حزب شمارهٔ ۳۹
٣٤ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيرًا مِّنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ
ای کسانی که ایمان آوردهاید همانا بسیاری از حِبرها و راهبها البتّه اموال مردم را به باطل میخورند و از راه خدا [از نبیّ (ص) یا از ولیّ (ع)] باز میدارند {و مقصود تعریض است به امّت محمّد (ص) و کسانی که بعد از او به صورت احبار و رهبان میآیند منجمله نامیده شدگان به علماء و فقهاء و به صوفیّه و عرفاء که سوای آنچه که به آن اعراض و اغراض حاصل میشود فقه ندارند و سوای دلق و حلق نه معرفت دارند و نه تصوّف} و کسانی هستند که زر و سیم میاندوزند و آنها را در راه خدا انفاق نمیکنند پس به آنان به عذابی دردناک بشارت بده
- ترجمه سلطانیای کسانی که ایمان آوردهاید همانا بسیاری از حِبرها و راهبها البتّه اموال مردم را به باطل میخورند و از راه خدا باز میدارند و کسانی هستند که زر و سیم میاندوزند و آنها را در راه خدا انفاق نمیکنند پس به آنان به عذابی دردناک بشارت بده
- ترجمه راستینای اهل ایمان، بسیاری از علماء و راهبان (یهود و نصاری) اموال مردم را به باطل طعمه خود میکنند و (خلق را) از راه خدا منع میکنند و کسانی که طلا و نقره را گنجینه و ذخیره میکنند و در راه خدا انفاق نمیکنند آنها را به عذابی دردناک بشارت ده.
- ترجمه الهی قمشهای٣٥ يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنتُمْ تَكْنِزُونَ
در روزی که در آتش جهنّم بر آنها (طلا و نقره) آتش افروخته میشود و پیشانیهایشان و پهلوهایشان و پشت آنها با آنها داغ میشود، این [که به آن داغ میشوید] به (سبب) آنچه است که برای خودتان اندوخته بودید پس بچشید [وبال] آنچه را که ذخیره میکردید
- ترجمه سلطانیدر روزی که در آتش جهنّم بر آنها (طلا و نقره) آتش افروخته میشود و پیشانیهایشان و پهلوهایشان و پشت آنها با آنها داغ میشود، این به (سبب) آنچه است که برای خودتان اندوخته بودید پس بچشید آنچه را که ذخیره میکردید
- ترجمه راستینروزی که آن طلا و نقره ذخائرشان در آتش دوزخ گداخته شود و پیشانی و پشت و پهلوی آنها را به آن داغ کنند (و فرشتگان عذاب به آنها گویند) این است نتیجه آنچه بر خود ذخیره کردید، اکنون بچشید (آتش حسرت و عذاب) همان سیم و زری که اندوخته میکردید.
- ترجمه الهی قمشهای٣٦ إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلَا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنفُسَكُمْ وَقَاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ
همانا تعداد ماهها نزد خداوند از روزی که آسمانها و زمین را [قبل از استقرار آنها نزد شما] خلق کرد در کتاب خداوند [یعنی مکتوب خداوند یا کتاب مبین که همان عقل یا لوح محفوظ است] دوازده ماه است چهار از آنها (ذیقعده و ذیحجّه و محرّم و رجب) حرام هستند آن، دین استوار است پس در آنها به خودتان ظلم نکنید [به اینکه بعضی از شما با بعضی بجنگد و نهب (غارت) کند و اسیر نماید، یا پس در آنها با اعتداء (تجاوز کردن) در آنها به خودتان ظلم نکنید با هتک حرمت آنها با جنگیدن در آنها و ارتکاب سایر آنچه که نمیسزد] و [در غیر این ماهها] با همگی مشرکین بجنگید همانطور که با همگی شما جنگ میکنند [و از هتک حرمت این ماهها بپرهیزید] و بدانید که خداوند با پرهیزکاران است
- ترجمه سلطانیهمانا تعداد ماهها نزد خداوند از روزی که آسمانها و زمین را خلق کرد در کتاب خدا دوازده ماه است چهار از آنها حرام هستند آن، دین استوار است پس در آنها به خودتان ظلم نکنید و با همگی مشرکین بجنگید همانطور که با همگی شما جنگ میکنند و بدانید که خداوند با پرهیزکاران است
- ترجمه راستینهمانا عدد ماههای سال نزد خدا در کتاب (تکوین و تشریع) خدا دوازده ماه است از آن روزی که خدا آسمان و زمین را بیافرید و از آن دوازده ماه چهار ماه ماههای حرام است (نزد اکثر مفسرین آن چهار ماه ذیقعده و ذیحجه و محرم و رجب است) این است دین استوار و محکم، پس در آن ماهها ظلم و ستم (به جنگ و خونریزی) در حق خود و یکدیگر مکنید و متفقا همه با مشرکان قتال و کارزار کنید چنانکه مشرکان نیز همه متّفقا با شما به جنگ و خصومت برمیخیزند و بدانید که خدا با اهل تقواست.
- ترجمه الهی قمشهای٣٧ إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيَادَةٌ فِي الْكُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُحِلُّونَهُ عَامًا وَيُحَرِّمُونَهُ عَامًا لِّيُوَاطِئُوا عِدَّةَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فَيُحِلُّوا مَا حَرَّمَ اللَّهُ زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمَالِهِمْ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ
همانا نسیء (به تأخیر افکندن حرمت ماه حرام به ماه دیگر و تحلیل جنگ در آن) جز زیادت در کفر نیست که کسانی که کفر ورزیدهاند با آن گمراه میشوند یک سال آن را حلال میکنند و یک سال آن را حرام میکنند تا [آن را] با تعداد آنچه که خداوند [از ماهها] حرام کرده است مطابق کنند و [با نسیء] حلال میکنند آنچه را که خداوند حرام کرده است، بدی اعمالشان برای آنان زینت داده شده، و خداوند مردمان کافر را هدایت نمیکند
- ترجمه سلطانیهمانا نسیء (به تأخیر افکندن حرمت ماه حرام به ماه دیگر و تحلیل جنگ در آن) جز زیادت در کفر نیست که کسانی که کفر ورزیدهاند با آن گمراه میشوند یک سال آن را حلال میکنند و یک سال آن را حرام میکنند تا (آن را) با تعداد آنچه که خداوند (از ماهها) حرام کرده است مطابق کنند و (با نسیء) حلال میکنند آنچه را که خداوند حرام کرده است، بدی اعمالشان برای آنان زینت داده شده، و خداوند مردمان کافر را هدایت نمیکند
- ترجمه راستیننسیء (یعنی ماهی را تغییر و تبدیل کردن به ماهی دیگر و حکم ماه حرامی را در هر سه سال، سالی ده روز به ماهی متأخر انداختن که بدعت زمان جاهلیت بود) افزایش در کفر است که کافران را بدان به جهل و گمراهی کشند، سالی ماه حرام را حلال میشمرند و سالی دیگر حرام تا بدین وسیله با عده ماههایی که خدا حرام کرده سازگاری و برابری داشته باشند و حرام خدا را حلال گردانند. اعمال زشت آنها در نظرشان زیبا نمود، و خدا هرگز کافران را هدایت نخواهد کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٣٨ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِيتُم بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ
ای کسانی که [با ایمان عامّ یا با ایمان خاصّ] ایمان آوردهاید شما را چه شده! وقتی که به شما گفته میشود که در راه خدا حرکت کنید به زمین [خاکی یا زمین طبع یا زمین نفس] سنگینی میکنید آیا به جای آخرت به زندگانی دنیا راضی شدهاید پس متاع زندگانی دنیا در مقابل آخِرت جز اندکی نیست
- ترجمه سلطانیای کسانی که ایمان آوردهاید شما را چه شده! وقتی که به شما گفته میشود که در راه خدا حرکت کنید به زمین سنگینی میکنید آیا به جای آخرت به زندگانی دنیا راضی شدهاید پس متاع زندگانی دنیا در مقابل آخِرت جز اندکی نیست
- ترجمه راستینای کسانی که ایمان آوردهاید، جهت چیست که چون به شما امر شود که برای جهاد در راه خدا بیدرنگ خارج شوید (چون بار گران) به خاک زمین سخت دل بستهاید؟آیا راضی به زندگانی دنیا عوض آخرت شدهاید؟در صورتی که متاع دنیا در پیش عالم آخرت اندکی بیش نیست.
- ترجمه الهی قمشهای٣٩ إِلَّا تَنفِرُوا يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَيَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَلَا تَضُرُّوهُ شَيْئًا وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
اگر حرکت نکنید شما را به عذابی دردناک عذاب میکند و [بعد از اهلاک شما] قومی غیر از شما را جایگزین میکند و چیزی به او ضرر نمیرسانید و خداوند بر هر چیزی [بر نصرت رسولش بدون امداد شما و بر اهلاک شما و بر جایگزین کردن قومی غیر از شما] بسیار توانا است
- ترجمه سلطانیاگر حرکت نکنید شما را به عذابی دردناک عذاب میکند و قومی غیر از شما را جایگزین میکند و چیزی به او ضرر نمیرسانید و خداوند بر هر چیزی بسیار توانا است
- ترجمه راستیناگر بیرون نشوید خدا شما را به عذابی دردناک معذب خواهد کرد و قومی دیگر به جای شما برمیگمارد و شما به خدا زیانی نمیرسانید، و خدا بر هر چیز تواناست.
- ترجمه الهی قمشهای٤٠ إِلَّا تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُـولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ
اگر او را یاری نکنید البتّه خداوند او [یعنی محمد (ص)] را یاری کرده است آنوقتی که کسانی که کفر ورزیدند [حینی که در امر او (ص) در دار النّدوه به اجلاء (تبعید) و حبس و قتل مشاوره کردند] او را اخراج کردند دوّمی (ابوبکر) از آن دو [دیگری با وی (ص) نبود] آنوقت که آن دو در غار [ثور] بودند آنوقت [محمد (ص)] به همراهش (ابوبکر) گفت که محزون مباش که خداوند با ما است [و کسی که خداوند با او باشد مغلوب نمیشود] پس خداوند سکینهٔ خود را بر وی نازل کرد {سکینه بنابر آنچه که صوفیّه آن را تحقیق کردهاند صورت ملکوتیّهٔ ملکیّهٔ الهیّه است که به صورت محبوبترین اشیاء بر صدر سالک الی الله ظاهر میشود و محبوبترین چیزها نزد سالک همان شیخ مرشد و ولیّ قائد او هستند، و نزد آنان سکینه و فکر و حضور نامیده میشود و همان سلطان نصیر و طمأنینه است} و با سپاهیانی که آنها را نمیدیدید [یعنی قوّت بر دیدن آنها ندارید] او را تأیید کرد و کلمهٔ کسانی که کفر ورزیدهاند را پایین قرار داد و کلمهٔ خداوند آن بالا است {کلمه شامل کلمات لفظیّه و کلمات تکوینیّه از عقول و ارواح و عالم مثال و قوای بشری و حیوانی و نباتی و اخلاق و احوال و افعال در عالم صغیر است، و آن اگر منتسب به ولایت باشد که همان کلمۀ حقیقی خداوند بلاواسطه باشد یا به کسی که منتسب به ولایت است پس آنها کلمات الله هستند، برای اینکه کلمۀ حقیقی خداوند همان مشیّت است که از آن به «حقّ مخلوقٌ به» و اضافهٔ اشراقیّه و حقیقت محمّدیّه و علویّت علی (ع) تعبیر میشود و همان ولایت مطلقه است، و هر آنچه که منتسب به آن باشد کلمهٔ الله میباشد، و هر آنچه که کلمهٔ الله باشد به علوّ خداوند علیا میباشد و علوّ ذاتی دارد نه عرضیِّ محتاج به جعل و تسبیب} و خداوند غالب است [هرگز مغلوب نمیشود تا سفلیّت برای کلمۀ او تصوّر شود] و حکیم است [خلل به آنچه که منتسب به او باشد راه نمییابد تا طرّ (راندن) و سفلیّت بر کلمۀ او تصوّر شود]
- ترجمه سلطانیاگر او را یاری نکنید البتّه خداوند او (محمد (ص)) را یاری کرده است آنوقتی که کسانی که کفر ورزیدند او را اخراج کردند دوّمی (ابوبکر) از آن دو (دیگری با وی نبود) آنوقت که آن دو در غار بودند آنوقت (محمد (ص)) به همراهش گفت که محزون مباش که خداوند با ما است پس خداوند سکینهٔ خود را بر وی نازل کرد و با سپاهیانی که آنها را نمیدیدید او را تأیید کرد و کلمهٔ کسانی که کفر ورزیدهاند را پایین قرار داد و کلمهٔ خداوند آن بالا است و خداوند غالب و حکیم است
- ترجمه راستیناگر شما او را (یعنی رسول خدا را) یاری نکنید البته خداوند او را یاری کرد هنگامی که کافران او را که یکی از دو تن بود (از مکه) بیرون کردند، آنگاه که در غار بودند (و خدا بر در غار کوه پرده عنکبوتان و آشیانه کبوتران گماشت تا دشمنان که به عزم کشتنش آمده بودند او را نیافتند) و آنگاه که او به رفیق و همسفر خود (ابو بکر که پریشان و مضطرب بود) میگفت: مترس که خدا با ماست. آن زمان خدا وقار و آرامش خاطر خود را بر او فرستاد و او را به سپاه و لشکرهای غیبی خود که شما آنان را ندیدید مدد فرمود و ندای کافران را پست گردانید و ندای خداست که مقام بلند دارد، و خدا را کمال قدرت و دانایی است.
- ترجمه الهی قمشهای٤١ انفِرُوا خِفَافًا وَثِقَالًا وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
چه سبکبار و چه سنگینبار حرکت کنید و با اموالتان و انفستان در راه خدا جهاد کنید که آن برای شما بهتر است اگر [امور را و عواقب آنها را] میدانستید
- ترجمه سلطانیچه سبکبار و چه سنگینبار حرکت کنید و با اموالتان و انفستان در راه خدا جهاد کنید که آن برای شما بهتر است اگر میدانستید
- ترجمه راستینبرای جنگ با کافران، سبکبار و مجهز بیرون شوید و در راه خدا به مال و جان جهاد کنید، این کار شما را بسی بهتر خواهد بود اگر مردمی با فکر و دانش باشید.
- ترجمه الهی قمشهای٤٢ لَوْ كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَسَفَرًا قَاصِدًا لَّاتَّبَعُوكَ وَلَكِن بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ وَسَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنَا لَخَرَجْنَا مَعَكُمْ يُهْلِكُونَ أَنفُسَهُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ
اگر عرَضی (غنیمتی) نزدیک (قریب الوصول) بود و سفری کوتاه البتّه از تو پیروی میکردند و لکن این مسافت دور بر آنها دشوار آمده و [بعد از رجوع شما به آنها] به خداوند سوگند یاد خواهند کرد که اگر استطاعت میداشتیم حتماً با شما خارج میشدیم [با عذر کاذبشان] خودشان را هلاک میکنند و خداوند میداند که آنان البتّه [در عذر آوردن] دروغ میگویند
- ترجمه سلطانیاگر عرضی (غنیمتی) نزدیک (قریب الوصول) بود و سفری کوتاه البتّه از تو پیروی میکردند و لکن این مسافت دور بر آنها دشوار آمده و به خداوند سوگند یاد خواهند کرد که اگر استطاعت میداشتیم حتماً با شما خارج میشدیم (با عذر کاذبشان) خودشان را هلاک میکنند و خداوند میداند که آنان البتّه دروغ میگویند
- ترجمه راستین- (ای رسول) اگر این مردم را برای منفعت آنی و فوری و سفر کوتاه (تفریحی) دعوت کنی البته تو را پیروی خواهند کرد و لیکن این سفر (به تبوک برای جنگ با روم) بر آنان دراز و دشوار آمد، و مؤکد به خدا سوگند میخورند که اگر توانایی داشتیم همانا با شما بیرون میآمدیم، اینان خود را به دست هلاکت میسپارند و خدا میداند که آنها به حقیقت دروغ میگویند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٣ عَفَا اللَّهُ عَنكَ لِـمَ أَذِنتَ لَهُمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَتَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ
خداوند از تو بگذرد چرا به آنها (اجازه گیرندگان در قعود) اجازه دادی؟! تا آنکه کسانی که راست میگفتند بر تو آشکار شوند و دروغگویان را بشناسی
- ترجمه سلطانیخداوند از تو بگذرد چرا به آنها اجازه دادی؟! تا آنکه کسانی که راست میگفتند بر تو آشکار شوند و دروغگویان را بشناسی
- ترجمه راستین- (ای رسول) خدا تو را ببخشاید چرا پیش از آنکه دروغگویان از راستگویان بر تو معلوم شوند به آنها اجازه دادی؟ (بهتر آن بود که رخصت در ترک جهاد ندهی تا آن را که به راستی ایمان آورده از آن که دروغ میگوید امتحان کنی).
- ترجمه الهی قمشهای٤٤ لَا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ أَن يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ
کسانی که به خداوند و روز آخِر ایمان دارند از تو اجازه نمیگیرند [چه رسد به اینکه از تو اجازه بگیرند در تخلّف از این] که با اموالشان و انفسشان جهاد کنند و خداوند به پرهیزکاران دانا است [و عمل آنها از او عزب (پنهان) نمیشود]
- ترجمه سلطانیکسانی که به خداوند و روز آخِر ایمان دارند از تو اجازه نمیگیرند که با اموالشان و انفسشان جهاد کنند و خداوند به پرهیزکاران دانا است
- ترجمه راستین-مسلمانانی که به حقیقت به خدا و روز قیامت ایمان دارند از تو رخصت ترک جهاد نخواهند تا به مال و جان خود در راه خدا جهاد کنند، و خدا به احوال متقیان آگاه است.
- ترجمه الهی قمشهای٤٥ إِنَّمَا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ
جز این نیست که کسانی که به خداوند و روز آخِر ایمان نمیآورند و [در تصدیقشان به نبوّت تو] قلوب آنها در تردید است از تو اجازه میگیرند و آنها در تردیدشان تردّد میکنند (متحیّر میشوند و از سیر الی الله باز میایستند)
- ترجمه سلطانیجز این نیست که کسانی که به خداوند و روز آخِر ایمان نمیآورند و قلوب آنها در تردید است از تو اجازه میگیرند و آنها در تردیدشان تردّد میکنند
- ترجمه راستین-تنها آنهایی که ایمان به خدا و روز قیامت نیاورده و دلهاشان در شک و ریب است از تو اجازه معافی از جهاد میخواهند، و آن منافقان پیوسته در شک و تردید مانده و سرگردانند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٦ وَلَوْ أَرَادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً وَلَكِن كَرِهَ اللَّهُ انبِعَاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَقِيلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقَاعِدِينَ
اگر ارادهٔ خارج شدن میکردند حتماً توشهای برای آن آماده میکردند [یعنی البتّه برای آنها تهیّهٔ عُدّهٔ (توشه) آن و مایحتاج آن ممکن بود، یا اسباب تهیّهٔ آن را برای خود مهیّا میکردند] و لکن خداوند از فرستادن (اعزام) آنان کراهت داشت پس آنها را بازداشت و گفته شد: با نشستگان بنشینید
- ترجمه سلطانیاگر ارادهٔ خارج شدن میکردند حتماً توشهای برای آن آماده میکردند و لکن خداوند از فرستادن (اعزام) آنان کراهت داشت پس آنها را بازداشت و گفته شد: با نشستگان بنشینید
- ترجمه راستین-و اگر آنان قصد سفر جهاد داشتند درست مهیای آن میشدند لیکن خدا هم از برانگیختن آنها کراهت داشت پس آنها را باز داشت و حکم شد (که ای منافقان نالایق) شما هم با معذوران (کور عاجز در خانه خود) بنشینید.
- ترجمه الهی قمشهای٤٧ لَوْ خَرَجُوا فِيكُم مَّا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا وَلَأَوْضَعُوا خِلَالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَفِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِـمِينَ
اگر در میان شما خارج میشدند جز تباهی به شما نمیافزودند و اگر میان شما جای میگرفتند برای شما فتنه میخواستند و در میان شما خبرچین دارند و خداوند به ستمکاران دانا است [اشاره به این است که اکراه او تعالی بر انبعاث (فرستادن، اعزام) آنها گزاف و بلاسبب نیست، جز این نیست که آن به سبب ظلم آنها است]
- ترجمه سلطانیاگر در میان شما خارج میشدند جز تباهی به شما نمیافزودند و اگر میان شما جای میگرفتند برای شما فتنه میخواستند و در میان شما خبرچین دارند و خداوند به ستمکاران دانا است
- ترجمه راستین-اگر این منافق مردم هم در میان شما مؤمنان بیرون میآمدند جز خیانت و مکر در سپاه شما چیزی نمیافزودند و هر چه میتوانستند در کار شما اخلال و خرابی میکردند، برای شما از هر سو در جستجوی فتنه برمیآمدند، و هم در میان لشکر شما از آنان جاسوسهایی وجود دارد، و خدا به احوال ظالمان داناست.
- ترجمه الهی قمشهای٤٨ لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِن قَبْلُ وَقَلَّبُوا لَكَ الْأُمُورَ حَتَّى جَاءَ الْحَقُّ وَظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَهُمْ كَارِهُونَ
همانا از قبل [یعنی قبل از این غزوه، در غزوهٔ اُحد و از غزوات غیر آن از تجبین اصحاب تو و تدبیر فرار و تسلیم کردن تو به دشمنانت] فتنه جوئی کرده بودند و امور [جنگ] را برای تو وارونه جلوه میدادند تا آنکه [در هر آنچه که تدبیر کرده بودند و آن تأیید تو و نصرت تو است بر وفق آنچه که امر کردی و تدبیر نمودی] حقّ آمد و فرمان خداوند آشکار شد و (حال آنکه) آنها (وارونه جلوه دهندگان) کراهتدار هستند {حقّ مضاف همان مشیّت است که همان «حقّ مخلوقٌ به» است و هر حقّى به اتّصال به او حقّ و هر باطلی به انصراف از او باطل است، و اینکه «امر الله» همان عالم مجرّدات است که برای ضعف اثنینیّت (دوئیت) جز امر خداوند در آن نیست به حیثی که در آنجا امر و آمر و مأمور و ایتمار تصوّر نمیشود، و هر کس از افراد بشر که متّصل به این عالم متّحد با آن باشد آنگاه او ایضاً «امر الله» است و هر آنچه که از او از این حیثیّت صادر شود پس آن ایضاً امر خداوند است، و چون خلیفهٔ خدا، چه نبیّ باشد یا ولیّ، دارای دو وجه است، وجهی به خداوند و با آن از خداوند میگیرد، و وجهی به خلق و با آن آنچه را که از خداوند میگیرد به خلق میرساند، و از آن وجه او که به سوی خداوند است به حقّ و وحدت و ولایت، و از آن وجه او که به سوی خلق است به امر و کثرت و خلق و نبوّت و رسالت تعبیر میشود، و ولایت به معنی تدبیر خلق از جهت باطن است و خلافت به معنی تدبیر آنها از جهت ظاهر است پس ولایت به معنی اوّل روح ولایت به معنی دوّم است، و همچنین است روح نبوّت و رسالت و خلافت پس فرق بین حقّ و امر مانند فرق بین مطلق و مقیّد، و روح و جسد، و ولایت و نبوّت است، و حقّ همان ولایت در عالم کبیر است و مظهر اتمّ آن علی (ع) است و امر، نبوّت و مظهر اتمّ آن محمّد (ص) است و نبوّت، عالمی است که ولایت و اتّصال به وحدت بر آن غلبه دارد که غلبهٔ آن در عالم کبیر ظاهر نشده، پس آمدن حقّ یعنی غلبه کردن ولایت بر نبوّت سبب غلبه کردن نبوّت بر کثرات است و لذا معنی میدهد: تا آنکه ولایت آمد و وحدت غلبه کرد و نبوّت ظاهر شد و غلبه کرد}
- ترجمه سلطانیهمانا از قبل فتنه جوئی کرده بودند و امور را برای تو وارونه جلوه میدادند تا آنکه حقّ آمد و فرمان خداوند آشکار شد و (حال آنکه) آنها کراهتدار هستند
- ترجمه راستیناز این پیش (در جنگ خندق و احد) هم آنان در صدد فتنهگری بودند و کارها را به تو برعکس مینمودند تا آن گاه که حق روی آورد و امر خدا آشکار گردید (یعنی اسلام را فتح نصیب کرد) در صورتی که آنها کمال کراهت را داشتند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٩ وَمِنْهُم مَّن يَقُـولُ ائْذَن لِّي وَلَا تَفْتِنِّي أَلَا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ
و از میان آنها کسی که میگوید به من اجازه بده و مرا در فتنه [به معنی فساد و افتتان (در فتنه افتادن) واقع] نکن [یعنی مرا در فساد و افتتان (در فتنه افتادن) به زنان روم واقع مکن، یا پس مرا به ضایع شدن مال و عیال در فتنه نینداز، یا پس مرا با امر به خروج و تخلّف من از تو و مخالفت من با امر تو در فتنه مینداز، یا پس مرا با ضایع شدن بدن به سبب حرکت در گرما در فتنه نینداز]، آگاه باشید،! که در فتنه سقوط کردند و همانا جهنّم البتّه به کافران محیط است
- ترجمه سلطانیو از میان آنها کسی که میگوید به من اجازه بده و مرا در فتنه (واقع) نکن، آگاه باشید،! که در فتنه سقوط کردند و همانا جهنّم البتّه به کافران محیط است
- ترجمه راستینو برخی از آن مردم منافق با تو گویند که به ما در جهاد اجازه معافی ده و ما را در آتش فتنه (و گناه نافرمانی) میفکن، آگاه باش که آنها خود به فتنه و امتحان در افتادند و همانا دوزخ به آن کافران احاطه دارد.
- ترجمه الهی قمشهای٥٠ إِن تُصِبْكَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِن تُصِبْكَ مُصِيبَةٌ يَقُـولُوا قَدْ أَخَذْنَا أَمْرَنَا مِن قَبْلُ وَيَتَـوَلَّوا وَّهُمْ فَرِحُونَ
اگر حسنهای (غنیمتی و غلبهای در این جنگ) به تو برسد به آنها ناگوار میآید و اگر مصیبتی [چون قتل یا جرح یا انهزام (شکست خوردن)] به تو برسد میگویند ما امر خود را [در تخلّف از آنچه که در آن هلاک هست و اغترار (فریفته شدن) به آنچه از نصرت خداوند و ملائکهاش که حقیقتی ندارد] از قبل اتّخاذ کرده بودیم و [از تو و از مؤمنین] روی بر میگردانند و (در حالی که) آنها [به اقتضای حسد به آن به آنچه که به تو اصابت کرده] شادمانند
- ترجمه سلطانیاگر حسنهای به تو برسد به آنها ناگوار میآید و اگر مصیبتی به تو برسد میگویند ما امر خود را از قبل اتّخاذ کرده بودیم و (از تو و از مؤمنین) روی بر میگردانند و (در حالی که) آنها شادمانند
- ترجمه راستیناگر تو را حادثهای خوش نصیب شود سخت بر آنها ناگوار آید و اگر تو را زحمتی و رنجی پیش آید (خوشحال شده و) گویند: ما در کار خود پیشبینی کردیم (که به جنگ نرفتیم) ، و آنها باز میگردند در حالی که شادند.
- ترجمه الهی قمشهای٥١ قُل لَّن يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ
[به قومت] بگو هرگز جز آنچه که خداوند بر ما مقرّر کرده است به ما اصابت نخواهد کرد [و جز آنچه که صلاح ما در آن است را مقرّر نکرده] او مولای ما است و مؤمنین تنها باید بر خداوند توکّل کنند
- ترجمه سلطانی(به قومت) بگو هرگز جز آنچه که خداوند بر ما مقرّر کرده است به ما اصابت نخواهد کرد او مولای ما است و مؤمنین تنها باید بر خداوند توکّل کنند
- ترجمه راستینبگو: هرگز جز آنچه خدا برای ما خواسته به ما نخواهد رسید، اوست مولای ما، و البته اهل ایمان در هر حال باید بر خدا توکل کنند.
- ترجمه الهی قمشهای٥٢ قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَن يُصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذَابٍ مِّنْ عِندِهِ أَوْ بِأَيْدِينَا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُم مُّتَرَبِّصُونَ
بگو آیا برای ما جز یکی از دو نیکی (ظفر و غنیمت، یا قتل و جنّت) را انتظار میکشید؟ و ما هم برای شما انتظار میکشیم که خداوند عذابی را از نزد خود یا با دستان ما به شما اصابت دهد پس منتظر بمانید همانا ما هم با شما منتظر میمانیم
- ترجمه سلطانیبگو آیا برای ما جز یکی از دو نیکی را انتظار میکشید؟ و ما هم برای شما انتظار میکشیم که خداوند عذابی را از نزد خود یا با دستان ما به شما اصابت دهد پس منتظر بمانید همانا ما هم با شما منتظر میمانیم
- ترجمه راستینبگو که آیا شما منافقان جز یکی از دو نیکویی (بهشت و یا فتح) چیزی میتوانید بر ما انتظار برید؟ولی ما درباره شما منتظریم که از جانب خدا به عذابی سخت گرفتار شوید یا به دست ما هلاک شوید، بنابراین شما در انتظار باشید که ما هم مترصد و منتظر هستیم.
- ترجمه الهی قمشهای٥٣ قُلْ أَنفِقُوا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا لَّن يُتَقَبَّلَ مِنكُمْ إِنَّكُمْ كُنتُمْ قَوْمًا فَاسِقِينَ
بگو چه با میل یا به کراهت انفاق کنید هرگز از شما قبول نخواهد شد که شما قومی فاسق میباشید
- ترجمه سلطانیبگو چه با میل یا به کراهت انفاق کنید هرگز از شما قبول نخواهد شد که شما قومی فاسق میباشید
- ترجمه راستینبگو که شما (هر چه خواهید) انفاق کنید (صرف مخارج جنگ و تبلیغات مزوّرانه کنید) چه از روی میل و چه کراهت، هرگز از شما پذیرفته نخواهد شد، زیرا (کار شما خودنمائی است و) شما مردمی بوده که سخت به فسق خو گرفتهاید.
- ترجمه الهی قمشهای٥٤ وَمَا مَنَعَهُمْ أَن تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلَا يَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَى وَلَا يُنفِقُونَ إِلَّا وَهُمْ كَارِهُونَ
و چه آنها را مانع شده که نفقات آنها از آنها قبول نشود جز آنکه آنها به خداوند و رسول او کفر ورزیدند و در نماز [قالبی به عنوان اظهار احکام اسلام] حاضر نمیشوند مگر و (در حالی که) آنها [برای عدم نشاطشان به اعمال اخرویّه به سبب کفرشان] کسل هستند و انفاق نمیکنند مگر و (در حالی که) آنها کراهت کنندهاند
- ترجمه سلطانیو چه آنها را مانع شده که نفقات آنها از آنها قبول نشود جز آنکه آنها به خداوند و رسول او کفر ورزیدند و در نماز حاضر نمیشوند مگر و (در حالی که) آنها کسل هستند و انفاق نمیکنند مگر و (در حالی که) آنها کراهت کنندهاند
- ترجمه راستینو هیچ مانعی از قبول نفقات آنها نبود جز آنکه آنها به خدا و رسول او (باطنا) کافرند و نماز نگزارند جز به حال کسالت و انفاق نکنند جز آنکه سخت کراهت دارند.
- ترجمه الهی قمشهای٥٥ فَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُم بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ
پس اموال آنها و نه اولادشان تو را شگفتزده نسازد جز این نیست که خداوند میخواهد تا آنها را در زندگانی دنیا با آن عذاب کند و جان آنها کنده شود و (در حالی که) آنها کافر هستند
- ترجمه سلطانیپس اموال آنها و نه اولادشان تو را شگفتزده نسازد جز این نیست که خداوند میخواهد تا آنها را در زندگانی دنیا با آن عذاب کند و جان آنها کنده شود و (در حالی که) آنها کافر هستند
- ترجمه راستینمبادا تو از کثرت اموال و اولاد آنها در شگفت آیی!خدا میخواهد آنها را به همان مال و فرزند در زندگانی دنیا به عذاب افکند و ساعت مرگ جان آنها به درآید در حالتی که کافر باشند.
- ترجمه الهی قمشهای٥٦ وَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنَّهُمْ لَـمِنكُمْ وَمَا هُم مِّنكُمْ وَلَكِنَّهُمْ قَوْمٌ يَفْرَقُونَ
و به خداوند سوگند میخورند که آنها البتّه از شما هستند و (در حالی که) آنها از شما نیستند و لکن آنها گروهی هستند که [از شما بر اموالشان و انفسشان] میترسند
- ترجمه سلطانیو به خداوند سوگند میخورند که آنها البتّه از شما هستند و (در حالی که) آنها از شما نیستند و لکن آنها گروهی هستند که میترسند
- ترجمه راستینو آنها (برای آنکه نفاق خود را پنهان کنند) دائم به خدا قسم یاد میکنند که ما هم به راستی از شما مؤمنانیم و حال آنکه از شما و هم عقیده شما نیستند و لیکن این قوم (از قدرت اسلام) میترسند.
- ترجمه الهی قمشهای٥٧ لَوْ يَجِدُونَ مَلْجَأً أَوْ مَغَارَاتٍ أَوْ مُدَّخَلًا لَّوَلَّوْا إِلَيْهِ وَهُمْ يَجْمَحُونَ
اگر پناهگاهی [قلعهای که در آن متحصّن شوند یا سلطانی که به او تقویت شوند] مییافتند یا غارهایی [در کوهها] یا گریزگاههایی (سوراخهائی در زمین) حتماً به آن رو میآوردند و (در حالی که) آنها [به آن] شتاب (سرعت) داشتند
- ترجمه سلطانیاگر پناهگاهی مییافتند یا غارهایی یا گریزگاههایی حتماً به آن رو میآوردند و (در حالی که) آنها شتاب داشتند
- ترجمه راستیناگر پناهگاهی یا سنگری در مغار کوهها یا هر گریزگاهی دیگر بیابند (که از تسلط مسلمانان ایمن باشند) البته بدان جا با کمال تعجیل میگریزند.
- ترجمه الهی قمشهای٥٨ وَمِنْهُم مَّن يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَإِن لَّمْ يُعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ يَسْخَطُونَ
و از آنان کسی هست که از تو در صدقات [در تقسیم آنها و جمع آنها و حفظ آنها برای ایصال به مستحقّ آنها] عیبجویی میکند [و بر تو عیب میگیرد] پس اگر از آن به آنها اعطاء شود راضی میشوند و اگر از آن به آنها اعطاء نشود آنوقت آنها خشمگین میشوند
- ترجمه سلطانیو از آنان کسی هست که از تو دربارهٔ صدقات عیبجویی میکند پس اگر از آن به آنها اعطاء شود راضی میشوند و اگر از آن به آنها اعطاء نشود آنوقت آنها خشمگین میشوند
- ترجمه راستینو بعضی از آن مردم منافق در (تقسیم) صدقات بر تو اعتراض و خردهگیری کنند، اگر به آنها از آن عطا شود رضایت داشته و اگر از آن چیزی به آنها داده نشود سخت خشمگین شوند.
- ترجمه الهی قمشهای٥٩ وَلَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا مَا آتَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَيُؤْتِينَا اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَرَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللَّهِ رَاغِبُونَ
و اگر که آنها به آنچه که خداوند و رسول او به آنها داد راضی میشدند و میگفتند: خداوند ما را کافی است که خداوند بزودی از فضل خویش و رسولش به ما خواهد داد همانا ما به خداوند راغب هستیم [مورث محبّت بر رسول (ص) و توجّه به او و اتّباع از او میشد و در همهٔ اینها خیر دنیا و آخرت هست]
- ترجمه سلطانیو اگرچه که آنها به آنچه که خداوند و رسول او به آنها داده است راضی شدند و گفتند: خداوند ما را کافی است که خداوند از فضل خویش و رسولش به ما خواهد داد همانا ما به خداوند راغب هستیم
- ترجمه راستینو چقدر بهتر بود اگر آنها به آنچه خدا و رسول به آنها عطا کردند راضی بودند و میگفتند که خدا ما را کفایت است، او و هم رسولش از لطف عمیم به ما عطا خواهند کرد، ما تنها به خدا مشتاقیم.
- ترجمه الهی قمشهای