حزب شمارهٔ ۶۳
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
٢ مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى
قرآن را بر تو نازل نکردیم تا در مشقّت (سختی، خستگی) بیفتی [بلکه تا سعادت یابی]
- ترجمه سلطانیقرآن را بر تو نازل نکردیم تا در مشقّت بیفتی
- ترجمه راستینما قرآن را از آن بر تو نازل نکردیم که (از کثرت عبادت خدا و جهد و کوشش در هدایت خلق) خویشتن را به رنج درافکنی.
- ترجمه الهی قمشهای٤ تَنزِيلًا مِّمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَالسَّمَاوَاتِ الْعُلَى
فرو فرستاده شده از سوی کسی است که زمین و آسمانهای برافراشته را خلق کرد
- ترجمه سلطانیفرو فرستاده شده از سوی کسی است که زمین و آسمانهای برافراشته را خلق کرد
- ترجمه راستیناین کتاب بزرگ فرستاده آن کسی است که زمین و آسمانهای بلند را آفرید.
- ترجمه الهی قمشهای٦ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى
آنچه که در آسمانها و آنچه که در زمین و آنچه که بین آن دو [یعنی عالم برزخ یا نفوس متعلّقهٔ به آن دو، منطبعات و مکمونات در آن دو] و آنچه که در زیرِ زمین است [یعنی عالم جنّ یا قوا و استعدادات بعیده و مکمون] فقط برای او است
- ترجمه سلطانیآنچه که در آسمانها و آنچه که در زمین و آنچه که بین آن دو و آنچه که در زیرِ زمین است فقط برای او است
- ترجمه راستینهر چه در آسمانها و زمین و بین آنها و زیر کره خاک موجود است همه ملک اوست.
- ترجمه الهی قمشهای٧ وَإِن تَجْهَرْ بِالْقَـوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى
و اگر سخن را بلند بگویی [آن را میداند] و همانا او سرّ [یعنی آنچه که از غیر مخفی میباشد] و اخفی (نهانتر) [یعنی آنچه که به ذهن خطور کرده و سپس فراموش شده، آنچه که از نفس مکمون باشد و خود یا دیگری بر آن اطّلاع ندارد] را میداند
- ترجمه سلطانیو اگر سخن را بلند بگویی پس همانا او سرّ و اخفی (نهانتر) را میداند
- ترجمه راستینو اگر به آواز بلند یا آهسته سخن گویی (یکسان است که) همانا خدا بر نهان و مخفیترین امور جهان کاملا آگاه است.
- ترجمه الهی قمشهای٨ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى
الله، هیچ خدایی جز او نیست نیکوترین اسمها فقط برای او است
- ترجمه سلطانیالله، هیچ خدایی جز او نیست نیکوترین اسمها فقط برای او است
- ترجمه راستینبه جز خدای یکتا که همه اسماء و صفات نیکو مخصوص اوست خدایی نیست.
- ترجمه الهی قمشهای١٠ إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى
[موسی (ع) بعد از رجوعش از مَدین در شبی تاریک راه را گم کرد و سرمای شدید و باد به آنان اصابت نمود و گوسفندانش متفرّق شدند و زوجهٔ او درد زایمان گرفت و خواست که آتش افروزد و زند (چوب بالای آتشزنه) که داشت آتش نیافروخت و به اضطراب شدیدی مضطرب شد و آتشی دید که به آن اُنس (آرامش) گرفت] آنوقت که آتشی را دید و [به جهت تسلیت (دلداری)] به اهل خود گفت: درنگ کنید که من آتشی دیدم تا شاید کفی (قطعهای) از آن بیاورم یا بر آتش [به طریق یا اثر معموره (آبادانی) یا انسانی که مرا بر طریق دلالت کند] راهنمایی یابم
- ترجمه سلطانیآنوقت که آتشی را دید و به اهل خود گفت: درنگ کنید که من آتشی دیدم تا شاید کفی (قطعهای) از آن بیاورم یا بر آتش راهنمایی یابم
- ترجمه راستینآنگاه که آتشی مشاهده کرد و به اهل بیت خود (که در بیابان سرد به آتش محتاج بودند) گفت: اندکی مکث کنید که از دور آتشی به چشم دیدم، باشد که یا پارهای از آن آتش بر شما بیاورم یا از آن (به جایی) راه یابم.
- ترجمه الهی قمشهای١١ فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِيَ يَامُوسَى
پس چون به آن رسید [قلبش به اهلش و گلّهاش تعلّق داشت برای اینکه او آنها را به حالی ترک کرد که عقل ترک آنها را در این حال اجازه نمیدهد] نداء داده شد ای موسی
- ترجمه سلطانیپس چون به آن رسید نداء داده شد ای موسی
- ترجمه راستینچون موسی به آن آتش نزدیک شد (در میان درختی آتشی روشن دید و از آنجا) ندا شد که ای موسی،
- ترجمه الهی قمشهای١٢ إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى
همانا من، من پروردگار تو هستم پس کفشهایت را درآور که تو در وادی مقدّس طوی هستی
- ترجمه سلطانیهمانا من، من پروردگار تو هستم پس کفشهایت را درآور که تو در وادی مقدّس طوی هستی
- ترجمه راستینمنم پروردگار تو، نعلین (همه علایق غیر مرا) از خود به دور کن که اکنون در وادی مقدس طوی (و مقام قرب ما) قدم نهادهای.
- ترجمه الهی قمشهای١٣ وَأَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِـمَا يُوحَى
و من تو را [برای رسالت و وحی] اختیار کردم پس به آنچه که وحی میشود گوش بسپار
- ترجمه سلطانیو من تو را اختیار کردم پس به آنچه که وحی میشود گوش بسپار
- ترجمه راستینو من تو را (به رسالت خود) برگزیدم، در این صورت به سخن وحی گوش فرا ده.
- ترجمه الهی قمشهای١٤ إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي
همانا من، من الله هستم خدایی جز من نیست پس مرا بندگی کن [یعنی به خروج خود از رقّیّت (بردگی) نفست و شیطان و از شراکت نفس خود و شیطان با خداوند در بندگیات برای من بنده شو یا عمل عبید (بنده، برده) را برای من عمل کن] و نماز را برای ذکر من بپادار {یعنی برای اینکه تو را یاد کنم و شرفی اشرف از آن نیست}
- ترجمه سلطانیهمانا من، من الله هستم خدایی جز من نیست پس مرا بندگی کن و نماز را برای ذکر من بپادار
- ترجمه راستینمنم خدای یکتا که هیچ خدایی جز من نیست، پس مرا (به یگانگی) بپرست و نماز را مخصوصا برای یاد من به پادار.
- ترجمه الهی قمشهای١٥ إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى
همانا [لامحاله] ساعت [به معانی ظهور قائم (ع)، ساعت مرگ، قیامت] میآید (پس منتظر آن باش) میخواهم پنهانش بدارم [زیرا ظهور ساعت از امور خفیّه (پنهان شده) است که نفوس ضعیفه بلکه کامله بر آن اطّلاع نمییابند مگر صاحب ولایت مطلقه] تا هر نفسی به آنچه که سعی میکند جزاء داده شود {ظهور قائم (ع) اعطاء حقّ هر ذیحقّی حقّش را ایجاب میکند}
- ترجمه سلطانیهمانا ساعت میآید میخواهم پنهانش بدارم تا هر نفسی به آنچه که سعی میکند (میکوشد) جزاء داده شود
- ترجمه راستینو محققا ساعت قیامت خواهد رسید و من خواهم که آن ساعت را پنهان دارم تا (مردم آزمایش شوند و) هر نفسی به پاداش اعمالش در (آن روز) برسد.
- ترجمه الهی قمشهای١٦ فَلَا يَصُدَّنَّكَ عَنْهَا مَن لَّا يُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَى
پس کسی که به آن ایمان نیاورده و از هوایش تبعیّت میکند پس نباید تو را از آن [یعنی اقامۀ نماز برای ذکر من، یا از نماز برای ذکر من، یا از ساعت ظهور امام عجّل الله فرجه] باز دارد که هلاک خواهی شد
- ترجمه سلطانیپس کسی که به آن ایمان نیاورده و از هوایش تبعیّت میکند پس نباید تو را از آن باز دارد که هلاک خواهی شد
- ترجمه راستینپس زنهار مردمی که به قیامت ایمان ندارند و پیرو هوای نفسند تو را از یاد آن (روز هولناک) بازندارند و غافل نکنند و گرنه هلاک خواهی شد.
- ترجمه الهی قمشهای١٨ قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَى
[موسی] گفت: این عصایم است که [در راه رفتن] بر آن تکیه میکنم و با آن [برگ درختان را] برای گوسفندانم میتکانم و در آن حاجات دیگری برایم هست
- ترجمه سلطانی(موسی) گفت: این عصایم است که بر آن تکیه میکنم و با آن (برگ درختان را) برای گوسفندانم میتکانم و در آن حاجات دیگری برایم هست
- ترجمه راستینموسی عرضه داشت: این عصای من است که بر آن تکیه میزنم و با آن از درختان بر گوسفندانم برگ میریزم و حوائجی دیگر (چون مدد راه رفتن و دفع دشمن و غیره) نیز به آن انجام میدهم.
- ترجمه الهی قمشهای٢٠ فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعَى
پس [موسی] آن را افکند و آنوقت [ناگهان] آن ماری شد که میشتابید
- ترجمه سلطانیپس (موسی) آن را افکند و آنوقت (ناگهان) آن ماری شد که میشتابید
- ترجمه راستینموسی چون آن را به زمین افکند عصا اژدهایی مهیب شد که (به هر سو) میشتافت.
- ترجمه الهی قمشهای٢١ قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ سَنُعِيدُهَا سِيرَتَهَا الْأُولَى
گفت: آن را بگیر و نترس که ما آن را به حالت (هیئت) اوّلش برخواهیم گرداند
- ترجمه سلطانیگفت: آن را بگیر و نترس که ما آن را به حالت اوّلش برخواهیم گرداند
- ترجمه راستینباز (حضرت احدیت) فرمود: عصا را برگیر و از آن مترس که ما آن را به حالت اولش برمیگردانیم.
- ترجمه الهی قمشهای٢٢ وَاضْمُمْ يَدَكَ إِلَى جَنَاحِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُـوءٍ آيَةً أُخْرَى
و به عنوان نشانهٔ دیگر دستت را به پهلویت بچسبان که بدون بدی (آسیبی) سپید خارج میشود
- ترجمه سلطانیو به عنوان نشانهٔ دیگر دستت را به پهلویت بچسبان که بدون بدی (آسیبی) سپید خارج میشود
- ترجمه راستینو دست به زیر بغل خود بر تا دستی بیهیچ عیب سپید و رخشان بیرون آید و این معجزه دیگر تو خواهد بود.
- ترجمه الهی قمشهای٣٨ إِذْ أَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّكَ مَا يُوحَى
آنوقت که [حین تولّدت و خوف مادرت از قتل تو] به مادرت آنچه که [شایسته بود که] وحی میشد را وحی کردیم
- ترجمه سلطانیآنوقت که به مادرت آنچه که (باید) وحی میشد را وحی کردیم
- ترجمه راستینآن هنگام که (برای حفظ جان تو از بلای فرعونیان) به مادرت وحی مهمی نمودیم.
- ترجمه الهی قمشهای٣٩ أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِّي وَعَدُوٌّ لَّهُ وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِّنِّي وَلِتُصْنَعَ عَلَى عَيْنِي
که او (موسی) را در جعبه بیفکن [که آب در آن نفوذ نکند و اینکه تو را در آن بیندازد] و آن را در دریا انداز پس دریا باید او را به ساحل بیفکند که او (موسی) را دشمن من و دشمن او بگیرد و از خودم محبّتی بر تو (موسی) انداختم و تا در برابر چشم من ساخته شوی (تربیت شوی و تکمیل شوی)
- ترجمه سلطانیکه او را در جعبه بیفکن و آن را در دریا انداز پس دریا باید او را به ساحل بیفکند که او را دشمن من و دشمن او بگیرد و از خودم محبّتی بر تو انداختم و تا در برابر چشم من ساخته شوی
- ترجمه راستینکه کودک خود را در صندوقی گذار و به دریا افکن و باید که امواج دریا کودک را به ساحل رساند تا دشمن من و آن طفل (یعنی فرعون) از دریا طفل را برگیرد؛ و من به لطف خود از تو بر دلها (ی دشمن و دوست) محبت افکندم (تا تو را دوست بدارند) و تا تربیت و پرورشت زیر نظر من انجام گیرد.
- ترجمه الهی قمشهای٤٠ إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُـولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى مَن يَكْفُلُهُ فَرَجَعْنَاكَ إِلَى أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاكَ فُتُونًا فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ يَامُوسَى
آنوقت [وقوع تو در دست فرعون، و محبّت او بر تو، و او شیردهندهای برای تو طلب کرد، و پستان نگرفتن تو، و انتظار آنها، و توقّع آنها به شیر خوردن تو، و حاجت شدید آنها به شیردهندهای که به تو شیر دهد] که خواهرت جلو رفت و [به آنها] گفت: آیا شما را به کسی راهنمایی کنم که او را کفالت کند؟ [و از خواهرت دلالت بر مادرت را درخواست کردند و فرعون مادرت را احضار کرد] پس تو را [برای ارضاع (شیر دادن) با اجرت و مؤنه (آذوقه)] به مادرت باز گرداندیم تا چشم او (مادرت) روشن شود و اندوه نخورد [یا نخوری] و نفسی [یعنی همان قبطی که با سبطی نزاع میکرد پس موسی (ع) به او یورش سختی برد] را کشتی پس تو را از غم نجات دادیم [به اینکه به تو الهام کردیم و تو را بر خروج از مصر راهنمایی کردیم] و تو را با فتنههایی (به انواع بلایاء) آزمایش (ابتلاء) کردیم و سالها (ده سال) در اهل مدین ماندی سپس بر قدر [کمال از مدین به سوی من یا به اینجا یا به مصر] آمدی ای موسی
- ترجمه سلطانیآنوقت که خواهرت جلو رفت و گفت آیا شما را به کسی راهنمایی کنم که او را کفالت کند؟ پس تو را به مادرت باز گرداندیم تا چشم او (مؤنّث) روشن شود و اندوه نخورد (یا نخوری) و نفسی را کشتی پس تو را از غم نجات دادیم و تو را با فتنههایی آزمایش کردیم و سالها در اهل مدین ماندی سپس بر قدر (کمال به سوی من) آمدی ای موسی
- ترجمه راستینآنگاه که (از مادر دور افتادی) خواهرت (در پی تو) روان بود (تا تو را نزد فرعونیان یافت) و میگفت: میخواهید یکی را که (شیر و تربیت) این طفل را تکفل کند به شما معرفی کنم؟پس ما (بدین وسیله) تو را به مادرت برگردانیدیم تا به دیدار تو دیدهاش روشن گردد و دیگر اندوه نخورد. و (باز منّت دیگر آنکه) یک نفر (از فرعونیان) را کشتی و ما از غم آن نیز تو را نجات دادیم و بارها تو را به امتحان و ابتلای سخت بیازمودیم، پس چند سالی در میان مردم مدین زیستی تا آنکه حال ای موسی به موقع آمدی (تا به مقام نبوت برسی).
- ترجمه الهی قمشهای٤٢ اذْهَبْ أَنتَ وَأَخُوكَ بِآيَاتِي وَلَا تَنِيَا فِي ذِكْرِي
تو و برادرت [همانطور که آن را درخواست کرده بودی] با آیات من [به سوی فرعون و قومش] بروید و در ذکر من [که آن را از شیختان گرفتید بر دوام بر آن یا در تذکّر (به یاد آوردن) من و توجّه به من به قلوبتان هر جا که تقلّب (دچار تردید) شدید، یا حین دعوت به من، یا در رسالت من، یا در ذکر من با زبانهایتان نزد فرعون] سستی نکنید
- ترجمه سلطانیتو و برادرت با آیات من بروید و در ذکر من سستی نکنید
- ترجمه راستیناکنون تو و برادرت با معجزات و آیاتی که به شما دادم (از پی رسالت خود) بروید و سستی در ذکر من (در نزد فرعون) روا مدارید.
- ترجمه الهی قمشهای٤٤ فَقُـولَا لَهُ قَـوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى
و با او به نرمی سخن بگویید تا که او به یاد آورد یا بترسد
- ترجمه سلطانیو با او به نرمی سخن بگویید تا که او به یاد آورد یا بترسد
- ترجمه راستینو با او کمال آرامی و نرمی سخن گویید، باشد که متذکر شود یا (از خدا) بترسد (و ترک ظلم کند).
- ترجمه الهی قمشهای٤٥ قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نَخَافُ أَن يَفْرُطَ عَلَيْنَا أَوْ أَن يَطْغَى
[بعد از رجوع موسی (ع) به مصر و اعلام هارون (ع) به رسالت، موسی قالاً و هارون حالاً] گفتند: پروردگار ما همانا ما میترسیم که بر ما افراط (پیشدستی، زیاده روی) کند [که از ما یا از آیات ما سبقت گیرد به قوّتش و عقوبتش یا بر ما اسراف نماید] یا آنکه طغیان کند [یعنی از قساوت او و پادشاهی او میترسیم که به عقوبت کردن از ما سبقت گیرد، یا آنکه نسبت به تو آنچه را که ما به آن راضی نیستیم و آن را تحمّل نمیکنیم اظهار نماید]
- ترجمه سلطانی(موسی و هارون) گفتند پروردگار ما همانا ما میترسیم که بر ما افراط (پیشدستی، زیاده روی) کند یا آنکه طغیان کند
- ترجمه راستینموسی و هارون عرض کردند: بارالها، میترسیم که فرعون بیدرنگ بر ما ظلم و عقوبت کند یا بر کفر و سرکشی خود بیفزاید.
- ترجمه الهی قمشهای٤٦ قَالَ لَا تَخَافَا إِنَّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَأَرَى
گفت: نترسید که همانا هرآینه من [با معیّت خاصّ] با شما هستم [و معیّت من با شما او را از اسراف بر شما و از طغیان بر من باز میدارد] میشنوم [از او آنچه را که شما آن را نمیشنوید] و [از او آنچه را که شما آن را نمیبینید] میبینم [پس شرّ او را در هر حالی از شما بر میگردانم و به شما دو تا یاری میکنم از حیثی که نه میبینید و نه میبیند]
- ترجمه سلطانیگفت: نترسید (شما دو نفر) که همانا هرآینه من با شما هستم میشنوم و میبینم
- ترجمه راستینخدا فرمود: هیچ نترسید که من با شمایم (و همه گفتار و رفتار شما را با او) میشنوم و میبینم.
- ترجمه الهی قمشهای٤٧ فَأْتِيَاهُ فَقُـولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْنَاكَ بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكَ وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى
پس نزد او بروید و بگویید که ما دو فرستادهٔ پروردگارت هستیم پس بنی اسرائیل را [از استعباد (بندگی گرفتن) رها کن و] با ما [به هر بلادی که بخواهیم] بفرست و آنها را عذاب مده که با نشانهای از پروردگارت نزد تو آمدهایم و [شما دعوتتان را نزد او اظهار کنید و اظهار کنید که آیتى بر دعوتتان دارید، سپس با تحیّت متارکه به نحو تعریض به گمراهی او و دعوت او به اتّباع از هدى به او درود گویید یا به او بگویید:] سلام بر کسی که از هدایت پیروی کند
- ترجمه سلطانیپس (شما دو نفر) نزد او بروید و (شما دو نفر) بگویید که ما دو فرستادهٔ پروردگارت هستیم پس بنی اسرائیل را با ما بفرست و آنها را عذاب مده که با نشانهای از پروردگارت نزد تو آمدهایم و سلام بر کسی که از هدایت پیروی کند
- ترجمه راستیناینک هر دو به جانب فرعون رفته و بگویید که ما دو رسول پروردگار توایم، پس بنی اسرائیل را با ما فرست و (بیش از این) عذاب به آنها نکن، که همانا ما با آیت و معجزهای از جانب خدای آفریننده تو نزد تو آمدهایم، و سلام (حق) بر آن کس که طریق هدایت را پیروی کند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٨ إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنَا أَنَّ الْعَذَابَ عَلَى مَن كَذَّبَ وَتَوَلَّى
که همانا به ما وحی شده که عذاب بر کسی است که تکذیب کند و روی بگرداند
- ترجمه سلطانیکه همانا به ما وحی شده که عذاب بر کسی است که تکذیب کند و روی بگرداند
- ترجمه راستینبه ما چنین وحی شده که همانا عذاب (سخت خدا) بر آن کس است که (خدا و رسولانش را) تکذیب کند و (از حق) روی بگرداند.
- ترجمه الهی قمشهای٥٠ قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى
[موسی] گفت: پروردگار ما کسی است که به هر چیزی خلقت [ویژه]اش را اعطاء نموده سپس هدایت نموده است
- ترجمه سلطانی(موسی) گفت: پروردگار ما کسی است که به هر چیزی خلقت (ویژه)اش را اعطاء نموده سپس هدایت نموده است
- ترجمه راستینموسی پاسخ داد که خدای ما آن کسی است که همه موجودات عالم را نعمت وجود خاص خودش بخشیده و سپس (به راه کمالش) هدایت کرده است.
- ترجمه الهی قمشهای٥٢ قَالَ عِلْمُهَا عِندَ رَبِّي فِي كِتَابٍ لَّا يَضِلُّ رَبِّي وَلَا يَنسَى
[موسی] گفت: علم آن در کتاب نزد پروردگار من است، پروردگارم اشتباه نمیکند و فراموش نمیکند
- ترجمه سلطانی(موسی) گفت: علم آن در کتاب نزد پروردگار من است، پروردگارم اشتباه نمیکند و فراموش نمیکند
- ترجمه راستینموسی پاسخ داد که احوالشان به علم ازلی خدای من در کتاب (لوح محفوظ) ثبت است؛ هرگز از حال احدی خدای مرا خطا و فراموشی نیست.
- ترجمه الهی قمشهای٥٣ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَسَلَكَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّن نَّبَاتٍ شَتَّى
[و گفت:] کسی که زمین را برای شما به عنوان مهد (گهواره) قرار داد و برای شما راههایی در درون آن پدید آورد [که از آنها برای تحصیل منافعتان و آنچه که به آن احتیاج دارید به غیر بلاد خود هدایت شوید، و راههایی برای تحصیل معایشتان از زراعات و تجارات و صناعات، و راههایی برای تحصیل منافع اخرویّهٔ شما از انبیاء (ع) و شرایع آنها و خلفای آنان (ع)] و از آسمان [از جهت علو (بالا)] آبی را نازل کرد پس با آن زوجهایی (گونههایی) از گیاهانی پراکنده [متفرّق مختلف در شکل و رنگ و گل و دانه و میوه و مزاج و خاصیّت و وقت روییدن و وقت دانه دادن و میوه دادن و غیر آن] خارج کردیم
- ترجمه سلطانیکسی که زمین را برای شما به عنوان مهد (گهواره) قرار داد و برای شما راههایی در درون آن پدید آورد و از آسمان آبی را نازل کرد پس با آن زوجهایی (گونههایی) از گیاهانی پراکنده خارج کردیم
- ترجمه راستینهمان خدایی که زمین را آسایشگاه شما قرار داد و در آن راهها برای شما پدید آورد؛ و هم از آسمان آب نازل کرد تا به آن آب آسمانی انواع نباتات مختلف از زمین برویانیدیم.
- ترجمه الهی قمشهای٥٤ كُلُوا وَارْعَوْا أَنْعَامَكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّأُولِي النُّهَى
[در حالی که گویندهاند:] بخورید و بچرانید چهارپایانتان را همانا در آن البتّه آیاتی [عدیده] هست [دالّ بر علم او تعالی و قدرت او و حکمت بالغهٔ او و بر اهتمام او به شأن موالید زمینی] برای دارندگان نهی کننده {یعنی کسانی که با قبول ولایت و اتّباع از شروط عهد آن، عقلاً به عنوان مرجع و منتهى برای همهٔ اعضاء و جوارح بحسب افعال آنها، و برای همهٔ قوا و مدارک بحسب آثار آنها، و به عنوان ناهی (نهی کننده) بر همهٔ آنچه که نشاید، و منتهى به علوم سابقین میباشند}
- ترجمه سلطانیبخورید و بچرانید چهارپایانتان را همانا در آن البتّه آیاتی هست برای دارندگان نهی کننده
- ترجمه راستینشما از آن نعمتها تناول کنید و چهارپایانتان را هم بچرانید، که همانا در این کار آیاتی (از ربوبیت) برای خردمندان پدیدار است.
- ترجمه الهی قمشهای٥٥ مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَى
از آن شما را خلق کردیم و شما را [بعد از موت طبیعیّ شما] در آن بر میگردانیم و شما را باری دیگر [بعد از انتهاء (منتهی شدن) به اعراف در برزخ] از آن خارج میکنیم
- ترجمه سلطانیاز آن شما را خلق کردیم و شما را در آن بر میگردانیم و شما را باری دیگر از آن خارج میکنیم
- ترجمه راستینما شما را هم از این خاک آفریدیم و هم به این خاک بازمیگردانیم و هم بار دیگر (روز قیامت) از این خاک بیرون میآوریم.
- ترجمه الهی قمشهای٥٦ وَلَقَدْ أَرَيْنَاهُ آيَاتِنَا كُلَّهَا فَكَذَّبَ وَأَبَى
و همانا آیاتمان را همهاش را [بواسطهٔ موسی] به او نشان دادیم پس [موسی (ع) یا آیات را] تکذیب کرد و [از ایمان به ما و به رسول ما] اباء نمود (سر تافت) [و پنداشت که موسی (ع) مثل ابناء زمان، طالب ملک داثر (غیر قابل اعتناء، نابود شونده) است و]
- ترجمه سلطانیو همانا آیاتمان را همهاش را (بواسطهٔ موسی) به او نشان دادیم پس تکذیب کرد و اباء نمود (سر تافت)
- ترجمه راستینو همانا ما به فرعون (به واسطه موسی) همه آیات روشن خود را نمودیم و او همه را تکذیب کرد و از آنها سرباز زد.
- ترجمه الهی قمشهای٥٧ قَالَ أَجِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِنْ أَرْضِنَا بِسِحْرِكَ يَامُوسَى
[فرعون] گفت: ای موسی آیا نزد ما آمدهای تا با سحرت ما را از سرزمینمان خارج کنی؟
- ترجمه سلطانی(فرعون) گفت: ای موسی آیا نزد ما آمدهای تا با سحرت ما را از سرزمینمان خارج کنی؟
- ترجمه راستینفرعون گفت: ای موسی، تو آمدهای به طمع آنکه ما را از کشورمان به سحر و شعبده خود بیرون کنی؟
- ترجمه الهی قمشهای٥٨ فَلَنَأْتِيَنَّكَ بِسِحْرٍ مِّثْلِهِ فَاجْعَلْ بَيْنَنَا وَبَيْنَكَ مَوْعِدًا لَّا نُخْلِفُهُ نَحْنُ وَلَا أَنتَ مَكَانًا سُوًى
پس البتّه حتماً ما جادویی مثل آن را برای تو میآوریم پس بین ما و خود در مکانی مساوی (صاف، مسطّح) [تا جمیع نظّار بدون مانعی ناظر به ما و به تو باشند] موعدی قرار بده که ما و نه تو از آن خلاف نکنیم
- ترجمه سلطانیپس البتّه حتماً ما جادویی مثل آن را برای تو میآوریم پس بین ما و خود در مکانی مساوی (صاف، مسطّح) موعدی قرار بده که ما و نه تو از آن خلاف نکنیم
- ترجمه راستینما هم در مقابل سحر تو سحری البته خواهیم آورد پس میان ما و خودت موعدی معین کن که بیآنکه هیچیک از ما خلف وعده کنیم در سرزمین مسطحی (که خلایق ببینند، برای سحر و ساحری) مهیا شویم.
- ترجمه الهی قمشهای٥٩ قَالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ وَأَن يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى
گفت: وعده با شما در روز زینت (جشن) و اینکه مردم هنگام ظُهر حشر (جمع) شوند
- ترجمه سلطانیگفت: وعده با شما در روز زینت (جشن) و اینکه مردم هنگام ظُهر حشر (جمع) شوند
- ترجمه راستینموسی گفت: وعده ما و شما روز زینت (یعنی روز عید قبطیان) باشد و مردم پیش از ظهر (به موعد برای مشاهده) همه گرد آورده شوند.
- ترجمه الهی قمشهای٦٠ فَتَوَلَّى فِرْعَوْنُ فَجَمَعَ كَيْدَهُ ثُمَّ أَتَى
پس فرعون [به دور از موسی (ع) یا با جمع کردن جادوگران و اسباب جادو] برگشت و نیرنگش [یعنی آنچه که با آن فریب داده میشود از جادوگران و اسباب سحر آنان] را جمع کرد سپس [به سوی وعدهگاه] آمد
- ترجمه سلطانیپس فرعون برگشت و نیرنگش را جمع کرد سپس آمد
- ترجمه راستینآنگاه فرعون (از موسی) رو گردانید و به تدبیر جمع آوری سحر و ساحران پرداخت، سپس (با ساحران بسیار به وعدهگاه) آمد.
- ترجمه الهی قمشهای٦١ قَالَ لَهُم مُّوسَى وَيْلَكُمْ لَا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا فَيُسْحِتَكُم بِعَذَابٍ وَقَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى
موسی به آنها [یعنی فرعون و قومش یا به جادوگران] گفت: وای بر شما، به خداوند دروغ افتراء نزنید که ریشهٔ شما را با عذابی بکنَد و البتّه کسی که افتراء ببندد [از مأمولش (آرزویش، خواستهاش) در افتراء خود] خاب (بیبهره، بینوا، نومید، ناکام) است
- ترجمه سلطانیموسی به آنها گفت: وای بر شما، به خداوند دروغ افتراء نزنید که ریشهٔ شما را با عذابی بکنَد و البتّه کسی که افتراء ببندد خاب (بیبهره، بینوا، نومید، ناکام) است
- ترجمه راستینموسی ساحران را گفت: وای بر شما!زنهار بر خدا (به سحر) دروغ مبندید که به عذابی بنیاد شما را بر باد هلاک دهد، و هر کس به خدا افترا بست سخت زیانکار شد.
- ترجمه الهی قمشهای٦٢ فَتَنَازَعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى
پس در کارشان [در اینکه امر آن دو جادو است یا الهی است یا در مقدّم افکندن] بین خود با هم نزاع کردند و نجوا را [از موسی (ع) و هارون (ع) یا از دیگران] پنهان داشتند
- ترجمه سلطانیپس در کارشان بین خود با هم نزاع کردند و نجوا را پنهان داشتند
- ترجمه راستینپس آنها در کارشان به گفت و شنید پرداختند و (در نتیجه گفتند که کار موسی سحر و ساحری نیست ولی) راز خود را پنهان داشتند.
- ترجمه الهی قمشهای٦٣ قَالُوا إِنْ هَذَانِ لَسَاحِرَانِ يُرِيدَانِ أَن يُخْرِجَاكُم مِّنْ أَرْضِكُم بِسِحْرِهِمَا وَيَذْهَبَا بِطَرِيقَتِكُمُ الْمُثْلَى
گفتند که این دو البتّه جادوگرند که [با اجلاء (تبعید) یا با استیلاء بر آن و تملّک بر آن و قطع تصرّف شما از آن] میخواهند شما را با جادوی خود از سرزمینتان بیرون کنند و طریقت افضل (برتر) شما را [از بین] ببرند
- ترجمه سلطانیگفتند که این دو البتّه جادوگرند که میخواهند شما را با جادوی خود از سرزمینتان بیرون کنند و طریقت برتر شما را (از بین) ببرند
- ترجمه راستینفرعونیان گفتند: این دو تن (موسی و هارون) دو ساحرند که میخواهند به سحرانگیزی خود، شما مردم را از سرزمین خود بیرون کنند و طریقه نیکوی شما را (که اطاعت فرعون است) از میان ببرند.
- ترجمه الهی قمشهای٦٤ فَأَجْمِعُوا كَيْدَكُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا وَقَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلَى
پس کیدتان (ترفند، حیله، چارهجوییتان) را [در باب مقابله با موسی] جمع کنید سپس در یک صف درآیید [زیرا اتّفاق و صفآرایی در مناظره در انظار رعبآورتر و پُر هیبتتر است] و همانا کسی که امروز برتری یابد [و غلبه کند] رستگار شده است
- ترجمه سلطانیپس کیدتان (ترفند، حیله، چارهجوییتان) را جمع کنید سپس در یک صف درآیید و همانا کسی که امروز برتری یابد رستگار شده است
- ترجمه راستینپس (ای ساحران) باید شما با هر مکر و تدبیری توانید مهیا شده و (مقابل این دو ساحر) صف آرایی کنید، که امروز آنکس که غلبه و برتری یابد محققا او فیروزی یافته است.
- ترجمه الهی قمشهای٦٥ قَالُوا يَامُوسَى إِمَّا أَن تُلْقِيَ وَإِمَّا أَن نَّكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقَى
[جادوگران به جهت مراعات ادب و از جهت حفظ توقیر (احترام) او، او را مخیّر کردند چون میدانستند که او الهی است و فعل او سحر (جادو) نیست، و لذا او را در تخییر (انتخاب) بر خودشان مقدّم داشتند] گفتند: ای موسی تو میاندازی و یا اینکه ما اوّلین کسی باشیم که میاندازد
- ترجمه سلطانی(جادوگران) گفتند: ای موسی تو میاندازی و یا اینکه ما اوّلین کسی باشیم که میاندازد
- ترجمه راستینساحران گفتند: ای موسی تو نخست به کار خواهی پرداخت یا ما اول بساط خود بیفکنیم؟
- ترجمه الهی قمشهای٦٦ قَالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِن سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى
[موسی] گفت: بلکه شما بیندازید پس [آنچه را که ساخته بودند انداختند] آنوقت به خیال او میآید که رسنهایشان و عصاهایشان از جادوی آنها است که آنها حرکت میکنند
- ترجمه سلطانی(موسی) گفت: بلکه شما بیندازید پس آنوقت به خیال او میآید که رسنهایشان و عصاهایشان از جادوی آنها است که آنها حرکت میکنند
- ترجمه راستینموسی گفت: شما اول بساط خود درافکنید، (آنها بساط خویش افکندند) که ناگاه در اثر سحر آنان رسنها و چوبهاشان پنداشتی در نظر به جنبش و رفتار آمد.
- ترجمه الهی قمشهای٦٧ فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُّوسَى
پس موسی در خودش ترسی احساس کرد
- ترجمه سلطانیپس موسی در خودش ترسی احساس کرد
- ترجمه راستیندر آن حال موسی در دل خویش سخت بترسید (که مبادا امر بر مردم مشتبه شود و میان سحر ساحران با معجز موسی فرق نگذارند و حجت او بر خلق آشکار نگردد).
- ترجمه الهی قمشهای٦٩ وَأَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّمَا صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِرٍ وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَى
و آنچه که در دست راست تو است [یعنی عصاء] را بیفکن تا آنچه را که [با حیلههای طبیعی از تصرّفات طبیعیّه یا با حِیَل (حیلهها) شیطانیّه از تمزیج (در هم آمیختن) قوای روحانیّه با قوای طبیعیّه و ترتیب آثاری خارقه بر عادت بر آن] ساختهاند ببلعد همانا آنچه که ساختهاند کید (ترفند) ساحر است و (حال آنکه) جادوگر از هر جایی که درآید رستگار نمیشود [یعنی و اگرچه به مقامات عالی از سحر خود برسد]
- ترجمه سلطانیو آنچه که در دست راست تو است (عصا) را بیفکن تا آنچه را که ساختهاند ببلعد همانا آنچه که ساختهاند کید (ترفند) ساحر است و (حال آنکه) جادوگر از هر جایی که درآید رستگار نمیشود
- ترجمه راستینو اینک عصایی که در دست داری بیفکن تا (اژدها شود و یکباره) بساط سحر و ساحری اینان را فرو بلعد، که کار اینان حیله ساحری بیش نیست و ساحر هر جا رود (و هر چه کند) هرگز فلاح و فیروزی نخواهد یافت.
- ترجمه الهی قمشهای٧٠ فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّدًا قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَى
[چون موسی (ع) عصایش را افکند] آنگاه جادوگران [از جهت تعظیم خداوند و به جهت تفخیم (بزرگ شمردن) آنچه که دیده بودند] به سجده افتادند، گفتند: ما به پروردگار هارون و موسی ایمان آوردیم
- ترجمه سلطانیآنگاه جادوگران به سجده افتادند، گفتند: ما به پروردگار هارون و موسی ایمان آوردیم
- ترجمه راستینپس همه ساحران به سجده افتاده و گفتند: ما به خدای موسی و هارون ایمان آوردیم.
- ترجمه الهی قمشهای٧١ قَالَ آمَنتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَلَتَعْلَمُنَّ أَيُّنَا أَشَدُّ عَذَابًا وَأَبْقَى
[فرعون] گفت: آیا قبل از آنکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردهاید؟ البتّه که او (موسی) بزرگ شما [و رئیس شما و معلّم شما در این فنّ] است [و شما بر او مطّلع بودید و بنابر آن توطئه کردهاید] که به شما جادو آموخته، پس حتماً دستان شما و پاهای شما را در جهت خلاف (دست راست و پای چپ یا بلعکس) میبُرم و البتّه شما را حتماً در تنههای درخت خرما به دار میکشم و البتّه حتماً خواهید فهمید که کدامیک از ما به عذاب شدیدتر و باقیتر هستیم
- ترجمه سلطانی(فرعون) گفت: آیا قبل از آنکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردهاید؟ البتّه که او (موسی) بزرگ شما است که به شما جادو آموخته، پس حتماً دستان شما و پاهای شما را در جهت خلاف میبُرم و البتّه شما را حتماً در تنههای درخت خرما به دار میکشم و البتّه حتماً خواهید فهمید که کدامیک از ما به عذاب شدیدتر و باقیتر هستیم
- ترجمه راستینفرعون گفت: شما چرا پیش از آنکه من اجازه دهم به موسی ایمان آوردید؟معلوم است که او در سحر معلم شما بوده، باری من شما را دست و پا بر خلاف یکدیگر میبرم و بر تنه نخلهای خرما به دار میآویزم و خواهید دانست که عذاب (من و موسی) کدام سختتر و پایندهتر است.
- ترجمه الهی قمشهای٧٢ قَالُوا لَن نُّؤْثِرَكَ عَلَى مَا جَاءَنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالَّذِي فَطَرَنَا فَاقْضِ مَا أَنتَ قَاضٍ إِنَّمَا تَقْضِي هَذِهِ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا
[جادوگران] گفتند: بنابر آنچه از بیّنات (معجزات واضحه و دلایل ظاهره) که نزد ما آمده هرگز [ای فرعون] تو را بر نخواهیم گُزید و [سوگند] بر کسی که ما را آفریده پس تو آنچه [از قتل و قطع و صلب (دارکشیدن) و حبس] که میخواهی بکن، جز این نیست که تو در این زندگانی دنیا حکم میرانی [و آخرت بهتر و ابقی (ماندگارتر) است و ما آخرت را بر دنیا اختیار کردهایم و تو بر آن تسلّط نداری]
- ترجمه سلطانی(جادوگران) گفتند: بنابر آنچه از بیّنات که نزد ما آمده هرگز (ای فرعون) تو را بر نخواهیم گزید و (سوگند) بر کسی که ما را آفریده پس تو آنچه که میخواهی بکن، جز این نیست که تو در این زندگانی دنیا حکم میرانی
- ترجمه راستینساحران به فرعون پاسخ دادند که ما تو را هرگز بر این معجزات آشکار که به ما آمده و بر خدایی که ما را آفریده مقدم نخواهیم داشت، پس در حق ما هر چه توانی بکن که هر ظلمی کنی همین حیات دو روزه دنیاست.
- ترجمه الهی قمشهای٧٣ إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنَا لِيَغْفِرَ لَنَا خَطَايَانَا وَمَا أَكْرَهْتَنَا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ وَاللَّهُ خَيْرٌ وَأَبْقَى
همانا ما به پروردگارمان ایمان آوردیم تا آنکه خطاهای [گذشتهٔ] ما و [خطای حاضر که] آنچه از جادو که تو ما را بر آن وادار کردی را برای ما بیامرزد و خداوند [از تو یا از حیات دنیا] بهتر و باقیتر است
- ترجمه سلطانیهمانا ما به پروردگارمان ایمان آوردیم تا آنکه خطاهای ما و آنچه از جادو که تو ما را بر آن وادار کردی را برای ما بیامرزد و خداوند بهتر و باقیتر است
- ترجمه راستینما به راستی به خدای خود ایمان آوردیم تا از خطاهای ما درگذرد و گناه سحری که تو ما را به اجبار بر آن داشتی ببخشد، و (لطف و مغفرت) خدا بهتر و پایندهتر (از حیات فانی دنیا) است.
- ترجمه الهی قمشهای٧٤ إِنَّهُ مَن يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِمًا فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَى
همانا کسی که نزد پروردگارش درآید [در حالی که] مجرم است پس همانا برای او جهنّمی هست که در آن نه میمیرد و نه زنده میماند
- ترجمه سلطانیهمانا کسی که نزد پروردگارش درآید (در حالی که) مجرم است پس همانا برای او جهنّمی هست که در آن نه میمیرد و نه زنده میماند
- ترجمه راستینکه همانا هر کس به خدای خود طاغی و گنهکار وارد شود جزاء او جهنّم است که در آنجا نه بمیرد (تا از عذاب برهد) و نه زنده شود (که از لذت زندگی برخوردار باشد).
- ترجمه الهی قمشهای٧٥ وَمَن يَأْتِهِ مُؤْمِنًا قَدْ عَمِلَ الصَّالِحَاتِ فَأُولَئِكَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَى
و کسی که نزد او درآید [در حالی که] مؤمنی است که اعمال صالح کرده پس آنان درجاتی عالی دارند
- ترجمه سلطانیو کسی که نزد او درآید (در حالی که) مؤمنی است که اعمال صالح کرده پس آنان درجاتی عالی دارند
- ترجمه راستینو هر کس به خدای خود مؤمن باشد و با اعمال صالح بر او وارد شود اجر آنها هم عالیترین درجات بهشتی است.
- ترجمه الهی قمشهای٧٦ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاءُ مَن تَزَكَّى
جنّتهای عدنی که از زیر آنها نهرها جاری میشود در آن ماندگارند و آن جزای کسی است که [از کفر و معاصی و از آنچه که انسانیّت او را مشوب (آلوده) میکند از شوائب (آلودگیها) بهیمیّت و سبعیّت و شیطانیّت] تزکیه کرده است
- ترجمه سلطانیجنّتهای عدنی که از زیر آنها نهرها جاری میشود در آن ماندگارند و آن جزای کسی است که تزکیه کرده است
- ترجمه راستینآن بهشتهای عدنی که دائم زیر درختانش نهرها جاری است و تا ابد در آنجا (از نعمت و حیات برخوردار) هستند و آن بهشت پاداش کسی است که خود را (از کفر و عصیان و شرک و طغیان) پاک و پاکیزه گرداند.
- ترجمه الهی قمشهای٧٧ وَلَقَدْ أَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقًا فِي الْبَحْرِ يَبَسًا لَّا تَخَافُ دَرَكًا وَلَا تَخْشَى
و همانا [بعد از آنکه چهل سال یا بیشتر در میان آنها مکث کرد که آنان را به خداوند دعوت کند و این آیات را بر آنها ظاهر سازد و حال آنکه بر طغیان آنها افزود] به موسی وحی کردیم که بندگان مرا [یعنی بنی اسرائیل را] شبانه [از مصر به طرف دریا] ببر [حرکت بده] و [آنگاه] برای آنها راهی خشک در دریا طلب کن [در طریقی که] نه از رسیدن [دشمن] بترسی و نه بهراسی
- ترجمه سلطانیو همانا به موسی وحی کردیم که بندگان مرا شبانه ببر (حرکت بده) و برای آنها راهی خشک را در دریا طلب کن (در حالی که) نه از رسیدن (دشمن) بترسی و نه بهراسی
- ترجمه راستینو همانا به موسی وحی کردیم که بندگان (مؤمن) مرا شبانه (از شهر مصر) بیرون برو (به اعجاز و لطف ما) راهی خشک از میان دریا بر آنها پدید آور که نه از تعقیب و رسیدن فرعونیان ترسناک باشی و نه (از غرق شدن) اندیشه داری.
- ترجمه الهی قمشهای٧٨ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُم مِّنَ الْيَمِّ مَا غَشِيَهُمْ
پس فرعون با لشکریان خود آنها را دنبال کرد [و آنها را دریافت] و دریا (آب) آنها را بر گرفت آنطور که آنها را فرا گرفت
- ترجمه سلطانیپس فرعون با لشکریان خود آنها را دنبال کرد و دریا آنها را بر گرفت آنطور که آنها را فرا گرفت
- ترجمه راستینو فرعون با سپاهش از پی آنها تاختند پس موج دریا چنان آنها را فرو برد که از آنان اثری باقی نگذاشت.
- ترجمه الهی قمشهای٨٠ يَابَنِي إِسْرَائِيلَ قَدْ أَنجَيْنَاكُم مِّنْ عَدُوِّكُمْ وَوَاعَدْنَاكُمْ جَانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى
ای بنی اسرائیل [با غرق کردن فرعون] شما را از دشمنتان نجات دادیم و [برای مناجات موسی (ع) و انزال تورات] در جانب ایمن [کوه] طور [به شرط وفای شما به شروط عهدتان و میثاق بیعتتان] به شما وعده دادیم و [در صحرا] بر شما منّ و سلوی نازل کردیم
- ترجمه سلطانیای بنی اسرائیل شما را از دشمنتان نجات دادیم و به شما در جانب ایمن (کوه) طور وعده دادیم و بر شما منّ و سلوی نازل کردیم
- ترجمه راستینای بنی اسرائیل، محققا ما شما را از شر دشمن نجات دادیم و با شما در جانب راست کوه طور وعده نهادیم (تا به مناجات موسی کلام حق را بشنوید) و (در بیابان که سرگردان شدید) برای قوت شما ترنجبین و مرغ بریان فرستادیم.
- ترجمه الهی قمشهای٨١ كُلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَمَن يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَى
آنچه که از پاکیزهها روزی شما کردهایم بخورید و در آن تجاوز (زیادهروی) نکنید که خشم من بر شما فرود میآید، و کسی که خشم من بر او فرود آید پس همانا سقوط کرده است
- ترجمه سلطانیآنچه که از پاکیزهها روزی شما کردهایم بخورید و در آن تجاوز (زیادهروی) نکنید که خشم من بر شما فرود میآید، و کسی که خشم من بر او فرود آید پس همانا سقوط کرده است
- ترجمه راستین(و دستور دادیم که) از این رزق حلال و پاکیزه که نصیبتان کردیم تناول کنید و در آن (به کفر نعمت و ترک شکرگزاری) طغیان و سرکشی مکنید وگرنه مستحق غضب و خشم من میشوید، و هر کس مستوجب خشم من گردید همانا خوار و هلاک خواهد شد.
- ترجمه الهی قمشهای٨٢ وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِـحًا ثُمَّ اهْتَدَى
و همانا من بر کسی که [بر دستان خلفای ما به انزجار از نفس و مشتهیات آن] توبه کند و [با بیعت عامّهٔ نبویّه که همان اسلام است] ایمان آورد و [موافق با امر کسی که بر دست او با بیعت عامّه بیعت کرده است] عمل صالح کند سپس [با بیعت خاصّهٔ ولویّه به ولایت ولیّ امرش] هدایت شود البتّه بسیار آمرزندهام
- ترجمه سلطانیو همانا من بر کسی که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح کند سپس هدایت شود البتّه بسیار آمرزندهام
- ترجمه راستینو البته بر آن کس که (از کفر) توبه کند و (به خدا) ایمان آرد و نکوکار گردد و درست به راه هدایت رود مغفرت و آمرزش من بسیار است.
- ترجمه الهی قمشهای