حزب شمارهٔ ۴۶
٤١ وَقَالَ ارْكَبُوا فِيهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ
و گفت در آن سوار شوید [در حالی که میگویید] به اسم الله، [و هنگام] جاری شدن آن و [هنگام] کناره گرفتن آن، همانا پروردگار من البتّه بسیار آمرزنده و مهربان است [و کسی که به اسم او مبادرت کند مغفرت او و رحمت او، او را درک میکند]
- ترجمه سلطانیو گفت در آن سوار شوید، جاری شدن آن و کناره گرفتن آن به اسم الله است همانا پروردگار من البتّه بسیار آمرزنده و مهربان است
- ترجمه راستینو نوح دستور داد که شما مؤمنان به کشتی در آیید تا به نام خدا کشتی هم روان شود و هم به ساحل نجات رسد، که خدای من البته بسیار آمرزنده و مهربان است.
- ترجمه الهی قمشهای٤٢ وَهِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبَالِ وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَابُنَيَّ ارْكَب مَّعَنَا وَلَا تَكُن مَّعَ الْكَافِرِينَ
و این آنها را در موجی مانند کوه میبَرد و نوح به پسرش و (در حالی که) در گوشهای بود نداء داد: ای پسرکم با ما سوار شو و با کافران مباش
- ترجمه سلطانیو این آنها را در موجی مانند کوه میبَرد و نوح به پسرش و (در حالی که) در گوشهای بود نداء داد: ای پسرکم با ما سوار شو و با کافران مباش
- ترجمه راستینو آن کشتی آنان را در میان امواجی مانند کوه گردش میداد که در آن حال نوح فرزندش را که به کناری رفته بود ندا کرد که ای پسر، تو هم با ما بدین کشتی درآی و با کافران همراه مباش.
- ترجمه الهی قمشهای٤٣ قَالَ سَآوِي إِلَى جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاءِ قَالَ لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَن رَّحِمَ وَحَالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكَانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ
گفت بزودی به کوهی که مرا از آب [در امان] نگهدارد جای خواهم گرفت، گفت امروز نگهدارندهای در برابر امر خداوند نیست مگر کسی که [شأن او رحمت میباشد و او خدای تعالی یا خلیفهٔ او است به او] رحم کند و موج بین آن دو حائل شد و از غرق شدگان گشت
- ترجمه سلطانیگفت بزودی به کوهی که مرا از آب (در امان) نگهدارد جای خواهم گرفت، گفت امروز نگهدارندهای در برابر امر خداوند نیست مگر کسی که (شأن او رحمت میباشد) رحم کند و موج بین آن دو حائل شد و از غرق شدگان گشت
- ترجمه راستینآن پسر (نادان نااهل) پدر را پاسخ داد که من به زودی بر فراز کوهی روم که از خطر آبم نگه دارد، نوح گفت: امروز هیچ کس را از (قهر) خدا جز لطف او پناه نیست. و موج میان آنها جدایی افکند و پسر با کافران به دریا غرق شد.
- ترجمه الهی قمشهای٤٤ وَقِيلَ يَاأَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ وَيَاسَمَاءُ أَقْلِعِي وَغِيضَ الْمَاءُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَقِيلَ بُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظَّالِـمِينَ
و گفته شد ای زمین آب خود را فرو ببَر و ای آسمان باز ایست و آب فرو شد و امر قضاء (انجام) شد و بر [کوه] جودی ایستاد و به گروه ظالم گفته شد که دور باشید
- ترجمه سلطانیو گفته شد ای زمین آب خود را فرو ببَر و ای آسمان باز ایست و آب فرو شد و امر قضاء (انجام) شد و بر (کوه) جودی ایستاد و به گروه ظالم گفته شد که دور باشید
- ترجمه راستینو به زمین خطاب شد که ای زمین، فورا آب خود را فرو بر، و به آسمان امر شد که باران را قطع کن، و آب (به یک لحظه) خشک شد و حکم (قهر الهی) انجام یافت و کشتی بر کوه جودی قرار گرفت، و فرمان هلاک ستمکاران در رسید.
- ترجمه الهی قمشهای٤٥ وَنَادَى نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ
و نوح به پروردگارش نداء داد پس گفت: ای پروردگار من، همانا پسرم از خاندان من است و همانا وعدهٔ تو [به اهلاک کسی که داخل کشتی نشود و نجات دادن اهل من] حقّ است و تو محکمترین حکم کنندگان هستی
- ترجمه سلطانیو نوح به پروردگارش نداء داد پس گفت ای پروردگار من، همانا پسرم از خاندان من است و همانا وعدهٔ تو حقّ است و تو محکمترین حکم کنندگان هستی
- ترجمه راستینو نوح به درگاه خدا عرض کرد: بار پروردگارا، فرزند من از اهل بیت من است (که وعده لطف و نجات به آنها دادی) و وعده تو هم حتمی است و قادرترین حکمفرمایانی.
- ترجمه الهی قمشهای٤٦ قَالَ يَانُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِـحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ
گفت: ای نوح همانا او از اهل تو نیست که او عملی غیر صالح است پس آنچه را که به آن علم نداری [حقیقت مسؤل (سؤال شدهٔ) خود را نشناختهای] از من سؤال (درخواست) مکن، من به تو پند میدهم که از جاهلان نباشی [حیثی که آنچه را که نمیدانند درخواست میکنند]
- ترجمه سلطانیگفت: ای نوح همانا او از اهل تو نیست که او عملی غیر صالح است پس آنچه را که به آن علم نداری از من سؤال (درخواست) مکن، من به تو پند میدهم که از جاهلان نباشی
- ترجمه راستینخدا خطاب کرد که ای نوح، فرزند تو هرگز با تو اهلیت ندارد، زیرا او را عمل بسیار ناشایسته است، پس تو از من تقاضای امری که هیچ از حال آن آگه نیستی مکن، من تو را پند میدهم که از مردم جاهل مباش.
- ترجمه الهی قمشهای٤٧ قَالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَإِلَّا تَغْفِرْ لِي وَتَرْحَمْنِي أَكُن مِّنَ الْخَاسِرِينَ
گفت: پروردگارا همانا به تو پناه میبرم از اینکه آنچه را که به آن علم ندارم از تو درخواست کنم و اگر مرا نیامرزی و به من رحم نکنی از زیانکاران باشم
- ترجمه سلطانیگفت: پروردگارا همانا به تو پناه میبرم از اینکه آنچه را که به آن علم ندارم از تو درخواست کنم و اگر مرا نیامرزی و به من رحم نکنی از زیانکاران باشم
- ترجمه راستیننوح عرض کرد: بار الها، من پناه میبرم به تو که دیگر چیزی که نمیدانم از تو تقاضا کنم، و اگر گناه مرا نبخشی و بر من ترحم نفرمایی من از زیانکاران عالم خواهم بود.
- ترجمه الهی قمشهای٤٨ قِيلَ يَانُوحُ اهْبِطْ بِسَلَامٍ مِّنَّا وَبَرَكَاتٍ عَلَيْكَ وَعَلَى أُمَمٍ مِّمَّن مَّعَكَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ
گفته شد: ای نوح فرود آی با سلامی (سلامتی) از ما و با برکاتی بر تو و بر امّتهایی از کسانی که با تو [در کشتی] هستند و امّتهایی [از کسانی که با تو هستند یا از کسانی که متولّد میشوند از کسانی که با تو هستند] که بزودی آنها را متنعّم خواهیم ساخت که پس از این از ما عذابی دردناک آنها را لمس میکند
- ترجمه سلطانیگفته شد ای نوح فرود آی با سلامی از ما و با برکاتی بر تو و بر امّتهایی از کسانی که با تو هستند و امّتهایی که بزودی آنها را متنعّم خواهیم ساخت که پس از این از ما عذابی دردناک آنها را لمس میکند
- ترجمه راستینو خطاب شد که ای نوح، از کشتی فرود آی که سلام ما و برکات و رحمت ما بر تو و بر آن امم و قبایلی که همیشه (در خداپرستی) با تواند اختصاص یافته، و امتهایی دیگر هستند که (خودسر و ستمگر شوند و) ما به آنها بهرهای (از دنیا) دهیم سپس عذابی سخت (در قیامت) از ما به آنان خواهد رسید.
- ترجمه الهی قمشهای٤٩ تِلْكَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلَا قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ
این (قصص) از اخبار غیبی است که آنها را به تو وحی میکنیم تو و نه قوم تو قبل از این آنها را نمیدانستید، پس صبر کن همانا عاقبت [حسن، نیک] برای پرهیزکاران [از جَزع (فغان) و تسرّع (شتاب ورزیدن) در دعاء] است
- ترجمه سلطانیاین از اخبار غیبی است که آنها را به تو وحی میکنیم تو و نه قوم تو قبل از این آنها را نمیدانستید، پس صبر کن همانا عاقبت (حسن) برای پرهیزکاران است
- ترجمه راستیناین (حکایت نوح) از اخبار غیب است که به تو وحی میکنیم و پیش از آنکه ما به تو وحی کنیم تو و قومت هیچ از آن آگاه نبودید، پس تو در طاعت حق راه صبر پیش گیر که عاقبت نیکو اهل تقوا راست.
- ترجمه الهی قمشهای٥٠ وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ يَاقَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا مُفْتَرُونَ
و ما به [قوم] عاد برادرشان هود را فرستادیم گفت ای قوم من، خدای را بندگی کنید غیر او شما خدائی ندارید که شما [در نسبت خدایی دادن به اصنام و قرار دادن آنها به عنوان شرکای خداوند و شفیعان شما نزد او] جز افتراء زننده نیستید
- ترجمه سلطانیو ما به (قوم) عاد برادرشان هود را فرستادیم گفت ای قوم من، خدای را بندگی کنید غیر او شما خدائی ندارید که شما جز افتراء زننده نیستید
- ترجمه راستینو ما برای (هدایت) قوم عاد برادرشان (یعنی مردی از طایفه آنها) هود را فرستادیم، گفت که ای مردم، خدای یکتا را پرستش کنید که جز او شما را خدایی نیست و شما (در گفتاری که از بتان و خدایان باطل به میان آوردهاید بدانید که) افترا زنندهای بیش نیستید.
- ترجمه الهی قمشهای٥١ يَاقَوْمِ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى الَّذِي فَطَرَنِي أَفَلَا تَعْقِلُونَ
ای قوم من، برای آن از شما مزدی درخواست نمیکنم که اجر من جز بر کسی که مرا آفریده نیست آیا پس تعقّل نمیکنید؟
- ترجمه سلطانیای قوم من، برای آن از شما مزدی درخواست نمیکنم که اجر من جز بر کسی که مرا آفریده نیست آیا پس تعقّل نمیکنید؟
- ترجمه راستینای قوم، من از شما مزد رسالت نمیخواهم، اجر من جز بر خدا که مرا آفریده، نیست، آیا فکر و عقل را کار نمیبندید؟
- ترجمه الهی قمشهای٥٢ وَيَاقَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُم مِّدْرَارًا وَيَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِكُمْ وَلَا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ
و ای قوم من، از پروردگارتان طلب آمرزش کنید سپس به سوی او توبه کنید (برگردید) که آسمان را بر شما با بارش زیاد بفرستد و [پی در پی] قوّتی را به قوّت شما بیفزاید و (در حالی که) مجرم [هستید] روی گردان نشوید
- ترجمه سلطانیو ای قوم من، از پروردگارتان طلب آمرزش کنید سپس به سوی او توبه کنید (برگردید) که آسمان را بر شما با بارش زیاد بفرستد و (پی در پی) قوّتی را به قوّت شما بیفزاید و (در حالی که) مجرم (هستید) روی گردان نشوید
- ترجمه راستینو ای قوم، از خدای خود آمرزش طلبید و به درگاه او توبه کنید تا از آسمان بر شما رحمت فراوان نازل گرداند و بر قوت و توانایی شما بیفزاید، و زنهار به نابکاری و عصیان روی مگردانید.
- ترجمه الهی قمشهای٥٣ قَالُوا يَاهُودُ مَا جِئْتَنَا بِبَيِّنَةٍ وَمَا نَحْنُ بِتَارِكِي آلِهَتِنَا عَن قَوْلِكَ وَمَا نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ
[از جهت عناد] گفتند: ای هود بیّنهای [دالّ بر صدق خود] نزد ما نیاوردهای و ما به خاطر قول تو خدایان خود را ترک کننده نیستیم و ما به تو ایمان آورنده نیستیم
- ترجمه سلطانیگفتند ای هود بیّنهای نزد ما نیاوردهای و ما به خاطر قول تو خدایان خود را ترک کننده نیستیم و ما به تو ایمان آورنده نیستیم
- ترجمه راستینقوم هود وی را پاسخ دادند که ای هود، تو برای ما دلیلی (روشن بر دعوی رسالت خود) نیاوردی و ما هرگز از خدایان خود به مجرد حرف تو دست نمیکشیم و ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد.
- ترجمه الهی قمشهای٥٤ إِن نَّقُولُ إِلَّا اعْتَرَاكَ بَعْضُ آلِهَتِنَا بِسُـوءٍ قَالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ وَاشْهَدُوا أَنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ
جز این نمیگوییم که بعضی از خدایان ما به تو آسیب رساندهاند [و مجنون شدهای]، [هود] گفت: همانا من خداوند را شاهد میگیرم و شهادت دهید که من از آنچه که شرک میورزید تبرّی میجویم
- ترجمه سلطانیجز این نمیگوییم که بعضی از خدایان ما به تو آسیب رساندهاند گفت همانا من خداوند را شاهد میگیرم و شهادت دهید که من از آنچه که شرک میورزید تبرّی میجویم
- ترجمه راستینتنها چیزی که (درباره تو) میگوییم این است که برخی از خدایان ما تو را آسیب جنون رسانیده است. هود به آنها گفت: من خدا را گواه میگیرم و شما هم گواه باشید که من از خدایانی که غیر خدای یکتا میپرستید بیزارم.
- ترجمه الهی قمشهای٥٥ مِن دُونِهِ فَكِيدُونِي جَمِيعًا ثُمَّ لَا تُنظِرُونِ
غیر از او، پس جمیعاً به من کید کنید سپس به من مهلت ندهید
- ترجمه سلطانیغیر از او، پس جمیعاً به من کید کنید سپس به من مهلت ندهید
- ترجمه راستینشما هم هر فکر و تدبیری در کار من دارید بیندیشید و هیچ مهلتم ندهید.
- ترجمه الهی قمشهای٥٦ إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَرَبِّكُم مَّا مِن دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ
همانا من بر الله پروردگارم و پروردگار شما توکّل کردم، جنبندهای نیست مگر که او وی را به ناصیهاش (موی پیشانیش) گیرنده است همانا پروردگار من بر راه مستقیم است
- ترجمه سلطانیهمانا من بر الله پروردگارم و پروردگار شما توکّل کردم، جنبندهای نیست مگر که او وی را به ناصیهاش (موی پیشانیش) گیرنده است همانا پروردگار من بر راه مستقیم است
- ترجمه راستینمن بر خدا که پروردگار من و شماست توکل کردهام، که زمامن اختیار هر جنبندهای به دست اوست و البته پروردگار من (در کار بندگان) به راه راست است.
- ترجمه الهی قمشهای٥٧ فَإِن تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُم مَّا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَيَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَلَا تَضُرُّونَهُ شَيْئًا إِنَّ رَبِّي عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ
پس اگر روی بگردانید پس همانا آنچه که به آن [از انذار به عذاب دائمی و عذاب دنیویّ] نزد شما فرستاده شدهام را به شما رساندم [و شما را نصیحت کردم و حجّت را بر شما تمام نمودم] و پروردگارم [بعد از اهلاک شما با عذاب منذر به آن] قومی دیگر را جانشین شما میکند و [با روی گردانیدنتان و هلاک شدنتان با عذاب] چیزی به او ضرر نمیرسانید همانا پروردگار من بر هر چیزی نگهبان است [پس نوع انسان و جملهٔ خلقش را با جانشین کردن امثال موجودین بعد از هلاکت آنها حفظ میکند]
- ترجمه سلطانیپس اگر روی بگردانید پس همانا آنچه که به آن نزد شما فرستاده شدهام را به شما رساندم و پروردگارم قومی دیگر را جانشین شما میکند و چیزی به او ضرر نمیرسانید همانا پروردگار من بر هر چیزی نگهبان است
- ترجمه راستینپس اگر شما روی بگردانید من به وظیفه خود که ابلاغ رسالت (و اتمام حجت) بر شماست قیام کردم، و خدای من قومی دیگر را جانشین شما خواهد کرد و به او هیچ ضرری نتوانید رسانید، که پروردگار من بر هر چیز نگهبان است.
- ترجمه الهی قمشهای٥٨ وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا هُودًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَنَجَّيْنَاهُم مِّنْ عَذَابٍ غَلِيظٍ
و چون امر ما [به اهلاک این قوم] آمد هود و کسانی که با او ایمان آورده بودند را [برای استحقاق رحمت آنها به سبب ایمانشان] با رحمتی از خود [بر آنها] نجات دادیم و آنها را از عذابی سخت نجات دادیم
- ترجمه سلطانیو چون امر ما آمد هود و کسانی که با او ایمان آورده بودند را با رحمتی از خود نجات دادیم و آنها را از عذابی سخت نجات دادیم
- ترجمه راستینو چون فرمان (قهر) ما (به هلاکت قوم) در رسید ما به فضل و رحمت خود هود و کسانی را که با او ایمان آوردند نجات بخشیدیم و آنها را از عذاب بسیار سختی ایمن ساختیم.
- ترجمه الهی قمشهای٥٩ وَتِلْكَ عَادٌ جَحَدُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَعَصَوْا رُسُلَهُ وَاتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ
و این [قوم] عاد [که با کفرانشان به هود (ع) و معجزات او] آیات پروردگارشان را انکار کردند [پس مانند این است که آنها جمیع این آیات را جحد (نفی با انکار) کردهاند] و [با عصیان از هود (ع)] از رسولانش عصیان کردند و [با عصیان از رسولان زمانشان و بلادشان] از امر هر زورگوی ستیزهجو پیروی کردند
- ترجمه سلطانیو این (قوم) عاد آیات پروردگارشان را انکار کردند و از رسولانش عصیان کردند و از امر هر زورگوی ستیزهجو پیروی کردند
- ترجمه راستینو همین قوم عاد (امت هود) هستند که آیات خدا را انکار و پیغمبران او را نافرمانی کردند و پیرو امر هر شخصی جبار و عنودی شدند.
- ترجمه الهی قمشهای٦٠ وَأُتْبِعُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا إِنَّ عَادًا كَفَرُوا رَبَّهُمْ أَلَا بُعْدًا لِّعَادٍ قَوْمِ هُودٍ
و در این دنیا و در روز قیامت لعنتی به دنبال آنان است آگاه باشید که عاد به پروردگار [مضاف]شان [که همان هود (ع) است سپس به پروردگار مطلقشان] کفر ورزیدند، هان دوری باد بر عاد، قوم هود!
- ترجمه سلطانیو در این دنیا و در روز قیامت لعنتی به دنبال آنان است آگاه باشید که عاد به پروردگارشان کفر ورزیدند، هان دوری باد بر عاد، قوم هود!
- ترجمه راستینو آنها به لعن خدا هم در حیات دنیا و هم در قیامت گرفتار گردیدند، آگاه باشید که قوم عاد به خدای خود کافر شدند، بدانید که قوم عاد، امت هود از رحمت خدا دورند.
- ترجمه الهی قمشهای٦١ وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِـحًا قَالَ يَاقَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُّجِيبٌ
و برادرشان صالح را به سوی [قوم] ثمود [فرستادیم] گفت: ای قوم من، خداوند را بندگی کنید غیر از او خدایی ندارید او شما را از زمین پدید آورد و شما را در آن جای داد پس از او آمرزش بخواهید سپس به او توبه کنید (برگردید) همانا پروردگار من قریب (نزدیک) و اجابت کننده است
- ترجمه سلطانیو برادرشان صالح را به سوی (قوم) ثمود (فرستادیم) گفت: ای قوم من، خداوند را بندگی کنید غیر از او خدایی ندارید او شما را از زمین پدید آورد و شما را در آن جای داد پس از او آمرزش بخواهید سپس به او توبه کنید (برگردید) همانا پروردگار من قریب (نزدیک) و اجابت کننده است
- ترجمه راستینو باز ما به سوی قوم ثمود برادرشان صالح را به رسالت فرستادیم، صالح به قوم خود گفت: ای قوم، خدای یگانه را که شما را جز او خدایی نیست پرستش کنید، او خدایی است که شما را از زمین بیافرید و برای عمارت و آباد ساختن آن برگماشت، پس شما از خدای خود آمرزش طلبید و به درگاه او توبه کنید که البته خدای من (به همه) نزدیک است و شنونده و اجابت کننده است.
- ترجمه الهی قمشهای٦٢ قَالُوا يَاصَالِـحُ قَدْ كُنتَ فِينَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَذَا أَتَنْهَانَا أَن نَّعْبُدَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَإِنَّنَا لَفِي شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ
گفتند ای صالح! تو قبل از این [زمان برای آنچه که از صلاح و عقل و کفایت بر تو دیدیم] در بین ما [مایهٔ] امیدواری بر خیر بودی، آیا ما را نهی میکنی از اینکه آنچه که پدران ما میپرستیدند را نپرستیم! و همانا ما البتّه از آنچه که ما را به آن دعوت میکنی در شکّی مریب (تردیدآور، سؤال برانگیز) هستیم
- ترجمه سلطانیگفتند ای صالح! تو قبل از این در بین ما (مایهٔ) امیدواری بودی آیا ما را نهی میکنی از اینکه آنچه که پدران ما میپرستیدند را نپرستیم! و همانا ما البتّه از آنچه که ما را به آن دعوت میکنی در شکّی مریب (تردید آور، سؤال برانگیز) هستیم
- ترجمه راستینقوم گفتند: ای صالح، تو پیش از آنکه دعوی نبوت کنی در میان ما مورد امیدواری بودی، آیا میخواهی ما را از پرستش خدایانی که پدران ما میپرستیدند منع کنی؟ما به دعوی نبوتت سخت بدگمان و بیعقیده هستیم.
- ترجمه الهی قمشهای٦٣ قَالَ يَاقَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّي وَآتَانِي مِنْهُ رَحْمَةً فَمَن يَنصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصَيْتُهُ فَمَا تَزِيدُونَنِي غَيْرَ تَخْسِيرٍ
[صالح] گفت: ای قوم من، آیا دیدید که من بر بیّنهای از پروردگارم میباشم و از نزد خود رحمتی به من داده است، پس اگر او را نافرمانی کنم چه کسی در برابر خداوند به من یاری میرساند پس غیر از خسارت به من چه میافزایید
- ترجمه سلطانیگفت ای قوم من، آیا دیدید که من بر بیّنهای از پروردگارم میباشم و از نزد خود رحمتی به من داده است پس اگر او را نافرمانی کنم چه کسی در برابر خداوند به من یاری میرساند پس غیر از خسارت به من چه میافزایید
- ترجمه راستینصالح گفت: آیا رأی شما چیست اگر من بر دعوی خود معجز و دلیلی از طرف خدا در دست داشته باشم و او مرا از نزد خود رحمتی (مقام نبوت) داده باشد، اگر باز هم فرمان او نبرم در این صورت مرا در برابر (قهر) خدا که یاری تواند داد؟که شما بر من جز ضرر و زیان چیزی نخواهید افزود.
- ترجمه الهی قمشهای٦٤ وَيَاقَوْمِ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُـوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ قَرِيبٌ
و ای قوم من، این ناقهٔ (ماده شتر) خداوند است و برای شما به عنوان آیت (نشانه) است پس آن را رها کنید که در زمین خداوند بخورد و آن را به بدی مسّ (لمس) مکنید که عذابی نزدیک (عاجل، به سرعت فرا رسنده) شما را فرا میگیرد
- ترجمه سلطانیو ای قوم من، این ناقهٔ (ماده شتر) خداوند است و برای شما به عنوان آیت (نشانه) است پس آن را رها کنید که در زمین خداوند بخورد و آن را به بدی مسّ (لمس) مکنید که عذابی نزدیک شما را فرا میگیرد
- ترجمه راستینو ای قوم، این ناقه آیت خداست و معجز برای شماست، او را به حال خود آزاد گذارید تا در زمین خدا چرا کند و قصد آزار او مکنید و گر نه شما را به زودی عذابی در خواهد گرفت.
- ترجمه الهی قمشهای٦٥ فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُوا فِي دَارِكُمْ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ ذَلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ
پس آن را پِی کردند، پس [صالح] گفت: (به مدّت) سه روز در منازلتان [یا شهرتان] بهرهمند شوید (زندگی کنید) {وعید به عذاب و اهلاک بعد از سه روز است}، آن وعدهای است که دروغین نیست
- ترجمه سلطانیپس آن را پی کردند، پس گفت: (به مدّت) سه روز در منازلتان بهرهمند شوید، آن وعدهای است که دروغین نیست
- ترجمه راستینقوم ناقه را پی کردند، صالح هم گفت که تا سه روز دیگر در منازل خود از زندگی تمتّع برید که (سپس همه هلاک خواهید شد و) این وعده البته دروغ نیست.
- ترجمه الهی قمشهای٦٦ فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا صَالِـحًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَمِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ
پس چون امر ما [به اهلاک آنها] آمد صالح و کسانی که با او ایمان آورده بودند را به رحمتی از خود و از خواری در آنروز نجات دادیم همانا پروردگار تو، او قوی [بر عذاب و نجات دادن جمعی از آنها] و چیره (غالب) است [که مانعی برای او از مرادش نیست]
- ترجمه سلطانیپس چون امر ما آمد صالح و کسانی که با او ایمان آورده بودند را به رحمتی از خود و از خواری در آنروز نجات دادیم همانا پروردگار تو، او قوی و چیره است
- ترجمه راستینچون وقت فرمان (قهر) ما فرا رسید تنها صالح و مؤمنان به او را به رحمت خاص خود از بلا و از خواری و رسوایی آن روز نجات دادیم، که خدای تو مقتدر و تواناست.
- ترجمه الهی قمشهای٦٧ وَأَخَذَ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ
و کسانی که ستم کرده بودند را صیحه فرا گرفت پس در دیارشان [دمر] مرده صبح کردند
- ترجمه سلطانیو کسانی که ستم کرده بودند را صیحه فرا گرفت پس در دیارشان (دمر) مرده صبح کردند
- ترجمه راستینو آن گاه ستمکاران را (شب) صیحه عذاب آسمانی بگرفت و صبحگاه در دیارشان بیحس و حرکت و خاموش ابدی شدند.
- ترجمه الهی قمشهای٦٨ كَأَن لَّمْ يَغْنَوْا فِيهَا أَلَا إِنَّ ثَمُودَا كَفَرُوا رَبَّهُمْ أَلَا بُعْدًا لِّثَمُودَ
که گوئی در آنجا سکونت نمیکردهاند (اقامت نداشتهاند) آگاه باشید که [قوم] ثمود به پروردگارشان کفر ورزیدند هان دوری [از خدا] بر ثمود باد!
- ترجمه سلطانیکه گوئی در آنجا سکونت نمیکردهاند آگاه باشید که (قوم) ثمود به پروردگارشان کفر ورزیدند هان دوری (از خدا) بر ثمود باد!
- ترجمه راستینچنان هلاک شدند که گویی هرگز در آن دیار نبودند. آگاه باشید که قوم ثمود، به خدای خود کافر شدند، آگاه باشید که قوم ثمود دور از رحمت ابدی خدا گردیدند.
- ترجمه الهی قمشهای٦٩ وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُوا سَلَامًا قَالَ سَلَامٌ فَمَا لَبِثَ أَن جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ
و همانا رسولان (ملائکه) ما برای ابراهیم مژده (بشارت) [به فرزندی یعنی اسماعیل از هاجر یا اسحاق از ساره] آوردند، سلامی [به او، با این تحیّت، تحیّت] گفتند، [ابراهیم رساتر از سلام آنها] گفت: سلام، و [زمان قابل اعتنائی] درنگ نکرد که [ابراهیم] گوسالهای بریان [برای پذیرایی نزد ایشان] آورد
- ترجمه سلطانیو همانا رسولان ما برای ابراهیم مژده آوردند، سلامی گفتند، گفت سلام و (چندی) درنگ نکرد که گوسالهای بریان (نزد ایشان) آورد
- ترجمه راستینو محققا فرستادگان ما (فرشتگان آسمان) بر ابراهیم (خلیل) بشارت آورده و او را سلام گفته و او پاسخ سلام بداد، آن گاه ابراهیم بیدرنگ از گوشت گوساله کبابی آورد.
- ترجمه الهی قمشهای٧٠ فَلَمَّا رَأَى أَيْدِيَهُمْ لَا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قَالُوا لَا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمِ لُوطٍ
پس چون دید که آنان دست به سوی آن نمیبرند آنها را ناشناس یافت [و انگاشت که آنها دشمن هستند] و با خوف کردن از آنها هراس کرد، [بعد از دیدن هراس او رسولان] گفتند: نترس که ما [ملائکهٔ خداوند و دوستان تو هستیم که] به سوی قوم لوط فرستاده شدهایم [و شأن ما خوردن نیست]
- ترجمه سلطانیپس چون دید که آنان دست به سوی آن نمیبرند آنها را ناشناس یافت و با خوف کردن از آنها هراس کرد، گفتند: نترس که ما به سوی قوم لوط فرستاده شدهایم
- ترجمه راستینو چون دید که آنان به طعام دست دراز نمیکنند آنان را بیگانه شمرد و در حال از آنها دلش متوحش و بیمناک گردید، آنان گفتند: مترس که ما فرستاده خدا به قوم لوط میباشیم.
- ترجمه الهی قمشهای٧١ وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِن وَرَاءِ إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ
و زنش (ساره) ایستاده بود [و مکالمهٔ آنها را میشنید و] پس [از مکالمهٔ آنها] خندید (متعجّب شد، حیض شد بعد از آنکه حیض او از زمانهای قبل مرتفع شده بود) پس به او (ساره) به اسحاق و از پشت اسحاق به یعقوب بشارت دادیم
- ترجمه سلطانیو زنش (ساره) ایستاده بود پس خندید (مؤنّث) پس به او (مؤنّث) به اسحاق و از پشت اسحاق به یعقوب بشارت دادیم
- ترجمه راستینو زن ابراهیم ایستاده بود که (از فرط شوق) متبسّم (یا حائض) گردید، پس ما آن زن را به فرزندی به نام اسحاق و سپس (فرزندش) یعقوب بشارت دادیم.
- ترجمه الهی قمشهای٧٢ قَالَتْ يَاوَيْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَا عَجُوزٌ وَهَذَا بَعْلِي شَيْخًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ
[بعد از بشارت به فرزند بعد از سنّ یأس، ساره بطور تعجّب] گفت: ای وای بر من آیا [من] میزایم و (حال آنکه) من پیرزن [مأیوس از فرزند] هستم و این شوهر من پیرمردی است که [امید استیلاد (طلب ولد کردن) از او نمیرود] این البتّه چیزی عجیب است
- ترجمه سلطانیگفت (مؤنّث) ای وای بر من آیا میزایم و (حال آنکه) من پیرزن هستم و این شوهر من پیرمردی است که این البتّه چیزی عجیب است
- ترجمه راستینزن گفت: ای وای!آیا میشود من بزایم با آنکه پیری سالخوردهام و شوهرم نیز مردی پیر و فرتوت است؟این چیزی بسیار شگفتانگیز است.
- ترجمه الهی قمشهای٧٣ قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ
گفتند آیا از امر خداوند عجب دارید؟ رحمت خداوند و برکات او بر شما اهل بیت است همانا او بسیار ستوده است [به کسی که مستحقّ احسان است فوق استحقاقش انجام میدهد] و بزرگوار است [که در احسان کردن خود به استحقاق نظر نمیکند چه رسد به شما که استحقاق دارید]
- ترجمه سلطانیگفتند آیا از امر خداوند عجب دارید؟ رحمت خداوند و برکات او بر شما اهل بیت است همانا او بسیار ستوده و بزرگوار است
- ترجمه راستینفرشتگان با او گفتند: آیا از کار خدا عجب داری؟ (عجب مدار) که رحمت و برکات خدا مخصوص شما اهل بیت است، زیرا خدا بسیار ستوده صفات و بزرگوار است.
- ترجمه الهی قمشهای٧٤ فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الرَّوْعُ وَجَاءَتْهُ الْبُشْرَى يُجَادِلُنَا فِي قَوْمِ لُوطٍ
و چون [با شناختن ابراهیم (ع) آنها را] اضطراب از ابراهیم رفت و به او بشارت آمد، [و رسولان (ملائکه) به او خبر دادند به اینکه آنها برای عذاب قوم لوط نازل شدهاند] دربارهٔ [دفع عذاب از] قوم لوط با ما مجادله میکند (نمود)
- ترجمه سلطانیو چون اضطراب از ابراهیم رفت و به او بشارت آمد، دربارهٔ قوم لوط با ما مجادله میکند
- ترجمه راستینچون ابراهیم را وحشت از دل برفت و بشارت (فرزند) بیامد در آن حال برای خلاص قوم لوط با ما به گفتگو و التماس در آمد.
- ترجمه الهی قمشهای٧٥ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُّنِيبٌ
همانا ابراهیم البتّه بسیار بردبار (غیر عجول به مؤاخذهٔ بدی کننده و به نفرین بر او) و بسیار آوه (آه و زاری) کننده (کثیر الدّعاء) و [در هرچه میدید] بسیار انابه (برگشت، رجوع) کننده [به سوی خداوند] بود
- ترجمه سلطانیهمانا ابراهیم البتّه بسیار بردبار و بسیار آوه (آه و زاری) کننده و بسیار انابه (برگشت) کننده (به سوی خداوند) بود
- ترجمه راستینکه همانا ابراهیم بسیار بردبار بود و بسیار دعا و تضرع داشت و بسیار مغفرت و آمرزش میطلبید.
- ترجمه الهی قمشهای٧٦ يَاإِبْرَاهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا إِنَّهُ قَدْ جَاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَإِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذَابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ
[بر زبان رسولان خود گفتیم، یا ملائکه گفتند:] ای ابراهیم از این [مجادله] اعراض کن که همانا امر پروردگارت [به اهلاک آنها] آمده و [گریزی ندارد] همانا عذابی غیر [قابل] برگشت به آنها آورده (مقرّر) شده [پس فایدهای در جدال تو نیست]
- ترجمه سلطانیای ابراهیم از این (مجادله) اعراض کن که همانا امر پروردگارت آمده و همانا عذابی غیر (قابل) برگشت به آنها آورده (مقرّر) شده است
- ترجمه راستین(خطاب شد) ای ابراهیم از این خواهش درگذر که هنگام حکم (قهر) الهی بر این قوم فرا رسیده و بر آنها عذابی که حتمی است و بازگشت ندارد خواهد رسید.
- ترجمه الهی قمشهای٧٧ وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِيءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَقَالَ هَذَا يَوْمٌ عَصِيبٌ
و چون رسولان ما [به صور جوانهایی] نزد لوط آمدند [و برای علم او به سیرهٔ قومش از رسوا کردن] از آنها ناراحت (ترسان) شد و از آنها به تنگ آمد و گفت این روز ناگواری است [برای عدم حیاء قوم من و عدم قدرت من بر دفع آنها و کمال اهتمام من در محافظت از مهمانانم]
- ترجمه سلطانیو چون رسولان ما نزد لوط آمدند از آنها ناراحت شد و از آنها به تنگ آمد و گفت این روز ناگواری است
- ترجمه راستینو چون فرستادگان ما (فرشتگان قهر) به لوط وارد شدند به آمدن آنان پریشان خاطر و دلتنگ شد و گفت: این روز بسیار سختی است.
- ترجمه الهی قمشهای٧٨ وَجَاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَمِن قَبْلُ كَانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ قَالَ يَاقَوْمِ هَـؤُلَاءِ بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَلَيْسَ مِنكُمْ رَجُلٌ رَّشِيدٌ
و قوم او نزد او (لوط) آمدند [در حالی که] به او هجوم میآوردند (سرعت میورزیدند، هُل میدادند) و قبل از آن به سیّئات عمل میکردند [به حیثی که برای آنها حیاء باقی نمانده بود و به فعلشان تجاهر میورزیدند و از مهمانهای او طلب فحشاء میکردند، گفتند ای لوط: مهمانهایت را به ما اعطاء کن زیرا تو در فعل ما با ما مشارکت نمودهای]، گفت: ای قوم من اینان [همهٔ دختران شهر] دختران من هستند [تزویج با آنها را میخواهید] {یا مقصود او ازواج آنان (زوجههای هجوم آورندگان) بود زیرا هر پیامبری پدر امّت خود میباشد لذا آنها دختران او بودند} آنها [مؤنّث] برای شما [از حیث اثم (گناه) یا از حیث جسم] پاکیزهتر هستند پس [در این فعل شنیع (نفرت انگیز)] از خداوند پروا کنید و مرا در برابر میهمانانم خوار (خجالت زده) نکنید آیا مردی رشید در [میان] شما نیست [که به حقّ راهنمایی نماید و از قبیح باز دارد]
- ترجمه سلطانیو قوم او نزد او آمدند (در حالی که) به او هجوم میآوردند و قبل از آن به سیّئات عمل میکردند، گفت: ای قوم من اینان (همهٔ دختران شهر) دختران من هستند آنها (مؤنّث) برای شما پاکیزهتر هستند پس از خداوند پروا کنید و مرا در برابر میهمانانم خوار نکنید آیا مردی رشید در (میان) شما نیست
- ترجمه راستینو (چون فرشتگان به صورت جوانان زیبا به خانه لوط درآمدند) قوم لوط به قصد عمل زشتی که در آن سابقه داشتند به سرعت به درگاه او وارد شدند، لوط به آنها گفت: این دختران من (جنس زنان امتم که به منزله دختران منند) برای شما پاکیزه و نیکوترند، از خدا بترسید و مرا نزد مهمانانم خوار و سرشکسته مکنید، آیا در میان شما یک مرد رشید نیست؟
- ترجمه الهی قمشهای٧٩ قَالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ مَا لَنَا فِي بَنَاتِكَ مِنْ حَقٍّ وَإِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِيدُ
گفتند: همانا تو میدانی که ما در دختران تو حقّی (حاجتی و رغبتی) نداریم و همانا تو البتّه میدانی که [از آوردن ذُکْرَان (نران، مردان)] چه میخواهیم
- ترجمه سلطانیگفتند: همانا تو میدانی که ما در دختران تو حقّی (رغبتی) نداریم و همانا تو البتّه میدانی که چه میخواهیم
- ترجمه راستینقوم لوط گفتند: تو خود میدانی که ما را رغبت و میلی به آن دختران نیست و تو به خوبی میدانی که مطلب ما چیست.
- ترجمه الهی قمشهای٨٠ قَالَ لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلَى رُكْنٍ شَدِيدٍ
گفت کاش [برای مدافعه] در برابر شما قوّتی [در خودم] میداشتم یا به رکنی شدید [قوی بر دفع شما] پناه میبردم [تا با آن شما را دفع میکردم]
- ترجمه سلطانیگفت کاش در برابر شما قوّتی میداشتم یا به رکنی شدید (قوی) پناه میبردم
- ترجمه راستینلوط گفت: ای کاش مرا بر منع شما اقتداری بود یا (حالی که بر منعتان قدرت ندارم از شر شما) به رکن محکمی پناه میبردم.
- ترجمه الهی قمشهای٨١ قَالُوا يَالُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَن يَصِلُوا إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّيْلِ وَلَا يَلْتَفِتْ مِنكُمْ أَحَدٌ إِلَّا امْرَأَتَكَ إِنَّهُ مُصِيبُهَا مَا أَصَابَهُمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ
[ملائکه بعد از آنکه عجز او را از دفع آنها و نهایت تضجّر (نالیدن) او به آنها را دیدند به جهت معرّفی خودشان از جهت تسکین دادن اضطراب او] گفتند: ای لوط، ما فرستادگان پروردگار تو هستیم [پس غم مدار] هرگز [به آنچه که میخواهند] به تو نخواهند رسید پس اهلت را در پاسی گذشته از شب [در تاریکی] حرکت بده و از شما احدی التفات نکند (عقب نماند) جز زن تو که آنچه که به آنها برسد به وی [نیز] میرسد همانا موعد [عذاب مقرّر] آنها صبح است، [پس به خاطر تنگی سینهاش از آنها لوط گفت: سریعتر از آن را میخواهم، پس گفتند:] آیا صبح نزدیک نیست
- ترجمه سلطانیگفتند ای لوط ما فرستادگان پروردگار تو هستیم هرگز (به آنچه که میخواهند) به تو نخواهند رسید پس اهلت را در پاسی گذشته از شب حرکت بده و از شما احدی التفات (به چپ و راست نگریستن، به پشت سر نگاه کردن) نکند جز زن تو که آنچه که به آنها برسد به وی (مؤنّث) (نیز) میرسد همانا موعد (مقرّر) آنها صبح است، آیا صبح نزدیک نیست
- ترجمه راستینفرشتگان به لوط گفتند: ما رسولان پروردگار توایم و هرگز دست آزار قوم به تو نرسد، تو اهل بیت خود را در پاسی از شب از این دیار بیرون بر و از شما هیچ کس نباید وابماند جز آن زن (کافر) تو که آن هم با قوم تو باید هلاک شود. همانا وعده عذاب صبحگاه است، آیا صبح نزدیک نیست؟!
- ترجمه الهی قمشهای٨٢ فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهَا حِجَارَةً مِّن سِجِّيلٍ مَّنضُودٍ
و چون امر ما آمد بالایشان را پائینشان قرار دادیم (زیرورو کردیم) و بر آنها پی در پی سنگهایی از گِلسنگ باراندیم
- ترجمه سلطانیو چون امر ما آمد بالایشان را پائینشان قرار دادیم (زیرورو کردیم) و بر آنها پی در پی سنگهایی از گِلسنگ باراندیم
- ترجمه راستینچون فرمان (قهر) ما در رسید دیار آن قوم نابکار را ویران و زیر و زبر ساختیم و بر سر آنها مرتب سنگ گل (هلاکت کننده) فرو ریختیم.
- ترجمه الهی قمشهای٨٣ مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ وَمَا هِيَ مِنَ الظَّالِـمِينَ بِبَعِيدٍ
نشاندار (با نقاط علامت زده شده) نزد پروردگارت و این از ستمکاران دور نیست
- ترجمه سلطانینشاندار نزد پروردگارت و این از ستمکاران دور نیست
- ترجمه راستینکه آن سنگها از امر خدا نشاندار و معین بود و البته چنین هلاکتی از ظالمان عالم دور نخواهد بود.
- ترجمه الهی قمشهای