حزب شمارهٔ ۱۱۵
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
١ قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا
[به اهل مکّه] بگو به من وحی شد که گروهی از جنّ گوش فرا دادهاند و گفتهاند همانا ما قرآن عجیبی شنیدهایم
- ترجمه سلطانیبگو به من وحی شد که گروهی از جنّ گوش فرا دادهاند و گفتهاند همانا ما قرآن عجیبی شنیدهایم
- ترجمه راستین(ای رسول ما) بگو: مرا وحی رسیده که گروهی از جنّیان (آیات قرآن را هنگام قرائت من) استماع کردهاند و پس از شنیدن گفتهاند که ما از قرآن آیات عجیبی شنیدیم.
- ترجمه الهی قمشهای٢ يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَن نُّشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا
که به رشد هدایت میکند و به او ایمان آوردیم و هرگز احدی را با پروردگارمان شریک نخواهیم آورد
- ترجمه سلطانیکه به رشد هدایت میکند و به او ایمان آوردیم و هرگز احدی را با پروردگارمان شریک نخواهیم آورد
- ترجمه راستینکه به راه خیر و صلاح هدایت میکند، بدین سبب ما به آن ایمان آورده و دیگر هرگز به خدای خود مشرک نخواهیم شد.
- ترجمه الهی قمشهای٣ وَأَنَّهُ تَعَالَى جَدُّ رَبِّنَا مَا اتَّخَذَ صَاحِبَةً وَلَا وَلَدًا
و اینکه او تعالی پروردگار والای ما همسر و نه فرزندی نگرفته [چنانکه بعضی از انس (انسانها) میگویند]
- ترجمه سلطانیو اینکه او تعالی پروردگار والای ما همسر و نه فرزندی نگرفته
- ترجمه راستینو همانا بسیار بلند مرتبه است شأن و اقتدار پروردگار ما، او همجفت و فرزندی هرگز نگرفته (و از این آلایشهای جسمانی پاک و مبرّا) است.
- ترجمه الهی قمشهای٤ وَأَنَّهُ كَانَ يَقُـولُ سَفِيهُنَا عَلَى اللَّهِ شَطَطًا
و اینکه سفیه ما [یعنی کسی از ما که به عنوان منحرف از دین بود، و مراد از سفیه شیطان یا مطلق منحرفان از حقّ است] به گزاف [گفتاری بعید (دور) از حقّ به عنوان مجاوز از حدّ، یا آن به معنی ظلم است] بر خداوند میگفت
- ترجمه سلطانیو اینکه سفیه ما به گزاف بر خداوند میگفت
- ترجمه راستینو البته سفیهان و بیخردان ما به خدا دروغ میبستند (که به او فرزندی مسیح و عزیر و فرشتگان را نسبت دادند).
- ترجمه الهی قمشهای٥ وَأَنَّا ظَنَنَّا أَن لَّن تَقُولَ الْإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا
و اینکه ما گمان میکردیم که انسان و جن هرگز بر خداوند دروغ نخواهند بست [یعنی اگر ما از سفیه تبعیّت میکردیم پس آن از آن ظن بود یعنی تصدیق ما و اتّباع ما از کسی بود که برای خدای تعالی قائل به شریک و صاحبه (همسر) و ولد بود لذلک تا آنکه قرآن را شنیدیم و یقین کردیم که آنها به دروغ میگویند]
- ترجمه سلطانیو اینکه ما گمان میکردیم که انسان و جن هرگز بر خداوند دروغ نخواهند بست
- ترجمه راستینو ما چنین میپنداشتیم که هرگز هیچ قومی از جنّ و انس بر خدای متعال دروغ و افترا نخواهد گفت.
- ترجمه الهی قمشهای٦ وَأَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِّنَ الْإِنسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِّنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا
و اینکه اشخاصی از انس به اشخاصی از جنّ پناه میبرند و حجاب [گمراهی] را برای آنها زیاد نمودند
- ترجمه سلطانیو اینکه اشخاصی از انس به اشخاصی از جنّ پناه میبرند و حجاب (گمراهی) را برای آنها زیاد نمودند
- ترجمه راستینو همانا مردانی از نوع بشر به مردانی از گروه جنّ پناه میبردند (و خود را در بیابانها به جنّیان میسپردند) و جنّیان بر غرور و جهل آنها سخت میافزودند (آیه چنین تفسیر شده که زمان جاهلیّت عرب در بیابان پناه به بزرگ جنّیان آنجا میبرد تا ایمن باشد آنگاه آسوده میخفت و مال و جانش به خطر میافتاد).
- ترجمه الهی قمشهای٧ وَأَنَّهُمْ ظَنُّوا كَمَا ظَنَنتُمْ أَن لَّن يَبْعَثَ اللَّهُ أَحَدًا
و اینکه آنها همانطور که شما گمان کردید گمان میکردند که خداوند هرگز احدی را بر نخواهد انگیخت [یا نخواهد فرستاد]
- ترجمه سلطانیو اینکه آنها همانطور که شما گمان کردید گمان میکردند که خداوند هرگز احدی را بر نخواهد انگیخت (یا نخواهد فرستاد)
- ترجمه راستینو آنها هم مانند شما (آدمیان گروهی کافر شده و) گمان کردند که خدا احدی را (به قیامت) زنده نخواهد کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٨ وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاءَ فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِيدًا وَشُهُبًا
و اینکه ما آسمان را لمس کردیم [یعنی به آن نزدیک شدیم، یا به آن صعود کردیم، یا صعود به آن را طلب کردیم] و آن را شدیداً پُر شده از نگهبانان قوی [که با آنها استراق سمع ممکن نمیشود] و شهابها یافتیم
- ترجمه سلطانیو اینکه ما آسمان را لمس کردیم (به آن نزدیک شدیم) و آن را شدیداً پُر شده از نگهبانان قوی و شهابها یافتیم
- ترجمه راستینو جنّیان گفتند ما به آسمان بر شدیم (تا اسرار وحی را استراق کنیم) لیکن یافتیم که آنجا فرشته نگهبان با قدرت و تیر شهاب آتشبار فراوان است.
- ترجمه الهی قمشهای٩ وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَّصَدًا
و اینکه ما برای شنود در آن محلهای نشستن مینشستیم پس کسی که الآن گوش فرا بدهد شهابی مترصّد [بر رمی بر او] بر خود مییابد
- ترجمه سلطانیو اینکه ما برای شنود در آن محلهای نشستن مینشستیم پس کسی که الآن گوش فرا بدهد شهابی مترصّد بر خود مییابد
- ترجمه راستینو ما (پیش از نزول قرآن) در کمین شنیدن سخنان آسمانی و اسرار وحی مینشستیم اما اینک هر که (از اسرار وحی الهی) سخنی بخواهد شنید تیر شهاب در کمینگاه اوست.
- ترجمه الهی قمشهای١٠ وَأَنَّا لَا نَدْرِي أَشَرٌّ أُرِيدَ بِمَن فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَدًا
و اینکه ما نمیدانیم که آیا در زمین [نسبت] به کسانی شرّی اراده شده [زیرا تغییر اوضاع آسمان دلالت بر حدوث حادثی بزرگ میکند] یا پروردگارشان [خیری و] صلاحی را برای آنان خواسته است
- ترجمه سلطانیو اینکه ما نمیدانیم که آیا در زمین (نسبت) به کسانی شرّی اراده شده یا پروردگارشان صلاحی را برای آنان خواسته است
- ترجمه راستینو ما هنوز نمیدانیم که آیا عاقبت برای مردم زمین (با این مذاهب و اعمال مختلف که دارند) شرّ و فساد خواستهاند یا که خدای آنها بر هدایت آنان رشد و خیر و صلاح آنها را منظور دارد؟
- ترجمه الهی قمشهای١١ وَأَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَمِنَّا دُونَ ذَلِكَ كُنَّا طَرَائِقَ قِدَدًا
و اینکه از میان ما [گروهی] صالحانی هستند و [گروهی] از ما غیر آن [در صلاح یا دون (پائین) آن] هستند [به اینکه بعضی از آنها در غایت شرارتند و بعضی از آنها در غایت شرارت نمیباشند یعنی بعضی از ما ناصالح هستند]، ما دارای راههای مختلف میباشیم [یا به انفس خود طرائق متفرّقه میباشیم]
- ترجمه سلطانیو اینکه از میان ما (گروهی) صالحانی هستند و (گروهی) از ما غیر آن هستند، ما دارای راههای مختلف میباشیم
- ترجمه راستینو همانا برخی از ما صالح و نیکوکار هستیم و برخی بر خلاف آن، عقیده و اعمال ما هم بسیار متفرق و مختلف است.
- ترجمه الهی قمشهای١٢ وَأَنَّا ظَنَنَّا أَن لَّن نُّعْجِزَ اللَّهَ فِي الْأَرْضِ وَلَن نُّعْجِزَهُ هَرَبًا
و اینکه ما گمان کردیم (دانستیم) که [هر جایی که در آن باشیم] هرگز خداوند را در زمین عاجز نخواهیم کرد و هرگز با فرار کردن [به آسمان] او را عاجز نخواهیم کرد
- ترجمه سلطانیو اینکه ما گمان کردیم (دانستیم) که (هر جایی که در آن باشیم) هرگز خداوند را در زمین عاجز نخواهیم کرد و هرگز با فرار کردن او را عاجز نخواهیم کرد
- ترجمه راستینو ما چنین دانستهایم که هرگز در زمین بر قدرت خدا غلبه و از محیط اقتدارش فرار نتوانیم کرد.
- ترجمه الهی قمشهای١٣ وَأَنَّا لَـمَّا سَمِعْنَا الْهُدَى آمَنَّا بِهِ فَمَن يُؤْمِن بِرَبِّهِ فَلَا يَخَافُ بَخْسًا وَلَا رَهَقًا
و اینکه ما هنگامی که هدایت [یعنی قرآن یا رسالت یا ولایت] را شنیدیم به او ایمان آوردیم و هر کس به پروردگارش ایمان آورد پس از کاستیی و نه از فرو پوشیدنی نمیترسد
- ترجمه سلطانیو اینکه ما هنگامی که هدایت را شنیدیم به او ایمان آوردیم و هر کس به پروردگارش ایمان آورد پس از کاستیی و نه از فرو پوشیدنی نمیترسد
- ترجمه راستینو ما چون به سخنان هدایت (یعنی آیات قرآن) گوش فرا دادیم (برخی) ایمان آوردیم و هر که به خدای خود ایمان آورد دیگر از نقصان خیر و ثواب و از احاطه رنج و عذاب بر خود هیچ نترسد.
- ترجمه الهی قمشهای١٤ وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولَئِكَ تَحَرَّوْا رَشَدًا
و اینکه از میان ما مسلمینی و از ما بیدادگرانی [یعنی خارج شدگانی از حقّ] هستند و کسانی که اسلام آوردهاند همانا آنان قصد هدایت کردهاند
- ترجمه سلطانیو اینکه از میان ما مسلمینی و از ما بیدادگرانی (خارج شده از حقّ) هستند و کسانی که اسلام آوردهاند همانا آنان قصد هدایت کردهاند
- ترجمه راستینو از ما جنّیان هم بعضی مسلمان و بیآزار و برخی کافر و ستمکارند، و آنان که اسلام آوردند راستی به راه رشد و صواب شتافتند.
- ترجمه الهی قمشهای١٥ وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِـجَهَنَّمَ حَطَبًا
و امّا بیدادگران پس هیزم برای جهنّم میباشند [یعنی به خود میسوزند، یا جحیم با آنها بر میافروزد]
- ترجمه سلطانیو امّا بیدادگران پس هیزم برای جهنّم میباشند
- ترجمه راستینو اما ستمکاران ما هیزم بر آتش جهنّم گردیدند.
- ترجمه الهی قمشهای١٦ وَأَنلَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُم مَّاءً غَدَقًا
و اگر بر طریق استقامت ورزند حتماً آبی فراوان به آنها مینوشانیم
- ترجمه سلطانیو اگر بر طریق استقامت ورزند حتماً آبی فراوان به آنها مینوشانیم
- ترجمه راستینو اگر بر طریقه (اسلام و ایمان) پایدار بودند آب (علم و رحمت و رزق) فراوان نصیبشان البته میگردانیدیم.
- ترجمه الهی قمشهای١٧ لِّنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَمَن يُعْرِضْ عَن ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذَابًا صَعَدًا
تا آنها را در آن بیازماییم و هر کس از ذکر پروردگارش روی گرداند او را در عذابی مشقّت آور وارد (داخل) میکند
- ترجمه سلطانیتا آنها را در آن بیازماییم و هر کس از ذکر پروردگارش روی گرداند او را در عذابی مشقّت آور وارد میکند
- ترجمه راستینتا به آن نعمت آنها را امتحان و آزمایش کنیم، و هر که از یاد خدای خود اعراض کند خدا او را به عذابی بسیار سخت درآورد.
- ترجمه الهی قمشهای١٨ وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا
و اینکه مساجد برای خداوند است [یعنی مختصّ به او هستند] پس احدی را با خداوند [در آنها] مخوانید
- ترجمه سلطانیو اینکه مساجد برای خداوند است پس احدی را با خداوند (در آنها) مخوانید
- ترجمه راستینو مساجد مخصوص (پرستش ذات یکتای) خداست پس نباید با خدا احدی غیر او را پرستش کنید.
- ترجمه الهی قمشهای١٩ وَأَنَّهُ لَـمَّا قَامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ كَادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَدًا
و اینکه چون عبد الله [یعنی محمّد (ص)] ایستاد که او را بخواند [عبادت کند] نزدیک بود که بر او ازدحام کنند
- ترجمه سلطانیو اینکه چون عبد الله (محمّد (ص)) ایستاد که او را بخواند (عبادت کند) نزدیک بود که بر او ازدحام کنند
- ترجمه راستینو چون بنده خاصّ خدا (محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) قیام کرد و خدا را میخواند طایفه جنّیان (برای استماع قرآن) چنان گرد او ازدحام کردند که نزدیک بود بر سر هم فرو ریزند.
- ترجمه الهی قمشهای٢٠ قُلْ إِنَّمَا أَدْعُوا رَبِّي وَلَا أُشْرِكُ بِهِ أَحَدًا
بگو جز این نیست که پروردگارم را میخوانم و احدی را با او شریک نمیکنم [چه از من راضی شوید یا خشمناک شوید]
- ترجمه سلطانیبگو جز این نیست که پروردگارم را میخوانم و احدی را با او شریک نمیکنم
- ترجمه راستینبگو: من تنها خدای خود را میپرستم و هرگز احدی را با او شریک نمیگردانم.
- ترجمه الهی قمشهای٢١ قُلْ إِنِّي لَا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلَا رَشَدًا
بگو همانا من مالک ضرری و نه هدایتی برای شما نیستم [تا آنکه آنچه از عذاب که استعجال (طلب تعجیل کردن) میکنید یا از آیات به آنچه که اقتراح (درخواستن) میکنید را بیاورم]
- ترجمه سلطانیبگو همانا من مالک ضرری و نه هدایتی برای شما نیستم
- ترجمه راستینو باز بگو: من مالک و قادر بر خیر و شرّ شما نیستم.
- ترجمه الهی قمشهای٢٢ قُلْ إِنِّي لَن يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَلَنْ أَجِدَ مِن دُونِهِ مُلْتَحَدًا
بگو همانا هرگز احدی مرا از خداوند پناه نخواهد داد و غیر از او هرگز پناهی نخواهیم یافت
- ترجمه سلطانیبگو همانا هرگز احدی مرا از خداوند پناه نخواهد داد و غیر از او هرگز پناهی نخواهیم یافت
- ترجمه راستینباز بگو که (اگر خدا بر من قهر و غضب کند) ابدا کسی مرا از (قهر) خدا در پناه نتواند گرفت و به غیر او هیچ گریز گاهی هرگز نخواهم یافت.
- ترجمه الهی قمشهای٢٣ إِلَّا بَلَاغًا مِّنَ اللَّهِ وَرِسَالَاتِهِ وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا
[بر عهدهٔ من] جز رساندن از خداوند و رسالات او نیست و کسی که خداوند و رسولش را [در ولایت علیّ (ع)] نافرمانی کند پس همانا آتش جهنّم برای او است در آن به ابد ماندگار است
- ترجمه سلطانی(بر عهدهٔ من) جز رساندن از خداوند و رسالات او نیست و کسی که خداوند و رسولش را نافرمانی کند پس همانا آتش جهنّم برای او است در آن به ابد ماندگار است
- ترجمه راستینتنها مأمن و پناه من ابلاغ احکام خدا و رسانیدن پیغام الهی است، و آنان که نافرمانی خدا و رسول او کنند البته کیفرشان آتش دوزخ است که در آن تا ابد مخلّد باشند.
- ترجمه الهی قمشهای٢٤ حَتَّى إِذَا رَأَوْا مَا يُوعَدُونَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ نَاصِرًا وَأَقَلُّ عَدَدًا
تا آنگاه که آنچه [از عذاب یا از حساب یا از قسیم (تقسیم کننده) جنّت و آتش بودن علیّ (ع)، یا از مرگ، یا قائم (ع) و انصار (یاران) او، یا علی (ع) در رجعت] که وعده داده میشوند را ببینند آنگاه خواهند دانست چه کسی از لحاظ یاور ضعیفتر و از لحاظ عدد کمتر است [چنانکه دربارهٔ علی (ع) میگفتند]
- ترجمه سلطانیتا آنگاه که آنچه که وعده داده میشوند را ببینند آنگاه خواهند دانست چه کسی از لحاظ یاور ضعیفتر و از لحاظ عدد کمتر است
- ترجمه راستین(ای رسول، کافران را رها کن) تا روزی که عذاب موعود خود را به چشم ببینند، آن زمان خواهند دانست که (تو و آنها) کدامتان یارانش ضعیف و ناتوانتر و سپاهش کمتر است؟
- ترجمه الهی قمشهای٢٥ قُلْ إِنْ أَدْرِي أَقَرِيبٌ مَّا تُوعَدُونَ أَمْ يَجْعَلُ لَهُ رَبِّي أَمَدًا
بگو که نمیدانم که آیا آنچه که وعده داده میشوید [از آنچه که ذکر شد] نزدیک است یا پروردگارم برای آن مدّتی قرار میدهد
- ترجمه سلطانیبگو که نمیدانم که آیا آنچه که (به آن) وعده داده میشوید نزدیک است یا پروردگارم برای آن مدّتی قرار میدهد
- ترجمه راستینبگو: من خود ندانم که عذاب موعود شما وقتش نزدیک است یا خدا تا آن روز مدتی (بسیار) قرار داده است.
- ترجمه الهی قمشهای٢٦ عَالِـمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا
عالِم [به عالَم] غیب است و غیب خود را بر احدی ظاهر نمیکند
- ترجمه سلطانیعالِم (به عالَم) غیب است و غیب خود را بر احدی ظاهر نمیکند
- ترجمه راستیناو دانای غیب عالم است و هیچ کس را بر غیب خود آگاه نمیکند.
- ترجمه الهی قمشهای٢٧ إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُـولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا
مگر بر رسولی که مورد رضایت باشد زیرا از بین دو دست (جلو) او و از پشت او مراقبینی را داخل میکند
- ترجمه سلطانیمگر بر رسولی که مورد رضایت باشد زیرا از بین دو دست (جلو) او و از پشت او مراقبینی را داخل میکند
- ترجمه راستینمگر آن کس را که به پیامبری برگزیده است که فرشتگان را از پیش رو و پشت سر او میفرستد (تا اسرار وحی را شیاطین به سرقت گوش نربایند).
- ترجمه الهی قمشهای٢٨ لِّيَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا
تا [خداوند] بداند که [رسولانی که آنها ملائکه هستند یا رسولان بشری] رسالات پروردگارشان را ابلاغ کردهاند و به آنچه که نزد آنها است احاطه دارد و هر چیزی را به عدد [آن] احصاء (شمارش) کرده است.
- ترجمه سلطانیتا (خداوند) بداند که رسالات پروردگارشان را ابلاغ کردهاند و به آنچه که نزد آنها است احاطه دارد و هر چیزی را به عدد (آن) احصاء (شمارش) کرده است.
- ترجمه راستینتا بداند (و معلوم سازد) که آن رسولان پیغامهای پروردگار خود را به خلق کاملا رسانیدهاند، و البته خدا به آنچه نزد رسولان است احاطه کامل دارد و به شماره هر چیز در عالم به خوبی آگاه است.
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
١ يَاأَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ
ای لحاف به خود پیچیده {خطاب خاصّ به نبیّ (ص) یا عامّ است و نبیّ (ص) با ثیابش یا لحافش خود را میپیچید و میخوابید، یا به عنوان متلفّف (خود پیچیدن) به احکام رسالت میباشد و از جهت تأنّف از مقابله با امثال آنها از مردم مختفی میشد، و معنی میدهد: ای کسی که با لحاف یا با لباست یا با احکام رسالت خود را پیچیدهای، یا معنی میدهد ای کسی که مختفی شدهای از آنچه که مدّعی ریاست میبیند و میبیند که معادات (دشمنی ورزیدن) با آنها از عاقل به عنوان شین (زشت) میباشد}
- ترجمه سلطانیای لحاف به خود پیچیده
- ترجمه راستینالا ای رسولی که در جامه (فکرت و خاموشی) خفتهای.
- ترجمه الهی قمشهای٢ قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا
شب [برای نماز شب] برخیز (بیدار باش) [زیرا برای تو نیست که همهٔ شب را بخوابی، یا در عالم کثرت برخیز و بندگان خداوند را به سوی وحدت هدایت کن، یا در عالم طبع برخیز و به عوالم عالیّه نظر کن، یا به حکم رسالت از اشتغال به کثرات برخیز و به وحدت توجّه کن، یا از اختفاء برخیز و امر خویش را ظاهر ساز و به آنچه که امر شدی صحبت کن] جز اندکی [از شب]
- ترجمه سلطانیشب برخیز (بیدار باش) جز اندکی (از شب)
- ترجمه راستین(هان) شب را (به نماز و طاعت خدا) برخیز مگر کمی.
- ترجمه الهی قمشهای٤ أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا
یا [اندکی] بر آن اضافه کن {یا معنی میدهد: ای کسی که با ثیاب طبع خود از افراد بشر پیچیده شدهای در شب طبع خویش و تاریکی نفس خود برخیز، یا از شب طبعت و اهویهٔ نفست برای سلوک به سوی پروردگارت، جز اندکی از شب را زیرا ضروریّات بدن در اندکی از شب در نصف آن یا بیشتر یا کمتر حاصل میشود، زیرا شایسته است که وقت اثلاث (سه قسمت کردن) یا ارباع (چهار قسمت کردن) شود برای طلب معیشت و تلذّذات نفوس و طلب معاد، یا طلب معاش و تلذّذات نفوس و استراحت و طلب معاد، یعنی اگر قوی بودی پس نصف اوقات خویش را برای سلوک الی الله قرار ده، و اگر قویتر بودی پس بیشتر اوقاتت را برای سلوک قرار ده، و اگر ضعیف بودی پس اندکی از اوقات خویش را برای سلوک قرار بده} و قرآن را به تأنّی بخوان {ترتیل قرآن بحسب لفظ آن این است که آن را با قرائتی متوسّط بین سرعت مفرط و بطوء (کندی) مفرط و ابانت (جدا کردن) حروف آن و حفظ وقوف آن قرائت کنی، زیرا ترتیل کلام این است که تألیف آن را نیکو نمائی و در آن ترسّل (به آهستگی سخن گفتن) کنی، و فرمودهاند: که به روشنی آن را بیان کنی و آن را به بریدگی شعر بریده مکنی و آن را مانند پراکندن ریگ پخش مکنی، و لکن قلوب قساوت گرفتهٔ خود را به فزع افکنید و نباید همّ احد شما آخر سوره باشد، و در خبر دیگری است که آن حفظ وقوف و بیان حروف است، و در خبری است: که آن است که مکث کنی و صدایت را با آن نیکو نمایی، یا معنی میدهد بعد از قیام از بیدار شدنت و غفلتت معانی مجتمعهٔ مندرجه در وجودت را تفصیل بده، و آنچه که در تو بالقوّه میباشد را با نظر کردن و مراقبه که آن از لوازم سلوک تو است به فعلیّت اخراج کن، و به خطرات (خطورات، در معرض مخاطره قرار گرفتن) نفس خود نظر بینداز که آن از کدام خطرات است شیطانیّه یا رحمانی است و به تجلیّات پروردگارت و جذبات او نظر کن}
- ترجمه سلطانییا (اندکی) بر آن اضافه کن و قرآن را به تأنّی بخوان
- ترجمه راستینیا چیزی بر نصف بیفزا و به تلاوت آیات قرآن با توجه کامل مشغول باش.
- ترجمه الهی قمشهای٥ إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَـوْلًا ثَقِيلًا
همانا ما گفتاری سنگین (قرآن) را بر تو القاء خواهیم کرد [که کسی که در قوّهٔ عمّاله و علّامهاش ضعیف باشد آن را تحمّل نمیکند]، {قیام اللّیل قوّهٔ عمّاله و قوّهٔ علّامه را قوی مینماید و قوّهٔ علّامه را برای ادراک دقایق امور آماده میسازد و ترتیل قرآن یعنی تفصیل معانی مجمله در عقول کلّیّه و نفوس کلّیّه در کثرات کونیّه، و تفصیل آنها در صغیر قوّهٔ علّامه را تقویت میکند و قوّهٔ عمّاله را نشاط میدهد} {و مراد از «قول ثقيل» قرآن است، زیرا آن از سنگینیاش وقتی که نازل میشود نبیّ (ص) را شبه غشی میگیرد، و در بعضی احیان (اوقات) دیده میشد ناف دابّهٔ (مرکب) او مانند این بود که زمین را مسّ میکند، یا آثار ولایت است زیرا آن برای سنگیناش موسی (ع) بر آنچه که از خضر (ع) میدید را طاقت نمیآورد که صبر کند، یا مراد نصب علی (ع) به خلافت است زیرا نبیّ (ص) برای سنگینیش آن را ظاهر نمیکرد تا آنکه دربارهٔ آن به او عتاب شد و بر او نازل شد: و اگر انجام ندهی پس رسالتت را نرساندهای، یا مراد مصایب اهل بیت او بعد از او است زیرا آن برای سنگینیش نزدیک بود که ممکن نشود که بشنوی، یا مراد همان سکینهای است که نازل نمیشود مگر آنکه با آن جنودی (لشکریانی) هست که آنها را نمیبینید و نازل نمیشود تا که قلب از اغیار پاک شود، و پاک نمیشود مگر با استنارت (روشن شدن) قوّهٔ علّامه و نشاط قوّهٔ عمّاله، و آن جز با «قيام اللّيل» و «ترتیل قرآن» نمیشود}
- ترجمه سلطانیهمانا ما گفتاری سنگین را بر تو القاء خواهیم کرد
- ترجمه راستینما کلام بسیار سنگین (و گرانمایه قرآن) را بر تو القا میکنیم.
- ترجمه الهی قمشهای٦ إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئًا وَأَقْوَمُ قِيلًا
همانا برخاستن در شب، آن از جهت فشار شدیدتر است {یعنی نفس مربّات (تربیت شده) در شب یا نفس متجاوزه از حدّ بلوغ یا جماعت ناشئهٔ باللیل (برخاسته در شب) یا شخص نامی (نمو کننده، رو به رشد، نجات یافته) در شب به جهت وطئ (لگدمال کردن، زیر پا گذاشتن) یعنی به جهت اخذ یا به جهت ضغط (فشار، فشار آور) یا به جهت قدم شدیدتر است و مقصود ثبات و قوّت در قوّهٔ عمّاله است} و از جهت گفتار معتدلتر است {اشاره به اعتدال قوّهٔ علّامه و قوّت آن میباشد زیرا گفتار به عنوان مسبّب از آنچه از علوم است که در ضمیر است}
- ترجمه سلطانیهمانا برخاستن در شب، آن از جهت فشار شدیدتر و از جهت گفتار معتدلتر است
- ترجمه راستینالبته نماز شب (و دعا و ناله سحر) بهترین شاهد اخلاص و صفای قلب و دعوی صدق ایمان است.
- ترجمه الهی قمشهای٧ إِنَّ لَكَ فِي النَّهَارِ سَبْحًا طَوِيلًا
همانا تو در روز، سبحی {سبح فراغ (آسایش) و تصرّف در معاش و خواب و سکون و تقلّب (گردش کردن) در انتشار در زمین و دور شدن در سیر (حرکت) است} طولانی داری [یا معنی میدهد در شب طبع خویش و تاریکی نفست سبح در آثار خداوند طلب نکن زیرا بعد از خلاصی از طبع و دخول در روزِ روح سبحی طولانی داری]
- ترجمه سلطانیهمانا تو در روز، فراغتی (جای خالی) طولانی داری
- ترجمه راستینتو را روز روشن (در طلب روزی) وقت کافی و فرصت وسیع است.
- ترجمه الهی قمشهای٨ وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا
و اسم پروردگارت را ذکر کن [یعنی اینکه مقصود از قیام اللّیل ذکر اسم ربّ است] و ببُر به سوی او بریدنی [یعنی با انقطاع از خلق به خداوند پناه ببَر]
- ترجمه سلطانیو اسم پروردگارت را ذکر کن و ببُر (با انقطاع از خلق) به سوی او بریدنی
- ترجمه راستینو (دایم در شب و روز) نام خدا را یاد کن و به کلی از غیر او علاقه ببر و به او پرداز.
- ترجمه الهی قمشهای٩ رَّبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا
پروردگار مشرق و مغرب جز او خدایی نیست
- ترجمه سلطانیپروردگار مشرق و مغرب جز او خدایی نیست
- ترجمه راستینهمان خدای مشرق و مغرب عالم که جز او هیچ خدایی نیست او را بر خود وکیل و نگهبان اختیار کن.
- ترجمه الهی قمشهای١٠ وَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُـولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِيلًا
پس او را به عنوان وکیل بگیر و بر آنچه که [دربارهٔ خداوند یا دربارهٔ تو یا دربارهٔ پسر عمویت] میگویند صبر کن و از آنها با جدا شدنی زیبا جدا شو [به اینکه در باطن به عنوان مجانب (دوری گزیننده) مباین (متفاوت) متباعد (دور از هم) از آنها و در ظاهر به عنوان مخالطی (معاشری) مدارا کننده با آنها باشی]
- ترجمه سلطانیپس او را به عنوان وکیل بگیر و بر آنچه که میگویند صبر کن و از آنها با جدا شدنی زیبا جدا شو
- ترجمه راستینو بر طعن و یاوهگویی کافران و مکذّبان صبور و شکیبا باش و به طرزی نیکو (که مقتضای مدارا و حلم و بزرگواری است) از آنان دوری گزین.
- ترجمه الهی قمشهای١١ وَذَرْنِي وَالْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَمَهِّلْهُمْ قَلِيلًا
و مرا با تکذیب کنندگان [خداوند یا خود یا وصیّ خود] واگذار، نعمت داران [متنعّم] را و به آنها اندکی مهلت بده [و به عقوبت کردن آنها از نزد خود یا با طلب کردن عقوبت از نزد خداوند عجله نکن]
- ترجمه سلطانیو مرا با تکذیب کنندگان واگذار، نعمت داران (متنعّم) را، و به آنها اندکی مهلت بده
- ترجمه راستینو کار آن کافران مغرور نعمت و مال (حرام) را به من واگذار و اندک زمانی به آنها مهلت ده (تا وقت انتقام به زودی فرا رسد).
- ترجمه الهی قمشهای١٤ يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ وَكَانَتِ الْجِبَالُ كَثِيبًا مَّهِيلًا
روزی که زمین و کوهها بلرزند (مضطرب شود یا فرو رود) وکوهها مانند تپّههای شن و ماسه شوند
- ترجمه سلطانیروزی که زمین و کوهها بلرزند وکوهها مانند تپّههای شن و ماسه شوند
- ترجمه راستینآن روزی که زمین و کوهها به لرزه درآید و کوهها تلّ ریگی شود و چون موج روان گردد.
- ترجمه الهی قمشهای١٥ إِنَّا أَرْسَلْنَا إِلَيْكُمْ رَسُـولًا شَاهِدًا عَلَيْكُمْ كَمَا أَرْسَلْنَا إِلَى فِرْعَوْنَ رَسُـولًا
همانا به سوی شما رسولی شاهد [که در روز قیامت به ردّ و قبول و اقرار و نکول شهادت دهد] بر شما فرستادیم همانطور که نزد فرعون رسولی فرستادیم
- ترجمه سلطانیهمانا به سوی شما رسولی شاهد (که در روز قیامت شهادت دهد) بر شما فرستادیم همانطور که نزد فرعون رسولی فرستادیم
- ترجمه راستینما به شما (امت آخر زمان) رسولی فرستادیم که شاهد اعمال (و حجت کامل) شماست چنانکه بر فرعون هم رسول فرستادیم.
- ترجمه الهی قمشهای١٦ فَعَصَى فِرْعَوْنُ الرَّسُـولَ فَأَخَذْنَاهُ أَخْذًا وَبِيلًا
و فرعون رسول را نافرمانی کرد پس او را با گرفتنی شدید (ثقیل، گران، سنگین) گرفتیم [پس شما از مثل فعل او حذر کنید تا آنکه شما را مثل آنها نگیریم]
- ترجمه سلطانیو فرعون رسول را نافرمانی کرد پس او را با گرفتنی شدید گرفتیم
- ترجمه راستینتا فرعون نافرمانی آن رسول کرد ما هم او را به قهر و انتقام سخت بگرفتیم.
- ترجمه الهی قمشهای١٧ فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِن كَفَرْتُمْ يَوْمًا يَجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِيبًا
اگر کفر بورزید پس چگونه از روزی که [برای طولانی بودن آن یا برای شدّت هول (وحشت) آن] کودکان را پیر قرار میدهد پرهیز میکنید
- ترجمه سلطانیاگر کفر بورزید پس چگونه از روزی که کودکان را پیر قرار میدهد پرهیز میکنید
- ترجمه راستینپس اگر کافر شوید چگونه (از عذاب حق) نجات یابید در روزی که کودک از هول و سختی آن پیر شود؟
- ترجمه الهی قمشهای١٨ السَّمَاءُ مُنفَطِرٌ بِهِ كَانَ وَعْدُهُ مَفْعُولًا
آسمان با آن [یعنی در آن یا به سبب آن یعنی به سبب شدّت بلاء و هول در آن] شکافته میشود وعدهٔ او انجام شده میباشد
- ترجمه سلطانیآسمان با آن شکافته میشود وعدهٔ او انجام شده میباشد
- ترجمه راستینو آسمان از وحشت آن شکافته شود و وعده الهی به وقوع انجامد.
- ترجمه الهی قمشهای١٩ إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَن شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا
همانا این [مذکورات از وعده و وعید] به عنوان یادآوری [برای نفوس بیدار شده] است پس هر کس بخواهد راهی به سوی پروردگارش [در ولایت] اتّخاذ میکند [همان قبول ولایت او با بیعت کردن با او و اتّباع از اوامر او و نواهی او یا به سوی ربّ مطلق خود، و راه به سوی ربّ مطلق همان صاحب ولایت و قبول ولایت او با بیعت کردن با او و اتّباع از او است]
- ترجمه سلطانیهمانا این به عنوان یادآوری است پس هر کس بخواهد راهی به سوی پروردگارش (در ولایت) اتّخاذ میکند
- ترجمه راستیناین آیات (قرآن) برای تذکر و یادآوری فرستاده شد تا هر که بخواهد راهی به سوی خدای خود پیش گیرد.
- ترجمه الهی قمشهای٢٠ إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَى مِن ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِّنَ الَّذِينَ مَعَكَ وَاللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ عَلِمَ أَن لَّن تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَيْكُمْ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَن سَيَكُونُ مِنكُم مَّرْضَى وَآخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِن فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنفُسِكُم مِّنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللَّهِ هُوَ خَيْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
همانا پروردگار تو میداند که تو کمتر از دو سوّم [یعنی زیاده بر نصف] شب را بلند میشوی و نصف آن و ثلث آن را [بلند میشوی] و گروهی از کسانی که با تو هستند [نیز همینطور] و خداوند است که شب و روز را [بحسب ساعات آن دو و ثلثهای آن دو و ربعهای آن دو و انصاف (نصف کردن) آن دو] اندازه میکند [نه شما]، میداند که [شما] هرگز آن را نخواهید شمرد [یعنی هرگز قدر آن دو را احصاء (شمارش) نمیکنید یا هرگز هیچیکدام از شب و روز را احصاء نمیکنید] پس [از تکلیف کردن آن بر شما به قیام در نصف شب یا بیشتر یا کمتر از نصف به اندکی] بر شما توبه (التفات) کرد [و این حکم را از شما برداشت] پس آنچه که میسّر میشود از قرآن قرائت کنید [یعنی در نماز در شب] میداند که بزودی [از میان شما] بعضی مریض خواهند شد [که بر قیام اللیل (شبخیزی) قدرت ندارند] و دیگران [بعضی دیگر به سفر] در زمین خواهند زد [و قیام بر آنها شاقّ میباشد] تا از فضل [صوری] خداوند طلب کنند [مانند مسافرین برای تجارت، یا معنوی مانند مسافرین برای طلب دین و علم] و دیگران [یعنی بعضی دیگر] در راه خدا خواهند جنگید، پس آنچه که میسّر است از آن قرائت کنید و نماز را بپا دارید و زکات را بدهید و [از اصل مالتان] به خداوند به عنوان قرضی نیکو قرض بدهید و آنچه از خیر که برای خودتان پیش میفرستید آن را نزد خداوند مییابید آن به لحاظ پاداش بهتر و بزرگتر است [یعنی آن را به عینه بهتر از آن حینی که آن را دادید مییابید و اجر بزرگ آن را نیز مییابید، یا آن را به آنچه که آن اجرش از خودش بهتر و بزرگتر است مییابید] و از خداوند [حین نماز و زکات] طلب آمرزش نمائید [تا دواعی (انگیزهها) نفوس شما را در آن بر شما ستر (پوشاندن) نماید، یا از او در جمیع احوالتان استغفار کنید زیرا از شما احدی نیست مگر آنکه مَساویی (بدیهایی) دارد که لایق شأن او نیست] همانا خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.
- ترجمه سلطانیهمانا پروردگار تو میداند که تو کمتر از دو سوّم شب را بلند میشوی و نصف آن و ثلث آن را (بلند میشوی) و گروهی از کسانی که با تو هستند (نیز همینطور) و خداوند است که شب و روز را اندازه میکند میداند که هرگز آن را نخواهید شمرد پس بر شما توبه (التفات) کرد پس آنچه که میسّر میشود از قرآن قرائت کنید میداند که بزودی (از میان شما) بعضی مریض خواهند شد (که بر شبخیزی قدرت ندارند) و دیگران (بعضی دیگر به سفر) در زمین خواهند زد تا از فضل (صوری) خداوند طلب کنند و دیگران (بعضی دیگر) در راه خدا خواهند جنگید، پس آنچه که میسّر است از آن قرائت کنید و نماز را بپا دارید و زکات را بدهید و به خداوند به عنوان قرضی نیکو قرض بدهید و آنچه از خیر که برای خودتان پیش میفرستید آن را نزد خداوند مییابید آن به لحاظ پاداش بهتر و بزرگتر است و از خداوند طلب آمرزش نمائید همانا خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.
- ترجمه راستینخدا به حال تو آگاه است که تو و جمعی هم از آنان که با تواند (اغلب) نزدیک دو ثلث یا نصف یا (لا اقل) ثلث شب را همیشه به طاعت و نماز میپردازید، و خدا (گردش) شب و روز را مقدّر میکند، خدا میداند که شما هرگز تمام ساعات شب را (به عبادت) ضبط نخواهید کرد لذا از شما (اوقات خواب و کارهای دیگر را) در گذشت تا هر چه (از شب را بیمشقت و) آسان است به تلاوت قرآن پردازید. خدا بر احوال شما آگاه است که برخی مریض و ناتوانند و برخی به سفر از کرم خدا روزی میطلبند و برخی در راه خدا به جنگ و جهاد مشغولند، پس در هر حال آنچه میسّر و آسان باشد به قرائت قرآن پردازید و نماز به پا دارید و زکات مالتان (به فقیران) بدهید و به خدا قرض نیکو دهید (یعنی برای خدا به محتاجان احسان کنید و قرض الحسنه دهید) ، و هر عمل نیک برای آخرت خود پیش فرستید (پاداش) آن را البته نزد خدا بیابید و آن اجر و ثواب آخرت (که بهشت ابد است، از متاع دنیا) بسی بهتر و بزرگتر است، و دایم از خدا آمرزش طلبید که خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
٢ قُمْ فَأَنذِرْ
[از خوابت، یا از التحاف (زیر لحاف بودن، زیر جامه بودن)ت یا از کثرات یا از طبعت] برخیز و [بندگان را از شیطان و از مساوی (بدیها) نفس و از رذائل آن و از سخط (خشم) خداوند و عقوبات او] انذار کن {چون سزاوار میبود که رسول (ص) بین وحدت و کثرت به عنوان جامع بر آن دو واقع باشد به حیثی که جهت وحدت پوشیده نشود و حین اشتغال به کثرت به علائق کثرت آلوده نشود، و حین استغراق در وحدت از کثرت غافل نشود فرمود تعالی: «قُمْ» (برخیز) از اشتغال به کثرات و به جهت وحدت توجّه کن و بعد از آن انذار نما تا آنکه انذار تو جهت وحدت را از تو نبَرد}
- ترجمه سلطانیبرخیز و انذار کن
- ترجمه راستینبرخیز و به اندرز و پند، خلق را خدا ترس گردان.
- ترجمه الهی قمشهای٤ وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ
و جامهات را پس پاک کن {کنایه از تطهیر قلب از ادناس (کثافات) کثرات است زیرا بسیار است که با تلوّث ثیاب کنایه از تلوّث قلب و تعلّقات آن میشود}
- ترجمه سلطانیو جامهات را پس پاک کن
- ترجمه راستینو لباس (جان و تن) خود را از هر عیب و آلایش پاک و پاکیزه دار.
- ترجمه الهی قمشهای٦ وَلَا تَمْنُن تَسْتَكْثِرُ
و منّت مگذار که افزون طلبی [یعنی عطاء مکن با طلب (درخواست) کردن بر بیشتر از آنچه که به تو عطاء شد، یا بر بندگان با شمارش عطایایت بسیار منّت مگذار، یا با حسنات خویش به جهت افزونطلبی بر آنها بر خداوند منّت نگذار، یا آنچه که از نبوّت یا قرآن یا دین به تو عطاء شده بر مردم با افزونطلبی اجر از بندگان با آن منّت مگذار]
- ترجمه سلطانیو منّت مگذار که افزون طلبی
- ترجمه راستینو بر هر که احسان کنی ابدا منّت مگذار و عوض افزون مخواه.
- ترجمه الهی قمشهای٧ وَلِرَبِّكَ فَاصْبِرْ
و برای پروردگارت پس [بر مشاقّ (سختیها) تکلیف و اثقال (سنگینیهای) نبوّت] صبر کن [یا بر اذیّت کردن قوم، یا بر محاربت (با هم جنگ کردن) عرب و عجم، یا بر طاعات و مصائب و از معاصی]
- ترجمه سلطانیو برای پروردگارت پس (بر سختی تکالیف و سنگینی نبوّت) صبر کن
- ترجمه راستینو برای خدایت صبر و شکیبایی پیشگیر.
- ترجمه الهی قمشهای١١ ذَرْنِي وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِيدًا
مرا با کسی که به تنهایی [یا وحید (کسی است که پدرش را نمیشناسد)] خلق کردم واگذار [یا مراد از آن ولید بن مغیره است زیرا او در قومش به عنوان وحید نامیده میشد، یا برای اینکه او پدرش را نمیشناخت]
- ترجمه سلطانیمرا با کسی که به تنهایی خلق کردم واگذار
- ترجمه راستینبه من واگذار کار انتقام آن کس را که من او را تنها آفریدم.
- ترجمه الهی قمشهای١٢ وَجَعَلْتُ لَهُ مَالًا مَّمْدُودًا
و برای او مالی گسترده (کثیر) قرار دادم [یا منافع آن متّصل است که در فصلی قطع نمیشود، و مانند سایر ضیاع (کالاها) و سایر اموال نمیباشد، یا مابین مکّه تا طائف امتداد دارد از شتران و اسبان و نَعَم (گاو و گوسفند) و کنیزان و بردگان و مستغلات که غلّت (درآمد، بازدهی) آنها قطع نمیشود، زیرا او اموالی مانند آن و یکصد هزار دینار و ده پسر یا سیزده پسر داشت]
- ترجمه سلطانیو برای او مالی گسترده قرار دادم
- ترجمه راستینو به او مال و ثروت فراوان بذل کردم.
- ترجمه الهی قمشهای١٤ وَمَهَّدتُّ لَهُ تَمْهِيدًا
و آماده کردم برای او آماده کردنی [برای او در عیش بسط دادهام به حیثی که به چیزی احتیاج نمیداشت مگر که آن را داشت، یا در ریاست و جاه برای او بسط دادم به حیثی که احدی در آن نبود که با او منازعه کند به عنوان ریحانۀ قریش و به عنوان وحید لقب داده میشد]
- ترجمه سلطانیو آماده کردم برای او آماده کردنی
- ترجمه راستینو اقتدار و مکنت و عزّت دادم.
- ترجمه الهی قمشهای١٦ كَلَّا إِنَّهُ كَانَ لِآيَاتِنَا عَنِيدًا
چنین نیست همانا او نسبت به آیات [آفاقی و انفسی و خصوصاً آیات عظمای (بزرگ)] ما ستیزهجو [یعنی جاحدی (نفی و انکار کنندهای) رادّ (ردّ کننده)] بود
- ترجمه سلطانیچنین نیست همانا او نسبت به آیات ما ستیزهجو بود
- ترجمه راستینهرگز (بر نعمتش نیفزایم) که او با آیات ما دشمنی و عناد ورزید.
- ترجمه الهی قمشهای١٧ سَأُرْهِقُهُ صَعُودًا
بزودی او را وادار به بالا رفتن خواهم کرد {ارهاق آن است که انسان بر آنچه که طاقت آن را ندارد تحمیل شود و صَعود مصدر است ضدّ هبوط یا عقبۀ (راه سر بالا و سخت کوهستان) شاقّه است یا کوهی است در جهنّم و معنی میدهد بزودی او را بر صعودی حمل (وادار) میکنم که شناختن آن برای او ممکن نمیشود و انسان آن را تحمّل نمیکند، یا بزودی او را بر کوه معروف در جهنّم حمل (وادار) خواهم کرد، یا بر عقبۀ عظیمه}
- ترجمه سلطانیبزودی او را وادار به بالا رفتن خواهم کرد
- ترجمه راستینبه زودی او را به سختی و دشواری (آتش دوزخ) درافکنم.
- ترجمه الهی قمشهای١٨ إِنَّهُ فَكَّرَ وَقَدَّرَ
همانا او [دربارۀ قرآن و در آنچه که خواست در ردّ آن و طعن او بگوید] فکر کرد و [در نفس خود آنچه را که خواست که بگوید] سنجید
- ترجمه سلطانیهمانا او فکر کرد و سنجید
- ترجمه راستیناوست که فکر و اندیشه بدی کرد (که رسول خدا را به سحر و ساحری نسبت داد).
- ترجمه الهی قمشهای٢٤ فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ
پس گفت که این که [محمّد (ص) آن را] نقل میکند (قرائت میکند، روایت میکند یا یاد میگیرد و اخذ میکند) جز جادوئی نیست [یا از بین فنون جادو اختیار میکند]
- ترجمه سلطانیپس گفت که این که نقل میکند (روایت میکند) جز جادوئی نیست
- ترجمه راستینو گفت: این (قرآن) به جز سحر و بیان سحرانگیزی که (از ساحران گذشته) نقل میشود هیچ نیست.
- ترجمه الهی قمشهای٢٨ لَا تُبْقِي وَلَا تَذَرُ
[چیزی را] باقی نمیگذارد [که آن را نگیرد] و رها نمیکند [بعد از آنکه آن را بگیرد، یا بعد از آنکه آن را گرفت چیزی از مأخوذ را باقی نمیگذارد و چیزی که آن را نگرفته را رها نمیکند، یا چیزی از عذاب را باقی نمیگذارد بلکه معذّب را با جمیع انواع عذاب عذاب میکند و احدی از مستحقّین بر عذاب را رها نمیکند]
- ترجمه سلطانی(چیزی را) باقی نمیگذارد و رها نمیکند
- ترجمه راستینشراره آن دوزخ از دوزخیان هیچ باقی نگذارد و همه را بسوزاند و محو گرداند.
- ترجمه الهی قمشهای٣٠ عَلَيْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ
بر آن نوزده [ملک یا صنف از ملائکه برای جمیع ثقلین (جن و انس) یا برای هر یک از آنها هست] {در وجه این عدد گفته شده: که به منصرف از انسانیّت، بر او مادّه و طبیعت جسمانی و طبایع عنصری و صورت جمادی و نفس نباتی و نفس حیوانی و مدارک دهگانۀ حیوانی و قوای سهگانۀ شیطانیّت و بهیمیّت و سبعیّت حکومت میکنند، و دربارۀ آن گفته شده: آن ملکوت زمینی است که ملازم مادّه است از روحانیّات کواکب هفتگانه و برجهای دوازدهگانه موکّله به تدبیر عالم سفلی مؤثّره در آن، که با تازیانۀ تأثیر آنها را سرکوب میکنند و آنها را به مهاوی (درّهها) خود ردّ میکنند، و غیر آن نیز گفته شده، و همۀ آنها از قبیل استحسانات و تخمینات هستند، زیرا علم امثال آن موکول به خداوند و به کسی است که علمش علم خداوند باشد و برای غیر آنها حظّی (نصیبی) در آن نیست و لذلک از معصومین (ع) در بیان آن چیزی ایراد نشده}
- ترجمه سلطانیبر آن نوزده
- ترجمه راستینبر آن آتش نوزده تن (فرشته عذاب) موکّلند.
- ترجمه الهی قمشهای٣١ وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِكَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِّلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَيَزْدَادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيمَانًا وَلَا يَرْتَابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِيَقُـولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْكَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ وَمَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِيَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْبَشَرِ
و ما اصحاب آتش را جز ملائکهای قرار ندادیم [یعنی تمام اهل دنیا در مقابل واحدی از آنها مقاومت نمینمایند] و تعداد آنها را جز به جهت آزمایش برای کسانی که کفر ورزیدهاند قرار ندادیم {فِتنه اختبار (امتحان) و ضلال (گمراهی) و اثم (گناه) و کفر و فضیحت (رسوایی) و عذاب و اضلال (گمراه کردن) و جنون و محنت و اختلاف مردم در آراء است} [آن را گفتیم] تا کسانی که کتاب داده شدهاند [از یهود و نصاری به نبوّت محمّد (ص) چون خبر را بطور موافق با آنچه که در کتب آنان است دیدند] طلب یقین کنند و کسانی که ایمان آوردهاند [یعنی به محمّد (ص) اسلام آوردند] ایمان را افزایش دهند و کسانی که کتاب داده شدهاند و مؤمنین تردید نکنند {ایتاء کتاب (دادن کتاب) کنایه از قبول نبوّت است هر نبوّتی که باشد و اختصاص به یهود و نصاری نیست بلکه هر کسی که نبوّت محمّد (ص) را با بیعت بر دست او و قبول احکام نبوّت او و انقیاد در تحت حکم او و قبول دعوت ظاهره قبول کند از کسانی میباشد که کتاب و ایمان داده شدهاند، و اگرچه در اسلام و قبول دعوت ظاهره با بیعت عامّه مجازاً یا بر سبیل اشتراک استعمال شده باشد، لکن مراد از آن در اینجا ایمان حقیقی حاصل به بیعت خاصّه و قبول دعوت باطنه و دخول در تحت احکام ولایت است} و تا کسانی که در قلوبشان مرض هست [از کسانی که دعوت ظاهره را قبول کردهاند، یعنی کسی که در قلب او نفاق است] و کافران [یعنی کسانی که هنوز اسلام را قبول نکردهاند] بگویند خداوند با این [عدد یا با این گفتار یا با فتنه قرار دادن تعداد آنها یا با ملائکه قرار دادن اصحاب آتش] به عنوان مثال چه اراده کرده است اینچنین [گمراه کردن با اظهار آنچه که ادراک آن در وسع آنان نیست] خداوند کسی که بخواهد را گمراه میکند و کسی که بخواهد را هدایت میکند و لشکریان پروردگارت [از ملائکه و جنّ و جمیع موجودات] را جز او [کسی] نمیداند [زیرا همه از لشکریان او هستند، و اندک بودن عدد اصحاب آتش برای اندک بودن لشکریان او نیست بلکه برای عدم حاجت به بیشتر از آن است] و این مگر به عنوان یادآوری برای بشر نیست
- ترجمه سلطانیو ما اصحاب آتش را جز ملائکهای قرار ندادیم و تعداد آنها را جز به جهت آزمایش برای کسانی که کفر ورزیدهاند قرار ندادیم تا کسانی که کتاب داده شدهاند طلب یقین کنند و کسانی که ایمان آوردهاند ایمان را افزایش دهند و کسانی که کتاب داده شدهاند و مؤمنین تردید نکنند و تا کسانی که در قلوبشان مرض هست و کافران بگویند خداوند با این به عنوان مثال چه اراده کرده است اینچنین خداوند کسی که بخواهد را گمراه میکند و کسی که بخواهد را هدایت میکند و لشکریان پروردگارت را جز او (کسی) نمیداند و این مگر به عنوان یادآوری برای بشر نیست
- ترجمه راستینو ما خازنان دوزخ را غیر فرشتگان (عذاب) قرار ندادیم و عدد آنها را جز برای فتنه و محنت کفّار (نوزده) نگردانیدیم تا آنکه اهل کتاب هم یقین کنند (که ذکر این عدد مطابق تورات و انجیل است با آنکه صاحب قرآن به کتب آسمانی عالم نبوده و البته کلامش به وحی خداست و ایمان آرند) و آن بر یقین مؤمنان هم بیفزاید و دیگر در دل اهل کتاب و مؤمنان به اسلام هیچ شک و ریبی نماند و تا آنان که در دلهاشان مرض (شک و جهالت) است و کافران نیز (به طعنه) گویند که خدا از این مثل (که عدد فرشتگان عذاب را نوزده شمرده است نه بیش و کم) چه منظور داشت؟بلی این چنین (قرار داد تا) هر که را خواهد به ضلالت بگذارد و هر که را خواهد هدایت نماید و هیچ کس از (عده بیحد) لشکرهای پروردگارت غیر او آگاه نیست و این (آیات ذکر دوزخ) جز برای پند و موعظه بشر نخواهد بود.
- ترجمه الهی قمشهای٣٣ وَاللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ
و سوگند به شب آنوقت که پشت میکند {شب که همان عالم کون است وجودش بر ادبار است و آن به ابد مُدبر (پشت کننده) است به خلاف صبح ملکوت که آن بعد نسبت به اهل عالم ملک روی مینمایاند}
- ترجمه سلطانیو سوگند به شب آنوقت که پشت میکند
- ترجمه راستینو قسم به شب تار چون باز گردد.
- ترجمه الهی قمشهای٣٥ إِنَّهَا لَإِحْدَى الْكُبَرِ
همانا آن البتّه یکی از بزرگترین [آیات، یعنی ولایت، یا سقر یا خزنۀ جهنّم یا سوره احدى (یکی از) بزرگترین آیات یا نقم (نقمتها) و بلایا]
- ترجمه سلطانیهمانا آن (ولایت) البتّه یکی از بزرگترین (آیات)
- ترجمه راستینکه این (آیات قرآن) یکی از بزرگترین آیات خداست.
- ترجمه الهی قمشهای٣٧ لِـمَن شَاءَ مِنكُمْ أَن يَتَقَدَّمَ أَوْ يَتَأَخَّرَ
بر کسی از شما که بخواهد که [به ولایت] تقدّم جوید یا [از سقر] تأخیر کند
- ترجمه سلطانیبر کسی از شما که بخواهد که تقدّم جوید یا تأخیر کند
- ترجمه راستینبرای هر یک از شما آدمیان که بخواهد (در مقام ایمان و طاعت و سعادت) پیش افتد یا باز ماند.
- ترجمه الهی قمشهای٣٨ كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ
هر نفسی در گرو آنچه است که کسب کرده [است از خیر یا شرّ، زیرا آن مفاد اطلاق مرهونه (رهن شده) است، زیرا هر آنچه که انفس به انانیّات خود عمل کنند چه بحسب صورت خیر باشد یا شرّ وبال بر آنها و قید بر آنها میباشد، و انفس مرهونه مقیّده به آنها میباشند مگر کسی که ولایت علی (ع) را دارد برای اینکه ولایت همان مبدّل برای سیّئات به حسنات است و خداوند به کسانی که ولایت علی (ع) را دارند بازاء جملۀ اعمالشان به احسن آنچه که عمل میکردند جزاء میدهد و لذلک فرمود]
- ترجمه سلطانیهر نفسی در گرو آنچه است که کسب کرده
- ترجمه راستینهر نفسی در گرو عملی است که انجام داده است.
- ترجمه الهی قمشهای٤٣ قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ
میگویند از نمازگزاران نبودیم {یعنی از ولایت دارندگان ولایت علی (ع) زیرا نماز حقیقی جز با ولایت نمیشود بلکه ولایت همان نماز حقیقی است}
- ترجمه سلطانیمیگویند از نمازگزاران نبودیم
- ترجمه راستینآنان جواب دهند که ما از نمازگزاران نبودیم.
- ترجمه الهی قمشهای٤٨ فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ
آنگاه شفاعتِ شفاعت کنندگان به آنها نفع نمیرساند {برای قطع کردن آنها فطرت را که همان ولایت تکوینی است که آن سبب برای ولایت تکلیفی است و لذلک گفته شده: «مردود شیخی را اگر تمام مشایخ عالم جمع شوند و خواهند اصلاح نمایند نتوانند» برای اینکه مردود به عنوان مردود نمیگردد مگر بعد از قطع فطرت و ولایت تکوینیّه و او کسی است که مرتدّ فطری نامیده میشود که نه ظاهراً و نه باطناً توبهاش قبول نمیشود}
- ترجمه سلطانیآنگاه شفاعتِ شفاعت کنندگان به آنها نفع نمیرساند
- ترجمه راستینپس شفاعت شفیعان در حق آنان هیچ سودی نبخشد.
- ترجمه الهی قمشهای٤٩ فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ
پس آنها را چه شده که از [این] یادآوری (ولایت) اعراض کنندهاند
- ترجمه سلطانیپس آنها را چه شده که از (این) یادآوری (ولایت) اعراض کنندهاند
- ترجمه راستیناینک چرا از یاد آن روز سخت خود (و از ذکر و اندرز قرآن) اعراض میکنند؟
- ترجمه الهی قمشهای٥٢ بَلْ يُرِيدُ كُلُّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ أَن يُؤْتَى صُحُفًا مُّنَشَّرَةً
بلکه هر کدام از آنها میخواهد که نامهای گشوده شده [ناطقه به صدق محمّد (ص) در نبوّتش، یا در ولایت علی (ع)] به او داده شود
- ترجمه سلطانیبلکه هر کدام از آنها میخواهد که نامهای گشوده شده به او داده شود
- ترجمه راستینبلکه هر یک از آنها میخواهند که برایشان هم (مانند پیمبران) صحیفه وحی آسمانی باز آید (تا ایمان آرند).
- ترجمه الهی قمشهای٥٦ وَمَا يَذْكُرُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ
و پند نمیگیرند مگر آنکه خداوند بخواهد، {یعنی که مشیّت شما و ذکر شما و جمیع افعال شما مسبوقه به مشیّت تکوینی خداوند است چه برای خداوند به عنوان مرضیّه باشد یا به عنوان مبغوضه یکسان است، زیرا مشیّت او که آن عبارت از رحمت رحمانی او است بر رضای او و غضب او سابق شده و به منزلۀ مادّه برای آن دو است} او اهل [یعنی حقیق و سزاوار] تقوا (پروا) [است به اینکه از او پروا شود] و اهل آمرزش است.
- ترجمه سلطانیو پند نمیگیرند مگر آنکه خداوند بخواهد، او اهل (سزاوار) پروا (از او) و اهل آمرزش است.
- ترجمه راستینو نخواهند متذکر شوند جز آنکه خدا بخواهد (یعنی بدون مشیّت و لطف الهی کسی بهشتی و سعادتمند نخواهد شد. از او رواست تقوا و ترس و بیم و شوق و امیدواری که) او اهل تقوا و اهل آمرزش و مغفرت است.
- ترجمه الهی قمشهای