حزب شمارهٔ ۱۸


سورهٔ ۴- النساء

٥٨ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُم بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا

همانا خداوند به شما (مردم مورد حسد واقع شده که خداوند از فضل خود به شما داده و به شما کتاب و حکمت و مُلک عظیم داده) امر می‌‌کند که [به جهت شکر بر آنچه که به آن بر شما انعام کرد] امانت‌‌ها را به اهل آنها بازگردانید [و آن را به غیر اهل آن اعطاء مکنید که به آن ظلم می‌‌کنید، و آن را از اهل آن منع نکنید که به آنها ظلم می‌‌کنید] و وقتی که بین مردم حکم می‌‌کنید به عدل حکم کنید همانا خداوند چه خوب به شما به آن پند می‌‌دهد [پس اندرزش را قبول کنید و از مخالفت کردن بر حذر باشید] که خداوند شنوا و بینا می‌‌باشد

- ترجمه سلطانی

همانا خداوند به شما امر می‌کند که امانت‌ها را به اهل آنها بازگردانید و وقتی که بین مردم حکم می‌کنید به عدل حکم کنید همانا خداوند چه خوب به شما به آن پند می‌دهد که خداوند شنوا و بینا می‌باشد

- ترجمه راستین

همانا خدا به شما امر می‌کند که امانتها را به صاحبانش باز دهید و چون حاکم بین مردم شوید به عدالت داوری کنید. همانا خدا شما را پند نیکو می‌دهد، که خدا شنوا و بیناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٩ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُـولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُـولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید از خداوند [در آنچه که نازل کرده و مخصوصاً عمدهٔ آنچه که نازل کرده و آن همانچه است که صلاح شما و رفع نزاع شما و ردّ اختلاف شما به آن است، و آن تعیین کسی است که در جملهٔ امور دنیوی و اخروی خود، و در آنچه که بر شما اشتباه می‌‌شود به او یعنی علیّ (ع) مراجعه کنید] اطاعت کنید و از رسول [در آنچه که برای شما آورده و در آنچه که شما را از آن نهی کرده] و دارندگان امر از میان شما [کسی که شأنش شأن رسول و امرش امر او و طاعتش طاعت او می‌‌باشد تا آنجا که طاعت هر کدام غیر طاعت دیگری نباشد] اطاعت کنید و اگر دربارهٔ چیزی [بی اهمیّت] با هم نزاع دارید [چه رسد به نباء عظیم (خبر بزرگ) که همان خلافت و تعیین اولی الامر است] پس آن را به خداوند و رسول اعاده کنید [پس وقتی که آن دو او را برای شما تعیین نمودند پس جمیع امورتان را به او واگذار کنید] اگر به خداوند و روز آخِر ایمان می‌‌آوردید، آن بهتر و [بلکه] بهترین تأویل (برگرداندن) می‌‌بود [نه برگرداندن عبارت «اولی الامر» با معنی کردن آن به سلاطین]

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید از خداوند اطاعت کنید و از رسول و دارندگان امر از میان شما اطاعت کنید و اگر دربارهٔ چیزی با هم نزاع دارید پس آن را به خداوند و رسول اعاده کنید اگر به خداوند و روز آخِر ایمان می‌آوردید، آن بهتر و (بلکه) بهترین تأویل (برگرداندن) می‌بود

- ترجمه راستین

ای اهل ایمان، فرمان خدا و رسول و فرمانداران (از طرف خدا و رسول) که از خود شما هستند اطاعت کنید، پس اگر در چیزی کار به نزاع کشد آن را به حکم خدا و رسول بازگردانید اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید. این کار برای شما بهتر و خوش‌عاقبت‌تر خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٠ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَن يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا

آیا ندیدی کسانی را که می‌‌پندارند که آنها به آنچه که به تو نازل شده و آنچه که قبل از تو نازل شده ایمان آورده‌‌اند می‌‌خواهند که محاکمه را نزد طاغوت [یعنی خارج از حکومت عقل که همان علیّ (ع) است] ببرند و (حال آنکه) امر شده‌‌اند که به او [یعنی به کسی که از حکومت عقل و حکم خدا خارج شده است] کفر بورزند و شیطان می‌‌خواهد که آنها را به گمراهی‌‌ای دور گمراه کند

- ترجمه سلطانی

آیا ندیدی کسانی را که می‌پندارند که آنها به آنچه که به تو نازل شده و آنچه که قبل از تو نازل شده ایمان آورده‌اند می‌خواهند که محاکمه را نزد طاغوت ببرند و (حال آنکه) امر شده‌اند که به او کفر بورزند و شیطان می‌خواهد که آنها را به گمراهیی دور گمراه کند

- ترجمه راستین

آیا ننگری به حال آنان که به گمان (و دعوی) خود ایمان به قرآن تو و کتبی که پیش از تو فرستاده شده آورده‌اند، چگونه باز می‌خواهند داوری به طاغوت برند در صورتی که مأمورند که به طاغوت کافر شوند؟! و شیطان خواهد که آنان را گمراه کند گمراهی دور (از هر سعادت).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦١ وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُـولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنكَ صُدُودًا

و وقتی که به آنها گفته شود که به سوی آنچه که خداوند نازل کرده و به سوی رسول بیائید، منافقین را می‌‌بینی که با روی گردانیدن از تو اعراض می‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

و وقتی که به آنها گفته شود که به سوی آنچه که خداوند نازل کرده و به سوی رسول بیائید، منافقین را میبینی که با روی گردانیدن از تو اعراض میکنند

- ترجمه راستین

و چون به آنها گفته شود که به حکم خدا و رسول بازآیید، گروه منافق را بینی که مردم را از گرویدن به تو منع می‌کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٢ فَكَيْفَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جَاءُوكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا

پس وقتی که به آنچه که دستانشان پیش انداخته (مرتکب شده‌‌اند) مصیبتی (عقوبتی) [از خداوند] به آنها اصابت کند سپس چطور [به دروغ برای عذر خواهی] نزد تو می‌‌آیند [در حالی که] به خداوند قسم یاد می‌‌کنند که خواسته‌‌ای جز احسان [به تو و امّت تو] و توفیق (آشتی دادن) [بین آنها] نداشته‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

پس وقتی که به آنچه که دستانشان پیش انداخته (مرتکب شده‌اند) مصیبتی به آنها اصابت کند سپس چطور (به دروغ برای عذر خواهی) نزد تو می‌آیند (در حالی که) به خداوند قسم یاد می‌کنند که خواسته‌ای جز احسان و توفیق (آشتی دادن) نداشته‌ایم

- ترجمه راستین

پس چگونه خواهد بود (حال آنها) چون مصیبتی از کردار زشت خود به آنان رسد؟آن‌گاه نزد تو آیند و به خدا سوگند خورند که ما (در کار خود) قصدی جز نیکویی و موافقت نداشتیم!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٣ أُولَئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللَّهُ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَعِظْهُمْ وَقُل لَّهُمْ فِي أَنفُسِهِمْ قَـوْلًا بَلِيغًا

آنها کسانی هستند که خداوند آنچه [از نفاق] که در قلوب آنان است را می‌‌داند پس از آنان روی بگردان و [برای اتمام حجّت و تقلیل اظهار نفاق آنها] به آنها نصیحت کن و دربارهٔ خودشان [در شأن علی (ع)] به آنها با گفتاری رسا [که در آنها اثر کند و آنها را از اظهار نفاقشان منع کند تا آنکه بسیاری از امّت تو موافق آنها نشوند] بگو

- ترجمه سلطانی

آنها کسانی هستند که خداوند آنچه که در قلوب آنان است را می‌داند پس از آنان روی بگردان و به آنها نصیحت کن و دربارهٔ خودشان به آنها با گفتاری رسا بگو

- ترجمه راستین

اینانند که خدا از قلب آنها آگاه است، تو (ای رسول) از آنان روی بگردان و آنها را نصیحت کن و به گفتار دلنشین و مؤثر با ایشان سخن بگو.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٤ وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُـولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُـولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا

و رسولی را نفرستادیم مگر برای اینکه به اذن خداوند اطاعت شود و اگر آنها آنوقت که [با معاهدت بر معاندت علیّ (ع) و اتّفاق بر غصب حقّ او] به خودشان ستم کردند [توبه می‌‌کردند و پشیمان می‌‌شدند و] نزد تو [یا از جهت تعریض نزد علی (ع)] می‌‌آمدند و از خداوند طلب آمرزش می‌‌کردند و رسول برای آنها طلب آمرزش می‌‌کرد حتماً خداوند را بسیار توبه (التفات) کننده و مهربان می‌‌یافتند [زیرا او علیّ (ع) را باب خود و مظهر رحمت خود قرار داد، پس کسی که نزد او توبه کند پس به توبۀ خداوند و رحمت او دست یافته است]

- ترجمه سلطانی

و رسولی را نفرستادیم مگر برای اینکه به اذن خداوند اطاعت شود و اگر آنها آنوقت که به خودشان ستم کردند نزد تو می‌آمدند و از خداوند طلب آمرزش می‌کردند و رسول برای آنها طلب آمرزش می‌کرد حتماً خداوند را بسیار توبه (التفات) کننده و مهربان می‌یافتند

- ترجمه راستین

ما رسولی نفرستادیم مگر بر این مقصود که خلق به امر خدا اطاعت او کنند. و اگر هنگامی که آنان (گروه منافق) بر خود ستم کردند به تو رجوع می‌کردند و از کردار خود به خدا توبه نموده و تو هم برای آنها استغفار می‌کردی و از خدا آمرزش می‌خواستی، در این حال البته خدا را توبه‌پذیر و مهربان می‌یافتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٥ فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا

پس نه چنین است، پروردگارت را قسم که ایمان نمی‌‌آورند (متّصف به اسلام و ایمان عامّ نمی‌‌گردند) تا آنکه در آنچه که بین خود مشاجره (با هم نزاع) می‌‌کنند تو [یا از جهت تعریض علی (ع)] را حَکم کنند سپس از آنچه که [تو یا علی] قضاوت (حکم) کنی در خودشان حرجی (مسؤولیتی) نمی‌‌یابند که به جهت تسلیم شدن [خودشان را بر تو یا بر علی] تسلیم کنند

- ترجمه سلطانی

پس نه چنین است، پروردگارت را قسم که ایمان نمی‌آورند تا آنکه در آنچه که بین خود مشاجره می‌کنند تو را حَکم کنند سپس از آنچه که قضاوت کنی در خودشان حرجی (مسؤولیتی) نمی‌یابند که به جهت تسلیم شدن (خودشان را بر تو یا بر علی) تسلیم کنند

- ترجمه راستین

نه چنین است، قسم به خدای تو که اینان (به حقیقت) اهل ایمان نمی‌شوند مگر آنکه در خصومت و نزاعشان تنها تو را حَکَم کنند و آن‌گاه به هر حکمی که کنی اعتراض نداشته، کاملاً (از دل و جان) تسلیم (فرمان تو) باشند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٦ وَلَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِن دِيَارِكُم مَّا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِّنْهُمْ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا

و اگر ما بر ایشان می‌‌نوشتیم (مقرر می‌‌کردیم) که [برای کفّارهٔ ذنوبتان] خودتان را بکشید [چنانکه بر بنی اسرائیل بعد از عبادت آنها بر گوساله قتل را مقرّر کردیم و آنان انجام دادند و اینان نادم نمی‌‌شوند و انجام نمی‌‌دهند] یا از دیارتان [به جلاء و اخراج] خارج شوید جز اندکی از آنان آن را انجام نمی‌‌دادند و اگر آنها به آنچه که به آن [از رجوع به کتاب و به قول تو دربارهٔ علیّ (ع) و از رجوع به او و رضایت به حکومت او و تسلیم شدن بر او بعد از نادم شدن و طلب استغفار از او] به آن نصیحت می‌‌شوند انجام می‌‌دادند البتّه برایشان بهتر و [برای اقدام آنها بر تسلیم شدن] پایدارتر می‌‌بود

- ترجمه سلطانی

و اگر ما بر ایشان می‌نوشتیم (مقرر می‌کردیم) که خودتان را بکشید یا از دیارتان خارج شوید جز اندکی از آنان آن را انجام نمی‌دادند و اگر آنها آنچه را که به آن نصیحت می‌شوند انجام می‌دادند البتّه برایشان بهتر و پایدارتر می‌بود

- ترجمه راستین

و اگر ما به آنها حکم می‌کردیم که خود (یعنی یکدیگر) را بکشید یا از دیار خود (برای جهاد) بیرون روید به جز اندکی اطاعت امر نمی‌کردند، و اگر به آنچه پندشان می‌دهند عمل می‌کردند البته نیکوتر و کاری محکم و با اساس‌تر برای آنها بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٧ وَإِذًا لَّآتَيْنَاهُم مِّن لَّدُنَّا أَجْرًا عَظِيمًا

و آنگاه محقّقاً از نزد خود پاداش بزرگی به آنها می‌‌دادیم [برای اینکه او باب رحمت ما است و کسی که به او روی آورد خائب (ناامید، بی ثمر) برنمی‌‌گردد]

- ترجمه سلطانی

و آنگاه محقّقاً از نزد خود پاداش بزرگی به آنها می‌دادیم

- ترجمه راستین

و در آن صورت محققا ما آنها را از نزد خود مزدی بزرگ (به پاداش طاعت) عطا می‌کردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٨ وَلَهَدَيْنَاهُمْ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا

و حتماً آنان را به راه راست هدایت می‌‌کردیم {زیرا ندامت از مخالفت کردنشان با او و طلب مغفرت از او موجب شمول رحمت ما بر آنها می‌‌شود و مستحقّ ایمان و توبۀ خاصّه بر دست او می‌‌شوند، و در این صورت آنها را قبول می‌‌کرد و برای آنان توبه می‌‌نمود و از آنها بیعت خاصّهٔ ولویّه می‌‌گرفت، و برای آنان دری به راه راست باز می‌‌کرد که همان راه قلب بلکه طریق به حضور نزد او است که همان حضور نزد خداوند است}

- ترجمه سلطانی

و حتماً آنان را به راه راست هدایت می‌کردیم

- ترجمه راستین

و بی‌شک آنان را به راه راست هدایت می‌نمودیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٩ وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُـولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِـحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا

و هر کس از خداوند و رسول [با قبول امر آن دو دربارهٔ علی] اطاعت کند [و به او رجعت کند و به او التجاء برد، به او رحم می‌‌کند و از او بیعت و میثاق الهی می‌‌گیرد و او را در ولایت خود داخل می‌‌کند، و کسانی که علی (ع) آنها را در ولایتش داخل کند] پس آنها با کسانی خواهند بود که خداوند بر آنها نعمت کرده از پیامبران و صدّیقان و شهداء و صالحین {زیرا نعمت حقیقی همان علیّ (ع) و ولایت او است، و کسی که به نبوّت و کمالات آن برسد، به آن نرسیده مگر با ولایت علی، و از آنها کسی که ابتلاء شود ابتلاء نشده مگر با وقوف در ولایت علی} و آنها به نیکی رفیق (مهربان) هستند {نبىّ انسانی است که چیزی به او وحی می‌‌شود، و صدّیق کسی است که قولاً و فعلً و عقیدتاً و خلقاً از اعوجاج خارج شده و غیر خود را نیز از اعوجاج خارج می‌‌سازد و مراد از آنها اوصیاء هستند که در خودشان کامل و مکمّل بر غیر خود گشته‌‌اند، و شهداء آن کسانی هستند که با سلوک یا با جذب غیب را مشاهده کرده‌‌اند و به مقام قلب رسیده‌‌اند و نزد پروردگارشان در ولایت که همان علی (ع) است حاضر شده‌‌اند، یا مراد از آنها کسانی هستند که در جهاد استشهاد (طلب شهادت) کردند، و صالحین در اینجا آن کسانی هستند که به ولایت توسّل جستند، و به مقامی در آن نرسیده‌‌اند لکن از روی صدق سلوک کرده‌‌اند}

- ترجمه سلطانی

و هر کس از خداوند و رسول اطاعت کند پس آنها با کسانی خواهند بود که خداوند بر آنها نعمت کرده از پیامبران و صدّیقان و شهداء و صالحین و آنها به نیکی رفیق (مهربان) هستند

- ترجمه راستین

و آنان که اطاعت خدا و رسول کنند البته با کسانی که خدا به آن‌ها لطف فرموده یعنی با پیغمبران و صدّیقان و شهیدان و نیکوکاران محشور خواهند شد، و اینان نیکو رفیقانی هستند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٠ ذَلِكَ الْفَضْلُ مِنَ اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ عَلِيمًا

آن فضل از خداوند است [و کسی که فضل را طلب می‌‌کند پس باید به علیّ (ع) تولیّ نماید و باید که با بیعت با او در ولایت او داخل شود] و خداوند به لحاظ دانائی کافی است [به مقدار استحقاق شما و سلوک شما در طریق ولایت او، و به قدر طاعت شما و سلوک شما بر شما تفضّل می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

آن فضل از خداوند است و خداوند به لحاظ دانائی کافی است

- ترجمه راستین

این فضل و بخشش از سوی خداست، و علم (ازلی) خدا کفایت کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧١ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَكُمْ فَانفِرُوا ثُبَاتٍ أَوِ انفِرُوا جَمِيعًا

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید آمادگی خود را برگیرید و گروه گروه کوچ (حرکت) کنید یا همگی با هم کوچ کنید

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید آمادگی خود را برگیرید و گروه گروه کوچ (حرکت) کنید یا همگی با هم کوچ کنید

- ترجمه راستین

ای اهل ایمان سلاح جنگ برگیرید و آن‌گاه دسته دسته یا همه یک‌باره متّفق (برای جهاد) بیرون روید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٢ وَإِنَّ مِنكُمْ لَـمَن لَّيُبَطِّئَنَّ فَإِنْ أَصَابَتْكُم مُّصِيبَةٌ قَالَ قَدْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيَّ إِذْ لَمْ أَكُن مَّعَهُمْ شَهِيدًا

و همانا از شما البتّه کسانی هستند که کندی (درنگ) می‌‌کنند و اگر مصیبتی [ظاهری مانند قتل و هزیمت (شکست) و جراحت یا باطنی مانند ریاضات و ابتلائات راه] به شما اصابت کرد می‌‌گوید همانا خداوند بر من نعمت نهاد که در آنوقت با آنها شهید نشدم {و سلامت در دار بلاء را در برابر ابتلاء در طریق دار راحت، نعمت می‌‌بیند، و حال آنکه اگر در طریق آخرت نباشد، یا به انصراف از ولایت باشد نقمت است، زیرا کرامت به ایمان است که آن قبول دعوت باطنه و بیعت با صاحب آن با شرائط آن و با کسب خیر در آن است که به سوی ایثار (ترجیح دادن) آخرت بر دنیا می‌‌کشاند}

- ترجمه سلطانی

و همانا از شما البتّه کسانی هستند که کندی (درنگ) می‌کنند و اگر مصیبتی به شما اصابت کند می‌گوید همانا خداوند بر من نعمت نهاد که در آنوقت با آنها شهید نشدم

- ترجمه راستین

و همانا گروهی از شما (در کار جنگ) کندی و درنگ می‌کنند، اگر برای شما حادثه ناگواری پیش آید (به شماتت) گویند: خدا ما را مورد لطف خود قرار داد که با آنان حاضر نشدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٣ وَلَئِنْ أَصَابَكُمْ فَضْلٌ مِّنَ اللَّهِ لَيَقُـولَنَّ كَأَن لَّمْ تَكُن بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُ مَوَدَّةٌ يَالَيْتَنِي كُنتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِيمًا

و اگر فضلی [ظاهری یا باطنی] از خداوند به شما اصابت کند انگار بین شما و آنان دوستی نبوده البتّه حتماً می‌‌گویند ای کاش با آنها می‌‌بودم و به پیروزی بزرگ پیروز می‌‌شدم

- ترجمه سلطانی

و اگر فضلی از خداوند به شما اصابت کند انگار بین شما و آنان دوستی نبوده البتّه حتماً می‌گویند ای کاش با آنها می‌بودم و به پیروزی بزرگ پیروز می‌شدم

- ترجمه راستین

و اگر فضل خدا شامل حال شما گردد آن‌چنان که گویی میان شما و آنان ابداً دوستی نبوده (با تأسف) گویند: ای کاش ما نیز با آنان به جهاد رفته بودیم تا (از غنیمت) نصیب فراوان می‌بردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٤ فَلْيُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يَشْرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ وَمَن يُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا

پس [مؤمنین] باید در راه خدا جنگ کنند کسانی که زندگانی دنیا را به آخرت می‌‌فروشند [یعنی کسانی که بر دست محمّد (ص) یا علیّ (ع) انفسشان و اموالشان را به اینکه جنّت برای آنها باشد بیع (بیعت) کرده‌‌اند] و کسی که در [حالی که او در راه خدا یا در حفظ] راه خدا می‌‌جنگد چه کشته شود یا غلبه کند پس اجری عظیم به او خواهیم داد

- ترجمه سلطانی

و (مؤمنین) باید در راه خدا جنگ کنند کسانی که زندگانی دنیا را به آخرت می‌فروشند و کسی که در راه خدا می‌جنگد چه کشته شود یا غلبه کند پس اجری عظیم به او خواهیم داد

- ترجمه راستین

پس کسانی باید در راه خدا جهاد کنند که (دست از جان شسته‌اند و) زندگی این جهان را به آن جهان می‌فروشند. و هر کس در راه خدا جهاد کند و کشته شود یا فاتح گردد، زود باشد که او را اجری عظیم دهیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٥ وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُـولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِـمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا

و شما [کدام منفعت را یا] چه [مانعی] دارید! که جنگ نمی‌‌کنید [زیرا ولایت همان سبیل الله حقیقی است] در [تقویت] راه خدا [یا حفظ آن و همان ولایت] و مستضعفین (ضعیف نگهداشته شدگان) [ائمّه و اتباع آنان و اولاد آنان که اشباه مردم آنان را ضعفاء می‌‌شمارند یا آنان را به سبب منع غنیمت آنها و قتل یارانشان ضعفاء قرار داده‌‌اند یا ضعفاى عقول از شیعه یا غیر آنها] از مردان و زنان و فرزندان کسانی که [بر دفع دشمنان قوّت ندارند و] می‌‌گویند [ای] پروردگار ما، ما را از این قریه که اهل آن ستمکار هستند خارج کن و از نزد خودت ولیّی برای ما قرار بده و از نزد خود یاوری برای ما قرار بده

- ترجمه سلطانی

و شما را چه شده! که در راه خدا جنگ نمی‌کنید، و ضعیف نگهداشته شدگان از مردان و زنان و فرزندان کسانی می‌گویند (ای) پروردگار ما، ما را از این قریه که اهل آن ستمکار هستند خارج کن و از نزد خودت ولیّی برای ما قرار بده و از نزد خود یاوری برای ما قرار بده

- ترجمه راستین

چرا در راه خدا جهاد نمی‌کنید و در راه (آزادی) جمعی ناتوان از مرد و زن و کودک که (در مکه اسیر ظلم کفارند و) دائم می‌گویند: بار خدایا، ما را از این شهری که مردمش ستمکارند بیرون آر و از جانب خود برای ما (بیچارگان) نگهدار و یاوری فرست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٦ الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا

[زیرا] کسانی که ایمان آورده‌‌اند در راه خدا می‌‌جنگند و کسانی که کفر ورزیده‌‌اند در راه طاغوت می‌‌جنگند، [وقتی که مؤمنان در راه خدا می‌‌جنگیدند و کافران در راه شیطان می‌‌جنگیدند] پس [ای مؤمنین] با اولیاء شیطان بجنگید همانا فریب (نیرنگ) شیطان ضعیف می‌‌باشد

- ترجمه سلطانی

کسانی که ایمان آورده‌اند در راه خدا می‌جنگند و کسانی که کفر ورزیده‌اند در راه طاغوت می‌جنگند، پس با اولیاء شیطان بجنگید همانا فریب (نیرنگ) شیطان ضعیف می‌باشد

- ترجمه راستین

اهل ایمان در راه خدا، و کافران در راه طاغوت (شیطان) جهاد می‌کنند، پس (شما مؤمنان) با دوستان شیطان بجنگید (و از آنها بیم و اندیشه مکنید) که مکر و سیاست شیطان بسیار سست و ضعیف است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٧ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ إِذَا فَرِيقٌ مِّنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللَّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً وَقَالُوا رَبَّنَا لِـمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتَالَ لَـوْلَا أَخَّرْتَنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ لِّـمَنِ اتَّقَى وَلَا تُظْلَمُونَ فَتِيلًا

آیا ندیدی (نظر کن) به کسانی [از قاعدین] که به آنها گفته شد [از جنگیدن] دست بدارید و نماز را اقامه کنید و زکات بدهید [تا آنکه فضیلت جهاد را بدانید] پس چون جنگ بر آنها مقرّر شد آنوقت گروهی از آنها [برای خو نکردن آنها به جهاد و عدم تمکّن آنها در صفات مردان] از مردم مانند ترسیدن از خداوند یا با ترسی بیشتر می‌‌ترسند و [به سبب تنگی سینه‌‌هاشان از مجاهرت (رودررو شدن) با اعداء] گفتند [ای] پروردگار ما، چرا جنگ را بر ما مقرّر داشتی چرا برای ما به زمانی نزدیک [یعنی زمان دولت (گردش نیکی به سود کسی) مؤمنین] به تأخیر نینداختی، [به آنها] بگو متاع (بهره‌‌مندی) دنیا اندک است و آخرت برای کسی که تقوا پیشه کند بهتر است و [به اندازهٔ] فتیلی (رشتهٔ نازک در شکاف هستهٔ خرما) ظلم نمی‌‌شوید [تا آنکه بهراسید که به رنج‌‌هاتان اجر داده نمی‌‌شوید]

- ترجمه سلطانی

آیا ندیدی که به کسانی که به آنها گفته شد (زبانتان را از جدال) باز دارید و نماز را اقامه کنید و زکات بدهید پس چون جنگ بر آنها مقرّر شد آنوقت گروهی از آنها از مردم مانند ترسیدن از خداوند یا با ترسی بیشتر می‌ترسند و گفتند (ای) پروردگار ما، چرا جنگ را بر ما مقرّر داشتی چرا برای ما به زمانی نزدیک به تأخیر نینداختی، (به آنها) بگو متاع دنیا اندک است و آخرت برای کسی که تقوا پیشه کرده بهتر است و (به اندازهٔ) فتیلی (رشتهٔ نازک در شکاف هستهٔ خرما) ظلم نمی‌شوید

- ترجمه راستین

آیا نمی‌نگری به حال مردمی که (گفتند: به ما اجازه جنگ ده و) به آنها گفته شد: اکنون از جنگ خودداری کرده، به نماز و زکات قیام کنید؛ پس آن‌گاه که بر آنها حکم جهاد آمد در آن هنگام گروهی از آنان به همان اندازه که باید از خدا ترسند یا بیش از آن، از مردم ترسیدند و گفتند: ای خدا، چرا بر ما حکم جنگ را فرض کردی؟چرا عمر ما را تا اجل نزدیک طبیعی به تأخیر نیفکندی؟بگو: زندگانی دنیا متاعی اندک است و جهان آخرت برای هر کس که خداترس باشد بهتر از دنیاست، و (در آنجا) کمترین ستمی به شما نخواهد شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٨ أَيْنَمَا تَكُونُوا يُدْرِككُّمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنتُمْ فِي بُرُوجٍ مُّشَيَّدَةٍ وَإِن تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُـولُوا هَذِهِ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُـولُوا هَذِهِ مِنْ عِندِكَ قُلْ كُلٌّ مِّنْ عِندِ اللَّهِ فَمَالِ هَـؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثًا

هر کجا که باشید مرگ شما را در می‌‌یابد و اگرچه در برج‌‌هایی برافراشته (قصور مرتفع) باشید و [ای محمّد! لکن اگر به آنها با هر پندی نصیحت کنی فهم نمی‌‌کنند و] اگر به آنها نیکیی اصابت کند می‌‌گویند این از نزد خداوند است و اگر بدی به آنها اصابت کند می‌‌گویند که این از نزد تو است [مثل گفتارشان: که چرا جنگ را بر ما مقرّر کردی؟!]، بگو همه از نزد خداوند است {زیرا فاعل در هر موجودی همان خداوند است، و از شما جز استعداد قبول نیست}، و این قوم را چه می‌‌شود که به فهم سخن نزدیک نمی‌‌شوند [و در کلام مخالطه می‌‌کنند]

- ترجمه سلطانی

هر کجا که باشید مرگ شما را در می‌یابد و اگرچه در برج‌هایی برافراشته باشید و اگر به آنها نیکیی اصابت کند می‌گویند این از نزد خداوند است و اگر بدی به آنها اصابت کند می‌گویند که این از نزد تو است، بگو همه از نزد خداوند است، و این قوم را چه می‌شود که به فهم سخن نزدیک نمی‌شوند

- ترجمه راستین

هر کجا باشید اگر چه در کاخهای بسیار محکم، شما را مرگ فرا رسد. و آنان را اگر خوشی و نعمتی فرا رسد گویند: این از جانب خداست، و اگر زحمتی پیش آید گویند: این از جانب توست!بگو: همه از جانب خدا است. چرا این قوم (جاهل) از فهم هر سخن دورند؟!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٩ مَّا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُـولًا وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا

آنچه که از نیکی به تو اصابت کند پس از خداوند است و آنچه که از بدی به تو اصابت کند پس از خود تو است و تو را به عنوان رسول برای مردم فرستادیم [نه فاعل بر خیر و شرّ و وجهی بر تطیّر (فال بد زدن) به تو نیست] و خداوند به لحاظ گواه بودن کافی است [پس عدم اقرار آنها به رسالت تو به تو ضرر نمی‌‌رساند و]

- ترجمه سلطانی

آنچه که از نیکی به تو اصابت کند پس از خداوند است و آنچه که از بدی به تو اصابت کند پس از خود تو است و تو را به عنوان رسول برای مردم فرستادیم و خداوند به لحاظ گواه بودن کافی است

- ترجمه راستین

هر چه از انواع نیکویی به تو رسد از جانب خداست و هر بدی رسد از خودِ توست، و ما تو را به رسالت برای مردم فرستادیم، و تنها گواهی خدا کافی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٠ مَّن يُطِعِ الرَّسُـولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَن تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا

کسی که از رسول اطاعت کند پس به تحقیق از خداوند اطاعت کرده و کسی که روی گرداند پس تو را پاسدارنده علیهم (بر آنها) نفرستادیم [تا آنکه تو بر حفظ نکردن آنها حسرت بخوری]

- ترجمه سلطانی

کسی که از رسول اطاعت کند پس به تحقیق از خداوند اطاعت کرده و کسی که روی گرداند پس تو را پاسدارنده علیهم (بر آنها) نفرستادیم

- ترجمه راستین

هر که رسول را اطاعت کند خدا را اطاعت کرده، و هر که مخالفت کند (کیفر مخالفتش با خداست و) ما تو را به نگهبانی آنها نفرستاده‌ایم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨١ وَيَقُـولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُـولُ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا

و [با زبان‌‌هایشان] می‌‌گویند [شأن ما دربارهٔ علی] طاعت است و وقتی که از نزد تو بیرون می‌‌روند گروهی از آنها شبانه غیر آنچه را که [دربارهٔ علی] می‌‌گویی در سر می‌‌پرورانند [و دسیسه می‌‌کنند و پیمان می‌‌بندند بر اینکه علیّ (ع) را از خلافت منع کنند] و خداوند آنچه را که شبانه دسیسه می‌‌کنند می‌‌نویسد پس از آنها اعراض کن [و آنها را مؤاخذه نکن که آن برای تو از جهت به فتنه نیفتادن سایر امّت تو اصلح است] و [در جملهٔ امورت خصوصاً در آنچه که از خلافت علی به آن اهمیّت می‌‌دهی] بر خداوند توکّل کن و خداوند به عنوان وکیل کافی است [زیرا او در امضاء امر به معاون و نه در استعلام امر به مشاور حاجت ندارد]

- ترجمه سلطانی

و (با زبان‌هایشان) می‌گویند (شأن ما) طاعت است و وقتی که از نزد تو بیرون می‌روند گروهی از آنها شبانه غیر آنچه را که می‌گویی در سر می‌پرورانند (دسیسه می‌کنند) و خداوند آنچه را که شبانه دسیسه می‌کنند می‌نویسد پس از آنها اعراض کن و بر خداوند توکّل کن و خداوند به عنوان وکیل کافی است

- ترجمه راستین

و (منافقان، روز) نزد تو به زبان اظهار فرمانبرداری کنند و چون از حضور تو دور شوند شبانه گروهی خلاف گفته تو را در دل گیرند، و خدا اندیشه شبانه آنها را خواهد نوشت. پس (ای پیغمبر) از آنها روی بگردان و به خدا اعتماد کن، که تنها خدا تو را نگهبان کافی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٢ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا

آیا پس در قرآن [و اینکه آن از نزد خداوند است] تدبّر (تفکّر) نمی‌‌کنند [تا صدق تو و رسالت تو را بدانند! آنگاه خلاف طاعت تو نقشه نکشند] و اگر از نزد غیر خداوند می‌‌بود حتماً در آن اختلاف زیادی می‌‌یافتند

- ترجمه سلطانی

آیا پس در قرآن تدبّر نمی‌کنند و اگر از نزد غیر خداوند می‌بود حتماً در آن اختلاف زیادی می‌یافتند

- ترجمه راستین

آیا در قرآن از روی فکر و تأمل نمی‌نگرند؟و اگر از جانب غیر خدا بود در آن اختلافی بسیار می‌یافتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٣ وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُـولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَـوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا

و وقتی که به آنها امری (خبری) از امنیّت یا ترس می‌‌آید [برای عدم توکّلشان و عدم ثباتشان در ایمان] آن را فاش می‌‌کنند و اگر آن را به رسول و به اولوالامر از خود واگذار می‌‌کردند [و او را وکیل خود می‌‌کردند و دربارهٔ آن چیزی تکلّم نمی‌‌کردند یا آن را بر آنان اظهار می‌‌کردند نه بر غیر آنان] البتّه کسانی از آنها که آن را استنباط می‌‌کنند آن را می‌‌دانستند و اگر فضل خداوند [یعنی رسالت] و رحمت او [یعنی ولایت] بر شما نمی‌‌بود البتّه جز [اشخاص] اندکی از شیطان پیروی می‌‌کردید

- ترجمه سلطانی

و وقتی که به آنها امری (خبری) از امنیّت یا ترس می‌آید آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به رسول و به اولوالامر از خود واگذار می‌کردند البتّه کسانی از آنها که آن را استنباط می‌کنند آن را می‌دانستند و اگر فضل خداوند و رحمت او بر شما نمی‌بود البتّه جز (اشخاص) اندکی از شیطان پیروی می‌کردید

- ترجمه راستین

و (منافقان) چون امری به آنان برسد که باعث ایمنی یا ترس (مسلمین) است (و باید پنهان داشت) آن را منتشر می‌سازند، در صورتی که اگر آن را به رسول و به صاحبان حکم که از خودشان هستند گزارش می‌دادند همانا آنان که اهل بصیرتند در آن واقعه صلاح‌اندیشی می‌کردند. و اگر نه این بود که فضل خدا شامل حال شماست، همانا به جز اندکی همه شیطان را پیروی می‌کردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٤ فَقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ وَحَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَسَى اللَّهُ أَن يَكُفَّ بَأْسَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَاللَّهُ أَشَدُّ بَأْسًا وَأَشَدُّ تَنكِيلًا

پس در راه خدا جنگ کن [و از اعانت قومت و عدم آن باک مدار] که تو مکلّف نمی‌‌شوی مگر به [فعل] خودت [یا به اصلاح آن یا به اصلاح علی زیرا او نفس تو است]، و مؤمنین را ترغیب کن {زیرا اگرچه تو به آنها احتیاج نداری بلکه آنها به اصلاح کردن تو آنها را به تو محتاج هستند و جنگ کردن اصلاح برای آنها است برای اینکه آن مورث تشجّع (دلیری کردن) و تمکّن و ثبات و توکّل می‌‌شود} چه بسا خداوند که از سختی (گزند) کسانی که کفر ورزیده‌‌اند کفایت (جلوگیری) کند و (حال آنکه) خداوند از جهت سختگیری (گزند رساندن) شدیدتر و از جهت سزا رساندن (تعذیب) شدیدتر [از کفّار] است

- ترجمه سلطانی

پس در راه خدا جنگ کن که تو مکلّف نمی‌شوی مگر به خودت، و مؤمنین را ترغیب کن چه بسا خداوند که از سختی (گزند) کسانی که کفر ورزیده‌اند کفایت (جلوگیری) کند و (حال آنکه) خداوند از جهت سختگیری (گزند رساندن) شدیدتر و از جهت سزا رساندن شدیدتر است

- ترجمه راستین

پس (ای پیغمبر) تو خود تنها در راه خدا به کارزار برخیز، که جز بر خودت مکلف نیستی و مؤمنان را نیز ترغیب کن، باشد که خدا آسیب کافران را از شما بازدارد، که قدرت خدا بیشتر و عذابش سخت‌تر است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٥ مَّن يَشْفَعْ شَفَاعَةً حَسَنَةً يَكُن لَّهُ نَصِيبٌ مِّنْهَا وَمَن يَشْفَعْ شَفَاعَةً سَيِّئَةً يَكُن لَّهُ كِفْلٌ مِّنْهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُّقِيتًا

کسی که به شفاعتِ پسندیده‌‌ای شفاعت کند [یعنی عمل حسنى را به عمل حسن دیگری منضمّ کند، یا به صاحبش (رفیقش) منضمّ شود و در عمل حسن با او مشارکت نماید، یا بین دو نفر را صلح دهد، یا از غیر خود برای رفیقش خیری را طلب یا سؤال نماید یا ضرری را دفع و عقوبتی را ترک کند، یا برای دوستش به خیر دعاء کند، یا رفیقش را به خیری دعوت یا بر خیری اعانت یا دلالت کند] نصیبی از آن برای او می‌‌باشد و کسی که شفاعت سیّئه‌‌ای را شفاعت کند از کفل (بهرهٔ) آن برای او می‌‌باشد {نصیب و کفل، حظّ و آنچه که از قسمت داده می‌‌شود است لکن استعمال نصیب در آنچه که در آن برای صاحبش حظّ هست از استعمال آن در آنچه که تعب وی در آن هست بیشتر است و کفل به عکس از آن است} و خداوند بر هر چیزی مراقب (مقتدر یا حافظ) است [که شفاعت شفیعى و نه کیفیّت آن و نه قدر آن از او فوت نمی‌‌شود]

- ترجمه سلطانی

کسی که به شفاعتِ پسندیده‌ای شفاعت کند نصیبی از آن برای او می‌باشد و کسی که شفاعت سیّئه‌ای را شفاعت کند از کفل (بهرهٔ) آن برای او می‌باشد و خداوند بر هر چیزی مراقب است

- ترجمه راستین

هر که سبب کار نیکویی شود هم او نصیبی کامل از آن بَرَد، و هر که وسیله کار قبیحی گردد از آن سهمی بسزا خواهد یافت، و خدا بر همه چیز (از نیک و بد اعمال خلق) مراقبی تواناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٦ وَإِذَا حُيِّيتُم بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَسِيبًا

و وقتی که با تحیّتی (درودی، تهنیتی) به شما تحیّتی گفته شود پس با بهتر از آن تحیّت بگویید یا همان را ردّ کنید {تحیّت در عرف همان تسلیم (سلام کردن) است لکن مراد از آن معنایی اعمّ از تسلیم است و آن ایصال (رسانیدن) خیر به غیر است به نحو شفقّت (مهربانی) و تعظیم از روی تسلیم و دعاء و ثناء و تعظیم و هدیّه دادن، و نوشتنی که در آن تعظیم و شفقت و زیارت و غیر آن هست از آنچه که بر عظمت تحیّت شونده در قلب تحیّت گوینده و محبوبیّت او برای وی دلالت می‌‌نماید} همانا خداوند بر هر چیزی بسیار حسابگر است [پس شما را بر تحیّات شما و قدر آنها و ایضاً بر اغراض شما در آنها حسابرسی می‌‌کند پس آنها را به اغراض نیامیزید]

- ترجمه سلطانی

و وقتی که با درودی (تهنیتی) به شما درود گفته شود پس با بهتر از آن درود بگویید یا همان را ردّ کنید همانا خداوند بر هر چیزی بسیار حسابگر است

- ترجمه راستین

هر گاه شما را تحیت و سلامی گفتند شما نیز باید به تحیت و سلامی بهتر از آن یا مانند آن پاسخ دهید، که خدا به حساب هر چیزی کاملاً خواهد رسید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٧ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِيثًا

الله [خدائی است که]، هیچ خدایی جز او نیست البتّه شما را تا روز قیامت که شکّی در آن نیست جمع می‌‌کند و از خداوند راستگوتر کیست

- ترجمه سلطانی

الله (خدائی است که)، هیچ خدایی جز او نیست البتّه شما را تا روز قیامت که شکّی در آن نیست جمع می‌کند و از خداوند راستگوتر کیست

- ترجمه راستین

خدای یگانه، هیچ خدایی جز او نیست؛ محققاً همه شما را در روز قیامت که شک در آن نیست جمع آورد، و کیست که راست‌تر از خدا سخن گوید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای