حزب شمارهٔ ۳
٧٥ أَفَتَطْمَعُونَ أَن يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ
آیا پس [بعد از آنچه که از احوال اسلاف آنها که در شؤن موافق با آنها بودند را شنیدید هنوز] طمع دارید که [این موجودین مشابه به آنان] به شما ایمان بیاورند و البتّه گروهی از [اسلاف] آنها کلام خداوند را میشنیدند سپس بعد از آنکه به آن تعقّل (فکر) میکردند آن را تحریف میکردند و (حال آنکه) آنها میدانستند [که آنها آن را تحریف میکنند یا آنها علماء هستند و از شأن عالم و خصوصاً وقتی که امری را عقل کند این است که آن را تحریف نکند پس برای آنان عذابی شدیدتر از دیگران است حیثی که با مقتضای علمشان و عقلشان مخالفت کردهاند]
- ترجمه سلطانیآیا پس طمع دارید که ایمان بیاورند به شما و (حال آنکه) البتّه گروهی از آنها کلام خداوند را میشنیدند سپس بعد از آنکه به آن تعقّل مینمودند آن را تحریف میکردند و (حال آنکه) آنها میدانستند
- ترجمه راستینآیا طمع دارید که یهودان به (دین) شما بگروند در صورتی که گروهی از آنان کلام خدا را شنیده و به دلخواه خود تحریف میکنند با آنکه در کلام خود تعقل کرده و معنی آن را دریافتهاند.
- ترجمه الهی قمشهای٧٦ وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَا بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ قَالُوا أَتُحَدِّثُونَهُم بِمَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ لِيُحَاجُّوكُم بِهِ عِندَ رَبِّكُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ
و وقتی که با کسانی که ایمان آوردهاند ملاقات کنند [به جهت اظهار موافقت بر مؤمنین] میگویند ایمان آوردهایم و وقتی که بعضی از آنان با بعضی دیگر خلوت کنند [بعضی از آنها به دیگران] میگویند: آیا از آنچه که خداوند [از صفات محمّد (ص) و شریعت او و موطن او و مهاجرت او] بر شما گشوده است با آنها سخن میگویید تا با آن نزد پروردگارتان [بگویند که شما حقّیّت دین ما و پیامبر ما را میدانستید و ایمان نیاوردید و با ما دشمنی ورزیدید و] بر زیان شما حجّت آورند آیا پس تعقّل نمیکنید [که دربارهٔ آنچه که خبر میدهید، حجّت علیکم (بر زیان شما) است]
- ترجمه سلطانیو وقتی که کسانی که ایمان آوردهاند را ملاقات کنند میگویند ایمان آوردهایم و وقتی که بعضی از آنان با بعضی دیگر خلوت کنند میگویند آیا از آنچه که خداوند بر شما گشود با آنها سخن میگویید تا با آن نزد پروردگارتان برای شما حجّت آورند آیا پس تعقّل نمیکنید
- ترجمه راستینو هرگاه با مؤمنان روبرو شوند گویند: ما نیز ایمان آوردهایم؛ و چون با یکدیگر خلوت کنند گویند: چرا دری که خدا از علوم به روی شما گشوده به روی مسلمانان باز میکنید تا به کمک همان علوم با شما نزد خدایتان محاجّه کنند؟چرا راه عقل و اندیشه نمیپویید؟
- ترجمه الهی قمشهای٧٧ أَوَلَا يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ
آیا [اینان که به برادرانشان گفتند: آیا به آنها خبر میدهید] نمیدانند که خداوند آنچه که پنهان میدارند و آنچه که علنی (ظاهر) میکنند را میداند
- ترجمه سلطانییا نمیدانند که خداوند آنچه که پنهان میدارند و آنچه که علنی میکنند را میداند
- ترجمه راستینآیا نمیدانند که خدا بر آنچه پنهان داشته و یا آشکار کنند آگاه است؟
- ترجمه الهی قمشهای٧٨ وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لَا يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلَّا أَمَانِيَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ
و از [جملهٔ] آنها امّیهایی هستند [که حقّ را از باطل نمیدانند و در مقام کودکی و تابعیّت بر مادر هستند که چیزی از انسانیّت که تمیز بین حقّ و باطل و اختیار حقّ و طرد باطل را اقتضاء میکند نیفزودهاند] که کتاب (احکام نبوّت) را جز [برای وصول به] تمنّاهایشان نمیدانند، و اینکه آنها فقط گمان میکنند [و اصلاً علم ندارند]
- ترجمه سلطانیو از (جملهٔ) آنها امّیهایی هستند که کتاب را جز (برای وصول به) تمنّاهایشان نمیدانند، و اینکه آنها فقط گمان میکنند
- ترجمه راستینو بعضی عوام یهود که خواندن و نوشتن هم ندانند تورات را جز آمال باطل خود نپندارند و تنها پابست خیالات خام و بیهوده خویشند.
- ترجمه الهی قمشهای٧٩ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُـولُونَ هَذَا مِنْ عِندِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَوَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا يَكْسِبُونَ
پس وای [بدا] بر کسانی که کتاب را با دستان خود مینویسند سپس [با افتراء بستن] میگویند: این از نزد خداوند است تا آن را به بهایی اندک [از اعراض دنیوی و اعتباری و اغراض نفسانی از تبسّط و جاه و تحبّب (دوستی جستن) و غیر آن] بفروشند پس وای بر آنها از آنچه که دستانشان نوشته و وای بر آنها از آنچه که کسب میکنند [زیرا آن حرامتر از هر حرامی است، برای اینکه آنان با آلات دین به اغراض نفسانی توسّل جستهاند و آلت دین را به عنوان شرک برای دنیا قرار دادهاند]
- ترجمه سلطانیپس وای (بدا) بر کسانی که کتاب را با دستان خود مینویسند سپس میگویند: این از نزد خداوند است تا آن را به بهایی اندک بفروشند پس وای بر آنان از آنچه که دستانشان نوشته و وای بر آنها از آنچه که کسب میکنند
- ترجمه راستینپس وای بر آن کسانی که از پیش خود کتاب را نوشته و به خدای متعال نسبت دهند تا به بهای اندک بفروشند، پس وای بر آنها از آن نوشتهها و آنچه از آن به دست آرند.
- ترجمه الهی قمشهای٨٠ وَقَالُوا لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَيَّامًا مَّعْدُودَةً قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِندَ اللَّهِ عَهْدًا فَلَن يُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُـولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ
و گفتند جز روزهای معدودی هرگز آتش ما را در نخواهد یافت، بگو: آیا از نزد خداوند عهدی گرفتهاید؟! پس خداوند هرگز از عهدش تخلّف نخواهد کرد، یا آنچه که نمیدانید را نسبت به خداوند میگوئید
- ترجمه سلطانیو گفتند هرگز آتش ما را در نخواهد یافت مگر روزهای معدودی، بگو: آیا از نزد خداوند عهدی گرفتهاید پس خداوند هرگز از عهدش تخلّف نخواهد کرد یا آنچه که نمیدانید را نسبت به خداوند میگوئید
- ترجمه راستینو یهود گفتند که هیچ وقت آتش عذاب به ما نرسد مگر چند روزی معدود. به آنان بگو: آیا بر آنچه دعوی میکنید عهد و پیمانی از خدا گرفتهاید که خدا هم از آن عهد هرگز تخلف نکند یا چیزی به خیال جاهلانه خود به خدا نسبت میدهید؟
- ترجمه الهی قمشهای٨١ بَلَى مَن كَسَبَ سَيِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ
بلی [آن] کس که بدی کسب کند و خطاهایش او را احاطه کند پس آنان اهل آتش [مصاحب و مجانس بر آن] هستند، [و] آنها در آن ماندگارند
- ترجمه سلطانیبلی (آن) کس که بدی کسب کند و خطاهایش او را احاطه کند پس آنان، اهل آتش هستند، آنها در آن ماندگارند
- ترجمه راستینآری، هر کس اعمالی زشت اندوخت و کردار بدش به او احاطه نمود چنین کسانی اهل دوزخاند و در آن آتش پیوسته معذّب خواهند بود.
- ترجمه الهی قمشهای٨٢ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ
و کسانی که ایمان آوردهاند و عمل صالح کردهاند آنان اصحاب جنّت هستند، [و] آنها در آن ماندگارند
- ترجمه سلطانیو کسانی که ایمان آوردهاند و عمل صالح کردهاند آنان اصحاب جنّت هستند، آنها در آن ماندگارند
- ترجمه راستینو کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند آنان اهل بهشتند و پیوسته در بهشت جاوید متنعم خواهند بود.
- ترجمه الهی قمشهای٨٣ وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِّنكُمْ وَأَنتُم مُّعْرِضُونَ
و [به یاد آور یا یادآوری کن] آنوقتی را که از بنی اسرائیل [بر دستان پیامبرانشان در ضمن بیعت عامّه یا خاصّه] پیمان گرفتیم که جز خدای را نپرستید و به والدین احسان کنید و [همچنین] به نزدیکان و یتیمان و مساکین و با مردم به نیکی [سخن] بگویید و نماز را بپا دارید و زکات بدهید و سپس و شما اِعراض کنندگان روی گرداندید مگر اندکی از شما
- ترجمه سلطانیو آنوقتی را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خدای را نپرستید و به والدین احسان کنید و به نزدیکان و یتیمان و مساکین و به مردم با نیکی (سخن) بگویید و نماز را بپا دارید و زکات بدهید سپس روی گرداندید مگر اندکی از شما و شما اِعراض کننده هستید
- ترجمه راستینو (یاد آرید) هنگامی که از بنی اسرائیل عهد گرفتیم که جز خدای را نپرستید و نیکی کنید درباره پدر و مادر و خویشان و یتیمان و فقیران، و به زبان خوش با مردم تکلّم کنید و نماز به پای دارید و زکات (مال خود) بدهید، پس شما عهد شکسته و روی گردانیدید جز چند نفری، و شمایید که از حکم خدا برگشتید.
- ترجمه الهی قمشهای٨٤ وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ لَا تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَلَا تُخْرِجُونَ أَنفُسَكُم مِّن دِيَارِكُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنتُمْ تَشْهَدُونَ
و [به یاد آورید] آنوقتی را که از [اسلاف] شما [بر دستان پیامبرانتان و خلفاء انبیاءتان] پیمان گرفتیم که خون خود را نریزید و [اشخاصی از] خودتان را از دیارتان اخراج نکنید [یعنی مرتکب فعلی نشوید که به قتل انفس شما و اخراج او از دیارش بیانجامد] سپس [به میثاق] اقرار کردید و خودتان [هم] گواهی میدهید
- ترجمه سلطانیو (یاد آورید) آنوقتی را که از (اسلاف) شما پیمان گرفتیم که خون خود را نریزید و (اشخاصی از) خودتان را از دیارتان اخراج نکنید سپس اقرار کردید و خود گواه هستید
- ترجمه راستینو (به یاد آرید) هنگامی که از شما عهد گرفتیم که خون یکدیگر را نریزید و یکدیگر را از خانه و دیار خود نرانید، پس بر آن عهد اقرار کرده و خود شما بر آن گواه میباشید.
- ترجمه الهی قمشهای٨٥ ثُمَّ أَنتُمْ هَـؤُلَاءِ تَقْتُلُونَ أَنفُسَكُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِيقًا مِّنكُم مِّن دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِم بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِن يَأْتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَن يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ
سپس شما [یا] همینان (احمقان) هستید که خودتان را میکشید و گروهی از خودتان را [با غضب کردن بر آنها] از دیارشان اخراج میکنید [و] به زیان آنان به گناه و دشمنی از هم پشتیبانی میکنید [و با هم تعاون میکنید بر قتل مقتولین و اخراج اخراج شدگان و حال آنکه شما مأمور به تظاهر (پشتیبانی، به هم کمک کردن) بر اساس نیکی و تقوا هستید و از تظاهر بر اساس گناه و دشمنی نهی شدهاید] و اگر [این مقتولان یا اخراج شدگان] به عنوان اسیر شده نزد شما بیآیند آنها را با فدیه گرفتن آزاد میکنید [یعنی قتل کردن شما و اخراج کردن آنها بوسیلهٔ شما از غیرت دینی و امر الهی نیست، بلکه از اهویهٔ نفسانی و اغراض فاسده است] و (حال آنکه) اخراج آنان بر شما حرام است آیا پس به بخشی از کتاب ایمان میآورید (اذعان میکنید) و به بخشی [از آن] کفر میورزید [یعنی که شما به کتاب بی توجّهید و از هواهای خود تبعیّت میکنید] پس جزای کسانی از شما [ای معاشر (جماعت) یهود یا ای امّت محمّد (ص)] که آن را انجام میدهد جز خواری در حیات دنیا و [در] روز قیامت نیست که به سوی شدیدترین عذاب ردّ میشوند و خداوند به آنچه که عمل میکنید غافل نیست
- ترجمه سلطانیسپس شما (یا) همین (احمقان) هستید که خودتان را میکشید و گروهی از خودتان را (با غضب کردن بر آنها) از دیارشان اخراج میکنید (و) به زیان آنان به گناه و دشمنی از هم پشتیبانی میکنید و اگر (این مقتولان یا اخراج شدگان) به عنوان اسیر شده نزد شما بیآیند آنها را با فدیه گرفتن آزاد میکنید و (حال آنکه) اخراج آنان بر شما حرام است آیا پس به قسمتی از کتاب ایمان میآورید و به قسمتی (از آن) کفر میورزید پس جزای کسی از شما که آن را انجام میدهد جز خواری در حیات دنیا و روز قیامت نیست که به سوی شدیدترین عذاب ردّ میشوند و خداوند به آنچه که عمل میکنید غافل نیست
- ترجمه راستین(با این عهد و اقرار) باز شما (به همان خوی زشت) خون یکدیگر میریزید و گروهی از خودتان را از دیارشان میرانید و در بدکرداری و ستم بر ضعیفان همدست و پشتیبان یکدیگرید، و چون اسیر شوند برای آزادی آنها فدیه میدهید، در صورتی که به حکم تورات، اخراج کردن آنها بر شما حرام شده است!چرا به برخی از احکام ایمان آورده و به بعضی کافر میشوید؟پس جزای چنین مردم بدکردار چیست به جز ذلّت و خواری در زندگانی این جهان و بازگشتن به سختترین عذاب در روز قیامت؟و خدا غافل از کردار شما نیست.
- ترجمه الهی قمشهای٨٦ أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ فَلَا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ
آنان کسانی هستند که زندگانی دنیا را به [جای] آخرت خریدهاند و عذاب از آنها خفیف (تخفیف داده) نمیشود [برای اینکه برای آنان مقام و موطنی در دار راحت باقی نمانده تا در آن استراحت کنند] و آنها یاری نمیشوند
- ترجمه سلطانیآنان کسانی هستند که زندگانی دنیا را به (جای) آخرت خریدهاند و عذاب از آنها تخفیف داده نمیشود و آنها یاری نمیشوند
- ترجمه راستیناینان همان کسانند که (متاع دو روزه) دنیا را خریده و ملک ابدی آخرت را فروختند، پس (در آخرت) عذاب آنها تخفیف نیابد و هیچ یاوری نخواهند داشت.
- ترجمه الهی قمشهای٨٧ وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِن بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُـولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقًا تَقْتُلُونَ
و همانا هرآینه کتاب را به موسی دادیم [پس شگفتی در داده شدن کتاب به محمّد (ص) نیست] {و مراد از کتاب، نبوّت یا رسالت است و تورات صورت آن است} و بعد از او رسولان را پشت سر هم (هر رسول را به دنبال رسول قبل) فرستادیم و به عیسی پسر مریم بیّنههایی دادیم و با روح القدس مؤیّدش کردیم {روح بر روح حیوانیّه که از قلب منبعث میشود و بر روح نفسانیّه که از دماغ به اعصاب منبعث میشود، و بر قوّهٔ محرّکهٔ حیوانیّه، و بر قوّهٔ شهویّه، و بر قوّهٔ غضبیّه، و بر لطیفهٔ ایمانی اطلاق میشود، و بر روح مجرّد از مادّه و از تعلّق به آن و از تقدّر و همان است که روح القدس نامیده میشود} آیا پس هر بار رسولی نزد شما میآید به آنچه که انفستان [از انجام دادن طاعات و ترک شهوات] نمیپسندد [از انقیاد رسول و اتّباع از او مثل آنچه که سابقاً کردید] استکبار میورزید و عدّهای را تکذیب میکنید و عدّهای را میکشید
- ترجمه سلطانیو همانا هرآینه کتاب را به موسی دادیم و بعد از او رسولان را پشت سر هم فرستادیم و به عیسی ابن مریم بیّنههایی دادیم و به روح القدس مؤیّدش کردیم آیا پس هر بار رسولی نزد شما میآید به آنچه که انفستان نمیپسندد استکبار میورزید و عدّهای را تکذیب میکنید و عدّهای را میکشید
- ترجمه راستینو ما به موسی کتاب تورات عطا کردیم و از پی او پیغمبران فرستادیم و عیسی پسر مریم را به معجزات و ادلّه روشن، حجتها دادیم و او را به واسطه روح القدس توانایی بخشیدیم. آیا هر پیغمبری که از جانب خدا اوامری بر خلاف هوای نفس شما آرد گردنفرازی و سرپیچی نموده و (از راه حسد) گروهی را تکذیب کرده و جمعی را به قتل میرسانید؟!
- ترجمه الهی قمشهای٨٨ وَقَالُوا قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَل لَّعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَقَلِيلًا مَّا يُؤْمِنُونَ
و گفتند: قلبهای ما [از آنچه که ما را به آن دعوت میکنید] غلافدار (در زیر پرده) است [که گفتار تو و نصیحتت به آن نمیرسد] بلکه خداوند آنها را به (سبب) کفرشان [به محمّد (ص)] لعن (دور) کرده [و لذا تأثیر نمیپذیرند و آنچه که محمّد (ص) را تصدیق میکند را درک نمیکنند] و [آنان] که ایمان میآورند چه کم هستند
- ترجمه سلطانیو گفتند: قلبهای ما غلافدار (در زیر پرده) است بلکه خداوند آنان را به (سبب) کفرشان لعن (دور) کرده و چه کم هستند که ایمان میآورند
- ترجمه راستینو (آن گروه به پیغمبران) گفتند: دلهای ما در حجاب (غفلت) است (چیزی از سخنان شما در نمییابد) . (چنین نیست که گفتند) بلکه خدا بر آنها لعن فرمود، زیرا کافر شدند و میانشان اهل ایمان کم بود.
- ترجمه الهی قمشهای٨٩ وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِّـمَا مَعَهُمْ وَكَانُوا مِن قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُم مَّا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ
و چون کتاب (قرآن) را از نزد خداوند به نزد آنان (یهود) آورد که تصدیق کنندهٔ آنچه است که [از تورات] با آنها است و [این یهود] قبلاً [هم] بر کسانی که [به نبوّت انبیاء] کفر ورزیده بودند استفتاح (طلب گشایش) میکردند و چون آنچه که [از قرآن یا محمّد (ص) یا علی (ع) و خصائل آن دو] میشناختند را به نزد آنان آورد به آن کفر ورزیدند پس لعنت (دوری) خداوند بر کافران است
- ترجمه سلطانیو چون کتاب (قرآن) را از نزد خداوند نزد آنان آورد که تصدیق کنندهٔ آنچه است که با آنان است و قبلاً (هم) بر کسانی که کفر ورزیده بودند طلب فتح میکردند و چون آنچه که میشناختند را نزد آنان آورد به آن کفر ورزیدند پس لعنت (دوری) خداوند بر کافران است
- ترجمه راستینو چون کتاب آسمانی قرآن از نزد خدا برای هدایت آنها آمد با وجودی که کتاب (تورات) آنان را تصدیق میکرد و با آنکه خود آنها پیش از بعثت (پیامبر اسلام) انتظار غلبه بر کافران داشتند، آن گاه که آمد و شناختند (که همان پیغمبر موعود است) باز به او کافر شدند (و از نعمت وجود او ناسپاسی کردند) ، پس خشم خدا بر کافران باد.
- ترجمه الهی قمشهای٩٠ بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنفُسَهُمْ أَن يَكْفُرُوا بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ بَغْيًا أَن يُـنَزِّلَ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ عَلَى مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ فَبَاءُوا بِغَضَبٍ عَلَى غَضَبٍ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ مُّهِينٌ
چه بد خودشان را به آن فروختند (بد چیزی است آنچه که خودشان را به آن فروختند) [و مقصود این است که آنها انانیّت را که آن بالاصاله حقّ شیطان است به جای لطیفهٔ الهی خریدند] که با بغی (حسد) از اینکه خداوند [بعضی] از فضلش [را] بر کسی از بندگانش [یعنی محمّد (ص)] که میخواهد نازل میکند به آنچه (یا آن) که خداوند نازل کرده کفر ورزیدند و با خشم بر خشم بازگشتند و برای کافران عذابی خوار کننده هست
- ترجمه سلطانیچه بد خودشان را به آن فروختند به خاطر بغی (سرکشی) از آنچه که خداوند نازل کرده کفر ورزیدند، برای اینکه خداوند (بعضی) از فضلش (را) بر کسی از بندگانش که میخواهد نازل میکند پس با خشمی بر خشم بازگشتند و برای کافران عذابی خوار کننده هست
- ترجمه راستینبد معاملهای با خود کردند که به نعمت قرآن که خداوند بر آنها نازل کرد کافر شدند از روی حسد و ستمگری که چرا خدا فضل خود را مخصوص بعضی از بندگان گرداند (چرا پیامبری از غیر بنی اسرائیل برانگیخته) ؟! و به واسطه این حسد باز خشم دیگری از خدای برای خود گرفتند، و برای کافران عذاب خواری مهیّاست.
- ترجمه الهی قمشهای٩١ وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُوا نُؤْمِنُ بِمَا أُنزِلَ عَلَيْنَا وَيَكْفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِّـمَا مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنبِيَاءَ اللَّهِ مِن قَبْلُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ
و وقتی که به آنان گفته شود که به آنچه [از قرآن یا به انبیاء از کتب آسمانی و وحی الهی] که خداوند [بر محمّد (ص)] نازل کرده ایمان بیاورید میگویند: به آنچه [از تورات] که بر ما نازل شده ایمان میآوریم و به آنچه که ورای آن است کفر میورزند [و حال آنکه اگر به تورات ایمان میداشتند، به قرآن و نه به سایر کتب کفر نمیورزیدند برای اینکه در تورات اثبات حقّیت قرآن و سایر کتب آسمانی هست] و (حال آنکه) آن (قرآن) حقّ است [و] تصدیق کننده است بر آنچه [از تورات] که با آنها است، [از جهت ردّ بر ادّعای باطل آنها از ایمان داشتن به تورات که اگر به تورات مؤمن میباشید پس وجوب تعظیم انبیاء و حرمت قتل آنها در آن هست] بگو: پس چرا پیامبران خداوند را میکشید؟! اگر از قبل [به تورات] مؤمن بودید [و حال آنکه مخالفت با آن دلالت بر عدم ایمان به آن میکند]
- ترجمه سلطانیو وقتی که به آنان گفته شود که به آنچه که خداوند نازل کرده ایمان بیاورید میگویند: به آنچه که بر ما نازل شده ایمان میآوریم و به آنچه که ورای آن است کفر میورزند و (حال آنکه) آن (قرآن) حقّ تصدیق کننده بر آنچه است که (از تورات) با آنها است، بگو پس چرا پیامبران خداوند را میکشید؟! اگر از قبل (به تورات) مؤمن بودید
- ترجمه راستینو چون به یهود گویند: به قرآن که خدا فرستاده ایمان آرید، پاسخ دهند که تنها به تورات که بر ما نازل شده ایمان آوریم، و به غیر تورات کافر میشوند، در صورتی که قرآن کتاب حق است و کتاب آنها را تصدیق میکند. بگو: اگر شما در دعوی ایمان به تورات راستگویید پس چرا پیغمبران پیشین را میکشتید؟
- ترجمه الهی قمشهای٩٢ وَلَقَدْ جَاءَكُم مُّوسَى بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِن بَعْدِهِ وَأَنتُمْ ظَالِـمُونَ
و [بگو:] هرآینه موسی بیّناتی (معجزاتی دالّ بر صدق او و حقّ بودن نبوّتش) را به نزد شما آورد [و به او ایمان نیاوردید] و سپس شما ظالمان (وضع کنندگان باطل در موضع حقّ) بعد از او گوساله را [به عنوان خدا] اتّخاذ کردید
- ترجمه سلطانیو (بگو:) هرآینه موسی بیّنات را نزد شما آورد (و به او ایمان نیاوردید) سپس بعد از او گوساله را (به عنوان خدا) اتّخاذ کردید و (در حالی که) شما ظالم (وضع کنندهٔ باطل در موضع حقّ) هستید
- ترجمه راستینو با آن همه آیات و معجزات روشن که موسی برای شما آشکار نمود باز گوساله پرستی اختیار کردید، و شما مردمی سخت ظالم و ستمکارید.
- ترجمه الهی قمشهای٩٣ وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُم بِقُوَّةٍ وَاسْمَعُوا قَالُوا سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَأُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَمَا يَأْمُرُكُم بِهِ إِيمَانُكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ
و [به یاد آورید] آنوقتی را که از شما پیمان گرفتیم و طور را فوق [سر] شما بالا بردیم [در حالی که بر زبان موسی (ع) میگفتیم] آنچه را که به شما دادهایم به قوّت بگیرید و بشنوید، گفتند: شنیدیم و [بلکه] عصیان [را اراده] کردیم و به (سبب) کفرشان [وبال عبادت یا حبّ] گوساله را در قلبهایشان نوشیدند (داخل کردند)، بگو ایمانتان شما را چه بد به آن (قتل پیامبران یا خدا گرفتن گوساله یا کفرتان به من) امر میکند اگر [به موسی و تورات] مؤمن میباشید
- ترجمه سلطانیو (به یاد آورید) آنوقتی را که از شما پیمان گرفتیم و طور را فوق (سر) شما بالا بردیم (در حالی که میگفتیم) آنچه را که به شما دادهایم به قوّت بگیرید و بشنوید، گفتند: شنیدیم و (بلکه) عصیان (را اراده) کردیم و به (سبب) کفرشان (وبال عبادت یا حبّ) گوساله را در قلبهایشان نوشیدند (داخل کردند)، بگو ایمانتان شما را چه بد به آن (قتل پیامبران یا خدا گرفتن گوساله یا کفرتان) امر میکند اگر (به موسی و تورات) مؤمن میباشید
- ترجمه راستینو (به یاد آرید) وقتی که از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بر فراز شما بداشتیم که باید آنچه را به شما فرستادیم با ایمان محکم بپذیرید و (سخن حق) بشنوید، شما گفتید: خواهیم شنید و (در نیّت گرفتید که در عمل) عصیان خواهیم کرد. و دلهای آنان از عشق به گوساله پر شد از آن رو که به خدا کافر بودند. بگو: ایمان شما سخت شما را به کار بد و کردار زشت میگمارد، اگر ایمان داشته باشید.
- ترجمه الهی قمشهای٩٤ قُلْ إِن كَانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِندَ اللَّهِ خَالِصَةً مِّن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ
[و چون زعم یهود این بود که دینشان حقّ است و ماسوای دین آنها باطل است و اینکه آنان اولیاء الله هستند نه غیر آنها و اینکه دار آخرت خالص برای آنان است خداوند فرمود: ای محمّد به آنان] بگو: اگر نزد خداوند سرای آخرت خالص برای شما میباشد، نه برای [دیگر] مردمان، پس اگر [در دعوی خود] راستگو میباشید آرزوی مرگ کنید [زیرا کسی که ولیّ خدا باشد ملاقات او را طلب میکند و کسی که متیقّن به آخرت و نعیم آن میباشد وصول به آن را تعجیل میدارد]
- ترجمه سلطانیبگو: اگر سرای آخرت نزد خداوند خالص برای شما میباشد، نه برای (دیگر) مردم، پس آرزوی مرگ کنید اگر راستگو میباشید
- ترجمه راستینبگو: اگر سرای آخرت را (با آن همه نعمت) خدا به شما اختصاص داده دون سایر مردم، بایستی همیشه به مرگ آرزومند باشید اگر راست میگویید.
- ترجمه الهی قمشهای٩٥ وَلَن يَتَمَنَّوْهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِـمِينَ
و (حال آنکه) به (سبب) آنچه که دستانشان [از رشوه بر احکام و حکم بر غیر مستحّق با رشوه دهی و شفاعات و تحریم محلّلات و تحلیل محرّمات از اموال و فروج و خونها، و تحریف کتاب و کفر به آنچه که آن را میشناسند] پیش آورده هرگز ابداً آن را تمنّا نخواهند کرد و خداوند به ستمکاران دانا است
- ترجمه سلطانیو (حال آنکه) به (سبب) آنچه که دستانشان پیش آورده هرگز ابداً آن را تمنّا نخواهند کرد و خداوند به ستمکاران دانا است
- ترجمه راستینو هرگز آرزوی مرگ نخواهند کرد، (زیرا عذاب سخت) به واسطه کردار بد خود (برای خود در آخرت مهیا کردهاند) ، و خدا آگاه به ستمکاران است.
- ترجمه الهی قمشهای٩٦ وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَيَاةٍ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَن يُعَمَّرَ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ
و مسلّماً آنها را حریصترین مردم به زندگی [حقیر دانی] مییابی [تا آنکه بشناسی، و این دلیل بر این است که آنها مُقبل (روی آورنده) به دنیا و مُدبر (پشت کننده، روگردان) از آخرت و نعیم آن هستند و آن را نمیخواهند پس چگونه آن را تمنّا کنند] و از کسانی که شرک ورزیدند هر کدام از آنها دوست دارد که هزار سالی عمر کند و (حال آنکه) اگر [هم] عمر بکند آن (عمر دراز) دور کنندهٔ او از عذاب نیست و خداوند به آنچه که عمل میکنند بینا است
- ترجمه سلطانیو (حال آنکه) مسلّماً آنها را حریصترین مردم به حیات مییابی و از کسانی که شرک ورزیدند هر کدام از آنها دوست دارد که هزار سالی عمر کند و (حال آنکه) اگر (هم) عمر بکند آن دور کنندهٔ او از عذاب نیست و خداوند به آنچه که عمل میکنند بینا است
- ترجمه راستینو بر تو (و بر همه) پیداست که یهود به حیات مادی حریصتر از همه خلقاند، حتی از مشرکان، و از این رو هر یهودی آرزوی هزار سال عمر میکند، ولی عمر هزار سال هم او را از عذاب خدا نرهاند، و خدا به کردار ناپسند آنان بیناست.
- ترجمه الهی قمشهای٩٧ قُلْ مَن كَانَ عَدُوًّا لِّـجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِّـمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ
[ای محمّد به آنان] بگو کسی که با جبرئیل دشمن باشد پس [البتّه با خداوند دشمنی میکند] همانا او (جبرئیل) آن [یعنی قرآن] را در حالی که تصدیق کننده است بر آنچه [از کتب خداوند و منجمله تورات] که بین دستانش است و هدایت کننده و بشارت دهنده برای مؤمنان است را با اجازهٔ خداوند بر قلب تو نازل نمود [و کسی که با رسول دشمنی کند، پس همانا با مرسل (فرستنده) دشمنی ورزیده]
- ترجمه سلطانیبگو چه کسی با جبرئیل دشمن باشد پس همانا او آن (قرآن) را با اجازهٔ خداوند تصدیق کننده بر آنچه که بین دستانش است و هدایت کننده و بشارت دهنده برای مؤمنان، بر قلب تو نازل نمود
- ترجمه راستینبگو: هر کس با جبرئیل دشمن است، او به فرمان خدا قرآن را به قلب تو رسانید در حالی که تصدیق سایر کتب آسمانی میکند و برای اهل ایمان هدایت و بشارت است.
- ترجمه الهی قمشهای٩٨ مَن كَانَ عَدُوًّا لِّلَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِيلَ وَمِيكَالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِّلْكَافِرِينَ
کسی که با خداوند و ملائکهٔ او و فرستادگان او و جبرئیل و میکائیل دشمن باشد [پس باید حذر کند] زیرا خداوند با کافران دشمن است
- ترجمه سلطانیکسی که با خداوند و ملائکهٔ او و فرستادگان او و جبرئیل و میکائیل دشمن باشد (پس باید حذر کند) زیرا خداوند با کافران دشمن است
- ترجمه راستینهر کس با خدا و فرشتگان و رسولان او و جبرئیل و میکائیل دشمن است (محققا کافر است و) خدا هم دشمن کافران است.
- ترجمه الهی قمشهای٩٩ وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ
و همانا آیات [معجزات یا احکام بحسب قالب و قلب یا آیاتى از قرآن یا آیاتى از آیات انفسی یا آیات آفاقی ظاهره در نفس تو] را بطور واضح [دلالت کننده بر صدق تو و رسالت تو و امامت علی (ع) وصّی تو] به تو نازل کردیم و جز فاسقان به آن کفر نمیورزند
- ترجمه سلطانیو همانا آیات را بطور واضح به تو نازل کردیم و جز فاسقان به آن کفر نمیورزند
- ترجمه راستینو ما (برای اثبات پیغمبری تو) آیات و دلایل روشن به تو فرستادیم، و بجز فاسقان (و اهل عناد) کسی انکار آن نخواهد کرد.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٠ أَوَكُلَّمَا عَاهَدُوا عَهْدًا نَّبَذَهُ فَرِيقٌ مِّنْهُم بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ
[و] آیا [چنین نیست که این یهود باز نمیایستند که رسالت محمّد (ص) و خلافت علی (ع) را بعد از آیات واضح دالّ بر رسالت و امامت انکار میکنند و] هرگاه با بستن عهدی [با رسول به حکمیت یکی از آنها مثل عبد الله بن سلام مثلاً، یا این نصّاب هر آنچه که به مبایعت با محمّد (ص) مثل بیعت رضوان به تسلیم در جمیع اوامر او و ترک ردّ بر او و ترک مخالفت با او و مثل بیعت با محمّد (ص) در غدیر خمّ به خلافت علی (ع) و با علی به خلافت او، و هرگاه بدون بیعت عهد بستند که با محمّد (ص) مخالفت نکنند و اینکه تسلیم علی (ع) شوند] عهد کردند گروهی از آنها آن را دور افکندند؟ بلکه [در واقع] بیشتر آنها ایمان نمیآورند [اینکه این عادت قدیم و جدید آنها است که از آنها منفک نمیشود]
- ترجمه سلطانی(و) آیا هرگاه با بستن عهدی عهد میکنند گروهی از آنها آن را دور میافکنند بلکه بیشتر آنها ایمان نمیآورند
- ترجمه راستینبرای چه هر عهد و پیمان که بستند گروهی آن را میشکنند؟ (نه اینان) بلکه اکثر آنها اصلا ایمان نخواهند آورد.
- ترجمه الهی قمشهای١٠١ وَلَمَّا جَاءَهُمْ رَسُـولٌ مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِّـمَا مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِيقٌ مِّنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ كِتَابَ اللَّهِ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ كَأَنَّهُمْ لَا يَعْلَمُونَ
و [این شیوهٔ آنان است و بر آن استمرار دارند] چون رسولی از خداوند به عنوان تصدیق کننده بر آنچه [از تورات] که با آنها (یهود) است نزد آنها آید گروهی از آنان که کتاب داده شدهاند کتاب خدا را [یعنی آنچه که در وصف محمّد (ص) و علی (ع) در تورات و قرآن نازل شده یا جملهٔ تورات و قرآن را] در ورای پشتشان به دور میافکنند {و آنها یهود و منافقین امّت هستند، زیرا احکام رسالت و کتاب تدوینی که همان تورات و قرآن است به آنان داده شده} که گوئی [یهود و نواصب امّت] آنها نمیدانند [که کتاب یا محمّد (ص) و نبوّت او یا علی (ع) و امامت او حقّ از سوی خداوند است، با اینکه آنها آن را میدانستند پس آنها شدیدتر از کسی هستند که بدون علم مخالفت کننده است یا مانند این است که علم و ادراک ندارند تا با علمشان تمیز دهند که او حقّ است یا باطل]
- ترجمه سلطانیو (این شیوهٔ آنان است) چون رسولی از خداوند به عنوان تصدیق کننده بر آنچه که با آنها است نزد آنها آید گروهی از آنان که کتاب داده شدهاند کتاب خدا را در ورای پشتشان دور میافکنند گوئی که آنها نمیدانند
- ترجمه راستینو چون پیغمبری از جانب خدا بر آنان آمد که به راستی کتب آسمانی آنها گواهی میداد، گروهی از اهل کتاب، کتاب خدا را پشت سر انداختند (و به حکم آن کتاب که امر به ایمان آوردن به قرآن میکرد رفتار نکردند) گویی (از آن کتاب) هیچ نمیدانند.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٢ وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُـولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَـرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَـمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ
[و از حقّ اعراض کردند] و از آنچه که شیاطین بر ملک سلیمان تلاوت میکردند پیروی کردند، و (حال آنکه) سلیمان کفر نورزید [و سِحر استعمال نکرد چنانکه این کافران گفتند] و لکن شیاطین کفر ورزیدند [در حالی که آنان] سِحر و آنچه که بر دو ملک در بابل [به نامهای] هاروت و ماروت نازل شد را به مردم تعلیم میدادند و (حال آنکه) آن دو [این سحر و ابطال آن را] به احدی تعلیم نمیدادند حتّی میگفتند که جز این نیست که ما به عنوان امتحان [برای خلق] هستیم [تا خداوند بداند چه کسی در راه او مجاهده میکند و آنچه که به دینش ضرر میرساند را نیاموزد یا آنچه که آن را از کسی که مجاهده نمیکند تعلیم گرفته از آنچه که ضرر میرساند را استعمال (طلب عمل کردن، به کار بستن) نکند] پس [با ترک مجاهده و تعلّم آنچه که به تو ضرر میرساند یا با استعمال آن و با ادّعای انانیّت برای نفست و نسبت دادن آنچه که آن را آموختهای به آن (نفس)، با اینکه آن عاریتی از خداوند به آن (نفس) است] کفر نورز، پس [با ترک کردن نصیحت کردن به آن دو] از آن دو آنچه [از اعمال و اقوال و افسونها] که با آن بین مرد و زوجهاش جدایی میافکنند را تعلیم میگیرند [و نصایح دو ملک را ترک میکنند و به بندگان خدا ضرر میرسانند]، و آنها (تعلیم گرفتگان) با آن [با آنچه که بین مرد و زوجهاش تفرقه اندازند یا با آنچه که آن را میآموزند] به احدی ضرر رسان نیستند مگر به اذن خداوند، و [از آن دو ملک یا از دو صنف سحر و آنچه که بر دو ملک نازل میشود] آنچه را تعلیم میدهند که به آنها ضرر میرساند و به آنها نفع نمیرساند، و همانا دانسته بودند که کسی که آن [چیزی که شیاطین از کتاب خدا تلاوت میکنند] را بخرد در آخرت بهرهای (نصیبی) ندارد، و چه بد است آنچه که خودشان [کتاب خدا] را به آن فروختند، اگر میدانستند [حتماً دست میکشیدند]
- ترجمه سلطانیو از آنچه که شیاطین بر ملک سلیمان تلاوت میکردند پیروی کردند، و سلیمان کفر نورزید و لکن شیاطین کفر ورزیدند که سحر و آنچه بر دو ملک در بابل، هاروت و ماروت، نازل شد را به مردم تعلیم میدادند و (حال آنکه) (این سحر و ابطال آن را) به احدی تعلیم نمیدادند حتّی میگفتند که جز این نیست که ما به عنوان امتحان (برای خلق) هستیم پس (با استعمال آن) کفر نورز، از آن دو آنچه که با آن بین مرد و زوجهاش جدایی میافکنند را تعلیم میگیرند، و آنها (تعلیم گرفتگان) با آن به احدی ضرر رسان نیستند مگر به اذن خداوند، و (از آن دو ملک) آنچه را تعلیم میدهند که به آنها ضرر میرساند و به آنها نفع نمیرساند، و همانا دانسته بودند که کسی که آن (چیزی که شیاطین از کتاب خدا تلاوت میکنند) را بخرد در آخرت بهرهای ندارد، و چه بد است آنچه که خودشان (کتاب خدا) را به آن فروختند، اگر میدانستند (حتماً دست میکشیدند)
- ترجمه راستینو پیروی کردند سخنانی را که (دیوان و) شیاطین در ملک سلیمان (به افسون و جادوگری) میخواندند، و هرگز سلیمان (با به کار بردن سحر به خدا) کافر نگشت و لکن شیاطین کافر شدند که سحر به مردم میآموختند. و آنچه را که بر دو فرشته هاروت و ماروت در بابل نازل شده بود پیروی کردند، در صورتی که آن دو ملک به هیچ کس چیزی نمیآموختند مگر آنکه بدو میگفتند که کار ما فتنه و امتحان است، مبادا کافر شوی!اما مردم از آن دو ملک چیزی را که ما بین زن و شوهر جدایی افکند میآموختند، البته به کسی زیان نمیرسانیدند مگر آنکه خدا بخواهد، و چیزی که میآموختند به خلق زیان میرسانید و سود نمیبخشید، و محققا میدانستند که هر که چنین کند در عالم آخرت هرگز بهرهای نخواهد یافت، و آنان به بهای بدی خود را فروختند، اگر میدانستند.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٣ وَلَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَمَثُوبَةٌ مِّنْ عِندِ اللَّهِ خَيْرٌ لَّوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ
و اگر آنها ایمان میآوردند [و اگر اینکه یهود و کسانی از نواصب که از آنها پیروی میکنند، با ایمان عامّ یا با ایمان خاصّ ایمان بیاورند، یا به کتابی که آن را پشت سرشان انداختهاند، اقرار کنند و اذعان نمایند] و [از مخالفت با کسی که با او بیعت کردهاند یا از اتّباع از آنچه که شیاطین تلاوت میکنند] تقوا پیشه میکردند قطعاً پاداشی که [برای آنها] در نزد خداوند است بهتر است اگر میدانستند
- ترجمه سلطانیو اگر که آنها ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند قطعاً پاداشی که (برای آنها) در نزد خداوند است بهتر است اگر میدانستند
- ترجمه راستینو محققا اگر ایمان آورده و پرهیزکار میشدند بهرهای که از خدا نصیب آنها میشد بهتر از هر چیز بود، چنانچه میدانستند.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٤ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقُـولُوا رَاعِنَا وَقُولُوا انظُرْنَا وَاسْمَعُوا وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ
ای کسانی که [با ایمان عام و بیعت عامّه] ایمان آوردهاید نگویید «راعِنا» (رعایت ما را بکن، در لغت یهود ناسزا و به معنی گوش کن، نمیشنوی!؟ بوده) و بگویید: «انظُرنا» (به ما نظر کن) و [وقتی که رسول خدا (ص) به شما سخن میگوید] گوش کنید [و اطاعت کنید] و برای کافران [یعنی یهود شاتم (دشنام دهنده)] عذابی دردناک هست
- ترجمه سلطانیای کسانی که ایمان آوردهاید نگویید «راعنا» (رعایت ما را بکن) (در لغت یهود ناسزا به معنی گوش کن، نمیشنوی!؟ بود) و بگویید «انظرنا» (به ما نظر کن) و (هنگام سخن گفتن رسول خدا) گوش کنید و برای کافران عذابی دردناک هست
- ترجمه راستینای اهل ایمان (هنگام تکلم با رسول) به کلمه راعنا (ما را رعایت کن) تعبیر مکنید، بلکه بگویید: انظرنا (ناظر احوال ما باش) ؛ و (سخن خدا را) بشنوید و (بدانید که) برای کافران عذاب دردناک مهیا است.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٥ مَّا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلَا الْمُشْرِكِينَ أَن يُـنَزَّلَ عَلَيْكُم مِّنْ خَيْرٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَاللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ
کسانی از اهل کتاب (یهود و نصاری) که کفر ورزیدهاند و نه از مشرکان [که نواصب و منافقان به محمّد (ص) و علی (ع) از آنها هستند یا منافقان امّت داخل شده در اهل کتاب] دوست ندارند که [از آیات مزید در شرف محمّد (ص) و علی (ع) و خاندان پاک آن دو (ع)، یا از نعمتی از نعم دنیا، یا از غلبه کردن و غنیمت گرفتن از دشمن] خیری از پروردگار شما بر شما نازل شود و (حال آنکه) خداوند کسی [از بندگانش] را که بخواهد به رحمت خود [یعنی ولایت علی (ع) زیرا او رحمت او تعالی است یا نبوّت او یا تصدیق پیامبر او یا ولایت او و امامتش] خاص (متمایز) میکند [چه آن را دوست بدارند یا کراهت بورزند] و خداوند [بر کسی که او را با رحمت خود خاصّ میگرداند] دارای فضل عظیم است
- ترجمه سلطانیکسانی که کفر ورزیدهاند از اهل کتاب و نه از مشرکان دوست ندارند که از پروردگار شما خیری بر شما نازل شود و (حال آنکه) خداوند کسی را که بخواهد به رحمت خود خاص میکند و خداوند دارای فضل عظیم است
- ترجمه راستینهرگز کافران اهل کتاب و مشرکان مایل نیستند که بر شما (مسلمین) خیری از جانب خدایتان نازل شود، لیکن خدا هر که را بخواهد به فضل و رحمت خویش مخصوص گرداند، و خدا صاحب فضل عظیم است.
- ترجمه الهی قمشهای