حالی که زمین به موج و اضطراب در افتد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ أَمْ أَمِنتُم مَّن فِي السَّمَاءِ أَن يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حَاصِبًا فَسَتَعْلَمُونَ كَيْفَ نَذِيرِ

آیا از کسی که در آسمان است ایمن شُدید که بر شما طوفان شن نفرستد پس بزودی خواهید دانست انذار من چگونه است [یعنی انذار مرا حینی که انذار کننده به آن را می‌‌بینید]

- ترجمه سلطانی

آیا از کسی که در آسمان است ایمن شُدید که بر شما طوفان شن نفرستد پس بزودی خواهید دانست انذار من چگونه است

- ترجمه راستین

آیا از قهر خدای مقتدری که در (زمین و) آسمان حکمفرماست ایمنید که تندبادی بفرستد و بر سر شما سنگ ببارد تا بدانید که وعده عذاب من چگونه است؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ وَلَقَدْ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ

و همانا کسانی قبل از آنها تکذیب کرده‌‌اند پس انکار [من بر آنها] چگونه بود [پس شما از آنان عبرت بگیرید و تو ای محمّد (ص) از تکذیب آنان تسلّی (دلگرمی) داشته باش]

- ترجمه سلطانی

و همانا کسانی قبل از آنها تکذیب کرده‌اند پس انکار من (بر آنها) چگونه بود

- ترجمه راستین

و همانا امم پیش از اینها نیز (رسولان ما را) تکذیب کردند پس (بنگرید) چگونه سخت آنها را هلاک کردم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ أَوَلَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ فَوْقَهُمْ صَافَّاتٍ وَيَقْبِضْنَ مَا يُمْسِكُهُنَّ إِلَّا الرَّحْمَنُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ بَصِيرٌ

آیا [در آیات قدرت او نظر نمی‌‌کنند و] به پرندگان بالای [سر] خود که گشوده بال هستند و [بال‌‌هایشان را] می‌‌بندند نمی‌‌نگرند که جز رحمان آنها را [در جوّ] نگه نمی‌‌دارد، همانا او به هر چیزی بینا است [و دقایق آنچه که مخلوق به آن احتیاج دارد را می‌‌داند] {و غرض از نظر کردن به پرنده این است که عاقل نظر می‌‌کند به اینکه آن مخلوقه از خاک است و جزء زمینی بر آن غالب است، و آن بالطّبع طالب بر مرکز است، و اینکه خدای تعالی آن را به حیثی خلق کرده که تعیّش (زندگی کردن) آن در جوّ است و قوت آن در اغلب از حرکت آن در جوّ می‌‌باشد، پس او تعالی آن را به حیثی خلق کرد که جمیع آنچه که در حرکت خود و تعیّش خود به آن احتیاج دارد در جوّ مهیّا شده می‌‌باشد، و این جز فعل حکیم بصیری قدیر نیست و چنانکه دهریّون می‌‌گویند فعل طبیعت آسمان و آسمانیات نیست، و نه فعل طبایع زمینی چنانکه طبیعیّون می‌‌گویند، و از آن لنفسه مبدئی قدیر علیم حکیم دانسته می‌‌شود، و دانسته می‌‌شود که کسی که چیزی از آنچه که پرنده به آن احتیاج دارد را مهمل نمی‌‌گذارد انسان را که او اشرف از پرنده است مهمل نمی‌‌گذارد و او را عبث (بیهوده) نیافریده است}

- ترجمه سلطانی

آیا به پرندگان بالای (سر) خود که گشوده بال هستند و (بال‌هایشان را) می‌بندند نمی‌نگرند که جز رحمان آنها را (در جوّ) نگه نمی‌دارد، همانا او به هر چیزی بینا است

- ترجمه راستین

آیا مرغان هوا را نمی‌نگرند که بالای سرشان پر گشوده، گاه بی‌حرکت و گاه با حرکت بال پرواز می‌کنند؟کسی جز خدای مهربان آنها را (در فضا) نگاه نمی‌دارد، که او به احوال همه موجودات کاملا بیناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ أَمَّنْ هَذَا الَّذِي هُوَ جُندٌ لَّكُمْ يَنصُرُكُم مِّن دُونِ الرَّحْمَنِ إِنِ الْكَافِرُونَ إِلَّا فِي غُرُورٍ

آیا همین کسی که آن لشکر شما است شما را در برابر رحمان یاری می‌‌کند [یعنی اصنام شما و سایر جنود (لشکریان) شما قدرت ندارند که به شما یاری نمایند پس به کدام نیرو مرا عصیان (نافرمانی) می‌‌کنید؟!] همانا کافران جز در غرور (سخنان پوچ) [از شیطان] نیستند

- ترجمه سلطانی

آیا همین کسی که آن لشکر شما است شما را در برابر رحمان یاری می‌کند همانا کافران جز در غرور (سخنان پوچ) نیستند

- ترجمه راستین

آیا آن کیست که سپاه و مددکار شما باشد و همه‌گونه شما را در برابر خدای مهربان یاری تواند کرد؟پس کافران جز در غرور و فریبی بیش نیستند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ أَمَّنْ هَذَا الَّذِي يَرْزُقُكُمْ إِنْ أَمْسَكَ رِزْقَهُ بَل لَّجُّوا فِي عُتُوٍّ وَنُفُورٍ

یا آن چه کسی است که اگر [خداوند] رزق خود را امساک کند به شما روزی می‌‌دهد؟ بلکه [اعتماد آنها در مخالفتشان بر رازقى سوای خداوند نیست که به آنها رزق بدهد و لکن آنها] در عتوّ (تکبّر نمودن و از حدّ خود از ادب تجاوز کردن) [در استکبار از حقّ و اهلش و از جهت تجاوز از حدّ در لجالت] و دوری کردن [از حقّ و اهلش] لج کردند [و با نبیّ ما خصومت (دشمنی) کردند]

- ترجمه سلطانی

یا آن چه کسی است که اگر (خداوند) رزق خود را امساک کند به شما روزی می‌دهد؟ بلکه در عتوّ (تکبّر نمودن و از حدّ خود از ادب تجاوز کردن) و دوری کردن لج کردند

- ترجمه راستین

آیا آن کیست که اگر خدا از شما رزق خود باز گیرد او روزی به شما تواند داد؟بلکه کافران دانسته در طغیان و عصیان لجاج ورزند و از حق اعراض می‌کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ أَفَمَن يَمْشِي مُكِبًّا عَلَى وَجْهِهِ أَهْدَى أَمَّن يَمْشِي سَوِيًّا عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ

و آیا پس کسی که راه می‌‌رود [حال آنکه] با روی خود به زمین خورده [یعنی مصروع (به رو افتاده) بر رویش است]، هدایت یافته‌‌تر است یا کسی که [در حالی که] راست است بر صراط مستقیم [غیر منحرف از مقصد] راه می‌‌رود؟

- ترجمه سلطانی

و آیا پس کسی که راه می‌رود (حال آنکه) با روی خود به زمین خورده، هدایت یافته‌تر است یا کسی که (در حالی که) راست است بر صراط مستقیم (غیر منحرف از مقصد) راه می‌رود؟

- ترجمه راستین

آیا آن کس که (در کفر و جهالت) سرنگون به رو در افتاده یا آن که با قامت راست به راه راست (ایمان) است کدام بهتر هدایت یافته‌اند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ قُلْ هُوَ الَّذِي أَنشَأَكُمْ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَّا تَشْكُرُونَ

[ای محمّد (ص) به قومت] بگو او کسی است که شما را ایجاد کرد و برای شما گوش و چشمان و فؤادها (قلب‌‌ها) قرار داد چه کم شکر می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

بگو او کسی است که شما را ایجاد کرد و برای شما گوش و چشمان و فؤادها (قلب‌ها) قرار داد چه کم شکر می‌کنید

- ترجمه راستین

بگو: اوست خدایی که شما را از نیستی به هستی آورد و دو گوش و چشم (شنوا و بینا) و دل (هوشیار) به شما عطا کرد (تا شکر نعمتش گویید) حال آنکه بسیار کم از نعم او شکرگزاری می‌کنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ قُلْ هُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَإِلَيْهِ تُحْشَرُونَ

بگو او کسی است که شما را در زمین آفرید و به او محشور می‌‌شوید [و او مبدء و منتهی و فاعل و غایت است، و کسی است که در دنیا و آخرت احتیاج به او دارید]

- ترجمه سلطانی

بگو او کسی است که شما را در زمین آفرید و به او محشور می‌شوید

- ترجمه راستین

بگو: اوست خدایی که شما را در زمین (از خاک) برانگیخت و (پس از مرگ) باز به سوی او محشور می‌شوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ وَيَقُـولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ

و [گروه منکر تو بر بعث (برانگیخته شدن)] می‌‌گویند اگر شما راستگوئید این وعده کِی است

- ترجمه سلطانی

و می‌گویند اگر شما راستگوئید این وعده کِی است

- ترجمه راستین

و کافران (به تمسخر) گویند: این وعده قیامت کی خواهد بود اگر شما راست می‌گویید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِندَ اللَّهِ وَإِنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُّبِينٌ

[به آنها] بگو [که بعث خارج از زمان است جز این نیست که آن در طول زمان است نه در عرض آن و شما از وقت آن در عرض زمان سؤال می‌‌کنید و] جز این نیست که علم [به مرتبت آن در طول زمان] نزد خداوند است و جز این نیست که من بیم دهنده‌‌ای آشکار [ظاهر یا مظهر (روشن کننده) بر صدق من از نزد او] هستم

- ترجمه سلطانی

بگو جز این نیست که علم (به آن) نزد خداوند است و جز این نیست که من بیم دهنده‌ای آشکار هستم

- ترجمه راستین

بگو: علم آن تنها نزد خداست و من منحصرا وظیفه‌ام این است که شما را (از عذاب حق) بترسانم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سِيئَتْ وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَقِيلَ هَذَا الَّذِي كُنتُم بِهِ تَدَّعُونَ

و چون [موعد] آن را نزدیک دیدند روی کسانی که کفر ورزیده‌‌اند زشت (سیاه) شد و [به آنها] گفته می‌‌شود این همان کسی است که او را می‌‌خواندید [یعنی این همان است که به آن عجله می‌‌کردید و خداوند را به تعجیل آن می‌‌خواندید]

- ترجمه سلطانی

و چون آن را نزدیک دیدند روی کسانی که کفر ورزیده‌اند زشت (سیاه) شد و (به آنها) گفته می‌شود این همان کسی است که به او می‌خواندید

- ترجمه راستین

که چون کافران آن عذاب سخت را نزدیک خود به چشم مشاهده کنند رخسار آنها (از خوف) زشت و سیاه شود و به آنها گویند: این همان عذابی است که جدّا درخواست می‌کردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَهْلَكَنِيَ اللَّهُ وَمَن مَّعِيَ أَوْ رَحِمَنَا فَمَن يُجِيرُ الْكَافِرِينَ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ

[به کفّار] بگو آیا دیدید (نیندیشیده‌‌اید؟) اگر خداوند مرا و کسانی که با من هستند را هلاک کند (بمیراند)، یا [با ابقای ما تا آخر اعمار (عمرها) ما] به ما رحمت کند آنگاه چه کسی کافران را از عذابی دردناک [همان عذاب دنیا یا عذاب مرگ یا برازخ یا قیامت] پناه می‌‌دهد

- ترجمه سلطانی

(به کفّار) بگو آیا دیدید (نیندیشیده‌اید) اگر خداوند مرا و کسانی که با من هستند را هلاک کند، یا به ما رحمت کند آنگاه چه کسی کافران را از عذابی دردناک پناه می‌دهد

- ترجمه راستین

بگو: چه تصور می‌کنید؟اگر خدا من و مؤمنانی که با منند همه را هلاک کند یا لطف و رحمت فرماید آیا آنان که کافرند چه کسی از عذاب دردناک (دوزخ) نجاتشان خواهد داد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ قُلْ هُوَ الرَّحْمَنُ آمَنَّا بِهِ وَعَلَيْهِ تَوَكَّلْنَا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ

بگو او رحمان [مفیض (افاضه کننده) بر وجود و کمالات وجود بر هر موجود] است به او ایمان آورده‌‌ایم [چه به او ایمان بیاورید یا ایمان نیاورید] و بر او توکّل کردیم [پس از معادات (به هم دشمنی کردن) شما و موّدت (دوستی) شما باک نداریم] و بزودی خواهید دانست که چه کسی در گمراهی واضحی (بدیهی) است

- ترجمه سلطانی

بگو او رحمان است به او ایمان آورده‌ایم و بر او توکّل کردیم و بزودی خواهید دانست که چه کسی در گمراهی واضحی (بدیهی) است

- ترجمه راستین

بگو: (آن که من شما را به سوی او می‌خوانم) او خدای مهربان است که ما به او ایمان آورده و بر او توکل کردیم و به زودی شما را معلوم شود کیست که آشکارا به ضلالت و گمراهی است؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَن يَأْتِيكُم بِمَاءٍ مَّعِينٍ

بگو آیا دیدید (نیندیشیده‌‌اید؟) اگر آب شما فرو برود [به عنوان فرو رونده در زمین به حیثی که جاری ساختن آن بر وجه زمین ممکن نشود و به دلو و غیر آن نیل (دسترسی) به آن ممکن نشود] آنگاه چه کسی آب را به شما روان (جاری یا ظاهر) می‌‌دارد {اسم ماء (آب) خاصّ به آب عنصری که همان جسمی سیّال محیط به زمین است نمی‌‌باشد بلکه هر آنچه که به عنوان سبب برای حیاتی می‌‌باشد آب است و سبب برای تماسک (به هم چسبیدن) اجسام یابسه (خشک) به عنوان آب است و علم و ایمان و افاضات خداوند همگی آنها به وجهی به عنوان آب هستند، و امام که ایمان به او می‌‌باشد، و ولایت که همان بیعت خاصّهٔ ایمانیّه که ایمان به آن حاصل می‌‌شود و بذر معرفت در قلوب داخل می‌‌شود به عنوان آب است، و حیات نباتی و حیوانی به مراتب آنها، و انسانی به مراتب آن همگی به عنوان آب هستند، و عقول و ارواح و نفوس کلّیّه و جزئیّهٔ بشری و حیوانی و نباتی همگی به عنوان آب هستند، و روح نفسانی که آن مرکب قوای درّاکه و حیوانی است که آن مرکب حیات اعضاء است به عنوان آب است، و مشیّت که آن اصل هر اصلی و مبدء هر مبدئی و منتهای هر منتهایی است اصل آب‌‌ها است}.

- ترجمه سلطانی

بگو آیا دیدید (نیندیشیده‌اید) اگر آب شما فرو برود آنگاه چه کسی آب را به شما روان می‌دارد.

- ترجمه راستین

بگو: چه تصوّر می‌کنید؟اگر آب (که مایه زندگانی) شما (است) همه به زمین فرو رود (جز خدا) کیست که باز آب روان و گوارا برای شما پدید آرد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۶۸- القلم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ

«ن» {«ن» کنایه از مرتبه‌‌ای از مراتب عالم است، و اینکه محمّد (ص) با جمیع مراتب عالم متّحد است، و اینکه مراتب عالم مراتب سعهٔ وجود الله تعالی است، و اینکه این سوره ظهور این مرتبه است} سوگند به قلم {مراد از آن مطلق قلم است، خداوند به آن سوگند یاد کرد برای کثرت منافع خلق از آن، چه آن یکی از دو زبان انسان، بلکه آن اشرف دو زبان او است برای اینکه زبان او آنچه که در جنان او است را بعد از او زماناً یا مکاناً نمی‌‌رساند و حال آنکه قلم آنچه را که در جنان انسان است تا اباعد (دورها) از او می‌‌رساند، و کلام بعد از حین او فانی می‌‌شود و اگرچه اثر آن در قلب شنونده باقی بماند غالباً تا آخر عمر او باقی نمی‌‌ماند، و اگر باقی بماند بعد از او باقی نمی‌‌ماند به خلاف نوشتۀ قلم}، و آنچه که می‌‌نویسند [سوگند یاد کرد به مسطورات (نوشته‌‌ها)، یا به ملائکه‌‌ای که ما کان و ما هو کائن را می‌‌نویسند، یا ملائکه‌‌ای که احوال زمینی‌‌ها را می‌‌نویسند، یا کُتّاب (نویسندگان) اعمال که اعمال بنی آدم را می‌‌نویسند، یا مردمانی که کتب آسمانی و احکام الهی و شرایع حقّه و فنون و صناعات معاشیّه (مربوط به وسائل زندگانی) و دیون و معاملات و محاسبات خلقی را می‌‌نویسند]

- ترجمه سلطانی

ن، سوگند به قلم، و آنچه که می‌نویسند

- ترجمه راستین

ن (قسم به نون که شاید نام نور و ناصر حق یا لوح نور خداست) و قسم به قلم (علم فعلی ازلی) و آنچه (تا ابد در لوح محفوظ عالم) خواهند نگاشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ مَا أَنتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ

تو به نعمت پروردگارت مجنون نیستی

- ترجمه سلطانی

تو به نعمت پروردگارت مجنون نیستی

- ترجمه راستین

که تو به لطف و رحمت پروردگارت هرگز دیوانه نیستی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ وَإِنَّ لَكَ لَأَجْرًا غَيْرَ مَمْنُونٍ

و همانا [برای تبلیغ کردن و تحمّل مشاقّ آن] برای تو البتّه پاداشی پیوسته [غیر مقطوع یا بدون منّت گذاشتن به آن بر تو] هست

- ترجمه سلطانی

و همانا برای تو البتّه پاداشی پیوسته (بدون منّت) هست

- ترجمه راستین

و البته تو را پاداشی نامحدود است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ

و همانا تو البتّه بر سجیّه‌‌ای عظیم هستی {خُلق به معنی سَجّیه (خوی) و طبیعت و مروّت و دین است و مقصود این است که تو بر خُلقى هستی که به سبب آن هر آنچه که بر تو ایراد (وارد شدن) می‌‌شود از آنچه که وقتی که غیر تو بر او ایراد می‌‌شود متغیّر می‌‌شود را تحمّل می‌‌کنی و حال آنکه تو را نه ظاهراً و نه باطناً تغییر نمی‌‌دهد، و مثل آن خُلق جز از دین عظیم که همان ولایت علی (ع) و همان ولایت مطلقه است نمی‌‌باشد، زیرا کسی که از مقام بشریّت ترقّی کرده و به مقام ولایت مطلقه وصل شده جمیع اوصاف رذیلۀ او که همان اخلاق حیوانیّه و رذایل نفسانیّه است مبدّل به اوصاف مَلکیّه می‌‌شوند که همان خصائل حسنه هستند و از جملهٔ آنها مروّت کامله است، و سبب همه همان طبع کامل و مزاج معتدل است}

- ترجمه سلطانی

و همانا تو البتّه بر سجیّه‌ای عظیم هستی

- ترجمه راستین

و در حقیقت تو به نیکو خلقی عظیم آراسته‌ای.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ فَسَتُبْصِرُ وَيُبْصِرُونَ

پس بزودی خواهی دید و خواهند دید

- ترجمه سلطانی

پس بزودی خواهی دید و خواهند دید

- ترجمه راستین

و به زودی تو و مخالفانت مشاهده می‌کنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ بِأَييِّكُمُ الْمَفْتُونُ

که با کدامیک از شما جنون هست

- ترجمه سلطانی

که با کدامیک از شما جنون هست

- ترجمه راستین

که از شما کدام یک (به اوهام و خیالات باطل) مفتون و دیوانه‌اند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ

همانا پروردگار تو او به کسی که از راه او [که همان ولایت علی (ع) است] گمراه است داناتر است و او به هدایت شدگان [به ولایت] داناتر است

- ترجمه سلطانی

همانا پروردگار تو او به کسی که از راه او گمراه است داناتر است و او به هدایت شدگان داناتر است

- ترجمه راستین

البته خدایت داناتر است که از راه خدا گمراه کیست و بهتر می‌داند که هدایت یافتگان عالم کیانند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ فَلَا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ

پس از تکذیب کنندگان [بر خدا یا بر تو دربارۀ علی (ع) یا بر علی (ع)] اطاعت مکن

- ترجمه سلطانی

پس از تکذیب کنندگان اطاعت مکن

- ترجمه راستین

پس هرگز از مردم کافری که آیات خدا را تکذیب می‌کنند پیروی مکن.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ

و دوست دارند که اظهار خلاف کنی که ادهان کنند {ادهان اظهار خلاف آنچه است که ضَمْر (پنهان) می‌‌شود و غشّ (نیرنگ) است} [و معنی می‌‌دهد که ادهان با تو و غشّ نسبت به تو یا نفاق دربارهٔ تو یا مدارا کردن با تو را به خلاف آنچه که از تو ضَمْر (پنهان) کردند را دوست دارند که بعد از تو ادهان کنند]

- ترجمه سلطانی

و دوست دارند که اظهار خلاف کنی که ادهان (اظهار خلاف واقع) کنند

- ترجمه راستین

کافران بسیار مایلند که تو با آنها مداهنه و مداراکنی (و متعرض بتهاشان نشوی) تا آنها هم (به نفاق) با تو مداهنه و مدارا کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ وَلَا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَّهِينٍ

و از هر بسیار سوگندخور پست اطاعت مکن {هر کذّابی (بسیار دروغگویی) کثیر الحلف (بسیار سوگندخور) می‌‌باشد، و هر کثیر الحلفی نزد خلق و نزد خداوند پست می‌‌باشد، زیرا کثرت سوگند جز از پست بودن حالف (سوگندخور) نمی‌‌باشد که از او قبول نمی‌‌شود، و کثرت حلف (سوگند) او ایضاً به عنوان سبب برای پست بودن او می‌‌گردد}

- ترجمه سلطانی

و از هر بسیار سوگندخور پست اطاعت مکن

- ترجمه راستین

و تو هرگز اطاعت مکن احدی از منافقان دون را که دایم (به دروغ) سوگند می‌خورند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ هَمَّازٍ مَّشَّاءٍ بِنَمِيمٍ

بسیار بدزبان (بسیار عیبجو و بسیار طعنه‌‌زن) سخن‌‌چین دو به هم زن

- ترجمه سلطانی

بسیار بدزبان سخن‌چین دو به هم زن

- ترجمه راستین

و آن کس که دایم عیبجویی و سخن‌چینی می‌کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ مَّنَّاعٍ لِّلْخَيْرِ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ

بسیار منع کننده بر خوبی [که قوای خود و مدارک خود و اهل مملکتش را از خیرات حقیقیشان که همان انقیاد آنها بر ولیّ امرشان و بر عقل است منع می‌‌کند سپس از خیرات مجازی آنها که لازمه بر این خیرات هستند، سپس اهل مملکت کبیر را از خیرات حقیقی سپس از خیرات مجازی منع می‌‌کند] تعدّی کنندهٔ [متجاوز از حدّ یا ظالم بر خودش با طغیان کردن بر امام] بسیار گناهکار

- ترجمه سلطانی

بسیار منع کننده بر خوبی تعدّی کنندهٔ بسیار گناهکار

- ترجمه راستین

و خلق را هر چه بتواند از خیر باز می‌دارد و به ظلم و بدکاری می‌کوشد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ عُتُلٍّ بَعْدَ ذَلِكَ زَنِيمٍ

عُتُل (پرخور خسیس شکم‌‌پرست تندخو) بعد از آن [مذکور از مثالب (زبونی‌‌ها)] زنیم [مستلحق (چیزی را به خود نسبت دهنده) در قومی است که از آنها نیست و دعیّ (زنازاده) و لئیم (پست) معروف به لؤمت (پستی) یا شَرَه (آز) است]

- ترجمه سلطانی

بدرفتار بعد از آن (زبونی‌ها) زنیم (پُر شره، بی اصل)

- ترجمه راستین

با این همه عیب، باز متکبر است و خشن با آنکه حرامزاده و بی‌اصل و نسب است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ أَن كَانَ ذَا مَالٍ وَبَنِينَ

که دارای مال و فرزندان می‌‌باشد

- ترجمه سلطانی

که دارای مال و فرزندان می‌باشد

- ترجمه راستین

(پیرو چنین کسی) برای این که مال و فرزندان بسیار دارد (نباید شد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ

وقتی که آیات ما برای او تلاوت می‌‌شود می‌‌گوید افسانه‌‌های پیشینیان است

- ترجمه سلطانی

وقتی که آیات ما برای او تلاوت می‌شود می‌گوید افسانه‌های پیشینیان است

- ترجمه راستین

در صورتی که چون آیات ما را بر او تلاوت کنند گوید: این سخنان افسانه پیشینیان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ

بزودی او را بر دماغ (بینی) علامت خواهیم گذاشت

- ترجمه سلطانی

بزودی او را بر دماغ (بینی) علامت خواهیم گذاشت

- ترجمه راستین

به زودی بر خرطوم و بینی‌اش داغ (شمشیر) نهیم. (این آیات در حقّ ولید مغیره عمّ ابو جهل که روز بدر بر حسب وعده حق به شمشیر علی علیه السلام بینی‌اش بشکافت نازل آمد ولی بر هر که مانند اوست تا ابد شامل است).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ كَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِينَ

همانا ما آنها (اهل مکّه) را [به قحطی و گرسنگی] آزموده‌‌ایم همانطور که اصحاب باغ [معهوده که مالکانش مستعدّ بودند] را آزمودیم آنوقت که [مالکان آن] قسم یاد کردند که صبحگاهان حتماً میوهٔ آن را می‌‌چینند

- ترجمه سلطانی

همانا ما آنها را آزموده‌ایم همانطور که اصحاب باغ را آزمودیم آنوقت که (مالکان آن) قسم یاد کردند که صبحگاهان حتماً میوهٔ آن را می‌چینند

- ترجمه راستین

ما کافران را (به قحط و سختی) آزمودیم چنانکه اهل آن بستان را آزمودیم، که قسم خوردند که صبحگاه میوه‌اش را بچینند (تا فقیران آگاه نشوند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ وَلَا يَسْتَثْنُونَ

و استثناء نکردند [یعنی «إن شاء الله» نگفتند]

- ترجمه سلطانی

و استثناء نکردند («إن شاء الله» نگفتند)

- ترجمه راستین

و هیچ استثناء نکردند (ان شاء اللَه نگفتند و به خواست خدا معتقد نبودند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ فَطَافَ عَلَيْهَا طَائِفٌ مِّن رَّبِّكَ وَهُمْ نَائِمُونَ

پس [گرما یا سرمای] فراگیری آن را فرا گرفت از سوی پروردگارت و (حال آنکه) آنها خواب بودند

- ترجمه سلطانی

پس (گرما یا سرمای) فراگیری آن را فرا گرفت از سوی پروردگارت و (حال آنکه) آنها خواب بودند

- ترجمه راستین

بدین سبب همان شب هنوز به خواب بودند که از جانب خدا آتش عذابی نازل شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ

پس صبحگاهان مانند زمین درو شده [گشته بود، مانند باغ میوهٔ چیده شده یا با سوختن آن مانند شب تاریک، یا با سفید شدن آن و سبز نبودن آن مانند روز روشن شد، زیرا صریم بر شب و روز اطلاق می‌‌شود]

- ترجمه سلطانی

پس صبحگاهان مانند زمین درو شده (گشته بود)

- ترجمه راستین

و بامدادان درختهای آن بستان چون خاکستری سیاه گردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ فَتَنَادَوْا مُصْبِحِينَ

آنگاه صبح کنندگان (در وقت صبح) به همدیگر نداء دادند

- ترجمه سلطانی

آنگاه صبح کنندگان (در وقت صبح) به همدیگر نداء دادند

- ترجمه راستین

صبحگاه یکدیگر را صدا کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ أَنِ اغْدُوا عَلَى حَرْثِكُمْ إِن كُنتُمْ صَارِمِينَ

که اگر چینندهٔ کِشت خود می‌‌باشید پس [فردا] صبح حرکت کنید

- ترجمه سلطانی

که اگر چینندهٔ کِشت خود می‌باشید پس (فردا) صبح حرکت کنید

- ترجمه راستین

که برخیزید اگر میوه بستان را خواهید چید به بستانتان روید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ فَانطَلَقُوا وَهُمْ يَتَخَافَتُونَ

پس [برای چیدن به سوی باغشان] با شتاب رفتند و آنها مخفی می‌‌کردند (پنهان می‌‌داشتند)

- ترجمه سلطانی

پس (برای چیدن) با شتاب رفتند و آنها مخفی می‌کردند (پنهان می‌داشتند)

- ترجمه راستین

آنها سوی بستان روان شده و آهسته سخن می‌گفتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ أَن لَّا يَدْخُلَنَّهَا الْيَوْمَ عَلَيْكُم مِّسْكِينٌ

[سفارش می‌‌کردند] که امروز نباید مسکینی در آنجا بر شما داخل شود

- ترجمه سلطانی

(سفارش می‌کردند) که امروز نباید مسکینی در آنجا بر شما داخل شود

- ترجمه راستین

که امروز مواظب باشید فقیری در این باغ بر شما وارد نشود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ وَغَدَوْا عَلَى حَرْدٍ قَادِرِينَ

و بامدادان بر [تصمیم] منع کردن مصمّم [یعنی بر منع کردن فقراء، یا جدّیت از کارشان، یا غضب کردن به فقراء در وقت چیدن] حرکت کردند [در حالی که] نزد خودشان [آن را] مقدّر کردند [که مسکینان را منع کنند]

- ترجمه سلطانی

و بامدادان بر (تصمیم) منع کردن (فقراء مصمّم برای چیدن به سوی باغ) راه افتادند (در حالی که) نزد خودشان (آن را) مقدّر کردند (که مسکینان را منع کنند)

- ترجمه راستین

و صبحدم با شوق و عزم و توانایی (بر منع فقیران) به باغ رفتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ فَلَمَّا رَأَوْهَا قَالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ

و چون آن را دیدند گفتند همانا ما حتماً [از باغ خود] گم شده‌‌ایم [زیرا آن بر صفت باغ ما نیست، یا حتماً از راه حقّ در کار خویش گمراهیم حیثی که منع کردن فقراء را اراده کردیم فلذلک عقوبت شدیم]

- ترجمه سلطانی

و چون آن را دیدند گفتند همانا ما حتماً گم شده‌ایم

- ترجمه راستین

چون باغ را به آن حال دیدند با خود گفتند: (باغ ما نه اینست) ما یقین راه را گم کرده‌ایم؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ

بلکه ما محروم شدگانیم [این باغ ما است، لکن با اراده کردن ما نسبت به منع کردن فقراء از میوۀ آن محروم گشته‌‌ایم]

- ترجمه سلطانی

بلکه ما محروم شدگانیم

- ترجمه راستین

یا بلکه (باغ همان است و) ما (به قهر خدا از میوه‌اش) محروم شده‌ایم؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ لَـوْلَا تُسَبِّحُونَ

اوسط آنها [یعنی میانهٔ آنها از جهت سنّ یا عادل‌‌تر یا برتر از آنها و عاقل‌‌تر] گفت آیا به شما نگفتم که چرا تسبیح نمی‌‌کنید [خداوند را تنزیه کنید پس شکر نعم او را اداء کنید و حقوق او را اداء نمایید یا نماز بگزارید]

- ترجمه سلطانی

اوسط (میانجی) آنها گفت آیا به شما نگفتم که چرا تسبیح نمی‌کنید

- ترجمه راستین

یک نفر بهترین اولاد و عادلترین‌شان به آنها گفت: من به شما نگفتم چرا (شکر نعمت و) تسبیح و ستایش خدا را بجا نیاورید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ قَالُوا سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِـمِينَ

گفتند پروردگار ما منزّه است همانا ما ظالم بودیم

- ترجمه سلطانی

گفتند پروردگار ما منزّه است همانا ما ظالم بودیم

- ترجمه راستین

آنان همه گفتند: خدای ما (از ظلم) منزّه است، آری ما خود (در حق خویش) ستم کردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَلَاوَمُونَ

پس بعضی از آنها بر بعضی دیگر رو کردند [در حالی که] یکدیگر را ملامت می‌‌نمودند

- ترجمه سلطانی

پس بعضی از آنها بر بعضی دیگر رو کردند (در حالی که) یکدیگر را ملامت می‌نمودند

- ترجمه راستین

و رو به یکدیگر کرده به ملامت و نکوهش هم پرداختند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣١ قَالُوا يَاوَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا طَاغِينَ

[از جهت اعتراف به طغیان خود] گفتند: ای وای بر ما همانا ما طغیان کننده بودیم

- ترجمه سلطانی

گفتند: ای وای بر ما همانا ما طغیان کننده بودیم

- ترجمه راستین

گفتند: ای وای بر ما که سخت سرکش بودیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ عَسَى رَبُّنَا أَن يُبْدِلَنَا خَيْرًا مِّنْهَا إِنَّا إِلَى رَبِّنَا رَاغِبُونَ

چه بسا پروردگار ما که بهتر از آن را به ما بدل دهد همانا ما به سوی پروردگارمان راغب هستیم

- ترجمه سلطانی

چه بسا پروردگار ما که بهتر از آن را به ما بدل دهد همانا ما به سوی پروردگارمان راغب هستیم

- ترجمه راستین

اینک امیدواریم که پروردگار ما به جای آن، بستان بهتری به ما عطا کند، که (از این پس) ما همیشه به خدای خود مشتاقیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ كَذَلِكَ الْعَذَابُ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ

عذاب [در دنیا] این‌‌چنین است و البتّه عذاب آخرت بزرگتر است اگر می‌‌دانستند

- ترجمه سلطانی

عذاب (در دنیا) این‌چنین است و البتّه عذاب آخرت بزرگتر است اگر می‌دانستند

- ترجمه راستین

این گونه است عذاب (دنیا) و البته عذاب آخرت بسیار سخت‌تر است اگر مردم بدانند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٤ إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ

همانا برای پرهیزگاران [از معاصی یا از رؤیت انفسشان] نزد پروردگارشان جنّت‌‌های نعیم هست [آیا برای آنها جنّت‌‌هایی قرار ندادیم؟]

- ترجمه سلطانی

همانا برای پرهیزگاران نزد پروردگارشان جنّت‌های نعیم هست

- ترجمه راستین

(در آخرت) برای متقیان نزد پروردگارشان باغهای بهشت پرنعمت خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ

آیا پس مسلمین را مانند مجرمان قرار می‌‌دهیم {می‌‌گفتند اگر بعث (برانگیختن) و جزاء باشد چنانکه محمّد (ص) آن را می‌‌گوید پس همانا حال ما در آخرت برتر از دنیا باشد و اگر آن را با زبان‌‌هایشان نمی‌‌گفتند پس همانا آنها آن را با زبان حالشان می‌‌گفتند و خدای تعالی فرمود که آن گمانی فاسد و زعمی باطل است}

- ترجمه سلطانی

آیا پس مسلمین را مانند مجرمان قرار می‌دهیم

- ترجمه راستین

آیا هرگز اهل اسلام را با کافران بدکار یکسان قرار می‌دهیم؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٦ مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ

شما را چه شده که اینگونه [آنچه را که جاهل به آن راضی نمی‌‌شود بر خداوند] حکم می‌‌کنید [یا چگونه با ترجیح دادن کافر معاند بر مسلم موافق بین خود حکم می‌‌کنید]

- ترجمه سلطانی

شما را چه شده که اینگونه (بر خداوند) حکم می‌کنید

- ترجمه راستین

شما را چیست؟چگونه شما (این چنین) حکم (ظالمانه) می‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٧ أَمْ لَكُمْ كِتَابٌ فِيهِ تَدْرُسُونَ

آیا شما کتابی دارید که در آن (از آن) درس می‌‌خوانید (فرا می‌‌گیرید) [یعنی قرائت می‌‌کنید و حال آنکه کتابى ندارید و در حالی که کتاب خدا که همان قرآن است به خلاف آن حکم می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

آیا شما کتابی دارید که از آن درس می‌خوانید (فرا می‌گیرید)

- ترجمه راستین

آیا شما را کتابی است (آسمانی) که در آن این حکم می‌خوانید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٨ إِنَّ لَكُمْ فِيهِ لَـمَا تَخَيَّرُونَ

که در آن برای شما آنچه که اختیار می‌‌کنید هست

- ترجمه سلطانی

که در آن برای شما آنچه که اختیار می‌کنید هست

- ترجمه راستین

که هر آنچه به هوای نفس بخواهید شما را فراهم است؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٩ أَمْ لَكُمْ أَيْمَانٌ عَلَيْنَا بَالِغَةٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ إِنَّ لَكُمْ لَـمَا تَحْكُمُونَ

یا سوگندی بالغه [ثابت باقی] تا روز قیامت علینا [بر زیان ما] دارید؟ همانا آنچه که حکم می‌‌کنید برای خودتان است

- ترجمه سلطانی

یا سوگندی بالغه (ثابت باقی) تا روز قیامت علینا (بر زیان ما) دارید؟ همانا آنچه که حکم می‌کنید برای خودتان است

- ترجمه راستین

یا شما را بر ما (به عدم عقاب) عهد و سوگند دائمی تا روز قیامت است که هر چه حکم فرمایید به یقین بر شما فراهم است؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٠ سَلْهُمْ أَيُّهُم بِذَلِكَ زَعِيمٌ

از آنان سؤال کن کدامیک از آنها آن [مذکور را از قرار دادن ما مسلمین مانند مجرمان] زعیم (کفیل و ضامن) هستند

- ترجمه سلطانی

از آنان سؤال کن کدامیک از آنها آن را (از قرار دادن ما مسلمین مانند مجرمان) زعیم (کفیل و ضامن) هستند

- ترجمه راستین

از آنان بپرس تا کدام ضامن این پیمانند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤١ أَمْ لَهُمْ شُرَكَاءُ فَلْيَأْتُوا بِشُرَكَائِهِمْ إِن كَانُوا صَادِقِينَ

یا شرکائی [برای خداوند] دارند [که خود را مثل مسلمین قرار می‌‌دهند] پس اگر [در دعویشان] صادق می‌‌باشند باید شرکایشان را بیاورند

- ترجمه سلطانی

یا شرکائی (برای خداوند) دارند پس اگر صادق می‌باشند باید شرکایشان را بیاورند

- ترجمه راستین

یا آنها گواهانی (بر دعوی خود) دارند؟اگر راست می‌گویند آن گواهان را حاضر کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٢ يَوْمَ يُكْشَفُ عَن سَاقٍ وَيُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ

روزی که از ساق برهنه می‌‌شود {کنایه از هول (هراس) آنروز و شدّت آن است، زیرا وقتی که امر شدید می‌‌شود و انسان احتیاج به فرار پیدا می‌‌کند از ساق خود برهنه می‌‌کند، یعنی روزی که امر بر آنها سخت می‌‌شود، یا معنی می‌‌دهد روزی که از ساق بدن اخروی کشف (پرده برداری، بر ملاء شدن) می‌‌شود، زیرا بدن دنیوی مانند حجاب و لباس برای بدن اخروی است، بلکه ساق بدن اخروی منظور است، یا معنی می‌‌دهد که از سختیی بزرگ کشف می‌‌کند، زیرا آن از شدّت کنایه به ساق می‌‌شود، یا معنی می‌‌دهد روزی که از اصل امور و حقیقت آن کشف می‌‌شود} و به سجده کردن دعوت می‌‌شوند و (حال آنکه) آنها توانایی [سجده کردن] ندارند {برای اینکه استکبار آنان از سجود در دنیا به صورت عدم استطاعت بر آن در آخرت ظاهر می‌‌شود}

- ترجمه سلطانی

روزی که از ساق برهنه می‌شود و به سجده کردن دعوت می‌شوند و (حال آنکه) آنها توانایی (سجده کردن) ندارند

- ترجمه راستین

در آن روز بسیار سخت به سجده خدا خوانده شوند و نتوانند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٣ خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَقَدْ كَانُوا يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَهُمْ سَالِمُونَ

چشمانشان خاشع شده [از شدّت هول و کثرت شدائد (سختی‌‌ها)] ذلّت آنها را فرا می‌‌گیرد و [قبلاً هم] به سجود دعوت می‌‌شدند و آنها [در آن حال در دنیا] سالم بودند

- ترجمه سلطانی

چشمانشان خاشع شده ذلّت آنها را فرا می‌گیرد و (قبلاً هم) به سجود دعوت می‌شدند و آنها (در آن حال در دنیا) سالم بودند

- ترجمه راستین

چشمانشان ذلیل و ترسان، ذلّت و حسرت آنها را فرا گرفته و از این پیش (در دنیا) با تن سالم به سجده خدا آنها را می‌خواندند (ولی اجابت نکردند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٤ فَذَرْنِي وَمَن يُكَذِّبُ بِهَذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ

پس من و کسانی که به این حدیث (سخن) [یعنی حدیث ولایت علی (ع)] دروغ می‌‌بندند را واگذار

- ترجمه سلطانی

پس من و کسانی که به این حدیث (سخن) دروغ می‌بندند را واگذار

- ترجمه راستین

(ای رسول، تو کیفر) مکذّبان و منکران قرآن را به من واگذار که ما آنها را از آنجا که نفهمند (و گمان نعمت کنند) به عذاب سخت در افکنیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٥ وَأُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ

بزودی آنها را از حیثی که نمی‌‌دانند به تدریج تنزّل خواهیم داد و به آنها مهلت می‌‌دهم همانا کید من متین است

- ترجمه سلطانی

بزودی آنها را از حیثی که نمی‌دانند به تدریج تنزّل خواهیم داد و به آنها مهلت می‌دهم همانا کید من متین است

- ترجمه راستین

و آنها را مهلت دهم که البته کید من قوی و بسیار سخت است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٦ أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْرًا فَهُم مِّن مَّغْرَمٍ مُّثْقَلُونَ

آیا از آنها اجرتی درخواست می‌‌کنی که آنها از [بابت آن] غرامت سنگین‌‌بارند

- ترجمه سلطانی

آیا از آنها اجرتی درخواست می‌کنی که آنها از (بابت آن) غرامت سنگین‌بارند

- ترجمه راستین

آیا تو از کافران امت مزد رسالت خواهی که بار غرامتش بر آنها گران است؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٧ أَمْ عِندَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ

یا غیب نزد آنان است که آنها [آنچه که با آن از تو بی‌‌نیاز می‌‌شوند و آنچه که به آن حکم می‌‌کنند را از آن] می‌‌نویسند

- ترجمه سلطانی

یا غیب نزد آنان است که آنها (آنچه که با آن از تو بی‌نیاز می‌شوند و آنچه که به آن حکم می‌کنند را از آن) می‌نویسند

- ترجمه راستین

یا آنکه از عالم غیب آگاهند تا از آنجا چیزی بر نویسند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٨ فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تَكُن كَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَى وَهُوَ مَكْظُومٌ

پس بر حکم پروردگارت صبر کن [یعنی پس منتظر بر حکم پروردگارت دربارهٔ آنها باش و به دعاء بر آنها عجله نکن یا که بر اذیّت آنها و تدبیر آنها برای منع کردن علی (ع) از حقّ او به خاطر حکم پروردگارت با امهال (مهلت دادن) به آنها صبر کن و با دعاء کردن بر آنها تعاجل (از هم شتاب کردن) مدار] و مانند صاحب ماهی (یونس بن متّی) مباش [حیثی که با دعاء کردن برای قومش عجله کرد و خداوند به او وعدۀ عذاب داد و لکن خداوند بر قوم او توبه (التفات) کرد و عذاب را از آنها رفع کرد آنگاه یونس (ع) خشمناک شد و از آنها فرار کرد و به بطن (شکم) ماهی گرفتار شد] آنوقت که [در بطن ماهی] نداء داد و (در حالی که) او غمگین [مملوّ از غیظ (خشم) بر قومش بود]

- ترجمه سلطانی

پس بر حکم پروردگارت صبر کن و مانند صاحب ماهی (یونس) مباش آنوقت که (در بطن ماهی) نداء داد و (در حالی که) او غمگین (بود)

- ترجمه راستین

باز تو برای حکم خدای خود صبر کن و مانند صاحب ماهی (یونس که از خشم در عذاب امت تعجیل کرد) مباش که (عاقبت پشیمان شد و در ظلمت زندان شکم ماهی افتاد و) به حال غم و اندوه (خدا را بر نجات خود) خواند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٩ لَّـوْلَا أَن تَدَارَكَهُ نِعْمَةٌ مِّن رَّبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ مَذْمُومٌ

اگر نعمتی از پروردگارش [و همان توبه بر او و شفقت] به او نرسیده بود حتماً به سرزمینی لخت [یعنی بی آب و علف و درخت و سقف] انداخته می‌‌شد و (در حالی که) او مذمّت شده بود

- ترجمه سلطانی

اگر نعمتی از پروردگارش به او نرسیده بود حتماً به سرزمینی لخت (بی آب و علف و درخت و سقف) انداخته می‌شد و (در حالی که) او مذمّت شده بود

- ترجمه راستین

که اگر لطف و رحمت پروردگارش در نیافتی با نکوهش به صحرای بی‌آب و گیاه در افتادی (و هلاک شدی).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٠ فَاجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِـحِينَ

پس پروردگارش او را برگزید [به اینکه او را از بطن ماهی خارج کرد و او را به زمینی سایه‌‌دار انداخت و او را دوّم بار به عنوان رسولی به سوی قومش قرار داد] پس او را از صالحان قرار داد

- ترجمه سلطانی

پس پروردگارش او را برگزید پس او را از صالحان قرار داد

- ترجمه راستین

باز (چون به درگاه حق نالید) خدایش برگزید و از صالحانش گردانید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥١ وَإِن يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَـمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُـولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ

و کسانی که کفر ورزیده‌‌اند نزدیک بود تا تو را با چشمان خود بلغزانند چون ذکر را شنیدند و می‌‌گویند همانا او البتّه مجنون است

- ترجمه سلطانی

و کسانی که کفر ورزیده‌اند نزدیک بود تا تو را با چشمان خود بلغزانند چون ذکر را شنیدند و می‌گویند همانا او البتّه مجنون است

- ترجمه راستین

البته نزدیک است که کافران به چشمان (بد) خود (چشم زخمت زنند و) از پایت در آورند، آن گاه که آیات قرآن بشنوند و (چون در فصاحتش حیرت کنند از شدت حسد) گویند که این شخص عجب دیوانه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٢ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَـمِينَ

و (حال آنکه) او [یعنی محمّد (ص) یا قرآن یا قرآن ولایت علی (ع)] جز به عنوان ذکر برای عالمیان نیست.

- ترجمه سلطانی

و (حال آنکه) او (محمّد (ص)) جز به عنوان ذکر برای عالمیان نیست.

- ترجمه راستین

در حالی که این کتاب الهی جز ذکر و پند و حکمت برای عالمیان هیچ نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای