حزب شمارهٔ ۵۳
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
١ الر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَقُرْآنٍ مُّبِينٍ
«الر» این آیات کتاب و قرآنی مُبین (روشنگر) [ظاهر الصّدق و المعنی] است [یا گمراهی را از رشد (هدایت) و حقّ را از باطل تبیین (آشکار) میکند]
- ترجمه سلطانیالر، این آیات کتاب و قرآنی مُبین (روشنگر) است
- ترجمه راستینالر (اسرار این حروف نزد خدا و رسول است) این است آیات کتاب خدا و قرآنی که (راه حق و باطل را) روشن و آشکار میگرداند.
- ترجمه الهی قمشهای٢ رُّبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ
چه بسا کسانی که کفر ورزیدهاند دوست دارند که کاش مسلمان (تسلیم شده) بودند
- ترجمه سلطانیچه بسا کسانی که کفر ورزیدهاند دوست دارند که کاش مسلمان (تسلیم شده) بودند
- ترجمه راستینکافران (چون چشم حقیقت بین بگشایند) ای بسا آرزو کنند که کاش مسلم و خداپرست بودند.
- ترجمه الهی قمشهای٣ ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ
آنها را واگذار (رها کن) که بخورند [همانطور که دامها میخورند] و بهرهمند شوند و آرزو آنها را سرگرم کند پس [عاقبت کفرشان را] خواهند دانست
- ترجمه سلطانیآنها را واگذار (رها کن) که بخورند و بهرهمند شوند و آرزو آنها را سرگرم کند پس خواهند دانست
- ترجمه راستین(ای رسول ما) این کافران (لجوج) را واگذار تا به خورد و خواب طبیعت و لذات حیوانی سرگرم باشند و آمال و اوهام دنیوی آنان را غافل گرداند، پس (نتیجه این کامرانی بیهوده را) به زودی خواهند یافت.
- ترجمه الهی قمشهای٤ وَمَا أَهْلَكْنَا مِن قَرْيَةٍ إِلَّا وَلَهَا كِتَابٌ مَّعْلُومٌ
و قریهای را هلاک نکردیم مگر آنکه کتاب (مقرّر) معلومی [یعنی اَجَل مکتوب ثبت شدهای] داشتند
- ترجمه سلطانیو قریهای را هلاک نکردیم مگر آنکه کتاب (مقرّر) معلومی داشتند
- ترجمه راستینو ما هیچ ملک و ملتی را هلاک نکردیم جز به هنگامی معین.
- ترجمه الهی قمشهای٥ مَّا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسْتَأْخِرُونَ
امّتی از اجل خود سبقت نمیگیرد و به تأخیر نمیافتند
- ترجمه سلطانیامّتی از اجل خود سبقت نمیگیرد و به تأخیر نمیافتند
- ترجمه راستینهیچ قومی از اجل خود (از آنچه در علم حق معین است یک لحظه) پس و پیش نخواهند افتاد.
- ترجمه الهی قمشهای٦ وَقَالُوا يَاأَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ
و گفتند: ای کسی که ذکر بر او نازل شده [منظور آنها محمّد (ص) بود] همانا تو مجنونی [معنی میدادند که تو همانا بطلان عبادت اصنام را ادّعاء میکنی که قدیمی هستند و توحیدی را ادّعای میکنی که از اسلاف خود دربارهٔ آن نشنیدهایم و این جز به سبب جنون تو و عدم تأمّل (اندیشیدن) تو نیست]
- ترجمه سلطانیو گفتند: ای کسی که ذکر بر او نازل شده همانا تو مجنونی
- ترجمه راستینو کافران گفتند: ای کسی که (مدعی آنی که) قرآن از جانب خدا بر تو نازل شده تو (به عقیده ما) محققا دیوانهای.
- ترجمه الهی قمشهای٧ لَّوْ مَا تَأْتِينَا بِالْمَلَائِكَةِ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ
اگر از راستگویان میباشی چرا ملائکه را نزد ما نمیآوری
- ترجمه سلطانیاگر از راستگویان میباشی چرا ملائکه را نزد ما نمیآوری
- ترجمه راستیناگر راست میگویی (و بر تو فرشتگان خدا نازل میشوند) چرا فرشتگان را نزد ما نمیآری؟
- ترجمه الهی قمشهای٨ مَا نُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَا كَانُوا إِذًا مُّنظَرِينَ
[فرمود تعالی:] ملائکه را نازل نمیکنیم مگر به (با) حقّ (ولایت مطلقه) [و وقتی که حقّ بیاید از شما اثری باقی نمیماند برای اینکه شما باطل هستید و باطل با حقّ باقی نمیماند] و آنوقت [دیگر] به آنها مهلت داده نمیشود
- ترجمه سلطانیملائکه را نازل نمیکنیم مگر به حقّ و آنوقت (دیگر) به آنها مهلت داده نمیشود
- ترجمه راستینما فرشتگان را جز به حق (و حکمت و مصلحت) نمیفرستیم، و آن گاه که بفرستیم دیگر کافران مهلتی نخواهند یافت.
- ترجمه الهی قمشهای٩ إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ
همانا هرآینه ما ذکر را نازل کردیم و همانا خود البتّه حافظ آن هستیم
- ترجمه سلطانیهمانا هرآینه ما ذکر را نازل کردیم و همانا خود البتّه حافظ آن هستیم
- ترجمه راستینالبته ما قرآن را بر تو نازل کردیم و ما هم آن را محققا محفوظ خواهیم داشت.
- ترجمه الهی قمشهای١٠ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ فِي شِيَعِ الْأَوَّلِينَ
و همانا ما قبل از تو [پیامبرانی] در پیروان اوّلین (پیشینیان) فرستادیم
- ترجمه سلطانیو همانا ما قبل از تو (پیامبرانی) در پیروان اوّلین (پیشینیان) فرستادیم
- ترجمه راستینو ما پیش از تو هم رسولانی بر امم سالفه فرستادیم.
- ترجمه الهی قمشهای١١ وَمَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُـولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ
و رسولی نزد آنها نیامد مگر آنکه او را استهزاء میکردند
- ترجمه سلطانیو رسولی نزد آنها نیامد مگر آنکه او را استهزاء میکردند
- ترجمه راستینو هیچ رسولی بر آن مردم نمیآمد جز آنکه به استهزای او میپرداختند.
- ترجمه الهی قمشهای١٢ كَذَلِكَ نَسْلُكُهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ
[با] اینچنین [استهزاء کردن]، آن [ذکر یا استهزاء] را در قلوب مجرمان راه میدهیم (داخل میکنیم)
- ترجمه سلطانیاینچنین آن را در قلوب مجرمان راه میدهیم (داخل میکنیم)
- ترجمه راستیناین گونه ما قرآن را (روشن) در دل زشتکاران وارد سازیم،
- ترجمه الهی قمشهای١٣ لَا يُؤْمِنُونَ بِهِ وَقَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ
که به او ایمان نمیآورند و سنّت [خداوند دربارهٔ] پیشینیان [یا طریقت آنان که مستعقب عذاب در دنیا و آخرت هستند نیز] چنین بوده
- ترجمه سلطانیکه به او ایمان نمیآورند و سنّت (خداوند دربارهٔ) پیشینیان (نیز) چنین بوده
- ترجمه راستینلیکن به آن ایمان نمیآورند، و البته عادت امم سابقه هم (مانند امت تو بر همین انکار و استهزا نسبت به رسولان و کتب آسمانی) گذشت.
- ترجمه الهی قمشهای١٤ وَلَوْ فَتَحْنَا عَلَيْهِم بَابًا مِّنَ السَّمَاءِ فَظَلُّوا فِيهِ يَعْرُجُونَ
و اگر برای آنان دری از آسمان میگشودیم پس آنان از آن شروع به عروج میکردند
- ترجمه سلطانیو اگر برای آنان دری از آسمان میگشودیم پس آنان از آن شروع به عروج میکردند
- ترجمه راستینو اگر ما بر این کافران امتت دری از آسمان بگشاییم تا دائم بر آسمانها عروج (یا فرشتگان بر آنها نزول) کنند،
- ترجمه الهی قمشهای١٥ لَقَالُوا إِنَّمَا سُكِّرَتْ أَبْصَارُنَا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَّسْحُورُونَ
البتّه [باز برای غایت عنادشان و تشکیک خود] میگفتند جز این نیست که چشمان ما مست (منگ، سحر) شده [یعنی سحر مانع از دیدن شده یا مانند مست سرگردان قرار داده شده] بلکه ما گروهی هستیم که سحر شدهایم [و محمّد (ص) ما را جادو کرده و لذا صعود خود را در آسمان میبینیم]
- ترجمه سلطانیالبتّه (باز) میگفتند جز این نیست که چشمان ما مست (منگ) شده بلکه ما گروهی هستیم که سحر شدهایم
- ترجمه راستینباز هم خواهند گفت: چشمان ما را فرو بستهاند، بلکه در ما سحر و جادویی به کار بردهاند.
- ترجمه الهی قمشهای١٦ وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ
و همانا ما در آسمان برجهایی قرار دادهایم و آنها را [با کواکب منیره] برای نظر کنندگان زینت دادیم
- ترجمه سلطانیو همانا ما در آسمان برجهایی قرار دادهایم و آنها را برای نظر کنندگان زینت دادیم
- ترجمه راستینو همانا ما در آسمان کاخهای بلند برافراشتیم و بر چشم بینایان عالم آن کاخها را به زیب و زیور بیاراستیم.
- ترجمه الهی قمشهای١٨ إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُّبِينٌ
مگر کسی که دزدانه بشنود که شهابی آشکار (واضح) او را دنبال میکند [و او را مَحْق (تباه، نابود) میکند]
- ترجمه سلطانیمگر کسی که دزدانه بشنود که شهابی آشکار (واضح) او را دنبال میکند
- ترجمه راستینلیکن هر شیطانی برای سرقت سمع (یعنی برای دزدیدن و دریافتن سخن فرشتگان عالم بالا) به آسمان نزدیک شود تیر شهاب و شعله آسمانی او را تعقیب کند.
- ترجمه الهی قمشهای١٩ وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ شَيْءٍ مَّوْزُونٍ
و زمین را گسترانیدیم و در آن کوههایی افکندیم و از هر چیز موزونی (سنجیده و مناسبی) در آن رویانیدیم
- ترجمه سلطانیو زمین را گسترانیدیم و در آن کوههایی افکندیم و از هر چیز موزونی (سنجیده و مناسبی) در آن رویانیدیم
- ترجمه راستینو زمین را هم ما بگستردیم و در آن کوههای عظیم بر نهادیم و در آن از هر گیاه و هر نبات مناسب و موافق حکمت و عنایت برویانیدیم.
- ترجمه الهی قمشهای٢٠ وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ وَمَن لَّسْتُمْ لَهُ بِرَازِقِينَ
و در آن برای شما و کسانی که شما روزی دهندهٔ آنها نیستید وسایل زندگی [یعنی آنچه که بدانها زندگی میکنید از پوشیدنی و خوردنی و مَسکن و مَرکب] قرار دادیم
- ترجمه سلطانیو در آن برای شما و کسانی که شما روزی دهندهٔ آنها نیستید وسایل زندگی قرار دادیم
- ترجمه راستینو در این زمین هم لوازم معاش و زندگانی شما را مهیا کردیم و هم بر سایر حیوانات که شما به آنها روزی نمیدهید قوت و غذا فراهم ساختیم.
- ترجمه الهی قمشهای٢١ وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ
و هیچ چیزی نیست مگر آنکه خزائن آن نزد ما است و آن را نازل نمیکنیم مگر به اندازهای معلوم
- ترجمه سلطانیو هیچ چیزی نیست مگر آنکه خزائن آن نزد ما است و آن را نازل نمیکنیم مگر به اندازهای معلوم
- ترجمه راستینو هیچ چیز در عالم نیست جز آنکه منبع و خزانه آن نزد ماست ولی ما از آن بر عالم خلق الاّ به قدر معین (که مصلحت است) فرو نمیفرستیم.
- ترجمه الهی قمشهای٢٢ وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَيْنَاكُمُوهُ وَمَا أَنتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ
و بادها را به جهت تلقیح (بارور کردن) [بارور کنندگان] فرستادیم و از آسمان آب را نازل کردیم و شما را به وسیلهٔ آن سیراب کردیم و شما خازن (نگهبان) آن نیستید [تا قادر بر انزال آن و منع آن باشید بلکه آن ایضاً از آنچه است که آن را به اندازه نازل میکنیم]
- ترجمه سلطانیو بادها را به جهت تلقیح (بارور کردن) فرستادیم و از آسمان آب را نازل کردیم و شما را به وسیلهٔ آن سیراب کردیم و شما خازن (نگهبان) آن نیستید
- ترجمه راستینو ما بادهای باردار کننده (رحم طبیعت) را فرستادیم، آنگاه باران را از آسمان فرود آوردیم تا به آن آب، شما را سیراب گردانیدیم و گر نه شما نمیتوانستید آبهایی (برای وقت حاجت خود در هر جای زمین از کوه و دره و بیابان و صحرا) منبع ساخته و جاری سازید.
- ترجمه الهی قمشهای٢٣ وَإِنَّا لَنَحْنُ نُحْيِي وَنُمِيتُ وَنَحْنُ الْوَارِثُونَ
و همانا البتّه این ماییم که زنده میکنیم و میمیرانیم و ما وارث هستیم
- ترجمه سلطانیو همانا البتّه این ماییم که زنده میکنیم و میمیرانیم و ما وارث هستیم
- ترجمه راستینو محققا ماییم که زنده میکنیم و میمیرانیم و وارث (همه خلق که فانی میشوند) ما هستیم.
- ترجمه الهی قمشهای٢٤ وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنكُمْ وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِينَ
و همانا پیشینیان از شما را میشناسیم و همانا پسینیان (آیندگان) را میشناسیم
- ترجمه سلطانیو همانا پیشینیان از شما را میشناسیم و همانا پسینیان (آیندگان) را میشناسیم
- ترجمه راستینو البته ما به همه گذشتگان و آیندگان شما آگاهی کامل داریم.
- ترجمه الهی قمشهای٢٥ وَإِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَحْشُرُهُمْ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ
و همانا پروردگار تو اوست که آنها را حشر میکند به درستی که او حکیم است [و حکمت او اقتضای حشر و مجازات و ایصال هر کدام به مقتضای خود را میکند] و [به قدر هر یک و محشر او و اقتضای او] دانا است
- ترجمه سلطانیو همانا پروردگار تو اوست که آنها را حشر میکند به درستی که او حکیم و دانا است
- ترجمه راستینو البته خدای تو همه خلایق را در قیامت محشور خواهد کرد، که کار او از روی علم و حکمت است.
- ترجمه الهی قمشهای٢٦ وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ
و همانا ما انسان را از لجن ریخته شدهٔ گندیدهای [یعنی لجن نطفه برای اینکه آن در عروق و اوعیهٔ (مجاری ترشحی) منی مدّت طولانی مانند گِل سیاهی که در نهرها است باقی میماند] خلق کردیم
- ترجمه سلطانیو همانا ما انسان را از لجن ریخته شدهٔ گندیدهای خلق کردیم
- ترجمه راستینو همانا ما انسان را از گل و لای کهنه متغیر بیافریدیم.
- ترجمه الهی قمشهای٢٨ وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ
و [به یاد آور] آنوقتی را که پروردگارت به ملائکه گفت: همانا من خالق بشری از لجن گندیدهٔ ریخته شده هستم
- ترجمه سلطانیو (به یاد آور) آنوقتی را که پروردگارت به ملائکه گفت: همانا من خالق بشری از لجن گندیدهٔ ریخته شده هستم
- ترجمه راستینو (یاد آر) آن گاه که پروردگارت به فرشتگان عالم اظهار فرمود که من بشری از ماده گل و لای کهنه متغیر، خلق خواهم کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٢٩ فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ
پس وقتی که [خلقت] او را مرتّب (تمام، استوار) کردم
- ترجمه سلطانیپس وقتی که او را مرتّب (تمام، استوار) کردم
- ترجمه راستینپس چون آن (عنصر) را معتدل بیارایم و در آن از روح خویش بدمم همه (از جهت حرمت و عظمت آن روح الهی) بر او سجده کنید.
- ترجمه الهی قمشهای٣١ إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى أَن يَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ
آنگاه ملائکه همهٔ آنها با هم سجده کردند مگر ابلیس که اباء کرد که با سجده کنندگان باشد
- ترجمه سلطانیآنگاه ملائکه همهٔ آنها با هم سجده کردند مگر ابلیس که اباء کرد که با سجده کنندگان باشد
- ترجمه راستینمگر ابلیس که از همراهی با سجده کنندگان امتناع ورزید.
- ترجمه الهی قمشهای٣٢ قَالَ يَاإِبْلِيسُ مَا لَكَ أَلَّا تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ
[خداوند] گفت: ای ابلیس تو را چه شده است که با سجده کنندگان [همراه] نمیباشی؟
- ترجمه سلطانی(خداوند) گفت: ای ابلیس تو را چه شده است که با سجده کنندگان (همراه) نمیباشی؟
- ترجمه راستینخدا فرمود که ای شیطان، برای چه تو با ساجدان عالم سر فرود نیاوردی؟
- ترجمه الهی قمشهای٣٣ قَالَ لَمْ أَكُن لِّأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ
[ابلیس] گفت: من بر آن نمیباشم که بر بشری که او را از لجن گندیدهٔ ریخته شدهای خلق کردهای سجده کنم [و مرا از آتش خلق کردهای که آن اشرف عناصر است، و آن صلصال (گندیده، گل بدبو) پستترین موالید عناصر است]
- ترجمه سلطانی(ابلیس) گفت: من بر آن نمیباشم که بر بشری که او را از لجن گندیدهٔ ریخته شدهای خلق کردهای سجده کنم
- ترجمه راستینشیطان پاسخ داد که من هرگز به بشری که از گل و لای کهنه متغیر خلقت کردهای سجده نخواهم کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٣٤ قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ
[خداوند] گفت: پس، از آن [یعنی از آسمان یا از جنّت، یا از میان ملائکه، یا از منزلت و ریاست] خارج شو زیرا تو رانده شدهای
- ترجمه سلطانی(خداوند) گفت: پس، از آن خارج شو زیرا تو رانده شدهای
- ترجمه راستینخدا هم (به او قهر و عتاب) فرمود که از صف ساجدان (و از بهشت مطیعان) خارج شود که تو رانده درگاه ما شدی.
- ترجمه الهی قمشهای٣٦ قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ
[ابلیس از جهت حرص بر بقاء و فراخی (گشایش) در اِغْواء (گمراه کردن)] گفت: پروردگارا پس تا روزی که آنها برانگیخته میشوند به من مهلت بده (میدهی)
- ترجمه سلطانی(ابلیس) گفت: پروردگارا پس تا روزی که آنها برانگیخته میشوند به من مهلت بده (میدهی)
- ترجمه راستینشیطان از خدا درخواست کرد که پروردگارا، پس مرا تا روز قیامت که خلق مبعوث میشوند مهلت و طول عمر عطا فرما.
- ترجمه الهی قمشهای٣٩ قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ
[ابلیس از روی غیظ] گفت: پروردگارا چرا مرا اغواء (گمراه) کردی البتّه حتماً در زمین برای آنان زینت میدهم و البتّه حتماً همگی آنها را اغواء میکنم
- ترجمه سلطانی(ابلیس) گفت: پروردگارا چرا مرا اغواء (گمراه) کردی البتّه حتماً در زمین برای آنان زینت میدهم و البتّه حتماً همگی آنها را اغواء میکنم
- ترجمه راستینشیطان گفت: خدایا، چنانکه مرا به گمراهی و هلاکت کشاندی من نیز در زمین (هر باطلی را) در نظر فرزندان آدم جلوه میدهم (تا از یاد تو غافل شوند) و همه آنها را به گمراهی و هلاکت خواهم کشاند.
- ترجمه الهی قمشهای٤١ قَالَ هَذَا صِرَاطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ
[خداوند] گفت: این راهی [حقّ] است که مستقیم (بدون اعوجاج) به سوی من است
- ترجمه سلطانی(خداوند) گفت: این راهی است که مستقیم به سوی من است
- ترجمه راستینخدا فرمود: همین (اخلاص و پاکی سریرت) راه مستقیم به (درگاه رضای) من است.
- ترجمه الهی قمشهای٤٢ إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ
همانا به بندگان من تسلّطی بر آنها نداری مگر کسانی از اغواء شدگان که از تو تبعیّت کنند [که در غَوایَت (لغزش) و ضلالت ذاتیهٔ تکوینی مثل تو هستند]
- ترجمه سلطانیهمانا به بندگان من تسلّطی بر آنها نداری مگر کسانی از اغواء شدگان که از تو تبعیّت کنند
- ترجمه راستینو هرگز تو را بر بندگان (برگزیده) من تسلط و غلبه نخواهد بود لیکن اقتدار و سلطه تو بر مردم گمراهی است که پیرو تو شوند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٤ لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِّكُلِّ بَابٍ مِّنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ
که هفت درب دارد که هر دربی، از آنها (اغواء شدگان پیروی کننده) جزئی (گروهی، صنفی) تقسیم شده دارد
- ترجمه سلطانیکه هفت درب دارد که هر دربی، از آنها جزئی (گروهی) تقسیم شده دارد
- ترجمه راستینکه آن دوزخ را هفت در است که هر دری برای ورود دستهای از گمراهان معین گردیده است.
- ترجمه الهی قمشهای٤٦ ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِينَ
[به آنها گفته میشود] با سلامت و به امنیت داخل آنجا شوید
- ترجمه سلطانی(به آنها گفته میشود) با سلامت و به امنیت داخل آنجا شوید
- ترجمه راستین(به آنها خطاب شود که) شما با درود و سلام و با کمال ایمنی و احترام به بهشت ابد وارد شوید.
- ترجمه الهی قمشهای٤٧ وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُّتَقَابِلِينَ
و آنچه از کینه (حقد، کینهٔ پنهان در دل) که در سینههای آنان است را برکندهایم [در حالی که] برادرانی روبروی هم بر تختها هستند
- ترجمه سلطانیو آنچه از کینه که در سینههای آنان است را برکندهایم (در حالی که) برادرانی روبروی هم بر تختها هستند
- ترجمه راستینو ما آیینه دلهای پاک آنها را از کدورت کینه و حسد و هر خلق ناپسند به کلی پاک و پاکیزه ساختیم و همه برادروار روبروی یکدیگر بر تختهای عزت بنشینند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٨ لَا يَمَسُّهُمْ فِيهَا نَصَبٌ وَمَا هُم مِّنْهَا بِمُخْرَجِينَ
در آنجا به آنها رنجی (تعبی) نمیرسد و آنها از آنجا اخراج نمیشوند
- ترجمه سلطانیدر آنجا به آنها رنجی نمیرسد و آنها از آنجا اخراج نمیشوند
- ترجمه راستیندر حالتی که هیچ رنج و زحمت در آنجا به آنها نرسد و هرگز از آن بهشت ابد بیرونشان نکنند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٩ نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ
خبر بده به بندگان من که البتّه من بسیار آمرزنده و مهربان هستم
- ترجمه سلطانیخبر بده به بندگان من که البتّه من بسیار آمرزنده و مهربان هستم
- ترجمه راستین(ای رسول ما) بندگان مرا آگاه ساز که من بسیار آمرزنده و مهربانم.
- ترجمه الهی قمشهای٥٢ إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ إِنَّا مِنكُمْ وَجِلُونَ
آنوقت که بر او داخل شدند و گفتند: سلام، [ابراهیم برای امتناع آنها از خوردن] گفت: همانا ما از شما ترسان هستیم
- ترجمه سلطانیآنوقت که بر او داخل شدند و گفتند: سلام، (ابراهیم) گفت: همانا ما از شما ترسان هستیم
- ترجمه راستینکه چون آن مهمانان بر ابراهیم وارد شدند و بر او سلام دادند ابراهیم (مضطرب شده) گفت: ما از شما (که بدون اذن و بیموقع بر ما در آمدید) بیمناکیم.
- ترجمه الهی قمشهای٥٣ قَالُوا لَا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ عَلِيمٍ
[میهمانان] گفتند بیم نکن ما به تو به پسری دانا بشارت میدهیم
- ترجمه سلطانی(میهمانان) گفتند بیم نکن ما به تو به پسری دانا بشارت میدهیم
- ترجمه راستینفرشتگان گفتند: هیچ مترس که ما آمدهایم تو را به پسری دانا بشارت دهیم.
- ترجمه الهی قمشهای٥٤ قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِي عَلَى أَن مَّسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ
[ابراهیم] گفت: آیا به من بشارت میدهید با اینکه پیری به من رسیده؟ پس به چه چیزی مرا بشارت میدهید؟
- ترجمه سلطانی(ابراهیم) گفت: آیا به من بشارت میدهید با اینکه پیری به من رسیده؟ پس به چه چیزی مرا بشارت میدهید؟
- ترجمه راستینابراهیم گفت: آیا مرا در این سن پیری مژده فرزند میدهید؟نشانه این مژده چیست؟
- ترجمه الهی قمشهای٥٥ قَالُوا بَشَّرْنَاكَ بِالْحَقِّ فَلَا تَكُن مِّنَ الْقَانِطِينَ
[میهمانان] گفتند: به تو به [امری] حقّ (واقع شدنی) بشارت میدهیم پس از نومیدان [بر قدرت او تعالی نسبت به آنچه که اسباب با آن موافق نمیشود] مباش
- ترجمه سلطانی(میهمانان) گفتند: به تو به (امری) حقّ بشارت میدهیم پس از نومیدان مباش
- ترجمه راستینگفتند: ما تو را به حق و حقیقت بشارت دادیم و تو هرگز نومید مباش.
- ترجمه الهی قمشهای٥٦ قَالَ وَمَن يَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ
[ابراهیم] گفت: و چه کسی از رحمت پروردگارش ناامید میشود جز گمراهان [از طریق معرفت خدا و قدرت او]
- ترجمه سلطانی(ابراهیم) گفت: و چه کسی از رحمت پروردگارش ناامید میشود جز گمراهان
- ترجمه راستینابراهیم گفت: به جز مردم گمراه چه کسی از لطف خدای خود نومید میشود؟
- ترجمه الهی قمشهای٥٧ قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ
[ابراهیم] گفت: پس کار شما [یعنی امر شما و شغل شما بعد از بشارت] چیست؟ ای فرستاده شدگان
- ترجمه سلطانی(ابراهیم) گفت: پس کار شما چیست؟ ای فرستاده شدگان
- ترجمه راستینآن گاه ابراهیم پرسش کرد که ای رسولان حق، باز گویید که بر چه کار مبعوث شدهاید؟
- ترجمه الهی قمشهای٥٨ قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُّجْرِمِينَ
[فرستاده شدگان] گفتند: همانا ما به سوی قوم مجرمی (قوم لوط) فرستاده شدهایم
- ترجمه سلطانی(فرستاده شدگان) گفتند: همانا ما به سوی قوم مجرمی (قوم لوط) فرستاده شدهایم
- ترجمه راستینفرشتگان پاسخ دادند که ما بر هلاک قومی زشتکار فرستاده شدهایم.
- ترجمه الهی قمشهای٥٩ إِلَّا آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِينَ
مگر اهل [خانواده، خاندان] لوط، همانا ما البتّه همگی آنها را نجات میدهیم
- ترجمه سلطانیمگر اهل (خانواده، خاندان) لوط، همانا ما البتّه همگی آنها را نجات میدهیم
- ترجمه راستین(که آن قوم مجرم لوطند که به جرم عمل بد هلاک شوند) مگر اهل بیت لوط که همه آنها را از بلا نجات خواهیم داد.
- ترجمه الهی قمشهای٦٠ إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَا إِنَّهَا لَـمِنَ الْغَابِرِينَ
مگر زن او را که مقدّر کردهایم که وی البتّه از جاماندگان (باقی ماندگان با کفر برای هلاک شدن) است
- ترجمه سلطانیمگر زن او را که مقدّر کردهایم که او (مؤنّث) البتّه از جاماندگان است
- ترجمه راستینجز زن لوط که آن هم (چون با بدان همدست است) چنین مقرر داشتیم که از بازماندگان باشد (و با زشتکاران هلاک شود).
- ترجمه الهی قمشهای٦٢ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ مُّنكَرُونَ
[لوط (ع) بعد از مشاهدهٔ آنها] گفت همانا شما گروهی ناشناس هستید [یعنی شما را نمیشناسم یا با شما انس ندارم برای ظنّ شرّ نسبت به شما]
- ترجمه سلطانی(لوط) گفت همانا شما گروهی ناشناس هستید
- ترجمه راستینلوط با فرشتگان گفت: شما اشخاصی نا آشنایید!
- ترجمه الهی قمشهای٦٣ قَالُوا بَلْ جِئْنَاكَ بِمَا كَانُوا فِيهِ يَمْتَرُونَ
[فرستاده شدگان] گفتند: [ما برای شما شرّی نداریم] بلکه آنچه را که [از عذاب] در آن تردید میکردند نزد تو آوردهایم
- ترجمه سلطانی(فرستاده شدگان) گفتند: بلکه آنچه را که در آن تردید میکردند نزد تو آوردهایم
- ترجمه راستینفرشتگان پاسخ دادند که ما بر انجام چیزی (یعنی وعده عذاب) که قومت در آن به شک و انکار بودند فرستاده شدیم.
- ترجمه الهی قمشهای٦٤ وَأَتَيْنَاكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ
و [امر] حقّ را [که تخلّفی در آن نیست] نزد تو آوردهایم و همانا ما قطعاً راستگوییم
- ترجمه سلطانیو (امر) حقّ را نزد تو آوردهایم و همانا ما قطعاً راستگوییم
- ترجمه راستینو به حق و راستی به سوی تو آمدهایم و آنچه گوییم صدق محض است.
- ترجمه الهی قمشهای٦٥ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّيْلِ وَاتَّبِعْ أَدْبَارَهُمْ وَلَا يَلْتَفِتْ مِنكُمْ أَحَدٌ وَامْضُوا حَيْثُ تُؤْمَرُونَ
پس به پاسی [گذشته] از شب اهلت را حرکت بده و پشت سر آنها برو [و مانند مراقب نگهبان باش] و از شما احدی نباید [به وراء خود] التفات (توجّه، بازگشت) کند (باز پس ننگرد) و [امر الهی حین خروج شما را درک میکند و در آن هنگام] از جایی که به شما امر میشود بروید
- ترجمه سلطانیپس به پاسی (گذشته) از شب اهلت را حرکت بده و پشت سر آنها برو و از شما احدی نباید التفات (توجّه) کند (باز پس نگرد) و از جایی که به شما امر میشود بروید
- ترجمه راستینپس تو ای لوط، خانوادهات را در پاسی از شب از این دیار بیرون بر و خود از پی آنان روانه شو و هیچ یک از شما باز پس ننگرد بلکه بدان سو که مأمورید به سرعت روان شوید.
- ترجمه الهی قمشهای٦٦ وَقَضَيْنَا إِلَيْهِ ذَلِكَ الْأَمْرَ أَنَّ دَابِرَ هَـؤُلَاءِ مَقْطُوعٌ مُّصْبِحِينَ
و [علم] آن امر [مبهم] را به او (لوط) حکم کردیم (رساندیم) که آنها (واپسماندگان) [در حالی] صبح کنندهاند که از ریشه کنده شدهاند [یعنی دیگران مستأصل (ریشه کن) میشوند]
- ترجمه سلطانیو آن امر را به او حکم کردیم که آنها (واپسماندگان) (در حالی) صبح کنندهاند که از ریشه کنده شدهاند
- ترجمه راستینو بر او این فرمان را وحی کردیم که قومت تا آخرین افراد، صبحگاه هلاک میشوند.
- ترجمه الهی قمشهای٦٧ وَجَاءَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ
و اهل شهر [بعد از اطّلاعشان بواسطهٔ زن لوط] آمدند [در حالی که به لوط (ع) از بابت میهمانان با طمع کردن در آنها و به زعم خود به دخول لوط (ع) در مثل فعل آنها] مژده میدادند
- ترجمه سلطانیو اهل شهر آمدند (در حالی که) مژده میدادند
- ترجمه راستینو (در آن شب که فرشتگان به شکل جوانهای زیبا به خانه لوط در آمدند) قوم لوط آگاه شده خوشحال (به خیال کامرانی به خانه او) آمدند.
- ترجمه الهی قمشهای٧٠ قَالُوا أَوَلَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعَالَـمِينَ
[اهل شهر] گفتند: آیا ما تو را از عالمیان [یعنی هر مردمانی، یعنی از مهمان کردن مردم] نهی نکردیم؟
- ترجمه سلطانی(اهل شهر) گفتند: آیا ما تو را از عالمیان (هر مردمانی) نهی نکردیم؟
- ترجمه راستینقوم گفتند: مگر ما تو را از (میزبانی و حمایت) عالمیان منع نکردیم؟
- ترجمه الهی قمشهای٧١ قَالَ هَـؤُلَاءِ بَنَاتِي إِن كُنتُمْ فَاعِلِينَ
[لوط] گفت: اینان (ازواج شما یا همهٔ زنان و دختران شهر) دختران من هستند اگر انجام دهنده میباشید
- ترجمه سلطانی(لوط) گفت: اینان (همهٔ دختران شهر) دختران من هستند اگر انجام دهنده میباشید
- ترجمه راستینلوط به قوم خود گفت: من این دخترانم را به نکاح شما میدهم تا اگر خیال عملی دارید انجام دهید.
- ترجمه الهی قمشهای٧٢ لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ
قسم به جان تو [یعنی به حیات (جان) تو ای محمّد (ص)] که آنها البتّه در مستی خود سرگردانند (حیرانند)
- ترجمه سلطانیقسم به جان تو که آنها البتّه در مستی خود سرگردانند
- ترجمه راستین(ای محمد) به جان تو قسم که این مردم دنیا همیشه مست شهوات نفسانی و به حیرت و غفلت و گمراهی خواهند بود.
- ترجمه الهی قمشهای٧٣ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُشْرِقِينَ
پس به هنگام طلوع [آفتاب] آن بانگ [بلند] آنها را در گرفت [در حالی که در وقت طلوع خورشید داخل میشدند]
- ترجمه سلطانیپس آن بانگ (بلند) آنها را به هنگام طلوع (آفتاب) در گرفت
- ترجمه راستینباری، قوم لوط هنگام طلوع آفتاب به صیحه آسمانی همه هلاک شدند.
- ترجمه الهی قمشهای٧٤ فَجَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِّن سِجِّيلٍ
پس زبر آن را (بالای قریههای آنها را) در زیر آن قرار دادیم و بر آنها سنگهایی از سنگ گِل باراندیم
- ترجمه سلطانیپس زبر آن را در زیر آن قرار دادیم و بر آنها سنگهایی از سنگ گِل باراندیم
- ترجمه راستینو شهر و دیار آنها را زیر و زبر ساخته و آن قوم را سنگباران عذاب کردیم.
- ترجمه الهی قمشهای٧٥ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّلْمُتَوَسِّمِينَ
همانا در آن البتّه آیاتی برای فراستمندان (هوشمندان، کسانی که اشیاء را با نشانههای آنها میشناسند) هست
- ترجمه سلطانیهمانا در آن البتّه آیاتی برای فراستمندان هست
- ترجمه راستینو در این عذاب هوشمندان را عبرت و بصیرت بسیار است.
- ترجمه الهی قمشهای٧٦ وَإِنَّهَا لَبِسَبِيلٍ مُّقِيمٍ
و همانا آنها (قریهها، یا آثار هلاک، یا نشانهها) بر سر راهی هستند که [باقی و نابود نشده و] برقرار است [مردم از آن سیر میکنند و آثار قریههای آنها و هلاک آنها را مشاهده میکنند]
- ترجمه سلطانیو همانا آنها بر سر راهی هستند که برقرار است
- ترجمه راستینو این ویرانه اکنون بر سر راهی است بر قرار.
- ترجمه الهی قمشهای٧٩ فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُّبِينٍ
پس از آنها انتقام گرفتیم و همانا آن دو (ایکه و مدین) البتّه بر سر راهی آشکار بودند [یعنی طریق واضحی که رهرو به سوی آن رهنمون میشود]
- ترجمه سلطانیپس از آنها انتقام گرفتیم و همانا آن دو (ایکه و مدین) البتّه بر سر راهی آشکار بودند
- ترجمه راستینآنها را نیز به کیفر رسانیدیم، و این هر دو شهر (یعنی شهر سدوم و ایکه یا مدین که دیار قوم لوط و شعیب بود، برای اهل اعتبار) بر رهگذری آشکار قرار دارند.
- ترجمه الهی قمشهای٨٠ وَلَقَدْ كَذَّبَ أَصْحَابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ
و همانا اهل [وادی] حِجر [بین مدینه و شام] (قوم ثمود) فرستادگان (صالح) را تکذیب کردند
- ترجمه سلطانیو همانا اهل حِجر (قوم ثمود) فرستادگان (صالح) را تکذیب کردند
- ترجمه راستینو اصحاب حجر (قوم صالح) هم رسولان را به کلی تکذیب کردند.
- ترجمه الهی قمشهای٨١ وَآتَيْنَاهُمْ آيَاتِنَا فَكَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ
و آیاتمان [مانند شتر و بچّهاش و نوشیدنش] را به آنها دادیم پس از آنها اعراض کردند
- ترجمه سلطانیو آیاتمان را به آنها دادیم پس از آنها اعراض کردند
- ترجمه راستینو از آیاتی که ما بر آنان فرستادیم رو گردانیدند.
- ترجمه الهی قمشهای٨٢ وَكَانُوا يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا آمِنِينَ
و [برای قوّت ابدانشان و طول عمرهایشان و آمالشان] از کوهها خانههایی میتراشیدند تا [از انهدام و نقب زدن دزدها و تخریب به وسیلهٔ اعداء] در امان باشند
- ترجمه سلطانیو از کوهها خانههایی میتراشیدند تا در امان باشند
- ترجمه راستینو در کوهها منزل میساختند تا از خطر ایمن باشند.
- ترجمه الهی قمشهای٨٤ فَمَا أَغْنَى عَنْهُم مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ
پس آنچه [از خانههای در سنگ و کثرت مال و عدد] که کسب کرده بودند آنها را بینیاز نکرد
- ترجمه سلطانیپس آنچه که کسب کرده بودند آنها را بینیاز نکرد
- ترجمه راستینو به فراز کوه با همه ذخائر و ثروت از هلاک ایمن نگردیدند.
- ترجمه الهی قمشهای٨٥ وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَإِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ
و آسمانها و زمین و آنچه که بین آن دو است را مگر به حقّ خلق نکردیم و همانا ساعت حتماً آن آمدنی است [و کسی از آنها که مستحقّ عقوبت و سیاست باشد از ما رهایی نمییابد، پس بر ما توکّل نما و امور آنان را به ما واگذار و مانند سایر پیامبران (ع) به دعاء دربارهٔ آنها تعاجل (شتافتن) مکن] پس با صفحی زیبا صفح (پاک کردن دل) کن [که نه عتاب در آن است و نه منّت، و عفو ترک مکافات است، و صَفْح اخراج اثر بدی از قلب است]
- ترجمه سلطانیو آسمانها و زمین و آنچه که بین آن دو است را مگر به حقّ خلق نکردیم و همانا ساعت حتماً آن آمدنی است پس با صفحی زیبا صفح (پاک کردن دل) کن
- ترجمه راستینو ما آسمانها و زمین و هر چه را که در بین آنهاست جز به حق (و برای مقصودی صحیح و حکمتی بزرگ) خلق نکردهایم، و البته ساعت قیامت (که غرض و مقصود اصلی خلقت شماست) خواهد آمد، اکنون تو (ای رسول ما، از این منکران) نیکو در گذر (یعنی با خلق خوش آنها را به حق دعوت کن و اگر نپذیرند دلتنگ مباش).
- ترجمه الهی قمشهای٨٦ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ
همانا پروردگار تو همان بسیار خلق کننده است [یعنی کسی که تو را تربیت (پرورش دادن) میکند و به تو لطف مینماید همان خالق آنها است، پس برای تو شتاب کردن در عقوبت کردن مخلوق کسی که تو را تربیت میکند شایسته نیست] و [به حال آنها] دانا است [پس آنها را بر آنچه که حالشان آن را اقتضاء میکند مکافات میکند]
- ترجمه سلطانیهمانا پروردگار تو همان بسیار خلق کننده و دانا است
- ترجمه راستینمحققا پروردگار تو آفریننده دانایی است (که بیمقصود خلق را نیافریده، البته هر کسی به نتیجه عملش خواهد رسید).
- ترجمه الهی قمشهای٨٧ وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ
و همانا به تو دو هفت تایی (چهارده) و قرآن عظیم را دادهایم
- ترجمه سلطانیو همانا به تو دو هفت تایی (چهارده) و قرآن عظیم را دادهایم
- ترجمه راستین(ای محمد) همانا هفت آیت با ثنا (و دعا که قسمت بین خدا و عبد شده و در هر نماز دو بار خوانده میشود، یعنی سوره حمد) و این قرآن با عظمت را بر تو فرستادیم.
- ترجمه الهی قمشهای٨٨ لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ
دو چشمت را به آنچه که ما ازواجی (اصنافی، گروههایی) از آنها (کفّار) را به آن بهرهمند ساختیم مدوز و به خاطر آنها اندوه مخور [برای اینکه آن در جنب آنچه که به تو داده شده در غایت حقارت است] و بال خود را بر مؤمنین بگستران (فروتن باش)
- ترجمه سلطانیدو چشمت را به آنچه که ما ازواجی (اصنافی، گروههایی) از آنها را به آن بهرهمند ساختیم مدوز و به خاطر آنها اندوه مخور و بال خود را بر مؤمنین بگستران (فروتن باش)
- ترجمه راستینتوبه این ناقابل متاع دنیوی که به طایفهای از مردم کافر دادیم البته چشم مدوز و بر اینان اندوه مخور و اهل ایمان را زیر پر و بال خود گیر (و با کمال حسن خلق بپروران).
- ترجمه الهی قمشهای٨٩ وَقُلْ إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ الْمُبِينُ
و [به کسی که تو را از رغبت در ظاهر آنها و حزن بر باطن آنها نهی کرد] بگو: همانا من البتّه بیم دهندهٔ آشکار هستم
- ترجمه سلطانیو بگو: همانا من البتّه بیم دهندهٔ آشکار هستم
- ترجمه راستینو بگو: من همان رسولم که برای اندرز و ترسانیدن (خلق از عذاب قهر خدا) با دلیلی روشن آمدهام.
- ترجمه الهی قمشهای٩٠ كَمَا أَنزَلْنَا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ
چنانکه بر تقسیم کنندگان نازل کردیم {یعنی به تو سبع مثانى را دادیم مانند همان که به مقتسمین (تقسیم کنندگان) از اهل کتاب نازل کردیم همان کسانی که همّتشان را بر اَطْماع و اَحْزان و آمال قسمت کردند پس قرآن را آنچه را که از آن با آنها موافقت میکند مقبول و آنچه را که از آن با آنان مخالف است مردود قرار دادند}
- ترجمه سلطانیچنانکه بر تقسیم کنندگان نازل کردیم
- ترجمه راستینآن گونه عذابی که بر کسانی که آیات خدا را قسمت کردند (یعنی یهود و نصاری) نازل نمودیم.
- ترجمه الهی قمشهای٩١ الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ
کسانی که قرآن را بخش بخش کردند [یعنی قرآن را افسانه قرار دادند]
- ترجمه سلطانیکسانی که قرآن را بخش بخش (افسانه) کردند
- ترجمه راستینآنان که قرآن را (به میل خود و غرض فاسد خویش) جزء جزء و پاره پاره کردند (بعضی را قبول و بعضی را رد کردند).
- ترجمه الهی قمشهای٩٢ فَوَرَبِّكَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ
پس قسم به پروردگارت که البتّه حتماً [از تقسیم قرآن یا افسانه قرار دادن آن یا سایر آنچه که میکردند] از همگی آنها سؤال (بازخواست) میکنیم
- ترجمه سلطانیپس قسم به پروردگارت که البتّه حتماً از همگی آنها سؤال (بازخواست) میکنیم
- ترجمه راستینقسم به خدای تو که از همه آنها سخت مؤاخذه خواهیم کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٩٤ فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ
پس آنچه را که به آن امر شدهای اعلان [علنی] کن [و به قبول آنها و ردّ آنها و به استهزاء آنها و عدم استهزاء آنها مبالات (اعتناء) نکن] و از مشرکان روی بگردان
- ترجمه سلطانیپس آنچه را که به آن امر شدهای اعلان (علنی) کن و از مشرکان روی بگردان
- ترجمه راستینپس تو آشکارا آنچه مأموری (به خلق) برسان و از مشرکان روی بگردان.
- ترجمه الهی قمشهای٩٦ الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ
کسانی که با خداوند خدایی دیگر را قرار میدهند، پس [عاقبت امرشان را] خواهند دانست
- ترجمه سلطانیکسانی که با خداوند خدایی دیگر را قرار میدهند، پس خواهند دانست
- ترجمه راستینآنان که با خدای یکتا خدایی دیگر قرار دهند، پس به زودی خواهند دانست.
- ترجمه الهی قمشهای٩٧ وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِمَا يَقُـولُونَ
و همانا ما میدانیم که تو از آنچه که آنها [از تکذیب کردن تو و طعنه زدن به تو و استهزاء تو و دین تو و خدای تو و کتاب تو و نماز تو] میگویند سینهات تنگ میشود
- ترجمه سلطانیو همانا ما میدانیم که تو از آنچه که آنها میگویند سینهات تنگ میشود
- ترجمه راستینو ما محققا میدانیم که تو از آنچه امت (در طعنه و تکذیب تو) میگویند سخت دلتنگ میشوی.
- ترجمه الهی قمشهای٩٨ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَكُن مِّنَ السَّاجِدِينَ
پس به ستایش پروردگارت تسبیح کن و از سجده کنندگان باش [و نفست را به آنها مشغول مدار و به آنچه که آن در شأن تو است از عبادت پروردگارت اشتغال بورز]
- ترجمه سلطانیپس به ستایش پروردگارت تسبیح کن و از سجده کنندگان باش
- ترجمه راستینپس به ذکر اوصاف کمال پروردگارت تسبیح گو و از نمازگزاران باش (تا به یاد خدا شاد خاطر شوی).
- ترجمه الهی قمشهای٩٩ وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ
و پروردگارت را بندگی کن تا به تو یقین (مرگ) فرا رسد.
- ترجمه سلطانیو پروردگارت را بندگی کن تا به تو یقین (مرگ) فرا رسد.
- ترجمه راستینو دایم به پرستش خدای خود مشغول باش تا یقین (ساعت مرگ و هنگام لقای ما) بر تو فرا رسد.
- ترجمه الهی قمشهای