حزب شمارهٔ ۱۱۶


سورهٔ ۷۵- القيامة

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ لَا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيَامَةِ

سوگند [ن]می‌‌خورم به روز قیامت [یا معنی می‌‌دهد به روز قیامت قسم نمی‌‌خورم برای اینکه شما به آن اعتقاد ندارید]

- ترجمه سلطانی

سوگند (ن)می‌خورم به روز قیامت

- ترجمه راستین

چنین نیست (که کافران پنداشتند) قسم به روز (بزرگ) قیامت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ

و سوگند [ن]می‌‌خورم به نفس ملامتگر [یا به نفس لوّامه قسم نمی‌‌خورم برای عدم اعتقاد شما به آن] {نفس امّاره به عنوان محکومه و خادمه برای شیطنت و غضب و شهوت است و جز امّاره (بسیار امر کننده) به بدی نمی‌‌باشد، نفس لوّامه خود را در جمیع فعال آن در سیّئات خود برای سوء بودن آنها و در خیرات آنها برای قصورش و تقصیرش و نسبت دادن آنها به خودش سرزنش می‌‌کند، و نفس مطمئنّه برای اطمینان آن از کدّ (زحمت، مشقّت) طلب برای خروج آن از قوّهٔ خود به فعلیّات به این نام نامیده می‌‌شود}

- ترجمه سلطانی

و سوگند (ن)می‌خورم به نفس ملامتگر

- ترجمه راستین

و قسم به نفس پر حسرت و ملامت (یعنی نفس انسان که در قیامت خود را بر تقصیر و گناه بسیار ملامت کند و حسرت خورد) . [جواب قسم محذوف است، یعنی به اینها سوگند می‌خورم که آدمیان را در روز قیامت برخواهم انگیخت. (م) ژ)]

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ أَيَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَلَّن نَّجْمَعَ عِظَامَهُ

آیا انسان می‌‌پندارد که هرگز استخوان‌‌های او را جمع نخواهیم کرد

- ترجمه سلطانی

آیا انسان می‌پندارد که هرگز استخوان‌های او را جمع نخواهیم کرد

- ترجمه راستین

آیا آدمی پندارد که ما دیگر ابدا استخوانهای (پوسیده) او را باز جمع نمی‌کنیم؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ بَلَى قَادِرِينَ عَلَى أَن نُّسَوِّيَ بَنَانَهُ

آری [آنها را جمع می‌‌کنیم در حالی که] بر منظّم کردن انگشتانش [که در آن دقایق صنع و صغار (ریز) مفاصل و اوتار (زردپی) هست] قدرت داریم

- ترجمه سلطانی

آری (در حالی که) بر منظّم کردن انگشتانش قدرت داریم

- ترجمه راستین

بلی (استخوانهای او را جمع می‌کنیم) در حالی که ما قادریم که سرانگشتان او را هم منظم درست گردانیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ بَلْ يُرِيدُ الْإِنسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ

بلکه انسان می‌‌خواهد تا در [امور] آینده‌‌اش فجور کند [یعنی انکار بعث کردن او برای التفات او به آخرت و انجرار (کشیده شدن) دلیل او به انکار نیست بلکه برای اقامت او بر فجور و عدم نزوع (اشتیاق) او از آن و عدم التفات او به بعث و آخرت است]

- ترجمه سلطانی

بلکه انسان می‌خواهد تا در (امور) آینده‌اش فجور کند

- ترجمه راستین

بلکه انسان می‌خواهد آنچه (از عمرش) در پیش است همه را به فجور و هوای نفس گذراند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ يَسْأَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ

[بطور استهزاء] می‌‌پرسد روز قیامت کی است؟ [و او نمی‌‌داند که او در ذهاب (رفتن) به سوی قیامت است و اینکه قیامت در زمان نمی‌‌باشد بلکه آن خارج از حدّ زمان است]

- ترجمه سلطانی

می‌پرسد روز قیامت کی است؟

- ترجمه راستین

(که دایم با شک و انکار) می‌پرسد کی روز قیامت (و حساب) خواهد بود؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ

آن آنوقت است که چشم خیره شود [کنایه از شخوص (باز ماندن) چشم و عدم قدرت بر تحریک جفن (پلک) است]

- ترجمه سلطانی

آن آنوقت است که چشم خیره شود

- ترجمه راستین

(بگو) روزی که چشمهای خلقان (از وحشت و هول) خیره بماند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ وَخَسَفَ الْقَمَرُ

و ماه خسوف کند (نورش می‌‌رود)

- ترجمه سلطانی

و ماه خسوف کند

- ترجمه راستین

و ماه تابان تاریک شود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ

و خورشید و ماه جمع شوند {و اینها امارات (علامات) مرگ و امارات قیامت صغری و امارات ظهور قائم (ع) است}

- ترجمه سلطانی

و خورشید و ماه جمع شوند

- ترجمه راستین

و میان خورشید و ماه جمع گردد (و هر دو بی‌نور شوند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ يَقُـولُ الْإِنسَانُ يَوْمَئِذٍ أَيْنَ الْمَفَرُّ

در آنروز انسان می‌‌گوید مفرّ (محلّ فرار) کجاست

- ترجمه سلطانی

در آنروز انسان می‌گوید محلّ فرار کجاست

- ترجمه راستین

در آن روز انسان گوید: (ای وای از سختی عذاب) کجا مفرّ و پناهی خواهد بود؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ كَلَّا لَا وَزَرَ

چنین [مفرّی] نیست، پناهگاهی [نه ملجئی و نه معتصمی (نگهدارنده‌‌ای)] نیست

- ترجمه سلطانی

چنین (مفرّی) نیست، پناهگاهی نیست

- ترجمه راستین

هرگز مفرّ و پناهگاهی نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ إِلَى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ

در آنروز مستقرّ (محلّ استقرار یافتن) فقط پروردگار [مضاف] تو است [و او ربّ در ولایت و همان علیّ (ع) است]

- ترجمه سلطانی

در آنروز مستقرّ (محلّ استقرار یافتن) فقط پروردگار (مضاف) تو است

- ترجمه راستین

آن روز جز درگاه خدا آرامگاهی هیچ نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ يُنَبَّأُ الْإِنسَانُ يَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ

در آنروز به انسان به آنچه که پیش انداخته و عقب انداخته [به آنچه از خیری و شرّی که عمل کرده و به آنچه که ترک کرده] خبر داده می‌‌شود

- ترجمه سلطانی

در آنروز به انسان به آنچه که پیش انداخته و عقب انداخته خبر داده می‌شود

- ترجمه راستین

آن روز آدمی به (نتیجه) هر نیک و بدی که در مقدّم و مؤخّر عمر کرده آگاه خواهد شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ بَلِ الْإِنسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ

بلکه انسان بر نفس خود بصیر است {بصیرت برای قلب مانند بصر (بینایی) برای جسد است}

- ترجمه سلطانی

بلکه انسان بر نفس خود بصیر است

- ترجمه راستین

بلکه انسان خود بر (نیک و بد) خویش به خوبی بیناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِيرَهُ

و اگرچه عذر تراشی‌‌هایش را در اندازد [یعنی با هر آنچه که عذر آوردن به آن می‌‌شود به مردم عذر بیاورد و اگرچه شرّ را بر اغیار مخفی می‌‌کند لکن آن، آن را بر خودش نمی‌‌پوشاند یعنی می‌‌داند که چه کرده]

- ترجمه سلطانی

و اگرچه عذر تراشی‌هایش را در اندازد

- ترجمه راستین

هر چند (پرده‌های) عذر (بر چشم بصیرت) خود بیفکند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ

[ای محمّد (ص) قبل از اینکه وحی او تمام شود] زبانت را به آن (قرآن) حرکت مده تا به آن عجله کنی [یعنی تا آن را بر عجله بگیری به خوف اینکه از تو انفلات (در رفتن، فوت شدن) شود]

- ترجمه سلطانی

زبانت را به آن حرکت مده تا به آن عجله کنی

- ترجمه راستین

(ای رسول در حال وحی) با شتاب و عجله زبان به قرائت قرآن مگشای.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ

همانا جمع کردن آن و خواندنش [یعنی تألیف آن و تنظیم آن] بر ما است

- ترجمه سلطانی

همانا جمع کردن آن و خواندنش بر ما است

- ترجمه راستین

که ما خود قرآن را مجموع و محفوظ داشته و بر تو فرا خوانیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ

و وقتی که آن را قرائت می‌‌کنیم آنگاه از قرائت آن تبعیّت کن

- ترجمه سلطانی

و وقتی که آن را قرائت می‌کنیم آنگاه از قرائت آن تبعیّت کن

- ترجمه راستین

و آن‌گاه که بر خواندیم تو پیرو قرآن آن باش.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ

سپس همانا بیان (اظهار حقایق) آن بر (عهدهٔ) ما است [تا به آن تحقّق یابی]

- ترجمه سلطانی

سپس همانا بیان آن بر (عهدهٔ) ما است

- ترجمه راستین

پس از آن بر ماست که (حقایق) آن را بر تو بیان کنیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ كَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ

چنین نیست بلکه [دنیای] زودگذر را دوست می‌‌دارید [یعنی القاء (افکندن) معاذیر (عذر تراشی) برای اصلاح نفوس یا برای جهل نقائص نفس نیست بلکه برای حبّ دنیا و اصلاح آن است]

- ترجمه سلطانی

چنین نیست بلکه (دنیای) زودگذر را دوست می‌دارید

- ترجمه راستین

هرگز، بلکه شما (کافران لجوج) تمام دنیای نقد عاجل را دوست دارید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ

وآخرت را رها می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

وآخرت را رها می‌کنید

- ترجمه راستین

و به کلی کار آخرت را واگذارید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ

در آنروز وجه‌‌هایی شاداب

- ترجمه سلطانی

در آنروز وجه‌هایی شاداب

- ترجمه راستین

آن روز رخسار طایفه‌ای (از شادی) بر افروخته و نورانی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ

نظر کننده به پروردگار [مضاف]شان هستند [برای ظهور ولایت و صاحب آن در آن روز، یا به ربّ مطلق خود برای ظهور آثار او یعنی ناظر به آثار او هستند، یا منتظر به ثواب پروردگار خود هستند]

- ترجمه سلطانی

نظر کننده به پروردگارشان هستند

- ترجمه راستین

و به چشم قلب جمال حق را مشاهده می‌کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ

و در آنروز روی‌‌هایی در هم کشیده [یعنی عابس (ترشرو) یا عبوس (اخمو) شدید]

- ترجمه سلطانی

و در آنروز روی‌هایی در هم کشیده

- ترجمه راستین

و رخسار گروهی دیگر عبوس و غمگین است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ تَظُنُّ أَن يُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ

گمان می‌‌برد که با آن [ستون] فقرات شکسته می‌‌شود

- ترجمه سلطانی

گمان می‌برد که با آن (ستون) فقرات شکسته می‌شود

- ترجمه راستین

که می‌دانند حادثه ناگواری در پیش است که پشت آنها را می‌شکند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ كَلَّا إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِيَ

چنین نیست وقتی که [نفس] به ترقوه‌‌ها برسد

- ترجمه سلطانی

چنین نیست وقتی که (نفس) به ترقوه‌ها برسد

- ترجمه راستین

چنین نیست (که منکران قیامت پنداشتند. باش تا) آن گاه که جانشان به گلو رسد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ وَقِيلَ مَنْ رَاقٍ

و گفته شود: چه کسی ناجی [رافع (رفع کننده) بر تو از مهلکه‌‌ها] است؟

- ترجمه سلطانی

و گفته شود: چه کسی ناجی است؟

- ترجمه راستین

و (اهلش) گویند: کیست که چاره درد این بیمار تواند کرد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ

و گمان می‌‌کند (می‌‌داند) که آن فراق [از دنیا] است

- ترجمه سلطانی

و گمان می‌کند که آن فراق (از دنیا) است

- ترجمه راستین

و بیمار خود یقین به مفارقت از دنیا کند (که ملک موت را به چشم ببیند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ

و [از انتزاع (برکنده شدن) روح] ساق [پا] به ساق [پا] می‌‌پیچد [یا به عبارت دیگر شدّت هول (هراس) دنیا به شدّت هول آخرت می‌‌پیچد]

- ترجمه سلطانی

و ساق (پا) به ساق (پا) می‌پیچد

- ترجمه راستین

و ساقهای پا (از شدت غم عقبی و حسرت دنیا) به هم در پیچد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ إِلَى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ

در آنروز به سوی پروردگارت رانده می‌‌شود

- ترجمه سلطانی

در آنروز به سوی پروردگارت رانده می‌شود

- ترجمه راستین

در آن روز خلق را به سوی خدا خواهند کشید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣١ فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّى

و [وقتی که به تراقی (ترقوه‌‌ها، استخوان‌‌های اطراف گردن) می‌‌رسد راحتی نداشته باشد، برای اینکه او] تصدیق نکرد و درود نگفت [یعنی نه انبیاء و اولیاء (ع) را تصدیق کرد و نه درود گفت]

- ترجمه سلطانی

و تصدیق نکرد و درود نگفت

- ترجمه راستین

پس (آن روز وای بر آن که چون ابو جهل) حق را تصدیق نکرد و نماز (و طاعتش) بجا نیاورد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ وَلَكِن كَذَّبَ وَتَوَلَّى

و لکن [انبیاء و اولیاء (ع) را] تکذیب کرد و [از طاعت خداوند و طاعت خلفای او] روی گرداند

- ترجمه سلطانی

و لکن تکذیب کرد و روی گرداند

- ترجمه راستین

بلکه (خدا را) تکذیب کرد و (از حکمش) رو بگردانید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ يَتَمَطَّى

سپس [در حالی که] تکبّر می‌‌کرد به سوی اهل خویش رفت [که تبختر (فخر فروشی) کند]

- ترجمه سلطانی

سپس (در حالی که) تکبّر می‌کرد به سوی اهل خویش رفت

- ترجمه راستین

و آن گاه با تکبر و نخوت به سوی اهل خویش روی آورد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٤ أَوْلَى لَكَ فَأَوْلَى

وای بر تو [در دنیا] وای

- ترجمه سلطانی

وای بر تو وای

- ترجمه راستین

(به وی خطاب شود) وای (بر زندگی) و (صد) وای بر (مرگ) تو.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ ثُمَّ أَوْلَى لَكَ فَأَوْلَى

سپس وای بر تو [در آخرت] وای

- ترجمه سلطانی

سپس وای بر تو وای

- ترجمه راستین

پس (از مرگ هم) وای (بر برزخ) و (صد) وای بر (روز محشر) تو.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٦ أَيَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَن يُتْرَكَ سُدًى

آیا انسان می‌‌پندارد که بیهوده [یعنی بطور مهمل] رها می‌‌شود

- ترجمه سلطانی

آیا انسان می‌پندارد که بیهوده رها می‌شود

- ترجمه راستین

آیا آدمی می‌پندارد که او را مهمل (از تکلیف و ثواب و عقاب) گذارند (و غرضی در خلقتش منظور ندارند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٧ أَلَمْ يَكُ نُطْفَةً مِّن مَّنِيٍّ يُمْنَى

آیا نطفه‌‌ای از منی نبود که ریخته شد

- ترجمه سلطانی

آیا نطفه‌ای از منی نبود که ریخته شد

- ترجمه راستین

آیا آدمی قطره آب نطفه نبود که (در رحم) ریزند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٨ ثُمَّ كَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى

سپس خون بسته‌‌ای شد که خلق کرد و ایستاند [یعنی که او را مذکّری بالغ و مؤنّث بالغی درست کرد، یا او را بحسب اعضایش درست کرد]

- ترجمه سلطانی

سپس خون بسته‌ای شد که خلق کرد و ایستاند

- ترجمه راستین

و پس از نطفه خون بسته شد و آن گاه (خدایش به این صورت زیبای حیرت انگیز) آفرید و آراسته ساخت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٩ فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنثَى

سپس از او دو زوج (جنس) مذکّر و مؤنّث قرار داد [یعنی که خداوند برای این بنیان و برای مادّهٔ انسان از اخسّ (پست‌‌ترین) احوال به اشرف (شریف‌‌ترین) آنها تبدّلاتی قرار داد، پس وقتی که انسانی بالغ به عنوان مذکّر یا مؤنّث گشت او را مهمل نمی‌‌گذارد بلکه وقتی که در جهت روحانیّتش به موت اختیاری یا اضطراری استکمال می‌‌یابد اهتمام به او بیشتر از حالت خسیسهٔ (پست) او می‌‌گردد که در آن نطفه‌‌ای قذر (کثیف) یا علقه‌‌ای یا مضغه‌‌ای یا جنینی بود]

- ترجمه سلطانی

سپس از او دو زوج (جنس) مذکّر و مؤنّث قرار داد

- ترجمه راستین

پس آن گاه از او دو صنف نر و ماده پدید آورد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٠ أَلَيْسَ ذَلِكَ بِقَادِرٍ عَلَى أَن يُحْيِيَ الْمَوْتَى

آیا آن قادر نیست بر اینکه مردگان را زنده کند؟! [و حال آنکه مرگ همان سبب حیات حقیقی او است].

- ترجمه سلطانی

آیا آن قادر نیست بر اینکه مردگان را زنده کند؟!

- ترجمه راستین

آیا چنین خدای (با قدرت و حکمت) باز نتواند مردگان را زنده گرداند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۷۶- الإنسان

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنسَانِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَيْئًا مَّذْكُورًا

آیا بر انسان مدّتی از زمان گذشت [بلی گذشت] که هنوز چیزی [در خلق کردن] به عنوان مذکور نبود [یعنی مقدّری مقدور بود و هنوز مکوّنی مخلوق نبوده]

- ترجمه سلطانی

آیا بر انسان مدّتی از زمان گذشت (بلی گذشت) که هنوز چیزی (در خلق کردن) به عنوان مذکور نبود

- ترجمه راستین

آیا بر انسان روزگارانی نگذشت که چیزی هیچ لایق ذکر نبود؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا

همانا ما انسان را از نطفۀ امشاج (مخلوط دو چیز) [اختلاط اخلاط یا عناصر یا استعدادات اعضاء و قوا در آن، یا برای اختلاط دو آب، آب مرد و آب زن] خلق کردیم آن را ابتلاء می‌‌کنیم [یعنی از فضول و از آنچه که لایق آن نمی‌‌شود خالص می‌‌کنیم و به او اعطاء می‌‌کنیم و بر او تفضّل می‌‌کنیم به آنچه که لایق شأن او می‌‌شود] پس او را [بر اشرف احوال حیوان] شنوا و بینا قرار دادیم

- ترجمه سلطانی

همانا ما انسان را از نطفۀ امشاج (مخلوط دو چیز) خلق کردیم آن را ابتلاء (خالص) می‌کنیم پس او را شنوا و بینا قرار دادیم

- ترجمه راستین

ما انسان را از آب نطفه مختلط (بی حس و شعور) خلق کردیم و او را می‌آزماییم و بدین سبب دارای قوای چشم و گوش (و مشاعر و عقل و هوش) گردانیدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا

همانا ما [بحسب فطرتش] راه را به او نشان دادیم یا شاکر [یعنی عامل] است [به آنچه که به او شناساندیم] و یا بسیار کفران کننده (ناسپاس) [تارک] است [بر آنچه که به او شناساندیم]

- ترجمه سلطانی

همانا ما راه را به او نشان دادیم یا شاکر است و یا بسیار کفران کننده (ناسپاس) است

- ترجمه راستین

ما به حقیقت راه (حق و باطل) را به او نمودیم حال خواهد (هدایت پذیرد و) شکر (این نعمت) گوید و خواهد (آن نعمت را) کفران کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ سَلَاسِلَ وَأَغْلَالًا وَسَعِيرًا

همانا ما برای کافران زنجیرهایی [که با آنها به عنف (زور) کشیده می‌‌شوند] و غل‌‌هایی (طوق‌‌هایی) [که با آنها قید (بند) می‌‌شوند] و شعله‌‌ای [که با آن می‌‌سوزند] آماده کرده‌‌ایم {انسان در اوّلین مراتبش در تطوّرات خود به عنوان جماد است، و در دوّم مراتبش در تفنّنات (گونه گونه شدن‌‌ها) خود نبات است، و در سوّم مراتبش در تبدّلات خود و تقلّبات (دگرگونی‌‌ها) خود به عنوان حیوان است، و در چهارمین مراتبش در کثرت نشآت خود به عنوان انسان است، و برای این مراتب میولی (میل‌‌هایی) و اقتضائات و شهوات و غضبات و محبّات و اشتیاقات و عزمات (عزم‌‌ها) و ارادات و حرکات و سکنات هست، و وقتی که انسان به مبلغ (زمان بلوغ) مردان و زنان می‌‌رسد پس یا که حرکاتش و سکناتش به حکم میول جمادی او یا اقتضائات نباتیش یا شهواتش و غضبات حیوانیش، یا ادراکاتش و حیله‌‌های شیطانی او می‌‌باشد، و یا اینکه به حکم عقل انسانی او می‌‌باشد پس اگر از قسم اوّل بود جملۀ حرکات او و سکنات او و عزمات او و ارادات او از حیث انجرار (منجر شدن) آن به عمل سیّء (سوء، حالت بد) و اسوء (بدتر، حالت بدتر) به عنوان سلاسل (زنجیرها) می‌‌باشند که او را در دنیا به اسفل (پایین‌‌ترین) نفس که همان صورت جحیم آخرت است و به عمل قبیح که آن از آثار لهبات (شعله‌‌ها) جحیم است جاری می‌‌سازد، و این سلاسل در دنیا از انظار حسّیّه مستور هستند و اگرچه با انظار ملکوتیّه برای اهل آن مشهود می‌‌باشد، لکن در آخرت به جهت بناء بر تجسّم اعمال مشهودهٔ ظاهره و موجبه بر سلاسل دیگر اخروی در آخرت از جهت بناء بر جزاء اعمال با جزای مناسب بر آنها می‌‌گردد، و همگی آنها از حیث اکتساب نفس از آنها سوأت (رسوایی، خوی زشت) و ثقل (سنگینی) اغلال (غل‌‌ها) بر آنها از انظار دنیوی مستوره، برای انظار اخرویّه مشهوده می‌‌باشند، و اگر از قسم اخیر باشد سببی برای اطلاق (رهایی) او از اغلال و خلاص او از سلاسل و سببی برای خروج او از هاویهٔ (دوزخ) نفس و عروج او بر مراقی (مدارج) انسانیّت به اعلی علیّین و قرب ربّ او ربّ العالمین می‌‌گردد}

- ترجمه سلطانی

همانا ما برای کافران زنجیرها و غل‌هایی (طوق‌هایی) و شعله‌ای آماده کرده‌ایم

- ترجمه راستین

ما برای (کیفر) کافران غل و زنجیرها و آتش سوزان مهیّا ساخته‌ایم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِن كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا

همانا نیکان از باده‌‌ای [از شراب یا از کاسه‌‌ای که در آن خمر (شراب) است] می‌‌نوشند که مزاج آن کافوری می‌‌باشد {برای سالکین الی الله انواعی از شراب معنوی روحانی هست که گاهی برودت (سردی) سلوک بر آنان غالب می‌‌شود پس پروردگارشان به آنان شرابى زنجبیلى می‌‌نوشاند که آنان را سُخْن (گرم) کند و در حرارت شوقشان و طلبشان بیفزاید، و گاهی حرارت شوق بر آنان غلبه می‌‌کند پس پروردگارشان به آنان شرابى کافورى می‌‌نوشاند تا اشتیاقشان را با بَرد (سردی) کافور سلوک معتدل نماید، و گاهی وقتی که در سلوک و جذب معتدل می‌‌باشند به آنان شرابى خالص غیر ممزوج می‌‌نوشاند، و گاهی به آنان شرابى طهور می‌‌نوشاند که آنان را از نسبت دادن اموال و افعال و صفات به انفسشان بلکه از انانیّاتشان بشویَد و این احوال در آخرت و در جنّات بر آنان عارض می‌‌شود}

- ترجمه سلطانی

همانا نیکان از باده‌ای می‌نوشند که مزاج آن کافوری می‌باشد

- ترجمه راستین

نکوکاران عالم (که در این آیه حضرت علی و فاطمه و حسنین علیهم السّلام و شیعیانشان به اجماع خاصّه و اخبار عامّه مقصودند) در بهشت از جام شرابی نوشند که طبعش (در لطف و رنگ و بوی) کافور است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا

از چشمه‌‌ای بندگان خداوند از آن می‌‌نوشند که با جاری ساختنی [که عظمت آن شناخته نمی‌‌شود] آن را [به هر نحو و به هر مکان که بخواهند جاری می‌‌کنند، یا آب آن را از هر مکان که بخواهند] جاری (خارج) می‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

از چشمه‌ای بندگان خداوند از آن می‌نوشند که با جاری ساختنی (عظیم) آن را جاری می‌کنند

- ترجمه راستین

از سرچشمه گوارایی آن بندگان خاص خدا می‌نوشند که به اختیارشان هر کجا خواهند جاریش سازند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا

به نذر [خود] وفا می‌‌کنند {نذر آنچه است که انسان آن را با شرط کردن یا بدون شرط کردن بر خودش واجب می‌‌کند، و مراد از آن عهدی است که در ضمن بیعت عامّه یا خاصّه می‌‌باشد و وفاء به این نذر مستلزم وفا کردن به جمیع عهود و شروط است} و از روزی که شرّ آن [به غایت تفرّق] متفرّق (پراکنده) می‌‌باشد خوف دارند

- ترجمه سلطانی

به نذر (خود) وفا می‌کنند و از روزی که شرّ آن پراکنده (متفرّق) می‌باشد خوف دارند

- ترجمه راستین

به عهد و نذر خود وفا می‌کنند و از روزی که شر و سختیش همه اهل محشر را فراگیرد می‌ترسند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا

و خوراک را به خاطر حبّ به او به مسکین و یتیم و اسیر اطعام می‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

و خوراک را به خاطر حبّ به او به مسکین و یتیم و اسیر اطعام می‌کنند

- ترجمه راستین

و هم بر دوستی او (یعنی خدا) به فقیر و طفل یتیم و اسیر طعام می‌دهند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا

جز این نیست که شما را لوجه الله اطعام می‌‌کنیم، از شما پاداش و نه سپاسی نمی‌‌خواهیم [بلکه شما را به جهت ابتغاء مرضات خداوند اطعام می‌‌کنیم]

- ترجمه سلطانی

جز این نیست که شما را لوجه الله اطعام می‌کنیم، از شما پاداش و نه سپاسی نمی‌خواهیم

- ترجمه راستین

(و گویند) ما فقط برای رضای خدا به شما طعام می‌دهیم و از شما هیچ پاداش و سپاسی هم نمی‌طلبیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ إِنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا

همانا ما از پروردگارمان از روزی عبوس (کریه) [که وجوه در آن اخمو می‌‌شوند] به شدّت کریه خوف داریم

- ترجمه سلطانی

همانا ما از پروردگارمان از روزی عبوس (که وجوه در آن اخمو می‌شوند) به شدّت کریه خوف داریم

- ترجمه راستین

ما از (قهر) پروردگار خود به روزی که (از رنج و سختی آن رخسار خلق) در هم و غمگین است می‌ترسیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا

پس خداوند آنها را از شرّ آن روز حفظ کرد و به آنها شادابی [در وجوه] و خوشحالی [در قلوب] اعطاء نمود

- ترجمه سلطانی

پس خداوند آنها را از شرّ آن روز حفظ کرد و به آنها شادابی و خوشحالی اعطاء نمود

- ترجمه راستین

خدا هم از شر و فتنه آن روز آنان را محفوظ داشت و به آنها روی خندان و دل شادمان عطا نمود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ وَجَزَاهُم بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيرًا

و به آنها به (سبب) آنچه که صبر کردند جنّت و حریری را پاداش داد

- ترجمه سلطانی

و به آنها به (سبب) آنچه که صبر کردند جنّت و حریری را پاداش داد

- ترجمه راستین

و پاداش آن صبر کامل بر ایثارشان باغ بهشت و لباس حریر بهشتی لطف فرمود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ مُّتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ لَا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسًا وَلَا زَمْهَرِيرًا

[در حالی که] در آنجا بر اریکه‌‌ها (تخت‌‌ها) تکیه زننده‌‌اند که نه آفتاب (گرما) در آن می‌‌بینند و نه سرما [یعنی گرمایی و نه سرمایی نمی‌‌بینند بلکه در هوایی معتدل می‌‌باشند]

- ترجمه سلطانی

(در حالی که) در آنجا بر اریکه‌ها (تخت‌ها) تکیه زننده‌اند که نه آفتاب (گرما) در آن می‌بینند و نه سرما

- ترجمه راستین

که در آن بهشت بر تختها (ی عزت) تکیه زنند و آنجا نه آفتابی سوزان بینند و نه سرمای ز مهریر (بلکه در هوایی بسیار خوش و باغی وسیع و دلکش تفرج کنند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ وَدَانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلَالُهَا وَذُلِّلَتْ قُطُوفُهَا تَذْلِيلًا

و سایه‌‌های (سایبان‌‌های) آن بر آنان پایین (نزدیک) است و چیدنی‌‌هایش [برای چیدن] به نحو سهل رام شده [که چیدن میوه‌‌های آن به اختیار چیننده است]

- ترجمه سلطانی

و سایه‌های (سایبان‌های) آن بر آنان پایین است و چیدنی‌هایش (برای چیدن) به نحو سهل رام شده

- ترجمه راستین

و سایه درختان بهشتی بر سر آنها و میوه‌هایش در دسترس و به اختیار آنهاست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ وَيُطَافُ عَلَيْهِم بِآنِيَةٍ مِّن فِضَّةٍ وَأَكْوَابٍ كَانَتْ قَوَارِيرَا

و در ظرف‌‌هایی از نقره و تُنگ‌‌هایی (کوزه‌‌هایی بدون دسته و لوله) که بلور می‌‌باشد بر دور آنان گردانده می‌‌شود

- ترجمه سلطانی

و در ظرف‌هایی از نقره و تُنگ‌هایی که بلور می‌باشد بر دور آنان گردانده می‌شود

- ترجمه راستین

و (ساقیان زیبای حور و غلمان) با جامهای سیمین و کوزه‌های بلورین بر آنها دور زنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ قَوَارِيرَ مِن فِضَّةٍ قَدَّرُوهَا تَقْدِيرًا

از بلور از نقره [یعنی تُنگ‌‌ها در صفاء و شفّافیّت مثل بلور می‌‌باشند، یا بلور مأخوذه (برگرفته) از نقره می‌‌باشد نه از سایر سنگ‌‌ها مثل بلورهای دنیا] که آنها را به اندازه اندازه کرده‌‌اند [و معنی می‌‌دهد اکواب برای مؤمنینی می‌‌باشد که قدر آن را در انفس خود تقدّر (مهیّا) کرده‌‌اند، یا تمنّای آن را می‌‌کردند، یا غلمان‌‌های گرداننده می‌‌باشد که آنها را به قدر (اندازه) میل مؤمنین تقدّر (آماده کردن) می‌‌کنند]

- ترجمه سلطانی

از بلور از نقره که آنها را به اندازه مهیّا کرده‌اند

- ترجمه راستین

که آن بلورین کوزه‌ها به رنگ نقره خام و به اندازه و تناسب (اهلش) مقدر کرده‌اند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ وَيُسْقَوْنَ فِيهَا كَأْسًا كَانَ مِزَاجُهَا زَنجَبِيلًا

و در آنجا با باده‌‌ای نوشانده می‌‌شوند که مزاج آن زنجبیلی است {کأس بر خمر (شراب) اطلاق می‌‌شود، و چون سالک بقایایی از نفسش بر او باقی می‌‌باشد برای او لابدّ از حرارت طلب و اشتیاق سیر در عالم صفات هست که نهایتی ندارد گاهی از شراب زنجبیلى نوشانده می‌‌شود که با آن حرارت طلبش و التذاذ سیرش و وجدش تشدید شود}

- ترجمه سلطانی

و در آنجا با باده‌ای نوشانده می‌شوند که مزاج آن زنجبیلی است

- ترجمه راستین

و آنجا شرابی که طبعش چون زنجبیل (گرم و عطرآگین) است به آنها بنوشانند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ عَيْنًا فِيهَا تُسَمَّى سَلْسَبِيلًا

در آنجا چشمه‌‌ای هست که سلسبیل نامیده می‌‌شود {سلسبیل شراب سهل الدّخول در حلق، لذیذ در مذاق است، و شرابٌ سلسلٌ (شراب گوارا) و سلسالٌ (خوشگوار) و سلسبیلٌ (روان) است}

- ترجمه سلطانی

در آنجا چشمه‌ای هست که سلسبیل نامیده می‌شود

- ترجمه راستین

در آنجا چشمه‌ای است که سلسبیلش نامند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ إِذَا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَّنثُورًا

و بر دور آنها غلامانی همواره می‌‌چرخند [دائم در جنّت هستند] وقتی که آنها را ببینی می‌‌پنداری که آنها [در صفاء و حسن و تلألؤ (درخشندگی)] مرواریدهایی پراکنده شده [به حالت متفرّق غیر منظوم در کثرت یا در خدمت] هستند

- ترجمه سلطانی

و بر دور آنها غلامانی همواره می‌چرخند وقتی که آنها را ببینی می‌پنداری که آنها مرواریدهایی پراکنده شده هستند

- ترجمه راستین

و دور آن بهشتیان پسرانی زیبا که تا ابد نوجوانند و خوش سیما به خدمت می‌گردند که در آنها چو بنگری (از فرط صفا) گمان بری که لؤلؤ منثورند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ وَإِذَا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيمًا وَمُلْكًا كَبِيرًا

و وقتی که [چیزی] را در آنجا (جنّت) ببینی نعمت‌‌ها و مُلکی بزرگ (جدّاً وسیعی) را می‌‌بینی {هر آنچه که در آنجا به عنوان مرئی می‌‌باشد مشتمل بر جمیع مایکون در مملکت کبیر می‌‌باشد}

- ترجمه سلطانی

و وقتی که (چیزی) را آنجا (در جنّت) ببینی نعمت‌ها و مُلکی بزرگ (جدّاً وسیعی) را می‌بینی

- ترجمه راستین

و چون آن جایگاه نیکو را مشاهده کنی عالمی پر نعمت و کشوری بی نهایت بزرگ خواهی یافت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِن فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا

بر بالاتنهٔ آنها جامه‌‌های حریر نازک سبز و دیبای کلفت است و با دستبندهایی از نقره زینت داده شده‌‌اند و پروردگارشان به آنان شرابی طهور می‌‌نوشاند {که آنان را از کلّ ما کان منسوب به آنان از اموال و افعال و اوصاف و ذوات پاک می‌‌کند تا آنکه سوای محبوبشان در آنها باقی نماند که لذّت آنان خالصی غیر مشوبه و غیر محجوبه می‌‌گردد}

- ترجمه سلطانی

بر بالاتنهٔ آنها جامه‌های حریر نازک سبز و دیبای کلفت است و با دستبندهایی از نقره زینت داده شده‌اند و پروردگارشان به آنان شرابی طهور می‌نوشاند

- ترجمه راستین

بر بالای بهشتیان، لطیف دیبای سبز و حریر ستبر است و بر دستهاشان دستبند نقره خام، و خدایشان شرابی پاک (و گوارا از کوثر عنایت) بنوشاند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ إِنَّ هَذَا كَانَ لَكُمْ جَزَاءً وَكَانَ سَعْيُكُم مَّشْكُورًا

همانا این به عنوان پاداش برای شما می‌‌باشد و کوشش شما مورد سپاس می‌‌باشد

- ترجمه سلطانی

همانا این به عنوان پاداش برای شما می‌باشد و کوشش شما مورد سپاس می‌باشد

- ترجمه راستین

این بهشت به حقیقت پاداش (اعمال) شماست و سعی و اشتیاقتان (در راه طاعت حق) مشکور و مقبول است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ تَنزِيلًا

همانا ما قرآن را با تنزیل (نازل کردن تدریجی) بر تو نازل کردیم [یعنی که قرآن ولایت علی (ع) جز از نزد ما نیست، پس چرا تو از مردم می‌‌ترسی و آن را از آنان مخفی می‌‌کنی و از ردّ آنها یا ارتداد آنها یا از صرف (برگرداندن) علی (ع) از حقّش، ترسانی؟!]

- ترجمه سلطانی

همانا ما قرآن را با تنزیل (نازل کردن تدریجی) بر تو نازل کردیم

- ترجمه راستین

محققا ما این قرآن (عظیم الشأن) را بر تو فرو فرستادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِمًا أَوْ كَفُورًا

پس بر حکم پروردگارت صبر کن [و بر آنچه که در حقّ علی (ع) می‌‌گویند اندوه مدار و آنچه را که ما آن را بر تو نازل کرده‌‌ایم را تغییر نده] و از آنها از گناهکاران [عاصی بر تو دربارۀ علی (ع)] یا از کافران [ساتر بر ولایت علی (ع) یا ساتر بر نبوّتت] اطاعت مکن

- ترجمه سلطانی

پس بر حکم پروردگارت صبر کن و از آنها از گناهکاران (عاصی بر تو) یا کافران (ساتر بر ولایت علی (ع) یا ساتر بر نبوّتت) اطاعت مکن

- ترجمه راستین

پس بر اطاعت حکم پروردگارت صبور و شکیبا باش و هیچ از مردم بدکار کفر کیش اطاعت مکن.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ بُكْرَةً وَأَصِيلًا

و اسم ربّ خود را [دائماً یا مخصوصاً] در بامدادان و شامگاهان [برای شرافت آن دو] ذکر کن {اسم ربّ همان لطیفهٔ انسانیّه است که همان ولایت تکوینیّه است و با ولایت تکلیفیّه تقویّت می‌‌شود سپس صاحب ولایت و رسالت سپس هر کسی است که ولایت را قبول کرده سپس هر وجود عینیِ امکانی است سپس الفاظ و حروف موضوعه (وضع شده) سپس نقوش مکتوبه (نقش‌‌های نوشته شده) هستند}

- ترجمه سلطانی

و اسم ربّ خود را ذکر کن در بامدادان و شامگاهان

- ترجمه راستین

و نام خدایت را صبح و شام (به عظمت) یاد کن.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ وَمِنَ اللَّيْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَسَبِّحْهُ لَيْلًا طَوِيلًا

و از شب پس [با کسر (شکستن) انانیّت نفس] بر او سجده کن و او را در طویل شب تسبیح کن [یعنی بعضاً (قسمتی) طویل از شب، یا شب طبع که طول آن به قدر عمر است]

- ترجمه سلطانی

و از شب پس بر او سجده کن و او را در (قسمتی) طویل (از) شب تسبیح کن

- ترجمه راستین

و شب را برخی (در نماز) به سجده خدا پرداز و شام دراز به تسبیح و ستایش او صبح گردان.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ إِنَّ هَـؤُلَاءِ يُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ وَيَذَرُونَ وَرَاءَهُمْ يَوْمًا ثَقِيلًا

همانا اینان [یعنی مشرکین یا منافقین ممتنع (امتناع کننده) از ولایت علی (ع)] عاجل (حاضر، دنیا) را دوست دارند [و لذلک به امر خداوند و نه به امر نبیّش (ص) ایتمار نمی‌‌کنند و منقاد نبیّ او (ص) و نه وصیّ او نمی‌‌شوند] و روز سنگینی را به ورای (امام، جلو، مُقبل) خود رها می‌‌کنند {مراد از ثقل (سنگینی) همان ثقل حساب او و ثقل شدائد آن و ثقل حسّاب (حسابرسان) آن است}

- ترجمه سلطانی

همانا اینان عاجل (حاضر، دنیا) را دوست دارند و روز سنگینی را به ورای (مُقبل) خود رها می‌کنند

- ترجمه راستین

این مردم کافر غافل همه دنیای نقد عاجل را دوست می‌دارند و آن روز (قیامت) سخت سنگین را به کلی از یاد می‌برند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ نَّحْنُ خَلَقْنَاهُمْ وَشَدَدْنَا أَسْرَهُمْ وَإِذَا شِئْنَا بَدَّلْنَا أَمْثَالَهُمْ تَبْدِيلًا

ما آنان را خلق کردیم و پیوندهایشان را محکم نمودیم [یعنی خلقتشان را یا مفاصل آنان را با اعصاب و اوتار (زردپی) یا الیاف معده و مثانه را تا آنکه با اختیار صاحب آن دو گشتند] و وقتی که بخواهیم [با اذهاب (بردن) آنها و جانشین قرار دادن اولادشان به جای آنها] با تبدیلی [آنها را] به امثال آنان تبدیل کنیم

- ترجمه سلطانی

ما آنان را خلق کردیم و پیوندهایشان را محکم نمودیم و وقتی که بخواهیم (با بردن آنها و جانشین قرار دادن اولادشان) با تبدیلی (آنها را) به امثال آنان تبدیل کنیم

- ترجمه راستین

ما اینان را آفریدیم و محکم بنیان ساختیم و هرگاه بخواهیم همه را فانی ساخته و مانندشان قوم دیگر خلق می‌کنیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَن شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا

همانا این [یعنی ولایت علی (ع) یا قرآن ولایت او، یا این سوره که در آن ولایت ذکر شده] تذکّری است پس کسی که بخواهد راهی به سوی پروردگارش اتّخاذ می‌‌کند

- ترجمه سلطانی

همانا این تذکّری است پس کسی که بخواهد راهی به سوی پروردگارش اتّخاذ می‌کند

- ترجمه راستین

این آیات پند و تذکری است، پس هر که (سعادت و حسن عاقبت) بخواهد راهی به سوی خدای خود پیش گیرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا

و [لکن] نمی‌‌خواهید، مگر آنکه خداوند بخواهد {چیزی از مکوّنات و از افعال بندگان و اخلاق آنها و اراده‌‌های آنان و مشیّت‌‌هایشان جز به مباد (مقدّمات) هفتگانه به مشیّت از خداوند، و اراده کردن از او، و قدری از او سبحانه و قضائی و اذنی و اجلی و کتابی نمی‌‌باشد و اینکه مشیّت همان اضافهٔ اشراقیّهٔ او است که همان فعل او و کلمۀ او است، و اینکه هر چیزی از مبدعات و منشئات (ایجاد شده‌‌ها) و مخترعات و مکوّنات قوام وجودش مشیّت الله است، و اینکه مشیّت خداوند غیر محبّت او و رضای او است، و اینکه رضا و سخط (خشم) به منزلۀ صورت برای مشیّت است، و مشیّت مانند مادّه است و اینکه مشیّت عباد همان مشیّت خداوند است با ضمیمهٔ خصوصیّت اضافه به عباد و آیه معنی می‌‌دهد مگر در حالی که خداوند بخواهد، یا به سبب اینکه خداوند بخواهد، یا برای اینکه خداوند بخواهد، برای اینکه هر آنچه که عباد آن را می‌‌خواهند پس آن متقوّم به مشیّت خداوند است بلکه آن عین مشیّت الله است که بحسب اضافه محدود به حدود ممکنات گشته است} که خداوند دانا [می‌‌باشد که با علم خود به دقایق صنع و مصالح مصنوع مشیّت خویش را عین مشیّت بندگان قرار داد] و [از حیث لطف کردن در این صُنع از روی لطف که احدی آن را درک نمی‌‌کند بلکه ضدّ آن را توهّم می‌‌کنند و می‌‌گویند: خداوند امور بندگان و افعال آنها را به آنها واگذار کرده است] حکیم می‌‌باشد

- ترجمه سلطانی

و (لکن) نمی‌خواهید، مگر آنکه خداوند بخواهد که خداوند دانا و حکیم می‌باشد

- ترجمه راستین

و شما (کافران، راه حق را) نمی‌خواهید مگر خدای بخواهد (و به قهر شما را به این راه بدارد) ، که البته خدا دانا و به صلاح بندگان آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣١ يُدْخِلُ مَن يَشَاءُ فِي رَحْمَتِهِ وَالظَّالِـمِينَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا

کسی را که بخواهد [یعنی کسی را که دوست می‌‌دارد و از او راضی می‌‌شود] در رحمت خود داخل می‌‌کند و ستمگران، برای آنها عذابی دردناک آماده کرده است.

- ترجمه سلطانی

کسی که بخواهد را در رحمت خود داخل می‌کند و ستمگران، برای آنها عذابی دردناک آماده کرده است.

- ترجمه راستین

هر که را بخواهد در (بهشت) رحمت خود داخل گرداند و برای ستمکاران عالم عذاب دردناک مهیّا ساخته است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۷۷- المرسلات

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ وَالْمُرْسَلَاتِ عُرْفًا

قسم به فرستادگان پیاپی [یعنی ملائکهٔ مرسلۀ (فرستاده شده) متتابع (پی در پی) برای تعذیب اهل دنیا و جحیم نفس یا ملائکهٔ مرسله برای معروف و احسان به بندگان با تعذیب اهل شرّ و فساد]

- ترجمه سلطانی

قسم به فرستادگان پیاپی

- ترجمه راستین

قسم به رسولانی که از پی هم (بر خیر و سعادت خلق) فرستاده شدند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ فَالْعَاصِفَاتِ عَصْفًا

و طوفان‌‌های شدید [یعنی بادهای مرسله، برای تعذیب اهل دنیا با افساد (فاسد کردن) زراعات آنها و اهلاک مواشیشان (دام‌‌هاشان)]

- ترجمه سلطانی

و طوفان‌های شدید

- ترجمه راستین

قسم به فرشتگانی که به سرعت تند باد (به انجام حکم حق) می‌شتابند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ وَالنَّاشِرَاتِ نَشْرًا

و سوگند به نشر کنندگان به جهت نشر کردن [ملائکهٔ رحمت که علوم را در قلوب انبیاء و سایر بندگان نشر می‌‌کنند، و آنهایی که ابر را می‌‌آورند، و بادهای رحمت که ابرها را منتشر می‌‌کنند، و باران‌‌ها که گیاه را از زمین نشر می‌‌دهند و نفوس انبیاء (ع) که علوم و احکام را در بندگان نشر می‌‌دهند]

- ترجمه سلطانی

و سوگند به نشر کنندگان به جهت نشر کردن

- ترجمه راستین

قسم به آنان که (وحی حق و شرع الهی را در جهان) نیکو نشر می‌دهند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ فَالْفَارِقَاتِ فَرْقًا

پس جدا کنندگان به جهت جدا کردن

- ترجمه سلطانی

پس جدا کنندگان به جهت جدا کردن

- ترجمه راستین

و قسم به حق آنان که (به حکم خدا راه هدایت را از ضلالت ممتاز کرده و بین حق و باطل را بر خلق) کاملا جدا می‌کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ فَالْمُلْقِيَاتِ ذِكْرًا

پس القاء کنندگان ذکر [یعنی ملائکه و بادها یا ابرها یا باران‌‌ها یا انبیاء (ع) زیرا هر کدام از آنها قدرت خداوند و حکمت او در صُنعش را به یاد انسان می‌‌آورند]

- ترجمه سلطانی

پس القاء کنندگان ذکر

- ترجمه راستین

و قسم به آنان که ذکر (خدا و کتاب الهی) را (به انبیاء) وحی می‌کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ عُذْرًا أَوْ نُذْرًا

از جهت عذر خواستن [یعنی به عنوان سبب برای نجاتشان] یا از جهت انذار کردن [یعنی ارجاءً (به جهت امید دادن) و تخویفاً (به جهت ترساندن) القاء ذکر می‌‌کنند] {و این فقرات به واردات الهیّه در عالم صغیر انسانی از الهامات و قبض‌‌ها و بسط‌‌ها و خواب‌‌های منذر (بیم دهنده) و مبشّر (مژده دهنده) و بلایای وارده، و جبران آنها با الطاف الهی و خطورات و خیالات و سطوات (قدرت‌‌ها) و رأفات (مهربانی‌‌ها) و ملائکهٔ مرسلات به نبوّات و رسالات تفسیر شده‌‌اند}

- ترجمه سلطانی

از جهت عذر خواستن یا از جهت انذار کردن

- ترجمه راستین

تا عذر و حجت (نیکان) و بیم و تهدید (بدان) شود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَوَاقِعٌ

همانا آنچه که [به آن] وعده داده می‌‌شوید [یعنی بعث و حساب، یا ثواب و عقاب] البتّه واقع می‌‌شود

- ترجمه سلطانی

همانا آنچه که (به آن) وعده داده می‌شوید البتّه واقع می‌شود

- ترجمه راستین

(قسم به همه اینان) که آنچه (از ثواب و عقاب آخرت) به شما وعده دهند البته واقع خواهد شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ

و وقتی که ستاره‌‌ها طمس شوند [یعنی محق، محو، نابود شوند یا نور آنها محی (از بین رفتن) شود]

- ترجمه سلطانی

و وقتی که ستاره‌ها طَمس (محق، محو) شوند

- ترجمه راستین

وقتی که ستارگان همه بی نور و محو شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ وَإِذَا السَّمَاءُ فُرِجَتْ

و وقتی که آسمان شکافته (پاره) شود

- ترجمه سلطانی

و وقتی که آسمان شکافته شود

- ترجمه راستین

و آن گاه که آسمان شکافته شود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ وَإِذَا الْجِبَالُ نُسِفَتْ

و وقتی که کوه‌‌ها فرو ریخته شوند

- ترجمه سلطانی

و وقتی که کوه‌ها فرو ریخته شوند

- ترجمه راستین

و آن گاه که کوهها (چون خاک بر دم باد) پراکنده شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ وَإِذَا الرُّسُلُ أُقِّتَتْ

و وقتی که رسولان تعیین وقت شوند [یعنی وقت حضور آنها برای شهادت یا برای بشارت و تخویف (ترساندن)، یا وقت ظهور آنها حین ظهور قائم یا قیامت رسید]

- ترجمه سلطانی

و وقتی که رسولان تعیین وقت شوند

- ترجمه راستین

و آن گاه که به رسولان، وقت (گواهی بر امتان) را اعلام کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ لِأَيِّ يَوْمٍ أُجِّلَتْ

برای کدام روز به تأخیر انداخته شده؟ [آیا می‌‌دانی برای چه روزی معیّن شده؟]

- ترجمه سلطانی

برای کدام روز به تأخیر انداخته شده؟

- ترجمه راستین

برای چه روزی وقت (وعده حق) معین شد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ لِيَوْمِ الْفَصْلِ

برای روز فصل [معیّن شده]

- ترجمه سلطانی

برای روز فصل (معیّن شده)

- ترجمه راستین

برای (روز قیامت) همان روزی که (بین حق و باطل و سعید و شقی) جدایی افتد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ وَمَا أَدْرَاكَ مَا يَوْمُ الْفَصْلِ

و تو چه می‌‌دانی روز فصل چیست

- ترجمه سلطانی

و تو چه می‌دانی روز فصل چیست

- ترجمه راستین

و تو چگونه توانی عظمت و سختی آن روز جدایی را تصور کنی؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ

در آنروز وای بر تکذیب کنندگان

- ترجمه سلطانی

در آنروز وای بر تکذیب کنندگان

- ترجمه راستین

وای آن روز به حال آنان که (آیات خدا را) تکذیب کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ أَلَمْ نُهْلِكِ الْأَوَّلِينَ

آیا پیشینیان [مانند قوم نوح و عاد و ثمود و غیر آنان] را هلاک نکردیم

- ترجمه سلطانی

آیا پیشینیان را هلاک نکردیم

- ترجمه راستین

آیا ما پیشینیان را (به کیفر کفر) هلاک نکردیم؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرِينَ

سپس حاضرین (آیندگان) آنها [از مجرمان] را پی می‌‌گیریم

- ترجمه سلطانی

سپس حاضرین (آیندگان) آنها (از مجرمان) را پی می‌گیریم

- ترجمه راستین

از پی آنان آیندگان را (که منکران قرآن باشند) نیز هلاک می‌کنیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ كَذَلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ

این‌‌چنین به مجرمان [از قوم تو ای محمّد (ص)] انجام می‌‌دهیم

- ترجمه سلطانی

این‌چنین به مجرمان انجام می‌دهیم

- ترجمه راستین

ما بدکاران عالم را همین گونه هلاک می‌سازیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ

در آنروز وای بر تکذیب کنندگان

- ترجمه سلطانی

در آنروز وای بر تکذیب کنندگان

- ترجمه راستین

وای آن روز به حال آنان که (آیات خدا را) تکذیب کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ أَلَمْ نَخْلُقكُّم مِّن مَّاءٍ مَّهِينٍ

آیا شما را از آبی پست (قذر، کثیف) خلق نکردیم

- ترجمه سلطانی

آیا شما را از آبی پست خلق نکردیم

- ترجمه راستین

آیا ما شما آدمیان را از آب نطفه بی قدر (بدین زیبایی) نیافریدیم؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ فَجَعَلْنَاهُ فِي قَرَارٍ مَّكِينٍ

پس آن را در قرارگاهی منزلت‌‌دار قرار دادیم

- ترجمه سلطانی

پس آن را در قرارگاهی منزلت‌دار قرار دادیم

- ترجمه راستین

و آن نطفه را (از صلب پدر) به قرارگاه استوار (رحم) منتقل ساختیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ إِلَى قَدَرٍ مَّعْلُومٍ

تا اندازه‌‌ای معلوم

- ترجمه سلطانی

تا اندازه‌ای معلوم

- ترجمه راستین

تا مدتی معین و معلوم (در رحم بماند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ فَقَدَرْنَا فَنِعْمَ الْقَادِرُونَ

سپس او را درست (راست) کردیم همانا بهترین توانایان هستیم

- ترجمه سلطانی

سپس او را درست کردیم همانا بهترین توانایان هستیم

- ترجمه راستین

و ما تقدیر (مدت رحم و تعیین سرنوشت او تا ابد) کردیم که نیکو مقدّر (حکیمی) هستیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ

در آنروز وای بر تکذیب کنندگان

- ترجمه سلطانی

در آنروز وای بر تکذیب کنندگان

- ترجمه راستین

وای آن روز به حال آنان که (آیات خدا را) تکذیب کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ كِفَاتًا

آیا زمین را به حالت جایگاه قرار ندادیم

- ترجمه سلطانی

آیا زمین را به حالت جایگاه قرار ندادیم

- ترجمه راستین

آیا ما زمین را جامع (حوایج و کفایت بر مسکن و هر امر بشر) قرار ندادیم؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ أَحْيَاءً وَأَمْوَاتًا

[برای] زنده‌‌ها و مرده‌‌ها

- ترجمه سلطانی

(برای) زنده‌ها و مرده‌ها

- ترجمه راستین

تا زندگان روی زمین تعیّش کنند و مردگان درونش پنهان شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ وَجَعَلْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ شَامِخَاتٍ وَأَسْقَيْنَاكُم مَّاءً فُرَاتًا

و در آن کوه‌‌هایی شامخ [ثابت طُوال (بلند قامت)] قرار دادیم و به شما آب گوارائی نوشاندیم

- ترجمه سلطانی

و در آن کوه‌هایی بلند قرار دادیم و به شما آب گوارائی نوشاندیم

- ترجمه راستین

و در آن کوههای بلند برافراشتیم و (از ابر و باران) به شما آب زلال گوارا نوشانیدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ

در آنروز وای بر تکذیب کنندگان

- ترجمه سلطانی

در آنروز وای بر تکذیب کنندگان

- ترجمه راستین

وای آن روز به حال آنان که (آیات خدا را) تکذیب کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ انطَلِقُوا إِلَى مَا كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ

[یعنی به آنان گفته می‌‌شود] رهسپار شوید به آنچه [از عذاب] که آن را تکذیب می‌‌کردید

- ترجمه سلطانی

رهسپار شوید به آنچه که آن را تکذیب میکردید

- ترجمه راستین

(خطاب رسد: ای منکران) شما امروز به سوی آن دوزخی که تکذیب می‌کردید بروید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ انطَلِقُوا إِلَى ظِلٍّ ذِي ثَلَاثِ شُعَبٍ

راه بیفتید به سوی سایه‌‌ای [یعنی سایهٔ دود جهنّم] دارای سه شعبه {نفس امّارهٔ انسانی مظهر جهنّم، و هر آنچه از اوصاف رذیله که دارد شعبه و شعله‌‌ای از لهب (شراره) آن هستند، و همان سبب برای دخول در آن است، و اینکه اصل جمیع رذایل همان قوای سه‌‌گانه بهیمیّه و سبعیّه و شیطانیّه است، و اینکه آنها لهباتی (شراره‌‌هایی) از جحیم و ادخنه (دودها) از آن هستند که انسانیّت با آنها می‌‌سوزد، و مادام که انسان در دنیا است و به عنوان اسیر بر نفس امّاره می‌‌باشد به حرقت (سوختن) خویش مستشعر نمی‌‌شود و وقتی که مُرد آنچه که در دنیا از او به حالت مخفی بود آنگاه برای او متمثّل می‌‌شود و لهبات سه‌‌گانه و ادخنهٔ آن و ظلال (سایه‌‌ها) ادخنهٔ آن برای او ظاهر می‌‌شود}

- ترجمه سلطانی

راه بیفتید به سوی سایه‌ای دارای سه شعبه

- ترجمه راستین

بروید زیر سایه دودهای آتش دوزخ که از سه جانب (شما را) احاطه کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣١ لَّا ظَلِيلٍ وَلَا يُغْنِي مِنَ اللَّهَبِ

سایه‌‌بانی نیست [برای اینکه آن سایهٔ دود است و به حالت گرم می‌‌باشد نه به حالت سرد] و از شراره (آتش) بی‌‌نیاز نمی‌‌سازد [یعنی از حرارت لهب مانند سایر سایه‌‌ها مغنیّه (بی‌‌نیاز کننده) از حرارت آفتاب نیست]

- ترجمه سلطانی

سایه‌بانی نیست و از شراره (آتش) بینیاز نمی‌سازد

- ترجمه راستین

نه بر سر شما سایه خواهد افکند و نه از شرار آتش هیچ نجاتتان خواهد داد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ إِنَّهَا تَرْمِي بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ

همانا آن شرری مانند ریشه‌‌های نخل پرتاب می‌‌کند {زیرا قوای سه‌‌گانه در دنیا خطرات (خطورات، در معرض مخاطره قرار گرفتن) و آمال و انانیّات را پرتاب می‌‌کنند، و در آخرت این به شراره‌‌های بزرگ تمثّل می‌‌یابد}

- ترجمه سلطانی

همانا آن شرری مانند ریشه‌های نخل پرتاب می‌کند

- ترجمه راستین

آن آتش هر شراری بیفکند شعله‌اش مانند قصری است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ كَأَنَّهُ جِمَالَتٌ صُفْرٌ

گویی که آنها [مانند قصر یا شرر (شراره‌‌های آتش)] شترهای زرد هستند

- ترجمه سلطانی

گویی که آنها شترهای زرد هستند

- ترجمه راستین

گویی آن شراره (در بزرگی و رنگ) به شتران زرد موی مانند است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٤ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ

در آنروز وای بر تکذیب کنندگان

- ترجمه سلطانی

در آنروز وای بر تکذیب کنندگان

- ترجمه راستین

وای آن روز به حال آنان که (آیات خدا را) تکذیب کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ هَذَا يَوْمُ لَا يَنطِقُونَ

این روزی است که نطق نمی‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

این روزی است که نطق نمی‌کنند

- ترجمه راستین

این روزی است که (کافران بر نجات خود) سخنی نتوانند گفت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٦ وَلَا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ

و به آنها [در نطق کردن یا در اعتذار (عذر خواهی کردن)] اذن (اجازه) داده نمی‌‌شود که عذر بخواهند

- ترجمه سلطانی

و به آنها اذن (اجازه) داده نمی‌شود که عذر بخواهند

- ترجمه راستین

و به آنها رخصت عذر خواهی نخواهند داد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٧ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ

در آنروز وای بر تکذیب کنندگان

- ترجمه سلطانی

در آنروز وای بر تکذیب کنندگان

- ترجمه راستین

وای آن روز به حال آنان که (آیات خدا را) تکذیب کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٨ هَذَا يَوْمُ الْفَصْلِ جَمَعْنَاكُمْ وَالْأَوَّلِينَ

این روز جدایی [بین محقّ و مبطل، یا مؤمن و کافر، یا اهل جنّت و اهل آتش، یا روز قضاء و حکم] است که شما و پیشینیان را [در آن] جمع کردیم

- ترجمه سلطانی

این روز جدایی است که شما و پیشینیان را (در آن) جمع کردیم

- ترجمه راستین

این روز فصل (حکم و جدایی نیک و بد) است که شما را با همه در گذشتگان پیشین (به عرصه محشر) جمع گردانیده‌ایم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٩ فَإِن كَانَ لَكُمْ كَيْدٌ فَكِيدُونِ

پس اگر حیله‌‌ای داشتید پس حیله کنید [همانطور که در دنیا با کید کردن با خلفای من به من کید می‌‌کردید]

- ترجمه سلطانی

پس اگر حیلهای داشتید پس حیله کنید

- ترجمه راستین

پس اگر فکر و حیلتی (بر نجات خود) توانید بر من حیلت کنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٠ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ

در آنروز وای بر تکذیب کنندگان

- ترجمه سلطانی

در آنروز وای بر تکذیب کنندگان

- ترجمه راستین

وای آن روز به حال آنان که (آیات خدا را) تکذیب کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤١ إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي ظِلَالٍ وَعُيُونٍ

همانا پرهیزگاران در سایه‌‌ها و چشمه‌‌سارها هستند

- ترجمه سلطانی

همانا پرهیزگاران در سایه‌ها و چشمه‌سارها هستند

- ترجمه راستین

(آن روز سخت) بندگان با تقوا و پرهیزگار در سایه درختان بهشت و طرف نهرهای جاری متنعّمند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٢ وَفَوَاكِهَ مِمَّا يَشْتَهُونَ

و میوه‌‌ها از آنچه که اشتهاء می‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

و میوه‌ها از آنچه که اشتهاء می‌کنند

- ترجمه راستین

و از هر نوع میوه مایل باشند فراوان فراهم است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٣ كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ

بخورید و بیاشامید گوارایتان باد به آنچه که عمل می‌‌کردید

- ترجمه سلطانی

بخورید و بیاشامید گوارایتان باد به آنچه که عمل می‌کردید

- ترجمه راستین

بخورید و بیاشامید که شما را گوارا باد به پاداش اعمال نیکی که در دنیا به جای می‌آوردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٤ إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ

ما این‌‌چنین به نیکوکاران پاداش می‌‌دهیم

- ترجمه سلطانی

ما این‌چنین به نیکوکاران پاداش میدهیم

- ترجمه راستین

ما البته نیکوکاران عالم را چنین پاداش می‌دهیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٥ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ

در آنروز وای بر تکذیب کنندگان

- ترجمه سلطانی

در آنروز وای بر تکذیب کنندگان

- ترجمه راستین

وای آن روز به حال آنان که (آیات خدا را) تکذیب کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٦ كُلُوا وَتَمَتَّعُوا قَلِيلًا إِنَّكُم مُّجْرِمُونَ

[در دنیا] بخورید و [در دنیا] اندکی بهره برید همانا شما مُجرمید

- ترجمه سلطانی

(در دنیا) بخورید و اندکی بهره برید همانا شما مُجرمید

- ترجمه راستین

(ای کافران شما هم که ایمان به لذّات روحانی و تنعّم و نشاط ابدی آخرت ندارید پس به خوی حیوانیت) بخورید و تمتّع برید به عمر کوتاه دنیا که شما بسیار مردم بزهکاری هستید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٧ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ

در آنروز وای بر تکذیب کنندگان

- ترجمه سلطانی

در آنروز وای بر تکذیب کنندگان

- ترجمه راستین

وای آن روز به حال آنان که (آیات خدا را) تکذیب کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٨ وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ ارْكَعُوا لَا يَرْكَعُونَ

و وقتی که به آنها گفته شود رکوع کنید [یعنی نماز بگزارید یا تواضع کنید و انقیاد (فرمانبرداری) کنید] رکوع نمی‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

و وقتی که به آنها گفته شود رکوع کنید رکوع نمی‌کنند

- ترجمه راستین

و هرگاه به آنها گفته شود که نماز و طاعت خدا را به جای آرید اطاعت نکنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٩ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ

در آنروز وای بر تکذیب کنندگان

- ترجمه سلطانی

در آنروز وای بر تکذیب کنندگان

- ترجمه راستین

وای آن روز به حال آنان که (آیات خدا را) تکذیب کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٠ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ

پس بعد از آن به کدام سخن ایمان می‌‌آورند [یعنی به کدام حدیث (سخن) بعد از قرآن یا بعد از آنکه تو از امر آخرت و حشر و حساب و ثواب و عقاب آن را به تو گفتم، یا بعد از حدیث ولایت، یا بعد از این روز ایمان می‌‌آورند؟!].

- ترجمه سلطانی

پس بعد از آن به کدام سخن ایمان می‌آورند.

- ترجمه راستین

(این کافران) پس از آیات خدا (که آن را تکذیب کردند) باز به کدامین حدیث ایمان می‌آورند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای