حزب شمارهٔ ۳۳


سورهٔ ۷- الأعراف

٨٨ قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِن قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَاشُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِن قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ

رؤسای کسانی از قوم او که استکبار ورزیده بودند [بعد از عجز از محاجّه با تخویف (ترساندن) به او در جواب] گفتند: ای شعیب حتماً تو و کسانی که ایمان آورده‌‌اند را با تو از شهرمان اخراج می‌‌کنیم یا که حتماً به ملّت (آئین) ما باز می‌‌گردید {چون اعتقاد آنها این بود که شعیب بر ملّت (دین) آنها بوده سپس از آن خارج شده و برای اعزاز (عزیز کردن) خودش ادّعای نبوّت کرده است}، او گفت: حتّی اگر ما کراهت داشته باشیم [که ما را در آئین خودتان برگردانید]؟

- ترجمه سلطانی

رؤسای کسانی از قوم او که استکبار ورزیده بودند گفتند: ای شعیب حتماً تو و کسانی که ایمان آورده‌اند را با تو از شهرمان اخراج می‌کنیم یا که حتماً به ملّت (آئین) ما باز می‌گردید، او گفت: حتّی اگر ما کراهت داشته باشیم؟

- ترجمه راستین

رؤسا و گردنکشان قوم او گفتند: ای شعیب ما تو و پیروانت را از شهر خویش بیرون می‌کنیم مگر آنکه به کیش ما برگردید. شعیب گفت: اگر چه با این نفرت که ما از آیین شما داریم (باز هم به آن بازگردیم).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٩ قَدِ افْتَرَيْنَا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا إِنْ عُدْنَا فِي مِلَّتِكُم بَعْدَ إِذْ نَجَّانَا اللَّهُ مِنْهَا وَمَا يَكُونُ لَنَا أَن نَّعُودَ فِيهَا إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّنَا وَسِعَ رَبُّنَا كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنتَ خَيْرُ الْفَاتِحِينَ

[که در این صورت] بعد از آنکه خداوند ما را از آن نجات داده اگر به ملّت شما بازگردیم قطعاً بر خداوند دروغی را افتراء بسته‌‌ایم [و این همان است که من از آن فرار می‌‌کنم و شما را بر آن ذمّ می‌‌کنم] و برای ما [ممکن] نمی‌‌باشد [پس برای شما نیز اجبار کردن ما] که به آن بازگردیم [ممکن نمی‌‌شود] مگر آنکه پروردگار ما الله بخواهد، علم پروردگار ما به هر چیزی گسترده است ما بر خداوند توکّل کرده‌‌ایم، [ای] پروردگار ما! بین ما و قوم ما به حقّ فتح (داوری، جدائی، گشایش) نما و تو بهترین گشایشگر هستی

- ترجمه سلطانی

(در این صورت) بعد از آنکه خداوند ما را از آن نجات داده اگر به ملّت (آیین) شما بازگردیم قطعاً بر خداوند دروغی را افتراء بسته‌ایم و برای ما (ممکن) نمی‌باشد که به آن بازگردیم مگر آنکه پروردگار ما الله بخواهد، علم پروردگار ما به هر چیزی گسترده است ما بر خداوند توکّل کرده‌ایم، (ای) پروردگار ما! بین ما و قوم ما به حقّ فتح (داوری، جدائی، گشایش) نما و تو بهترین گشایشگر هستی

- ترجمه راستین

اگر ما به دین شما برگردیم با وجود آنکه خدا ما را از آن نجات داده همانا به خدا افترا و دروغ بسته‌ایم، و هرگز نشود که ما به آیین شما رجوع کنیم مگر آنکه مشیّت خدا قرار گیرد، که او پروردگار ماست، پروردگار ما بر همه چیز کاملا آگاه است، ما بر خدا توکل کردیم، پروردگارا، تو بین ما و امت، به حق داوری کن که تو بهترین داورانی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٠ وَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَوْمِهِ لَئِنِ اتَّبَعْتُمْ شُعَيْبًا إِنَّكُمْ إِذًا لَّخَاسِرُونَ

و رؤسای کسانی از قوم او که کفر ورزیده بودند گفتند: [ای مردم] اگر از شعیب پیروی کنید همانا شما آنوقت [در دنیا به عدم عزّت خود در میان خلق و عدم حسن معاشرت آنها با شما، و در آخرت به استحقاقتان برای عذاب برای ضلالتتان و عدم شفیع برای شما برای انحرافتان از اصنام و امثال آن و از سیره‌‌ای که آن را از پدرانمان شاهد بوده‌‌ایم و بر آن بوده‌‌ایم و به آن عادت کرده‌‌ایم و از آن متضرّر نشده‌‌ایم] حتماً زیانکار خواهید شد

- ترجمه سلطانی

و رؤسای کسانی از قوم او که کفر ورزیده بودند گفتند: اگر از شعیب پیروی کنید همانا شما آنوقت حتماً زیانکار خواهید شد

- ترجمه راستین

سران کافر امتش گفتند: اگر پیروی شعیب کنید البته در زیان خواهید افتاد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩١ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ

پس لرزه (زلزله) آنها را در گرفت و در خانه‌‌هایشان دَمَر (بر رو افتاده، چسبیده بر زمین) صبح کردند

- ترجمه سلطانی

پس لرزه (زلزله) آنها را در گرفت و در خانه‌هایشان دَمَر (بر رو افتاده) (مرده) صبح کردند

- ترجمه راستین

پس زلزله آن منکران را درگرفت، پس شب را صبح کردند در حالی که در خانه‌های خود به خاک هلاک افتادند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٢ الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْبًا كَأَن لَّمْ يَغْنَوْا فِيهَا الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْبًا كَانُوا هُمُ الْخَاسِرِينَ

آنان که شعیب را تکذیب کرده بودند انگار که هرگز در آن [منزل] اقامت نکرده بودند، آنانکه شعیب را تکذیب کردند خود زیانکار بودند

- ترجمه سلطانی

آنان که شعیب را تکذیب کرده بودند انگار که هرگز در آنجا اقامت نکرده بودند، آنانکه شعیب را تکذیب کردند خود زیانکار بودند

- ترجمه راستین

آنان که شعیب را تکذیب کردند هلاک شدند و اثری از آنها باقی نماند، گویی در آن دیار نبودند. آنان که شعیب را تکذیب کردند خود زیانکار شدند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٣ فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَاقَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ فَكَيْفَ آسَى عَلَى قَوْمٍ كَافِرِينَ

پس از آنها [قبل یا بعد از اهلاک آنها] روی گرداند و گفت: ای قوم من، همانا هرآینه رسالات پروردگارم را به شما ابلاغ کردم و برای شما خیرخواهی کردم پس چگونه بر [هلاک شدن] قومی کافر تأسّف خورم [یا دعاء کنم یا نفرین نکنم]

- ترجمه سلطانی

پس از آنها روی گرداند و گفت: ای قوم من، همانا هرآینه رسالات پروردگارم را به شما ابلاغ کردم و برای شما خیرخواهی کردم پس چگونه بر قومی کافر تأسّف خورم

- ترجمه راستین

آن گاه شعیب از آن مردم بی‌ایمان روی گردانید و گفت: ای قوم، من به شما ابلاغ رسالتهای خدای خود کردم و شما را اندرز و نصیحت نمودم، اکنون من چگونه بر هلاک کافران غمگین باشم!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٤ وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّبِيٍّ إِلَّا أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ

و ما در شهری پیامبری نفرستادیم مگر آنکه اهل آن را دچار سختی و ضرر (ناگواری) [در اموال و انفس] کردیم به این ترقّب که آنها تضرّع کنند

- ترجمه سلطانی

و ما در شهری پیامبری نفرستادیم مگر آنکه اهل آن را دچار سختی و ضرر (ناگواری) کردیم به این ترقّب که آنها تضرّع کنند

- ترجمه راستین

و ما هیچ پیغمبری به هیچ شهر و دیاری نفرستادیم مگر آنکه اهلش را به شداید و محن مبتلا ساختیم تا به درگاه خدا تضرع و زاری کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٥ ثُمَّ بَدَّلْنَا مَكَانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَوا وَّقَالُوا قَدْ مَسَّ آبَاءَنَا الضَّرَّاءُ وَالسَّرَّاءُ فَأَخَذْنَاهُم بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ

سپس جای بدی و نیکی را تبدیل (عوض) کردیم [زیرا در اجبار آنان مطلوب از امتیاز سعید از شقّی و عمارت دارَیْن (دو سرا، دنیا و آخرت) حاصل نمی‌‌شود] تا آنکه خوشی کردند [آثار سختی و زیان و درد آن دو از قلوبشان محو شد، یا تضرّعشان و التجاءشان را محو کردند یا در مال و اولاد یا در علم زیاد شدند و بطر (ناسپاسی، گستاخی) کردند] و گفتند پدران ما سختی و آسایش را لمس کرده‌‌اند [یعنی اینکه سختی و آسایش عادت دهر است]، پس آنها را بطور ناگهانی (بدون تقدیم اماره‌‌ای و نشانه‌‌ای) گرفتیم و (در حالی که) آنان [برای عدم تقدّم امارات] نمی‌‌فهمیدند

- ترجمه سلطانی

سپس جای بدی و نیکی را تبدیل (عوض) کردیم تا آنکه خوشی کردند و گفتند پدران ما سختی و آسایش را لمس کرده‌اند، پس آنها را بطور ناگهانی گرفتیم و (در حالی که) آنان نمی‌فهمیدند

- ترجمه راستین

سپس آن سختی‌ها را به آسایش و خوشی مبدّل کردیم تا به کلی حال خود را فراموش کرده و گفتند: آن رنج و خوشیها به پدران ما نیز رسید (و این عادت روزگار است که گاهی خوش و گاهی ناخوش است) ، ما هم به ناگاه آنان را گرفتیم در حالی که (از توجه به آن عقاب) غافل بودند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٦ وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِن كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ

و اگر که اهل قریه‌‌ها (شهرها) [با بیعت عامّه] ایمان می‌‌آوردند و [با بیعت خاصّه] تقوا پیشه می‌‌کردند البتّه برکات را از آسمان و زمین بر آنها می‌‌گشودیم و لکن [رسولان (ع) و اوصیای آنان (ع) و عقل و حکم (حکمت) را] تکذیب کردند پس آنها را به آنچه که [از نتایج اعمالشان و تکذیبشان] کسب می‌‌کردند گرفتیم (عقاب کردیم)

- ترجمه سلطانی

و اگر که اهل قریه‌ها (شهرها) ایمان می‌آوردند و تقوا پیشه می‌کردند البتّه برکات را از آسمان و زمین بر آنها می‌گشودیم و لکن تکذیب کردند پس آنها را به آنچه که کسب می‌کردند گرفتیم

- ترجمه راستین

و چنانچه مردم شهر و دیارها همه ایمان آورده و پرهیزکار می‌شدند همانا ما درهای برکاتی از آسمان و زمین را بر روی آنها می‌گشودیم و لیکن (چون آیات و پیغمبران ما را) تکذیب کردند ما هم آنان را سخت به کیفر کردار زشتشان رسانیدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٧ أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَن يَأْتِيَهُم بَأْسُنَا بَيَاتًا وَهُمْ نَائِمُونَ

آیا پس اهل شهرها [گمان می‌‌کنند] از اینکه شبانگاهان سختی [عذاب] ما به آنها برسد ایمن هستند و (در حالی که) آنها در خواب هستند؟

- ترجمه سلطانی

آیا پس اهل شهرها (گمان می‌کنند) از اینکه شبانگاهان سختی (عذاب) ما به آنها برسد ایمن هستند و (در حالی که) آنها در خواب هستند؟

- ترجمه راستین

آیا اهل شهر و دیارها (که به نافرمانی خدا و اعمال نکوهیده مشغولند) از آن ایمنند که شبانگاه که در خوابند عذاب ما آنها را فرا گیرد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٨ أَوَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَن يَأْتِيَهُم بَأْسُنَا ضُحًى وَهُمْ يَلْعَبُونَ

یا آیا اهل شهرها ایمن هستند از اینکه سختی‌‌های (عذاب‌‌های) ما در صبحدم به آنها برسد و (در حالی که) آنها بازی می‌‌کنند؟

- ترجمه سلطانی

یا آیا اهل شهرها ایمن هستند از اینکه سختی‌های (عذاب‌های) ما در صبحدم به آنها برسد و (در حالی که) آنها بازی می‌کنند؟

- ترجمه راستین

آیا اهل شهر و دیارها (که از یاد خدا و طاعت او غافلند) از آن ایمنند که به روز که سرگرم بازیچه دنیا هستند عذاب ما آنان را فرا رسد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٩ أَفَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ فَلَا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ

آیا پس از مکر خداوند ایمن هستند؟ جز مردمان زیانکار [به سبب نقص عقولشان کسی خود را] از مکر خداوند ایمن نمی‌‌داند [زیرا عاقل حین تجدّد نعمت، در نعمت احتمال نقمت را می‌‌دهد و از عاقبت آن خوف دارد، به خلاف جاهل که نظرش به صورت نعمت است]

- ترجمه سلطانی

آیا پس از مکر خداوند ایمن هستند؟ جز مردمان زیانکار (کسی خود را) از مکر خداوند ایمن نمی‌داند

- ترجمه راستین

آیا از مکر خدا (یعنی آزمایش و مجازات خدا) غافل و ایمن گردیده‌اند؟که از آن مکر و انتقام البته کسی غافل نشود مگر مردم زیانکار.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٠ أَوَلَمْ يَهْدِ لِلَّذِينَ يَرِثُونَ الْأَرْضَ مِن بَعْدِ أَهْلِهَا أَن لَّوْ نَشَاءُ أَصَبْنَاهُم بِذُنُوبِهِمْ وَنَطْبَعُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَسْمَعُونَ

آیا به کسانی که زمین را بعد از اهل (ساکنان) آن به ارث می‌‌برند نشان داده نشد [آیا ملاحظهٔ حال گذشتگان، آنها را به قدرت ما دانا نکرد] که [همانا] اگر می‌‌خواستیم آنان را به [کیفر] گناهانشان اصابت می‌‌دادیم (می‌‌رساندیم) [چنانکه از گذشتگان شنیدند و دیدند] و بر قلوب آنها مهر می‌‌زدیم تا آنان [دیگر] نشنوند

- ترجمه سلطانی

آیا کسانی که زمین را بعد از اهل (ساکنان) آن به ارث می‌برند نشان داده نشد که (همانا) اگر می‌خواستیم آنان را به (کیفر) گناهانشان اصابت می‌دادیم (می‌رساندیم) و بر قلوب آنها مهر می‌زدیم تا آنان (دیگر) نشنوند

- ترجمه راستین

آیا این مردمی را که بعد از اقوامی که همه مردند وارث زمین شدند (خدا) آگاه نفرموده که اگر ما بخواهیم به کیفر گناهانشان می‌رسانیم و بر دلهایشان مهر می‌نهیم که دیگر (به گوش دل چیزی) نشنوند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠١ تِلْكَ الْقُرَى نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَائِهَا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا بِمَا كَذَّبُوا مِن قَبْلُ كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِ الْكَافِرِينَ

[خبر] این قریه‌‌ها را، [گوشه‌‌ای] از اخبار آنها را بر تو قصّه می‌‌کنیم و همانا هرآینه رسولانشان با بیّنه‌‌هایی (احکام رسالات یا حجّت‌‌ها و معجزات واضح) نزد آنها آمدند و البتّه آنها بر آن نبودند که به آنچه که از قبل [از احکام عقل و نبوّت تکوینی] تکذیب کرده بودند [به نبیّ] ایمان بیاورند، این‌‌چنین خداوند بر قلوب کافران مهر می‌‌نهد

- ترجمه سلطانی

(خبر) این قریه‌ها را، (گوشه‌ای) از اخبار آنها را بر تو قصّه می‌کنیم و همانا هرآینه رسولانشان با بیّنه‌هایی نزد آنها آمدند و البتّه آنها بر آن نبودند که به آنچه که از قبل تکذیب کرده بودند ایمان بیاورند، این‌چنین خداوند بر قلوب کافران مهر می‌نهد

- ترجمه راستین

این است شهرهایی که ما بر تو از اخبار اهلش بیان کردیم، همه را رسولان حق با ادلّه روشن آمدند اما بر آن نبودند که به آنچه پیش از آن تکذیب کرده بودند ایمان بیاورند. این چنین خدا دلهای کافران را مهر می‌زند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٢ وَمَا وَجَدْنَا لِأَكْثَرِهِم مِّنْ عَهْدٍ وَإِن وَجَدْنَا أَكْثَرَهُمْ لَفَاسِقِينَ

و ما در اکثر آنان چیزی از [وفای به] عهد [با نبیّ (ص) یا ولیّ] نیافتیم و همانا اکثر آنان را فاسق (خارج از حکومت عقل، نافرمان) یافتیم

- ترجمه سلطانی

و ما در اکثر آنان چیزی از (وفای به) عهد نیافتیم و همانا اکثر آنان را فاسق (نافرمان) یافتیم

- ترجمه راستین

و اکثر مردمان را در عهد استوار ندیدیم بلکه بیشترشان را عهدشکن و بزهکار یافتیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٣ ثُمَّ بَعَثْنَا مِن بَعْدِهِم مُّوسَى بِآيَاتِنَا إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَظَلَمُوا بِهَا فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ

سپس بعد از آنها موسی را با آیات [نُهگانهٔ] خود به سوی فرعون و سران [حکومت] او مبعوث کردیم پس به (در حقّ) آن (آیات) ظلم (ناروا) کردند پس نظر کن که عاقبت مفسدان چگونه بود

- ترجمه سلطانی

سپس بعد از آنها موسی را با آیات خود به سوی فرعون و سران (حکومت) او مبعوث کردیم پس به (در حقّ) آن (آیات) ظلم (ناروا) کردند پس نظر کن که عاقبت مفسدان چگونه بود

- ترجمه راستین

بعد از آن رسولان، باز ما موسی را با آیات و ادلّه روشن خود به سوی فرعون و مهتران قومش فرستادیم، آنها هم با آن آیات مخالفت و به آنها ستم کردند بنگر تا عاقبت به روزگار آن تبهکاران چه رسید!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٤ وَقَالَ مُوسَى يَافِرْعَوْنُ إِنِّي رَسُـولٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَـمِينَ

و موسی گفت: ای فرعون همانا من فرستاده‌‌ای از پروردگار عالمیان [به سوی شما] هستم

- ترجمه سلطانی

و موسی گفت: ای فرعون همانا من فرستاده‌ای از پروردگار عالمیان هستم

- ترجمه راستین

و موسی خطاب کرد که ای فرعون، محققا من فرستاده‌ای از خدای عالمیانم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٥ حَقِيقٌ عَلَى أَن لَّا أَقُولَ عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ قَدْ جِئْتُكُم بِبَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَرْسِلْ مَعِيَ بَنِي إِسْرَائِيلَ

شایسته است که دربارهٔ خداوند جز [سخن] حقّ نگویم، هرآینه از پروردگارتان برای شما بیّنه‌‌ای آورده‌‌ام [پس قول مرا قبول کنید و مخالفت نکنید] پس بنی اسرائیل را با من بفرست

- ترجمه سلطانی

شایسته است که دربارهٔ خداوند جز (سخن) حقّ نگویم، هرآینه از پروردگارتان برای شما بیّنه‌ای آورده‌ام پس بنی اسرائیل را با من بفرست

- ترجمه راستین

سزاوار آنم که از طرف خدا چیزی جز به حق نگویم، همانا دلیلی بس روشن (معجزه بسیار آشکار و حجتی محکم و استوار) از جانب پروردگارتان برای شما آورده‌ام، پس بنی‌اسرائیل را با من بفرست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٦ قَالَ إِن كُنتَ جِئْتَ بِآيَةٍ فَأْتِ بِهَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ

[فرعون] گفت اگر بر آن هستی که آیتی آورده‌‌ای پس اگر از راستگویانی آن را بیاور

- ترجمه سلطانی

گفت اگر بر آن هستی که آیتی آورده‌ای پس اگر از راستگویانی آن را بیاور

- ترجمه راستین

فرعون پاسخ داد که اگر دلیلی برای صدق خود داری بیار اگر از راستگویانی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٧ فَأَلْقَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُّبِينٌ

پس [موسی] عصایش را انداخت و آنوقت (ناگاه) آن اژدهایی آشکار شد

- ترجمه سلطانی

پس عصایش را انداخت و آنوقت (ناگاه) آن اژدهایی آشکار شد

- ترجمه راستین

موسی هم عصای خود را بیفکند به ناگاه آن عصا اژدهایی عظیم پدیدار گردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٨ وَنَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاءُ لِلنَّاظِرِينَ

و دستش را [از گریبان] بیرون آورد و آنوقت (ناگاه) آن برای ناظرین سپید بود

- ترجمه سلطانی

و دستش را (از گریبان) بیرون آورد و آنوقت (ناگاه) آن برای ناظرین سپید بود

- ترجمه راستین

و دست (از گریبان خود) برآورد که ناگاه بینندگان را سپید و رخشان بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٩ قَالَ الْمَلَأُ مِن قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ

[بعضی از] سران (خواصّ) از قوم فرعون [به سران دیگری از غیر خواصّ که حول او بودند و شاید فرعون با آنها در این قول شریک بوده] گفتند: که همانا این [شخص] البتّه ساحر و دانا است

- ترجمه سلطانی

سرانی از قوم فرعون گفتند: که همانا این (شخص) البتّه ساحر و دانا است

- ترجمه راستین

مهتران قوم فرعون گفتند که این شخص ساحری سخت ماهر و داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٠ يُرِيدُ أَن يُخْرِجَكُم مِّنْ أَرْضِكُمْ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ

که می‌‌خواهد شما را از سرزمینتان خارج کند پس [در مشورت] چه امر (توصیّه) می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

که می‌خواهد شما را از سرزمینتان خارج کند پس چه امر (توصیّه) می‌کنید

- ترجمه راستین

اراده آن دارد که شما را از سرزمین خود بیرون کند، اکنون در کار او چه دستور می‌دهید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١١ قَالُوا أَرْجِهْ وَأَخَاهُ وَأَرْسِلْ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ

[خواصّ یا سران حول او] گفتند: [امر] او و برادرش را به تأخیر انداز و جمع کنندگانی را به شهرها بفرست

- ترجمه سلطانی

گفتند: (امر) او و برادرش را به تأخیر انداز و جمع کنندگانی را به شهرها بفرست

- ترجمه راستین

قوم به فرعون گفتند که موسی و برادرش (هارون) را زمانی بازدار و گردآورانی به شهرها بفرست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٢ يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَاحِرٍ عَلِيمٍ

که هر جادوگر دانایی را نزد تو بیاورند

- ترجمه سلطانی

که هر جادوگر دانایی را نزد تو بیاورند

- ترجمه راستین

تا ساحران زبردست دانا را به حضور تو جمع آورند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٣ وَجَاءَ السَّحَرَةُ فِرْعَوْنَ قَالُوا إِنَّ لَنَا لَأَجْرًا إِن كُنَّا نَحْنُ الْغَالِبِينَ

و جادوگران نزد فرعون آمدند، گفتند: [آیا] اگر ما غالب شویم پاداشی داریم؟

- ترجمه سلطانی

و جادوگران نزد فرعون آمدند گفتند: (آیا) اگر ما غالب شویم پاداشی داریم؟

- ترجمه راستین

و عدّه بسیاری ساحران به حضور فرعون گرد آمده، فرعون را گفتند: اگر بر موسی غالب آییم برای ما اجر و مزد شایان خواهد بود؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٤ قَالَ نَعَمْ وَإِنَّكُمْ لَـمِنَ الْمُقَرَّبِينَ

گفت: بلی و [آنگاه] شما از مقرّبان خواهید بود

- ترجمه سلطانی

گفت: بلی و شما از مقرّبان خواهید بود

- ترجمه راستین

فرعون پاسخ داد: بلی و علاوه بر آن نزد من از مقربان خواهید گشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٥ قَالُوا يَامُوسَى إِمَّا أَن تُلْقِيَ وَإِمَّا أَن نَّكُونَ نَحْنُ الْمُلْقِينَ

[جادوگران ادب کردند و به موسی (ع)] گفتند: ای موسی آیا تو [ابتداء] می‌‌افکنی؟ و یا اینکه این ما باشیم که [اوّل] بیفکنیم؟

- ترجمه سلطانی

گفتند: ای موسی آیا تو (ابتداء) می‌افکنی؟ و یا اینکه این ما باشیم که (اوّل) بیفکنیم؟

- ترجمه راستین

ساحران به موسی گفتند: اکنون خواهی نخست تو عصای خود بیفکن یا ما بساط سحر خویش بیندازیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٦ قَالَ أَلْقُوا فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ وَاسْتَرْهَبُوهُمْ وَجَاءُوا بِسِحْرٍ عَظِيمٍ

[موسی (ع) از روی کَرم و مقابله برای ادب] گفت: شما بیفکنید و چون انداختند چشم‌‌های مردم را سحر کردند {به هر علم و عملی که مدرک آن و مأخذ آن مخفی باشد سِحْر گفته می‌‌شود، چه با ممزوج کردن قوای روحانی و طبیعی، یا فقط با تصرّف در قوای طبیعی باشد، و به تمزیج قوای روحانی و طبیعی و احداث آثاری خارج از مجرای عادت گفته می‌‌شود، و منجمله تصرّف در مدارک بشری است به حیثی که آنچه را که حقیقت ندارد می‌‌بیند و می‌‌شنود، و گویی که آنها با تسخیر روحانیّات خبیثه و تمزیج آنها با قوای طبیعی و احداث آثاری خارج از عادت سحر کردند} و آنها را ترساندند و جادویی بزرگ در آوردند

- ترجمه سلطانی

گفت: شما بیفکنید و چون انداختند چشم‌های مردم را سحر کردند و آنها را ترساندند و جادویی بزرگ در آوردند

- ترجمه راستین

موسی گفت: شما اول اسباب خود بیفکنید. چون بساط خود انداختند به جادوگری چشم خلق بربستند و مردم را سخت به هراس افکندند، و سحری بس عظیم و هول‌انگیز برانگیختند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٧ وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ

و به موسی وحی کردیم: که عصایت را بیفکن پس آنوقت (ناگاه) آن آنچه که متقلبانه (بطور قلب شده و وارونه) می‌‌افکندند را بلعید

- ترجمه سلطانی

و به موسی وحی کردیم: که عصایت را بیفکن پس آنوقت (ناگاه) آن آنچه که متقلبانه (بطور قلب شده و وارونه) می‌افکندند را بلعید

- ترجمه راستین

و ما به موسی وحی نمودیم که عصای خود را بیفکن، (چون عصا انداخت) ناگاه معجزه او هر چه ساحران بافته بودند یکباره همه را ببلعید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٨ فَوَقَعَ الْحَقُّ وَبَطَلَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ

پس حقّ واقع (ثابت) شد و آنچه که عمل می‌‌کردند را باطل کرد

- ترجمه سلطانی

پس حقّ واقع (ثابت) شد و آنچه که عمل می‌کردند را باطل کرد

- ترجمه راستین

پس حق ثابت شد و اعمال ساحران همه باطل گردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٩ فَغُلِبُوا هُنَالِكَ وَانقَلَبُوا صَاغِرِينَ

و در آنجا مغلوب شدند و خوار گشتند

- ترجمه سلطانی

و در آنجا مغلوب شدند و خوار گشتند

- ترجمه راستین

عاقبت فرعونیان در آنجا مغلوب شده و خوار و سرشکسته بازگشتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٠ وَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ

و جادوگران سجده کنان افتادند

- ترجمه سلطانی

و جادوگران سجده کنان افتادند

- ترجمه راستین

و ساحران بی‌اختیار به سجده افتادند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢١ قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَـمِينَ

گفتند: ما به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم

- ترجمه سلطانی

گفتند: ما به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم

- ترجمه راستین

گفتند: ما ایمان آوردیم به خدای عالمیان،

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٢ رَبِّ مُوسَى وَهَارُونَ

پروردگار موسی و هارون

- ترجمه سلطانی

پروردگار موسی و هارون

- ترجمه راستین

خدای موسی و هارون.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٣ قَالَ فِرْعَوْنُ آمَنتُم بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّ هَذَا لَمَكْرٌ مَّكَرْتُمُوهُ فِي الْمَدِينَةِ لِتُخْرِجُوا مِنْهَا أَهْلَهَا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ

فرعون گفت: آیا قبل از اینکه من به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید همانا این حتماً مکری است که آن را در شهر (مصر) مکر کرده‌‌اید تا اهل (مالکان یا متصرّفان) آن را [که قبطی بودند] از آن خارج (بیرون) کنید پس [تهدید کرد که] خواهید دانست

- ترجمه سلطانی

فرعون گفت: آیا قبل از اینکه من به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید همانا این حتماً مکری است که آن را در شهر مکر کرده‌اید تا اهل (ساکنان) آن را از آن خارج (بیرون) کنید پس خواهید دانست

- ترجمه راستین

فرعون گفت: چگونه پیش از دستور و اجازه من به او ایمان آوردید؟همانا این مکری است که در این شهر اندیشیده‌اید که مردم این شهر را از آن بیرون کنید، پس به زودی خواهید دانست!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٤ لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلَافٍ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ

قطعاً حتماً دستانتان و پاهایتان را بر خلاف یکدیگر قطع خواهم کرد سپس قطعاً حتماً شما همگی را بر دار خواهم کشید

- ترجمه سلطانی

قطعاً حتماً دستانتان و پاهایتان را بر خلاف یکدیگر قطع خواهم کرد سپس قطعاً حتماً شما همگی را بر دار خواهم کشید

- ترجمه راستین

همانا دست و پای شما را یکی از راست و یکی از چپ بریده و آن گاه همه را به دار خواهم آویخت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٥ قَالُوا إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ

[ساحران] گفتند: ما به سوی پروردگارمان برگشت کنند‌‌ه‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

گفتند: ما به سوی پروردگارمان برگشت کنند‌ه‌ایم

- ترجمه راستین

ساحران گفتند: ما به سوی خدای خود باز می‌گردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٦ وَمَا تَنقِمُ مِنَّا إِلَّا أَنْ آمَنَّا بِآيَاتِ رَبِّنَا لَـمَّا جَاءَتْنَا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَتَوَفَّنَا مُسْلِمِينَ

و تو از ما انتقام نمی‌‌گیری مگر به خاطر اینکه ما به آیات پروردگارمان، چون نزد ما آمد، ایمان آوردیم، پروردگارا بر ما صبری [بزرگ] فرو بریز و ما را بمیران [در حالی که] مسلمان (تسلیم شده) [بر پیامبرت، تسلیم قضایت] هستیم

- ترجمه سلطانی

و تو از ما انتقام نمی‌گیری مگر به خاطر اینکه ما به آیات پروردگارمان، چون نزد ما آمد، ایمان آوردیم، پروردگارا بر ما صبری فرو بریز و ما را بمیران (در حالی که) مسلمان (تسلیم شده) هستیم

- ترجمه راستین

و کینه و انتقام تو از ما تنها به جرم آن است که ما به آیات خدا چون برای (هدایت) ما آمد ایمان آوردیم، بار خدایا، به ما صبر و شکیبایی ده و ما را به آیین اسلام (یعنی با تسلیم و رضای به حکم خدا) بمیران.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٧ وَقَالَ الْمَلَأُ مِن قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ

و سرانی از قوم فرعون گفتند: آیا موسی را و قوم او را وا می‌‌گذاری تا در [این] سرزمین (مصر) فساد کنند و [عبادت تو و سلطنت] تو و آلههٔ (خدایان، اصنام) تو را رها کند؟ [در جواب آنها] گفت: بزودی پسران آنها را خواهیم کشت و زنان آنان را زنده خواهیم گذارد و همانا ما بر آنها قاهر (برتر و چیره) هستیم

- ترجمه سلطانی

و سرانی از قوم فرعون گفتند: آیا موسی را و قوم او را وا میگذاری تا در (این) سرزمین فساد کنند و (عبادت) تو را و آلههٔ (خدایان) تو را رها کند؟ گفت: بزودی پسران آنها را خواهیم کشت و زنان آنان را زنده خواهیم گذارد و همانا ما بر آنها قاهر (برتر و چیره) هستیم

- ترجمه راستین

و سران قوم فرعون گفتند: آیا موسی و قومش را واگذاری تا در این سرزمین فساد کنند و تو و خدایان تو را رها سازند؟فرعون گفت: به زودی پسرانشان را کشته و زنانشان را زنده گذاریم (و در رنج و عذاب خدمت و اسارت نگاه داریم) و ما بر آنها غالب و مقتدریم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٨ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ

موسی [به جهت دلداری بر آنها و به عنوان وعده] به قومش گفت: [با تضرّع به او و التجاء به او] از خداوند درخواست اعانت (کمک) کنید و صبر پیشه کنید همانا زمین برای خداوند است که آن را به کسی از بندگانش که بخواهد به ارث می‌‌دهد و سرانجام [نیک که همان آخرت و دار کرامت است] برای پرهیزکاران [از جَزَع (ناشکیبایی) به هنگام شدائد (سختی‌‌ها)] است

- ترجمه سلطانی

موسی به قومش گفت: از خداوند درخواست اعانت (کمک) کنید و صبر پیشه کنید همانا زمین برای خداوند است که آن را به کسی از بندگانش که بخواهد به ارث میدهد و سرانجام (نیک) برای پرهیزکاران است

- ترجمه راستین

موسی به قوم خود گفت: از خدا یاری خواهید و صبر کنید که زمین ملک خداست، آن را به هر کس از بندگان خود خواهد به میراث دهد، و حسن عاقبت مخصوص اهل تقواست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٩ قَالُوا أُوذِينَا مِن قَبْلِ أَن تَأْتِيَنَا وَمِن بَعْدِ مَا جِئْتَنَا قَالَ عَسَى رَبُّكُمْ أَن يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَيَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الْأَرْضِ فَيَنظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ

گفتند: [ای موسی] قبل از اینکه نزد ما بیایی اذیّت می‌‌شدیم [که با وعده آمدن تو تسلّی یافته بودیم] و بعد از آنکه نزد ما آمده‌‌ای [خود را به چه تسلّی بدهیم، موسی (ع)] گفت: چه بسا (امید است) که پروردگارتان دشمنانتان را هلاک کند و شما را در [این] سرزمین [یعنی سرزمین مصر] جانشین آنان سازد و می‌‌نگرد که شما چگونه عمل می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

گفتند: قبل از اینکه نزد ما بیایی اذیّت می‌شدیم و بعد از آنکه نزد ما آمده‌ای (خود را به چه تسلّی بدهیم) گفت: چه بسا (امید است) که پروردگارتان دشمنانتان را هلاک کند و شما را در (این) سرزمین (مصر) جانشین آنان سازد و می‌نگرد که شما چگونه عمل میکنید

- ترجمه راستین

قوم موسی به او گفتند که ما هم پیش از آمدن تو (به رسالت) و هم بعد از آنکه آمدی به رنج و شکنجه (دشمن) بوده‌ایم، موسی گفت: امید است که خدا دشمن شما را هلاک نماید و شما را در زمین جانشین کند آن‌گاه بنگرد تا شما چه خواهید کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٠ وَلَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِينَ وَنَقْصٍ مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ

و همانا هرآینه آل فرعون را با خشکسالی و نقص از میوه‌‌ها (محصولات) [با آفات دیگری غیر از خشکسالی] فرو گرفتیم به این ترقّب که آنها یاد کنند [که فراوانی نعمت و عیش و وسعت (گشایش) به قدرت خداوند است نه به اختیار آنها پس به رسولان او ایمان آورند و او را جحد (نفی با انکار) نکنند]

- ترجمه سلطانی

و همانا هرآینه آل فرعون را با خشکسالی و نقص از میوه‌ها (محصولات) فرو گرفتیم به این ترقّب که آنها یاد کنند (پند گیرند)

- ترجمه راستین

و فرعونیان را سخت به قحط و تنگی معاش و نقص و آفت برکشت و زرع مبتلا کردیم تا شاید متذکر شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣١ فَإِذَا جَاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قَالُوا لَنَا هَذِهِ وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسَى وَمَن مَّعَهُ أَلَا إِنَّمَا طَائِرُهُمْ عِندَ اللَّهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ

و وقتی که نیکی به ایشان می‌‌رسد می‌‌گویند: این برای [شایستگی خود] ما است و اگر به آنها بدیی اصابت می‌‌کرد به موسی و کسانی که با او بودند تطیّر (فال بد، شگون بد) می‌‌زدند {مراد از حسنه در اینجا آنچه که اهل حسّ آن را حسنه می‌‌شمارند است از صحّت و خصب (فراوانی نعمت و عیش) و سعهٔ مال، و از سیّئه آنچه است که در مقابل آن است}، آگاه باشید که جز آن نیست که پرندهٔ (فال نیک و بد) آنها [یعنی سبب خیرشان و شرّشان] نزد خداوند است و لکن اکثر آنان نمی‌‌دانند [که سبب خیر و شرّ نزد خداوند است]

- ترجمه سلطانی

و وقتی که نیکی به ایشان می‌رسد می‌گویند: این برای (شایستگی خود) ما است و اگر به آنها بدیی اصابت می‌کرد به موسی و کسانی که با او بودند تطیّر (فال بد، شگون بد) می‌زدند، آگاه باشید که جز آن نیست که پرندهٔ (فال نیک و بد) آنها نزد خداوند است و لکن اکثر آنان نمیدانند

- ترجمه راستین

پس هرگاه که نیکویی (و پیشامد خوشی) بدانها می‌رسید به شایستگی خود نسبت می‌دادند، و هرگاه بدی (و پیشامد ناگواری مانند قحط و سختی) بر آنها می‌آمد فال بد به موسی و همراهانش می‌زدند. آگاه باشند که فال بد آنها نزد خداست (یعنی رنج و سختی‌ها که بر آنان پیش آید کیفر از جانب خداست) لیکن اکثر آنها بر این آگاه نیستند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٢ وَقَالُوا مَهْمَا تَأْتِنَا بِهِ مِنْ آيَةٍ لِّتَسْحَرَنَا بِهَا فَمَا نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ

و [با وقاحت] گفتند: هر چه از آیه که برای ما بیاوری تا ما را با آن سحر کنی [یعنی در ما تصرّف کنی و ما را از آنچه که بر آن هستیم با تصرّفات پنهان از ما تغییر دهی] پس ما به تو ایمان آورنده نیستیم

- ترجمه سلطانی

و گفتند: هر چه از آیه که برای ما بیاوری تا ما را با آن سحر کنی پس ما به تو ایمان آورنده نیستیم

- ترجمه راستین

و گفتند: هر آیه و معجزه‌ای که برای ما بیاوری که ما را بدان سحر کنی هرگز ما به تو ایمان نخواهیم آورد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٣ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آيَاتٍ مُّفَصَّلَاتٍ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا مُّجْرِمِينَ

پس طوفان و ملخ و شته و قورباغه‌‌ها و خون را بر آنها فرستادیم [در حالی که] آیاتی مفصّل (واضح یا منفصل) [بودند] پس آنها تکبّر ورزیدند و گروهی مجرم بودند

- ترجمه سلطانی

پس طوفان و ملخ و شته و قورباغه‌ها و خون را بر آنها فرستادیم (در حالی که) آیاتی مفصّل (واضح یا منفصل) (بودند) پس آنها تکبّر ورزیدند و گروهی مجرم بودند

- ترجمه راستین

پس بر آنها طوفان و ملخ و شپشک و وزغ و خون (خون شدن آب) آن نشانه‌های آشکار (قهر و غضب) را فرستادیم، باز طریق کبر و گردنکشی پیش گرفتند و قومی گناهکار بودند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٤ وَلَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ قَالُوا يَامُوسَى ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِندَكَ لَئِن كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَلَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرَائِيلَ

و چون رجز (پلیدی، عذاب) بر آنها واقع شد گفتند: ای موسی از پروردگارت به آنچه که نزد تو عهد کرده است برای ما بخواه که اگر این عذاب را از ما برداری حتماً به تو ایمان می‌‌آوریم و حتما ً بنی اسرائیل را با تو می‌‌فرستیم

- ترجمه سلطانی

و چون رجز (پلیدی، عذاب) بر آنها واقع شد گفتند: ای موسی از پروردگارت به آنچه که نزد تو عهد کرده است برای ما بخواه که اگر این عذاب را از ما برداری حتماً به تو ایمان می‌آوریم و حتما ً بنی اسرائیل را با تو می‌فرستیم

- ترجمه راستین

و چون بلا بر آنها واقع شد گفتند که ای موسی، خدایت را به عهدی که با تو دارد بخوان (تا این عذاب و بلا را از ما دور کند) ، که اگر رفع بلا کردی البته ایمان به تو می‌آوریم و بنی اسرائیل را به همراهی تو می‌فرستیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٥ فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلَى أَجَلٍ هُم بَالِغُوهُ إِذَا هُمْ يَنكُثُونَ

پس چون عذابی، که مدّتی بود که آن به آنها رسیده بود را از آنها برداشتیم آنوقت آنها عهد [خود را] شکستند

- ترجمه سلطانی

پس چون عذابی، که مدّتی بود که آن به آنها رسیده بود را از آنها برداشتیم آنوقت آنها عهد (خود را) شکستند

- ترجمه راستین

پس چون بلا را تا مدتی که متعهد شدند ایمان آورند از سر آنها رفع کردیم، باز پیمان را شکستند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٦ فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا عَنْهَا غَافِلِينَ

پس ما [نیز] از آنها انتقام گرفتیم و به خاطر اینکه آنها آیات ما را دروغ شمردند و از آنها غافل بودند آنها را در دریا غرق کردیم

- ترجمه سلطانی

پس ما (نیز) از آنها انتقام گرفتیم و به خاطر اینکه آنها آیات ما را دروغ شمردند و از آنها غافل بودند آنها را در دریا غرق کردیم

- ترجمه راستین

ما هم از آنان انتقام کشیدیم و آنها را به دریا غرق کردیم به کیفر آنکه آیات ما را تکذیب کرده و از آن غفلت نمودند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٧ وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنَى عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ بِمَا صَبَرُوا وَدَمَّرْنَا مَا كَانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا كَانُوا يَعْرِشُونَ

و [این] قوم که ضعیف نگهداشته شده بودند را وارث مشرق‌‌های آن سرزمین و مغرب‌‌های آن [یعنی مشارق ملک مصر و مغارب آن یا ملک مصر و شام] که در آنجا [به کثرت نعم از حبوب و ثِمار (میوه‌‌ها) و غیر آنها] برکت داده بودیم کردیم و کلمهٔ حسنای پروردگارت بر بنی اسرائیل به خاطر صبرهایی که کردند تمام شد {کلمه مختصّ به حروف مرکّبهٔ حاصله از تقاطع هوای تنفّسی با مخارج حروف موضوعه برای معنایی از معانی نیست، بلکه هر آنچه که بر غیر خود از کلمات عینی دلالت کند پس آن کلمه است، بلکه تحقیق این است که حقّ مضاف که همان مشیّت است که همان نفسُ الرَّحمان و اضافهٔ اشراقیّهٔ او و ربّ مضاف است به اعتبار تعلّقش به مخارج حقیقی که همان اعیان ثابته و ماهیّات اعتباری هستند، به اعتبار وحدتش کلمۀ او تعالی و به اعتبار تعددّش کلمات او هستند زیرا او فی نفسه وحدتی حقیقی ظلّی دارد و به اعتبار ماهیّات کثرتی اعتباری دارد} و آنچه که فرعون و قوم او [از اصنام (بت‌‌ها) و عبادت آنها و صنایع دقیقه و آلات آنها و بناهای بلند و زخارف آنها] ساخته بودند و آنچه [از ارجمندی‌‌های پنهان و قصرهای بلند] که برافراشته بودند را واژگون (نابود) کردیم

- ترجمه سلطانی

و (این) قوم که ضعیف نگهداشته شده بودند را وارث مشرقهای آن سرزمین و مغرب‌های آن که در آنجا برکت داده بودیم کردیم و کلمهٔ حسنای پروردگارت بر بنی اسرائیل به خاطر صبرهایی که کردند تمام شد و آنچه که فرعون و قوم او ساخته بودند و آنچه که برافراشته بودند را واژگون (نابود) کردیم

- ترجمه راستین

و طایفه‌ای را که فرعونیان ذلیل و ناتوان می‌داشتند وارث مشرق و مغرب زمین با برکت (مصر و شامات) گردانیدیم و آن سخن و وعده نیکوی خدای تو بر بنی اسرائیل تحقق یافت به پاداش صبری که (در مصائب) کردند، و آنچه را فرعون و قومش می‌ساختند و می‌افراشتند (از صنایع و عمارات و کاخهای با عظمت) ویران نمودیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٨ وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ لَّهُمْ قَالُوا يَامُوسَى اجْعَل لَّنَا إِلَهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ

و بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم پس نزد قومی (عمالقه) آمدند که بر [عبادت] بت‌‌هایی که داشتند اعتکاف می‌‌کردند، گفتند: ای موسی همانند خدایی که آنها دارند برای ما هم خدایی قرار بده، گفت: همانا شما قومی هستید که جهل می‌‌ورزید

- ترجمه سلطانی

و بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم پس نزد قومی آمدند که بر بت‌هایی که داشتند اعتکاف می‌کردند، گفتند: ای موسی همانند خدایی که آنها دارند برای ما هم خدایی قرار بده، گفت: همانا شما قومی هستید که جهل می‌ورزید

- ترجمه راستین

و بنی اسرائیل را از دریا به ساحل رسانیدیم، پس به قومی که بر پرستش بتان خود متوقف بودند برخورده، گفتند: ای موسی برای ما خدایی مثل خدایانی که این بت‌پرستان راست مقرر کن. موسی گفت: شما سخت مردم نادانی هستید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٩ إِنَّ هَـؤُلَاءِ مُتَبَّرٌ مَّا هُمْ فِيهِ وَبَاطِلٌ مَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ

همانا اینان از آنچه [که اتّصال به آن شایسته است از احوال و اخلاق و عقاید] که خود در آن هستند بریده‌‌اند و آنچه که عمل می‌‌کردند باطل (فاسد) است [که اثری ندارد و فایده‌‌ای بر آن مترتّب نیست]

- ترجمه سلطانی

همانا اینان از آنچه که خود در آن هستند بریده‌اند و آنچه که عمل می‌کردند باطل است

- ترجمه راستین

خدایانی که این جماعت بت‌پرستان راست فانی، و آیین و کارهاشان باطل و تباه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤٠ قَالَ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إِلَهًا وَهُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعَالَـمِينَ

گفت: آیا معبودی غیر از خداوند به عنوان خداوند برای شما بجویم؟ و (حال آنکه) او شما را بر جهانیان [در زمان شما با بعثت رسولانی از شما و خلاص کردن شما از دشمنانتان و انقیاد شما به این رسولان برتری داد]

- ترجمه سلطانی

گفت: آیا معبودی غیر از خداوند به عنوان خداوند برای شما بجویم؟ و (حال آنکه) او شما را بر جهانیان برتری داد

- ترجمه راستین

موسی گفت: آیا غیر خدا را برای شما به خدایی طلبم در صورتی که خداست که شما را بر عالمیان برتری و فضیلت بخشید!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤١ وَإِذْ أَنجَيْنَاكُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُـوءَ الْعَذَابِ يُقَتِّلُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَلِكُم بَلَاءٌ مِّن رَّبِّكُمْ عَظِيمٌ

و [به یاد آورید] آنوقتی که شما را از آل فرعون نجات دادیم [در حالی که] شما را با عذابی بد رنج می‌‌دادند پسرانتان را می‌‌کشتند و زنانتان (دخترانتان) را زنده می‌‌گذاردند و در آن برای شما بلائی بزرگ از پروردگارتان [بر دست دشمنان خود] بود

- ترجمه سلطانی

و آنوقتی که شما را از آل فرعون نجات دادیم (در حالی که) شما را با عذابی بد رنج می‌دادند پسرانتان را میکشتند و زنان (دختران)تان را زنده می‌گذاردند و در آن برای شما بلائی بزرگ از پروردگارتان بود

- ترجمه راستین

و (یاد آرید) هنگامی که شما را از چنگ فرعونیان نجات دادیم که شما را سخت به عذاب و شکنجه می‌داشتند، پسرانتان را کشته و زنان را زنده (به اسارت و خدمتکاری) می‌داشتند و این شما را از جانب خدا امتحان و تنبیه بزرگی بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای