حزب شمارهٔ ۴۷


سورهٔ ۱۱- هود

٨٤ وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَاقَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ وَلَا تَنقُصُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّي أَرَاكُم بِخَيْرٍ وَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُّحِيطٍ

و به مدین برادرشان شعیب [را فرستادیم]، [شعیب] گفت: ای قوم من، خداوند را بندگی کنید غیر از او خدایی ندارید و از پیمانه و ترازو کم مگذارید [وقتی که می‌‌دادند با نقص میزان (ترازو، پیمانه) معامله می‌‌کردند و وقتی که می‌‌گرفتند با استیفاء (حقّ را کامل گرفتن) آن را می‌‌گرفتند، و آنها را از صنیع (کار) بدشان نهی کرد] که [من اگر کم کردن در معامله را ترک کنید] به خیر شما می‌‌بینم و همانا من بر شما از عذاب روزی محیط [با عذاب او همهٔ مردم را، یا به جمیع جوانب هر احدی، یا محیط به جمیع روزهای دنیا] می‌‌ترسم

- ترجمه سلطانی

و به مدین برادرشان شعیب (را فرستادیم)، گفت: ای قوم من، خداوند را بندگی کنید غیر از او خدایی ندارید و از پیمانه و ترازو کم مگذارید که من به خیر شما می‌بینم و همانا من بر شما از عذاب روز محیط می‌ترسم

- ترجمه راستین

و ما به سوی اهل مدین برادرشان شعیب را (به رسالت فرستادیم) ، وی گفت: ای قوم، خدای یکتا را که شما را جز او خدایی نیست پرستش کنید و در کیل و وزن کم‌فروشی مکنید، من خیر شما را در آن می‌بینم (که با همه عدل و انصاف کنید) و (اگر ظلم کنید) من می‌ترسم از روزی که عذابی سخت شما را فراگیرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٥ وَيَاقَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ

و ای قوم من، پیمانه و ترازو را با دادگری وفا کنید (به تمامی بدهید)، و از مردم از چیزهای آنها نکاهید و در زمین [در حالی که] مفسد (فساد کننده) هستید برنخیزید

- ترجمه سلطانی

و ای قوم من، پیمانه و ترازو را با دادگری وفا کنید (کامل بدهید)، و از مردم از چیزهای آنها نکاهید و در زمین (در حالی که) مفسد (فساد کننده) هستید برنخیزید

- ترجمه راستین

ای قوم، در سنجش وزن و کیل اجناس عدالت کنید و آن را تمام دهید و به مردم کم نفروشید و در زمین به فساد برنخیزید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٦ بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَا أَنَا عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ

بقیهٔ (باقیمانده از معاملهٔ دادگرانه) از خداوند برای شما بهتر است اگر مؤمن باشید [زیرا «بقیه الله» برای غیر مؤمن نقمت و عذاب است، آنها مدعی بودند که آنها مؤمن به خداوند هستند و بت‌‌هایشان شفیعان آنها نزد خداوند هستند] و من علیکم (بر شما) پاسدارنده نیستم

- ترجمه سلطانی

بقیهٔ (باقیمانده از معاملهٔ دادگرانه) از خداوند برای شما بهتر است اگر مؤمن باشید و من علیکم (بر شما) پاسدارنده نیستم

- ترجمه راستین

(و بدانید که) آنچه خدا بر شما باقی گذارد برای شما بهتر است (از آن زیادتی که به خیانت و کم و گران فروشی به دست می‌آورید) اگر واقعا به خدا ایمان دارید. و من نگهبان شما (از عذاب خدا) نیستم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٧ قَالُوا يَاشُعَيْبُ أَصَلَاتُكَ تَأْمُرُكَ أَن نَّتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَن نَّفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ إِنَّكَ لَأَنتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ

[قوم شعیب با تحقیر نماز وی بطور استهزاء در جواب] گفتند: ای شعیب آیا نماز تو به تو امر می‌‌کند که آنچه که پدران ما عبادت می‌‌کرده‌‌اند را ترک کنیم؟ یا آنکه در اموالمان آنطور که می‌‌خواهیم [با کم فروشی] تصرّف نکنیم همانا تو البتّه بردبار و رشید هستی [از تو از آنچه که از امثال اطفال ظاهر می‌‌شود را رجاء نداشتیم]

- ترجمه سلطانی

گفتند ای شعیب آیا نماز تو به تو امر می‌کند که آنچه که پدران ما عبادت می‌کرده‌اند را ترک کنیم؟ یا آنکه در اموالمان آنطور که می‌خواهیم تصرّف نکنیم همانا تو البتّه بردبار و رشید هستی

- ترجمه راستین

قوم گفتند: ای شعیب، آیا این نماز تو، تو را مأمور می‌کند که ما دست از پرستش خدایان پدرانمان و از تصرف در اموال به دلخواه خودمان برداریم؟ (آفرین) تو بسیار مرد بردبار خردمندی هستی!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٨ قَالَ يَاقَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

[شعیب] گفت: ای قوم من، آیا می‌‌اندیشید که من بر بیّنه‌‌ای از پروردگارم باشم و از خود به من رزقی نیکو (مائده‌‌های ولایت) روزی داده باشد [یعنی آیا از دعوتم منصرف شوم و از غیر مولای خود بترسم؟!] و نمی‌‌خواهم که به آنچه که شما را از آن نهی می‌‌کنم با شما مخالفت کنم [یعنی دنیای شما مطمح نظر من نیست تا مرا تکذیب کنید] که جز اصلاح آنچه که استطاعت دارم را نمی‌‌خواهم و توفیق من جز به خداوند نیست بر او توکّل می‌‌کنم و به او روی می‌‌آورم [و به غیر پروردگارم نظر نمی‌‌کنم]

- ترجمه سلطانی

گفت: ای قوم من، آیا می‌اندیشید که من بر بیّنه‌ای از پروردگارم باشم و از خود به من رزقی نیکو روزی داده باشد و نمی‌خواهم که به آنچه که شما را از آن نهی می‌کنم با شما مخالفت کنم که جز اصلاح آنچه که استطاعت دارم را نمی‌خواهم و توفیق من جز به خداوند نیست بر او توکّل می‌کنم و به او روی می‌آورم

- ترجمه راستین

شعیب گفت: ای قوم، رأی و نظریه شما چیست؟آیا اگر مرا از جانب پروردگارم حجت روشن و دلیل قاطع باشد و از خود بر من رزق نیکو رسانده باشد (باز اطاعت او نکنم) ؟و (بدانید که) غرض من در آنچه شما را نهی می‌کنم ضدّیت و مخالفت با شما نیست بلکه تا بتوانم تنها مقصودم اصلاح امر شماست و از خدا در هر کار توفیق می‌طلبم و بر او توکل کرده و به درگاه او انابه و بازگشت دارم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٩ وَيَاقَوْمِ لَا يَجْرِمَنَّكُمْ شِقَاقِي أَن يُصِيبَكُم مِّثْلُ مَا أَصَابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صَالِـحٍ وَمَا قَوْمُ لُوطٍ مِّنكُم بِبَعِيدٍ

و ای قوم من، دشمنی من شما را به جایی نکشاند [که کسب بد شما را سود بَرنده نمی‌‌کند] که مثل آنچه که به قوم نوح یا قوم هود یا قوم صالح اصابت کرد به شما اصابت نماید و [اگر زمان امم سالفه از شما دور باشد و برای عدم مشاهدهٔ آثار هلاکت آنان به عصیانشان از آنها عبرت نمی‌‌گیرید] قوم لوط از شما دور نیست [که آثار آنها را مشاهده می‌‌کنید و اخبارشان را می‌‌شنوید پس به آنها عبرت بگیرید و از مثل افعال آنها در مخالفت با پیامبرشان اجتناب نمایید]

- ترجمه سلطانی

و ای قوم من، دشمنی من شما را به جایی نکشاند که مثل آنچه که به قوم نوح یا قوم هود یا قوم صالح اصابت کرد به شما اصابت نماید و قوم لوط از شما دور نیست

- ترجمه راستین

شعیب باز گفت: ای قوم، ضدّیت با من شما را بر آن وادار نکند که بر شما هم بلایی مانند قوم نوح یا قوم هود یا صالح از جانب خدا نازل شود و (به خصوص که) قوم لوط دورانشان دور از شما نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٠ وَاسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ

و از پروردگارتان آمرزش بخواهید سپس به سوی او توبه کنید (بازگردید) همانا پروردگار من مهربان و بسیار دوستدار (با محبّت) است

- ترجمه سلطانی

و از پروردگارتان آمرزش بخواهید سپس به سوی او توبه کنید (بازگردید) همانا پروردگار من مهربان و بسیار دوستدار (با محبّت) است

- ترجمه راستین

و از خدای خود آمرزش طلبید و به درگاهش توبه و انابه کنید که خدای من بسیار مهربان و دوستدار بندگان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩١ قَالُوا يَاشُعَيْبُ مَا نَفْقَهُ كَثِيرًا مِّمَّا تَقُـولُ وَإِنَّا لَنَرَاكَ فِينَا ضَعِيفًا وَلَـوْلَا رَهْطُكَ لَرَجَمْنَاكَ وَمَا أَنتَ عَلَيْنَا بِعَزِيزٍ

[گفته‌‌اش را استهزاء کردند و با گفتارشان او را تهدید نمودند و] گفتند: ای شعیب بسیاری از آنچه که می‌‌گویی را نمی‌‌فهمیم و همانا ما تو را البتّه در بین خود ضعیف می‌‌بینیم و اگر طایفهٔ تو نبود حتماً تو را رجم می‌‌کردیم و تو بر ما چیره نیستی

- ترجمه سلطانی

گفتند ای شعیب بسیاری از آنچه را که می‌گویی نمی‌فهمیم و همانا ما تو را البتّه در بین خود ضعیف می‌بینیم و اگر طایفهٔ تو نبود حتماً تو را رجم می‌کردیم و تو بر ما چیره نیستی

- ترجمه راستین

قوم پاسخ دادند که ای شعیب، ما بسیاری از آنچه می‌گویی نمی‌فهمیم و تو را در میان خود شخصی بی‌ارزش و ناتوان می‌بینیم و اگر (ملاحظه) طایفه تو نبود سنگسارت می‌کردیم، که تو را نزد ما عزت و احترامی نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٢ قَالَ يَاقَوْمِ أَرَهْطِي أَعَزُّ عَلَيْكُم مِّنَ اللَّهِ وَاتَّخَذْتُمُوهُ وَرَاءَكُمْ ظِهْرِيًّا إِنَّ رَبِّي بِمَا تَعْمَلُونَ مُحِيطٌ

گفت ای قوم من، آیا طایفهٔ من نزد شما از خداوند عزیزتر است [در حقّ من ترقّب (ملاحظه) طایفهٔ مرا می‌‌کنید و ترقّب پروردگارم را نمی‌‌کنید و در حالی که پروردگارم که مرا به سوی شما فرستاده است اولی به ترقّب است] و او را پسِ خود پشتِ سر انداخته‌‌اید همانا پروردگار من به آنچه که عمل می‌‌کنید محیط است

- ترجمه سلطانی

گفت ای قوم من، آیا طایفهٔ من نزد شما از خداوند عزیزتر است و او را پسِ خود پشتِ سر انداخته‌اید همانا پروردگار من به آنچه که عمل می‌کنید محیط است

- ترجمه راستین

شعیب گفت: ای قوم، آیا طایفه من عزتش نزد شما بیش از خداست؟و خدا را به کلّی فراموش کردید؟همانا خدای من به هر چه شما می‌کنید کاملا آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٣ وَيَاقَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ سَوْفَ تَعْلَمُونَ مَن يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَمَنْ هُوَ كَاذِبٌ وَارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ

و ای قوم من، بر منزلت (جایگاه) خود [نزد خدایتان] عمل کنید همانا من [هم به منزلت خود] عامل (عمل کننده) هستم، خواهید دانست که چه کسی است که آن عذابی را که خوار می‌‌سازد آن را می‌‌آورد و چه کسی است که او دروغگو است و مترقّب (منتظر، در صدد) [یاری خدایانتان و عذاب من] باشید همانا من هم با شما رقیب (منتظر، مراقب) [یاری الهی و عذاب شما] هستم

- ترجمه سلطانی

و ای قوم من، بر منزلت (جایگاه) خود عمل کنید همانا من (نیز) عامل (عمل کننده) هستم، خواهید دانست که چه کسی است که آن عذابی را که خوار می‌سازد آن را می‌آورد و چه کسی است که او دروغگو است و مترقّب (منتظر، در صدد) باشید همانا من هم با شما رقیب (منتظر، مراقب) هستم

- ترجمه راستین

ای قوم، شما هر کار می‌توانید انجام دهید من هم هر چه موظفم خواهم کرد، به زودی شما خواهید دانست که عذاب خواری و رسوایی بر کدام یک از من و شما می‌آید و دروغگو کیست، پس شما منتظر (نزول عذاب خدا) باشید که من هم (بر خود لطف و بر شما قهر حق را) منتظرم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٤ وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا شُعَيْبًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَأَخَذَتِ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ

و چون امر ما [به اهلاک قوم شعیب] آمد شعیب و کسانی که با او ایمان آورده بودند را به عنوان رحمت از سوی خود نجات دادیم و کسانی که ظلم کرده بودند را صیحه‌‌ای فرا گرفت پس در دیارشان به رو مرده افتادند

- ترجمه سلطانی

و چون امر ما آمد شعیب و کسانی که با او ایمان آورده بودند را به عنوان رحمت از سوی خود نجات دادیم و کسانی که ظلم کرده بودند را صیحه‌ای فرا گرفت پس در دیارشان به رو مرده افتادند

- ترجمه راستین

و هنگامی که حکم (قهر) ما فرا رسید، ما شعیب و کسانی را که با او ایمان آوردند به لطف و مرحمت خود نجات دادیم، و ستمکاران را صیحه عذاب فرا گرفت که صبحگاه همه در دیار خود هلاک شدند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٥ كَأَن لَّمْ يَغْنَوْا فِيهَا أَلَا بُعْدًا لِّمَدْيَنَ كَمَا بَعِدَتْ ثَمُودُ

که گوئی که در آن ساکن نبوده‌‌اند آگاه باشید دوری باد بر مدین چنانکه ثمود دور شدند

- ترجمه سلطانی

که گوئی که در آن ساکن نبوده‌اند آگاه باشید دوری باد بر مدین چنانکه ثمود دور شدند

- ترجمه راستین

چنان هلاک شدند که گویی هرگز در آن دیار نبودند، آگاه باشید که اهل مدین هم مانند کافران قوم ثمود از رحمت خدا دور شدند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٦ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِينٍ

و همانا موسی را با آیات خود [آیات نُهگانه که ظهور رسالت او با آنها بود] و سلطان مبین [همان ولایت است که بر همه سلطنت دارد] ارسال کردیم

- ترجمه سلطانی

و همانا موسی را با آیات خود و سلطانی (حجّتی) آشکار ارسال کردیم

- ترجمه راستین

آن گاه موسی عمران را با آیات خود و حجت روشن (به رسالت) فرستادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٧ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاتَّبَعُوا أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَمَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ

به سوی فرعون و سران او، پس از امر فرعون تبعیّت کردند و امر فرعون رشید نیست [یعنی سبب رشد (هدایت) مأمور (امر شده) نیست]

- ترجمه سلطانی

به سوی فرعون و سران او، پس از امر فرعون تبعیّت کردند و امر فرعون رشید (سبب برای رشد) نیست

- ترجمه راستین

به سوی فرعون و اشراف قومش، و آنان پیرو حکم و امر فرعون شدند با آنکه هیچ هدایت و رشدی در اطاعت امر فرعون نبود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٨ يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ

در روز قیامت پیشاپیش قومش می‌‌آید [برای اینکه او اصل ضلالت آنها در دنیا بود پس همچنین در روز قیامت در رفتن به سوی آتش رئیس آنها است] و آنها را در آتش می‌‌افکند [برای اینکه آنها از او در رفتن به سوی آتش تبعیّت می‌‌کردند] و چه بد آمدگاهی (محل ورودی) برای وارد شوندگان است

- ترجمه سلطانی

در روز قیامت پیشاپیش قومش می‌آید و آنها را در آتش می‌افکند و چه بد آمدگاهی (محل ورودی) برای وارد شوندگان است

- ترجمه راستین

فرعون پیروان خود را در قیامت پیشوایی کند و آنها را (با خود) به آتش دوزخ در افکند، که بسیار بد ورودگاه و منزلگاهی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٩ وَأُتْبِعُوا فِي هَذِهِ لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ بِئْسَ الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ

و لعنت را در این [دنیا و این خصلت] به دنبال خود می‌‌دارند، و چه بد عطائی در روز قیامت به آنان عطاء شده

- ترجمه سلطانی

و لعنت را در این (دنیا و این خصلت) به دنبال خود می‌دارند، و چه بد عطائی در روز قیامت به آنان عطاء شده

- ترجمه راستین

و فرعونیان را در این جهان بد لعنتی در پی است و آن بد عطا و بخششی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٠ ذَلِكَ مِنْ أَنبَاءِ الْقُرَى نَقُصُّهُ عَلَيْكَ مِنْهَا قَائِمٌ وَحَصِيدٌ

آن [چه ذکر شد] از اخبار آن شهرها [قریه‌‌های نوح (ع) و هود (ع) و صالح (ع) و لوط (ع) و شعیب (ع) و موسى (ع) چیز اندکی] است که آن را بر تو [قصّه] می‌‌سرائیم که بعضی از آنها ایستاده (پا بر جا) و [بعضی] درو شده (نا پا بر جا) هستند

- ترجمه سلطانی

آن (که ذکر شد) از اخبار آن شهرها است آن را بر تو (قصّه) می‌سرائیم که بعضی از آنها ایستاده (پا بر جا) هستند و (بعضی) درو شده (نا پا بر جا)

- ترجمه راستین

(ای رسول ما) این بعضی از اخبار دیار ستمکاران است که بر تو حکایت می‌کنیم که برخی از آن دیار هنوز معمور است و برخی دیگر شهرها داس مرگ اهلش را درو کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠١ وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَكِن ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ فَمَا أَغْنَتْ عَنْهُمْ آلِهَتُهُمُ الَّتِي يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مِن شَيْءٍ لَّمَّا جَاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَمَا زَادُوهُمْ غَيْرَ تَتْبِيبٍ

و ما به آنها ظلم نکردیم و لکن آنها خودشان [به خود] ظلم کردند و چون امر پروردگار تو آمد آن خدایانی که غیر از الله می‌‌خواندند [از اصنام سفلی و اجسام علوی و اشخاص بشری که خداوند غیر از ولیّ امر به آنها سلطانى نازل نکرده] از چیزی [از عذاب] از آنان بی‌‌نیاز (دفع) نکردند و به آنها غیر ورشکستگی (اهلاک و خُسران) نیفزودند

- ترجمه سلطانی

و ما به آنها ظلم نکردیم و لکن آنها (خود) به خودشان ظلم کردند و چون امر پروردگار تو آمد آن خدایانی که غیر از الله می‌خواندند چیزی را از آنان بینیاز نکردند و به آنها غیر ورشکستگی نیفزودند

- ترجمه راستین

و آنها که به هلاکت رسیدند نه ما بر آنها بلکه خود بر خویشتن ستم کردند و هنگامی که امر (قهر) خدای تو بر هلاکشان در رسید همه خدایان باطلی که غیر خدا می‌پرستیدند هیچ دفع هلاکت از آنان ننمودند و جز بر خسران و تباهی آنها نیفزودند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٢ وَكَذَلِكَ أَخْذُ رَبِّكَ إِذَا أَخَذَ الْقُرَى وَهِيَ ظَالِـمَةٌ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِيمٌ شَدِيدٌ

و [گرفتن به حصاد (درو کردن) و استیصال (ریشه کن کردن) به کلیّت] این‌‌چنین است وقتی که مواخذهٔ پروردگارت [اهل] قریه‌‌ها (شهرها) را می‌‌گیرد و (در حالی که) همان ستمگر بودن [خودِ وی] او را دردناک و شدید گرفته است {و آن این است که او تعالی به ظالم که از او به شیطان انصراف کرده مهلت می‌‌دهد تا جهات غوایت (فریب خوردن، لغزش) تمام شود و مستحقّ کمال عقوبت شود}

- ترجمه سلطانی

و این‌چنین است وقتی که مواخذهٔ پروردگارت قریه‌ها را می‌گیرد و (در حالی که) همان ستمگر بودن (وی) او را دردناک و شدید گرفته است

- ترجمه راستین

و این گونه است مؤاخذه پروردگارت هرگاه بخواهد دیار ستمکاران را ویران کند، که انتقام و مؤاخذه خدا بسیار دردناک و شدید است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٣ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِّـمَنْ خَافَ عَذَابَ الْآخِرَةِ ذَلِكَ يَوْمٌ مَّجْمُوعٌ لَّهُ النَّاسُ وَذَلِكَ يَوْمٌ مَّشْهُودٌ

همانا در آن [گرفتن و اهلاک که به امتّ‌‌های هالکهٔ (هلاک شده) پیشین واقع شد] البّته نشانه‌‌ای هست برای کسی که از عذاب آخرت ترسان است [زیرا و اگرچه در دنیا باشد لکن آن از تصرّف غیب و نمونهٔ آخرت است] آن روز (آخرت) که مردم در آن جمع شده هستند [برای اینکه متعاقبان در آنروز رسنده به یکدیگرند] و آن روز مشهود است [که در آن هر حاضر و غایب شهادت می‌‌دهد یا اشهاد (گواهان) انبیاء (ع) و اوصیاء ایشان (ع) در آن به شهادت قیام می‌‌کنند یا در آن از ایشان طلب شهادت می‌‌شود]

- ترجمه سلطانی

همانا در آن البّته نشانه‌ای هست برای کسی که از عذاب آخرت ترسان است آن روز که مردم در آن جمع شده هستند و آن روز مشهود است

- ترجمه راستین

همانا در این هلاک بدکاران آیت و عبرتی است بر آن کس که از عذاب روز محشر بترسد که روز محشر روزی است که همه خلق را در آن جمع آورند و آن روز، روز حضور همگان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٤ وَمَا نُؤَخِّرُهُ إِلَّا لِأَجَلٍ مَّعْدُودٍ

و آن را به تأخیر نمی‌‌اندازیم مگر تا وقتی معیّن

- ترجمه سلطانی

و آن را به تأخیر نمیاندازیم مگر تا وقتی معیّن

- ترجمه راستین

و ما آن روز را به تأخیر نیفکنیم جز تا وقتی که (در علم ما) معین است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٥ يَوْمَ يَأْتِ لَا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَسَعِيدٌ

آنروز که بیاید نفسی سخن نمی‌‌گوید مگر به اذن او پس از میان آنان (مردم مذکور) [بعضی] شقی و [بعضی] سعید هستند

- ترجمه سلطانی

آنروز که بیاید نفسی سخن نمی‌گوید مگر به اذن او پس از میان آنان (بعضی) شقی و (بعضی) سعید هستند

- ترجمه راستین

در آن روز که فرا رسد هیچ کس جز به فرمان خدا سخن نگوید، پس برخی شقی و بد روزگارند و بعضی سعید و خوشوقت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٦ فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَشَهِيقٌ

و امّا کسانی که شقاوت کردند پس در آتش هستند آنها در آن ناله و زوزه دارند

- ترجمه سلطانی

و امّا کسانی که شقاوت کردند پس در آتش هستند آنها در آن ناله و زوزه دارند

- ترجمه راستین

اما اهل شقاوت همه در آتش دوزخند در حالی که سخت آه و ناله حسرت و عربده می‌کشند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٧ خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِّـمَا يُرِيدُ

مادام که آسمان‌‌ها و زمین هستند در آن ماندگارند مگر آنچه که پروردگار تو بخواهد همانا پروردگار تو بر آنچه که اراده کند قطعاً انجام دهنده است

- ترجمه سلطانی

مادام که آسمان‌ها و زمین هستند در آن ماندگارند مگر آنچه که پروردگار تو بخواهد همانا پروردگار تو بر آنچه که اراده کند قطعاً انجام دهنده است

- ترجمه راستین

آنها در آتش دوزخ تا آسمان و زمین باقی است مخلّدند مگر آنچه مشیّت پروردگار تو باشد، که البته خدا هر چه خواهد می‌کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٨ وَأَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ عَطَاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ

و امّا کسانی که سعادتمند شدند پس مادام که آسمان‌‌ها و زمین هستند در جنّت در آن ماندگارند مگر آنچه که پروردگارت به عنوان عطائی ناگسستنی بخواهد

- ترجمه سلطانی

و امّا کسانی که سعادتمند شدند پس مادام که آسمان‌ها و زمین هستند در جنّت در آن ماندگارند مگر آنچه که پروردگارت به عنوان عطائی ناگسستنی بخواهد

- ترجمه راستین

و اما اهل سعادت هم تمام در بهشت ابد تا آسمان و زمین باقی است مخلّدند مگر آنچه مشیّت پروردگار تو باشد، که عطایی ابدی و نامقطوع است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٩ فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِّمَّا يَعْبُدُ هَـؤُلَاءِ مَا يَعْبُدُونَ إِلَّا كَمَا يَعْبُدُ آبَاؤُهُم مِّن قَبْلُ وَإِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِيبَهُمْ غَيْرَ مَنقُوصٍ

پس از آنچه که اینان عبادت می‌‌کنند در تردید مباش، عبادت نمی‌‌کنند مگر همانطور که پدرانشان قبلاً [بر آن] عبادت می‌‌کردند و همانا ما البتّه نصیب آنها را بی کاستی وفا می‌‌کنیم

- ترجمه سلطانی

پس از آنچه که اینان عبادت می‌کنند در تردید مباش، عبادت نمی‌کنند مگر همانطور که پدرانشان قبلاً عبادت می‌کردند و همانا ما البتّه نصیب آنها را بی کاستی وفا می‌کنیم

- ترجمه راستین

پس تو شک نداشته باش که اینان عبادت بتها را جز به پیروی و تقلید (جاهلانه) پدرانشان نمی‌کنند و ما آنچه سهم (عذاب) این مشرکان است بی کم و کاست خواهیم داد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٠ وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ وَلَـوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مُرِيبٍ

و همانا هرآینه کتاب [نبوّت و صورت آن تورات] را به موسی دادیم [همانطور که کتاب را به تو دادیم] پس در آن اختلاف کردند [چنانکه در کتاب تو اختلاف کردند] و اگر کلمه‌‌ای از پروردگارت [به امهال (مهلت دادن) آنها تا در طغیانشان فرو روند] سابق نمی‌‌شد حتماً بین آنها (اختلاف کنندگان) حکم می‌‌شد و همانا آنان (منکران قوم تو) البتّه در شکّ از آن (کتاب تو) شک کننده (شک انداز) هستند

- ترجمه سلطانی

و همانا هرآینه کتاب را به موسی دادیم پس در آن اختلاف کردند و اگر کلمه‌ای از پروردگارت سابق نمی‌شد حتماً بین آنها حکم می‌شد و همانا آنان البتّه در شکّ از آن شک کننده هستند

- ترجمه راستین

و محققا ما کتاب تورات را برای موسی فرستادیم آن‌گاه در آن اختلاف کردند، و اگر کلمه سابقه الهی و مشیّت ازلی خدا (بر تأخیر عذاب خلق تا قیامت) نبود همانا میان آنها حکم (به عذاب) می‌شد. و این مردم از این گونه وعد و وعیدها همیشه بدگمان و در شکّند و بر خود ریب و شبهه می‌کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١١ وَإِنَّ كُلًّا لَّمَّا لَيُوَفِّيَنَّهُمْ رَبُّكَ أَعْمَالَهُمْ إِنَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ خَبِيرٌ

و همانا اینان بر آنچه که هستند البتّه پروردگار تو اعمال آنها را وفا می‌‌کند که او به آنچه که عمل می‌‌کنند آگاه است

- ترجمه سلطانی

و همانا اینان بر آنچه که هستند البتّه پروردگار تو اعمال آنها را وفا می‌کند که او به آنچه که عمل می‌کنند آگاه است

- ترجمه راستین

و محققا خدای تو همه خلق را به جزای همه اعمالشان می‌رساند، که او بر همه کردار خلق آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٢ فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَن تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ

پس [وقتی که امر این‌‌چنین می‌‌باشد] استقامت کن چنانکه به تو و به کسانی که با تو توبه کرده‌‌اند امر شده و طغیان نکنید [و از استقامت خارج نشوید] که او به آنچه که عمل می‌‌کنید بینا است

- ترجمه سلطانی

پس استقامت کن چنانکه به تو و به کسانی که با تو توبه کرده‌اند امر شده و طغیان نکنید که او به آنچه که عمل می‌کنید بینا است

- ترجمه راستین

پس تو چنان که مأموری استقامت و پایداری کن و کسی که با همراهی تو به خدا رجوع کند نیز پایدار باشد، و (هیچ از حدود الهی) تجاوز نکنید که خدا به هر چه شما می‌کنید بصیر و داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٣ وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ

و به کسانی که ظلم کرده‌‌اند متمایل نشوید که آتش شما را لمس می‌‌کند و غیر از خداوند اولیائی ندارید [پس آنها را اولیاء مگیرید] سپس یاری نمی‌‌شوید

- ترجمه سلطانی

و به کسانی که ظلم کرده‌اند متمایل نشوید که آتش شما را لمس می‌کند و غیر از خداوند اولیائی ندارید سپس یاری نمی‌شوید

- ترجمه راستین

و (شما مؤمنان) هرگز نباید با ظالمان همدست و دوست و بدانها دلگرم باشید و گر نه آتش (کیفر آنان) در شما هم خواهد گرفت و در آن حال جز خدا هیچ دوستی نخواهید داشت و هرگز کسی یاری شما نخواهد کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٤ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِّنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ ذَلِكَ ذِكْرَى لِلذَّاكِرِينَ

و نماز را بپا دارید در دو طرف روز (سپیده دم و مغرب) و به نزدیکی از شب (عشاء) همانا نیکی‌‌ها بدی‌‌ها را می‌‌برند آن تذکّری برای ذاکرین است

- ترجمه سلطانی

و نماز را بپا دارید در دو طرف روز و به نزدیکی از شب همانا نیکی‌ها بدی‌ها را می‌برند آن تذکّری برای ذاکرین است

- ترجمه راستین

و نماز را در دو طرف (اول و آخر) روز به پا دار و نیز در ساعات آغازین شب، که البته حسنات و نکوکاریها، سیّئات و بدکاریها را نابود می‌سازد، این (نماز یا این سخن که حسنات شما سیّئات را محو می‌کند) یادآوریی است برای اهل ذکر و پندی بر مردم آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٥ وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ

و [بر اذیّت قومت] صبر کن [تا تو را از استقامت خارج نکنند و تو را در طغیان و رکون (اعتماد) به غیر خداوند داخل نکنند، و بر طاعات خصوصاً نمازهای پنجگانه با بجا آوردن آنها با جمیع شرایط آنها] که همانا خداوند اجر نیکوکاران را ضایع نمی‌‌کند

- ترجمه سلطانی

و صبر کن که همانا خداوند اجر نیکوکاران را ضایع نمی‌کند

- ترجمه راستین

و صبر کن که خدا هرگز اجر نیکوکاران را ضایع نگذارد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٦ فَلَـوْلَا كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِكُمْ أُولُو بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِي الْأَرْضِ إِلَّا قَلِيلًا مِّمَّنْ أَنجَيْنَا مِنْهُمْ وَاتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مَا أُتْرِفُوا فِيهِ وَكَانُوا مُجْرِمِينَ

پس چرا از قرون (پیشینیان) قبل از شما دارندهٔ ذخیره (فضل) نبودند که مردم را از فساد کردن در زمین نهی می‌‌کنند مگر قلیلی از کسانی از آنها را که نجات داده‌‌ایم و کسانی که ظلم کردند از آنچه که در آن خوشگذرانی کرده‌‌اند پیروی کرده‌‌اند و (حال آنکه) مجرم بودند [یعنی بر آن تمرین کردند و جرم کردن سجیّهٔ آنها شد]

- ترجمه سلطانی

پس چرا از قرون (پیشینیان) قبل از شما دارندهٔ ذخیره (فضل) نبودند که مردم را از فساد کردن در زمین نهی می‌کنند مگر قلیلی از کسانی از آنها را که نجات داده‌ایم و کسانی که ظلم کردند از آنچه که در آن خوشگذرانی کرده‌اند پیروی کرده‌اند و (حال آنکه) مجرم بودند

- ترجمه راستین

پس چرا در امم گذشته مردمی با عقل و ایمان وجود نداشت که (خلق را) از فساد و اعمال زشت نهی کنند مگر عده قلیلی که نجاتشان دادیم، و ستمکاران از پی تعیّش به نعمتهای دنیوی رفتند و مردمی فاسق بدکار بودند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٧ وَمَا كَانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ

و پروردگار تو [بر آن] نباشد که با ظلم کردن [اهل] قریه‌‌ها را و (در حالی که) اهل آنها اصلاحگر هستند هلاک کند

- ترجمه سلطانی

و پروردگار تو (بر آن) نباشد که با ظلم کردن (اهل) قریه‌ها را و (در حالی که) اهل آنها اصلاحگر هستند هلاک کند

- ترجمه راستین

و خدا بر آن نیست که هیچ قومی و هیچ اهل دیاری را در صورتی که آنها مصلح و نیکوکار باشند به ظلم هلاک کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٨ وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ

و اگر پروردگار تو می‌‌خواست البتّه مردم را امّتی واحد [بر دینی واحد که متوجّه به مقصدی واحد هستند] قرار می‌‌داد و (حال آنکه) آنها پیوسته اختلاف کننده‌‌اند

- ترجمه سلطانی

و اگر پروردگار تو می‌خواست البتّه مردم را امّتی واحد قرار می‌داد و (حال آنکه) آنها پیوسته اختلاف کننده‌اند

- ترجمه راستین

و اگر خدای تو می‌خواست همه (ملل و مذاهب) خلق را یک امت می‌گردانید و لیکن دائم با هم در اختلاف خواهند بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٩ إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ

مگر به کسی که پروردگارت رحم کرده و آنها را برای آن خلق کرده است و کلمهٔ پروردگارت تمام شده که البتّه حتماً جهنم را از جنّ و مردم، همگی، پُر می‌‌کنم

- ترجمه سلطانی

مگر به کسی که پروردگارت رحم کرده و آنها را برای آن خلق کرده است و کلمهٔ پروردگارت تمام شده که البتّه حتماً جهنم را از جنّ و مردم، همگی، پُر می‌کنم

- ترجمه راستین

مگر آن کس که خدای تو بر او رحم آورد و برای همین آفریدشان، و کلمه (قهر) خدای تو به حتم و لزوم پیوست که فرموده دوزخ را از کافران جن و انس پر خواهم ساخت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٠ وَكُلًّا نَّقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَكَ وَجَاءَكَ فِي هَذِهِ الْحَقُّ وَمَوْعِظَةٌ وَذِكْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ

و هر کدام از خبرهای رسولان آنچه که با آنها قلب تو را ثابت کنیم بر تو قصّه می‌‌کنیم [تا خوف و اضطراب و نه شکّ و ارتیاب به آن عارض نشود و از طریق طاعت به سوی غیر آن منصرف نشود] و در این [قصص (قصّه گویی، حکایات) نه در غیر آنها] حقّ به سوی تو آمده [پس از تطویل آنها و تکرار آنها ملول مشو زیرا فایدهٔ آنها و همان آمدن حقّ و ثبات فؤاد است که اعظم فوائد و والاترین آنها است و آمدن حقّ همان ظهور ملکوت و ملکوتیان بر او است زیرا آنها صورت حقّ هستند، برای اینکه حقّ همان مقام ولایت است و جبروت و ملکوت صورت آن هستند و مُلک نیز به جهت حقّ بودن صورت آن است، و چون آمدن ولایت جز به صورت ولیّ امر بر اشخاص بشری نمی‌‌باشد پس مراد از آمدن آن همان نزول سکینه است که آن ملکوت ولیّ امر است و ثبات فؤاد بشر به آن است] و پندی و یادآوریی برای مؤمنین است [یعنی دوتای اوّل خاصّ برای تو هستند و این دو برای جملهٔ مؤمنین است]

- ترجمه سلطانی

و هر کدام از خبرهای رسولان آنچه که با آنها قلب تو را ثابت کنیم بر تو قصّه می‌کنیم و در این، حقّ به سوی تو آمده و پندی و یادآوریی برای مؤمنین است

- ترجمه راستین

و ما از همه این حکایات و اخبار انبیا بر تو بیان می‌کنیم از آنچه که قلب تو را به آن قوی و استوار گردانیم، و در این شرح حال رسولان آنچه حق و صواب است بر تو آمده و اهل ایمان را نیز پند و عبرت و تذکر باشد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢١ وَقُل لِّلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ اعْمَلُوا عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنَّا عَامِلُونَ

و به کسانی که ایمان نمی‌‌آورند بگو بنابر منزلت خود عمل کنید [یعنی آنها را انذار کن] همانا ما [نیز] عمل کننده‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

و به کسانی که ایمان نمی‌آورند بگو بنابر منزلت خود عمل کنید همانا ما (نیز) عمل کننده‌ایم

- ترجمه راستین

و با آنان که ایمان نمی‌آورند بگو که شما هر چه بتوانید به زشتکاری و معصیت خدا بپردازید ما هم به کار اطاعت مشغول خواهیم بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٢ وَانتَظِرُوا إِنَّا مُنتَظِرُونَ

و منتظر [نزول آنچه از خدایانتان که ما را به آن تهدید می‌‌کنید] باشید همانا ما (من و مؤمنین هم) منتظر [نزول آنچه که از خداوند به شما وعده می‌‌دهیم یا نزول آنچه که به ما وعده می‌‌دهید] هستیم

- ترجمه سلطانی

و منتظر باشید همانا ما (هم) منتظریم

- ترجمه راستین

و شما (جزای کردار خود را) منتظر باشید ما هم (پاداش عمل خود را از حق) منتظریم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٣ وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ

و غیب آسمان‌‌ها و زمین برای خداوند است و امر همه‌‌اش به او برگردانده می‌‌شود پس [وقتی که امر این‌‌چنین می‌‌باشد] او را عبادت کن و بر او توکّل نما و پروردگار تو از آنچه که [شما و مخالفین شما] عمل می‌‌کنید غافل نیست.

- ترجمه سلطانی

و غیب آسمان‌ها و زمین برای خداوند است و امر همه‌اش به او برگردانده می‌شود پس او را عبادت کن و بر او توکّل نما و پروردگار تو از آنچه که عمل می‌کنید غافل نیست.

- ترجمه راستین

و هر چه در آسمانها و زمین پنهان است همه برای خداست و امور عالم همه به خدا بازگردانده می‌شود (و به دست قدرت اوست) ، او را بپرست و بر او توکل کن، و پروردگار تو از آنچه می‌کنید غافل نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۱۲- يوسف

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ الر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ

«الر» این آیات کتاب روشنگر (ظاهر، مظهر) است

- ترجمه سلطانی

الر، این آیات کتاب روشنگر است

- ترجمه راستین

الر (این حروف مقطعه رموز خدا و رسول است) این است آیات کتاب الهی که حقایق را آشکار می‌سازد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ

همانا ما آن را (کتاب را) به صورت قرآنی [جامع دو جهت وحدت و کثرت، و امر و خلق، در صورت حروف و نقوش] به [زبان] عربی نازل کردیم به این ترقّب که شما تعقّل کنید [یعنی برای بودن آن به لغت شما تعقّل آن بر شما سهل شود یا دارای عقل و فقه (فهمیدن، فهم کردن) گردید]

- ترجمه سلطانی

همانا ما آن را به صورت قرآنی به (زبان) عربی نازل کردیم به این ترقّب که شما تعقّل کنید

- ترجمه راستین

این قرآن مجید را ما به عربی فصیح فرستادیم، باشد که شما (به تعلیمات او) عقل و هوش یابید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَذَا الْقُرْآنَ وَإِن كُنتَ مِن قَبْلِهِ لَـمِنَ الْغَافِلِينَ

ما با آنچه که [جملهٔ] این قرآن را به تو وحی کردیم بهترین قصّه سرایی‌‌ها (املایی بهتر از هر املائی) را بر تو قصّه (املاء) می‌‌کنیم و اگرچه قبل از آن البتّه از غافلان بودی [زیرا تو با علماء و نه با قصّاص (قصّه گوها) اختلاف (رفت و آمد) نکرده‌‌ای و کتب را جستجو ننموده‌‌ای]

- ترجمه سلطانی

ما با آنچه که این قرآن را به تو وحی کردیم بهترین قصّه سرایی‌ها را بر تو قصّه می‌کنیم و اگرچه قبل از آن البتّه از غافلان بودی

- ترجمه راستین

ما به بهترین روش به وحی این قرآن بر تو حکایت می‌کنیم و تو پیش از این وحی هیچ از آن آگاه نبودی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَاأَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ

آنوقت که یوسف به پدرش [یعقوب (ع) بن اسحاق (ع) بن ابراهیم (ع) و لقب او اسرائیل بود] گفت ای پدرِ من! همانا من یازده ستاره و خورشید و ماه را [در رؤیایی] دیدم آنها را [در حالی] دیدم که بر من سجده می‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

آنوقت که یوسف به پدرش گفت ای پدرِ من! همانا من یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم آنها را (در حالی) دیدم که بر من سجده می‌کنند

- ترجمه راستین

(اکنون متذکر شو خواب یوسف را) آن‌گاه که یوسف به پدر خود گفت: ای پدر در عالم رؤیا دیدم که یازده ستاره و خورشید و ماه مرا سجده می‌کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ قَالَ يَابُنَيَّ لَا تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْدًا إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلْإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِينٌ

گفت: ای پسرکم رؤیایت را برای برادرانت حکایت مکن که کیدی برایت کید می‌‌کنند زیرا شیطان برای انسان دشمنی واضح است

- ترجمه سلطانی

گفت: ای پسرکم رؤیایت را برای برادرانت حکایت مکن که کیدی برایت کید می‌کنند زیرا شیطان برای انسان دشمنی واضح است

- ترجمه راستین

یعقوب گفت: ای فرزند عزیز، زنهار خواب خود را بر برادران حکایت مکن که (به اغوای شیطان) بر تو مکر (و حسد) خواهند ورزید، زیرا دشمنی شیطان بر آدمی بسیار آشکار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِن تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَعَلَى آلِ يَعْقُوبَ كَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبَوَيْكَ مِن قَبْلُ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ

و این‌‌چنین پروردگارت تو را [بالا می‌‌برد و] بر می‌‌گزیند و به تو از تأویل احادیث می‌‌آموزد و نعمتش [یعنی اصل نعمت خود را که همان ولایت است و نبوّت صورت مکمّل بر آن است و همچنین رسالت و نعم دنیوی و اخروی صورت دانی آن هستند] را بر تو و [بواسطهٔ تو با اتمام نعمت ولایت به نعمت نبوّت و رسالت و سلطنت در دنیا و آخرت] بر خاندان یعقوب تمام می‌‌کند {و اتمام نعمت بر آنها جمع کردن خیر دنیا و آخرت برای آنها است بعد از آنکه شیطان آنها را لغزاند} چنانکه آن را قبلاً بر پدران تو ابراهیم و اسحاق تمام کرد همانا پروردگار تو [به استحقاق همه و قدر آنها] بسیار دانا و حکیم است [که به دقایق استحقاق نظر می‌‌کند و بحسب آن عطاء می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

و این‌چنین پروردگارت تو را بر می‌گزیند و به تو از تأویل احادیث می‌آموزد و نعمتش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام می‌کند چنانکه آن را قبلاً بر پدران تو ابراهیم و اسحاق تمام کرد همانا پروردگار تو بسیار دانا و حکیم است

- ترجمه راستین

و این (تعبیر خواب تو) چنین است که خدا تو را برگزیند و از علم تأویل خوابها بیاموزد و نعمت و لطفش را در حق تو و آل یعقوب مانند پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام گرداند، که خدای تو دانا و حکیم است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای