حزب شمارهٔ ۱۲۰
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
١ أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ
آیا ما سینه تو را گشاده [و باز] نکردیم؟ {شَرح به معنی ظاهر کرد و قطع کرد و فتح کرد و گشود و وسعت داد آمده و شرح صدر وسعت دادن آن است که از امور ملائم و ناملائم اصلاً به تنگ نیاید و شرح صدر محمّد (ص) به این بود که از جمع بین وحدت و کثرت و دعوت خلق با عبادت حقّ به تنگ نمیآمد و در همه حال گشاده بود}
- ترجمه سلطانیآیا ما سینه تو را گشاده (و باز) نکردیم؟
- ترجمه راستین(ای رسول گرامی) آیا ما تو را (به نعمت حکمت و رسالت) شرح صدر (و بلندی همّت) عطا نکردیم؟
- ترجمه الهی قمشهای٢ وَوَضَعْنَا عَنكَ وِزْرَكَ
ما بار سنگینی که پشت تو را شکسته {و مراد سنگینی بار دعوت خلق یا معاشرت با آنها یا سنگینی بار شنیدن وحی و دیدن فرشته زیرا آن حضرت در اوائل نزول وحی از شدّت و سختی و هیبت آن تب و لرز کرد، یا سنگینی اظهار پیغمبری و اظهار نماز و غیر آنها یا سنگینی اذیّت کفّار و اندوههائی که از طرف آنها به او میرسید یا سنگینی اصلاح حال مسلمین و واداشتن آنها به احکام دین}
- ترجمه سلطانیما بار سنگینی که پشت تو را شکسته
- ترجمه راستینو بار سنگین (گناه) را (به اعطای مقام عصمت) از تو برداشتیم.
- ترجمه الهی قمشهای٤ وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ
و نام تو را بلند گردانیدیم [یعنی ما نام تو را پس از آنکه در شِعب ابی طالب مدّتها پنهان و گمنام بودی بلند کردیم زیرا نام حضرت در همان زمان خودش بطوری بلند و مشهور گردید و آوازه او از عرب گذشت که فارس و روم هم شنیدند و پس از رحلتش در همه جا منتشر گردید، و نیز نام حضرت را بلند فرمود و دستور داد که پس از نام خودش در اذان اعلامی و اذان و اقامه نماز گفته شود، و نیز نام حضرت را بلند کرد که خطیبان و واعظان در منابر در خطبهها و پند و اندرزهای خود او را نام میبرند و به او تبرّک میجویند و نیز نام او را بلند کرد به اینکه هر که نام او را میشنود بر او درود میفرستد و نام او را بلند کرد که آن را از نام خود مشتق گردانید]
- ترجمه سلطانیو نام تو را بلند گردانیدیم
- ترجمه راستینو نام نکوی تو را (به رغم دشمنان، در عالم) بلند کردیم.
- ترجمه الهی قمشهای٥ فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا
پس [بدان که] البتّه با هر دشواری آسانی است [یعنی که ما امور تو را پس از آنکه بر تو خیلی دشوار بود آسان گردانیدیم بواسطهٔ اینکه ما برای دشواری دو آسانی مقدّر و معیّن نمودهایم] {مراد از دشواری هم ناداری یا تألّم آن حضرت از ایمان نیاوردن قوم و از اذیّت نمودن آنها او و مؤمنین را یا تنگی نمودن سینه او از معاشرت با مردم و دعوت آنها به خدا و راست گرداندن کجیهای آنها است}
- ترجمه سلطانیپس (بدان که) البتّه با هر دشواری آسانی است
- ترجمه راستینپس (بدان که به لطف خدا) با هر سختی البته آسانی هست.
- ترجمه الهی قمشهای٧ فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ
پس هرگاه [از کار دنیا] فراغت یافتی بکار آخرت پرداز [یعنی هرگاه از عبادت فراغت یافتی در عقب آن به عبادت دیگری مشغول شو و هیچوقت از اوقات خود را فارغ و خالی از عبادت قرار مده، یا هرگاه از کارهای پیغمبری فراغت یافتی علی را به جانشینی خود نصب کن]
- ترجمه سلطانیپس هرگاه (از کار دنیا) فراغت یافتی بکار آخرت پرداز
- ترجمه راستینپس چون از نماز و طاعت پرداختی برای دعا همت مصروف دار.
- ترجمه الهی قمشهای٨ وَإِلَى رَبِّكَ فَارْغَب
و به سوی خدای خود متوجّه شو و روی نما {و این دلالت دارد بر اینکه مراد از آن تعیین و نصب جانشین است زیرا ظاهراً این عبارت دلالت بر رحلت حضرت دارد و خبر مرگ آن حضرت است و مناسب با آن تعیین وصی و جانشین و کسی که در میان مردم جای او را بگیرد میباشد تا نظام اجتماعی آنها مختل نگردد و از هم نپاشد}.
- ترجمه سلطانیو به سوی خدای خود متوجّه شو و روی نما.
- ترجمه راستینو به سوی خدای خود همیشه متوجه و مشتاق باش.
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
١ وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ
قسم به انجیر {تین یا انجیر میوۀ معروف است و نام کوهی در شام و مسجدی در آن، و کوهی در غطفان، و اسم دمشق، و مسجد است، و طور تَیناء به معنی طور سیناء است} و زیتون {زیتون درخت زیت یا ثمرهٔ آن است و مسجد دمشق، یا کوههای شام، و شهری در چین و قریهای در صعید مصر است}
- ترجمه سلطانیقسم به انجیر و زیتون
- ترجمه راستینقسم به تین و زیتون (دو میوه معروف انجیر و زیت یا دو معبد بزرگ کعبه و بیت المقدس).
- ترجمه الهی قمشهای٣ وَهَذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ
قسم به این شهر ایمن (مکّه) {و امین بودن آن برای قرار دادن آن به عنوان مأمن به مواضعه است و مأمن است به محض مشیّت خداوند از حیثی که بعضی از کسانی که ارادۀ تعرّض بر آن را کردند مانند اصحاب فیل گرفتار شدند}
- ترجمه سلطانیقسم به این شهر ایمن
- ترجمه راستینو قسم به این شهر امن و امان (مکّه معظّم).
- ترجمه الهی قمشهای٤ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ
همانا انسان را در بهترین آراستگی خلق کردهایم {زیرا جمیع اجزای او و اعضایش بطور مناسب و بطور موافق با او قرار داده شدهاند، و جمیع مراتب عالیۀ او نیز بطور مناسب و بطور موافق قرار داده شدهاند، و وقتی که با هر مولودی از نبات و حیوان ملاحظه میشود از جهت تعدیل از آن بهتر میباشد}
- ترجمه سلطانیهمانا انسان را در بهترین آراستگی خلق کردهایم
- ترجمه راستینکه ما انسان را در نیکوترین صورت (در مراتب وجود) بیافریدیم.
- ترجمه الهی قمشهای٥ ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ
سپس او را به پستترین پستها برگرداندیم {همانا این جنس را در ضمن جمیع افراد بحسب صورتش و باطنش در احسن تقویم (بهترین آراستگی) خلق کردهایم، سپس او را بحسب صورتش و بحسب باطنش به أَسْفَلَ سَافِلِین ردّ کردیم حیثی که او را به اسفل درکات جحیم نازل کردیم}
- ترجمه سلطانیسپس او را به پستترین پستها برگرداندیم
- ترجمه راستینسپس (به کیفر کفر و گناهش) به اسفل سافلین (جهنم و پستترین رتبه امکان) برگردانیدیم.
- ترجمه الهی قمشهای٦ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ
مگر کسانی که [با بیعت عامّه یا با بیعت خاصّه] ایمان آوردند و اعمال صالح کردند پس آنان پاداشی بی منّت (غیر مقطوع) دارند {زیرا مؤمنین همانطور که از اوّل کودکی بحسب صورت در نمو هستند بحسب باطن تا آخر عمر در نمو میباشند که زیادی عمر از ایمان آنان چیزی کم نمیکند، و همانطور که بحسب باطن در نمو میباشند اکثر آنان بحسب ظاهر تا آخر عمر در ازدیاد بهاء (حُسن) و نضرت (طراوت) میباشند}
- ترجمه سلطانیمگر کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح کردند پس آنان پاداشی بی منّت (غیر مقطوع) دارند
- ترجمه راستینمگر آنان که ایمان آورده و نیکوکار شدند که به آنها پاداش دائمی (بهشت ابد) عطا کنیم.
- ترجمه الهی قمشهای٧ فَمَا يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ
پس چه [چیز] تو را بعد از این [دلیل مشهود و محسوس بر حشر] به تکذیب دین (حشر و جزاء) وا میدارد
- ترجمه سلطانیپس چه (چیز) تو را بعد از این به تکذیب دین (حشر و جزاء) وا میدارد
- ترجمه راستینپس (ای انسان مشرک ناسپاس) چه تو را بر آن داشت که دین حق و روز جزا را تکذیب کنی؟
- ترجمه الهی قمشهای٨ أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحَاكِمِينَ
آیا خداوند حکم کنندهترین حاکمان [یعنی در حکمش بهترین حکم کنندگان یا در اتقان صُنعش شدیدترین متقنین] نیست [یعنی که تو وقتی که به صورت انسان و سیرت او نظر افکندی یقین میکنی به اینکه او حکماً بهترین و صنعاً متقنتر از هر صانعی است، و کسی که چنین میباشد صنعش را که در آن با دقایق صنع عمل کرده که خردمندان در آن حیران میشوند را مهمل نمیگذارد و بدون غایت آن را باطل (تباه، ضایع) نمیکند، زیرا ادنی (پایینترین) صانعی وقتی که عاقل باشد ساختۀ خویش را بدون فایده باطل نمیکند].
- ترجمه سلطانیآیا خداوند حکم کنندهترین حاکمان نیست.
- ترجمه راستینآیا خدا مقتدرترین و عادلترین حکمفرمایان عالم نیست؟
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
١ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ
بخوان اسم پروردگارت را [و معنی میدهد که بعد از آنکه از نفس خود فانی شدی و بعد از فناء باقی گشتی و به سوی خلق باز گردانده شدی مشاهد بر حقّ در خلق و فاعل و قائل و قاری بالحقّ گشتی نه به نفست، پس مکتوبات خداوند را در الواح طبایع و مثال و مقرّوات (قرائت شدهها) ملائکهٔ او بر تو و مسموعات خود از وسائط حقّ تعالی را بعد از آنکه به خلق برگشتی به اسم پروردگارت قرائت کن نه به خودت، یا معنی میدهد اسم پروردگارت را بخوان] که خلق کرد [یعنی بعد از رجوع، اشیاء را جز مخلوقات از حیث اینکه آنها مخلوق هستند نمیبینی، و چون از حیث اینکه آن مخلوق است قوام مخلوق به خالق میباشد بلکه برای مخلوق از این حیثیّت شیئیّت و انانیّتی جز شیئیّت خالق و انانیّت او نیست پس در نظر تو جز اسم الله خالق نمیباشد]
- ترجمه سلطانیبخوان اسم پروردگارت را که خلق کرد
- ترجمه راستین(ای رسول گرامی برخیز و قرآن را) به نام پروردرگارت که خدای آفریننده عالم است (بر خلق) قرائت کن.
- ترجمه الهی قمشهای٣ اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ
بخوان و پروردگار تو بزرگوارتر [کریم سخاوتمند حیّ (حیات دهنده)] است [که بلاعوض و لاغرض عطاء میکند، و بدون عجز متحمّل میشود، و اسائت مُسئ (بدی کننده) را در وجه او ظاهر نمیکند]
- ترجمه سلطانیبخوان و پروردگار تو بزرگوارتر است
- ترجمه راستینبخوان و (بدان که) پروردگار تو کریمترین کریمان عالم است.
- ترجمه الهی قمشهای٤ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ
که با قلم [خط] آموخت [یا جمیع مادون اقلام عالیه را، جمیع آنچه که به آنها احتیاج پیدا میکند با تعلیم وجودی یا تعلیم شعوری به توسّط اقلام عالیه، یا انسان را با قلم طبیعی شعور داد تا آنکه به توسّط او انواع خطوط حاصل شد، یا با اقلام عالیه به انسان شعور داد]
- ترجمه سلطانیکه با قلم (خط) آموخت
- ترجمه راستینآن خدایی که بشر را علم نوشتن به قلم آموخت.
- ترجمه الهی قمشهای١٤ أَلَمْ يَعْلَم بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى
آیا ندانست که خداوند میبیند [یعنی اگر میدانست پس او دو مرتبه ملوم (ملامت شده) و مستحقّ برای عذاب است، و اگر نمیدانست پس او یکبار ملوم و مستحقّ برای عذاب است]
- ترجمه سلطانیآیا ندانست که خداوند میبیند
- ترجمه راستینآیا او ندانست که خدا (اعمال زشتش را) میبیند (و از او روزی انتقام میکشد).
- ترجمه الهی قمشهای١٥ كَلَّا لَئِن لَّمْ يَنتَهِ لَنَسْفَعًا بِالنَّاصِيَةِ
چنین نیست اگر بس نکند البتّه او را به موی پیشانی میکشیم [یعنی حتماً بر موی پیشانی او میگیریم و او را به سوی آتش میکشیم، یا حتماً صورت او را سیاه میکنیم]
- ترجمه سلطانیچنین نیست اگر بس نکند البتّه او را به موی پیشانی میکشیم
- ترجمه راستینهرگز (این را نداند) ، اگر او (از کفر و ظلم و تکذیبش) دست نکشد البته ما موی پیشانیشن (به قهر و انتقام) بگیریم.
- ترجمه الهی قمشهای١٩ كَلَّا لَا تُطِعْهُ وَاسْجُدْ وَاقْتَرِب
چنین نیست اطاعت مکن او را [در نهی از نماز یا در تکذیب او بر محمّد (ص)] و سجده کن و نزدیک شو.
- ترجمه سلطانیچنین نیست اطاعت مکن او را و سجده کن و نزدیک شو.
- ترجمه راستین(ای رسول گرامی) چنین نیست (که ابو جهل پنداشته که تو را به زجر و ظلم مطیع خود تواند کرد) تو هیچ از او اطاعت مکن و به نماز و سجده خدا پرداز و به حق نزدیک شو (که سجده و نماز موجب قرب حضرت بی نیاز است).
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
١ إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ
به درستی که ما قرآن را در شب قدر فرو فرستادیم {عوالم مختلفهٔ وجود که در طول یکدیگر واقع میباشند به اعتبار اختلاف بقای آنها و همچنین هر یک از مراتب انسانیّت در قوس نزول و به اعتبار دور شدن آنها از حقیقت مطلقه شب و در قوس صعود از نظر رو آوردن به مقام حقّ مطلق روز نامیده میشوند }
- ترجمه سلطانیبه درستی که ما قرآن را در شب قدر فرو فرستادیم
- ترجمه راستینما این قرآن عظیم الشأن را در شب قدر نازل کردیم.
- ترجمه الهی قمشهای٣ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ
شب قدر از هزار ماه [که در آنها شب قدر نباشد] بهتر است [خداوند شب قدر را برای پیغمبر خود بهتر از هزار ماه سلطنت بنی امیّه قرار داد]
- ترجمه سلطانیشب قدر از هزار ماه بهتر است
- ترجمه راستینشب قدر از هزار ماه بهتر و بالاتر است.
- ترجمه الهی قمشهای٤ تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ
در آن شب فرشتگان و روح [روح از همهٔ فرشتگان بالاتر و ربّ النّوع انسان میباشد] به اذن خدای خود برای هر کاری [که مقدّر شده] فرود میآیند
- ترجمه سلطانیدر آن شب فرشتگان و روح به اذن خدای خود برای هر کاری (که مقدّر شده) فرود میآیند
- ترجمه راستیندر این شب فرشتگان و روح (یعنی جبرئیل) به اذن خدا (بر مقام ولایت نبی و امام عصر علیه السّلام) از هر فرمان و دستور الهی نازل میشوند (و سرنوشت و مقدرات خلق را نازل میگردانند).
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
١ لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ مُنفَكِّينَ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ
کسانی از اهل کتاب (یهود و نصاری) و مشرکان [عبدهٔ (عبادت کنندگان) اصنام یا عبدهٔ اصنام و غیر آنان از اصناف مشرکین] که کفر ورزیدند {اهل کتاب کافر نامیده شدند برای اینکه آنان دین و طریق الی الله را ستر (پوشاندن) کردند، و حقّ را بحسب صفاتش ستر کردند و اگرچه به توحید اقرار کردند} جدا شده (متفرّق) نبودند [به اینکه بعضی از آنها بر حقّ و بعضی از آنها بر باطل باشند بلکه جمیع آنان بر باطل مجتمع در آن هستند، یا منفک از دین خود یا از وعده به اتّباع از حقّ وقتی که محمّد (ص) نزد آنها میآید یا از اقرار به محمّد (ص) و رسالت او یا از حجج و براهین] تا آنکه بیّنه [یعنی رسول (ص) یا رسالت او یا معجزات او] نزد آنها آمد
- ترجمه سلطانیکسانی از اهل کتاب و مشرکان که کفر ورزیدند جدا نمیشدند تا آنکه بیّنه نزد آنها آمد
- ترجمه راستینکافران اهل کتاب و مشرکان (از کفر و عصیان) منفک نبودند (و به راه صواب هدایت نمییافتند) تا آنکه برهان و حجت حق بر آنها بیاید.
- ترجمه الهی قمشهای٢ رَسُـولٌ مِّنَ اللَّهِ يَتْلُو صُحُفًا مُّطَهَّرَةً
رسولی از سوی خداوند که صحیفههای پاک را [بر آنها] بخواند {مراد از صحف، الواح عالیه و اقلام رفیعه است، یا سینههای مستنیره (روشن شده) و قلوب مضیئه (روشن کننده)، یا کتب آسمانی گذشته از کتب انبیای گذشته و همه مطهّر از تغییر و تبدیل و مادّه و نقایص آن و انقلابات آن و از مسّ (لمس کردن) دستان اشرار و از اتیان بطلان به آنها هستند}
- ترجمه سلطانیرسولی از سوی خداوند که صحیفههای پاک را (بر آنها) بخواند
- ترجمه راستینرسولی از جانب خدا (چون محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) که کتب آسمانی پاک و منزه (از خطا و تحریف) را بر آنها تلاوت کند.
- ترجمه الهی قمشهای٣ فِيهَا كُتُبٌ قَيِّمَةٌ
در آنها نوشتههایی درست هست [یعنی مکتوبات مستقیمی که اصلاً در آنها کجی نیست، یا مقیمه (راست کننده) است که هر کسی که به آن متّصل شود را راست میکند، یا معتدلهای که در آن انحراف نیست، یا کفایت کنندهای که جمیع امور کسی که به آن توسّل نماید را کفایت میکند، یا مراد از صحف مطهّره قرآن است و در آن جمیع علوم قلبیّه و قالبیّهٔ کافیه (کفایت کننده) هست برای کسی که در آن تدبّر کند و به آن توسّل نماید]
- ترجمه سلطانیدر آنها نوشتههایی درست هست
- ترجمه راستینکه در آن کتب نامههای حقیقت و راستی (و نگهبان سنّت عدل الهی) مسطور است.
- ترجمه الهی قمشهای٤ وَمَا تَفَرَّقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَةُ
و کسانی که کتاب داده شدهاند تفرّق نکردند مگر بعد از آنکه بیّنه نزد آنها آمد [یعنی از دینشان یا اجتماعشان یا تصدیق محمّد (ص) منفک نشدند و متفرّق نشدند مگر بعد از رسول (ص) به اینکه بعضی از آنان تصدیق کردند و بعضی از آنها تکذیب نمودند و بعضی از آنها بر دین خود باقی ماندند و بعضی از آنها دین خود را ترک کردند]
- ترجمه سلطانیو کسانی که کتاب داده شدهاند متفرّق نبودند مگر بعد از آنکه بیّنه نزد آنها آمد
- ترجمه راستینو اهل کتاب (در حق این رسول گرامی) راه تفرقه و خلاف نپیمودند مگر پس از آنکه آنها را حجت کامل (در کتب آسمانی بر حقانیت رسول) آمد (و دانسته بر انکار او لجاج و عناد ورزیدند).
- ترجمه الهی قمشهای٥ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ
و (حال آنکه) [آنها به چیزی] امر نشدند مگر آنکه خداوند را بندگی کنند [در حالی که] به حقگرایی (حقگویی) دین را برای او خالص کنندهاند و اقامۀ نماز نمایند و زکات بدهند [یعنی که اهل کتاب بر لسان انبیای خود (ع) و در کتبشان جز به توحید عبادت که مستلزم توحید واجب و مبدء است و به اقامۀ نماز که آن عماد (ستون) دین و جالب (جلب کننده) خصائل است، و ایتاء زکات که آن تطهیر از هر رذیلت است امر نشدند، و تو نیز جز به آن به آنها امر نمیکنی، پس چه دارند که در تصدیق تو و تکذیب تو اختلاف میکنند؟!] و آن [توحید عبادت و توحید مبدء و اقامۀ نماز و ایتاء زکات] دین راست [یعنی دین قومی که قائم به امر خداوند هستند] است
- ترجمه سلطانیو (حال آنکه آنها به چیزی) امر نشدند مگر آنکه خداوند را بندگی کنند (در حالی که) به حقگرایی (حقگویی) دین را برای او خالص کنندهاند و اقامۀ نماز نمایند و زکات بدهند و آن دین راست است
- ترجمه راستیندر صورتی که (در کتب آسمانی) امر نشده بودند مگر بر اینکه خدا را به اخلاص کامل در دین (اسلام) پرستش کنند و از غیر دین حق روی بگردانند و نماز به پا دارند و زکات (به فقیران) بدهند. این است دین درست.
- ترجمه الهی قمشهای٦ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أُولَئِكَ هُمْ شَرُّ الْبَرِيَّةِ
همانا کسانی از اهل کتاب و مشرکین که کفر ورزیدهاند در آتش جهنّم هستند در آن ماندگارند آنان همان شرّ (بدترین) آفریده شدگان هستند
- ترجمه سلطانیهمانا کسانی از اهل کتاب و مشرکین که کفر ورزیدهاند در آتش جهنّم هستند در آن ماندگارند آنان همان شرّ (بدترین) آفریده شدگان هستند
- ترجمه راستینمحقّقا آنان که از اهل کتاب کافر شدند (و عیسی و عزیر و رهبانان و احبار را به مقام ربوبیت خواندند) آنها با مشرکان همه در آتش دوزخند و در آن همیشه معذبند، آنها به حقیقت بدترین خلقند.
- ترجمه الهی قمشهای٧ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ
همانا کسانی که ایمان آوردند [از اهل کتاب ومشرکین یا از هر فرقهای که باشند] و اعمال صالح کردند آنان همان خیر (بهترین) آفریده شدگان هستند
- ترجمه سلطانیهمانا کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح کردند آنان همان خیر (بهترین) آفریده شدگان هستند
- ترجمه راستینآنان که ایمان آوردند و نیکوکار شدند آنها به حقیقت بهترین اهل عالمند.
- ترجمه الهی قمشهای٨ جَزَاؤُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا رَّضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِكَ لِـمَنْ خَشِيَ رَبَّهُ
جزای آنان نزد پروردگارشان جنّات عدن است که از تحت آنها نهرها جاری میشود بطور ابد در آن ماندگارند خداوند از آنان راضی است و [آنها] از او راضی هستند {و مقام رضا آخر مقامات نفس انسانی است، چنانکه جنّت رضوان آخر جنان است} آن برای کسی است که از پروردگارش خشیت دارد {خشیت حالت حاصله از امتزاج خوف و حبّ است و نمیباشد مگر بعد از علم به مخشىّ منه که برای او محبوبیّت داشته باشد}.
- ترجمه سلطانیجزای آنان نزد پروردگارشان جنّات عدن است که از تحت آنها نهرها جاری میشود بطور ابد در آن ماندگارند خداوند از آنان راضی است و (آنها) از او راضی هستند آن برای کسی است که از پروردگارش خشیت دارد.
- ترجمه راستینپاداش آنها نزد خدایشان باغهای بهشت عدن است که نهرها زیر درختانش جاری است و در آن بهشت ابد جاودان متنعّمند، خدا از آنها خشنود و آنها هم از خدا خشنودند. این بهشت مخصوص کسی است که از خدا ترسد (و به طاعت او پردازد).
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
١ إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا
وقتی که زمین با لرزیدن آن [معهود] لرزانده شود {و آن زلزال (لرز) قیامت صغری یا کبری یا زلزال لایق به حال آن و همان زلزلۀ محیط به آن و همان زلزلۀ عامّ است که جز در قیامت نیست، زیرا هنگام احتضار، زمین بدن با زلزلۀ عظیمی متزلزل میشود}
- ترجمه سلطانیوقتی که زمین با لرزیدن آن لرزانده شود
- ترجمه راستینهنگامی که زمین به سختترین زلزله خود به لرزه در آید.
- ترجمه الهی قمشهای٢ وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا
و زمین سنگینیهایش را خارج سازد {سنگینیهای زمین عبارت از قوا و ارواح و از قوا و استعدادات مکمون در زمین عالم کبیر یا در ابدان هستند زیرا زمین بدن هنگام مرگ، جمیع آنچه که از فعلیّات موجوده و استعدادات مکمونه (نهان شده) در آن هست را با مرگ خارج میسازد و در این هنگام جمیع مکمونات در عالم کبیر ظاهر میشوند}
- ترجمه سلطانیو زمین سنگینیهایش را خارج سازد
- ترجمه راستینو بارهای سنگین اسرار درون خویش (که گنجها و معادن و اموات و غیره است) همه را از دل خاک بیرون افکند.
- ترجمه الهی قمشهای٦ يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِّيُرَوْا أَعْمَالَهُمْ
در آنروز (قیامت صغری) مردم پراکنده شده [متفرّق در صفوف عدیده بحسب مراتبشان و درجاتشان در سعادت و شقاوت] بیرون آیند [یعنی قوا و مدارک انسانی در عالم صغیر از مراقد خود و محالّ (محلها) خود یا در روز قیامت کبری افراد مردم از مرقدهایشان و مواقفشان بیرون میآیند] تا اعمالشان را [به آنان] نشان دهند [عامل از عمل خویش فعلیّتی در نفس خود حاصل میکند و عامل آن را بعد از مرگ به صورت مناسب بر آن عمل و این عامل میبیند، و صورت دیگری موافق با این صورت در آخرت میبیند، و اعمالش را به انفس آن و به صور لایق آن معبّر از این صور به جزای این اعمال میبیند]
- ترجمه سلطانیدر آنروز مردم پراکنده شده بیرون آیند تا اعمالشان را (به آنان) نشان دهند
- ترجمه راستیندرآن روز قیامت مردم از قبرها پراکنده بیرون آیند تا (پاداش نیک و بد) اعمال آنها را (در حساب و میزان حق) به آنان بنمایند.
- ترجمه الهی قمشهای٧ فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ
و کسی [از مؤمنین] که به [اندازهٔ] مثقال (مقدار) ذرّهای خوبی عمل نماید آن را میبیند {و امّا شرور مؤمن پس یا ممحوّه (محو شده) یا مغفوره (آمرزیده شده)، یا مبدله (تبدیل شده) هستند، و آن را نمیبیند، یا معنی میدهد از مؤمن و کافر پس کسی که به مثقال ذرّهاى خیر عمل کند آن را میبیند، لکن مؤمن آن را در میزان نفس خود میبیند و کافر آن را در میزان مؤمن میبیند، و تحسّرش (حسرت خوردنش) افزون میشود}
- ترجمه سلطانیو کسی که به (اندازهٔ) مثقال ذرّهای خوبی عمل نماید آن را میبیند
- ترجمه راستینپس هر کس به قدر ذرهای کار نیک کرده باشد (پاداش) آن را خواهد دید.
- ترجمه الهی قمشهای٨ وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ
و کسی که مثقال ذرّهای بدی کند آن را میبیند [یعنی کسی از کافر که عمل میکند] {زیرا خیرات کافر حبط (تباه) میشوند و دربارهٔ شرور مؤمن ذکر شده که او آن را نمیبیند، یا از کافر و مؤمن زیرا مؤمن شرورش را در میزان کافر میبیند}.
- ترجمه سلطانیو کسی که مثقال ذرّهای بدی کند آن را میبیند.
- ترجمه راستینو هر کس به قدر ذرهای کار زشتی مرتکب شده آن هم به کیفرش خواهد رسید.
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
٦ إِنَّ الْإِنسَانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ
همانا انسان بر پروردگارش البتّه بسیار ناسپاس است {کنود کافر نعم و کافر و لوّام (ملامت کننده) بر پروردگارش تعالی، و بخیل، و عاصی، و کسی که خودش میخورد و لکن او دیگران را منع میکند و بندهاش را میزند است}
- ترجمه سلطانیهمانا انسان بر پروردگارش البتّه بسیار ناسپاس است
- ترجمه راستین(قسم به اسبان این مجاهدان دین خدا) که انسان نسبت به پروردگارش کافر نعمت و ناسپاس است.
- ترجمه الهی قمشهای٩ أَفَلَا يَعْلَمُ إِذَا بُعْثِرَ مَا فِي الْقُبُورِ
آیا پس نمیداند آنوقت (در بعث) که آنچه که در قبرها است [یعنی قبور خاک از اموات، و قبور ابدان از قوا و فعلیّات، و قوا و استعدادات مکمونه] زیرورو میشود
- ترجمه سلطانیآیا پس نمیداند آنوقت که آنچه که در قبرها است زیرورو میشود
- ترجمه راستینآیا آدمی نمیداند که روزی آنچه (از مردگان) در دل قبرهاست همه بیرون ریخته میشود؟
- ترجمه الهی قمشهای١١ إِنَّ رَبَّهُم بِهِمْ يَوْمَئِذٍ لَّخَبِيرٌ
همانا در آنروز پروردگارشان البتّه به آنها آگاه است [و شایسته است که آن را بداند و از مخالفت با گفتار رسول او (ص) خودداری نماید].
- ترجمه سلطانیهمانا در آنروز پروردگارشان البتّه به آنها آگاه است.
- ترجمه راستینمحققا آن روز پروردگارشان (نیک و بد کردار) آنها کاملا آگاه است.
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
٣ وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْقَارِعَةُ
و تو چه میدانی که در هم کوبنده چیست {مراد از آن یا قیامت است زیرا هر کسی که در دنیا انانیّت داشته باشد را با آنچه که در آن از اهوال (هولها، هراسها) هست در هم میکوبد، یا مراد از آن داهیهای (مصیبتی) است که در قیامت میباشد}
- ترجمه سلطانیو تو چه میدانی که در هم کوبنده چیست
- ترجمه راستینو چگونه حالت آن روز هولناک را تصور توانی کرد؟
- ترجمه الهی قمشهای٤ يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ
روزی که مردم مانند پروانههای پراکنده میباشند [که خود را بر چراغ میافکنند و برای حرکت خود و پرواز خود نظامی ندارند]
- ترجمه سلطانیروزی که مردم مانند پروانههای پراکنده میباشند
- ترجمه راستیندر آن روز سخت، مردم مانند ملخ هر سو پراکنده شوند.
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
١ أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ
کثرت طلبی [یعنی تفاخر و تغالب (غلبه کردن بر یکدیگر) به کثرت مال و اولاد، یا به کثرت عشایر و قبایل، یا اهتمام به تکثیر اموال و اولاد] شما را سرگرم کرد
- ترجمه سلطانیکثرت طلبی شما را سرگرم کرد
- ترجمه راستینشما مردم را افتخار به بسیاری اموال و فرزند و عشیره سخت (از یاد خدا و مرگ) غافل داشته است.
- ترجمه الهی قمشهای٢ حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ
تا آنکه مقبرهها را زیارت کردید [یعنی به تکاثر به زندگان قانع نشدید حتّی مردگان را به شمار آوردید و حال آنکه اعتبار (عبرت گرفتن) به اموات از افتخار به آنان اولی میباشد، یا تفاخر یا طلب کثرت شما را سرگرم کرد تا آنکه مردید و داخل در مقابر شدید]
- ترجمه سلطانیتا آنکه مقبرهها را زیارت کردید
- ترجمه راستینتا آنجا که به ملاقات (اهل) قبور رفتید (و به جای آنکه عبرت گیرید آنجا هم به قبرهای مردگان خود بر هم مفاخرت کردید).
- ترجمه الهی قمشهای٤ ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ
پس چنین نیست خواهید دانست [که اشتغال از آخرت به تکاثر سبب دخول در جحیم بلکه همان دخول در جحیم است لکن چون مدارک شما خُدره (سخت تاریک، بیهوش) و چشمان شما در دنیا در پرده است درد آن را حس نمیکنید و آتش آن و انواع عذاب آن را نمیبینید، یا معنی میدهد که از اهل علم خواهید گشت و وقتی که عالم میگردید جحیم را میبینید و در آن صورت علم شما به شما نفع نمیرساند]
- ترجمه سلطانیپس چنین نیست خواهید دانست
- ترجمه راستینباز هم چنین نیست، حقا خواهید دانست (که به قیامت با چه عذابها مواجهید).
- ترجمه الهی قمشهای٥ كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ
چنین نیست اگر به علم الیقین میدانستید
- ترجمه سلطانیچنین نیست اگر به علم الیقین میدانستید
- ترجمه راستیننه چنین است، حقا اگر به طور یقین میدانستید (چه حادثه بزرگی در پیش دارید هرگز به بازی دنیا از عالم آخرت غافل نمیشدید).
- ترجمه الهی قمشهای٧ ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ
سپس البتّه آن را به عین الیقین میبینید {رؤیت مراتبی دارد، که اوّلین مراتب آن مشاهده است به درجات آن، مثل آنکه از دور شیء را مشاهده کند بدون تمیز جمیع معیّنات آن و جمیع دقایق شخص آن و صورت آن، و دوّمین مراتب آن معاینه است به درجات آن، مثل آنکه شیء را به جمیع مشخّصات آن و دقایق وجودش مشاهده کند، و سوّمین مراتب آن تحقّق به مرئیّ (رؤیت شده) است به درجات آن}
- ترجمه سلطانیسپس البتّه آن را به عین الیقین میبینید
- ترجمه راستینو سپس به چشم یقین آن دوزخ را میبینید.
- ترجمه الهی قمشهای٨ ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ
سپس البتّه در آنروز از نعیم سؤال میشوید [این سؤال بعد از آن است که دانستند که آنها به آنچه که در آن فایدهای ندارند مشغول شدهاند].
- ترجمه سلطانیسپس البتّه در آنروز از نعیم سؤال میشوید.
- ترجمه راستینآن گاه در آن روز از نعمتها شما را باز میپرسند.
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
١ وَالْعَصْرِ
سوگند به عصر {مراد از عصر وقت نماز عصر یا مطلق دهر یا عصر نبیّ (ص) یا نماز عصر است، یا ملکوت است زیرا آن بعد از آن است که آفتاب حقیقت در عالم طبع مختفی میشود و اینکه آن با مثال صاعد (صعود کننده) خود معصورۀ (افشره) عالم طبع است یا مراد از عصر مطلق عالم طبع برای عصیر (عصاره) ملکوت بودن آن است}
- ترجمه سلطانیسوگند به عصر
- ترجمه راستینقسم به عصر (نورانی رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم یا دوران ظهور ولی عصر علیه السّلام).
- ترجمه الهی قمشهای٣ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ
مگر کسانی که [با بیعت عامّه] ایمان آوردهاند و [با بیعت خاصّه] اعمال صالح کردند [یا مگر کسانی که با بیعت خاصّه ایمان آوردهاند و با وفاء کردن به شروط بیعت اعمال صالح کردهاند] و همدیگر را به حقّ سفارش کردند {مراد از الحقّ ولایت است زیرا آن به حقیقت حقیّت حقّ است، و اگر مراد از آن، حقّ مطلق باشد مراد از آن ایضاً ولایت میباشد، برای اینکه ظهور حقّ مطلق نمیباشد مگر به حقّ مضاف که همان ولایت است و از ارادۀ ولایت هر امر ثابت و هر امر غیر باطل اراده میشود زیرا همه از شعب ولایت هستند} و همدیگر را به صبر [بر حقّ یا صبر کردن بطور مطلق] سفارش کردند {جمیع انواع صبر که امّهات آن سه: صبر بر مصایب، و صبر از معاصی، و صبر بر طاعات است، راجعه به صبر بر حقّ هستند، زیرا منظور از صبر بر مصائب این است که هنگام مصیبت جزع (بیتابی) نکند، برای اینکه جزع نمیباشد مگر به (سبب) غفلت از ولایت، و منظور از صبر از معاصی عدم خروج نفس از انقیاد عقل در ادامت حقّ است، و خروج از انقیاد جز به غفلت از ولایت نمیباشد، و صبر بر طاعت جز صبر بر ولایت که همان روح هر طاعت است نیست}.
- ترجمه سلطانیمگر کسانی که ایمان آوردهاند و اعمال صالح کردند و همدیگر را به حقّ سفارش کردند و همدیگر را به صبر سفارش کردند.
- ترجمه راستینمگر آنان که ایمان آورده و نیکوکار شدند و به درستی و راستی و پایداری (در دین) یکدیگر را سفارش کردند.
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
١ وَيْلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ
وای بر هر عیبجوی طعنه زننده {همز، غمز (با چشم و ابرو اشاره کردن)، و ضغط (زیر فشار گذاشتن، در مضیقه گذاشتن)، و نخس (سیخانک زدن) و دفع (هُل دادن) و زدن و غضّ (روی برگرداندن، نگاه نکردن) و کسر (شکستن) است}
- ترجمه سلطانیوای بر هر عیبجوی طعنه زننده
- ترجمه راستینوای بر هر عیبجوی هرزه زبان.
- ترجمه الهی قمشهای٤ كَلَّا لَيُنبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ
چنین نیست [و قطعاً میمیرند] حتماً در خُرد کننده {حطمه اسم جهنّم یا بابی برای آن است} افکنده میشوند
- ترجمه سلطانیچنین نیست حتماً در خُرد کننده افکنده میشوند
- ترجمه راستینچنین نیست، بلکه محققا به آتش در هم شکننده دوزخ در افتد.
- ترجمه الهی قمشهای٧ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ
که بر قلبها افروخته میشود [یعنی که آن مثل آتشهای دنیا نیست که از اجسام تجاوز نمیکنند، بلکه آن از اجسام فراتر میرود و به قلب، بلکه به علیا (بالا) مرتبۀ قلب میرسد که تالی روح و همان فؤاد است]
- ترجمه سلطانیکه بر قلبها افروخته میشود
- ترجمه راستینشراره آن بر دلها (ی نا پاک پر از حرص دنیای کافران) شعلهور است.
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
٢ أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ
آیا حیلۀ آنان [برای خراب کردن بیت] را در راه نیافتن [در افناء و اهلاک یا در عدم اهتداء به مقصد] قرار نداد
- ترجمه سلطانیآیا حیلۀ آنان را در راه نیافتن (اهلاک) قرار نداد
- ترجمه راستینآیا کید و تدبیر آنها را (که برای خرابی کعبه اندیشیدند) تباه نکرد؟
- ترجمه الهی قمشهای٥ فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَّأْكُولٍ
پس آنان را مانند برگ خشکی [مانند برگ زراعت کرم خورده، یا مانند زراعتی که دانهاش خورده شده که بیدانه مانده یا مانند کاهی که چهارپایی آن را خورده و آن را دفع کرده است] خورده شده قرار داد.
- ترجمه سلطانیپس آنان را مانند برگ خشکی خورده شده قرار داد.
- ترجمه راستینو تنشان را چون علفی زیر دندان حیوان خرد گردانید.
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
٣ فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ
[برای اینکه خداوند قریش را به پادشاهان نواحی مثل ملک فارس و شام و حبشه و یمن بواسطهٔ اهل مکّه بودن آنها و صاحبان بیت الله دارندهٔ الفت قرار داد] پس باید پروردگار این خانه را بندگی کنند
- ترجمه سلطانیپس باید پروردگار این خانه را بندگی کنند
- ترجمه راستینپس (به شکرانه این دوستی) باید یگانه خدای این خانه (کعبه) را پرستند.
- ترجمه الهی قمشهای٤ الَّذِي أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَآمَنَهُم مِّنْ خَوْفٍ
که آنها را اطعام کرد از گرسنگی [خارج کرد] و آنان را از خوف ایمن نمود.
- ترجمه سلطانیکه آنها را اطعام کرد از گرسنگی (خارج کرد) و آنان را از خوف ایمن نمود.
- ترجمه راستینهمان خدایی که به آنها هنگام گرسنگی طعام داد و از ترس و خطراتشان ایمن ساخت.
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
١ أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ
آیا دیدی کسی را که جزاء را تکذیب میکند {تکذیب دین برای جهل مرکّبی است که همان داء عیاء (درد بی درمان، بیماری که بِه نشود) و همان اصل جمیع شرور است} [یعنی ای محمّد (ص) آیا دیدی کسی را که بین رذائل قوای سهگانهٔ علّامه و سبعیّه و بهیمیّه جمع کرد]
- ترجمه سلطانیآیا دیدی کسی را که جزاء را تکذیب میکند
- ترجمه راستینآیا دیدی آن کس را که روز جزا را انکار میکرد؟
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
١ إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ
همانا ما به تو کوثر را دادیم {کوثر در لغت کثیر از هر چیز است و کثیر ملتفّ (انبوه) از غبار، و اسلام، و نبوّت، و شخص خیّر معطاء (بخشنده)، و سیّد، و مطلق نهر و نهری در جنّت که جمیع انهار از آن روان میشود است}
- ترجمه سلطانیهمانا ما به تو کوثر را دادیم
- ترجمه راستینما تو را کوثر (یعنی عطای بسیار چون کثرت فرزند) بخشیدیم.
- ترجمه الهی قمشهای٢ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ
پس برای پروردگارت نماز بگزار و [در منی] نحر (قربانی کردن شتر) کن [یا نماز عید را نماز بگزار و قربانیت را نحر کن]
- ترجمه سلطانیپس برای پروردگارت نماز بگزار و نحر (قربانی کردن شتر) کن
- ترجمه راستینپس تو هم برای خدایت به نماز (و طاعت) و قربانی (و مناسک حج) بپرداز.
- ترجمه الهی قمشهای٣ إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ
همانا بدخواه (مبغض) تو او ابتر (دنباله بریده) [یعنی منقطع از خیر یا از فرزند یا از صیت در مردم یا از دین] است.
- ترجمه سلطانیهمانا بدخواه تو او دنباله بریده است.
- ترجمه راستینکه محققا دشمن بدگوی تو (عاص بن وائل) مقطوع النسل است (و نسل تو تا قیامت به کثرت و برکت و عزت باقی است).
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
٦ لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ
دین شما برای شما و دین من برای من است.
- ترجمه سلطانیدین شما برای شما و دین من برای من است.
- ترجمه راستینپس اینک دین (شرک و جهل) شما برای شما باشد و دین (توحید و خدا پرستی) من هم برای من (تا روزی که به امر حق شما را از شرک برگردانم و به راه توحید خدا و خدا پرستی هدایت کنم).
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
٢ وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا
و مردم را دیدی که گروه گروه در دین خداوند وارد میشوند {چون خداوند مکّه را برای پیغمبر فتح فرمود همه اعراب از اطراف مطیع و فرمانبردار آن حضرت گردیدند و دسته دسته خدمت حضرت رسیده بدون آنکه جنگی یا دعوتی باشد داخل در دین اسلام میشدند}
- ترجمه سلطانیو مردم را دیدی که گروه گروه در دین خداوند وارد میشوند
- ترجمه راستینو مردم را بنگری که فوج فوج به دین خدا داخل میشوند (و تو را به رسالت تصدیق میکنند).
- ترجمه الهی قمشهای٣ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا
تو خدای خود را تسبیح کن و از او طلب آمرزش نما که او توبه دهنده [و آمرزنده] است [یعنی پاک و پاکیزه گردان خدای خود را از آنچه شایسته اعتقاد دربارهٔ او نیست یا لطیفه و حقیقت انسانیّه را از آنچه لایق مقام او نیست بواسطهٔ ستایش خداوند پاک گردان و باید تنزیه و تسبیح تو به جمع بین صفات جلال و جمال (تسبیح و حمد) باشد].
- ترجمه سلطانیتو خدای خود را تسبیح کن و از او طلب آمرزش نما که او توبه دهنده (و آمرزنده) است.
- ترجمه راستیندر آن وقت خدای خود را حمد و ستایش کن و (از لوث شرک) پاک و منزّهدان و از او مغفرت و آمرزش طلب که او خدای بسیار توبه پذیر است.
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
١ تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ
بریده باد دو دست ابولهب و زیان دید {نسبت دادن تبّ (بریدن) به دو دست او به خاطر قطع شدن او از حیات ابدیش و اتّصال اخروی او با دو دستش است، و برای بودن اعمال وی که آن سبب خسران و هلاکت است که در اغلب ظاهره بر دو دست وی است}
- ترجمه سلطانیبریده باد دو دست ابولهب و زیان دید
- ترجمه راستینابو لهب (که دایم در پی آزار و دشمنی پیغمبر بود با تمام اقتدار و دارایی) نابود شد و دو دستش (که سنگ به رسول میافکند) قطع گردید.
- ترجمه الهی قمشهای٢ مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَمَا كَسَبَ
مال او و آنچه که کسب کرد {مقصود آنچه است که آن را به مالش کسب کرده از ارباح (سودها) و عرض (آبرو) و جاه و خدم و حشم، یا مقصود اولاد او است، یا مجموع} او را بینیاز نکرد
- ترجمه سلطانیمال او و آنچه که کسب کرد او را بینیاز نکرد
- ترجمه راستینمال و ثروتی که اندوخت هیچ به کارش نیامد و از هلاکش نرهانید.
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
٢ اللَّهُ الصَّمَدُ
[و از همه چیز] بینیاز است [یعنی خداوند مقصد و مقصود همه و آقا و مولائی است که همه به او توجّه نموده و او را میخواهند و میپرستند و در طلب او هستند و قصد هر موجودی به سوی او است و آقائی او در اوج کمال است و این معنی منحصر بدو است و خداوند صمد است و جز او صمدى نیست و او است پاینده که محتاج به خوردن و آشامیدن نیست و بلندی که بالاتر از او چیزی نیست و او است که به خود پایدار و از غیر خود بینیاز است] {صمد به معانی آقا و مولی و قصد و پاینده و بلند و آنچه میانپر و بدون جوف باشد و مردی که در جنگ گرسنه و تشنه نشود است}
- ترجمه سلطانی(و از همه چیز) بینیاز است
- ترجمه راستینآن خدایی که (از همه عالم) بی نیاز (و همه عالم به او نیازمند) است.
- ترجمه الهی قمشهای٣ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ
نزائیده [که چیزی از او جدا شده باشد خواه فرزند و مانند او و خواه چیز دیگری که مانند او نباشد زیرا به هیچ وجه مباینی هم که نقطهٔ مقابل او باشد وجود ندارد بلکه همه اشعهٔ ذات اویند] و زائیده [هم] نشده [که از چیز دیگری جدا شده باشد زیرا هیچ چیز غیر او نیست که با او مبائن بوده و او از آن چیز پیدا شده باشد بلکه همهٔ موجودات پرتو او میباشند]
- ترجمه سلطانینزائیده و زائیده (هم) نشده
- ترجمه راستیننه کسی فرزند اوست و نه او فرزند کسی است.
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
١ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ
[ای محمّد (ص) وقتی که به مقام بشریّت خود تنزّل میکنی و به حالتی میگردی که از آنچه که بر تو وارد میشود وقتی که به عنوان ملایم برای تو نمیباشد متأثّر میشوی و تصرّفات خلق و سحر آنان در تو اثر میکند] بگو پناه میبرم به پروردگار سپیده دم
- ترجمه سلطانیبگو پناه میبرم به پروردگار سپیده دم
- ترجمه راستینبگو: من پناه میجویم به خدای فروزنده صبح روشن.
- ترجمه الهی قمشهای٣ وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ
و از شرّ تاریکی شب وقتی که داخل شود [یعنی پناه میبرم از شرّ شب وقتی که داخل میشود، برای اینکه هر ذیّ شرّی غالباً شرّش در شب بیشتر از روز ظاهر میشود، یا از شرّ هر آنچه که با شرّ خود هجمه میکند]
- ترجمه سلطانیو از شرّ تاریکی شب وقتی که داخل شود
- ترجمه راستینو از شرّ شب تار هنگامی که (از پی آزار) در آید (و حشرات موذی و جنایتکاران و فتنه انگیران را به کمک ظلمتش به ظلم و جور و ستم بر انگیزد).
- ترجمه الهی قمشهای٤ وَمِن شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ
و از شرّ دمندگان [مؤنّث] در گرهها [یعنی از شرّ نفوسی که بر موها و نخها عقد (گره) میزنند و در آنها میدمند و مردم را با آن جادو میکنند، یا زنانی که آن را انجام میدهند]
- ترجمه سلطانیو از شرّ دمندگان (مؤنّث) در گرهها
- ترجمه راستینو از شرّ زنان افسونگر که (به جادو) در گرهها بدمند.
- ترجمه الهی قمشهای٥ وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ
و از شرّ حسد کننده وقتی که حسد ورزد [یعنی از شرّ کسی که قوّهٔ حسد دارد وقتی که حسدش ظاهر میشود] {زیرا حسد مکمون به محسود (حسد شده) ضرر نمیزند و به حاسد (حسد کننده) ضرر نمیزند جز اینکه آن به عنوان نقصان در وجود حاسد است}.
- ترجمه سلطانیو از شرّ حسد کننده وقتی که حسد ورزد.
- ترجمه راستینو از شرّ حسود بد خواه چون شراره آتش رشک و حسد بر افروزد.
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
١ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ
بگو پناه میبرم به پروردگار مردم {ربّ النّاس همان ربّ الارباب است لکن با اسم خود محیط به کلّ اسماء مسخّر بر کلّ الارباب است و او ربّ النّوع انسانی است، و همان معبّر عنه به روح است و او اعظم از جبرئیل و میکائیل است و با احدی از انبیاء (ع) نبوده و با محمّد (ص) بود و مرتبۀ او فوق امکان و تحت وجوب است و آن مقام علویّت علی (ع) است}
- ترجمه سلطانیبگو پناه میبرم به پروردگار مردم
- ترجمه راستینبگو: من پناه میجویم به پروردگار آدمیان.
- ترجمه الهی قمشهای