حزب شمارهٔ ۶۴


سورهٔ ۲۰- طه

٨٣ وَمَا أَعْجَلَكَ عَن قَوْمِكَ يَامُوسَى

و ای موسی چه تو را به عجله کردن از قوم خود وا داشت

- ترجمه سلطانی

و ای موسی چه تو را به عجله کردن از قوم خود وا داشت

- ترجمه راستین

و ای موسی بازگو که بر قومت چرا سبقت گرفته و با شتاب به وعده‌گاه آمدی؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٤ قَالَ هُمْ أُولَاءِ عَلَى أَثَرِي وَعَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضَى

[موسی (ع)] گفت: آنان همان‌‌هایی هستند که بر دنبال من هستند، پروردگارا به سوی تو عجله کردم تا راضی شوی

- ترجمه سلطانی

(موسی) گفت: آنان همان‌هایی هستند که بر دنبال من هستند پروردگارا به سوی تو عجله کردم تا راضی شوی

- ترجمه راستین

موسی عرضه داشت: هم اینک قوم از پی من هستند و من خود برای خشنودی تو تعجیل کرده و بر آنها تقدم جستم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٥ قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِن بَعْدِكَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ

[خدای تعالی] گفت: پس همانا ما بعد از [خروج] تو [از بین آنان] قوم تو را آزمایش کردیم و سامری آنها را گمراه کرده است

- ترجمه سلطانی

(خدای تعالی) گفت: پس همانا ما بعد از (آمدن) تو قوم تو را آزمایش کردیم و سامری آنها را گمراه کرده است

- ترجمه راستین

خدا فرمود: همانا ما قوم تو را پس از آمدن تو آزمایش کردیم و سامری آنان را گمراه کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٦ فَرَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ يَاقَوْمِ أَلَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْدًا حَسَنًا أَفَطَالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدتُّمْ أَن يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُم مَّوْعِدِي

پس موسی [برای انحراف آنها از خداوند و تحسّر (افسوس) بر آنان برای ابطال آنها بضاعتشان را که همان ایمان است] غضبناک و متأسّف به قوم خود بازگشت {برای اینکه هر نبیّی، پدری شفیق (دلسوز) برای امّت خود است و امّت اولاد عزیز او هستند و ایمان آنها به منزلهٔ صحّت کاملهٔ آنها است، و نقصان ایمان آنها و بطلان آن به منزلهٔ مرض و هلاکت است و حال نبیّ در صحّت و مرض و هلاکت به امّت خویش حال پدر شفیق نسبت به اولادش بلکه به مراتب عدیده‌‌ای شدیدتر از آن است} [از روی دلسوزی بر آنان] گفت: ای قوم من آیا پروردگارتان وعده‌‌ای نیکو به شما نداد؟ [به اینکه وعدۀ او را به شما خبر دادم! و اینکه او اعطاء تورات را به من وعده داده که در آن جمیع آنچه که به آن احتیاج دارید هست] آیا پس [فراق] عهد (وعده) بر شما طولانی شد؟ یا خواستید که غضبی از سوی پروردگارتان بر شما فرود آید پس با وعدهٔ من مخالفت کردید

- ترجمه سلطانی

پس موسی غضبناک و متأسّف به قوم خود بازگشت گفت: ای قوم من آیا پروردگارتان وعده‌ای نیکو به شما نداد؟ آیا پس وعده بر شما طولانی شد؟ یا خواستید که غضبی از سوی پروردگارتان بر شما فرود آید پس با وعدهٔ من مخالفت کردید

- ترجمه راستین

موسی (که از فتنه سامری آگاه شد) متأسف و غضبناک به سوی قوم بازگشت و گفت: ای قوم من، مگر خدای شما به شما وعده احسان نداد (که شما را نعمت کتاب بزرگ تورات عطا کند) ؟آیا وعده خدا بر شما طولانی شد، یا مایل شدید که مستوجب قهر و غضب خدای خود شوید، که وعده مرا خلاف کردید (و عهد من شکستید).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٧ قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنَا وَلَكِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارًا مِّن زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَكَذَلِكَ أَلْقَى السَّامِرِيُّ

[قوم] گفتند موعد تو را به مَلْک [اقتدار، اختیار] خود خلاف نکردیم و لکن ما بارهای سنگین از زیورآلات آن قوم (قبطی‌‌ها) را متحمّل [وادار] شدیم که آنها را [در آتش] اندازیم {یعنی وادار به حمل بارهای سنگین که همان بعضی از زیورآلات قبطی‌‌ها بود شدیم که آنها را برای عروسی یا برای عید عاریه گرفته بودیم سپس از مصر خارج شدیم بدون ردّ کردن به آنها یا آنها را بعد از غرق شدن آنان از آنچه که دریا آنها را بر ساحل افکنده بود گرفتیم، یا سنگینی‌‌ها و گناهانی را به خاطر زیورآلات آن قوم حمل کردیم که آنها را عاریه گرفته بودیم و در عدم ردّ کردن به آنها خیانت کردیم، و به سبب خیانت دربارهٔ ادیان (دِین‌‌ها، بدهی‌‌ها)مان فریب داده شدیم و سامرى از ما درخواست نمود که آنها را در آتش بیفکنیم تا برای ما خدایی بسازد} و همچنین [مثل زیورآلات انداختن ما در آتش] سامری [هم آنچه که با او بود] انداخت [تا گمان کنیم که او از ما است، یا این‌‌چنین سامرى قبل از ما انداخت تا از او تبعیّت کنیم، و از او تبعیّت کردیم، و افکندیم]

- ترجمه سلطانی

(قوم) گفتند موعد تو را به مَلْک (اقتدار، اختیار) خود خلاف نکردیم و لکن ما بارهای سنگین از زیورآلات آن قوم را متحمّل (وادار) شدیم که آنها را (در آتش) اندازیم و همچنین سامری (هم) انداخت

- ترجمه راستین

قوم به موسی گفتند: ما به میل و اختیار خود خلاف وعده تو نکردیم و لیکن اسباب تجمل و زینت بسیاری (از فرعونیان) بار دوش ما نهادند و ما آنها را در آتش افکندیم و چنین سامری (فتنه‌انگیز بر ما) القا کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٨ فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَّهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَذَا إِلَهُكُمْ وَإِلَهُ مُوسَى فَنَسِيَ

پس برای آنها جسد گوساله‌‌ای را خارج کرد که صدایی [یعنی صدای گاو] داشت آنگاه [سامرى و کسانی که شریک او بودند] گفتند: این (گوساله) خدای شما و خدای موسی است که فراموش کرده است

- ترجمه سلطانی

پس برای آنها جسد گوساله‌ای را خارج کرد که صدایی داشت آنگاه گفتند این خدای شما و خدای موسی است که فراموش کرده است

- ترجمه راستین

آن‌گاه سامری با آن زر و زیورها مجسّمه گوساله‌ای بساخت که صدایی شگفت داشت و (با این شعبده سامری و پیروانش) گفتند: خدای شما و خدای موسی همین گوساله است که موسی فراموش کرده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٩ أَفَلَا يَرَوْنَ أَلَّا يَرْجِعُ إِلَيْهِمْ قَـوْلًا وَلَا يَمْلِكُ لَهُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا

آیا پس نمی‌‌بینند (فکر نمی‌‌کنید) که [آن] سخنی [و جوابی] را به آنها بر نمی‌‌گرداند و مالک ضرری و نه نفعی بر آنها نمی‌‌شود

- ترجمه سلطانی

آیا پس نمی‌بینند (فکر نمی‌کنید) که (آن) سخنی را به آنها بر نمی‌گرداند و مالک ضرری و نه نفعی بر آنها نمی‌شود

- ترجمه راستین

آیا این گوساله‌پرستان نمی‌نگرند که آن گوساله هیچ حرف و اثری و هیچ خیر و شری به آنها عاید نمی‌سازد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٠ وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِن قَبْلُ يَاقَوْمِ إِنَّمَا فُتِنتُم بِهِ وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي

و همانا هارون قبلاً به آنها گفته بود ای قوم من، جز این نیست که به آن آزمایش شده‌‌اید و همانا پروردگار شما [که مستحقّ (دارای استحقاق، سزاوار) عبادت است] رحمان است پس از من تبعیّت کنید [همانطور که موسی (ع) مرا بر شما استخلاف (خلیفه کردن) نمود] و از امر من اطاعت کنید [نه از امر سامرى]

- ترجمه سلطانی

و همانا هارون قبلاً به آنها گفته بود ای قوم من، جز این نیست که به آن آزمایش شده‌اید و همانا پروردگار شما رحمان است پس از من تبعیّت کنید و از امر من اطاعت کنید

- ترجمه راستین

و هارون هم پیش از آنکه موسی باز آید به آنان گفت: ای قوم، این گوساله اسباب فتنه و امتحان شما گردیده و محققا آفریننده شما خدای مهربان است (نه این گوساله سامری) پس شما پیرو من شوید و امر مرا فرمان برید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩١ قَالُوا لَن نَّبْرَحَ عَلَيْهِ عَاكِفِينَ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْنَا مُوسَى

[قوم] گفتند: همچنان معتکف (مشغول) او خواهیم بود [یعنی بر گوساله ثابت هستیم یعنی بر عبادت او] تا آنکه موسی نزد ما بازگردد

- ترجمه سلطانی

(قوم) گفتند: همچنان معتکف (مشغول) او خواهیم بود تا آنکه موسی نزد ما بازگردد

- ترجمه راستین

قوم گفتند: ما بر این پرستش گوساله ثابت هستیم تا وقتی که موسی به سوی ما بازگردد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٢ قَالَ يَاهَارُونُ مَا مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا

[موسی] گفت: ای هارون آنوقت که آنان را دیدی که گمراه شده‌‌اند چه تو را منع کرد

- ترجمه سلطانی

(موسی) گفت: ای هارون آنوقت که آنان را دیدی که گمراه شده‌اند چه تو را منع کرد

- ترجمه راستین

موسی (چون بازگشت با عتاب به هارون) گفت: ای هارون مانع تو چه بود که چون دیدی که قوم گمراه شدند،

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٣ أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَفَعَصَيْتَ أَمْرِي

از اینکه از من تبعیّت کنی؟ آیا پس از امر من [بر تو به خلافت و اصلاح و عدم اتّباع از سبیل مفسدان] عصیان (سرپیچی) کردی؟

- ترجمه سلطانی

از اینکه از من تبعیّت کنی؟ آیا پس از امر من عصیان (سرپیچی) کردی؟

- ترجمه راستین

از پی من نیامدی؟آیا نافرمانی امر من کردی؟!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٤ قَالَ يَاابْنَأُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَن تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي

[هارون] گفت ای پسر مادر نه ریشم را بگیر و نه [موی] سرم را، که من ترسیدم [که اگر به تو ملحق شده بودم یا با آنها می‌‌جنگیدم] بگویی بین بنی اسرائیل تفرقه انداخته‌‌ای و از سخن من [دربارهٔ خلافت و اصلاح] مراقبت نکرده‌‌ای

- ترجمه سلطانی

(هارون) گفت ای پسر مادر نه ریشم را بگیر و نه (موی) سرم را، که من ترسیدم بگویی بین بنی اسرائیل تفرقه انداخته‌ای و از سخن من مراقبت نکرده‌ای

- ترجمه راستین

هارون گفت: ای برادر مهربان (بر من قهر و عتاب مکن و) سر و ریش من مگیر، ترسیدم بگویی تو میان بنی اسرائیل تفرقه انداختی و به سخنم وقعی ننهادی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٥ قَالَ فَمَا خَطْبُكَ يَاسَامِرِيُّ

[و چون غضب از او ساکت شد و سورت (تیزی، تندی) آن شکست به استعطاف هارون (ع) و اعتذار از آنچه که آن را خلاف می‌‌دید موسى (ع) روی بر سامرى کرد و] گفت: ای سامری پس تو چه غلطی کرده‌‌ای (چه ساختی؟ و چگونه آن را ساختی؟)

- ترجمه سلطانی

(موسی) گفت: ای سامری پس تو چه غلطی کرده‌ای

- ترجمه راستین

آن‌گاه موسی گفت: ای سامری این فتنه چه بود که تو برپا کردی؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٦ قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِّنْ أَثَرِ الرَّسُـولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي

[سامری] گفت: آنچه [از اجزای ملکوت یا ملک محکوم به ملکوت] که [دیگران] آن را نمی‌‌دیدند را دیدم پس مشتی [از عالم او که همان ملکوت است را] از اثر آن رسول (جبرئیل) را برگرفتم و آن را [در گوساله] انداختم و [آنگاه حرکت کرد و صدا داد] این‌‌چنین [در ساختن گوساله و ریختن خاک بر آن و زینت آن برای من] نفسم برای من آراست

- ترجمه سلطانی

(سامری) گفت: آنچه (از اجزای ملکوت یا ملک محکوم به ملکوت) که (دیگران) آن را نمی‌دیدند را دیدم پس مشتی از اثر آن رسول را برگرفتم و آن را انداختم و این‌چنین نفسم برای من آراست

- ترجمه راستین

سامری گفت: من چیزی را دیدم که قوم ندیدند، من مشتی خاک از اثر قدم رسول (حق، جبرئیل) برگرفته و (در گوساله) ریختم و نفس من چنین (فتنه انگیزی را) به نظرم جلوه داد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٧ قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَن تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَّن تُخْلَفَهُ وَانظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَّنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا

گفت: [وقتی که نفس تو برای تو می‌‌آراید] پس [از نزد من، یا از دین من، یا از این بلد، یا از بین مردم] برو زیرا در حیات [دنیا] بر تو است که [به عنوان عقوبت بر فعل خود وقتی احدی از مردم را می‌‌بینی] بگویی [با من] تماس مدارید و همانا برای [عذاب] تو موعدی است که هرگز آن خلاف نمی‌‌شود و [اینک] به خدایت نظر کن که دائماً مشغول آن بوده‌‌ای البتّه حتماً آن را می‌‌سوزانیم سپس البتّه حتماً آن را در دریا پراکنده می‌‌کنیم (می‌‌پراکنیم) پراکنده کردنی

- ترجمه سلطانی

گفت: پس برو زیرا در حیات (دنیا) بر تو است که بگویی (با من) تماس مدارید و همانا برای (عذاب) تو موعدی است که هرگز آن خلاف نمی‌شود و (اینک) به خدایت نظر کن که دائماً مشغول آن بوده‌ای البتّه حتماً آن را می‌سوزانیم سپس البتّه حتماً آن را در دریا پراکنده می‌کنیم پراکنده کردنی

- ترجمه راستین

موسی گفت: از میان ما برو که تو در زندگانی دنیا (به مرضی معذب خواهی شد که همه از تو متنفر شوند و) دایم گویی کسی مرا نزدیک نشود، و (در آخرت) هم وعده‌گاهی (در دوزخ) داری که با تو تخلف نخواهد شد، و اکنون این خدایت را که بر پرستش و خدمتش ایستادی بنگر که آن را در آتش می‌سوزانیم و خاکسترش را به آب دریا می‌دهیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٨ إِنَّمَا إِلَهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا

جز این نیست که خدای شما الله است که خدایی جز او نیست از نظر علم به هر چیزی وسعت دارد

- ترجمه سلطانی

جز این نیست که خدای شما الله است که خدایی جز او نیست از نظر علم به هر چیزی وسعت دارد

- ترجمه راستین

تنها خدای شما آن یگانه خدایی است که جز او هیچ خدایی نیست و علمش به همه ذرات عوالم هستی محیط است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٩ كَذَلِكَ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاءِ مَا قَدْ سَبَقَ وَقَدْ آتَيْنَاكَ مِن لَّدُنَّا ذِكْرًا

این‌‌چنین [قصّه‌‌هایی] از اخبار آنچه که سابق شده را بر تو قصّه می‌‌کنیم و از نزد خود به تو ذکری (تذکّری بر امور گذشته) داده‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

این‌چنین از اخبار آنچه که سابق شده را بر تو قصّه می‌کنیم و از نزد خود به تو ذکری داده‌ایم

- ترجمه راستین

و ما اخبار گذشتگان دیگر را این چنین بر تو حکایت خواهیم کرد و از نزد خود این ذکر (یعنی کتاب عظیم الشأن قرآن) را به تو عطا کردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٠ مَّنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وِزْرًا

کسی که از آن اعراض کند پس البتّه او در روز قیامت باری سنگین را حمل می‌‌کند

- ترجمه سلطانی

کسی که از آن اعراض کند پس البتّه او در روز قیامت باری سنگین را حمل می‌کند

- ترجمه راستین

هر کس از این ذکر اعراض کند روز قیامت بار سنگینی از گناه را به دوش خواهد داشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠١ خَالِدِينَ فِيهِ وَسَاءَ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حِمْلًا

در [عذاب] آن [وزر و آتشی که لازمهٔ آن است] ماندگار هستند و در روز قیامت چه بد باری برای آنها است

- ترجمه سلطانی

در آن ماندگار هستند و در روز قیامت چه بد باری برای آنها است

- ترجمه راستین

اینان در عذاب آن اعمال زشت مخلدند و سخت است بسی در قیامت بار اعمال زشتی که به دوش گرفته‌اند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٢ يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا

روزی که در صور دمیده شود و مجرمان را در آنروز با چشمانی کبود حشر می‌‌کنیم

- ترجمه سلطانی

روزی که در صور دمیده شود و مجرمان را در آنروز با چشمانی کبود حشر می‌کنیم

- ترجمه راستین

روزی که در صور دمیده شود و (در آن روز) بدکاران را کبود چشم محشور کنیم (و چشم کبودشان نشانه جرم خواهد بود).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٣ يَتَخَافَتُونَ بَيْنَهُمْ إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا عَشْرًا

[در حالی که] بین خود با هم نجوا (در گوشی سخن گفتن) می‌‌کنند که شما جز ده [روز در دنیا، یا در قبرها، یا بین دو نفخ] درنگ نکرده‌‌اید

- ترجمه سلطانی

(در حالی که) بین خود با هم نجوا (در گوشی سخن گفتن) میکنند که شما جز ده (روز) درنگ نکرده‌اید

- ترجمه راستین

و آنها (از هول و هراس آن روز) با یکدیگر آهسته زیر لب گویند که (ای افسوس) ده روزی بیش (در زندگی دنیا) درنگ نکردید (و نعمت ابدی بهشت را برای دنیای فانی از دست بدادید).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٤ نَّحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُـولُونَ إِذْ يَقُـولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِيقَةً إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا يَوْمًا

ما [از آنها و از حفظه (نگهبانان) بر آنها] داناتریم به آنچه که می‌‌گویند آنوقت که افضل (برتر) آنها به لحاظ طریقت (سیرت) می‌‌گوید که جز یک روز درنگ نکرده‌‌اید {برای اینکه روزهای دنیا، اگرچه با نظر به عرض زمان، متعدّد متکثّر هستند و همچنین ایّام قبر و برزخ و ایّام بین دو نفخ، لکن آنها با نظر به مافوق خود در طول جز روزی واحد نیستند، و برای اینکه حدود کثرات با نظر به مافوق خود رفع و مستهلک می‌‌شود}

- ترجمه سلطانی

ما داناتریم به آنچه که میگویند آنوقت که برتر آنها به لحاظ طریقت (سیرت) می‌گوید که جز یک روز درنگ نکرده‌اید

- ترجمه راستین

ما به آنچه می‌گویند بهتر آگاهیم، که از آن بدکاران بهتر و درست‌ترینشان به آنها خواهد گفت: شما روزی بیش درنگ نکردید (دریغا چه زود عمر در شهوت و معصیت بگذشت و جرم و عقابش بماند!)

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٥ وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْجِبَالِ فَقُلْ يَنسِفُهَا رَبِّي نَسْفًا

و از تو دربارهٔ کوه‌‌ها می‌‌پرسند، پس بگو پروردگارم آنها را پراکنده می‌‌کند پراکنده کردنی [یعنی قطع می‌‌کند یا ویران می‌‌کند پس آنها را مانند شنی قرار می‌‌دهد که باد آنها را پراکنده می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

و از تو دربارهٔ کوه‌ها می‌پرسند، پس بگو پروردگارم آنها را پراکنده می‌کند پراکنده کردنی

- ترجمه راستین

و (ای رسول) از تو پرسند که کوهها (در روز قیامت) چه می‌شود؟جواب ده که خدای من کوهها را چنان از بنیاد برکند که خاک شده و خاکش بر باد دهد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٦ فَيَذَرُهَا قَاعًا صَفْصَفًا

پس آن را رها می‌‌کند [به صورت دشتی] هموار و صاف (مستوی)

- ترجمه سلطانی

پس آن را رها می‌کند (به صورت دشتی) هموار و صاف (مستوی)

- ترجمه راستین

آن‌گاه پست و بلندیهای زمین را چنان هموار گرداند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٧ لَّا تَرَى فِيهَا عِوَجًا وَلَا أَمْتًا

که در آن کجی (سرازیری به سبب نشیب) و نه بلندی (فراز) نمی‌‌بینی

- ترجمه سلطانی

که در آن کجی و نه بلندی نمی‌بینی

- ترجمه راستین

که در آن ابدا هیچ بلندی و پستی نخواهی دید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٨ يَوْمَئِذٍ يَتَّبِعُونَ الدَّاعِيَ لَا عِوَجَ لَهُ وَخَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَنِ فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا

در آنروز از دعوت کننده [که آنها را به سوی جنّت و جحیم دعوت می‌‌کند] تبعیّت می‌‌کنند [در حالی که اتّباع او یا وجود او یا داعى در نظرش جز معوجّى نمی‌‌باشد] که کژی ندارد و صداها در برابر رحمان فروتنانه می‌‌شوند پس جز صدای آهسته‌‌ای (پچ پچی) نمی‌‌شنوی

- ترجمه سلطانی

در آنروز از دعوت کننده تبعیّت می‌کنند (در حالی که) کژی ندارد و صداها در برابر رحمان فروتنانه می‌شوند پس جز صدای آهسته‌ای (پچ پچی) نمی‌شنوی

- ترجمه راستین

در آن روز خلایق همه از پی کسی که آنها را به راه مستقیم به عرصه قیامت دعوت کند (یعنی اسرافیل) ناچار خواهند رفت، و صداها پیش خدای رحمان خاشع و خاموش گردد که جز زیر لب و آهسته صدایی نخواهی شنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٩ يَوْمَئِذٍ لَّا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِيَ لَهُ قَـوْلًا

در آنروز، شفاعت نفع نمی‌‌دهد مگر کسی که رحمان به او اذن (اجازه) داده است و به سخن او راضی شده است

- ترجمه سلطانی

در آنروز، شفاعت نفع نمی‌دهد مگر کسی که رحمان به او اذن داده است و به سخن او راضی شده است

- ترجمه راستین

در آن روز، شفاعت هیچ‌کس سود نبخشد جز آن‌کس که خدای رحمان به او رخصت شفاعت داده و سخنش را پسندیده باشد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٠ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْمًا

[خداوند] می‌‌داند آنچه که بین دستان (پیش روی) آنها است [یعنی تبعیّت کنندگان از داعى یا پیشِ روی کسی که رحمان به او اذن داده] و آنچه که پشتِ [سر] آنان است و به او (خداوند یا به آنچه که بین دستانشان است و آنچه که پشتشان است) از لحاظ علم احاطه نمی‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

میداند آنچه که بین دستان (پیش روی) آنها است و آنچه که پشتِ (سر) آنان است و به او از لحاظ علم احاطه نمی‌کنند

- ترجمه راستین

و خدا (به علم ازلی) بر همه آینده و گذشته خلایق آگاه است و خلق را ابدا به او احاطه و آگاهی نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١١ وَعَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ وَقَدْ خَابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْمًا

و روی‌‌ها برای [آن] زندهٔ [به خود] پاینده فروتنی می‌‌کنند [به معنی اینکه صاحبان وجوه ذلیل شده‌‌اند و خضوع کرده‌‌اند] و قطعاً کسی که ظلم را حمل می‌‌کند نومید می‌‌شود [از آنچه از ثواب او و قرب به او که بندگان خداوند به آن امید دارند]

- ترجمه سلطانی

و روی‌ها برای (آن) زندهٔ (به خود) پاینده فروتنی می‌کنند و قطعاً کسی که ظلم را حمل می‌کند نومید می‌شود

- ترجمه راستین

و بزرگان عالم همه در پیشگاه عزت آن خدای حی توانا ذلیل و خاضعند و (در آن روز) هر که بار ظلم و ستم به دوش دارد سخت زبون و زیانکار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٢ وَمَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا يَخَافُ ظُلْمًا وَلَا هَضْمًا

و کسی که از صالحات عمل می‌‌کند و (در حالی که) او [با ایمان خاصّ و بیعت خاصّهٔ ولویّه و قبول دعوت باطنه] مؤمن است {زیرا ایمان عامّ و قبول دعوت ظاهره اثرش از دنیا تجاوز نمی‌‌کند و جز این نیست که ثواب بر ایمان خاصّ و قبول ولایت است} آنگاه از ظلمی و نه از پایمال کردن [حقّی] نمی‌‌هراسد

- ترجمه سلطانی

و کسی که از صالحات عمل می‌کند و (در حالی که) او مؤمن است آنگاه از ظلمی و نه از پایمال کردنی نمی‌هراسد

- ترجمه راستین

و هر کس اعمالش نیکو است و (به خدا هم) ایمان دارد از هیچ ستم و آسیبی بیمناک نخواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٣ وَكَذَلِكَ أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا وَصَرَّفْنَا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْرًا

و این‌‌چنین [مثل نازل کردن ما اخبار قیامت و وعید از] آن را به صورت قرآنی [به زبان] عربی نازل کردیم و در آن وعیدهایی را صرف (تکرار) کرده‌‌ایم با ترقّب به اینکه آنها (مجرمان یا عرب یا مردم) تقوا پیشه کنند یا [این قرآن عربی] یادآوریی را [یعنی تذکّر امور آخرت و اشتیاق به آن را] به آنها خبر دهد

- ترجمه سلطانی

و این‌چنین آن را به صورت قرآنی عربی نازل کردیم و در آن وعیدهایی را صرف (تکرار) کرده‌ایم با ترقّب به اینکه آنها تقوا پیشه کنند یا یادآوریی را به آنها خبر دهد

- ترجمه راستین

و ما این‌گونه این (قرآن عظیم) را قرآنی با فصاحت کامل عربی بر تو فرستادیم و در آن وعده‌ها و اهوال قیامت را به انواع گوناگون تذکر دادیم، باشد که مردم پرهیزکار شوند یا پندی از نو بر ایشان آورد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٤ فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُل رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا

پس خدایی که فرمانروای به حقّ است متعالی (والا) است و [مخصوصاً] قبل از آنکه وحی آن به تو به انجام برسد به قرائت تعجیل نکن و [به وقت حکم قرآن و بیان آن، یا به تفصیل اجمال آن، یا بطور مطلق] بگو: پروردگارا علم مرا بیفزای

- ترجمه سلطانی

پس خدایی که فرمانروای به حقّ است متعالی (والا) است و قبل از آنکه وحی آن به تو به انجام برسد به قرائت تعجیل نکن و بگو: پروردگارا علم مرا بیفزای

- ترجمه راستین

پس بلند مرتبه است و بزرگوار خدایی که به حق و راستی پادشاه ملک وجود است و تو (ای رسول) پیش از آنکه وحی قرآن تمام و کامل به تو رسد تعجیل در (تلاوت و تعلیم) آن مکن و دائم بگو: پروردگارا بر علم من بیفزا.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٥ وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا

و [به قرآن عجله نکن و عهد و وصیّتی را که به توانی (آرامی) به تو وحى کرده‌‌ایم فراموش نکن برای اینکه] همانا قبلاً به آدم عهد کرده‌‌ایم و فراموش کرد و برای او عزمی (ثبات و تمکّن در امر) نیافتیم [و به بلای عظیمی مبتلا شد پس فراموش نکن که مثل ابتلای او مبتلا می‌‌شوی]

- ترجمه سلطانی

و همانا قبلاً به آدم عهد کرده‌ایم پس فراموش کرد و برای او عزمی نیافتیم

- ترجمه راستین

و همانا ما پیش از این با آدم عهدی بستیم (که فریب شیطان نخورد) و او فراموش کرد و در آن عهد او را استوار و ثابت قدم نیافتیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٦ وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى

و [به یاد آور] آنوقت را که به ملائکه گفتیم بر آدم سجده کنید [تا تکریم ما بر او و ابتلای ما بر او را به سبب فراموشی بدانی تا از فراموشی و عدم عزیمت بر حذر باشی] پس [همه] سجده کردند جز ابلیس که [از سجود یا از مطاوعت (پذیرفتن)] اباء کرد

- ترجمه سلطانی

و (به یاد آور) آنوقت را که به ملائکه گفتیم بر آدم سجده کنید پس (همه) سجده کردند جز ابلیس که اباء کرد

- ترجمه راستین

و (یاد آر) هنگامی که فرشتگان را گفتیم به آدم سجده کنید، همه سجده کردند جز ابلیس که امتناع ورزید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٧ فَقُلْنَا يَاآدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَّكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى

پس گفتیم: ای آدم همانا این دشمن تو و زوج تو است پس نباید شما دو [تا] را از جنّت خارج کند [یعنی پس به حیثی نباشید که وسوسه‌‌اش در شما دو تا اثر کند] که [در نتیجه] مشقّت بری {اِفراد ضمیر برای اشعار به این است که شقاء (مشقّت، بدبختی) زن و سعادت وی تابع شقاء مرد و سعادت او است و مراد از شقاء، تعب (خستگی) در طلب معاش است، زیرا وسوسهٔ او سبب هبوط آن دو به زمین و احتیاج آن دو به مأکول و مشروب و ملبوس و مسکون گردید، و تعب آن، همگی آن، بر عهدهٔ مردان است نه زنان}

- ترجمه سلطانی

پس گفتیم: ای آدم همانا این دشمن تو و زوج تو است پس نباید شما دو (تا) را از جنّت خارج کند که (در نتیجه) مشقّت بری

- ترجمه راستین

آن‌گاه گفتیم: ای آدم محققا این شیطان با تو و جفتت دشمن است، مبادا شما را از بهشت بیرون آرد و از آن پس به شقاوت و بدبختی گرفتار شوی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٨ إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيهَا وَلَا تَعْرَى

همانا [از مزایای آن] برای تو این است که در اینجا گرسنه نمی‌‌شوی و برهنه نمی‌‌شوی

- ترجمه سلطانی

همانا (از مزایای آن) برای تو این است که در اینجا گرسنه نمی‌شوی و برهنه نمی‌شوی

- ترجمه راستین

همانا برای تو این هست که نه هرگز آنجا گرسنه شوی و نه برهنه و عریان مانی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٩ وَأَنَّكَ لَا تَظْمَأُ فِيهَا وَلَا تَضْحَى

و اینکه تو در اینجا تشنه نمی‌‌شوی و آفتاب‌‌زده نمی‌‌شوی

- ترجمه سلطانی

و اینکه تو در اینجا تشنه نمی‌شوی و آفتاب‌زده نمی‌شوی

- ترجمه راستین

و نه هرگز در آنجا به تشنگی و به گرمای آفتاب آزار بینی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٠ فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَاآدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَّا يَبْلَى

پس شیطان او را اغواء کرد (وسوسه‌‌اش را به او القاء کرد) گفت: ای آدم، آیا تو را به درخت جاودانگی (درختی که خوردن از آن سبب جاودانگی گردد) رهنمون کنم؟ و مُلکی (مملکتی) که بلاء نگیرد؟

- ترجمه سلطانی

پس شیطان او را اغواء کرد گفت: ای آدم، آیا تو را به درخت جاودانگی رهنمون کنم؟ و مُلکی (مملکتی) که بلاء نگیرد؟

- ترجمه راستین

باز شیطان در او وسوسه کرد، گفت: ای آدم آیا (میل داری) تو را بر درخت ابدیت و ملک جاودانی دلالت کنم؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢١ فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى

[و آن دو قول او را قبول کردند و به آن فریفته شدند] پس آن دو از آن خوردند آنگاه بدی (شرمگاه)های آن دو بر آن دو نمایان شد و آن دو مبادرت به خصف (بر هم نهادن و چسباندن) از برگ [درختان] جنّت بر خود کردند و آدم به پروردگارش عصیان کرد آنگاه [طریقی را که به فطرت بر آن بود] گم کرد

- ترجمه سلطانی

پس آن دو از آن خوردند آنگاه بدی (شرمگاه)های آن دو بر آن دو نمایان شد و آن دو مبادرت به خصف (بر هم نهادن و چسباندن) از برگ (درختان) جنّت بر خود کردند و آدم به پروردگارش عصیان کرد آنگاه گم کرد

- ترجمه راستین

پس آدم و حوّا (فریب خوردند و) از آن درخت تناول کردند، بدین جهت (لباسهای بهشتی از تنشان دور و عیوب و) عورت آنها در نظرشان پدیدار شد و شروع کردند به ساتری از برگ درختان بهشت خود را پوشاندن. و آدم نافرمانی خدای کرد و گمراه شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٢ ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَى

سپس پروردگارش او را برگزید و بر او توبه (التفات) کرد و [او را] هدایت کرد

- ترجمه سلطانی

سپس پروردگارش او را برگزید و بر او توبه (التفات) کرد و (او را) هدایت کرد

- ترجمه راستین

سپس خدا او را (به مقام نبوتش) برگزید و توبه او را پذیرفت و هدایتش فرمود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٣ قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَى

گفت: هر دو جمیعاً از آن فرود آیید که بعضی از شما [شیطان و مار یا ذرّیّه] با بعضی دشمن هستید پس امّا هدایتی از من نزد شما می‌‌آید پس کسی که از هدای من تبعیّت کند پس گمراه نمی‌‌شود و شقی نمی‌‌شود

- ترجمه سلطانی

گفت: هر دو جمیعاً از آن فرود آیید که بعضی از شما با بعضی دشمن هستید پس امّا هدایتی از من نزد شما می‌آید پس کسی که از هدای من تبعیّت کند پس گمراه نمی‌شود و شقی نمی‌شود

- ترجمه راستین

آن‌گاه خدا (به آدم و حوا) فرمود: اکنون از عالی رتبه بهشت فرود آیید که برخی از شما با برخی دیگر دشمنید، پس اگر از جانب من برای شما راهنمایی بیاید آن هنگام هر که از راه من پیروی کند نه هرگز گمراه شود و نه شقی و بدبخت گردد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٤ وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى

و کسی که از ذکر (ولایت و طریق قلب و آخرت) من اعراض کند پس همانا معیشت تنگی (دُشخوار) خواهد داشت و او را در روز قیامت نابینا [از ولایت و امام و آیات و نعیم آخرت] محشور می‌‌کنیم

- ترجمه سلطانی

و کسی که از ذکر من اعراض کند پس همانا معیشت تنگی (دُشخوار) خواهد داشت و او را در روز قیامت نابینا محشور می‌کنیم

- ترجمه راستین

و هر کس از یاد من اعراض کند همانا (در دنیا) معیشتش تنگ شود و روز قیامتش نابینا محشور کنیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٥ قَالَ رَبِّ لِـمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا

می‌‌گوید: پروردگارا، چرا مرا نابینا محشور کرده‌‌ای و (حال آنکه) من [پیش از این] بینا بوده‌‌ام

- ترجمه سلطانی

می‌گوید: پروردگارا، چرا مرا نابینا محشور کرده‌ای و (حال آنکه) من (پیش از این) بینا بوده‌ام

- ترجمه راستین

گوید: الها، چرا مرا نابینا محشور کردی و حال آنکه من بینا بودم؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٦ قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنسَى

گفت: این‌‌چنین آیات [بزرگ] ما نزد تو آمدند پس تو آنها را فرآموش کردی [یعنی آنها را ترک کردی و از آنها تبعیّت ننمودی] و امروز این‌‌چنین فراموش می‌‌شوی [ترک شده‌‌ای و به تو اعتناء نمی‌‌شود]

- ترجمه سلطانی

گفت: این‌چنین آیات ما نزد تو آمدند پس تو آنها را فرآموش کردی و امروز این‌چنین فراموش می‌شوی

- ترجمه راستین

خدا به او فرماید: (آری) بدین گونه آیات ما برای هدایت تو آمد و همه را به طاق فراموشی و غفلت نهادی، و امروز هم تو فراموش (و بی‌بهره) خواهی شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٧ وَكَذَلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِن بِآيَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَى

و این‌‌چنین جزاء می‌‌دهیم کسی را که [در توجّه به دنیا زائد بر قدر واجب و نَدْب (مستحبّ)] اسراف کرده است و به آیات پروردگارش [که همان انبیاء و اولیاء (ع) هستند] ایمان نیاورده و البتّه عذاب آخرت شدیدتر و باقی‌‌تر است [از نسیان (فراموشی، مورد بی توجّهی واقع شدن) و کور محشور شدن و ضیق معیشت]

- ترجمه سلطانی

و این‌چنین جزاء می‌دهیم کسی را که اسراف کرده است و به آیات پروردگارش ایمان نیاورده و البتّه عذاب آخرت شدیدتر و باقی‌تر است

- ترجمه راستین

و این چنین ما هر کس را که ظلم و نافرمانی کند و ایمان به آیات پروردگارش نیاورد مجازات سخت می‌کنیم با آنکه عذاب آخرتش سخت‌تر و پاینده‌تر خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٨ أَفَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّأُولِي النُّهَى

آیا [آنها را تنبیه (آگاه) نکرد؟!] پس آنها را هدایت (راهنمائی) نکرد؟! که چه بسیار از پیشینیان قبل از آنها را هلاک کرده‌‌ایم که [اینان] در مسکن‌‌های آنان راه می‌‌روند قطعاً در آن (اهلاک) البتّه نشانه‌‌هایی برای دارندگان نهی کننده [یعنی عقول ناهی یا خِرَد یا ائمّه (ع)] هست

- ترجمه سلطانی

آیا پس آنها را هدایت نکرد؟! که چه بسیار از پیشینیان قبل از آنها را هلاک کرده‌ایم که (اینان) در مسکن‌های آنان راه می‌روند قطعاً در آن البتّه نشانههایی برای دارندگان نهی کننده (خِرَد) هست

- ترجمه راستین

آیا این کفار قریش را از مشاهده حال طوایف بسیاری از گذشتگان که ما همه را هلاک کردیم و اینان در منازل و عمارات آنها می‌روند (عبرت و پند و) هدایت نبود؟بی‌شک احوال گذشتگان برای خردمندان بسیار مایه عبرت و آیه هدایت است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٩ وَلَـوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ لَكَانَ لِزَامًا وَأَجَلٌ مُّسَمًّى

و اگر کلمهٔ سابق شده از پروردگارت [یعنی کلمۀ وعده دادن به تأخیر عذاب برای امّت مرحومه یا به عدم عذاب با بودن محمّد (ص) در میان آنها] نبود البتّه [اهلاک آنها] به لزوم و اجل معیّن [برای اعمار (عمرها) آنها و مدّت بقایشان در دنیا یا برای عذاب آنها] می‌‌بود

- ترجمه سلطانی

و اگر «کلمهٔ» سابق شده از پروردگارت (وعده بر تأخیر عذاب) نبود البتّه (عذاب آنها) به لزوم و اجل معیّن می‌بود

- ترجمه راستین

اگر نه این بود که کلمه پروردگار (و تقدیر ازلیش بر این کار) سبقت یافته (که کافران و بدکاران این امت در قیامت به کیفر رسند) همانا عذاب (در دنیا بر آنها) لزوم می‌یافت و آن اجل معین فرا می‌رسید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٠ فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُـولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى

[وقتی که عذاب آنها به سبب وعدهٔ امهال و انقضای اجل مؤخّر می‌‌باشد] پس بر آنچه که [دربارهٔ دین تو یا دربارهٔ خداع (فریبکاری کردن) به تو یا دربارهٔ وصیّ تو و غصب کردن حقّ او و منع کردن او از آن] می‌‌گویند صبر کن و قبل از طلوع آفتاب (نماز فجر) و قبل از غروب آن (نماز عصر) و اوقاتی از شب (نماز مغرب و عشاء و نوافل شب) به ستایش پروردگارت تسبیح کن و در اطراف [دو طرف] روز (نماز ظهر و نوافل آن) تسبیح کن باشد که تو راضی شوی [یا راضی کنی]

- ترجمه سلطانی

پس بر آنچه که می‌گویند صبر کن و قبل از طلوع آفتاب و قبل از غروب آن و اوقاتی از شب به ستایش پروردگارت تسبیح کن و در اطراف (دو طرف) روز تسبیح کن باشد که تو راضی شوی

- ترجمه راستین

پس تو بر آنچه (امت جاهل بر انکار و طعن تو) می‌گویند صبر و تحمل پیش گیر و خدای را پیش از طلوع خورشید و بعد از غروب آن و ساعاتی از شب تار و اطراف روز روشن ستایش و تسبیح گو، باشد که (به مقام رفیع شفاعت) خشنود شوی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣١ وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى

و دو چشمانت را به زیبایی (شکوه) زندگانی دنیوی به آنچه [از اصناف نعم صوریّه و مستلذّات قوای حیوانیّه] که با آن اصنافی از آنها را بهره‌‌مند ساخته‌‌ایم تا آنان را در آن فتنه کنیم [یعنی بیازمائیم یا عذاب دهیم] خیره مکن و رزق پروردگارت [که به تو اعطاء کرده یا به آن مترقّب هستی] بهتر و باقی‌‌تر است

- ترجمه سلطانی

و دو چشمانت را به زیبایی (شکوه) زندگانی دنیوی به آنچه که با آن اصنافی از آنها را بهره‌مند ساخته‌ایم تا آنان را در آن بیازمائیم خیره مکن و رزق پروردگارت بهتر و باقی‌تر است

- ترجمه راستین

و هرگز به متاع ناچیزی که به قومی از آنان (قومی کافر و جاهل) در جلوه حیات دنیای فانی برای امتحان داده‌ایم چشم آرزو مگشا، و رزق خدای تو بسیار بهتر و پاینده‌تر است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٢ وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا نَّحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى

و اهلت را به نماز امر کن و بر آن شکیبا باش، از تو رزقی را درخواست نمی‌‌کنیم ما [نه غیر ما] به تو روزی می‌‌دهیم و عاقبت برای تقوا [از اشتغال به جای نماز به غیر آن] است

- ترجمه سلطانی

و اهلت را به نماز امر کن و بر آن شکیبا باش، از تو رزقی را درخواست نمی‌کنیم ما به تو روزی میدهیم و عاقبت برای تقوا است

- ترجمه راستین

تو اهل بیت خود را به نماز و طاعت خدا امر کن و خود نیز بر نماز و ذکر حق صبور باش، ما از تو روزی (کسی را) نمی‌طلبیم بلکه ما به تو (و دیگران) روزی می‌دهیم، و عاقبت نیکو مخصوص (اهل) پرهیزکاری و تقواست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٣ وَقَالُوا لَـوْلَا يَأْتِينَا بِآيَةٍ مِّن رَّبِّهِ أَوَلَمْ تَأْتِهِم بَيِّنَةُ مَا فِي الصُّحُفِ الْأُولَى

و گفتند چرا [محمّد (ص) در ادّعای نبوّتش] نشانه‌‌ای از پروردگارش [دالّ بر صدق او در نبوّتش] نزد ما نمی‌‌آورد آیا [آنها را بدون بیّنه ترک کرد] و بیّنهٔ آنچه که در کتب پیشینیان است نزد آنان نیامد

- ترجمه سلطانی

و گفتند چرا نشانهای از پروردگارش نزد ما نمی‌آورد و آیا بیّنهٔ آنچه که در کتب پیشینیان است نزد آنان نیامد

- ترجمه راستین

و کافران گفتند: چرا (محمد) آیت و دلیلی روشن از جانب خدا برای ما نمی‌آورد؟آیا آیات بیّنه کتب پیشین (چون تورات و انجیل و صحف که در همه ذکر اوصاف نبوت هست) بر آنان نیامد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٤ وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُم بِعَذَابٍ مِّن قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَـوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُـولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِن قَبْلِ أَن نَّذِلَّ وَنَخْزَى

و اگر ما قبل از او [یعنی محمّد (ص) یا قرآن یا قبل از احتجاج با محمّد (ص) و کتابش] آنها را با عذابی هلاک کرده بودیم قطعاً [حجّتشان را بر ما به درشتی (گستاخی) می‌‌آوردند و] می‌‌گفتند: [ای] پروردگار ما، چرا نزد ما رسولی نفرستادی [که ما را به سوی تو دعوت کند، و ما را از غفلت خویش بیدار سازد و ما را از جهل خود خارج نماید] تا از آیات (رسولان و خلفا و کتب و احکام) تو تبعیّت کنیم قبل از آنکه [در دنیا] ذلیل شویم و [در آخرت] خوار شویم

- ترجمه سلطانی

و اگر ما قبل از او (محمّد) آنها را با عذابی هلاک کرده بودیم قطعاً می‌گفتند: (ای) پروردگار ما، چرا نزد ما رسولی نفرستادی تا از آیات تو تبعیّت کنیم قبل از آنکه ذلیل شویم و خوار شویم

- ترجمه راستین

و اگر ما پیش از فرستادن پیغمبر، کافران (و مشرکان قریش) را همه به نزول عذاب هلاک می‌کردیم البته آنها می‌گفتند: پروردگارا چرا بر ما رسولی نفرستادی تا از آیات تو پیروی کنیم پیش از آنکه به این عذاب و ذلت و خواری گرفتار شویم؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٥ قُلْ كُلٌّ مُّتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ السَّوِيِّ وَمَنِ اهْتَدَى

بگو: هر کدام [از ما و شما بر آنچه که به آن نائل می‌‌شویم و بر آنچه که از عاقبت ظاهر می‌‌شود] منتظریم پس منتظر بمانید که بزودی خواهید دانست که چه کسی [از ما و شما] اصحاب راه مستوی است و چه کسی [به صراط] هدایت شده است.

- ترجمه سلطانی

بگو: هر کدام (از ما و شما) منتظریم پس منتظر بمانید که بزودی خواهید دانست که چه کسی (از ما و شما) اصحاب راه مستوی است و چه کسی هدایت شده است.

- ترجمه راستین

بگو: هر یک (از ما و شما) منتظریم، پس مترصد و منتظر (امر خدا) باشید که به زودی خواهید دانست (ما و شما) کدام به راه مستقیم سعادت رفته و طریق هدایت یافته‌ایم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای