حزب شمارهٔ ۴۲
١٢٢ وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُوا كَافَّةً فَلَـوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ
و برای مؤمنین [شایسته] نباشد تا همگی (جمیعاً) دور شوند (عزیمت کنند) پس چرا از هر گروهی عدّهای دور نشدند [به جهاد یا به خدمت نبیّ (ص) یا مشایخ او برای تحصیل علم عزیمت نکردند] از جمله طایفهای [مستعدّ استکمال دو قوّۀ علمیّه و عملیّه] تا در دین تفقّه (فهم) کنند و تا [بعد از استکمال خود در دو قوّه و اجازت آنها در ارشاد و تعلیم عباد] قومشان را وقتی که نزد آنها رجوع میکنند انذار کنند راجی به اینکه آنها [از موبقات (هلاک کنندهها، هلاکتگاهها) خودشان] حذر کنند {فقه علم دینیّ است که با آن به علمی دیگر توسّل میشود و مقصود علوم عقلیّهٔ انسانیّه است، زیرا علم دینی همان علم انسانی عقلی است، عقلی باشد یا خیالی، برای اینکه انسان با انسانیّتش طریق به سوی آخرت و واقع در طریق و سائر (سیر کننده) بر آن است، و از حیث اینکه او به انسانیّتش، سالک بر طریق است علم او در اشتداد و ازدیاد میباشد، نه آن علم خیالی که با تصرّف واهمه بدون عقل حاصل میشود چه عقلی نامیده شود یا خیالی، زیرا آن علم نفسیّ حیوانیّ موصول به ملکوت سفلی، صاد (باز گرداننده، مانع) از طریق آخرت است و اگرچه صورت آن صورت علم آخرت باشد، و فقه در صحیحۀ نبوی یا علم به احکام قالبیّه مسمّی به «سنّت قائمه» است و طریق به آنها جز به وحی الهی نیست برای خفاء ارتباط آنها با عالم آخرت و خفاء چگونگی ایصال آنها به او، و اختلاف آن به اختلاف درجات مکلّفین به آنها است و آن حاصل نمیشود مگر به اخذ و تقلید از نبیّی یا از کسی که آنها را از او اخذ کرده، و یا علم به نفس و اخلاق آن و احوال آن است و همان «فریضۀ عادله» است، و یا علم به عقاید حقّۀ دینیّه است و همان «آیات محکمات» است برای بودن هر کدام از آنها آیت و علامتی از حقّ تعالی و مبدئیّت او و مرجعیّت او، این وقتی است که عقل آن را وسیله مقاصد اُخرویش قرار میدهد و امّا وقتی که وهم آن را وسیلهٔ آرزوهای دنیویش و مآرب (حاجات) حیوانیتش قرار دهد پس فقه و نه علم نمیباشد و اشباه مردم آن را فقه و علم نامیدهاند، و مراد از تفقّه کمال فقاهت است چه هیئت (ریخت) برای مبالغه یا غیر آن قرار داده شود یکسان است برای اینکه او تعالی آن را به انذار غیّا (برافراشته) کرده و مراد از انذار آنچه است که در مُنذَر (انذار کرده شده) مؤثّر میباشد، و انذار در مُنذَر مؤثّر نمیباشد مگر وقتی که مُنذَر در دو قوّۀ علمیّه و عملیّهٔ خود کامل باشد، وگرنه که لفظ انذار چه بسیار است که بر زبان غیر متفقّه جاری میشود مانند انذار خلفای جور و علمای آنها و قصّاص (قصّهگوها)شان و وعّاظ آنها، کسانی که امر میکردند و امر نمیبردند و نهی میکردند و نهی برنمیداشتند و موعظه میکردند و متّعظ نمیشدند و از آن جز وبال اتمام حجّت بر خود را بدون تأثّر (تأثیر گذاشتن) مخاطبین حاصل نمیکنند، و برای خفاء کمال نفس در این دو قوّه بر متفقّه و بر غیر او در انذار و امر و نهی محتاج به اذن و اجازه از امام یا نائب او میباشند و سلسلهٔ اجازه در سلسلهٔ علمای ظاهره و باطنه منضبط میباشد}
- ترجمه سلطانیو برای مؤمنین (شایسته) نباشد تا همگی دور شوند (عزیمت کنند) پس چرا از هر گروهی عدّهای دور نشدند (عزیمت نکردند) (به جهاد یا به خدمت نبی) از جمله طایفهای تا در دین تفقّه (فهم) کنند و تا قومشان را وقتی که نزد آنها رجوع میکنند انذار کنند راجی به اینکه آنها حذر کنند
- ترجمه راستینو (هنگامی که رسول فرمان خروج برای جنگ دهد) نباید مؤمنان همگی بیرون روند (و رسول را تنها گذارند) پس چرا از هر طایفهای جمعی برای جنگ و گروهی نزد رسول برای آموختن علم دین مهیا نباشند تا قوم خود را چون به نزدشان بازگشتند بیم رسانند، باشد که (از نافرمانی خدا) حذر کنند.
- ترجمه الهی قمشهای١٢٣ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ
ای کسانی که [با ایمان عام] ایمان آوردهاید با کسانی از کفّار که نزدیک شما میشوند بجنگید تا در شما خشونتی بیابند [تا بر شما جرأت نکنند] و بدانید که خداوند با تقوا پیشگان است [و از اغراض نفس در جنگ از مرایات (ریا کاریها) و صیت (آوازه) و غنیمت بپرهیزید که یاری شوید]
- ترجمه سلطانیای کسانی که ایمان آوردهاید با کسانی از کفّار که نزدیک شما میشوند بجنگید تا در شما خشونتی بیابند و بدانید که خداوند با تقوا پیشگان است
- ترجمه راستینای اهل ایمان، با کافران از آنان که با شما نزدیکترند شروع به جهاد کنید و باید کفار در شما درشتی و نیرومندی و قوت و پایداری حس کنند، و بدانید که خدا همیشه با پرهیزکاران است.
- ترجمه الهی قمشهای١٢٤ وَإِذَا مَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُم مَّن يَقُـولُ أَيُّكُمْ زَادَتْهُ هَذِهِ إِيمَانًا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَهُمْ يَسْتَبْشِرُونَ
[لکن وقتی که به جنگ امر شوند بعضی آنان سست میشوند] و وقتی که سورهای نازل میشود آنگاه کسانی از آنان [بطور استهزاء] میگویند که این بر ایمان کدامیک از شما افزود و امّا کسانی که ایمان آوردهاند پس بر ایمان آنها افزوده است و (در حالی که) آنها [برای نزول آن بر خودشان] شادمانی میکنند [برای اینکه آنها آن را به عنوان نعمت برای خود میبینند]
- ترجمه سلطانیو وقتی که سورهای نازل میشود آنگاه کسانی از آنان میگویند که این بر ایمان کدامیک از شما افزود و امّا کسانی که ایمان آوردهاند پس بر ایمان آنها افزوده است و (در حالی که) آنها (برای نزول آن بر خودشان) شادمانی میکنند
- ترجمه راستینو هرگاه سورهای نازل شود برخی (از همین منافقان) هستند که به دیگران میگویند: این سوره بر ایمان کدام یک از شما افزود؟آنان که به حقیقت اهل ایمانند همه را بر ایمان بیفزود و شادمان و مسرور شدند.
- ترجمه الهی قمشهای١٢٥ وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ وَمَاتُوا وَهُمْ كَافِرُونَ
و امّا [منافقین] کسانی که در قلبهایشان مرض است پس پلیدیی (شکّ و وسوسه) به پلیدیشان افزوده است و مردند و (در حالی که) آنها کافر بودند
- ترجمه سلطانیو امّا کسانی که در قلبهایشان مرض است پس پلیدیی به پلیدیشان افزوده است و مردند و (در حالی که) آنها کافر بودند
- ترجمه راستینو اما آنان که دلهاشان به مرض (شک و نفاق) مبتلاست هم بر خبث ذاتی آنها خباثتی افزود تا به حال کفر جان دادند.
- ترجمه الهی قمشهای١٢٦ أَوَلَا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عَامٍ مَّرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لَا يَتُوبُونَ وَلَا هُمْ يَذَّكَّرُونَ
آیا نمیبینند؟ که آنها در هر سالی یک یا دو بار [با بلایایی در ابدانشان و در انفسشان یا با جهاد با دشمنان و ظهور آثار صدق نبوّت با غلبۀ آنها با عدم تهیّۀ اسباب غلبه] امتحان میشوند سپس [از نفاقشان و کفرشان و نیرنگشان] توبه نمیکنند (باز نمیگردند) و آنها متذکّر نمیشوند [که این افتتان (آزمایش) از خداوند است و اینکه او بر عذاب آنها قادر است]
- ترجمه سلطانیآیا نمیبینند؟ که آنها در هر سالی یک یا دو بار آزمایش میشوند سپس توبه نمیکنند (باز نمیگردند) و آنها متذکّر نمیشوند
- ترجمه راستینآیا (منافقان) نمیبینند که آنها در هر سالی یک بار یا دو بار البته امتحان میشوند؟باز هم پشیمان نشده و (خدا را) یاد نمیکنند.
- ترجمه الهی قمشهای١٢٧ وَإِذَا مَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ نَّظَرَ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ هَلْ يَرَاكُم مِّنْ أَحَدٍ ثُمَّ انصَرَفُوا صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُم بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَفْقَهُونَ
و وقتی که سورهای نازل میشود بعضی از آنها [با نگاههایشان بطور استهزاء اشاره میکنند یا از روی غیظ] به بعضی دیگر نظر میکنند که [اگر بلند شوید و از این مجلس برگردید] آیا احدی شما را میبیند؟ سپس [از مجلس محمّد (ص)] منصرف میشوند (بلند میشوند و به غیظ از او روی میگردانند) خداوند قلبهای آنها را برگردانده است به (سبب) اینکه آنها قومی هستند که تفقّه (فهم) نمیکنند
- ترجمه سلطانیو وقتی که سورهای نازل میشود بعضی از آنها به بعضی دیگر نظر میکنند که آیا احدی شما را میبیند؟ سپس منصرف میشوند خداوند قلبهای آنها را برگردانده است به (سبب) اینکه آنها قومی هستند که تفقّه (فهم) نمیکنند
- ترجمه راستینو هرگاه سورهای نازل شود بعضی از آنها به بعضی دیگر نگاه و اشاره کرده، گویند: آیا شما را کسی (از مؤمنان در محضر پیغمبر) دیده و شناخته (یا نه) ؟آن گاه همه بر میگردند. خدا دلهاشان را برگرداند، که مردمی بسیار بیشعور و نادانند.
- ترجمه الهی قمشهای١٢٨ لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُـولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ
همانا رسولی از خود شما [از جنس شما، بشر یا عرب یا انسان کامل بنابر اینکه خطاب بر ائمّه باشد و از شریفترین شما] نزد شما آمده [رنج بردن شما] بر او ناگوار است که شما رنج ببرید بر [حفظ کردن شما و ایمان] شما حریص و به مؤمنین رئوف و مهربان است
- ترجمه سلطانیهمانا رسولی از (جنس) خود شما نزد شما آمده (رنج بردن شما) بر او ناگوار است که شما رنج ببرید بر (حفظ کردن شما و ایمان) شما حریص و به مؤمنین رئوف و مهربان است
- ترجمه راستینهمانا رسولی از جنس شما برای (هدایت) شما آمد که فقر و پریشانی و جهل و فلاکت شما بر او سخت میآید و بر (آسایش و نجات) شما بسیار حریص و به مؤمنان رئوف و مهربان است.
- ترجمه الهی قمشهای١٢٩ فَإِن تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ
پس اگر [از تو و از ایمان به تو] روی گردانیدند پس [از روی پشت گرمی به او و به سبب اعانت او] بگو خداوند مرا کافی است خدایی جز او نیست بر او توکّل کردهام و او پروردگار عرش عظیم است.
- ترجمه سلطانیپس اگر روی گردانیدند پس بگو خداوند مرا کافی است خدایی جز او نیست بر او توکّل کردهام و او پروردگار عرش عظیم است.
- ترجمه راستینپس (ای رسول) هرگاه مردم روگردانیدند بگو: خدا مرا کفایت است که جز او خدایی نیست، من بر او توکل کردهام و او رب عرش بزرگ است.
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
١ الر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْحَكِيمِ
«الر» {امثال این حروف از رموزی است که از آن از آنچه که منسلخ از این عالم از مراتب وجود و آیات بزرگ آن را عاین (دیدن به معاینه) میکند تعبیر میشود پس ملک با وحی یا با تحدیث آن را القاء میکند مشاراً بها (اشاره شده به آن) به این مراتب و آیات است، و وقتی که تعبیر از مقصود به آن برای راقدان (آرمیدگان) در فراش طبع اراده شود به مناسبات و تمثیلات تعبیر میشود چنانکه حقایق برای خفته و با مناسبات و تمثیلات ظاهر میشود و به تعبیر از خبیر بصیر احتیاج مییابد} این آیات کتاب حکیم (محکم، دارای حکمت در علم و عمل) است
- ترجمه سلطانیالر، این آیات کتاب حکیم (محکم) است
- ترجمه راستینالر (از اسرار وحی الهی است) این است آیات الهی که به حقّ و راستی گویاست.
- ترجمه الهی قمشهای٢ أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَيْنَا إِلَى رَجُلٍ مِّنْهُمْ أَنْ أَنذِرِ النَّاسَ وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِندَ رَبِّهِمْ قَالَ الْكَافِرُونَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ مُّبِينٌ
آیا برای مردم عجیب میباشد که به مردی (شخصی، بشری) از آنها وحی نمودهایم؟ که مردم را انذار کن و به کسانی که ایمان آوردهاند بشارت بده که آنها قدم (سلوک) صدق نزد پروردگارشان دارند! {همانطور که سلوک (پیمودن) بدن به مرکب یا دو پا است همچنین سلوک نفس و مرکب آن و دو پای آن، صدق است} کافران گفتند همانا این [قرآن یا ادّعاء از محمّد (ص) یا تصرّف او در مردم و صرف (برگرداندن) آنها به سوی خودش یا مجموع] حتماً ساحری آشکار است {هر فعل یا قول دقیقی که در نفوس اثر کند و سبب تأثیر آن معلوم نشود را سحر مینامند چه به تصرّفات ملکوتی سِفلیّه باشد یا عِلویّه یا امتزاجات قوای روحانی با قوای طبیعی یا به تصرّفات طبیعی محض}
- ترجمه سلطانیآیا برای مردم عجیب میباشد که به مردی (شخصی) از آنها وحی نمودهایم؟ که مردم را انذار کن و به کسانی که ایمان آوردهاند بشارت بده که آنها قدم (سلوک) صدق نزد پروردگارشان دارند! کافران گفتند همانا این حتماً ساحری آشکار است
- ترجمه راستینآیا مردم تعجب کردند از اینکه ما یکی از افراد آنها را به وحی و رسالت خود برگزیدیم (و گفتیم) که خلق را (از عذاب قیامت) بترسان و مؤمنان را بشارت ده که به راستی مقامشان نزد خدا رفیع است!کافران گفتند: این شخص ساحری آشکار است.
- ترجمه الهی قمشهای٣ إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِن شَفِيعٍ إِلَّا مِن بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ
همانا پروردگار شما خدایی است که آسمانها و زمین را در شش روز خلق کرد سپس بر عرش ایستاد، امر را تدبیر میکند، شفاعت کنندهای نیست جز بعد از اجازهٔ او، {شفاعت نزد خداوند در دنیا برای انبیاء (ع) و اوصیای آنان وقت استغفار آنها برای تائبین (توبه کنندگان) بایع (بیعت کننده) بر دست آنها شفاعت ثابت شده است، و استغفار آنها بعد از آن برای آنان شفاعت است، و امر آنان به خیر و نهی آنها از شرّ و نصیحت آنان و موعظهٔ آنان، همگی، نحوی شفاعت هستند، و کسی که جرأت یابد بر امر کردن به خلق و نهی کردن آنها و بیان حلال خداوند و حرام او با فتوا دادن و وعظ کردن که آن را صنعتی مانند سایر صنایع معاشیّه قرار دادهاند و قضاوت بین مردم بدون اجازهٔ بلاواسطه یا بواسطه از خداوند پس اجتراء (تجرّی جستن) بر خداوند است، و اجتراء (تجرّی نمودن) بر خداوند نهایت شقاوت است و این بر کسی که دخل (دخالت، آنچه که از تباهی عقل یا فساد بدن در انسان پدید آید، عیب در حسب، خدعه و فریب، قومی که منتسب به کسانی باشند که از آنها نباشند) کرده و بر اخذ بیعت از مردم بدون اذن از خداوند اجتراء نموده است کسری (شکستی، مخالفتی) عظیم است، چنانکه رسم خلفاء از بنی امیّه و بنی عبّاس بود، و چنانکه متشبّهٔ مبطله به صوفیّه اجتراء نمودند و بدون اذنى از مشایخ معصومین (ع) در آن دخل کردند، و لذلک سلف تا از معصوم (ع) یا از کسی که او را منصوب نموده اجازه نمیگرفتند حدیث نقل نمیکردند چه رسد به بیان احکام خداوند به رأی و ظنّ، و مشایخِ اجازه و اجازهٔ روایت، مشهور مسطور و سلسلهٔ اجازت آنها مضبوط است، و همچنین است صوفیّهٔ محقّه که در امر و نهی و بیان احکام و استغفار برای خلق و اخذ بیعت از آنان دخالت نمیکردند مگر وقتی که اجازه داشتند و سلاسل اجازات آنها نزد آنها مضبوط است، و ذمّ امر به معروف و نهی از منکر و اقدام بر فتیا (فتوا دادن) و وعظ کردن از کسی که اهل آن نیست به خصوص از کسی که آن را وسیله به سوی اغراض فاسدهٔ خود قرار داده، از جمع کردن مال و تبسّط در بلاد (کشور گشائی) و تسلّط بر عباد و صیت (آوازه) و صرف وجوه مردم به آن و ادخال محبّت خود در قلوب آنها، آن در اخبار بسیار وارد شده، خداوند از این عار به ما پناه دهد و ما را از شرّ امثال این اشرار حفظ نماید}، که همان الله پروردگار شما است پس او را بندگی کنید آیا پس [در آن و در اوصاف او و در خدایان ظاهریتان از اصنام و کواکب و غیر مستحقّین بر نیابت آلهیّت و در خدایان باطنیتان از هواهای فاسدتان و اغراض کاسدهٔ (ناروا) خود] متذکّر نمیشوید؟ [و فکر نمیکنید؟ که حقیق (شایسته) به عبادت و اطاعت همان الله و مظاهر بشری او نایب (نماینده) او هستند نه خدایان شما که جهت استحقاق عبادت در آنها نیست]
- ترجمه سلطانیهمانا پروردگار شما خدایی است که آسمانها و زمین را در شش روز خلق کرد سپس بر عرش ایستاد، امر را تدبیر میکند، شفاعت کنندهای نیست جز بعد از اجازهٔ او، که همان الله پروردگار شما است پس او را بندگی کنید آیا پس متذکّر نمیشوید
- ترجمه راستینخالق و پروردگار شما به حقیقت خداست که جهان را از آسمانها و زمین در شش روز (یعنی مقدار زمان شش روز یا شش مرتبه وجودی) خلق فرمود. آن گاه ذات مقدسش بر عرش فرمانروایی قرار گرفت، امر آفرینش را نیکو ترتیب میدهد، هیچ کس شفیع و واسطه جز به رخصت او نخواهد بود، چنین خدایی به حقیقت پروردگار شماست، او را به یگانگی پرستید، چرا متذکر نمیشوید؟
- ترجمه الهی قمشهای٤ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا إِنَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ بِالْقِسْطِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِّنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ
بازگشت شما همگی به او است خداوند به [وعدهای] حقّ وعده داد که او خلق (آفرینش) را ابتداء مینماید سپس آن را عودت میدهد تا کسانی که ایمان آوردهاند و اعمال صالح کردند را دادگرانه [به عدالتی که او لایق آن است از جزاء همهٔ اعمال آنان با جزاء دادن بهترین آنها] پاداش دهد و کسانی که کفر ورزیدهاند آنها به (سبب) آنچه که کفر میورزیدند شرابی از آب گرم و عذابی دردناک دارند
- ترجمه سلطانیبازگشت شما همگی به او است خداوند به حقّ وعده داد که او خلق (آفرینش) را ابتداء مینماید سپس آن را عودت میدهد تا کسانی که ایمان آوردهاند و اعمال صالح کردند را دادگرانه پاداش دهد و کسانی که کفر ورزیدهاند آنها به (سبب) آنچه که کفر میورزیدند شرابی از آب گرم و عذابی دردناک دارند
- ترجمه راستینبازگشت شما همه به سوی او خواهد بود، این به حقیقت وعده خداست که او در اول، خلق را میآفریند و آنگاه (به سوی خود) بر میگرداند تا آنان را که ایمان آورده و عمل صالح کردند به عدل و احسان، ثواب و جزای خیر دهد و آنان که کافر شدند به کیفر کفرشان به شرابی از آب جوشان دوزخ و عذابی دردناک معذّب خواهند گشت.
- ترجمه الهی قمشهای٥ هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللَّهُ ذَلِكَ إِلَّا بِالْحَقِّ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ
او کسی است که خورشید را تابان و ماه را درخشان قرار داد و منازلی برای آن مقدّر کرد تا عدد و حساب سالها را بدانید، خداوند آن را جز به حقّ (به سبب حقّ یا با غایت حقّه) نیافریده است آیات را برای قومی که میدانند شرح میدهد
- ترجمه سلطانیاو کسی است که خورشید را تابان و ماه را درخشان قرار داد و منازلی برای آن مقدّر کرد تا عدد و حساب سالها را بدانید، خداوند آن را جز به (سبب) حقّ (یا با غایت حقّه) نیافریده است آیات را برای قومی که میدانند شرح میدهد
- ترجمه راستیناوست خدایی که آفتاب را رخشان و ماه را تابان فرمود و سیر ماه را در منازلی معین کرد تا بدین واسطه شماره سنوات و حساب ایام را بدانید. اینها را خدا جز به حق نیافریده. خدا آیات خود را برای اهل علم و معرفت مفصل بیان میکند.
- ترجمه الهی قمشهای٦ إِنَّ فِي اخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَّقُونَ
همانا در رفت و آمد شب و روز و آنچه که خداوند در آسمانها و زمین خلق کرده برای گروهی که پرهیز میکنند البتّه آیاتی هست
- ترجمه سلطانیهمانا در رفت و آمد شب و روز و آنچه که خداوند در آسمانها و زمین خلق کرده برای گروهی که پرهیز میکنند البتّه آیاتی هست
- ترجمه راستینبه حقیقت در رفت و آمد شب و روز و در هر چیزی که خدا در آسمانها و زمین خلق فرموده برای اهل خرد و تقوا علامت و نشانهها (ی قدرت خدا) پدیدار است.
- ترجمه الهی قمشهای٧ إِنَّ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَرَضُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّوا بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ
همانا کسانی که به دیدار ما امید ندارند و به زندگانی دنیا راضی شدهاند و به آن آرام گرفتند و کسانی که از آیات ما غافلند
- ترجمه سلطانیهمانا کسانی که به دیدار ما امید ندارند و به زندگانی دنیا راضی شدهاند و به آن آرام گرفتند و کسانی که از آیات ما غافلند
- ترجمه راستینالبته آنهایی که به لقاء ما دل نسبته و امیدوار نیستند و به زندگی پست دنیا دلخوش و دلبستهاند و آنهایی که از آیات و نشانههای ما غافلند.
- ترجمه الهی قمشهای٨ أُولَئِكَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ
آنان به (سبب) آنچه که کسب میکردند جایگاهشان آتش است [زیرا غافل هر آنچه که کسب میکند جاذب او به سوی سفل و جحیم میباشد و اگرچه کسب او صورت نماز و روزه باشد]
- ترجمه سلطانیآنان به (سبب) آنچه که کسب میکردند جایگاهشان آتش است
- ترجمه راستینهم اینانند که عاقبت به کردار زشت خود در آتش دوزخ مأوی گیرند.
- ترجمه الهی قمشهای٩ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُم بِإِيمَانِهِمْ تَجْرِي مِن تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ
همانا کسانی که [با بیعت عامّه یا با بیعت خاصّه] ایمان آوردهاند و اعمال صالح کردند ربّ [مضاف]شان [که همان ولیّ امر آنها است به سوی ملک خود و ولایت خود] به ایمان [یعنی اسلام آنها یا به ایمان خاصّ آنها یا آنها را در آخرت] در جنّتهای نعیم هدایتشان میکند که از تحت آنها نهرهایی جاری میشود
- ترجمه سلطانیهمانا کسانی که ایمان آوردهاند و اعمال صالح کردند ربّشان به (سبب) ایمان آنها در جنّتهای نعیم هدایتشان میکند که از تحت آنها نهرهایی جاری میشود
- ترجمه راستینآنان که ایمان آورده و نیکوکار شدند پروردگارشان به سبب همان ایمان آنها را (به راه سعادت و طریق بهشت) رهبری کند، در آن بهشتهای پرنعمت نهرها از زیر پای آنان جاری است.
- ترجمه الهی قمشهای١٠ دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَـمِينَ
دعایشان در آن این است: خدایا! منزّهی تو و درودشان در آنجا سلام است و آخِر دعایشان این است که: ستایش برای خداوند پروردگار جهانیان است
- ترجمه سلطانیدعایشان در آن این است: خدایا! منزّهی تو و درودشان در آنجا سلام است و آخِر دعایشان این است که: ستایش برای خداوند پروردگار جهانیان است
- ترجمه راستینو در آن بهشت زبان شوق به تقدیس خدا گشایند که بار الها تو از هر نقص و آلایش پاک و منزهی و درود آنها در بهشت«سلام»است و آخرین سخنشان حمد پروردگار عالمیان است.
- ترجمه الهی قمشهای١١ وَلَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجَالَهُم بِالْخَيْرِ لَقُضِيَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ فَنَذَرُ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ
و اگر خداوند برای مردم در شرّ [همانند] استعجال (طلب شتاب کردن) آنها به خیر شتاب مینمود هرآینه آنها اجلشان (مدّتشان) به پایان میرسید و کسانی که به ملاقات ما امید ندارند را در طغیانشان رها میکنیم که کوری (جهل) ورزندد
- ترجمه سلطانیو اگر خداوند برای مردم در شرّ (همانند) استعجال (طلب شتاب کردن) آنها به خیر شتاب مینمود هرآینه آنها اجل (مدّت)شان به پایان میرسید و کسانی که به ملاقات ما امید ندارند را در طغیانشان رها میکنیم که کوری (جهل) ورزندد
- ترجمه راستینو اگر خدا به عقوبت عمل زشت مردم و دعای شرّی که در حق خود میکنند به مانند خیرات تعجیل میفرمود مردم همه محکوم مرگ و هلاک میشدند و لیکن ما آنان را که به لقای ما امیدوار نیستند به همان حال سرگردانی در کفر و طغیان رها میسازیم.
- ترجمه الهی قمشهای١٢ وَإِذَا مَسَّ الْإِنسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِـجَنبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَن لَّمْ يَدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَّسَّهُ كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ
و وقتی که زیانی به انسان میرسد [در حالی که] بر جنب (به پهلوی) خود [آرمیده] یا [در حال] نشسته یا ایستاده است ما را میخواند پس چون گرفتاریش را از او برطرف کردیم، میگذرد، گویی که بابت ضرری که به او رسیده بود ما را نخوانده است اینچنین برای اسراف کنندگان آنچه [از اتّباع شهوات و انهماک (فرورفتن) در آنها] که عمل میکردند زینت داده شد [تا در غفلتها واقع شدند]
- ترجمه سلطانیو وقتی که زیانی به انسان میرسد (در حالی که) بر جنب (به پهلوی) خود (آرمیده) یا (در حال) نشسته یا ایستاده است ما را میخواند پس چون گرفتاریش را از او برطرف کردیم، میگذرد، گویی که بابت ضرری که به او رسیده بود ما را نخوانده است اینچنین برای اسراف کنندگان آنچه که عمل میکردند زینت داده شده
- ترجمه راستینو هرگاه آدمی را رنج و زیانی رسد همان لحظه به هر حالت باشد از خفته و نشسته و ایستاده فورا ما را به دعا میخواند و آن گاه که رنج و زیانش را بر طرف سازیم باز به حال غفلت و غرور چنان باز میگردد که گویی هیچ ما را برای دفع ضرر و رنجی که به او رسیده بود نخوانده است!اعمال زشت تبهکاران این چنین در نظرشان زیبا جلوه داده شده است.
- ترجمه الهی قمشهای١٣ وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِن قَبْلِكُمْ لَـمَّا ظَلَمُوا وَجَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ وَمَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا كَذَلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ
و هرآینه پیشینیان قبل از شما را هلاک کردیم چون [با غفلت کردن و عدم مبالات (اعتناء) به سخط خداوند و مکر او به خودشان] ظلم کردند و پیامبران آنها بیّنههایی نزد آنها آوردند [پس برای غایت غفلتشان به آنها و به بیّنات آنها اکتراث (پروا) نکردند] و [برای غایت غفلتشان و انهماک (غرق شدن)شان در شهوات برای تزیین شیطان اعمال شهویّهٔ آنها را برای آنها] بر آن نبودند که ایمان آورند بدینسان به قوم مجرمان جزاء میدهیم
- ترجمه سلطانیو هرآینه پیشینیان قبل از شما را هلاک کردیم چون ظلم کردند و پیامبران آنها بیّنههایی نزد آنها آوردند و بر آن نبودند که ایمان آورند بدینسان به قوم مجرمان جزاء میدهیم
- ترجمه راستینو محقّقا ما اقوام و مللی را پیش از شما به کیفر ظلمشان سخت به دست هلاک سپردیم و نیز به کیفر آنکه پیغمبرانی با آیات و معجزات بر آنها آمد باز هیچ ایمان نیاوردند. ما این گونه مردم بد عمل را به کیفر میرسانیم.
- ترجمه الهی قمشهای١٤ ثُمَّ جَعَلْنَاكُمْ خَلَائِفَ فِي الْأَرْضِ مِن بَعْدِهِمْ لِنَنظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ
سپس شما را بعد از آنها به عنوان جانشین [برای خود یا برای اسلاف (گذشتگان)] در زمین قرار دادیم تا بنگریم که چگونه عمل میکنید
- ترجمه سلطانیسپس شما را بعد از آنها به عنوان جانشین در زمین قرار دادیم تا بنگریم که چگونه عمل میکنید
- ترجمه راستینسپس ما بعد از آنها شما را در زمین جانشین کردیم تا بنگریم که چگونه عمل خواهید کرد.
- ترجمه الهی قمشهای١٥ وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِن تِلْقَاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ
و وقتی که آیات روشن ما بر آنان تلاوت شود کسانی که به لقای ما امید ندارند میگویند: قرآنی غیر از این بیاور [و آنان در جهنّام (اعماق) نفس واقع هستند و نفس خبیثهای است که به وضعی که برایش حاصل کنند راضی نمیشود و دائماً غیر وضعی که آن برایش حاصل است را تمنّا میکند و اینان به اقتضای فطرت نفس تبدیل قرآن را سؤال (درخواست) کردند]، یا آن را تبدیل کن [یعنی این قرآن را ترک کن و بجای آن قرآنى بیاور که از آن راضی شویم، یا آن را با تبدیل کردن آنچه که از آن راضی نمیشویم به آنچه که از آن راضی شویم تغییر بده]، بگو: برای من [صحیح] نباشد که آن را از جانب خودم [بدون امر پروردگارم] تبدیل کنم [یعنی آن را با ترک اصل آن یا با تبدیل آیاتش تغییر دهم] که جز از آنچه که به من وحی میشود پیروی نمیکنم [برای من نفسیّت (خودیّت) و امر نفس و اتّباع از امر نفس نیست برای اینکه شأن من و اتّباع من مقصور (محصور) بر امر پروردگارم است] همانا من از عذاب روزی عظیم میترسم که پروردگارم را عصیان کنم
- ترجمه سلطانیو وقتی که آیات روشن ما بر آنان تلاوت شود کسانی که به لقای ما امید ندارند میگویند: قرآنی غیر از این بیاور یا آن را تبدیل کن، بگو: برای من (صحیح) نباشد که آن را از جانب خودم تبدیل کنم که جز از آنچه که به من وحی میشود پیروی نمیکنم همانا من از عذاب روزی عظیم میترسم که پروردگارم را عصیان کنم
- ترجمه راستینو هرگاه آیات روشن ما بر خلق تلاوت شود منکران معاد که امیدوار به لقاء ما نیستند گویند که قرآنی غیر از این بیاور یا همین را مبدل ساز. بگو: مرا نرسد که از پیش خود قرآن را تبدیل کنم من جز آنچه را که به من وحی میشود پیروی نمیکنم، من اگر عصیان پروردگارم کنم از عذاب روز بزرگ قیامت سخت میترسم.
- ترجمه الهی قمشهای١٦ قُل لَّوْ شَاءَ اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلَا أَدْرَاكُم بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِّن قَبْلِهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ
بگو اگر خداوند میخواست آن را برای شما تلاوت نمیکردم و شما را به آن آگاه نمیکردم [یعنی بر زبان من به شما به آن علم نمیداد] و عمری را قبل از آن (قبل از قرآن) در میان شما [به مدّت چهل سال] اقامت (درنگ) کردهام [و امثال آن از من ظاهر نشد، و از من نشنیدهاید] آیا پس تعقّل نمیکنید؟ [یعنی با عقولتان درک نمیکنید یا در مُدرِکاتتان با عقول خود تصرّف نمیکنید یا عاقل نمیگردید]
- ترجمه سلطانیبگو اگر خداوند میخواست آن را برای شما تلاوت نمیکردم و شما را به آن آگاه نمیکردم و عمری را قبل از آن در میان شما اقامت (درنگ کردن) کردهام آیا پس تعقّل نمیکنید؟
- ترجمه راستینبگو اگر خدا نمیخواست هرگز بر شما تلاوت این قرآن نمیکردم و او هم شما را به آن آگاه نمیساخت، زیرا من عمری پیش از این میان شما زیستم (که دعوی رسالت نداشتم) آیا عقل و فکرتان را کار نمیبندید؟
- ترجمه الهی قمشهای١٧ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ
و چه کسی ظالم تر از کسی است که به دروغ بر خداوند افتراء میبندد یا آیات او را تکذیب میکند همانا مجرمان رستگار نمیشوند
- ترجمه سلطانیو چه کسی ظالم تر از کسی است که به دروغ بر خداوند افتراء میبندد یا آیات او را تکذیب میکند همانا مجرمان رستگار نمیشوند
- ترجمه راستینپس کیست ستمکارتر از آن که به خدا نسبت دروغ دهد یا آیات او را تکذیب کند؟و البته بدکاران هرگز به فلاح و رستگاری نخواهند رسید.
- ترجمه الهی قمشهای١٨ وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنفَعُهُمْ وَيَقُـولُونَ هَـؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللَّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ
[آنها افتراء میبندند و تکذیب میکنند و جرم میکنند] و غیر از خداوند آنچه که نه به آنها ضرر میرساند و نه به آنها نفع میرساند [از اصنام و کواکب به عبادت عبید (بندگی) و از اهویه و آراء و شیاطین به عبادت اتّباعی، و از غیر کسی که خداوند او را نصب کرده است از رؤسای دنیویهٔ آنها یا رؤسای دینیشان به زعم خود به عبادت به عنوان طاعت] را عبادت میکنند و [همانطور که وثنی (عابد اصنام) دربارهٔ اصنام، اکثر صابئین (ستاره پرستان) دربارهٔ کواکب، زردشتیها دربارهٔ آتش میگویند، و همانطور که کسانی که مطیع کسانی هستند که به زعم آنها رؤسای دینند میگویند: اینان واسطههای بین ما و خداوند هستند، و همانطور که تبعیّت کنندگان اهواء و شیاطینی که در صورت اعمال شرعیّهٔ صادره از اتّباع از نفس و شیاطین میگویند: اینان وسایل بین ما و خداوند و اسباب قرب ما به خداوند هستند و حال آنکه وسایل شیطان و اسباب قرب به جحیم و نیران هستند] میگویند اینان شفیعان ما نزد خداوند هستند بگو آیا به خداوند از آنچه [از شفیعان از حیث شفاعت آنها یا به شفاعت آنها] که در آسمانها و نه در زمین نمیداند را خبر میدهید؟ او منزّه و تعالی (بالاتر) است از آنچه که شریک میکنند
- ترجمه سلطانیو غیر از خداوند آنچه که نه به آنها ضرر میرساند و نه به آنها نفع میرساند را عبادت میکنند و میگویند اینان شفیعان ما نزد خداوند هستند بگو آیا به خداوند به آنچه که در آسمانها و نه در زمین نمیداند را خبر میدهید؟ او منزّه و تعالی (بالاتر) است از آنچه که شریک میکنند
- ترجمه راستینو بتهایی را به جای خدا پرستش میکنند که آن بتان به آنها هیچ ضرر و نفعی نمیرسانند، و میگویند که این بتان شفیع ما نزد خدا هستند بگو: شما میخواهید خدا را یاد آور سازید به چیزی که خدا در همه آسمانها و زمین علم به آن ندارد؟خدا از آنچه شریک او قرار میدهند منزه و برتر است.
- ترجمه الهی قمشهای١٩ وَمَا كَانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُوا وَلَـوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فِيمَا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ
و مردم [قبل از بعثت رسولان بشری بر مقتضیات شهوات نفوس خدمتگزار بر آن متوجّه به آن بودند و] جز امّتی واحد نبودند [بعد از بعثت رسولان طائفهای از آنها به آنچه که رسولان به آن دعوت کردند از خیرات اخرویّهٔ انسانی انصراف نمودند و طائفهای اباء کردند] آنگاه اختلاف کردند [و قبل از بعثت رسولان باطنی از عقول بر مقتضیات نفوس حیوانی خدمتگزار بر آن و بعد از بعثت رسولان باطنی طائفهای از قوای آنها به آنچه که رسولان به آن دعوت کردند منصرف شدند و طائفهای باقی ماندند، پس اختلاف نمودند و با هم نزاع کردند و با هم جنگ نمودند] و اگر کلمهای [یعنی کلمهٔ امهال (مهلت دادن) آنها و آجال (اجلها) مؤخّرهٔ معیّنهٔ آنها که در آنچه که ملکِ مصوِّر آن را در رحمهای مادرانشان نوشته بود یا ثبت آن در الواح و اقلام عالیه] که از پروردگارت سابق شد نمیبود هرآینه [با اظهار حقّ و باطل و تمیز حقّ از مبطل] بین آنها در آنچه که در آن [بر حکمی] اختلاف میکردند قضاء (حکم) میشد
- ترجمه سلطانیو مردم جز امّتی واحد نبودند آنگاه اختلاف کردند و اگر کلمهای که از پروردگارت سابق شد نمیبود هرآینه بین آنها در آنچه که در آن اختلاف میکردند قضاء (حکم) میشد
- ترجمه راستینو مردم (در فطرت توحید) یک طایفه بیش نبودند پس از آن فرقه فرقه شدند (و به انواع شرک و دینهای باطل گرویدند) و اگر کلمهای که در ازل از حق سبقت یافته (که برای آزمایش مهلت یابند) نبود البته اختلافاتشان خاتمه یافته و حکم به هلاکت کافران داده میشد.
- ترجمه الهی قمشهای٢٠ وَيَقُـولُونَ لَـوْلَا أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ
و [از روی استهزاء، یا بطور استظهار (برتری طلبی)] میگویند چرا نشانهای [از آنچه که ما آن را اقتراح (درخواست) کردیم یا از آنچه که دلالت بر رسالت او کند] از پروردگارش بر او (محمّد) نازل نشد پس بگو جز این نیست که غیب برای (مختصّ به) خداوند است [پس آنچه از مفاسد و مصالح که بر انزال این آیه مترتّب میشود را نه من میدانم و نه شما، و او میداند که آیهای را برای آنچه که در آن مفاسدی هست نمیفرستد و در ترک آن مصالحی هست، یا عالم غیب ملک خداوند است در آن تصرّف و نه بر آن تسلّط ندارم تا اقتراح شما را اجابت کنم یا آنچه که میخواهم را از او نازل کنم] پس منتظر [نزول این آیه] باشید [که از آن آنچه که از عذاب شما و عذاب من و رحمت به شما و به من میخواهد را نازل میکند، پس منتظر نزول عذابش باشید] که من هم با شما از منتظران هستم
- ترجمه سلطانیو میگویند چرا نشانهای از پروردگارش بر او نازل نشد پس بگو جز این نیست که غیب برای خداوند است پس منتظر باشید که من هم با شما از منتظران هستم
- ترجمه راستینو گویند: چرا بر او آیت و معجزی از جانب خدایش نیامد (که قهرا مردم مطیع شوند) ؟پاسخ ده که دانای غیب خداست و بس، اینک شما منتظر (عذاب خدا) باشید من هم با شما منتظر (نصرت او) میباشم.
- ترجمه الهی قمشهای٢١ وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِّن بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذَا لَهُم مَّكْرٌ فِي آيَاتِنَا قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَكْرًا إِنَّ رُسُلَنَا يَكْتُبُونَ مَا تَمْكُرُونَ
و وقتی که بعد از مسّ (لمس) کردن مردم ناگواریهایی را به آنها رحمتی (وسعت و صحّت و امنیّت) بچشانیم آنوقت دربارهٔ آیات [کبرای بشری یا صغرای آفاقی و انفسی و تدوینی] ما مکر میکنند، بگو خداوند در مکر کردن سریعتر (نافذتر و سابقتر) است هرآینه رسولان ما آنچه را که مکر میکنید مینویسند
- ترجمه سلطانیو وقتی که بعد از مسّ (لمس) کردن مردم ناگواریهایی را به آنها رحمتی بچشانیم آنوقت دربارهٔ آیات ما مکر میکنند، بگو خداوند در مکر کردن سریعتر است هرآینه رسولان ما آنچه را که مکر میکنید مینویسند
- ترجمه راستینو ما هرگاه بر آدمیان بعد از آنکه آنان را رنج و زیانی رسید رحمتی فرستیم آنگاه در محو آیات ما مکر و سیاست به کار میبرند. بگو: مکر و سیاست الهی سریعتر است، همانا رسولان ما (فرشتگان و قوای عالم) مکرهای شما را مینویسند.
- ترجمه الهی قمشهای٢٢ هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّى إِذَا كُنتُمْ فِي الْفُلْكِ وَجَرَيْنَ بِهِم بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَفَرِحُوا بِهَا جَاءَتْهَا رِيحٌ عَاصِفٌ وَجَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِن كُلِّ مَكَانٍ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنجَيْتَنَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ
او کسی است که در خشکی و دریا شما را سیر میدهد تا آنوقتی که شما در کشتی میباشید و باد پاکی (موافقی) آنها را جریان میدهد و به آن شادمان میشوند تندبادی طوفانی به آن بیاید و از هر مکان [از امکنهٔ دریا، یعنی از جمیع جوانب کشتی] موج به سوی آنها بیاید و گمان (در معنی یقین) کنند که آنها با آنها (موجها) احاطه (هلاک) شدهاند [در حالی که] در دین [یعنی طریق دعا یا طریق نفس الی الله یا اعتقاد توحیدی خود و سائر عقاید دینى یا ملّت (آیین) خود که آن را به عنوان دین از پیامبرشان اخذ کردهاند] مخلِص برای او هستند، خداوند را میخوانند که اگر ما را از این نجات دهی حتماً البتّه از شکرگزاران خواهیم شد
- ترجمه سلطانیاو کسی است که در خشکی و دریا شما را سیر میدهد تا آنوقتی که شما در کشتی میباشید و باد پاکی (موافقی) آنها را جریان میدهد و به آن شادمان میشوند تندبادی طوفانی به آن بیاید و از هر مکان موج به سوی آنها بیاید و گمان کنند که آنها با آن (موج)ها احاطه شدهاند (در حالی که) در دین مخلِص برای او هستند خداوند را میخوانند که اگر ما را از این نجات دهی حتماً البتّه از شکرگزاران خواهیم شد
- ترجمه راستیناوست آن که شما را در برّ و بحر سیر میدهد تا آنگاه که در کشتی نشینید و کشتی با باد ملایمی سرنشینان را به حرکت آرد و آنها بدان شادمان و خوشوقت باشند ناگاه باد تندی بر کشتی بوزد و سرنشینان از هر جانب به امواج خطر در افتند و خود را در ورطه هلاکت ببینند آن زمان خدا را به اخلاص و دین فطرت بخوانند که (بار الها) اگر ما را از این خطر نجات بخشی دیگر همیشه شکر و سپاس تو خواهیم کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٢٣ فَلَمَّا أَنجَاهُمْ إِذَا هُمْ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ يَاأَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْيُكُمْ عَلَى أَنفُسِكُم مَّتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ إِلَيْنَا مَرْجِعُكُمْ فَنُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ
و چون آنها را نجات دهد آنوقت آنها در زمین به ناحقّ سرکشی میکنند [یعنی از شکر خارج شدند و قسمشان را شکستند و عهدشان را نقض نمودند] ای مردم جز این نیست که سرکشی شما بر (زیان) خودتان متاع (بهرهمندی) زندگانی دنیا است، سپس مرجع (بازگشتگاه) شما نزد ما است پس به شما خبر میدهیم به آنچه که عمل میکردید
- ترجمه سلطانیو چون آنها را نجات دهد آنوقت آنها در زمین به ناحقّ سرکشی میکنند ای مردم جز این نیست که سرکشی شما بر (زیان) خودتان متاع زندگانی دنیا است، سپس مرجع (بازگشتگاه) شما نزد ما است پس به شما خبر میدهیم به آنچه که عمل میکردید
- ترجمه راستیناما پس از آنکه خدا از غرق نجاتشان داد باز در زمین به نا حق ظلم و ستمگری آغاز کنند. ای مردم شما هر ظلم و ستم کنید منحصرا به نفس خویش کنید در پی متاع فانی دنیا، آنگاه در آخرت به سوی ما باز میگردید و شما را به آنچه میکردهاید آگاه میسازیم.
- ترجمه الهی قمشهای٢٤ إِنَّمَا مَثَلُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَالْأَنْعَامُ حَتَّى إِذَا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّيَّنَتْ وَظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَيْهَا أَتَاهَا أَمْرُنَا لَيْلًا أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَاهَا حَصِيدًا كَأَن لَّمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ
جز این نیست که مَثل زندگانی دنیا مانند [مَثَل] آبی است که آن را از آسمان نازل کردیم سپس گیاه زمین به آن مخلوط شد [یعنی زیاد شدند و بعضی انواع آنها در خلال بعضی دیگر تداخل کردند] از آنچه که مردم و چهارپایان میخورند تا آنکه زمین زیبائیش (رنگهای گیاهانش) را بر گرفت و آراسته شد [به اصناف نبات و ازهار (شکوفهها، گلها) آنها و اخضرار (سبز شدن، به رنگ سبز درآمدن) آنها و اختلاف الوان (رنگها، اقسام) ریاحین (گلها و گیاههای سبز و خوشبو) آنها و اشکال آنها و اختلاط (در هم آمیختن) آنها زینت شد به حیثی که ناظر به آنها را به شگفتی وا میدارد] و اهل آن (زمین یا زخرف) گمان کردند که آنان [به رویانیدن آن و انماء (نمو دادن) نبات آن و ابقای آن به اینکه از آن نفع ببرند] بر آن (زمین یا زخرف) توانا هستند [و حال آنکه] امر ما [به اهلاک آن و استیصال (از ریشه کندن) آنها با عاهات (آفات، فسادها) و آفات] در شب یا روز به آنها رسید پس آنها را درو شده قرار دادیم مانند اینکه در دیروز نروییده [قائم نشده یا نبودهاند] اینچنین آیات را برای گروهی که فکر میکنند شرح میدهیم {تشبیه از این حیث است که نفس انسانی نازله از آسمان ارواح مانند آب نازل از آسمان دنیا است و بدن انسان در استقرار نفس مانند زمین است و آب و قوای آن مانند نبات زمین است در اختلاف انواع آن و اغترار (مغرور شدن، به غفلت افتادن، فریفته شدن) انسان به قوّت قوای آن و اشتداد آن مانند اغترار اهل زمین است به زخرف آن و استیصال قوای انسان به اجل مانند استیصال اصناف نبات با آفات است}
- ترجمه سلطانیجز این نیست که مَثل زندگانی دنیا مانند (مَثَل) آبی است که آن را از آسمان نازل کردیم سپس گیاه زمین به آن مخلوط شد از آنچه که مردم و چهارپایان میخورند تا آنکه زمین زیبائیش را بر گرفت و آراسته شد و اهل آن گمان کردند که آنان بر آن توانا هستند (و حال آنکه) امر ما در شب یا روز به آنها رسید پس آنها را درو شده قرار دادیم مانند اینکه در دیروز نروییده بودند اینچنین آیات را برای گروهی که فکر میکنند شرح میدهیم
- ترجمه راستینمحقّقا در مثل، زندگانی دنیا به آبی ماند که از آسمانها فرو فرستادیم تا به آن باران انواع مختلف گیاه زمین از آنچه آدمیان و حیوانات تغذیه کنند در هم رویند تا آنگاه که زمین (از خرمی و سبزی) به خود زیور بسته و آرایش کند و مردمش خود را بر آن قادر و متصرف پندارند ناگهان فرمان ما به شب یا روز در رسد و آن همه زیب و زیور زمین را دور کند و چنان خشک شود که گویی دیروز هیچ نبوده است. این گونه آیات خود را به تفصیل برای اهل فکرت بیان میکنیم.
- ترجمه الهی قمشهای٢٥ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلَامِ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ
و خداوند [با دعوت عام ظاهرهٔ جاریه بر زبان انبیاء] به دار السّلام (خانهٔ سلامت) دعوت میکند و کسی که بخواهد [راهی به سوی پروردگارش بر گیرد] را [بعد از قبول نبوّت و بیعت عامّهٔ نبویّه به هدایت خاصّ به سوی ولیّ امر] به راه راست هدایت میکند
- ترجمه سلطانیو خداوند به دار السّلام دعوت میکند و کسی که بخواهد را به راه راست هدایت میکند
- ترجمه راستینو خدا به سر منزل سعادت و سلامت میخواند و هر که را میخواهد به راه مستقیم هدایت میکند.
- ترجمه الهی قمشهای