حزب شمارهٔ ۱۱۵


سورهٔ ۷۲- الجن

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا

[به اهل مکّه] بگو به من وحی شد که گروهی از جنّ گوش فرا داده‌‌اند و گفته‌‌اند همانا ما قرآن عجیبی شنیده‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

بگو به من وحی شد که گروهی از جنّ گوش فرا داده‌اند و گفته‌اند همانا ما قرآن عجیبی شنیده‌ایم

- ترجمه راستین

(ای رسول ما) بگو: مرا وحی رسیده که گروهی از جنّیان (آیات قرآن را هنگام قرائت من) استماع کرده‌اند و پس از شنیدن گفته‌اند که ما از قرآن آیات عجیبی شنیدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَن نُّشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا

که به رشد هدایت می‌‌کند و به او ایمان آوردیم و هرگز احدی را با پروردگارمان شریک نخواهیم آورد

- ترجمه سلطانی

که به رشد هدایت می‌کند و به او ایمان آوردیم و هرگز احدی را با پروردگارمان شریک نخواهیم آورد

- ترجمه راستین

که به راه خیر و صلاح هدایت می‌کند، بدین سبب ما به آن ایمان آورده و دیگر هرگز به خدای خود مشرک نخواهیم شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ وَأَنَّهُ تَعَالَى جَدُّ رَبِّنَا مَا اتَّخَذَ صَاحِبَةً وَلَا وَلَدًا

و اینکه او تعالی پروردگار والای ما همسر و نه فرزندی نگرفته [چنانکه بعضی از انس (انسان‌‌ها) می‌‌گویند]

- ترجمه سلطانی

و اینکه او تعالی پروردگار والای ما همسر و نه فرزندی نگرفته

- ترجمه راستین

و همانا بسیار بلند مرتبه است شأن و اقتدار پروردگار ما، او همجفت و فرزندی هرگز نگرفته (و از این آلایشهای جسمانی پاک و مبرّا) است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ وَأَنَّهُ كَانَ يَقُـولُ سَفِيهُنَا عَلَى اللَّهِ شَطَطًا

و اینکه سفیه ما [یعنی کسی از ما که به عنوان منحرف از دین بود، و مراد از سفیه شیطان یا مطلق منحرفان از حقّ است] به گزاف [گفتاری بعید (دور) از حقّ به عنوان مجاوز از حدّ، یا آن به معنی ظلم است] بر خداوند می‌‌گفت

- ترجمه سلطانی

و اینکه سفیه ما به گزاف بر خداوند می‌گفت

- ترجمه راستین

و البته سفیهان و بی‌خردان ما به خدا دروغ می‌بستند (که به او فرزندی مسیح و عزیر و فرشتگان را نسبت دادند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ وَأَنَّا ظَنَنَّا أَن لَّن تَقُولَ الْإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا

و اینکه ما گمان می‌‌کردیم که انسان و جن هرگز بر خداوند دروغ نخواهند بست [یعنی اگر ما از سفیه تبعیّت می‌‌کردیم پس آن از آن ظن بود یعنی تصدیق ما و اتّباع ما از کسی بود که برای خدای تعالی قائل به شریک و صاحبه (همسر) و ولد بود لذلک تا آنکه قرآن را شنیدیم و یقین کردیم که آنها به دروغ می‌‌گویند]

- ترجمه سلطانی

و اینکه ما گمان می‌کردیم که انسان و جن هرگز بر خداوند دروغ نخواهند بست

- ترجمه راستین

و ما چنین می‌پنداشتیم که هرگز هیچ قومی از جنّ و انس بر خدای متعال دروغ و افترا نخواهد گفت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ وَأَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِّنَ الْإِنسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِّنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا

و اینکه اشخاصی از انس به اشخاصی از جنّ پناه می‌‌برند و حجاب [گمراهی] را برای آنها زیاد نمودند

- ترجمه سلطانی

و اینکه اشخاصی از انس به اشخاصی از جنّ پناه می‌برند و حجاب (گمراهی) را برای آنها زیاد نمودند

- ترجمه راستین

و همانا مردانی از نوع بشر به مردانی از گروه جنّ پناه می‌بردند (و خود را در بیابانها به جنّیان می‌سپردند) و جنّیان بر غرور و جهل آنها سخت می‌افزودند (آیه چنین تفسیر شده که زمان جاهلیّت عرب در بیابان پناه به بزرگ جنّیان آنجا می‌برد تا ایمن باشد آن‌گاه آسوده می‌خفت و مال و جانش به خطر می‌افتاد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ وَأَنَّهُمْ ظَنُّوا كَمَا ظَنَنتُمْ أَن لَّن يَبْعَثَ اللَّهُ أَحَدًا

و اینکه آنها همانطور که شما گمان کردید گمان می‌‌کردند که خداوند هرگز احدی را بر نخواهد انگیخت [یا نخواهد فرستاد]

- ترجمه سلطانی

و اینکه آنها همانطور که شما گمان کردید گمان می‌کردند که خداوند هرگز احدی را بر نخواهد انگیخت (یا نخواهد فرستاد)

- ترجمه راستین

و آنها هم مانند شما (آدمیان گروهی کافر شده و) گمان کردند که خدا احدی را (به قیامت) زنده نخواهد کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاءَ فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِيدًا وَشُهُبًا

و اینکه ما آسمان را لمس کردیم [یعنی به آن نزدیک شدیم، یا به آن صعود کردیم، یا صعود به آن را طلب کردیم] و آن را شدیداً پُر شده از نگهبانان قوی [که با آنها استراق سمع ممکن نمی‌‌شود] و شهاب‌‌ها یافتیم

- ترجمه سلطانی

و اینکه ما آسمان را لمس کردیم (به آن نزدیک شدیم) و آن را شدیداً پُر شده از نگهبانان قوی و شهاب‌ها یافتیم

- ترجمه راستین

و جنّیان گفتند ما به آسمان بر شدیم (تا اسرار وحی را استراق کنیم) لیکن یافتیم که آنجا فرشته نگهبان با قدرت و تیر شهاب آتشبار فراوان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَّصَدًا

و اینکه ما برای شنود در آن محل‌‌های نشستن می‌‌نشستیم پس کسی که الآن گوش فرا بدهد شهابی مترصّد [بر رمی بر او] بر خود می‌‌یابد

- ترجمه سلطانی

و اینکه ما برای شنود در آن محل‌های نشستن می‌نشستیم پس کسی که الآن گوش فرا بدهد شهابی مترصّد بر خود می‌یابد

- ترجمه راستین

و ما (پیش از نزول قرآن) در کمین شنیدن سخنان آسمانی و اسرار وحی می‌نشستیم اما اینک هر که (از اسرار وحی الهی) سخنی بخواهد شنید تیر شهاب در کمینگاه اوست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ وَأَنَّا لَا نَدْرِي أَشَرٌّ أُرِيدَ بِمَن فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَدًا

و اینکه ما نمی‌‌دانیم که آیا در زمین [نسبت] به کسانی شرّی اراده شده [زیرا تغییر اوضاع آسمان دلالت بر حدوث حادثی بزرگ می‌‌کند] یا پروردگارشان [خیری و] صلاحی را برای آنان خواسته است

- ترجمه سلطانی

و اینکه ما نمی‌دانیم که آیا در زمین (نسبت) به کسانی شرّی اراده شده یا پروردگارشان صلاحی را برای آنان خواسته است

- ترجمه راستین

و ما هنوز نمی‌دانیم که آیا عاقبت برای مردم زمین (با این مذاهب و اعمال مختلف که دارند) شرّ و فساد خواسته‌اند یا که خدای آنها بر هدایت آنان رشد و خیر و صلاح آنها را منظور دارد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ وَأَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَمِنَّا دُونَ ذَلِكَ كُنَّا طَرَائِقَ قِدَدًا

و اینکه از میان ما [گروهی] صالحانی هستند و [گروهی] از ما غیر آن [در صلاح یا دون (پائین) آن] هستند [به اینکه بعضی از آنها در غایت شرارتند و بعضی از آنها در غایت شرارت نمی‌‌باشند یعنی بعضی از ما ناصالح هستند]، ما دارای راه‌‌های مختلف می‌‌باشیم [یا به انفس خود طرائق متفرّقه می‌‌باشیم]

- ترجمه سلطانی

و اینکه از میان ما (گروهی) صالحانی هستند و (گروهی) از ما غیر آن هستند، ما دارای راه‌های مختلف می‌باشیم

- ترجمه راستین

و همانا برخی از ما صالح و نیکوکار هستیم و برخی بر خلاف آن، عقیده و اعمال ما هم بسیار متفرق و مختلف است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ وَأَنَّا ظَنَنَّا أَن لَّن نُّعْجِزَ اللَّهَ فِي الْأَرْضِ وَلَن نُّعْجِزَهُ هَرَبًا

و اینکه ما گمان کردیم (دانستیم) که [هر جایی که در آن باشیم] هرگز خداوند را در زمین عاجز نخواهیم کرد و هرگز با فرار کردن [به آسمان] او را عاجز نخواهیم کرد

- ترجمه سلطانی

و اینکه ما گمان کردیم (دانستیم) که (هر جایی که در آن باشیم) هرگز خداوند را در زمین عاجز نخواهیم کرد و هرگز با فرار کردن او را عاجز نخواهیم کرد

- ترجمه راستین

و ما چنین دانسته‌ایم که هرگز در زمین بر قدرت خدا غلبه و از محیط اقتدارش فرار نتوانیم کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ وَأَنَّا لَـمَّا سَمِعْنَا الْهُدَى آمَنَّا بِهِ فَمَن يُؤْمِن بِرَبِّهِ فَلَا يَخَافُ بَخْسًا وَلَا رَهَقًا

و اینکه ما هنگامی که هدایت [یعنی قرآن یا رسالت یا ولایت] را شنیدیم به او ایمان آوردیم و هر کس به پروردگارش ایمان آورد پس از کاستیی و نه از فرو پوشیدنی نمی‌‌ترسد

- ترجمه سلطانی

و اینکه ما هنگامی که هدایت را شنیدیم به او ایمان آوردیم و هر کس به پروردگارش ایمان آورد پس از کاستیی و نه از فرو پوشیدنی نمی‌ترسد

- ترجمه راستین

و ما چون به سخنان هدایت (یعنی آیات قرآن) گوش فرا دادیم (برخی) ایمان آوردیم و هر که به خدای خود ایمان آورد دیگر از نقصان خیر و ثواب و از احاطه رنج و عذاب بر خود هیچ نترسد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولَئِكَ تَحَرَّوْا رَشَدًا

و اینکه از میان ما مسلمینی و از ما بیدادگرانی [یعنی خارج شدگانی از حقّ] هستند و کسانی که اسلام آورده‌‌اند همانا آنان قصد هدایت کرده‌‌اند

- ترجمه سلطانی

و اینکه از میان ما مسلمینی و از ما بیدادگرانی (خارج شده از حقّ) هستند و کسانی که اسلام آورده‌اند همانا آنان قصد هدایت کرده‌اند

- ترجمه راستین

و از ما جنّیان هم بعضی مسلمان و بی‌آزار و برخی کافر و ستمکارند، و آنان که اسلام آوردند راستی به راه رشد و صواب شتافتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِـجَهَنَّمَ حَطَبًا

و امّا بیدادگران پس هیزم برای جهنّم می‌‌باشند [یعنی به خود می‌‌سوزند، یا جحیم با آنها بر می‌‌افروزد]

- ترجمه سلطانی

و امّا بیدادگران پس هیزم برای جهنّم می‌باشند

- ترجمه راستین

و اما ستمکاران ما هیزم بر آتش جهنّم گردیدند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ وَأَنلَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُم مَّاءً غَدَقًا

و اگر بر طریق استقامت ورزند حتماً آبی فراوان به آنها می‌‌نوشانیم

- ترجمه سلطانی

و اگر بر طریق استقامت ورزند حتماً آبی فراوان به آنها می‌نوشانیم

- ترجمه راستین

و اگر بر طریقه (اسلام و ایمان) پایدار بودند آب (علم و رحمت و رزق) فراوان نصیبشان البته می‌گردانیدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ لِّنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَمَن يُعْرِضْ عَن ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذَابًا صَعَدًا

تا آنها را در آن بیازماییم و هر کس از ذکر پروردگارش روی گرداند او را در عذابی مشقّت آور وارد (داخل) می‌‌کند

- ترجمه سلطانی

تا آنها را در آن بیازماییم و هر کس از ذکر پروردگارش روی گرداند او را در عذابی مشقّت آور وارد می‌کند

- ترجمه راستین

تا به آن نعمت آنها را امتحان و آزمایش کنیم، و هر که از یاد خدای خود اعراض کند خدا او را به عذابی بسیار سخت درآورد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا

و اینکه مساجد برای خداوند است [یعنی مختصّ به او هستند] پس احدی را با خداوند [در آنها] مخوانید

- ترجمه سلطانی

و اینکه مساجد برای خداوند است پس احدی را با خداوند (در آنها) مخوانید

- ترجمه راستین

و مساجد مخصوص (پرستش ذات یکتای) خداست پس نباید با خدا احدی غیر او را پرستش کنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ وَأَنَّهُ لَـمَّا قَامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ كَادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَدًا

و اینکه چون عبد الله [یعنی محمّد (ص)] ایستاد که او را بخواند [عبادت کند] نزدیک بود که بر او ازدحام کنند

- ترجمه سلطانی

و اینکه چون عبد الله (محمّد (ص)) ایستاد که او را بخواند (عبادت کند) نزدیک بود که بر او ازدحام کنند

- ترجمه راستین

و چون بنده خاصّ خدا (محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) قیام کرد و خدا را می‌خواند طایفه جنّیان (برای استماع قرآن) چنان گرد او ازدحام کردند که نزدیک بود بر سر هم فرو ریزند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ قُلْ إِنَّمَا أَدْعُوا رَبِّي وَلَا أُشْرِكُ بِهِ أَحَدًا

بگو جز این نیست که پروردگارم را می‌‌خوانم و احدی را با او شریک نمی‌‌کنم [چه از من راضی شوید یا خشمناک شوید]

- ترجمه سلطانی

بگو جز این نیست که پروردگارم را می‌خوانم و احدی را با او شریک نمی‌کنم

- ترجمه راستین

بگو: من تنها خدای خود را می‌پرستم و هرگز احدی را با او شریک نمی‌گردانم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ قُلْ إِنِّي لَا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلَا رَشَدًا

بگو همانا من مالک ضرری و نه هدایتی برای شما نیستم [تا آنکه آنچه از عذاب که استعجال (طلب تعجیل کردن) می‌‌کنید یا از آیات به آنچه که اقتراح (درخواستن) می‌‌کنید را بیاورم]

- ترجمه سلطانی

بگو همانا من مالک ضرری و نه هدایتی برای شما نیستم

- ترجمه راستین

و باز بگو: من مالک و قادر بر خیر و شرّ شما نیستم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ قُلْ إِنِّي لَن يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَلَنْ أَجِدَ مِن دُونِهِ مُلْتَحَدًا

بگو همانا هرگز احدی مرا از خداوند پناه نخواهد داد و غیر از او هرگز پناهی نخواهیم یافت

- ترجمه سلطانی

بگو همانا هرگز احدی مرا از خداوند پناه نخواهد داد و غیر از او هرگز پناهی نخواهیم یافت

- ترجمه راستین

باز بگو که (اگر خدا بر من قهر و غضب کند) ابدا کسی مرا از (قهر) خدا در پناه نتواند گرفت و به غیر او هیچ گریز گاهی هرگز نخواهم یافت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ إِلَّا بَلَاغًا مِّنَ اللَّهِ وَرِسَالَاتِهِ وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا

[بر عهدهٔ من] جز رساندن از خداوند و رسالات او نیست و کسی که خداوند و رسولش را [در ولایت علیّ (ع)] نافرمانی کند پس همانا آتش جهنّم برای او است در آن به ابد ماندگار است

- ترجمه سلطانی

(بر عهدهٔ من) جز رساندن از خداوند و رسالات او نیست و کسی که خداوند و رسولش را نافرمانی کند پس همانا آتش جهنّم برای او است در آن به ابد ماندگار است

- ترجمه راستین

تنها مأمن و پناه من ابلاغ احکام خدا و رسانیدن پیغام الهی است، و آنان که نافرمانی خدا و رسول او کنند البته کیفرشان آتش دوزخ است که در آن تا ابد مخلّد باشند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ حَتَّى إِذَا رَأَوْا مَا يُوعَدُونَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ نَاصِرًا وَأَقَلُّ عَدَدًا

تا آنگاه که آنچه [از عذاب یا از حساب یا از قسیم (تقسیم کننده) جنّت و آتش بودن علیّ (ع)، یا از مرگ، یا قائم (ع) و انصار (یاران) او، یا علی (ع) در رجعت] که وعده داده می‌‌شوند را ببینند آنگاه خواهند دانست چه کسی از لحاظ یاور ضعیف‌‌تر و از لحاظ عدد کمتر است [چنانکه دربارهٔ علی (ع) می‌‌گفتند]

- ترجمه سلطانی

تا آنگاه که آنچه که وعده داده می‌شوند را ببینند آنگاه خواهند دانست چه کسی از لحاظ یاور ضعیف‌تر و از لحاظ عدد کمتر است

- ترجمه راستین

(ای رسول، کافران را رها کن) تا روزی که عذاب موعود خود را به چشم ببینند، آن زمان خواهند دانست که (تو و آنها) کدامتان یارانش ضعیف و ناتوان‌تر و سپاهش کمتر است؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ قُلْ إِنْ أَدْرِي أَقَرِيبٌ مَّا تُوعَدُونَ أَمْ يَجْعَلُ لَهُ رَبِّي أَمَدًا

بگو که نمی‌‌دانم که آیا آنچه که وعده داده می‌‌شوید [از آنچه که ذکر شد] نزدیک است یا پروردگارم برای آن مدّتی قرار می‌‌دهد

- ترجمه سلطانی

بگو که نمی‌دانم که آیا آنچه که (به آن) وعده داده می‌شوید نزدیک است یا پروردگارم برای آن مدّتی قرار می‌دهد

- ترجمه راستین

بگو: من خود ندانم که عذاب موعود شما وقتش نزدیک است یا خدا تا آن روز مدتی (بسیار) قرار داده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ عَالِـمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا

عالِم [به عالَم] غیب است و غیب خود را بر احدی ظاهر نمی‌‌کند

- ترجمه سلطانی

عالِم (به عالَم) غیب است و غیب خود را بر احدی ظاهر نمی‌کند

- ترجمه راستین

او دانای غیب عالم است و هیچ کس را بر غیب خود آگاه نمی‌کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُـولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا

مگر بر رسولی که مورد رضایت باشد زیرا از بین دو دست (جلو) او و از پشت او مراقبینی را داخل می‌‌کند

- ترجمه سلطانی

مگر بر رسولی که مورد رضایت باشد زیرا از بین دو دست (جلو) او و از پشت او مراقبینی را داخل می‌کند

- ترجمه راستین

مگر آن کس را که به پیامبری برگزیده است که فرشتگان را از پیش رو و پشت سر او می‌فرستد (تا اسرار وحی را شیاطین به سرقت گوش نربایند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ لِّيَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا

تا [خداوند] بداند که [رسولانی که آنها ملائکه هستند یا رسولان بشری] رسالات پروردگارشان را ابلاغ کرده‌‌اند و به آنچه که نزد آنها است احاطه دارد و هر چیزی را به عدد [آن] احصاء (شمارش) کرده است.

- ترجمه سلطانی

تا (خداوند) بداند که رسالات پروردگارشان را ابلاغ کرده‌اند و به آنچه که نزد آنها است احاطه دارد و هر چیزی را به عدد (آن) احصاء (شمارش) کرده است.

- ترجمه راستین

تا بداند (و معلوم سازد) که آن رسولان پیغامهای پروردگار خود را به خلق کاملا رسانیده‌اند، و البته خدا به آنچه نزد رسولان است احاطه کامل دارد و به شماره هر چیز در عالم به خوبی آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۷۳- المزمل

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ يَاأَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ

ای لحاف به خود پیچیده {خطاب خاصّ به نبیّ (ص) یا عامّ است و نبیّ (ص) با ثیابش یا لحافش خود را می‌‌پیچید و می‌‌خوابید، یا به عنوان متلفّف (خود پیچیدن) به احکام رسالت می‌‌باشد و از جهت تأنّف از مقابله با امثال آنها از مردم مختفی می‌‌شد، و معنی می‌‌دهد: ای کسی که با لحاف یا با لباست یا با احکام رسالت خود را پیچیده‌‌ای، یا معنی می‌‌دهد ای کسی که مختفی شده‌‌ای از آنچه که مدّعی ریاست می‌‌بیند و می‌‌بیند که معادات (دشمنی ورزیدن) با آنها از عاقل به عنوان شین (زشت) می‌‌باشد}

- ترجمه سلطانی

ای لحاف به خود پیچیده

- ترجمه راستین

الا ای رسولی که در جامه (فکرت و خاموشی) خفته‌ای.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا

شب [برای نماز شب] برخیز (بیدار باش) [زیرا برای تو نیست که همهٔ شب را بخوابی، یا در عالم کثرت برخیز و بندگان خداوند را به سوی وحدت هدایت کن، یا در عالم طبع برخیز و به عوالم عالیّه نظر کن، یا به حکم رسالت از اشتغال به کثرات برخیز و به وحدت توجّه کن، یا از اختفاء برخیز و امر خویش را ظاهر ساز و به آنچه که امر شدی صحبت کن] جز اندکی [از شب]

- ترجمه سلطانی

شب برخیز (بیدار باش) جز اندکی (از شب)

- ترجمه راستین

(هان) شب را (به نماز و طاعت خدا) برخیز مگر کمی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ نِّصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا

نصف آن را یا از [نصف] آن اندکی را کم کن

- ترجمه سلطانی

نصف آن را یا از (نصف) آن اندکی را کم کن

- ترجمه راستین

که نصف یا چیزی کمتر از نصف باشد (به استراحت پرداز).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا

یا [اندکی] بر آن اضافه کن {یا معنی می‌‌دهد: ای کسی که با ثیاب طبع خود از افراد بشر پیچیده شده‌‌ای در شب طبع خویش و تاریکی نفس خود برخیز، یا از شب طبعت و اهویهٔ نفست برای سلوک به سوی پروردگارت، جز اندکی از شب را زیرا ضروریّات بدن در اندکی از شب در نصف آن یا بیشتر یا کمتر حاصل می‌‌شود، زیرا شایسته است که وقت اثلاث (سه قسمت کردن) یا ارباع (چهار قسمت کردن) شود برای طلب معیشت و تلذّذات نفوس و طلب معاد، یا طلب معاش و تلذّذات نفوس و استراحت و طلب معاد، یعنی اگر قوی بودی پس نصف اوقات خویش را برای سلوک الی الله قرار ده، و اگر قوی‌‌تر بودی پس بیشتر اوقاتت را برای سلوک قرار ده، و اگر ضعیف بودی پس اندکی از اوقات خویش را برای سلوک قرار بده} و قرآن را به تأنّی بخوان {ترتیل قرآن بحسب لفظ آن این است که آن را با قرائتی متوسّط بین سرعت مفرط و بطوء (کندی) مفرط و ابانت (جدا کردن) حروف آن و حفظ وقوف آن قرائت کنی، زیرا ترتیل کلام این است که تألیف آن را نیکو نمائی و در آن ترسّل (به آهستگی سخن گفتن) کنی، و فرموده‌‌اند: که به روشنی آن را بیان کنی و آن را به بریدگی شعر بریده مکنی و آن را مانند پراکندن ریگ پخش مکنی، و لکن قلوب قساوت گرفتهٔ خود را به فزع افکنید و نباید همّ احد شما آخر سوره باشد، و در خبر دیگری است که آن حفظ وقوف و بیان حروف است، و در خبری است: که آن است که مکث کنی و صدایت را با آن نیکو نمایی، یا معنی می‌‌دهد بعد از قیام از بیدار شدنت و غفلتت معانی مجتمعهٔ مندرجه در وجودت را تفصیل بده، و آنچه که در تو بالقوّه می‌‌باشد را با نظر کردن و مراقبه که آن از لوازم سلوک تو است به فعلیّت اخراج کن، و به خطرات (خطورات، در معرض مخاطره قرار گرفتن) نفس خود نظر بینداز که آن از کدام خطرات است شیطانیّه یا رحمانی است و به تجلیّات پروردگارت و جذبات او نظر کن}

- ترجمه سلطانی

یا (اندکی) بر آن اضافه کن و قرآن را به تأنّی بخوان

- ترجمه راستین

یا چیزی بر نصف بیفزا و به تلاوت آیات قرآن با توجه کامل مشغول باش.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَـوْلًا ثَقِيلًا

همانا ما گفتاری سنگین (قرآن) را بر تو القاء خواهیم کرد [که کسی که در قوّهٔ عمّاله و علّامه‌‌اش ضعیف باشد آن را تحمّل نمی‌‌کند]، {قیام اللّیل قوّهٔ عمّاله و قوّهٔ علّامه را قوی می‌‌نماید و قوّهٔ علّامه را برای ادراک دقایق امور آماده می‌‌سازد و ترتیل قرآن یعنی تفصیل معانی مجمله در عقول کلّیّه و نفوس کلّیّه در کثرات کونیّه، و تفصیل آنها در صغیر قوّهٔ علّامه را تقویت می‌‌کند و قوّهٔ عمّاله را نشاط می‌‌دهد} {و مراد از «قول ثقيل» قرآن است، زیرا آن از سنگینی‌‌اش وقتی که نازل می‌‌شود نبیّ (ص) را شبه غشی می‌‌گیرد، و در بعضی احیان (اوقات) دیده می‌‌شد ناف دابّهٔ (مرکب) او مانند این بود که زمین را مسّ می‌‌کند، یا آثار ولایت است زیرا آن برای سنگین‌‌اش موسی (ع) بر آنچه که از خضر (ع) می‌‌دید را طاقت نمی‌‌آورد که صبر کند، یا مراد نصب علی (ع) به خلافت است زیرا نبیّ (ص) برای سنگینیش آن را ظاهر نمی‌‌کرد تا آنکه دربارهٔ آن به او عتاب شد و بر او نازل شد: و اگر انجام ندهی پس رسالتت را نرسانده‌‌ای، یا مراد مصایب اهل بیت او بعد از او است زیرا آن برای سنگینیش نزدیک بود که ممکن نشود که بشنوی، یا مراد همان سکینه‌‌ای است که نازل نمی‌‌شود مگر آنکه با آن جنودی (لشکریانی) هست که آنها را نمی‌‌بینید و نازل نمی‌‌شود تا که قلب از اغیار پاک شود، و پاک نمی‌‌شود مگر با استنارت (روشن شدن) قوّهٔ علّامه و نشاط قوّهٔ عمّاله، و آن جز با «قيام اللّيل» و «ترتیل قرآن» نمی‌‌شود}

- ترجمه سلطانی

همانا ما گفتاری سنگین را بر تو القاء خواهیم کرد

- ترجمه راستین

ما کلام بسیار سنگین (و گرانمایه قرآن) را بر تو القا می‌کنیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئًا وَأَقْوَمُ قِيلًا

همانا برخاستن در شب، آن از جهت فشار شدیدتر است {یعنی نفس مربّات (تربیت شده) در شب یا نفس متجاوزه از حدّ بلوغ یا جماعت ناشئهٔ باللیل (برخاسته در شب) یا شخص نامی (نمو کننده، رو به رشد، نجات یافته) در شب به جهت وطئ (لگدمال کردن، زیر پا گذاشتن) یعنی به جهت اخذ یا به جهت ضغط (فشار، فشار آور) یا به جهت قدم شدیدتر است و مقصود ثبات و قوّت در قوّهٔ عمّاله است} و از جهت گفتار معتدل‌‌تر است {اشاره به اعتدال قوّهٔ علّامه و قوّت آن می‌‌باشد زیرا گفتار به عنوان مسبّب از آنچه از علوم است که در ضمیر است}

- ترجمه سلطانی

همانا برخاستن در شب، آن از جهت فشار شدیدتر و از جهت گفتار معتدل‌تر است

- ترجمه راستین

البته نماز شب (و دعا و ناله سحر) بهترین شاهد اخلاص و صفای قلب و دعوی صدق ایمان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ إِنَّ لَكَ فِي النَّهَارِ سَبْحًا طَوِيلًا

همانا تو در روز، سبحی {سبح فراغ (آسایش) و تصرّف در معاش و خواب و سکون و تقلّب (گردش کردن) در انتشار در زمین و دور شدن در سیر (حرکت) است} طولانی داری [یا معنی می‌‌دهد در شب طبع خویش و تاریکی نفست سبح در آثار خداوند طلب نکن زیرا بعد از خلاصی از طبع و دخول در روزِ روح سبحی طولانی داری]

- ترجمه سلطانی

همانا تو در روز، فراغتی (جای خالی) طولانی داری

- ترجمه راستین

تو را روز روشن (در طلب روزی) وقت کافی و فرصت وسیع است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا

و اسم پروردگارت را ذکر کن [یعنی اینکه مقصود از قیام اللّیل ذکر اسم ربّ است] و ببُر به سوی او بریدنی [یعنی با انقطاع از خلق به خداوند پناه ببَر]

- ترجمه سلطانی

و اسم پروردگارت را ذکر کن و ببُر (با انقطاع از خلق) به سوی او بریدنی

- ترجمه راستین

و (دایم در شب و روز) نام خدا را یاد کن و به کلی از غیر او علاقه ببر و به او پرداز.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ رَّبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا

پروردگار مشرق و مغرب جز او خدایی نیست

- ترجمه سلطانی

پروردگار مشرق و مغرب جز او خدایی نیست

- ترجمه راستین

همان خدای مشرق و مغرب عالم که جز او هیچ خدایی نیست او را بر خود وکیل و نگهبان اختیار کن.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ وَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُـولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِيلًا

پس او را به عنوان وکیل بگیر و بر آنچه که [دربارهٔ خداوند یا دربارهٔ تو یا دربارهٔ پسر عمویت] می‌‌گویند صبر کن و از آنها با جدا شدنی زیبا جدا شو [به اینکه در باطن به عنوان مجانب (دوری گزیننده) مباین (متفاوت) متباعد (دور از هم) از آنها و در ظاهر به عنوان مخالطی (معاشری) مدارا کننده با آنها باشی]

- ترجمه سلطانی

پس او را به عنوان وکیل بگیر و بر آنچه که می‌گویند صبر کن و از آنها با جدا شدنی زیبا جدا شو

- ترجمه راستین

و بر طعن و یاوه‌گویی کافران و مکذّبان صبور و شکیبا باش و به طرزی نیکو (که مقتضای مدارا و حلم و بزرگواری است) از آنان دوری گزین.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ وَذَرْنِي وَالْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَمَهِّلْهُمْ قَلِيلًا

و مرا با تکذیب کنندگان [خداوند یا خود یا وصیّ خود] وا‌‌گذار، نعمت داران [متنعّم] را و به آنها اندکی مهلت بده [و به عقوبت کردن آنها از نزد خود یا با طلب کردن عقوبت از نزد خداوند عجله نکن]

- ترجمه سلطانی

و مرا با تکذیب کنندگان وا‌گذار، نعمت داران (متنعّم) را، و به آنها اندکی مهلت بده

- ترجمه راستین

و کار آن کافران مغرور نعمت و مال (حرام) را به من واگذار و اندک زمانی به آنها مهلت ده (تا وقت انتقام به زودی فرا رسد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ إِنَّ لَدَيْنَا أَنكَالًا وَجَحِيمًا

که زنجیرها و جحیم نزد ما است

- ترجمه سلطانی

که زنجیرها و جحیم نزد ما است

- ترجمه راستین

که البته نزد ما غل و زنجیر عذاب و آتش دوزخ مهیّاست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ وَطَعَامًا ذَا غُصَّةٍ وَعَذَابًا أَلِيمًا

و طعامی غصّه‌‌دار [که در حلق گیر می‌‌کند و فرو نمی‌‌رود] و عذابی دردناک

- ترجمه سلطانی

و طعامی غصّه‌دار و عذابی دردناک

- ترجمه راستین

و طعامی که (از فرط غصه و اندوه) گلوگیر آنها می‌شود و عذاب دردناک بر آنهاست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ وَكَانَتِ الْجِبَالُ كَثِيبًا مَّهِيلًا

روزی که زمین و کوه‌‌ها بلرزند (مضطرب شود یا فرو رود) وکوه‌‌ها مانند تپّه‌‌های شن و ماسه شوند

- ترجمه سلطانی

روزی که زمین و کوه‌ها بلرزند وکوه‌ها مانند تپّه‌های شن و ماسه شوند

- ترجمه راستین

آن روزی که زمین و کوهها به لرزه درآید و کوهها تلّ ریگی شود و چون موج روان گردد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ إِنَّا أَرْسَلْنَا إِلَيْكُمْ رَسُـولًا شَاهِدًا عَلَيْكُمْ كَمَا أَرْسَلْنَا إِلَى فِرْعَوْنَ رَسُـولًا

همانا به سوی شما رسولی شاهد [که در روز قیامت به ردّ و قبول و اقرار و نکول شهادت دهد] بر شما فرستادیم همانطور که نزد فرعون رسولی فرستادیم

- ترجمه سلطانی

همانا به سوی شما رسولی شاهد (که در روز قیامت شهادت دهد) بر شما فرستادیم همانطور که نزد فرعون رسولی فرستادیم

- ترجمه راستین

ما به شما (امت آخر زمان) رسولی فرستادیم که شاهد اعمال (و حجت کامل) شماست چنانکه بر فرعون هم رسول فرستادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ فَعَصَى فِرْعَوْنُ الرَّسُـولَ فَأَخَذْنَاهُ أَخْذًا وَبِيلًا

و فرعون رسول را نافرمانی کرد پس او را با گرفتنی شدید (ثقیل، گران، سنگین) گرفتیم [پس شما از مثل فعل او حذر کنید تا آنکه شما را مثل آنها نگیریم]

- ترجمه سلطانی

و فرعون رسول را نافرمانی کرد پس او را با گرفتنی شدید گرفتیم

- ترجمه راستین

تا فرعون نافرمانی آن رسول کرد ما هم او را به قهر و انتقام سخت بگرفتیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِن كَفَرْتُمْ يَوْمًا يَجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِيبًا

اگر کفر بورزید پس چگونه از روزی که [برای طولانی بودن آن یا برای شدّت هول (وحشت) آن] کودکان را پیر قرار می‌‌دهد پرهیز می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

اگر کفر بورزید پس چگونه از روزی که کودکان را پیر قرار می‌دهد پرهیز می‌کنید

- ترجمه راستین

پس اگر کافر شوید چگونه (از عذاب حق) نجات یابید در روزی که کودک از هول و سختی آن پیر شود؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ السَّمَاءُ مُنفَطِرٌ بِهِ كَانَ وَعْدُهُ مَفْعُولًا

آسمان با آن [یعنی در آن یا به سبب آن یعنی به سبب شدّت بلاء و هول در آن] شکافته می‌‌شود وعدهٔ او انجام شده می‌‌باشد

- ترجمه سلطانی

آسمان با آن شکافته می‌شود وعدهٔ او انجام شده می‌باشد

- ترجمه راستین

و آسمان از وحشت آن شکافته شود و وعده الهی به وقوع انجامد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَن شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا

همانا این [مذکورات از وعده و وعید] به عنوان یادآوری [برای نفوس بیدار شده] است پس هر کس بخواهد راهی به سوی پروردگارش [در ولایت] اتّخاذ می‌‌کند [همان قبول ولایت او با بیعت کردن با او و اتّباع از اوامر او و نواهی او یا به سوی ربّ مطلق خود، و راه به سوی ربّ مطلق همان صاحب ولایت و قبول ولایت او با بیعت کردن با او و اتّباع از او است]

- ترجمه سلطانی

همانا این به عنوان یادآوری است پس هر کس بخواهد راهی به سوی پروردگارش (در ولایت) اتّخاذ می‌کند

- ترجمه راستین

این آیات (قرآن) برای تذکر و یادآوری فرستاده شد تا هر که بخواهد راهی به سوی خدای خود پیش گیرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَى مِن ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِّنَ الَّذِينَ مَعَكَ وَاللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ عَلِمَ أَن لَّن تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَيْكُمْ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَن سَيَكُونُ مِنكُم مَّرْضَى وَآخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِن فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنفُسِكُم مِّنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللَّهِ هُوَ خَيْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ

همانا پروردگار تو می‌‌داند که تو کمتر از دو سوّم [یعنی زیاده بر نصف] شب را بلند می‌‌شوی و نصف آن و ثلث آن را [بلند می‌‌شوی] و گروهی از کسانی که با تو هستند [نیز همینطور] و خداوند است که شب و روز را [بحسب ساعات آن دو و ثلث‌‌های آن دو و ربع‌‌های آن دو و انصاف (نصف کردن) آن دو] اندازه می‌‌کند [نه شما]، می‌‌داند که [شما] هرگز آن را نخواهید شمرد [یعنی هرگز قدر آن دو را احصاء (شمارش) نمی‌‌کنید یا هرگز هیچیکدام از شب و روز را احصاء نمی‌‌کنید] پس [از تکلیف کردن آن بر شما به قیام در نصف شب یا بیشتر یا کمتر از نصف به اندکی] بر شما توبه (التفات) کرد [و این حکم را از شما برداشت] پس آنچه که میسّر می‌‌شود از قرآن قرائت کنید [یعنی در نماز در شب] می‌‌داند که بزودی [از میان شما] بعضی مریض خواهند شد [که بر قیام اللیل (شبخیزی) قدرت ندارند] و دیگران [بعضی دیگر به سفر] در زمین خواهند زد [و قیام بر آنها شاقّ می‌‌باشد] تا از فضل [صوری] خداوند طلب کنند [مانند مسافرین برای تجارت، یا معنوی مانند مسافرین برای طلب دین و علم] و دیگران [یعنی بعضی دیگر] در راه خدا خواهند جنگید، پس آنچه که میسّر است از آن قرائت کنید و نماز را بپا دارید و زکات را بدهید و [از اصل مالتان] به خداوند به عنوان قرضی نیکو قرض بدهید و آنچه از خیر که برای خودتان پیش می‌‌فرستید آن را نزد خداوند می‌‌یابید آن به لحاظ پاداش بهتر و بزرگتر است [یعنی آن را به عینه بهتر از آن حینی که آن را دادید می‌‌یابید و اجر بزرگ آن را نیز می‌‌یابید، یا آن را به آنچه که آن اجرش از خودش بهتر و بزرگتر است می‌‌یابید] و از خداوند [حین نماز و زکات] طلب آمرزش نمائید [تا دواعی (انگیزه‌‌ها) نفوس شما را در آن بر شما ستر (پوشاندن) نماید، یا از او در جمیع احوالتان استغفار کنید زیرا از شما احدی نیست مگر آنکه مَساویی (بدی‌‌هایی) دارد که لایق شأن او نیست] همانا خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.

- ترجمه سلطانی

همانا پروردگار تو می‌داند که تو کمتر از دو سوّم شب را بلند می‌شوی و نصف آن و ثلث آن را (بلند می‌شوی) و گروهی از کسانی که با تو هستند (نیز همینطور) و خداوند است که شب و روز را اندازه می‌کند می‌داند که هرگز آن را نخواهید شمرد پس بر شما توبه (التفات) کرد پس آنچه که میسّر می‌شود از قرآن قرائت کنید می‌داند که بزودی (از میان شما) بعضی مریض خواهند شد (که بر شبخیزی قدرت ندارند) و دیگران (بعضی دیگر به سفر) در زمین خواهند زد تا از فضل (صوری) خداوند طلب کنند و دیگران (بعضی دیگر) در راه خدا خواهند جنگید، پس آنچه که میسّر است از آن قرائت کنید و نماز را بپا دارید و زکات را بدهید و به خداوند به عنوان قرضی نیکو قرض بدهید و آنچه از خیر که برای خودتان پیش می‌فرستید آن را نزد خداوند می‌یابید آن به لحاظ پاداش بهتر و بزرگتر است و از خداوند طلب آمرزش نمائید همانا خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.

- ترجمه راستین

خدا به حال تو آگاه است که تو و جمعی هم از آنان که با تواند (اغلب) نزدیک دو ثلث یا نصف یا (لا اقل) ثلث شب را همیشه به طاعت و نماز می‌پردازید، و خدا (گردش) شب و روز را مقدّر می‌کند، خدا می‌داند که شما هرگز تمام ساعات شب را (به عبادت) ضبط نخواهید کرد لذا از شما (اوقات خواب و کارهای دیگر را) در گذشت تا هر چه (از شب را بی‌مشقت و) آسان است به تلاوت قرآن پردازید. خدا بر احوال شما آگاه است که برخی مریض و ناتوانند و برخی به سفر از کرم خدا روزی می‌طلبند و برخی در راه خدا به جنگ و جهاد مشغولند، پس در هر حال آنچه میسّر و آسان باشد به قرائت قرآن پردازید و نماز به پا دارید و زکات مالتان (به فقیران) بدهید و به خدا قرض نیکو دهید (یعنی برای خدا به محتاجان احسان کنید و قرض الحسنه دهید) ، و هر عمل نیک برای آخرت خود پیش فرستید (پاداش) آن را البته نزد خدا بیابید و آن اجر و ثواب آخرت (که بهشت ابد است، از متاع دنیا) بسی بهتر و بزرگتر است، و دایم از خدا آمرزش طلبید که خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۷۴- المدثر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ يَاأَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ

ای جامه بر خود پیچیده

- ترجمه سلطانی

ای جامه بر خود پیچیده

- ترجمه راستین

الا ای رسولی که خود را به لباس (حیرت و فکرت) در پیچیده‌ای.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ قُمْ فَأَنذِرْ

[از خوابت، یا از التحاف (زیر لحاف بودن، زیر جامه بودن)ت یا از کثرات یا از طبعت] برخیز و [بندگان را از شیطان و از مساوی (بدی‌‌ها) نفس و از رذائل آن و از سخط (خشم) خداوند و عقوبات او] انذار کن {چون سزاوار می‌‌بود که رسول (ص) بین وحدت و کثرت به عنوان جامع بر آن دو واقع باشد به حیثی که جهت وحدت پوشیده نشود و حین اشتغال به کثرت به علائق کثرت آلوده نشود، و حین استغراق در وحدت از کثرت غافل نشود فرمود تعالی: «قُمْ» (برخیز) از اشتغال به کثرات و به جهت وحدت توجّه کن و بعد از آن انذار نما تا آنکه انذار تو جهت وحدت را از تو نبَرد}

- ترجمه سلطانی

برخیز و انذار کن

- ترجمه راستین

برخیز و به اندرز و پند، خلق را خدا ترس گردان.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ

و [لکن] پروردگارت را پس بزرگ بدار [تا آنکه چیزی نبینی مگر آنکه خداوند را به عنوان محیط به آن ببینی]

- ترجمه سلطانی

و (لکن) پروردگارت را پس بزرگ بدار

- ترجمه راستین

و خدایت را به بزرگی و کبریایی یاد کن.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ

و جامه‌‌ات را پس پاک کن {کنایه از تطهیر قلب از ادناس (کثافات) کثرات است زیرا بسیار است که با تلوّث ثیاب کنایه از تلوّث قلب و تعلّقات آن می‌‌شود}

- ترجمه سلطانی

و جامه‌ات را پس پاک کن

- ترجمه راستین

و لباس (جان و تن) خود را از هر عیب و آلایش پاک و پاکیزه دار.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ

و از پلیدی پس دوری کن {و رِجز به معنی قذر (کثافت) و عبادت اوثان (بت‌‌ها) و عذاب و شرک است}

- ترجمه سلطانی

و از پلیدی پس دوری کن

- ترجمه راستین

و از ناپاکی (بت و بت‌پرستان) به کلی دوری گزین.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ وَلَا تَمْنُن تَسْتَكْثِرُ

و منّت مگذار که افزون طلبی [یعنی عطاء مکن با طلب (درخواست) کردن بر بیشتر از آنچه که به تو عطاء شد، یا بر بندگان با شمارش عطایایت بسیار منّت مگذار، یا با حسنات خویش به جهت افزون‌‌طلبی بر آنها بر خداوند منّت نگذار، یا آنچه که از نبوّت یا قرآن یا دین به تو عطاء شده بر مردم با افزون‌‌طلبی اجر از بندگان با آن منّت مگذار]

- ترجمه سلطانی

و منّت مگذار که افزون طلبی

- ترجمه راستین

و بر هر که احسان کنی ابدا منّت مگذار و عوض افزون مخواه.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ وَلِرَبِّكَ فَاصْبِرْ

و برای پروردگارت پس [بر مشاقّ (سختی‌‌ها) تکلیف و اثقال (سنگینی‌‌های) نبوّت] صبر کن [یا بر اذیّت کردن قوم، یا بر محاربت (با هم جنگ کردن) عرب و عجم، یا بر طاعات و مصائب و از معاصی]

- ترجمه سلطانی

و برای پروردگارت پس (بر سختی تکالیف و سنگینی نبوّت) صبر کن

- ترجمه راستین

و برای خدایت صبر و شکیبایی پیش‌گیر.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ فَإِذَا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ

پس وقتی که در شیپور (صور) دمیده شود [در نفخهٔ (دمیدن) اوّل یا دوّم یا حین ظهور قائم (ع) دمیده شود]

- ترجمه سلطانی

پس وقتی که در شیپور دمیده شود

- ترجمه راستین

تا آن‌گاه که (هنگامه قیامت برپا شود و) در صور (اسرافیل) بدمند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ فَذَلِكَ يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسِيرٌ

پس آنروز روز سختی است

- ترجمه سلطانی

پس آنروز روز سختی است

- ترجمه راستین

آن روز بسیار روز سختی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ عَلَى الْكَافِرِينَ غَيْرُ يَسِيرٍ

بر کافران، نه آسان

- ترجمه سلطانی

بر کافران، نه آسان

- ترجمه راستین

کافران را هیچ گونه در آن راحتی و آسایش نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ ذَرْنِي وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِيدًا

مرا با کسی که به تنهایی [یا وحید (کسی است که پدرش را نمی‌‌شناسد)] خلق کردم واگذار [یا مراد از آن ولید بن مغیره است زیرا او در قومش به عنوان وحید نامیده می‌‌شد، یا برای اینکه او پدرش را نمی‌‌شناخت]

- ترجمه سلطانی

مرا با کسی که به تنهایی خلق کردم واگذار

- ترجمه راستین

به من واگذار کار انتقام آن کس را که من او را تنها آفریدم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ وَجَعَلْتُ لَهُ مَالًا مَّمْدُودًا

و برای او مالی گسترده (کثیر) قرار دادم [یا منافع آن متّصل است که در فصلی قطع نمی‌‌شود، و مانند سایر ضیاع (کالاها) و سایر اموال نمی‌‌باشد، یا مابین مکّه تا طائف امتداد دارد از شتران و اسبان و نَعَم (گاو و گوسفند) و کنیزان و بردگان و مستغلات که غلّت (درآمد، بازدهی) آنها قطع نمی‌‌شود، زیرا او اموالی مانند آن و یکصد هزار دینار و ده پسر یا سیزده پسر داشت]

- ترجمه سلطانی

و برای او مالی گسترده قرار دادم

- ترجمه راستین

و به او مال و ثروت فراوان بذل کردم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ وَبَنِينَ شُهُودًا

و پسرانی به عنوان شهود [حاضر با او در مکّه که برای عدم حاجتشان به سفر کردن برای غنای آنها برای طلب معیشت مسافرت نمی‌‌کنند]

- ترجمه سلطانی

و پسرانی به عنوان شهود (حاضر با او)

- ترجمه راستین

و پسران بسیار حاضر به خدمت نصیب گردانیدم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ وَمَهَّدتُّ لَهُ تَمْهِيدًا

و آماده کردم برای او آماده کردنی [برای او در عیش بسط داده‌‌ام به حیثی که به چیزی احتیاج نمی‌‌داشت مگر که آن را داشت، یا در ریاست و جاه برای او بسط دادم به حیثی که احدی در آن نبود که با او منازعه کند به عنوان ریحانۀ قریش و به عنوان وحید لقب داده می‌‌شد]

- ترجمه سلطانی

و آماده کردم برای او آماده کردنی

- ترجمه راستین

و اقتدار و مکنت و عزّت دادم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ ثُمَّ يَطْمَعُ أَنْ أَزِيدَ

سپس طمع می‌‌کند که بیفزایم

- ترجمه سلطانی

سپس طمع می‌کند که بیفزایم

- ترجمه راستین

و (با کفران این نعمتها) باز هم از من طمع افزونی آن دارد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ كَلَّا إِنَّهُ كَانَ لِآيَاتِنَا عَنِيدًا

چنین نیست همانا او نسبت به آیات [آفاقی و انفسی و خصوصاً آیات عظمای (بزرگ)] ما ستیزه‌‌جو [یعنی جاحدی (نفی و انکار کننده‌‌ای) رادّ (ردّ کننده)] بود

- ترجمه سلطانی

چنین نیست همانا او نسبت به آیات ما ستیزه‌جو بود

- ترجمه راستین

هرگز (بر نعمتش نیفزایم) که او با آیات ما دشمنی و عناد ورزید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ سَأُرْهِقُهُ صَعُودًا

بزودی او را وادار به بالا رفتن خواهم کرد {ارهاق آن است که انسان بر آنچه که طاقت آن را ندارد تحمیل شود و صَعود مصدر است ضدّ هبوط یا عقبۀ (راه سر بالا و سخت کوهستان) شاقّه است یا کوهی است در جهنّم و معنی می‌‌دهد بزودی او را بر صعودی حمل (وادار) می‌‌کنم که شناختن آن برای او ممکن نمی‌‌شود و انسان آن را تحمّل نمی‌‌کند، یا بزودی او را بر کوه معروف در جهنّم حمل (وادار) خواهم کرد، یا بر عقبۀ عظیمه}

- ترجمه سلطانی

بزودی او را وادار به بالا رفتن خواهم کرد

- ترجمه راستین

به زودی او را به سختی و دشواری (آتش دوزخ) درافکنم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ إِنَّهُ فَكَّرَ وَقَدَّرَ

همانا او [دربارۀ قرآن و در آنچه که خواست در ردّ آن و طعن او بگوید] فکر کرد و [در نفس خود آنچه را که خواست که بگوید] سنجید

- ترجمه سلطانی

همانا او فکر کرد و سنجید

- ترجمه راستین

اوست که فکر و اندیشه بدی کرد (که رسول خدا را به سحر و ساحری نسبت داد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ

پس کشته باد چگونه سنجید

- ترجمه سلطانی

پس کشته باد چگونه سنجید

- ترجمه راستین

و خدایش بکشد که چقدر اندیشه غلطی کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ

سپس کشته باد چگونه سنجید

- ترجمه سلطانی

سپس کشته باد چگونه سنجید

- ترجمه راستین

باز هم خدایش بکشد که چه فکر خطایی نمود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ ثُمَّ نَظَرَ

سپس نظر (فکر) کرد

- ترجمه سلطانی

سپس نظر (فکر) کرد

- ترجمه راستین

پس باز اندیشه کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ

سپس تُرُش کرد و چهره درهم کشید

- ترجمه سلطانی

سپس تُرُش کرد و چهره درهم کشید

- ترجمه راستین

و (به اظهار تنفّر از اسلام) رو ترش کرد و چهره در هم کشید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَكْبَرَ

سپس [به حقّ] پشت کرد و [از انقیاد] استکبار ورزید

- ترجمه سلطانی

سپس پشت کرد و استکبار ورزید

- ترجمه راستین

آن‌گاه روی گردانید و تکبر و نخوت آغاز کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ

پس گفت که این که [محمّد (ص) آن را] نقل می‌‌کند (قرائت می‌‌کند، روایت می‌‌کند یا یاد می‌‌گیرد و اخذ می‌‌کند) جز جادوئی نیست [یا از بین فنون جادو اختیار می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

پس گفت که این که نقل می‌کند (روایت می‌کند) جز جادوئی نیست

- ترجمه راستین

و گفت: این (قرآن) به جز سحر و بیان سحرانگیزی که (از ساحران گذشته) نقل می‌شود هیچ نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ

این جز قول بشر نیست [چنانکه محمّد (ص) می‌‌گوید که قول خداوند است نیست]

- ترجمه سلطانی

این جز قول بشر نیست

- ترجمه راستین

این آیات گفتار بشری بیش نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ سَأُصْلِيهِ سَقَرَ

او را در آتش خواهم سوزاند

- ترجمه سلطانی

او را در آتش خواهم سوزاند

- ترجمه راستین

من این (منکر و مکذّب قرآن) را به آتش دوزخ درافکنم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ وَمَا أَدْرَاكَ مَا سَقَرُ

و تو چه دانی آتش چیست

- ترجمه سلطانی

و تو چه دانی آتش چیست

- ترجمه راستین

و تو چگونه توانی یافت که سختی عذاب دوزخ تا چه حد است؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ لَا تُبْقِي وَلَا تَذَرُ

[چیزی را] باقی نمی‌‌گذارد [که آن را نگیرد] و رها نمی‌‌کند [بعد از آنکه آن را بگیرد، یا بعد از آنکه آن را گرفت چیزی از مأخوذ را باقی نمی‌‌گذارد و چیزی که آن را نگرفته را رها نمی‌‌کند، یا چیزی از عذاب را باقی نمی‌‌گذارد بلکه معذّب را با جمیع انواع عذاب عذاب می‌‌کند و احدی از مستحقّین بر عذاب را رها نمی‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

(چیزی را) باقی نمی‌گذارد و رها نمی‌کند

- ترجمه راستین

شراره آن دوزخ از دوزخیان هیچ باقی نگذارد و همه را بسوزاند و محو گرداند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ لَوَّاحَةٌ لِّلْبَشَرِ

بسیار مغیّره (تغییر دهنده، دگرگون کننده) است [با غایت تغییر یا مسوّده (سیاه کننده) است] بر پوست

- ترجمه سلطانی

بسیار دگرگون کننده است بر پوست

- ترجمه راستین

آن آتش بر آدمیان رو نماید (و خرمن گنهکاران را به باد دهد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ عَلَيْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ

بر آن نوزده [ملک یا صنف از ملائکه برای جمیع ثقلین (جن و انس) یا برای هر یک از آنها هست] {در وجه این عدد گفته شده: که به منصرف از انسانیّت، بر او مادّه و طبیعت جسمانی و طبایع عنصری و صورت جمادی و نفس نباتی و نفس حیوانی و مدارک دهگانۀ حیوانی و قوای سه‌‌گانۀ شیطانیّت و بهیمیّت و سبعیّت حکومت می‌‌کنند، و دربارۀ آن گفته شده: آن ملکوت زمینی است که ملازم مادّه است از روحانیّات کواکب هفتگانه و برج‌‌های دوازده‌‌گانه موکّله به تدبیر عالم سفلی مؤثّره در آن، که با تازیانۀ تأثیر آنها را سرکوب می‌‌کنند و آنها را به مهاوی (درّه‌‌ها) خود ردّ می‌‌کنند، و غیر آن نیز گفته شده، و همۀ آنها از قبیل استحسانات و تخمینات هستند، زیرا علم امثال آن موکول به خداوند و به کسی است که علمش علم خداوند باشد و برای غیر آنها حظّی (نصیبی) در آن نیست و لذلک از معصومین (ع) در بیان آن چیزی ایراد نشده}

- ترجمه سلطانی

بر آن نوزده

- ترجمه راستین

بر آن آتش نوزده تن (فرشته عذاب) موکّلند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣١ وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِكَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِّلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَيَزْدَادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيمَانًا وَلَا يَرْتَابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِيَقُـولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْكَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ وَمَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِيَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْبَشَرِ

و ما اصحاب آتش را جز ملائکه‌‌ای قرار ندادیم [یعنی تمام اهل دنیا در مقابل واحدی از آنها مقاومت نمی‌‌نمایند] و تعداد آنها را جز به جهت آزمایش برای کسانی که کفر ورزیده‌‌اند قرار ندادیم {فِتنه اختبار (امتحان) و ضلال (گمراهی) و اثم (گناه) و کفر و فضیحت (رسوایی) و عذاب و اضلال (گمراه کردن) و جنون و محنت و اختلاف مردم در آراء است} [آن را گفتیم] تا کسانی که کتاب داده شده‌‌اند [از یهود و نصاری به نبوّت محمّد (ص) چون خبر را بطور موافق با آنچه که در کتب آنان است دیدند] طلب یقین کنند و کسانی که ایمان آورده‌‌اند [یعنی به محمّد (ص) اسلام آوردند] ایمان را افزایش دهند و کسانی که کتاب داده شده‌‌اند و مؤمنین تردید نکنند {ایتاء کتاب (دادن کتاب) کنایه از قبول نبوّت است هر نبوّتی که باشد و اختصاص به یهود و نصاری نیست بلکه هر کسی که نبوّت محمّد (ص) را با بیعت بر دست او و قبول احکام نبوّت او و انقیاد در تحت حکم او و قبول دعوت ظاهره قبول کند از کسانی می‌‌باشد که کتاب و ایمان داده شده‌‌اند، و اگرچه در اسلام و قبول دعوت ظاهره با بیعت عامّه مجازاً یا بر سبیل اشتراک استعمال شده باشد، لکن مراد از آن در اینجا ایمان حقیقی حاصل به بیعت خاصّه و قبول دعوت باطنه و دخول در تحت احکام ولایت است} و تا کسانی که در قلوبشان مرض هست [از کسانی که دعوت ظاهره را قبول کرده‌‌اند، یعنی کسی که در قلب او نفاق است] و کافران [یعنی کسانی که هنوز اسلام را قبول نکرده‌‌اند] بگویند خداوند با این [عدد یا با این گفتار یا با فتنه قرار دادن تعداد آنها یا با ملائکه قرار دادن اصحاب آتش] به عنوان مثال چه اراده کرده است این‌‌چنین [گمراه کردن با اظهار آنچه که ادراک آن در وسع آنان نیست] خداوند کسی که بخواهد را گمراه می‌‌کند و کسی که بخواهد را هدایت می‌‌کند و لشکریان پروردگارت [از ملائکه و جنّ و جمیع موجودات] را جز او [کسی] نمی‌‌داند [زیرا همه از لشکریان او هستند، و اندک بودن عدد اصحاب آتش برای اندک بودن لشکریان او نیست بلکه برای عدم حاجت به بیشتر از آن است] و این مگر به عنوان یادآوری برای بشر نیست

- ترجمه سلطانی

و ما اصحاب آتش را جز ملائکه‌ای قرار ندادیم و تعداد آنها را جز به جهت آزمایش برای کسانی که کفر ورزیده‌اند قرار ندادیم تا کسانی که کتاب داده شده‌اند طلب یقین کنند و کسانی که ایمان آورده‌اند ایمان را افزایش دهند و کسانی که کتاب داده شده‌اند و مؤمنین تردید نکنند و تا کسانی که در قلوبشان مرض هست و کافران بگویند خداوند با این به عنوان مثال چه اراده کرده است این‌چنین خداوند کسی که بخواهد را گمراه می‌کند و کسی که بخواهد را هدایت می‌کند و لشکریان پروردگارت را جز او (کسی) نمی‌داند و این مگر به عنوان یادآوری برای بشر نیست

- ترجمه راستین

و ما خازنان دوزخ را غیر فرشتگان (عذاب) قرار ندادیم و عدد آنها را جز برای فتنه و محنت کفّار (نوزده) نگردانیدیم تا آنکه اهل کتاب هم یقین کنند (که ذکر این عدد مطابق تورات و انجیل است با آنکه صاحب قرآن به کتب آسمانی عالم نبوده و البته کلامش به وحی خداست و ایمان آرند) و آن بر یقین مؤمنان هم بیفزاید و دیگر در دل اهل کتاب و مؤمنان به اسلام هیچ شک و ریبی نماند و تا آنان که در دلهاشان مرض (شک و جهالت) است و کافران نیز (به طعنه) گویند که خدا از این مثل (که عدد فرشتگان عذاب را نوزده شمرده است نه بیش و کم) چه منظور داشت؟بلی این چنین (قرار داد تا) هر که را خواهد به ضلالت بگذارد و هر که را خواهد هدایت نماید و هیچ کس از (عده بی‌حد) لشکرهای پروردگارت غیر او آگاه نیست و این (آیات ذکر دوزخ) جز برای پند و موعظه بشر نخواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ كَلَّا وَالْقَمَرِ

چنین نیست، سوگند به ماه

- ترجمه سلطانی

چنین نیست، سوگند به ماه

- ترجمه راستین

چنین (که کافران گویند) نیست، قسم به ماه تابان.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ وَاللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ

و سوگند به شب آنوقت که پشت می‌‌کند {شب که همان عالم کون است وجودش بر ادبار است و آن به ابد مُدبر (پشت کننده) است به خلاف صبح ملکوت که آن بعد نسبت به اهل عالم ملک روی می‌‌نمایاند}

- ترجمه سلطانی

و سوگند به شب آنوقت که پشت می‌کند

- ترجمه راستین

و قسم به شب تار چون باز گردد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٤ وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ

و قسم به صبح وقتی که روی می‌‌نمایاند

- ترجمه سلطانی

و قسم به صبح وقتی که روی می‌نمایاند

- ترجمه راستین

و قسم به صبح چون جهان را روشن سازد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ إِنَّهَا لَإِحْدَى الْكُبَرِ

همانا آن البتّه یکی از بزرگترین [آیات، یعنی ولایت، یا سقر یا خزنۀ جهنّم یا سوره احدى (یکی از) بزرگترین آیات یا نقم (نقمت‌‌ها) و بلایا]

- ترجمه سلطانی

همانا آن (ولایت) البتّه یکی از بزرگترین (آیات)

- ترجمه راستین

که این (آیات قرآن) یکی از بزرگترین آیات خداست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٦ نَذِيرًا لِّلْبَشَرِ

به عنوان انذار کننده بر بشر است

- ترجمه سلطانی

به عنوان انذار کننده بر بشر است

- ترجمه راستین

در آن پند و اندرز آدمیان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٧ لِـمَن شَاءَ مِنكُمْ أَن يَتَقَدَّمَ أَوْ يَتَأَخَّرَ

بر کسی از شما که بخواهد که [به ولایت] تقدّم جوید یا [از سقر] تأخیر کند

- ترجمه سلطانی

بر کسی از شما که بخواهد که تقدّم جوید یا تأخیر کند

- ترجمه راستین

برای هر یک از شما آدمیان که بخواهد (در مقام ایمان و طاعت و سعادت) پیش افتد یا باز ماند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٨ كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ

هر نفسی در گرو آنچه است که کسب کرده [است از خیر یا شرّ، زیرا آن مفاد اطلاق مرهونه (رهن شده) است، زیرا هر آنچه که انفس به انانیّات خود عمل کنند چه بحسب صورت خیر باشد یا شرّ وبال بر آنها و قید بر آنها می‌‌باشد، و انفس مرهونه مقیّده به آنها می‌‌باشند مگر کسی که ولایت علی (ع) را دارد برای اینکه ولایت همان مبدّل برای سیّئات به حسنات است و خداوند به کسانی که ولایت علی (ع) را دارند بازاء جملۀ اعمالشان به احسن آنچه که عمل می‌‌کردند جزاء می‌‌دهد و لذلک فرمود]

- ترجمه سلطانی

هر نفسی در گرو آنچه است که کسب کرده

- ترجمه راستین

هر نفسی در گرو عملی است که انجام داده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٩ إِلَّا أَصْحَابَ الْيَمِينِ

مگر اصحاب راست {یمین امیر المؤمنین (ع) و أَصحاب الیمین شیعۀ او هستند}

- ترجمه سلطانی

مگر اصحاب راست

- ترجمه راستین

مگر اهل یمین.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٠ فِي جَنَّاتٍ يَتَسَاءَلُونَ

در جنّت‌‌ها از همدیگر سؤال می‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

در جنّت‌ها از همدیگر سؤال می‌کنند

- ترجمه راستین

آنان در باغهای بهشت (متنعّمند و) سؤال می‌کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤١ عَنِ الْمُجْرِمِينَ

از مجرمان [یعنی بین خود سؤال می‌‌کنند یا از حال مجرمان از غیر خود می‌‌پرسند یا آنها و مجرمان از حال مجرمان از یکدیگر می‌‌پرسند]

- ترجمه سلطانی

از مجرمان

- ترجمه راستین

از احوال دوزخیان گنهکار.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٢ مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ

چه شما را در سقر داخل کرد

- ترجمه سلطانی

چه شما را در سقر داخل کرد

- ترجمه راستین

که شما را چه عمل به عذاب دوزخ در افکند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٣ قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ

می‌‌گویند از نمازگزاران نبودیم {یعنی از ولایت دارندگان ولایت علی (ع) زیرا نماز حقیقی جز با ولایت نمی‌‌شود بلکه ولایت همان نماز حقیقی است}

- ترجمه سلطانی

می‌گویند از نمازگزاران نبودیم

- ترجمه راستین

آنان جواب دهند که ما از نمازگزاران نبودیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٤ وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ

و ما [از حقوق واجبه یا مستحبّه] مسکین را اطعام نکردیم

- ترجمه سلطانی

و ما مسکین را اطعام نکردیم

- ترجمه راستین

و مسکینی را طعام نمی‌دادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٥ وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ

و [در آیات به ردّ و قدح و طعن و استهزاء] با فرو روندگان [در آن] فرو می‌‌رفتیم

- ترجمه سلطانی

و (در آیات به ردّ و قدح و طعن و استهزاء) با فرو روندگان فرو می‌رفتیم

- ترجمه راستین

و ما با اهل باطل به بطالت می‌پرداختیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٦ وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ

و روز دین را تکذیب می‌‌کردیم

- ترجمه سلطانی

و روز دین را تکذیب می‌کردیم

- ترجمه راستین

و ما روز جزا را تکذیب می‌کردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٧ حَتَّى أَتَانَا الْيَقِينُ

تا آنکه [با مرگ و کشف حُجُب (حجاب‌‌ها)] یقین به ما آمد

- ترجمه سلطانی

تا آنکه یقین به ما آمد

- ترجمه راستین

تا آنکه یقین (که ساعت مرگ است) بر ما فرا رسید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٨ فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ

آنگاه شفاعتِ شفاعت کنندگان به آنها نفع نمی‌‌رساند {برای قطع کردن آنها فطرت را که همان ولایت تکوینی است که آن سبب برای ولایت تکلیفی است و لذلک گفته شده: «مردود شیخی را اگر تمام مشایخ عالم جمع شوند و خواهند اصلاح نمایند نتوانند» برای اینکه مردود به عنوان مردود نمی‌‌گردد مگر بعد از قطع فطرت و ولایت تکوینیّه و او کسی است که مرتدّ فطری نامیده می‌‌شود که نه ظاهراً و نه باطناً توبه‌‌اش قبول نمی‌‌شود}

- ترجمه سلطانی

آنگاه شفاعتِ شفاعت کنندگان به آنها نفع نمی‌رساند

- ترجمه راستین

پس شفاعت شفیعان در حق آنان هیچ سودی نبخشد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٩ فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ

پس آنها را چه شده که از [این] یادآوری (ولایت) اعراض کننده‌‌اند

- ترجمه سلطانی

پس آنها را چه شده که از (این) یادآوری (ولایت) اعراض کننده‌اند

- ترجمه راستین

اینک چرا از یاد آن روز سخت خود (و از ذکر و اندرز قرآن) اعراض می‌کنند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٠ كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُّسْتَنفِرَةٌ

مانند اینکه آنها خرانی رم کننده هستند

- ترجمه سلطانی

مانند اینکه آنها خرانی رم کننده هستند

- ترجمه راستین

گویی گورخران گریزانی هستند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥١ فَرَّتْ مِن قَسْوَرَةٍ

که از شیری (اسدی) فرار کرده‌‌اند

- ترجمه سلطانی

که از شیری فرار کرده‌اند

- ترجمه راستین

که از شیر درنده می‌گریزند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٢ بَلْ يُرِيدُ كُلُّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ أَن يُؤْتَى صُحُفًا مُّنَشَّرَةً

بلکه هر کدام از آنها می‌‌خواهد که نامه‌‌ای گشوده شده [ناطقه به صدق محمّد (ص) در نبوّتش، یا در ولایت علی (ع)] به او داده شود

- ترجمه سلطانی

بلکه هر کدام از آنها می‌خواهد که نامه‌ای گشوده شده به او داده شود

- ترجمه راستین

بلکه هر یک از آنها می‌خواهند که برایشان هم (مانند پیمبران) صحیفه وحی آسمانی باز آید (تا ایمان آرند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٣ كَلَّا بَل لَّا يَخَافُونَ الْآخِرَةَ

چنین نیست بلکه از آخرت ترسان نمی‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

چنین نیست بلکه از آخرت ترسان نمی‌شوند

- ترجمه راستین

هرگز (چنین نیست که پنداشتند) بلکه از (عذاب) آخرت نمی‌ترسند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٤ كَلَّا إِنَّهُ تَذْكِرَةٌ

چنین نیست همانا این [یعنی قرآن ولایت علی (ع) یا علی (ع) بنفسه] به عنوان یادآوری است

- ترجمه سلطانی

چنین نیست همانا این به عنوان یادآوری است

- ترجمه راستین

چنین نیست (که آنها پنداشتند) قرآن محققا همه پند و یادآوری است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٥ فَمَن شَاءَ ذَكَرَهُ

پس کسی که بخواهد از آن پند می‌‌گیرد

- ترجمه سلطانی

پس کسی که بخواهد از آن پند می‌گیرد

- ترجمه راستین

تا هر که خواهد متذکر آن شود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٦ وَمَا يَذْكُرُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ

و پند نمی‌‌گیرند مگر آنکه خداوند بخواهد، {یعنی که مشیّت شما و ذکر شما و جمیع افعال شما مسبوقه به مشیّت تکوینی خداوند است چه برای خداوند به عنوان مرضیّه باشد یا به عنوان مبغوضه یکسان است، زیرا مشیّت او که آن عبارت از رحمت رحمانی او است بر رضای او و غضب او سابق شده و به منزلۀ مادّه برای آن دو است} او اهل [یعنی حقیق و سزاوار] تقوا (پروا) [است به اینکه از او پروا شود] و اهل آمرزش است.

- ترجمه سلطانی

و پند نمی‌گیرند مگر آنکه خداوند بخواهد، او اهل (سزاوار) پروا (از او) و اهل آمرزش است.

- ترجمه راستین

و نخواهند متذکر شوند جز آنکه خدا بخواهد (یعنی بدون مشیّت و لطف الهی کسی بهشتی و سعادتمند نخواهد شد. از او رواست تقوا و ترس و بیم و شوق و امیدواری که) او اهل تقوا و اهل آمرزش و مغفرت است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای