حزب شمارهٔ ۵۰


سورهٔ ۱۲- يوسف

١٠١ رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِن تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِـحِينَ

پروردگارا همانا از مُلک (پادشاهی، مملکت) [ظاهری و باطنی] به من داده‌‌ای و به من [بعضی] از تأویل احادیث (تعبیر رؤیا) را آموخته‌‌ای، ای پدید آورندهٔ آسمان‌‌ها و زمین! تو ولیّ من در دنیا و آخرتی، [سپس طلب حُسن عاقبت کرد همانطور که در دنیا به او احسان شد و گفت:] مرا مسلمان بمیران و به صالحین (کاملین در صلاح) ملحق نما

- ترجمه سلطانی

پروردگارا همانا از مُلک (پادشاهی، مملکت) به من داده‌ای و به من از تأویل احادیث (تعبیر رؤیا) آموخته‌ای، ای پدید آورندهٔ آسمان‌ها و زمین! تو ولیّ من در دنیا و آخرتی، مرا مسلمان بمیران و به صالحان ملحق نما

- ترجمه راستین

بار الها، تو مرا از سلطنت (و عزت) بهره‌داری و از علم رؤیا و تعبیر خوابها بیاموختی، ای آفریننده زمین و آسمان، تویی ولی نعمت و محبوب من در دنیا و آخرت، مرا به تسلیم و رضای خود بمیران و به صالحانم بپیوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٢ ذَلِكَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَهُمْ يَمْكُرُونَ

آن [مذکور از قصّهٔ یوسف (ع) و برادرانش و حزن یعقوب (ع) و زن عزیز و مراودت وی و زندان شدن یوسف (ع) و سلطنت او و اجتماع او با پدر و مادرش و برادرانش] از خبر‌‌های غیبی است [که از تو و از غیر تو غایب هستند] که آن را به تو [ای محمّد (ص)] وحی می‌‌کنیم و تو آنوقت که در امرشان اجماع کردند [و عزم کردند بر امری که بر آن اتّفاق کردند] و آنها [نسبت به یعقوب (ع) و یوسف (ع)] مکر می‌‌کردند نزد آنها (برادران یوسف) نبودی [و علم آن برای تو جز به وحی نیست]

- ترجمه سلطانی

آن از خبر‌های غیبی است که آن را به تو وحی می‌کنیم و تو آنوقت که در امرشان اجماع کردند و آنها مکر می‌کردند نزد آنها نبودی

- ترجمه راستین

(ای رسول ما) این حکایت از اخبار غیب بود که بر تو به وحی می‌رسانیم و (گر نه) تو آنجا که برادران یوسف بر مکر و حیله تصمیم گرفتند حاضر نبودی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٣ وَمَا أَكْثَرُ النَّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِينَ

و (لکن) بیشتر مردم [با ظهور امثال این آیات و اخبار مغیّبه (پنهان) از مثل تو که امّی هستی به تو و به رسالت تو] مؤمن نیستند هر چند که [بر ایمان آنها] حریص باشی

- ترجمه سلطانی

و بیشتر مردم هر چند که حریص باشی مؤمن نیستند

- ترجمه راستین

و تو هر چند جهد و ترغیب در ایمان مردم کنی باز اکثر آنان ایمان نخواهند آورد (دل پاکت را زیاد رنجه مدار).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٤ وَمَا تَسْأَلُهُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَـمِينَ

و (حال آنکه) بابت آن [یعنی بر تبلیغ یا بر اخبار به انباء غیب یا بر قرآن] از آنها پاداشی را درخواست نمی‌‌کنی [تا آنکه آن مانع از ایمان آنها باشد] آن [تبلیغ یا اخبار به این انباء یا قرآن] جز ذکری برای عالمیان نیست

- ترجمه سلطانی

و (حال آنکه) بابت آن از آنها پاداشی را درخواست نمی‌کنی آن جز ذکری برای عالمیان نیست

- ترجمه راستین

و تو از امت خود اجر رسالت نمی‌خواهی، این کتاب غرضی جز آنکه اهل عالم را متذکر و بیدار سازد ندارد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٥ وَكَأَيِّن مِّنْ آيَةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ

و چه بسیار نشانه‌‌هایی که در آسمان‌‌ها و زمین هست که بر آنها می‌‌گذرند و (در حالی که) ایشان از آنها روگردانند [پس در اعراض آنها از آنچه که از آیات از تو ظاهر می‌‌شود شگفتی نیست]

- ترجمه سلطانی

و چه بسیار نشانههایی که در آسمان‌ها و زمین هست که بر آنها میگذرند و (در حالی که) ایشان از آنها روگردانند

- ترجمه راستین

و (این مردم بی‌خرد) چه بسیار بر آیات و نشانه‌ها (ی قدرت حق) در آسمانها و زمین می‌گذرند و از آن روی می‌گردانند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٦ وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلَّا وَهُم مُّشْرِكُونَ

و بیشتر آنها به خداوند ایمان نمی‌‌آورند [یعنی اذعان نمی‌‌کنند یا با ایمان عامّ یا با ایمان خاصّ ایمان نمی‌‌آورند] و جز این نیست که آنها [در وجوب یا در آلهت یا در عبادت یا در طاعت یا در ولایت] مشرکند

- ترجمه سلطانی

و بیشتر آنها به خداوند ایمان نمیآورند و مگر اینکه آنها مشرکند

- ترجمه راستین

و اکثر خلق به خدا ایمان نمی‌آورند مگر آنکه مشرک باشند (و جز خدا امور دیگر را نیز مؤثر در انتظام عالم دانند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٧ أَفَأَمِنُوا أَن تَأْتِيَهُمْ غَاشِيَةٌ مِّنْ عَذَابِ اللَّهِ أَوْ تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ

آیا پس [کسانی که رسالت تو را انکار کرده‌‌اند یا کسانی که با اشراک ایمان آورده‌‌اند] ایمن هستند که به آنها عذابی پوشاننده (عقوبتی فراگیر) از خداوند بیاید یا ناگهان (بدون ظهور علامتی) ساعت به آنها فرا رسد و (در حالی که) آنان شعور نمی‌‌ورزند (نمی‌‌فهمند) [تا استعداد (آماده شدن) یابند و برای آن مهیّا شوند]

- ترجمه سلطانی

آیا پس ایمن هستند که به آنها عذابی پوشاننده از خداوند بیاید یا ناگهان ساعت به آنها فرا رسد و (در حالی که) آنان نمی‌فهمند

- ترجمه راستین

آیا (مردم کافر) ایمن از آنند که عذابی از (قهر) خدا بر آنها احاطه کند یا آنکه ساعت مرگ و قیامتشان ناگهان فرا رسد که در آن حال غافل باشند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٨ قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ

بگو این [دعوت به توحید و خلاص از شرک و تأسیس قانون معاش به حیثی که به حسن معاد اداء (رساندن) شود] راه من است که من و کسی که از من پیروی می‌‌کند [از دعوت کنندگان به اذن من، بلاواسطه یا بواسطه] بنابر بصیرت [به صحت دعوت خود، برای از روی اذن صریح بودن دعوت من بلاواسطه از خداوند] به خداوند دعوت می‌‌کنم و خداوند منزّه است [یعنی خداوند را از اشراک منزّه می‌‌دانم] و من از مشرکین [در وجود] نیستم [در آنچه که آن را اثبات کرده‌‌ام]

- ترجمه سلطانی

بگو این راه من است که من و کسی که از من پیروی می‌کند بنابر بصیرت به خداوند دعوت می‌کنم و خداوند منزّه است و من از مشرکین نیستم

- ترجمه راستین

بگو: طریقه من و پیروانم همین است که خلق را به خدا با بینایی و بصیرت دعوت کنیم، و خدا را از شرک و شریک منزه دانم و هرگز به خدای یکتا شرک نیاورم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٩ وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُّوحِي إِلَيْهِم مِّنْ أَهْلِ الْقُرَى أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِّلَّذِينَ اتَّقَوْا أَفَلَا تَعْقِلُونَ

و قبل از تو نفرستادیم مگر مردانی را از اهل شهرها [یعنی از انسان‌‌های متوطّن در زمین] که به آنها وحی می‌‌کنیم، آیا پس در زمین [عالم کبیر یا صغیر یا زمین قرآن یا زمین احکام شریعت یا زمین سیَر (سیره‌‌ها) و اخبار گذشتگان] سیر نکرده‌‌اند تا بنگرند که عاقبت کسانی [از رسولان و مرسل الیهم، مؤمنین و مکذّبین] که قبل از آنها بوده‌‌اند چگونه بوده است [پس از حال آنها عبرت بگیرند و از تکذیب تو منصرف شوند و بر تصدیق تو اقبال نمایند] و البتّه دار آخرت برای کسانی که [از شرک و تکذیب رسولان (ع)] تقوا پیشه کردند بهتر است [از حُسن عاقبت در دنیا] آیا پس [از حسن عاقبت و بدی آن در دنیا، حسن عاقبت و بدی آن در آخرت را] تعقّل نمی‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

و قبل از تو نفرستادیم مگر مردانی را از اهل شهرها که به آنها وحی می‌کنیم، آیا پس در زمین سیر نکرده‌اند تا بنگرند که عاقبت کسانی که قبل از آنها بوده‌اند چگونه بوده است و البتّه دار آخرت برای کسانی که تقوا پیشه کردند بهتر است آیا پس تعقّل نمی‌کنید

- ترجمه راستین

و ما هیچ کس را پیش از تو به رسالت نفرستادیم جز آنکه رسولان همه (مانند تو) مردانی بودند از اهل شهرهای دنیا که به وحی ما مؤیّد شدند، (اینان که به انکار رسول به راه کفر و باطل می‌روند) آیا در روی زمین سیر نکرده‌اند تا عاقبت حال پیشینیانشان را (که چگونه هلاک شدند) بنگرند؟و محققا سرای آخرت برای اهل تقوا (از حیات دنیا) بسیار نیکوتر است، آیا تعقل نمی‌کنید؟!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٠ حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا فَنُجِّيَ مَن نَّشَاءُ وَلَا يُرَدُّ بَأْسُنَا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ

[پس در طول تکذیب امّت‌‌های پیشین رسولان (ع) را و مهلت دادن خداوند به آنها را شنیده‌‌اید] حتّی آنوقتی که رسولان مأیوس شدند و گمان کردند که به آنها دروغ گفته شده یاری ما به آنها رسید [و آن برای این است که او تعالی برای غایت رحمتش به بندگانش به آنها توانی (کندی) می‌‌کند خصوصاً در وعدهٔ نزول عذاب و اهلاک آنها] و کسانی [از رسل (ع) و اتباع آنها] را که خواستیم نجات داده شدند و سختگیری ما نسبت به مردمان مجرم [در هر عصری] برنمی‌‌گردد

- ترجمه سلطانی

حتّی آنوقتی که رسولان مأیوس شدند و گمان کردند که به آنها دروغ گفته شده یاری ما به آنها رسید و کسانی را که خواستیم نجات داده شدند و سختگیری ما نسبت به مردمان مجرم برنمی‌گردد

- ترجمه راستین

(مردم با انبیاء چندان ضدیت کردند) تا آنجا که رسولان مأیوس شده و گمان کردند که وعده نصرت خدا خلاف خواهد شد (یا گمان کردند که دیگر هیچ کس تصدیق آنها نخواهد کرد) در آن حال یاری ما بدیشان فرا رسید تا هر که ما خواستیم نجات داده شد، و نیز قهر و انتقام ما از بدکاران عالم باز گردانده نخواهد شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١١ لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُولِي الْأَلْبَابِ مَا كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَى وَلَكِن تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ

همانا در قصّه‌‌سرایی آنها [قصص اخبار رسل (ع) و امّت‌‌های آنها، مؤمنین و مکذّبین، یا در قصص اخبار یوسف (ع) و پدرش (ع) و برادرانش] برای خردمندان عبرت می‌‌باشد [نه آنهایی که آنها را مانند اسمار (فسانه‌‌ها) می‌‌شنوند] و [این قصص یا این کتاب که در آن قصص آنان هست] حدیثی که افتراء زده می‌‌شود [مانند اسمار مختلف] نمی‌‌باشد و لکن تصدیق آنچه است که [از کتب آسمانی سالفه و اخبار حقّهٔ ماضیه در احوال امم گذشته و شرایع سابقه] بین دستان او است و تفصیل هر چیزی [از احوال یوسف و برادرانش و پدرش یا از امور گذشته و آتیه و سنن حقّه و باطله] هست و برای گروهی که ایمان می‌‌آورند به عنوان هدایت و رحمت است [زیرا آن قرآن یا قصص غیر آنها را گمراه می‌‌کند و نقمت برای آنها می‌‌گردد].

- ترجمه سلطانی

همانا در قصّه‌سرایی آنها برای خردمندان عبرت می‌باشد و حدیثی که افتراء زده می‌شود نمی‌باشد و لکن تصدیق آنچه است که بین دستان او است و تفصیل هر چیزی هست و برای گروهی که ایمان می‌آورند به عنوان هدایت و رحمت است.

- ترجمه راستین

همانا در حکایت آنان برای صاحبان عقل عبرت کامل خواهد بود. این قرآن نه سخنی است که فرا توان بافت لیکن کتب آسمانی پیش از خود را هم تصدیق کرده و هر چیزی را (که راجع به سعادت دنیا و آخرت خلق است) مفصل بیان می‌کند و برای اهل ایمان هدایت و (سعادت و) رحمت خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۱۳- الرعد

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ المر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَالَّذِي أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ الْحَقُّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ

«المر» این آیات کتاب است و آنچه [از قرآن یا احکام یا قصص یا ولایت] که از پروردگارت به تو نازل شده حقّ است و لکن اکثر مردم ایمان نمی‌‌آورند

- ترجمه سلطانی

المر، این آیات کتاب است و آنچه که از پروردگارت به تو نازل شده حقّ است و لکن اکثر مردم ایمان نمی‌آورند

- ترجمه راستین

المر (رمزی بین خدا و رسول است) این است آیات کتاب خدا و قرآنی که به حق و راستی بر تو از جانب پروردگارت نازل گردید و لیکن اکثر مردمان به آن ایمان نمی‌آورند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُّسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُم بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ

خداوند کسی است که آسمان‌‌ها را بدون ستونی که آن را ببینید بر افراشت سپس بر عرش ایستاد و خورشید و ماه را مسخّر کرد که هر کدام برای مدّت معینی (معیّن شده) جاری می‌‌شود، امر [معلوم] را تدبیر می‌‌کند {و آن فعل او است که همان اضافهٔ اشراقیّهٔ او مسمّی به مشیّت و ولایت مطلقه و حقیقت محمّدیّه (ص) است، و معنی تدبیر او انزال او از مقام عالی خود و تعلیق او به هر آنچه است که به آن تعلّق دارد بنابر وفق تدبیر کامل و حکمت بالغه و معنی می‌‌دهد که امر را با تدبیر به اراضی قوابل نازل می‌‌کند، و چون آیات در مقام امر به نحو اجمال هستند و وحدت به وجود واحد جمعی موجود است و بعد از تنزیل به مقام کثرت به وجودات متکثّر مفصّل موجود می‌‌گردد} آیات [تکوینی آفاقی و انفسی و تدوینی قرآنی] را تفصیل می‌‌دهد راجیاً به اینکه شما [با تدبیر امر بنابر آنچه که حکمت آن را اقتضاء می‌‌کند بدون نقص و فتور در آن و با تفصیل آیات دالّ بر کمال قدرت صانع آنها و تکثیر آنها بدانید که آنها صانع علیم حکیم قدیری دارند که به او باز می‌‌گردید و بعد از آن علم] به لقاء (ملاقات) پروردگارتان یقین کنید [و عمل شما بر آنچه که او را راضی می‌‌کند باشد نه بر آنچه که او را به سخط می‌‌آورد]

- ترجمه سلطانی

خداوند کسی است که آسمان‌ها را بدون ستونی که آن را ببینید بر افراشت سپس بر عرش ایستاد و خورشید و ماه را مسخّر کرد که هر کدام برای مدّت معینی جاری می‌شود، امر را تدبیر میکند، آیات را تفصیل می‌دهد راجیاً به اینکه شما به لقاء (ملاقات) پروردگارتان یقین کنید

- ترجمه راستین

خداست آن ذات پاکی که آسمانها را چنان که می‌نگرید بی‌ستون برافراشت آن‌گاه بر عرش (قدرت بر وجود کل) قرار گرفت و خورشید و ماه را مسخّر اراده خود ساخت که هر کدام در وقت خاص به گردش آیند، امر عالم را منظم می‌سازد و آیات (قدرت) را با دلایلی مفصل بیان می‌دارد، باشد که شما به ملاقات پروردگار خود یقین کنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ وَهُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْهَارًا وَمِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ

و او کسی است که زمین را گستراند (بسط داد) [برای تسهیل تولید نبات و حیوان در آن و زندگی آنها بر کاملترین وجه] و در آن کوه‌‌هایی [ثابت برای تسهیل اخراج آب از زیر آنها و جاری شدن آن بر وجه زمین تا زروع (کاشته شده‌‌ها) و درختان آب بنوشند] و نهرهایی را قرار داد و از همهٔ ثمره‌‌ها دو زوج (جنس، نوع) دوتایی در آن قرار داد، روز را با شب می‌‌پوشاند (آن را مستور می‌‌کند و به آن محیط می‌‌شود) همانا در آن [مذکور] برای گروهی که تفکّر می‌‌کنند البتّه نشانه‌‌هایی [عدیده] هست

- ترجمه سلطانی

و او کسی است که زمین را گستراند و در آن کوه‌ها و نهرهایی را قرار داد و از همهٔ ثمره‌ها دو زوج (جنس، نوع) دوتایی در آن قرار داد، روز را با شب می‌پوشاند همانا در آن برای گروهی که تفکّر می‌کنند البتّه نشانههایی هست

- ترجمه راستین

و اوست خدایی که بساط زمین را بگسترد و در آن کوهها برافراشت و نهرها جاری ساخت و از هرگونه میوه یک جفت پدید آورد، شب تار را به روز روشن بپوشاند، همانا در این امور متفکران را دلایلی روشن (بر قدرت آفریدگار) است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ وَفِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُّتَجَاوِرَاتٌ وَجَنَّاتٌ مِّنْ أَعْنَابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِيلٌ صِنْوَانٌ وَغَيْرُ صِنْوَانٍ يُسْقَى بِمَاءٍ وَاحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَى بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ

و در زمین قطعه‌‌هایی (تفکیک شده) مجاور هم [به هم چسبیده مختلف در اثر و زرع هستند] و باغ‌‌هایی از درختان انگور و کشتزارها و نخل‌‌های یک پایه (از اصل واحد) و غیر هم پایه هستند که با آب واحدی آب داده می‌‌شوند و بعضی از آنها را [در میوه‌‌ها و دانه‌‌ها از حیث مقدار و شکل و رنگ و طعم] در خوردن بر بعضی دیگر برتری (تمایز) دادیم همانا در اینها برای گروهی که تعقّل می‌‌کنند البتّه نشانه‌‌هایی هست [دالّ بر علم او و قدرت او و کمال حکمت او و بر اینکه انسان‌‌ها و اگرچه از اصل واحدی هستند حتماً در آثار و اعمال و اخلاق مختلف می‌‌شوند]

- ترجمه سلطانی

و در زمین قطعه‌هایی (تفکیک شده) مجاور هم و باغ‌هایی از درختان انگور و کشتزارها و نخل‌های یک پایه و غیر هم پایه هستند که با آب واحدی آب داده می‌شوند و بعضی از آنها را در خوردن بر بعضی دیگر برتری (تمایز) دادیم همانا در اینها برای گروهی که تعقّل می‌کنند البتّه نشانه‌هایی هست

- ترجمه راستین

و در زمین قطعاتی مجاور و متصل است (که آثار هر قطعه مباین قطعه دیگر است) زمینی برای تاکستان و باغ انگور قابل است، و یک جا برای زراعت غلاّت، و زمینی برای نخلستان آن هم نخلهای گوناگون که همه با یک آب مشروب می‌شوند ولی ما بعضی را در نوع میوه بر بعضی برتری می‌دهیم، و این امور عاقلان را ادلّه واضحی (بر حکمت صانع) است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ وَإِن تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَإِذَا كُنَّا تُرَابًا أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ أُولَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ وَأُولَئِكَ الْأَغْلَالُ فِي أَعْنَاقِهِمْ وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

و اگر [ای محمّد (ص) از انکار آنها معاد را با ظهور دلائل آن] تعجّب کنی پس [تعجّب کردن آنان از اعادت و] قول آنان که آیا وقتی که خاک می‌‌باشیم آیا ما واقعاً در خلقت جدیدی هستیم؟ عجیب است، آنان کسانی هستند که به پروردگارشان [و قدرت او و سعهٔ او و نعمت بالغهٔ (رسا) او در حقّ انسان، و توسعهٔ او و بسط او بحسب مراتب عالم] کفر ورزیده‌‌اند و آنان زنجیرهایی [ناشی شده از طبع و نفس حیوانی] در گردن‌‌هایشان است [که قدرت ندارند بر اینکه سرهایشان را بالا ببرند و مقامات انسان را مشاهده کنند تا بدانند که فساد بدن، او را فانی نمی‌‌کند بلکه او را تقویت می‌‌نماید] و آنان یاران آتشند آنها در آن ماندگارند

- ترجمه سلطانی

و اگر تعجّب کنی پس (تعجّب آنان از اعادت و) قول آنان که آیا وقتی که خاک می‌باشیم آیا ما واقعاً در خلقت جدیدی هستیم؟ عجیب است، آنان کسانی هستند که به پروردگارشان کفر ورزیده‌اند و آنان زنجیرها در گردن‌هایشان است و آنان یاران آتشند آنها در آن ماندگارند

- ترجمه راستین

و اگر تو را جای تعجب (به کار منکران) است عجب قول منکران معاد است که می‌گویند: آیا ما چون خاک شدیم باز از نو خلق خواهیم شد؟اینان هستند که به خدای خود کافر شدند و هم اینان زنجیرها (ی قهر و عذاب) بر گردن دارند و هم اینان اصحاب دوزخند و در آن همیشه معذبند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ وَيَسْتَعْجِلُونَكَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَقَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِمُ الْمَثُلَاتُ وَإِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِّلنَّاسِ عَلَى ظُلْمِهِمْ وَإِنَّ رَبَّكَ لَشَدِيدُ الْعِقَابِ

و از تو قبل [به جای] نیکی تعجیل در بدی [عذاب و عقوبت] را طلب می‌‌کنند و (حال آنکه) عقوبت‌‌ها قبل از آنها [که در اشتهار امثال گشته‌‌اند] گذشته است [و برای بی‌‌خردیشان و جهلشان از آن عبرت نمی‌‌گیرند] و همانا پروردگارت برای مردم بر ظلمشان البتّه دارای آمرزش است [لذا استعجال آنها به عذاب را اجابت نمی‌‌کند] و همانا پروردگار تو [وقتی که بندگانش را مؤاخذه می‌‌کند] البتّه در مجازات کردن شدید (سخت) است

- ترجمه سلطانی

و از تو قبل (به جای) نیکی تعجیل در بدی (عذاب و عقوبت) را طلب می‌کنند و (حال آنکه) عقوبت‌ها قبل از آنها (که در اشتهار امثال گشته‌اند) گذشته است (و از آن عبرت نمی‌گیرند) و همانا پروردگارت برای مردم بر ظلمشان البتّه دارای آمرزش است (لذا استعجال آنها به عذاب را اجابت نمی‌کند) و همانا پروردگار تو البتّه در مجازات کردن شدید (سخت) است

- ترجمه راستین

(ای رسول ما) کافران پیش از تقاضای آمرزش و احسان (به تمسخر) از تو تقاضای تعجیل در عذاب می‌کنند؟در صورتی که چه عقوبت‌های عبرت‌آموز بر امّتان کافر گذشته رسید!و خدا بر ظلم خلق هم بسیار صاحب عفو و مغفرت است و هم صاحب قهر و انتقام سخت است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ وَيَقُـولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَـوْلَا أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ

و کسانی که کفر ورزیده‌‌اند می‌‌گویند چرا نشانه‌‌ای از پروردگارش بر او نازل نشده؟ جز این نیست که تو [با شأن رسالت نه با شأن ولایت] انذار کننده (بیم دهنده) هستی [پس باکی بر تو نیست، ایمان بیاورند یا ایمان نیاورند، قبول کنند یا قبول نکنند] و برای هر قومی [در زمان تو و بعد از تو] هدایت کننده‌‌ای هست

- ترجمه سلطانی

و کسانی که کفر ورزیده‌اند می‌گویند چرا نشانه‌ای از پروردگارش بر او نازل نشده؟ جز این نیست که تو انذار کننده (بیم دهنده) هستی و برای هر قومی هدایت کنندهای هست

- ترجمه راستین

و باز کافران (به طعنه) می‌گویند که چرا از خدایش بر او آیت و معجزه‌ای فرستاده نشد؟ (باید بدانند که) تنها وظیفه تو اندرز و ترسانیدن (خلق از نافرمانی خدا) است و هر قومی را (از طرف خدا) رهنمایی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنثَى وَمَا تَغِيضُ الْأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَكُلُّ شَيْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ

خداوند می‌‌داند آنچه را که هر مؤنّثی [از هر نوع از حیوان] حمل می‌‌کند و آنچه را که رحم‌‌ها کم می‌‌کنند [به نقصان عدد ایّام از نه ماه و به عدم حمل، و چه در عدد ایّام باشد یا در خلقت، یا در نقص رحم با عدم حمل یا در اسقاط جنین قبل از تمام شدن] و آنچه را که می‌‌افزایند [بر نه ماه یا مطلق زیادت در خلقت یا در عدد ایّام یا در عدد محمول به اینکه دو یا سه باشد] و هر چیزی نزد او به مقدار است [نه از آن تجاوز می‌‌کند و نه از آن کم می‌‌شود]

- ترجمه سلطانی

خداوند می‌داند آنچه را که هر مؤنّثی حمل می‌کند و آنچه را که رحم‌ها کم می‌کنند و آنچه را که می‌افزایند و هر چیزی نزد او به مقدار است

- ترجمه راستین

تنها خدا می‌داند که بار حمل آبستنان عالم چیست و بار رحمها چه نقصان و چه زیادت آرند، و مقدار همه چیز در علم ازلی خدا معین است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ عَالِـمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعَالِ

دانای غیب (آنچه که از مدارک بشری غایب است) و شهادت (آنچه که مدارک آن را مشاهده می‌‌کند)، بزرگ است [که وصف نمی‌‌شود] و والا (به عظمت خود بر هر چیزی)

- ترجمه سلطانی

دانای غیب و شهادت، بزرگ و والا است

- ترجمه راستین

اوست عالم به عوالم غیب و شهود و بزرگ خدای متعال (برتر از هر وصف و ادراک عقول).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ سَوَاءٌ مِّنكُم مَّنْ أَسَرَّ الْقَـوْلَ وَمَن جَهَرَ بِهِ وَمَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّيْلِ وَسَارِبٌ بِالنَّهَارِ

[در علم او] یکسان است از شما کسی که گفتار را سرّ (راز پنهان) کند و کسی که آن را آشکار سازد و کسی که او مخفی کننده در شب است و رهرو (بارز) در روز، برای او (یعنی برای خداوند یا برای کسی که گفتار را پنهان می‌‌کند و کسی که آن را آشکار می‌‌کند)

- ترجمه سلطانی

یکسان است از شما کسی که گفتار را سرّ (راز پنهان) کند و کسی که آن را آشکار سازد و کسی که او مخفی کننده در شب است و رهرو در روز برای او

- ترجمه راستین

در پیشگاه علم ازلی آن کس از شما که سخن به سرّ گوید یا آشکار و آن که در ظلمت شب پنهان است یا در روشنی روز به کار و فعالیت مشغول است، همه یکسانند (و خدا بر همه آگاه است).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُـوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ

از بین دستانش (جلو) و از خلف (پشت سر) او تعقیب کنندگانی هستند [ملائکه‌‌ای که بعضی از آنها بعضی را تعقیب می‌‌کنند] که [با حفظ کردنی ناشی از یا به خاطر] امر خداوند او را حفظ می‌‌کنند همانا خداوند آنچه [از نعمت‌‌ها] که در قومی هست را تغییر نمی‌‌دهد تا آنچه [از حُسن حال و طاعت و برّ (نیکی) و صلهٔ ارحام] که در خودشان هست را تغییر دهند و اگر خداوند برای قومی بدیی بخواهد پس بازگرداندنی برای آن نیست و آنها غیر از او متولّیی ندارند [یعنی نه ناصری سوای او هست و نه متولّیى غیر او بر امور مردم هست]

- ترجمه سلطانی

از بین دستانش (جلو) و از خلف (پشت سر) او تعقیب کنندگانی هستند که به امر خداوند او را حفظ می‌کنند همانا خداوند آنچه را که در قومی هست تغییر نمیدهد تا آنچه که در خودشان هست را تغییر دهند و اگر خداوند برای قومی بدیی بخواهد پس بازگرداندنی برای آن نیست و آنها غیر از او متولّیی ندارند

- ترجمه راستین

برای هر کس پاسبانها از پیش رو و پشت سر برگماشته شده که به امر خدا او را نگهبانی کنند. خدا حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خود آن قوم حالشان را تغییر دهند (و از نیکی به بدی شتابند) ، و هرگاه خدا اراده کند که قومی را (به بدی اعمالشان) عقاب کند هیچ راه دفاعی نباشد و برای آنان هیچ کس را جز خدا یارای آنکه آن بلا بگرداند نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ هُوَ الَّذِي يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَيُنشِئُ السَّحَابَ الثِّقَالَ

او کسی است که برق را به خوف و به طمع [به ترسان‌‌ها و طمعکاران] به شما نشان می‌‌دهد و ابرهای سنگین [از آب] را ایجاد می‌‌کند

- ترجمه سلطانی

او کسی است که برق را به خوف و به طمع به شما نشان می‌دهد و ابرهای سنگین را ایجاد می‌کند

- ترجمه راستین

اوست که برای بیم (از قهر) و امید (به رحمت) خود برق را به شما می‌نماید و ابرهای سنگین را پدید می‌آورد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَيُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَن يَشَاءُ وَهُمْ يُجَادِلُونَ فِي اللَّهِ وَهُوَ شَدِيدُ الْمِحَالِ

و رعد به حمد (ستایش) او و ملائکه از ترس [و اجلال] او تسبیح می‌‌کنند و صاعقه‌‌ها را می‌‌فرستد و آن را به کسی که بخواهد اصابت می‌‌دهد [و او را هلاک می‌‌کند] و (در حالی که) آنان [برای غایت جهلشان و عنادشان و عدم تدبّرشان در تسخّرشان تحت این تسخیر کننده‌‌ها] دربارهٔ خداوند [و مبدئیّت او و مرجعیّت او و تفرّد (یگانگی) او در آلهت و استحقاق عبادت و سایر صفات او] مجادله می‌‌کنند و (حال آنکه) او شدید مؤاخذه کننده است

- ترجمه سلطانی

و رعد به حمد (ستایش) او و ملائکه از ترس او تسبیح می‌کنند و صاعقهها را میفرستد و آن را به کسی که بخواهد اصابت می‌دهد و (در حالی که) آنان دربارهٔ خداوند مجادله می‌کنند و (حال آنکه) او شدید مؤاخذه کننده است

- ترجمه راستین

و رعد (و برق و همه قوای عالم غیب و شهود) و جمیع فرشتگان همه از بیم (قهر) خدا به تسبیح و ستایش او مشغولند، و صاعقه‌ها را بر سر هر قومی بخواهد می‌فرستد، باز هم کافران در (قدرت) خدا جدل می‌کنند با آنکه او سخت انتقام است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِهِ لَا يَسْتَجِيبُونَ لَهُم بِشَيْءٍ إِلَّا كَبَاسِطِ كَفَّيْهِ إِلَى الْمَاءِ لِيَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ وَمَا دُعَاءُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ

دعوت حقّ برای او است و کسانی که غیر از او را می‌‌خوانند [یا دعوت کنندگانی که خلق را به اتّباع از خود بدون اذن خداوند دعوت می‌‌کنند یا در حالی که آنها غیر از خداوند هستند یا مدعوّینی که خلق را بدون اذن خداوند یا به غیر از خداوند دعوت می‌‌کنند، آنها] چیزی را برای آنان استجابت نمی‌‌کنند مگر مانند باز کنندهٔ دو کف [دست] خود به آب است [یعنی مگر مانند اجابت آب بر کسی است که کف دستش را باز کرده] تا [آب] به دهانش برسد و (حال آنکه) او رسانندهٔ آن [آب به دهانش] نیست و دعای کافران [برای خداوند] جز در گمراهی نیست [برای اینکه کافر دعایش بر خداوند دعاء بر شیطان است از حیثی که شعور نمی‌‌ورزد یا دعاء (دعوت) کافران خلق را به سوی خودشان یا به سوی خداوند یا به سوی غیر آن دو نیست، یا دعاء (دعوت) خلق کافران را جز در گمراهی در ضیاع (ضایع شدن) و عدم ترتّب اثر نیست]

- ترجمه سلطانی

دعوت حقّ برای او است و کسانی که غیر از او را می‌خوانند (آنها) چیزی را برای آنان استجابت نمی‌کنند مگر مانند باز کنندهٔ دو کف (دست) خود به آب است تا (آب) به دهانش برسد و (حال آنکه) او رسانندهٔ آن نیست و دعای کافران جز در گمراهی نیست

- ترجمه راستین

دعوت خدا (و رسولانش) به حق و حقیقت است و بتهایی که مشرکان به جای خدا می‌خوانند هیچ حاجتی را از آنها برنیاورند و تنها مانند آن کس‌اند که به سوی آبی دست دراز کند که بیاشامد ولی آب به دهانش نرسد، و دعای کافران جز در (حرمان و) ضلالت نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَظِلَالُهُم بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ

و کسانی که در آسمان‌‌ها و [کسانی که در] زمین هستند به میل و به اکراه و سایه‌‌هایشان در بامدادان و شامگاهان به خداوند سجده می‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

و کسانی که در آسمان‌ها و زمین هستند به میل و به اکراه و سایه‌هایشان در بامدادان و شامگاهان به خداوند سجده می‌کنند

- ترجمه راستین

هر که در آسمانها و زمین است با همه آثار وجودیش به رغبت و اشتیاق و به اکراه و الزام، شب و روز به سجده (و طاعت) خدا مشغول است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُم مِّن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ لَا يَمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ نَفْعًا وَلَا ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ

بگو: پروردگار آسمان‌‌ها و زمین کیست، بگو: الله، بگو: آیا پس [بعد از اعتراف به ربوبیّت او به آن دو] اولیائی را غیر از او گرفته‌‌اید که نفعی و نه ضرری را بر خودشان مالک نمی‌‌شوند [چگونه به غیر خود از امثال آنها را مالک می‌‌شوند چه رسد به تربیت آسمان‌‌ها و زمین خاکی که به آن دو نمی‌‌رسند و به آن دو و نه به علم آن دو احاطه نمی‌‌یابند] بگو آیا نابینا [که طریق ضرّش و نه نفعش را نمی‌‌بیند] و بصیر [که غیر خود را می‌‌بیند و به ضرّ او و نفعش احاطه دارد و طوری که می‌‌خواهد در آن تصرّف می‌‌کند، یا آیا نابینایی مانند مشرک که بین کسی که نه ضرر می‌‌رساند و نه نفع می‌‌رساند و کسی که ضرر می‌‌رساند و نفع می‌‌رساند فرق نمی‌‌گذارد و بصیرى مانند مؤمن که آن را می‌‌بیند و فرق می‌‌گذارد] مساوی می‌‌شود؟ یا آیا ظلمات (تاریکی‌‌ها) [مانند کفر] و نور [مانند ایمان] مساوی می‌‌شوند؟ یا برای خداوند شریکانی قرار داده‌‌اند که مانند خلق کردن او خلق کرده‌‌اند؟ پس خلق کردن (آفرینش) بر آنها مشتبه شده، بگو الله خالق هر چیزی است [و آنها مخلوق هستند چه رسد به خالق بودنشان] و او واحد است [که چیزی در وجود با او باقی نمی‌‌ماند] و قهّار (بسیار چیره) است [که هر چیز فانی (فنا شونده) تحت وجود او مضمحل است و انانیّتی ندارد]

- ترجمه سلطانی

بگو: پروردگار آسمان‌ها و زمین کیست، بگو: الله، بگو: آیا پس اولیائی را غیر از او گرفته‌اید که نفعی و نه ضرری را بر خودشان مالک نمی‌شوند؟ بگو آیا نابینا و بصیر مساوی هستند؟ یا آیا ظلمات (تاریکی‌ها) و نور مساوی هستند؟ یا برای خداوند شریکانی قرار داده‌اند که مانند خلق کردن او خلق کرده‌اند؟ پس خلق (آفرینش) کردن بر آنها مشتبه شده، بگو الله خالق هر چیزی است و او واحد و قهّار (بسیار چیره) است

- ترجمه راستین

بگو که آفریننده آسمانها و زمین کیست؟بگو: خداست، پس بگو: آیا شما خدا را گذارده و غیر خدا (مانند بتان و فرعونان) را برای نگهبانی و یاری خود برگرفتید در صورتی که آنها بر سود و زیان خود هم قادر نیستند؟آن گاه بگو: آیا چشم نابینا (ی جاهل) و دیده بینا (ی عالم) یکسان است؟یا ظلمات (شرک و بت پرستی) با نور (معرفت و خدا پرستی) مساوی است؟یا آنکه این مشرکان شریکانی برای خدا قرار دادند که آنها هم مانند خدا چیزی خلق کردند و بر مشرکان، خلق خدا و خلق شریکان خدا مشتبه گردید؟ (هرگز چنین نیست) بگو: تنها خدا خالق هر چیز است و او خدای یکتایی است که همه عالم مقهور اراده اوست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَّابِيًا وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ

از آسمان آب را فرو فرستاد و در مجاریی به اندازهٔ آنها جاری شدند و سیل، کف بالا آمده [بر سیل] را حمل کرد و از آنچه (فلزاتی) که به طلب زیور آن را در آتش می‌‌گدازند یا کالایی [یعنی آنچه که از آن تمتّع می‌‌یابند مانند اوانی (ظروف) و آلات صنایع و غیر آنها] را، خداوند این‌‌چنین حقّ و باطل را با کفی مثل آن (کف آب) [مَثَل] می‌‌زند پس امّا کف که کنار می‌‌رود (افکنده می‌‌شود، سیل آن را بیرون می‌‌افکند) و امّا آنچه که به مردم نفع می‌‌رساند پس [برای انتفاع اهل آن] در زمین مکث می‌‌کند (می‌‌ماند) مَثل‌‌ها را خداوند این‌‌چنین می‌‌زند {یعنی مَثل ظهور حقّ و اختلاط آن با باطل مثل نزول آب و اختلاط آن با کف است}

- ترجمه سلطانی

از آسمان آب را فرو فرستاد و در مجاریی به اندازهٔ آنها جاری شدند و سیل، کف بالا آمده را حمل کرد و از آنچه که به طلب زیور آن را در آتش می‌گدازند یا کالایی را، خداوند این‌چنین حقّ و باطل را با کفی مثل آن (مَثَل) می‌زند پس امّا کف که کنار می‌رود و امّا آنچه که به مردم نفع می‌رساند پس در زمین مکث می‌کند (می‌ماند) مثل‌ها را خداوند این‌چنین می‌زند

- ترجمه راستین

خدا از آسمان آبی نازل کرد که در هر رودی به قدر وسعت و ظرفیتش سیل آب جاری شد و بر روی سیل کفی بر آمد چنانکه فلزاتی را نیز که برای تجمل و زینت (مانند طلا و نقره) یا برای اثاث و ظروف (مانند آهن و مس) در آتش ذوب کنند مثل آب کفی برآورد، خدا به مثل این (آب و فلزات و کف روی آنها) برای حق و باطل مثل می‌زند که (باطل چون) آن کف به زودی نابود می‌شود و اما (حق چون) آن آب و فلز که به خیر و منفعت مردم است در زمین درنگ می‌کند. خدا مثلها را بدین روشنی بیان می‌کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ لِلَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمُ الْحُسْنَى وَالَّذِينَ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُ لَوْ أَنَّ لَهُم مَّا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ أُولَئِكَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسَابِ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمِهَادُ

برای کسانی که به نیکی بر پروردگارشان استجابت کرده‌‌اند {یعنی مَثَل‌‌ها را برای حال آنان و اینان می‌‌زند، یعنی حال آن دو مانند حال آب و کف است، یا مَثَل‌‌ها را می‌‌زند برای بشارت اینان و انذار آنان، یا مَثَل‌‌ها را می‌‌زند برای کسانی که استجابت کرده‌‌اند} و کسانی که بر او استجابت نکرده‌‌اند البتّه اگر آنچه که در زمین دارند را جمیعاً و مثل آن را با آن به او فدیه دهند آنان حساب بدی دارند و مأوای آنان جهنّم است و چه بد جایگاهی (مستقرّی) است

- ترجمه سلطانی

برای کسانی که به نیکی بر پروردگارشان استجابت کرده‌اند و کسانی که بر او استجابت نکرده‌اند البتّه اگر آنچه که در زمین دارند را جمیعاً و مثل آن را با آن به او فدیه دهند آنان حساب بدی دارند و مأوای آنان جهنّم است و چه بد جایگاهی است

- ترجمه راستین

آنان که دعوت حق را اجابت کرده و به خدا ایمان آوردند بر آنها بهترین پاداش و خوش‌ترین زندگانی است، و آنان که اجابت نکردند اگر مالک همه آنچه در روی زمین است باشند هر آینه آن را فدای آسایش خود کنند (مگر از عذاب برهند و هرگز نجات نیابند) ، آنها را حساب سخت و جایگاه دوزخ باشد که بسیار بد آرامگاهی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای